🔴پروژهی هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئلهی ایمان
🔷سیدهادی عظیمی
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
🔸هدی صابر چهره ای خاص درمیان نیروهای ملی مذهبی است . سخت کوشی ، ایمان و تلاش فراوان وی برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهره ای منحصر به فرد تبدیل می کند . هدی صابر در سال های انتهایی عمر خود جلساتی با نام (( باب بگشا)) برای ترسیم نسبت میان انسان و خدا برگزار کرد که آخرین بازمانده فکری است .پروژه فوق درمیان سایر پروژه های روشنفکران و نواندیشان مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به دلیل شخصیت سیاسی وی و نوع درگذشتش کمتر به رویکرد وی به متن قرآن پرداخته می شود . وی نیز مجال نیافت این پروژه را تکمیل و تتمیم کند .آیا می شود پروژه هدی صابر را بازفهم و نوسازی نمود وآن را ادامه داد؟ برای پاسخ به سوال فوق باید رویکرد وی را مورد بررسی و تحلیل نمود و تمایز رویکرد وی در مراجعه به متن را درک کرد .
1️⃣ نگاه اول : سه رویکرد به متن
▪️در دهه هفتاد و هشتاد نواندیشی دینی ایران تحت نفوذ اندیشه های دکتر عبدالکریم سروش بود . دکتر سروش در کتاب هایی همچون فربه تراز ایدئولوژی و قبض و بسط تئوریک شریعت نگرشی نو را در جامعه ایران پدید آورد و صراط های مستقیم نیز تئوری پذیرش تکثر درون دینی را فربه تر ساخت . اندیشه های دکتر سروش طیف گسترده ای از مسائلی همچون تجربه دینی و تجربه نبوی، معرفت دینی، انتظاارت از دین ، وحی ، معنویت، اصناف دین ورزی و ..... را در بر می گیرد . شاید مهم ترین دید گاه و اندیشه دکتر سروش که از انتهای دهه شصت تاکنون دراندیشه وی به چشم می خورد، تلاش برای نوسازی فهم به دین برای شکل گیری معرفتی دینی نوینی است که دردنیای امروز به کار آید. همین است که وی در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت می گوید :
وی درسال های اخیز نیز در ادامه همان مسیر می کوشد متن را نیز تبدیل به یک گفت و گو کند . وی اکنون اذعان دارد که " وحی الهام است ، این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند وهرچند پیامبران این را در سطح بالاتری تجربه می کنند . ( کلام محمد ، رویای محمد ، انتشارات صقراط ، چ ۱۳۹۷ ، ص ۱۵) مهم ترین هدف دکتر سروش را باید در این جملات یافت که پس از فوت مهندس بازرگان نوشت :
🔸چهره دیگر نواندیشیدی دینی استاد محمد مجتهد شبستری است که از میانه دهه هفتاد و با نگارش کتاب " هرمنوتیک ، کتاب و سنت" گامی نو در مسیر فهم متون دینی برداشت . مجتهد شبستری کوشید با بازکردن پای هرمنوتیک به تفسیر متن ، تفاوت پیش فهم ها و علایق و انتظارات را به ر سمیت بشاسد و زمینه تکثر در فهم دین را فراهم سازد . وی قصد خود را دراین کتاب بازسازی تفکر دینی برمی شمرد و مراد خود از تفکر دینی را این گونه بیان می کند :
وی بعد ها نیز در کتاب ها و نظریات خود همین اندیشه را ادامه داده است و کوشیده است از طریق اصلاح نگاه به متن ، تفکر دینی را بازسازی کند ....
🆔 @hodasaberr
🔷سیدهادی عظیمی
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
🔸هدی صابر چهره ای خاص درمیان نیروهای ملی مذهبی است . سخت کوشی ، ایمان و تلاش فراوان وی برای ارائه تصویری نو از تاریخ و قرآن وی را به چهره ای منحصر به فرد تبدیل می کند . هدی صابر در سال های انتهایی عمر خود جلساتی با نام (( باب بگشا)) برای ترسیم نسبت میان انسان و خدا برگزار کرد که آخرین بازمانده فکری است .پروژه فوق درمیان سایر پروژه های روشنفکران و نواندیشان مسلمان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و به دلیل شخصیت سیاسی وی و نوع درگذشتش کمتر به رویکرد وی به متن قرآن پرداخته می شود . وی نیز مجال نیافت این پروژه را تکمیل و تتمیم کند .آیا می شود پروژه هدی صابر را بازفهم و نوسازی نمود وآن را ادامه داد؟ برای پاسخ به سوال فوق باید رویکرد وی را مورد بررسی و تحلیل نمود و تمایز رویکرد وی در مراجعه به متن را درک کرد .
1️⃣ نگاه اول : سه رویکرد به متن
▪️در دهه هفتاد و هشتاد نواندیشی دینی ایران تحت نفوذ اندیشه های دکتر عبدالکریم سروش بود . دکتر سروش در کتاب هایی همچون فربه تراز ایدئولوژی و قبض و بسط تئوریک شریعت نگرشی نو را در جامعه ایران پدید آورد و صراط های مستقیم نیز تئوری پذیرش تکثر درون دینی را فربه تر ساخت . اندیشه های دکتر سروش طیف گسترده ای از مسائلی همچون تجربه دینی و تجربه نبوی، معرفت دینی، انتظاارت از دین ، وحی ، معنویت، اصناف دین ورزی و ..... را در بر می گیرد . شاید مهم ترین دید گاه و اندیشه دکتر سروش که از انتهای دهه شصت تاکنون دراندیشه وی به چشم می خورد، تلاش برای نوسازی فهم به دین برای شکل گیری معرفتی دینی نوینی است که دردنیای امروز به کار آید. همین است که وی در کتاب قبض و بسط تئوریک شریعت می گوید :
دین ناقص نیست، دین قدسی و آسمانی است، آنکه ثابت می ماند دین است . اما آن که تغییر می کند، معرفت دینی است . دین در افاده مقصود خود ودر مراعات مصالح و مفاسد قصوری نکرده است . دراستفاده آدمیان قصور است . دین محتاج بازسازی و تکمیل نیست معرفت دینی که معرفتی است بشری و ناقص محتاج بازسازی است. ( قبض و بسط تئوریک شریعت ، موسسه فرهنگی صراط ، چ سوم ،ص ۲۳)
وی درسال های اخیز نیز در ادامه همان مسیر می کوشد متن را نیز تبدیل به یک گفت و گو کند . وی اکنون اذعان دارد که " وحی الهام است ، این همان تجربه ای است که شاعران و عارفان دارند وهرچند پیامبران این را در سطح بالاتری تجربه می کنند . ( کلام محمد ، رویای محمد ، انتشارات صقراط ، چ ۱۳۹۷ ، ص ۱۵) مهم ترین هدف دکتر سروش را باید در این جملات یافت که پس از فوت مهندس بازرگان نوشت :
روشنفکر دینی ما که تاکنون در پی آن بوده است که دین را به کار دنیا بزند و یا درخود دنیا سازد ، باید از این پس در پی بیرون آوردن دین از چنگال دنیا و دنیاداران باشد )) ( آنکه به نام بازرگان بود نه صفت ، کیان ، شماره ۲۳)
🔸چهره دیگر نواندیشیدی دینی استاد محمد مجتهد شبستری است که از میانه دهه هفتاد و با نگارش کتاب " هرمنوتیک ، کتاب و سنت" گامی نو در مسیر فهم متون دینی برداشت . مجتهد شبستری کوشید با بازکردن پای هرمنوتیک به تفسیر متن ، تفاوت پیش فهم ها و علایق و انتظارات را به ر سمیت بشاسد و زمینه تکثر در فهم دین را فراهم سازد . وی قصد خود را دراین کتاب بازسازی تفکر دینی برمی شمرد و مراد خود از تفکر دینی را این گونه بیان می کند :
"انسان خودش را تجربه و معنا کند ، جهان را تجربه و معنا کند ، پدیده وحی (کتاب و سنت ) را تجربه و معنا کند، فکر دینی از ترکیب و التقای این سه عنصر به وجود می آید. انسان مسلمان به گونه ای خود و جهان را تجریه و معنا می کند ومتناسب با این تجربه به پدیده وحی مراجعه می کند و پدیده وحی را تجربه و معنا می کند . از این سه پدیده اندیشه ای متولد می شود که ما از آن به تفکر دینی تعبیر می کنیم . " ( هر منوتیک ، کتاب و سنت ، محمد مجتهد شبستری ، طرح نو ، چ دوم ، ۱۳۷۵ ، صص۱۴۸ و ۱۴۹)
وی بعد ها نیز در کتاب ها و نظریات خود همین اندیشه را ادامه داده است و کوشیده است از طریق اصلاح نگاه به متن ، تفکر دینی را بازسازی کند ....
