تکلیف را تاریخ مشخص میکند؟!
فردای انفجار دفتر نخستوزیری در هشتم شهریور ۱۳۶۰، روزنامه اطلاعات نوشت: «۸نفر جان خود را از دست دادهاند»
روزنامه جمهوری اسلامی اما خبر داد «۳نفر شهید و ۹نفر مجروح شدند»
اما دست آخر خبر ۷:۳۰ رادیوی جمهوری اسلامی به نقل از روابط عمومی نخستوزیری گفت رجایی باهنر و کشمیری دبیر شورای امنیت کشور سه تن از شهدای این انفجارند.
اشکها جاری شد و تنها سیاهپوش.
فردای انفجار مراسم تشییع روبروی مجلس برگزار و سه تابوت تشییع شد. تابوتها را با پرچم ایران مزین کردند. مرتضاییفر میکروفون را بدست گرفت و با بغض فریاد زد:
خداحافظ رجایی
خداحافظ باهنر
خداحافظ کشمیری...
مردم هم نوا با او میخواندند و اشک ریختند.
کشور یکپارچه عزادار بود. در مساجد و محلهها و ارگانها مراسم یادبود سه شهید برگزار شد.
روز ۱۰شهریور ناگهان روابط عمومی دفتر نخستوزیری اعلام کرد که شهیدعبدالحسین دفتریان کارمند نخستوزیری هم در صحنه انفجار در آسانسور براثر خفگی شهید شده است!
ناگهان تعداد شهدا شد ۴تن.
روز ۱۵شهریور مراسم هفتمین شب شهیدان رجایی، باهنر و کشمیری با حضور مسئولین در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد.
گذشت تا ۲۳شهریور یعنی ۱۵ روز بعد!
ربانی املشی دادستان کل کشور اعلام کرد کشمیری شهید نشده و اصلا او «نفوذی» و عامل انفجار بوده است!
مردم ماتشان برد!
یحتمل بیشتر، آنهایی که برای کشمیری نماز شب اول قبر خوانده بودند! یا اشک ریختند و حسرت شهادتش را خوردند!
اما کشمیری از کشور فرار کرده بود. دست کسی هم به او نرسید که نرسید!
القصه!
حوادث همیشه آنگونه که «منابع رسمی» میگویند ادامه پیدا نخواهد کرد! تکلیف برخی حوادث را فقط تاریخ مشخص میکند نه «منابع رسمی». برخی را، تاریخ هم از تشخیصش ناتوان میشود!
مثل ترور جانافکندی!
که هنوز «منابع رسمی» میگوید کار یک جانی روانی بوده! و تاریخ پوزخندزنان به منابع رسمی، در پی شبکه قاتلین است.
منابع رسمی هم دیگر بعداز ۶۰سال دست از لجبازی برداشتهاند و میگویند معمای قتل کندی.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
فردای انفجار دفتر نخستوزیری در هشتم شهریور ۱۳۶۰، روزنامه اطلاعات نوشت: «۸نفر جان خود را از دست دادهاند»
روزنامه جمهوری اسلامی اما خبر داد «۳نفر شهید و ۹نفر مجروح شدند»
اما دست آخر خبر ۷:۳۰ رادیوی جمهوری اسلامی به نقل از روابط عمومی نخستوزیری گفت رجایی باهنر و کشمیری دبیر شورای امنیت کشور سه تن از شهدای این انفجارند.
اشکها جاری شد و تنها سیاهپوش.
فردای انفجار مراسم تشییع روبروی مجلس برگزار و سه تابوت تشییع شد. تابوتها را با پرچم ایران مزین کردند. مرتضاییفر میکروفون را بدست گرفت و با بغض فریاد زد:
خداحافظ رجایی
خداحافظ باهنر
خداحافظ کشمیری...
مردم هم نوا با او میخواندند و اشک ریختند.
کشور یکپارچه عزادار بود. در مساجد و محلهها و ارگانها مراسم یادبود سه شهید برگزار شد.
روز ۱۰شهریور ناگهان روابط عمومی دفتر نخستوزیری اعلام کرد که شهیدعبدالحسین دفتریان کارمند نخستوزیری هم در صحنه انفجار در آسانسور براثر خفگی شهید شده است!
ناگهان تعداد شهدا شد ۴تن.
روز ۱۵شهریور مراسم هفتمین شب شهیدان رجایی، باهنر و کشمیری با حضور مسئولین در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد.
گذشت تا ۲۳شهریور یعنی ۱۵ روز بعد!
ربانی املشی دادستان کل کشور اعلام کرد کشمیری شهید نشده و اصلا او «نفوذی» و عامل انفجار بوده است!
مردم ماتشان برد!
یحتمل بیشتر، آنهایی که برای کشمیری نماز شب اول قبر خوانده بودند! یا اشک ریختند و حسرت شهادتش را خوردند!
اما کشمیری از کشور فرار کرده بود. دست کسی هم به او نرسید که نرسید!
القصه!
حوادث همیشه آنگونه که «منابع رسمی» میگویند ادامه پیدا نخواهد کرد! تکلیف برخی حوادث را فقط تاریخ مشخص میکند نه «منابع رسمی». برخی را، تاریخ هم از تشخیصش ناتوان میشود!
مثل ترور جانافکندی!
که هنوز «منابع رسمی» میگوید کار یک جانی روانی بوده! و تاریخ پوزخندزنان به منابع رسمی، در پی شبکه قاتلین است.
منابع رسمی هم دیگر بعداز ۶۰سال دست از لجبازی برداشتهاند و میگویند معمای قتل کندی.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
این چه اشراف اطلاعاتی است؟
دی ۸۵ اردشیر حسینپور را که با گاز سمی خفه کردند، مادرش آمد بالای سرش!
دی ۸۸ علیمحمدی را هم جلوی در خانهاش زدند تا همسرش نفر اول برسد بر سر پیکر نیمهجانش!
آذر ۸۹ شهریاری را کنار همسرش در اتوبان ارتش زدن! جلوی همسرش جان داد.
مرداد ۹۰ برای ترور رضایینژاد، آرمیتا و مادرش را هم شاهد گرفتند!
آذر ۹۹ فخریزاده نیز در بغل همسرش جان داد!
پیام این ترورها جلوی چشم خانوادههای سوژه چیست؟!
جز رعب و وحشت در دل خانوادههای دانشمندان. و حالا الی کوهن وزیر اطلاعات اسراییل تحقیرآمیز میگوید:
«دانشمندان هستهای ایران خواب راحتی ندارند. آنها میدانند که آنچه هفته گذشته رخ داد، ممکن است که برای هر کدام از آنها رخ دهد»
موساد از ۶ ترور در قلب پایتخت ایران سخن میگوید اما رسانههای اصولگرا هنوز درگیر اثبات مخالفت فخریزاده با برجام هستند! قدرت شبکه نفوذ در شناسایی دانشمندان را به دیدار آمانو با دانشمندان تقلیل میدهند و جریان دانشجویی نیز آتش به اختیار بدنبال بازپسگیری قدس است!
دیگری سادهلوحانه میگوید فخریزاده بازنشسته بود و جایش را دهها نفر پر میکنند!
مگر جای بهشتی و مطهری پر شد که جای فخریزاده پر شود؟
تمام کنید این شعارها را!
شبکه نفوذ در عمق ساختارهای حیاتی انقلاب رخنه کرده. ۱۴سال است که دانشمندان هستهای یکبهیک در پایتخت ترور میشوند، اما جریان رسانهای اصولگرا در حال عادی جلوه دادن این ترورهای بزرگ و پیچیده است که نکند سیستم اطلاعاتی زیر سوال برود!
اسراییل جسورانه و تحقیرآمیز میگوید که زین پس هیچ همسر دانشمندی، از بازگشت شوهرش مطمئن نباشد. اما دبیر شورای عالی امنیت از اشراف اطلاعاتی سخن میگوید!
این چه اشرافی است که در یک دهه:
تهرانیمقدم، مرد اول قدرت موشکی ما را ترور کردند،
سردار سلیمانی، مرد اول قدرت منطقهای ما را در فرودگاه بغداد تکهتکه کردند،
و حالا فخریزاده مرد اول هستهای ما را تیرباران کردند!
امیدی به رسانههای رسمی نیست!
لکن جریانهای دانشجویی و آزاده مراقب باشد که جدالهای سیاسی حیلهایست برای دادن آدرس غلط از شبکه نفوذ. نزاعهای «برجام-ضدبرجام»، «موافقت-مخالفت فخریزاده با دولت» و... بخشی از پیوست ترور برای غبارآلود کردن و با هدف استتار شبکه نفوذ است. نبایستی فریب خورد.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
دی ۸۵ اردشیر حسینپور را که با گاز سمی خفه کردند، مادرش آمد بالای سرش!
دی ۸۸ علیمحمدی را هم جلوی در خانهاش زدند تا همسرش نفر اول برسد بر سر پیکر نیمهجانش!
آذر ۸۹ شهریاری را کنار همسرش در اتوبان ارتش زدن! جلوی همسرش جان داد.
مرداد ۹۰ برای ترور رضایینژاد، آرمیتا و مادرش را هم شاهد گرفتند!
آذر ۹۹ فخریزاده نیز در بغل همسرش جان داد!
پیام این ترورها جلوی چشم خانوادههای سوژه چیست؟!
جز رعب و وحشت در دل خانوادههای دانشمندان. و حالا الی کوهن وزیر اطلاعات اسراییل تحقیرآمیز میگوید:
«دانشمندان هستهای ایران خواب راحتی ندارند. آنها میدانند که آنچه هفته گذشته رخ داد، ممکن است که برای هر کدام از آنها رخ دهد»
موساد از ۶ ترور در قلب پایتخت ایران سخن میگوید اما رسانههای اصولگرا هنوز درگیر اثبات مخالفت فخریزاده با برجام هستند! قدرت شبکه نفوذ در شناسایی دانشمندان را به دیدار آمانو با دانشمندان تقلیل میدهند و جریان دانشجویی نیز آتش به اختیار بدنبال بازپسگیری قدس است!
دیگری سادهلوحانه میگوید فخریزاده بازنشسته بود و جایش را دهها نفر پر میکنند!
مگر جای بهشتی و مطهری پر شد که جای فخریزاده پر شود؟
تمام کنید این شعارها را!
شبکه نفوذ در عمق ساختارهای حیاتی انقلاب رخنه کرده. ۱۴سال است که دانشمندان هستهای یکبهیک در پایتخت ترور میشوند، اما جریان رسانهای اصولگرا در حال عادی جلوه دادن این ترورهای بزرگ و پیچیده است که نکند سیستم اطلاعاتی زیر سوال برود!
اسراییل جسورانه و تحقیرآمیز میگوید که زین پس هیچ همسر دانشمندی، از بازگشت شوهرش مطمئن نباشد. اما دبیر شورای عالی امنیت از اشراف اطلاعاتی سخن میگوید!
