This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♓️هفت عادت انسانهای موفق
این فیلم کوتاه، خلاصه کتاب بسیار معروفی به همین نام از استیون کاوی نویسنده و سخنران انگیزشی مشهور آمریکایی است.
📍 @hrmgmt ™
این فیلم کوتاه، خلاصه کتاب بسیار معروفی به همین نام از استیون کاوی نویسنده و سخنران انگیزشی مشهور آمریکایی است.
📍 @hrmgmt ™
♓️ مهمترین تصمیمات یک مدیر
⭕️در تلاشی برای بررسی تصمیمات مهم رهبران، مؤسسه تحقیقاتی Vistage نظر بیش از ۱۰۰۰ مدیرعامل شرکت های بزرگ با کارایی بالا و کسب و کار های کوچک و متوسط (SMB) را به وسیله این پرسش بررسی کرد: " تصمیم مهم و کلیدی که امسال گرفتید چیست؟ " پاسخ های مدیرعامل ها به ۵ گروه تقسیم شد:
1. مدیریت استعدادها (۳۷%)
برنامهریزی و شناخت استعدادها، مدیریت منابع انسانی، اصلاح نظام پرداخت حقوق، مشارکت و تعهد کارمندان و مدیریت عملکرد.
2. مدیریت مشتری (۲۹.۴%)
پیدا کردن، بدست آوردن و حفظ مشتریان در دنیای دیجیتال جدید.
3. مدیریت مالی (۱۷.۷%)
تجزیه و تحلیل درآمد، هزینه و سود؛ مدیریت و گسترش سرمایه، استفاده از منابع مالی برای دستیابی به اهداف سازمان.
4. اداره عملیات کسبو کار (۱۰.۹%)
توسعه زیرساخت کسب و کار، هماهنگی درخواست های مشتری و منابع مربوط به کار،بهینه سازی تجهیزات تولید و زنجیرهی تأمین.
5. رهبری (۵%)
انتخاب تاکتیکها، تکنیکها و استراتژی هایی که مدیران عامل را قادر میسازد تا دیدگاه خود را به اجرا درآورند یا به اهدافشان دستیابی پیدا کنند.
📍 @hrmgmt ™
⭕️در تلاشی برای بررسی تصمیمات مهم رهبران، مؤسسه تحقیقاتی Vistage نظر بیش از ۱۰۰۰ مدیرعامل شرکت های بزرگ با کارایی بالا و کسب و کار های کوچک و متوسط (SMB) را به وسیله این پرسش بررسی کرد: " تصمیم مهم و کلیدی که امسال گرفتید چیست؟ " پاسخ های مدیرعامل ها به ۵ گروه تقسیم شد:
1. مدیریت استعدادها (۳۷%)
برنامهریزی و شناخت استعدادها، مدیریت منابع انسانی، اصلاح نظام پرداخت حقوق، مشارکت و تعهد کارمندان و مدیریت عملکرد.
2. مدیریت مشتری (۲۹.۴%)
پیدا کردن، بدست آوردن و حفظ مشتریان در دنیای دیجیتال جدید.
3. مدیریت مالی (۱۷.۷%)
تجزیه و تحلیل درآمد، هزینه و سود؛ مدیریت و گسترش سرمایه، استفاده از منابع مالی برای دستیابی به اهداف سازمان.
4. اداره عملیات کسبو کار (۱۰.۹%)
توسعه زیرساخت کسب و کار، هماهنگی درخواست های مشتری و منابع مربوط به کار،بهینه سازی تجهیزات تولید و زنجیرهی تأمین.
5. رهبری (۵%)
انتخاب تاکتیکها، تکنیکها و استراتژی هایی که مدیران عامل را قادر میسازد تا دیدگاه خود را به اجرا درآورند یا به اهدافشان دستیابی پیدا کنند.
📍 @hrmgmt ™
♓️ برای یافتن شغل خوب، مواظب ردپای خود باشید!
مهمترین تغییری که در آینده نزدیک در «جذب منابع انسانی» مشاهده میکنم، کاهش ارزش رزومهها و افزایش اهمیت «ردپای دیجیتال» یا «Digital Footprint» است.
مجموعه نوشتههای یک نفر در وبلاگ خود، در شبکههای اجتماعی، عکس هایی که در اینستاگرام به نمایش میگذارد، نوشتههایی که توییت میکند، عکس پروفایل او در نرمافزارهایی مثل وایبر و واتساپ و فیس بوک و کاوری که برای صفحه خود انتخاب میکند و مطالبی که لایک میکند یا به اشتراک میگذارد، چنان پروفایل دقیقی از دانش و نگرش شخص در اختیار قرار میدهد که چند برگ رزومه که با هزار دقت و وسواس پس از مشاهده آگهی استخدام تنظیم میشود، هرگز آن کارایی و دقت را ندارد.
ست گودين، نويسنده و كارآفرين برتر
📍 @hrmgmt ™
مهمترین تغییری که در آینده نزدیک در «جذب منابع انسانی» مشاهده میکنم، کاهش ارزش رزومهها و افزایش اهمیت «ردپای دیجیتال» یا «Digital Footprint» است.
مجموعه نوشتههای یک نفر در وبلاگ خود، در شبکههای اجتماعی، عکس هایی که در اینستاگرام به نمایش میگذارد، نوشتههایی که توییت میکند، عکس پروفایل او در نرمافزارهایی مثل وایبر و واتساپ و فیس بوک و کاوری که برای صفحه خود انتخاب میکند و مطالبی که لایک میکند یا به اشتراک میگذارد، چنان پروفایل دقیقی از دانش و نگرش شخص در اختیار قرار میدهد که چند برگ رزومه که با هزار دقت و وسواس پس از مشاهده آگهی استخدام تنظیم میشود، هرگز آن کارایی و دقت را ندارد.
ست گودين، نويسنده و كارآفرين برتر
📍 @hrmgmt ™
♓️۲۰ نشانه یک رئیس بد!
محیط کاری سالم و حمایتگر میتواند به شکوفایی استعدادها و رشد حرفهای کمک کند. اما وقتی کارکنان درگیر کار با رئیسی بد یا سمی میشوند، کار تبدیل به شکنجه و محیط کاری تبدیل به جهنم میشود. این مدیران نه تنها میتوانند بهرهوری و انگیزه کارکنان را کاهش دهند، بلکه حتی بر سلامت روانی و جسمی آنها نیز تاثیر منفی میگذارند. در اینجا، به بررسی ۲۰ نشانه از یک رئیس بد میپردازیم.
🔺تبعیض قائل شدن
برخی از روسا ممکن است بعضی نیروهای را به بعضی دیگر ترجیح دهند. این مسئله گریزناپذیر است، اما اگر به تبعیض در کار یا مزایای منجر شود مشکل آفرین خواهد بود.
🔺عدم انعطافپذیری
اگر سخت کار میکنید و رئیستان به شما آزادی عمل نمیدهد، با هر مرخصی شما مخالفت و محل کار را تبدیل به پادگان میکند، مراقب باشید. این یک زنگ خطر است. این محیط کار شما را نابود میکند.
🔺مدیریت ذره بینی
مدیریت ذرهبینی به شیوه مدیریتی اشاره دارد که در جزئیترین امور دخالت میکند. چنین مدیری مانند مگسی مزاحم است.
🔺آزار کلامی
مهم نیست چه خطایی کردهاید. فریاد زدن سر شما یا هر نوع توهین دیگری به هیچ وجه قابل قبول نیست. به سرعت از چنین محیط کاری خارج شوید.
🔺انتقاد در ملاء عام
انتقاد سازنده و مفید است و هر کسی قابل انتقاد است. اما باید به جرات گفت که انتقاد عمومی و در بین همکاران نه تنها سازنده نیست، بلکه مخرب است. این رفتار قطعا مناسب یک رئیس بد است.
🔺عدم وجود بازخورد مثبت و تشویق
حتی ضعیفترین نیروهای کار هم روزها خوبی دارند. کارمند بد مستحق جریمه و کارمند خوب مستحق تشویق است. اگر هیچ وقت از سوی مدیر خود تشویق نشدید حتما دقت بیشتری بکنید. این رفتار عادی یا مناسب نیست.
🔺تهدید ادامهدار موقعیت شغلی شما
اگر رئیس شما به طور پیوسته موقعیت و امنیت شغلی شما را تهدید میکند حتما در شیوه کار خود تجدیدنظر کنید. این که یک کارمند در شرایط بحرانی موقعیت شغلی خود را امن و پایدار نبیند طبیعی است. با این همه این عدم امنیت نباید همیشگی باشد.
🔺عصبانیت شدید و از کوره در رفتن
یک رئیس بد با اولین انتقاد یا مشکل از کوره در میرود و انگشت اتهام را به سوی دیگران میگیرد.
🔺قهرمان بیچون و چرای تمام کارها
حتما مدیران دیدهاید که قهرمان همیشگی شرکت خود هستند و تمام کارهای مثبت را به نام خود تمام میکنند. این مدیر، مدیری سمی است.
🔺نداشتن مرزهای حرفهای
بعضی رفتارها در ظاهر بد نیستند، اما واقعا بد و آسیبرسانند. رئیسی که تعادل زندگی عادی و حرفهای شما را به هم میریزد حتما رئیس بدی است.
🔺سیاسی بازی
یک رئیس بد با ورود به مسائل بین کارمندها نه تنها آنها را حل نمیکند بلکه با سیاستهایی مثل «تقرقه بنداز و حکومت کن» انسجام نیروها را تحت تاثیر قرار میدهد.
🔺منفی نگری مطلق
رهبران ضعیف و بد به علت ناکارآمدی بیشتر وقت خود را صرف بحث در مورد اشتباهات دیگران میکنند تا پیدا کردن راه حل. چنین رهبران عاشق مچگیری و مقصریابی هستند، نه خلق راه حل.
🔺بحران برقراری ارتباط
یک رئیس بد اغلب نمیتواند به درستی با اعضای تیم خود ارتباط برقرار کند. این چنین مدیرانی ناخواسته با تیم خود فاصله میگیرند.
🔺انتظارات غیرواقعی
رئیسی که از شما انتظارات غیرواقعی داشته باشد، حتما رئیس خوبی نیست. کسی که از شما انتظار کارهای بیش از حد توان یا زودتر از موعد را دارد به هیچ وجه رئیس خوبی نیست.
🔺گوش ندادن
رئیس بد آن قدر به خودش مطمئن است که هیچ وقت به شما گوش نمیدهد. چنین مدیری ارزشی برای دادههای ورودی از سوی تیم خود قائل نیست و پیشنهادهای آنها را نادیده میگیرد.
🔺مشخص کردن اهداف نامشخص!
مدیر ناکارآمد نمیتواند اهداف واضح، روشن و قابل اندازهگیری برای تیمش مشخص کند. در چنین شرایطی تیم همیشه سردرگم است.
🔺عدم اعتماد به کارکنان
مدیر ناکارآمد اغلب به تواناییهای تیم خود شک اعتماد ندارد و فکر میکند تیمش آن قدر که باید خوب نیست. این ویژگی جلوی رشد نیروها را میگیرد.
🔺اضافه کاری همیشگی
یک مدیر بد انتظار دارد کارکنانش همیشه در دسترس باشند و اضافه کاری کنند، آن هم بدون پرداخت اضافهکاری.
🔺ندادن بازخورد سازنده
روسای بد استاد انتقاد غیرسازنده و ایراد گرفتن هستند. آنها هیچ وقت راه حل ندارند، بلکه به سادگی ایراد میگیرند.
🔺حمایت نکردن از پیشرفت شغلی نیروها
یک مدیر بد هیچ وقت روی رشد، توسعه و پیشرفت نیروهای خود سرمایهگذاری نمیکند چون امکان آیندهنگری ندارد.
📍 @hrmgmt ™
محیط کاری سالم و حمایتگر میتواند به شکوفایی استعدادها و رشد حرفهای کمک کند. اما وقتی کارکنان درگیر کار با رئیسی بد یا سمی میشوند، کار تبدیل به شکنجه و محیط کاری تبدیل به جهنم میشود. این مدیران نه تنها میتوانند بهرهوری و انگیزه کارکنان را کاهش دهند، بلکه حتی بر سلامت روانی و جسمی آنها نیز تاثیر منفی میگذارند. در اینجا، به بررسی ۲۰ نشانه از یک رئیس بد میپردازیم.
🔺تبعیض قائل شدن
برخی از روسا ممکن است بعضی نیروهای را به بعضی دیگر ترجیح دهند. این مسئله گریزناپذیر است، اما اگر به تبعیض در کار یا مزایای منجر شود مشکل آفرین خواهد بود.
🔺عدم انعطافپذیری
اگر سخت کار میکنید و رئیستان به شما آزادی عمل نمیدهد، با هر مرخصی شما مخالفت و محل کار را تبدیل به پادگان میکند، مراقب باشید. این یک زنگ خطر است. این محیط کار شما را نابود میکند.
🔺مدیریت ذره بینی
مدیریت ذرهبینی به شیوه مدیریتی اشاره دارد که در جزئیترین امور دخالت میکند. چنین مدیری مانند مگسی مزاحم است.
🔺آزار کلامی
مهم نیست چه خطایی کردهاید. فریاد زدن سر شما یا هر نوع توهین دیگری به هیچ وجه قابل قبول نیست. به سرعت از چنین محیط کاری خارج شوید.
🔺انتقاد در ملاء عام
انتقاد سازنده و مفید است و هر کسی قابل انتقاد است. اما باید به جرات گفت که انتقاد عمومی و در بین همکاران نه تنها سازنده نیست، بلکه مخرب است. این رفتار قطعا مناسب یک رئیس بد است.
🔺عدم وجود بازخورد مثبت و تشویق
حتی ضعیفترین نیروهای کار هم روزها خوبی دارند. کارمند بد مستحق جریمه و کارمند خوب مستحق تشویق است. اگر هیچ وقت از سوی مدیر خود تشویق نشدید حتما دقت بیشتری بکنید. این رفتار عادی یا مناسب نیست.
🔺تهدید ادامهدار موقعیت شغلی شما
اگر رئیس شما به طور پیوسته موقعیت و امنیت شغلی شما را تهدید میکند حتما در شیوه کار خود تجدیدنظر کنید. این که یک کارمند در شرایط بحرانی موقعیت شغلی خود را امن و پایدار نبیند طبیعی است. با این همه این عدم امنیت نباید همیشگی باشد.
🔺عصبانیت شدید و از کوره در رفتن
یک رئیس بد با اولین انتقاد یا مشکل از کوره در میرود و انگشت اتهام را به سوی دیگران میگیرد.
🔺قهرمان بیچون و چرای تمام کارها
حتما مدیران دیدهاید که قهرمان همیشگی شرکت خود هستند و تمام کارهای مثبت را به نام خود تمام میکنند. این مدیر، مدیری سمی است.
🔺نداشتن مرزهای حرفهای
بعضی رفتارها در ظاهر بد نیستند، اما واقعا بد و آسیبرسانند. رئیسی که تعادل زندگی عادی و حرفهای شما را به هم میریزد حتما رئیس بدی است.
🔺سیاسی بازی
یک رئیس بد با ورود به مسائل بین کارمندها نه تنها آنها را حل نمیکند بلکه با سیاستهایی مثل «تقرقه بنداز و حکومت کن» انسجام نیروها را تحت تاثیر قرار میدهد.
🔺منفی نگری مطلق
رهبران ضعیف و بد به علت ناکارآمدی بیشتر وقت خود را صرف بحث در مورد اشتباهات دیگران میکنند تا پیدا کردن راه حل. چنین رهبران عاشق مچگیری و مقصریابی هستند، نه خلق راه حل.
🔺بحران برقراری ارتباط
یک رئیس بد اغلب نمیتواند به درستی با اعضای تیم خود ارتباط برقرار کند. این چنین مدیرانی ناخواسته با تیم خود فاصله میگیرند.
🔺انتظارات غیرواقعی
رئیسی که از شما انتظارات غیرواقعی داشته باشد، حتما رئیس خوبی نیست. کسی که از شما انتظار کارهای بیش از حد توان یا زودتر از موعد را دارد به هیچ وجه رئیس خوبی نیست.
🔺گوش ندادن
رئیس بد آن قدر به خودش مطمئن است که هیچ وقت به شما گوش نمیدهد. چنین مدیری ارزشی برای دادههای ورودی از سوی تیم خود قائل نیست و پیشنهادهای آنها را نادیده میگیرد.
🔺مشخص کردن اهداف نامشخص!
مدیر ناکارآمد نمیتواند اهداف واضح، روشن و قابل اندازهگیری برای تیمش مشخص کند. در چنین شرایطی تیم همیشه سردرگم است.
🔺عدم اعتماد به کارکنان
مدیر ناکارآمد اغلب به تواناییهای تیم خود شک اعتماد ندارد و فکر میکند تیمش آن قدر که باید خوب نیست. این ویژگی جلوی رشد نیروها را میگیرد.
🔺اضافه کاری همیشگی
یک مدیر بد انتظار دارد کارکنانش همیشه در دسترس باشند و اضافه کاری کنند، آن هم بدون پرداخت اضافهکاری.
🔺ندادن بازخورد سازنده
روسای بد استاد انتقاد غیرسازنده و ایراد گرفتن هستند. آنها هیچ وقت راه حل ندارند، بلکه به سادگی ایراد میگیرند.
🔺حمایت نکردن از پیشرفت شغلی نیروها
یک مدیر بد هیچ وقت روی رشد، توسعه و پیشرفت نیروهای خود سرمایهگذاری نمیکند چون امکان آیندهنگری ندارد.
📍 @hrmgmt ™
♓️چرا شرکتها نمیخواهند نسل زد را استخدام کنند؟!
✅ بزرگترین اعضای نسل زد در حال حاضر ۲۷ سال سن دارند و بخش قابلتوجهی از نیروی کار امروزی را تشکیل میدهند، اما در کل دنیا به عنوان پرچالشترین گروه نیروی کار شناخته میشوند.
✅ کارفرماها چه مشکلی با نسل زد دارند؟ نشریه نیوزویک یکسری داده را بررسی کرده و با کارشناسان گفتوگو کرده تا به اطلاعات بیشتری در این مورد برسد.
یک نظرسنجی که ۹۶۶ رهبر کسب و کار درگیر در استخدام در آن شرکت کردهاند، به این نتیجه رسیده که ۷۵ درصد شرکتها معتقدند برخی کارکنان جدیدی که از این نسل استخدام کردهاند، عملکرد رضایتبخشی نداشتهاند.
✅ نظرات مدیران استخدام در مورد کارجویان نسل زد به صورت نمودار فوق ترسیم شده است.
📍 @hrmgmt ™
یک نظرسنجی که ۹۶۶ رهبر کسب و کار درگیر در استخدام در آن شرکت کردهاند، به این نتیجه رسیده که ۷۵ درصد شرکتها معتقدند برخی کارکنان جدیدی که از این نسل استخدام کردهاند، عملکرد رضایتبخشی نداشتهاند.
📍 @hrmgmt ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♓️هرکسی که برای استخدام می آید ابتدا از او یک سوال میپرسم و پاسخ آن سوال ؛تفاوت او با بقیه را مشخص میکند :
"آیا چیزی وجود دارد که در آن همه با تو مخالف باشند؟به عبارت ساده تر ؛به چه چیزی اعتقاد داری که دیگران میگویند یک اشتباه محض است؟"
پیتر ثیل
📍 @hrmgmt ™
"آیا چیزی وجود دارد که در آن همه با تو مخالف باشند؟به عبارت ساده تر ؛به چه چیزی اعتقاد داری که دیگران میگویند یک اشتباه محض است؟"
پیتر ثیل
📍 @hrmgmt ™
♓️چرا اشتیاق سازمانی مهم است؟
افزایش اشتیاق پرسنل اثرات قابل توجهی در پارامترهای مثبت نیروی انسانی مانند رضایت شغلی، افزایش انگیزه های کاری، سلامت روانی در محیط کار، کاهش استرس و شادی بیشتر دارد. همزمان منجر به بهبود فاکتورهای کارایی یک سازمان میشود.
بطور خلاصه آمارها نشان میدهد، در شرکتهایی که از نظر اشتیاق پرسنل جزء 25 درصد بالا هستند:
• 65درصد خروج نیروی انسانی کمتر
• 48 درصد کاهش حوادث ایمنی کار
• 41درصد کاهش خطاهای کیفی
• 37 درصد کاهش غیبت از کار
• 21 درصد افزایش بهره وری
• 22درصد سودآوری بالاتر
• و10 درصد افزایش در سنجش های رضایت مشتری وجود دارد. (Stephen Wendel,2014)
📍 @hrmgmt ™
افزایش اشتیاق پرسنل اثرات قابل توجهی در پارامترهای مثبت نیروی انسانی مانند رضایت شغلی، افزایش انگیزه های کاری، سلامت روانی در محیط کار، کاهش استرس و شادی بیشتر دارد. همزمان منجر به بهبود فاکتورهای کارایی یک سازمان میشود.
بطور خلاصه آمارها نشان میدهد، در شرکتهایی که از نظر اشتیاق پرسنل جزء 25 درصد بالا هستند:
• 65درصد خروج نیروی انسانی کمتر
• 48 درصد کاهش حوادث ایمنی کار
• 41درصد کاهش خطاهای کیفی
• 37 درصد کاهش غیبت از کار
• 21 درصد افزایش بهره وری
• 22درصد سودآوری بالاتر
• و10 درصد افزایش در سنجش های رضایت مشتری وجود دارد. (Stephen Wendel,2014)
📍 @hrmgmt ™
♓️شمشیر دو لبهی نورچشمی بودن در محیط کار!
🔸کارمند محبوب و اصطلاحا «نور چشمی» بودن قطعا مزایایی دارد. میتوانید وظایف و پروژهها را خودتان انتخاب کنید، توجه بیشتری به شما میشود و بیشتر از بقیه همکارها از اتفاقات سازمان خبر دارید.
اما برخورد متفاوت رئیس با شما، هزینههایی هم دارد. همکاران ممکن است از شما بدشان بیاید و این برای تیم خوب نیست.
🔸گر شما نور چشمی مدیرتان هستید، چطور میتوانید او را ترغیب کنید که با همه کارمندها یکسان رفتار کند؟ چطور میتوانید رفتار تبعیضآمیز او را رد کنید بدون آنکه ناسپاس به نظر بیایید یا رابطهتان خدشهدار شود؟ چند راهکار از این قرارند:
🚩 عمیقا فکر کنید
رفتار رئیس با شما ممکن است با ایجاد حس خصومت میان همکاران، محیط کار را دچار آسیب کند. در ذهن رئیس، شما یک کارمند ارزشمند و محترم اما از نظر همکاران، شما نور چشمی هستید.
اما اینکه اجازه دهید این روال ادامه یابد و نور چشمی بمانید، همیشه انتخاب هوشمندانهای نیست. شما موفقیت خود را به رئیس گره زدهاید. اگر او برود یا اخراج شود، شما نیز منشا قدرت خود را از دست خواهید داد.
🚩 از عینک دیگران به ماجرا نگاه کنید
وقتی رابطهتان با رئیس صمیمی میشود، بهراحتی ممکن است حواستان از پیرامونتان پرت شود و متوجه نباشید که بقیه دارند میبینند و مشاهدهتان میکنند.
آگاه بودن از دیدگاه دیگران و نگاه به مساله از عینک آنها نیازمند این است که بین خود و رئیستان یک گاردریل قرار دهید! سعی کنید میان خود و او فاصله ساختاری ایجاد کنید.
🚩 او را تشویق کنید علاقهاش را تقسیم کند
بهعنوان کارمند نورچشمی، باید تلاش کنید رئیستان، ارزش کار بقیه اعضای تیم را هم ببیند. از جایگاه خود استفاده کنید و توجه او را به بقیه نیز معطوف کنید. هر کجا کسی کار ارزشمندی انجام داد، ارزش کارش را به رئیس توضیح دهید. این نهتنها رئیس را تشویق میکند که علاقهاش را میان همه تقسیم کند، بلکه بقیه اعضا نیز میبینند که شما از جایگاهتان به شکلی خردمندانه استفاده کردهاید.
🚩 صراحتا صحبت کنید
همچنین بد نیست با رئیستان درباره این وضعیت صحبت کنید. مثلا چیزی در این مایهها بگویید: «ما خیلی به هم نزدیکیم و این روی رابطه من با بقیه همکارها تاثیر میگذارد. دوست ندارم بقیه فکر کنند جاسوس شما هستم.» صداقت و صراحت شما نشانگر این است که شما فقط به فکر خود و موفقیت خود نیستید. به او میگویید: «در نهایت، این به نفع سازمان است.»
اما در مطرحکردن این موضوع، احتیاط کنید و تا جاییکه ممکن است شرایط را با اعمال و رفتارتان، مدیریت کنید.
🚩 وارد مسائل خصوصی و بدگویی نشوید
خبرچینی و صحبت درباره مسائل شخصی کارمندها با رئیس، اصلا توصیه نمیشود. اگر رئیستان دائما از یکی از همکارها پیش شما گله و بدگویی کرد، با یک لحن آرام و حمایتگر بگویید: «آیا به او گفتهاید که دربارهاش چه فکر میکنید؟»
شاید گاهی واکنش عاقلانه این باشد که فقط گوش کنید و اجازه دهید حس یا نظرش را بیان کند. گاهی هم بد نیست که با لحنی آرام، از همکارتان دفاع کنید یا برای رئیس توضیح دهید که پشت رفتار بد همکارتان، چه دلایلی وجود دارد که رئیس از آن بیخبر است. هر کاری که میکنید، فقط خودتان را وارد بدگوییها نکنید.
🚩 سعی کنید محبوب همه باشید
نور چشمی بودن شما، باعث رنجش دیگر همکارها میشود. بهترین راه حل این است که سعی کنید همکار خوبی برای همه باشید. مشارکت کنید، حمایتگر باشید، به کارهایی که اعضای تیم انجام میدهند خوب دقت کنید و وقتی به بازخورد و کمک نیاز دارند، هوایشان را داشته باشید.
هدف شما این است که کارمند خوبی برای رئیس و همکار خوبی برای همه باشید. مگر میشود کسی که به همه کمک میکند، مشارکت میکند و در جمع و خفا از بقیه حمایت میکند را دوست نداشت؟
📍 @hrmgmt ™
🔸کارمند محبوب و اصطلاحا «نور چشمی» بودن قطعا مزایایی دارد. میتوانید وظایف و پروژهها را خودتان انتخاب کنید، توجه بیشتری به شما میشود و بیشتر از بقیه همکارها از اتفاقات سازمان خبر دارید.
اما برخورد متفاوت رئیس با شما، هزینههایی هم دارد. همکاران ممکن است از شما بدشان بیاید و این برای تیم خوب نیست.
🔸گر شما نور چشمی مدیرتان هستید، چطور میتوانید او را ترغیب کنید که با همه کارمندها یکسان رفتار کند؟ چطور میتوانید رفتار تبعیضآمیز او را رد کنید بدون آنکه ناسپاس به نظر بیایید یا رابطهتان خدشهدار شود؟ چند راهکار از این قرارند:
رفتار رئیس با شما ممکن است با ایجاد حس خصومت میان همکاران، محیط کار را دچار آسیب کند. در ذهن رئیس، شما یک کارمند ارزشمند و محترم اما از نظر همکاران، شما نور چشمی هستید.
اما اینکه اجازه دهید این روال ادامه یابد و نور چشمی بمانید، همیشه انتخاب هوشمندانهای نیست. شما موفقیت خود را به رئیس گره زدهاید. اگر او برود یا اخراج شود، شما نیز منشا قدرت خود را از دست خواهید داد.
وقتی رابطهتان با رئیس صمیمی میشود، بهراحتی ممکن است حواستان از پیرامونتان پرت شود و متوجه نباشید که بقیه دارند میبینند و مشاهدهتان میکنند.
آگاه بودن از دیدگاه دیگران و نگاه به مساله از عینک آنها نیازمند این است که بین خود و رئیستان یک گاردریل قرار دهید! سعی کنید میان خود و او فاصله ساختاری ایجاد کنید.
بهعنوان کارمند نورچشمی، باید تلاش کنید رئیستان، ارزش کار بقیه اعضای تیم را هم ببیند. از جایگاه خود استفاده کنید و توجه او را به بقیه نیز معطوف کنید. هر کجا کسی کار ارزشمندی انجام داد، ارزش کارش را به رئیس توضیح دهید. این نهتنها رئیس را تشویق میکند که علاقهاش را میان همه تقسیم کند، بلکه بقیه اعضا نیز میبینند که شما از جایگاهتان به شکلی خردمندانه استفاده کردهاید.
همچنین بد نیست با رئیستان درباره این وضعیت صحبت کنید. مثلا چیزی در این مایهها بگویید: «ما خیلی به هم نزدیکیم و این روی رابطه من با بقیه همکارها تاثیر میگذارد. دوست ندارم بقیه فکر کنند جاسوس شما هستم.» صداقت و صراحت شما نشانگر این است که شما فقط به فکر خود و موفقیت خود نیستید. به او میگویید: «در نهایت، این به نفع سازمان است.»
اما در مطرحکردن این موضوع، احتیاط کنید و تا جاییکه ممکن است شرایط را با اعمال و رفتارتان، مدیریت کنید.
خبرچینی و صحبت درباره مسائل شخصی کارمندها با رئیس، اصلا توصیه نمیشود. اگر رئیستان دائما از یکی از همکارها پیش شما گله و بدگویی کرد، با یک لحن آرام و حمایتگر بگویید: «آیا به او گفتهاید که دربارهاش چه فکر میکنید؟»
شاید گاهی واکنش عاقلانه این باشد که فقط گوش کنید و اجازه دهید حس یا نظرش را بیان کند. گاهی هم بد نیست که با لحنی آرام، از همکارتان دفاع کنید یا برای رئیس توضیح دهید که پشت رفتار بد همکارتان، چه دلایلی وجود دارد که رئیس از آن بیخبر است. هر کاری که میکنید، فقط خودتان را وارد بدگوییها نکنید.
نور چشمی بودن شما، باعث رنجش دیگر همکارها میشود. بهترین راه حل این است که سعی کنید همکار خوبی برای همه باشید. مشارکت کنید، حمایتگر باشید، به کارهایی که اعضای تیم انجام میدهند خوب دقت کنید و وقتی به بازخورد و کمک نیاز دارند، هوایشان را داشته باشید.
هدف شما این است که کارمند خوبی برای رئیس و همکار خوبی برای همه باشید. مگر میشود کسی که به همه کمک میکند، مشارکت میکند و در جمع و خفا از بقیه حمایت میکند را دوست نداشت؟
📍 @hrmgmt ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♓️یک راهکار مفید برای حفظ کارمندان با ارزش
✅ مدیران، مراقب باشید: شما باید برای حفظ کارمندان خوب خود مبارزه کنید. این یک جنگ مداوم برای استعداد است و همانطور که بازار کار بهبود مییابد، تشدید میشود؛ پس آماده باشید که هر چه زودتر برای آن اقدام کنید، قبل از اینکه رقیبانتان برترین استعدادهای شما را بدزدند.
✅ حفظ کارمندان خوب چگونه ممکن است؟
✅ برای برنده شدن، به منظور تقویت ارتباطات با کارمندان خود مصاحبههای انگیزشی برای ادامه همکاری کارمندان بااستعداد برگزار کنید.
این جلسات منظم، اطلاعات مورد نیاز مانند چه چیزی به کارمندان برتر انگیزه میدهد و آنها را در سازمان نگه میدارد- حتی اگر حقوق بیشتری در جاهای دیگر به آنها ارائه شود به شما میدهد.
✅ مصاحبههای انگیزشی برای تداوم همکاری، راهی آسان برای رفع و اصلاح عادتهای بدی هستند که ممکن است موجب شوند بهترین افرادتان را از دست بدهید.
در اینجا پنج دلیل که شرکتها باید مصاحبههای انگیزشی برای تداوم همکاری انجام دهند را بیان میکنیم:
🚩 شناختن انگیزهها
مصاحبههای انگیزشی برای تداوم همکاری مشخص میکنند چه چیزی برای هر فرد اهمیت دارد. بعضی از مدیران به اشتباه از یک فرمول برای همه کارکنان استفاده میکنند. والدین ممکن است ساعتهای انعطاف پذیرتری را برای انجام وظایف خانوادگی خود خواهان باشند، در حالی که یک فرد مجرد ترجیح میدهد حقوق و دستمزدش افزایش یابد.
اگر مدیران بخواهند کارکنان را حفظ کنند، باید این مکالمات را به طور مرتب داشته باشند تا بفهمند چه کسی چه چیزی را میخواهد و چگونه میتوانند آن آرزوها را به بهترین نحو برآورده کند.
🚩 درک نشانههای نارضایتی
مدیران میتوانند با برگزاری این مصاحبه در زمانهای مناسب، نیازهای کارکنان را بهتر درک کنند و از نشانههای نارضایتی با خبر شوند. در حالت ایدهآل، خواسته کارمند، به جای شنیدن موقع استعفا به طور فعال و در زمانی شنیده خواهد شد که میتوان با ایجاد تغییراتی کارمند را حفظ کرد.
🚩 جلوگیری از غافلگیری
هدف اصلی مصاحبه تداوم همکاری حفظ استعداد است و به شرکتها کمک میکند زمانی که یک کارمند قصد ترک شرکت را دارد زودتر متوجه شوند. این امر به مدیران زمان کافی برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط کاری را میدهد و مانع ضربه بر اثر از دست دادن کارمند باارزش میشود.
🚩 برای تعامل با کارکنان
زمانی که مدیران بخشی از زمان خود و شرکت را صرف این می کنند که در مورد اینکه چه چیزی کارمندانشان را خوشحال میکند بحث کنند، این حس به کارمندان و نیروهای کار دست میدهد که برای شرکت باارزشاند و مدیران به آنها و علایقشان اهمیت میدهند.
مصاحبههای انگیزشی، کارمندان را درگیر میکند و به آنها انگیزه میدهد و همین انگیزه و احساس پویایی نه تنها تداوم همکاری او را با شرکت افزایش میدهد بلکه بهرهوری او را هم بالا میبرد.
🚩 به دست آوردن اعتماد
اگر کارمند بااستعدادی که مدت کوتاهی است همکاری با شرکت و سازمانی را شروع کرده، اعتماد لازم را نسبت به پرسنل، مدیران و سازمان کسب نکرده باشد، در صورتیکه درخواست بهتری دریافت کند، طبیعتا قطع همکاری میکند و درخواست جدید را میپذیرد. اما اگر طی جلسات انگیزشی به آنها فرصتی برای بیان نگرانی خود در یک محیط امن داده شود، این اعتماد ایجاد میشود و وفاداری را به دنبال خواهد داشت.
📍 @hrmgmt ™
این جلسات منظم، اطلاعات مورد نیاز مانند چه چیزی به کارمندان برتر انگیزه میدهد و آنها را در سازمان نگه میدارد- حتی اگر حقوق بیشتری در جاهای دیگر به آنها ارائه شود به شما میدهد.
در اینجا پنج دلیل که شرکتها باید مصاحبههای انگیزشی برای تداوم همکاری انجام دهند را بیان میکنیم:
مصاحبههای انگیزشی برای تداوم همکاری مشخص میکنند چه چیزی برای هر فرد اهمیت دارد. بعضی از مدیران به اشتباه از یک فرمول برای همه کارکنان استفاده میکنند. والدین ممکن است ساعتهای انعطاف پذیرتری را برای انجام وظایف خانوادگی خود خواهان باشند، در حالی که یک فرد مجرد ترجیح میدهد حقوق و دستمزدش افزایش یابد.
اگر مدیران بخواهند کارکنان را حفظ کنند، باید این مکالمات را به طور مرتب داشته باشند تا بفهمند چه کسی چه چیزی را میخواهد و چگونه میتوانند آن آرزوها را به بهترین نحو برآورده کند.
مدیران میتوانند با برگزاری این مصاحبه در زمانهای مناسب، نیازهای کارکنان را بهتر درک کنند و از نشانههای نارضایتی با خبر شوند. در حالت ایدهآل، خواسته کارمند، به جای شنیدن موقع استعفا به طور فعال و در زمانی شنیده خواهد شد که میتوان با ایجاد تغییراتی کارمند را حفظ کرد.
هدف اصلی مصاحبه تداوم همکاری حفظ استعداد است و به شرکتها کمک میکند زمانی که یک کارمند قصد ترک شرکت را دارد زودتر متوجه شوند. این امر به مدیران زمان کافی برای ایجاد تغییر و بهبود شرایط کاری را میدهد و مانع ضربه بر اثر از دست دادن کارمند باارزش میشود.
زمانی که مدیران بخشی از زمان خود و شرکت را صرف این می کنند که در مورد اینکه چه چیزی کارمندانشان را خوشحال میکند بحث کنند، این حس به کارمندان و نیروهای کار دست میدهد که برای شرکت باارزشاند و مدیران به آنها و علایقشان اهمیت میدهند.
مصاحبههای انگیزشی، کارمندان را درگیر میکند و به آنها انگیزه میدهد و همین انگیزه و احساس پویایی نه تنها تداوم همکاری او را با شرکت افزایش میدهد بلکه بهرهوری او را هم بالا میبرد.
اگر کارمند بااستعدادی که مدت کوتاهی است همکاری با شرکت و سازمانی را شروع کرده، اعتماد لازم را نسبت به پرسنل، مدیران و سازمان کسب نکرده باشد، در صورتیکه درخواست بهتری دریافت کند، طبیعتا قطع همکاری میکند و درخواست جدید را میپذیرد. اما اگر طی جلسات انگیزشی به آنها فرصتی برای بیان نگرانی خود در یک محیط امن داده شود، این اعتماد ایجاد میشود و وفاداری را به دنبال خواهد داشت.
📍 @hrmgmt ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♓️ریسک فرار کارکنان چیست؟
ریسک فرار یعنی احتمال اینکه یک کارمند عادی یا رده بالا سازمان را ترک کند، با این فرض که فرصت شغلی بهتری در یک سازمان دیگر پیدا کرده باشد. یکی از انگیزههای اصلی ریسک فرار، افزایش حقوق است، اما انگیزههای غیرمالی دیگری نیز وجود دارند که میتوانند یک کارمند را به ترک سازمان ترغیب کنند، از جمله:
• کار کسل کننده است و کارمند را به چالش نمی کشد.
• از کارمند به خاطر موفقیت هایش قدردانی نمی شود.
• هیچ امیدی برای رشد و پیشرفت شغلی وجود ندارد.
• کارمند با یکی از مدیران، مدیران ارشد یا همکاران خصومت دارد.
• سیاستهای مدیریت ذرهبینی که آزادی عمل و خلاقیت کارمند را محدود میکنند.
• نگرانی کارمند درباره ثبات مالی سازمان یا ترس از آنکه مبادا شرکت فروخته یا ادغام شود.
• شفافیت سازمانی وجود ندارد، در نتیجه کارمند نمیداند که میان فعالیتهایش با اهداف سازمانی چه ارتباطی وجود دارد.
💢 هزینههای گزاف از دست دادن یک کارمند:
پیش از آنکه هزینههای ناشی از استعفای یک کارمند را تخمین بزنید، باید بدانید که ریسک فرار از دو منظر قابل بررسی است:
⓵ انگیزههای مالی و غیرمالی که کارمند را متقاعد میکند به دنبال کار جدید بگردد.
⓶ استخدام نیروی کار نالایق که اخراج او اجتنابناپذیر است و نهایتاً به جابهجایی نیروی کار منجر میشود.
مورد دوم به انگیزهها و گرایشهای کارمند ارتباطی ندارد، بلکه در سوء مدیریت و تصمیمگیریهای نادرست ریشه دارد. به گزارش انجمن مدیریت منابع انسانی (SHRM)، از دست دادن یک کارمند پربازده که دارای حقوق ثابت است و جایگزینی او با یک نیروی جدید، به اندازه مجموع ۶ تا ۹ ماه درآمد او هزینه دارد. برخی محققان ادعا میکنند که این رقم بیشتر از اینهاست. عوامل ناملموس بسیاری وجود دارند که در هزینههای گردش نیروی کار موثرند.
📍 @hrmgmt ™
ریسک فرار یعنی احتمال اینکه یک کارمند عادی یا رده بالا سازمان را ترک کند، با این فرض که فرصت شغلی بهتری در یک سازمان دیگر پیدا کرده باشد. یکی از انگیزههای اصلی ریسک فرار، افزایش حقوق است، اما انگیزههای غیرمالی دیگری نیز وجود دارند که میتوانند یک کارمند را به ترک سازمان ترغیب کنند، از جمله:
• کار کسل کننده است و کارمند را به چالش نمی کشد.
• از کارمند به خاطر موفقیت هایش قدردانی نمی شود.
• هیچ امیدی برای رشد و پیشرفت شغلی وجود ندارد.
• کارمند با یکی از مدیران، مدیران ارشد یا همکاران خصومت دارد.
• سیاستهای مدیریت ذرهبینی که آزادی عمل و خلاقیت کارمند را محدود میکنند.
• نگرانی کارمند درباره ثبات مالی سازمان یا ترس از آنکه مبادا شرکت فروخته یا ادغام شود.
• شفافیت سازمانی وجود ندارد، در نتیجه کارمند نمیداند که میان فعالیتهایش با اهداف سازمانی چه ارتباطی وجود دارد.
💢 هزینههای گزاف از دست دادن یک کارمند:
پیش از آنکه هزینههای ناشی از استعفای یک کارمند را تخمین بزنید، باید بدانید که ریسک فرار از دو منظر قابل بررسی است:
⓵ انگیزههای مالی و غیرمالی که کارمند را متقاعد میکند به دنبال کار جدید بگردد.
⓶ استخدام نیروی کار نالایق که اخراج او اجتنابناپذیر است و نهایتاً به جابهجایی نیروی کار منجر میشود.
مورد دوم به انگیزهها و گرایشهای کارمند ارتباطی ندارد، بلکه در سوء مدیریت و تصمیمگیریهای نادرست ریشه دارد. به گزارش انجمن مدیریت منابع انسانی (SHRM)، از دست دادن یک کارمند پربازده که دارای حقوق ثابت است و جایگزینی او با یک نیروی جدید، به اندازه مجموع ۶ تا ۹ ماه درآمد او هزینه دارد. برخی محققان ادعا میکنند که این رقم بیشتر از اینهاست. عوامل ناملموس بسیاری وجود دارند که در هزینههای گردش نیروی کار موثرند.
📍 @hrmgmt ™
♓️کارکنان، منابع انسانی نیستند!
🔸کارکنان شما بزرگترین داراییتان نیستند. آنها مال شما نیستند. آنها دارایی نیستند. اموال، دارایی هستند. شما مالک کارکنانتان نیستید. بسیاری از آنها به شما اعتماد ندارند. برخی از شما خوششان نمیآید. بسیاری از آنها مدتی طولانی به همکاری ادامه نخواهند داد. همچنین به آنهایی که بیش از بقیه نیاز دارید، در صورت بدرفتاری زودتر از بقیه راهشان را جدا خواهند کرد.
🔸کارکنان شما، «نیروهای تماموقت» نیستند. هیچ فارغالتحصیلی پس از یافتن نخستین شغل خود با خوشحالی با والدینش تماس نمیگیرد تا به آنها اعلام کند بخشی از صندوق سرمایهگذاریهای یک شرکت شده است!
هیچ پرسنلی خود را بخشی از «سرشماری» شرکت به حساب نمیآورد. «سرشماری» برای چهارپایان استفاده میشود.
🔸کارکنان شما استعداد نیستند. آنها سرمایه انسانی نیستند. قابل صرفهجویی، قابل خرج یا قرض دادن به مثابه پول نیستند. آنها هزینه سربار هم نیستند. آنها اعداد و شمارههای خاصی نیستند که هنگام استخدام با آنها به سیستم معرفی شدهاند. آنها به اصطلاحِ شرکتهای کاریابی، موجودی نیستند یا مثل اصطلاحی که گاهی متخصصان فنی استفاده میکنند، گوشتافزار نیستند.
🔸فارغ از همه اینها، کارکنان منابع انسانی نیستند. پول منبع است. زمین منبع است. همینطور آب، نفت، درختها، ساختمانها، کامپیوترها، طلا، زغالسنگ، چهارپایان و قهوه. منابع به ندرت منحصربهفرد هستند. یک قطعه الوار ۲ در ۴ تقریبا مانند هر قطعه الوار دیگری است. منابع، مواد اولیهای هستند که کسبوکارها میتوانند از آنها یک محصول بسازند. انسانها منبع نیستند.
🔸هیچ پدری دست پسر خردسالش را نمیگیرد تا به او امید دهد که وقتی بزرگ شد، منبع شگفتانگیزی خواهد شد. اگر از اصطلاحات و عبارات درستی برای اشاره به کارکنان استفاده نکنیم، به سختی میتوان روابط شرکتها و کارکنان را اصلاح کرد. شما هم ممکن است کارکنان را پیچ و مهره بخوانید؛ یا پیچ و مهرههای گوشت و پوستی سازمان. اصطلاح منابع انسانی هم دقیقا به همین معنا است.
🔸اغلب نیز با کارکنان بر مبنای همین اصطلاحات رفتار میشود. مدیران مسوول اموری مانند استخدام، فرهنگ سازمانی، حقوق، بیمه و آموزش کارکنان، به دلیل آنکه در جلسات در کنار سایر مدیران فنی مانند واحدهای حسابداری و تولید مینشینند، وسوسه میشوند که مانند سایرین از آمار و معیارهای کمی استفاده کنند؛ حتی اگر این آمارها و معیارها هیچ تناسب و توجیهی در استفاده برای انسانها نداشته باشد.
🔸زمانی که افراد را به چشم مهرهها ببینیم، به راحتی میتوان از ادبیاتی استفاده کرد که فقط باید برای استفاده درباره اشیا به کار برده شوند. مواردی مانند کوچکسازی، تقویتشده، مجهز به دانش، مختلط، ماتریسی و مورد نیاز از این زمره هستند. در دستگاههای منابع انسانی، زندگی کاری مردم اغلب به مجموعهای از کلیکها و خودکارسازیها کاهش یافته و برای دستهبندی و گزارشدهی به مدیر استخدام، الفها، بها، جها و...کنار یکدیگر گذاشته میشوند.
🔸علاوه بر آن، گروهبندی براساس نژاد، جنسیت، تخصصها، مهارتها، روانشناسی صنعتی و تیپهای شخصیتی مایرز-بریگز بسیار متداول است. گرایش به رفتار با کارکنان به مثابه مهرههایی صرف، اتفاقی جدید نیست. در فیلم ۱۹۳۶ چارلی چاپلین هم این موضوع به وضوح ترسیم شده است.
همچنین معروف است که هنری فورد اعتراض کرده بود که «چرا وقتی فقط یک جفت دست نیاز دارم، باید با یک انسان کامل سر و کله بزنم؟»
🔸همه فرآیندهای منابع انسانی دیجیتالی شده است؛ از جمله انتخاب، استخدام، آموزش و نگهداشت. اگر قصد تغییر آدرس خود را داشته باشید، در سامانه دیجیتالی این کار را انجام میدهید. اگر آموزش جدیدی بخواهید، آن را از سامانه دریافت خواهید کرد و اگر قصد مشاهده ارزیابی عملکرد خود را داشته باشید، باز هم باید سراغ سامانه منابع انسانی بروید. دیگر متخصصان منابع انسانی به نیازهای شما رسیدگی نمیکنند.
🔸امروزه سازمانهای بسیاری انسانها را له میکنند. مدیریت یک قرن پیش، کارکنان را پیچ و مهره میدید و مدیریت امروز آنها را کدهای کامپیوتری. اولی کارکنان را در خدمت ماشینها میخواست و دومی آنها را در خدمت کامپیوترها میخواهد. اما انسانها منحصربهفرد هستند. دارایی نیستند. منبع نیستند و مدیریت اصولی آنها نیازمند آن است که ماهیت وجودیشان را ببینیم. مدیریت و همکاری اصولی آنها نیازمند مشاهده تفاوتهای کارکنان و قابلیتها و ملاحظاتی است که هر کدام از آنها بهطور مجزا دارند و قابل کدنویسی نیستند.
📍 @hrmgmt ™
🔸کارکنان شما بزرگترین داراییتان نیستند. آنها مال شما نیستند. آنها دارایی نیستند. اموال، دارایی هستند. شما مالک کارکنانتان نیستید. بسیاری از آنها به شما اعتماد ندارند. برخی از شما خوششان نمیآید. بسیاری از آنها مدتی طولانی به همکاری ادامه نخواهند داد. همچنین به آنهایی که بیش از بقیه نیاز دارید، در صورت بدرفتاری زودتر از بقیه راهشان را جدا خواهند کرد.
🔸کارکنان شما، «نیروهای تماموقت» نیستند. هیچ فارغالتحصیلی پس از یافتن نخستین شغل خود با خوشحالی با والدینش تماس نمیگیرد تا به آنها اعلام کند بخشی از صندوق سرمایهگذاریهای یک شرکت شده است!
هیچ پرسنلی خود را بخشی از «سرشماری» شرکت به حساب نمیآورد. «سرشماری» برای چهارپایان استفاده میشود.
🔸کارکنان شما استعداد نیستند. آنها سرمایه انسانی نیستند. قابل صرفهجویی، قابل خرج یا قرض دادن به مثابه پول نیستند. آنها هزینه سربار هم نیستند. آنها اعداد و شمارههای خاصی نیستند که هنگام استخدام با آنها به سیستم معرفی شدهاند. آنها به اصطلاحِ شرکتهای کاریابی، موجودی نیستند یا مثل اصطلاحی که گاهی متخصصان فنی استفاده میکنند، گوشتافزار نیستند.
🔸فارغ از همه اینها، کارکنان منابع انسانی نیستند. پول منبع است. زمین منبع است. همینطور آب، نفت، درختها، ساختمانها، کامپیوترها، طلا، زغالسنگ، چهارپایان و قهوه. منابع به ندرت منحصربهفرد هستند. یک قطعه الوار ۲ در ۴ تقریبا مانند هر قطعه الوار دیگری است. منابع، مواد اولیهای هستند که کسبوکارها میتوانند از آنها یک محصول بسازند. انسانها منبع نیستند.
🔸هیچ پدری دست پسر خردسالش را نمیگیرد تا به او امید دهد که وقتی بزرگ شد، منبع شگفتانگیزی خواهد شد. اگر از اصطلاحات و عبارات درستی برای اشاره به کارکنان استفاده نکنیم، به سختی میتوان روابط شرکتها و کارکنان را اصلاح کرد. شما هم ممکن است کارکنان را پیچ و مهره بخوانید؛ یا پیچ و مهرههای گوشت و پوستی سازمان. اصطلاح منابع انسانی هم دقیقا به همین معنا است.
🔸اغلب نیز با کارکنان بر مبنای همین اصطلاحات رفتار میشود. مدیران مسوول اموری مانند استخدام، فرهنگ سازمانی، حقوق، بیمه و آموزش کارکنان، به دلیل آنکه در جلسات در کنار سایر مدیران فنی مانند واحدهای حسابداری و تولید مینشینند، وسوسه میشوند که مانند سایرین از آمار و معیارهای کمی استفاده کنند؛ حتی اگر این آمارها و معیارها هیچ تناسب و توجیهی در استفاده برای انسانها نداشته باشد.
🔸زمانی که افراد را به چشم مهرهها ببینیم، به راحتی میتوان از ادبیاتی استفاده کرد که فقط باید برای استفاده درباره اشیا به کار برده شوند. مواردی مانند کوچکسازی، تقویتشده، مجهز به دانش، مختلط، ماتریسی و مورد نیاز از این زمره هستند. در دستگاههای منابع انسانی، زندگی کاری مردم اغلب به مجموعهای از کلیکها و خودکارسازیها کاهش یافته و برای دستهبندی و گزارشدهی به مدیر استخدام، الفها، بها، جها و...کنار یکدیگر گذاشته میشوند.
🔸علاوه بر آن، گروهبندی براساس نژاد، جنسیت، تخصصها، مهارتها، روانشناسی صنعتی و تیپهای شخصیتی مایرز-بریگز بسیار متداول است. گرایش به رفتار با کارکنان به مثابه مهرههایی صرف، اتفاقی جدید نیست. در فیلم ۱۹۳۶ چارلی چاپلین هم این موضوع به وضوح ترسیم شده است.
همچنین معروف است که هنری فورد اعتراض کرده بود که «چرا وقتی فقط یک جفت دست نیاز دارم، باید با یک انسان کامل سر و کله بزنم؟»
🔸همه فرآیندهای منابع انسانی دیجیتالی شده است؛ از جمله انتخاب، استخدام، آموزش و نگهداشت. اگر قصد تغییر آدرس خود را داشته باشید، در سامانه دیجیتالی این کار را انجام میدهید. اگر آموزش جدیدی بخواهید، آن را از سامانه دریافت خواهید کرد و اگر قصد مشاهده ارزیابی عملکرد خود را داشته باشید، باز هم باید سراغ سامانه منابع انسانی بروید. دیگر متخصصان منابع انسانی به نیازهای شما رسیدگی نمیکنند.
🔸امروزه سازمانهای بسیاری انسانها را له میکنند. مدیریت یک قرن پیش، کارکنان را پیچ و مهره میدید و مدیریت امروز آنها را کدهای کامپیوتری. اولی کارکنان را در خدمت ماشینها میخواست و دومی آنها را در خدمت کامپیوترها میخواهد. اما انسانها منحصربهفرد هستند. دارایی نیستند. منبع نیستند و مدیریت اصولی آنها نیازمند آن است که ماهیت وجودیشان را ببینیم. مدیریت و همکاری اصولی آنها نیازمند مشاهده تفاوتهای کارکنان و قابلیتها و ملاحظاتی است که هر کدام از آنها بهطور مجزا دارند و قابل کدنویسی نیستند.
📍 @hrmgmt ™
♓️دستورالعملی برای بهبود روابط شغلی
🔸امروزه ایجاد روابط بهتر شغلی نیز به یکی از ضروریترین مولفههای مورد نیاز برای رشد و ترفیع تبدیل شده است. از آنجاکه پیشرفت شغلی حاصل شبکهسازی است، کیفیت روابط کاری میتواند بهطور گسترده بر شانس بالا رفتن از نردبان پیشرفت شغلی بیفزاید.
🔸اکنون که از دلایل اهمیت سرمایهگذاری در زمینه توسعه و بهبود روابط حرفهای آگاه شدهاید، باید با راهکارهای تقویت پیوندهای شغلی برای توسعه مسیر شغلی خود آشنا شوید:
1️⃣ سخت نگیرید.
اگر در حال پیوستن به یک سازمان هستید، با یک جلسه غیررسمی برای آشنایی بیشتر این کار را آغاز کنید. از تجارب آنها بپرسید، از تخصصهای خاص آنها و اینکه آیا بهعنوان یک عضو جدید پذیرای سوالات شما خواهند بود یا نه؟
2️⃣ تواضع و قدردانی را تمرین کنید.
هیچکس نمیخواهد با شخصیتی «همه چیز دان» وقت بگذراند. اگر چنین خصوصیت رفتاری داشته باشید به احتمال زیاد تعداد زیادی از افرادی را که طالب همکاری با شما هستند از دست خواهید داد. همیشه از افرادی که شما را در یادگیری و پیشرفت بهویژه در آغاز فعالیتتان در سازمان یاری میکنند، قدردانی کنید. چرا که این موضوع احتمال شکلگیری روابط مثبت را افزایش میدهد.
3️⃣ مشاهدهگر خوبی باشید.
قبل از هرگونه اظهارنظری، زمان کافی برای درک فرهنگ و هنجارهای موجود اختصاص دهید. اطمینان حاصل کنید که برای تصمیمات سازمان احترام قائل هستید. این احترام و کنجکاوی به پیوندهای عمیق حرفهای ختم خواهند شد.
4️⃣ در سختترین شرایط هم صریح و صادق باشید.
باید برای اصلاح برخی روابط شکست خورده اقدام کنید. بهترین توصیه در این خصوص تشخیص مسالهای است که منجر به ایجاد مشکل شده است، مسوولیت آن را بر عهده بگیرید. جلسهای خصوصی با فرد مورد نظر ترتیب دهید تا با او گفتوگو کرده و عذرخواهی کنید. هرگز برای عذرخواهی دیر نیست.
5️⃣ از روابط کاری خود انتظارات روشنی داشته باشید.
کسب اطمینان از شفافیت انتظارات شما از اعضای تیم نکتهای مهم است. هر چه صراحت بیشتر باشد اعتماد به نفس اعضای تیم بیشتر خواهد بود و آنان از تمام توان خود برای برای انجام خواستههای شما استفاده خواهند کرد.
6️⃣ تعامل و مشارکت را فراموش نکنید.
تقدیر و تشویق راهکاری برای اطمینان دادن به کارکنان است، اطمینان از اینکه ارزشمند هستند. هرچه این اطمینان بیشتر باشد بیشتر برای موفقیت سازمان تلاش خواهند کرد.
7️⃣ به یاد داشته باشید همکاران و اعضای تیم هم انسان هستند
صرفنظر از سمتی که هر شخصی در سازمان دارد، او یک انسان است، درست مثل شما. با آنها مانند هر فرد دیگری تعامل داشته باشید. علایق آنها را بشناسید، با رویاها، زندگی شخصی، عادات و سرگرمیهای مورد علاقه آنها آشنا شوید. هر چه بیشتر با آنها آشنا شوید روابط عمیقتر و بهتری خواهید داشت.
8️⃣ تفاوتهای فردی را بپذیرید.
دانستن اینکه چه رفتاری مناسب تعامل با هر یک از همکاران است، به مهارتهای خاصی نیاز دارد. همه ما انسان هستیم و تجربیات و پیشزمینههای مختلفی داریم که شکلدهنده شخصیت ما هستند. به این تفاوتها احترام بگذارید.
📍 @hrmgmt ™
🔸امروزه ایجاد روابط بهتر شغلی نیز به یکی از ضروریترین مولفههای مورد نیاز برای رشد و ترفیع تبدیل شده است. از آنجاکه پیشرفت شغلی حاصل شبکهسازی است، کیفیت روابط کاری میتواند بهطور گسترده بر شانس بالا رفتن از نردبان پیشرفت شغلی بیفزاید.
🔸اکنون که از دلایل اهمیت سرمایهگذاری در زمینه توسعه و بهبود روابط حرفهای آگاه شدهاید، باید با راهکارهای تقویت پیوندهای شغلی برای توسعه مسیر شغلی خود آشنا شوید:
1️⃣ سخت نگیرید.
اگر در حال پیوستن به یک سازمان هستید، با یک جلسه غیررسمی برای آشنایی بیشتر این کار را آغاز کنید. از تجارب آنها بپرسید، از تخصصهای خاص آنها و اینکه آیا بهعنوان یک عضو جدید پذیرای سوالات شما خواهند بود یا نه؟
2️⃣ تواضع و قدردانی را تمرین کنید.
هیچکس نمیخواهد با شخصیتی «همه چیز دان» وقت بگذراند. اگر چنین خصوصیت رفتاری داشته باشید به احتمال زیاد تعداد زیادی از افرادی را که طالب همکاری با شما هستند از دست خواهید داد. همیشه از افرادی که شما را در یادگیری و پیشرفت بهویژه در آغاز فعالیتتان در سازمان یاری میکنند، قدردانی کنید. چرا که این موضوع احتمال شکلگیری روابط مثبت را افزایش میدهد.
3️⃣ مشاهدهگر خوبی باشید.
قبل از هرگونه اظهارنظری، زمان کافی برای درک فرهنگ و هنجارهای موجود اختصاص دهید. اطمینان حاصل کنید که برای تصمیمات سازمان احترام قائل هستید. این احترام و کنجکاوی به پیوندهای عمیق حرفهای ختم خواهند شد.
4️⃣ در سختترین شرایط هم صریح و صادق باشید.
باید برای اصلاح برخی روابط شکست خورده اقدام کنید. بهترین توصیه در این خصوص تشخیص مسالهای است که منجر به ایجاد مشکل شده است، مسوولیت آن را بر عهده بگیرید. جلسهای خصوصی با فرد مورد نظر ترتیب دهید تا با او گفتوگو کرده و عذرخواهی کنید. هرگز برای عذرخواهی دیر نیست.
5️⃣ از روابط کاری خود انتظارات روشنی داشته باشید.
کسب اطمینان از شفافیت انتظارات شما از اعضای تیم نکتهای مهم است. هر چه صراحت بیشتر باشد اعتماد به نفس اعضای تیم بیشتر خواهد بود و آنان از تمام توان خود برای برای انجام خواستههای شما استفاده خواهند کرد.
6️⃣ تعامل و مشارکت را فراموش نکنید.
تقدیر و تشویق راهکاری برای اطمینان دادن به کارکنان است، اطمینان از اینکه ارزشمند هستند. هرچه این اطمینان بیشتر باشد بیشتر برای موفقیت سازمان تلاش خواهند کرد.
7️⃣ به یاد داشته باشید همکاران و اعضای تیم هم انسان هستند
صرفنظر از سمتی که هر شخصی در سازمان دارد، او یک انسان است، درست مثل شما. با آنها مانند هر فرد دیگری تعامل داشته باشید. علایق آنها را بشناسید، با رویاها، زندگی شخصی، عادات و سرگرمیهای مورد علاقه آنها آشنا شوید. هر چه بیشتر با آنها آشنا شوید روابط عمیقتر و بهتری خواهید داشت.
8️⃣ تفاوتهای فردی را بپذیرید.
دانستن اینکه چه رفتاری مناسب تعامل با هر یک از همکاران است، به مهارتهای خاصی نیاز دارد. همه ما انسان هستیم و تجربیات و پیشزمینههای مختلفی داریم که شکلدهنده شخصیت ما هستند. به این تفاوتها احترام بگذارید.
📍 @hrmgmt ™
♓️ عوامل بهبود عملکرد تیم
سه عنصر برای ایجاد یک تیم با عملکرد بالا مورد نیاز است:
اولین عنصر، We: چگونه از هدف، هویت و روابط برای ایجاد زمینه مشترک و اعتماد بین اعضای تیم و رهبر تیم استفاده میکنیم.
دومین عنصر، Team: نحوه استفاده از نقشها، اهداف تیم، مشوقها، برنامه ریزیها و تصمیم گیری برای ایجاد شرایط برای عملکرد بهینه تیم.
سومین عنصر، Up: نحوه ایجاد انگیزه، توسعه، کشش و رهبری برای بالا بردن سطح عملکرد تیم.
📍 @hrmgmt ™
سه عنصر برای ایجاد یک تیم با عملکرد بالا مورد نیاز است:
اولین عنصر، We: چگونه از هدف، هویت و روابط برای ایجاد زمینه مشترک و اعتماد بین اعضای تیم و رهبر تیم استفاده میکنیم.
دومین عنصر، Team: نحوه استفاده از نقشها، اهداف تیم، مشوقها، برنامه ریزیها و تصمیم گیری برای ایجاد شرایط برای عملکرد بهینه تیم.
سومین عنصر، Up: نحوه ایجاد انگیزه، توسعه، کشش و رهبری برای بالا بردن سطح عملکرد تیم.
📍 @hrmgmt ™
♓️ویژگیهای مشترک افراد باهوش و متفکر چیست؟
🔸به نظر میرسد باهوشترین فردی که میشناختم، واقعا آنقدرها هم باهوش نبود.
او دائما در ابتدای صحبتهایش از عباراتی مانند «من فکر میکنم» و «به نظر میرسد» استفاده میکرد. وقتی از او نظر میخواستند، مطمئن نشان نمیداد و مرتبا بازخورد میخواست و دنبال نظرات دیگران بود و از آنها میخواست دربارهاش صحبت کنند.
🔸در حالیکه داشتم از او ناامید میشدم، با گذشت زمان فهمیدم که این رفتارها نشات گرفته از یک عقل خیرهکننده هستند. او یک آدم هوشمند بود. هوشمند به معنای واقعی کلمه، یک آدم بصیر و درخشان و بسیار باهوش درباره هر چیزی حتی ارتباط با مردم!
🔸این وضعیت به اثر Dunning-Kruger معروف است. در این اثر افراد با توانایی بالا تمایل دارند این توانایی نسبی خود را پایینتر بیاورند و در عین حال تصور میکنند وظایفی که برای آنها آسان است، برای دیگران نیز آسان خواهد بود.
🔸هرچه باهوشتر باشید، کمتر فکر میکنید که میدانید؛ چون شما واقعا میدانید واقعا چه چیزهای زیادی برای دانستن وجود دارد.
این خصلت یک اعتقاد درونی است که علیرغم شواهدی که نشان میدهد بسیار میداند و باهوش و متفکر است، ولی خودش اینطور فکر نمیکند و اطلاعاتش را ناکافی میداند و سطح متوسطی در پیش میگیرد.
🔸«آدام گرنت»، نویسنده کتابهای انگیزشی و خلاقیت، در کتاب «Think Again» مینویسد:
«متفکران بزرگ میدانند همه ما نسبت به برخی دانستنیها ناآگاه هستیم و خود را متعهد به دانستن بیشتر میکنند. آنها پرسشهای جدیدی مطرح میکنند تا بیشتر بیاموزند، چون تلاش برای یادگیری هرگز پایانی ندارد. عادت این یادگیرندگان مادامالعمر این است که تا میتوانند از هر فردی که ملاقات میکنند، چیزی یاد بگیرند.»
◀️ ویژگی مشترک همه افراد باهوش و متفکر
🔸«جف بزوس»، مدیرعامل شرکت آمازون میگوید: «باهوشترین افراد، دائما در حال تجدیدنظر در ادراک خود هستند و در مسئلهای که قبلا حل کردند، دوباره فکر کرده و تجدیدنظر میکنند.»
🔸از نظر «بزوس» اثبات اندیشه، یک ویژگی مثبت نیست. خود او مرتبا اطرافیانش را ترغیب میکند به جستوجوی دادههای جدید، دیدگاههای جدید، تجزیه و تحلیلهای جدید بروند. چرا؟ چون خردمندی در اطمینان و یقین نیست. خردمندی این است که بدانید اگرچه ممکن است خیلی چیزها را بدانید، اما باز هم موارد زیادی هست که هنوز نمیدانید.
🔸خردمندی یعنی به جای تلاش برای اثبات درست بودن، برای کشف حقیقت تلاش کنید. خردمندی یعنی درک کنید که در اشتباه هستید و با کمال ادب عقبنشینی کنید.
متفکران بزرگ از اشتباه نمیترسند و به اشتباه خود اعتراف میکنند. به راحتی میگویند پاسخ همه پرسشهای عالم را نمیدانند و از گفتن عبارتهایی مانند «من فکر میکنم» به جای «من می دانم» ابایی ندارند.
🔸همانطور که «آدام گرنت» هم مینویسد: «غرور و مستبد بودن باعث کور شدن نسبت به نقاط ضعف خودمان میشود. فروتنی یک لنز بازتابنده است و به ما کمک میکند تا واضحتر ببینیم. فروتنی با اعتماد به نفس یک لنز اصلاحی است که کمک میکند از نقاط ضعف عبور کنیم.»
فروتنی ما را قادر میسازد این واقعیت را بپذیریم که از قبل چه چیزهایی را میدانیم و چه چیزهایی را نمیدانیم! چیزی که ما نمیدانیم، همان چیزی است که دیگران میدانند.
📍 @hrmgmt ™
🔸به نظر میرسد باهوشترین فردی که میشناختم، واقعا آنقدرها هم باهوش نبود.
او دائما در ابتدای صحبتهایش از عباراتی مانند «من فکر میکنم» و «به نظر میرسد» استفاده میکرد. وقتی از او نظر میخواستند، مطمئن نشان نمیداد و مرتبا بازخورد میخواست و دنبال نظرات دیگران بود و از آنها میخواست دربارهاش صحبت کنند.
🔸در حالیکه داشتم از او ناامید میشدم، با گذشت زمان فهمیدم که این رفتارها نشات گرفته از یک عقل خیرهکننده هستند. او یک آدم هوشمند بود. هوشمند به معنای واقعی کلمه، یک آدم بصیر و درخشان و بسیار باهوش درباره هر چیزی حتی ارتباط با مردم!
🔸این وضعیت به اثر Dunning-Kruger معروف است. در این اثر افراد با توانایی بالا تمایل دارند این توانایی نسبی خود را پایینتر بیاورند و در عین حال تصور میکنند وظایفی که برای آنها آسان است، برای دیگران نیز آسان خواهد بود.
🔸هرچه باهوشتر باشید، کمتر فکر میکنید که میدانید؛ چون شما واقعا میدانید واقعا چه چیزهای زیادی برای دانستن وجود دارد.
این خصلت یک اعتقاد درونی است که علیرغم شواهدی که نشان میدهد بسیار میداند و باهوش و متفکر است، ولی خودش اینطور فکر نمیکند و اطلاعاتش را ناکافی میداند و سطح متوسطی در پیش میگیرد.
🔸«آدام گرنت»، نویسنده کتابهای انگیزشی و خلاقیت، در کتاب «Think Again» مینویسد:
«متفکران بزرگ میدانند همه ما نسبت به برخی دانستنیها ناآگاه هستیم و خود را متعهد به دانستن بیشتر میکنند. آنها پرسشهای جدیدی مطرح میکنند تا بیشتر بیاموزند، چون تلاش برای یادگیری هرگز پایانی ندارد. عادت این یادگیرندگان مادامالعمر این است که تا میتوانند از هر فردی که ملاقات میکنند، چیزی یاد بگیرند.»
◀️ ویژگی مشترک همه افراد باهوش و متفکر
🔸«جف بزوس»، مدیرعامل شرکت آمازون میگوید: «باهوشترین افراد، دائما در حال تجدیدنظر در ادراک خود هستند و در مسئلهای که قبلا حل کردند، دوباره فکر کرده و تجدیدنظر میکنند.»
🔸از نظر «بزوس» اثبات اندیشه، یک ویژگی مثبت نیست. خود او مرتبا اطرافیانش را ترغیب میکند به جستوجوی دادههای جدید، دیدگاههای جدید، تجزیه و تحلیلهای جدید بروند. چرا؟ چون خردمندی در اطمینان و یقین نیست. خردمندی این است که بدانید اگرچه ممکن است خیلی چیزها را بدانید، اما باز هم موارد زیادی هست که هنوز نمیدانید.
🔸خردمندی یعنی به جای تلاش برای اثبات درست بودن، برای کشف حقیقت تلاش کنید. خردمندی یعنی درک کنید که در اشتباه هستید و با کمال ادب عقبنشینی کنید.
متفکران بزرگ از اشتباه نمیترسند و به اشتباه خود اعتراف میکنند. به راحتی میگویند پاسخ همه پرسشهای عالم را نمیدانند و از گفتن عبارتهایی مانند «من فکر میکنم» به جای «من می دانم» ابایی ندارند.
🔸همانطور که «آدام گرنت» هم مینویسد: «غرور و مستبد بودن باعث کور شدن نسبت به نقاط ضعف خودمان میشود. فروتنی یک لنز بازتابنده است و به ما کمک میکند تا واضحتر ببینیم. فروتنی با اعتماد به نفس یک لنز اصلاحی است که کمک میکند از نقاط ضعف عبور کنیم.»
فروتنی ما را قادر میسازد این واقعیت را بپذیریم که از قبل چه چیزهایی را میدانیم و چه چیزهایی را نمیدانیم! چیزی که ما نمیدانیم، همان چیزی است که دیگران میدانند.
📍 @hrmgmt ™
♓️مهمترین کاری که در شرکت انجام میدهید، چه کاری است؟
🔴اگر از مدیران شرکتهای بزرگ بپرسید «مهمترین کاری که در شرکت انجام میدهید چه کاری است؟» بیشتر آنها به طور غیر ارادی پاسخ میدهند: «شرکت در جلسهها». اگر بیشتر سماجت کنید احتمالا پاسخ آنها چیزی شبیه به این موارد خواهد بود:
«ابداع استراتژیها، ایجاد همکاریها، ارتقای داراییهای شرکت در یک بازار رقابتی رو به رشد و ...».
🔴حالا تصور کنید همان سوال را از مربیان برتر ورزشی یا مدیران کل میپرسید. آنها هم تمام روز را در جلسهها سپری میکنند. با این حال، احتمالا میگویند مهمترین کاری که انجام میدهند، انتخاب افراد و جذب نیروی تازه است!
🔴برای یک مدیر، پاسخ درست به سوال «مهمترین کاری که در شرکت انجام میدهید، چه کاری است؟» -استخدام است!
🔴به همین خاطر است که برای مدیران گوگل ، صرف زمان و انرژی جهت اطمینان حاصل کردن از اینکه بهترین افراد ممکن را جذب میکنند، در اولویت است.
📍 @hrmgmt ™
🔴اگر از مدیران شرکتهای بزرگ بپرسید «مهمترین کاری که در شرکت انجام میدهید چه کاری است؟» بیشتر آنها به طور غیر ارادی پاسخ میدهند: «شرکت در جلسهها». اگر بیشتر سماجت کنید احتمالا پاسخ آنها چیزی شبیه به این موارد خواهد بود:
«ابداع استراتژیها، ایجاد همکاریها، ارتقای داراییهای شرکت در یک بازار رقابتی رو به رشد و ...».
🔴حالا تصور کنید همان سوال را از مربیان برتر ورزشی یا مدیران کل میپرسید. آنها هم تمام روز را در جلسهها سپری میکنند. با این حال، احتمالا میگویند مهمترین کاری که انجام میدهند، انتخاب افراد و جذب نیروی تازه است!
🔴برای یک مدیر، پاسخ درست به سوال «مهمترین کاری که در شرکت انجام میدهید، چه کاری است؟» -استخدام است!
🔴به همین خاطر است که برای مدیران گوگل ، صرف زمان و انرژی جهت اطمینان حاصل کردن از اینکه بهترین افراد ممکن را جذب میکنند، در اولویت است.
📍 @hrmgmt ™
♓️بهترین زمان اخراج
✅ اگر به هردليلي قصد داريد كارمندي را اخراج كنيد
بهترين زمان اخراج روز آخر كاري هفته است. اين باعث مي شود كارمند تعطيلات آخر هفته را براي غلبه بر احساساتش، جمع آوري آگهي هاي استخدامي و شروع جستجو براي كار جديد داشته باشد.
اخراج در روز اول كاري هفته، تمام نظم زندگي روزمره او را به هم مي زند.
همچنين ساعات پاياني روز را براي اعلام خبر اخراج در نظر بگيريد. در صورتيكه اول وقت اداري اعلام كنيد، كارمند مورد نظر فرصت كافي براي سم پاشي و ابراز ناراحتي خود در ميان ساير همكاران را خواهد داشت كه بدون شك منجر به كاهش انگيزش پرسنل مستقر در سازمان خواهد شد.
✅ كارمندانتان را تا حد امكان از دست ندهيد.متاسفانه راه حل دم دستي و ابتدايي بسياري از مديران امروزي، اخراج پرسنل يا تعديل نيروست.
يادتون باشه، بابت هر دقيقه از زماني كه كارمندتان در شركت شما فعاليت كرده ، هزينه صرف كرديد. پس به راحتي از دستش نديد.
سعي كنيد محل فعاليتش را تغيير بديد، يا اتاقش را تغيير بديد، مسؤليت هاي جديد بديد و اصطلاحا او را به چالش بكشيد.
📍 @hrmgmt ™
بهترين زمان اخراج روز آخر كاري هفته است. اين باعث مي شود كارمند تعطيلات آخر هفته را براي غلبه بر احساساتش، جمع آوري آگهي هاي استخدامي و شروع جستجو براي كار جديد داشته باشد.
اخراج در روز اول كاري هفته، تمام نظم زندگي روزمره او را به هم مي زند.
همچنين ساعات پاياني روز را براي اعلام خبر اخراج در نظر بگيريد. در صورتيكه اول وقت اداري اعلام كنيد، كارمند مورد نظر فرصت كافي براي سم پاشي و ابراز ناراحتي خود در ميان ساير همكاران را خواهد داشت كه بدون شك منجر به كاهش انگيزش پرسنل مستقر در سازمان خواهد شد.
يادتون باشه، بابت هر دقيقه از زماني كه كارمندتان در شركت شما فعاليت كرده ، هزينه صرف كرديد. پس به راحتي از دستش نديد.
سعي كنيد محل فعاليتش را تغيير بديد، يا اتاقش را تغيير بديد، مسؤليت هاي جديد بديد و اصطلاحا او را به چالش بكشيد.
📍 @hrmgmt ™
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
♓️ مفهوم شایستگی کلیدی (core competency) به زبان ساده
در خودمان هم چیزی داشته باشیم که رابطه با ما برای دیگران جذاب باشد.
مشخصاً مقصودم از چیز، یک توانمندی خاص است.
سالها پیش در دفتر ما، خانم زیبایی بودند که صرفاً به دلیل همین ویژگی، مسئولیت فروش یکی از برندها به ایشان واگذار شده بود. انصافاً هم فروش خوبی داشتند. هر کسی هم با شرکت تماس میگرفت به جای صحبت با هر یک از ما – که از نظر موقعیت سازمانی برتر از ایشان بودیم – با او صحبت میکرد. همیشه به او میگفتم: کمی هم برای یادگیری بازرگانی وقت بگذار. کمی هم مشخصات فنی محصولات را بخوان. میگفت: محمدرضا. Competency من (کلاس زبان رفته بود و به شایستگی میگفت Competency) شبکه سازی است.
مجموعه بزرگی از دوستانم را ایجاد کردهام و فروش یعنی همین. اما تو بهتر است مشخصات فنی را بخوانی! (احتمالاً به خاطر قیافهام میگفت).
حدود یک سال بعد، یکی از رقبای ما وارد بازار شد و به تدریج سهم ما در بازار کمتر و کمتر شد. حتی برخی از مشتریان سنتی ما به سراغ شرکت رقیب رفتند. خوب یادم هست که یک بار برای یک جلسه دعوت شدم و نمایندهی فروش شرکت رقیب هم درآنجا بود. زیبایی چهرهی او را که دیدم و با همکار خودمان مقایسه کردم، به مشتریان حق دادم!
💡توانمندی خاص چیزی است که تا حد امکان کمیاب باشد، در بلندمدت حفظ شود و ضمناً با تلاش و کوشش قابل بهبود باشد و چیزی است که ارزش تبادلی بلندمدت داشته باشد.
به معنای اینکه دیگران حاضر باشند برای ایجاد رابطه بلندمدت و بهرهمند شدن از این توانمندی، تلاش کنند و بخشی از منابع خود را با ما به اشتراک بگذارند.
📍 @hrmgmt ™
در خودمان هم چیزی داشته باشیم که رابطه با ما برای دیگران جذاب باشد.
مشخصاً مقصودم از چیز، یک توانمندی خاص است.
سالها پیش در دفتر ما، خانم زیبایی بودند که صرفاً به دلیل همین ویژگی، مسئولیت فروش یکی از برندها به ایشان واگذار شده بود. انصافاً هم فروش خوبی داشتند. هر کسی هم با شرکت تماس میگرفت به جای صحبت با هر یک از ما – که از نظر موقعیت سازمانی برتر از ایشان بودیم – با او صحبت میکرد. همیشه به او میگفتم: کمی هم برای یادگیری بازرگانی وقت بگذار. کمی هم مشخصات فنی محصولات را بخوان. میگفت: محمدرضا. Competency من (کلاس زبان رفته بود و به شایستگی میگفت Competency) شبکه سازی است.
مجموعه بزرگی از دوستانم را ایجاد کردهام و فروش یعنی همین. اما تو بهتر است مشخصات فنی را بخوانی! (احتمالاً به خاطر قیافهام میگفت).
حدود یک سال بعد، یکی از رقبای ما وارد بازار شد و به تدریج سهم ما در بازار کمتر و کمتر شد. حتی برخی از مشتریان سنتی ما به سراغ شرکت رقیب رفتند. خوب یادم هست که یک بار برای یک جلسه دعوت شدم و نمایندهی فروش شرکت رقیب هم درآنجا بود. زیبایی چهرهی او را که دیدم و با همکار خودمان مقایسه کردم، به مشتریان حق دادم!
💡توانمندی خاص چیزی است که تا حد امکان کمیاب باشد، در بلندمدت حفظ شود و ضمناً با تلاش و کوشش قابل بهبود باشد و چیزی است که ارزش تبادلی بلندمدت داشته باشد.
به معنای اینکه دیگران حاضر باشند برای ایجاد رابطه بلندمدت و بهرهمند شدن از این توانمندی، تلاش کنند و بخشی از منابع خود را با ما به اشتراک بگذارند.
📍 @hrmgmt ™