🆔 @hodasaberr
🔴درنگی در تمهیدی برای آزادی ظرفیت
در رویکرد تاریخی هدی صابر
🔷ابوطالب آدینهوند
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
▪️هدی صابر در درسگفتارهای تاریخ معاصر تحت عنوان " هشت فراز، هزار نیاز" با صورتبندی و پرداختی چند ساحتی به تفسیر و تحلیل روایت ادوار مبارزات سیاسی و اجتماعی یکصد و بیست سال اخیر می پرداخت. او تاثیر معادلات سیاست جهانی و تبادلات اندیشه ای دوران را در جغرافیای ملی با نگاهی چند ساحتی مطمح نظر قرار می داد. در متد تحلیلی او تحلیل زمینه ها و بسترهای داخلی برآمدن جنبش و توجه به کاتالیزورهای بین المللی اهمیت داشت، رخداد را روایت می نمود و وجوه سازماندهی، گفتمانی، استرتژی و خط مشی، رهبران و پیش برندگان، برد جغرافیایی و جهت گیری طبقاتی آن را بررسی و تحلیل می نمود، سپس به جمع بندی و تشریح دستاوردها و ناکامی ها و همچنین تحلیل فرایند و فرجام رخداد می پرداخت و در انتها به (( برگیری قاعده)) و (( کاربست امروزین)) تجربه های کارا و قواعد میدان عمل مبارزه اجتماعی می پرداخت تا آنها را چنان معاصر سازد که به کار حفره های امروزین بیاید.
🔻اکنون به سراغ تاملات او پیرامون برگیری قاعده از نهضت ملی رفته و دغدغه او برای تمهید (( آزادی ظرفیت)) نیروها را مورد توجه قرار می دهیم.
▪️او در فرازِ نهضت ملی شدن صنعت نفت، در ذیل تیتر برگیری قاعده آورده است که ((ظرفیت و میل به مشارکت، فرزند سرکوب)) است [هدی صابر،هشت فراز هزار نیاز، فراز چهارم ملی شدن صنعت نفت،نشر اینترنتی سایت باب بگشا، ص ۳۷۵]
🔻او استبداد و سرکوب را مهمترین عامل ((حبس ظرفیت)) های اجتماعی و سیاسی می دانست . پیامد این حبس ظرفیت ها این بود که حیات اجتماعی مساعد کنش ورزی و مشارکت نیروها و سوژه ها نبود، به طوری که سوژه امکان تحقق خویش و پروژه اجتماعی خود و پیشبرد مطالبه عمومی را در مجاری ندارد، اما این به ادبیات صابر این به معنای ((دفن ظرفیت)) نیست، بلکه او معتقد بود که ظرفیت ها در فرصتی در راه و در زمستان استبداد پرورش یافته و امکان بروز خواهند یافت و سوژه میدان نوین کنش ورزی خود را با فضاسازیهای خلاقانه، برخواهد ساخت.
▪️صابر بر این باور بود که جنبش های اجتماعي محمل ((آزادسازی ظرفیت)) هستند و این ظرفیت های آزاد شده و یا فضاهای آزاد شده که میدان و محمل نوین مشارکت هستند اگر حول ایده و سازوکارهایی منبعث از ضرورتهای دورانی و در مجاری متناظر دست اندرکار مشارکت شوند و یا به ادبیاتی از مرحوم صابر در فیگور (( ارنج متناسب با ظرفیت)) فعال شوند آنگاه مشارکت امکان پذیرتر و پایدارتر و اثربخشی آن کیفی تر می گردد و گرنه چنانچه هدی صابر روایتمی نمود بسیاری از آزادسازی های ظرفیت های تاریخی منبعث از مشروطه در دوران رضاشاه تاب آوری نداشتند به طوری که برای دورانی بیست ساله بسیاری از دستاوردهای مشروطیت تعلیق می شود و دموکراسی سازی آغاز شده در انقلاب مشروطیت نیز به محاق رفته و مشروطیت در مطلقه ای پیچیده تر منحل می گردد.
🔻در دوران اخیر ایران معاصر، نزاع بزرگی بر سر تصرف عرصه ها و ساحات اجتماعی و سیاسی بین قدرت تمامیت خواه و نیروی اجتماعی و باشندگان این سرزمین در جریان است. در این نزاع نابرابر، سمتِ کنش نیروهای اجتماعی و سیاسی و جنبش های منبعث از تلاطم های عمیق، آزادسازی و سمت اقتدارگرایان، انقیاد و ملکِ طلق پنداشتنِ تمامیِ ساحتها و چنگ انداختن بر عرصه های خودجوش یا سازمان یافته مدنی در عرصه عمومی است.
▪️جامعه ایران با توجه به خودآگاهی تاریخی و وقوف به رهایی از انقیاد، در سالهای اخیر نیز برای چندمین بار در ایران معاصر صیرورتی سیاسی داشته و از ابژه قدرت شدن به سوژه مداخله گر و کنشگر بدل شده است و در هر مرحله تاریخی انبساط اجتماعی را فزون ترنموده است. انبساط اجتماعی پتانسیل مولد مشارکت در جامعه مدنی است و البته مشارکت و مداخله در سرنوشت، حقی مدنی. مشارکت در سرنوشت اجتماعی از حقوق سلب ناپذیر و فسخ ناپذیر انسان است و به ادبیات هستی شناسانه و الهیاتیِ هدی صابر از فلسفه خلقت و (( پروژه آدمیت))؛ ((حق مشارکت و فعالیت ما را خدا از روز ازل امضا کرده و قابل واگذاری نیست)) و اکنون در ایران معاصر با آزادسازی نیرو و خلق و انکشاف میدان های جدید کنش ورزی، میل به مشارکت و فعالیت در سرشت دوران و البته دوران ساز خواهد بود و از دیوار انکار و طرد فراروی نموده است.
🔻جنبش ها محملِ صُور و فرم هایِ مختلف کنش هستند، سوژه های آزاد شده به تعبیر آلن تورن، پیوندهای نوین اجتماعیِ مُلهم از جنبش ها را برمی سازند و براساس نقش و کارویژه ی دورانی خود در ظرفیتی فعال شده و نقش خود را در زمینه و زمانه خویش بر دوران می زند.....
🆔 @hodasaberr
در رویکرد تاریخی هدی صابر
🔷ابوطالب آدینهوند
✅یادمان سیزدهمین سال شهادت
▪️هدی صابر در درسگفتارهای تاریخ معاصر تحت عنوان " هشت فراز، هزار نیاز" با صورتبندی و پرداختی چند ساحتی به تفسیر و تحلیل روایت ادوار مبارزات سیاسی و اجتماعی یکصد و بیست سال اخیر می پرداخت. او تاثیر معادلات سیاست جهانی و تبادلات اندیشه ای دوران را در جغرافیای ملی با نگاهی چند ساحتی مطمح نظر قرار می داد. در متد تحلیلی او تحلیل زمینه ها و بسترهای داخلی برآمدن جنبش و توجه به کاتالیزورهای بین المللی اهمیت داشت، رخداد را روایت می نمود و وجوه سازماندهی، گفتمانی، استرتژی و خط مشی، رهبران و پیش برندگان، برد جغرافیایی و جهت گیری طبقاتی آن را بررسی و تحلیل می نمود، سپس به جمع بندی و تشریح دستاوردها و ناکامی ها و همچنین تحلیل فرایند و فرجام رخداد می پرداخت و در انتها به (( برگیری قاعده)) و (( کاربست امروزین)) تجربه های کارا و قواعد میدان عمل مبارزه اجتماعی می پرداخت تا آنها را چنان معاصر سازد که به کار حفره های امروزین بیاید.
🔻اکنون به سراغ تاملات او پیرامون برگیری قاعده از نهضت ملی رفته و دغدغه او برای تمهید (( آزادی ظرفیت)) نیروها را مورد توجه قرار می دهیم.
▪️او در فرازِ نهضت ملی شدن صنعت نفت، در ذیل تیتر برگیری قاعده آورده است که ((ظرفیت و میل به مشارکت، فرزند سرکوب)) است [هدی صابر،هشت فراز هزار نیاز، فراز چهارم ملی شدن صنعت نفت،نشر اینترنتی سایت باب بگشا، ص ۳۷۵]
🔻او استبداد و سرکوب را مهمترین عامل ((حبس ظرفیت)) های اجتماعی و سیاسی می دانست . پیامد این حبس ظرفیت ها این بود که حیات اجتماعی مساعد کنش ورزی و مشارکت نیروها و سوژه ها نبود، به طوری که سوژه امکان تحقق خویش و پروژه اجتماعی خود و پیشبرد مطالبه عمومی را در مجاری ندارد، اما این به ادبیات صابر این به معنای ((دفن ظرفیت)) نیست، بلکه او معتقد بود که ظرفیت ها در فرصتی در راه و در زمستان استبداد پرورش یافته و امکان بروز خواهند یافت و سوژه میدان نوین کنش ورزی خود را با فضاسازیهای خلاقانه، برخواهد ساخت.
▪️صابر بر این باور بود که جنبش های اجتماعي محمل ((آزادسازی ظرفیت)) هستند و این ظرفیت های آزاد شده و یا فضاهای آزاد شده که میدان و محمل نوین مشارکت هستند اگر حول ایده و سازوکارهایی منبعث از ضرورتهای دورانی و در مجاری متناظر دست اندرکار مشارکت شوند و یا به ادبیاتی از مرحوم صابر در فیگور (( ارنج متناسب با ظرفیت)) فعال شوند آنگاه مشارکت امکان پذیرتر و پایدارتر و اثربخشی آن کیفی تر می گردد و گرنه چنانچه هدی صابر روایتمی نمود بسیاری از آزادسازی های ظرفیت های تاریخی منبعث از مشروطه در دوران رضاشاه تاب آوری نداشتند به طوری که برای دورانی بیست ساله بسیاری از دستاوردهای مشروطیت تعلیق می شود و دموکراسی سازی آغاز شده در انقلاب مشروطیت نیز به محاق رفته و مشروطیت در مطلقه ای پیچیده تر منحل می گردد.
🔻در دوران اخیر ایران معاصر، نزاع بزرگی بر سر تصرف عرصه ها و ساحات اجتماعی و سیاسی بین قدرت تمامیت خواه و نیروی اجتماعی و باشندگان این سرزمین در جریان است. در این نزاع نابرابر، سمتِ کنش نیروهای اجتماعی و سیاسی و جنبش های منبعث از تلاطم های عمیق، آزادسازی و سمت اقتدارگرایان، انقیاد و ملکِ طلق پنداشتنِ تمامیِ ساحتها و چنگ انداختن بر عرصه های خودجوش یا سازمان یافته مدنی در عرصه عمومی است.
▪️جامعه ایران با توجه به خودآگاهی تاریخی و وقوف به رهایی از انقیاد، در سالهای اخیر نیز برای چندمین بار در ایران معاصر صیرورتی سیاسی داشته و از ابژه قدرت شدن به سوژه مداخله گر و کنشگر بدل شده است و در هر مرحله تاریخی انبساط اجتماعی را فزون ترنموده است. انبساط اجتماعی پتانسیل مولد مشارکت در جامعه مدنی است و البته مشارکت و مداخله در سرنوشت، حقی مدنی. مشارکت در سرنوشت اجتماعی از حقوق سلب ناپذیر و فسخ ناپذیر انسان است و به ادبیات هستی شناسانه و الهیاتیِ هدی صابر از فلسفه خلقت و (( پروژه آدمیت))؛ ((حق مشارکت و فعالیت ما را خدا از روز ازل امضا کرده و قابل واگذاری نیست)) و اکنون در ایران معاصر با آزادسازی نیرو و خلق و انکشاف میدان های جدید کنش ورزی، میل به مشارکت و فعالیت در سرشت دوران و البته دوران ساز خواهد بود و از دیوار انکار و طرد فراروی نموده است.
