Forwarded from ایران فردا
🔴اقتصاد_مصدق؛_اندیشه_به_جای_نفت_هدی_صابر_ایران_فردا.pdf
438.3 KB
🔴اقتصاد مصدق؛ اندیشه به جای نفت
🔷هُدى صابر
@iranfardamag
🔻از متن
▪️ "عشق" مصدق به مردم نه "هوس روشنفكرى" بود و نه مهر بىمحتوا و بىتعهد. عشق مسئولانه وى به مردم، وظيفه آموزش و ارتقاء آگاهى هموطنان را بر دوشش مىنهاد. افشاى آنچه كه در دوران رضاخان بر ملك و ملت رفته بود در شرايط تاريخى پس از شهريور بيست "تلنگر" تاريخى مصدق بر ذهن تودهها، نظريه "موازنه منفى"اش پاره كردن "چرت ملى" و ايده و آرمان ملى كردنش نيز "چكش بيدارى" مردم بود.
🔸دروس تاريخى "استبداد شناسى" و "استعمار شناسى" مصدق همچون "آموزشى مصور" در روند عمل در ذهنها رسوب كرد و انرژى آزاد ساخت. نفرت از جوهر استبداد، آگاهى و سپس تنفر از غارت انگلستان و بالاخره درك ضرورت حفاظت از هويت و منافع ملى در چنين روندى شكل گرفت. اين آموزشها بيش از همه در ذهن و جان خوزستانيها رسوب كرد.
▪️بذل دقت و توجه به رگههاى استراتژيك عمل اقتصادى و آموزشهاى تاريخى - سياسى مصدق بس مهم و ضرورى است و پس از آن نيز به كار بستنى.
🔸ایران فردا، اردیبهشت ۱۳۷۸
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
http://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷هُدى صابر
@iranfardamag
🔻از متن
▪️ "عشق" مصدق به مردم نه "هوس روشنفكرى" بود و نه مهر بىمحتوا و بىتعهد. عشق مسئولانه وى به مردم، وظيفه آموزش و ارتقاء آگاهى هموطنان را بر دوشش مىنهاد. افشاى آنچه كه در دوران رضاخان بر ملك و ملت رفته بود در شرايط تاريخى پس از شهريور بيست "تلنگر" تاريخى مصدق بر ذهن تودهها، نظريه "موازنه منفى"اش پاره كردن "چرت ملى" و ايده و آرمان ملى كردنش نيز "چكش بيدارى" مردم بود.
🔸دروس تاريخى "استبداد شناسى" و "استعمار شناسى" مصدق همچون "آموزشى مصور" در روند عمل در ذهنها رسوب كرد و انرژى آزاد ساخت. نفرت از جوهر استبداد، آگاهى و سپس تنفر از غارت انگلستان و بالاخره درك ضرورت حفاظت از هويت و منافع ملى در چنين روندى شكل گرفت. اين آموزشها بيش از همه در ذهن و جان خوزستانيها رسوب كرد.
▪️بذل دقت و توجه به رگههاى استراتژيك عمل اقتصادى و آموزشهاى تاريخى - سياسى مصدق بس مهم و ضرورى است و پس از آن نيز به كار بستنى.
🔸ایران فردا، اردیبهشت ۱۳۷۸
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#ملی_شدن_صنعت_نفت
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Audio
ایران فردا و فردای ایران
بزرگداشت دوازدهمین یادمان درگذشت مهندس عزتالله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر
جمعه ۱۹ خرداد؛ ساعت ۲۰ ایران
قسمت ۲ از ۲
۱۱۸ دقیقه
0:15 فاطمه گوارایی
14:03 حسین رفیعی فنود
39:44 ابوطالب ادینهوند
51:50 مهسا تاجیک
1:06:40 مهدی امینیزاده
1:47:05 علیرضا رجایی
کلاب «برای فردای ایران»
@bfi1400
بزرگداشت دوازدهمین یادمان درگذشت مهندس عزتالله سحابی و شهادت هاله سحابی و هدی صابر
جمعه ۱۹ خرداد؛ ساعت ۲۰ ایران
قسمت ۲ از ۲
۱۱۸ دقیقه
0:15 فاطمه گوارایی
14:03 حسین رفیعی فنود
39:44 ابوطالب ادینهوند
51:50 مهسا تاجیک
1:06:40 مهدی امینیزاده
1:47:05 علیرضا رجایی
کلاب «برای فردای ایران»
@bfi1400
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همنسل لاله، همزاد سَروم
در باورم بود، هر آنچه کردم
سرخی در آنگه، رنگ زمان بود
همراه خورشید، در آسمان بود
اما زمانه، زیر و زبر شد
رنگ حقیقت، رنگ دگر شد
سروده به یاد «شهید هدی صابر»، اجرا شده در زندان اوین، بند ۳۵۰، سال ۱۳۹۱، شعر و آهنگ آقای مسعود پدرام، با صدای آقای مهدی اقبال
🆔 @hodasaberr
در باورم بود، هر آنچه کردم
سرخی در آنگه، رنگ زمان بود
همراه خورشید، در آسمان بود
اما زمانه، زیر و زبر شد
رنگ حقیقت، رنگ دگر شد
سروده به یاد «شهید هدی صابر»، اجرا شده در زندان اوین، بند ۳۵۰، سال ۱۳۹۱، شعر و آهنگ آقای مسعود پدرام، با صدای آقای مهدی اقبال
🆔 @hodasaberr
Forwarded from انجمن اسلامی آزادیخواه شهید بهشتی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❇ دریغا شیر آهن کوه مردا
که تو بودی
و کوهوار
پیش از آنکه به خاک افتی
نستوه و استوار
مرده بودی.
⚫ هشتمین سالگرد وفات هدی صابر در اثر اعتصاب غذا در زندان اوین
✍ شعر از احمد شاملو
🎬 ویدئوکلیپ از روزآروز
@AnjomanEslamiSbu
که تو بودی
و کوهوار
پیش از آنکه به خاک افتی
نستوه و استوار
مرده بودی.
⚫ هشتمین سالگرد وفات هدی صابر در اثر اعتصاب غذا در زندان اوین
✍ شعر از احمد شاملو
🎬 ویدئوکلیپ از روزآروز
@AnjomanEslamiSbu
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
اکنون هدی صابر در تاریخ ما بیش از آن که به نام اندیشمند، فعّال سیاسی، روزنامهنگار یا محقق شناخته شود به عنوان پهلوان شهرت دارد، زیرا پهلوان آن کسی است که در عصر تراژدی و زوالِ اخلاق و تباهیِ جهان، با وجود همهی تنهاییها و بی یاوریها، قامت برمیافرازد و تیرهای کینهتوز بلا یکایک بر جان فرو میایند تا اثبات کنند که روزگار جوانمردی و امید به رهایی به پایان رسیده است. این مشی پهلوانانهی هدی صابر بود که او را بر آن داشت در دقیقهای تکرار ناپذیر دو رکعت نماز بیبدیلی را به جای آورد که وضوی آن درست نمیآمد الاّ به خون.
قسمتی از یادداشت آقای «علیرضا رجایی»، در «یادنامه دوازدهمین سالگرد شهید هدی صابر»، فایل کامل نوشته و pdf یادنامه در بالا موجود میباشد.
منبع: Hodasaber.net
🆔 @hodasaberr
قسمتی از یادداشت آقای «علیرضا رجایی»، در «یادنامه دوازدهمین سالگرد شهید هدی صابر»، فایل کامل نوشته و pdf یادنامه در بالا موجود میباشد.
منبع: Hodasaber.net
🆔 @hodasaberr
Forwarded from نواندیشی دینی
گریهی شریعتی برای حنیفنژاد
میرحسین موسوی
خاطرات من از دکتر بسیار به هم پیوسته است و برایم سخت است که تکّهای را از تکّهی دیگر جدا کنم ولی هرگز از یادم نمیرود روزی را که صبح زود به دفتری که با چند دوست باز کرده بودیم رفته بودیم و یکی از دوستان هم زودتر از من به دفتر آمده بود. روز قبل بزرگوارانی چون حنیفنژادها را اعدام کرده بودند. زنگ دفتر زده شد و ما متعجّب و کمی هراسان که نکند ساواک سراغمان آمده باشد، در را باز کردیم، دیدیم دکتر شریعتی بود. سلام داد و نشست و چند دقیقه هیچ نگفت و ما هم چیزی نگفتیم و او یکباره شروع به گریه کرد با هقهق بلند و شاید بیش از نیمساعت و بعد بلند شد و بدون گفتوگو دفتر را ترک کرد و من هیچ وقت گریهی او را ندیده بودم. گویا دفتر ما چاهی بود که او سر در آن کرده بود تا بیاطّلاع دیگران بار اندوه خود را سبک کند.
حکایتهایی از زندگی دکتر شریعتی، ش.لامعی، ص۳۲۵، به نقل از مجلّهی راه زینب، شمارهی ۴۱، ص ۵۴
@neoshariati
میرحسین موسوی
خاطرات من از دکتر بسیار به هم پیوسته است و برایم سخت است که تکّهای را از تکّهی دیگر جدا کنم ولی هرگز از یادم نمیرود روزی را که صبح زود به دفتری که با چند دوست باز کرده بودیم رفته بودیم و یکی از دوستان هم زودتر از من به دفتر آمده بود. روز قبل بزرگوارانی چون حنیفنژادها را اعدام کرده بودند. زنگ دفتر زده شد و ما متعجّب و کمی هراسان که نکند ساواک سراغمان آمده باشد، در را باز کردیم، دیدیم دکتر شریعتی بود. سلام داد و نشست و چند دقیقه هیچ نگفت و ما هم چیزی نگفتیم و او یکباره شروع به گریه کرد با هقهق بلند و شاید بیش از نیمساعت و بعد بلند شد و بدون گفتوگو دفتر را ترک کرد و من هیچ وقت گریهی او را ندیده بودم. گویا دفتر ما چاهی بود که او سر در آن کرده بود تا بیاطّلاع دیگران بار اندوه خود را سبک کند.
حکایتهایی از زندگی دکتر شریعتی، ش.لامعی، ص۳۲۵، به نقل از مجلّهی راه زینب، شمارهی ۴۱، ص ۵۴
@neoshariati
Forwarded from History and Politics
به محمد حنیف؛ ارادهی پولادین!
با حرفهای حنیفنژاد پرواز میکردیم. ✍محمد محمدی گرگانی
سهیمشدن در رهاییِ منِ نامتناهی. ✍مهسا تاجیک
دستگیری حنیفنژاد و حاشیههای آن. ✍سعید شاهسوندی
نه مسیح، نه یهودا. ✍مهدی غنی
آدرس نادرست. ✍مهدی غنی
محمد حنیف از نگاهی دیگر. ✍ح. مومنیزاده
بازجویی از محمد حنیفنژاد. ✍همنشین بهار
گریهی شریعتی برای حنیفنژاد. ✍میرحسین موسوی
با حرفهای حنیفنژاد پرواز میکردیم. ✍محمد محمدی گرگانی
سهیمشدن در رهاییِ منِ نامتناهی. ✍مهسا تاجیک
دستگیری حنیفنژاد و حاشیههای آن. ✍سعید شاهسوندی
نه مسیح، نه یهودا. ✍مهدی غنی
آدرس نادرست. ✍مهدی غنی
محمد حنیف از نگاهی دیگر. ✍ح. مومنیزاده
بازجویی از محمد حنیفنژاد. ✍همنشین بهار
گریهی شریعتی برای حنیفنژاد. ✍میرحسین موسوی
Forwarded from ایران فردا
🔴سیزدهمین یادمانِ
▪️ مهندس عزتالله سحابی ، شهید هاله سحابی و شهید هدی صابر
@iranfardamag
🔻سخنرانان:
🔹سارا شریعتی
🔸فاطمه علمدار
🔹محمد کریمی
🔸سمانه گلاب
🔷زمان: هفدهم خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰
🔶مکان: لواسان ، بلوار امام خمینی ؛ خیابان پیام ، خیابان صحرای ناران ، خیابان گلستان ، پلاک ۱۰
#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزتالله_سحابی
#سیزدهمین_یادمان
#سارا_شریعتی #فاطمه_علمدار #محمد_کریمی #سمانه_گلاب
https://www.tg-me.com/iranfardamag
▪️ مهندس عزتالله سحابی ، شهید هاله سحابی و شهید هدی صابر
@iranfardamag
🔻سخنرانان:
🔹سارا شریعتی
🔸فاطمه علمدار
🔹محمد کریمی
🔸سمانه گلاب
🔷زمان: هفدهم خرداد ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰
🔶مکان: لواسان ، بلوار امام خمینی ؛ خیابان پیام ، خیابان صحرای ناران ، خیابان گلستان ، پلاک ۱۰
#هدی_صابر
#هاله_سحابی
#عزتالله_سحابی
#سیزدهمین_یادمان
#سارا_شریعتی #فاطمه_علمدار #محمد_کریمی #سمانه_گلاب
https://www.tg-me.com/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
💢 نامشان زمزمهی نیمهشب مستان باد!
✅بازنشر:یادمان 13 امین سال پرواز
@iranfardamag
🔸مرگ برای همه ناگوار است . همیشه تاریخ را ناگهان به جایی ناشناخته پرتاب میکند. زمان را در دهان مغاک خاک میبلعد، کلمات را تهی میکند، روان را میخلد و اندوه را ابدی میسازد. این ساختن مرگآلود، ساختن پایان یک بودن است. بسی کسان که در مرگ نام میگیرند و از مرگ بر نمیگذرند. بسیاری برای زندگی به دنیا میآیند و با مرگ خود زندگی را پرورده و نیک نام میکنند. اینان از پرچین مرگ میگذرند و سیاههی موت را به روشن زندگی تبدیل میکنند.
🔹این کلامی نو نیست، حاصل تجربهی بشر در روزگاران کهن است. خردمندان، جوانمردان و فتیان، افسران و سروران رهاییبخش، دلیران خیرخواه، شهیدان میدان ستمستیزی، اینان در طول حیات بشر، همچنان سرمدی و جاوید ماندهاند. گواه خویشاند، شاهد حقیقت جاودانهای به نام شرافت، انسان بودن، پای بر عهد خود فشردن و زندگی را معنای تازه بخشیدن.
🔸این کلمات هم تازه نیستند ، اما همچنان تا این بلاها بر ما نازل میشود، و تا فرمان مرگ از حنجرهی حاکمان صادر میگردد، ما هر روز روح شهید رویاهای مان را بر دوش میکشیم و در دشت لالهی اندوههای خود به جهان گشوده به فردا میسپریم.
🔹کاش هرگز حیبنیقظانهای آزادی سر بر مذبح جانبازی نگذارند. این لفظها و کلمات بایست که روزی کهنه شود و از صفحه ی ادبیات ما پاک شود. این کشتگان که نقش شان بر آینهی روح ما نشسته ، این بالابلندان که به جرم رهایی آدمی، زخم دار و درفش و گلوله بر بر و پهلو دارند ، نشان آن است که جهان ما فرتوت و نابردبار است، علامت پر خشمی از ستایش مرگ و ذلت و خشونت و تحقیر زندگی و آرامش و مهربانی ست. سمپتوم بدنهی حکمرانی و دولتمندیی یک کشور مردم گریز است. فیلسوف عجیب هلندی اسپینوزا میگفت حکومت انسانی حکومتی ست که قدرت و نیروهای خیر را نمایندگی میکند و برای بقای خرد و جان و بدن شهروندان میکوشد و شادی را به ارمغان میآورد. اگر چنین است ، مرگ ناخواسته ی شهروندان، آن هم به تیغ و داغ و گلوله و حبس نشانی از بیماریی سهمگین دولت و ملتی ست که در روزگاری که صیت دموکراسی و زندگیخواهی شایع شده است ، در بدترین شکل زندگی گرفتار است. جامعهای که سروران داناییاش را به حبس و شکنجه میبرد، در حبس آنان را میکشد، در خیابان بر سر و جان شان ضرب مرگ میاندازد، در اعتصاب غذا قاضیی مرگ میشود، این جامعه و نظام حکمرانی اش سخت بیمار و مفلوک است.
🔸شاید هر اتفاقی که در روشنای تاریخ سیاسیی جدید ما از مشروطه بدین سو رخ داده، بوی مرگ و حصر و حبس داده است. ما به این حوادث در روشنای تاریخ ، تاریخ سیاه سقوط انسان را ملاحظه کردهایم. در این شکسته جانیها ، چه جهانهای جانانی را که از دست ندادهایم. مرثیه نه آغاز تاریخ است و احیانا نه پایان تاریخ. همین که وجود داریم، حضور ما نشانی از زندگیست و هیچ مرگی نتوانسته ما را از نعمت بودن بی بهره کند. پس حاکمان باید بدانند ما نخواهیم مرد. انقراض نسل آزادگان ناممکن است. روح شادی و رهایی در ذات آدمی مضبوط است .انسان برای آزادی و شادی نمیجنگد بلکه نهاد او شادی و آزادی ست، پس هیچ نیرو و قدرتی نمیتواند ظهور این نهاد را ناممکن کند.ممکن است نیل به آن را به تعویق بیندازد، و این گواهان و شاهدان ، شراب رنگین جانشان را بر سینهی افق خواهند پاشید تا رهایی و شادیی انسان ایرانی به تأخیر نیفتد.
🔹این حرفها داستان جان مردم بی زبان من است . مردمی که توتم قلم آرزوهای کوچکشان در قربانگاه بیسخنی سر بریده میرقصد ، خورشیدهای متفکر و آزادیخواهاش در کوچه ، خیابان و زندان، پیرش جانبه مرگ و جواناش جوانمرگ میشود ، این ملت و دولت باید از بیماری استبداد رهایی یابد و به درمان تفکر و تعقل و بدن و نظام حکمرانیی خود برخیزد تا از این یادآوریهای مرگ، روزی به آخر برسیم و هرگز داغ دانایان مان را نبینیم.
🔸ما برای یاد سحابیی پدر، سحابیی دختر و هدای صابران چه میتوانیم گفت؟ آنان هر کدام سحابیای نوربخش در آسمان پر ستارهی ایران بودند. بودن آنان تاریخ را زیبا کرده بود و زندگی را پر از رویا. آنان بهتر بود همانند همهی دیگر از دست رفتگان فرهنگ و هنر و دمکراسی،نامشان به دفتر مقتولان نوشته نمیشد و همچون همهی آفرینندگان خیر و خرد، در جهان آزاد، در پیری و فرزانگی، در بستر خوشباشی میمردند. آنان حق داشتند دروغ و نفرت و استبداد را تحمل نکنند و بر عهد خود با حقیقت استوار بمانند و برای اصلاح نظام حکمرانی و انتخابی شدن حکمران بکوشند، اما حق آنان مرگ نبود. جان شیرینشان برای بدنامیی هر قدر قدرت و قوی شوکتی گواهی از بقای آدمی در مسیر خیر و سلامت و صلح است.
🔹نامشان را هرگز از خاطر نخواهیم سترد.
#ایران_فردا
#عزتالله_سحابی #هدی_صابر #هاله_سحابی
https://cutt.ly/4euwwxP7
✅بازنشر:یادمان 13 امین سال پرواز
@iranfardamag
🔸مرگ برای همه ناگوار است . همیشه تاریخ را ناگهان به جایی ناشناخته پرتاب میکند. زمان را در دهان مغاک خاک میبلعد، کلمات را تهی میکند، روان را میخلد و اندوه را ابدی میسازد. این ساختن مرگآلود، ساختن پایان یک بودن است. بسی کسان که در مرگ نام میگیرند و از مرگ بر نمیگذرند. بسیاری برای زندگی به دنیا میآیند و با مرگ خود زندگی را پرورده و نیک نام میکنند. اینان از پرچین مرگ میگذرند و سیاههی موت را به روشن زندگی تبدیل میکنند.
🔹این کلامی نو نیست، حاصل تجربهی بشر در روزگاران کهن است. خردمندان، جوانمردان و فتیان، افسران و سروران رهاییبخش، دلیران خیرخواه، شهیدان میدان ستمستیزی، اینان در طول حیات بشر، همچنان سرمدی و جاوید ماندهاند. گواه خویشاند، شاهد حقیقت جاودانهای به نام شرافت، انسان بودن، پای بر عهد خود فشردن و زندگی را معنای تازه بخشیدن.
🔸این کلمات هم تازه نیستند ، اما همچنان تا این بلاها بر ما نازل میشود، و تا فرمان مرگ از حنجرهی حاکمان صادر میگردد، ما هر روز روح شهید رویاهای مان را بر دوش میکشیم و در دشت لالهی اندوههای خود به جهان گشوده به فردا میسپریم.
🔹کاش هرگز حیبنیقظانهای آزادی سر بر مذبح جانبازی نگذارند. این لفظها و کلمات بایست که روزی کهنه شود و از صفحه ی ادبیات ما پاک شود. این کشتگان که نقش شان بر آینهی روح ما نشسته ، این بالابلندان که به جرم رهایی آدمی، زخم دار و درفش و گلوله بر بر و پهلو دارند ، نشان آن است که جهان ما فرتوت و نابردبار است، علامت پر خشمی از ستایش مرگ و ذلت و خشونت و تحقیر زندگی و آرامش و مهربانی ست. سمپتوم بدنهی حکمرانی و دولتمندیی یک کشور مردم گریز است. فیلسوف عجیب هلندی اسپینوزا میگفت حکومت انسانی حکومتی ست که قدرت و نیروهای خیر را نمایندگی میکند و برای بقای خرد و جان و بدن شهروندان میکوشد و شادی را به ارمغان میآورد. اگر چنین است ، مرگ ناخواسته ی شهروندان، آن هم به تیغ و داغ و گلوله و حبس نشانی از بیماریی سهمگین دولت و ملتی ست که در روزگاری که صیت دموکراسی و زندگیخواهی شایع شده است ، در بدترین شکل زندگی گرفتار است. جامعهای که سروران داناییاش را به حبس و شکنجه میبرد، در حبس آنان را میکشد، در خیابان بر سر و جان شان ضرب مرگ میاندازد، در اعتصاب غذا قاضیی مرگ میشود، این جامعه و نظام حکمرانی اش سخت بیمار و مفلوک است.
🔸شاید هر اتفاقی که در روشنای تاریخ سیاسیی جدید ما از مشروطه بدین سو رخ داده، بوی مرگ و حصر و حبس داده است. ما به این حوادث در روشنای تاریخ ، تاریخ سیاه سقوط انسان را ملاحظه کردهایم. در این شکسته جانیها ، چه جهانهای جانانی را که از دست ندادهایم. مرثیه نه آغاز تاریخ است و احیانا نه پایان تاریخ. همین که وجود داریم، حضور ما نشانی از زندگیست و هیچ مرگی نتوانسته ما را از نعمت بودن بی بهره کند. پس حاکمان باید بدانند ما نخواهیم مرد. انقراض نسل آزادگان ناممکن است. روح شادی و رهایی در ذات آدمی مضبوط است .انسان برای آزادی و شادی نمیجنگد بلکه نهاد او شادی و آزادی ست، پس هیچ نیرو و قدرتی نمیتواند ظهور این نهاد را ناممکن کند.ممکن است نیل به آن را به تعویق بیندازد، و این گواهان و شاهدان ، شراب رنگین جانشان را بر سینهی افق خواهند پاشید تا رهایی و شادیی انسان ایرانی به تأخیر نیفتد.
🔹این حرفها داستان جان مردم بی زبان من است . مردمی که توتم قلم آرزوهای کوچکشان در قربانگاه بیسخنی سر بریده میرقصد ، خورشیدهای متفکر و آزادیخواهاش در کوچه ، خیابان و زندان، پیرش جانبه مرگ و جواناش جوانمرگ میشود ، این ملت و دولت باید از بیماری استبداد رهایی یابد و به درمان تفکر و تعقل و بدن و نظام حکمرانیی خود برخیزد تا از این یادآوریهای مرگ، روزی به آخر برسیم و هرگز داغ دانایان مان را نبینیم.
🔸ما برای یاد سحابیی پدر، سحابیی دختر و هدای صابران چه میتوانیم گفت؟ آنان هر کدام سحابیای نوربخش در آسمان پر ستارهی ایران بودند. بودن آنان تاریخ را زیبا کرده بود و زندگی را پر از رویا. آنان بهتر بود همانند همهی دیگر از دست رفتگان فرهنگ و هنر و دمکراسی،نامشان به دفتر مقتولان نوشته نمیشد و همچون همهی آفرینندگان خیر و خرد، در جهان آزاد، در پیری و فرزانگی، در بستر خوشباشی میمردند. آنان حق داشتند دروغ و نفرت و استبداد را تحمل نکنند و بر عهد خود با حقیقت استوار بمانند و برای اصلاح نظام حکمرانی و انتخابی شدن حکمران بکوشند، اما حق آنان مرگ نبود. جان شیرینشان برای بدنامیی هر قدر قدرت و قوی شوکتی گواهی از بقای آدمی در مسیر خیر و سلامت و صلح است.
🔹نامشان را هرگز از خاطر نخواهیم سترد.
#ایران_فردا
#عزتالله_سحابی #هدی_صابر #هاله_سحابی
https://cutt.ly/4euwwxP7
Telegraph
💢 نامشان زمزمهی نیمهشب مستان باد!
✅یادمان سیزدهمین سال پرواز @iranfardamag 🔸مرگ برای همه ناگوار است . همیشه تاریخ را ناگهان به جایی ناشناخته پرتاب میکند . زمان را در دهان مغاک خاک میبلعد ، کلمات را تهی میکند ، روان را میخلد و اندوه را ابدی میسازد. این ساختن مرگآلود ، ساختن پایان…
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مزار «شهید هدی صابر»
صدای ضرب مرشد، برگرفته از مراسم بزرگداشت تختی در حسینه ارشاد میباشد.
قسمتی از مستند «صبر صابر»، ساخته علی فاتحی.
🆔 @hodasaberr
صدای ضرب مرشد، برگرفته از مراسم بزرگداشت تختی در حسینه ارشاد میباشد.
قسمتی از مستند «صبر صابر»، ساخته علی فاتحی.
🆔 @hodasaberr
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
1389-04 Tahavolate Jahanie Tose'.pdf
672.2 KB
مصاحبه «شهید هدی صابر»، با عنوان؛ «تحولات جهانی توسعه و موانع توسعه ملی ایران»
چشم انداز ایران،شماره ۶۲، تیر و مرداد ۱۳۸۹
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
چشم انداز ایران،شماره ۶۲، تیر و مرداد ۱۳۸۹
منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙️فایل صوتی کلاسهای «هشت فراز، هزار نیاز» از «شهید هدی صابر»، مقدمه و فلسفه تاریخ، نوار ۳.
🔷هشتفراز، هزار نیاز: درک نو از کتاب تاریخ
🔷در تاریخ ۵ دیماه سال ۱۳۸۵ «شهید هدی صابر» نخستین سلسله از مباحث خود را در حسینیهی ارشاد آغاز کرد؛ ایده و درکی نو از کتاب تاریخ. «هشت فراز، هزار» عنوان موزون و آهنگینی بود که هدی صابر برای این سلسله نشستها برگزیده بود.
🔷مباحث «هشتفراز، هزار نیاز» در قالب ۷۵ نشست منظم در طی دیماه ۱۳۸۵ تا آبان ۱۳۸۷ در حسینیهی ارشاد برگزار شد و سبب شد نسل جوانی که از فقدان آموزش همدلانهای که هم حاوی اندیشه باشد، هم حاوی روش و هم حاوی منش اخلاقی، رنج میبرد، نفسی تازه کند.
🔷دستاورد پژوهشی «شهید هدی صابر» در خصوص تاریخ معاصر، بیشک یکی از منابع و مصادر ارزشمند آموزش تاریخ به شکلی متدیک و منظم است و خواهد بود.
🆔 @hodasaberr
🔷هشتفراز، هزار نیاز: درک نو از کتاب تاریخ
🔷در تاریخ ۵ دیماه سال ۱۳۸۵ «شهید هدی صابر» نخستین سلسله از مباحث خود را در حسینیهی ارشاد آغاز کرد؛ ایده و درکی نو از کتاب تاریخ. «هشت فراز، هزار» عنوان موزون و آهنگینی بود که هدی صابر برای این سلسله نشستها برگزیده بود.
🔷مباحث «هشتفراز، هزار نیاز» در قالب ۷۵ نشست منظم در طی دیماه ۱۳۸۵ تا آبان ۱۳۸۷ در حسینیهی ارشاد برگزار شد و سبب شد نسل جوانی که از فقدان آموزش همدلانهای که هم حاوی اندیشه باشد، هم حاوی روش و هم حاوی منش اخلاقی، رنج میبرد، نفسی تازه کند.
🔷دستاورد پژوهشی «شهید هدی صابر» در خصوص تاریخ معاصر، بیشک یکی از منابع و مصادر ارزشمند آموزش تاریخ به شکلی متدیک و منظم است و خواهد بود.
🆔 @hodasaberr
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
🔷برای هدی صابر متأخر، ساحت اجتماعی معبر تغییر عمیق سیاسی بود. او نمیخواست از کنش افراد سیاستزدایی کند و نیروها را به حوزههای ظاهراً بیخطر مدنی سوق دهد.
🔷بلکه باور داشت به اینکه
فعالیت سازمانیافته و متشکل حتی اگر در ساحت کاملاً اجتماعی و غیرسیاسی باشد، بر حادترین فعالیت سیاسی پرطمطراق که گلّهوار و بدون مهندسی و بیداوم و بیافق و بیربط با جامعه باشد، تقدم و فضیلت دارد.
🔷ناظر آگاه در ایران میداند که فعالیت اجتماعی هم در چنین زمینه و فضایی بیخطر نیست؛ اما این مزیت را دارد که در لایههای عمیقتر جامعه به خلق و استمرار یک پروژۀ موثر و مسئلهحلکن بینجامد.
🔷تردیدی نیست که تجربۀ زیستۀ هدی صابر از همسفرگی و همنشینی با نیروهای فکری و سیاسی در این تغییر جهت هویدا بود.
🔷او از زیست متفرعنانۀ
سیاسیون و روشنفکران (که گاه به کنایه از آنها با تعبیر تند و نیشدار «مغزحلزونیکردههای آروغایدئولوژیکزن» یاد میکرد) به تنگ آمده بود.
🔷در ماههای پایانی حیاتش در فضای زندان اوین به خوبی این تنگنا و بیرون زدن از چارچوبهای «منزلتی» فعالان شناسنامهدار فکری-سیاسی در مشی و رویۀ او در زندان هویدا شده است (خوانندۀ علاقمند به کتابچۀ «وارسته از بند» حاوی خاطرات همبندیان هدی صابر در زندان آخر مراجعه کند.) و باز هم تردیدی نیست که این تجارب زیسته تا چه اندازه در برساخت جهتگیریهای فکری و ذهنی انسانها مؤثر است.
📘قسمتی از مقاله؛ «هدی صابر و بازگشت به امر اجتماعی»،نوشته آقای «کمال رضوی»، درباره «شهید هدی صابر».
📤منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @Hodasaberr
🔷بلکه باور داشت به اینکه
فعالیت سازمانیافته و متشکل حتی اگر در ساحت کاملاً اجتماعی و غیرسیاسی باشد، بر حادترین فعالیت سیاسی پرطمطراق که گلّهوار و بدون مهندسی و بیداوم و بیافق و بیربط با جامعه باشد، تقدم و فضیلت دارد.
🔷ناظر آگاه در ایران میداند که فعالیت اجتماعی هم در چنین زمینه و فضایی بیخطر نیست؛ اما این مزیت را دارد که در لایههای عمیقتر جامعه به خلق و استمرار یک پروژۀ موثر و مسئلهحلکن بینجامد.
🔷تردیدی نیست که تجربۀ زیستۀ هدی صابر از همسفرگی و همنشینی با نیروهای فکری و سیاسی در این تغییر جهت هویدا بود.
🔷او از زیست متفرعنانۀ
سیاسیون و روشنفکران (که گاه به کنایه از آنها با تعبیر تند و نیشدار «مغزحلزونیکردههای آروغایدئولوژیکزن» یاد میکرد) به تنگ آمده بود.
🔷در ماههای پایانی حیاتش در فضای زندان اوین به خوبی این تنگنا و بیرون زدن از چارچوبهای «منزلتی» فعالان شناسنامهدار فکری-سیاسی در مشی و رویۀ او در زندان هویدا شده است (خوانندۀ علاقمند به کتابچۀ «وارسته از بند» حاوی خاطرات همبندیان هدی صابر در زندان آخر مراجعه کند.) و باز هم تردیدی نیست که این تجارب زیسته تا چه اندازه در برساخت جهتگیریهای فکری و ذهنی انسانها مؤثر است.
📘قسمتی از مقاله؛ «هدی صابر و بازگشت به امر اجتماعی»،نوشته آقای «کمال رضوی»، درباره «شهید هدی صابر».
📤منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @Hodasaberr
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
🔴 دوازدهم خرداد ۱۳۹۰، آغاز اعتصاب غذای «شهید هدی صابر»، پیام و دستونشته تاریخی شهید صابر از بند ۳۵۰ اوین.
🆔 @hodasaberr
🆔 @hodasaberr
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
Yadname-13.pdf
27 MB
🔺انتشار یادنامۀ سیزدهمین سالگرد پرواز عزتالله و هاله سحابی و هدی صابر 🔺
🟢 این یادنامه حاوی پروندهای در مورد جلسات فکری ششنفرۀ ابتدای دهۀ 1370 است که با محوریت زندهیاد عزتالله سحابی و با حضوری شهید هدی صابر تشکیل شده بود. تحلیل مهندس سحابی از وضعیت حاکمیت، جامعه، نیروهای جهانی و نیروهای سیاسی درون ایران و ارتباط میان اینها برآمده از دل جلسات مذکور به انضمام متن سخنرانی منتشرنشدهای از هدی صابر با عنوان «ما و نقد نوگرا» بخشهایی از این پرونده هستند. مصاحبهای با لطفالله میثمی - از حاضران در جلسات مذکور - در مورد چندوچون و روند این جلسات و دو تحلیل بر سخنرانی «ما و نقد نوگرا»ی هدی صابر نیز در این پرونده گنجانده شده است.
⚪️ سخنرانی سارا شریعتی با عنوان «بازاندیشی به یک میراث فکری» که قرار بود در مراسم سیزدهمین سالگرد این سه عزیز در لواسان ارائه شود با لغو مراسم در نتیجۀ فشارهای غیرقانونی بیرونی، به صورت مکتوب درآمده و در یادنامۀ سیزدهم انتشار یافته است.
🆔 @hodasaberr
🟢 این یادنامه حاوی پروندهای در مورد جلسات فکری ششنفرۀ ابتدای دهۀ 1370 است که با محوریت زندهیاد عزتالله سحابی و با حضوری شهید هدی صابر تشکیل شده بود. تحلیل مهندس سحابی از وضعیت حاکمیت، جامعه، نیروهای جهانی و نیروهای سیاسی درون ایران و ارتباط میان اینها برآمده از دل جلسات مذکور به انضمام متن سخنرانی منتشرنشدهای از هدی صابر با عنوان «ما و نقد نوگرا» بخشهایی از این پرونده هستند. مصاحبهای با لطفالله میثمی - از حاضران در جلسات مذکور - در مورد چندوچون و روند این جلسات و دو تحلیل بر سخنرانی «ما و نقد نوگرا»ی هدی صابر نیز در این پرونده گنجانده شده است.
⚪️ سخنرانی سارا شریعتی با عنوان «بازاندیشی به یک میراث فکری» که قرار بود در مراسم سیزدهمین سالگرد این سه عزیز در لواسان ارائه شود با لغو مراسم در نتیجۀ فشارهای غیرقانونی بیرونی، به صورت مکتوب درآمده و در یادنامۀ سیزدهم انتشار یافته است.
🆔 @hodasaberr
Forwarded from کانال شهید هدی صابر
🔺انتشار یادنامۀ سیزدهمین سالگرد پرواز عزتالله و هاله سحابی و هدی صابر 🔺
🟢 این یادنامه حاوی پروندهای در مورد جلسات فکری ششنفرۀ ابتدای دهۀ 1370 است که با محوریت زندهیاد عزتالله سحابی و با حضوری شهید هدی صابر تشکیل شده بود. تحلیل مهندس سحابی از وضعیت حاکمیت، جامعه، نیروهای جهانی و نیروهای سیاسی درون ایران و ارتباط میان اینها برآمده از دل جلسات مذکور به انضمام متن سخنرانی منتشرنشدهای از هدی صابر با عنوان «ما و نقد نوگرا» بخشهایی از این پرونده هستند. مصاحبهای با لطفالله میثمی - از حاضران در جلسات مذکور - در مورد چندوچون و روند این جلسات و دو تحلیل بر سخنرانی «ما و نقد نوگرا»ی هدی صابر نیز در این پرونده گنجانده شده است.
⚪️ سخنرانی سارا شریعتی با عنوان «بازاندیشی به یک میراث فکری» که قرار بود در مراسم سیزدهمین سالگرد این سه عزیز در لواسان ارائه شود با لغو مراسم در نتیجۀ فشارهای غیرقانونی بیرونی، به صورت مکتوب درآمده و در یادنامۀ سیزدهم انتشار یافته است.
🔴 علاوه بر مطالب مذکور، نوشتههایی از دکتر علیرضا رجایی، امیر طیرانی، محمد رضایی، سیدهادی عظیمی، فرزانه عرفانیمنش، رحیم همتی، مصطفی محبکیا و سعید شریعتی که طی روزهای اخیر و به مناسبت سیزدهمین سالگرد در سایر رسانهها منتشر شده در این یادنامه گنجانده شدهاند.
🆔 @hodasaberr
🟢 این یادنامه حاوی پروندهای در مورد جلسات فکری ششنفرۀ ابتدای دهۀ 1370 است که با محوریت زندهیاد عزتالله سحابی و با حضوری شهید هدی صابر تشکیل شده بود. تحلیل مهندس سحابی از وضعیت حاکمیت، جامعه، نیروهای جهانی و نیروهای سیاسی درون ایران و ارتباط میان اینها برآمده از دل جلسات مذکور به انضمام متن سخنرانی منتشرنشدهای از هدی صابر با عنوان «ما و نقد نوگرا» بخشهایی از این پرونده هستند. مصاحبهای با لطفالله میثمی - از حاضران در جلسات مذکور - در مورد چندوچون و روند این جلسات و دو تحلیل بر سخنرانی «ما و نقد نوگرا»ی هدی صابر نیز در این پرونده گنجانده شده است.
⚪️ سخنرانی سارا شریعتی با عنوان «بازاندیشی به یک میراث فکری» که قرار بود در مراسم سیزدهمین سالگرد این سه عزیز در لواسان ارائه شود با لغو مراسم در نتیجۀ فشارهای غیرقانونی بیرونی، به صورت مکتوب درآمده و در یادنامۀ سیزدهم انتشار یافته است.
🔴 علاوه بر مطالب مذکور، نوشتههایی از دکتر علیرضا رجایی، امیر طیرانی، محمد رضایی، سیدهادی عظیمی، فرزانه عرفانیمنش، رحیم همتی، مصطفی محبکیا و سعید شریعتی که طی روزهای اخیر و به مناسبت سیزدهمین سالگرد در سایر رسانهها منتشر شده در این یادنامه گنجانده شدهاند.
🆔 @hodasaberr
Forwarded from ایران فردا
🔴پروژهی هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئلهی ایمان
🔷سیدهادی عظیمی
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
@iranfardamag
🔸هدی صابر چهره ای خاص درمیان نیروهای ملی مذهبی است . سخت کوشی ، ایمان و تلاش فراوان وی برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهره ای منحصر به فرد تبدیل می کند . هدی صابر در سال های انتهایی عمر خود جلساتی با نام (( باب بگشا)) برای ترسیم نسبت میان انسان و خدا برگزار کرد که آخرین بازمانده فکری است .پروژه فوق درمیان سایر پروژه های روشنفکران و نواندیشان مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به دلیل شخصیت سیاسی وی و نوع درگذشتش کمتر به رویکرد وی به متن قرآن پرداخته می شود . وی نیز مجال نیافت این پروژه را تکمیل و تتمیم کند .آیا می شود پروژه هدی صابر را بازفهم و نوسازی نمود وآن را ادامه داد؟ برای پاسخ به سوال فوق باید رویکرد وی را مورد بررسی و تحلیل نمود و تمایز رویکرد وی در مراجعه به متن را درک کرد .
1️⃣ نگاه اول : سه رویکرد به متن
▪️در دهه هفتاد و هشتاد نواندیشی دینی ایران تحت نفوذ اندیشه های دکتر عبدالکریم سروش بود . دکتر سروش در کتاب هایی همچون فربه تراز ایدئولوژی و قبض و بسط تئوریک شریعت نگرشی نو را در جامعه ایران پدید آورد و صراط های مستقیم نیز تئوری پذیرش تکثر درون دینی را فربه تر ساخت . اندیشه های دکتر سروش طیف گسترده ای از مسائلی همچون تجربه دینی و تجربه نبوی، معرفت دینی، انتظاارت از دین ، وحی ، معنویت، اصناف دین ورزی و ..... را در بر می گیرد . شاید مهم ترین دید گاه و اندیشه دکتر سروش که از انتهای دهه شصت تاکنون دراندیشه وی به چشم می خورد، تلاش برای نوسازی فهم به دین برای شکل گیری معرفتی دینی نوینی است که دردنیای امروز به کار آید. همین است که وی در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت می گوید :
وی درسال های اخیز نیز در ادامه همان مسیر می کوشد متن را نیز تبدیل به یک گفت و گو کند . وی اکنون اذعان دارد که " وحی الهام است ، این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند وهرچند پیامبران این را در سطح بالاتری تجربه می کنند . ( کلام محمد ، رویای محمد ، انتشارات صقراط ، چ ۱۳۹۷ ، ص ۱۵) مهم ترین هدف دکتر سروش را باید در این جملات یافت که پس از فوت مهندس بازرگان نوشت :
🔸چهره دیگر نواندیشیدی دینی استاد محمد مجتهد شبستری است که از میانه دهه هفتاد و با نگارش کتاب " هرمنوتیک ، کتاب و سنت" گامی نو در مسیر فهم متون دینی برداشت . مجتهد شبستری کوشید با بازکردن پای هرمنوتیک به تفسیر متن ، تفاوت پیش فهم ها و علایق و انتظارات را به ر سمیت بشاسد و زمینه تکثر در فهم دین را فراهم سازد . وی قصد خود را دراین کتاب بازسازی تفکر دینی برمی شمرد و مراد خود از تفکر دینی را این گونه بیان می کند :
وی بعد ها نیز در کتاب ها و نظریات خود همین اندیشه را ادامه داده است و کوشیده است از طریق اصلاح نگاه به متن ، تفکر دینی را بازسازی کند ....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/EeizDKoW
#ایران_فردا #هدی_صابر
#نسبت_امر_سیاسی_و_ایمان
#سیزدهمین_یادمان #سیدهادی_عظیمی
https://www.tg-me.com/iranfardamag
🔷سیدهادی عظیمی
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
@iranfardamag
🔸هدی صابر چهره ای خاص درمیان نیروهای ملی مذهبی است . سخت کوشی ، ایمان و تلاش فراوان وی برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهره ای منحصر به فرد تبدیل می کند . هدی صابر در سال های انتهایی عمر خود جلساتی با نام (( باب بگشا)) برای ترسیم نسبت میان انسان و خدا برگزار کرد که آخرین بازمانده فکری است .پروژه فوق درمیان سایر پروژه های روشنفکران و نواندیشان مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به دلیل شخصیت سیاسی وی و نوع درگذشتش کمتر به رویکرد وی به متن قرآن پرداخته می شود . وی نیز مجال نیافت این پروژه را تکمیل و تتمیم کند .آیا می شود پروژه هدی صابر را بازفهم و نوسازی نمود وآن را ادامه داد؟ برای پاسخ به سوال فوق باید رویکرد وی را مورد بررسی و تحلیل نمود و تمایز رویکرد وی در مراجعه به متن را درک کرد .
1️⃣ نگاه اول : سه رویکرد به متن
▪️در دهه هفتاد و هشتاد نواندیشی دینی ایران تحت نفوذ اندیشه های دکتر عبدالکریم سروش بود . دکتر سروش در کتاب هایی همچون فربه تراز ایدئولوژی و قبض و بسط تئوریک شریعت نگرشی نو را در جامعه ایران پدید آورد و صراط های مستقیم نیز تئوری پذیرش تکثر درون دینی را فربه تر ساخت . اندیشه های دکتر سروش طیف گسترده ای از مسائلی همچون تجربه دینی و تجربه نبوی، معرفت دینی، انتظاارت از دین ، وحی ، معنویت، اصناف دین ورزی و ..... را در بر می گیرد . شاید مهم ترین دید گاه و اندیشه دکتر سروش که از انتهای دهه شصت تاکنون دراندیشه وی به چشم می خورد، تلاش برای نوسازی فهم به دین برای شکل گیری معرفتی دینی نوینی است که دردنیای امروز به کار آید. همین است که وی در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت می گوید :
دین ناقص نیست، دین قدسی و آسمانی است، آنکه ثابت می ماند دین است . اما آن که تغییر می کند، معرفت دینی است . دین در افاده مقصود خود ودر مراعات مصالح و مفاسد قصوری نکرده است . دراستفاده آدمیان قصور است . دین محتاج بازسازی و تکمیل نیست معرفت دینی که معرفتی است بشری و ناقص محتاج بازسازی است. ( قبض و بسط تئوریک شریعت ، موسسه فرهنگی صراط ، چ سوم ،ص ۲۳)
وی درسال های اخیز نیز در ادامه همان مسیر می کوشد متن را نیز تبدیل به یک گفت و گو کند . وی اکنون اذعان دارد که " وحی الهام است ، این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند وهرچند پیامبران این را در سطح بالاتری تجربه می کنند . ( کلام محمد ، رویای محمد ، انتشارات صقراط ، چ ۱۳۹۷ ، ص ۱۵) مهم ترین هدف دکتر سروش را باید در این جملات یافت که پس از فوت مهندس بازرگان نوشت :
روشنفکر دینی ما که تاکنون در پی آن بوده است که دین را به کار دنیا بزند و یا درخود دنیا سازد ، باید از این پس در پی بیرون آوردن دین از چنگال دنیا و دنیاداران باشد )) ( آنکه به نام بازرگان بود نه صفت ، کیان ، شماره ۲۳)
🔸چهره دیگر نواندیشیدی دینی استاد محمد مجتهد شبستری است که از میانه دهه هفتاد و با نگارش کتاب " هرمنوتیک ، کتاب و سنت" گامی نو در مسیر فهم متون دینی برداشت . مجتهد شبستری کوشید با بازکردن پای هرمنوتیک به تفسیر متن ، تفاوت پیش فهم ها و علایق و انتظارات را به ر سمیت بشاسد و زمینه تکثر در فهم دین را فراهم سازد . وی قصد خود را دراین کتاب بازسازی تفکر دینی برمی شمرد و مراد خود از تفکر دینی را این گونه بیان می کند :
"انسان خودش را تجربه و معنا کند ، جهان را تجربه و معنا کند ، پدیده وحی (کتاب و سنت ) را تجربه و معنا کند، فکر دینی از ترکیب و التقای این سه عنصر به وجود می آید. انسان مسلمان به گونه ای خود و جهان را تجریه و معنا می کند ومتناسب با این تجربه به پدیده وحی مراجعه می کند و پدیده وحی را تجربه و معنا می کند . از این سه پدیده اندیشه ای متولد می شود که ما از آن به تفکر دینی تعبیر می کنیم . " ( هر منوتیک ، کتاب و سنت ، محمد مجتهد شبستری ، طرح نو ، چ دوم ، ۱۳۷۵ ، صص۱۴۸ و ۱۴۹)
وی بعد ها نیز در کتاب ها و نظریات خود همین اندیشه را ادامه داده است و کوشیده است از طریق اصلاح نگاه به متن ، تفکر دینی را بازسازی کند ....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/EeizDKoW
#ایران_فردا #هدی_صابر
#نسبت_امر_سیاسی_و_ایمان
#سیزدهمین_یادمان #سیدهادی_عظیمی
https://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴پروژهی هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئلهی ایمان
🔷سیدهادی عظیمی ✅یادمان سیزدهمین سال شهادت @iranfardamag هدی صابر چهره ای خاص درمیان نیروهای ملی مذهبی است . سخت کوشی ، ایمان و تلاش فراوان وی برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهره ای منحصر به فرد تبدیل می کند . هدی صابر در سال های انتهایی…
Forwarded from ایران فردا
🔴اخلاقِ پهلوانی
به یادِ هدی صابر
🔷محمد حیدرزاده
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
@iranfardamag
▪️«منش» در اخلاق به خلقوخو، دیدگاهها، انگیزهها، خصائل و عادات رفتاری فرد دلالت دارد که در بین دو رویکرد کلی اخلاقی مشتمل بر اخلاق فضیلتمحور و اخلاق مبتنی بر کردار (عمل)، در کانون مباحث اخلاق فضیلتمحور جای میگیرد. رویکردی اخلاقی که بیشتر مربوط به دورههای باستانی و یا کهن محسوب میشود که با فرا رسیدن عصر نوین بشری یا آغاز مدرنیته جای خود را به رویکرد دوم و نظریههای جدیدتر اخلاقی میسپارد و اگرچه در طی چند سده گذشته تا میانههای قرن بیستم، با قد برافراشتن رویکردهای مدرن اخلاقی ( از جمله قانون پرستی، فایده نگر ، طبیعت گرایی و غیره) بادی بر پرچم فضیلتگرایی نمیوزید اما رفته رفته با توجه به منازعات بیپایان در رویکردهای اخلاقی مزبور، بار دیگر نگاهها بسوی اخلاق فضیلت محور دوخته شد.
🔸در رویکرد مبتنی بر کردار، بیشتر توجهات بر این امر است که یک عمل از نظر اخلاقی چرا درست یا نادرست است و اینکه آیا بر طبق یک قانون اخلاقی رخ داده است یا خیر، و یا اینکه آیا توانسته است اصولی یگانه یا متکثر را لحاظ کند؟ در این رویکرد منش، سیرت شخص و یا مسائلی از این دست در کانون توجه قرار نمیگیرد بلکه بیشتر بدنبال آن است که بتواند رایی صادر کند مبنی بر اینکه این یا آن عمل از حیث اخلاقی درست یا نادرست است و عموما نیز معیار تشخیص این درستی را یا از قانونی برگرفته از عقل ، یا مطابقت با طبیعت و یا اصولی از پیش مفروض ، اخذ میکند . اما در اخلاق فضیلت محور علاوه بر اعمال ، اشخاص هم محل داوری قرار میگیرند.
▪️در رویکرد کردار محور تنها به این بسنده میشود که «عمل درست را انجام بده» اما در رویکرد فضیلت محور، تمرکز بر این است که «شخص خوبی باش.» در رویکرد اخیر به این موضوع اندیشیده میشود که چگونه کسی نیک میشود؟ بنابراین اندیشیدن به این پرسش رو به سوی اشخاصی میکند که امروزه از آنها بهعنوان کهن الگو / سرنمون (archetype) یاد میشود . به عبارتی فهمیدن اینکه چگونه زیستن ، زیستنی فضیلتمند است بیشتر از آنکه از پی تاملی بر حصول قوانین اخلاقی باشد، تاملی بر زیستن سرنمون اخلاقی است. بنابراین اینجا کشف قانونی بنیادی یا اصولی اساسی که فضیلتمندی بر آن ابتنا گردد، محل اعتنا نیست. ما با کسانی سروکار داریم که عموما (و نه مطلقا) خیر را بدرستی تشخیص میدهند. اما تشخیص خیر و عمل به آن، آنچنان که ارسطو میگوید میتواند با « آموزش و کوشش » بدست آید . در واقع هر که از تربیتی نیک برخوردار باشد میتواند انسانی فضیلتمند شود.
✅متن کامل:
https://cutt.ly/ceiZ5e1T
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#اخلاق_پهلوانی
#محمد_حیدرزاده
https://www.tg-me.com/iranfardamag
به یادِ هدی صابر
🔷محمد حیدرزاده
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
@iranfardamag
▪️«منش» در اخلاق به خلقوخو، دیدگاهها، انگیزهها، خصائل و عادات رفتاری فرد دلالت دارد که در بین دو رویکرد کلی اخلاقی مشتمل بر اخلاق فضیلتمحور و اخلاق مبتنی بر کردار (عمل)، در کانون مباحث اخلاق فضیلتمحور جای میگیرد. رویکردی اخلاقی که بیشتر مربوط به دورههای باستانی و یا کهن محسوب میشود که با فرا رسیدن عصر نوین بشری یا آغاز مدرنیته جای خود را به رویکرد دوم و نظریههای جدیدتر اخلاقی میسپارد و اگرچه در طی چند سده گذشته تا میانههای قرن بیستم، با قد برافراشتن رویکردهای مدرن اخلاقی ( از جمله قانون پرستی، فایده نگر ، طبیعت گرایی و غیره) بادی بر پرچم فضیلتگرایی نمیوزید اما رفته رفته با توجه به منازعات بیپایان در رویکردهای اخلاقی مزبور، بار دیگر نگاهها بسوی اخلاق فضیلت محور دوخته شد.
🔸در رویکرد مبتنی بر کردار، بیشتر توجهات بر این امر است که یک عمل از نظر اخلاقی چرا درست یا نادرست است و اینکه آیا بر طبق یک قانون اخلاقی رخ داده است یا خیر، و یا اینکه آیا توانسته است اصولی یگانه یا متکثر را لحاظ کند؟ در این رویکرد منش، سیرت شخص و یا مسائلی از این دست در کانون توجه قرار نمیگیرد بلکه بیشتر بدنبال آن است که بتواند رایی صادر کند مبنی بر اینکه این یا آن عمل از حیث اخلاقی درست یا نادرست است و عموما نیز معیار تشخیص این درستی را یا از قانونی برگرفته از عقل ، یا مطابقت با طبیعت و یا اصولی از پیش مفروض ، اخذ میکند . اما در اخلاق فضیلت محور علاوه بر اعمال ، اشخاص هم محل داوری قرار میگیرند.
▪️در رویکرد کردار محور تنها به این بسنده میشود که «عمل درست را انجام بده» اما در رویکرد فضیلت محور، تمرکز بر این است که «شخص خوبی باش.» در رویکرد اخیر به این موضوع اندیشیده میشود که چگونه کسی نیک میشود؟ بنابراین اندیشیدن به این پرسش رو به سوی اشخاصی میکند که امروزه از آنها بهعنوان کهن الگو / سرنمون (archetype) یاد میشود . به عبارتی فهمیدن اینکه چگونه زیستن ، زیستنی فضیلتمند است بیشتر از آنکه از پی تاملی بر حصول قوانین اخلاقی باشد، تاملی بر زیستن سرنمون اخلاقی است. بنابراین اینجا کشف قانونی بنیادی یا اصولی اساسی که فضیلتمندی بر آن ابتنا گردد، محل اعتنا نیست. ما با کسانی سروکار داریم که عموما (و نه مطلقا) خیر را بدرستی تشخیص میدهند. اما تشخیص خیر و عمل به آن، آنچنان که ارسطو میگوید میتواند با « آموزش و کوشش » بدست آید . در واقع هر که از تربیتی نیک برخوردار باشد میتواند انسانی فضیلتمند شود.
✅متن کامل:
https://cutt.ly/ceiZ5e1T
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#اخلاق_پهلوانی
#محمد_حیدرزاده
https://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴اخلاق پهلوانی
🔷محمد حیدرزاده ✅یادمان سیزدهمین سال شهادت @iranfardamag «منش» در اخلاق به خلقوخو، دیدگاهها، انگیزهها، خصائل و عادات رفتاری فرد دلالت دارد که در بین دو رویکرد کلی اخلاقی مشتمل بر اخلاق فضیلتمحور و اخلاق مبتنی بر کردار (عمل)، در کانون مباحث اخلاق فضیلتمحور…
Forwarded from امتداد
✅به یاد جوانمرد شهید هدی صابر در آستانه سیزدهمین سالگردش
✍🏻امتداد-سعید شریعتی
ه) تنها طوفان كودكان ناهمگون ميزايد
ناهمگون بود. مثل همة زيباييهاي ديگر. اصلاً «هنر»، كشف ناهمگونيهاست. زيبايي در «ناهمگون» بودن است. تصور كنيد يك صداي همگونِ مستمر در اطرافتان جاري باشد شما هيچ زيبايي را نخواهيد يافت. بلكه به مرور احساس عذاب ميكنيد از اين همگوني. موسيقي از آنجا آغاز ميشود كه دو صداي ناهمگون كنار هم قرار گيرند. اين ناهمگوني است كه زيبايي را ميآفريند. يك جور «ناهمگوني متناسب». آسمان يك دست با ته رنگي آبي، زيبا نيست. نه روي بوم با رنگ شماره فلان و نه حتي روي سنسور قوي دوربين هسلبلاد.
زيبايي آسمان وقتي پديدار ميشود كه ناهمگوني را با حضور «يك تكه ابر سفيد» ، «يك تكه از خورشيد كه دارد غروب ميكند» و يا «يك پرنده در اوج» به تصوير بكشي.
د) جويندگان شادي در مجري آتشفشانها
وقتي تكليفت با مرگ روشن باشد، غم را بيمعني كردهاي. وقتي از زندان «زمان» بيرون آمده باشي و اسير گذشته و حال و آينده نباشي و از ارتفاعي بلند به تاريخ بنگري و تا رخ نمودن آينده منتظر نماني بلكه آن را معاينه ببيني، غم را به جان تو راهي نيست.
معناي شهادت همين است، شادي بيداري، شادي آگاهي. شادي رستن از بند زمان.
آري شهادت نوع خاصي از مردن نيست. شهادت به «گونهاي خاص» زندگي كردن است.
ميگويند غسل كرد، و در تيغ برنده آفتاب خرداد، وسط حياط داغ بند زمان، كه نمادي از مجري آتشفشان بود، ايستاد. فريضه ظهر را به جاي آورد، رو به آسمان كرد. آسمان همگون با تهرنگ آبي براي زيبا شدن به يك پرنده در اوج محتاج بود. كلمه استرجاع را بر زبان آورد و راه شهادت را آغازيد.
ي) در گذرگاه پرندگان
به طور «ناهمگوني» به كلام وحي آشنا بود. بارها با هم درباره كوشش در فهم قرآن حرف زده بوديم. او يك جور ديگر عاشق قرآن بود. واژه به واژه با كلام خدا مأنوس بود. نه اينكه طوطيوار، لوطيوار قرآن را ميفهميد. مرد عمل بود. ميراث پهلوانان و جوانمردان با او بود. از تهران تا حاشيههاي زاهدان ميرفت، و به پابرهنگان و مستضعفين بلوچ و سيستاني كارآفريني ميآموخت، زير بال و پرشان را ميگرفت، من فهميدهام كه « و في اموالهم حق معلوم لسائل و المحروم» در روزگار ما يعني انجیاو بسازيم براي حمايت از محرومان و برويم تا به آنها ماهيگيري ياد بدهيم.
ص) خانه را روشن ميكنند
«سوره طه را زياد بخوان. اصلاً من معتقدم بهترين راهنماي عمل ما در اين روزگار سوره طه است.»
در سال 88 از زندان بيرون آمدم تا چند ماه در درياي همگوني از محبت و همدلي و رفق و مداراي دوستان متنوعم غرق بودم. تا يك روز عصر كه هدي زنگ زد و با آن لحن خاص و دلنشينش پاي تلفن گفت «سعيد جان هستي ميخواهم بيايم به ديدنت.»
«آمدي وه كه چه مشتاق و پريشان بودم.» و
هدي آمد. برايم كتاب سه هم پيمان عشقش را آورده بود. يادش نبود انگار كه يكبار ديگر اين كتاب را از او گرفته بودم. رو به رويم نشست و من به گونهاي همگون با بقيه ديدارها برايش روايت تكراري خودم را گفتم. نگاهم كرد مثل هميشه با طمأنينه اما بيقرار، گفت «سعيد سوره طه را دوباره بخوان. زياد بخوان. حال و هواي امروز ماست. بهترين راهنماي عمل ما در اين روزگار است.»
اذ رءا نارا فقال لاهله امكثوا اني آنست نارا لعلي آتيكم منها بقبس او اجد علي النار هدي
«لمع البرق من الطور و آنست به/فلعلي لك آت بشهاب قبسي»
خانهام را روشن كرد و رفت.
ا) كاشفان چشمه
يك جايي وسط سنگها و صخرهها، ميان ظل آفتاب كه از شدت نور همهجا تاريك است. آن سبز پوش بالا بلند ميايستد، ميگويد همينجاست. تلخابي زلال. فروتنانه زانو ميزني دست در خنكاي آن فرو ميبري و به لب ميرساني. شوكران جاودانگي. سوگندي براي تا هميشه بودن.
والفجر، وليال عشر.
از آن ظهر كه در آن صخرهزار و در حياط بند زير تيغ آفتاب ايستاد و استرجاع گفت و سوگند جاودانگي را نوشيد، ده شب گذشت تا به لقاي محبوب واصل شد.
ب) همواره بدان نام كه زيسته بودند
اي آن تكه ابر سفيد در آبي آسمان، اي تكهاي از خورشيد كه به غروبمان رنگ خون بخشيدي، اي پرنده در اوج، مرد ناهمگون طوفانها، هداي صابر ما،
و سلام عليك يوم ولدت و يوم تموت و يوم تبعث حيا.
ر) فروتن شوکران
غافلان همسازند
تنها توفان
کودکان ناهمگون میزاید
همساز
سایهسانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب
در هیأتِ زندگان
مردگانند
وینان
دل به دریا افگنانند،
بهپای دارندهی آتشها
زندگانی
دوشادوش مرگ
پیشاپیش مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاهِ بلندِ خاطرهشان
شرمسار و سرافکنده میگذرد.
کاشفان چشمه
کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی
در مجریِ آتشفشانها
شعبدهبازان لبخند
در شبکلاهِ درد
با جاپایی ژرفتر از شادی
در گذرگاهِ پرندگان.
در برابر تندر میایستند
خانه را روشن میکنند
و میمیرند
#امتداد
قصه مرد ناهمگون
✍🏻امتداد-سعید شریعتی
ه) تنها طوفان كودكان ناهمگون ميزايد
ناهمگون بود. مثل همة زيباييهاي ديگر. اصلاً «هنر»، كشف ناهمگونيهاست. زيبايي در «ناهمگون» بودن است. تصور كنيد يك صداي همگونِ مستمر در اطرافتان جاري باشد شما هيچ زيبايي را نخواهيد يافت. بلكه به مرور احساس عذاب ميكنيد از اين همگوني. موسيقي از آنجا آغاز ميشود كه دو صداي ناهمگون كنار هم قرار گيرند. اين ناهمگوني است كه زيبايي را ميآفريند. يك جور «ناهمگوني متناسب». آسمان يك دست با ته رنگي آبي، زيبا نيست. نه روي بوم با رنگ شماره فلان و نه حتي روي سنسور قوي دوربين هسلبلاد.
زيبايي آسمان وقتي پديدار ميشود كه ناهمگوني را با حضور «يك تكه ابر سفيد» ، «يك تكه از خورشيد كه دارد غروب ميكند» و يا «يك پرنده در اوج» به تصوير بكشي.
د) جويندگان شادي در مجري آتشفشانها
وقتي تكليفت با مرگ روشن باشد، غم را بيمعني كردهاي. وقتي از زندان «زمان» بيرون آمده باشي و اسير گذشته و حال و آينده نباشي و از ارتفاعي بلند به تاريخ بنگري و تا رخ نمودن آينده منتظر نماني بلكه آن را معاينه ببيني، غم را به جان تو راهي نيست.
معناي شهادت همين است، شادي بيداري، شادي آگاهي. شادي رستن از بند زمان.
آري شهادت نوع خاصي از مردن نيست. شهادت به «گونهاي خاص» زندگي كردن است.
ميگويند غسل كرد، و در تيغ برنده آفتاب خرداد، وسط حياط داغ بند زمان، كه نمادي از مجري آتشفشان بود، ايستاد. فريضه ظهر را به جاي آورد، رو به آسمان كرد. آسمان همگون با تهرنگ آبي براي زيبا شدن به يك پرنده در اوج محتاج بود. كلمه استرجاع را بر زبان آورد و راه شهادت را آغازيد.
ي) در گذرگاه پرندگان
به طور «ناهمگوني» به كلام وحي آشنا بود. بارها با هم درباره كوشش در فهم قرآن حرف زده بوديم. او يك جور ديگر عاشق قرآن بود. واژه به واژه با كلام خدا مأنوس بود. نه اينكه طوطيوار، لوطيوار قرآن را ميفهميد. مرد عمل بود. ميراث پهلوانان و جوانمردان با او بود. از تهران تا حاشيههاي زاهدان ميرفت، و به پابرهنگان و مستضعفين بلوچ و سيستاني كارآفريني ميآموخت، زير بال و پرشان را ميگرفت، من فهميدهام كه « و في اموالهم حق معلوم لسائل و المحروم» در روزگار ما يعني انجیاو بسازيم براي حمايت از محرومان و برويم تا به آنها ماهيگيري ياد بدهيم.
ص) خانه را روشن ميكنند
«سوره طه را زياد بخوان. اصلاً من معتقدم بهترين راهنماي عمل ما در اين روزگار سوره طه است.»
در سال 88 از زندان بيرون آمدم تا چند ماه در درياي همگوني از محبت و همدلي و رفق و مداراي دوستان متنوعم غرق بودم. تا يك روز عصر كه هدي زنگ زد و با آن لحن خاص و دلنشينش پاي تلفن گفت «سعيد جان هستي ميخواهم بيايم به ديدنت.»
«آمدي وه كه چه مشتاق و پريشان بودم.» و
هدي آمد. برايم كتاب سه هم پيمان عشقش را آورده بود. يادش نبود انگار كه يكبار ديگر اين كتاب را از او گرفته بودم. رو به رويم نشست و من به گونهاي همگون با بقيه ديدارها برايش روايت تكراري خودم را گفتم. نگاهم كرد مثل هميشه با طمأنينه اما بيقرار، گفت «سعيد سوره طه را دوباره بخوان. زياد بخوان. حال و هواي امروز ماست. بهترين راهنماي عمل ما در اين روزگار است.»
اذ رءا نارا فقال لاهله امكثوا اني آنست نارا لعلي آتيكم منها بقبس او اجد علي النار هدي
«لمع البرق من الطور و آنست به/فلعلي لك آت بشهاب قبسي»
خانهام را روشن كرد و رفت.
ا) كاشفان چشمه
يك جايي وسط سنگها و صخرهها، ميان ظل آفتاب كه از شدت نور همهجا تاريك است. آن سبز پوش بالا بلند ميايستد، ميگويد همينجاست. تلخابي زلال. فروتنانه زانو ميزني دست در خنكاي آن فرو ميبري و به لب ميرساني. شوكران جاودانگي. سوگندي براي تا هميشه بودن.
والفجر، وليال عشر.
از آن ظهر كه در آن صخرهزار و در حياط بند زير تيغ آفتاب ايستاد و استرجاع گفت و سوگند جاودانگي را نوشيد، ده شب گذشت تا به لقاي محبوب واصل شد.
ب) همواره بدان نام كه زيسته بودند
اي آن تكه ابر سفيد در آبي آسمان، اي تكهاي از خورشيد كه به غروبمان رنگ خون بخشيدي، اي پرنده در اوج، مرد ناهمگون طوفانها، هداي صابر ما،
و سلام عليك يوم ولدت و يوم تموت و يوم تبعث حيا.
ر) فروتن شوکران
غافلان همسازند
تنها توفان
کودکان ناهمگون میزاید
همساز
سایهسانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب
در هیأتِ زندگان
مردگانند
وینان
دل به دریا افگنانند،
بهپای دارندهی آتشها
زندگانی
دوشادوش مرگ
پیشاپیش مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاهِ بلندِ خاطرهشان
شرمسار و سرافکنده میگذرد.
کاشفان چشمه
کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی
در مجریِ آتشفشانها
شعبدهبازان لبخند
در شبکلاهِ درد
با جاپایی ژرفتر از شادی
در گذرگاهِ پرندگان.
در برابر تندر میایستند
خانه را روشن میکنند
و میمیرند
#امتداد