Telegram Web Link
دولتهای ترک در اولین اقدام برای رواج الفبای مشترک همه ترکهای جهان، چاپ کتابهای چینگیز آیتماتوف را در دستور کار قرار داده‌اند که انتخاب بسیار درستی است. زیرا چینگیز خالق داستان مانقورد و از خود بیگانگی ترکهایی است که در دست دشمن اسیرند و بازگشت به هویت نیز باید با آثار او آغاز می‌شد.

مانقورد انسان بدبختی است که فقط از سخنان ارباب اطاعت می‌کند و چیزی از خودش ندارد. اگر ارباب از او بخواهد که مادرش را بکشد، این کار می‌کند. تنها راه رهایی و هویت‌یابی یک مانقورد این است که ارباب بر صورت او تف کرده و بگوید: برو گم شو و در این صورت مانقورد از او اطاعت کرده و می‌رود.

فردی از سخنگوی دولت پزشکیان درباره ترکی حرف زدن استاندار آذربایجان شرقی در جلسه احیای دریاچه اورمیه و با حضور استاندار آذربایجان غربی پرسید و او گفت: زبان رسمی کشور چه در گفتار و چه در نوشتار زبان فارسی است و قاعدتاً تذکر داده می‌شود.

بارها به مقاماتی که اولدورم بولدورم می‌کردند گفته‌ایم که آنها شما را آدم حساب نمی‌کنند ولی اینها نفهمیدند و ما منتظر بودیم تا ارباب مستقیم بر چهره اینها تف کرده و بگوید که شما آدم نیستید و نمی‌توانید زبان، هویت و پدر و مادر داشته باشید تا بلکه این بدبختها بیدار شوند. حالا سخنگوی دولت همان کار کرده و باید دید واکنش اینها چه خواهد بود. تذکر بدهید، تذکر سفت و سخت بدهید.

-----------
@ibrahimsavalan
خوی شهری‌نین سئویملی اوغلو، شریف دانشگاهی‌نین ماذونو، عزیز دوست و میللی فعال مهندس محمد عباسپور دونیاسینی دییشدی و غملریمیز اوستونه غم قالادی.

تقریبن ۲۰ ایل اوول محمد عباسپورا شوخلوغا سانای‌ین آتاسی دئیردیک. چونکو او گونلر اونون کیچیک قیزی سانای، ستارخان مراسیمیندن اللر اوستونه قالخیب شعر اوخوماقلا اونودولماز بیر صحنه یاراتمیشدی و اونا گؤره بعضن محمدی قیزی سانای‌لا تانییب و اونا سانای‌ین آتاسی دئیردیلر.

سونرالار سیخ سیخ گؤروشوب، دانیشاردیق و چوخلو ایشلرده بیرلیک‌ده چالیشاردیق. نه یازیق کی تورپاق محمده یئریکله‌میشدی و اونو بیزدن آلدی.

ابراهیم جعفرزاده، مینا کهربایی و اونلارین کیچیک قیزی آیلانین یاس مراسیمینده دانیشیق وظیفه‌سینی بیز اوچ نفره وئرمیشدیلر و حسن دمیرچی، محمد عباسپور و من او مراسیمده ابراهیم و مینا حاقدا دانیشدیق و ایندی محمد حایاتا گؤز یومدو و بیلدییم قدر محمود بی فضلی اونون یانیندادیر.

محمد عباسپور میللی فعالیت‌لریندن علاوه شهرلریمیزین خسته‌خانالارینی طبی دستگاهلارلا تجهیز ائتمکده بؤیوک آددیملار آتمیشدی و اونون میراثی شهرلریمیزده یاشاییب خالقیمیزا یاشام باغیشلایاجاق. او داغچی‌لیغی چوخ سئوردی و یقین روحو ابدی اولاراق داغلاریمیزی دولاشاجاق.
دولاشیرام ائللری
کؤکسومده هیجانیم
گئجیکسه ده باهاریم
اوجالیقدان ائنمه، سن
ائنمه آذربایجانیم.

----------
@ibrahimsavalan
این گزارشگر اوزبک از اینها می‌پرسد که ارکک‌لر چیرایلی‌می عیال‌لار چیرایلی؟ و بحث بر سر زیبایی مردان یا زنان است. چیرایلی در برخی لهجه‌های ترکی به معنی زیباست و ما علاوه بر چیرایلی لغات دیگری مانند گؤزل، گؤیچک، گؤرورکلو و قشنگ را داریم که با اندکی تفاوت همگی بمعنی زیبا هستند.

لغت جمیل در عربی بمعنی زیباست و لغت جمال بمعنی چهره و همریشه با آن است. یعنی در فرهنگ عربی زیبایی براساس چهره تعیین می‌شود که جمیل و جمال از یک ریشه‌اند. در زبان ترکی نیز گؤزل با گؤز و قشنگ با قاش در ارتباط است و این دو لغت و زیبایی مد نظر این لغات براساس چشم و ابرو ساخته شده‌اند. گرهارد دورفر آلمانی، ترکی بودن لغت قشنگ را تایید کرده و میرعلی سیدورف در صفحات ۳۲ ،۳۳ ،۳۴ کتاب «آذربایجان خالقی‌نین سویکؤکونو دوشونرکن» در تشریح لغت قاش می‌نویسد که قاشقارماق بمعنی درخشندگی بوده و قاش در اصل درخشندگی خطی سیاه در دل سفیدی و یا درخشندگی خطی سفید در دل سیاهی است و به موهای سفید پیشانی حیواناتی مانند اسب، قاشقا می‌گوییم و به خط سیاهی که لحظه غروب در افق دیده می‌شود نیز قاش گفته می‌شود و نوحه معروف حضرت رقیه با مطلع «گون سارالدی گلمه‌دی، قاش قارالدی گلمه‌دی» مثالی برای این مفهوم لغت قاش می‌باشد. به نگین انگشتر نیز اوزوک قاشی گفته می‌شود و قاش در اصل درخشندگی و زیبایی بوده و واژه قشنگ برگرفته از آن است.

لغت گؤزل با گؤز و لغت گؤز با فعل گؤرمک مرتبط بوده و بمعنی ابزار دیدن است و ارتباط لغات گؤزل و گؤروکلو با فعل گؤرمک نشان می‌دهد که این لغات علاوه بر مفهوم زیبایی، چشم‌نواز نیز هستند و شیخ سلیمان افندی در لغتنامه جغتایی به لغاتی مانند گؤروک، گؤروکابای، گؤرکان (لقب امیر تیمور) و گؤرکای اشاره می‌کند که همگی مفهوم زیبایی و چشم‌نواز دارند.

اگر گؤزل با زیبایی چشم و قشنگ با زیبایی قاش مرتبط است، چیرایلی زیبایی رنگ و رخساره است و مراد از آن نورانی بودن رنگ و پوست چهره است و لغاتی مانند چیراق و چیرلاماق اقوام آن می‌باشند.

و لغت گؤیچک فراتر از همه اینها و به زیبایی قلب و احساس و اندیشه دلالت دارد. لغت گؤنگ بمعنی احساس و اندیشه است و لغات گؤنگول، کؤنول، گؤنول و گؤیول بمعنی قلب، دل، فکر، اندیشه و نظایر آن هستند. از آنجا که گؤیول و آرزوها و احساسات ما در ارتباط با گؤی و آسمان می‌باشد، لغت گؤیچک، گؤوچک، گؤگچک نیز بمعنی پریوش و زیبای آسمانی بوده و در کنار آن نشانگر زیبایی احساس و اندیشه نیز می‌باشد.

-----------
@ibrahimsavalan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایکی گونده ایکی «تذکر» آلدیق. بیرینی عثمان مجلیسدن گؤندردی، باشقا‌سینی دؤولتدن آلدیق. هر ایکیسی‌نین ده جاوابینی بو بالاجا قیزیمیز وئردی:
آذربایجان وار اولسون
ایسته‌مه‌ین کور اولسون
یولا دوام...

------------
@ibrahimsavalan
دونن اوکتوبرون ۱۸ی آذربایجان‌دا مستقل‌لیگین یئنی‌دن برپاسی گونو ایدی و او گون هر نه‌یین دایاغی‌دیر.

مصطفی کمال آتاتورک اؤز ساراییندا، محمدامین رسول‌زاده و اونون عمی‌سی اوغلو محمدعلی‌نی قبول ائدیر. اونلار ایچری داخیل اولان کیمی آتاتورک یئریندن قالخیب، اونلارا طرف ایرلی‌له‌ییر، قوجاقلاشیب اؤپوشورلر.

هر اوچو کیچیک ده‌یرمی ماسا استول آرخاسیندا اه‌یله‌شیر و آتاتورک سؤزلرینی بئله باشلاییر:

محمدامین بی، من دونیایا سندن اوچ ایل تئز گؤز آچمیشام. آنجاق بوتون تورک عالمینده تورکون استقلال بایراغینی سن قالدیرمیسان و بایراق ائنمه‌سین دئیه، من سنین الیندن آلیب تورکییه اوزرینده دالغالاندیرمیشام. ائنمز دئمیسن بو بایراق، ائنمه‌یه‌جکدیر.

رسول‌زاده بئله جاوابلاییر:

افندیم، آزاد تورک دونیاسینین ایکی اه‌ییلمز بایراغی‌نین بیری سنین الینده‌دیر، او بیری منیم تن‌یمه ساریلمیشدیر. اولو تانریمدان آرزوم بودور کی، آذربایجاندا مستقل‌لیک غلبه چالسین و افندیم، سیزینله بیرلیکده بو قوشا تورک بایراغی ایله آذربایجانا قدم باساق.

آتاتورک:

ایشاللاه، امین بی. آزادلیغین دا، برابرلیگین ده، عدالتین ده دایاغی میللی مستقل‌لیک‌دیر. مستقل‌لیک ائله بیر ایشیقدیر کی، اونون قارشیسیندا زنجیرلر اه‌ریییر، تاج و تاختلار باتیر، یوخ اولور. میللتین دوستاقلیغی اوزرینده قورولموش قوروملار هر یاندان ییخیلماغا محکومدور.

رسولزاده و آتاتورک آرزولارینا چاتیب و مستقل آذربایجانا قدم باسمادیلار، آما ۷۱ ایل سونرا اوکتوبرون ۱۸ ینده، او آرزو چین اولدو و ایندی او جمهوریت ائله پارلاق گونلر یاشاییر کی گورجوستانین سابیق پرزیدنتی میخائیل ساکاشویلی زیندان‌دان گؤندردیگی پایلاشیم‌دا بئله یازیر: اصلینده الهام علییئو روسیه ایله مناسبت‌لرده بوتون قافقازین شرفینی قورودو و دیگرلرینه‌ده نمونه اولدو.

------------
@ibrahimsavalan
درخت گیلاس ما هم سابقه بیماری دارد ولی تا وقتی که جلادی با تبر به جانش نیافتاده، می‌تواند سالها زندگی کند و وزیری که سکان آموزش و پرورش ما را گرفته نمی‌داند که موجود زنده‌ای وجود ندارد که سابقه بیماری نداشته باشد و اگر قرار بر فوت همه دارندگان سابقه بیماری بود، امثال ایشان خیلی پیشتر می‌پوسید و زنده نمی‌ماند تا زندگی دیگران را چنین بی‌ارزش پندارد. اگر وجود سابقه بیماری مقتول، قتل‌ را توجیه می‌کرد اصلا حقوق و چیزی به نام علت قتل بی‌معنی می‌شد و هر قاتلی می‌توانست به دادگاه بگوید که طرف سابقه بیماری داشت و عجب دنیای مزخرفی است جهان ذهنی این افراد.

اتفاقا خود این افراد نه تنها سابقه بیماری دارند بلکه همچنان بیمارند و بیماری آنها این است که نمی‌توانند قصور خود و زیردستان خود را پذیرفته و خودی‌ها را مواخذه کنند و به هر قیمتی شده همچنان میخواهند خودشان را گول زده و میلیونها انسان داخل این سیستم را معصوم و فراتر از قانون بدانند که نباید اتهامی متوجه آنها باشد.

از قرار برخی از این بیماران بهبود یافته‌اند که علیرضا منادی، نماینده تبریز و رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس یکی از آنهاست که شش روز بعد از مرگ نیما نجفی، دانش‌آموز روستای سهرین زنجان، اعلام کرد که مرگ آن طفل معصوم ۱۴ ساله به دلیل تنبیه بدنی بوده و در نامه‌ای به این بیمار آموزش و پرورش، نوشت که «مطلع شدیم این دانش‌آموز مقطع متوسطه اول در تاریخ ۹ مهر به دلیل ایست قلبی ناشی از تنبیه بدنی و فشار جسمانی از سوی مسئولان مدرسه فوت کرده است.» منادی همچنین خواهان صدور دستور بررسی دقیق موضوع از سوی وزیر آموزش و پرورش و گزارش نتیجه آن به کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شد و تاکید کرد که «دستورات لازم داده شود تا دیگر شاهد چنین حوادث تلخ و غم‌انگیزی نباشیم.» و از قرار آقای وزیر برای اینکه به بررسی و دادرسی تن ندهد، چنین غیب‌گویی کرده است.

از ته دل آرزو داریم که بیماری نادانی وزیران ما بهبود یابد و آنها مسئولیت اعمال خود و زیردستان خود را برعهده بگیرند که این آرزوی زیادی نیست و پذیرش مسئولیت اعمالشان از طرف آنها نیز سخت نخواهد بود. زیرا بعد از طی فرآیند دادرسی،دحقوق خانواده مقتول از میلیاردها پول بی‌زبانی که هر روز حیف و میل می‌کنند، پرداخت خواهد شد و مشکلی متوجه آنها نخواهد شد ولی کمربندهای خود محکم می‌بندند تا کسی از آنها حساب رسی نکند.

----------
@ibrahimsavalan
مختوم‌قلی فراغی از دردانه‌های ادبیات است که پنج سال دیگر ۳۰۰ ساله می‌شود. جهان‌بینی مختوم ترکیبی از فرهنگ شفاهی آن دوره و آثار مکتوب ماقبل اوست و او با همین پس زمینه، تبریز را سمبل توران و اصفهان را سمبل ایران دانسته و می‌گوید:
بیز ایستردیک اولو ارن
بیزه قسمت اولدو هجران
کیمی گزدی ایران توران
کیم اصفهان تبریز آشدی.

در ادبیات گذشته سه‌گانه توران، فارس، عراق یا تبریز، شیراز، بغداد یا سه‌گانه ترک و تاز و تاجیک خلاصه جهان در نظر گرفته شده است. برای مثال حافظ آرزو می‌کند که اشعارش بعد از عراق عجم و فارس به دست بغداد و تبریز یا همان عرب و ترک نیز برسد:
عراق و فارس گرفتی به شعر خود حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
و یا در مدح سلطانی می‌گوید:
عاقبت، شیراز و تبریز و عراق
چون مسخر کرد، وقتش در رسید.

درباره مجموعه پنج جلدی تبریزنامه (به همت صالح سجادی) بیشتر خواهم نوشت و در آن کتاب هم سه‌گانه تبریز، شیراز، بغداد یا توران، فارس، عراق، نشانگر ذهنیت مردم آن دوره است و عبدالرحمان جامی بیش از همگان این سه‌گانه را سه رکن جهان دانسته و بارها می‌گوید:
تبریز و عراق ساحت بارگهت
بر چهره فارس خال چتر سیهت.
تا طفیل لحن او سازد سرود بزم خویش
خسرو تبریز، شاه فارس، سلطان عراق.
جامی چو رو نهاد ز تبریز در عراق
شوخی ز فارس راه دلش در میانه برد.

ملاپناه واقف کابل را موطن فارسها و شهرهایی مانند تبریز و مکه و مدینه را برای ترک و عرب در نظر می‌گیرد و برخی شاعران عمدتا ترک بجای سه‌گانه، جهان را به دو گروه ترک- عرب و تبریز- بغداد تقسیم کرده و عنصر فارس و شیراز را لحاظ نمی‌کنند و خواجوی کرمانی می‌گوید:
خواجو کنار دجله بغداد جنت است
لیکن میان خطه‌ی تبریز خوشتر است.

جهان ذهنی شاه اسماعیل نیز همان دوگانه تبریز و بغداد یا همان عجم و عرب است و حضرت بئیرک قوشچواوغلو نیز جهان را به ملک عرب و ترکستان تقسیم کرده و همیشه حرکت او از بغداد به تبریز است:
بغداددان تبریزه واردیم، حققی سرمایه‌ده بولدوم
و یا
شهر بغداددان گلوروز، سمت تبریزه واروروز.

جهان امیر علیشیر نوایی نیز دو قطب تبریز و بغداد است:
شه نوایی دیلی تک تیغ ایله چوخ ملک آچدی
دارتمیش آچماغا بغداد ایله تبریز قیلیج

و دلسوز خیابانی، تبریز را سمبل ایران و توران می‌داند:
خورشیدوش ائتمیش گئنه تبریزی چراغان
رخسارینا هر کیم باخا بالله اولور حیران
شکرا یارادیب بئیله گؤزل خالق یکتا
ایران ایله توران‌دا، یوخ بیر بئله زیبا

----------
@ibrahimsavalan
برای قاراباغ
•••
زمانی که در لیگ قهرمانان اروپا تیم نداشتیم، دلمان خوش بود که نام نامی آذربایجان بر سینه یکی از تیمهای جذاب اروپا نقش بسته و مصداق شعر «چون میسر نیست بر من کام او/ عشق‌بازی می‌کنم با نام او» فروشگاه‌های معتبر ورزشی را زیر و رو می‌کردیم تا پیراهن اتلتیکو مادرید با تبلیغات «اودلار یوردو آذربایجان» را تهیه کنیم. ولی این پیراهن شاید بخاطر نام آذربایجان در ایران کمیاب بود و یافت نمی‌شد تا اینکه رئیس هئیت فوتبال مشکین، صرفا جهت تهیه این پیراهن روانه تهران شد و از فروشگاهی در منیریه تهران این پیراهن را یافته و مانند پیراهن یوسف به مشکین آورد.

حالا بیش از ده سال از آن روزها می‌گذرد و خودمان در لیگ قهرمانان اروپا تیم داریم و قاراباغ آذربایجان در مستطیل سبز فاتحانه می‌جنگد و دیگری نیازی به این پیراهن نیست و می‌توانم از این پیراهن خداحافظی کرده و آن را دوباره تقدیم رئیس هئیت فوتبال مشکین بکنم.

علاوه بر نام حک شده بر سینه اتلتیکو، مربی آن تیم نیز جذابیت دیگر آن تیم بود. مربی با آنکه یک نفر است ولی به اندازه یازده نفر دیگر در سرنوشت تیم تاثیر دارد و اگر بخواهیم یک مثال درباره تأثیرگذاری مربی بزنیم باید از خولیو ولاسکو، مربی سابق تیم والیبال مردان ایران یاد کنیم. ولاسکو این روزها مربی تیم ملی والیبال زنان ایتالیاست و در فینال مسابقات قهرمانی والیبال زنان جهان مقابل ترکیه معجزه کرد. دو تیم ترکیه و ایتالیا بازی پایاپایی داشته و هر تیم دو ست برده و بازی به ست پنجم کشیده بود و در ست پنجم نیز دو تیم در امتیاز ۸ - ۸ مساوی بودند که خولیو ولاسکو با تعویض‌های عجیب خود معجزه کرد و بازی با نتیجه ۱۵ بر ۸ به سود ایتالیا تمام شد.

حالا تیم قاراباغ هم نام آذربایجان را نمایندگی می‌کند و هم توانایی و کاریزمای قوربان قوربانوو (مربی قاراباغ) باعث شده تا دیگر چشمان ما دنبال دیگران نماند و تنها او را ببینند. دستمزد سالانه آرتتا در تیم آرسنال حدود ۱۸ میلیون یورو و انریکه در پاریس ۱۲ میلیون یورو می‌باشد. این رقم برای آلونسو در رئال مادرید ۹ میلیون یورو و برای کمپانی در بایرن مونیخ نیز سالانه ۸ میلیون یورو می‌باشد و در میان تیم‌های بالای جدول لیگ قهرمانان، دستمزد مربی اینتر نسبت به سایرین بسیار کم است و کریستین کیوو سالانه دو میلیون یورو دستمزد می‌گیرد. ولی دستمزد سالانه قوربان قوربانوو در تیم قاراباغ فقط ۵۰ هزار یورو است و وقتی از او درباره دستمزدش پرسیدند، گفت که این دستمزد شاید برای یک مربی لیگ قهرمانان کم باشد ولی برای یک سرباز پول زیادی است، برای سرباز قاراباغ.

---------
@ibrahimsavalan
در صد سال گذشته دو تفکر هر کدام پنجاه سال به ایران حکومت کرده که با وجود تفاوتهایی که دارند، در مخالفت با دموکراسی و حقوق بشر همداستانند. کانون حقوق بشر ایران گزارش می‌دهد که یکی از این دو تفکر در مهرماه امسال ۲۸۰ زندانی را اعدام کرده و تفکر دیگر نیز آرزو می‌کند که کاش اعدام در قوانین اسراییل وجود داشت و آنها برخی را از دستگیر شدگان را اعدام می‌کردند.

نوع مواجه با اعدام و حق حیات انسان اولین شاخصه هر تفکری است و حقوق دیگر انسان بعد از حیات و حق حیات او مفهوم پیدا می‌کند که موافقان اعدام در حقیقت با حق بنیادین حیات سر ستیز دارند و همچنانکه در توییت مشاور رضا پهلوی آمده، برخی افراد مجازات اعدام را کیفری مناسب برای قتل و سایر جنایات می‌دانند و معتقدند که این کیفر برای بازداشتن کسانی که به ارتکاب جنایت‌های مشابهی وسوسه می‌شوند، مفید است. اما هیچ تحقیقی ثابت نمی‌کند که مجازات اعدام تاثیری بازدارنده داشته باشد و نشانی از کاهش قتل در کشورهایی که این مجازات وجود دارد در دست نیست و اگر اعدام مانع آن جرایم می‌شد حالا باید کشورهایی مانند ایران از مجرمان خطرناک پاک می‌شد که نشده است.

مخالفان اعدام علاوه بر اهمیت بنیادین حق حیات براین عقیده‌اند که احکامی که امکان بازگشت و تصحیح آن وجود ندارد، نباید صادر گردد. زیرا اگر بعد از اعدام، قضات متوجه اشتباهی در روند دادرسی شوند دیگر قابل جبران نیست و میتوان گفت که حتی در دقیق‌ترین محاکمات نیز احتمال اشتباه وجود دارد و باید امکان بازگشت نیز وجود داشته باشد که با حکم اعدام این امکان مسدود میشود.

در مواقعی که احکام ناعادلانه منجر به مرگ بی‌گناهان می‌شود یا وقتی جامعه به عادلانه و دقیق بودن روند دادرسی یقین نداشته باشد، انگیزه مردم برای مخالفت با مجازات اعدام بیشتر می‌شود و باید از چنین لحظاتی برای نهادینه کردن مخالفت با اعدام در اذهان مردم بهره برد. ولی در مواقعی مانند قتل الهه حسین‌نژاد، نظر مردم نسبت به مجازات اعدام مثبت می‌شود و این نشان می‌دهد که نظر بیشتر افراد نسبت به مجازات اعدام تابع احساسات است و دوستداران کشتار و اعدام هم می‌توانند از این احساسات در جهت خلاف حقوق بشر بهره‌برداری کنند.

ولی اسناد و پیمان‌های بین‌المللی مانند معاهده اروپایی حقوق بشر مصوب 1997/5/31 و پیمان بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب 1997/8/31 به لغو مجازات اعدام تاکید کرده‌اند و این اسناد در دولت‌های امضاکننده آن لازم الاجراست و باید چراغ راهنمای ما نیز باشد. آن هم در حالیکه هر دو تفکر حاکم بر صد سال اخیر ایران با آن مخالفند.

---------
@ibrahimsavalan
احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران (نشر آناس، چاپ ۱۳۸۸، ص ۱۴۷) می‌نویسد: قفقاز را از آذربایجان یک رودی جدا می‌گرداند، و اینست آن را در اینجا «اوتای» نامیدندی.

آفرین به کسروی که این نکته ظریف را نوشته که ما به آذربایجان شمال رود، اوتای آذربایجان و به خودمان، بوتای آذربایجان می‌گوییم و ساکنان آذربایجان شمالی نیز به ما اوتای آذربایجان و به خودشان بوتای آذربایجان می‌گویند. تای در ترکی مانند عبارت باشماغین ایکی تایی بمعنی لنگه و جفت است و این لغت در لغاتی مانند یکتا و همتا در فارسی نیز کاربرد دارد و تا زمانیکه دو لنگه یک شئی مانند دو لنگه در و دو لنگه کفش در کنار هم قرار نگیرند هر دو ناقصند و یک لنگه کفش به هیچ دردی نمی‌خورد و از اینجا می‌توان فهمید که فرهنگ شفاهی و فهم عامه مردم آذربایجان چه عبارت معناداری برای دو طرف رود بکار برده‌اند و اوتای و بوتای فقط با یک‌تایی و هم‌تایی کامل می‌شوند.

در چند روز گذشته، که تراکتور در لیگ قهرمانان آسیا و قاراباغ در لیگ قهرمانان اروپا بازی داشت، یک‌تایی بوتای و اوتای به عینه دیده شد و من بعد از شکست قاراباغ از اتلتیک، کامنتی در صفحه فیسبوک باشگاه قاراباغ نوشته و شعار «عیبی یوخ» تراکتور را به آنها انتقال دادم و در مقابل ششصد قلب اوتایلی روانه بوتای شد که در فیسبوک کم‌نظیر بود. در ۲۰۰ سال گذشته هرگاه گام مهمی در جنوب برداشته شده، دلهای ساکنان شمال با ما تپیده و هرگاه آنها گام مهمی برداشته‌اند، چشمان نگران ما آنها را پاییده.

۱۸ اکتبر ۱۹۰۸ روزنامه نووویه ورمیا روسیه برعلیه مشروطه‌خواهان تبریز نوشت که «هرج و مرج در تبریز بحد غیرقابل تصوری گسترش یافته است و شهر بدست انقلابیون نیمه‌وحشی، نیمه‌ویران و تاراج شده است. آیا روسیه می‌تواند این تاخت‌وتازها را که تجارت وسیع ما را در سرحدات ایران به خطر می‌افکند تا مدت نامحدودی تحمل کند؟ نباید فراموش کرد که ماوراء قفقاز شرقی و آذربایجان از لحاظ نژادی یک واحد جغرافیایی را تشکیل می‌دهند و نیمه‌روشنفکران تاتار در ماوراء قفقاز فراموش می‌کنند که تبعه روسیه هستند و بی‌نظمی‌های تبریز را با گرمی استقبال می‌کنند و داوطلب به آن شهر می‌فرستند».

اگر گزارشگر نووویه ورمیا زمان جنگ آزادیبخش قاراباغ، اینجا بود با مشاهده چشمان نگران بوتای می‌نوشت که «طیف عظیمی از مردم آذربایجان ایران، این روزها خودشان را از لحاظ سیاسی آذربایجانی می‌دانند و واقعا فراموش کرده‌اند که تبعه ایرانند. آنها صفحات اینستاگرامی رسمی دولت آذربایجان را رصد کرده و اخبار پیروزی‌های ارتش آذربایجان را با گرمی تمام استقبال می‌کنند».

----------
@ibrahimsavalan
در این فیلم همنوازی ۳۲۰۰ هنرآموز ساز دومبرا در قزاقستان را می‌بینیم و امروز ۲۵ اکتبر؛ روز استقلال بزرگترین کشور ترک یعنی قزاقستان است که نهمین کشور وسیع جهان می‌باشد. سکاها، هون‌ها، پارت‌ها و قپچاق‌ها نیاکان قزاق‌ها هستند که ۳۰۰۰ سال بر آن سرزمین حکمرانی کرده‌اند و تقریبا از ۱۵۰۰ سال پیش و از دوره گؤک‌تورک‌ها، لغت عام ترک به آن مردم اطلاق شده و کشور قزاقستان بعد از تجزیه قلمرو چنگیزخان در ۵۶۰ سال پیش، با نام رسمی خانات قزاق متولد شده است.

ابونصر فارابی از مفاخر قزاقستان است که امروزه تصویر او روی پول ملی قزاقستان نقش بسته و خوشبختانه نویسندگان با وجدانی مانند علامه محمد قزوینی مانع مصادره ایشان توسط ایرانگرایان شده و نوشته‌اند: «فارابی ترک بوده‌ و ابداً ربطی به نژاد ایرانی ندارد. واضح است که من نمی‌خواهم از مفاخر آبا و اجدادی خودمان بکاهم و یک ایرانی را ترک، بقلم بدهم؛ ولی نمیخواهم کسانی را که ایرانی نبوده‌اند ایرانی قلمداد کرده جزء مفاخر دروغی ایران بشمارم. بر فرض که اینکار را کردم، مردم که کور و کر نیستند، به که امر را مشتبه خواهم کرد؟ ترک بودن فارابی محل خلاف نیست که محتاج به اثباتی باشد.» (بیست مقاله قزوینی، مقالات ادبی و تاریخی میرزا محمدخان بن عبدالوهاب قزوینی، جز اول، به اهتمام پورداوود، ص ۹۲-۹۵)

ابن خلکان نیز فارابی را چنین معرفی میکند که «ابونصر محمد بن طرخان بن اوزلغ الفارابی الترکی، الحکیم المشهور و کان رجلاً ترکیاً و هو بزی الاتراک و کان ذالک زیه دائماً» و مرتضی مطهری تاکید میکند که فارابی تا آخر عمر لباس ترکها را بر تن کرد و خود را به طریقه آنها آراست. ابن خلکان در توضیح ترخان و اوزلوق می‌نویسد که «هما من اسماء الترک» و درباره ترخان می‌گوید که «هی قاعده من قواعد مُدُن التُرک».

قزاقستان در دوره نظربایف از ارکان اصلی اتحادیه کشورهای ترک شد و در دوره قاسم توقای روابطش را با آذربایجان گسترش داد و اخیرا دو کشور توافق کردند تا غلات قزاقستان از مسیر آذربایجان به ارمنستان صادر شود. این غلات پیشتر با کشتی به بندر انزلی و از آنجا به جلفا و بعد به ارمنستان می‌رفتند که بعد از داستان مشهور زنگه‌زور و صلح آذربایجان و ارمنستان، دیگر با مرز ایران و ارمنستان کاری ندارند.

سرمای قزاقستان مساحت زیاد آن کشور را بی‌فایده کرده و تحلیلگران می‌گویند، ممکن است گرمایش زمین به نفع آنها شده و مناطق سرد فعلی را به منبع مواد غذایی جهان تبدیل کند و برای همین است که آمریکا برنامه‌های زیادی برای آلاسکا، نزدیکی به کانادا و حتی تصرف گرینلند دارد.

---------
@ibrahimsavalan
دکتر پزشکیان گفت که «یک زمانی می‌گفتند ارومیه پاریس ایران است، حالا ببینید‌ چکارش کرده‌اند. حالا این را عوض می‌کنیم، یکی دیگر می‌آید و پاریس ایران را می‌کند افغانستان». این جمله بی‌احترامی به افغانستان است و اگر منظور عقب ماندگی افغانستان بوده، کاش گوینده از پیله‌ی خودش خارج شده و ببیند که حالا ایران مایه عبرت همگان شده است.

جناب پرزیدنت، کاش اورمیه افغانستان می‌شد که دو روز پیش از افاضات شما، روز ملی زبان ترکی اوزبیکی در افغانستان بود ولی اورمیه به لطف امثال شما از هر چیزی که لازمه یک انسان است محروم شده.

شاخصه اصلی مردم افغانستان شجاعت آنهاست و اورمیه نیز در این خصلت با آنها شریک است و باید این نقطه اشتراک تقویت شود. افغانستان در نیمه اول قرن گذشته با بریتانیا و در نیمه دوم قرن با شوروی سر شاخ شد و اورمیه در اوایل قرن گذشته، همزمان در برابر دو گروه وحشی و متجاوز اسماعیل سیمکو و مارشیمون ایستاد و خیلی‌ها با «پاریس، پاریس گفتن» خواستند این شجاعت را به حاشیه رانده و اورمیه را شهر انگور معرفی کنند ولی تا اطلاع ثانوی، ما همان شهر اوایل قرن گذشته خواهیم ماند.

مارکس ملت‌ها را به دو دسته تاریخی و غیرتاریخی، جنگجو و غیر جنگجو تقسیم می‌کرد و مارکس و انگلس با وجود آنکه بسیاری از ملت‌های اسلاو اروپایی و قاره‌های دور دست را به فراموشخانه تاریخ می‌افکندند، از کنار افغانستان به سادگی نگذشته و لب به تمجید گشوده، درباره افغانستان نوشتند که «کشوری جنگجو، دارای مردمی شجاع، مغرور و شیفته آزادی که فقط تمایلشان به آزادی‌های فردی مانع از تشکیل یک کشور نیرومند می‌شود». پس لااقل به اندازه آن دو اندیشمند غربی احترام همسایه را نگهدارید و همچنانکه ملت افغانستان برای هر متجاوز بالقوه‌ای دشمن خطرناکی است، کاش تک تک اهالی اورمیه در کنار شجاعت، ضعف افغانستان در کار جمعی را برطرف کرده و به یک مجموعه و ید واحد نیرومند تبدیل شوند.

افغانستان در جنگ با شوروی یک میلیون کشته داد و یک سوم جمعیتش (پنج میلیون نفر) مجبور به مهاجرت شدند که آن مهاجرت‌ها تا همین امروز ادامه دارد و میلیون‌ها مهاجر افغانستانی در جای جای جهان مورد بی‌مهری و مشقت قرار می‌گیرند و اگر اورمیه نیز از تجربه افغانستان نیاموزد، آسیاب مهاجرت، در بدری و تحقیر به نوبت است و شاید بوی این فلاکت چنان از اظهارات اطرافیان پزشکیان در آن جلسه شنیده شده که ناخودآگاه پزشکیان فریاد زده است که اینجا افغانستان خواهد شد.

---------
@ibrahimsavalan
2025/10/26 14:11:10
Back to Top
HTML Embed Code: