Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره - بخش دوم
تصميمگيري چند شاخصه MADM :
مدلهاي MADM به منظور انتخاب مناسبترين گزينه از بين M گزينه موجود به كار مي روند، ولي مدلهاي MODMدر مقابل براي طراحي منظور ميشوند.
تصميمگيريهاي چند شاخصه اغلب در مواردي به كار مي روند كه در مسالهاي خاص با چند شاخص مختلف از جمله شاخصهاي كمي و كيفي مانند: هزينه، درجه اهميت، ظرفيت، طول عمر، وجهه ملي و غيره به طور همزمان روبرو بوده و مطلوبيت هدف مساله در نظر گرفتن تمامي اين شاخصها به طور همزمان و يافتن گزينه اي است كه در آن برآيند مطلوبيت اين شاخصها بيشينه گردد. اغلب مسائلي كه در محيط عمل با آنها روبرو ميگرديم مسائل چند شاخصه ميباشند.
💯 ارزيابي و بررسي مدلهاي MADM :
دو دسته عمده از روشهاي مختلف در پروسه كردن اطلاعات موجود از يك مسأله (MADM)، در ادبيات موضوع مطرح شده است: يك دسته از روش ها منشعب از مدلي مشهور به مدل غير جبراني (Compensatory Model) و دسته ديگر منشعب از مدلي معروف به مدل جبراني (Non-Compensatory Model) می باشد.
💯مشخصات اجمالي روشها (در مدلهاي جبراني و غير جبراني):
🔶مدل غیرجبراني : در اين مدلها مبادله بين شاخصها مجاز نمی باشد:
🔸روش تسلط : خصوصيت بارز اين روش اين است كه در آن بي مقياس كردن شاخصها مورد نياز نمي باشد.
🔸روش ماكسي مين (Max-Min) : وقتي با يك DM محتاط روبرو هستيم ازاين روش استفاده مي كنيم.
🔸روش ماكسي ماكس (Max-Max) : وقتي با يك DM خوش بين روبرو هستيم ازاين روش استفاده مي كنيم.
🔸روش رضايتبخش شمول : در اين روش سطوح استانداردي براي هر شاخص از طرف DM تعيين ميگردد و گزينه هاي قابل قبول و غير قابل قبول مشخص مي گردند.
🔸روش رضايتبخش خاص : اين روش انتخاب يك گزينه يا كانديداي با استعداد استثنايي (حداقل از يك شاخص) را تضمين ميكند.يعني زماني كه يك شاخص براي DM از اهميت فراواني بر خوردار است.
🔸روش لكسيكوگراف : در برخي از موقعيتهاي تصميمگيري درجه اهميت شاخصها به صورت رتبه بندي توسط DM مشخص ميشوند .كه اين روش ميتواند روش مناسبي براي اين منظور باشد.
🔷مدل جبراني : در اين مدلها مبادله بين شاخصها مجاز است. يعني ضعف يك شاخص ممكن است توسط امتياز شاخص ديگري جبران شود.
🔹الف. زير گروه نمرهگذاري و امتيازدهي : سعي بر برآورد يك تابع مطلوبيت به ازاي هر گزينه ميباشد كه از آنجا گزينه با بيشترين مطلوبيت برگزيده خواهد شد.شامل روشهاي :
- مجموع ساده وزين
- مجموع وزين و ردهبندي شده
- ساده وزين با تعامل متقابل
🔹 ب. زيرگروه سازش : گزينه اي در روشهاي مربوط به اين زير گروه ارجع خواهد بود كه نزديكترين گزينه به راه حل ايده آل باشد.شامل روشهاي :
_ روش Linmap: در اين روش m گزينه و n شاخص از يك مساله مفروض به صورت m نقطه در يك فضاي n بعدي مورد توجه قرار گرفته و سپس نقطه ايده آل تشخيص داده شده و گزينه اي كه كمترين فاصله از ايده آل باشد انتخاب ميگردد.
_ روش Topsis : علاوه بر در نظر گرفتن فاصله يك گزينه از نقطه ايده آل مثبت فاصله آن از نقطه ايده آل منفي نيز در نظر گرفته ميشود.
_روش MDS : براي كشف ساختار منفي از يك مجموعه از اطلاعات تجربي مي باشد. اين روش براي مواردي كه تعداد شاخص ها در يك MADM متعدد بوده و نسبت به يكديگر وابستگي داشته باشند بوده و متغيرهاي زير بنائي را مشخص مي نمايد.
🔹ج. زير گروه هم آهنگ : خروجي آنها بصورت يك مجموعه از رتبه ها بوده بنحوي كه هماهنگي لازم را به مناسب ترين صورت تامين خواهد نمود.
_روش ELECTRE : در این روش، از مقايسات غير رتبه اي و نیل از AK به AL استفاده می شود. هر چند AK ارجحیتی بر هم ندارند؛ اما آناليست ريسك بهتر بودن AK را بر AL مي پذيرد.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
تصميمگيري چند شاخصه MADM :
مدلهاي MADM به منظور انتخاب مناسبترين گزينه از بين M گزينه موجود به كار مي روند، ولي مدلهاي MODMدر مقابل براي طراحي منظور ميشوند.
تصميمگيريهاي چند شاخصه اغلب در مواردي به كار مي روند كه در مسالهاي خاص با چند شاخص مختلف از جمله شاخصهاي كمي و كيفي مانند: هزينه، درجه اهميت، ظرفيت، طول عمر، وجهه ملي و غيره به طور همزمان روبرو بوده و مطلوبيت هدف مساله در نظر گرفتن تمامي اين شاخصها به طور همزمان و يافتن گزينه اي است كه در آن برآيند مطلوبيت اين شاخصها بيشينه گردد. اغلب مسائلي كه در محيط عمل با آنها روبرو ميگرديم مسائل چند شاخصه ميباشند.
💯 ارزيابي و بررسي مدلهاي MADM :
دو دسته عمده از روشهاي مختلف در پروسه كردن اطلاعات موجود از يك مسأله (MADM)، در ادبيات موضوع مطرح شده است: يك دسته از روش ها منشعب از مدلي مشهور به مدل غير جبراني (Compensatory Model) و دسته ديگر منشعب از مدلي معروف به مدل جبراني (Non-Compensatory Model) می باشد.
💯مشخصات اجمالي روشها (در مدلهاي جبراني و غير جبراني):
🔶مدل غیرجبراني : در اين مدلها مبادله بين شاخصها مجاز نمی باشد:
🔸روش تسلط : خصوصيت بارز اين روش اين است كه در آن بي مقياس كردن شاخصها مورد نياز نمي باشد.
🔸روش ماكسي مين (Max-Min) : وقتي با يك DM محتاط روبرو هستيم ازاين روش استفاده مي كنيم.
🔸روش ماكسي ماكس (Max-Max) : وقتي با يك DM خوش بين روبرو هستيم ازاين روش استفاده مي كنيم.
🔸روش رضايتبخش شمول : در اين روش سطوح استانداردي براي هر شاخص از طرف DM تعيين ميگردد و گزينه هاي قابل قبول و غير قابل قبول مشخص مي گردند.
🔸روش رضايتبخش خاص : اين روش انتخاب يك گزينه يا كانديداي با استعداد استثنايي (حداقل از يك شاخص) را تضمين ميكند.يعني زماني كه يك شاخص براي DM از اهميت فراواني بر خوردار است.
🔸روش لكسيكوگراف : در برخي از موقعيتهاي تصميمگيري درجه اهميت شاخصها به صورت رتبه بندي توسط DM مشخص ميشوند .كه اين روش ميتواند روش مناسبي براي اين منظور باشد.
🔷مدل جبراني : در اين مدلها مبادله بين شاخصها مجاز است. يعني ضعف يك شاخص ممكن است توسط امتياز شاخص ديگري جبران شود.
🔹الف. زير گروه نمرهگذاري و امتيازدهي : سعي بر برآورد يك تابع مطلوبيت به ازاي هر گزينه ميباشد كه از آنجا گزينه با بيشترين مطلوبيت برگزيده خواهد شد.شامل روشهاي :
- مجموع ساده وزين
- مجموع وزين و ردهبندي شده
- ساده وزين با تعامل متقابل
🔹 ب. زيرگروه سازش : گزينه اي در روشهاي مربوط به اين زير گروه ارجع خواهد بود كه نزديكترين گزينه به راه حل ايده آل باشد.شامل روشهاي :
_ روش Linmap: در اين روش m گزينه و n شاخص از يك مساله مفروض به صورت m نقطه در يك فضاي n بعدي مورد توجه قرار گرفته و سپس نقطه ايده آل تشخيص داده شده و گزينه اي كه كمترين فاصله از ايده آل باشد انتخاب ميگردد.
_ روش Topsis : علاوه بر در نظر گرفتن فاصله يك گزينه از نقطه ايده آل مثبت فاصله آن از نقطه ايده آل منفي نيز در نظر گرفته ميشود.
_روش MDS : براي كشف ساختار منفي از يك مجموعه از اطلاعات تجربي مي باشد. اين روش براي مواردي كه تعداد شاخص ها در يك MADM متعدد بوده و نسبت به يكديگر وابستگي داشته باشند بوده و متغيرهاي زير بنائي را مشخص مي نمايد.
🔹ج. زير گروه هم آهنگ : خروجي آنها بصورت يك مجموعه از رتبه ها بوده بنحوي كه هماهنگي لازم را به مناسب ترين صورت تامين خواهد نمود.
_روش ELECTRE : در این روش، از مقايسات غير رتبه اي و نیل از AK به AL استفاده می شود. هر چند AK ارجحیتی بر هم ندارند؛ اما آناليست ريسك بهتر بودن AK را بر AL مي پذيرد.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
✅ چند قانون کلی کیفیت
📌هیچ محصولی با کیفیت صفر نیست.
📌هیچ محصولی با کیفیت صد درصد نیست.
📌کیفیت همواره هزینه بر است و با برنامه و اتقافی به دست نمی آید.
📌کیفیت هم درباره محصول و هم درباره خدمات و هم درباره ترکیب این دو قابل تعریف است.
📌کیفیت هیچ وقت نمی تواند تا بی نهایت برود. در تجسم، کیفیت در بی نهایت است ولی در عمل حتی به ۱۰۰ هم نمی رسد.
