Telegram Web Link
سردار قاآنی گفته است: "یک نفری آدم خوبی است، اما اگر در مسیر ولایت نبود، حرفش در آشغالدانی است."
علت عمده تباهی این حکومت و خرابی مملکت، همین میزان غلط است: یعنی سرسپردگی به یک شخص را به جای شایستگی و کاردانی نشاندن. به نظرم برای اصلاح امور، اول باید این میزان را به آشغالدانی انداخت.

@hashiesaz
همیشه نسبت به حکومتهای ظلم و جور هم شایعات دروغین می ساختند. زمان شاه مشهور شد که تختی و صمد بهرنگی را ساواک کشته و سینما رکس را هم ساواک آتش زده است. امروز محرز است که ساواک نقشی در این سه ماجرا نداشته است و آن ادعاها، تهمتهای پوچی بیش نبودند.

امسال به مناسبت سالگرد ۱۸ تیر، اسامی جدید به عنوان کشتگان آن ماجرا درآمده است که قبلا به گوش من نخورده بود. برای مثال #فرشته_علیزاده و #تارا_حامیفر، که بعد از جستجوی در توییتر، هیچ عکسی از آنها نیافتم. (البته عکس خانمی با چادر مشکی در خودروی قفسی پلیس هست که شخص دیگری است و به نام فرشته علیزاده پخش میکنند!) چطور ممکن است کسی آن سال کشته شده باشد، و خانواده اش با این ابزار رسانه های مجازی امروز، حتی یک عکس از آنها منتشر نکنند؟ باید مواظب بود که حتی در مبارزه با ظلم و جور هم دچار دروغگویی نشد.


@hashiesaz
سگ گردانی مساله ای در جامعه ما بود که بنا به عادت مألوف، به طریقه هجمه تبلیغاتی طرفینی داغ شد و با ورود قوه قاهره حکومت و پلیس به عنوان هوادار یکی از طرفین رفع و رجوع شد. من خودم از نگهداری سگ خوشم نمی آید، ولی باید قبول کنیم که یک عده ای به هر دلیل این شیوه زندگی را می‌پسندند. آنها و ما شهروند یک جامعه ایم، و حق برابر برای همزیستی داریم. لذا باید بنشینیم و گفتگو کنیم و راهی بجوییم که حداقل محدودیت و ضرر را برای طرفین داشته باشد. نه این که چون یکی پشتش به حکومت گرم است، تحکم کند و بگوید قانون است و قانون اصلا خود منم و اسلحه و زور هم دارم و آن را به هر قیمتی که شده اجرا میکنم. طرف مقابل شاید امروز دستش نرسد کاری کند، ولی این نارضایتی به عقده های قبلیش افزوده میشود تا روزی که قدرت حکومت سست شود، آن روز حسابش را با حکومت و مخالفان سگ گردانی و جماعت حزب اللهی و مردم مذهبی، تسویه میکند. باور کنید با این شیوه ای که در پیش داریم، هیچ مساله ای از مسائلمان حل شدنی نیست.

@hashiesaz
🔵 درباره سد گتوند


مشتی محیط زیستگرا که نتیجه حرفهایشان عقب ماندگی کشور است، نشانی غلط میدهند و اصل سدسازی را زیر سوال می برند. امروز ظرفیت تولید برق سدهای ایران، حدود ۱۲ گیگاوات است؛ یعنی حدود یک پنجم کل ظرفیت تولید برق کشور. و ۱۲ برابر نیروگاه هسته ای بوشهر. کل هزینه ساخت این سدها، فقط ظرف چند سال با تولید برق جبران میشود. این سدها مانع از وقوع سیل های مهیب میشوند و آب را برای مواقع لازم، ذخیره میکنند. آیا احمقانه نیست که آب شیرین رودها را رها کنیم تا وارد دریاهای شور یا دریاچه های نمک بشود؟ البته برداشت از منابع آبی، از جمله رودها، باید صیانتی باشد تا در آینده با بحران روبرو نشویم.

اخیرا شبی را تا صبح، به خواندن مطالب و مقالاتی در مورد گتوند گذراندم. درست است که من متخصص سد نیستم و سررشته ای هم در مورد مهندسی آب و عمران نداشتم، اما خنگ و تنبل هم نیستم که نتوانم با مطالعه چند مقاله در این باره، تا حدی از مسئله سر دربیاورم. میتوان در کنار خواندن رمانهای روس و فرانسه و انگلیس، قدری هم وقت برای موضوعات مبتلابه گذاشت. حالا ما هم که مسئولیت نداریم و کاره ای نیستیم، روی سخنم با مقاماتی است که دهها سال است بر رئوس کشور چنبره زده و در عین حال، اظهار نادانی میکنند.

باری، به نظرم اصل ساخت سد گتوند لازم و مفید بوده، و اگر نبود سیلاب سال ۹۸، شهر اهواز را می برد. ولی جایابی گتوند عیب داشته و قضیه نمکهای حوزه آبگیر آن، جدی گرفته نشده است. قبل از زمان احمدینژاد، ۳۰ درصد هزینه کلی صورت گرفته بوده، و تصمیم درست این بود که قید آن هزینه را می زدند و جای جدیدی برای سد انتخاب میکردند. ولی حالا که سد ایجاد شده و مواهب بزرگی هم دارد، مثل نیروگاه ۱۰۰۰ مگاواتی آن، باید راهی برای استفاده بهینه پیدا کرد. حرفهایی که در مورد برچیدن سد زده میشود، کینه توزانه است یا از زبان محیط زیست گرایان احمقی که هر گونه تصرف انسان در طبیعت را بد میدانند.

در مورد گتوند، برخوردها سیاسی است. این سد ایراد دارد، ولی تا کنون فاجعه زیست محیطی درست نکرده است. عمده شوری و آلودگی کارون، ناشی از پساب های شهری و صنعتی است و نه نمکهای سد گتوند. نمک محلول در آب گتوند، در لایه های زیرین آب سد است و از آن برداشت نمیشود. روند شور شدن آب سد نیز از زمان آبگیری در سال ۹۲ تا ۹۵ افزایشی بوده و از ۹۵ تا کنون کاهشی است و همین بهره برداری بهتر را از آن در آینده، امیدبخش میکند.

📌مرتبط: اصل سدسازی غلط بود یا نحوه تخصیص آب ایراد دارد؟ (https://www.tg-me.com/hashiepardaz/4782)

@hashiesaz
🔴 چه چیز محرمانه است؟


آقای علی لاریجانی، نامزد ردصلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری اخیر، بارها خواستار اعلام دلایل ردصلاحیتش از سوی شورای نگهبان شده است. همه میدانند که امثال ما، منتقد لاریجانی هستیم و گرایشی به وی نداریم، اما همان طور که در ایام انتخابات فرمایشی و مفتضح اخیر نوشتم، از حق و حقوق همه افراد برای شرکت در فرایند سیاسی دفاع میکنیم، چرا که این را بیش از همه، از لوازم احقاق حق جامعه و مردم برای انتخاب افراد میدانیم. با این حال، اخیرا سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرده که طی نامه ای محرمانه، دلایل ردصلاحیت به لاریجانی اعلام شده است. لاریجانی هم در واکنش به او، میگوید که مهر محرمانه را از روی نامه بردارید تا من آن را منتشر کنم.

از نظر ما، هیچ نیازی به برداشتن مهر محرمانه از روی نامه نیست و لاریجانی اگر خود را محق میداند و جانب مردم ایستاده است، باید خودش نامه را منتشر کند؛ چرا که تمامی اجزای این حکومت، از جمله اعضای شورای نگهبان، کارگزار و گماشته ملت هستند و مسایل این چنینی، حتی اگر بحق هم باشد، نباید از ملت مخفی بماند.

عملکرد شورای نگهبان در مهندسی انتخابات اخیر و حذف رجال شاخص از دایره انتخاب ملت، به قدری زننده و رسوا بود که صدای آقای رییسی را هم درآورد و در جریان مناظره، به رقبایش گفت شما در حدی نیستید که با من دوقطبی بسازید. از سوی دیگر، اکثریت قاطع ملت هم تصمیم گرفتند که در این انتخابات کاملا فرمایشی و از پیش معلوم، حضور نیابند و درصد معتنابهی از رای دهندگان هم رای باطله در صندوق انداختند.

همچنان مطالبه ما، شفافیت در همه امور و همه سطوح است


@hashiesaz
تعقیب منویات درونی در لفافه نگرانی از شیوع کرونا



پارسال پس از شرکت در مراسم عزاداری که در محیط باز و به صورت گعده های خانوادگی برگزار می‌شد، به منزل یکی از اقوام رفتیم. میزبانان پیرو آگاهی از شرکت ما در مراسم، انگشت در چشم‌مان کردند که چرا رعایت موازین بهداشتی را نمی‌نمایید و چه و چه. کمی بعد که موضوع صحبت عوض شد، کاشف به عمل آمد که همین سرزنش کنندگان ما، خودشان هفته قبل در مراسم عروسی کسی شرکت کرده‌اند.

متاسفانه جامعه ما پر شده است از این مچ‌گیریها و انگشت در چشم کردن‌هایی که انگیزه اصلی آن، نه پیشگیری از سرایت بیشتر بیماری کرونا، که تحدید و تخطئه و برانداختن آداب و رسوم خاصی است. من اینک و در مقام نگارش این وجیزه، جهت‌گیری و ارزشداوری نسبت به پدیده‌های اجتماعی ندارم، یعنی نه می‌خواهم عزاداری محرم را تجلیل کنم و نه جشن و مهمانی های مردم را تخطئه نمایم. سخن من این است که انسان موجودی اجتماعی است و ترک آداب و رسومات و گردهمایی‌ها، شاید برای چند روز و نهایتا یک ماه ممکن باشد؛ اما نمی‌توان از انسانها توقع داشت که برای بیش از یکسال و تا وقتی نامعلوم از سفر رفتن و شرکت در مهمانی و گردهمایی های جمعی پرهیز کنند.

چندی قبل، تلویزیون گزارشی از سفر مردم به جزیره کیش در این ایام پخش می‌کرد که رویکردی مچگیرانه و سرزنش کننده داشت. در جایی خبرنگار از پیرمردی آذری پرسید چرا به سفر آمده‌ای؟ پیرمرد پاسخ داد من یک سال و نیم است به سفر نرفته‌ام و حالا آمده‌ام اینجا. من از این سخن یکه خوردم، چرا که معلوم نیست این بیماری تا کی ما را درگیر خود بدارد و امثال این پیرمرد مگر چند سال دیگر زنده و روی پا هستند که بخواهند خود را از لذایذ و نیازهای معمول زندگی، محروم نمايند.