🔻جنبش ها محملِ صُور و فرم هایِ مختلف کنش هستند، سوژه های آزاد شده به تعبیر آلن تورن، پیوندهای نوین اجتماعیِ مُلهم از جنبش ها را برمی سازند و براساس نقش و کارویژه ی دورانی خود در ظرفیتی فعال شده و نقش خود را در زمینه و زمانه خویش بر دوران می زند.....
🆔 @hodasaberr
▪️هدی صابر در درسگفتارهای تاریخ معاصر تحت عنوان " هشت فراز، هزار نیاز" با صورتبندی و پرداختی چند ساحتی به تفسیر و تحلیل روایت ادوار مبارزات سیاسی و اجتماعی یکصد و بیست سال اخیر می پرداخت.
🔻 او تاثیر معادلات سیاست جهانی و تبادلات اندیشه ای دوران را در جغرافیای ملی با نگاهی چند ساحتی مطمح نظر قرار می داد.
🔻در متد تحلیلی او تحلیل زمینه ها و بسترهای داخلی برآمدن جنبش و توجه به کاتالیزورهای بین المللی اهمیت داشت، رخداد را روایت می نمود و وجوه سازماندهی، گفتمانی، استرتژی و خط مشی، رهبران و پیش برندگان، برد جغرافیایی و جهت گیری طبقاتی آن را بررسی و تحلیل می نمود، سپس به جمع بندی و تشریح دستاوردها و ناکامی ها و همچنین تحلیل فرایند و فرجام رخداد می پرداخت و در انتها به (( برگیری قاعده)) و (( کاربست امروزین)) تجربه های کارا و قواعد میدان عمل مبارزه اجتماعی می پرداخت تا آنها را چنان معاصر سازد که به کار حفره های امروزین بیاید.
📕قسمتی از یادنامه سیزدهمین شهادت هدی صابر، مقاله ؛ «درنگی در تمهیدی برای آزادی ظرفیت، در رویکرد تاریخی هدی صابر»
🖋️نوشته؛ ابوطالب آدینهوند
🆔 @hodasaberr
🔻 او تاثیر معادلات سیاست جهانی و تبادلات اندیشه ای دوران را در جغرافیای ملی با نگاهی چند ساحتی مطمح نظر قرار می داد.
🔻در متد تحلیلی او تحلیل زمینه ها و بسترهای داخلی برآمدن جنبش و توجه به کاتالیزورهای بین المللی اهمیت داشت، رخداد را روایت می نمود و وجوه سازماندهی، گفتمانی، استرتژی و خط مشی، رهبران و پیش برندگان، برد جغرافیایی و جهت گیری طبقاتی آن را بررسی و تحلیل می نمود، سپس به جمع بندی و تشریح دستاوردها و ناکامی ها و همچنین تحلیل فرایند و فرجام رخداد می پرداخت و در انتها به (( برگیری قاعده)) و (( کاربست امروزین)) تجربه های کارا و قواعد میدان عمل مبارزه اجتماعی می پرداخت تا آنها را چنان معاصر سازد که به کار حفره های امروزین بیاید.
📕قسمتی از یادنامه سیزدهمین شهادت هدی صابر، مقاله ؛ «درنگی در تمهیدی برای آزادی ظرفیت، در رویکرد تاریخی هدی صابر»
🖋️نوشته؛ ابوطالب آدینهوند
🆔 @hodasaberr
- پژواک رگبار پرسشها پیچید در سرم در کاسۀ گنبدین
در این گیرودار در آخر هواخوری
- گنجشگکی از برابرم پرید پرنشاط جست و خیزین
بزبان خویش تند و تیز به گوشم گفت نیست مواجهه با تاریخ، اینچنین
- پرش وجدین و نجوای یادآورانه تلنگرین
۱۴ مرداد ۸۳
اوین
✍️قسمتی از سروده «مواجهه با تاریخ»، یادگار «شهید هدی صابر»
💻منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
در این گیرودار در آخر هواخوری
- گنجشگکی از برابرم پرید پرنشاط جست و خیزین
بزبان خویش تند و تیز به گوشم گفت نیست مواجهه با تاریخ، اینچنین
- پرش وجدین و نجوای یادآورانه تلنگرین
۱۴ مرداد ۸۳
اوین
✍️قسمتی از سروده «مواجهه با تاریخ»، یادگار «شهید هدی صابر»
💻منبع: سایت «در فیروزهای»
🆔 @hodasaberr
🏠افتتاح ساختمان جدید «خانه هدی»، در «شیرآباد زاهدان».
💻منبع: بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان
🆔 @hodasaberr
💻منبع: بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان
🆔 @hodasaberr
🏠افتتاح ساختمان جدید «خانه هدی»، در «شیرآباد زاهدان».
💻منبع: بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان
🆔 @hodasaberr
💻منبع: بنیاد توسعه کارآفرینی زنان و جوانان
🆔 @hodasaberr
Forwarded from ایران فردا
🔴التفاتی به آرایش نیروها و تمییز تاریخی
در رویکرد تاریخی هدی صابر
🔷ابوطالب آدینهوند
@iranfardamag
▪️در تحول های دورانی توجه به سیر و صیرورت نیروها اهمیت بسزایی دارد و بدون تامل در این موضوع،تشخیصِ حرکت به سمت ِهمبستگیها و واگراییها پرخطاست. به طوری که ممکن است این همگرایی و ائتلاف نیروها و یا واگرایی ها، بدون فهمِ جهتِ تاریخی و راهبردی نیروها انجام پذیرفته و در نتیجه بجای هم افزایی به مستهلک شدن نیروهای سیاسی و اجتماعی منجر شود و به تعبیری از هدی صابر به (( پرت سرمایه اجتماعی )) منجر شود. یا از سویی دیگر، نیروهای سیاسی بدون درک فضای دورانی، شکافها و ویژگیهایش، کنش ورزی سیاسی کند و به تعبیری از هدی صابر در (( تمییز تاریخی، که تشخیص تاریخی نیروهاست)) دچار اعوجاج در حوزه های گفتمانی و راهبردی و جهت گیری سیاسی شوند. به طوری که به فهم درستِ تمییز تاریخی نیروها و راهبردها منجر نگردد و کنش ورزی ها و مواضع و سکوتها را دیگری بچیند.
🔸هدی صابر در جمع بندی دوران نهضت ملی و جهت "کاربست امروزین" آموزه ها و قواعد آموخته از آن، و ذیل عنوان " تمییز تاریخی" و با دغدغه " حفظ سرمایه " به موضوع پراهمیت تشخیص های تاریخی یکی از مهمترین نیروهای سیاسی آن دوران پرداخته و آن را چنین مطرح نموده است. (( در این حوزه، حزب توده با آن امکانات، ظرفیت، ایمان و توان تشکیلاتی ای که بدنه اش داشت نهایتا تمییز تاریخی نداد و پرت سرمایه کرد. در ایران الی ماشاءالله پرت سرمایه تکرار و قاعده شد. در مشروطه و جنگل، پرت سرمایه انسانی و امکانات داشتیم. این اتفاق در نهضت ملی هم افتاد.)) چنانچه حزب توده در پلنوم چهارم کمیته مرکزی نیز به نقد خود پرداخته و آن را مهم ترین اشتباه سیاسی حزب دانست و دست به تحسین نهضت ملی زد و گفتمان و راهبرد و رهبری آن را ستود. با توجه به این تجربه تاریخی می توان گفت اگر تشخیص و تمییز تاریخی در حوزه گفتمان و راهبرد و خط مشی دورانی درست نباشد. نیروها و جریانات سیاسی و اجتماعی در تاخر گفتمانی و اختلال راهبردی غوطه خواهند خورد و اختلال در حوزه استراتژی به اختلال در کنشِ سوژه خواهد رسید و نیروها دچار عرضه های چپ روی و راست روی و یا مصروف ایده هایی غیردورانی خواهند گشت و سرمایه اجتماعی و تاریخی چنانچه هدی صابر می گفت پرت خواهد شد.