📌کیفیت از نظر مخاطب و در ذهنیت می تواند بسیار متفاوت باشد ولذا هرکس یک تلقی از حداکثر کیفیت می تواند داشته باشد.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
📌هیچ محصولی با کیفیت صفر نیست.
📌هیچ محصولی با کیفیت صد درصد نیست.
📌کیفیت همواره هزینه بر است و با برنامه و اتقافی به دست نمی آید.
📌کیفیت هم درباره محصول و هم درباره خدمات و هم درباره ترکیب این دو قابل تعریف است.
📌کیفیت هیچ وقت نمی تواند تا بی نهایت برود. در تجسم، کیفیت در بی نهایت است ولی در عمل حتی به ۱۰۰ هم نمی رسد.
📌کیفیت از نظر مخاطب و در ذهنیت می تواند بسیار متفاوت باشد ولذا هرکس یک تلقی از حداکثر کیفیت می تواند داشته باشد.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
✅اثرشلاقی (BULLWHIP EFFECT) چیست؟
🔴یکی از زمینه های تحقیقاتی در زنجیره تامین اثر شلاقی (BULLWHIP EFFECT) است.اثر شلاقی یکی از دلایل اصلی ناکارامدی زنجیره تامین است .
✔️تقویت تغییرپذیری تقاضا از پایین زنجیره به سمت بالای زنجیره را اثر شلاقی می نامند.
🔵دلیل اصلی این طرز اسمگذاری این است که تقویت تغییرپذیری در تقاضا غیرخطی است.یعنی تغییری کوچک در تقاضای مشتری نهایی به صورت چند برابر خود را در تقاضای کارخانه نشان می دهد. درست مانند یک شلاق که اگر نوسان کمی در سر آن ایجاد کنید در انتهای شلاق این نوسان بسیار بیش از نیروی اولیه تشدید می شود.
⚪️به طورکلی هرچه کمپانی ازنظر زمان تحویل (LEAD TIME) از مشتری نهایی دورتر باشد، تغییرات تقاضا بزرگتر خواهدبود. این تاثیر موجب ناکارامدی در زنجیره تامین می شود چرا که باعث افزایش هزینه تامین مواد و پایین آوردن توان رقابتی خواهدشد. اثر شلاقی از سه جنبه بر روی زنجیره تامین تاثیر منفی می گذارد :
1. ظرفیتها
2. تغییر در سطح موجودی
3. سطح بالای ذخیره احتیاطی
بنابراین، یک موضوع مهم در زنجیره تامین غلبه بر اثر شلاقی است.
#SCM
⚙️ @ieinstitute
🔴یکی از زمینه های تحقیقاتی در زنجیره تامین اثر شلاقی (BULLWHIP EFFECT) است.اثر شلاقی یکی از دلایل اصلی ناکارامدی زنجیره تامین است .
✔️تقویت تغییرپذیری تقاضا از پایین زنجیره به سمت بالای زنجیره را اثر شلاقی می نامند.
🔵دلیل اصلی این طرز اسمگذاری این است که تقویت تغییرپذیری در تقاضا غیرخطی است.یعنی تغییری کوچک در تقاضای مشتری نهایی به صورت چند برابر خود را در تقاضای کارخانه نشان می دهد. درست مانند یک شلاق که اگر نوسان کمی در سر آن ایجاد کنید در انتهای شلاق این نوسان بسیار بیش از نیروی اولیه تشدید می شود.
⚪️به طورکلی هرچه کمپانی ازنظر زمان تحویل (LEAD TIME) از مشتری نهایی دورتر باشد، تغییرات تقاضا بزرگتر خواهدبود. این تاثیر موجب ناکارامدی در زنجیره تامین می شود چرا که باعث افزایش هزینه تامین مواد و پایین آوردن توان رقابتی خواهدشد. اثر شلاقی از سه جنبه بر روی زنجیره تامین تاثیر منفی می گذارد :
1. ظرفیتها
2. تغییر در سطح موجودی
3. سطح بالای ذخیره احتیاطی
بنابراین، یک موضوع مهم در زنجیره تامین غلبه بر اثر شلاقی است.
#SCM
⚙️ @ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 تکنیک اسکمپر
گاهی اوقات میخواهیم در ارائه خدمات یا تولید محصولات تغییری ایجاد کنیم و یا آن را بهبود دهیم، اما سخت میتوانیم ایدهای جدید برای این کار پیدا کنیم. اینجاست که تکنیکهای خلاقیت و طوفان فکری، ارزش خود را به ما نشان میدهند. تکنیک اسکمپر یکی از همین تکنیکهاست. هدف از این تکنیک این است که با ترغیب کردن شما به جستجوی راهی برای بهبود محصول یا خدمات فعلی، مسیر تفکرتان را به جایی برساند که ایدهای برای یکی از محصولات یا خدمات جدید پیدا کنید.
تکنیک اسکمپر تشکیل شده از حروف اول کلمات انگلیسی زیر:
🔻جایگزینی (Substitute)
🔻ترکیب (Combine)
🔻مناسب کردن (تطبیق دادن-سازگارکردن) برای یک هدف دیگر (Adapt)
🔻اصلاح (Modify)
🔻کاربرد دیگر (Put to Another Use)
🔻حذف (Eliminate)
🔻وارونه کردن (Reverse)
روش کار به این شکل است که هفت نوع سؤال با موضوعات بالا در مورد محصول یا خدمات موجود طرح میکنیم. این سؤالات هم کمک میکنند تا محصول فعلی را بهبود ببخشیم و هم باعث میشوند تا به ایدههایی خلاقانهای برای خلق محصولات و یا خدمات جدید برسیم.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
گاهی اوقات میخواهیم در ارائه خدمات یا تولید محصولات تغییری ایجاد کنیم و یا آن را بهبود دهیم، اما سخت میتوانیم ایدهای جدید برای این کار پیدا کنیم. اینجاست که تکنیکهای خلاقیت و طوفان فکری، ارزش خود را به ما نشان میدهند. تکنیک اسکمپر یکی از همین تکنیکهاست. هدف از این تکنیک این است که با ترغیب کردن شما به جستجوی راهی برای بهبود محصول یا خدمات فعلی، مسیر تفکرتان را به جایی برساند که ایدهای برای یکی از محصولات یا خدمات جدید پیدا کنید.
تکنیک اسکمپر تشکیل شده از حروف اول کلمات انگلیسی زیر:
🔻جایگزینی (Substitute)
🔻ترکیب (Combine)
🔻مناسب کردن (تطبیق دادن-سازگارکردن) برای یک هدف دیگر (Adapt)
🔻اصلاح (Modify)
🔻کاربرد دیگر (Put to Another Use)
🔻حذف (Eliminate)
🔻وارونه کردن (Reverse)
روش کار به این شکل است که هفت نوع سؤال با موضوعات بالا در مورد محصول یا خدمات موجود طرح میکنیم. این سؤالات هم کمک میکنند تا محصول فعلی را بهبود ببخشیم و هم باعث میشوند تا به ایدههایی خلاقانهای برای خلق محصولات و یا خدمات جدید برسیم.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
📌 مدیریت کیفیت فراگیر – TQM
مقوله مدیریت کفیت فراگیر طی دو دهه گذشته توجهات زیادی را در صنعت و علوم اکادمیک به خود جلب کرده است. مدیریت کیفیت فراگیر یکی از مشهورترین و پردوام ترین مفاهیم و فلسفه های توسعه و مدرن تئوریهای مدیریت در پایان قرن گذشته بوده که اثرات شگرف و عمیقی در تاریخ کسب و کارهای جدید داشته است. توسعه مفاهیم مدیریت کیفیت فراگیر باعث ایجاد تغییر جهت در فرایند های ارزیابی سازمانی، از کنترل کیفیت به سمت تضمین کیفیت شده اند و نیز بازتابی از کاربردهای متنوع و متفاوت آن که از بخشهای تولیدی کارخانهها شروع و به بخش های وسیعی از سایر فعالیت های سازمانی گسترش پیدا کرده است.
📌 ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر
در تجزیه و تحلیل مدیریت کیفیت فراگیر با چند کلمه سروکار داریم:
مدیریت : فن، هنر، و روش اداره کردن، کنترل کردن، هدایت کردن و … میباشد.
کیفیت : درجه تطابق کالای تولید سده یا خدمات ارائه شده با نیاز مشتری را بیان میکند.
جامع(فراگیر) : نشان دهنده کامل بودن وهمه گیر بودن آن است.
کیفیت فراگیر :تحقق کیفیت با هزینه کمتر
بنابراین مدیریت کیفیت فراگیر هنر اداره کردن کل سازمان جهت دستیابی به بهبود کلیه فرایندهای داخل سازمان و تامین نیازهای بی حد و حصر حال و آینده مشتریان است. از زمانی که مفهوم کیفیت در طول تاریخ پدید آمده تعاریف متعددی از کیفیت ارائه شده است و به تبع آن تعاریف مدیریت کیفیت فراگیر با توجه به رویکردها، نیز متفاوت میباشد.
📌 جنبههای اصلی مدیریت کیفیت فراگیر
مدیریت کیفیت فراگیر بر کار بر روی دو رابطه کلیدی تاکید میکند:
روابطی که بین ما(سازمان) و عرضه کنندگان ما وجود دارد؛
روابطی که بین ما و مشتریان وجود دارد.
📌 اصول کیفیت فراگیر:
اصل اول : تمرکز بر مشتری
اصل دوم : مدیریت رهبری
اصل سوم : مشارکت کارکنان
اصل چهارم : مدیریت فرایند
اصل پنجم : رویکرد سیستمی به مدیریت
اصل ششم : رویکرد بهبود مستمر
اصل هفتم : رویکرد تصمیم گیری
اصل هشتم : ارتباط با تامین کنندگان
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
مقوله مدیریت کفیت فراگیر طی دو دهه گذشته توجهات زیادی را در صنعت و علوم اکادمیک به خود جلب کرده است. مدیریت کیفیت فراگیر یکی از مشهورترین و پردوام ترین مفاهیم و فلسفه های توسعه و مدرن تئوریهای مدیریت در پایان قرن گذشته بوده که اثرات شگرف و عمیقی در تاریخ کسب و کارهای جدید داشته است. توسعه مفاهیم مدیریت کیفیت فراگیر باعث ایجاد تغییر جهت در فرایند های ارزیابی سازمانی، از کنترل کیفیت به سمت تضمین کیفیت شده اند و نیز بازتابی از کاربردهای متنوع و متفاوت آن که از بخشهای تولیدی کارخانهها شروع و به بخش های وسیعی از سایر فعالیت های سازمانی گسترش پیدا کرده است.
📌 ابعاد مدیریت کیفیت فراگیر
در تجزیه و تحلیل مدیریت کیفیت فراگیر با چند کلمه سروکار داریم:
مدیریت : فن، هنر، و روش اداره کردن، کنترل کردن، هدایت کردن و … میباشد.
کیفیت : درجه تطابق کالای تولید سده یا خدمات ارائه شده با نیاز مشتری را بیان میکند.
جامع(فراگیر) : نشان دهنده کامل بودن وهمه گیر بودن آن است.
کیفیت فراگیر :تحقق کیفیت با هزینه کمتر
بنابراین مدیریت کیفیت فراگیر هنر اداره کردن کل سازمان جهت دستیابی به بهبود کلیه فرایندهای داخل سازمان و تامین نیازهای بی حد و حصر حال و آینده مشتریان است. از زمانی که مفهوم کیفیت در طول تاریخ پدید آمده تعاریف متعددی از کیفیت ارائه شده است و به تبع آن تعاریف مدیریت کیفیت فراگیر با توجه به رویکردها، نیز متفاوت میباشد.
📌 جنبههای اصلی مدیریت کیفیت فراگیر
مدیریت کیفیت فراگیر بر کار بر روی دو رابطه کلیدی تاکید میکند:
روابطی که بین ما(سازمان) و عرضه کنندگان ما وجود دارد؛
روابطی که بین ما و مشتریان وجود دارد.
📌 اصول کیفیت فراگیر:
اصل اول : تمرکز بر مشتری
اصل دوم : مدیریت رهبری
اصل سوم : مشارکت کارکنان
اصل چهارم : مدیریت فرایند
اصل پنجم : رویکرد سیستمی به مدیریت
اصل ششم : رویکرد بهبود مستمر
اصل هفتم : رویکرد تصمیم گیری
اصل هشتم : ارتباط با تامین کنندگان
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 انتقال تکنولوژی
انتقال تکنولوژی چه از نظر فرهنگی و چه سیاسی و اقتصادی برای کشورهای در حال توسعه و همچنین کشورهای توسعه یافته از مسائل مهم و حائز اهمیت می باشد و بسیاری از سازمان های پژوهشی بین المللی را به تحقیق و تفحص در این زمینه ملزم کرده است.
انتقال تکنولوژی فرایندی است که جریان تکنولوژی را از یک منبع به یک گیرنده را میسر می سازد. در این مورد، منبع، مالک یا دارنده دانش است؛ در حالیکه که دریافت کننده، ذینفع چنین دانشی است. منبع می تواند یک فرد، یک شرکت یا یک کشور باشد(جین و تریاندیس، ۱۹۹۰)
فرایند انتقال تکنولوژی را می توان به انواع مختلف طبقه بندی کرد:
• انتقال بین المللی تکنولوژی: که در این فرایند، انتقال فراتر از مرز های ملی صورت می گیرد.
• انتقال منطقه ای تکنولوژی: که طی آن تکنولوژی از یک منطقه از کشور به منطقه دیگری از کشور منتقل می شود.
• انتقال تکنولوژی میان شرکتی: که طی آن تکنولوژی از یک شرکت به شرکت دیگر متتقل می شود.
• انتقال تکنولوژی درون شرکتی: که طی آن تکنولوژی در درون یک شرکت و از یک محل به محل دیگر منتقل می شود.
فرایند انتقال از سه مرحله اصلی تشکلی شده است که شامل:
۱- انتخاب و کسب تکنولوژی
۲- انطباق، کاربرد و جذب تکنولوژی
۳- توسعه و انتشار تکنولوژی می باشد
تکنولوژی نامحسوس است؛ ورای مرزهای میان کشورها صنایع، دپارتمان ها یا افراد جریان می یابد، به شرط آنکه کانال های جریان برقرار و ایجاد شده باشد. سه نوع کانال وجود دارد که جریان تکنولوژی را ممکن و میسر می سازد:
۱- کانال های عمومی: در این کانال فرایند انتقال ناخواسته انجام می پذیرد و ممکن است بدون مشارکت و درگیری در کار مستمر منبع آغاز شود. کانال های این نوع انتقال عبارتند از: آموزش نظری، آموزش عملی، انتشارات، کنفرانس ها، بررسی ماموریت ها و مبادله بازدید ها.
۲- کانال های مهندسی معکوس: در این حالت یک میزبان، یعنی یک دریافت کننده سنتی تکنولوژی، می تواند رمز یک تکنولوژی را بگشاید و بشکند و به قابلیت تکثیر آن دست یابد. این روش، روشی قوی در انتقال تکنولوژی است و محدودیت آن ناتوانی در انتقال دانش مکتوم و مخفی طراح تکنولوژی است.
۳- کانال های برنامه ریزی شده: در این روش انتقال تکنولوژی خواسته و عمدی و بر طبق یک فرایند برنامه ریزی شده و با جلب رضایت صاحب تکنولوژی انجام می شود.
انتقال موثر و کارای تکنولوژی مستلزم طراحی یک استراتژی و خلق سازوکارهایی است برای انتقال، این سازوکارها می توانند مراکز انتقال تکنولوژی، شبکه های تبادل اطلاعات یا پروژه های سازمان یافته ای باشند که برای موثر کردن فرایند انتقال، تیم های ویژه ایی را به خدمت می گیرند.
انتقال تکنولوژی فعالیتی نیست که تنها یک بار انجام شود و نباید هم اینطور باشد! انتقال تکنولوژی، فرایندی است مستمر همراه با فعالیت های پیگیری. برای اینکه تکنولوژی منتقل شده در مجموعه دریافت کننده آن ریشه بدواند، می باید به خوبی تغذیه شود. این امر مستلزم وجوه اجرای یک برنامه آموزش، تقویت و پرورش و تحقیق و توسعه است تا تکنولوژی را زنده نگه دارد و در محیط جدید رشد کند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
انتقال تکنولوژی چه از نظر فرهنگی و چه سیاسی و اقتصادی برای کشورهای در حال توسعه و همچنین کشورهای توسعه یافته از مسائل مهم و حائز اهمیت می باشد و بسیاری از سازمان های پژوهشی بین المللی را به تحقیق و تفحص در این زمینه ملزم کرده است.
انتقال تکنولوژی فرایندی است که جریان تکنولوژی را از یک منبع به یک گیرنده را میسر می سازد. در این مورد، منبع، مالک یا دارنده دانش است؛ در حالیکه که دریافت کننده، ذینفع چنین دانشی است. منبع می تواند یک فرد، یک شرکت یا یک کشور باشد(جین و تریاندیس، ۱۹۹۰)
فرایند انتقال تکنولوژی را می توان به انواع مختلف طبقه بندی کرد:
• انتقال بین المللی تکنولوژی: که در این فرایند، انتقال فراتر از مرز های ملی صورت می گیرد.
• انتقال منطقه ای تکنولوژی: که طی آن تکنولوژی از یک منطقه از کشور به منطقه دیگری از کشور منتقل می شود.
• انتقال تکنولوژی میان شرکتی: که طی آن تکنولوژی از یک شرکت به شرکت دیگر متتقل می شود.
• انتقال تکنولوژی درون شرکتی: که طی آن تکنولوژی در درون یک شرکت و از یک محل به محل دیگر منتقل می شود.
فرایند انتقال از سه مرحله اصلی تشکلی شده است که شامل:
۱- انتخاب و کسب تکنولوژی
۲- انطباق، کاربرد و جذب تکنولوژی
۳- توسعه و انتشار تکنولوژی می باشد
تکنولوژی نامحسوس است؛ ورای مرزهای میان کشورها صنایع، دپارتمان ها یا افراد جریان می یابد، به شرط آنکه کانال های جریان برقرار و ایجاد شده باشد. سه نوع کانال وجود دارد که جریان تکنولوژی را ممکن و میسر می سازد:
۱- کانال های عمومی: در این کانال فرایند انتقال ناخواسته انجام می پذیرد و ممکن است بدون مشارکت و درگیری در کار مستمر منبع آغاز شود. کانال های این نوع انتقال عبارتند از: آموزش نظری، آموزش عملی، انتشارات، کنفرانس ها، بررسی ماموریت ها و مبادله بازدید ها.
۲- کانال های مهندسی معکوس: در این حالت یک میزبان، یعنی یک دریافت کننده سنتی تکنولوژی، می تواند رمز یک تکنولوژی را بگشاید و بشکند و به قابلیت تکثیر آن دست یابد. این روش، روشی قوی در انتقال تکنولوژی است و محدودیت آن ناتوانی در انتقال دانش مکتوم و مخفی طراح تکنولوژی است.
۳- کانال های برنامه ریزی شده: در این روش انتقال تکنولوژی خواسته و عمدی و بر طبق یک فرایند برنامه ریزی شده و با جلب رضایت صاحب تکنولوژی انجام می شود.
انتقال موثر و کارای تکنولوژی مستلزم طراحی یک استراتژی و خلق سازوکارهایی است برای انتقال، این سازوکارها می توانند مراکز انتقال تکنولوژی، شبکه های تبادل اطلاعات یا پروژه های سازمان یافته ای باشند که برای موثر کردن فرایند انتقال، تیم های ویژه ایی را به خدمت می گیرند.
انتقال تکنولوژی فعالیتی نیست که تنها یک بار انجام شود و نباید هم اینطور باشد! انتقال تکنولوژی، فرایندی است مستمر همراه با فعالیت های پیگیری. برای اینکه تکنولوژی منتقل شده در مجموعه دریافت کننده آن ریشه بدواند، می باید به خوبی تغذیه شود. این امر مستلزم وجوه اجرای یک برنامه آموزش، تقویت و پرورش و تحقیق و توسعه است تا تکنولوژی را زنده نگه دارد و در محیط جدید رشد کند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 طرحریزی واحدهای صنعتی و خدماتی
فرض کنید قرار است کارخانههایی با حوزههای تولید مواد غذایی، مواد شیمیایی، خودرو و لوازم الکترونیک احداث شوند؟ به نظر شما چه تخصصهایی در طرحریزی هر یک از این واحدهای صنعتی موردنیاز است؟ به ترتیب در هر حوزه آیا تخصص مهندسی صنایع غذایی، مهندسی شیمی، مهندسی مکانیک و مهندسی الکترونیک برای طرحریزی کافی است؟ هر یک از این تخصصها در چه فعالیتهایی از طرحریزی مفید واقع میشوند؟ آیا این تخصصها آنگونه شناخت و درکی که مهندس صنایع و سیستمها از سیستمهای تولیدی و خدماتی دارد را دارا میباشند؟ آیا طرحریزی هر یک از این کارخانهها به یک تیم طراحی نیاز ندارد؟ هماهنگکننده این تیم باید چه تخصصی داشته باشد؟ چه تخصصی میتواند از مجموع نظرات تخصصهای مختلف نتیجهگیری کند؟
طرحریزی واحدهای صنعتی و خدماتی یا هر گونه سازمان دیگر ممکن است نیازمند تخصصهای مختلفی باشد که در رأس آنها تخصص مهندسی صنایع و سیستمها قرار دارد. طرحریزی از جمله فعالیتهایی است که در آن از بیشتر تکنیکهای مهندسی صنایع استفاده میشود. معمولاً مراحلی که در طرحریزی در نظر گرفته میشود عبارتند از:
(1) مطالعات امکانپذیری
(2) طراحی محصول
(3) طراحی فرایند ساخت( مسیر توالی عملیاتهای مختلف روی قطعات)
(4) طراحی عملیات ساخت (با کدام ماشین، کدام اپراتور، چگونه، چه مقدار فشار و چه مواد اولیه و . . .)
(5) طرحریزی واحدها (چه نوع ماشینآلات، چه نوع استقرار، چه نوع ابزار، ایستگاههای کاری و . . .)
(6) طرح ساختمان و تأسیسات
(7) برآورد هزینههای انجام کار
(8) ارزیابی مالی طرح
(9) ساخت ماشینآلات
(10) تهیه زمین، آمادهسازی زمین و ساختمان
(11) خرید ماشینآلات و آموزش پرسنل
(12) نصب و راهاندازی ماشینآلات
(13) شروع تولید
(14) انبار و توزیع
(15) فعالیتهای بازاریابی برای توسعه و گسترش دامنه فعالیتها
(16) بررسی مشکلات اجتماعی و سعی در رفع آن (بازخورد اطلاعات و مشکلات)
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
فرض کنید قرار است کارخانههایی با حوزههای تولید مواد غذایی، مواد شیمیایی، خودرو و لوازم الکترونیک احداث شوند؟ به نظر شما چه تخصصهایی در طرحریزی هر یک از این واحدهای صنعتی موردنیاز است؟ به ترتیب در هر حوزه آیا تخصص مهندسی صنایع غذایی، مهندسی شیمی، مهندسی مکانیک و مهندسی الکترونیک برای طرحریزی کافی است؟ هر یک از این تخصصها در چه فعالیتهایی از طرحریزی مفید واقع میشوند؟ آیا این تخصصها آنگونه شناخت و درکی که مهندس صنایع و سیستمها از سیستمهای تولیدی و خدماتی دارد را دارا میباشند؟ آیا طرحریزی هر یک از این کارخانهها به یک تیم طراحی نیاز ندارد؟ هماهنگکننده این تیم باید چه تخصصی داشته باشد؟ چه تخصصی میتواند از مجموع نظرات تخصصهای مختلف نتیجهگیری کند؟
طرحریزی واحدهای صنعتی و خدماتی یا هر گونه سازمان دیگر ممکن است نیازمند تخصصهای مختلفی باشد که در رأس آنها تخصص مهندسی صنایع و سیستمها قرار دارد. طرحریزی از جمله فعالیتهایی است که در آن از بیشتر تکنیکهای مهندسی صنایع استفاده میشود. معمولاً مراحلی که در طرحریزی در نظر گرفته میشود عبارتند از:
(1) مطالعات امکانپذیری
(2) طراحی محصول
(3) طراحی فرایند ساخت( مسیر توالی عملیاتهای مختلف روی قطعات)
(4) طراحی عملیات ساخت (با کدام ماشین، کدام اپراتور، چگونه، چه مقدار فشار و چه مواد اولیه و . . .)
(5) طرحریزی واحدها (چه نوع ماشینآلات، چه نوع استقرار، چه نوع ابزار، ایستگاههای کاری و . . .)
(6) طرح ساختمان و تأسیسات
(7) برآورد هزینههای انجام کار
(8) ارزیابی مالی طرح
(9) ساخت ماشینآلات
(10) تهیه زمین، آمادهسازی زمین و ساختمان
(11) خرید ماشینآلات و آموزش پرسنل
(12) نصب و راهاندازی ماشینآلات
(13) شروع تولید
(14) انبار و توزیع
(15) فعالیتهای بازاریابی برای توسعه و گسترش دامنه فعالیتها
(16) بررسی مشکلات اجتماعی و سعی در رفع آن (بازخورد اطلاعات و مشکلات)
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 شرح وظایف مدیر کارخانه
مهمترین مسئولیتهای مدیر کارخانه در زیر لیست شده است:
▪️شناسایی فرآیندهای سازمان و تعیین شاخصهای پایش و اندازهگیری آن
▪️پیشنهاد راهکارهای بهبود به مدیرت عامل جهت اثربخشی سیستم مدیریتی
▪️تشویق و تقدیر از فعالیتهای بهبود انجامشده توسط کارکنان یا کارگروهها.
▪️ترویج تفکر مبتنی بر ریسک در تمامی سطوح و بخشهای سازمان.
▪️تقسیم وظایف بین کارکنان زیرمجموعه و نظارت بر فعالیتهای آنها.
▪️دریافت سفارشهای مشتری از واحد فروش و ارتباط مستمر با مدیر فروش جهت برآورده سازی الزامات مشتری.
▪️برنامهریزی کلان تولید و مواداولیه و نظارت بر اجرای آن
▪️تعیین نقطه سفارش مواداولیه و اعلام به واحد انبار یا خرید.
▪️نظارت و همکاری درانبارگردانی های دورهای.
▪️بررسی وضعیت تحقق اهداف و برنامههای مرتبط با واحد بهصورت مستمر از طریق گزارشهای دریافتی.
▪️شناسایی ریسکها و فرصتهای مرتبط با فرآیندهای کارخانه و تلاش در جهت کنترل آنها
▪️همکاری در تدوین طرح کیفیت محصول شامل دستورالعملهای تولید، کنترل کیفیت و نگهداری محصول
▪️ظرفیت سنجی ماشینآلات و خطوط تولیدی
▪️بررسی جانمایی ماشینآلات و جریان مواد در فرآیند تولید و همکاری در بهینه نمودن آن
▪️پیگیری انجام اقدام اصلاحی یا پیشگیرانه بهمنظور حذف عدم انطباق بالفعل یا بالقوه
▪️مشارکت و حمایت از کارکنان در فعالیتهای بهبود.
▪️بررسی نتایج پایش و اندازهگیری فرایندهای مرتبط با کارخانه و اقدام جهت بهبود.
▪️ارتباط با پیمانکاران مرتبط با تولید یا کارخانه در خصوص الزامات مرتبط با محصول یا خدمات.
▪️شناسایی مشکلات تولید و ارائه راهکار جهت بهبود آن.
▪️همکاری با مدیر کنترل کیفیت جهت کاهش ضایعات تولیدی یا برگشتی محصول و بهبود کیفیت محصولات.
▪️همکاری با مدیر فنی و مهندسی جهت توسعه محصولات و پیشنهاد محصولات جدید.
▪️نظارت مستمر بر تولید محصولات با کیفیت مطابق برنامه تولید اعلام شده .
▪️نظارت مستمر بر فعالیت های نگهداری و تعمیرات ماشین آلات و تجهیزات.
▪️نظارت بر ورود و خروج کالا از انبار.
▪️شناسایی برنامه آموزشی مورد نیاز کارکنان.
▪️گزارش به مدیرعامل در خصوص عملکرد تولید محصولات ،ضایعات و نگهداری محصول به صورت مستمر
▪️تحلیل اطلاعات و نتایج پایش و اندازه گیری فرآیندهای تولید
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
مهمترین مسئولیتهای مدیر کارخانه در زیر لیست شده است:
▪️شناسایی فرآیندهای سازمان و تعیین شاخصهای پایش و اندازهگیری آن
▪️پیشنهاد راهکارهای بهبود به مدیرت عامل جهت اثربخشی سیستم مدیریتی
▪️تشویق و تقدیر از فعالیتهای بهبود انجامشده توسط کارکنان یا کارگروهها.
▪️ترویج تفکر مبتنی بر ریسک در تمامی سطوح و بخشهای سازمان.
▪️تقسیم وظایف بین کارکنان زیرمجموعه و نظارت بر فعالیتهای آنها.
▪️دریافت سفارشهای مشتری از واحد فروش و ارتباط مستمر با مدیر فروش جهت برآورده سازی الزامات مشتری.
▪️برنامهریزی کلان تولید و مواداولیه و نظارت بر اجرای آن
▪️تعیین نقطه سفارش مواداولیه و اعلام به واحد انبار یا خرید.
▪️نظارت و همکاری درانبارگردانی های دورهای.
▪️بررسی وضعیت تحقق اهداف و برنامههای مرتبط با واحد بهصورت مستمر از طریق گزارشهای دریافتی.
▪️شناسایی ریسکها و فرصتهای مرتبط با فرآیندهای کارخانه و تلاش در جهت کنترل آنها
▪️همکاری در تدوین طرح کیفیت محصول شامل دستورالعملهای تولید، کنترل کیفیت و نگهداری محصول
▪️ظرفیت سنجی ماشینآلات و خطوط تولیدی
▪️بررسی جانمایی ماشینآلات و جریان مواد در فرآیند تولید و همکاری در بهینه نمودن آن
▪️پیگیری انجام اقدام اصلاحی یا پیشگیرانه بهمنظور حذف عدم انطباق بالفعل یا بالقوه
▪️مشارکت و حمایت از کارکنان در فعالیتهای بهبود.
▪️بررسی نتایج پایش و اندازهگیری فرایندهای مرتبط با کارخانه و اقدام جهت بهبود.
▪️ارتباط با پیمانکاران مرتبط با تولید یا کارخانه در خصوص الزامات مرتبط با محصول یا خدمات.
▪️شناسایی مشکلات تولید و ارائه راهکار جهت بهبود آن.
▪️همکاری با مدیر کنترل کیفیت جهت کاهش ضایعات تولیدی یا برگشتی محصول و بهبود کیفیت محصولات.
▪️همکاری با مدیر فنی و مهندسی جهت توسعه محصولات و پیشنهاد محصولات جدید.
▪️نظارت مستمر بر تولید محصولات با کیفیت مطابق برنامه تولید اعلام شده .
▪️نظارت مستمر بر فعالیت های نگهداری و تعمیرات ماشین آلات و تجهیزات.
▪️نظارت بر ورود و خروج کالا از انبار.
▪️شناسایی برنامه آموزشی مورد نیاز کارکنان.
▪️گزارش به مدیرعامل در خصوص عملکرد تولید محصولات ،ضایعات و نگهداری محصول به صورت مستمر
▪️تحلیل اطلاعات و نتایج پایش و اندازه گیری فرآیندهای تولید
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 پنج مرحله اصلی کنترل پروژه
شاید بتوان گفت که فرآیند کنترل پروژه یک چرخهی تکرارشونده است که در طی آن مدیر پروژه با استفاده از ابزارهای مختلف اندازهگیری و سنجش و پس از دریافت بازخورد از دیگران، انحرافات احتمالی در روند اجرایی پروژه را نسبت به برنامهی زمانی، بودجه، ریسک و کیفیت ازپیشتعیینشده میسنجد و سپس تصمیم میگیرد که آیا برای اصلاح روند فعلی نیازی به اعمال تغییرات اجرایی هست یا نه.
فرآیند کنترل پروژه پنج مرحلهی اصلی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
1- مشخص کردن سنجهها
در مرحلهی اول باید تعیین کنید که چه متغیرهایی در طول پروژه اندازهگیری خواهند شد و این اندازهگیری هر چند وقت یک بار انجام خواهد شد. برای تعیین این موارد باید نکاتی همچون هزینههای اندازهگیری، خواستههای مدیران بالادستی و سیاستهای سازمان، جزئیات فنی و مهلتهای نهایی انجام کار (ددلاینها) را در نظر بگیرید و در نهایت یک برنامهی زمانبندی اولیه برای بازرسیها و اندازهگیریها تهیه کنید که وظیفهی افراد هم در آن مشخص باشد.
2- رصد کردن پروژه
روند اجرای پروژه را در طول بازهی زمانی مشخصشده در مرحلهی قبل، رصد کنید. بعد ببینید پروژهی اجراشده تا اینجای کار با برنامهریزیهای قبلی چهقدر فاصله دارد. دو نوع داده در این مرحله جمعآوری میشود:
- دادههای واقعی از اجرای پروژه که شامل زمان، بودجه و منابع مصرفشده و میزان پیشرفت پروژه و کارهای انجامشده تا این مرحله است.
- دادههای مربوط به تغییرات غیرقابلپیشبینی که شامل تغییرات خاص در بودجه، برنامهی زمانی و مقیاس پروژه میشود و ارتباط مستقیمی با روند اجرای پروژه ندارد.
3- تهیهی گزارش
گزارشها در مقاطع زمانی تعیینشده و به شکلی مختصر و مفید ارائه دهید. منتظر حل شدن یک مشکل برای گزارش دادن درمورد آن نباشید. از طولانی کردن گزارش و آوردن اطلاعات بیمورد اجتناب کنید.
4- تحلیل گزارش
در دادههای تهیهشده به دنبال الگوهای مختلف بگردید. اگر چنین الگوهایی پیدا نکردید، احتمالا نیازی به اقدامات اصلاحی برای بازگشت پروژه به مسیر درست نخواهد بود.
5- سایر اقدامات لازم
هر جا که به نظرتان لازم بود، سراغ سایر اقدامات مشخصشده برای بهبود روند اجرای پروژه بروید. مثلا برنامهریزیهای قبلی برای اجرای پروژه را بهروز کنید یا مشکلات بزرگ پیشآمده را به اطلاع ذینفعان پروژه برسانید.
جمعبندی
فرآیند کنترل بخشی ضروری و جداییناپذیر از پروژههاست. شما به عنوان یک مدیر حرفهای پروژه باید بتوانید روند اجرایی پروژه را زیر نظر بگیرید و هر جا که تفاوتی با برنامهریزیهای قبلی دیدید، نسبت به اقدامات درست درمورد آن تصمیم بگیرید.
جمعآوری و تحلیل دادههای مختلف و در نهایت، تهیهی گزارش و انجام اقدامات لازم پس از تجزیه و تحلیل آن، اجزای اصلی فرآیند کنترل پروژه را تشکیل میدهند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
شاید بتوان گفت که فرآیند کنترل پروژه یک چرخهی تکرارشونده است که در طی آن مدیر پروژه با استفاده از ابزارهای مختلف اندازهگیری و سنجش و پس از دریافت بازخورد از دیگران، انحرافات احتمالی در روند اجرایی پروژه را نسبت به برنامهی زمانی، بودجه، ریسک و کیفیت ازپیشتعیینشده میسنجد و سپس تصمیم میگیرد که آیا برای اصلاح روند فعلی نیازی به اعمال تغییرات اجرایی هست یا نه.
فرآیند کنترل پروژه پنج مرحلهی اصلی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
1- مشخص کردن سنجهها
در مرحلهی اول باید تعیین کنید که چه متغیرهایی در طول پروژه اندازهگیری خواهند شد و این اندازهگیری هر چند وقت یک بار انجام خواهد شد. برای تعیین این موارد باید نکاتی همچون هزینههای اندازهگیری، خواستههای مدیران بالادستی و سیاستهای سازمان، جزئیات فنی و مهلتهای نهایی انجام کار (ددلاینها) را در نظر بگیرید و در نهایت یک برنامهی زمانبندی اولیه برای بازرسیها و اندازهگیریها تهیه کنید که وظیفهی افراد هم در آن مشخص باشد.
2- رصد کردن پروژه
روند اجرای پروژه را در طول بازهی زمانی مشخصشده در مرحلهی قبل، رصد کنید. بعد ببینید پروژهی اجراشده تا اینجای کار با برنامهریزیهای قبلی چهقدر فاصله دارد. دو نوع داده در این مرحله جمعآوری میشود:
- دادههای واقعی از اجرای پروژه که شامل زمان، بودجه و منابع مصرفشده و میزان پیشرفت پروژه و کارهای انجامشده تا این مرحله است.
- دادههای مربوط به تغییرات غیرقابلپیشبینی که شامل تغییرات خاص در بودجه، برنامهی زمانی و مقیاس پروژه میشود و ارتباط مستقیمی با روند اجرای پروژه ندارد.
3- تهیهی گزارش
گزارشها در مقاطع زمانی تعیینشده و به شکلی مختصر و مفید ارائه دهید. منتظر حل شدن یک مشکل برای گزارش دادن درمورد آن نباشید. از طولانی کردن گزارش و آوردن اطلاعات بیمورد اجتناب کنید.
4- تحلیل گزارش
در دادههای تهیهشده به دنبال الگوهای مختلف بگردید. اگر چنین الگوهایی پیدا نکردید، احتمالا نیازی به اقدامات اصلاحی برای بازگشت پروژه به مسیر درست نخواهد بود.
5- سایر اقدامات لازم
هر جا که به نظرتان لازم بود، سراغ سایر اقدامات مشخصشده برای بهبود روند اجرای پروژه بروید. مثلا برنامهریزیهای قبلی برای اجرای پروژه را بهروز کنید یا مشکلات بزرگ پیشآمده را به اطلاع ذینفعان پروژه برسانید.
جمعبندی
فرآیند کنترل بخشی ضروری و جداییناپذیر از پروژههاست. شما به عنوان یک مدیر حرفهای پروژه باید بتوانید روند اجرایی پروژه را زیر نظر بگیرید و هر جا که تفاوتی با برنامهریزیهای قبلی دیدید، نسبت به اقدامات درست درمورد آن تصمیم بگیرید.
جمعآوری و تحلیل دادههای مختلف و در نهایت، تهیهی گزارش و انجام اقدامات لازم پس از تجزیه و تحلیل آن، اجزای اصلی فرآیند کنترل پروژه را تشکیل میدهند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
📌 مراحل تشکیل تیم پروژه
در سال 1965، تاکمن مدلی از مراحل توسعه و رفتار تیم ارائه داد. این مدل شامل 5 مرحله است که از تشکیل و شکل گیری تیم شروع می شد و تا زمانیکه تیم از هم جدا می شوند ادامه دارد. در ادامه به بررسی این 5 گام خواهیم پرداخت:
⭕️ مرحله اول Forming یا شکل گیری:
در این مرحله شما و افراد دیگر تیم شناخت زیادی از یکدیگر ندارند. بی شک شما می خواهید با افراد تیم آشنا شود، می خواهید بدانید قرار است چه کاری انجام شود و چگونه، برای انجام کار نیاز است چه اطلاعاتی داشته باشید یا به دست آورید. بدون شک چون شما شناختی از افراد ندارد، رفتارتان بسیار مودبانه و شاید بتوان گفت محتاط تر خواهد بود.
⭕️ مرحله دوم Storming یا درگیری:
این مرحله بر خلاف مرحله قبل که جو مثبتی وجود داشت، مرحله جر و بحث، گفتکو و اختلاف نظر بین اعضای تیم می باشد. سخت ترین مرحله بین 5 مرحله، این مرحله می باشد و اگر تیم بتواند از این مرحله با موفقیت عبور کند، اعضاء می توانند امیدوار باشند که تیم به احتمال زیاد می تواند به مرحله چهارم نیز برسد.
⭕️ مرحله سوم Norming یا انسجام:
اگر تیم بتواند از طوفانی که در مرحله قبل او را تا حد نابودی تهدید می کرد، به سلامت عبور کند. می تواند در این مرحله روح و شخصیت خود را بدست آورد. به این صورت که اعضاء دیگر خود را به عنوان عضوی از تیم قبول می کنند. خواسته ها و نظرات شخصی خود را بالاتر از هدف تیم نمی دانند.
⭕️ مرحله چهارم Performing یا بهره وری:
این مرحله، مرحله ای است که تیم به بالاترین میزان کارائی و بازدهی خود می رسد. تیم برای حرکت خود به سمت هدف دارای استراتژی مشخص شده است. افراد دارای مسئولیت پذیری بالایی هستند و برای انجام کارها نیازی به مداخله مستقیم مدیریت ندارند. تصمیم ها به صورت جمعی و در یک محیط کاملاً دوستانه و اکنده از احترام گرفته می شود.
⭕️ مرحله پنجم Adjourning یا خاتمه:
در اين مرحله کارهای پروژه به اتمام رسیده و گروه آماده ميشود كه پايان موجوديت خود را اعلام كند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
در سال 1965، تاکمن مدلی از مراحل توسعه و رفتار تیم ارائه داد. این مدل شامل 5 مرحله است که از تشکیل و شکل گیری تیم شروع می شد و تا زمانیکه تیم از هم جدا می شوند ادامه دارد. در ادامه به بررسی این 5 گام خواهیم پرداخت:
⭕️ مرحله اول Forming یا شکل گیری:
در این مرحله شما و افراد دیگر تیم شناخت زیادی از یکدیگر ندارند. بی شک شما می خواهید با افراد تیم آشنا شود، می خواهید بدانید قرار است چه کاری انجام شود و چگونه، برای انجام کار نیاز است چه اطلاعاتی داشته باشید یا به دست آورید. بدون شک چون شما شناختی از افراد ندارد، رفتارتان بسیار مودبانه و شاید بتوان گفت محتاط تر خواهد بود.
⭕️ مرحله دوم Storming یا درگیری:
این مرحله بر خلاف مرحله قبل که جو مثبتی وجود داشت، مرحله جر و بحث، گفتکو و اختلاف نظر بین اعضای تیم می باشد. سخت ترین مرحله بین 5 مرحله، این مرحله می باشد و اگر تیم بتواند از این مرحله با موفقیت عبور کند، اعضاء می توانند امیدوار باشند که تیم به احتمال زیاد می تواند به مرحله چهارم نیز برسد.
⭕️ مرحله سوم Norming یا انسجام:
اگر تیم بتواند از طوفانی که در مرحله قبل او را تا حد نابودی تهدید می کرد، به سلامت عبور کند. می تواند در این مرحله روح و شخصیت خود را بدست آورد. به این صورت که اعضاء دیگر خود را به عنوان عضوی از تیم قبول می کنند. خواسته ها و نظرات شخصی خود را بالاتر از هدف تیم نمی دانند.
⭕️ مرحله چهارم Performing یا بهره وری:
این مرحله، مرحله ای است که تیم به بالاترین میزان کارائی و بازدهی خود می رسد. تیم برای حرکت خود به سمت هدف دارای استراتژی مشخص شده است. افراد دارای مسئولیت پذیری بالایی هستند و برای انجام کارها نیازی به مداخله مستقیم مدیریت ندارند. تصمیم ها به صورت جمعی و در یک محیط کاملاً دوستانه و اکنده از احترام گرفته می شود.
⭕️ مرحله پنجم Adjourning یا خاتمه:
در اين مرحله کارهای پروژه به اتمام رسیده و گروه آماده ميشود كه پايان موجوديت خود را اعلام كند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 تکنیک اسکمپر
گاهی اوقات میخواهیم در ارائه خدمات یا تولید محصولات تغییری ایجاد کنیم و یا آن را بهبود دهیم، اما سخت میتوانیم ایدهای جدید برای این کار پیدا کنیم. اینجاست که تکنیکهای خلاقیت و طوفان فکری، ارزش خود را به ما نشان میدهند. تکنیک اسکمپر یکی از همین تکنیکهاست. هدف از این تکنیک این است که با ترغیب کردن شما به جستجوی راهی برای بهبود محصول یا خدمات فعلی، مسیر تفکرتان را به جایی برساند که ایدهای برای یکی از محصولات یا خدمات جدید پیدا کنید.
تکنیک اسکمپر تشکیل شده از حروف اول کلمات انگلیسی زیر:
🔻جایگزینی (Substitute)
🔻ترکیب (Combine)
🔻مناسب کردن (تطبیق دادن-سازگارکردن) برای یک هدف دیگر (Adapt)
🔻اصلاح (Modify)
🔻کاربرد دیگر (Put to Another Use)
🔻حذف (Eliminate)
🔻وارونه کردن (Reverse)
روش کار به این شکل است که هفت نوع سؤال با موضوعات بالا در مورد محصول یا خدمات موجود طرح میکنیم. این سؤالات هم کمک میکنند تا محصول فعلی را بهبود ببخشیم و هم باعث میشوند تا به ایدههایی خلاقانهای برای خلق محصولات و یا خدمات جدید برسیم.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
گاهی اوقات میخواهیم در ارائه خدمات یا تولید محصولات تغییری ایجاد کنیم و یا آن را بهبود دهیم، اما سخت میتوانیم ایدهای جدید برای این کار پیدا کنیم. اینجاست که تکنیکهای خلاقیت و طوفان فکری، ارزش خود را به ما نشان میدهند. تکنیک اسکمپر یکی از همین تکنیکهاست. هدف از این تکنیک این است که با ترغیب کردن شما به جستجوی راهی برای بهبود محصول یا خدمات فعلی، مسیر تفکرتان را به جایی برساند که ایدهای برای یکی از محصولات یا خدمات جدید پیدا کنید.
تکنیک اسکمپر تشکیل شده از حروف اول کلمات انگلیسی زیر:
🔻جایگزینی (Substitute)
🔻ترکیب (Combine)
🔻مناسب کردن (تطبیق دادن-سازگارکردن) برای یک هدف دیگر (Adapt)
🔻اصلاح (Modify)
🔻کاربرد دیگر (Put to Another Use)
🔻حذف (Eliminate)
🔻وارونه کردن (Reverse)
روش کار به این شکل است که هفت نوع سؤال با موضوعات بالا در مورد محصول یا خدمات موجود طرح میکنیم. این سؤالات هم کمک میکنند تا محصول فعلی را بهبود ببخشیم و هم باعث میشوند تا به ایدههایی خلاقانهای برای خلق محصولات و یا خدمات جدید برسیم.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from آکادمی مدیریت
⭕️ مدیریت عملیات خدمات
در دنیای عمل، هر بنگاه و شرکتی یک خروجی دارد که یا محصول یا خدمت است. به طور مثال، یک شرکت مشاوره و یک دانشکده، خدمت را عرضه می کند. به طور کلی هر کاری که در سازمان انجام می شود و به نوعی به خروجی مربوط است، عملیات است. فعالیت های اصلی سازمان، عملیات است. اگر یک سازمان، خدمت آموزش ارائه می دهد، منابع انسانی و دیگر منابعی که دارد، نقش حمایت کننده برای آموزش دارد. عملیات، فلسفه ی وجودی یک بنگاه است.
اگر مواد اولیه برای تولید خرید شود یا نیروی انسانی برای آموزش استخدام شود مربوط به عملیات است. هر آنچه که مربوط به خروجی سازمان است، عملیات است و موارد دیگر مانند منابع انسانی، جزء بخش حمایتی محسوب می شود. امروزه خدمات این قدر گسترده شده اند که کالا با خدمات، باندل bundle می شوند ولی وقتی صحبت از کالا یا خدمت می شود، یک طیفی وجود دارد. اگر یک محصول خریده شود و دیگر فرآیندی مانند تعمیرات بعد از آن نباشد، به طور محض کالا محسوب میشود.
◾️ سیستم های عملیاتی
سیستم عملیاتی ورودی ها را به منظور مهیا کردن خروجی هایی تغییر می دهد که برای مشتری مورد نیاز است. این سیستم، منابع فیزیکی را به خروجی تبدیل می کند، عملکردی که به منظور تسهیل نیازهای مشتری و برطرف کردن آنها می باشد، مثلا، مهیا کردن برخی استفاده ها برای مشتری. در برخی سازمان ها، محصولات، محصولاتی فیزیکی هستند، در حالی که در سایر سازمان ها، به عنوان اقلام خدماتی در نظر گرفته می شوند. سرویس های اتوبوس و تاکسی، خیاطی، بیمارستان و خانه سازی مثال هایی از این سیستم های عملیاتی است. Everett E. Adam & Ronald J. Ebert، سیستم عملیاتی را به عنوان سیستمی از یک سامان تعریف می کند که بخشی از سازمان است که محصولات فیزیکی و خدماتی سازمان را تأمین می کند. Ray Wild سیستم علمیاتی را به عنوان یک سیستم عملیاتی تعریف می کند که پیکربندی آن، از منابع است و با ارائه کالا یا خدمات ترکیب شده است.
◾️ کنترل عملیات سازمان، شامل فرآیندهای زیر است:
۱- فرایند عملیاتی: شامل فرایند های اصلی یعنی تامین، تولید و فروش
۲- فرایند پشتیبانی: فرایندی است که وظیفه آن پشتیبانی فرایند های عملیاتی شامل منابع انسانی، مدیریت اطلاعات، مدیریت دانش و مدیریت سرمایه است.
۳- فرایند مدیریتی: فرایندی که وظیفه آن برنامه ریزی، کنترل استراتژیک کل سیستم، حصول اطمینان از حرکت و روند مطلوب سیستم در جهت منافع ذی نفعان است، و در قالب برنامه ریزی استراتژیک و برنامه ریزی کلان از دستیابی به آن برنامه اطمینان حاصل می نماید.
◾️ ویژگی های متمایز عملیات تولید و خدمات
ویژگی های زیر می تواند برای ایجاد تمایز بین عملیات های تولید و عملیات های خدماتی، در نظر گرفته شود:
۱. طبیعت ملموس یا غیر ملموس مربوط به خروجی
۲. مصارف خروجی ها
۳. طبیعت کاری (شغلی)
۴. میزان ارتباط با مشتری
۵. مشارکت مشتری در تبدیل
۶. اقدامات مربوط به کارایی
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
در دنیای عمل، هر بنگاه و شرکتی یک خروجی دارد که یا محصول یا خدمت است. به طور مثال، یک شرکت مشاوره و یک دانشکده، خدمت را عرضه می کند. به طور کلی هر کاری که در سازمان انجام می شود و به نوعی به خروجی مربوط است، عملیات است. فعالیت های اصلی سازمان، عملیات است. اگر یک سازمان، خدمت آموزش ارائه می دهد، منابع انسانی و دیگر منابعی که دارد، نقش حمایت کننده برای آموزش دارد. عملیات، فلسفه ی وجودی یک بنگاه است.
اگر مواد اولیه برای تولید خرید شود یا نیروی انسانی برای آموزش استخدام شود مربوط به عملیات است. هر آنچه که مربوط به خروجی سازمان است، عملیات است و موارد دیگر مانند منابع انسانی، جزء بخش حمایتی محسوب می شود. امروزه خدمات این قدر گسترده شده اند که کالا با خدمات، باندل bundle می شوند ولی وقتی صحبت از کالا یا خدمت می شود، یک طیفی وجود دارد. اگر یک محصول خریده شود و دیگر فرآیندی مانند تعمیرات بعد از آن نباشد، به طور محض کالا محسوب میشود.
◾️ سیستم های عملیاتی
سیستم عملیاتی ورودی ها را به منظور مهیا کردن خروجی هایی تغییر می دهد که برای مشتری مورد نیاز است. این سیستم، منابع فیزیکی را به خروجی تبدیل می کند، عملکردی که به منظور تسهیل نیازهای مشتری و برطرف کردن آنها می باشد، مثلا، مهیا کردن برخی استفاده ها برای مشتری. در برخی سازمان ها، محصولات، محصولاتی فیزیکی هستند، در حالی که در سایر سازمان ها، به عنوان اقلام خدماتی در نظر گرفته می شوند. سرویس های اتوبوس و تاکسی، خیاطی، بیمارستان و خانه سازی مثال هایی از این سیستم های عملیاتی است. Everett E. Adam & Ronald J. Ebert، سیستم عملیاتی را به عنوان سیستمی از یک سامان تعریف می کند که بخشی از سازمان است که محصولات فیزیکی و خدماتی سازمان را تأمین می کند. Ray Wild سیستم علمیاتی را به عنوان یک سیستم عملیاتی تعریف می کند که پیکربندی آن، از منابع است و با ارائه کالا یا خدمات ترکیب شده است.
◾️ کنترل عملیات سازمان، شامل فرآیندهای زیر است:
۱- فرایند عملیاتی: شامل فرایند های اصلی یعنی تامین، تولید و فروش
۲- فرایند پشتیبانی: فرایندی است که وظیفه آن پشتیبانی فرایند های عملیاتی شامل منابع انسانی، مدیریت اطلاعات، مدیریت دانش و مدیریت سرمایه است.
۳- فرایند مدیریتی: فرایندی که وظیفه آن برنامه ریزی، کنترل استراتژیک کل سیستم، حصول اطمینان از حرکت و روند مطلوب سیستم در جهت منافع ذی نفعان است، و در قالب برنامه ریزی استراتژیک و برنامه ریزی کلان از دستیابی به آن برنامه اطمینان حاصل می نماید.
◾️ ویژگی های متمایز عملیات تولید و خدمات
ویژگی های زیر می تواند برای ایجاد تمایز بین عملیات های تولید و عملیات های خدماتی، در نظر گرفته شود:
۱. طبیعت ملموس یا غیر ملموس مربوط به خروجی
۲. مصارف خروجی ها
۳. طبیعت کاری (شغلی)
۴. میزان ارتباط با مشتری
۵. مشارکت مشتری در تبدیل
۶. اقدامات مربوط به کارایی
🎓 آکادمی مدیریت حرفه ای
@pmacademy
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
📌 تولید ناب : اهداف، مفاهیم و ابزارها
تولید ناب (Lean Production) از سیستم تولید تویوتا در ۱۹۵۰ سرچشمه گرفته است و به تدریج توسعه یافته است. اصطلاح تولید ناب برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ در کتابی به نام «ماشینهایی که جهان را تغییر دادند» مطرح شد. هدف نهایی از پیاده سازی این سیستم حذف تمام اتلاف ها و خطاها در فرایند تولید است.
تولید ناب چیست؟
تولید ناب مجموعهای از متدها و ابزارهایی است که هدف آن حذف پیوسته تمام اتلافها (Waste) در فرایند تولید میباشد. منافع اصلی این سیستم، کاستن هزینههای تولید، افزایش میزان تولید و کاهش زمان چرخه تولید میباشد.
✅ نتایج تولید ناب
سیستم ناب شامل نتایج زیر نیز میباشد:
۱) حذف خطاها (Defect) و اتلافها (Waste)
۲) کاهش زمان چرخه تولید (Cycle Times)
۳) کاهش سطوح موجودی (Inventory levels )
۴) افزایش بهرهوری نیروی کار (labor Productivity)
۵) بهینه سازی استفاده از تجهیزات و فضا
۶) انعطاف کمپانی در تغییر نوع تولید (Flexibility)
۷) افزایش میزان تولید (Output)
تمام نتایج فوق در نهایت به کاهش هزینههای تولید منجر میشود.
✅ اصول اساسی تولید ناب:
ابزارها و مفاهیمی که در تولید ناب به کار گرفته می شوند، بسیار متنوع اند. اصول مهم تولید ناب میتوانند طبق موارد زیر خلاصه شوند:
۱ ـ شناخت و تشخیص اتلافها (Recognition Of Waste)
۲ ـ فرایندهای استاندارد (Standard Processes)
۳ ـ جریان پیوسته (Continuous Flow)
۴ ـ سیستم تولید کششی (Pull Production)
۵ـ کیفیت در مبدا (Quality At The Sources).
۶ ـ بهبود مستمر ( Continuous Improvement)
🔻 متن کامل این مطلب را در فایل ارائه شده در پست بعد مطالعه بفرمایید.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
تولید ناب (Lean Production) از سیستم تولید تویوتا در ۱۹۵۰ سرچشمه گرفته است و به تدریج توسعه یافته است. اصطلاح تولید ناب برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ در کتابی به نام «ماشینهایی که جهان را تغییر دادند» مطرح شد. هدف نهایی از پیاده سازی این سیستم حذف تمام اتلاف ها و خطاها در فرایند تولید است.
تولید ناب چیست؟
تولید ناب مجموعهای از متدها و ابزارهایی است که هدف آن حذف پیوسته تمام اتلافها (Waste) در فرایند تولید میباشد. منافع اصلی این سیستم، کاستن هزینههای تولید، افزایش میزان تولید و کاهش زمان چرخه تولید میباشد.
✅ نتایج تولید ناب
سیستم ناب شامل نتایج زیر نیز میباشد:
۱) حذف خطاها (Defect) و اتلافها (Waste)
۲) کاهش زمان چرخه تولید (Cycle Times)
۳) کاهش سطوح موجودی (Inventory levels )
۴) افزایش بهرهوری نیروی کار (labor Productivity)
۵) بهینه سازی استفاده از تجهیزات و فضا
۶) انعطاف کمپانی در تغییر نوع تولید (Flexibility)
۷) افزایش میزان تولید (Output)
تمام نتایج فوق در نهایت به کاهش هزینههای تولید منجر میشود.
✅ اصول اساسی تولید ناب:
ابزارها و مفاهیمی که در تولید ناب به کار گرفته می شوند، بسیار متنوع اند. اصول مهم تولید ناب میتوانند طبق موارد زیر خلاصه شوند:
۱ ـ شناخت و تشخیص اتلافها (Recognition Of Waste)
۲ ـ فرایندهای استاندارد (Standard Processes)
۳ ـ جریان پیوسته (Continuous Flow)
۴ ـ سیستم تولید کششی (Pull Production)
۵ـ کیفیت در مبدا (Quality At The Sources).
۶ ـ بهبود مستمر ( Continuous Improvement)
🔻 متن کامل این مطلب را در فایل ارائه شده در پست بعد مطالعه بفرمایید.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
Forwarded from دانشکده مهندسی صنایع
Lean Manufacturing- @ieinstitute.pdf
3.1 MB
📌 نرم افزار CRM یا سیستم CRM؟
هنوز در مورد تعریف مدیریت ارتباط با مشتری اتفاق نظری وجود ندارد و نمیتوان یک تعریف و توضیح قطعی و نهایی برای CRM ارائه کرد. حتی تکلیف CRM در این حد مشخص نیست که وقتی از CRM صحبت میکنیم، اشارهی ما به یک نرم افزار است یا یک سیستم. وقتی از سیستم حرف میزنیم، منظورمان مجموعهی گستردهای از فعالیتها، فرایندها و زیرساختها است که باید در یک سازمان مستقر شود (مثل سیستم مدیریت کیفیت ایزو). اما وقتی از یک نرم افزار حرف میزنیم، ذهنمان به سمت یک یا چند برنامه میرود که باید روی تعدادی از کامپیوترهای یک سازمان نصب شود.
جالب اینجاست که هر دو نگاه به CRM در میان عرضهکنندگان و مشتریان CRM وجود دارد. گروهی که ذهنیتشان بیشتر به فناوری اطلاعات و برنامهنویسی و راهکارهای نرم افزاری نزدیک است، CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری را یک مجموعه نرم افزار میدانند که به اتوماسیون بازاریابی، فروش و خدمات مرتبط با آنها کمک می کند.
اگر به این گروه بگویید که میخواهید یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت خود مستقر کنید، آنها این جمله را اینگونه میفهمند که: «قرار است یک نرم افزار یا تعدادی نرم افزار بخرید و آنها را نصب و راهاندازی کنید.»
اما گروه دیگری هم هستند که استقرار سیستم مدیریت ارتباط با مشتری را فراتر از خرید نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری میدانند. این افراد تاکید دارند که CRM یک نگرش است. نگرشی که به دنبال ایجاد، حفظ و توسعه و تعمیق رابطه با مشتریان است. اینکه در استقرار سی آر ام از نرم افزار و ابزارهای نوین تکنولوژی استفاده میشود، یک مسئلهی فرعی است.
با این نگرش، زمانی که پیتر دراکر میگفت «هدف هر کسب و کاری، ایجاد و نگه داشتن مشتری است» از CRM حرف میزد. حتی با وجودی که بسیاری از شرکتهای فروشنده نرم افزار CRM در آن زمان وجود نداشتند.
همین اختلافنظر در تعریف سی آر ام، در کتابهای مدیریت ارتباط با مشتری هم دیده میشود. بعضی از کتابها چنان نوشته شدهاند که انگار میخواهند به مخاطب خود، کار کردن با یک نرم افزار را آموزش دهند. بعضی از کتابها، بسیار از تکنولوژی فاصله گرفتهاند و بیشتر به مبانی فکری و سیستمی CRM میپردازند.
دستهی سومی از کتابها هم وجود دارند که کوشیدهاند راه میانه را در پیش بگیرند و در عنوانشان هم به این نکته اشاره میکنند. مثلاً مینویسند: CRM – A Balanced Approach. کتابهای دستهی سوم با این توضیح، تأکید دارند که هم به جنبه های سیستمی و استراتژیک و زیربنایی در مدیریت ارتباط با مشتری توجه دارند، و هم به فوت و فنهای نرم افزاری و جنبههای تکنولوژیک.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
هنوز در مورد تعریف مدیریت ارتباط با مشتری اتفاق نظری وجود ندارد و نمیتوان یک تعریف و توضیح قطعی و نهایی برای CRM ارائه کرد. حتی تکلیف CRM در این حد مشخص نیست که وقتی از CRM صحبت میکنیم، اشارهی ما به یک نرم افزار است یا یک سیستم. وقتی از سیستم حرف میزنیم، منظورمان مجموعهی گستردهای از فعالیتها، فرایندها و زیرساختها است که باید در یک سازمان مستقر شود (مثل سیستم مدیریت کیفیت ایزو). اما وقتی از یک نرم افزار حرف میزنیم، ذهنمان به سمت یک یا چند برنامه میرود که باید روی تعدادی از کامپیوترهای یک سازمان نصب شود.
جالب اینجاست که هر دو نگاه به CRM در میان عرضهکنندگان و مشتریان CRM وجود دارد. گروهی که ذهنیتشان بیشتر به فناوری اطلاعات و برنامهنویسی و راهکارهای نرم افزاری نزدیک است، CRM یا مدیریت ارتباط با مشتری را یک مجموعه نرم افزار میدانند که به اتوماسیون بازاریابی، فروش و خدمات مرتبط با آنها کمک می کند.
اگر به این گروه بگویید که میخواهید یک سیستم مدیریت ارتباط با مشتری در شرکت خود مستقر کنید، آنها این جمله را اینگونه میفهمند که: «قرار است یک نرم افزار یا تعدادی نرم افزار بخرید و آنها را نصب و راهاندازی کنید.»
اما گروه دیگری هم هستند که استقرار سیستم مدیریت ارتباط با مشتری را فراتر از خرید نرم افزار مدیریت ارتباط با مشتری میدانند. این افراد تاکید دارند که CRM یک نگرش است. نگرشی که به دنبال ایجاد، حفظ و توسعه و تعمیق رابطه با مشتریان است. اینکه در استقرار سی آر ام از نرم افزار و ابزارهای نوین تکنولوژی استفاده میشود، یک مسئلهی فرعی است.
با این نگرش، زمانی که پیتر دراکر میگفت «هدف هر کسب و کاری، ایجاد و نگه داشتن مشتری است» از CRM حرف میزد. حتی با وجودی که بسیاری از شرکتهای فروشنده نرم افزار CRM در آن زمان وجود نداشتند.
همین اختلافنظر در تعریف سی آر ام، در کتابهای مدیریت ارتباط با مشتری هم دیده میشود. بعضی از کتابها چنان نوشته شدهاند که انگار میخواهند به مخاطب خود، کار کردن با یک نرم افزار را آموزش دهند. بعضی از کتابها، بسیار از تکنولوژی فاصله گرفتهاند و بیشتر به مبانی فکری و سیستمی CRM میپردازند.
دستهی سومی از کتابها هم وجود دارند که کوشیدهاند راه میانه را در پیش بگیرند و در عنوانشان هم به این نکته اشاره میکنند. مثلاً مینویسند: CRM – A Balanced Approach. کتابهای دستهی سوم با این توضیح، تأکید دارند که هم به جنبه های سیستمی و استراتژیک و زیربنایی در مدیریت ارتباط با مشتری توجه دارند، و هم به فوت و فنهای نرم افزاری و جنبههای تکنولوژیک.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
📌 منظور از ایمپکت فاکتور (IF)در ژورنالها چیست؟
ضریب تأثیر (Impact Factor)، یک شاخص کمی است که برای ارزیابی، مقایسه و رتبهبندی نشریات علمی در رشتههای مختلف در سطح ملی یا برای مقایسه مجلهها در سطح بینالمللی به کار گرفته میشود. این شاخص نشاندهنده فراوانی استنادهایی است که در طول یک دوره زمانی مشخص به یک مقاله چاپ و در یک نشریه داده میشود.
این عامل همه ساله توسط مؤسسه اطلاعات علمی (ISI) بر مبنای ارجاعات به هر یک از مجلات علمی آن محاسبه و نتیجه در گزارشهای ارجاع مجله یا Journal Citation Reports (JCR) منتشر میشود. این ضریب، نه برای مقاله یا نویسنده، بلکه برای مجله محاسبه میشود. محاسبه بر مبنای یک دوره سه ساله صورت میگیرد؛ برای مثال اگر در سال ۸۴ جمعاً ۴۰ ارجاع به مقالههای سالهای ۸۲ و ۸۳ آن مجله صورت گرفته باشد و در آن مجله در سال ۸۲ تعداد ۲۶ مقاله و در سال ۸۳ تعداد ۲۴ مقاله چاپ شده باشد، ضریب ارجاع آن مجله از تقسیم ۴۰ بر 50 (مجموع 26 و 24) به دست میآید که 8/0 است؛ یعنی به طور متوسط هر مقاله آن نشریه 8/0 مرتبه مورد استناد مقالات دیگر قرار گرفته است.
قابل توجه است که Impact Factor فقط درمورد نشریات نمایهشده در بانک اطلاعاتی Web of Science و توسط مؤسسه ISI محاسبه و منتشر میشود.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
ضریب تأثیر (Impact Factor)، یک شاخص کمی است که برای ارزیابی، مقایسه و رتبهبندی نشریات علمی در رشتههای مختلف در سطح ملی یا برای مقایسه مجلهها در سطح بینالمللی به کار گرفته میشود. این شاخص نشاندهنده فراوانی استنادهایی است که در طول یک دوره زمانی مشخص به یک مقاله چاپ و در یک نشریه داده میشود.
این عامل همه ساله توسط مؤسسه اطلاعات علمی (ISI) بر مبنای ارجاعات به هر یک از مجلات علمی آن محاسبه و نتیجه در گزارشهای ارجاع مجله یا Journal Citation Reports (JCR) منتشر میشود. این ضریب، نه برای مقاله یا نویسنده، بلکه برای مجله محاسبه میشود. محاسبه بر مبنای یک دوره سه ساله صورت میگیرد؛ برای مثال اگر در سال ۸۴ جمعاً ۴۰ ارجاع به مقالههای سالهای ۸۲ و ۸۳ آن مجله صورت گرفته باشد و در آن مجله در سال ۸۲ تعداد ۲۶ مقاله و در سال ۸۳ تعداد ۲۴ مقاله چاپ شده باشد، ضریب ارجاع آن مجله از تقسیم ۴۰ بر 50 (مجموع 26 و 24) به دست میآید که 8/0 است؛ یعنی به طور متوسط هر مقاله آن نشریه 8/0 مرتبه مورد استناد مقالات دیگر قرار گرفته است.
قابل توجه است که Impact Factor فقط درمورد نشریات نمایهشده در بانک اطلاعاتی Web of Science و توسط مؤسسه ISI محاسبه و منتشر میشود.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
📌 تفاوت تصمیم گیری و تصمیم سازی:
تصمیم گیری یک انتخاب از میان چند راهکار (Alternative) جهت رسیدن به هدف (حل مسئله) است و تصمیم سازی فراهم نمودن زمینه مناسب برای تصمیم گیری است.
🔹 معمولاً تصمیم سازی بر تصمیم گیری مقدم است.
🔹 اغلب فرایند تصمیم سازی طولانی تر از تصمیم گیری است و تصمیم گیری سریع تر از تصمیم سازی انجام می شود.
🔹 عموماً مدیران سطوح میانی برای مدیران ارشد و مدیران سطح عملیاتی برای مدیران میانی تصمیم سازی می کنند.
🔹 اگر چه هم تصمیم سازان و هم تصمیم گیرندگان در برابر عواقب و پیامدهای (مثبت و منفی) تصمیم، مسئولیت دارند، اما مسئولیت نهایی بر عهده تصمیم گیرندگان است. بنابراین مهمترین وظیفه یک مدیر تصمیم گیری است و نباید به بهانه تصمیم سازیهای نادرست از بار مسئولیت پذیری شانه خالی کنند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute
تصمیم گیری یک انتخاب از میان چند راهکار (Alternative) جهت رسیدن به هدف (حل مسئله) است و تصمیم سازی فراهم نمودن زمینه مناسب برای تصمیم گیری است.
🔹 معمولاً تصمیم سازی بر تصمیم گیری مقدم است.
🔹 اغلب فرایند تصمیم سازی طولانی تر از تصمیم گیری است و تصمیم گیری سریع تر از تصمیم سازی انجام می شود.
🔹 عموماً مدیران سطوح میانی برای مدیران ارشد و مدیران سطح عملیاتی برای مدیران میانی تصمیم سازی می کنند.
🔹 اگر چه هم تصمیم سازان و هم تصمیم گیرندگان در برابر عواقب و پیامدهای (مثبت و منفی) تصمیم، مسئولیت دارند، اما مسئولیت نهایی بر عهده تصمیم گیرندگان است. بنابراین مهمترین وظیفه یک مدیر تصمیم گیری است و نباید به بهانه تصمیم سازیهای نادرست از بار مسئولیت پذیری شانه خالی کنند.
⚙️ دانشکده صنایع و مدیریت👇
@ieinstitute