♓️۴ ویژگی شرکت های مورد علاقه کارکنان، که فراهم کردنشان هزینه چندانی ندارد
🔹یکی از نهادهای ذیصلاح برای شناسایی ۱۰۰ شرکت برتر از دیدگاه کارمندان، میان شرکتهای بزرگ امریکا نظرسنجی گستردهای انجام داد. دو سوم نظرسنجی مذکور حول محور اعتماد میچرخید و به سنجش نگرش کارکنان نسبت به مدیران، رضایت شغلی به طور کلی و حس کار گروهی در آنان می پرداخت.
یک سوم باقیمانده نیز به سؤالاتی درباره فرهنگ اختصاص داشت، از جمله برنامه های مزایای کارمندان، رویه های استخدامی، شیوه های ارتباطیِ درون شرکتی، آموزش، و تنوع.
🔹اما همه این شاخص ها قرار است به یک سؤال پاسخ دهند: بهترین شرکتی که کارمندان بیشترین علاقه را به کار کردن در آن دارند چه ویژگیهایی دارد؟
با توجه به نتایج نظرسنجی مذکور، ۴ ویژگی زیر از جمله مواردی هستند که شرکت ها را محل بهتری برای کار کردن می کنند و در عین حال هزینه چندانی هم در بر ندارند.
1⃣ فراهم کردن فرصت رشد برای کارکنان
نیاز به شکوفایی یکی از نیازهای اساسی انسانها است. به این ترتیب هرچه شرکت فرصتهای بیشتری برای بهبود فردی در اختیار کارکنانش قرار دهد بهتر است. فرصت با خودش اختیار می آورد، چرا که هرچه افراد آزادی بیشتری داشته باشند، تصمیماتی که می گیرند معنای بیشتری برای خود و شرکتشان خواهد داشت. این، لااقل در حالت ایده آل، به معنای آن است که انگیزه آنها برای بهتر کار کردن نیز بیشتر خواهد شد.
2⃣ شنیده شدن نظرات و دغدغهها
هر کسی دوست دارد صدایش شنیده شود. برای آنکه حمایت دیگران را برای شروع طرح یا پروژهای جدید بر انگیزید، به آنها اجازه دهید حرفهایشان را بزنند. یعنی هنگامی که از دغدغههای خود برای شما می گویند به صحبتهایشان گوش کنید.
اینکه نقطه نظرات آنها تا چه حد مفید واقع می شود چندان اهمیت ندارد. آنچه که بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد این است که حرفهایشان شنیده شود، چون گوش کردن این پیام را برای آنها در بر دارد که به مشارکتشان ارج نهاده می شود. حتی ده دقیقه گوش کردن به صحبت های یک نفر، می تواند معجزه کند.
3⃣ برخورداری از یک هدف مشخص و تأثیرگذار
سیمون سینک می گوید: «اگر برای دیگران توضیح دهید چه کار می خواهید بکنید، در مقایسه با اینکه صرفاً تقاضا یا دستور خود را مطرح کرده باشید، بلافاصله اعتماد آنان را جلب خواهید کرد، حتی شده برای مدتی کوتاه».
با این حال، شفافیت برای ایجاد حس رضایت یا ترغیب کارکنان به اقدامی عملی کافی نیست. هدف باید از لحاظ احساسی، با یک نیاز شخصی که با ارزشها و چشم انداز افراد همخوانی دارد هماهنگی داشته باشد.
4⃣ تشویق کار تیمی
شرکت هایی که کارمندان خود را به کار تیمی تشویق و حس «ما» بودن را در میان آنان تقویت می کنند، مشارکت بسیار بیشتری از جانب کارکنان خود دریافت می کنند. اما فقط کار کردن در کنار یک تیم نیست که نقش محرک کار تیمی را در این میان بازی می کند، محیط فراهم شده توسط این شرکت ها نیز کنار هم بودن و کار گروهی را تسهیل می کند.
شرکت ها برای تطبیق خود با تیپ های شخصیتی درونگرا و برونگرا، باید هم فضای کاری بسته داشته باشند و هم فضای کاری باز، تا افراد بتوانند محیط کار خود را با هدف به حداکثر رساندن برونداد حرفه ایِ خود انتخاب کنند.
📍 @hrmgmt ™
🔹یکی از نهادهای ذیصلاح برای شناسایی ۱۰۰ شرکت برتر از دیدگاه کارمندان، میان شرکتهای بزرگ امریکا نظرسنجی گستردهای انجام داد. دو سوم نظرسنجی مذکور حول محور اعتماد میچرخید و به سنجش نگرش کارکنان نسبت به مدیران، رضایت شغلی به طور کلی و حس کار گروهی در آنان می پرداخت.
یک سوم باقیمانده نیز به سؤالاتی درباره فرهنگ اختصاص داشت، از جمله برنامه های مزایای کارمندان، رویه های استخدامی، شیوه های ارتباطیِ درون شرکتی، آموزش، و تنوع.
🔹اما همه این شاخص ها قرار است به یک سؤال پاسخ دهند: بهترین شرکتی که کارمندان بیشترین علاقه را به کار کردن در آن دارند چه ویژگیهایی دارد؟
با توجه به نتایج نظرسنجی مذکور، ۴ ویژگی زیر از جمله مواردی هستند که شرکت ها را محل بهتری برای کار کردن می کنند و در عین حال هزینه چندانی هم در بر ندارند.
1⃣ فراهم کردن فرصت رشد برای کارکنان
نیاز به شکوفایی یکی از نیازهای اساسی انسانها است. به این ترتیب هرچه شرکت فرصتهای بیشتری برای بهبود فردی در اختیار کارکنانش قرار دهد بهتر است. فرصت با خودش اختیار می آورد، چرا که هرچه افراد آزادی بیشتری داشته باشند، تصمیماتی که می گیرند معنای بیشتری برای خود و شرکتشان خواهد داشت. این، لااقل در حالت ایده آل، به معنای آن است که انگیزه آنها برای بهتر کار کردن نیز بیشتر خواهد شد.
2⃣ شنیده شدن نظرات و دغدغهها
هر کسی دوست دارد صدایش شنیده شود. برای آنکه حمایت دیگران را برای شروع طرح یا پروژهای جدید بر انگیزید، به آنها اجازه دهید حرفهایشان را بزنند. یعنی هنگامی که از دغدغههای خود برای شما می گویند به صحبتهایشان گوش کنید.
اینکه نقطه نظرات آنها تا چه حد مفید واقع می شود چندان اهمیت ندارد. آنچه که بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد این است که حرفهایشان شنیده شود، چون گوش کردن این پیام را برای آنها در بر دارد که به مشارکتشان ارج نهاده می شود. حتی ده دقیقه گوش کردن به صحبت های یک نفر، می تواند معجزه کند.
3⃣ برخورداری از یک هدف مشخص و تأثیرگذار
سیمون سینک می گوید: «اگر برای دیگران توضیح دهید چه کار می خواهید بکنید، در مقایسه با اینکه صرفاً تقاضا یا دستور خود را مطرح کرده باشید، بلافاصله اعتماد آنان را جلب خواهید کرد، حتی شده برای مدتی کوتاه».
با این حال، شفافیت برای ایجاد حس رضایت یا ترغیب کارکنان به اقدامی عملی کافی نیست. هدف باید از لحاظ احساسی، با یک نیاز شخصی که با ارزشها و چشم انداز افراد همخوانی دارد هماهنگی داشته باشد.
4⃣ تشویق کار تیمی
شرکت هایی که کارمندان خود را به کار تیمی تشویق و حس «ما» بودن را در میان آنان تقویت می کنند، مشارکت بسیار بیشتری از جانب کارکنان خود دریافت می کنند. اما فقط کار کردن در کنار یک تیم نیست که نقش محرک کار تیمی را در این میان بازی می کند، محیط فراهم شده توسط این شرکت ها نیز کنار هم بودن و کار گروهی را تسهیل می کند.
شرکت ها برای تطبیق خود با تیپ های شخصیتی درونگرا و برونگرا، باید هم فضای کاری بسته داشته باشند و هم فضای کاری باز، تا افراد بتوانند محیط کار خود را با هدف به حداکثر رساندن برونداد حرفه ایِ خود انتخاب کنند.
📍 @hrmgmt ™
♓️۸ اشتباه مصاحبه کنندگان شغل براساس تحقیقات دانشمندان
🔸به دنبال شغل بودن بسیار اعصاب خرد کن است و فردی که وظیفه استخدام را بر عهده دارد نیز به همان اندازه مضطرب است و این اضطراب ممکن است باعث شود که از فرد مصاحبه کننده اشتباهاتی سر بزند که برای انتخاب نامزدهای یک شغل دردسرساز شود.
🔸اگر شما دائما متوجه میشوید که نامزدهای ایده آل شما پس از مصاحبه شغل را رد میکنند، میتواند به این دلیل باشد که روند مصاحبه کاری آنها را میترساند.
در این مقاله میخواهیم به هشت دلیل که از نظر علمی ثابت شده است که مصاحبه شما به جای کمک کردن، بیشتر آسیب وارد میکند، بپردازیم.
1⃣ بیشتر حواس شما به ظاهر نامزد است
مطالعات نشان میدهند که ظاهر فیزیکی نقش مهمی در انتخاب یک نامزد برای شغل دارد. شما ممکن است با توجه به چیزی مانند یک مشخصه فیزیکی یا یک زخم، کارمند برجسته بعدی خود را نادیده بگیرید.
2⃣ شما زبان بدن را اشتباه متوجه میشوید
شما ممکن است فرضیههایی را بر اساس طرز ایستادن بد یا کمبود ارتباط چشمی بین شما و نامزد شغل، در نظر بگیرید. علائمی را که هنگام ارزیابی زبان بدن شخصی باید ببینید را بدانید، اما در نظر داشته باشید که ظاهر میتواند فریبنده باشد.
3⃣ شما آنها را بیش از حد منتظر میگذارید
اگرچه پیدا کردن متخصصان ماهر میتواند زمان ببرد، مهم است بدانید که با زمانی که شما بیش از حد به تاخیر میاندازید، ممکن است بهترین نامزد خود را به یک رقیب ببازید.
4⃣ پرحرفی با متقاضیان فایده ندارد
کارشناسان استدلال کردهاند که مصاحبههای شغلی استاندارد و بی ساختار که اکثر شرکتها از آن استفاده میکنند، در تعیین یک کاندید مناسب برای یک موقعیت بیفایده هستند. در عوض، کاری را امتحان کنید که بسیاری از شرکتها برای ارزیابی افراد استخدامی انجام میدهند. آنها از نامزدها میخواهند تا وظایف خاصی را که ممکن است در صورت استخدام به آنها داده شود را انجام دهند. سپس کار آنها در مقیاس خاصی اندازه گرفته میشود.
5⃣ شما از آنها نمونه کار نمیخواهید
اگرچه مصاحبهها در پیشبینی عملکرد آینده یک نامزد نمیتواند به خوبی عمل کند، آزمونهای نمونه کار بسیار موثرتر هستند. نوع آزمون بستگی به کاری که نامزد میخواهد انجام دهد دارد، به ویژه اگر شما یک فرد خلاق مانند یک طراح گرافیک را استخدام میکنید. یکی دیگر از ابزار مفید، یک آزمون شناختی-رفتاری است که در آن شما سوالاتی در مورد رفتارهای مختلف بیان میکنید که به شما برای شناسایی فرایندهای فکری نامزدها کمک میکند.
6⃣ شما به صورت ناشیانه از رسانه اجتماعی استخدام میکنید
یک مطالعه نشان داد که اگرچه 92 درصد از کسب و کارها برای پیدا کردن کارمندان جدید از رسانه اجتماعی استفاده میکنند، 51درصد پستهای آنها در توییتر قرار دارند، جایی که کارمندان در آن به دنبال شغل نیستند. بیشتر جویندگان کار لینکدین را به عنوان جایی که در آن بیشتر انتظار دارند که اطلاعیه شغلی ببینند انتخاب کردند، با این حال تنها 23 درصد از اطلاعیههای شغلی در رسانههای اجتماعی، مربوط به لینکدین است.
7⃣ عملکرد شما غیر شخصی است
یک مطالعه در سال 2015 نشان میدهد که 52درصد از کارفرمایان از رسانههای اجتماعی برای برقراری ارتباط و کسب اطلاعات بیشتر در مورد نامزدها استفاده میکنند. از آنچه که نسبت به نامزد یاد میگیرید برای ایجاد سبک مصاحبهای که دقیقا با شخصیت منحصر به فرد نامزد مطابقت دارد استفاده کنید.
8⃣ شما ویژگیها و آداب شرکت خود را بد جلوه دادهاید
به عنوان مثال، اگر کسب و کار شما غیر جدی و با آرامش است، اما با این حال شما با کت و شلوار به مصاحبه بروید، نامزد ممکن است با خود فکر کند که شما نسبت به پوشیدن لباس خاص سختگیر هستید. علاوه بر اشاره به جنبهها و ویژگیهای شرکت در طول مصاحبه، همچنین اطمینان حاصل کنید که آنها را در زبان بدن و سبک مصاحبه خود نیز قرار دهید.
📍 @hrmgmt ™
🔸به دنبال شغل بودن بسیار اعصاب خرد کن است و فردی که وظیفه استخدام را بر عهده دارد نیز به همان اندازه مضطرب است و این اضطراب ممکن است باعث شود که از فرد مصاحبه کننده اشتباهاتی سر بزند که برای انتخاب نامزدهای یک شغل دردسرساز شود.
🔸اگر شما دائما متوجه میشوید که نامزدهای ایده آل شما پس از مصاحبه شغل را رد میکنند، میتواند به این دلیل باشد که روند مصاحبه کاری آنها را میترساند.
در این مقاله میخواهیم به هشت دلیل که از نظر علمی ثابت شده است که مصاحبه شما به جای کمک کردن، بیشتر آسیب وارد میکند، بپردازیم.
1⃣ بیشتر حواس شما به ظاهر نامزد است
مطالعات نشان میدهند که ظاهر فیزیکی نقش مهمی در انتخاب یک نامزد برای شغل دارد. شما ممکن است با توجه به چیزی مانند یک مشخصه فیزیکی یا یک زخم، کارمند برجسته بعدی خود را نادیده بگیرید.
2⃣ شما زبان بدن را اشتباه متوجه میشوید
شما ممکن است فرضیههایی را بر اساس طرز ایستادن بد یا کمبود ارتباط چشمی بین شما و نامزد شغل، در نظر بگیرید. علائمی را که هنگام ارزیابی زبان بدن شخصی باید ببینید را بدانید، اما در نظر داشته باشید که ظاهر میتواند فریبنده باشد.
3⃣ شما آنها را بیش از حد منتظر میگذارید
اگرچه پیدا کردن متخصصان ماهر میتواند زمان ببرد، مهم است بدانید که با زمانی که شما بیش از حد به تاخیر میاندازید، ممکن است بهترین نامزد خود را به یک رقیب ببازید.
4⃣ پرحرفی با متقاضیان فایده ندارد
کارشناسان استدلال کردهاند که مصاحبههای شغلی استاندارد و بی ساختار که اکثر شرکتها از آن استفاده میکنند، در تعیین یک کاندید مناسب برای یک موقعیت بیفایده هستند. در عوض، کاری را امتحان کنید که بسیاری از شرکتها برای ارزیابی افراد استخدامی انجام میدهند. آنها از نامزدها میخواهند تا وظایف خاصی را که ممکن است در صورت استخدام به آنها داده شود را انجام دهند. سپس کار آنها در مقیاس خاصی اندازه گرفته میشود.
5⃣ شما از آنها نمونه کار نمیخواهید
اگرچه مصاحبهها در پیشبینی عملکرد آینده یک نامزد نمیتواند به خوبی عمل کند، آزمونهای نمونه کار بسیار موثرتر هستند. نوع آزمون بستگی به کاری که نامزد میخواهد انجام دهد دارد، به ویژه اگر شما یک فرد خلاق مانند یک طراح گرافیک را استخدام میکنید. یکی دیگر از ابزار مفید، یک آزمون شناختی-رفتاری است که در آن شما سوالاتی در مورد رفتارهای مختلف بیان میکنید که به شما برای شناسایی فرایندهای فکری نامزدها کمک میکند.
6⃣ شما به صورت ناشیانه از رسانه اجتماعی استخدام میکنید
یک مطالعه نشان داد که اگرچه 92 درصد از کسب و کارها برای پیدا کردن کارمندان جدید از رسانه اجتماعی استفاده میکنند، 51درصد پستهای آنها در توییتر قرار دارند، جایی که کارمندان در آن به دنبال شغل نیستند. بیشتر جویندگان کار لینکدین را به عنوان جایی که در آن بیشتر انتظار دارند که اطلاعیه شغلی ببینند انتخاب کردند، با این حال تنها 23 درصد از اطلاعیههای شغلی در رسانههای اجتماعی، مربوط به لینکدین است.
7⃣ عملکرد شما غیر شخصی است
یک مطالعه در سال 2015 نشان میدهد که 52درصد از کارفرمایان از رسانههای اجتماعی برای برقراری ارتباط و کسب اطلاعات بیشتر در مورد نامزدها استفاده میکنند. از آنچه که نسبت به نامزد یاد میگیرید برای ایجاد سبک مصاحبهای که دقیقا با شخصیت منحصر به فرد نامزد مطابقت دارد استفاده کنید.
8⃣ شما ویژگیها و آداب شرکت خود را بد جلوه دادهاید
به عنوان مثال، اگر کسب و کار شما غیر جدی و با آرامش است، اما با این حال شما با کت و شلوار به مصاحبه بروید، نامزد ممکن است با خود فکر کند که شما نسبت به پوشیدن لباس خاص سختگیر هستید. علاوه بر اشاره به جنبهها و ویژگیهای شرکت در طول مصاحبه، همچنین اطمینان حاصل کنید که آنها را در زبان بدن و سبک مصاحبه خود نیز قرار دهید.
📍 @hrmgmt ™
♓️ با این سرگرمیها باهوشتر می شوید!
شاید عجیب به نظر برسد، اما یکی از پرسش های رایج در مصاحبه های شغلی مربوط به سرگرمی های مورد علاقه افراد است. شاید متوجه نباشید، اما سرگرمی های مورد علاقه شما چیزی فراتر از اشکال آرامش بخش سرگرمی هستند. سرگرمی هایی که به سوی آنها جذب می شوید به واقع بر هوش شما تاثیرگذار هستند و شواهد علمی نشان داده اند که مسیرهای عصبی جدید را شکل می دهند که موجب عملکرد سریعتر و بهتر مغز می شود. در ادامه با برخی از سرگرمی ها که می توانند هوش را افزایش دهند بیشتر آشنا می شویم.
1⃣ بازی های کامپیوتری
مطالعه انجام شده توسط پژوهشگران دانشگاه نانیانگ در سنگاپور پیوند بین انجام بازی های ویدئویی با حافظه بهتر (هم پردازش حافظه و هم یادآوری) و همچنین عملکرد حرکتی ارتقا یافته (مهارت های حرکتی خوب)، برنامه ریزی راهبردی و ناوبری فضایی ارتقا یافته را نشان داده است.
2⃣ مطالعه
نتایج مطالعه ای که در نشریه وال استریت ژورنال منتشر شد، نشان می دهد که مطالعه می تواند به بهبود مجموعه سه گانه هوش - هوش عاطفی، هوش متبلور و هوش سیال کمک کند. به گفته دانشمندان، این سه نوع هوش که با مطالعه تقویت می شوند بر تمام انواع قدرت مغزی مانند عزت نفس بهتر، همدلی بهتر با احساسات دیگران، حل مساله و تشخیص الگو ارتقا یافته، مدیریت زندگی بهتر و استرس کمتر تاثیرگذار است.
3⃣ ورزش
مطالعه موسسه ملی سلامت آمریکا نشان می دهد که تعریق هنگام دویدن، دوچرخه سواری یا پیاده روی می تواند توانایی ما در تشخیص اشیا از حافظه را به لطف افزایش BDNF، پروتئینی که حافظه را تقویت می کند، بهبود ببخشد.
4⃣ مدیتیشن
پژوهشگران با استفاده از تصویربرداری MRI کشف کردند، افرادی که مدیتیشن انجام می دادند به طور قابل توجهی از بخش خاکستری بیشتر و بافت ضخیمتر در قشر پیش پیشانی (مسئول کنترل و توجه) در مقایسه با شرکت کنندگانی که مدیتیشن انجام نمی دادند، برخوردار بودند.
5⃣ فراگیری زبان جدید
مطالعات صورت گرفته توسط مرکز پزشکی دانشگاه جورج تاون نشان داد، افرادی که از مهارت های دو زبانی بهره می برند کنترل بهتری بر عملکرد مغز خود دارند.
6⃣ نواختن یک ساز
پژوهشی که در سال 2014 توسط بیمارستان کودکان بوستون انجام شد، نشان داد، کودکانی که یک ساز می نوازند از پردازش فکر و مهارت های روانی کلام بهتر سود می برند. مطالعه ای دیگر نیز نشان داد که نواختن یک یک ساز تقویت جسم پینه ای، پیوند بین نیمکره های خلاق و تحلیلی در مغز، را موجب می شود. هر چه در سن کمتر نواختن ساز را فرا بگیرید، بهتر است.
📍 @hrmgmt ™
شاید عجیب به نظر برسد، اما یکی از پرسش های رایج در مصاحبه های شغلی مربوط به سرگرمی های مورد علاقه افراد است. شاید متوجه نباشید، اما سرگرمی های مورد علاقه شما چیزی فراتر از اشکال آرامش بخش سرگرمی هستند. سرگرمی هایی که به سوی آنها جذب می شوید به واقع بر هوش شما تاثیرگذار هستند و شواهد علمی نشان داده اند که مسیرهای عصبی جدید را شکل می دهند که موجب عملکرد سریعتر و بهتر مغز می شود. در ادامه با برخی از سرگرمی ها که می توانند هوش را افزایش دهند بیشتر آشنا می شویم.
1⃣ بازی های کامپیوتری
مطالعه انجام شده توسط پژوهشگران دانشگاه نانیانگ در سنگاپور پیوند بین انجام بازی های ویدئویی با حافظه بهتر (هم پردازش حافظه و هم یادآوری) و همچنین عملکرد حرکتی ارتقا یافته (مهارت های حرکتی خوب)، برنامه ریزی راهبردی و ناوبری فضایی ارتقا یافته را نشان داده است.
2⃣ مطالعه
نتایج مطالعه ای که در نشریه وال استریت ژورنال منتشر شد، نشان می دهد که مطالعه می تواند به بهبود مجموعه سه گانه هوش - هوش عاطفی، هوش متبلور و هوش سیال کمک کند. به گفته دانشمندان، این سه نوع هوش که با مطالعه تقویت می شوند بر تمام انواع قدرت مغزی مانند عزت نفس بهتر، همدلی بهتر با احساسات دیگران، حل مساله و تشخیص الگو ارتقا یافته، مدیریت زندگی بهتر و استرس کمتر تاثیرگذار است.
3⃣ ورزش
مطالعه موسسه ملی سلامت آمریکا نشان می دهد که تعریق هنگام دویدن، دوچرخه سواری یا پیاده روی می تواند توانایی ما در تشخیص اشیا از حافظه را به لطف افزایش BDNF، پروتئینی که حافظه را تقویت می کند، بهبود ببخشد.
4⃣ مدیتیشن
پژوهشگران با استفاده از تصویربرداری MRI کشف کردند، افرادی که مدیتیشن انجام می دادند به طور قابل توجهی از بخش خاکستری بیشتر و بافت ضخیمتر در قشر پیش پیشانی (مسئول کنترل و توجه) در مقایسه با شرکت کنندگانی که مدیتیشن انجام نمی دادند، برخوردار بودند.
5⃣ فراگیری زبان جدید
مطالعات صورت گرفته توسط مرکز پزشکی دانشگاه جورج تاون نشان داد، افرادی که از مهارت های دو زبانی بهره می برند کنترل بهتری بر عملکرد مغز خود دارند.
6⃣ نواختن یک ساز
پژوهشی که در سال 2014 توسط بیمارستان کودکان بوستون انجام شد، نشان داد، کودکانی که یک ساز می نوازند از پردازش فکر و مهارت های روانی کلام بهتر سود می برند. مطالعه ای دیگر نیز نشان داد که نواختن یک یک ساز تقویت جسم پینه ای، پیوند بین نیمکره های خلاق و تحلیلی در مغز، را موجب می شود. هر چه در سن کمتر نواختن ساز را فرا بگیرید، بهتر است.
📍 @hrmgmt ™
♓️سوالات مصاحبههای شغلی در برترین شرکتهای دنیا
شرکتهای بزرگ دنیا با امتیازاتی چون حقوق ماهیانه بالا، مزایای فوقالعاده و رضایت شغلی همراه هستند که افراد زیادی را وسوسه میکند تا در این شرکتها مشغول کار شوند؛ اما یکی از چالشهای مصاحبههای شغلی با این شرکتها، اینست که باید انتظار شنیدن هر نوع سوالی را داشته باشیم؛ شما میتوانید با بهره گیری از این سوالات موقع استخدام نامتعارفِ حرفه ای و خلاقانه تر با متقاضیان برخورد داشته باشید.
در اینجا با چند نمونه از این سوالات آشنا شوید:
🔹اگر مجبور باشید که تا آخر عمر یک آهنگ را گوش دهید، چه آهنگی انتخاب میکنید؟
استخدام کارشناس استراتژی در فیسبوک
🔹 اگر این دیوار یک دیوار آجری بود، و شما یک آجر بودید، در کجای این دیوار قرار میگرفتید؟ انتخاب شما چه تاثیری بر روی کل دیوار دارد؟
استخدام شرکت اکسپدیا برای کارشناس بازاریابی
🔹 برای نابینایان یک قفسه ادویهجات طراحی کنید.
استخدام مهندس سختافزار در اینتل
🔹 یک شهر را انتخاب کنید و تخمین بزنید چه تعداد تنظیمکنندهی کوک پیانو در آنجا مشغول به کار هستند؟
استخدام مدیر تولید در گوگل
🔹 هزینه شستشوی پنجرههای سیاتل چقدر است؟
استخدام کارشناس فروش آنلاین در فیسبوک
🔹 چرا دریچهی چاههای فاضلاب گرد هستند؟
استخدام مهندس الکترونیک در مرکز دارویی سنت جود
🔹 اگر شما را با یک جمله به یاد آورند، آن جمله چه خواهد بود؟
استخدام کارشناس استراتژی در شرکت گوگل
🔹 اگر همین الان یک میلیون دلار پول به شما بدهیم، با آن چه کار خواهید کرد؟
استخدام کارشناس استراتژی در گوگل
🔹 این مداد را بفروشید!
استخدام نماینده فروش شرکت دارویی فایزر
🔹 در این مرحله از زندگی، بین کسب درآمد و یادگیری کدام را ترجیح میدهید؟
استخدام مهندس نرمافزار در گوگل
این پرسش ها عجیب هستند اما اینکه بهترین شرکت های آمریکایی در هنگام مصاحبه شغلی آنها را می پرسند قطعا دلیلی دارد!
📍 @hrmgmt ™
شرکتهای بزرگ دنیا با امتیازاتی چون حقوق ماهیانه بالا، مزایای فوقالعاده و رضایت شغلی همراه هستند که افراد زیادی را وسوسه میکند تا در این شرکتها مشغول کار شوند؛ اما یکی از چالشهای مصاحبههای شغلی با این شرکتها، اینست که باید انتظار شنیدن هر نوع سوالی را داشته باشیم؛ شما میتوانید با بهره گیری از این سوالات موقع استخدام نامتعارفِ حرفه ای و خلاقانه تر با متقاضیان برخورد داشته باشید.
در اینجا با چند نمونه از این سوالات آشنا شوید:
🔹اگر مجبور باشید که تا آخر عمر یک آهنگ را گوش دهید، چه آهنگی انتخاب میکنید؟
استخدام کارشناس استراتژی در فیسبوک
🔹 اگر این دیوار یک دیوار آجری بود، و شما یک آجر بودید، در کجای این دیوار قرار میگرفتید؟ انتخاب شما چه تاثیری بر روی کل دیوار دارد؟
استخدام شرکت اکسپدیا برای کارشناس بازاریابی
🔹 برای نابینایان یک قفسه ادویهجات طراحی کنید.
استخدام مهندس سختافزار در اینتل
🔹 یک شهر را انتخاب کنید و تخمین بزنید چه تعداد تنظیمکنندهی کوک پیانو در آنجا مشغول به کار هستند؟
استخدام مدیر تولید در گوگل
🔹 هزینه شستشوی پنجرههای سیاتل چقدر است؟
استخدام کارشناس فروش آنلاین در فیسبوک
🔹 چرا دریچهی چاههای فاضلاب گرد هستند؟
استخدام مهندس الکترونیک در مرکز دارویی سنت جود
🔹 اگر شما را با یک جمله به یاد آورند، آن جمله چه خواهد بود؟
استخدام کارشناس استراتژی در شرکت گوگل
🔹 اگر همین الان یک میلیون دلار پول به شما بدهیم، با آن چه کار خواهید کرد؟
استخدام کارشناس استراتژی در گوگل
🔹 این مداد را بفروشید!
استخدام نماینده فروش شرکت دارویی فایزر
🔹 در این مرحله از زندگی، بین کسب درآمد و یادگیری کدام را ترجیح میدهید؟
استخدام مهندس نرمافزار در گوگل
این پرسش ها عجیب هستند اما اینکه بهترین شرکت های آمریکایی در هنگام مصاحبه شغلی آنها را می پرسند قطعا دلیلی دارد!
📍 @hrmgmt ™
♓️ماتریس بلوغ مدیرعامل/منابع انسانی
✅ موسسه رشد (Maturity Institute) در بررسی از دو مقیاس CEO/HR استفاده کرده است تا رشد کلی و سازمانی را ارزیابی کند.
در این ارزیابی در یک بُعد آن سطح رشد شخصیتی مدیرعامل دیده میشود و در بُعد دیگر آن نقش منابع انسانی در تبیین ارزشها در نظر گرفته شده است، این رابطه توسط ماتریس مدیریت/ارزش یا CEO/HR نشان داده شده است.
✅ تقسیم بندی ماتریس :
ربع بالا سمت چپ : مدیرعامل بلوغ یافته در مقابل منابع انسانی نابالغ، انتظارات مدیرعامل برآورده نمیشود و موجب نا امیدی از HR میشود.
ربع پایین سمت راست: منابع انسانی بلوغ یافته در مقابل مدیرعامل نابالغ، درک متقابلی وجود ندارد و پروژه های منابع انسانی پیش نمی رود. منابع انسانی ارزش چندانی در چشم مدیرعامل ندارد.
ربع پایین سمت چپ: مدیرعامل و منابع انسانی نابالغ، سازمان کاملا سنتی است. نه مدیرعامل میداند از HR چه انتظاری دارد نه HR میداند برای تبیین ارزشهای سازمان و جلب رضایت مدیرعامل باید چه کند.
ربع بالا سمت چپ: منابع انسانی بالغ و مدیرعامل بالغ که منجر به رشد سازمان و تبیین ارزشهای سازمانی میشود.
📍 @hrmgmt ™
در این ارزیابی در یک بُعد آن سطح رشد شخصیتی مدیرعامل دیده میشود و در بُعد دیگر آن نقش منابع انسانی در تبیین ارزشها در نظر گرفته شده است، این رابطه توسط ماتریس مدیریت/ارزش یا CEO/HR نشان داده شده است.
ربع بالا سمت چپ : مدیرعامل بلوغ یافته در مقابل منابع انسانی نابالغ، انتظارات مدیرعامل برآورده نمیشود و موجب نا امیدی از HR میشود.
ربع پایین سمت راست: منابع انسانی بلوغ یافته در مقابل مدیرعامل نابالغ، درک متقابلی وجود ندارد و پروژه های منابع انسانی پیش نمی رود. منابع انسانی ارزش چندانی در چشم مدیرعامل ندارد.
ربع پایین سمت چپ: مدیرعامل و منابع انسانی نابالغ، سازمان کاملا سنتی است. نه مدیرعامل میداند از HR چه انتظاری دارد نه HR میداند برای تبیین ارزشهای سازمان و جلب رضایت مدیرعامل باید چه کند.
ربع بالا سمت چپ: منابع انسانی بالغ و مدیرعامل بالغ که منجر به رشد سازمان و تبیین ارزشهای سازمانی میشود.
📍 @hrmgmt ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♓️۵ نوع سندرم ایمپاستر و نحوه شناسایی آنها
🔸سندرم ایمپاستر حالتی است که افراد با وجود دستاوردها و موفقیتهایشان، احساس میکنند شایستگی لازم را ندارند و دیگران به زودی به عدم صلاحیت آنها پی خواهند برد. این سندرم میتواند به اعتماد به نفس و سلامت روان آسیب برساند و افراد را از دستیابی به پتانسیل واقعیشان بازدارد.
در ادامه، پنج نوع سندرم ایمپاستر به همراه نشانهها و ویژگیهای هرکدام تشریح شده است:
1⃣ متخصص (Expert)
"من همه چیز را نمیدانم؛ شاید دارم تظاهر میکنم که دانش و تخصص کافی دارم."
افراد با این نوع سندرم باور دارند که باید تمام جزئیات حوزه کاری خود را بدانند و اگر هنوز چیزی برای یادگیری وجود داشته باشد، احساس میکنند ناکافی هستند و به نوعی در حال فریب دادن دیگراناند. این افراد دائماً در حال شک و تردید به دانش و تخصص خود هستند.
2⃣ فردگرا (Soloist)
"درخواست کمک از دیگران یعنی من برای این کار مناسب نیستم."
این افراد درخواست کمک را نشانه ضعف میدانند و احساس میکنند اگر نتوانند به تنهایی به سطح موردنظر برسند، توانایی و شایستگی لازم را ندارند. آنها میترسند که اتکا به دیگران، دستاوردها و اصالت آنها را کاهش دهد و به همین دلیل تلاش میکنند همه چیز را خودشان به تنهایی انجام دهند.
3⃣ ابر انسان (Superhuman)
"باید در همه زمینهها بهترین باشم وگرنه فقط دارم تظاهر میکنم."
این افراد تصور می کنند شخصی که در هر نوع موضوعی به موفقیت نرسد به احتمال زیاد آدم بی کفایتی است. از همین رو کوچکترین شکست در هر زمینهای، آن ها را متزلزل کرده و احساس میکنند که فاقد کفایت و شایستگی هستند.
4⃣ کمالگرا (Perfectionist)
"اگر نتیجه کار عالی نیست، من به اندازه کافی خوب نیستم."
کمالگرایان استانداردهای بسیار بالایی برای خود در نظر میگیرند و اگر به سطح کمال نرسند، احساس میکنند کارشان ناکافی بوده است. آنها به صورت مستمر از خود انتقاد میکنند و از ترس اینکه دیگران نقصهایشان را ببینند، دائماً به شک میافتند.
5⃣ نابغه طبیعی (Natural Genius)
"اگر نتوانم به راحتی انجامش دهم، احساس میکنم متقلب هستم."
این افراد اگر چیزی برایشان به سرعت و به راحتی قابل انجام نباشد، به تواناییهای ذاتی خود شک میکنند و ترس از این دارند که دیگران آنها را بیکفایت تلقی کنند. در واقع، آنها به دلیل عدم موفقیت سریع، احساس میکنند که تقلب کردهاند.
📍 @hrmgmt ™
🔸سندرم ایمپاستر حالتی است که افراد با وجود دستاوردها و موفقیتهایشان، احساس میکنند شایستگی لازم را ندارند و دیگران به زودی به عدم صلاحیت آنها پی خواهند برد. این سندرم میتواند به اعتماد به نفس و سلامت روان آسیب برساند و افراد را از دستیابی به پتانسیل واقعیشان بازدارد.
در ادامه، پنج نوع سندرم ایمپاستر به همراه نشانهها و ویژگیهای هرکدام تشریح شده است:
1⃣ متخصص (Expert)
"من همه چیز را نمیدانم؛ شاید دارم تظاهر میکنم که دانش و تخصص کافی دارم."
افراد با این نوع سندرم باور دارند که باید تمام جزئیات حوزه کاری خود را بدانند و اگر هنوز چیزی برای یادگیری وجود داشته باشد، احساس میکنند ناکافی هستند و به نوعی در حال فریب دادن دیگراناند. این افراد دائماً در حال شک و تردید به دانش و تخصص خود هستند.
2⃣ فردگرا (Soloist)
"درخواست کمک از دیگران یعنی من برای این کار مناسب نیستم."
این افراد درخواست کمک را نشانه ضعف میدانند و احساس میکنند اگر نتوانند به تنهایی به سطح موردنظر برسند، توانایی و شایستگی لازم را ندارند. آنها میترسند که اتکا به دیگران، دستاوردها و اصالت آنها را کاهش دهد و به همین دلیل تلاش میکنند همه چیز را خودشان به تنهایی انجام دهند.
3⃣ ابر انسان (Superhuman)
"باید در همه زمینهها بهترین باشم وگرنه فقط دارم تظاهر میکنم."
این افراد تصور می کنند شخصی که در هر نوع موضوعی به موفقیت نرسد به احتمال زیاد آدم بی کفایتی است. از همین رو کوچکترین شکست در هر زمینهای، آن ها را متزلزل کرده و احساس میکنند که فاقد کفایت و شایستگی هستند.
4⃣ کمالگرا (Perfectionist)
"اگر نتیجه کار عالی نیست، من به اندازه کافی خوب نیستم."
کمالگرایان استانداردهای بسیار بالایی برای خود در نظر میگیرند و اگر به سطح کمال نرسند، احساس میکنند کارشان ناکافی بوده است. آنها به صورت مستمر از خود انتقاد میکنند و از ترس اینکه دیگران نقصهایشان را ببینند، دائماً به شک میافتند.
5⃣ نابغه طبیعی (Natural Genius)
"اگر نتوانم به راحتی انجامش دهم، احساس میکنم متقلب هستم."
این افراد اگر چیزی برایشان به سرعت و به راحتی قابل انجام نباشد، به تواناییهای ذاتی خود شک میکنند و ترس از این دارند که دیگران آنها را بیکفایت تلقی کنند. در واقع، آنها به دلیل عدم موفقیت سریع، احساس میکنند که تقلب کردهاند.
📍 @hrmgmt ™
♓️ سیزده نشانه یک کارمند موثر
هفته دیگه ده سال میشه که من (در آمریکا)کار میکنم. هنوز مدیر نشده ام اما کارمندی هستم که از احساس شکست مطلق به یک آدم خوشحال و موثر تبدیل شدهام. این پست جمع بندی نشانههای کارمند موثره. هروقت به نظر خودم مدیر موثری بودم میام نشانههای اون رو هم مینویسم.
هدف من از این پست اینه که بحث رو باز کنم که چطور میتونیم خودمون عملکرد خودمون رو بسنجیم.
به نظر من کسی که در محیط کار موثره این خصوصیات رو داره:
1⃣ خروجی تولید میکنه.
خروجی یعنی یک چیزی که شما بتونین بذارین جلوی کس دیگه و اونا نگاه کنند و از روش چیزی بفهمند. افکار فلسفی و غرغر و غیبت خروجی نیست. یک اکسل مرتب, داکیومنت مرتب, خلاصه جلسه, نتایج محاسبه خروجیه. هرچی خروجی مرتب تر بهتر. ترجیحا باید آنقدر مرتب باشه که رییس شما روش بشه همون ایمیل شما رو فورارد کنه به رییسش.
2⃣ در مورد پروژه یا کاری که دستتونه از رییستون باید بیشتر بدونید.
اگه سه ماهه روی یه مطلبی دارید کار میکنید و هنوز رییستون از شما بیشتر تسلط داره یه جای کارتون مشکل داره.
3⃣ آدم وقتی با کاری که داره انجام میدهد درگیری مثبت داره خارج از محیط کار هم راجع بهش فکر میکنه.
مثلا حین غذا پختن یهو به ذهنش میرسه که اگه فلان مطلب رو با نمودار اونجوری نشون بدم خیلی بهتر میشه...فردا میره سر کار نمودار رو میکشه.
4⃣ داوطلب کار جدید بشین.
کارمند موثر اونیه که کارهایی رو انجام میده که اگر هم انجام نده هیچکس بهش نمیگه چرا نکردی.
5⃣ تمام عمر محصل باشید.
معلوماتتون رو دایم به روز کنید. سالی حداقل یک چیز جدید یاد بگیرید. وگرنه از پیشرفت تکنولوژی عقب میفتید.
6⃣ فیدبک بگیرید.
حتما مرتب با رئیستون جلسه دوره داشته باشید. استقبال کنید که کسی بهتون بگه خلأ مهارتیتون برای مرحله بالاتر چیه. در همین راستا در کارهای روزمره از همکارها مشورت بخواهید. راجع به کارتون سوال کنید.
7⃣ یخورده بدونید دنیا چه خبره.
با همکارهای بخشهای دیگه که الزاما تیپ کار شما رو نمیکنند اما در صنعت مشابه هستن برین قهوه بخورین و راجع به مسایل روز صنعتتون گپ بزنید و از دیدگاهشون یاد بگیرید.
8⃣ غر نزنید. اموال شرکت رو حیف و میل نکنید. درستکاری رو مد نظر داشته باشید.
9⃣ اگر از کارتون راضی نیستید دنبال کار جدید باشید. محیط کار و شخصیت رییس رو معمولا نمیشه عوض کرد.
🔟 ممنون باشید که کار دارید.
1⃣1⃣ حواستون باشه که آدم عاشق کاری که توش افتضاحه نمیشه.
اول باید مهارت و دانشتون رو زیاد کنید، بعد میزان علاقه تون رو ارزیابی کنید.
2⃣1⃣ بیشتر از عنوان به پتانسیل رشد اهمیت بدین
3⃣1⃣ مهلت تحویل کار رو جدی بگیرید
. همیشه وقتی کاری هرچند کوچک به دستتون میدن بپرسین تایم لاین این کار چیه؟ کی باید تحویل بدم؟ این سوالیه که خیلی از تازهکارها بلد نیستند که باید بپرسند.
اگر از شما میخوان برآورد کنین که کار رو کی میتونین تحویل بدین همیشه اضافه جا بدین برای خنگیها و اتفاقات پیشبینی نشده. اگر رئیستون آدمیه که مدیریت زمانش بده یا شخصیتش طوریه که همه چیز اورژانس و بحرانه اون بحث جداست. شاید لازم باشه کارتون رو عوض کنید چون رییس رو نمیشه عوض کرد.
📍 @hrmgmt ™
هفته دیگه ده سال میشه که من (در آمریکا)کار میکنم. هنوز مدیر نشده ام اما کارمندی هستم که از احساس شکست مطلق به یک آدم خوشحال و موثر تبدیل شدهام. این پست جمع بندی نشانههای کارمند موثره. هروقت به نظر خودم مدیر موثری بودم میام نشانههای اون رو هم مینویسم.
هدف من از این پست اینه که بحث رو باز کنم که چطور میتونیم خودمون عملکرد خودمون رو بسنجیم.
به نظر من کسی که در محیط کار موثره این خصوصیات رو داره:
1⃣ خروجی تولید میکنه.
خروجی یعنی یک چیزی که شما بتونین بذارین جلوی کس دیگه و اونا نگاه کنند و از روش چیزی بفهمند. افکار فلسفی و غرغر و غیبت خروجی نیست. یک اکسل مرتب, داکیومنت مرتب, خلاصه جلسه, نتایج محاسبه خروجیه. هرچی خروجی مرتب تر بهتر. ترجیحا باید آنقدر مرتب باشه که رییس شما روش بشه همون ایمیل شما رو فورارد کنه به رییسش.
2⃣ در مورد پروژه یا کاری که دستتونه از رییستون باید بیشتر بدونید.
اگه سه ماهه روی یه مطلبی دارید کار میکنید و هنوز رییستون از شما بیشتر تسلط داره یه جای کارتون مشکل داره.
3⃣ آدم وقتی با کاری که داره انجام میدهد درگیری مثبت داره خارج از محیط کار هم راجع بهش فکر میکنه.
مثلا حین غذا پختن یهو به ذهنش میرسه که اگه فلان مطلب رو با نمودار اونجوری نشون بدم خیلی بهتر میشه...فردا میره سر کار نمودار رو میکشه.
4⃣ داوطلب کار جدید بشین.
کارمند موثر اونیه که کارهایی رو انجام میده که اگر هم انجام نده هیچکس بهش نمیگه چرا نکردی.
5⃣ تمام عمر محصل باشید.
معلوماتتون رو دایم به روز کنید. سالی حداقل یک چیز جدید یاد بگیرید. وگرنه از پیشرفت تکنولوژی عقب میفتید.
6⃣ فیدبک بگیرید.
حتما مرتب با رئیستون جلسه دوره داشته باشید. استقبال کنید که کسی بهتون بگه خلأ مهارتیتون برای مرحله بالاتر چیه. در همین راستا در کارهای روزمره از همکارها مشورت بخواهید. راجع به کارتون سوال کنید.
7⃣ یخورده بدونید دنیا چه خبره.
با همکارهای بخشهای دیگه که الزاما تیپ کار شما رو نمیکنند اما در صنعت مشابه هستن برین قهوه بخورین و راجع به مسایل روز صنعتتون گپ بزنید و از دیدگاهشون یاد بگیرید.
8⃣ غر نزنید. اموال شرکت رو حیف و میل نکنید. درستکاری رو مد نظر داشته باشید.
9⃣ اگر از کارتون راضی نیستید دنبال کار جدید باشید. محیط کار و شخصیت رییس رو معمولا نمیشه عوض کرد.
🔟 ممنون باشید که کار دارید.
1⃣1⃣ حواستون باشه که آدم عاشق کاری که توش افتضاحه نمیشه.
اول باید مهارت و دانشتون رو زیاد کنید، بعد میزان علاقه تون رو ارزیابی کنید.
2⃣1⃣ بیشتر از عنوان به پتانسیل رشد اهمیت بدین
3⃣1⃣ مهلت تحویل کار رو جدی بگیرید
. همیشه وقتی کاری هرچند کوچک به دستتون میدن بپرسین تایم لاین این کار چیه؟ کی باید تحویل بدم؟ این سوالیه که خیلی از تازهکارها بلد نیستند که باید بپرسند.
اگر از شما میخوان برآورد کنین که کار رو کی میتونین تحویل بدین همیشه اضافه جا بدین برای خنگیها و اتفاقات پیشبینی نشده. اگر رئیستون آدمیه که مدیریت زمانش بده یا شخصیتش طوریه که همه چیز اورژانس و بحرانه اون بحث جداست. شاید لازم باشه کارتون رو عوض کنید چون رییس رو نمیشه عوض کرد.
📍 @hrmgmt ™
♓️ عباراتی که در مکالمه با همکارانتان بیشتر باید استفاده کنید
شما چطور از قدرت کلمات برای برقراری ارتباط در محیط کار استفاده میکنید؟ آیا از همکارانتان بهخاطر پیشرفت و موفقیتشان تعریف میکنید؟ چقدر این کار را انجام میدهید؟ آیا از همگروهیهای خود بهخاطر تلاشهایشان قدردانی میکنید؟ اکثر ما بیشترین زمان خود را در محل کار سپری میکنیم؛ باوجودِاین، بیشتر اوقات با همکارانمان مثل غریبهها برخورد میکنیم. عباراتی وجود دارند که استفاده از آنها در مکالمات، اعتماد بین همکاران را افزایش میدهد:
۱. مسئولیت اشتباهم را خودم برعهده میگیرم
۲. از نحوۀ رسیدگی شما به شکایت آن مشتری خوشم آمد
۳. برای برخورد با موقعیت فعلی، به راهنمایی شما نیاز دارم
۴. به تشخیص شما اعتماد دارم
۵. بدون کمک شما از پسِ حل این مشکل برنمیآمدم
۶. چه کمکی از دست من برمیآید؟
۷. وقتی که برای این پروژه صرف کردهاید واقعا ارزشمند و قابلتقدیر است
۸. نگرانیهای شما را درک میکنم؛ اجازه بدهید دربارۀ این مشکل همفکری کنیم تا شاید به راهحل بهتری برسیم
۹. کار با شما بسیار لذتبخش است.
📍 @hrmgmt ™
شما چطور از قدرت کلمات برای برقراری ارتباط در محیط کار استفاده میکنید؟ آیا از همکارانتان بهخاطر پیشرفت و موفقیتشان تعریف میکنید؟ چقدر این کار را انجام میدهید؟ آیا از همگروهیهای خود بهخاطر تلاشهایشان قدردانی میکنید؟ اکثر ما بیشترین زمان خود را در محل کار سپری میکنیم؛ باوجودِاین، بیشتر اوقات با همکارانمان مثل غریبهها برخورد میکنیم. عباراتی وجود دارند که استفاده از آنها در مکالمات، اعتماد بین همکاران را افزایش میدهد:
۱. مسئولیت اشتباهم را خودم برعهده میگیرم
۲. از نحوۀ رسیدگی شما به شکایت آن مشتری خوشم آمد
۳. برای برخورد با موقعیت فعلی، به راهنمایی شما نیاز دارم
۴. به تشخیص شما اعتماد دارم
۵. بدون کمک شما از پسِ حل این مشکل برنمیآمدم
۶. چه کمکی از دست من برمیآید؟
۷. وقتی که برای این پروژه صرف کردهاید واقعا ارزشمند و قابلتقدیر است
۸. نگرانیهای شما را درک میکنم؛ اجازه بدهید دربارۀ این مشکل همفکری کنیم تا شاید به راهحل بهتری برسیم
۹. کار با شما بسیار لذتبخش است.
📍 @hrmgmt ™
♓️پنج نکته برای نوشتن یک رزومه متمایز
1⃣ از فرمت مناسب استفاده کنید.
شما برای این که بتوانید موفقیت ها و شایستگی های خود را برجسته کنید تا افراد رزومه شما را بررسی کنند، می توانید از فرمت مناسب رزومه استفاده کنید. بر اساس این فرمت، با نگارش یک پاراگراف مختصر و مفید نقش ها و مسئولیت ها و سوابق برجسته خود را بنویسید و با علائم بولت آنها را تیتر کنید. دقت کنید که اشتباه املایی و جملات مبهمی در نگارش آنها نداشته باشید. قسمت های مختلف ویژگی ها و شایستگی های خود را بخش بندی کنید. به عنوان مثال می توانید گواهی نامه های حرفه ای خود را از افتخارات جدا کنید.
2⃣ بخش های رزومه را از همدیگر تفکیک کنید.
گزینه های بولد و ایتالیک (ابزارهای نرم افزار Word) باعث می شود که توجه خواننده به قسمت های مهم رزومه شما جلب شده و مرور بخش های مختلف نیز برای بررسی کننده رزومه نیز راحتتر گردد. برای مثال، اگر تجربه کاری شما پنج مورد را شامل می شود و در شرکت های مختلفی مشغول کار بوده اید، با استفاده از این علائم مشخص کلمات کلیدی را مشخص کنید. این کار کمک می کند که از فضای صفحه رزومه خود به خوبی استفاده کنید. به خاطر داشته باشید تنها در صورتی رزومه یک صفحه ای بنویسید که اخیرا فارغ التحصیل شده اید یا تجربه کاری زیادی ندارد. معمولا رزومه های خوب شامل دو الی سه صفحه و با جزییات کامل هستند.
3⃣ از اعداد و نشانه ها استفاده کنید.
سعی کنید از کلمه های کوتاه و از ارقام به جای حروف آن استفاده کنید. استفاده کردن از اعداد باعث جلب توجه بیشتر رزومه می شود. اگر در صنعتی و حرفه ای مشغول هستید که کلمه اختصار آن متداول شده است، سعی کنید از این کلمات استفاده کنید.
4⃣ از به کار بردن شکل، لوگو و گرافیک های خاص اجتناب کنید.
امروزه بسیاری از رزومه ها به صورت نسخه های الکترونیک هستند. هر چه فایل شما طراحی ساده و منظمی داشته باشد، برای خواننده آن نیز خسته کننده نخواهد بود. بنابراین سعی کنید که از شکل های گرافیکی و لوگو در صورتی که لزومی ندارد، استفاده نکنید. نگارش محتوا بسیار مهم است، سعی کنید که از کلمات جدید و غیر تکراری از رزومه های دیگران بنویسید. همچنین از فونت های ساده و متدوال استفاده کنید.
5⃣ رزومه مناسب با صنعت و حرفه خود بنویسید.
فرمت و سبک نگارش رزومه شما باید متناسب با حرفه شما باشد. برای مثال وقتی می خواهید برای شغلی مانند دستیار حسابدار یا کارشناس مالی درخواست شغلی کنید، رزومه شما باید با رزومه شخصی که برای شغلی مانند طراحی وب سایت و فروش است، متفاوت باشد. بنابراین از کلمات مربوط به حرفه و صنعت خودتان استفاده کنید.
📍 @hrmgmt ™
1⃣ از فرمت مناسب استفاده کنید.
شما برای این که بتوانید موفقیت ها و شایستگی های خود را برجسته کنید تا افراد رزومه شما را بررسی کنند، می توانید از فرمت مناسب رزومه استفاده کنید. بر اساس این فرمت، با نگارش یک پاراگراف مختصر و مفید نقش ها و مسئولیت ها و سوابق برجسته خود را بنویسید و با علائم بولت آنها را تیتر کنید. دقت کنید که اشتباه املایی و جملات مبهمی در نگارش آنها نداشته باشید. قسمت های مختلف ویژگی ها و شایستگی های خود را بخش بندی کنید. به عنوان مثال می توانید گواهی نامه های حرفه ای خود را از افتخارات جدا کنید.
2⃣ بخش های رزومه را از همدیگر تفکیک کنید.
گزینه های بولد و ایتالیک (ابزارهای نرم افزار Word) باعث می شود که توجه خواننده به قسمت های مهم رزومه شما جلب شده و مرور بخش های مختلف نیز برای بررسی کننده رزومه نیز راحتتر گردد. برای مثال، اگر تجربه کاری شما پنج مورد را شامل می شود و در شرکت های مختلفی مشغول کار بوده اید، با استفاده از این علائم مشخص کلمات کلیدی را مشخص کنید. این کار کمک می کند که از فضای صفحه رزومه خود به خوبی استفاده کنید. به خاطر داشته باشید تنها در صورتی رزومه یک صفحه ای بنویسید که اخیرا فارغ التحصیل شده اید یا تجربه کاری زیادی ندارد. معمولا رزومه های خوب شامل دو الی سه صفحه و با جزییات کامل هستند.
3⃣ از اعداد و نشانه ها استفاده کنید.
سعی کنید از کلمه های کوتاه و از ارقام به جای حروف آن استفاده کنید. استفاده کردن از اعداد باعث جلب توجه بیشتر رزومه می شود. اگر در صنعتی و حرفه ای مشغول هستید که کلمه اختصار آن متداول شده است، سعی کنید از این کلمات استفاده کنید.
4⃣ از به کار بردن شکل، لوگو و گرافیک های خاص اجتناب کنید.
امروزه بسیاری از رزومه ها به صورت نسخه های الکترونیک هستند. هر چه فایل شما طراحی ساده و منظمی داشته باشد، برای خواننده آن نیز خسته کننده نخواهد بود. بنابراین سعی کنید که از شکل های گرافیکی و لوگو در صورتی که لزومی ندارد، استفاده نکنید. نگارش محتوا بسیار مهم است، سعی کنید که از کلمات جدید و غیر تکراری از رزومه های دیگران بنویسید. همچنین از فونت های ساده و متدوال استفاده کنید.
5⃣ رزومه مناسب با صنعت و حرفه خود بنویسید.
فرمت و سبک نگارش رزومه شما باید متناسب با حرفه شما باشد. برای مثال وقتی می خواهید برای شغلی مانند دستیار حسابدار یا کارشناس مالی درخواست شغلی کنید، رزومه شما باید با رزومه شخصی که برای شغلی مانند طراحی وب سایت و فروش است، متفاوت باشد. بنابراین از کلمات مربوط به حرفه و صنعت خودتان استفاده کنید.
📍 @hrmgmt ™
♓️ مدیرعامل بزرگ جهان چگونه نیرو جذب میکنند؟
همهی مصاحبه گرهای شغلی به صورت معمول سئوال هایی برای پرسیدن دارند ولی کسانی که تجربهی بیشتری در مصاحبه با جویندگان کار دارند سوالاتی خاص خود دارند. سوالاتی که بیانگر میزان اشتیاق متقاضی برای حضوری پر رنگ تر در سرنوشت آینده ی آن شرکت بوده و اینکه او چه دیدی نسبت به آینده دارد را بیان میکند. بخشی از سوالات در مصاحبه های استخدامی در مورد اطلاعات کلی کارجو مثل
* اطلاعات شخصی و سن
* میزان تحصیلات
* تعداد اعضای خانواده
*و علایق، سلایق و استعداد کارجویان میباشد.
اینها معمولا به طور کلی در هر شرکتی از کارجویان پرسیده میشود. عدهای نیز از آموزشهایی که فرد دیده میپرسند و یا در مورد سابقه کار او حرف میزنند. بعضی هم، آخرین آزمون روانشناسی را که در موردش شنیدهاند روی داوطلب پیاده و اجرا میکنند. اما مورد اطمینانترین مدیران جهان چه سوالاتی در مصاحبههای شغلی میپرسند. در ادامه میخوانیم.
1⃣ از عدد 1 تا 10، از نظر خودت چقدر عجیب و غریب هستی؟ - تونی هسیه زاپوس
مهمتر از اینکه چه نمره ای به خود میدهیم، چگونگی تفسیر این نمره است. بسته به فرهنگ سازمانی؛ جسارت، تحمل انحراف خلاق، آیندهنگری جسورانه، خطرپذیری، ارتباط باز، همکاری و تشریک مساعی، نوآوری پیشگام، و تحمل شنیدن اظهارنظرهای مخالف میتواند برای برخی مشاغل ارزشی غیرقابل جایگزین داشته باشد. از استخدام افراد رکگو و افرادی که متفاوت از دیگران میاندیشند، واهمهای نداشته باشید. شاید این افراد در ابتدا در شغل خود جاافتاده نباشند ولی بهمرور زمان این افراد خود را اثبات خواهند کرد.
2⃣ چه مواردی را نتوانستید در رزومه خودتان درج کنید؟ - ریچارد برنسون گروه ویرجین
اگر بخواهیم فردی را به واسطه آن چیزی که در رزومه کاری خود نوشته استخدام کنیم ، آنگاه چه نیازی به مصاحبه خواهد بود؟ از دیدگاه مرد میلیاردر دنیای تجارت شخصیت افراد بیشتر از مهارت آنها در زمان استخدام اهمیت دارد. او این مورد را مهمتر از استعداد و توانایی افراد در عنوان شغلی میداند. به عقیدهی وی افرادی که دارای روحیهی دوستانه، شوخطبع هستند و در پی کمک به همکاران خود در محیط کار باشند، لایقترین و مناسبترین افراد برای تصاحب عناوین شغلی هستند.
اما برنسون بجای زیر و رو کردن رزومههای پرطمطراق و بلندبالا به طرح این سوال هوشمندانه اکتفا میکند و به این وسیله جنبههای پنهان اما جالب توجه افراد را کشف میکند.
3⃣ خود را چگونه در یک واژه توصیف خواهید کرد؟ - دارا ریچاردسون شرکت YWCA
خودتان را در چه چیزی شاخص میدانید؟ شما در دید دیگران چگونه هستید؟ تعریفی که آنها از شما ارائه میکنند چقدر با چیزی که شما انتظار دارید مطابقت دارد؟ تا حالا به جواب این سوالات فکر کردهاید؟ در واقع این سوالی است که برخی از برترین مدیران عامل در هنگام مصاحبه مطرح خواهند کرد. هرچند که شما بر اساس کلمه ای که خود را با آن توصیف میکنید مورد قضاوت قرار نخواهید گرفت اما این کلمه بینشی عمیق درخصوص مهارت شما در عرضه مهارتهایتان بدست میدهد. بنابراین اعتماد به نفس داشته باشید و از کلمهای که برگزیدهاید دفاعی جانانه کنید.
4⃣ مهمترین چیزی که در زندگی ساختهای چیست؟ - گوگل
کسی که چیزی ساخته است، لذت خلق کردن را میداند. کسی که چیزی ساخته است، احتمالاً برای فروش آن هم اقدام کرده است، فروش به معنای عرضه و معرفی و دفاع از ارزش آن چیز که ساخته نه تبادل پول. رییس منابع انسانی گوگل مدافع سرسخت تکنیکهای رفتاری مصاحبه است. او به این روش میتواند ببیند که متقاضی در شرایط واقعی چگونه با پیشامدها دست و پنجه نرم خواهد کرد.
5⃣ ابرقدرت درون و یا حیوان درونتان چیست؟ - رایان هلمز شرکت Hootsuite
صرف نظر از اینکه چه پاسخی به این سوال میدهید، مهم چگونگی توصیف این انتخاب و دلیل آن است. تصور کنید که حیوان به دنیا آمده اید. چه حیوانی خواهید بود؟ یک آفتاب پرست رنگارنگ، یک پاندا یا شاید یک درنده خطرناک. هولمز در توضیح این سوال خود بیان میکند که دستیار او در پاسخ به این سوال گفته که حیوان درون من یک اردک است. چرا که اردکها مثل من روی سطح زمین آرام و باوقار ولی در میانه امواج آب به شکل جنون آمیزی پویا و پرجنب و جوش هستند. او حالا به من ثابت کرده که در مواجهه با شرایط محیطی میتواند براحتی خود را وفق دهد.
6⃣ اولین باری که بابت کار خود دستمزد گرفتی چند سال داشتی؟ - هانا پارامور شرکت پارامور
این سوال میتواند گذشته کاری و منش شغلی متقاضی را روشن کند. بطور حتم افرادی که در حین مدرسه رفتن و یا دانشگاه شغلی پاره وقت داشتهاند، افراد مسئولیتپذیرتری هستند.
📍 @hrmgmt ™
همهی مصاحبه گرهای شغلی به صورت معمول سئوال هایی برای پرسیدن دارند ولی کسانی که تجربهی بیشتری در مصاحبه با جویندگان کار دارند سوالاتی خاص خود دارند. سوالاتی که بیانگر میزان اشتیاق متقاضی برای حضوری پر رنگ تر در سرنوشت آینده ی آن شرکت بوده و اینکه او چه دیدی نسبت به آینده دارد را بیان میکند. بخشی از سوالات در مصاحبه های استخدامی در مورد اطلاعات کلی کارجو مثل
* اطلاعات شخصی و سن
* میزان تحصیلات
* تعداد اعضای خانواده
*و علایق، سلایق و استعداد کارجویان میباشد.
اینها معمولا به طور کلی در هر شرکتی از کارجویان پرسیده میشود. عدهای نیز از آموزشهایی که فرد دیده میپرسند و یا در مورد سابقه کار او حرف میزنند. بعضی هم، آخرین آزمون روانشناسی را که در موردش شنیدهاند روی داوطلب پیاده و اجرا میکنند. اما مورد اطمینانترین مدیران جهان چه سوالاتی در مصاحبههای شغلی میپرسند. در ادامه میخوانیم.
1⃣ از عدد 1 تا 10، از نظر خودت چقدر عجیب و غریب هستی؟ - تونی هسیه زاپوس
مهمتر از اینکه چه نمره ای به خود میدهیم، چگونگی تفسیر این نمره است. بسته به فرهنگ سازمانی؛ جسارت، تحمل انحراف خلاق، آیندهنگری جسورانه، خطرپذیری، ارتباط باز، همکاری و تشریک مساعی، نوآوری پیشگام، و تحمل شنیدن اظهارنظرهای مخالف میتواند برای برخی مشاغل ارزشی غیرقابل جایگزین داشته باشد. از استخدام افراد رکگو و افرادی که متفاوت از دیگران میاندیشند، واهمهای نداشته باشید. شاید این افراد در ابتدا در شغل خود جاافتاده نباشند ولی بهمرور زمان این افراد خود را اثبات خواهند کرد.
2⃣ چه مواردی را نتوانستید در رزومه خودتان درج کنید؟ - ریچارد برنسون گروه ویرجین
اگر بخواهیم فردی را به واسطه آن چیزی که در رزومه کاری خود نوشته استخدام کنیم ، آنگاه چه نیازی به مصاحبه خواهد بود؟ از دیدگاه مرد میلیاردر دنیای تجارت شخصیت افراد بیشتر از مهارت آنها در زمان استخدام اهمیت دارد. او این مورد را مهمتر از استعداد و توانایی افراد در عنوان شغلی میداند. به عقیدهی وی افرادی که دارای روحیهی دوستانه، شوخطبع هستند و در پی کمک به همکاران خود در محیط کار باشند، لایقترین و مناسبترین افراد برای تصاحب عناوین شغلی هستند.
اما برنسون بجای زیر و رو کردن رزومههای پرطمطراق و بلندبالا به طرح این سوال هوشمندانه اکتفا میکند و به این وسیله جنبههای پنهان اما جالب توجه افراد را کشف میکند.
3⃣ خود را چگونه در یک واژه توصیف خواهید کرد؟ - دارا ریچاردسون شرکت YWCA
خودتان را در چه چیزی شاخص میدانید؟ شما در دید دیگران چگونه هستید؟ تعریفی که آنها از شما ارائه میکنند چقدر با چیزی که شما انتظار دارید مطابقت دارد؟ تا حالا به جواب این سوالات فکر کردهاید؟ در واقع این سوالی است که برخی از برترین مدیران عامل در هنگام مصاحبه مطرح خواهند کرد. هرچند که شما بر اساس کلمه ای که خود را با آن توصیف میکنید مورد قضاوت قرار نخواهید گرفت اما این کلمه بینشی عمیق درخصوص مهارت شما در عرضه مهارتهایتان بدست میدهد. بنابراین اعتماد به نفس داشته باشید و از کلمهای که برگزیدهاید دفاعی جانانه کنید.
4⃣ مهمترین چیزی که در زندگی ساختهای چیست؟ - گوگل
کسی که چیزی ساخته است، لذت خلق کردن را میداند. کسی که چیزی ساخته است، احتمالاً برای فروش آن هم اقدام کرده است، فروش به معنای عرضه و معرفی و دفاع از ارزش آن چیز که ساخته نه تبادل پول. رییس منابع انسانی گوگل مدافع سرسخت تکنیکهای رفتاری مصاحبه است. او به این روش میتواند ببیند که متقاضی در شرایط واقعی چگونه با پیشامدها دست و پنجه نرم خواهد کرد.
5⃣ ابرقدرت درون و یا حیوان درونتان چیست؟ - رایان هلمز شرکت Hootsuite
صرف نظر از اینکه چه پاسخی به این سوال میدهید، مهم چگونگی توصیف این انتخاب و دلیل آن است. تصور کنید که حیوان به دنیا آمده اید. چه حیوانی خواهید بود؟ یک آفتاب پرست رنگارنگ، یک پاندا یا شاید یک درنده خطرناک. هولمز در توضیح این سوال خود بیان میکند که دستیار او در پاسخ به این سوال گفته که حیوان درون من یک اردک است. چرا که اردکها مثل من روی سطح زمین آرام و باوقار ولی در میانه امواج آب به شکل جنون آمیزی پویا و پرجنب و جوش هستند. او حالا به من ثابت کرده که در مواجهه با شرایط محیطی میتواند براحتی خود را وفق دهد.
6⃣ اولین باری که بابت کار خود دستمزد گرفتی چند سال داشتی؟ - هانا پارامور شرکت پارامور
این سوال میتواند گذشته کاری و منش شغلی متقاضی را روشن کند. بطور حتم افرادی که در حین مدرسه رفتن و یا دانشگاه شغلی پاره وقت داشتهاند، افراد مسئولیتپذیرتری هستند.
📍 @hrmgmt ™
♓️آیا زنها از مدیران زن بیزارند؟!
🔸تحقیقات مؤسسه گالوپ در سال ۲۰۱۳ نشان داد که اگرچه هر دو جنس مرد و زن ترجیح میدهند مدیر مرد داشته باشند، زنان در مقایسه با مردان بیشتر به کار کردن برای مدیران مرد تمایل داشتهاند (۳۹ درصد در مقایسه با ۲۶ درصد). اما علت چیست؟ چرا زنان نمیخواهند برای یکدیگر کار کنند؟
◀️ چرا زنها از مدیران زن بیزارند؟
🔸تقریبا همهٔ ما با این کلیشه آشنایی داریم که یک زن رئیس در محل کارش، رفتاری شبیه به ملکه زنبورعسل دارد و همه را آزرده میکند. شاید این فقط استعاره به نظر برسد، اما برخی زنان حس میکنند که مدیر زنشان بیشتر از یک مدیر مرد، آنها را آزار میدهد و به آنها زور میگوید.
🔸بررسیها حاکی از آن است که اگر زنان حق انتخاب داشتند، معمولا مدیر مرد را به زن ترجیح میدهند. حتی در یک بررسی مشخص شد زنانی که سابقه کار طولانیتری دارند، معمولا کمتر خواستارِ داشتن مدیر زن هستند. خب، این حس از کجا میآید؟ در نگاه اول، به نظر میرسد که پدیدهٔ ملکه زنبورعسل این عقیده را تقویت میکند که زنان بهطور طبیعی بدجنس هستند؛ اما این موضوع حقیقت ندارد.
🔸زنانی که در شرکتهایی که اکثریت کارمندان آقا هستند کار میکنند، بر این باورند که تعداد کمی از زنان این شانس را دارند که به مقامات بالاتر ارتقا پیدا کنند. به همین دلیل، با دیگر زنان حالتی رقابتی پیدا میکنند. زمانی که موقعیتهای محدودتری برای زنان وجود داشته باشد، آنها همجنسهای خود را موانعی دستوپاگیر در مسیر پیشرفت خودشان میبینند.
🔸همچنین در یک بررسی مشخص شد زنانی که موقعیت بالاتری دارند، تمایلی به جذب سایر زنان برای پیوستن به تیمشان ندارند. دلیل این موضوع این است که آنها معمولا فکر میکنند که برای رسیدن به پیشرفت شغلی، باید خودشان را از زنان دیگر دور نگه دارند تا در کنار مردان گروه به هدفشان برسند.
🔸اما زمانی که زنان مثل مردها شروع به رئیسبازی میکنند، تعصبهای کاملا جدیدی نسبت به آنها بهوجود میآید. مدیران مرد میتوانند رک و صریح باشند و حتی با فریاد خواستههایشان را مطرح کنند، اما صریح بودن یک مدیر زن برای برخی کارمندان دور از انتظار است و آنها توقع دارند که رئیس زن نیز مثل اعضای تیم رفتاری منفعلانه، آرام و کنترلشده داشته باشد. به همین دلیل، برخی محققان بر این باورند که کارمندان به اندازهٔ مدیران مرد به مدیران زنشان احترام نمیگذارند.
◀️ اما در اصل تمام این مشکلات بر سر یک موضوع است: وقتی راه رسیدن به موفقیت برای زنان دشوارتر باشد، آنها حس میکنند که به سختی میتوانند به موفقیت برسند؛ چه برسد به این که یک زن دیگر را در کنار خودشان همراهی کنند.
📍 @hrmgmt ™
🔸تحقیقات مؤسسه گالوپ در سال ۲۰۱۳ نشان داد که اگرچه هر دو جنس مرد و زن ترجیح میدهند مدیر مرد داشته باشند، زنان در مقایسه با مردان بیشتر به کار کردن برای مدیران مرد تمایل داشتهاند (۳۹ درصد در مقایسه با ۲۶ درصد). اما علت چیست؟ چرا زنان نمیخواهند برای یکدیگر کار کنند؟
◀️ چرا زنها از مدیران زن بیزارند؟
🔸تقریبا همهٔ ما با این کلیشه آشنایی داریم که یک زن رئیس در محل کارش، رفتاری شبیه به ملکه زنبورعسل دارد و همه را آزرده میکند. شاید این فقط استعاره به نظر برسد، اما برخی زنان حس میکنند که مدیر زنشان بیشتر از یک مدیر مرد، آنها را آزار میدهد و به آنها زور میگوید.
🔸بررسیها حاکی از آن است که اگر زنان حق انتخاب داشتند، معمولا مدیر مرد را به زن ترجیح میدهند. حتی در یک بررسی مشخص شد زنانی که سابقه کار طولانیتری دارند، معمولا کمتر خواستارِ داشتن مدیر زن هستند. خب، این حس از کجا میآید؟ در نگاه اول، به نظر میرسد که پدیدهٔ ملکه زنبورعسل این عقیده را تقویت میکند که زنان بهطور طبیعی بدجنس هستند؛ اما این موضوع حقیقت ندارد.
🔸زنانی که در شرکتهایی که اکثریت کارمندان آقا هستند کار میکنند، بر این باورند که تعداد کمی از زنان این شانس را دارند که به مقامات بالاتر ارتقا پیدا کنند. به همین دلیل، با دیگر زنان حالتی رقابتی پیدا میکنند. زمانی که موقعیتهای محدودتری برای زنان وجود داشته باشد، آنها همجنسهای خود را موانعی دستوپاگیر در مسیر پیشرفت خودشان میبینند.
🔸همچنین در یک بررسی مشخص شد زنانی که موقعیت بالاتری دارند، تمایلی به جذب سایر زنان برای پیوستن به تیمشان ندارند. دلیل این موضوع این است که آنها معمولا فکر میکنند که برای رسیدن به پیشرفت شغلی، باید خودشان را از زنان دیگر دور نگه دارند تا در کنار مردان گروه به هدفشان برسند.
🔸اما زمانی که زنان مثل مردها شروع به رئیسبازی میکنند، تعصبهای کاملا جدیدی نسبت به آنها بهوجود میآید. مدیران مرد میتوانند رک و صریح باشند و حتی با فریاد خواستههایشان را مطرح کنند، اما صریح بودن یک مدیر زن برای برخی کارمندان دور از انتظار است و آنها توقع دارند که رئیس زن نیز مثل اعضای تیم رفتاری منفعلانه، آرام و کنترلشده داشته باشد. به همین دلیل، برخی محققان بر این باورند که کارمندان به اندازهٔ مدیران مرد به مدیران زنشان احترام نمیگذارند.
◀️ اما در اصل تمام این مشکلات بر سر یک موضوع است: وقتی راه رسیدن به موفقیت برای زنان دشوارتر باشد، آنها حس میکنند که به سختی میتوانند به موفقیت برسند؛ چه برسد به این که یک زن دیگر را در کنار خودشان همراهی کنند.
📍 @hrmgmt ™
♓️یکی از بهترین چیزها در مورد پیدا کردن افراد لایق برای استخدام، این است که خودشان افراد شایسته دیگر را پیدا میکنند.
استیو جابز دراین مورد میگوید: «مهندس واقعی، یعنی چندین مهندس بالقوه!»
📍 @hrmgmt ™
استیو جابز دراین مورد میگوید: «مهندس واقعی، یعنی چندین مهندس بالقوه!»
📍 @hrmgmt ™
♓️داروینیسم معکوس
🔸شما پروژهای تعریف کردهاید و دو نفر پیمانکار را دعوت کردهاید که آن کار را انجام بدهند. اولی با اطمینان میگوید که حتما آن را انجام میدهد و دومی از شما وقت میخواهد فردا به شما زنگ میزند و میگوید که این کار شدنی است البته چالشهایی دارد که باید حتما آن را با شما در میان بگذارد.
🔸دو نفر کاندیدای مدیرعاملی شدهاند. شما آنها را به هیات مدیره دعوت میکنید و بر اساس اطلاعاتی که هفته پیش به آنان دادهاید از آنان میخواهید که برنامه و پیشبینی خود را از آینده شرکت مطرح کنند.
اولی برنامه خود را با اطمینان کامل ارایه میکند و موفقیت شرکت از پیش تضمین شده میداند و دومی برنامه کامل خود را مطرح میکند و البته موفقیت را مشروط به وجود پیشنیازهایی میکند که برخی محیطی هستند و برخی نیز در اختیار هیات مدیره.
🔸شما کدام یک از پیمانکاران و کدام از یک کاندیداها را انتخاب میکنید؟
بدیهی است ما چون از بیاطمینانی خوشمان نمیآید، اولین گزینه که به ما اطمینان میدهد را انتخاب میکنیم و این جاست که در دام پدیده داروینیسم معکوس میافتیم.
🔸پروفسوری در آکسفورد این پدیده را داروینیسم معکوس نامگذاری کرده است. چرا؟ چون در داروینیسیم معمولی قویترها میمانند و ضعیفترها حذف میشوند، ولی در داروینیسم معکوس هرکس که بیشتر حرف مفت بزند پروژه به او داده میشود!
در این پدیده کسانی که اطمینان کاذب بیشتری تولید میکنند و ادعاهای گزافتری مطرح میکنند پیروزترند و آنها که صادقانه بیاطمینانیها، چالشها و مشکلات را میگویند حذف میشوند.
◀️ چه می توان کرد؟
▪️هر آنکس که به شما اطمینان صد درصد میدهد مشکوک باشید. چرا که آنان که در یک رشته خبره هستند زوایا، موانع، عدم قطعیتها و پیشنیازهایی را میبینند که یک تازه کار خوشخیال نمیبیند.
▪️به جای اعتماد به سخنان افراد به عملکرد گذشته آنان نگاه کنید. صدای اعمال، بسیار رساتر از صدای گفتار است.
📍 @hrmgmt ™
🔸شما پروژهای تعریف کردهاید و دو نفر پیمانکار را دعوت کردهاید که آن کار را انجام بدهند. اولی با اطمینان میگوید که حتما آن را انجام میدهد و دومی از شما وقت میخواهد فردا به شما زنگ میزند و میگوید که این کار شدنی است البته چالشهایی دارد که باید حتما آن را با شما در میان بگذارد.
🔸دو نفر کاندیدای مدیرعاملی شدهاند. شما آنها را به هیات مدیره دعوت میکنید و بر اساس اطلاعاتی که هفته پیش به آنان دادهاید از آنان میخواهید که برنامه و پیشبینی خود را از آینده شرکت مطرح کنند.
اولی برنامه خود را با اطمینان کامل ارایه میکند و موفقیت شرکت از پیش تضمین شده میداند و دومی برنامه کامل خود را مطرح میکند و البته موفقیت را مشروط به وجود پیشنیازهایی میکند که برخی محیطی هستند و برخی نیز در اختیار هیات مدیره.
🔸شما کدام یک از پیمانکاران و کدام از یک کاندیداها را انتخاب میکنید؟
بدیهی است ما چون از بیاطمینانی خوشمان نمیآید، اولین گزینه که به ما اطمینان میدهد را انتخاب میکنیم و این جاست که در دام پدیده داروینیسم معکوس میافتیم.
🔸پروفسوری در آکسفورد این پدیده را داروینیسم معکوس نامگذاری کرده است. چرا؟ چون در داروینیسیم معمولی قویترها میمانند و ضعیفترها حذف میشوند، ولی در داروینیسم معکوس هرکس که بیشتر حرف مفت بزند پروژه به او داده میشود!
در این پدیده کسانی که اطمینان کاذب بیشتری تولید میکنند و ادعاهای گزافتری مطرح میکنند پیروزترند و آنها که صادقانه بیاطمینانیها، چالشها و مشکلات را میگویند حذف میشوند.
◀️ چه می توان کرد؟
▪️هر آنکس که به شما اطمینان صد درصد میدهد مشکوک باشید. چرا که آنان که در یک رشته خبره هستند زوایا، موانع، عدم قطعیتها و پیشنیازهایی را میبینند که یک تازه کار خوشخیال نمیبیند.
▪️به جای اعتماد به سخنان افراد به عملکرد گذشته آنان نگاه کنید. صدای اعمال، بسیار رساتر از صدای گفتار است.
📍 @hrmgmt ™
♓️ چگونه کارمندان خود را مدیریت کنیم؟
تعداد زیادی از دوستان سوالات مشابهی از ما داشتند که چگونه می توانیم کارمندان خود را مدیریت کنیم تا آنچه را که ما از آنها انتظار داریم انجام دهند. مثلا در نحوه فروش محصول، بازاریابی و جذب مشتری، نحوه برخورد با کارفرما و یا مشتریان، انجام وظایف در حیطه تعیین شده و مواردی از این دست...
به یاد داشته باشید اگر در مدیریت افرادتان پشتکار به خرج دهید, حتی با داشتن یک استعداد معمولی هم می توانید به خوبی آنها را مدیریت کنید. در نتیجه به انجام کارهای کوچک برای افرادتان ادامه دهید تا به عادات شما تبدیل شوند و تفاوت را متوجه خواهید شد. در اینجا چند راهکار کاربردی که بر اساس نتایج تحقیقات کاربردی بدست آمده اند به شما معرفی می شوند:
🔹سعی کنید ذهن کارکنان تان را متمرکز کنید. همه ی ما به طور میانگین از ده درصد ذهن خود استفاده می کنیم. شما به کارمندان خود برای ذهن آنها دستمزد می دهید.
🔹به آنها تشکر و عذر خواهی را یاد بدهید. این کار را با چند مثال برای انجام آن نشان دهید. صبور اما مصر باشید. نتایج خود را در پی خواهد داشت.
🔹به آنها بیاموزید که از انتقاد درس بگیرند. انتقاد واقعیتی از زندگی است. نمی توان همه را راضی نگه داشت. چطور با انتقاد کنار بیاییم؟ خب این کار آسان نیست اما سعی کنید زود به آن پاسخ ندهید. گوش بدهید. آن را هضم کنید. همه چیز را از دید فرد منتقد نگاه کنید.
🔹 عصبانیت را بکشید. این رویه را ایجاد کنید و ببینید که این کار اجرا شدنی است. عصبانیت چیزی است که می تواند مشکلات طولانی مدت و خیلی بزرگ ایجاد کند. مراقب آن باشید چرا که بزرگ ترین آتش دنیا می تواند با یک فنجان آب در همان لحظات اول خاموش شود.
🔹 صداقت هنوز بهترین سیاست مطابق با عقل سلیم است. مراقب مخارجی باشید که کارکنان می توانند در آن وسوسه به تقلب شوند. و اگر آنها به علت عدم رفع آن وسوسه ها توسط شما متقلب شدند, شما نیز به همان اندازه مقصر هستید.
🔹سخن چینی ممنوع! سخن چینی ضعف انسان است که باید آن را فرو نشاند. به افراد یاد دهید تعریف و تمجید را به عنوان بخشی از کار خوب قبول کنند. آنها را به تمجید از یکدیگر تشویق کنید. تفاوت های شخصیتی بین کارکنان را از بین ببرید و اگر هنوز مصر هستند, فرد علاج ناپذیر را اخراج کنید تا برای رقیبان تان کار کند.
🔹هریک از کارکنان خود را به جذب مشتری تشویق کنید. گفتن اش آسان تر از عمل است. قبول. اما از زمانی که شما آگاهانه روی آن کار می کنید, هیچ وقت با مسیر طولانی و متلاطم تشکیل یک سازمان جلب مشتری روبه رو نخواهید بود.
📍 @hrmgmt ™
تعداد زیادی از دوستان سوالات مشابهی از ما داشتند که چگونه می توانیم کارمندان خود را مدیریت کنیم تا آنچه را که ما از آنها انتظار داریم انجام دهند. مثلا در نحوه فروش محصول، بازاریابی و جذب مشتری، نحوه برخورد با کارفرما و یا مشتریان، انجام وظایف در حیطه تعیین شده و مواردی از این دست...
به یاد داشته باشید اگر در مدیریت افرادتان پشتکار به خرج دهید, حتی با داشتن یک استعداد معمولی هم می توانید به خوبی آنها را مدیریت کنید. در نتیجه به انجام کارهای کوچک برای افرادتان ادامه دهید تا به عادات شما تبدیل شوند و تفاوت را متوجه خواهید شد. در اینجا چند راهکار کاربردی که بر اساس نتایج تحقیقات کاربردی بدست آمده اند به شما معرفی می شوند:
🔹سعی کنید ذهن کارکنان تان را متمرکز کنید. همه ی ما به طور میانگین از ده درصد ذهن خود استفاده می کنیم. شما به کارمندان خود برای ذهن آنها دستمزد می دهید.
🔹به آنها تشکر و عذر خواهی را یاد بدهید. این کار را با چند مثال برای انجام آن نشان دهید. صبور اما مصر باشید. نتایج خود را در پی خواهد داشت.
🔹به آنها بیاموزید که از انتقاد درس بگیرند. انتقاد واقعیتی از زندگی است. نمی توان همه را راضی نگه داشت. چطور با انتقاد کنار بیاییم؟ خب این کار آسان نیست اما سعی کنید زود به آن پاسخ ندهید. گوش بدهید. آن را هضم کنید. همه چیز را از دید فرد منتقد نگاه کنید.
🔹 عصبانیت را بکشید. این رویه را ایجاد کنید و ببینید که این کار اجرا شدنی است. عصبانیت چیزی است که می تواند مشکلات طولانی مدت و خیلی بزرگ ایجاد کند. مراقب آن باشید چرا که بزرگ ترین آتش دنیا می تواند با یک فنجان آب در همان لحظات اول خاموش شود.
🔹 صداقت هنوز بهترین سیاست مطابق با عقل سلیم است. مراقب مخارجی باشید که کارکنان می توانند در آن وسوسه به تقلب شوند. و اگر آنها به علت عدم رفع آن وسوسه ها توسط شما متقلب شدند, شما نیز به همان اندازه مقصر هستید.
🔹سخن چینی ممنوع! سخن چینی ضعف انسان است که باید آن را فرو نشاند. به افراد یاد دهید تعریف و تمجید را به عنوان بخشی از کار خوب قبول کنند. آنها را به تمجید از یکدیگر تشویق کنید. تفاوت های شخصیتی بین کارکنان را از بین ببرید و اگر هنوز مصر هستند, فرد علاج ناپذیر را اخراج کنید تا برای رقیبان تان کار کند.
🔹هریک از کارکنان خود را به جذب مشتری تشویق کنید. گفتن اش آسان تر از عمل است. قبول. اما از زمانی که شما آگاهانه روی آن کار می کنید, هیچ وقت با مسیر طولانی و متلاطم تشکیل یک سازمان جلب مشتری روبه رو نخواهید بود.
📍 @hrmgmt ™
♓️قبل از پذیرفتن یک پیشنهاد شغلی حتما این سوالات را از خودتان بپرسید
🔸معمولا دریافت پیشنهاد کاری خوب برای اغلب ما اتفاقی هیجانانگیز است. اما پیش از هرچیز آرامش خود را حفظ کنید. گاهی هیجان زیاد به تصمیم گیری آنی میانجامد. بهتر است پیش از بررسی همه جنبهها، پیشنهاد کاری جدید را قبول نکنید.
🔸میتوانید ۴۸ تا ۷۲ ساعت زمان بخواهید تا برای ارزیابی آن پیشنهاد بهاندازه کافی زمان داشته باشید و مطمئن شوید تصمیم درستی خواهید گرفت.
این ۵ مورد را در نظر داشته باشید تا بتوانید بهترین تصمیم را بگیرید:
1️⃣ آیا میتوانم حداقل تا دو سال دیگر خودم را در این موقعیت شغلی تصور کنم؟
هر شغل، تعهدی طولانیمدت است. بنابراین، ضروری است که بتوانید خودتان را حداقل بهمدت یک سال در آن شغل تصور کنید. فراتر از وظیفهای که قرار است قبول کنید، بهتر است مسیر شغلی با آن شرکت را هم در نظر بگیرید. باید مطمئن شوید که حداقل یک یا دو سال آینده در آنجا مشغول به کار خواهید بود و در این مدت سراغ شغل جدیدی نخواهید رفت.
2️⃣ چرا این پیشنهاد را قبول میکنم؟
به این فکر کنید که قبول پیشنهاد شغلی جدید چطور به پیشرفت شما یا رسیدن به اهداف کمک خواهد کرد. همچنین مزایایی را در نظر بگیرید که با قبول این پیشنهاد به دست خواهید آورد.
3️⃣ آیا درباره حقوق و مزایا مذاکره کردهام؟
مذاکرهکردن فراتر از بحث دستمزد و حقوق ماهیانه است و شامل موارد بیشتری است؛ مثلا: مرخصی، بازپرداخت مخارج رفتوآمد، ساعت کاری منعطف، یا برنامههای سلامتی ازطرف شرکت برای کارکنان. به این فکر کنید که مهمترین دغدغه شما کدام است و اول درباره آن صحبت کنید.
از خودتان بپرسید آیا این حقوق با سمت شغلی شما همخوانی دارد و برای مخارج زندگیتان کافی است؟ اگر نه، آیا میتوانید چکوچانه بزنید؟
4️⃣ اگر این پیشنهاد را قبول نکنم، چه اتفاقی میافتد؟
گاهی بهترین روش در تصمیمگیری، درپیشگرفتن روش وکیلمدافع شیطان* است. به این فکر کنید که با ردکردن این پیشنهاد چه اتفاقی میافتد. آیا در شغل فعلیتان گیر میافتید؟ اثر مالی آن چه خواهد بود؟ نکات مثبت و منفی آن چیست؟
طیکردن این فرآیند کمک میکند تا هر بهانهگیری که در پس ذهنتان وجود دارد را مشخص کنید و با اطمینان بیشتری تصمیم بگیرید.
5️⃣ شرکت و همکارها برایم دلچسب هستند؟
باتوجهبه اینکه چقدر با همکارانتان تعامل خواهید داشت، مهم است که بدانید جو محیط کار جدید چقدر با روحیه و شخصیت شما هماهنگ است. دیدن همکاران آیندهتان و اولین برخورد با آنها کمک میکند دید واضحتری از خودتان در آن محیط و کنار همکاران جدید به دست آورید.
🔸وقتی به جواب این سؤالها رسیدید، میتوانید پیشنهاد شغلی را، در خوشبینانهترین حالت و با حداکثر اطلاعاتی که داشتید، قبول کنید.
فراموش نکنید: مهم نیست بازار کار چقدر سهمگین به نظر میرسد چون شما مجبور نیستید به هر پیشنهادی که سر راهتان سبز شد جواب مثبت دهید. در آخر، پیدا کردن شغل و موقعیتی که واقعا در آن خوب هستید و با قابلیتهایتان هماهنگ است بسیار ارزشمند خواهد بود.
📍 @hrmgmt ™
🔸معمولا دریافت پیشنهاد کاری خوب برای اغلب ما اتفاقی هیجانانگیز است. اما پیش از هرچیز آرامش خود را حفظ کنید. گاهی هیجان زیاد به تصمیم گیری آنی میانجامد. بهتر است پیش از بررسی همه جنبهها، پیشنهاد کاری جدید را قبول نکنید.
🔸میتوانید ۴۸ تا ۷۲ ساعت زمان بخواهید تا برای ارزیابی آن پیشنهاد بهاندازه کافی زمان داشته باشید و مطمئن شوید تصمیم درستی خواهید گرفت.
این ۵ مورد را در نظر داشته باشید تا بتوانید بهترین تصمیم را بگیرید:
1️⃣ آیا میتوانم حداقل تا دو سال دیگر خودم را در این موقعیت شغلی تصور کنم؟
هر شغل، تعهدی طولانیمدت است. بنابراین، ضروری است که بتوانید خودتان را حداقل بهمدت یک سال در آن شغل تصور کنید. فراتر از وظیفهای که قرار است قبول کنید، بهتر است مسیر شغلی با آن شرکت را هم در نظر بگیرید. باید مطمئن شوید که حداقل یک یا دو سال آینده در آنجا مشغول به کار خواهید بود و در این مدت سراغ شغل جدیدی نخواهید رفت.
2️⃣ چرا این پیشنهاد را قبول میکنم؟
به این فکر کنید که قبول پیشنهاد شغلی جدید چطور به پیشرفت شما یا رسیدن به اهداف کمک خواهد کرد. همچنین مزایایی را در نظر بگیرید که با قبول این پیشنهاد به دست خواهید آورد.
3️⃣ آیا درباره حقوق و مزایا مذاکره کردهام؟
مذاکرهکردن فراتر از بحث دستمزد و حقوق ماهیانه است و شامل موارد بیشتری است؛ مثلا: مرخصی، بازپرداخت مخارج رفتوآمد، ساعت کاری منعطف، یا برنامههای سلامتی ازطرف شرکت برای کارکنان. به این فکر کنید که مهمترین دغدغه شما کدام است و اول درباره آن صحبت کنید.
از خودتان بپرسید آیا این حقوق با سمت شغلی شما همخوانی دارد و برای مخارج زندگیتان کافی است؟ اگر نه، آیا میتوانید چکوچانه بزنید؟
4️⃣ اگر این پیشنهاد را قبول نکنم، چه اتفاقی میافتد؟
گاهی بهترین روش در تصمیمگیری، درپیشگرفتن روش وکیلمدافع شیطان* است. به این فکر کنید که با ردکردن این پیشنهاد چه اتفاقی میافتد. آیا در شغل فعلیتان گیر میافتید؟ اثر مالی آن چه خواهد بود؟ نکات مثبت و منفی آن چیست؟
طیکردن این فرآیند کمک میکند تا هر بهانهگیری که در پس ذهنتان وجود دارد را مشخص کنید و با اطمینان بیشتری تصمیم بگیرید.
5️⃣ شرکت و همکارها برایم دلچسب هستند؟
باتوجهبه اینکه چقدر با همکارانتان تعامل خواهید داشت، مهم است که بدانید جو محیط کار جدید چقدر با روحیه و شخصیت شما هماهنگ است. دیدن همکاران آیندهتان و اولین برخورد با آنها کمک میکند دید واضحتری از خودتان در آن محیط و کنار همکاران جدید به دست آورید.
🔸وقتی به جواب این سؤالها رسیدید، میتوانید پیشنهاد شغلی را، در خوشبینانهترین حالت و با حداکثر اطلاعاتی که داشتید، قبول کنید.
فراموش نکنید: مهم نیست بازار کار چقدر سهمگین به نظر میرسد چون شما مجبور نیستید به هر پیشنهادی که سر راهتان سبز شد جواب مثبت دهید. در آخر، پیدا کردن شغل و موقعیتی که واقعا در آن خوب هستید و با قابلیتهایتان هماهنگ است بسیار ارزشمند خواهد بود.
📍 @hrmgmt ™
♓️ نقشهای بین فردی مدیران
🔸نقشهای بین فردی، نقشهایی را شامل میشود که در ارتباط و تعامل با افراد درون سازمانی و برون سازمانی هستند. مشاغل مدیریتی از شغلهایی است که به افراد زیادی برای اجرا و مشارکت نیاز دارد. بر اساس تحقیقات مدیران حدود ۶۶ تا ۸۰ درصد زمان خود را در شرکت دیگران میگذرانند و اغلب ۲۰ درصد زمان را به تنهایی و به دور از ارتباط با دیگران به انجام کارهای مدیریتی مشغول میشوند.
🔹بر اساس گفته لیندا هیل، بیشتر مدیران کارهای خود را به کمک نقشهای بین فردی از طریق تعامل انجام میدهند. هنری مینتزبرگ سه نوع مدیر برای نقشهای بین فردی معرفی میکند:
🔤 مدیر پوشالی
مدیران در هر سطح سازمانی در نقش مدیر پوشالی هستند. آنها به دیدار بازدیدکنندگان سازمان میروند، نماینده سازمان در فعالیتهای مختلف هستند، برای مردم سخنرانی میکنند و پیامرسان سازمان هستند. برای مثال رستوران فیلا برای افتتاح شعبه جدید خود، اطلاع داد که به ۱۰۰ نفر مشتری اول به رایگان غذا خواهد داد و به همین دلیل در روز افتتاحیه، جمعیت بسیاری در بیرون از رستوران منتظر بودند تا جز ۱۰۰ نفر اول باشند.
🔹مدیر رستوران، دن کتی از شب قبل همراه با مشتریها در بیرون رستوران منتظر ماند تا با مشتریان ارتباط برقرار کند و با آنها صحبت کند. این اتفاق نشان میدهد که دن کتی هم یک مدیر پوشالی است. در سطوح پایین سازمانی، مدیران عملیاتی معمولا در نقش مدیر پوشالی قرار میگیرند.
🔹مدیران پوشالی ورود نیروهای جدید به سازمان را تبریک میگوید، رسیدن به اهداف را جشن میگیرند، به کارمندان پاداش میدهند و سازمان را به بازدیدکنندگان معرفی میکنند.
8️⃣ مدیر رهبر
رهبری یکی از وظایف اصلی مدیریت است و یکی از اساسیترین نقش مدیران در اصول مدیریت شناخته میشود. با اینحال رهبری خیلی فراتر از وظیفه مدیریتی است. مدیران در نقش رهبر ظاهر میشوند تا کارهای سازمان را پیش ببرند، بر کارکنان تاثیر بگذارند و به آنها انگیزه دهند که بتوانند وظایف مدیریتی خود مثل کنترل، استراتژی، توسعه، برنامهریزی و سازماندهی را اجرا کنند.
🔹اصلیترین وظیفه رهبران این است که برای سازمان هدف و مسیر مشخص کنند. آنها با بررسی چشماندازها، تدوین استراتژیها و انگیزهبخشی به کارکنان برای سازمان، هدف و مسیر مشخص میکنند. برای مثال رز ماری براوو در سازمان بربری، چشمانداز استراتژیکی را تدوین کرد و آن را به عنوان یک برند جدید سازماندهی کرد. او این کار را با مشارکت کامل کارمندان خود انجام داد.
🔤 مدیر اجتماعی
مدیران اجتماعی با افراد خارج از واحدهای خود یا سازمان مانند خریدارن، تامینکنندگان و شرکای استراتژیک ارتباط برقرار میکنند. مهمترین هدف مدیران اجتماعی ساختن شبکهای قدرتمند از ارتباطات و افراد است. مدیران با کمک روابط اجتماعی و همکاری با دیگران میتوانند به اطلاعات ارزشمندی دست پیدا کنند و به طور کلی اجازه ندهند تا کاری در سازمان انجام نشده باقی بماند.
🔹بر اساس تحقیقات لیندا هیل، ساختن شبکهای قدرتمند از ارتباطات از مهمترین وظایف مدیران است که با آن روبهرو میشوند.
📍 @hrmgmt ™
🔸نقشهای بین فردی، نقشهایی را شامل میشود که در ارتباط و تعامل با افراد درون سازمانی و برون سازمانی هستند. مشاغل مدیریتی از شغلهایی است که به افراد زیادی برای اجرا و مشارکت نیاز دارد. بر اساس تحقیقات مدیران حدود ۶۶ تا ۸۰ درصد زمان خود را در شرکت دیگران میگذرانند و اغلب ۲۰ درصد زمان را به تنهایی و به دور از ارتباط با دیگران به انجام کارهای مدیریتی مشغول میشوند.
🔹بر اساس گفته لیندا هیل، بیشتر مدیران کارهای خود را به کمک نقشهای بین فردی از طریق تعامل انجام میدهند. هنری مینتزبرگ سه نوع مدیر برای نقشهای بین فردی معرفی میکند:
مدیران در هر سطح سازمانی در نقش مدیر پوشالی هستند. آنها به دیدار بازدیدکنندگان سازمان میروند، نماینده سازمان در فعالیتهای مختلف هستند، برای مردم سخنرانی میکنند و پیامرسان سازمان هستند. برای مثال رستوران فیلا برای افتتاح شعبه جدید خود، اطلاع داد که به ۱۰۰ نفر مشتری اول به رایگان غذا خواهد داد و به همین دلیل در روز افتتاحیه، جمعیت بسیاری در بیرون از رستوران منتظر بودند تا جز ۱۰۰ نفر اول باشند.
🔹مدیر رستوران، دن کتی از شب قبل همراه با مشتریها در بیرون رستوران منتظر ماند تا با مشتریان ارتباط برقرار کند و با آنها صحبت کند. این اتفاق نشان میدهد که دن کتی هم یک مدیر پوشالی است. در سطوح پایین سازمانی، مدیران عملیاتی معمولا در نقش مدیر پوشالی قرار میگیرند.
🔹مدیران پوشالی ورود نیروهای جدید به سازمان را تبریک میگوید، رسیدن به اهداف را جشن میگیرند، به کارمندان پاداش میدهند و سازمان را به بازدیدکنندگان معرفی میکنند.
رهبری یکی از وظایف اصلی مدیریت است و یکی از اساسیترین نقش مدیران در اصول مدیریت شناخته میشود. با اینحال رهبری خیلی فراتر از وظیفه مدیریتی است. مدیران در نقش رهبر ظاهر میشوند تا کارهای سازمان را پیش ببرند، بر کارکنان تاثیر بگذارند و به آنها انگیزه دهند که بتوانند وظایف مدیریتی خود مثل کنترل، استراتژی، توسعه، برنامهریزی و سازماندهی را اجرا کنند.
🔹اصلیترین وظیفه رهبران این است که برای سازمان هدف و مسیر مشخص کنند. آنها با بررسی چشماندازها، تدوین استراتژیها و انگیزهبخشی به کارکنان برای سازمان، هدف و مسیر مشخص میکنند. برای مثال رز ماری براوو در سازمان بربری، چشمانداز استراتژیکی را تدوین کرد و آن را به عنوان یک برند جدید سازماندهی کرد. او این کار را با مشارکت کامل کارمندان خود انجام داد.
مدیران اجتماعی با افراد خارج از واحدهای خود یا سازمان مانند خریدارن، تامینکنندگان و شرکای استراتژیک ارتباط برقرار میکنند. مهمترین هدف مدیران اجتماعی ساختن شبکهای قدرتمند از ارتباطات و افراد است. مدیران با کمک روابط اجتماعی و همکاری با دیگران میتوانند به اطلاعات ارزشمندی دست پیدا کنند و به طور کلی اجازه ندهند تا کاری در سازمان انجام نشده باقی بماند.
🔹بر اساس تحقیقات لیندا هیل، ساختن شبکهای قدرتمند از ارتباطات از مهمترین وظایف مدیران است که با آن روبهرو میشوند.
📍 @hrmgmt ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♓️ انواع کارکنان بد قِلق و روش مدیریت آنها!
کارکنان بد قلق (Difficult Employees) همه جا هستند. شما به عنوان مدیر در هر محیط کاری، وظیفه مدیریت کارکنان بد قلق و کارکنان سخت را بر عهده دارید. مدیریت این دسته از کارکنان دشوارتر از کارکنان دیگر است. اگر از انواع این دسته از کارکنان آگاه باشیم، بهتر میتوانیم روشها و استراتژیهای مدیریت آنها را به کار بگیریم. کارکنان بد قلق کارکنانی هستند که با نگرشها و رفتارهای نامناسب و گاهاً منفی در سازمان و محیط کار، تأثیرات نامطلوبی بر عملکرد و روحیه سایر کارکنان میگذارند. پیشتر در نوشتار کارکنان سمّی، درباره ویژگیهای این کارکنان صحبت کردیم. در این نوشتار میخواهیم شش نوع دیگر از این کارکنان بد قلق و سخت را معرفی کنیم
1⃣ قربانیها (Victim)
قربانی، فردی در سازمان است که کمترین پاسخگویی ومسئولیت را در سازمان بر عهده میگیرد. برای مدیریت این دسته از کارکنان، باید به صورت شفاف محدودههای پاسخگویی آنها را تعیین کنید. درباره کمیت و کیفیت و زمان کاری که از آنها انتظار دارید، روشن و شفاف برخورد کنید.
2⃣ سوسکها (Hisser)
این کارکنان همانند ماری هستند که حلقه زدهاند! این دسته از کارکنان بدقلق، با ایجاد سرو صدا در محیط کاری، با اعمال زور و نشان دادن رفتارهای قلدری سازمانی از خود، آسیبهای زیادی را به سایر کارکنان در محیط کاری وارد میکنند. برای مدیریت این کارکنان، باید به دنبال کشف محرکهایی باشید که این رفتارها را در آنها برانگیخته میکند. اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، باید این کارکنان را از محیط کاری خارج کنید!
3⃣ منفیبافها (Negative Nellie)
این کارکنان همواره منتظر این هستند که اتفاق خوبی که در سازمان در حال رخ دادن هست را به تباهی بکشند. آنها همواره در برابر تغییرات و استراتژیها و فرآیندهای جدید، مقاومت میکنند و نگرش منفی دارند. از این کارکنان میتوانید به عنوان رَجز خوان گروه (Devil’s advocate) و تیم استفاده کنید تا با مخالفتهای خود مانع از دچار شدن گروه به گروهفکری و سایر نقصانهای گروهی شود. از نگرش منفی او برای به دست آوردن نتایج گروهیِ مثبت استفاده کنید. اما هرگز این کارکنان را در پستها کلیدی و پستهای رهبری قرار ندهید.
4⃣ اشباح (Ghost)
این کارکنان همانند شبح وقتی به آنها نیاز دارید، با انواع بهانهتراشیها از محل کار ناپدید میشوند و خود را از دسترس خارج میکنند و وقتی که کار با موفقیت انجام میشود، به ناگهان ظاهر میشوند! برای مدیریت این دسته از کارکنان، باید با آنها رک باشید و مشخصاً انتظار خود از آنها را برای انجام کاری خاص، با تعیین محدوده زمانی بخواهید.
5⃣ خودشیفتهها (Narcissist)
این کارکنان فقط خودشان را میبینند و فقط به خود و کار خود اهمیت میدهند. تغییر رفتار این کارکنان خیلی دشوار، اما ممکن است. این ویژگی، نوعی ویژگی شخصیتی است و بنابراین تغییر آن سختتر است. اما اگر بتوانید انگیزههای لازم برای تغییر رفتار آنها را پیدا کنید و آنها را در محیط کارهای تیمی قرار دهید، شاید بتوانید این دسته از کارکنان بد قلق را مدیریت کنید.
6⃣ انیشتینها (Einstein):
این کارکنان، کارکنان باهوشی هستند که به باهوش بودن خود آگاه هستند. این کارکنان اغلب نسبت به افکار و نظرات خود سفت و سخت هستند و کمتر پا پس میکشند. هوش وافر آنها هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی بر سایر کارکنان دارد. برای مدیریت این دسته کارکنان، به آنها اجازه دهید تا تحلیل خودشان را انجام دهند و نظرشان را بگویند، اما سعی کنید با قرار دادن آنها در مسیر برنامه، آنها را به نوعی رهبری کنید.
به طور کلی، مدیریت کارکنان بدقلق، به هیچ وجه ساده نیست. مدیریت آنها نوعی مهارت است که در طول سالیان و با کار کردن با کارکنان متنوع و محیطهای کاری مختلف، به دست میآید. تمام تلاش رهبران و مدیران سازمان باید شناسایی این کارکنان و کم کردن اثر رفتاری و نگرشی آنها بر دیگر کارکنان است.
📍 @hrmgmt ™
کارکنان بد قلق (Difficult Employees) همه جا هستند. شما به عنوان مدیر در هر محیط کاری، وظیفه مدیریت کارکنان بد قلق و کارکنان سخت را بر عهده دارید. مدیریت این دسته از کارکنان دشوارتر از کارکنان دیگر است. اگر از انواع این دسته از کارکنان آگاه باشیم، بهتر میتوانیم روشها و استراتژیهای مدیریت آنها را به کار بگیریم. کارکنان بد قلق کارکنانی هستند که با نگرشها و رفتارهای نامناسب و گاهاً منفی در سازمان و محیط کار، تأثیرات نامطلوبی بر عملکرد و روحیه سایر کارکنان میگذارند. پیشتر در نوشتار کارکنان سمّی، درباره ویژگیهای این کارکنان صحبت کردیم. در این نوشتار میخواهیم شش نوع دیگر از این کارکنان بد قلق و سخت را معرفی کنیم
1⃣ قربانیها (Victim)
قربانی، فردی در سازمان است که کمترین پاسخگویی ومسئولیت را در سازمان بر عهده میگیرد. برای مدیریت این دسته از کارکنان، باید به صورت شفاف محدودههای پاسخگویی آنها را تعیین کنید. درباره کمیت و کیفیت و زمان کاری که از آنها انتظار دارید، روشن و شفاف برخورد کنید.
2⃣ سوسکها (Hisser)
این کارکنان همانند ماری هستند که حلقه زدهاند! این دسته از کارکنان بدقلق، با ایجاد سرو صدا در محیط کاری، با اعمال زور و نشان دادن رفتارهای قلدری سازمانی از خود، آسیبهای زیادی را به سایر کارکنان در محیط کاری وارد میکنند. برای مدیریت این کارکنان، باید به دنبال کشف محرکهایی باشید که این رفتارها را در آنها برانگیخته میکند. اگر نتوانستید این کار را انجام دهید، باید این کارکنان را از محیط کاری خارج کنید!
3⃣ منفیبافها (Negative Nellie)
این کارکنان همواره منتظر این هستند که اتفاق خوبی که در سازمان در حال رخ دادن هست را به تباهی بکشند. آنها همواره در برابر تغییرات و استراتژیها و فرآیندهای جدید، مقاومت میکنند و نگرش منفی دارند. از این کارکنان میتوانید به عنوان رَجز خوان گروه (Devil’s advocate) و تیم استفاده کنید تا با مخالفتهای خود مانع از دچار شدن گروه به گروهفکری و سایر نقصانهای گروهی شود. از نگرش منفی او برای به دست آوردن نتایج گروهیِ مثبت استفاده کنید. اما هرگز این کارکنان را در پستها کلیدی و پستهای رهبری قرار ندهید.
4⃣ اشباح (Ghost)
این کارکنان همانند شبح وقتی به آنها نیاز دارید، با انواع بهانهتراشیها از محل کار ناپدید میشوند و خود را از دسترس خارج میکنند و وقتی که کار با موفقیت انجام میشود، به ناگهان ظاهر میشوند! برای مدیریت این دسته از کارکنان، باید با آنها رک باشید و مشخصاً انتظار خود از آنها را برای انجام کاری خاص، با تعیین محدوده زمانی بخواهید.
5⃣ خودشیفتهها (Narcissist)
این کارکنان فقط خودشان را میبینند و فقط به خود و کار خود اهمیت میدهند. تغییر رفتار این کارکنان خیلی دشوار، اما ممکن است. این ویژگی، نوعی ویژگی شخصیتی است و بنابراین تغییر آن سختتر است. اما اگر بتوانید انگیزههای لازم برای تغییر رفتار آنها را پیدا کنید و آنها را در محیط کارهای تیمی قرار دهید، شاید بتوانید این دسته از کارکنان بد قلق را مدیریت کنید.
6⃣ انیشتینها (Einstein):
این کارکنان، کارکنان باهوشی هستند که به باهوش بودن خود آگاه هستند. این کارکنان اغلب نسبت به افکار و نظرات خود سفت و سخت هستند و کمتر پا پس میکشند. هوش وافر آنها هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی بر سایر کارکنان دارد. برای مدیریت این دسته کارکنان، به آنها اجازه دهید تا تحلیل خودشان را انجام دهند و نظرشان را بگویند، اما سعی کنید با قرار دادن آنها در مسیر برنامه، آنها را به نوعی رهبری کنید.
به طور کلی، مدیریت کارکنان بدقلق، به هیچ وجه ساده نیست. مدیریت آنها نوعی مهارت است که در طول سالیان و با کار کردن با کارکنان متنوع و محیطهای کاری مختلف، به دست میآید. تمام تلاش رهبران و مدیران سازمان باید شناسایی این کارکنان و کم کردن اثر رفتاری و نگرشی آنها بر دیگر کارکنان است.
📍 @hrmgmt ™
♓️نظریه فیل سفید
■پادشاه تایلند به یک درباری در سال ۱۸۵۱ میلادی یک فیل سفید White elephant هدیه داد. فیلهای کمیاب سفید نماد تقدس بوده و هزینه تغذیه و نگهداری بالایی دارند، در حالیکه منفعت خاصی برای صاحبش ندارند.
□آنها را نمیتوان کشت یا برای کار استفاده کرد. از طرف دیگر صاحب آن با توجه به تقدس حیوان حاضر نیست آن را از دست بدهد و به خاطر هزینههای زیادی که برای آن کرده است (Sunk cost)، راضی نمیشود تا آن را به شخص دیگری بدهد (خطای هزینه از دست رفته). در نهایت، فیل سفید موجب فقر، فلاکت و بدبختی صاحبش میشود.
●اصطلاح فیل سفید برای داراییهایی استفاده میشود که میزان استفاده و مفید بودنشان نسبت به هزینه نگهداریشان ناچیز است و مالک آنها به خاطر هزینههای غیرقابل بازگشتی که در مورد آنها انجام شده، از لحاظ احساسی، نمیتواند بهسادگی از بند آنها رها شود و هزینههای آتی آنها را میپذیرد. این داراییها قیمت بالایی دارند، فایدهی چندانی ندارند، هزینه نگهداری بالایی دارند و مالک آنها به نگهداری آنها اصرار دارد.
○ساخت فرودگاه در شهری کوچک که مسافر چندانی ندارد، ساخت بیمارستان در شهری با جمعیت بسیار کم، در حالیکه در شهر مجاور بیمارستانهای بزرگ و مجهزی وجود دارد؛ ساخت ورزشگاه یا مرکز همایش بسیار بزرگ در محلهای که نیاز چندانی به آن ندارد؛ خرید خانه بسیار بزرگ که فرد از عهده هزینههای جاری آن بر نمیآید؛ و داشتن اتومیبیلی که از عمر مفید آن سالها گذشته و به خرج افتاده است؛ مثالهایی از قانون فیل سفید هستند.
■در حقیقت، از این داراییها استفاده چندانی نخواهد شد، ولی، هزینه زیادی باید صرف نگهداری آن شود و منافع اقتصادی مورد انتظار را تأمین نمیکند.
□قانون فیل سفید در سازمان و مدیریت به ویژه در سرمایهگذاریها و مدیریت پروژه مشاهده میشود. فیل سفید در اقتصاد و تجارت پروژههایی است که برای آنها زمان و هزینه زیادی صرف شده، ولی سودآور نیستند. پروژههای فیل سفید زیانده و از نظر تحلیل هزینه - فایده غیراقتصادی هستند و مازاد اجتماعی منفی دارند.
●اجرای این پروژهها بیشتر بر اساس ملاحظات سیاسی و عوام فریبی صورت میگیرد و به نوعی آفت تخصیص نادرست و ناکارآمد منابع است. فیلهای سفید بهویژه در شرایط فعلی تغییرات مداوم عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری و افزایش انتظارات مشتریان خطرناک هستند. این پروژههای زیانده، فرصتهای درآمدزایی سازمان را کاهش میدهد. در نتیجه، سازمان نمیتواند با تقاضاهای بازار تطبیق یابد و مزیت رقابتی آن کاهش مییابد. این پروژهها استرس طولانی مدت برای مدیران و کارکنان سازمان ایجاد میکنند.
○مدیران برای اینکه گرفتار فیل سفید نشوند و از آن اجتناب کنند، باید:
۱. فیلهای سفید سازمان خود را شناسایی و آنها را رها کنند.
۲. فیل سفید را از همان ابتدا قبول نکنند و عادت کنند که هر چیز رایگان یا ارزانی را قبول نکنند.
۳. ملاحظات سیاسی را در سرمایهگذاریها کنار بگذارند و با تحلیل هزینه - فایده روی پروژههای مطلوب اجتماعی سرمایهگذاری کنند.
۴. اهداف مشخصی برای پروژههای مطلوب تعیین کنند و مراقب باشند تا پروژه از هدف اصلی خود دور نشود. پایشها و ارزیابیهای مستقل به طور مستمر انجام شود تا از منافع قابل ملاحظه پروژهها اطمینان حاصل شود.
📍 @hrmgmt ™
■پادشاه تایلند به یک درباری در سال ۱۸۵۱ میلادی یک فیل سفید White elephant هدیه داد. فیلهای کمیاب سفید نماد تقدس بوده و هزینه تغذیه و نگهداری بالایی دارند، در حالیکه منفعت خاصی برای صاحبش ندارند.
□آنها را نمیتوان کشت یا برای کار استفاده کرد. از طرف دیگر صاحب آن با توجه به تقدس حیوان حاضر نیست آن را از دست بدهد و به خاطر هزینههای زیادی که برای آن کرده است (Sunk cost)، راضی نمیشود تا آن را به شخص دیگری بدهد (خطای هزینه از دست رفته). در نهایت، فیل سفید موجب فقر، فلاکت و بدبختی صاحبش میشود.
●اصطلاح فیل سفید برای داراییهایی استفاده میشود که میزان استفاده و مفید بودنشان نسبت به هزینه نگهداریشان ناچیز است و مالک آنها به خاطر هزینههای غیرقابل بازگشتی که در مورد آنها انجام شده، از لحاظ احساسی، نمیتواند بهسادگی از بند آنها رها شود و هزینههای آتی آنها را میپذیرد. این داراییها قیمت بالایی دارند، فایدهی چندانی ندارند، هزینه نگهداری بالایی دارند و مالک آنها به نگهداری آنها اصرار دارد.
○ساخت فرودگاه در شهری کوچک که مسافر چندانی ندارد، ساخت بیمارستان در شهری با جمعیت بسیار کم، در حالیکه در شهر مجاور بیمارستانهای بزرگ و مجهزی وجود دارد؛ ساخت ورزشگاه یا مرکز همایش بسیار بزرگ در محلهای که نیاز چندانی به آن ندارد؛ خرید خانه بسیار بزرگ که فرد از عهده هزینههای جاری آن بر نمیآید؛ و داشتن اتومیبیلی که از عمر مفید آن سالها گذشته و به خرج افتاده است؛ مثالهایی از قانون فیل سفید هستند.
■در حقیقت، از این داراییها استفاده چندانی نخواهد شد، ولی، هزینه زیادی باید صرف نگهداری آن شود و منافع اقتصادی مورد انتظار را تأمین نمیکند.
□قانون فیل سفید در سازمان و مدیریت به ویژه در سرمایهگذاریها و مدیریت پروژه مشاهده میشود. فیل سفید در اقتصاد و تجارت پروژههایی است که برای آنها زمان و هزینه زیادی صرف شده، ولی سودآور نیستند. پروژههای فیل سفید زیانده و از نظر تحلیل هزینه - فایده غیراقتصادی هستند و مازاد اجتماعی منفی دارند.
●اجرای این پروژهها بیشتر بر اساس ملاحظات سیاسی و عوام فریبی صورت میگیرد و به نوعی آفت تخصیص نادرست و ناکارآمد منابع است. فیلهای سفید بهویژه در شرایط فعلی تغییرات مداوم عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فناوری و افزایش انتظارات مشتریان خطرناک هستند. این پروژههای زیانده، فرصتهای درآمدزایی سازمان را کاهش میدهد. در نتیجه، سازمان نمیتواند با تقاضاهای بازار تطبیق یابد و مزیت رقابتی آن کاهش مییابد. این پروژهها استرس طولانی مدت برای مدیران و کارکنان سازمان ایجاد میکنند.
○مدیران برای اینکه گرفتار فیل سفید نشوند و از آن اجتناب کنند، باید:
۱. فیلهای سفید سازمان خود را شناسایی و آنها را رها کنند.
۲. فیل سفید را از همان ابتدا قبول نکنند و عادت کنند که هر چیز رایگان یا ارزانی را قبول نکنند.
۳. ملاحظات سیاسی را در سرمایهگذاریها کنار بگذارند و با تحلیل هزینه - فایده روی پروژههای مطلوب اجتماعی سرمایهگذاری کنند.
۴. اهداف مشخصی برای پروژههای مطلوب تعیین کنند و مراقب باشند تا پروژه از هدف اصلی خود دور نشود. پایشها و ارزیابیهای مستقل به طور مستمر انجام شود تا از منافع قابل ملاحظه پروژهها اطمینان حاصل شود.
📍 @hrmgmt ™