دو نگاه متضاد امام و رهبری به بازرگان
بهمن ماه ۶۶، محتشمیپور وزیر کشور، در نامهای به امام درباره حضور اعضای نهضت آزادی در انتخابات کسب تکلیف کرد. امام در پاسخ نوشت:
«نهضت بهاصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند، و ضرر آنها، بهاعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت امیرالمومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم برخلاف ضرورت اسلام است.
نتیجه آنکه نهضت بهاصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند»(صحیفهامام،ج۲۱)
۷سال پس از این نامه، آیتالله خامنهای در کسوت رهبر، در پیام تسلیت درگذشت بازرگان نوشت:
«ایشان یکى از مبارزان دیرین با رژیم ستمشاهى و نیز از جمله پیشروان ترویج و تبیین اندیشههاى ناب اسلامى با زبان و منطق و شیوه نوین بود و از این رهگذر بىشک در چشم همه علاقهمندان به گسترش و رواج ایمان اسلامى در میان طبقات تحصیلکرده در دوران خفقان و دینزدایى رژیم پهلوى، داراى شان و ارزش بخصوص بود.خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت و فضل خود قرار دهد و به تلاشهاى ایشان با چشم رضا و قبول بنگرد»(۷۳/۱۱/۵)
تفاوت دو نگاه به وضوح مشخص است. از نگاه امام، بازرگان و نهضت آزادی از اسلام اطلاعی ندارد و چون با فقه آشنا نیستند، تفاسیر جاهلانه آنها موجب انحراف و فساد میشود و ضرر آنها حتی از منافقین هم بالاتر است.
اما رهبری، بازرگان را پیشرو ترویج و اندیشه ناب اسلامی و رواج ایمان میداند.
.تاریخ پر است از این نظرات متضاد درباره حوادث و شخصیتهای مختلف؛ حتی میان امام و رهبری.
در پست پیشین یکی از این اختلافنظرها را ذکر کردم. بتصورم در تاریخنگاری نباید محصور یک نظر و شخص بمانیم و آن را معیار حق و باطل بدانیم.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
بهمن ماه ۶۶، محتشمیپور وزیر کشور، در نامهای به امام درباره حضور اعضای نهضت آزادی در انتخابات کسب تکلیف کرد. امام در پاسخ نوشت:
«نهضت بهاصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند، و ضرر آنها، بهاعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.
نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند. از این جهت، گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کردهاند مستلزم آن است که دستورات حضرت امیرالمومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی بر خلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است، برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه، بلکه مرتد بدانند! و یا آنکه همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم برخلاف ضرورت اسلام است.
نتیجه آنکه نهضت بهاصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بیاطلاع از مقاصد شوم آنان هستند میگردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود، و نباید رسمیت داشته باشند»(صحیفهامام،ج۲۱)
۷سال پس از این نامه، آیتالله خامنهای در کسوت رهبر، در پیام تسلیت درگذشت بازرگان نوشت:
«ایشان یکى از مبارزان دیرین با رژیم ستمشاهى و نیز از جمله پیشروان ترویج و تبیین اندیشههاى ناب اسلامى با زبان و منطق و شیوه نوین بود و از این رهگذر بىشک در چشم همه علاقهمندان به گسترش و رواج ایمان اسلامى در میان طبقات تحصیلکرده در دوران خفقان و دینزدایى رژیم پهلوى، داراى شان و ارزش بخصوص بود.خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت و فضل خود قرار دهد و به تلاشهاى ایشان با چشم رضا و قبول بنگرد»(۷۳/۱۱/۵)
تفاوت دو نگاه به وضوح مشخص است. از نگاه امام، بازرگان و نهضت آزادی از اسلام اطلاعی ندارد و چون با فقه آشنا نیستند، تفاسیر جاهلانه آنها موجب انحراف و فساد میشود و ضرر آنها حتی از منافقین هم بالاتر است.
اما رهبری، بازرگان را پیشرو ترویج و اندیشه ناب اسلامی و رواج ایمان میداند.
.تاریخ پر است از این نظرات متضاد درباره حوادث و شخصیتهای مختلف؛ حتی میان امام و رهبری.
در پست پیشین یکی از این اختلافنظرها را ذکر کردم. بتصورم در تاریخنگاری نباید محصور یک نظر و شخص بمانیم و آن را معیار حق و باطل بدانیم.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
دستور رهبری به سردار سلیمانی برای آزادی یک شرور
چندسال پیش قاسم سلیمانی نزد رهبری رفت و با خوشحالی خبر دستگیری یکی از اشرار منطقه جنوب شرق کشور را داد:
«ایشان بسیار خوشحال شدند که این شرور دستگیر شده است. سپس فرمودند: «چگونه او را دستگیر کردید؟»
عرض کردم: «در یک قرار که با او گذاشتیم، سر قرار آمد و نیروها او را دستگیر کردند»
رهبری گفتند: «آزادش کنید! شما به او امان دادهاید و وی سر قرار حاضر شده است. شما شرعا حق نداشتید کسی را که امان داده شده است دستگیر کنید» (کتاب یادستان دوست)
شرور معروف، عمید محمد بامری مشهور به عیدک بود که با دستور رهبری آزاد شد. اما مدتی بعد در درگیری با نیروهای سپاه کشته شد.
صداقت در میدان جنگ یکی از استراتژیهای دفاعی رهبری است. درست مثل سیدحسن نصرالله در جنگ۳۳ روزه.
در این جنگ، حزبالله با انتشار پیامها و تهدیدهای نصرالله به زبانهای عبری و عربی به مقامات صهیونیست و ساکنان فلسطین، سبب ایجاد وحشت در میان صهیونیستها شد.
بر اساس نظر سنجی در دانشکده «تل حای» در شمال اسرائیل، ۸۰ درصد از اسرائیلیها سخنان نصرالله را به طور مطلق تایید میکنند اما به سخنان رهبران خود اعتماد ندارند.
گادی ازینکوت از فرماندهان اسراییلی در جنگ۳۳ روزه پس از جنگ گفت: بزرگترین تهدید، پسرفت اعتماد مردم به ارتش است و این چیزی است که اتفاق افتاده است.
چندی پیش «عودید بن عامی» کارشناس اسرائیلی در کانال دوم تلویزیون اسرائیل در اینباره گفت:
مشکلی که اسرائیل با آن روبروست این است که نصرالله قبلا ثابت کرده که صادق است و دروغ نمیگوید. نصرالله با تهدیدات خود بازدارندگی را ادامه میدهد.
پینوشت:
کاش مسئولان بیت رهبری، از این دست خاطرات بیشتر منتشر کننند. مطمئنم در شناخت مردم از رهبری و اعتماد به ایشان موثر خواهد بود.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
چندسال پیش قاسم سلیمانی نزد رهبری رفت و با خوشحالی خبر دستگیری یکی از اشرار منطقه جنوب شرق کشور را داد:
«ایشان بسیار خوشحال شدند که این شرور دستگیر شده است. سپس فرمودند: «چگونه او را دستگیر کردید؟»
عرض کردم: «در یک قرار که با او گذاشتیم، سر قرار آمد و نیروها او را دستگیر کردند»
رهبری گفتند: «آزادش کنید! شما به او امان دادهاید و وی سر قرار حاضر شده است. شما شرعا حق نداشتید کسی را که امان داده شده است دستگیر کنید» (کتاب یادستان دوست)
شرور معروف، عمید محمد بامری مشهور به عیدک بود که با دستور رهبری آزاد شد. اما مدتی بعد در درگیری با نیروهای سپاه کشته شد.
صداقت در میدان جنگ یکی از استراتژیهای دفاعی رهبری است. درست مثل سیدحسن نصرالله در جنگ۳۳ روزه.
در این جنگ، حزبالله با انتشار پیامها و تهدیدهای نصرالله به زبانهای عبری و عربی به مقامات صهیونیست و ساکنان فلسطین، سبب ایجاد وحشت در میان صهیونیستها شد.
بر اساس نظر سنجی در دانشکده «تل حای» در شمال اسرائیل، ۸۰ درصد از اسرائیلیها سخنان نصرالله را به طور مطلق تایید میکنند اما به سخنان رهبران خود اعتماد ندارند.
گادی ازینکوت از فرماندهان اسراییلی در جنگ۳۳ روزه پس از جنگ گفت: بزرگترین تهدید، پسرفت اعتماد مردم به ارتش است و این چیزی است که اتفاق افتاده است.
چندی پیش «عودید بن عامی» کارشناس اسرائیلی در کانال دوم تلویزیون اسرائیل در اینباره گفت:
مشکلی که اسرائیل با آن روبروست این است که نصرالله قبلا ثابت کرده که صادق است و دروغ نمیگوید. نصرالله با تهدیدات خود بازدارندگی را ادامه میدهد.
پینوشت:
کاش مسئولان بیت رهبری، از این دست خاطرات بیشتر منتشر کننند. مطمئنم در شناخت مردم از رهبری و اعتماد به ایشان موثر خواهد بود.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
بگویید از رهبری انتقاد کنند!
روز ۸ آبان ۸۸ و در اوج التهابات آن روزها، دانشجویی در دیدار نخبگان با رهبری از وسط جمعیت بنای حرف زدن برداشت. محافظان او را نشاندند. اما رهبری گفت: «آن آقایی كه پا شده بودند، ایستاده بودند و نشاندندشان... شما بفرمایید»
جوان که دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف بود، پشت تریبون رفت و گفت:
«من ۴-۵سالیست كه به طور جدی روزنامه میخوانم. واقعا یادم نمیآید كه مطلبی در نقد رهبری خوانده باشم. نقد رهبری را هم میشود به شكل عمومی مطرح كرد و هم به صورت خصوصی در مجلس خبرگان. بنظر من اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و كینه میشود؛ مثلا اگر چیزی كه در ابتدا یك انتقاد ساده است، چون بستر مناسبی برای بیان پیدا نمیكند، ممكن است شکل مغرضانه به خود بگیرد و كمكم تبدیل به بیانصافیها شود»
دانشجو سپس به عملکرد صداوسیما و خشونت در انتخابات ۸۸ نقدهای تندوتیزی کرد.
حرفهای دانشجو که تمام شد، رهبری پاسخهای مهمی داد:
«خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها ناراحت میشوم. نه، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم. در جلساتِ دانشجویى، دانشگاهى، گاهى که ببینم حالا بعضىها روى ملاحظه، روى احترام، روى هرچه، بعضى از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمىآید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقا ناراحت نمیشوم...
این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صداوسیما را انتخاب میکنم، همه برنامههای صداوسیما را میآورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامههای صداوسیما بنده راضی هم نیستم..
اینى هم که گفتند از رهبرى انتقاد نمیکنند، شما بروید بگوبید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم.
چند سال قبل یکی از نشریات دانشجویی از بنده انتقاداتی کرده بود. خواستند برخورد کنند اما من گفتم برخورد نکنید اینها اشکالی ندارد اجازه دهید بنویسند»
پینوشت:
۱- این جلسه تمام شد و رهبری هم علنا و رسما گفت که «بروید بگویید انتقاد کنند»، اما مسئولین حتی انتقادات جوان دانشجو را هم پخش نکردند!
۲-معتقدم در انقلاب اسلامی باب انتقاد به همه و حتی به رهبری باز است. اما به شهادت رهبری، مسئولینی در کشور هستند که نه تنها تاب انتقاد حتی در یک نشریه دانشجویی را هم ندارند، بلکه بدنبال برخورد با آنانند.
منبع: از یادداشتهای خودم که در این دیدار حضور داشتم.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
روز ۸ آبان ۸۸ و در اوج التهابات آن روزها، دانشجویی در دیدار نخبگان با رهبری از وسط جمعیت بنای حرف زدن برداشت. محافظان او را نشاندند. اما رهبری گفت: «آن آقایی كه پا شده بودند، ایستاده بودند و نشاندندشان... شما بفرمایید»
جوان که دانشجوی ریاضی دانشگاه شریف بود، پشت تریبون رفت و گفت:
«من ۴-۵سالیست كه به طور جدی روزنامه میخوانم. واقعا یادم نمیآید كه مطلبی در نقد رهبری خوانده باشم. نقد رهبری را هم میشود به شكل عمومی مطرح كرد و هم به صورت خصوصی در مجلس خبرگان. بنظر من اگر چنین نشود، این شرایط منجر به نفاق و كینه میشود؛ مثلا اگر چیزی كه در ابتدا یك انتقاد ساده است، چون بستر مناسبی برای بیان پیدا نمیكند، ممكن است شکل مغرضانه به خود بگیرد و كمكم تبدیل به بیانصافیها شود»
دانشجو سپس به عملکرد صداوسیما و خشونت در انتخابات ۸۸ نقدهای تندوتیزی کرد.
حرفهای دانشجو که تمام شد، رهبری پاسخهای مهمی داد:
«خیال نکنید من از شنیدن اینجور حرفها ناراحت میشوم. نه، من از اینکه این حرفها زده نشود، ناراحت میشوم. در جلساتِ دانشجویى، دانشگاهى، گاهى که ببینم حالا بعضىها روى ملاحظه، روى احترام، روى هرچه، بعضى از این حرفها را که خیال میکنند من خوشم نمىآید، نمیزنند؛ از نگفتنش ناراحت میشوم؛ از گفتنش مطلقا ناراحت نمیشوم...
این را هم شما خیال نکنید که حالا بنده چون رئیس صداوسیما را انتخاب میکنم، همه برنامههای صداوسیما را میآورند، دانه دانه بنده نگاه کنم، امضاء کنم. نخیر، از خیلی از برنامههای صداوسیما بنده راضی هم نیستم..
اینى هم که گفتند از رهبرى انتقاد نمیکنند، شما بروید بگوبید انتقاد کنند. ما که نگفتیم از ما کسى انتقاد نکند؛ ما که حرفى نداریم. من از انتقاد استقبال میکنم؛ البته انتقاد هم میکنند. دیگر حالا جاى توضیحش نیست؛ انتقاد هم هست، فراوان هست، کم هم نیست؛ بنده هم میگیرم، دریافت میکنم و انتقادها را میفهمم.
چند سال قبل یکی از نشریات دانشجویی از بنده انتقاداتی کرده بود. خواستند برخورد کنند اما من گفتم برخورد نکنید اینها اشکالی ندارد اجازه دهید بنویسند»
پینوشت:
۱- این جلسه تمام شد و رهبری هم علنا و رسما گفت که «بروید بگویید انتقاد کنند»، اما مسئولین حتی انتقادات جوان دانشجو را هم پخش نکردند!
۲-معتقدم در انقلاب اسلامی باب انتقاد به همه و حتی به رهبری باز است. اما به شهادت رهبری، مسئولینی در کشور هستند که نه تنها تاب انتقاد حتی در یک نشریه دانشجویی را هم ندارند، بلکه بدنبال برخورد با آنانند.
منبع: از یادداشتهای خودم که در این دیدار حضور داشتم.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
رهبری مگر کیست که در او ذوب شوید!
پیش از انقلاب، شهید باقر صدر گفته بود: «باید در خمینی ذوب شوید همانگونه او در اسلام ذوب گردید»
۴دهه بعد، رهبری گفت این سخن در عصرکنونی اشتباه است:
«تعبير ذوب در ولايت را غالبا مخالفان شماها به كار میبرند؛ والا بنده اين حرف را از آدمهای حسابی كمتر شنيدهام. بنده نمیفهمم معنای ذوب در ولايت را. ذوب در ولايت يعنی چه؟ بايد ذوب در اسلام شد. خود ولايت هم ذوب در اسلام است. روزی كه شهيد صدر گفت "در امام خمينی ذوب شويد؛ همچنانكه او در اسلام ذوب شده است"، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسي بود، نه جمهوری اسلامی بود، نه نظامي بود، نه دستگاهی بود. در صحنه آشفته و جريانها و خطوط مختلف، يك قامت برافراشته و يك علم سرافراز وجود داشت و او امام بود؛
شهيد صدر ميگفت در او ذوب شويد. راست هم میگفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود.
امروز اينطوری نيست. ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ اين اصلا معنا ندارد.
رهبری مگر كيست؟ رهبری هم بايد ذوب در اسلام و همين هدفها باشد تا احترام داشته باشد؛ پايش را يك قدم كج بگذارد، ساقط میشود. هيچكس در شخص و در جهت ذوب نمیشود؛ در آن هدفها و اهداف والای اسلامی بايد ذوب شد؛ در واقع در ملت بايد ذوب شد. به اين هدفها و به آن نقطه اوج و والا چشم بدوزيد؛
اسلام، عزت ملی، استقلال، عدالت اجتماعی و كم كردن فاصلهها بين طبقات جامعه؛ امروز ما به اينها خيلی نياز داريم. بايد دنبال اين باشيد كه اين شكاف را پر كنيد»(۸۳/۳/۲۷)
رهبری نه تنها ذوب در ولایت را در عصر کنونی نکوهش میکند، بلکه میگوید:
«اینجور نیست که همه مواضعى که آحاد مردم -از جمله دانشجویان- اتخاذ میکنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه،
اینجور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره فلان شخص یا حرکت یا سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضعگیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد.
رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید و تصمیمگیرى کنید؛ منتها معیار، تقوا باشد. تقوا یعنى اسیر هواى نفس نشدن در جانبدارى و طرفدارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید»(۹۳/۵/۱)
پینوشت:
۱-تعریفمان از ولایتپذیری دقیق نیست و برهمین اساس رفتارهای اجتماعی و سیاسیمان گاه دچار تندروی و افراط میشود. باید تعقل را به رفتارهایمان بیافزاییم.
۲-واقعا روی این سخن رهبری جز حزبالله است؟
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
پیش از انقلاب، شهید باقر صدر گفته بود: «باید در خمینی ذوب شوید همانگونه او در اسلام ذوب گردید»
۴دهه بعد، رهبری گفت این سخن در عصرکنونی اشتباه است:
«تعبير ذوب در ولايت را غالبا مخالفان شماها به كار میبرند؛ والا بنده اين حرف را از آدمهای حسابی كمتر شنيدهام. بنده نمیفهمم معنای ذوب در ولايت را. ذوب در ولايت يعنی چه؟ بايد ذوب در اسلام شد. خود ولايت هم ذوب در اسلام است. روزی كه شهيد صدر گفت "در امام خمينی ذوب شويد؛ همچنانكه او در اسلام ذوب شده است"، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسي بود، نه جمهوری اسلامی بود، نه نظامي بود، نه دستگاهی بود. در صحنه آشفته و جريانها و خطوط مختلف، يك قامت برافراشته و يك علم سرافراز وجود داشت و او امام بود؛
شهيد صدر ميگفت در او ذوب شويد. راست هم میگفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود.
امروز اينطوری نيست. ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ اين اصلا معنا ندارد.
رهبری مگر كيست؟ رهبری هم بايد ذوب در اسلام و همين هدفها باشد تا احترام داشته باشد؛ پايش را يك قدم كج بگذارد، ساقط میشود. هيچكس در شخص و در جهت ذوب نمیشود؛ در آن هدفها و اهداف والای اسلامی بايد ذوب شد؛ در واقع در ملت بايد ذوب شد. به اين هدفها و به آن نقطه اوج و والا چشم بدوزيد؛
اسلام، عزت ملی، استقلال، عدالت اجتماعی و كم كردن فاصلهها بين طبقات جامعه؛ امروز ما به اينها خيلی نياز داريم. بايد دنبال اين باشيد كه اين شكاف را پر كنيد»(۸۳/۳/۲۷)
رهبری نه تنها ذوب در ولایت را در عصر کنونی نکوهش میکند، بلکه میگوید:
«اینجور نیست که همه مواضعى که آحاد مردم -از جمله دانشجویان- اتخاذ میکنند، بایستى الگوگرفته و برگردان نظراتى باشد که رهبرى ابراز میکند؛ نه،
اینجور نیست که شما باید منتظر بمانید، ببینید که رهبرى درباره فلان شخص یا حرکت یا سیاست چه موضعى اتخاذ میکند که بر اساس آن، شما هم موضعگیرى کنید؛ نه، اینکه کارها را قفل خواهد کرد.
رهبرى وظایفى دارد، آن وظایف را اگر خداى متعال به او کمک کند، عمل خواهد کرد؛ شما هم وظایفى دارید؛ به صحنه نگاه کنید و تصمیمگیرى کنید؛ منتها معیار، تقوا باشد. تقوا یعنى اسیر هواى نفس نشدن در جانبدارى و طرفدارى یا در مخالفت و معارضه، در انتقاد یا در تمجید؛ این را رعایت کنید»(۹۳/۵/۱)
پینوشت:
۱-تعریفمان از ولایتپذیری دقیق نیست و برهمین اساس رفتارهای اجتماعی و سیاسیمان گاه دچار تندروی و افراط میشود. باید تعقل را به رفتارهایمان بیافزاییم.
۲-واقعا روی این سخن رهبری جز حزبالله است؟
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
ضدولایت فقیه کیست؟
۱۷ مهر ۸۶ تازه چند روز بود که دانشجو شده بودم! حمایتهای رهبری از دولت رنگ و بوی دیگری داشت. رهبر سال قبل گفته بود که این دولت محبوبترین دولت پس از مشروطه است.
این حمایتها نقد دولت را دشوار میکرد. برخی نقد دولت را ضدیت با ولایت فقیه تعبیر میکردند.
القصه! کار به جایی رسید که دانشجویی در دیدار با رهبری پرسید بالاخره معنای ضدولایت فقیه چیست؟
رهبری صریح پاسخ داد:
«مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضه با مسئولان کشور نشود. این به معناى انتقاد و مطالبه نکردن نیست؛ درباره رهبرى هم همینجور است.
این برادر عزیزمان میگوید «ضدولایت فقیه» را معرفى کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم. البته این ضدولایت فقیه که در کلمات هست، آیه مُنزل از آسمان نیست که بگوییم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى است.
اعتراض به سیاستهاى اصل ۴۴، ضدیت با ولایتفقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى، نباید کرد.
دو نفر طلبه که خیلى هم با هم رفیقند، خیلى هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه میکنند، حرف همدیگر را رد میکنند. ردکردن حرف، به معناى مخالفت و ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را باید از هم جدا کرد.
بنده از دولتها حمایت کردهام، از این دولت هم حمایت میکنم؛ این به معناى این نیست که همه جزئیات کارهایى که انجام میگیرد، مورد تأیید من است، یا حتى من از همهاش اطلاع دارم. اطلاع رهبرى از آن حوادث و رویدادهایى لازم است که به تصمیمگیریها، جهتگیریها و انجام تکالیف و وظایف او ارتباط پیدا میکند. نه اینکه حالا از همه چیزهایى که در محیط دولت و کار وزارتخانهها اتفاق میافتد، باید حتما رهبرى مطلع باشد؛ نه لازم است و نه ممکن؛ موافقت با آنها هم لازم نیست. بعضى از اشخاص و بعضى از کارها ممکن است در مجموعه دولتى وجود داشته باشد که صددرصد مورد اعتماد و تأیید ماست، اما ما آن کار را تأیید نکنیم؛ چون دلیل ندارد که رهبرى وارد محیط اجرایى شود؛ به دلیل اینکه مسئولیتها مشخص است...
بنابراین ما به هیچوجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم»
پینوشت:
۱-رهبری میگوید اعتماد به نهادهای مورد اعتمادش، به معنای تایید همه امور آن نیست، پس انتقاد کنید. و این ضدیت با ولایتفقیه نیست.
۲-تعریفمان نه از ولایتفقیه دقیق است و نه از ضدیت با آن. و همین از تعقل در رفتارهای سیاسی و اجتماعیمان میکاهد.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
۱۷ مهر ۸۶ تازه چند روز بود که دانشجو شده بودم! حمایتهای رهبری از دولت رنگ و بوی دیگری داشت. رهبر سال قبل گفته بود که این دولت محبوبترین دولت پس از مشروطه است.
این حمایتها نقد دولت را دشوار میکرد. برخی نقد دولت را ضدیت با ولایت فقیه تعبیر میکردند.
القصه! کار به جایی رسید که دانشجویی در دیدار با رهبری پرسید بالاخره معنای ضدولایت فقیه چیست؟
رهبری صریح پاسخ داد:
«مطالبه کردن با دشمنى کردن فرق دارد. اینکه ما گفتیم گاهى اوقات معارضه با مسئولان کشور نشود. این به معناى انتقاد و مطالبه نکردن نیست؛ درباره رهبرى هم همینجور است.
این برادر عزیزمان میگوید «ضدولایت فقیه» را معرفى کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنى پنجه در افکندن، دشمنى کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم. البته این ضدولایت فقیه که در کلمات هست، آیه مُنزل از آسمان نیست که بگوییم باید حدود این کلمه را درست معین کرد؛ به هر حال یک عرفى است.
اعتراض به سیاستهاى اصل ۴۴، ضدیت با ولایتفقیه نیست؛ اعتراض به نظرات خاص رهبرى، ضدیت با رهبرى نیست. دشمنى، نباید کرد.
دو نفر طلبه که خیلى هم با هم رفیقند، خیلى هم با هم باصفایند، همدرس هستند، مباحثه میکنند، حرف همدیگر را رد میکنند. ردکردن حرف، به معناى مخالفت و ضدیت کردن نیست؛ این مفاهیم را باید از هم جدا کرد.
بنده از دولتها حمایت کردهام، از این دولت هم حمایت میکنم؛ این به معناى این نیست که همه جزئیات کارهایى که انجام میگیرد، مورد تأیید من است، یا حتى من از همهاش اطلاع دارم. اطلاع رهبرى از آن حوادث و رویدادهایى لازم است که به تصمیمگیریها، جهتگیریها و انجام تکالیف و وظایف او ارتباط پیدا میکند. نه اینکه حالا از همه چیزهایى که در محیط دولت و کار وزارتخانهها اتفاق میافتد، باید حتما رهبرى مطلع باشد؛ نه لازم است و نه ممکن؛ موافقت با آنها هم لازم نیست. بعضى از اشخاص و بعضى از کارها ممکن است در مجموعه دولتى وجود داشته باشد که صددرصد مورد اعتماد و تأیید ماست، اما ما آن کار را تأیید نکنیم؛ چون دلیل ندارد که رهبرى وارد محیط اجرایى شود؛ به دلیل اینکه مسئولیتها مشخص است...
بنابراین ما به هیچوجه انتقاد کردن را مخالفت و ضدیت نمیدانیم»
پینوشت:
۱-رهبری میگوید اعتماد به نهادهای مورد اعتمادش، به معنای تایید همه امور آن نیست، پس انتقاد کنید. و این ضدیت با ولایتفقیه نیست.
۲-تعریفمان نه از ولایتفقیه دقیق است و نه از ضدیت با آن. و همین از تعقل در رفتارهای سیاسی و اجتماعیمان میکاهد.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
حسین فردوست رییس دفتر ویژه اطلاعات شاه در خاطراتش درباره سپهبد عبدالکریم ایادی، پزشک بهایی شاه مینویسد:
«صبحها، هنوز محمدرضا بیدار نشده، ایادی حاضر بود و شبها تا وقت خواب در اتاق میماند. زمانیکه محمدرضا ازدواج میکرد، این عادت ترک نمیشد و ایادی با زنهای محمدرضا هم خودمانی میشد.
بدین ترتیب، ایادی با نفوذترین فرد کشور شد. او برای خود ۸۰ شغل در سطح کشور درست کرده بود؛ مشاغلی که همه پولساز بود! یکبار مشاغل او را کنترل کردم و به ۸۰ رسید. به محمدرضا گزارش کردم. محمدرضا در حضور من از او ایراد گرفت که ۸۰ شغل را برای چه میخواهی؟
ایادی به شوخی گفت: میخواهم مشاغلم را به ۱۰۰ برسانم!»
پینوشت:
ولایتی ۳۷ و حدادعادل ۱۵ مسئولیت در حوزههای مختلف ادبی، تاریخی، پزشکی، دیپلماسی، سیاسی و... دارند. یعنی ۵۲ منصب در کشور فقط در اختیار ۲نفر است.
تاریخ بیرحم است و برایش تفاوتی میان پهلوی و جمهوری اسلامی ندارد. تاریخ درباره جمهوری اسلامی چه خواهد نوشت؟!
منبع: خاطرات فردوست؛ عبدالله شهبازی
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
«صبحها، هنوز محمدرضا بیدار نشده، ایادی حاضر بود و شبها تا وقت خواب در اتاق میماند. زمانیکه محمدرضا ازدواج میکرد، این عادت ترک نمیشد و ایادی با زنهای محمدرضا هم خودمانی میشد.
بدین ترتیب، ایادی با نفوذترین فرد کشور شد. او برای خود ۸۰ شغل در سطح کشور درست کرده بود؛ مشاغلی که همه پولساز بود! یکبار مشاغل او را کنترل کردم و به ۸۰ رسید. به محمدرضا گزارش کردم. محمدرضا در حضور من از او ایراد گرفت که ۸۰ شغل را برای چه میخواهی؟
ایادی به شوخی گفت: میخواهم مشاغلم را به ۱۰۰ برسانم!»
پینوشت:
ولایتی ۳۷ و حدادعادل ۱۵ مسئولیت در حوزههای مختلف ادبی، تاریخی، پزشکی، دیپلماسی، سیاسی و... دارند. یعنی ۵۲ منصب در کشور فقط در اختیار ۲نفر است.
تاریخ بیرحم است و برایش تفاوتی میان پهلوی و جمهوری اسلامی ندارد. تاریخ درباره جمهوری اسلامی چه خواهد نوشت؟!
منبع: خاطرات فردوست؛ عبدالله شهبازی
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
دلم برای این خندههایت تنگ میشود
ما دهه شصتیها فوتبال را با ۹۰ فهمیدیم. ۱۶-۱۷ ساله بودیم که وییرا ما را برد جام جهانی. ۹۰ هم آن حوالی آمد. همزمان با فوتبالیستها و سوباسا.
آخرش هم کسی نفهمید عادل قرمز بود یا آبی. انصافا عادل بود. بگویم که اگر عادل نبود، فساد فوتبال را بلعیده بود. هرچه هم کردن، عادل ۹۰ را نفروخت! چون اهل معامله نبود.
شهرتش سربه فلک میکشید اما سلبریتی بازی درنیاورد. نجیب و باسواد بود.
وزیر و نماینده و معاون رییسجمهور را به میز محکمه ۹۰ میکشاند اما سیاسیبازی نمیکرد. همیشه مینالید از سیاسی کردن فوتبال.
فوتبال را برای فوتبال میخواست.
۸۸ هم که شد مثل تیم ملی جوگیر نشد! و دستبند سبز نبست. کاری هم به جنگیدن در سوریه نداشت. عاشق آیتمهای فوتبالیاش در هفته دفاع مقدس بودم. وقتی شهید مجد کاپیتان تیم ملی را آیتم ویژه رفت، حظ کردم از عرق و شرفش.
نمیدانم از کجا شروع شد.
از دوقطبی بعد ۸۸، عادل کم کم گذرش به کوچه سیاسیون افتاد.
اول با تبریکها به جایزههای اصغر فرهادی آغاز کرد؛ حرفهای غیرفوتبالی که بوی جناحی میداد.
۹۲ که روحانی پیروز شد، شیب عادل هم تند شد. در دوقطبی برجام، ناگهان ظریف را به ۹۰ آورد؛ به بهانه دیپلماسی فوتبال!
وقتی برنامه پخش نشد، اصلاحطلبان عادل را تیتر یک روزنامهها کردند. رجانیوز هم برخوردکی میکرد البته!
پلاسکو که فروریخت، بیحساب آتشنشانی را به ۹۰ آورد! و حرف از استعفای قالیباف زد! درست چندماه قبل از رقابت قالیباف-روحانی.
دیگر عادل تیتر روزنامههای اصلاحطلب میشد. او بهانه خوبی برای دوقطبی کردن بود.
جام جهانی که شد با اصرار فیگو را آورد تهران. همین، پویول را در فرودگاه زمینگیر کرد تا مطهری در حمایتش نامهسرگشاده بنویسد.
اختلافات که بالا گرفت، ارتش اصلاحطلبان عادل را موسویِ۸۸ کردند! برایش کف زدن و هورا کشیدن. او هم تندتر و تندتر شد. تا کار به حصر کشید.
کاش عادل ۹۰ را سیاسی مالی نمیکرد. کاش فوتبال را دوقطبیِ چپ و راست نمیکرد.
کاش تیتر چپ و راست نمیشد. کاش در همان روزنامههای ورزشی میماند.
کاش قدر خودش را میدانست و اسیر کفزدنهای سیاسیون نمیشد. کاش اردوکشی راه نمیانداخت و مصاحبه نمیکرد. کاش سیاسیپور نمیشد.
کاش میفهمید سیاست مثل جامجهانی نیست، بیرحماست و همیشه هر ۴سال یکبار تکرار نمیشود. گاهی اوقات حذفت میکنند، برای همیشه. کاش میدانست سیاست پدر مادر ندارد!
دلم برای خندههایت تنگ میشود. برای نبوغ و عدالت فوتبالیات.
۹۰ را بیعادل دوست ندارم.
اما چه میشود کرد خود کرده را تدبیر نیست...
از صمیم قلب دوست دارم عادل برگردد.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
ما دهه شصتیها فوتبال را با ۹۰ فهمیدیم. ۱۶-۱۷ ساله بودیم که وییرا ما را برد جام جهانی. ۹۰ هم آن حوالی آمد. همزمان با فوتبالیستها و سوباسا.
آخرش هم کسی نفهمید عادل قرمز بود یا آبی. انصافا عادل بود. بگویم که اگر عادل نبود، فساد فوتبال را بلعیده بود. هرچه هم کردن، عادل ۹۰ را نفروخت! چون اهل معامله نبود.
شهرتش سربه فلک میکشید اما سلبریتی بازی درنیاورد. نجیب و باسواد بود.
وزیر و نماینده و معاون رییسجمهور را به میز محکمه ۹۰ میکشاند اما سیاسیبازی نمیکرد. همیشه مینالید از سیاسی کردن فوتبال.
فوتبال را برای فوتبال میخواست.
۸۸ هم که شد مثل تیم ملی جوگیر نشد! و دستبند سبز نبست. کاری هم به جنگیدن در سوریه نداشت. عاشق آیتمهای فوتبالیاش در هفته دفاع مقدس بودم. وقتی شهید مجد کاپیتان تیم ملی را آیتم ویژه رفت، حظ کردم از عرق و شرفش.
نمیدانم از کجا شروع شد.
از دوقطبی بعد ۸۸، عادل کم کم گذرش به کوچه سیاسیون افتاد.
اول با تبریکها به جایزههای اصغر فرهادی آغاز کرد؛ حرفهای غیرفوتبالی که بوی جناحی میداد.
۹۲ که روحانی پیروز شد، شیب عادل هم تند شد. در دوقطبی برجام، ناگهان ظریف را به ۹۰ آورد؛ به بهانه دیپلماسی فوتبال!
وقتی برنامه پخش نشد، اصلاحطلبان عادل را تیتر یک روزنامهها کردند. رجانیوز هم برخوردکی میکرد البته!
پلاسکو که فروریخت، بیحساب آتشنشانی را به ۹۰ آورد! و حرف از استعفای قالیباف زد! درست چندماه قبل از رقابت قالیباف-روحانی.
دیگر عادل تیتر روزنامههای اصلاحطلب میشد. او بهانه خوبی برای دوقطبی کردن بود.
جام جهانی که شد با اصرار فیگو را آورد تهران. همین، پویول را در فرودگاه زمینگیر کرد تا مطهری در حمایتش نامهسرگشاده بنویسد.
اختلافات که بالا گرفت، ارتش اصلاحطلبان عادل را موسویِ۸۸ کردند! برایش کف زدن و هورا کشیدن. او هم تندتر و تندتر شد. تا کار به حصر کشید.
کاش عادل ۹۰ را سیاسی مالی نمیکرد. کاش فوتبال را دوقطبیِ چپ و راست نمیکرد.
کاش تیتر چپ و راست نمیشد. کاش در همان روزنامههای ورزشی میماند.
کاش قدر خودش را میدانست و اسیر کفزدنهای سیاسیون نمیشد. کاش اردوکشی راه نمیانداخت و مصاحبه نمیکرد. کاش سیاسیپور نمیشد.
کاش میفهمید سیاست مثل جامجهانی نیست، بیرحماست و همیشه هر ۴سال یکبار تکرار نمیشود. گاهی اوقات حذفت میکنند، برای همیشه. کاش میدانست سیاست پدر مادر ندارد!
دلم برای خندههایت تنگ میشود. برای نبوغ و عدالت فوتبالیات.
۹۰ را بیعادل دوست ندارم.
اما چه میشود کرد خود کرده را تدبیر نیست...
از صمیم قلب دوست دارم عادل برگردد.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
از بم تا گلستان!
روز ۵ دی ۸۲ ایران گریست. غمِ زلزله بم، ایران را سیاهپوش کرد؛
۳۰هزار کشته و ۲۰۰هزار زخمی و آواره.
کمکها سرازیر شد؛ از صلیبسرخ تا ژاپن و حتی آمریکای جنایتکار! مردم هم یکپارچه شدند برای کمک به بم.
اما کیلومترها آن طرفتر، نمایندگان مجلس ششم در تدارک تحصن در اعتراض به رد صلاحیتهای شورای نگهبان بودند. چندماه به انتخابات مجلس هفتم مانده بود و اصلاحطلبان اعتراض داشتند به رد صلاحیتها.
دو هفته پس از زلزله، مجلس ششم رسما زنگ تحصن را زد. حتی نماینده بم هم متحصن شد.
روزنامههای اصلاحطلب خبرهای تحصن را درشتتر از زلزله تیتر کردند. BBC و VOA پخش زنده میرفتند.
خاویر سولانا نماینده اتحادیه اروپا ۴۸ساعت نگذشته خود را به تهران رساند. به بهانه ابلاغ پیام همدردی با زلزله. اما گفت: «برای من سخت است که در پارلمان اروپا توضیح دهم که در ایران افراد رد صلاحیت شدهاند. ما خواستار انتخاباتی با فرآیند عادلانه در ایران هستیم»
رهنورد و ابراهیم یزدی هم به مجلس آمدند در حمایت از متحصنین.
اما کیلومترها آن طرفتر کسی به بم نمیرفت.
روزنامهها اعلام کردند که ۱۰۰ معاون وزیر دولتِ خاتمی در همراهی با مجلس استعفا خواهند داد. خاتمی هم به مجلس پیام داد که «باهم میمانیم و باهم میرویم»
تهدید به استعفا را، رئیسجمهور کشوری میکرد که ۳۰هزار کشته و ۲۰۰هزار آواره روی دستش مانده بود.
واقعا چه وقت گلایه و شکایت به ردصلاحیت بود؟!
رهبری دست به کار شد و با لباس مبدل خود را به بم رساند تا شاید کاری کند. سپاه و بسیج را هم فرمانِ کمک داد.
احمدکاظمی، نیروی هوایی سپاه را بسیج کرد برای بم. هر ۱۲دقیقه یک فروند هواپیما یا بالگرد مجروحان را از بم خارج میکرد.
مجلس ششم اما، ۲۰ روز تحصن کرد. بیاعتنا به بم. حرفشان این بود که بدون توسعه سیاسی نمیشود توسعه اقتصادی کرد.
حالا پس از ۱۶ سال دوباره تاریخ تکرار شد. چند روزیست که شهر در آب فرو رفته؛ اما استاندار حتی به ایران بازنگشته!
خبر اول، همچنان برنامه ۹۰ و فردوسیپور است؛ مشاور رییسجمهور توییت نظرسنجی برای ۹۰ زده! تاجزاده هم. مطهری نایب رییس مجلس اصلاحطلبان، همین امشب در اینستاگرام از فردوسیپور نوشت. از رییسجمهور خبر نداریم.
اما همچنان شهر در آب است.
اینبار هم رهبر خود دست به کار شده. فرمانده، کل قوا را بسیج کرد برای کمک. اینبار به باقری فرمان داد.
بازهم سپاه و ارتش آمد...
بازهم بسیج و حزبالله...
درست مثل۱۶ سال پیش...
پینوشت:
سابقه کشورداری اصلاحطلبان گواه این است که آنان همواره توسعه سیاسی را مقدم بر رفاه اقتصادی میدانند. درست مثل حالا که بازگشایی ۹۰ و ربنای شجریان، مقدم است بر نجات شهر آبگرفته!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
روز ۵ دی ۸۲ ایران گریست. غمِ زلزله بم، ایران را سیاهپوش کرد؛
۳۰هزار کشته و ۲۰۰هزار زخمی و آواره.
کمکها سرازیر شد؛ از صلیبسرخ تا ژاپن و حتی آمریکای جنایتکار! مردم هم یکپارچه شدند برای کمک به بم.
اما کیلومترها آن طرفتر، نمایندگان مجلس ششم در تدارک تحصن در اعتراض به رد صلاحیتهای شورای نگهبان بودند. چندماه به انتخابات مجلس هفتم مانده بود و اصلاحطلبان اعتراض داشتند به رد صلاحیتها.
دو هفته پس از زلزله، مجلس ششم رسما زنگ تحصن را زد. حتی نماینده بم هم متحصن شد.
روزنامههای اصلاحطلب خبرهای تحصن را درشتتر از زلزله تیتر کردند. BBC و VOA پخش زنده میرفتند.
خاویر سولانا نماینده اتحادیه اروپا ۴۸ساعت نگذشته خود را به تهران رساند. به بهانه ابلاغ پیام همدردی با زلزله. اما گفت: «برای من سخت است که در پارلمان اروپا توضیح دهم که در ایران افراد رد صلاحیت شدهاند. ما خواستار انتخاباتی با فرآیند عادلانه در ایران هستیم»
رهنورد و ابراهیم یزدی هم به مجلس آمدند در حمایت از متحصنین.
اما کیلومترها آن طرفتر کسی به بم نمیرفت.
روزنامهها اعلام کردند که ۱۰۰ معاون وزیر دولتِ خاتمی در همراهی با مجلس استعفا خواهند داد. خاتمی هم به مجلس پیام داد که «باهم میمانیم و باهم میرویم»
تهدید به استعفا را، رئیسجمهور کشوری میکرد که ۳۰هزار کشته و ۲۰۰هزار آواره روی دستش مانده بود.
واقعا چه وقت گلایه و شکایت به ردصلاحیت بود؟!
رهبری دست به کار شد و با لباس مبدل خود را به بم رساند تا شاید کاری کند. سپاه و بسیج را هم فرمانِ کمک داد.
احمدکاظمی، نیروی هوایی سپاه را بسیج کرد برای بم. هر ۱۲دقیقه یک فروند هواپیما یا بالگرد مجروحان را از بم خارج میکرد.
مجلس ششم اما، ۲۰ روز تحصن کرد. بیاعتنا به بم. حرفشان این بود که بدون توسعه سیاسی نمیشود توسعه اقتصادی کرد.
حالا پس از ۱۶ سال دوباره تاریخ تکرار شد. چند روزیست که شهر در آب فرو رفته؛ اما استاندار حتی به ایران بازنگشته!
خبر اول، همچنان برنامه ۹۰ و فردوسیپور است؛ مشاور رییسجمهور توییت نظرسنجی برای ۹۰ زده! تاجزاده هم. مطهری نایب رییس مجلس اصلاحطلبان، همین امشب در اینستاگرام از فردوسیپور نوشت. از رییسجمهور خبر نداریم.
اما همچنان شهر در آب است.
اینبار هم رهبر خود دست به کار شده. فرمانده، کل قوا را بسیج کرد برای کمک. اینبار به باقری فرمان داد.
بازهم سپاه و ارتش آمد...
بازهم بسیج و حزبالله...
درست مثل۱۶ سال پیش...
پینوشت:
سابقه کشورداری اصلاحطلبان گواه این است که آنان همواره توسعه سیاسی را مقدم بر رفاه اقتصادی میدانند. درست مثل حالا که بازگشایی ۹۰ و ربنای شجریان، مقدم است بر نجات شهر آبگرفته!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
حتما خبر از اوضاع شهرستان دورود دارید.
در زلزله بم و کرمانشاه حضور داشتم. کمک در زلزله مشخص است؛ آواربرداری، مداوای مجروحین، پخش اقلام و...
اما در سیل اوضاع پیپیده است! وقتی شهری در آب فرورفته، نمیدانی چه کنی!
.
من در شهرستان ازنا(زادگاه پدر و مادرم) در ۴۰کیلومتری دورود هستم.
راه بسته است.
ولی فردا هرطور شده خودمان را به انجا خواهیم رساند.
نمیدانم کار درستی است یانه!
برخی میگویند اعلام شماره حسابهای شخصی به بیاعتمادی به نهادهای دولتی دامن میزند. حرف بیراهی نیست البته.
اما این شماره حساب بنده است. اگر تمایل دارید کمک نقدی کنید.
شخصا خودم میکوشم که به نحو درست مصرف شود.
شماره کارت:
۶۰۳۷۹۹۷۳۶۶۹۹۹۱۸۴
بانک ملی - جواد موگویی
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
در زلزله بم و کرمانشاه حضور داشتم. کمک در زلزله مشخص است؛ آواربرداری، مداوای مجروحین، پخش اقلام و...
اما در سیل اوضاع پیپیده است! وقتی شهری در آب فرورفته، نمیدانی چه کنی!
.
من در شهرستان ازنا(زادگاه پدر و مادرم) در ۴۰کیلومتری دورود هستم.
راه بسته است.
ولی فردا هرطور شده خودمان را به انجا خواهیم رساند.
نمیدانم کار درستی است یانه!
برخی میگویند اعلام شماره حسابهای شخصی به بیاعتمادی به نهادهای دولتی دامن میزند. حرف بیراهی نیست البته.
اما این شماره حساب بنده است. اگر تمایل دارید کمک نقدی کنید.
شخصا خودم میکوشم که به نحو درست مصرف شود.
شماره کارت:
۶۰۳۷۹۹۷۳۶۶۹۹۹۱۸۴
بانک ملی - جواد موگویی
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcqtyJyXWyk-dA
Forwarded from جواد موگویی
Instagram
جواد موگویی
.روزنوشتهای سفر به لرستان روز اول ۹۸/۱/۱۳ . الان ساعت ۱۷ روز رسیدیم شهرستان دورود در لرستان. برخلاف آنچه که گفته شده بود، اوضاع اصلا بحرانی نیست. "سد مروک" دیروز سرریز شده بود. و محلههای سرچشمه و منوچهری و خیابان ساحلی دچار آبگرفتگی شده. حدود ۵۰۰ خانه…
جواد موگویی|حرف بیحساب pinned «حتما خبر از اوضاع شهرستان دورود دارید. در زلزله بم و کرمانشاه حضور داشتم. کمک در زلزله مشخص است؛ آواربرداری، مداوای مجروحین، پخش اقلام و... اما در سیل اوضاع پیپیده است! وقتی شهری در آب فرورفته، نمیدانی چه کنی! . من در شهرستان ازنا(زادگاه پدر و مادرم) در …»
روزنوشتهای سفر به لرستان
روز اول ۹۸/۱/۱۳
الان ساعت ۱۷روز رسیدیم شهرستان دورود در لرستان.
برخلاف آنچه که گفته شده بود، اوضاع بحرانی نیست.
"سد مروک" دیروز سرریز شده بود. و محلههای سرچشمه و منوچهری و خیابان ساحلی دچار آبگرفتگی شده. حدود ۵۰۰ خانه تخلیه شده.
اما با قطع باران سرریز سد متوقف شده.
چند روستا هم در منطقه "چالان چولان" دچار آبگرفتگی شده که در حال امدادرسانی است.
دورود تلفات جانی نداشته.
متاسفانه اینجا هیچ مدیریت رسانهای وجود ندارد. و اخبار ضد و نقیض بسیاری منتشر میشود.
اما مشاهدات عینی نشان از بحرانی نبودن شهر است. برای همین ارتش رفته به سمت پل دختر.
ما الان به سمت پلدختر در حرکتیم.
امروز راه هوایی به آنجا برقرار شد. اینترنت و تلفن قطع است.
گفته میشود از ظهر امروز یک راه فرعی از اتوبان خرمزال باز شده که ما الان به سمت آنجا در حرکتیم.
اخبار بسیار بدی از پلدختر و معمولان میرسد. خداکنه مثل دورود صحت نداشته باشد.
پینوشت:
۱- لرستان به شدت مشکل مدیریت رسانهای دارد. هیچ ستاد یا گروهی برای مدیریت وجود ندارد. بتصورم این روند شایعهسازی و عدم مدیریت منجر به حوادث بدی غیراز سیل خواهد شد!
۲- قصد داشتم در این کانال فقط از تاریخ و سیاست بنویسم. اما بالاجبار از امروز، روزنوشتهایم در سفر به لرستان را مینویسم.
فیلمها و مصاحبههایی هم از مردم و مسئولین گرفتم که میتوانید در صفحه اینستاگرام ببینید.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روز اول ۹۸/۱/۱۳
الان ساعت ۱۷روز رسیدیم شهرستان دورود در لرستان.
برخلاف آنچه که گفته شده بود، اوضاع بحرانی نیست.
"سد مروک" دیروز سرریز شده بود. و محلههای سرچشمه و منوچهری و خیابان ساحلی دچار آبگرفتگی شده. حدود ۵۰۰ خانه تخلیه شده.
اما با قطع باران سرریز سد متوقف شده.
چند روستا هم در منطقه "چالان چولان" دچار آبگرفتگی شده که در حال امدادرسانی است.
دورود تلفات جانی نداشته.
متاسفانه اینجا هیچ مدیریت رسانهای وجود ندارد. و اخبار ضد و نقیض بسیاری منتشر میشود.
اما مشاهدات عینی نشان از بحرانی نبودن شهر است. برای همین ارتش رفته به سمت پل دختر.
ما الان به سمت پلدختر در حرکتیم.
امروز راه هوایی به آنجا برقرار شد. اینترنت و تلفن قطع است.
گفته میشود از ظهر امروز یک راه فرعی از اتوبان خرمزال باز شده که ما الان به سمت آنجا در حرکتیم.
اخبار بسیار بدی از پلدختر و معمولان میرسد. خداکنه مثل دورود صحت نداشته باشد.
پینوشت:
۱- لرستان به شدت مشکل مدیریت رسانهای دارد. هیچ ستاد یا گروهی برای مدیریت وجود ندارد. بتصورم این روند شایعهسازی و عدم مدیریت منجر به حوادث بدی غیراز سیل خواهد شد!
۲- قصد داشتم در این کانال فقط از تاریخ و سیاست بنویسم. اما بالاجبار از امروز، روزنوشتهایم در سفر به لرستان را مینویسم.
فیلمها و مصاحبههایی هم از مردم و مسئولین گرفتم که میتوانید در صفحه اینستاگرام ببینید.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روزنوشتهای سفر به لرستان
روز اول- ۹۸/۱/۱۳ -قسمت ۲
الان رسیدیم به منطقه چالانچولان در حومه شهرستان دورود.
این منطقه تنها منطقه آسیب دیده خارج از شهر دورود است.
دو پاسدار و چند سرباز و بچههای بسیج در حوزه بسیج حضرت امیر، همه دارایی مردم این منطقه است!
این چند نفر با چند بیل مکانیکی و لودر با انحراف بموقع بخشی از مسیر سیل، ۷-۸ روستا را از آبگرفتگی نجات میدهند.
با اینحال، ۲ روستا دچار آبگرفتگی شدند؛ اما خارج شدند. ولی روستاهای سفیدکن، سنگر، زرگران سفلا و لبان سفلا همچنان در آب هستند.
بخشداری بسیار ضعیف عمل کرده.
هلال احمر امروز اقلام ضروری را به روستاها رسانده. کمی دیر عمل کرده.
دختری ۱۲ ساله هم در حوالی چالانچولان در حال تماشای سیل بوده که داخل آب میافتد. فعلا مفعود شده. بچههای آتشنشانی و بسیج در حال جستجو هستند. بعید است زنده باشد.
پینوشت:
۱- اگر حماسه این چند نفر، در کشور دیگری رخ داده بود، الان قصه آن از باب تحقیر خودمان و مرغ همسایه غاز است، در تلگرام دست به دست میشد!
۲- درحالی که در ابتدای سیل در لرستان، توجهها به سمت خرمآباد و دورود بوده، بازدید میدانی نشان میدهد که مرکز بحران در پلدختر و معمولان است. ضعف رسانه موج میزند. نمیدانم دفاتر استانی فارس و تسنیم و مشرق و... چه میکنند؟! و چرا اخبار میدانی را گزارش نمیدهند؟!
۳- فیلم و مصاحبههای هم از فرمانده آن چندنفر گرفتم که میتوانید در صفحه اینستاگرامم ببینید.👇👇
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روز اول- ۹۸/۱/۱۳ -قسمت ۲
الان رسیدیم به منطقه چالانچولان در حومه شهرستان دورود.
این منطقه تنها منطقه آسیب دیده خارج از شهر دورود است.
دو پاسدار و چند سرباز و بچههای بسیج در حوزه بسیج حضرت امیر، همه دارایی مردم این منطقه است!
این چند نفر با چند بیل مکانیکی و لودر با انحراف بموقع بخشی از مسیر سیل، ۷-۸ روستا را از آبگرفتگی نجات میدهند.
با اینحال، ۲ روستا دچار آبگرفتگی شدند؛ اما خارج شدند. ولی روستاهای سفیدکن، سنگر، زرگران سفلا و لبان سفلا همچنان در آب هستند.
بخشداری بسیار ضعیف عمل کرده.
هلال احمر امروز اقلام ضروری را به روستاها رسانده. کمی دیر عمل کرده.
دختری ۱۲ ساله هم در حوالی چالانچولان در حال تماشای سیل بوده که داخل آب میافتد. فعلا مفعود شده. بچههای آتشنشانی و بسیج در حال جستجو هستند. بعید است زنده باشد.
پینوشت:
۱- اگر حماسه این چند نفر، در کشور دیگری رخ داده بود، الان قصه آن از باب تحقیر خودمان و مرغ همسایه غاز است، در تلگرام دست به دست میشد!
۲- درحالی که در ابتدای سیل در لرستان، توجهها به سمت خرمآباد و دورود بوده، بازدید میدانی نشان میدهد که مرکز بحران در پلدختر و معمولان است. ضعف رسانه موج میزند. نمیدانم دفاتر استانی فارس و تسنیم و مشرق و... چه میکنند؟! و چرا اخبار میدانی را گزارش نمیدهند؟!
۳- فیلم و مصاحبههای هم از فرمانده آن چندنفر گرفتم که میتوانید در صفحه اینستاگرامم ببینید.👇👇
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روزنوشتهای سفر به لرستان
روز اول ۹۷/۱/۱۳-قسمت۳
چگونه حواسها از پلدختر پرت شد!
ساعت ۲۳ روز یکشنبه ۱۱ فروردین، کیانپور نماینده مردم دورود در جلسه ستاد بحران استان لرستان در حضور جهانگیری میگوید: «فردا یک سوم دورود زیر آب می رود!
حداقل انتظار مردم لرستان این بود که رئیسجمهور به لرستان بیاید، نه اینکه فقط از آسمان آن عبور کند»
فردا(دوشنبه) ساعت ۱۱صبح نماینده ویژه استاندار خبر از سرریز شدن سد «مروک» در ۲-۳ ساعت آینده و درخطر قرار گرفتن جان ۲۳هزار نفر میدهد.
این اخبار مسئولین رسمی، بلافاصله خبر اصلی و رسمی میشود. سیما و شبکه استانی هم مدام این خبر را زیرنویس میکنند.
اما در واقعیت چیز دیگری بود!
روز دوشنبه سردار سلامی جانشین فرمانده سپاه، پس از بازدید از سد اعلام میکند که شهر زیر آب نخواهد رفت. اما این اطلاع سردار با بیتوجهی در اخبار قبلی گم میشود.
همه بیخبر از بحرانی که پلدختر را تهدید میکند، معطوف دورود میشوند.
سهشنبه سرریز سد تنها چند روستا و ۳محلهی مجاور رودخانه دورود را دچار آبگرفتگی میکند اما همزمان پلدختر در گل ولای فرو میرود.
پینوشت:
۱- واکنش احساسی، اغراق و بیکفایتی در تعیین برآورد سیل احتمالی، اولا باعث وحشت مردم شد.
دوما موجب توجه بیش از حد نهادها به دورود و به حاشیه رفتن خطر اصلی یعنی پلدختر و معمولان میشود. قطعا اگر برآوردها و اظهارات مسئولین غیرکارشناسی نبود، توجه بیشتری به پلدختر میشد.
۲- بسیاری از مسئولین آداب چگونگی مصاحبه و انتشار اخبار در شرایط بحرانی را نمیدانند و همین بر افزایش بحران میافزاید.
۳- در این شرایط بحرانی، با کنترل احساسات هر خبر، عکس یا فیلمی که با نوشتههای غیرمستند، اغراقآمیز و غیرکارشناسی مزین شده، دست به دست نکنیم.
منابع مصاحبههای مسئولین در رسانهها موجود است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روز اول ۹۷/۱/۱۳-قسمت۳
چگونه حواسها از پلدختر پرت شد!
ساعت ۲۳ روز یکشنبه ۱۱ فروردین، کیانپور نماینده مردم دورود در جلسه ستاد بحران استان لرستان در حضور جهانگیری میگوید: «فردا یک سوم دورود زیر آب می رود!
حداقل انتظار مردم لرستان این بود که رئیسجمهور به لرستان بیاید، نه اینکه فقط از آسمان آن عبور کند»
فردا(دوشنبه) ساعت ۱۱صبح نماینده ویژه استاندار خبر از سرریز شدن سد «مروک» در ۲-۳ ساعت آینده و درخطر قرار گرفتن جان ۲۳هزار نفر میدهد.
این اخبار مسئولین رسمی، بلافاصله خبر اصلی و رسمی میشود. سیما و شبکه استانی هم مدام این خبر را زیرنویس میکنند.
اما در واقعیت چیز دیگری بود!
روز دوشنبه سردار سلامی جانشین فرمانده سپاه، پس از بازدید از سد اعلام میکند که شهر زیر آب نخواهد رفت. اما این اطلاع سردار با بیتوجهی در اخبار قبلی گم میشود.
همه بیخبر از بحرانی که پلدختر را تهدید میکند، معطوف دورود میشوند.
سهشنبه سرریز سد تنها چند روستا و ۳محلهی مجاور رودخانه دورود را دچار آبگرفتگی میکند اما همزمان پلدختر در گل ولای فرو میرود.
پینوشت:
۱- واکنش احساسی، اغراق و بیکفایتی در تعیین برآورد سیل احتمالی، اولا باعث وحشت مردم شد.
دوما موجب توجه بیش از حد نهادها به دورود و به حاشیه رفتن خطر اصلی یعنی پلدختر و معمولان میشود. قطعا اگر برآوردها و اظهارات مسئولین غیرکارشناسی نبود، توجه بیشتری به پلدختر میشد.
۲- بسیاری از مسئولین آداب چگونگی مصاحبه و انتشار اخبار در شرایط بحرانی را نمیدانند و همین بر افزایش بحران میافزاید.
۳- در این شرایط بحرانی، با کنترل احساسات هر خبر، عکس یا فیلمی که با نوشتههای غیرمستند، اغراقآمیز و غیرکارشناسی مزین شده، دست به دست نکنیم.
منابع مصاحبههای مسئولین در رسانهها موجود است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
.روزنوشتهای سفر به لرستان/۴
روز دوم-۹۸/۱/۱۴ قسمت ۱
پلهایی را که شهردار شکست!
اینجا هم خطر سیل بود. با ۸۰هزار جمعیت! شهرستان ازنا در ۴۰ کیلومتری دورود در لرستان است.
اما چون شهردار مرخصی نبود!
چون بلافاصله پس از اعلام خطر در حوزه شهری خودش حاضر شد!،
چون کیش و قشم نبود!،
با خراب کردن بموقع ۳پل شهری در بستر رودخانه متروکه، توانست از سرریزشدن آب به خانههای همجوار رودخانه جلوگیری کند.
ازنا هیچ خسارتی ندیده. شهردار، فرماندار و سایر مسئولین با هوشیاری و اقدام سریع شهر را را نجات دادند.
در شرایط بحرانی، تصمیمات آنی و لحظهای سرنوشتساز است. امری که در شیراز و گلستان به موقع انجام نگرفت.
پینوشت:
همچنان مشکل مدیریت سانهای داریم. هیج ستادی برای مدیریت خبری استان وجود ندارد. سپاه دهها سایت خبری دارد اما منفعل است. چرا؟!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روز دوم-۹۸/۱/۱۴ قسمت ۱
پلهایی را که شهردار شکست!
اینجا هم خطر سیل بود. با ۸۰هزار جمعیت! شهرستان ازنا در ۴۰ کیلومتری دورود در لرستان است.
اما چون شهردار مرخصی نبود!
چون بلافاصله پس از اعلام خطر در حوزه شهری خودش حاضر شد!،
چون کیش و قشم نبود!،
با خراب کردن بموقع ۳پل شهری در بستر رودخانه متروکه، توانست از سرریزشدن آب به خانههای همجوار رودخانه جلوگیری کند.
ازنا هیچ خسارتی ندیده. شهردار، فرماندار و سایر مسئولین با هوشیاری و اقدام سریع شهر را را نجات دادند.
در شرایط بحرانی، تصمیمات آنی و لحظهای سرنوشتساز است. امری که در شیراز و گلستان به موقع انجام نگرفت.
پینوشت:
همچنان مشکل مدیریت سانهای داریم. هیج ستادی برای مدیریت خبری استان وجود ندارد. سپاه دهها سایت خبری دارد اما منفعل است. چرا؟!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روزنوشتهای سفر به لرستان/۵
روز دوم-۹۷/۱/۱۴- قسمت۲
الان خرمآبادیم. اوضاع بسیار عادی است.
۱- رودخانه ساحلی کرگانه در محله درهکورش، سرریز و ۱۰۰خانه دچار آبگرفتگی میشود.
خروش رودخانه ۱۰خانه را تخریب میکند. ساکنین الان در مدارس و منزل اقوام ساکن هستند.
۲- رودخانه منطقه ماسور نیز سرریز میکند. خانهها از آب پر میشود اما به سرعت تخلیه میشود.
اوضاع شهر کاملا عادی و تحت کنترل است.
زندگی در جریان است.
متاسفانه بزرگنمایی و اغراق در گزارشها از لرستان موج میزند! و باصحنه واقعی متفاوت است. همین امر کانون توجه را از پلدختر و معمولان دور کرده بوده.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روز دوم-۹۷/۱/۱۴- قسمت۲
الان خرمآبادیم. اوضاع بسیار عادی است.
۱- رودخانه ساحلی کرگانه در محله درهکورش، سرریز و ۱۰۰خانه دچار آبگرفتگی میشود.
خروش رودخانه ۱۰خانه را تخریب میکند. ساکنین الان در مدارس و منزل اقوام ساکن هستند.
۲- رودخانه منطقه ماسور نیز سرریز میکند. خانهها از آب پر میشود اما به سرعت تخلیه میشود.
اوضاع شهر کاملا عادی و تحت کنترل است.
زندگی در جریان است.
متاسفانه بزرگنمایی و اغراق در گزارشها از لرستان موج میزند! و باصحنه واقعی متفاوت است. همین امر کانون توجه را از پلدختر و معمولان دور کرده بوده.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
روزنوشتهای سفر به لرستان/۶
روز سوم ۹۸/۱/۱۴
همه پلهای شهر ریخته.
بخشی از شهر نیست!
باور کنید که نیست! سیل ابتدای شهر را برده! به کجا، معلوم نیست!
شهر دوقسمت است؛ قسمت بلندی از سیل جان سالم به در برده ولی قسمت پایین در آّب فرو میرود.
سرریز سدهای خرمآباد و دورود همگی به پلدختر میریزد.
با سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت!
الان ۴هزارخانه در گل هستند؛ تا نیم متری سقف!
آب و گاز قطع شده.
فقط بخش سالم شهر برق دارد.
معمولان هنوز فقط راه هوایی دارد.
کسی از روستاها خبری ندارد.
هیچ کس نمیداند آنجا کسی زنده هست یا نه!
اینجا آب نیست!
غذا نیست!
بخدا نیست!
بخدا نیست!
بوالله نیست!
هیچی نیست!
از صبح یک نصفه نان خوردم!
اغراق نیست.
شهر تلفن ندارد!
آنتن نیست!
جهرمی دروغ میگوید که هست!
فرماندار در شهر نیست.
۳ روزه که کسی او را ندیده.
تا الان جلسه شورای تامین شهر برگزار نشده!
فارس، مشرق، تسنیم، شرق، غرب و... کجایند؟ چرا کسی اینجا نیست؟!
بحران واژه کوچکیست برای پلدختر!
چرا مردم کمک نمیفرستند؟
تمام کنید این همه توییت زدن را!
پینوشت:
الان برای همین چند خط، ۵۰ کیلومتر در جاده فرعی آمدم تا بتوانم پست بگذارم. نت نیست.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
عکسها را در اینستاگرام ببینید👇👇
روز سوم ۹۸/۱/۱۴
همه پلهای شهر ریخته.
بخشی از شهر نیست!
باور کنید که نیست! سیل ابتدای شهر را برده! به کجا، معلوم نیست!
شهر دوقسمت است؛ قسمت بلندی از سیل جان سالم به در برده ولی قسمت پایین در آّب فرو میرود.
سرریز سدهای خرمآباد و دورود همگی به پلدختر میریزد.
با سرعت ۸۰ کیلومتر در ساعت!
الان ۴هزارخانه در گل هستند؛ تا نیم متری سقف!
آب و گاز قطع شده.
فقط بخش سالم شهر برق دارد.
معمولان هنوز فقط راه هوایی دارد.
کسی از روستاها خبری ندارد.
هیچ کس نمیداند آنجا کسی زنده هست یا نه!
اینجا آب نیست!
غذا نیست!
بخدا نیست!
بخدا نیست!
بوالله نیست!
هیچی نیست!
از صبح یک نصفه نان خوردم!
اغراق نیست.
شهر تلفن ندارد!
آنتن نیست!
جهرمی دروغ میگوید که هست!
فرماندار در شهر نیست.
۳ روزه که کسی او را ندیده.
تا الان جلسه شورای تامین شهر برگزار نشده!
فارس، مشرق، تسنیم، شرق، غرب و... کجایند؟ چرا کسی اینجا نیست؟!
بحران واژه کوچکیست برای پلدختر!
چرا مردم کمک نمیفرستند؟
تمام کنید این همه توییت زدن را!
پینوشت:
الان برای همین چند خط، ۵۰ کیلومتر در جاده فرعی آمدم تا بتوانم پست بگذارم. نت نیست.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
عکسها را در اینستاگرام ببینید👇👇
.
.
روزنوشتهای سفر به لرستان/۷
روز چهارم ۹۸/۱/۱۵- قسمت ۳
چرا وزارت کشور عزل فرماندار را تکذیب کرد؟!
دیشب نوشتم که جناب دستیاری فرماندار شهر پلدختر در جلسه ستاد مدیریت بحران اعلام کرد که عزل شده!
امروز وزارت کشور تکذیب و فرماندار نیز در تلویزیون مصاحبه کرد!
از اینرو شرح جلسه دیشب را روایت میکنم:
جلسه در سپاه پلدختر برگزار شد. من هم داخل اتاق جلسه شدم!؛ فرماندار، سردار توکلی جانشین فرماندهی سپاه استان، سرهنگ محمودوند فرمانده سپاه شهر و نمایندگان هلال احمر، ناجا و چند نفر دیگر هم که من نمیشناختم، حضور داشتند.
نماینده ارتش نتوانست به جلسه برسد.
ساعت ۲۱ جلسه شروع شد.
بعد از ۳ روز این اولین جلسهای بود که فرماندار در آن شرکت میکرد. عضو شورای شهر در گوشم گفت در این سه روز اصلا در شهر نبوده!
ساعت ۲۴ اعضای جلسه از فرماندار درخواست کردن مصوبات را مکتوب کند تا به امضای جمع برسد.
که ناگهان فرماندار گفت من عزل شدم و اختیار و حق امضا ندارم!
جمع به شدت اعتراض کردن که اگر اختیار نداری چرا در جلسه حضور داری؟! جلسه بهم خورد و بینتیجه تمام شد.
فقط در این شرایط بحرانی، ۳ساعت وقت مسئولان شهر تلف شد.
.
پینوشت:
۱- پس از انتشار خبر عزل فرماندار، بلافاصله خبرگزاریها این خبر را منعکس کردند. بنظر میرسد پس از موج نارضایتی از نبود فرماندار، وزارت کشور با تکذیب خبر، فرماندار را ابقا میکند!
حتما دلیل عزل فرماندار شهری سیل زده در این شرایط بحرانی چیزی جز بیکفایتی از عملکردش نبوده. اگر اینگونه بوده، پس چرا دوباره ابقایش کردند؟!
۲-عکس را خودم گرفتم. مربوط به جلسه دیشب است. و فرماندار در کنار سردار توکلی نشسته. عکس را در اینستاگرام ببینید👇👇
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ
.
روزنوشتهای سفر به لرستان/۷
روز چهارم ۹۸/۱/۱۵- قسمت ۳
چرا وزارت کشور عزل فرماندار را تکذیب کرد؟!
دیشب نوشتم که جناب دستیاری فرماندار شهر پلدختر در جلسه ستاد مدیریت بحران اعلام کرد که عزل شده!
امروز وزارت کشور تکذیب و فرماندار نیز در تلویزیون مصاحبه کرد!
از اینرو شرح جلسه دیشب را روایت میکنم:
جلسه در سپاه پلدختر برگزار شد. من هم داخل اتاق جلسه شدم!؛ فرماندار، سردار توکلی جانشین فرماندهی سپاه استان، سرهنگ محمودوند فرمانده سپاه شهر و نمایندگان هلال احمر، ناجا و چند نفر دیگر هم که من نمیشناختم، حضور داشتند.
نماینده ارتش نتوانست به جلسه برسد.
ساعت ۲۱ جلسه شروع شد.
بعد از ۳ روز این اولین جلسهای بود که فرماندار در آن شرکت میکرد. عضو شورای شهر در گوشم گفت در این سه روز اصلا در شهر نبوده!
ساعت ۲۴ اعضای جلسه از فرماندار درخواست کردن مصوبات را مکتوب کند تا به امضای جمع برسد.
که ناگهان فرماندار گفت من عزل شدم و اختیار و حق امضا ندارم!
جمع به شدت اعتراض کردن که اگر اختیار نداری چرا در جلسه حضور داری؟! جلسه بهم خورد و بینتیجه تمام شد.
فقط در این شرایط بحرانی، ۳ساعت وقت مسئولان شهر تلف شد.
.
پینوشت:
۱- پس از انتشار خبر عزل فرماندار، بلافاصله خبرگزاریها این خبر را منعکس کردند. بنظر میرسد پس از موج نارضایتی از نبود فرماندار، وزارت کشور با تکذیب خبر، فرماندار را ابقا میکند!
حتما دلیل عزل فرماندار شهری سیل زده در این شرایط بحرانی چیزی جز بیکفایتی از عملکردش نبوده. اگر اینگونه بوده، پس چرا دوباره ابقایش کردند؟!
۲-عکس را خودم گرفتم. مربوط به جلسه دیشب است. و فرماندار در کنار سردار توکلی نشسته. عکس را در اینستاگرام ببینید👇👇
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4IcpN6Uv_wWL4xQ