وانگهی، در حالی که مواجهه مردم حین رفت و آمد به محل کار و تهیه مایحتاج روزانه‌شان، اجتناب ناپذیر است؛ و فی المثل مردم در متروی تهران به صورت فشرده مجبورند که باشند، دیگر چه جای منع سفر و گردهمایی های جمعی است؟ این مصداق ضرب المثل گاهی از سوراخ سوزن رد شدن و وقتی از در دروازه رد نشدن است!

در مهمانی خانوادگی ای، یکی ماسک از صورت برنمی‌داشت تا اینکه موقع ناهار شد و بر سر سفره ماسک را برداشت. خوب اگر قرار به سرایت بیماری باشد، در پای سفره که ماسک بر صورت کسی نیست، ویروس منتقل می‌شود و لذا زدن ماسک در بقیه اوقات در آن مهمانی، عملی بیهوده و صرفا موجب آزردن خود است. در منطق می‌گویند قوت استدلال، تابع اضعف مقدمات آن است و در استاتیک هم گفته می‌شود که پایداری یک سازه، تابع ضعیف‌ترین بخش آن است. وقتی شما در طول روز، ضمن زدن ماسک، ناگریز از مواجهه با افراد دیگر و حضور در اجتماعات مثل مترو و اتوبوس هستید، دیگر پرهیز از هیات و جشن و مراسم رفتن، کاری عقلایی نیست؛ مگر آنکه به دستورالعمل های بهداشتی به چشم مناسکی لازم الاتباع و فارغ از نتیجه آن بنگرید.

توصیه دوستانه من به همه مردم، از مذهبی و غیرمذهبی این است که در قضیه کرونا راه عدالت و صداقت در پیش بگیرند و نخواهند که منویات درونشان را در لفافه نگرانی از سرایت ویروس، تعقیب نمایند. ویروس کرونا، عروسی و عزا و تفریح و کار و سفر و حضر، نمی‌شناسد و از طریق مواجهه فرد مبتلا به سایرین هم منتقل می‌شود. اگر قرار است دستورالعملی را رعایت کنیم، باید معقول و مقدور و همه جایی باشد. اینکه در یک موقعیت ناگهان سطح فاصله‌گذاری اجتماعی را تشدید کنیم و در جایی دیگر نه، روشی درست و مبتنی بر علم احتمالات نیست. گول آه و ناله این و آن را هم نخوریم، اگر قرار باشد فاصله‌گذاری تشدید شود، باید همگانی و همه جایی باشد تا نتیجه واقعی بدهد.


@hashiesaz
🔴 زیارتنامه آیت‌الله خمینی، هم وهن ایشان است و هم تمسخر مردم


هیأت دولت به مقبره آیت‌الله خمینی رفته است و علاوه بر تشریفات استقبال رسمی شامل نواختن مارش نظامی، کسی با لحن مداحی زیارتنامه‌ای را قرائت می‌کند که فحوای آن، انسان را به حیرت می‌اندازد: «السلام علیک یا روح الله الامام الخمینی، و علی ولدیک الطاهرین مصطفی الشهید المدفون بأرض الغریب و احمد المدفون فی جوارک و السلام علی الشهداء الذین بذلوا مهجهم دونک ...»

حالا برخی که شایسته صفت "ماله‌کش" هستند در عکس‌العمل به انتقادات دلسوزانه، پای دین و فرهنگ زیارت و بقاع متبرک امامزادگان را به پیش می‌کشند و مدعی اند این حرکت‌ها، عیبی ندارد.


می‌گوییم آقای خمینی اگر آن مقام و منصب سیاسی را نداشت، آیا امروز ممکن بود که متفاوت از سایر علما و مراجع که مثلا در گوشه‌ای از حرم حضرت معصومه مدفون اند، چنین بارگاه و بلکه کاخ - مقبره‌ای داشته باشد؟ اصلا آیا یکی از عناصر اعتراضی آقای خمینی به حکومت پهلوی همین تجملات و تشریفات آنها نبود؟ خوب مراجعه کنید و سخنان انتقادی و اعتراضی ایشان را ببیند.

وانگهی این بارگاه کاخ مانند آقای خمینی، نه با پول نذورات، بلکه با بودجه بیت المال ساخته و پرداخته شده و زائران و مجاورانش هم غالبا با انگیزه و رویکرد سیاسی و حکومتی به سراغ آن می‌روند. ساختن هاله قداست به دور آقای خمینی متفاوت از تقدیس و دخیل بستن به امامزادگان است. امروز آقای خمینی، یعنی گفتار و گفتمان و کنش و واکنش ایشان، بر نحوه اداره کشور ما همچنان اثر دارد و دقیقاً به همین دلیل نباید ایشان را قدسی کرد و بلکه باید در معرض نقد بی‌طرفانه قرار داد. ضمن اینکه ما سراغ نداریم برای مراجع و علمای معاصر در رده آقای خمینی، چنین زیارتنامه‌هایی به هم بافته و اسم پسر طرف را هم در آن آورده باشند. این حرکت‌ها شاید از پشت عینک حکومتیان، تکریم نامبرده به حساب آید؛ اما در نظر توده‌ها و انسان‌های بی‌طرف، جز دکانداری مشتی مرتزق از دفتر رهبر فقید نظام، چیزی بیش نیست. ما برای خودتان می‌گوییم که این رفتارهای زننده را کنار بگذارید.


https://www.tg-me.com/mohsenhesammazaheri/3229


@hashiesaz
مناظره درباره اعدام زندانیان سیاسی در تابستان 67


- ‏آقا الان این زیارتنامه امام خمینی مشکلش چیه؟‌ یعنی امام (ره) که از سادات بوده و احیاگر گرایش به دین در ایران و جهان معاصر بوده اندازه اون امامزاده فلان روستا که با ۵۰ نسل واسطه به امام معصوم میرسه امکان یه سلام به زبان عربی نداره؟‌‎

+اگر خمینی رهبر نظام و صاحب شوکت سیاسی نبود، آیا این مقبره کاخ مانند و آن زیارتنامه کذایی را برایش سرهم می‌کردند؟

-راجع به تجملات مقبره من هم منتقدم ولی امام صرفا رهبر نظام نبود. مثلا از نظر شهدای جنگ تجسم امام زمان بود و در وصایاشون داریم که امام را حسین زمان می دونند ‌‎

+آن حرفها الان رنگ باخته، من خودم تا دبیرستان که بودم، معمولا میرفتم زیارت امام و شهدا. ولی چند وقت پیش از آنجا رد شدم، اصلا دلم نیامد به آن کاخ-مقبره سر بزنم. ضمن اینکه اعدام زندانیان سیاسی در تابستان 67، آقای خمینی را کاملا از چشم من انداخته. یک جنایت عریان بود ‌‎

-اعدام جانیانی که قرار بود ۷سال قبلش یعنی سال ۶۰-۶۱ اعدام شوند ولی اجرای حکمشان به امید ندامت به تاخیر افتاده بود ولی با خبر عملیات تروریستی فروغ جاویدان در زندانها آشوب ایجاد کرده بودند کار پر بیراهی نبوده‌‎

+اگر سال 60 کسی مرتکب قتل و جنایت شده، چرا قصاصش به تاخیر افتاده باشد؟ هیچ گزارشی هم از آشوب زندانیان در سال 67 ثبت نشده و این ادعا را بعدا برای توجیه آن جنایت فجیع درست کردند. کسانی که در عملیات فروغ بودند و اسیر شدند، همان وقت اعدام صحرایی شدند و این ربطی به تصفیه زندانیان ندارد‌

-دستگیری‌های منافقین زیاد بوده و نمیخواستند همه را اعدام کنند و از تبعات اجتماعی اش بیم داشتند. اتفاقا گزارش آشوب هم ثبت شده. اعدام شدگان در زندان ربطی به اسیر شدگان عملیات فروغ نداشتند. اتفاقا باید سوال کنی که چه دلیلی داشته یهو یه عده ای که ۷سال نگه داشته اند اعدام کنند

+یعنی چه که نمی‌خواستند اعدام کنند؟ مگر عدالت تابع خواست کسی است؟ اگر مرتکب جنایت و قتل شده باشند، شاکی داشته‌اند. اتفاقا عمده زندانیان، به خاطر هواداری از سازمان یا پخش اعلامیه به دام افتاده بودند و نیروهای اصلی، یا گریخته یا در درگیری‌های مسلحانه کشته شده بودند. ‏بله باید پرسید چرا عده‌ای تصمیم گرفتند پیش از مرگ خمینی، شر زندانیان سیاسی را کم کنند؟ می‌دانيد که فقط از مجاهدین نکشتند، از فدائیان و حزب توده و غیرهم هم کشتند که این سازمان‌ها هیچ وارد جنگ مسلحانه با نظام و همکاری با صدام نشده بودند.

@hashiesaz
hashiesaz (حاشیه‌ساز)
مناظره درباره اعدام زندانیان سیاسی در تابستان 67 - ‏آقا الان این زیارتنامه امام خمینی مشکلش چیه؟‌ یعنی امام (ره) که از سادات بوده و احیاگر گرایش به دین در ایران و جهان معاصر بوده اندازه اون امامزاده فلان روستا که با ۵۰ نسل واسطه به امام معصوم میرسه امکان…
- آیا این زندانیان حکم اعدام از قبل نداشته‌اند که به حالت تعلیق درآمده باشد و پس از مشاهده اصرار آنها به همدلی و همداستانی با سازمان مجاهدین، تعلیق از حکم برداشته و اعدام شده باشند؟


+ این نبوده که زندانیان سیاسی حکمی داشته و معلق شده باشد. حکم زندانیان در حال اجرا بوده که در مرداد 67، به استناد نامهٔ آقای خمینی، مجددا افراد را مثلا محاکمه می‌کنند. اتهام این افراد هم شرکت در قتل و جنایت یا همکاری با صدام نبوده است. چون اینها سالها قبل از اینکه سازمان مجاهدین رسما به عراق برود و همدست صدام بشود، زندانی شده بودند و نه امکان کاری را داشتند و نه در تصمیمات سازمان دخیل بوده‌اند. ضمن اینکه گفتم تقریبا تمام کسانی که در عملیات مرصاد اسیر شده بودند، به صورت صحرایی محاکمه و اعدام شدند و عددشان را حدود 500 نفر ذکر کرده‌اند. در اینجا ایراد ما به اعدام نیروهایی که به پشتوانه صدام به کشور یورش آورده بودند، نیست. ایراد به اعدام زندانیانی است که عموما نقشی در هیچ قتل و جنایتی نداشته و نوعاً هوادار سازمان مجاهدین خلق بوده‌اند و فعالیت‌شان به پخش اعلامیه و نشریه محدود بوده است. با کمی تحقیق و بررسی معلوم می‌شود که از همان ابتدا یعنی سال 60 هم مجازات‌های سنگینی مثل حبس‌های چندساله و حتی گاهی اعدام برای کسانی که صرفا یک نشریه را همراه داشته یا توزیع کرده بودند، صادر شده است و اتفاقا رأفتی در کار نبوده است. با این حال، حتی اگر اعدام زندانیانی که صرفاً بر سر موضع بوده‌اند، یعنی موافق مشی سازمان مجاهدین در سال 67 بوده‌اند را موجه بدانیم، تسری این حکم به اعضای سازمان‌های سیاسی دیگر که نه وارد جنگ مسلحانه با نظام شده و نه با صدام همدستی کرده بودند را چگونه می‌توان پذیرفت؟ اعدام تنی چند از زندانیان مرتبط با سازمان چریک‌های فدایی خلق، حزب توده و حزب زحمتکشان هم ثبت و ضبط شده و قابل انکار نیست. ظاهرا حکم دیگری از آقای خمینی (یا پسرش احمد به نام پدر) گرفته‌اند که در آن صرفا به خاطر اعتقادات مارکسیستی و الحادی، این زندانیان را مصداق مرتد و مستوجب اعدام دانسته‌اند. به نقل از خاطرات آقای منتظری، آقای خامنه‌ای رئیس جمهور وقت از این حکم خیلی ناراحت بوده و تا حدودی از اعدام گسترده زندانیان چپ و غیرمذهبی ممانعت کرده است. این موضوع نشان می‌دهد که عزمی جزم در برخی ارکان نظام برای تصفیه زندانیان سیاسی و کاهش خطر تحرکات آنها موقع وفات آقای خمینی وجود داشته است و سایر مسائلی که مطرح می‌کنند، جز سرپوش و بهانه‌ای برای توجیه و عملی ساختن آن طرح نیست.

@hashiesaz
بنی صدر که امروز (17 مهر 1400) در پاریس درگذشت، از بسیاری از رجال بعدی جمهوری اسلامی، آدمی کاردان‌تر و سالم‌تر بود. در واقع سبب برکناری او از منصب ریاست جمهوری و طرد و تبعید وی از کشور، عدم همراهی‌اش با جریانی بود که بعداً از خصایص اداره کشور گردید: مدیریت دورهمی و هیأتی که مقامات غیرذیصلاح در امور کشور دخالت کنند و بعدش هم معلوم نشود که چه کسی مسوول خرابکاری است. بنی‌صدر در دوره تصدی ریاست جمهوری، توسط همین جریان غالب از انتخاب نخست وزیر و تشکیل کابینه مطابق نظر خود محروم شد، ولی در اداره جنگ کوشید که خودش به عنوان فرمانده کل قوا، کار را مدیریت کند و حتی الامکان مانع دخالت افراد غیرمسئول گردد. اما بعد از برکناری بنی‌صدر دیدیم که همچنان نخست وزیر به رئیس جمهور بعدی، که خامنه‌ای بود، تحمیل میشد و از احمد خمینی گرفته تا منتظری قائم مقام رهبری و رفسنجانی و امثالهم در اداره جنگ دست داشتند و آخرش معلوم نشد که مسئولیت تطویل جنگ و پذیرش قطعنامه و آن همه خسارات مادی و معنوی حاصله، به عهده چه کسی است؟ به هر حال بنی‌صدر نیز مانند هر رجل سیاسی دیگری، دارای نقاط ضعف و قوت بود و این روایت ننگین که در این سالها از او در منابر رسمی به دست داده‌اند، اغلب‌ دروغ‌هایی رذیلانه است.

@hashiesaz
من قبلا بر این نظر بودم که داشتن بمب اتمی، برای امنیت ایران مفید و شاید ضروری است. ولی اینک از نظر قبلی برگشته‌ام چرا که معتقدم داشتن بمب اتمی برای کسی خوب است که پایتختش در معرض حمله زمینی و اشغال از سوی یک قدرت غیراتمی باشد و او با تهدید کاربست بمب اتم، دشمن را از پیشروی بازدارد و خودش هم سقوط نکند. مثلا اگر هیتلر بمب اتم داشت، در آن برهه به دردش می‌خورد. یا اسرائیل امروز با بمب اتم، وجود خود را تضمین کرده است. ولی برای مایی که دچار خطر اشغال پایتخت و سقوط دولتمان توسط قدرت‌های غیراتمی مثل ترکیه و عربستان نیستیم و این خطر را فقط از ناحیه قدرت اتمی آمریکا داریم، دستیابی به بمب اتمی فایده و کارکردی ندارد. اگر هم جنگی بشود، با سلاحهای متعارف خواهد بود ولاغیر. هند و پاکستان در زمانی که هر دو اتمی نبودند و در زمانی که یکی اتمی بود و در زمانی که هر دو اتمی بودند با هم وارد جنگ شده اند ولی هیچ گاه کار حتی به تهدید اتمی هم نکشیده است. ضمن اینکه دستیابی ایران به بمب اتمی، مسبب مسابقه اتمی در منطقه خواهد شد و کشورهای ترکیه و عربستان هم به سمت آن می‌روند و این فقط هزینه اضافی روی دست همه می‌گذارد.


@hashiesaz
ایران باید مشکلش را با آمریکا از ریشه و اساس حل کند، البته نه از موضع ضعف. یکی از اشتباهات انقلاب، در پیش گرفتن سیاست خصومت کور با آمریکا بود. ایران می‌توانست سیاست مستقل ملی در پیش بگیرد، سیاستی که دولت بازرگان داشت. اما تحت تآثیر تبلیغات مارکسیست‌ها و برای اینکه جریان روحانیون از مسابقه عقب نمانند، سیاست غلطی در پیش گرفته شد که جرقه اش در اقدام ابلهانه تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری رقم خورد و بعد از حذف و طرد لیبرالها! به ابتکار مجلس تحت تسلط حزب جمهوری و مذاکره کننده نادانی چون بهزاد نبوی، بیانیه الجزایر با آمریکا امضا شد. یکی از تبعات سیاست احمقانه خصومت ورزی با آمریکا، جسارت عراق برای حمله به ایران بود، چون از همدلی آمریکا برای گوشمالی ایران، اطمینان داشت. بالاخره باید این سیاست غلط کنار گذاشته شود و از موضع قدرت و با درایت و عقلانیت، رابطه با آمریکا عادی شود. در قضیه قدرت دفاعی، مخصوصا نیروی هوایی، ما به خاطر عدم رابطه با آمریکا مجبور به معامله با روس‌ها هستیم، آنها هم ناز می‌کنند و امروز نیروی هوایی ایران در کنار کره شمالی، فرسوده ترین نیروی هوایی جهان است.

از روی مطالعه می‌گویم، امروز تنها کشوری که هواپیمای f14 را عملیاتی دارد، ایران است. مثل اینست که شما مجبور باشید خودروی 50 سال قبل را سوار شوید، حالا بروید تجهیزاتش را بروز کنید، ولی هزینه نگهداری چنین خودرویی خیلی بالاست.

ایران چندین سال است که به روسیه التماس می‌کند هواپیمای سوخوی 30 بخرد ولی هنوز روسیه قبول نکرده. سفر اخیر سردار باقری، راجع به همین بود. تازه روسیه شرط گذاشته که ایران از این هواپیما فقط برای رهگیری هواپیماهای مهاجم استفاده کند و حق ندارد برای بمباران اهداف زمینی آن را به کار بگیرد، و لذا بمب‌های هوا به زمین مربوطه را به ایران نخواهد داد. در صورتی که در زمان شاه، ایران پیشرفته‌ترین هواپیماهای آمریکایی یعنی f14 و f16 را هم توانست بخرد، هواپیماهایی که آمریکا هنوز به دیگر همپیمانانش مثل اسرائیل، نفروخته بود.

@hashiesaz
رابطه شاه با آمریکا، رابطه برابر نبود و این را اصلا مطلوب نمی‌دانم. ولی دولت بازرگان رابطه برابری با آمریکا در پیش گرفت: ایران شناسایی اسرائیل را پس گرفت، از پیمان سنتو خارج شد و به عضویت جنبش عدم تعهد درآمد. من منکر دخالتهای مخرب امریکا در امور داخلی ایران، از جمله سرنگونی دولت مصدق نیستم. ولی همین آمریکا در روز 22 بهمن، دولت انقلابی ایران را به رسمیت شناخت، و حتی در قضایایی مثل جاسوسی سیادتی برای شوروی، به کمک ایران آمد و رابطه جاسوسی را لو داد. جریان دانشجویان پیرو خط امام، به بهانهٔ حضور شاه در آمریکا برای معالجه، و برای اینکه ابتکار عمل را از جریانات چپ و مارکسیستی بگیرد؛ به سفارت آمریکا حمله کرد و آقای خمینی و سران حزب جمهوری اسلامی هم این را مغتنم شمردند. این اقدام ابلهانه و مخالفت آقای خمینی با هر گونه وساطت برای حل بحران گروگانگیری، باعث تشدید خصومت آمریکا و دادن چراغ سبز به عراق برای حمله به ایران شد. به هر حال ما امروز چاره‌ای نداریم جز اینکه دست از افراط و تفریط برداریم و به سمت برقراری یک رابطه برابر با آمریکا برویم.

@hashiesaz
شخصا با سخنان آیت الله صافی همدلی دارم، رهبری باید دست از سیاست غلطش بردارد و به سمت عادی سازی رابطه با آمریکا برویم، البته نه به شیوه حسن روحانی و ظریف؛ بلکه از موضع قدرت و بدون معامله بر سر حقوق کشور. اما آیت الله صافی گلپایگانی وقتی حرفی در وادی سیاست می‌زند، سخنش هم‌ارز سایر شهروندان است و نمی‌توان به بهانه قداست مرجعیت دینی، مانع نقد آن شد، ولو اینکه منتقدان به تندی نقدش کنند. به قول سعدی یا مکن با پیل‌بانان دوستی، یا بنا کن خانه‌ای در خورد پیل. اینکه دادستانی ورود کند و بخواهد منتقد را مجازات کند، بر خلاف اصل آزادی بیان و عدالت است. در عین حال، ما معتقدیم که سایرین را هم باید بتوان در کمال آزادی و امنیت، نقد کرد از جمله دست‌اندرکاران حکومت را و در رأس همه مقام رهبری را.

@hashiesaz
🔴 تحلیل من از ماجرای نفتکش


تحلیل من از ماجرای نفتکش این است که کاپیتان و ملوانان آن، طی خیانتی به ویتنام پناهنده شده‌اند و نیروی دریایی آمریکا در حد استمداد به آنها یاری رسانده و اساسا طرف فعال در این قضیه نبوده است. این نفتکش بعد از تعویض پرچم، به فعالیت خود ادامه داده که نیروی دریایی سپاه آن را گیر انداخته و به سواحل ایران آورده است. نیروی دریایی آمریکا در حد کسب اطلاع از این ماجرا، جلو آمده‌ و اصولا ماموریتی برای درگیری یا دفاع از نفتکش نداشته، چون ذی‌نفع نبوده و این نفتکش هم، پرچم آمریکا را که نداشته است. اینک دستگاه تبلیغاتی کشور، برای مصرف داخلی از این ماجرا، یک داستان‌پردازی کرده‌اند و الا کسی در توان رزمی ناوگان دریایی آمریکا شکی نمی‌تواند داشته باشد و یکبار هم ما در جنگ این را آزموده ایم. یک بار دیگر هم که در سال 1394، چند تفنگدار آمریکایی را در قایقی دستگیر کردیم، بمب افکن های آمریکا آمدند چند تا شیرجه روی جزیره فارسی ما رفتند که حساب کار دستمان بیاید. و دیگر اینکه اگر یک تفنگدار دریایی پاهایش را روی هم بياندازد و ناو دشمن را نظاره کند، نه فقط مایه افتخار نیست، که نشانگر عدم مراعات قواعد رزمی است؛ مگر اینکه بگوییم درگیری و احتمال درگیری هم در کار نبوده باشد.

به کسانی که تبلیغات حاکم را به آسانی باور می‌کنند، توصیه می‌شود یک بار دیگر ماجرای شهرام امیری، کارشناس سازمان انرژی اتمی را بازخوانی کنند. در سال 90، سخنگوی وزارت امور خارجه، بارها مدعی شد که آمریکایی ها شهرام امیری را که به سفر عمره رفته بود، ربوده و به آمریکا منتقل کرده‌اند و صداوسیما هم از زن و بچه این طرف، گزارش تهیه می‌کرد که چقدر نگران هستند. سپس یک فیلم ویدئویی از شهرام امیری بیرون آمد که او مدعی بود در آمریکا به سر می‌برد و برای نجات خودش استمداد می‌کرد. بعد طی یک عملیات محیرالعقول، شهرام امیری از دست مثلا پلیس اف‌بی‌آی یا سازمان سیا گریخته و به سفارت پاکستان که دفتر حفاظت منافع ایران در واشنگتن است، پناهنده شد و بلافاصله به ایران آمده و مورد استقبال مقامات رسمی قرار گرفته و حتی همان شب در گفتگوی ویژه خبری تلویزیون حضور یافت. دیگر خبری از شهرام امیری، این قهرمان گریخته از چنگ آمریکایی‌ها نبود تا این که سال 95 اعلام شد شهرام امیری در زندان سکته کرده یا اعدام شده است. حقیقت ماجرا این بود که امیری، به قصد پناهنده شدن از مکه به آمریکا رفته، ولی چون زن و بچه‌اش را نتوانسته بود از کشور خارج کند، مجبور به بازگشت شد و برای فریب او، تمام این دروغها و بازیهای تبلیغاتی روی ذهن و روان مردم ایران پیاده شد.


@hashiesaz
دکتر پویا ناظران در این مقاله صوتی (https://www.tg-me.com/Economics_and_Finance/993) به مضرات سیاست نرخ‌گذاری کالاها توسط دولت به اتکای درآمد نفتی یا چاپ پول پرداخته و پیشنهاد داده است که به جای این کارها، صندوقی به اسم منابع ملی تاسیس شود و تمام درآمدهای نفتی و گازی کشور، بعد از کسر سهم هزینه استخراج و سرمایه‌گذاری شرکت‌های نفت و گاز، به این صندوق واریز گردد. سپس درآمدهای ریالی صندوق منابع ملی، هر هفته با تقسیم بر جمعیت کشور، به صورت نقدی به آحاد مردم ایران پرداخت شود و درآمدهای ارزی آن نیز، به صورت اعتبارات ارزی به مردم تعلق گیرد و طبق سازوکار بورسی به متقاضیان عرضه و سود حاصله به مردم برسد. با اتخاذ این سیاست، دیگر بساط رانت جویی و فساد در کشور برچیده شده و زمینه تورم نیز محو می‌شود. این تقریبا همان سیاستی است که احمدینژاد در جریان هدفمندی یارانه‌ها در سال 89 در پیش گرفت، در لایحه دولت ایجاد صندوق هدفمندی یارانه‌ها پیش‌بینی شده بود که مجلس آن را به حساب هدفمندسازی یارانه‌ها نزد خزانه دولت، تغییر داد. با این حال پس از آن ماجرا، احمدینژاد بارها گفته است که اگر دستش بود و مانع نمی‌شدند، تمام درآمدهای نفتی و گازی و سایر منابع طبیعی کشور را به طور مساوی و نقدی میان آحاد مردم ایران تقسیم می‌کرد. این همان تفاوت ماهوی احمدینژاد با تمامی سیاستمداران حاضر در نظام است. بارها گفته‌ام که انگیزه حمایت من از احمدی‌نژاد، در حقیقت همین رویکردهای او به اقتصاد و عدالت اجتماعی است و اگر هر کس دیگری نیز پیدا شود و معتقد و عازم به چنان سیاست‌های باشد، از او نیز حمایت میکنم. اما میبینم که جناب رئیسی وقتی حرف از حذف ارز 4200 تومانی میزند، می‌خواهد بخشی و نه همه درآمد حاصله را میان 5 دهک جامعه تقسیم کند یا شخصی مثل آقای جلیلی، حرف از اختصاص واحد انرژی به شهروندان می‌زند که نوعی لقمه را دور سر پیچاندن است. چیزی که من میبینم، رسیدن تدریجی نخبگان و دغدغه‌مندان به آرا و برنامه های احمدینژاد است. و دیگر اینکه حدود یک سال قبل، من در خلال گفتگوهای صوتی مطالبی را در حمایت از یارانه نقدی، مساوی و همگانی یا به تعبیر جدید "حقانه" هر شهروند ایرانی از درآمد حاصل از منابع ملی مطرح کردم که برخی از آنها مثل همین تاسیس صندوق ویژه یا مثال ایالت آلاسکا در مقاله صوتی دکتر ناظران نیز آمده است.

https://www.tg-me.com/hashiesaz/1109

https://www.tg-me.com/hashiesaz/1110

https://www.tg-me.com/hashiesaz/1115

https://www.tg-me.com/hashiesaz/1117


@hashiesaz
🔴 لطفا دیگر خفه شوید و مستند نسازید که آشوب را مهار کردیم


در همین ماجرای گرانی بنزین و رخداد فاجعه آبان 98، اگر مانع مجلس نمی‌شدند و مجلس تصویب می‌کرد که آن مصوبه غیرقانونی لغو بشود، آیا آسمان به زمین می‌آمد؟ والله هیچ نمی‌شد و آن همه آدم هم کشته نمی‌شدند. البته دولت روحانی متزلزل میشد و شاید از مجاری قانونی قابل برکناری بود.

حالا مستند می‌سازند که سران کشور در شورای امنیت ملی گفته‌اند اگر عقب‌نشینی کنیم، دشمن جری می‌شود! دشمن کجا بود؟ دشمن مگر بنزین استفاده می‌کرد؟ مردم معترض بودند، همه هم معترض بودند، حتی حزب‌اللهی‌اش هم ناراضی بود. مگر اینکه بگوییم از نظر سران نظام، مردم دشمن هستند.

حالا سران نظام یک شکری خوردند، آن آقا چرا پیرو آنها شد؟ مگر نمایندگان مجلس که مصرّ بودند طرح را برگردانند، جزء همین نظام نبودند؟ پس چرا مانع مجلس شدند؟ در اینجا حفظ نظام، یعنی نظام اجتماعی و نه موقعیت فلانی و بهمانی در قدرت، آیا اقتضا نمی‌کرد که از مصوبه وحشیانه و احمقانه گرانی بنزین، عقب‌نشینی بشود؟

هارون (ع) وقتی با توبیخ موسی (ع) مواجه شد، گفت که با بت‌پرستی بنی‌اسرائیل درنیفتادم و کنار آمدم؛ چون میترسیدم شیرازه جامعه از هم بپاشد. این همان حفظ نظام است که از اوجب واجبات است. این نظام، نظام اجتماعی است، و نه نظام سیاسی یا موقعیت فلانی و بهمانی در ساختار قدرت و حکومت. اتفاقا در مسأله "حفظ نظام" این ماییم که مدعی هستیم و می‌گوییم آقایان حاکم! شما برای حفظ نظام اجتماعی، حتی باید از حرف حق خود هم کوتاه بیایید؛ حالا که اغلب حرفهای شما نه حق است و نه معقول، ولی خودکامانه دست از آن برنمی‌دارید و به قول خودتان "ولو بلغ ما بلغ" و به قیمت ریختن خون مردم بی‌گناه. این نظام سیاسی که به آن چسبیده‌اید، والله اصالتی ندارد و وسیله‌ای بیش نیست؛ آن هم برای اقامه عدالت و تأمین حقوق مردم. اگر پیرو علی (ع) هستید، باید بدانید که برای حفظ این نظام سیاسی و موقعیت خودتان در ساختار قدرت، نمی‌ارزد که حتی دانه ارزنی را از دهان مورچه‌ای بناحق بربایید. دست بردارید، یک غلطی کردید، آن همه آدم را با نادانی و خودکامگی تان زدید کشتید، لطفا دیگر خفه شوید و مستند نسازید که آشوب را مهار کردیم!

@hashiesaz
Channel name was changed to «hashiesaz (حاشیه‌ساز)»
مداخله مستقیم رهبری در پرونده قضایی احمد عراقچی و دستور معظم‌له به دادگاه از طریق رئیس قوه قضائیه (به نقل از روزنامه راه مردم مورخ 6 آذر 1400)

آیا قاضی و دادگاه نباید در دادرسی، مستقل و فقط تابع قانون باشند؟ حتی با فرض اینکه چنین دستوراتی با دغدغه پاسداری از عدالت و پیشگیری از جور، صادر می‌شود؛ آیا بهتر نیست که دغدغه‌مند شفافیت دادرسی و دادگاه علنی و انتشار کیفرخواست و دفاعیات و دادنامه باشیم؟ در این صورت با تضمین دادرسی عادلانه، از احتمال صدور احکام ظالمانه علیه سایرین هم کاسته می‌شود.

@hashiesaz
چه باید گفت؟ نماز و روزه و قرائت قرآن را قابل خرید و فروش با پول کرده‌ و حتی تعرفه هم برایش گذاشته‌اند و بعد خیال می‌کنند با آوردن پیشوند هدیه، ماهیت معامله عوض شده است!

این مثل همان کلاه شرعی است که در جای دیگر تحت عنوان مهریه عقد موقت، روسپیگری را موجه جلوه می‌دهند و به اسم حق معرفی، قوادی می‌کنند. نکنید آقایان! به خدا ارزشش را ندارد برای این چهار ریال، ایمان و اعتقاد دینی مردم را بازیچه خود کنید.


@hashiesaz
2025/10/27 16:11:43
Back to Top
HTML Embed Code: