با انسان ها؟ نیک باش عزیز من! اما کمرنگ، رقیق و بسیار دور، چرا که هیچ موجودی به اندازه آدمیزاد، نمی تواند از خوبی پشیمانت کند!
هر کاری میکنم حالم خوب نمیشه، میخوابم حالم بده، بیدارم حالم بده، سرکار حالم بده، باشگاه میرم حالم بده، بیرونم حالم بده.
یه روز میفهمی که هیچکس واقعا حواسش به تو نبود و تو این همه وقت الکی خودتو آزار میدادی
قشنگ ترین جمله ای که خوندم، میگه : کسی که تو را رنجانده، خواهد رنجید "در حین شادی، در حین امید"
بعد از تجربه یه سری از دردا، ما دیگه هیچوقت نمیتونیم آدم خوشحالی باشیم، حتی وسط خنده های بلند، اون دردا هنوز توی وجودمونن و تا اعماق تار و پودمونو میسوزونن.
به روم نمیارم ولی یه گوشه از قلبم، برای تموم چیزایی که حقم نبود ولی تجربشون کردم درد میکنه
چقدر دلم برا چند وقت پیش تنگ شده، روزام تکراری بود، همش خواب بودم، کارمو تازه از دست داده بودم، اوضاع خوب نبود ولی انقدر دغدغه ذهنی نداشتم. خیلی سخته گیر کنی تو روزای تاریک که تموم نمیشن، که نمیگذرن. نکنه وقتی این روزای شوم تموم شن یه مدت بعدش با خودم بگم دلم برا چند وقت پیش تنگ شده؟
انگار چاییم یخ کرده
بستنیم آب شده
پیرهنم نخ کش شده
آب گِلی پاشیده به لباسم
با جوراب پا گذاشتم تو دمپایی خیس
همین...
بستنیم آب شده
پیرهنم نخ کش شده
آب گِلی پاشیده به لباسم
با جوراب پا گذاشتم تو دمپایی خیس
همین...
تصور میکردم دیگر به او فکر نمیکنم اما کافی بود لحظه ای در محلی اندکی آرام، تنها شوم تا دوباره یاد او به سراغم بیاید.
- آناگاوالدا
- آناگاوالدا
کلمه عجیبی در زبان عربی وجود دارد به نام "النحیط" به معنای گریه ای که ظاهر نمیشود اما در سینه جریان دارد
اگر روزهای خوب آمدند و من نبودم
به یاد بیاور که صبور و غمگین
چقدر برای روزهای خوب منتظر بودم
و به یادم آوازی زمزمه کن، برقص و بلندتر بخند
به یاد بیاور که صبور و غمگین
چقدر برای روزهای خوب منتظر بودم
و به یادم آوازی زمزمه کن، برقص و بلندتر بخند
حدس میزنم بخشی از رسم دنیا همین است، که شاهد از بین رفتن تمام آن چیزهایی باشیم که دوستشان داریم. حالا باید نگران این باشم که پس از او، چه چیز مهم دیگری را از دست خواهم داد؟
- از کتاب درباره گربه ها، چارلز بوکوفسکی
- از کتاب درباره گربه ها، چارلز بوکوفسکی
تمام فریادهای جهان، در گلویم جمع شده اند، اما من حتی حوصله ی حرف زدن هم ندارم