▪️علاوه بر آن همگرایی ها و واگرایی ها باید متکی به اصول اساسی مشترک گفتمانی و راهبردی مشخص باشد این اصول و گفتمان و راهبرد به تعبیر هدی صابر در مقاله (( وحدت نیروهای اجتماعی)) در سیر شاکله بندی و انسجامی طبیعیِ پیشینی و در فرایندی پدیدار گشته باشد و گرنه در بزنگاههای تاریخی عناصر و نیروی (( ضدتحول)) مداخله مخرب و یا رو به پس و ارتجاعی خواهند نمود.((در صف بندی نیروها در نهضت ملی هم اندیشه سیاه ضد تحول شکل گرفت و این هم به قاعده تبدیل شد))[ هدی صابر،هشت فراز،فراز چهارم ملی نهضت ملی، ص ۳۹۱] در چندین مورد انواع ارتجاع در تاریخ معاصر ایران به صورت همگرا ظاهر شده است و توانسته به طور مثال با اتحاد نامقدس در کودتای ۲۸ مرداد در روند تحولات تاریخی مداخله سیاه بنماید. در تاریخ معاصردیگر ملتها نیز نمونه های فراوانی از این دست ائتلافهای سیاه وجود دارد. نفوذ یا همراهی آنها در درون ایده های ائتلافی مترقی چون جریان نهضت ملی پایدار نبود و در سیر خود به ضدظرفیتی ضد تحول و مخرب تبدیل شد.
🔸در زمینه ی ائتلاف نیروهای سیاسی و اجتماعی و نیز همگرایی کنش گران، یک ایده ی جذاب اما فریبنده و اغواگرانه وجود دارد و آن اینکه نیروهای سیاسی و اجتماعی بر " علیهِ حافظان وضع موجود" متحد و یکپارچه شوند و جبهه مشترک تشکیل دهند تا بتوانند هم افزایی داشته و امکان غلبه بر رقیب را پیدا کنند. در بین مبارزان سیاسی دوران معاصر این امر بدیهی قلمداد شده و به ادبیاتی از مبارزان انقلاب ۵۷ " وحدت استراتژیک در عین اختلاف و کثرت ایدئولوژیک"، اما فیلیکس گتاری و آنتونیو نگری در با نگرشی انتقادی به چنین رویه هایِ وحدتِ تضاد محور، در سرفصلی تحت عنوان؛ "به شیوه دیگر فکر و زندگی کنید"، شیوه ی (( بودن علیهِ)) را نقد می کنند و آن را رویه ای کلاسیک و غیر دورانی دانسته و همچنین این شیوه فکر و زندگی را حامل کینه توزی و خشونت می داند؛ (( می خواهیم به سرچشمه امید بازگردیم، یعنی به (( بودن- برای)) و قصدیتِ جمعی، یعنی حرکت به سمتِ کنش به جای (( بودن علیهِ))؛ و این گونه در برابر تکیه کلام های عقیم کینه توزانه ایمن شویم.))/۱.....
✅متن کامل:
https://cutt.ly/bea1U2OL
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#تمییز_تاریخی
#ابوطالب_آدینهوند
https://www.tg-me.com/iranfardamag
در رویکرد تاریخی هدی صابر
🔷ابوطالب آدینهوند
@iranfardamag
▪️در تحول های دورانی توجه به سیر و صیرورت نیروها اهمیت بسزایی دارد و بدون تامل در این موضوع،تشخیصِ حرکت به سمت ِهمبستگیها و واگراییها پرخطاست. به طوری که ممکن است این همگرایی و ائتلاف نیروها و یا واگرایی ها، بدون فهمِ جهتِ تاریخی و راهبردی نیروها انجام پذیرفته و در نتیجه بجای هم افزایی به مستهلک شدن نیروهای سیاسی و اجتماعی منجر شود و به تعبیری از هدی صابر به (( پرت سرمایه اجتماعی )) منجر شود. یا از سویی دیگر، نیروهای سیاسی بدون درک فضای دورانی، شکافها و ویژگیهایش، کنش ورزی سیاسی کند و به تعبیری از هدی صابر در (( تمییز تاریخی، که تشخیص تاریخی نیروهاست)) دچار اعوجاج در حوزه های گفتمانی و راهبردی و جهت گیری سیاسی شوند. به طوری که به فهم درستِ تمییز تاریخی نیروها و راهبردها منجر نگردد و کنش ورزی ها و مواضع و سکوتها را دیگری بچیند.
🔸هدی صابر در جمع بندی دوران نهضت ملی و جهت "کاربست امروزین" آموزه ها و قواعد آموخته از آن، و ذیل عنوان " تمییز تاریخی" و با دغدغه " حفظ سرمایه " به موضوع پراهمیت تشخیص های تاریخی یکی از مهمترین نیروهای سیاسی آن دوران پرداخته و آن را چنین مطرح نموده است. (( در این حوزه، حزب توده با آن امکانات، ظرفیت، ایمان و توان تشکیلاتی ای که بدنه اش داشت نهایتا تمییز تاریخی نداد و پرت سرمایه کرد. در ایران الی ماشاءالله پرت سرمایه تکرار و قاعده شد. در مشروطه و جنگل، پرت سرمایه انسانی و امکانات داشتیم. این اتفاق در نهضت ملی هم افتاد.)) چنانچه حزب توده در پلنوم چهارم کمیته مرکزی نیز به نقد خود پرداخته و آن را مهم ترین اشتباه سیاسی حزب دانست و دست به تحسین نهضت ملی زد و گفتمان و راهبرد و رهبری آن را ستود. با توجه به این تجربه تاریخی می توان گفت اگر تشخیص و تمییز تاریخی در حوزه گفتمان و راهبرد و خط مشی دورانی درست نباشد. نیروها و جریانات سیاسی و اجتماعی در تاخر گفتمانی و اختلال راهبردی غوطه خواهند خورد و اختلال در حوزه استراتژی به اختلال در کنشِ سوژه خواهد رسید و نیروها دچار عرضه های چپ روی و راست روی و یا مصروف ایده هایی غیردورانی خواهند گشت و سرمایه اجتماعی و تاریخی چنانچه هدی صابر می گفت پرت خواهد شد.
▪️علاوه بر آن همگرایی ها و واگرایی ها باید متکی به اصول اساسی مشترک گفتمانی و راهبردی مشخص باشد این اصول و گفتمان و راهبرد به تعبیر هدی صابر در مقاله (( وحدت نیروهای اجتماعی)) در سیر شاکله بندی و انسجامی طبیعیِ پیشینی و در فرایندی پدیدار گشته باشد و گرنه در بزنگاههای تاریخی عناصر و نیروی (( ضدتحول)) مداخله مخرب و یا رو به پس و ارتجاعی خواهند نمود.((در صف بندی نیروها در نهضت ملی هم اندیشه سیاه ضد تحول شکل گرفت و این هم به قاعده تبدیل شد))[ هدی صابر،هشت فراز،فراز چهارم ملی نهضت ملی، ص ۳۹۱] در چندین مورد انواع ارتجاع در تاریخ معاصر ایران به صورت همگرا ظاهر شده است و توانسته به طور مثال با اتحاد نامقدس در کودتای ۲۸ مرداد در روند تحولات تاریخی مداخله سیاه بنماید. در تاریخ معاصردیگر ملتها نیز نمونه های فراوانی از این دست ائتلافهای سیاه وجود دارد. نفوذ یا همراهی آنها در درون ایده های ائتلافی مترقی چون جریان نهضت ملی پایدار نبود و در سیر خود به ضدظرفیتی ضد تحول و مخرب تبدیل شد.
🔸در زمینه ی ائتلاف نیروهای سیاسی و اجتماعی و نیز همگرایی کنش گران، یک ایده ی جذاب اما فریبنده و اغواگرانه وجود دارد و آن اینکه نیروهای سیاسی و اجتماعی بر " علیهِ حافظان وضع موجود" متحد و یکپارچه شوند و جبهه مشترک تشکیل دهند تا بتوانند هم افزایی داشته و امکان غلبه بر رقیب را پیدا کنند. در بین مبارزان سیاسی دوران معاصر این امر بدیهی قلمداد شده و به ادبیاتی از مبارزان انقلاب ۵۷ " وحدت استراتژیک در عین اختلاف و کثرت ایدئولوژیک"، اما فیلیکس گتاری و آنتونیو نگری در با نگرشی انتقادی به چنین رویه هایِ وحدتِ تضاد محور، در سرفصلی تحت عنوان؛ "به شیوه دیگر فکر و زندگی کنید"، شیوه ی (( بودن علیهِ)) را نقد می کنند و آن را رویه ای کلاسیک و غیر دورانی دانسته و همچنین این شیوه فکر و زندگی را حامل کینه توزی و خشونت می داند؛ (( می خواهیم به سرچشمه امید بازگردیم، یعنی به (( بودن- برای)) و قصدیتِ جمعی، یعنی حرکت به سمتِ کنش به جای (( بودن علیهِ))؛ و این گونه در برابر تکیه کلام های عقیم کینه توزانه ایمن شویم.))/۱.....
✅متن کامل:
https://cutt.ly/bea1U2OL
#ایران_فردا
#هدی_صابر
#تمییز_تاریخی
#ابوطالب_آدینهوند
https://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴التفاتی به آرایش نیروها و تمییز تاریخی
🔷ابوطالب آدینه وند @iranfardamag ▪️در تحول های دورانی توجه به سیر و صیرورت نیروها اهمیت بسزایی دارد و بدون تامل در این موضوع، تشخیصِ حرکت به سمت ِهمبستگی ها و واگرایی ها پرخطاست. به طوری که ممکن است این همگرایی و ائتلاف نیروها و یا واگرایی ها، بدون فهمِ…
🔻در کنار آرمانگرایی و آرزوگرایی، ویژگی دیگری که میتوان برشمرد اما به آن خیلی استقلال نداد، تنزهطلبی این جریان کنونی است.
🔻یعنی سعی کرده که همیشه خودش را از همهچیز منزه بدارد. به قول سارتر، دستهایش را آلوده نکند و در محفل و پیله خودش بماند و با خارج از خود ارتباط برقرار نکند. با خارج از خودش پیوندی نخورد.
🔻این تنزهطلبی ناشی از این فکر است که اساساً اعتقادی به انعطاف در عمل ندارد و بهطور طبیعی چون اعتقادی به انعطاف ندارد و همیشه تنزهطلبی کرده، هیچگاه اشتباه استراتژیکی را هم مرتکب نمیشود.
🔻برخلاف جریان تحققی که چون دنبال محقق کردنِ ایدههایش بوده، بهطور طبیعی اشتباه استراتژیک نیز دارد.
🔻اما این جریان چون کاری انجام نداده، بهطور طبیعی از اشتباه استراتژیک هم به دور است و اشتباه ویژهای را بهطور طبیعی بروز نداده است.
🎤قسمتی از سخنرانی «شهید هدی صابر»، یا عنوان «ما نقدِ نوگرا»، ۲۲ تیر ۱۳۷۴.
📕سیزدهمین یادمانه شهادت.
🆔 @hodasaberr
🔻یعنی سعی کرده که همیشه خودش را از همهچیز منزه بدارد. به قول سارتر، دستهایش را آلوده نکند و در محفل و پیله خودش بماند و با خارج از خود ارتباط برقرار نکند. با خارج از خودش پیوندی نخورد.
🔻این تنزهطلبی ناشی از این فکر است که اساساً اعتقادی به انعطاف در عمل ندارد و بهطور طبیعی چون اعتقادی به انعطاف ندارد و همیشه تنزهطلبی کرده، هیچگاه اشتباه استراتژیکی را هم مرتکب نمیشود.
🔻برخلاف جریان تحققی که چون دنبال محقق کردنِ ایدههایش بوده، بهطور طبیعی اشتباه استراتژیک نیز دارد.
🔻اما این جریان چون کاری انجام نداده، بهطور طبیعی از اشتباه استراتژیک هم به دور است و اشتباه ویژهای را بهطور طبیعی بروز نداده است.
🎤قسمتی از سخنرانی «شهید هدی صابر»، یا عنوان «ما نقدِ نوگرا»، ۲۲ تیر ۱۳۷۴.
📕سیزدهمین یادمانه شهادت.
🆔 @hodasaberr
🎤قسمتی از سخنرانی «شهید هدی صابر»، یا عنوان «ما نقدِ نوگرا»، ۲۲ تیر ۱۳۷۴.
📕سیزدهمین یادمانه شهادت.
🆔 @hodasaberr
📕سیزدهمین یادمانه شهادت.
🆔 @hodasaberr
🔵در عمر 53 سالهی هدی صابر، تکیه من بر دههی آخر زندگی اوست. از نیمۀ دهۀ 1380، هدی صابر از یک کنشگر ملی-مذهبی، یک فعال سیاسی و یک مدرس تاریخ معاصر در ارشاد، به یک کنشگر مدنی- اجتماعی بدل میشود، به سیستان و بلوچستان میرود و جامعهی مدنی را زمینهی فعالیت خود قرار میدهد.
🔷اما تمایز هدی صابر به نسبت دیگر فعالان اجتماعی در این نکته است که وی، پس از یک دوره کار سیاسی، روشنفکری و معلمی و نویسندگی، به سراغ فعالیتهای مدنی میرود و از این رو فعالیتهایش وجهی صرفا پراگماتیستی و نیکوکارانه ندارد و بر آموزش و تشکل نیروهای اجتماعی تاکید میورزد. این تحول در زندگی هدی صابر با نقد فعالیتهای سیاسی و روشنفکری پیشین آغاز میگردد.
1.نقد روشنفکری و نقد نیروهای سیاسی: مهمترین نقدهای هدی صابر به الگوهای مسلط فعالیت سیاسی و روشنفکری را میتوان در این موارد دید: نقد نخبهگرایی، ذهنیگرایی، شکنندگی این جریانات، آنجا که میگوید دچار "یاسهای دورانی" میشوند، بی توجهی به پتانسیلهای جامعهی مدنی و آنچه "نیروهای سنتی" جامعه مینامد، فقدان خاستگاه اجتماعی و "تفاوت میان بود و نمودشان"... این نقدها در کار هدی صابر، از موضعی درونی است هر چند گاه با لحنی بسیار رادیکال همراه است. وی با جمعبندی و نقد الگوهای فعالیتهای مبارزاتی پیشین است که در دههی پایانی زندگی خویش، به سیستان و بلوچستان میرود و فعالیت مدنی خود را آغاز میکند.
2.توجه به نیروهای اجتماعی خودانگیخته در واقع بدیلی ست که صابر بدان میاندیشد و مینویسد: "زیر پوست جامعه، فعالیتهای اجتماعی سازمانیافتهای در جریان است که فارغ از هیاهو و جنجال فضاهای سیاسی و روشنفکری، عنصر نگهدارنده و همبستگیبخش است". از نظر وی، "نیروهای اجتماعی و مردمی از نیروهای سیاسی آمادهتر هستند. نیروهای اجتماعی، بالندهتر، کیفیتر، عقلانیتر و امکاناتیتر از نیروهای سیاسیاند. اگر جامعه تاکنون فرونپاشیده به یمن همین نیروهای اجتماعی است. درست است که نیروهای سیاسی هزینهی بیشتری دادهاند اما نیروهای اجتماعی عاقلانهتر، همبستهتر و بابرنامهتر عمل کردهاند. این نیروهای اجتماعی بودند که بیشترین پیوند را با نیروهای سنتی، که بیمتولی رها شده بودند، نه مورد هدایت سیاست بودند و نه روشنفکران و نه حاکمیت، برقرار کردند". از این رو به " آدمهای ساده و معمولیای" که در ضمن این فعالیتهای اجتماعی ساخته میشوند و به "رهبران طبیعی" جامعه توجه میکند.
🔷تحلیل صابر از نیروهای اجتماعی در ایران، بسیار بدیع و نوآورانه است. بدیع از آن رو که عرصهی اجتماع همواره در سایهی سیاست باقی مانده است. از این رو توجه هدی صابر به عرصهی جامعه و تاکیدش بر نیروهای اجتماعی، نه در آغاز کار بلکه با گذار از یک دوره فعالیت روشنفکری و فعالیت سیاسی، بسیار قابل توجه و بدیع است.
🖌️بخشی از مقاله: «بازاندیشی به یک میراث»، نوشته خانم «سارا شریعتی»
📘یادنامه سیزدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
🆔 @hodasaberr
🔷اما تمایز هدی صابر به نسبت دیگر فعالان اجتماعی در این نکته است که وی، پس از یک دوره کار سیاسی، روشنفکری و معلمی و نویسندگی، به سراغ فعالیتهای مدنی میرود و از این رو فعالیتهایش وجهی صرفا پراگماتیستی و نیکوکارانه ندارد و بر آموزش و تشکل نیروهای اجتماعی تاکید میورزد. این تحول در زندگی هدی صابر با نقد فعالیتهای سیاسی و روشنفکری پیشین آغاز میگردد.
1.نقد روشنفکری و نقد نیروهای سیاسی: مهمترین نقدهای هدی صابر به الگوهای مسلط فعالیت سیاسی و روشنفکری را میتوان در این موارد دید: نقد نخبهگرایی، ذهنیگرایی، شکنندگی این جریانات، آنجا که میگوید دچار "یاسهای دورانی" میشوند، بی توجهی به پتانسیلهای جامعهی مدنی و آنچه "نیروهای سنتی" جامعه مینامد، فقدان خاستگاه اجتماعی و "تفاوت میان بود و نمودشان"... این نقدها در کار هدی صابر، از موضعی درونی است هر چند گاه با لحنی بسیار رادیکال همراه است. وی با جمعبندی و نقد الگوهای فعالیتهای مبارزاتی پیشین است که در دههی پایانی زندگی خویش، به سیستان و بلوچستان میرود و فعالیت مدنی خود را آغاز میکند.
2.توجه به نیروهای اجتماعی خودانگیخته در واقع بدیلی ست که صابر بدان میاندیشد و مینویسد: "زیر پوست جامعه، فعالیتهای اجتماعی سازمانیافتهای در جریان است که فارغ از هیاهو و جنجال فضاهای سیاسی و روشنفکری، عنصر نگهدارنده و همبستگیبخش است". از نظر وی، "نیروهای اجتماعی و مردمی از نیروهای سیاسی آمادهتر هستند. نیروهای اجتماعی، بالندهتر، کیفیتر، عقلانیتر و امکاناتیتر از نیروهای سیاسیاند. اگر جامعه تاکنون فرونپاشیده به یمن همین نیروهای اجتماعی است. درست است که نیروهای سیاسی هزینهی بیشتری دادهاند اما نیروهای اجتماعی عاقلانهتر، همبستهتر و بابرنامهتر عمل کردهاند. این نیروهای اجتماعی بودند که بیشترین پیوند را با نیروهای سنتی، که بیمتولی رها شده بودند، نه مورد هدایت سیاست بودند و نه روشنفکران و نه حاکمیت، برقرار کردند". از این رو به " آدمهای ساده و معمولیای" که در ضمن این فعالیتهای اجتماعی ساخته میشوند و به "رهبران طبیعی" جامعه توجه میکند.
🔷تحلیل صابر از نیروهای اجتماعی در ایران، بسیار بدیع و نوآورانه است. بدیع از آن رو که عرصهی اجتماع همواره در سایهی سیاست باقی مانده است. از این رو توجه هدی صابر به عرصهی جامعه و تاکیدش بر نیروهای اجتماعی، نه در آغاز کار بلکه با گذار از یک دوره فعالیت روشنفکری و فعالیت سیاسی، بسیار قابل توجه و بدیع است.
🖌️بخشی از مقاله: «بازاندیشی به یک میراث»، نوشته خانم «سارا شریعتی»
📘یادنامه سیزدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
🆔 @hodasaberr
🖌️بخشی از مقاله: «بازاندیشی به یک میراث»، نوشته خانم «سارا شریعتی»
📘یادنامه سیزدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
🆔 @hodasaberr
📘یادنامه سیزدهمین سالگرد شهادت هدی صابر
🆔 @hodasaberr
کانال شهید هدی صابر pinned «🔵در عمر 53 سالهی هدی صابر، تکیه من بر دههی آخر زندگی اوست. از نیمۀ دهۀ 1380، هدی صابر از یک کنشگر ملی-مذهبی، یک فعال سیاسی و یک مدرس تاریخ معاصر در ارشاد، به یک کنشگر مدنی- اجتماعی بدل میشود، به سیستان و بلوچستان میرود و جامعهی مدنی را زمینهی فعالیت…»
🟧هدی صابر یک نمونه است. نمونهای است که در روزگار ما کوشید برای نیل به یک هدف تلاش کند و از خود مایه گذاشت.
🟧ازاین منظر میتوان برای بازفهم پروژه اش بر گفتهها و یافته هایش نقدهای جدی داشت. از جمله فقدان متدولوژی مشخص در بازآفرینی که مهم ترین نفطه ضعف پروژه فکری اوست.
🟧دغدغههای صابر در قالب سخنانش مشخص است ولی این دغدغهها که میان عدهای مشترک است نیاز به تصویر سازی دارد. تصویر جامعه مطلوب
هدی صابر و پروژه اش مبهم است.
🟧او قدم به عرصه مباحث بنیادین تر نمیگذارد و شاید فرصت نمییابد که تا ازاین طریق پروژه هایش را تتمیم نماید و تتمیم پروژه صابر نیازمد تجهیز بیشتر در مسائل بنیادین است.
🟧راهی که هدی صابر گشود راهی بی نهایت است. او بر خلاف بزرگان اهل اندیشه دهه هفتاد و هشت متن را محلی برای آزمایش هرمنوتیک یا بازاندیشی فهم تفکر دینی نمیدید.
🟧متن از منظر وی صامت نیست بلکه خود را در پیوند با بحران نشان میدهد و میتوان با این پیوند متن را بازسازی نمود و از آن برای حل بحرانها بهره گرفت. او میکوشید بین متن و جوهره سیاست که اساس بحرانهای موجود است پیوند بزند تا شاید راهی برای تحول بیابد.
📓بخشی از مقاله؛ «پروژه هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئلهی ایمان»، نوشته «هادی عظیمی»، سیزدهمین یادنامه شهادت هدی صابر
🆔 @hodasaberr
🟧ازاین منظر میتوان برای بازفهم پروژه اش بر گفتهها و یافته هایش نقدهای جدی داشت. از جمله فقدان متدولوژی مشخص در بازآفرینی که مهم ترین نفطه ضعف پروژه فکری اوست.
🟧دغدغههای صابر در قالب سخنانش مشخص است ولی این دغدغهها که میان عدهای مشترک است نیاز به تصویر سازی دارد. تصویر جامعه مطلوب
هدی صابر و پروژه اش مبهم است.
🟧او قدم به عرصه مباحث بنیادین تر نمیگذارد و شاید فرصت نمییابد که تا ازاین طریق پروژه هایش را تتمیم نماید و تتمیم پروژه صابر نیازمد تجهیز بیشتر در مسائل بنیادین است.
🟧راهی که هدی صابر گشود راهی بی نهایت است. او بر خلاف بزرگان اهل اندیشه دهه هفتاد و هشت متن را محلی برای آزمایش هرمنوتیک یا بازاندیشی فهم تفکر دینی نمیدید.
🟧متن از منظر وی صامت نیست بلکه خود را در پیوند با بحران نشان میدهد و میتوان با این پیوند متن را بازسازی نمود و از آن برای حل بحرانها بهره گرفت. او میکوشید بین متن و جوهره سیاست که اساس بحرانهای موجود است پیوند بزند تا شاید راهی برای تحول بیابد.
📓بخشی از مقاله؛ «پروژه هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئلهی ایمان»، نوشته «هادی عظیمی»، سیزدهمین یادنامه شهادت هدی صابر
🆔 @hodasaberr
🟧هدی صابر یک نمونه است. نمونهای است که در روزگار ما کوشید برای نیل به یک هدف تلاش کند و از خود مایه گذاشت.
🟧ازاین منظر میتوان برای بازفهم پروژه اش بر گفتهها و یافته هایش نقدهای جدی داشت. از جمله فقدان متدولوژی مشخص در بازآفرینی که مهم ترین نفطه ضعف پروژه فکری اوست.
🟧دغدغههای صابر در قالب سخنانش مشخص است ولی این دغدغهها که میان عدهای مشترک است نیاز به تصویر سازی دارد. تصویر جامعه مطلوب
هدی صابر و پروژه اش مبهم است.
🟧راهی که هدی صابر گشود راهی بی نهایت است. او بر خلاف بزرگان اهل اندیشه دهه هفتاد و هشت متن را محلی برای آزمایش هرمنوتیک یا بازاندیشی فهم تفکر دینی نمیدید.
🟧متن از منظر وی صامت نیست بلکه خود را در پیوند با بحران نشان میدهد و میتوان با این پیوند متن را بازسازی نمود و از آن برای حل بحرانها بهره گرفت. او میکوشید بین متن و جوهره سیاست که اساس بحرانهای موجود است پیوند بزند تا شاید راهی برای تحول بیابد.
📓بخشی از مقاله؛ «پروژه هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئلهی ایمان»، نوشته «سید هادی عظیمی»، سیزدهمین یادنامه شهادت هدی صابر
🆔 @hodasaberr
🟧ازاین منظر میتوان برای بازفهم پروژه اش بر گفتهها و یافته هایش نقدهای جدی داشت. از جمله فقدان متدولوژی مشخص در بازآفرینی که مهم ترین نفطه ضعف پروژه فکری اوست.
🟧دغدغههای صابر در قالب سخنانش مشخص است ولی این دغدغهها که میان عدهای مشترک است نیاز به تصویر سازی دارد. تصویر جامعه مطلوب
هدی صابر و پروژه اش مبهم است.
🟧راهی که هدی صابر گشود راهی بی نهایت است. او بر خلاف بزرگان اهل اندیشه دهه هفتاد و هشت متن را محلی برای آزمایش هرمنوتیک یا بازاندیشی فهم تفکر دینی نمیدید.
🟧متن از منظر وی صامت نیست بلکه خود را در پیوند با بحران نشان میدهد و میتوان با این پیوند متن را بازسازی نمود و از آن برای حل بحرانها بهره گرفت. او میکوشید بین متن و جوهره سیاست که اساس بحرانهای موجود است پیوند بزند تا شاید راهی برای تحول بیابد.
📓بخشی از مقاله؛ «پروژه هدی صابر؛ امر سیاسی و مسئلهی ایمان»، نوشته «سید هادی عظیمی»، سیزدهمین یادنامه شهادت هدی صابر
🆔 @hodasaberr