این چه اشرافی است که در یک دهه:
تهرانیمقدم، مرد اول قدرت موشکی ما را ترور کردند،
سردار سلیمانی، مرد اول قدرت منطقهای ما را در فرودگاه بغداد تکهتکه کردند،
و حالا فخریزاده مرد اول هستهای ما را تیرباران کردند!
امیدی به رسانههای رسمی نیست!
لکن جریانهای دانشجویی و آزاده مراقب باشد که جدالهای سیاسی حیلهایست برای دادن آدرس غلط از شبکه نفوذ. نزاعهای «برجام-ضدبرجام»، «موافقت-مخالفت فخریزاده با دولت» و... بخشی از پیوست ترور برای غبارآلود کردن و با هدف استتار شبکه نفوذ است. نبایستی فریب خورد.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
روایت هالیوودی یا جنگ ستارگان! از ترور فخریزاده
۲۴ساعت پس از ترور شهیدفخریزاده روایتی با این ارکان اصلی نوشتم:
۱-اشراف اطلاعاتی بر برنامه غیروتین دکتر
۲-رانندگی دکتر در خودروی غیرضدگلوله
۳-وجود همسر دکتر در خودرو
۴-نصب مسلسل اتوماتیک روی نیسان
۵-تجهیز نیسان به موادمنفجره
۶-پیاده شدن دکتر
۷-شلیک مسلسل
۸-افتادن محافظ روی دکتر
۹-نام محافظ: حامد اصغری
۱۰-اصابت ۴گلوله به اصغری
۱۱-انفجار نیسان با ریموت
۱۲-قطع برق و دوربینها
۱۳-اعزام به درمانگاه
۱۴-اعزام به بیمارستان بقیهالله
۱۵-وجود نیروی پشتیبان لجستیکی و اطلاعاتی(براساس تحلیل و با تخمین۵۰نفر)
۱۶-حضور نیروی مهاجم(۱۲نفر)
این روایت را براساس مصاحبه با شاهدان عینی نوشتم. میدانستم اگر ننویسم، دوباره بمانند حوادث آبانماه۹۸، ترور شهید اردشیر حسینپور، انفجارهای نطنز و پارچین گزارشی بهمردم نخواهند داد. حرفم این بود که نباید محافظ را مقصر دانست. ترور ۶دانشمند در ۱۴سال نشاندهنده حفره اطلاعاتی است.
چندساعت بعد، این روایت خبر اول بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی شد.
یک روز بعد رادیو فردا گفت این روایت سفارشی برای تطهیر سپاه است. اما ناگهان خبرگزاریها و سازمانهای مجازی سپاه و وزارت دفاع، این روایت را هالیوودی خواندند!
حتی۲۰:۳۰ و خانم ذبیحپور را هم بخط کردند! ارتش سایبری یکصدا مرا دروغگو و همکار رسانههای اسراییلی خواندند. حتی برخی خواستار دستگیریام شدند! چراکه روایتم «باورپذیر» نیست! و وجود مسلسل اتوماتیک تخیل است!
مدام هشتک دروغگو زدند. بدون اینکه خودشان روایتی بدهند! حتی زحمت رفتن به محل حادثه را هم بخود ندادند!
عجیب بود! همه این رسانهها به خط شدهبودند برای مقابله با تنها یک صفحه اینستاگرام شخصی!
بالاخره پس از چند روز با فشار افکار عمومی گزارش رسمی منتشر شد که با ۱۴رکن روایت من یکسان شد. اختلاف در مورد رکن۲ و ۱۶بود:
«خودروی غیرضدگلوله» و «وجود نیروی مهاجم در صحنه»
گزارش رسمی، وجود مهاجمان را رد و هدایت ترور را توسط ماهواره و هوش مصنوعی عنوان کرد! خبر از شناسایی نیروی پشتیبان داد اما درباره قطع دوربینها سکوت و خودرو را نیز به کذب ضدگلوله عنوان کرد! ضدگلوله نبودن خودروی دکتر امریست واضح.
اما اتهامزنندگان بهروی خود نیاوردند. دیگر کسی نگفت اگر ملاک «باورپذیری» است، روایت ترور با ماهواره از ترور با عامل انسانی هالیوودیتر که هیچ، چیزی شبیه جنگ ستارگان است!
القصه!
قضاوت نهایی را بایستی به تاریخ سپرد. لکن حتی اگر مورد۱۶ نیز اشتباه باشد، چیزی از ناجوانمردی رسانههای حزبالهی نمیکاهد.
رسانههایی که کاری جز تکذیب و نظاره ندارند! چراکه روایت کردن زحمت دارد! و تکذیب کردن راحت است!
این توضیح را فقط بهاحترام مخاطبین عزیزم نوشتم.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
۲۴ساعت پس از ترور شهیدفخریزاده روایتی با این ارکان اصلی نوشتم:
۱-اشراف اطلاعاتی بر برنامه غیروتین دکتر
۲-رانندگی دکتر در خودروی غیرضدگلوله
۳-وجود همسر دکتر در خودرو
۴-نصب مسلسل اتوماتیک روی نیسان
۵-تجهیز نیسان به موادمنفجره
۶-پیاده شدن دکتر
۷-شلیک مسلسل
۸-افتادن محافظ روی دکتر
۹-نام محافظ: حامد اصغری
۱۰-اصابت ۴گلوله به اصغری
۱۱-انفجار نیسان با ریموت
۱۲-قطع برق و دوربینها
۱۳-اعزام به درمانگاه
۱۴-اعزام به بیمارستان بقیهالله
۱۵-وجود نیروی پشتیبان لجستیکی و اطلاعاتی(براساس تحلیل و با تخمین۵۰نفر)
۱۶-حضور نیروی مهاجم(۱۲نفر)
این روایت را براساس مصاحبه با شاهدان عینی نوشتم. میدانستم اگر ننویسم، دوباره بمانند حوادث آبانماه۹۸، ترور شهید اردشیر حسینپور، انفجارهای نطنز و پارچین گزارشی بهمردم نخواهند داد. حرفم این بود که نباید محافظ را مقصر دانست. ترور ۶دانشمند در ۱۴سال نشاندهنده حفره اطلاعاتی است.
چندساعت بعد، این روایت خبر اول بسیاری از رسانههای داخلی و خارجی شد.
یک روز بعد رادیو فردا گفت این روایت سفارشی برای تطهیر سپاه است. اما ناگهان خبرگزاریها و سازمانهای مجازی سپاه و وزارت دفاع، این روایت را هالیوودی خواندند!
حتی۲۰:۳۰ و خانم ذبیحپور را هم بخط کردند! ارتش سایبری یکصدا مرا دروغگو و همکار رسانههای اسراییلی خواندند. حتی برخی خواستار دستگیریام شدند! چراکه روایتم «باورپذیر» نیست! و وجود مسلسل اتوماتیک تخیل است!
مدام هشتک دروغگو زدند. بدون اینکه خودشان روایتی بدهند! حتی زحمت رفتن به محل حادثه را هم بخود ندادند!
عجیب بود! همه این رسانهها به خط شدهبودند برای مقابله با تنها یک صفحه اینستاگرام شخصی!
بالاخره پس از چند روز با فشار افکار عمومی گزارش رسمی منتشر شد که با ۱۴رکن روایت من یکسان شد. اختلاف در مورد رکن۲ و ۱۶بود:
«خودروی غیرضدگلوله» و «وجود نیروی مهاجم در صحنه»
گزارش رسمی، وجود مهاجمان را رد و هدایت ترور را توسط ماهواره و هوش مصنوعی عنوان کرد! خبر از شناسایی نیروی پشتیبان داد اما درباره قطع دوربینها سکوت و خودرو را نیز به کذب ضدگلوله عنوان کرد! ضدگلوله نبودن خودروی دکتر امریست واضح.
اما اتهامزنندگان بهروی خود نیاوردند. دیگر کسی نگفت اگر ملاک «باورپذیری» است، روایت ترور با ماهواره از ترور با عامل انسانی هالیوودیتر که هیچ، چیزی شبیه جنگ ستارگان است!
القصه!
قضاوت نهایی را بایستی به تاریخ سپرد. لکن حتی اگر مورد۱۶ نیز اشتباه باشد، چیزی از ناجوانمردی رسانههای حزبالهی نمیکاهد.
رسانههایی که کاری جز تکذیب و نظاره ندارند! چراکه روایت کردن زحمت دارد! و تکذیب کردن راحت است!
این توضیح را فقط بهاحترام مخاطبین عزیزم نوشتم.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
مسیر تردد دکتر فخریزاده چگونه لو رفت؟
الف) علیالظاهر فخریزاده قصد رفتن به ویلای خود در آبسرد را نداشته و در میانهی راه بازگشت به تهران تصمیم به رفتن به آبسرد میگیرد. پیش از آن نیز سرتیمحفاظت همه موبایلهای محافظان را ضبط کرده است.
از طرفی منطقی نیست خودروی نیسان تجهیزشده روزها در گوشه خیابان پارک شده باشد تا شاید سوژه از کنار آن عبور کند! حتما با اطلاع از زمان دقیق عبور سوژه در مسیر پارک شده است.
ترور بدون اطلاع دقیق از مکان و زمان عبور سوژه امکانپذیر نیست. برنامه روتین روزانه سوژه بهترین زمان برای ترور است.
اما ترور در زمان تفریح خانوادگی نشان میدهد، تیم ترور نه تنها بر برنامه روتین او اشراف کامل داشته، بلکه برنامه تفریح خانوادگی او در روز تعطیل نیز در تور اطلاعاتی تیم ترور بوده است.
سوال۱: چگونه محل و زمان عبور و مرور حتی غیرروتین فخریزاده لو رفته است؟
سوال ۲: چگونه تیم ترور از تصمیم ناگهانی فخریزاده برای رفتن به آبسرد مطلع شدهاند؟ آیا شنود شده یا GPS بر اتومبیل او و محافظانش نصب بوده است که بلافاصله از تغییر مسیر مطلع شدند؟ یا ...؟
هرچه هست، این یعنی پشتیبانی اطلاعاتی از تیم ترور.
ب) تیرباری خودکار ساخت اسراییل وارد کشور شده و خودروی نیسانی نیز مجهز به مواد منفجره شده. تیم ترور نیز نیاز به خانه امن و حتی مکانی برای تمرین این پیچیده ترور داشتهاند.
همه اینها یعنی پشتیبانیِ لجستیک از تیم ترور.
سوال اصلی:
این چه شبکهایست که اینگونه در تهران، پشتیبانیِ لجستیک و اطلاعاتی از موساد میکند؟! این شبکه چند نفر است و در چه ساختارهایی نفوذ کرده؟
قطعا دیگر این پشتیبانی توسط «ماهواره» و «هوش مصنوعی» انجام نمیگیرد! و باید بر روی زمین دنبال آنها گشت!
در این ۱۴سال ۶ دانشمند ترور شدند؛ بعلاوهی انفجارهای نطنز و پارچین و سرقت اسناد هستهای. اما سیستم اطلاعاتی درحالی مدام از اشراف سخن میگوید که در این سالها هیچ پاسخی درباره عوامل این شبکه نداده است!
اگر سیستم اطلاعاتی رویه خود را تغییر ندهد، موساد دانشمندی را در تهران زنده نخواهد گذاشت.
رسانههای اصولگرا که هیچ، تنها موظف به تایید گزارشهای رسمی هستند! اما جنبش دانشجویی دستور رهبری برای دستگیری این شبکه را مطالبه کند. باورکنید ترور ۶دانشمند چیزی کمتر از مخالفت با برجام یا FATF نیست!
حفظ فناوری هستهای و حتی بازپسگیری قدس در گروی زنده ماندن دانشمندان هستهای است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
الف) علیالظاهر فخریزاده قصد رفتن به ویلای خود در آبسرد را نداشته و در میانهی راه بازگشت به تهران تصمیم به رفتن به آبسرد میگیرد. پیش از آن نیز سرتیمحفاظت همه موبایلهای محافظان را ضبط کرده است.
از طرفی منطقی نیست خودروی نیسان تجهیزشده روزها در گوشه خیابان پارک شده باشد تا شاید سوژه از کنار آن عبور کند! حتما با اطلاع از زمان دقیق عبور سوژه در مسیر پارک شده است.
ترور بدون اطلاع دقیق از مکان و زمان عبور سوژه امکانپذیر نیست. برنامه روتین روزانه سوژه بهترین زمان برای ترور است.
اما ترور در زمان تفریح خانوادگی نشان میدهد، تیم ترور نه تنها بر برنامه روتین او اشراف کامل داشته، بلکه برنامه تفریح خانوادگی او در روز تعطیل نیز در تور اطلاعاتی تیم ترور بوده است.
سوال۱: چگونه محل و زمان عبور و مرور حتی غیرروتین فخریزاده لو رفته است؟
سوال ۲: چگونه تیم ترور از تصمیم ناگهانی فخریزاده برای رفتن به آبسرد مطلع شدهاند؟ آیا شنود شده یا GPS بر اتومبیل او و محافظانش نصب بوده است که بلافاصله از تغییر مسیر مطلع شدند؟ یا ...؟
هرچه هست، این یعنی پشتیبانی اطلاعاتی از تیم ترور.
ب) تیرباری خودکار ساخت اسراییل وارد کشور شده و خودروی نیسانی نیز مجهز به مواد منفجره شده. تیم ترور نیز نیاز به خانه امن و حتی مکانی برای تمرین این پیچیده ترور داشتهاند.
همه اینها یعنی پشتیبانیِ لجستیک از تیم ترور.
سوال اصلی:
این چه شبکهایست که اینگونه در تهران، پشتیبانیِ لجستیک و اطلاعاتی از موساد میکند؟! این شبکه چند نفر است و در چه ساختارهایی نفوذ کرده؟
قطعا دیگر این پشتیبانی توسط «ماهواره» و «هوش مصنوعی» انجام نمیگیرد! و باید بر روی زمین دنبال آنها گشت!
در این ۱۴سال ۶ دانشمند ترور شدند؛ بعلاوهی انفجارهای نطنز و پارچین و سرقت اسناد هستهای. اما سیستم اطلاعاتی درحالی مدام از اشراف سخن میگوید که در این سالها هیچ پاسخی درباره عوامل این شبکه نداده است!
اگر سیستم اطلاعاتی رویه خود را تغییر ندهد، موساد دانشمندی را در تهران زنده نخواهد گذاشت.
رسانههای اصولگرا که هیچ، تنها موظف به تایید گزارشهای رسمی هستند! اما جنبش دانشجویی دستور رهبری برای دستگیری این شبکه را مطالبه کند. باورکنید ترور ۶دانشمند چیزی کمتر از مخالفت با برجام یا FATF نیست!
حفظ فناوری هستهای و حتی بازپسگیری قدس در گروی زنده ماندن دانشمندان هستهای است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
چه جریانی درجه حفاظت دانشمندان را درجه ۵ تعیین کرده است؟
الف) تا پیش از سال ۹۲ از دانشمندان هستهای هیچ حفاظتی نمیشد. یعنی هیچ دانشمندی محافظ و خودروی ضدگولهای نداشت. حتی بعد از ترورهای اردشیرحسینپور (۸۵)و علیمحمدی (۸۸) بازهم برای شهریاری و احمدیروشن محافظ نگذاشتند!
بالاخره از سال ۹۲ سپاه حفاظت دانشمندان را برعهده گرفت.
سوال: چرا سیستم اطلاعاتی کشور از سال ۸۰ تا ۹۲ باوجود علنی شدن برنامه هستهای ایران و تهدیدهای رسمی اسراییل، هیچ تصمیمی برای حفاظت دانشمندان هستهای نمیگیرد؟ درحالی که نمایندگان مجلس نیز محافظ داشتند!
ب) برای هر شخصیت سیاسی-نظامی بنا به تشخیص شورای امنیت کشور(شاک) به ریاست وزیر کشور، درجه حفاظت تعیین میشود. شاک، درجه حفاظت فخریزاده را ۴ تعیین میکند؛ یعنی تنها ۲محافظ!
شاک، درجه حفاظت سایر دانشمندان را نیز درجه۵ تعیین کرده است!
با اینحال سپاه بنا به تشخیص خود، درجه حفاظت فخریزاده را به درجه دو و محافظان را افزایش میدهد.
سوال۲:
درحالیکه حداقل ۱۵سال بود که اسراییل رسما فخریزاده را در لیست ترور اعلام کرده بود، چرا شاک درجه حفاظت او را درجه۴ تعیین میکند؟
ج) شمخانی دبیرشورای امنیت ملی در آذر ۹۶ اعلام کرد:
«هیچ تهدید امنیتی متوجه هیچ مسئولی نیست. من مسئول امنیت کشور هستم. حفاظت شخصیتها را باید جمع کنیم، ما حفاظت از شخصیتها نداریم»
این تصمیم، جمعبندی شاک و شورای امنیت ملی بود. لذا از همه تیمهای حفاظت بازهم محافظ کسر شد!
حرف آخر:
جریان نفوذ با جاسوسی متفاوت است. یکی از عملکردهای جریان نفوذی، تصمیمسازیهای انحرافی برای ضربهپذیری کشور است. همان تصمیمی که ۱۲ سال علیرغم تهدیدهای اسراییل مانع حفاظت از دانشمندان میشود و درجه حفاظت فخریزاده را ۴ و سایر دانشمندان را ۵ تعیین میکند!
در ۱۴سال اخیر، ۶ دانشمند ترور شدند. تا این سوالات پاسخ داده و سیستم اطلاعاتی اصلاح نشود، موساد دانشمندی را در تهران زنده نخواهد گذاشت.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
الف) تا پیش از سال ۹۲ از دانشمندان هستهای هیچ حفاظتی نمیشد. یعنی هیچ دانشمندی محافظ و خودروی ضدگولهای نداشت. حتی بعد از ترورهای اردشیرحسینپور (۸۵)و علیمحمدی (۸۸) بازهم برای شهریاری و احمدیروشن محافظ نگذاشتند!
بالاخره از سال ۹۲ سپاه حفاظت دانشمندان را برعهده گرفت.
سوال: چرا سیستم اطلاعاتی کشور از سال ۸۰ تا ۹۲ باوجود علنی شدن برنامه هستهای ایران و تهدیدهای رسمی اسراییل، هیچ تصمیمی برای حفاظت دانشمندان هستهای نمیگیرد؟ درحالی که نمایندگان مجلس نیز محافظ داشتند!
ب) برای هر شخصیت سیاسی-نظامی بنا به تشخیص شورای امنیت کشور(شاک) به ریاست وزیر کشور، درجه حفاظت تعیین میشود. شاک، درجه حفاظت فخریزاده را ۴ تعیین میکند؛ یعنی تنها ۲محافظ!
شاک، درجه حفاظت سایر دانشمندان را نیز درجه۵ تعیین کرده است!
با اینحال سپاه بنا به تشخیص خود، درجه حفاظت فخریزاده را به درجه دو و محافظان را افزایش میدهد.
سوال۲:
درحالیکه حداقل ۱۵سال بود که اسراییل رسما فخریزاده را در لیست ترور اعلام کرده بود، چرا شاک درجه حفاظت او را درجه۴ تعیین میکند؟
ج) شمخانی دبیرشورای امنیت ملی در آذر ۹۶ اعلام کرد:
«هیچ تهدید امنیتی متوجه هیچ مسئولی نیست. من مسئول امنیت کشور هستم. حفاظت شخصیتها را باید جمع کنیم، ما حفاظت از شخصیتها نداریم»
این تصمیم، جمعبندی شاک و شورای امنیت ملی بود. لذا از همه تیمهای حفاظت بازهم محافظ کسر شد!
حرف آخر:
جریان نفوذ با جاسوسی متفاوت است. یکی از عملکردهای جریان نفوذی، تصمیمسازیهای انحرافی برای ضربهپذیری کشور است. همان تصمیمی که ۱۲ سال علیرغم تهدیدهای اسراییل مانع حفاظت از دانشمندان میشود و درجه حفاظت فخریزاده را ۴ و سایر دانشمندان را ۵ تعیین میکند!
در ۱۴سال اخیر، ۶ دانشمند ترور شدند. تا این سوالات پاسخ داده و سیستم اطلاعاتی اصلاح نشود، موساد دانشمندی را در تهران زنده نخواهد گذاشت.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
روباه و خانه امن...!
سال۹۱ سیستم اطلاعاتی با انتشار مستند «کلوپ ترور» اعلام کرد که شبکه ۳۰نفره عوامل موساد در ترور علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد و احمدیروشن را دستگیر کرده است. ۲۰:۳۰ و خبرگزاریهای اصولگرا هم کلی مانور تبلیغاتی رفتند.
همه اعضای شبکه ازجمله مازیار ابراهیمی جلوی دوربین اعتراف کردند که عامل موساد برای ترور دانشمندان بودهاند. صحنههای تک تک ترورها را هم تشریح کردند.
دو سال بعد فیلم سینمایی روباه روی پرده سینما رفت. فیلمی با حمایت وزیر اطلاعات که در آن برادر نتانیاهو که برای ترور دانشمندان هستهای به ایران آمده دستگیر میشود! دقیقا برادر نتانیاهو! تصور کنید چقدر هیجانانگیز!
گذشت و گذشت تا سال ۹۸ که ناگهان مازیار ابراهیمی سر از بیبیسی در آورد! گفت او را مجبور به اعتراف کرده بودند. گفت در تکنویسیها به انفجار پادگان بیدگنه (ترور تهرانیمقدم) هم اشاره کرده بوده.
برای همین حفاظت سپاه تقاضای بازجویی مجدد میکند. گرچه ابراهیمی تا پای اعدام میرود اما بخت یارش میشود که حفاظت سپاه متوجه اعترافهای اجباری و دور از واقعیت او میشود. در نهایت او و سایر متهمان آزاد میشوند. آنجا بود که فهمیدیم ۷سال سرکار بودیم! اما در این افتضا از سایتهای اصولگرا صدا در نیامد.
القصه!
۱۰سالی از ترور علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد و مصطفیروشن میگذرد اما هنوز از شبکه موساد که هیچ، حتی عوامل این ترورها نیز دستگیر نشدند.
چقدر تاریخ در حال تکرار است! همزمان که شبهای زمستان، سرگرم دیدن «خانه امن» هستیم، خبر از شناسایی و دستگیری عوامل ترور فخریزاده میدهند. فقط کاش قبلش میگفتند تکلیف عوامل ترور دانشمندان قبلی چه شد؟
امیدی که به رسانههای اصولگرا نیست، اما من جای جنبش دانشجویی آزاده بودم اول خونخواه شهدای دانشمند میشدم، بعد بازپسگیری قدس!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
سال۹۱ سیستم اطلاعاتی با انتشار مستند «کلوپ ترور» اعلام کرد که شبکه ۳۰نفره عوامل موساد در ترور علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد و احمدیروشن را دستگیر کرده است. ۲۰:۳۰ و خبرگزاریهای اصولگرا هم کلی مانور تبلیغاتی رفتند.
همه اعضای شبکه ازجمله مازیار ابراهیمی جلوی دوربین اعتراف کردند که عامل موساد برای ترور دانشمندان بودهاند. صحنههای تک تک ترورها را هم تشریح کردند.
دو سال بعد فیلم سینمایی روباه روی پرده سینما رفت. فیلمی با حمایت وزیر اطلاعات که در آن برادر نتانیاهو که برای ترور دانشمندان هستهای به ایران آمده دستگیر میشود! دقیقا برادر نتانیاهو! تصور کنید چقدر هیجانانگیز!
گذشت و گذشت تا سال ۹۸ که ناگهان مازیار ابراهیمی سر از بیبیسی در آورد! گفت او را مجبور به اعتراف کرده بودند. گفت در تکنویسیها به انفجار پادگان بیدگنه (ترور تهرانیمقدم) هم اشاره کرده بوده.
برای همین حفاظت سپاه تقاضای بازجویی مجدد میکند. گرچه ابراهیمی تا پای اعدام میرود اما بخت یارش میشود که حفاظت سپاه متوجه اعترافهای اجباری و دور از واقعیت او میشود. در نهایت او و سایر متهمان آزاد میشوند. آنجا بود که فهمیدیم ۷سال سرکار بودیم! اما در این افتضا از سایتهای اصولگرا صدا در نیامد.
القصه!
۱۰سالی از ترور علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد و مصطفیروشن میگذرد اما هنوز از شبکه موساد که هیچ، حتی عوامل این ترورها نیز دستگیر نشدند.
چقدر تاریخ در حال تکرار است! همزمان که شبهای زمستان، سرگرم دیدن «خانه امن» هستیم، خبر از شناسایی و دستگیری عوامل ترور فخریزاده میدهند. فقط کاش قبلش میگفتند تکلیف عوامل ترور دانشمندان قبلی چه شد؟
امیدی که به رسانههای اصولگرا نیست، اما من جای جنبش دانشجویی آزاده بودم اول خونخواه شهدای دانشمند میشدم، بعد بازپسگیری قدس!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
فخریزاده را که زدند!
طهرانچی را دریابید!
این عکس را دقیقا روز ۲۶ فروردین ۹۸ در سیل خوزستان انداختم. دکتر طهرانچی(نفر سمت راست) آمده بود برای سرخط کردن دانشگاه آزاد برای کمک به سیلزدگان.
حاجحسین یکتا او را سوار ماشین خود کرد تا منطقه را بازدید کنند. من نیز سوار شدم! طهرانچی دو محافظ همراه داشت. هر دو در خودروی پشتسر بودند.
دهلاویه که رسیدیم، قایق جا نداشت. من و یکی از محافظها در ساحل ماندیم. قایق با تکانی بد، حرکت کرد. به شوخی به حاج حسین گفتم: «دکتر طهرانچی را اسراییل نتونسته بزنه، ببینم شما غرقش میکنید!» همه خندیدیم.
همانجا با خودم فکر کردم چرا برای دانشمندی که در لیست ترورهای موساد است تنها دو محافظ گماردهاند؟خودروی ضدگلوله هم که هیچ!
۱۸ مارس۲۰۲۰ بود که وزارت امور خارجه آمریکا، طهرانچی را به علت تلاش در برنامه هستهای تحریم کرد. دیگر چگونه بگویند دانشمندان را ترور خواهند کرد؟!
پیش از این نوشتم که شورای امنیت کشور (شاک) درجه حفاظت دانشمندان را ۵ تعیین کرده است؛ یعنی تنها ۲محافظ!
این حفاظت اندک هم، بعد از ترورهای اردشیر حسینپور، علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد و احمدیروشن بهراه افتاد! یعنی از سال ۸۰ تا ۹۲ و آغاز بحران پرونده هستهای و تهدیدهای اسراییل، دانشمندان بدون حفاظت و خودروی ضدگلوله بودند!
پس از نوشتار پیشین، برخی متعجب شدند که چگونه برای دانشمندان تنها ۲ محافظ تعیین کردهاند؟!
این خاطره و عکس را منتشر کردم که تاکید کنم اوضاع خیلی وخیم است! واقعا مگر کشور چند دانشمند بمانند شهریاری، فخریزاده و... دارد که اینگونه به تاراجشان گذاشتهایم؟
آیا این تاراج تنها از روی ندانمکاریست؟!
باید جست که چه جریانی در سه دولت خاتمی، احمدینژاد و روحانی ابتدا تصمیم به عدم حفاظت دانشمندان میگیرد و پس از آن نیز درجه حفاظت ۵ برای آنان تعیین میکند؟!
یکی از عملکردهای جریان نفوذ، تصمیمسازی انحرافی برای هموارسازی حذف دانشمندان است.
اینروزها مدام مرا توصیه میکنند که دست از سر واکاوایی ترور دانشمندان بردارم! برخی دلسوزانه، برخی از روی سادهانگاری و برخی دیگر...!
اما واقعا ترور ۶ دانشمند در ۱۴سال موضوع کماهمیتی است؟!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
طهرانچی را دریابید!
این عکس را دقیقا روز ۲۶ فروردین ۹۸ در سیل خوزستان انداختم. دکتر طهرانچی(نفر سمت راست) آمده بود برای سرخط کردن دانشگاه آزاد برای کمک به سیلزدگان.
حاجحسین یکتا او را سوار ماشین خود کرد تا منطقه را بازدید کنند. من نیز سوار شدم! طهرانچی دو محافظ همراه داشت. هر دو در خودروی پشتسر بودند.
دهلاویه که رسیدیم، قایق جا نداشت. من و یکی از محافظها در ساحل ماندیم. قایق با تکانی بد، حرکت کرد. به شوخی به حاج حسین گفتم: «دکتر طهرانچی را اسراییل نتونسته بزنه، ببینم شما غرقش میکنید!» همه خندیدیم.
همانجا با خودم فکر کردم چرا برای دانشمندی که در لیست ترورهای موساد است تنها دو محافظ گماردهاند؟خودروی ضدگلوله هم که هیچ!
۱۸ مارس۲۰۲۰ بود که وزارت امور خارجه آمریکا، طهرانچی را به علت تلاش در برنامه هستهای تحریم کرد. دیگر چگونه بگویند دانشمندان را ترور خواهند کرد؟!
پیش از این نوشتم که شورای امنیت کشور (شاک) درجه حفاظت دانشمندان را ۵ تعیین کرده است؛ یعنی تنها ۲محافظ!
این حفاظت اندک هم، بعد از ترورهای اردشیر حسینپور، علیمحمدی، شهریاری، رضایینژاد و احمدیروشن بهراه افتاد! یعنی از سال ۸۰ تا ۹۲ و آغاز بحران پرونده هستهای و تهدیدهای اسراییل، دانشمندان بدون حفاظت و خودروی ضدگلوله بودند!
پس از نوشتار پیشین، برخی متعجب شدند که چگونه برای دانشمندان تنها ۲ محافظ تعیین کردهاند؟!
این خاطره و عکس را منتشر کردم که تاکید کنم اوضاع خیلی وخیم است! واقعا مگر کشور چند دانشمند بمانند شهریاری، فخریزاده و... دارد که اینگونه به تاراجشان گذاشتهایم؟
آیا این تاراج تنها از روی ندانمکاریست؟!
باید جست که چه جریانی در سه دولت خاتمی، احمدینژاد و روحانی ابتدا تصمیم به عدم حفاظت دانشمندان میگیرد و پس از آن نیز درجه حفاظت ۵ برای آنان تعیین میکند؟!
یکی از عملکردهای جریان نفوذ، تصمیمسازی انحرافی برای هموارسازی حذف دانشمندان است.
اینروزها مدام مرا توصیه میکنند که دست از سر واکاوایی ترور دانشمندان بردارم! برخی دلسوزانه، برخی از روی سادهانگاری و برخی دیگر...!
اما واقعا ترور ۶ دانشمند در ۱۴سال موضوع کماهمیتی است؟!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
جواد موگویی|حرف بیحساب pinned «دلنوشتههایی از داغ سردار-۳ چقدر شبیهند این سه سِپَهبُدِ شَهیدِ ما. سپهبد ولیالله قرنی سپهبد علی صیادشیرازی سپهبد قاسم سلیمانی انگار سپهبدی در جمهوری اسلامی را فقط با شهادت میدهند؛ آن هم شهادت با ترور. هر سه سپهبد ما را ترور کردند؛ دو تا در تهران و یکی…»
سکوت و دیگر هیچ!
چندی پیش در جشنواره حقیقت، مستند «دستمالسرخها» تولید اوج را دیدم.
مستندی درباره گروه دستمالسرخها به فرماندهی شهید اصغر وصالی که در بحران کردستان در سال۵۸ برای مقابله با کومله وارد پاوه شدند. اصغر وصالی همان شخصیت بابک حمیدیان در فیلم «چ» است.
در تبلیغات، این فیلم را محصول ۱۹ماه پژوهش با بررسی اسناد دستاول عنوان کردهاند. اما نه تنها هیچ خبری از اسناد دست اول نیست، بلکه مستند سراسر است از اشتباهات تاریخی!
عبارت ابتدایی فیلم کاملا سطح پژوهش فیلم را نمایان میکند:
«تجزیهطلبان به دو دلیل کردستان را انتخاب کردند؛ ۱-ارتفاعات بلند. ۲-استفاده از فقر فرهنگی مردم کردستان»
فیلم، علت بحران در کردستان را به فقر فرهنگی و ارتفاعات بلند نسبت میدهد! آن هم کردستانی با آن تاریخ غنی فرهنگی.
تجزیهطلبی در ایران سابقه نزدیک به ۱۰۰سال دارد که در کردستان در سال۱۳۲۴ نخستین جمهوری خودمختار تشکیل شد. پس از انقلاب نیز، خوزستان، آذربایجان و گنبدکاووس نیز گرفتار درگیری و جنگهای خونین تجزیهطلبان شدند. آیا آنها نیز فقر فرهنگی و ارتفاعات بلند داشتند؟!
فیلم حتی با قهرمانسازی مجعول عنوان میکند که وصالی پس از ۱۰روز و در اواخر تابستان ۵۸ کردستان را آرام میکند و برای مقابله با ترورهای منافقین به تهران میآید!
با یک جستجوی ساده اینترنتی هم میتوان دریافت که کردستان در نیمه دهه۶۰ به سختی آرامش نسبی یافت. ترورهای منافقین نیز نه در تابستان ۵۸ بلکه در تابستان ۶۰ آغاز شد! یعنی ۷ماه پس از شهادت اصغر وصالی!
مجعولات تاریخی فیلم بسیار است و نقد آن فرصتی مجزا میطلبد. اما باید از سازمان اوج پرسید که چگونه فیلمی با چنین پژوهش سطحی تولید شده است؟!
پایه و اساس فیلمهای تاریخی بر پژوهش استوار است. پژوهش صبوری میخواهد و دانش. کارگردان نبایستی بدون پژوهش دوربینش را روشن کند.
اما وقتی چندبار تیتراژ پایانی فیلم را عقب جلو کردم، کسی را باعنوان پژوهشگر در عوامل تولیدکننده فیلم نیافتم!
یعنی فیلم از اساس پژوهشگر نداشته است!
سکوت و دیگر هیچ!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
چندی پیش در جشنواره حقیقت، مستند «دستمالسرخها» تولید اوج را دیدم.
مستندی درباره گروه دستمالسرخها به فرماندهی شهید اصغر وصالی که در بحران کردستان در سال۵۸ برای مقابله با کومله وارد پاوه شدند. اصغر وصالی همان شخصیت بابک حمیدیان در فیلم «چ» است.
در تبلیغات، این فیلم را محصول ۱۹ماه پژوهش با بررسی اسناد دستاول عنوان کردهاند. اما نه تنها هیچ خبری از اسناد دست اول نیست، بلکه مستند سراسر است از اشتباهات تاریخی!
عبارت ابتدایی فیلم کاملا سطح پژوهش فیلم را نمایان میکند:
«تجزیهطلبان به دو دلیل کردستان را انتخاب کردند؛ ۱-ارتفاعات بلند. ۲-استفاده از فقر فرهنگی مردم کردستان»
فیلم، علت بحران در کردستان را به فقر فرهنگی و ارتفاعات بلند نسبت میدهد! آن هم کردستانی با آن تاریخ غنی فرهنگی.
تجزیهطلبی در ایران سابقه نزدیک به ۱۰۰سال دارد که در کردستان در سال۱۳۲۴ نخستین جمهوری خودمختار تشکیل شد. پس از انقلاب نیز، خوزستان، آذربایجان و گنبدکاووس نیز گرفتار درگیری و جنگهای خونین تجزیهطلبان شدند. آیا آنها نیز فقر فرهنگی و ارتفاعات بلند داشتند؟!
فیلم حتی با قهرمانسازی مجعول عنوان میکند که وصالی پس از ۱۰روز و در اواخر تابستان ۵۸ کردستان را آرام میکند و برای مقابله با ترورهای منافقین به تهران میآید!
با یک جستجوی ساده اینترنتی هم میتوان دریافت که کردستان در نیمه دهه۶۰ به سختی آرامش نسبی یافت. ترورهای منافقین نیز نه در تابستان ۵۸ بلکه در تابستان ۶۰ آغاز شد! یعنی ۷ماه پس از شهادت اصغر وصالی!
مجعولات تاریخی فیلم بسیار است و نقد آن فرصتی مجزا میطلبد. اما باید از سازمان اوج پرسید که چگونه فیلمی با چنین پژوهش سطحی تولید شده است؟!
پایه و اساس فیلمهای تاریخی بر پژوهش استوار است. پژوهش صبوری میخواهد و دانش. کارگردان نبایستی بدون پژوهش دوربینش را روشن کند.
اما وقتی چندبار تیتراژ پایانی فیلم را عقب جلو کردم، کسی را باعنوان پژوهشگر در عوامل تولیدکننده فیلم نیافتم!
یعنی فیلم از اساس پژوهشگر نداشته است!
سکوت و دیگر هیچ!
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
جریان نفوذ و اشراف اطلاعاتی مجعول!
چند روز پیش خبرگزاریهای تسنیم، مشرق، مهر و... خبری یکسان منتشر کردند مبنی بر اینکه:
«کاراکتر افشین[امین زندگانی] در سریال خانهامن براساس شخصیت واقعی شهید «سید علی حسینی» از شهدای وزارت اطلاعات طراحی شده است. این شهید طی مأموریتی پیچیده به تلآویو رفته و به سرویس امنیتی صهیونیستها نفوذ میکند، اما بعد از مدتی شناسایی شده و توسط عوامل موساد به شهادت رسیده و سر از بدنش جدا میشود. پیکر این شهید، مدتها بعد طی یک عملیات مبادله به کشور بازگردانده شد.»
این خبر بسرعت دست بهدست شد اما یک جستجوی ساده اینترنتی نشان میدهد که شهید حسینی پرسنل وزارت اطلاعات، در سال ۹۲ نه در اسراییل بلکه در زندانی در امارات شهید شد.
خبر بازداشت حسینی به همراه دو تن دیگر در عملیات دستگیری عباس یزدانپناه(در ماجرای پرونده کرسنت) در ۲۰دیماه ۹۲ در امارات در بسیاری از رسانههای دنیا منتشر شد. حتی ایران کاردار سفارت امارات را نیز احضار کرد. تا اینکه مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه در ۲۷دی ۹۲ گفت:
«وزارت امور خارجه موضوع جان باختن مرحوم سیدعلی حسینی شهروند ایرانی را که در بازداشت ماموران امنیتی امارات جان خود را از دست داده است، بصورت جدی در دست پیگیری دارد»
با توضیحات فوق، واقعا این داستانپردازی با چه اهدافی صورت میگیرد؟
درست مثل فیلم سینمایی روباه در سال ۹۳ که نشان دادند برادر نتانیاهو را در ایران دستگیر کردند!
کاش بجای انتشار این اخبار مخدوش، عوامل شبکه موساد در ترور ۶ دانشمند هستهای در ۱۴ساله اخیر دستگیر میشدند.
یکی از کارکردهای جریان نفود، نشان دادن کارآمدی سیستم و اشراف اطلاعاتی مجعول برای پایین آوردن سطح هوشیاری و آسیبپذیری است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
چند روز پیش خبرگزاریهای تسنیم، مشرق، مهر و... خبری یکسان منتشر کردند مبنی بر اینکه:
«کاراکتر افشین[امین زندگانی] در سریال خانهامن براساس شخصیت واقعی شهید «سید علی حسینی» از شهدای وزارت اطلاعات طراحی شده است. این شهید طی مأموریتی پیچیده به تلآویو رفته و به سرویس امنیتی صهیونیستها نفوذ میکند، اما بعد از مدتی شناسایی شده و توسط عوامل موساد به شهادت رسیده و سر از بدنش جدا میشود. پیکر این شهید، مدتها بعد طی یک عملیات مبادله به کشور بازگردانده شد.»
این خبر بسرعت دست بهدست شد اما یک جستجوی ساده اینترنتی نشان میدهد که شهید حسینی پرسنل وزارت اطلاعات، در سال ۹۲ نه در اسراییل بلکه در زندانی در امارات شهید شد.
خبر بازداشت حسینی به همراه دو تن دیگر در عملیات دستگیری عباس یزدانپناه(در ماجرای پرونده کرسنت) در ۲۰دیماه ۹۲ در امارات در بسیاری از رسانههای دنیا منتشر شد. حتی ایران کاردار سفارت امارات را نیز احضار کرد. تا اینکه مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه در ۲۷دی ۹۲ گفت:
«وزارت امور خارجه موضوع جان باختن مرحوم سیدعلی حسینی شهروند ایرانی را که در بازداشت ماموران امنیتی امارات جان خود را از دست داده است، بصورت جدی در دست پیگیری دارد»
با توضیحات فوق، واقعا این داستانپردازی با چه اهدافی صورت میگیرد؟
درست مثل فیلم سینمایی روباه در سال ۹۳ که نشان دادند برادر نتانیاهو را در ایران دستگیر کردند!
کاش بجای انتشار این اخبار مخدوش، عوامل شبکه موساد در ترور ۶ دانشمند هستهای در ۱۴ساله اخیر دستگیر میشدند.
یکی از کارکردهای جریان نفود، نشان دادن کارآمدی سیستم و اشراف اطلاعاتی مجعول برای پایین آوردن سطح هوشیاری و آسیبپذیری است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
چند خط از یک شاهد عینی
پس از انتشار خاطرهای از کتاب «حجره شماره دو» مبنی بر مواجه آقای سیداحمدخاتمی در جنگ تحمیلی، متن زیر را آقای «حمید مشهدی آقایی» سرپرست حوزه ریاست رسیدگی به امور مساجد، در شهادت به حضور سیداحمدخاتمی در جبهههای جنگ برایم فرستاد که انصاف در انتشار آن است:
«هوالشاهد الحاکم
به عنوان کسی که از ماه رمضان سال ۶۰ با استاد خاتمی ارتباط داشته و شاگرد ایشان بودهام با خواندن این خاطره شگفتزده شدم. جالب است از ترس کسی سخن میگویند که در عملیات فتحالمبین در خط مقدم حاضر بوده است. شخصا در خاطرم هست که در آستانه برخی عملیات در جبهه حاضر میشدند و پس از عملیات به مجلس درس بازمیگشتند. استاد خاتمی در آن زمان ازجمله مدرسانی بود که برای طلاب رزمنده کلاس ویژه میگذاشت و عاشقانه تدریس میکرد. در گرمای تابستان و در ماه رمضان. شخصا در خاطر من و برخی دوستانم هست که در سال۶۳ صبحهای زود به منزلی در کوچه ممتاز میآمد و برای ما ۲-۳نفر تدریس میکرد و جالب این که نان و پنیر صبحانه ما را میخرید. زنگ منزل طلبگی ما را میزد با زنگ ایشان از خواب بیدار میشدیم. درس سه نفره ما برگزار میشد. تمام هم و غم او این بود که ما بچه رزمنده بودیم و نباید از درس عقب میافتادیم.
این خاطرات را که خواندم خیلی دلم سوخت. آنهم برای کسی که تمام هم و غمش را با فاضل فقید مرحوم حجتالاسلام سیدحسین سعیدی برای احیای فرهنگ جهاد و شهادت و تشویق طلاب رزمنده گذاشت. و خود بارها در جبهه و خط مقدم حاضر شده بود.
ای کاش اندکی در روایتهایمان دقت و تقوا به خرج دهیم.»
حمید مشهدی آقایی- ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
پس از انتشار خاطرهای از کتاب «حجره شماره دو» مبنی بر مواجه آقای سیداحمدخاتمی در جنگ تحمیلی، متن زیر را آقای «حمید مشهدی آقایی» سرپرست حوزه ریاست رسیدگی به امور مساجد، در شهادت به حضور سیداحمدخاتمی در جبهههای جنگ برایم فرستاد که انصاف در انتشار آن است:
«هوالشاهد الحاکم
به عنوان کسی که از ماه رمضان سال ۶۰ با استاد خاتمی ارتباط داشته و شاگرد ایشان بودهام با خواندن این خاطره شگفتزده شدم. جالب است از ترس کسی سخن میگویند که در عملیات فتحالمبین در خط مقدم حاضر بوده است. شخصا در خاطرم هست که در آستانه برخی عملیات در جبهه حاضر میشدند و پس از عملیات به مجلس درس بازمیگشتند. استاد خاتمی در آن زمان ازجمله مدرسانی بود که برای طلاب رزمنده کلاس ویژه میگذاشت و عاشقانه تدریس میکرد. در گرمای تابستان و در ماه رمضان. شخصا در خاطر من و برخی دوستانم هست که در سال۶۳ صبحهای زود به منزلی در کوچه ممتاز میآمد و برای ما ۲-۳نفر تدریس میکرد و جالب این که نان و پنیر صبحانه ما را میخرید. زنگ منزل طلبگی ما را میزد با زنگ ایشان از خواب بیدار میشدیم. درس سه نفره ما برگزار میشد. تمام هم و غم او این بود که ما بچه رزمنده بودیم و نباید از درس عقب میافتادیم.
این خاطرات را که خواندم خیلی دلم سوخت. آنهم برای کسی که تمام هم و غمش را با فاضل فقید مرحوم حجتالاسلام سیدحسین سعیدی برای احیای فرهنگ جهاد و شهادت و تشویق طلاب رزمنده گذاشت. و خود بارها در جبهه و خط مقدم حاضر شده بود.
ای کاش اندکی در روایتهایمان دقت و تقوا به خرج دهیم.»
حمید مشهدی آقایی- ۱۳۹۹/۱۱/۱۸
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
دیشب با آقای خاتمی تماس گرفتم. گفت...
پس از انتشار خاطرهای از کتاب «حجره شماره دو» درباره مواجه آقای سیداحمد خاتمی در جنگ، برخی رزمندگان و جانشین سپاه قم در جنگ، شاگردان و دوستان ایشان شهادت به بارها حضور او در جنگ دادند. خاطرات و عکسهای بسیاری نیز برایم ارسال شد.
گرچه من نیز چندبار صحت اصل خاطره را از راوی و نویسنده کتاب جویا شده بودم.
در تاریخ شفاهی موارد بسیار است که راوی، خاطرهای نقل و برخی دیگر آن را تکذیب و یا به شکل دیگری نقل میکنند. وظیفه پژوهشگر راستیآزمایی است. گاه این راستیآزمایی حتی به نتیجه مشخص هم نمیرسد. و هر دو خاطره بلاتکلیف در تاریخ میماند که میماند...
القصه!
دیشب به آقای خاتمی زنگ زدم. توضیح دادم و او نیز اصل خاطره و حتی حضور در کنار آقای اقبالیان را تکذیب کرد. و خاطراتی از دهها بار حضورش در جبهه نقل کرد که با خاطرات سایرین همخوانی داشت و قطعا حق با اوست.
گفت از صبح چندنفر پیشنهاد شکایت دادهاند اما نپذیرفته و بخدا واگذار کرده.
عذرخواهی کردم که خاطرهای را بدون راستیآزمایی منتشر کردم. گرچه شکایت را حق ایشان میدانم. لکن بنایی نداشت.
گفتم مطلبم را صدهاهزار نفر دیدهاند!
گفت عیبی ندارد...
در تاریخ شفاهی از این موارد بسیار است. در کتب خاطرات رجال، سخنهایی در له و علیه افراد ثبت است. و راهی نیز جز ثبت آن نیست. وگرنه دیگر بایستی درِ تاریخشفاهی را تخته کرد.
بتصورم علاوه بر راوی، منتشر کننده نیز در قبال آن مسئولیت دارد. و من نیز در کتب و فیلمهایی که تولید کردم، همواره مسئولیت آنرا پذیرفتهام.
بارها از سوی نهادهای امنیتی تحت فشار و مورد مواخذه قرار گرفتم که انتشار فلان مطلب را تکذیب و یا از آن عذرخواهی کنم اما چون دلیلی بر کذب بودن آن نیافتم هیچگاه نپذیرفتم و هزینهای بس گران دادم.
اگر تاریخنگار، فیلمساز، روزنامهنگار و هرآنکه در رسانه هست، تحت فشارها کوتاه بیاید فاتحهاش خوانده است.
لکن همانطور که معتقد به تاریخنگاری شجاعانه هستم، برگشت صادقانه از مسیری اشتباه را نیز شجاعانه میدانم.
پینوشت:
از همه صادقانه خواهشمندم این نوشتار را تا آنجا که میتوانید منتشر کنید.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
پس از انتشار خاطرهای از کتاب «حجره شماره دو» درباره مواجه آقای سیداحمد خاتمی در جنگ، برخی رزمندگان و جانشین سپاه قم در جنگ، شاگردان و دوستان ایشان شهادت به بارها حضور او در جنگ دادند. خاطرات و عکسهای بسیاری نیز برایم ارسال شد.
گرچه من نیز چندبار صحت اصل خاطره را از راوی و نویسنده کتاب جویا شده بودم.
در تاریخ شفاهی موارد بسیار است که راوی، خاطرهای نقل و برخی دیگر آن را تکذیب و یا به شکل دیگری نقل میکنند. وظیفه پژوهشگر راستیآزمایی است. گاه این راستیآزمایی حتی به نتیجه مشخص هم نمیرسد. و هر دو خاطره بلاتکلیف در تاریخ میماند که میماند...
القصه!
دیشب به آقای خاتمی زنگ زدم. توضیح دادم و او نیز اصل خاطره و حتی حضور در کنار آقای اقبالیان را تکذیب کرد. و خاطراتی از دهها بار حضورش در جبهه نقل کرد که با خاطرات سایرین همخوانی داشت و قطعا حق با اوست.
گفت از صبح چندنفر پیشنهاد شکایت دادهاند اما نپذیرفته و بخدا واگذار کرده.
عذرخواهی کردم که خاطرهای را بدون راستیآزمایی منتشر کردم. گرچه شکایت را حق ایشان میدانم. لکن بنایی نداشت.
گفتم مطلبم را صدهاهزار نفر دیدهاند!
گفت عیبی ندارد...
در تاریخ شفاهی از این موارد بسیار است. در کتب خاطرات رجال، سخنهایی در له و علیه افراد ثبت است. و راهی نیز جز ثبت آن نیست. وگرنه دیگر بایستی درِ تاریخشفاهی را تخته کرد.
بتصورم علاوه بر راوی، منتشر کننده نیز در قبال آن مسئولیت دارد. و من نیز در کتب و فیلمهایی که تولید کردم، همواره مسئولیت آنرا پذیرفتهام.
بارها از سوی نهادهای امنیتی تحت فشار و مورد مواخذه قرار گرفتم که انتشار فلان مطلب را تکذیب و یا از آن عذرخواهی کنم اما چون دلیلی بر کذب بودن آن نیافتم هیچگاه نپذیرفتم و هزینهای بس گران دادم.
اگر تاریخنگار، فیلمساز، روزنامهنگار و هرآنکه در رسانه هست، تحت فشارها کوتاه بیاید فاتحهاش خوانده است.
لکن همانطور که معتقد به تاریخنگاری شجاعانه هستم، برگشت صادقانه از مسیری اشتباه را نیز شجاعانه میدانم.
پینوشت:
از همه صادقانه خواهشمندم این نوشتار را تا آنجا که میتوانید منتشر کنید.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
جواد موگویی|حرف بیحساب pinned «دیشب با آقای خاتمی تماس گرفتم. گفت... پس از انتشار خاطرهای از کتاب «حجره شماره دو» درباره مواجه آقای سیداحمد خاتمی در جنگ، برخی رزمندگان و جانشین سپاه قم در جنگ، شاگردان و دوستان ایشان شهادت به بارها حضور او در جنگ دادند. خاطرات و عکسهای بسیاری نیز برایم…»
«بهشتی بهشتی طالقانی را تو کُشتی» شعار روتین مخالفینش بود.
خاطرات بسیار است از فحاشی هواداران بنیصدر و مجاهدین خلق به بهشتی رییس قوه قضا و صبوری او و دستور به عدم برخورد و بازداشت آنها.
ازجمله وقتی سخنرانی بهشتی در ورامین را بهم زدند، شعار مرگ بر بهشتی سر دادند و ماشینش را سنگباران کردند، دادستان ورامین را توبیخ کرد که چرا مخالفان را بازداشت کرده است.
درست عکس بنیصدر که در غائله۱۴ اسفند۵۹ به طرفدارانش فرمان ضربوشتم مخالفان داد.
سالهاست اصلاحطلبان، «مَنش بهشتی» را الگوی درست برای حکمرانی فریاد میزنند که حق نیز همین است. حاکم باید صبور باشد.
لکن نبایستی در وقت ارشادِ نظام، به «مَنش بهشتی» ارجاع داد اما در وقت عمل «بنیصدرگونه» رفتار کرد و بهدنبال برخورد با هتاکان رئیسجمهور بود.
چند روز پیش جوانانی موتورسوار به خنده یا جدی، شعار «مرگ بر روحانی» سردادند؛ رفتاری غلط و بدون دفاع.
اما حال که اصلاحطلبان در مقام عمل هستند و نه ارشاد، یکصدا بدنبال دستگیری و محاکمه این چند جوان است.
این دوگانه ارشاد و عمل، محصول «تزویر و قدرتطلبی» است.
تزویرگونه، منش بهشتی را تبلیغ میشود، لکن در وقت تکیه بر صندلی قدرت، «بنیصدرگونه» بدنبال بگیر وببند مخالفان ولو به خاطر چند شعار است.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
خاطرات بسیار است از فحاشی هواداران بنیصدر و مجاهدین خلق به بهشتی رییس قوه قضا و صبوری او و دستور به عدم برخورد و بازداشت آنها.
ازجمله وقتی سخنرانی بهشتی در ورامین را بهم زدند، شعار مرگ بر بهشتی سر دادند و ماشینش را سنگباران کردند، دادستان ورامین را توبیخ کرد که چرا مخالفان را بازداشت کرده است.
درست عکس بنیصدر که در غائله۱۴ اسفند۵۹ به طرفدارانش فرمان ضربوشتم مخالفان داد.
سالهاست اصلاحطلبان، «مَنش بهشتی» را الگوی درست برای حکمرانی فریاد میزنند که حق نیز همین است. حاکم باید صبور باشد.
لکن نبایستی در وقت ارشادِ نظام، به «مَنش بهشتی» ارجاع داد اما در وقت عمل «بنیصدرگونه» رفتار کرد و بهدنبال برخورد با هتاکان رئیسجمهور بود.
چند روز پیش جوانانی موتورسوار به خنده یا جدی، شعار «مرگ بر روحانی» سردادند؛ رفتاری غلط و بدون دفاع.
اما حال که اصلاحطلبان در مقام عمل هستند و نه ارشاد، یکصدا بدنبال دستگیری و محاکمه این چند جوان است.
این دوگانه ارشاد و عمل، محصول «تزویر و قدرتطلبی» است.
تزویرگونه، منش بهشتی را تبلیغ میشود، لکن در وقت تکیه بر صندلی قدرت، «بنیصدرگونه» بدنبال بگیر وببند مخالفان ولو به خاطر چند شعار است.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
نامه سیدمحمد خاتمی به کیهان
در دهه ۶۰ و ۷۰ یکی از مشغولات جریانات حزبالله برگزاری تجمعات اعتراضی به بیحجابی در جامعه بود. تجمعاتی که به همت مسعود دهنمکی برگزار میشد. مهدی نصیری مدیر مسئول وقت کیهان در خاطراتش مینویسد:
«بنده همیشه با پرداختن بیش از اندازه به موضوع بدحجابی مخالف بودم و پرداختن به این معضل را در مقایسه با معضلاتی چون بیعدالتی و مفاسد اقتصادی دارای اولویت کمتری میدانستم.
ضمن آنکه با برخی برخوردهای تند و خشن و خارج از چارچوب فریضه امربه معروف و نهی از منکر هم که گاه با بدحجابان صورت میگرفت، بهجد مخالف بودم.
یکبار در اردیبهشت سال۶۹ نیروهای حزبالله فراخوان گستردهای برای تجمع و تظاهرات علیه بدحجابی در میدان ولی عصر تهران دادند و جمعیت انبوهی گرد آمدند و تظاهرات انجام شد اما طبق روال معمول ما در کیهان پوشش خبری کمی به این واقعه دادیم در حالی که روزنامههای دیگر اغلب با تصویر در صفحه اولشان منعکس کردند.
به دنبال این امر جناب آقای خاتمی نماینده مقام معظم رهبری در موسسه کیهان در یادداشتی که برای بنده به عنوان مدیر و سردبیر کیهان فرستاد به شدت از نحوه برخورد روزنامه کیهان با این تظاهرات حزبالله و پوشش ضعیف خبری آن انتقاد کرد و آن را ناشی از روشنفکری زدگی، مخالفت با حزبالله و طرفداری از فساد دانست!»
در بخشی از نامه خاتمی آمده است:
«بنده کار ندارم که ممکن است ندانمکاری و اشتباه و حتی بهرهبرداری نادرست هم از این جریانات شود ولی آیا در حسننیت حزبالله که اکثریت قریب به اتفاق این جمعیتها است شکی دارید و آیا با اجازه و حساب و کتاب و آرامش هم حزبالله حق ندارد علیه مظاهر فساد اعتراض کند؟
نمیدانم این برخورد زشت و غیرقابل توجیه کیهان را بر چه حمل کنم؟ روشنفکری، مخالفت با حزبالله، طرفداری از فساد!! یا عقل و منطق؟! قضاوت را به شما و وجدانهای پاک وا میگذارم.»
در تاریخ بسیار است که رجال نظراتی داشتند و به گذر زمان از آن عدول کردند. ایرادی هم ندارد. لکن نبایستی گذشته را انکار و رفتارها را به دیگران نسبت داد. مثل آنچه که اکنون اصلاحطلبان با گذشته خود میکنند. و رفتارهای نهچندان دور خود را بهنام جناح مقابل سند میزند!
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
در دهه ۶۰ و ۷۰ یکی از مشغولات جریانات حزبالله برگزاری تجمعات اعتراضی به بیحجابی در جامعه بود. تجمعاتی که به همت مسعود دهنمکی برگزار میشد. مهدی نصیری مدیر مسئول وقت کیهان در خاطراتش مینویسد:
«بنده همیشه با پرداختن بیش از اندازه به موضوع بدحجابی مخالف بودم و پرداختن به این معضل را در مقایسه با معضلاتی چون بیعدالتی و مفاسد اقتصادی دارای اولویت کمتری میدانستم.
ضمن آنکه با برخی برخوردهای تند و خشن و خارج از چارچوب فریضه امربه معروف و نهی از منکر هم که گاه با بدحجابان صورت میگرفت، بهجد مخالف بودم.
یکبار در اردیبهشت سال۶۹ نیروهای حزبالله فراخوان گستردهای برای تجمع و تظاهرات علیه بدحجابی در میدان ولی عصر تهران دادند و جمعیت انبوهی گرد آمدند و تظاهرات انجام شد اما طبق روال معمول ما در کیهان پوشش خبری کمی به این واقعه دادیم در حالی که روزنامههای دیگر اغلب با تصویر در صفحه اولشان منعکس کردند.
به دنبال این امر جناب آقای خاتمی نماینده مقام معظم رهبری در موسسه کیهان در یادداشتی که برای بنده به عنوان مدیر و سردبیر کیهان فرستاد به شدت از نحوه برخورد روزنامه کیهان با این تظاهرات حزبالله و پوشش ضعیف خبری آن انتقاد کرد و آن را ناشی از روشنفکری زدگی، مخالفت با حزبالله و طرفداری از فساد دانست!»
در بخشی از نامه خاتمی آمده است:
«بنده کار ندارم که ممکن است ندانمکاری و اشتباه و حتی بهرهبرداری نادرست هم از این جریانات شود ولی آیا در حسننیت حزبالله که اکثریت قریب به اتفاق این جمعیتها است شکی دارید و آیا با اجازه و حساب و کتاب و آرامش هم حزبالله حق ندارد علیه مظاهر فساد اعتراض کند؟
نمیدانم این برخورد زشت و غیرقابل توجیه کیهان را بر چه حمل کنم؟ روشنفکری، مخالفت با حزبالله، طرفداری از فساد!! یا عقل و منطق؟! قضاوت را به شما و وجدانهای پاک وا میگذارم.»
در تاریخ بسیار است که رجال نظراتی داشتند و به گذر زمان از آن عدول کردند. ایرادی هم ندارد. لکن نبایستی گذشته را انکار و رفتارها را به دیگران نسبت داد. مثل آنچه که اکنون اصلاحطلبان با گذشته خود میکنند. و رفتارهای نهچندان دور خود را بهنام جناح مقابل سند میزند!
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
شاید بهزودی خیابان نطنز!
دیگر تقویم را باز میکند، انگشت میگذارد روی روز ملی انرژی هستهای و در نیروگاهی که صاحب نامش را هم ترور کرده، عملیات میکند.
چه زمان؟
درست ۲۴ساعت پس از افتتاح نسل جدید سانتریفیوژهای پیشرفتهای که قرار است با آن در مذاکرات دست برتر داشته باشیم.
این چندمینبار است!
و ما در حال ساخت سریالیم! یک نهاد «خانه امن» میسازد و نهاد دیگر «گاندو»!
دولت، گاندو را یکپارچه دروغ میخواند. در مقابل، مجلسِ انقلابی از گاندو تشکر میکند!
در میانه این جدالها، او اما همچنان دستش بر روی تقویم است! منوی باز و سلف سرویس!
یک روز در آبسرد!
روز دیگر در قلب هستهای!
این دیگر عملیات ضربتی نیست که گردن هم بیاندازیم، نفوذ و برتری اطلاعاتی آنها در قلب تاسیسات حیاتی ماست.
نمیدانم غیرتِ مجلس انقلابی کجاست که حتی یک کمیته حقیقتیاب برای بررسی عملیاتهای اخیر تشکیل نمیدهد!
جنبش دانشجوی «آروم نمیگیگیریم» چرا یک تحصن در بهارستان انجام نمیدهد؟! این انفجارها کم از مخالفت با برجام دارد؟!
حاشا به غیرتمان!
که روز روشن دانشمندان را تیرباران میکنند و ما کارمان شده نامگذاری خیابانها بهنام آنان!
این روند پیش رود باید «خیابان نطنز» را نیز افتتاح کنیم.
نبایستی انفجارها و ترورهای اخیر را جناحی و به ناکارآمدی وزیر اطلاعات تقلیل داد و پای برجام را پیش کشید.
۱۴سال است که در دوران وزارت سه وزیر، دانشمندان هستهای را ترور میکنند. ویروس استاکسنت در دولت احمدینژاد، وارد تاسیسات نطنز شد و سانتریفیوژها را تا مرز نابودی کشاند.
پس، این یعنی سیستم اطلاعاتی سالهاست ضعفهای جدی دارد.
جدالهای جناحیِ «برجام-ضدبرجام» و دوگانهسازی «وزارت اطلاعات -سپاه» دامیست برای سرپوش گذاشتن بر این ضعفها. باید دور زد، برگشت و ضعفهای سیستم را برطرف کرد.
پینوشت:
حالا «گاندویِ عزیز» شما روزهای فرد و «خانهامنِ محترم» شما نیز روزهای زوج، ما را فرابخوان از باب ارشاد و تذکر که امنیت را زیر سوال نبرید. امنیت با چهار تا نقد امثال من زیر سوال نمیرود، انفجارها و ترورهاست که امنیت ما را مضحکه کرده است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
دیگر تقویم را باز میکند، انگشت میگذارد روی روز ملی انرژی هستهای و در نیروگاهی که صاحب نامش را هم ترور کرده، عملیات میکند.
چه زمان؟
درست ۲۴ساعت پس از افتتاح نسل جدید سانتریفیوژهای پیشرفتهای که قرار است با آن در مذاکرات دست برتر داشته باشیم.
این چندمینبار است!
و ما در حال ساخت سریالیم! یک نهاد «خانه امن» میسازد و نهاد دیگر «گاندو»!
دولت، گاندو را یکپارچه دروغ میخواند. در مقابل، مجلسِ انقلابی از گاندو تشکر میکند!
در میانه این جدالها، او اما همچنان دستش بر روی تقویم است! منوی باز و سلف سرویس!
یک روز در آبسرد!
روز دیگر در قلب هستهای!
این دیگر عملیات ضربتی نیست که گردن هم بیاندازیم، نفوذ و برتری اطلاعاتی آنها در قلب تاسیسات حیاتی ماست.
نمیدانم غیرتِ مجلس انقلابی کجاست که حتی یک کمیته حقیقتیاب برای بررسی عملیاتهای اخیر تشکیل نمیدهد!
جنبش دانشجوی «آروم نمیگیگیریم» چرا یک تحصن در بهارستان انجام نمیدهد؟! این انفجارها کم از مخالفت با برجام دارد؟!
حاشا به غیرتمان!
که روز روشن دانشمندان را تیرباران میکنند و ما کارمان شده نامگذاری خیابانها بهنام آنان!
این روند پیش رود باید «خیابان نطنز» را نیز افتتاح کنیم.
نبایستی انفجارها و ترورهای اخیر را جناحی و به ناکارآمدی وزیر اطلاعات تقلیل داد و پای برجام را پیش کشید.
۱۴سال است که در دوران وزارت سه وزیر، دانشمندان هستهای را ترور میکنند. ویروس استاکسنت در دولت احمدینژاد، وارد تاسیسات نطنز شد و سانتریفیوژها را تا مرز نابودی کشاند.
پس، این یعنی سیستم اطلاعاتی سالهاست ضعفهای جدی دارد.
جدالهای جناحیِ «برجام-ضدبرجام» و دوگانهسازی «وزارت اطلاعات -سپاه» دامیست برای سرپوش گذاشتن بر این ضعفها. باید دور زد، برگشت و ضعفهای سیستم را برطرف کرد.
پینوشت:
حالا «گاندویِ عزیز» شما روزهای فرد و «خانهامنِ محترم» شما نیز روزهای زوج، ما را فرابخوان از باب ارشاد و تذکر که امنیت را زیر سوال نبرید. امنیت با چهار تا نقد امثال من زیر سوال نمیرود، انفجارها و ترورهاست که امنیت ما را مضحکه کرده است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
اسراییل، جنگ شش روزه، نطنز و...
۱۶مه ۱۹۶۷ رادیو قاهره اعلام کرد «بقای اسراییل بیش از حد طول کشیده، زمان جنگی که نابودی اسراییل را به همراه دارد فرا رسیدهاست.»
مصر، اردن و سوریه بعنوان نمایندگان جهان عرب بنای نابودی اسراییل برداشتند. سایر کشورهای عربی نیز اعلام پشتیبانی کردند.
مصر نیروهایش را وارد صحرای سینا کرد و تنگه تیران را بر کشتیهای اسرائیلی بست تا راه انتقال نفت به بندر ایلات در جنوب اسرائیل بسته شود.
همزمان سوریه و اردن هم نیروهایشان را در بلندیهای جولان و کرانه باختری برای حملهای غافلگیرانه متمرکز کردند.
اسراییل بوسیله عوامل نفوذی در مصر، اطلاعات تمرکز بیش از ۴۰۰هواپیمای جنگی این کشور در فرودگاهها را بدست آورد. بلند شدن هواپیماهای مصری میتوانست جنگ را برای اسراییل سخت کند.
اما اسرائیل که حمله همزمان ارتشهای عرب را در چند قدمی خود میدید، پیشدستی کرد و در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ در عملیات غافلگیرانه فکوس، با فرستادن ۲۰۰فروند جنگنده، بیش از ۳۰۰هواپیما و باندهای فرود و ۱۰۰ خلبان مصری را در چند ساعت بر روی زمین نابود کرد.
اسراییل با این حمله، دست برتر پیدا کرد و در جنگی که تنها شش روز طول کشید به پیروزی مطلق رسید. نوارغزه، صحرای سینا و کرانه باختری رود اردن را تصرف و مساحت خود را ۳برابر کرد. یک میلیون عرب در مناطق اشغالی نیز در کنترل مستقیم اسرائیل درآمدند.
توان نظامی ارتشهای عرب بر ارتش اسراییل غلبه داشت. اما رمز پیروزی اسراییل نفوذ و اشراف اطلاعاتی بر آنان بود.
ترورها و انفجارهای تاسیسات هستهای، نیروگاهها و مراکز حساس ایران در دو سال اخیر نشان میدهد، اسراییل اشراف اطلاعاتیِ بسیاری در مراکز حساس ما دارد.
ما اگرچه در طول این ۴۰سال به توان نظامی بالا، خاصه در موشکی رسیدیم، اما آسیبپذیریهای اخیر نشان میدهد در وقت بزنگاه نمیتوان دلخوش به این توان نظامی و هستهای داشت.
«قدرت نظامی» و «اشراف اطلاعاتی» دو روی یک سکه هستند و مکمل هم.
انفجارها، خرابکاریها و ترورها توسط شبکه نفوذ، میتواند کاملا ما را در وقت جنگ زمینگیر کند؛ درست مثل بلایی که اسراییل در ۱۹۶۷ بر سر ارتشهای عرب آورد.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
۱۶مه ۱۹۶۷ رادیو قاهره اعلام کرد «بقای اسراییل بیش از حد طول کشیده، زمان جنگی که نابودی اسراییل را به همراه دارد فرا رسیدهاست.»
مصر، اردن و سوریه بعنوان نمایندگان جهان عرب بنای نابودی اسراییل برداشتند. سایر کشورهای عربی نیز اعلام پشتیبانی کردند.
مصر نیروهایش را وارد صحرای سینا کرد و تنگه تیران را بر کشتیهای اسرائیلی بست تا راه انتقال نفت به بندر ایلات در جنوب اسرائیل بسته شود.
همزمان سوریه و اردن هم نیروهایشان را در بلندیهای جولان و کرانه باختری برای حملهای غافلگیرانه متمرکز کردند.
اسراییل بوسیله عوامل نفوذی در مصر، اطلاعات تمرکز بیش از ۴۰۰هواپیمای جنگی این کشور در فرودگاهها را بدست آورد. بلند شدن هواپیماهای مصری میتوانست جنگ را برای اسراییل سخت کند.
اما اسرائیل که حمله همزمان ارتشهای عرب را در چند قدمی خود میدید، پیشدستی کرد و در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ در عملیات غافلگیرانه فکوس، با فرستادن ۲۰۰فروند جنگنده، بیش از ۳۰۰هواپیما و باندهای فرود و ۱۰۰ خلبان مصری را در چند ساعت بر روی زمین نابود کرد.
اسراییل با این حمله، دست برتر پیدا کرد و در جنگی که تنها شش روز طول کشید به پیروزی مطلق رسید. نوارغزه، صحرای سینا و کرانه باختری رود اردن را تصرف و مساحت خود را ۳برابر کرد. یک میلیون عرب در مناطق اشغالی نیز در کنترل مستقیم اسرائیل درآمدند.
توان نظامی ارتشهای عرب بر ارتش اسراییل غلبه داشت. اما رمز پیروزی اسراییل نفوذ و اشراف اطلاعاتی بر آنان بود.
ترورها و انفجارهای تاسیسات هستهای، نیروگاهها و مراکز حساس ایران در دو سال اخیر نشان میدهد، اسراییل اشراف اطلاعاتیِ بسیاری در مراکز حساس ما دارد.
ما اگرچه در طول این ۴۰سال به توان نظامی بالا، خاصه در موشکی رسیدیم، اما آسیبپذیریهای اخیر نشان میدهد در وقت بزنگاه نمیتوان دلخوش به این توان نظامی و هستهای داشت.
«قدرت نظامی» و «اشراف اطلاعاتی» دو روی یک سکه هستند و مکمل هم.
انفجارها، خرابکاریها و ترورها توسط شبکه نفوذ، میتواند کاملا ما را در وقت جنگ زمینگیر کند؛ درست مثل بلایی که اسراییل در ۱۹۶۷ بر سر ارتشهای عرب آورد.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
«قدرت موشکی» بازهم به دادمان رسید و زخمهای ما را از ترور فخریزاده و انفجارهای نطنز کمی التیام داد.
نشان داد تلاویو براحتی در تیرس موشکهای ایرانی است. آن هم نه با موشکهای دوربرد از پایگاه کرمانشاه، بلکه از نقطه صفر مرزی سوریه و عراق و با موشک میانبرد فاتح و کمخرج، تا اقتصاد مقاومتی نیز در زدن اسراییل رعایت شود!
اما «قدرت موشکی» و «توان اطلاعاتی» دو روی یک سکهاند.
ضربات کاریِ موساد در ترور ۶دانشمند، سرقت اسناد دفاعی و هستهای و انفجارهای چندباره نطنز، روی دیگریست که نباید با سرمستی از «قدرت موشکی» از آن غافل شد.
نمیشود همیشه جور ضعفهای امنیتی را «قدرت موشکی» بکشد. اگر این حفرههای امنیتی پر نشود، قدرت موشکی نیز دچار «آلودگی امنیتی» خواهد شد. آن وقت خدای ناکرده باید منتظر انفجار شهرهای موشکی زیرزمینیِ سپاه هم باشیم.
گرچه در فضای انتخاباتزده مجلس کنونی، انتظار بیجاییست، اما باید کمیته حقیقتیاب برای بررسی ضربات چندساله اخیر تشکیل شود. عقلانی نیست گزارش آن علنی منتشر شود لکن نباید بیتفاوت از کنار این ضربات گذشت.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
نشان داد تلاویو براحتی در تیرس موشکهای ایرانی است. آن هم نه با موشکهای دوربرد از پایگاه کرمانشاه، بلکه از نقطه صفر مرزی سوریه و عراق و با موشک میانبرد فاتح و کمخرج، تا اقتصاد مقاومتی نیز در زدن اسراییل رعایت شود!
اما «قدرت موشکی» و «توان اطلاعاتی» دو روی یک سکهاند.
ضربات کاریِ موساد در ترور ۶دانشمند، سرقت اسناد دفاعی و هستهای و انفجارهای چندباره نطنز، روی دیگریست که نباید با سرمستی از «قدرت موشکی» از آن غافل شد.
نمیشود همیشه جور ضعفهای امنیتی را «قدرت موشکی» بکشد. اگر این حفرههای امنیتی پر نشود، قدرت موشکی نیز دچار «آلودگی امنیتی» خواهد شد. آن وقت خدای ناکرده باید منتظر انفجار شهرهای موشکی زیرزمینیِ سپاه هم باشیم.
گرچه در فضای انتخاباتزده مجلس کنونی، انتظار بیجاییست، اما باید کمیته حقیقتیاب برای بررسی ضربات چندساله اخیر تشکیل شود. عقلانی نیست گزارش آن علنی منتشر شود لکن نباید بیتفاوت از کنار این ضربات گذشت.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA