Forwarded from دانشوران همگام ، دکتر هاشمی مازندرانی ( رکاوندی )
03-@sokhanranihaa - جواد کاشی - سمپوزیم ۴۰ سالگرد دکتر علی شریعتی…
@sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🔊 فایل #صوتی
سخنرانی دکتر جواد کاشی در سمپوزیم چهلمین سالگرد دکتر علی شریعتی
🆔 @alishariatie
🆔 @alishariatie
🆑 کانال استاد علی شریعتی
🌹
🔊 فایل #صوتی
سخنرانی دکتر جواد کاشی در سمپوزیم چهلمین سالگرد دکتر علی شریعتی
🆔 @alishariatie
🆔 @alishariatie
🆑 کانال استاد علی شریعتی
🌹
با عرض پوزش
در حين سخنراني سمينار شريعتي كه فايل ان تقديم شده است اشتباها خوانش شريعتي در آستانه
انقلاب را انبساطي ناميده ام در حاليكه بايد انقباضي نام مي نهادم. شريعتي در آستانه انقلاب گرفتار تفسيري انقباضي شد به اين معنا كه مفاهيم جهانشمولش و عنايت خاص او به اسلام به منزله يك مكتب در روايتي شيعي گرايانه جاي داده شد. اما امروز شرايط ما مستعد خوانشي انبساطي از شريعتي است. انچه از تشيع و اسلام گفت در خدمت ارزش هاي عام گراي انساني تفسير مي شود. به طوريكه از زندگي إسلامي روايتي عرضه كند كه احترام و تصديق وجدان هاي عام انساني را برانگيزد.
در حين سخنراني سمينار شريعتي كه فايل ان تقديم شده است اشتباها خوانش شريعتي در آستانه
انقلاب را انبساطي ناميده ام در حاليكه بايد انقباضي نام مي نهادم. شريعتي در آستانه انقلاب گرفتار تفسيري انقباضي شد به اين معنا كه مفاهيم جهانشمولش و عنايت خاص او به اسلام به منزله يك مكتب در روايتي شيعي گرايانه جاي داده شد. اما امروز شرايط ما مستعد خوانشي انبساطي از شريعتي است. انچه از تشيع و اسلام گفت در خدمت ارزش هاي عام گراي انساني تفسير مي شود. به طوريكه از زندگي إسلامي روايتي عرضه كند كه احترام و تصديق وجدان هاي عام انساني را برانگيزد.
.....با بازگشت دین به عرصه سیاسی، آیا ما جهان بهتری داریم؟ چهل سال پیش، زمزمههای حضور دین چندان امیدافکن بود که فیلسوفی مثل فوکو را سراسیمه به تهران کشانید، اما امروز با ظهور طالبان و داعش با چه وضعیتی مواجهیم؟ آیا هنوز هم فکر میکنیم از حضور بیشتر دین در عرصه سیاسی باید استقبال کنیم؟ .... واقع این است که اسلام بی اعتنا به آنچه بشر امروز از آن انتظار دارد، و بی اعتنا به عدالت در دنیای امروز، اسلامی است درافتاده در چاه ویل قدرت. اسلامی است که مشروعیت خود را در احراز قدرت بیشتر طلب میکند. این درست همان پاشنه آشیلی است که هم چهره آن را هر روز خشونت بارتر از پیش میکند و هم دوام آن را ناممکنتر. این عبارات بخشی از یادداشت من است که در ماه نامه عصر اندیشه سال سوم، شماره 15، آبان 1396 منتشر شده است. این یادداشت را در فایل زیر بخوانید:
... در صورتبندی عاشقانه از فاعل مسئول، سخن از یک عشق رمانتیک نیست. هست اما یک صورت جدالی نیز دارد و آن هنگامی است که عاشق خود را رویاروی تعارض و ستم و شکافهای طبقاتی و تحقیر در ساحت اجتماعی و سیاسی مییابد. آنگاه این عاشق دل رمیده، میخروشد، میجوشد، فریاد میزند و یک دم قرار نمییابد و در مرزهای خطر زندگی میکند. زندگی نامه دکتر محمدی خود آیینه شفافی است از این سنخ زندگی عاشقانه. به این اعتبار میتوان از یک عشق حماسی سخن گفت. .... این عبارات بخشی از سخنرانی اینجانب در جلسه گرامی داشت دکتر محمد محمدی گرگانی است. من در این جلسه اجمالاً تفسیر خود را از کتاب مهم ایشان که با عنوان هستی متن مقدس منتشر شده را عرضه کردم. اصل بحث اینجانب در فایل زیر مدون شده است:
فلسطینیهای نگون بخت
***************
رئیس جمهور آمریکا، بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. این تصمیم معنایی جز
آن ندارد که فلسطینیان بپذیرند خواب و خیال تشکیل یک کشور مستقل را برای همیشه فراموش کنند. آنها باید فراموش کنند ملتی هستند و حق تشکیل کشور دارند. آنها شهروندان کشور اسرائیل نیز محسوب نمیشوند. فلسطینیها، باید بپذیرند که قلمرو اسرائیل، جای زندگی آنها نیست. باید بپذیرند آوارگی تقدیر گریزناپذیر آنهاست. فلسطینیها باید بپذیرند بقاء اسرائیل، نفی تام و تمام موجودیت و هستی آنهاست. باید واقعیت قدرت جهانی را بپذیرند. بپذیرند که جهان جدید و ساختار مسلط قدرت در آن، تحقیر، انحلال و مرگ آنها را رقم زده است. آنها مذاکره کردهاند، برای کسب اقل حقوق خود تسلیم شدهاند، اما نتوانستهاند شتاب رشد و گسترش اسرائیل را کنترل کنند.
با این همه رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده همچنان پیگیر صلح مرضیالطرفین است. شخصیتها و نهادهای بینالمللی نیز خواهان حفظ آرامش شدهاند.
آنچه روز گذشته اتفاق افتاد، سکانسی از یک فیلم شصت هفتاد ساله است. اسرائیل با هدف نابودی تام و تمام یک ملت هر روز یک گام به پیش میگذارد، به تدریج از سوی قدرتهای جهانی تایید میشود، بعد طرفین به آرامش دعوت میشوند، اگر بخشی از فلسطینیها دست به خشونت بزنند به عنوان تروریست، بی تربیت، آشوب افکن و خرابکار از طرف نهادها و حتی روشنفکران غربی محکوم میشوند. رهبران اسرائیل تظلم خواهی میکنند و جهانیان را به همدردی فرا میخوانند.
در این بازی پر از فریب و ستم، برای فلسطینیهای نگون بخت، چه راه حلی جز اعمال خشونت باقی میماند؟
مهم نیست اعمال خشونت چقدر به نتیجه خواهد رسید، مهم این است که خشونت طبیعیترین واکنش یک ملت در مقابل وضعیتی است که نابودی تام و تمام خود را تجربه میکند. هنگامی که از یک ملت خواسته میشود، همراه با نابودی خود، از واکنش طبیعی هر جانداری در مقابل مرگ هم خودداری کند، از آن حرفهای شگفت است که اوج ریا و فریب سیاست امروز را بر ملا میکند.
آنها که همه جا از سیاست انساندوستانه و عاری از خشونت دفاع میکنند، لطفاً توضیح دهند، چه امکان عقلانی برای حیات سیاسی ملت فلسطین وجود دارد؟
برای گروهی که نادیده گرفته شده، تحقیر شده، و چشم اندازها همه حاکی از مرگ و انحلال است، خشونت تنها انتخاب وسوسه انگیز است. وقتی سیاست عقلانی و متکی بر منطق و محاسبه، دلالتی جز پذیرش محتوم مرگ ندارد، خشونت تنها مصداق عقلانیت سیاسی است. خشونت برای چنین گروهی راهگشا هم نباشد، دست کم امکانی برای مرگ شرافتمندانه است. این داستان تلخ مردم فلسطین طی هفتاد هشتاد سال گذشته است.
با چه زبانی باید برای نسل جدید سخن گفت تا باور کنند مردم ایران نیز پس از اشغال ایران توسط متفقین و پس از کودتای بیست و هشت مرداد همین احساس را داشتند. چگونه باید سخن گفت تا باور کنند هیچ گاه این شانس برای مردم این سوی جهان وجود نداشته که مثل مردم انگلیس و آمریکا دنیای مدرن را تجربه کنند؟
متاسفانه در تقابل با کلیشههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی، در یک تله فانتزیک افتادهایم. آمریکاییها اگر ریاکارانهترین و جنایتبارترین چهره خود را در این منطقه به منصه ظهور رسانده باشند، باز هم میگوییم آمریکا یک گاو وحشی است بهتر است به جای آنکه به شاخش بچسبیم و به خودمان آسیب برسانیم، به پستانهایش بچسبیم و کسب منفعت کنیم. حاضر نیستیم به تجربه گذشته خود و تجربه دیگران در این منطقه از عالم رجوع کنیم و ببینیم ما مستمراً تحقیر شدهایم. نادیده گرفته شدهایم. اگر مردم و مبارزان ایرانی سرکوب شدند، هر دو پادشاه پهلوی نیز به نحوی تحقیر شدند. هر دو در سالهای آخر حاکمیتشان تلاش کردند خود را از زیر بار تحقیر نجات دهند و هر دو شکست خوردند: رضاشاه تلاش کرد از زیر بار تحقیر انگلیسیها خود را نجات دهد و و محمد رضا، از زیر بار تحقیر آمریکاییها.
سیاستهای آمریکا در این منطقه با تعارضات لاینحلی مواجه است. مهمترین مصداق آن مساله اسرائیل بوده است. چهره ریاکارانه و به ظاهر بی طرفانهای اتخاذ کرده تا همیشه منافع اسرائیل را تعقیب کند و مردم این منطقه را تحقیر. @javadkashi
***************
رئیس جمهور آمریکا، بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. این تصمیم معنایی جز
آن ندارد که فلسطینیان بپذیرند خواب و خیال تشکیل یک کشور مستقل را برای همیشه فراموش کنند. آنها باید فراموش کنند ملتی هستند و حق تشکیل کشور دارند. آنها شهروندان کشور اسرائیل نیز محسوب نمیشوند. فلسطینیها، باید بپذیرند که قلمرو اسرائیل، جای زندگی آنها نیست. باید بپذیرند آوارگی تقدیر گریزناپذیر آنهاست. فلسطینیها باید بپذیرند بقاء اسرائیل، نفی تام و تمام موجودیت و هستی آنهاست. باید واقعیت قدرت جهانی را بپذیرند. بپذیرند که جهان جدید و ساختار مسلط قدرت در آن، تحقیر، انحلال و مرگ آنها را رقم زده است. آنها مذاکره کردهاند، برای کسب اقل حقوق خود تسلیم شدهاند، اما نتوانستهاند شتاب رشد و گسترش اسرائیل را کنترل کنند.
با این همه رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده همچنان پیگیر صلح مرضیالطرفین است. شخصیتها و نهادهای بینالمللی نیز خواهان حفظ آرامش شدهاند.
آنچه روز گذشته اتفاق افتاد، سکانسی از یک فیلم شصت هفتاد ساله است. اسرائیل با هدف نابودی تام و تمام یک ملت هر روز یک گام به پیش میگذارد، به تدریج از سوی قدرتهای جهانی تایید میشود، بعد طرفین به آرامش دعوت میشوند، اگر بخشی از فلسطینیها دست به خشونت بزنند به عنوان تروریست، بی تربیت، آشوب افکن و خرابکار از طرف نهادها و حتی روشنفکران غربی محکوم میشوند. رهبران اسرائیل تظلم خواهی میکنند و جهانیان را به همدردی فرا میخوانند.
در این بازی پر از فریب و ستم، برای فلسطینیهای نگون بخت، چه راه حلی جز اعمال خشونت باقی میماند؟
مهم نیست اعمال خشونت چقدر به نتیجه خواهد رسید، مهم این است که خشونت طبیعیترین واکنش یک ملت در مقابل وضعیتی است که نابودی تام و تمام خود را تجربه میکند. هنگامی که از یک ملت خواسته میشود، همراه با نابودی خود، از واکنش طبیعی هر جانداری در مقابل مرگ هم خودداری کند، از آن حرفهای شگفت است که اوج ریا و فریب سیاست امروز را بر ملا میکند.
آنها که همه جا از سیاست انساندوستانه و عاری از خشونت دفاع میکنند، لطفاً توضیح دهند، چه امکان عقلانی برای حیات سیاسی ملت فلسطین وجود دارد؟
برای گروهی که نادیده گرفته شده، تحقیر شده، و چشم اندازها همه حاکی از مرگ و انحلال است، خشونت تنها انتخاب وسوسه انگیز است. وقتی سیاست عقلانی و متکی بر منطق و محاسبه، دلالتی جز پذیرش محتوم مرگ ندارد، خشونت تنها مصداق عقلانیت سیاسی است. خشونت برای چنین گروهی راهگشا هم نباشد، دست کم امکانی برای مرگ شرافتمندانه است. این داستان تلخ مردم فلسطین طی هفتاد هشتاد سال گذشته است.
با چه زبانی باید برای نسل جدید سخن گفت تا باور کنند مردم ایران نیز پس از اشغال ایران توسط متفقین و پس از کودتای بیست و هشت مرداد همین احساس را داشتند. چگونه باید سخن گفت تا باور کنند هیچ گاه این شانس برای مردم این سوی جهان وجود نداشته که مثل مردم انگلیس و آمریکا دنیای مدرن را تجربه کنند؟
متاسفانه در تقابل با کلیشههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی، در یک تله فانتزیک افتادهایم. آمریکاییها اگر ریاکارانهترین و جنایتبارترین چهره خود را در این منطقه به منصه ظهور رسانده باشند، باز هم میگوییم آمریکا یک گاو وحشی است بهتر است به جای آنکه به شاخش بچسبیم و به خودمان آسیب برسانیم، به پستانهایش بچسبیم و کسب منفعت کنیم. حاضر نیستیم به تجربه گذشته خود و تجربه دیگران در این منطقه از عالم رجوع کنیم و ببینیم ما مستمراً تحقیر شدهایم. نادیده گرفته شدهایم. اگر مردم و مبارزان ایرانی سرکوب شدند، هر دو پادشاه پهلوی نیز به نحوی تحقیر شدند. هر دو در سالهای آخر حاکمیتشان تلاش کردند خود را از زیر بار تحقیر نجات دهند و هر دو شکست خوردند: رضاشاه تلاش کرد از زیر بار تحقیر انگلیسیها خود را نجات دهد و و محمد رضا، از زیر بار تحقیر آمریکاییها.
سیاستهای آمریکا در این منطقه با تعارضات لاینحلی مواجه است. مهمترین مصداق آن مساله اسرائیل بوده است. چهره ریاکارانه و به ظاهر بی طرفانهای اتخاذ کرده تا همیشه منافع اسرائیل را تعقیب کند و مردم این منطقه را تحقیر. @javadkashi
..... آنچه امروزه مشخصا به عهده امثال بنده و دکتر کاشی است، تلاش برای صراحت بیشتر در مرزبندی با رویکردها، راهبردها و حتی ذهنیت¬ها و زبان¬هائی است که در این چند دهه خود به بخشی از مشکل تبدیل شدهاند. هرگونه همراهی و هم سخنی خواسته یا ناخواسته با آن رویکردها، راهبردها، ذهنیت¬ها و زبان¬ها، در بهترین حالت فقط ممکن است هیجانات برانگیخته¬مان را اندکی آرام¬ سازد و عواطف زخم¬خورده¬مان را مرهمی باشد. این عبارات، بخشی از یادداشت انتقادی دکتر ابولفضل دلاوری به یادداشت اخیر من است که با نام فلسطینی های نگون بخت منتشر شد. از لطف و زحمت ایشان صمیمانه تشکر میکنم. اصل این یادداشت را میتوانید در فایل زیر بخوانید:
امروز به همت دوستان بزرگوار در دفتر مطالعات فرهنگي و ارتباطات أستان اصفهان، گروه علوم اجتماعي دانشگاه أصفهان و انجمن علمي جامعه شناسي أين دانشگاه نشستي با عنوان بررسي گفتماني تحولات اجتماعي و سياسي معاصر برگزار شد و من در چهاربخش تحليل خود را در أين زمينه آرائه كرده أم. فايل صوتي أين نشست ها را مي توانيد بشنويد