Telegram Web Link
ماجرای فایل صوتی|۱
تکرار تاریخ

همه شکاف میان آیت‌الله منتظری و امام از ماجرای دستگیری سید مهدی هاشمی برادر داماد منتظری در مهر ۶۵ آغاز شد.
باند «هدفی‌ها» به رهبری سید مهدی متهم به قتل‌هایی در پیش و پس از انقلاب بود. گروهی خودسر که اقدام به ترور و آدم‌ربایی می‌کرد؛ با فتواهای سیدمهدی!
حتی کار به قتل آیت‌الله شمس‌آبادی روحانی سرشناس اصفهانی هم رسیده بود‌. سید مهدی به برخی از قتل‌ها اعتراف کرد. اما منتظری بنای دفاع از او برداشت. قهرخانگی کرد و به امام نامه نوشت:
«سیدمهدی هرچه بود و شد بیست‌سال سنگ اسلام و انقلاب و امام را بسینه زد. او از خیلی از کسانی‌که مورد عفو امام قرار گرفته‌اند بدتر نیست... او هنوز طرفداران زیادی از حزب‌الله در جبهه‌بروها و افراد انقلابی دارد و اعدام او در روح آنان اثر بد باقی می‌گذارد.»
امام می‌گفت سید مهدی قاتل است و حکمش اعدام. در نهایت هم اعدام شد. منتظری نیز پس از ناکامی از جلوگیری از این اعدام، موضع منتقدانه نسبت به نظام گرفت. بنا به گزارش‌های متعدد وزیر اطلاعات به امام، منافقین در دفتر منتظری نفوذ کرده بودند. امام او را توصیه به تصفیه دفتر خود کرد. اما منتظری این گزارش‌ها را دروغ و برساخته مخالفینش عنوان می‌کرد‌.
سال ۶۷ شکاف میان منتظری و امام شدیدتر شد. منتظری در اعتراض به اعدام‌های منافقین نامه‌ای محرمانه به امام نوشت. اما فرودین ۶۸ نامه سر از رادیو بی‌بی‌سی درآورد!
دیگر بر همه عیان شد که آلودگی بیت قائم‌مقام‌رهبری تا بی‌بی‌سی هم کشیده شده‌!

یک‌ماه پیش ظریف گفت سریال گاندو دروغ است. دولت نیز نفوذ در دولت را کذب خواند.
دیروز فایل گفتگوی محرمانه ظریف از آرشیو «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» منتشر شد که ریاستش بر دوش حسام‌الدین آشناست.
فارغ از راست‌آزمایی سخنان ظریف، این فایل حاوی سری‌ترین اطلاعات امنیتی دیپلماسی بود که حال سر از شبکه سعودی اینترنشنال درآورده است‌! درست مثل فروردین۶۸!
منتظری هم نفوذ در بیتش را انکار می‌کرد. درست مثل انکار امروزه‌ ظریف. تازه اگر فرض بر عدم اطلاع هر دو از انتشار اسناد بدانیم. فرضی که در هر دو واقعه دور از واقعیت نیست.

منابع: خاطرات منتظری-خاطرات ری‌شهری-خاطرات هاشمی رفسنجانی سال۶۶و۶۷
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
ماجرای فایل صوتی|۲
صوت همان صوت است!


تابستان داغِ ۹۵ صوتی از جلسه خصوصی آیت‌الله منتظری و چهار تن از مسئولان قضایی ازجمله ابراهیم رییسی در سال۶۷ توسط بیت آیت‌الله منتظری منتشر شد. موضوع جلسه اعدام‌های منافقین بود. این صوت از مهمترین دستاویزهای دولت روحانی در انتخابات ۹۶ شد.
دو سالی از توافق برجام گذشته بود و با رکود و عدم نتیجه مطلوب، دیگر دوگانه «مذاکره- مقاومت» برگی برای بازی انتخابات نبود‌. با این صوت اما دوگانه «آزادی‌اجتماعی-خشونت‌طلبی» بهترین راه عبور از سد رییسی بود.
روحانی رسما او را اعدام‌کن خطاب کرد. نصف‌کردن پیاده‌روها، حبس زنان، گشت ارشاد و.... نیز به او منگنه شد تا روحانی باردیگر دولت را بدست گیرد.
از قضا، رییسی قوه قضاییه را بدست گرفت. اما نه پیاده‌رویی نصف شد و نه زنانی حبس.
فایل منتشره دیروز ظریف، درست کارکرد همان فایل صوتی تابستان ۹۵ را دارد. با شکست برجام، دوگانه «مذاکره-مقاومت» دیگر تنور انتخابات را برای اصلاح‌طلبان گرم نمی‌کند و بایستی با دوگانه «دولت-سپاه» و «دیپلماسی-میدانِ جنگ» جدال انتخابات۱۴۰۰ را شروع کرد.
دوخطی سخنان ظریف این است که سپاه و حاج‌قاسم میدان‌دارِ دیپلماسی و اداره کشور بودند و مقصر اصلی شکست برجام و شرایط کنونی.
استراتژی اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰قراردادن مردم در این دوگانه است.
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
اگر مطهری زنده می‌ماند...

علی رجبی دوانی در خاطراتش می‌نویسد:
«روزی برای دیدن استاد شهید به خانه جدیدش رفتم که تازه به اتمام رسیده بود.خانه‌ای یک طبقه با اتاق‌ها و سالن پذیرایی که با موکت خاکستری فرش شده بود. همانجا مطالعه می‌کرد و چیز می‌نوشت و از واردین پذیرایی می‌نمود. باز چون مرا کنار خود دید، زمینه را برای درد دل مناسب یافت. گفت: «فلانی!ببینید بعد از یک عمر، با فروش خانه کوچک سابقم در اوایل خیابان دولت که دیده بودی، در اینجا که باز هم خیابان دولت ولی جای آرامی است، زمینی خریده و خانه‌ای ساخته‌ام. بیشتر، منظورم این بود که جای وسیع‌تر و خلوتی باشد و بتوانم با آرامش فکر به کار تحقیق و مطالعه و نوشتن مشغول شوم. دانشکده الهیات را هم رها کرده‌ام که بیشتر سرگرم چیز نوشتن باشم. خودت بهتر میدانی که آدم وقتی سال‌ها کار کرد، تازه آماده پیاده کردن افکارش می‌شود. این تمام همّ و غم من است. ولی سروصدا راه انداخته‌اند که فلانی چرا بالای شهر است و در میدان شوش و جنوب‌شهر خانه نساخته و در آنجاها سکونت نمی‌کند؟»
سپس با تأثر خاطر و عصبانیت گفت:«آخر من که از سهم امام و جمع مال دیگران این خانه را نساخته‌ام. گذشته از آنچه از فروش خانه سابقم داشتم، مقداری هم از بعضی از رفقا قرض طویل‌المدت داده‌اند و تاکنون نصف آن را پرداخته‌ام. حالا با اینکه من روی پای خودم ایستاده‌ام و در این خانه نشسته و مشغول کارم، باز ول نمی‌کنند و مرتب برایم حرف درمی‌آورند.»
به یاد بعضی از کشورهای خارجی افتادم که چگونه در راه ترفیه حال دانشمندان خود سعی بلیغ مبذول می‌دارند تا با بزرگداشت آنها و حفظ سرمایه‌های علمی خود، بر غنای فرهنگی خویش بیفزایند، ولی ما و این تنگ‌نظری‌ها و نق‌های بی‌مورد و اعمال جاهلانه!»

شهیدمطهری سال۳۱ به تهران آمد. پس از ۱۵سال اجاره‌نشینی در محله‌های جنوب شهر، خانه‌ای ویلایی در قلهک در بالای شهر تهران خرید. البته با کمک «دوستانش». از قضا خانه علی امینی نخست‌وزیر سابق نیز روبروی آن بود! سال۵۱(۱۹۷۳)نیز بنز سبزرنگ۲۳۰S با مدل۱۹۶۶خرید.
پس از انقلاب، این خانه و اشرافی‌گری یکی از جرم‌های مطهری بود تا فرقانِ کج‌اندیش، خون او را بر زمین بریزند. تولد فرقان و ترور یکی از تبعات عدالت‌طلبی و مبارزه با اشرافی‌گریِ بدون مبناست. اشرافی‌گری در ماشین و منزل خلاصه نمی‌شود. اشرافی‌گری یک منظومه فکریست؛ نوع نگاه به جامعه، اقتصاد ، فرهنگ و ده‌ها بعد دیگر دارد.
اگر مطهری زنده می‌ماند و عدالت‌طلبان امروزی می‌دیدند مطهری با پول دوستانش خانه‌ای در قلهک خریده با او چه می‌کردند؟!
منبع: خاطرات من از استاد شهید مطهری، علی دوانی

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
«تعدادی از شهدا بکلی متلاشی و تکه‌تکه شدند.چندین کودک یک تا ۵ساله هم هستند.یک دوره‌گرد با چرخ‌دستی به گوشه‌ای پرتاب و متلاشی شده»
این گزارش انفجار دیروز مدرسه سیدالشهدا‌ی کابل نیست!
این گزارش روزنامه‌هااز انفجار کامیون ده‌تنی در میدان توپخانه سر خیابان ناصرخسرو در ۹مهر۱۳۶۱است.
۸۰شهید و ۸۰۰مجروح؛ کودک و زن و مرد. درست جلوی یک مسافرخانه که ویرانه شد. انفجار ۱۵۰کیلو تی‌.ان‌.تی در تاریکی شب، گودالی وسط خیابان حفر کرد.
آن موقع که دنیا نمیدانست داعش چیست، ما وسط تهران، داعش‌وطنی داشتیم که کودک منفجر میکرد. به‌وقت ۴۰سال پیش، مجاهدین خلق آنچه کردند که دیروز در کابل شد.
۴۰سال پیش هم صدای دنیا درنیامد!
گذشت و گذشت تا شد امروز که حالا شدیم جلاد! و باید جواب پس‌دهیم که چرا منافقینِ کودک‌کش را۴۰سال پیش اعدام کردیم؟! که اگر اعدام نمی‌کردیم، تهران امروز کابل بود.
به تصویر دقت کنید!
اینجا وسط تهران میدان توپخانه است! نه خرابه‌های حلب یا کابل!
آری!
ما۴۰سال پیش مرثیه «جان پدر کجاستی؟» را سر داده‌ایم...
شب را گریستیم و ناله کردیم...
ما۴۰سال پیش انفجار کابل را به چشم خویش دیده‌ایم...
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
استراتژی صلح اجباری؛
هاشمی ۱۳۸۴
لاریجانی ۱۴۰۰


جایگاه انتخاباتی هاشمی در ۸۴ را باید هوشمندانه‌ترین طراحی‌ انتخاباتی پس از انقلاب خواند!
هاشمیِ مجروح از تخریب‌های ۸ساله اصلاح‌طلبان، همه کینه‌ها از اصلاحیون را دم انتخابات کنار گذاشت! گذشته‌ی راست محافظه‌کارانه خود را انکار کرد و خود را مقابل اصولگراها قرار داد.
خطر اصولگراها(رضایی، قالیباف، لاریجانی و احمدی‌نژاد) هاشمی و اصلاح‌طلبان را به توافق «صلح اجباریِ» انتخاباتی رساند.
در بازه انتخابات، نه اصلاح‌طلبان هاشمی را «عالیجناب‌سرخ‌پوش» خواندند و نه هاشمی حمله‌ای به آنها کرد.
هدف، فقط رقیب مشترک بود؛ اصولگرایان.
اما اشتباه اصلاح‌طلبان در عدم اجماع بر کاندیدای‌ واحد، احمدی‌نژاد را به دور دوم با هاشمی کشاند. تا اصلاح‌طلبان با «استراتژی اضطرار» به حمایت از مخالف کهنه خود بروند. گرچه بی‌فایده بود و احمدی‌نژاد پیروز شد.

لاریجانیِ ۱۴۰۰، دقیقا در جایگاه هاشمی۸۴ ایستاده است. او پیشینه راست خود را انکار می‌کند و خود را در مقابل اصولگراها قرار داده است! گویی او هیچ‌وقت راست محافظه‌کار نبوده است. درست مثل هاشمی ۸۴.
لاریجانی و اصلاح‌طلبان تا روز انتخابات در «صلح اجباری» هستند. او فقط به رییسی و جلیلی خواهد تاخت! اصلاحیون نیز اینگونه خواهند کرد. لاریجانی امید دارد که اصلاح‌طلبان ناامید از پیروزی، با استراتژی «اضطرار» در شب انتخابات به نفع او کنار روند و با یک اصولگرا به دور دوم برود. هرچه باشد، قطعا لاریجانی برای اصلاح‌طلبان بهتر است از رییسی یا جلیلی!
اصلاح‌طلبان نیز امید دارند در همان دور نخست با کمک پاس‌ گل‌های لاریجانی (همچون ولایتی در ۹۲) در همان دور اول پیروز شوند.
پس، اصلاح‌طلبان و لاریجانی تا دقیقه ۹۰ به نفع هم کنار نخواهند رفت. تمرکز فقط زدن اصولگراهاست تا چه پیش خواهد آمد. ممکن است شب انتخابات، اصلاح‌طلبان ناامید از برد، بر «اضطرار» پشت لاریجانی بروند.
اما جماعت جبهه پایداری، مهمترین سکوی پرتاب لاریجانی هستند! حملات بی‌امان به لاریجانی، بهترین کمک برای پاک کردن پیشینه‌ اوست.
او را باید نادیده بگیرند. رقیب اصلی اصلاح‌طلبان هستند.
لاریجانی به مانند روحانی بدون اصلاح‌طلبان پایگاه اجتماعی ندارد. همه امید او به بدنه سبد رای اصلاحات است.
اما جبهه پایداری و هواداران جلیلی، تخت گاز مشغول تکرار اشتباهات ۹۲ هستند.
به‌تصورم تنها شانس اصولگراها مشارکت زیر ۴۵درصد است!

https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
کدام مردم؟!
پوپولیسم‌پسند یا بی‌بصریت و اهل کوفه!


شهید دکتر دیالمه ۴۲سال پیش می‌گفت:
«یقینا اگر انقلابی‌ترین، اسلامی‌ترین و مترقی‌ترین قوانین اسلامی را هم بنویسیم، به دیکتاتوری منتهی خواهد شد. مردم ضامن اجرای قانون هستند و باید این آمادگی را در خود بوجود آورند... آنچه که اساسی‌تر از خود قانون اساسی است، مردمی هستند که می‌خواهند به آن قانون عمل کنند. آنها باید بتوانند انحراف را از مسیر اصلی و قانونی تشخیص دهند؛ در غیر این‌صورت، اگر مردم را در همین سطح نگه داریم و رشد در آنها با پیدا نشود، وجود یا عدم وجود اصل ولایت‌فقیه در قانون فرقی نمی‌کند. باید مردم را تا سطحی بالا برد که قدرت تشخیص پیدا کنند و بتوانند بهترین فرد را انتخاب نمایند.
بارها شنیده‌اید که گفته می‌شود مردم آگاهی ندارند و رای‌هایی که داده‌اند براساس عدم آگاهی و شناخت بوده است! اما به قول آقای(شهید) هاشمی‌نژاد «اگر این مردم به شما رای می‌دادند، آگاهی داشتند و حالا که به شما رای ندادند، آگاه نیستند؟!»
اگر معتقدید که مردم آگاه نیستند، چرا کاندیدا شدید؟ وقتی کاندیدا شدید، یعنی رای مردم را قبول دارید و معتقدید که می‌فهمند. اما اکنون که به شما رای ندادند، نمی‌فهمند؟!»

۴۲سال از این سخنرانی می‌گذرد و همچنان این دور باطل برقرار است!
اصلاح‌طلبان تا زمانی که مردم به خواست‌شان رای دهند، مردمی روشنفکر، آزاد و ترقی‌خواه هستند. لکن اگر به رقیب رای دهند، می‌شوند عوام‌الناسی بی‌سواد که لیاقت‌شان پوپولیسم و دولتِ سیب‌زمینی است!
از آن طرف نیز، انقلابیون اگر مردم آنها را بپسندند، مردم را با بصیرت و ولایت‌مدار می‌نامند لکن اگر رقیب را برگزینند، می‌شوند مردم اهل کوفه و بی‌بصیرت که دولتِ غرب‌زده روحانی حق‌شان است! و در دیگِ «مشارکت اکثریتی» که ما در آن نباشیم سر سگ بجوشد!
هر دو جناح، نگاهی دروغین به مردم دارند! هر دو مردم را فقط در سبد خود می‌پسنند! ولاغیر!

لطفا بعد ۴۲سال به انتخاب مردم احترام بگذارید! انقلابیون نباید هیچ‌وقت از رای مردم هراس داشته باشند. چراکه انقلاب۵۷ رای همین مردم است.

منبع: کتاب ولایت‌فقیه، عبدالحمید‌دیالمه، ص۳۳
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
آقای رضایی!
آن نامه را یادتان هست؟!

روزگار تقلب‌گویی در ۸۸، خلاصه شده به کروبی و موسوی اما رضایی نیز هم‌صدا با آنان ندای تقلب سرداد. او لفظ تقلب را به زبان نیاورد اما دو روز بعد از انتخابات در شکایت خود به شورای نگهبان نوشت:
«برآورد ستادهای اینجانب و کارشناسان نشان می‌دهد که اینجانب در بدبینانه‌ترین وضعیت بین ۳میلیون و ۵۰۰هزار تا ۷میلیون رای داشته‌ام؛ هرچند برخی کارشناسان تا ۹میلیون رای نیز برآورد کرده‌اند.»
شکایت سردار شبهه تقلب را دوچندان و باورپذیر کرد. آن روزها او تاکید می‌کرد که شکایتش را از راه قانونی پی خواهد گرفت. اما وقتی بازشماری صندوق‌ها با حضور نماینده‌اش تغییری در آرای ۶۸۱ هزاری‌ش نداد، گفت به خاطر مصالح نظام از شکایت خود صرف نظر خواهد کرد!
رفتار سیاسی رضایی در هیاهوی آن روزها گم شد. گرچه در راهپیمایی ۹دی هم چفیه به دوش شرکت کرد اما هیچ‌گاه نگفت که بر اساس چه مدارکی در آرای ۹میلیونی او تقلب شد؟!
او ۴سال بعد دوباره کاندیدا شد و بازهم ناکام ماند.
رضایی هنوز به‌خاطر زدن اتهام‌ تقلب به دولت، عذرخواهی نکرده است. با این حال بعد ۱۲سال بازهم شورای نگهبان رجلیت او بر سیاست را تایید کرد!
رضایی در این روزها به مدد همان کارشناسانی که آرای او را ۹میلیون برآورد کرده بودند، وعده‌هایی می‌دهد که کم از آن ادعای رای ۹میلیونی ندارد! مثل تبدیل ایران را به هاب تامین مواد غذایی برای ۵۰۰ میلیون جمعیت اتحادیه جنوب غرب آسیا!

منبع: کتاب غبار در خرداد

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
آقای همتی!
درست ۲۸سال پیش بود، یادتان هست؟!


۲۸ سال پیش در خردادماه ۱۳۷۲، احمد توکلی رقیب هاشمی در انتخابات ریاست‌جمهوری بود. کشور تنها چند قدم با تورم ۴۹درصدی فاصله داشت. توکلی منتقد سیاست‌های اقتصادی دولت در فیلم تبلیغاتی‌اش، انتقادهای صریح به دولت کرده بود. اما محمد هاشمی رفسنجانی رییس‌ صداوسیما اعلام کرد فیلم نطق تبلیغاتی او را پخش نخواهد کرد!
اعتراض‌های توکلی به دادستان کل کشور، شورای نگهبان و حتی ناطق‌ نوری رییس‌ مجلس نیز به جایی نرسید. توکلی می‌گوید:
«تا اینکه آقای عبدالناصر همتی معاون سیاسی صداوسیما زنگ زد. گفت بیا باهم حرف بزنیم. اگر تو را قانع کردم، فیلم را اصلاح می‌کنیم، اگر که نه، فیلم را پخش نخواهیم کرد.
به دفترش رفتم. گیرشان به انتقادات من به مرحوم هاشمی بود. همتی گفت «حرف‌های شما به مصلحت کشور نیست.»
گفتم «من تاییدشده شورای نگهبان هستم، خودم مصلحت‌های ملی را می‌فهمم. صداوسیما که مال شما نیست که با منتقدان‌تان اینطور رفتار می‌کنید. نمی‌توانید حق قانونی من را بگیرید.» خلاصه بدون نتیجه به خانه بازگشتم.»
هاشمی در خاطراتش می‌نویسد:
«در راه خانه از تلویزیون ماشین دیدم که وزارت کشور اعلان کرده نطق با قانون منطبق نیست و برای اصلاح پخش نمی‌شود. به عبدالله‌نوری گفتم بهتر است همین امشب پخش شود.»
توکلی می‌گوید:
«نیم‌ساعتی از ساعت پخش نطق تلویزیونی می‌گذشت. شبکه اول به جای پخش نطق من آهنگ پخش می‌کرد! تا اینکه آقای حجازی از دفتر رهبری تماس گرفت. اعتراضم را گفتم.
گفت گوشی را نگه‌دار. چند دقیقه بعد گفت «آقا می‌گوید اگر حق را با خودت می‌دانی محکم بایست.»
خلاصه بعد از نیم‌ساعت تاخیر، مجری آمد و قبل پخش فیلم، بیانیه‌ای علیه حرف‌های من خواند و بعد فیلم را پخش کردند!»

حالا ۲۸ سال از آن انتخابات می‌گذرد، عبدالناصر همتی شده رییس بانک مرکزی و کاندیدای ریاست‌جمهوری و از فضای آزادی‌بیان و عدم فیلترینگ و سانسور سخن می‌گوید!
بنای بسیاری از بدعت‌ها را سال‌ها پیش کسانی نهادند که امروز مدعی هستند.


منبع:
مصاحبه نگارنده با احمد توکلی؛ مهر ۱۳۹۸
خاطرات هاشمی سال۷۲، ص۱۴۹

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
امام به مجتهدین اسلام می‌گوید به شما چه؟!

مردادماه ۵۸ نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی نزد امام رفتند. ۸۰درصد آنها مجتهدینی بودند که قرار بود قانون اساسی را بر مبنای شرع بنویسند؛ از آیت‌الله‌ طالقانی، جوادی آملی، مکارم‌شیرازی و منتظری گرفته تا مشکینی، صافی و شهیدان بهشتی، صدوقی و اشرفی‌‌ که رای مردم را داشتند.
امام به این مجتهدین می‌گوید:
«اکثریت هر چه گفتند آرایشان معتبر است ولو به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمی‌خواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولیّ آنها نیستید.»
امام می‌گفت: «باید رای مردم را پذیرفت ولو به صلاحش نباشد! ملت می‌خواهد این طور بکند، به ما و شما چه؟!»
امام به مجتهدین اسلام می‌گوید «به شما چه کار دارد؟!»
در حرف‌های امام نه سخن از «اقلیت غالب» است و نه «اکثریت عاقل».
امام فقط از «اکثریت» می‌‌گوید ولاغیر!
این اکثریت یک‌ روز دوست دارد به بنی‌صدر رای دهد، یک‌روز به رجایی و روزی دیگر به آیت‌الله خامنه‌ای.
یک روز میلش به هاشمی است، روزی دیگر به خاتمی‌. دور بعد احمدی‌نژاد را می‌پسندد و سپس روحانی را.
ملاک امام میلِ اکثریت بود ولاغیر! جریان انقلابی در ۸سال گذشته، مدام اکثریت را بدلیل انتخاب روحانی سرزنش می‌کند. و حالا این روزها، برخی در حال تئوریزه کردن کاهش مشارکت‌ در انتخابات‌اند! حتی آیه می‌آورند که «اکثرهم لایعقلون»!
تئوریزه می‌کنند که مشارکتی که به انتخاب اصلح(به زعم آنان) ختم نشود، در تعارض با مبانی انقلاب است!
لکن این تئوری‌ها نسبتی با انقلابِ امام خمینی و رهبری ندارد.
امام هرچه کرد، اگر انقلاب کرد، اگر جمهوری‌ اسلامی و ولایت‌فقیه را بنا نهاد، اگر جنگ هشت‌ساله را گذراند، همه و همه صادقانه و با رای اکثریت بود و بس.
برای همین تشییع او بزرگترین تشییع قرن شد.

منبع:صحیفه‌امام، ج۹، ص۳۰۴
#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
جواد موگویی|حرف بی‌حساب pinned «آقای همتی! درست ۲۸سال پیش بود، یادتان هست؟! ۲۸ سال پیش در خردادماه ۱۳۷۲، احمد توکلی رقیب هاشمی در انتخابات ریاست‌جمهوری بود. کشور تنها چند قدم با تورم ۴۹درصدی فاصله داشت. توکلی منتقد سیاست‌های اقتصادی دولت در فیلم تبلیغاتی‌اش، انتقادهای صریح به دولت کرده…»
ماجرای استفتای انتخاباتی امروز
و ناطق نوری دیروز!


چند روز قبل از دوم‌خرداد۷۶ روزنامه ابرار تیتر زد:
«آیت‌الله مهدوی‌کنی: حدس می‌زنیم نظر مقام‌معظم‌رهبری به آقای ناطق نوری است.»

این سرآغاز ابداع شاخصه «رای آقا کیه؟» در ادبیات سیاسی اصولگراها است. به باور بسیاری مردم در دوم‌خرداد۷۶، در لجاجت با نتیجه از پیش‌ تعیین‌شده، به خاتمی رای دادند.
اما این خطای راست‌گراها پس از این نیز ادامه پیدا کرد. اوج آن سال ۹۲ بود که اصولگراها ائتلاف «ولایتی-حداد-قالیباف» را گزینه مورد تایید رهبری اعلام کردند!
بماند که ولایتی ائتلاف را قال گذاشت و برای سبد روحانی جنگید و این‌بار نیز کشف این شاخصه شکست خورد!
اما در طول این سالها کشف شاخصه «رای آقا کیه؟»، چنان برای اصولگراها تعیین‌کننده شده که رهبری در ۹۲ صریحا گفت «حتی خانواده من نمی‌دانند به چه کسی رای داده‌ام.»

رهبری همواره جامعه را از «انتخاب تقلیدی» نهی می‌کنند. با‌ این‌حال، امروز جدیدترین مدل کشف شاخصه «رای آقا کیه؟» ابداع شد!
استفتا از دفتر رهبری برای انتخاب «اصلح‌» و «صالح مقبول»، مدل‌ جدید مهندسی کشف «رای آقا کیه؟» است!
در این مدل مهندسی، ابتدا جامیاندازند که رییسی «صالح مقبول» است اما جلیلی «اصلح‌».
سپس استفتا از دفتر رهبری منتشر می‌شود که نظر رهبری انتخاب اصلح است و انقلابیون باید طبق نظر رهبری و وظیفه شرعی به اصلح، یعنی همان جلیلی رای دهند!
بماند که این همان تکرار اشتباه دوم‌خرداد۷۶ است و می‌تواند نتیجه عکس دهد. اما آیا وقتی رهبری صریحا افراد را نسبت به کشف و اعلام رای خود نهی می‌کند، این‌گونه طراحی و مهندسی برای کشف رای ایشان، با مشی ولایتمداری همخوانی دارد؟!
کاش اعضای ستاد جلیلی به جای اینگونه مهندسی‌ها، تمرکز خود را بر ارائه برنامه و جلب نظر مردم کند، نه تبلیغ از طریق استفتا!
نباید انتخابات را هم تقلیدی کرد. این‌گونه خرج‌کردن از رهبری نه‌تنها جوانمردانه نیست، بلکه خلاف مشی رهبری نیز هست.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
دیگر انتخابات را استفتایی نکنید!

تنها باری که امام رای خویش را آشکار کرد، روزی بود که گفت:
«رأی من «جمهوری اسلامی» است. لکن، تمام مردم آزادند که آرای خودشان را بنویسند.»
پس از آن دیگر کسی برگه انتخاباتی او را ندید. اگرچه در انتخابات اسفند ۵۸ طرفداران بنی‌صدر شایعه کردند که رای امام به بنی‌صدر است اما امام رای خویش را مخفی نگاه داشت تا ده‌سال بعد که در نامه به آیت‌الله منتظری نوشت:
«والله قسم! من به بنی‌صدر رای ندادم»
تاکتیکِ رای مخفی‌، مشی و اراده آقای‌خامنه‌ای نیز بود‌ه و هست: «من به کسی نمی‌گویم، نگفته‌ام و نخواهم گفت به چه کسی رأی بدهید، به چه کسی رأی ندهید؛ رأی من مربوط به خود من است. این مال ملت است.» 

استفتای نابخردانه اعضای ستاد جلیلی از رهبری در باب انتخاب میان «صالح مقبول» و «اصلح‌» در این لحظات حساس انتخاباتی، بازنمایی جز القای رای رهبری به جلیلی ندارد. برای همین دفتر رهبری از بیم این القا آنرا بی‌اعتبار خواند.
طرفداران جلیلی نبایستی انتخابات را تقلیدی کنند.
بصیرت سیاسی با استفتا همه‌گیر نخواهد شد و راه آن از تقلید جداست. ترویج سیاست‌ورزی دین‌مدارانه، تببین می‌خواهد نه استفتای مرجع!
«انتخابِ استفتایی»، مسئولیت‌گریزی به‌همراه دارد و هزینه انتخاب مقلد را به دوش مرجع می‌اندازد.
«انتخابِ استفتایی»، نه‌تنها جامعه را رشد نمی‌دهد بلکه تنبلی، مسئولیت‌گریزی، رخوت، سکون و در نهایت بی‌تفاوتی به بار می‌آورد. اما انتخاب آزادانه، ولو به خطا بیانجامد، رشد در پی‌خواهد داشت.
سیاست‌ورزی تقلیدی، بلوغ سیاسی نمی‌دهد، بلکه به پرتگاه بی‌تفاوتی و یکسان‌سازی سیاسی سقوط خواهد کرد.
انتخاباتِ تقلیدی، به دیکتاتوری ختم خواهد شد. عکس مشی امام در انقلاب۵۷ که مشارکت انتخابی بود.
جفا به شخصیت و حیثیت جمهوریت انقلاب است که در ۴۲سالگی آن با استفتا در انتخابات گام برداشت!

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
از شما این انتظار نمی‌رفت!

دفتر رهبری در بیانیه‌ای رسمی، استفتای اعضای ستاد جلیلی درباره انتخاب میان اصلح و صالح‌مقبول را «مردود و بی‌اعتبار» خواند.
مردود اعلام کردن معنایی جز جعل ندارد! درحالی که استفتاکنندگان، پاسخ رسمی سایت رهبری را با کد و تاریخ منتشر کردند.
اگر براستی این استفتا جعلی است چرا جاعلین را بازداشت نمی‌کنند؟!
از نظر نگارنده، نفس این استفتا در بزنگاه انتخابات بی‌خردی‌سیاسی است اما دیگر وقتی چنین استقتایی از سوی دفتر رهبری صادر شده است، باید آن را جعلی و جوانان حزب‌الهی را متهم به جاعلیت کرد؟!
این ظلم به طرفداران جلیلی است.
دفتر رهبری بایستی مدبرانه در فضای انتخاباتی به این استفتا پاسخ نمی‌داد. اما حال که پاسخ داده باید مسئولیت آن را گردن گیرد. نه اینکه از زیر آن شانه خالی کند. ولو آنکه از نظر آنها از این استفتا سواستفاده انتخاباتی شده باشد.
دفتر یک مرجع دینی سیاسی، بایستی این شجاعت را در ارائه نظرات فقهی و سیاسی داشته باشد. نه اینکه چهره جوانان حزب‌الهی را مخدوش کند.
بگذریم که این دست تکذیب‌ها، اعتبار دفتر رهبری را نیز زیر سوال می‌برد.

#جواد_موگویی.
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
در روزگار دهه۶۰، فرزندان برخی از رجال راهی جبهه شدند؛
از مصطفی و مجتبی خامنه‌ای و مهدی و یاسر هاشمی‌رفسنجانی گرفته تا مصطفی‌ناطق‌نوری و محمد مرندی فرزند وزیر بهداشت.برخی حتی شهید هم شدند‌.مثل حسن عرب که پدرش معاون وزیرخارجه بود یا محمد منافی فرزند وزیربهداشت.
بعد از جنگ اما«آقازاده» به ادبیات سیاسی اجتماعی انقلاب افزوده شد. درست از زمانی که مهدی‌ رفسنجانی در۲۳سالگی عضو‌ هییت مدیره سکوهای پارس‌‌جنوبی شد.
هجوم آقازاده‌های‌ِجوان همچنان تا به امروز ادامه پیدا‌ دارد؛از فرزند فرمانده ارتش که پایش به دادگاه اختلاس بانکی باز شد تا دختر وزیر که اختلاس دارویی کرد.
دختران خردسال‌ رجال دهه۶۰ که بزرگ شدند، «دامادها» نیز همتراز آقا‌زاده‌ها شدند.
آقازادگی چنان همه‌گیر شد که وقتی محمدهادی فرزند سیدحسن‌ نصرالله شهید شد، ما نسل سومی‌های انقلاب، حسرت این‌چنین‌ آقازده‌ای را خوردیم. چند سال بعد، خون جهاد مغنیه داغ حسرت‌هایمان را تازه کرد.
چندروز پیش اما شهادت حسن عبدالله‌زاده فرزند رییس حفاظت‌ اطلاعات ناجا شهید شد.
در این کارزار هجوم آقازاده‌ها و دامادها به لیستهای انتخاباتی، شهادت او در سوریه نشان داد که هنوز رجال دهه۶۰زنده‌اند.
باید کلاه از سر برداشت
به احترام این ۴میلیون آرای‌باطله!

رسم بود که آرای باطله در هر دوره تعبیر به کسانی می‌شد که برای عبور از گزینش‌های استخدامی و درج مهر انتخابات در شناسنامه، بالاجبار پای صندوق می‌رفتند و رای سفید می‌انداختند.
سال۸۸ آرای باطله ۴۰۰هزار بود.
سال۹۲ به ۱میلیون ۲۴۰هزار رسید.
سال۹۶ نیز ۱میلیون ۲۰۰هزار شد.
اما امسال به مرز ۴میلیون رسید!
دولت روحانی در افزایش آرای باطله نیز رکورد تاریخ انقلاب را زد!
این افزایش چه معنا و پیامی دارد؟!
دیگر نمی‌توان این ۴میلیون را «آرای اجباری» تحلیل کرد. معنایی مستقل دارد.
اما ابتدا باید به این رای احترام گذاشت!
چراکه، هرچند گله دارند از شیوه‌حکمرانی، تبعیض‌ها و فسادها، و خشمگین‌اند از آبان۹۸ و سفره‌های خالی، لکن از باب آبروداری بازهم پای صندوق آمدند اما نمی‌توانند اعتراض‌شان را سانسور کنند و فریاد نکشند. برای همین، رایِ اعتراضی می‌دهند.
اما همین که هنوز حاکمیت را محرم شنیدن اعتراض‌شان می‌دانند، باید آنرا غنیمت شمرد. هنوز به بن‌بست تحریم نرسیده‌اند و راه جمهوریت را اگرچه تنگ، اما بسته نمی‌‌بینند. و این یعنی هنوز کورسوی امیدی به صدای شنیدن دردهایشان دارند.
پس، باید پای درددلشان نشست‌. کاری که دولت روحانی نکرد و سخن یک‌میلیون و ۲۰۰هزار آرای اعتراضی را به هیچ گرفت تا حالا بیش از ۳برابر شوند!
امیدوارم رییسی این اشتباه را تکرار نکند‌. به اصلاحات بپردازد و آرای باطله را فارغ از گرایش سیاسی‌شان، دوباره به سبد امید بازگرداند. وگرنه این آرای باطله به تحریم انتخابات خواهند رسید.
یکی از شاخص‌های کارآمدی دولت رییسی، می‌تواند کاهش آرای باطله باشد‌.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
تنها ۲.۲درصد،
یعنی یک‌میلیون و ۳۰۰هزار رای،
یعنی در هر صندوق فقط ۲۰رای،
می‌توانست مشارکت انتخابات را ببرد به بالای ۵۱درصد.
راحت‌ می‌شد، در هر صندوق ۲۰رای جعل و تقس کرد میان هر ۴کاندیدا تا «جناب» همتی هم، داد تبعیض سر ندهد!
اصلا می‌شد بنا به مصلحت و برای حفظ نظام! صدای این‌ ۴میلیون آرای باطله را درنیاورد! تا به استهزا کشیده نشود‌.
اما «جمهوری‌اسلامی» این‌چنین نکرد.
این جمهوری‌اسلامی هرچه هست، اهل تقلب نیست.
در برپایی عدالت کمیتش می‌لنگد، اهل فیلتر هم است اما بنای تقلب ندارد. ولو حسن روحانی را با یک‌درصد پیروز اعلام کند.
حاضر است مقبولیتش به زیر خط ۵۰درصد بیاید و سرزنش شود، آرای باطله‌اش به ۴میلیون برسد و ناسزا بشنود، اما دستش به تقلب نمی‌‌رود.
مقبولیت یا مشروعیتش هم به استهزا کشیده شود، اهل دست‌کاری و شعبده‌بازی نیست. این یعنی امانت‌دار است؛ حتی امانتدار آرای باطله.
«جمهوری‌اسلامی» هرچه هست، خوب یا بد، از همان ۱۲بهمن۵۷ اهل تقلب نبود. و هنوز می‌شود رای را به او سپرد و مطمئن بود که همان را می‌خواند؛ بی‌کم‌‌وکسر.

#جواد_موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
امروز بیایید!
به محله سرچشمه، پایین‌تر از میدان بهارستان.
درست ۴۰سال پیش، هوا تازه تاریک شده بود که ناگهان صدایی تهران را برداشت.
۱۰۰نفری زیر آوار بودند.
چند ساعتی طول کشید که تک‌تک‌ جنازه‌ها را بیرون کشیدند.
انفجار، ترور و گلوله، سه‌واژه پرتکرار صفحات روزنامه‌های آن سال‌ها بود. تهران به یک «شهرآشوب» تبدیل شده بود.
اما دهه۶۰ که تمام شد، ماجراهای ترورهای تهران در همان روزنامه‌ها آرشیو شد!
امروز بیایید به همان ساختمانی که ۴۰سال پیش فرو ریخت! تا از سازمان‌مجاهدین‌خلق بشنوید؛ از تابستان خونین سال۶۰ تا اعدام‌های‌ سال۶۷.
سکوت راه‌حل نیست!
باید گفت از آنچه که در دهه۶۰ در خیابان‌های تهران افتاد. تاریخ را باید بی‌کم‌وکاست گفت؛ شجاعانه و منصفانه.
فردا بیایید.
ساعت ۱۷
تهران، میدان بهارستان، نرسیده به چهارراه سرچشمه، انتهای کوچه شهید صیرفی‌پور، یادمان شهدای هفتم‌تیر.


https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
تراژدی تلخ کیمیا و جمهوری‌اسلامی| قسمت۱


همه‌چیز از فرودین۹۵ شروع شد؛ کیمیا قهرمان تکواندوی آسیا شد و با تقدیم مدالش به شهدای مدافع حرم، راهی المپیک۲۰۱۶ شد.
اگرچه مدال برنز المپیک را گرفت اما چون اولین مدال زنان در المپیک بود به او پاداش مدال طلا دادند:
۳۰۰سکه+۱۰هزاردلار+یک‌آپارتمان+۵۰میلیون+پژو پارس

کیمیایِ ۱۸ساله قهرمان ملی شده بود.
اردیبهشت۹۶ او همه را به شرکت در انتخابات‌ ریاست‌جمهوری دعوت کرد. دوماه بعد نقره جهانی را هم گرفت تا در جلسه تحلیف روحانی در کنار دختر رییس‌جمهور در بیت‌رهبری باشد. به خندوانه هم که رفت به رامبد جوان گفت:
«پیام رهبر معظم‌انقلاب را که شنیدم یکی از بهترین لحظات زندگی‌ام بود»
مدال‌آوری دختر ایرانی، تصویری روشن از جامعه ایرانی به دنیا مخابره کرد. این مزیت مدال‌آوری ورزشکاران در همه دنیا است. اما ناگهان تابستان ۹۶ خبری بد به ورزش ایران رسید:
«کیمیا علیزاده باید ۳عمل جراحی کند.»
او به سندرمی نادر در دسته‌‌بیماری‌های تحلیل‌رونده عضلانی «گیلن‌باره» نیز مبتلا شده بود‌؛ سندرم فلج‌کننده و نادر.
وزیر بهداشت شخصا دوبار به عیادت کیمیایِ ایرانی در بیمارستان رفت. فدراسیون تکواندو نیز در بیمارستان برایش جشن تولد گرفت. همه بدنبال بازگشت دوباره او به میادین بودند. حتی در بهمن ماه که سرپا شد، برایش در خیابان‌‌های تهران بیلبوردهایِ آرزوی سلامتی زدند. فدراسیون هم او را بصورت ویژه به اردوی تیم‌ملی دانشجویان برد تا زودتر برای بازی‌های‌ آسیایی جاکارتا آماده شود.
کمیته المپیک او را بعنوان پرچمدار کاروان ایران در جاکارتا هم انتخاب کرد تا دختر ایرانی روحیه بگیرد.
اما یک‌ماه بعد کیمیا در تورنمت کره‌جنوبی شکست خورد. مصدومیت‌ها او را ناآماده کرده بود. بااینحال به تیم‌ملی دعوت شد. ولی این‌بار در مردادماه، رباط‌صلیبی پاره کرد تا پرچمداری کاروان ایران در جاکارتا را از دست بدهد.
آذرماه ۹۷ مسابقات جهانی انگلیس را هم از دست داد. مصدومیت‌ها او را رها نمی‌کرد. دیگر برخی از پایان عمر تکواندوی او می‌گفتند. چندماه بیشتر به المپیک۲۰۲۰ نمانده بود که مصدومیت‌ها او را از انتخابی تیم‌ملی هم محروم کرد تا ناهید کیانی در دی‌ماه۹۸ جای او را در تیم‌ملی بگیرد.
سه‌هفته بعد ناگهان کیمیا از ایران خارج شد و از آلمان درخواست پناهندگی کرد:
«من یکی از میلیون‌ها زن سرکوب شده در ایران هستم که سالهاست هرطور که خواستند بازی‌ام دادند...»
کیمیا از آلمان، هلند و کانادا درخواست کرد با پرچم آنها در انتخابی‌های المپیک۲۰۲۰ شرکت کند. همه عزم او شرکت در المپیک بود:
«فکر می‌کنم در اینجا(آلمان) بتوانم به مدال المپیک و جهانی برسم»
اما هیچ‌یک از این کشورها نپذیرفتند جای ورزشکار خود را به کیمیا بدهند. تا او بناچار بعنوان عضو تیم «پناهندگان فدراسیون‌جهانی تکواندو» در رقابت‌های انتخابی اروپا شرکت کند.
اما بازهم در فروردین ۹۹ در آخرین انتخابی‌ المپیک در بلغارستان شکست خورد و به المپیک نرسید تا همه تلاش‌های او به باد برود.
کرونا اما المپیک را یکسال عقب انداخت. شاید اگر او در ایران می‌ماند، این یک‌سال تعویق المپیک، مصدومیت او را رفع می‌کرد و به انتخابی تیم‌ملی می‌رسید.
ناگهان اما کمیته‌ بین‌المللی المپیک اعلام‌ کرد برای کیمیای پناهنده سهمیه‌ویژه درنظر گرفته و به او جواز شرکت در المپیک۲۰۲۰ می‌دهد!امری بی‌سابقه در تاریخ المپیک!

ادامه دارد...
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
تراژدی تلخ کیمیا و جمهوری‌اسلامی|قسمت۲


بالاخره کیمیا هرطور شده به المپیک رسید یا او را رساندند! عجبا که قرعه اتفاقی! هم او را به ناهید کیانی رساند! سناریو کامل شد:
«دختران ایرانی در برابر هم»
در ایران نیز همه به‌جان هم‌افتادند؛ برخی کیمیا را قربانی عدم‌آزادی و سرکوب زنان در ایران خواندند. برخی دیگر کیمیا را خائن به وطن دانستند.
بنا به آنچه که در این ۵سال بر کیمیا گذشت، او کانون توجه معنوی و مادی حاکمیت ایران بوده است.
کیمیا نیز نه تنها هیچ‌گاه موضعی منتقدانه به فضای سیاسی اجتماعی حاکمیت نداشته بلکه همراه آن نیز بوده؛ مدال‌هایش را به شهدای مدافع‌حرم تقدیم کرده، پیام‌رهبری را بهترین لحظه عمرش خوانده و مردم را به انتخابات دعوت کرده.
حتی یک خط موضع‌گیری سیاسی از کیمیا تا پیش از پناهندگی‌اش دیده نمی‌شود. همه زندگی او تکواندو بوده و بس.
همه آنچه که او را به پناهندگی وا داشت، رفتن به المپیک و رسیدن به مدال بود.
مصدومیت‌های پی‌در‌پی نام او را از تیم‌ملی ایران خط زد. و او برای رسیدن به هدفش راهی جز پناهندگی نداشت. و برای پناهندگی نیز بایستی از سرکوب زنان در ایران می‌گفت.
کسب سهمیه‌ویژه، پاداش همین سخنان بود‌. وگرنه او در انتخابی‌ها باخته بود.
کیمیا شاید اگر می‌دانست کرونا، المپیک۲۰۲۰ را به ۲۰۲۱ می‌رساند، پس از رفع مصدومیت شانسش را در انتخابی تیم‌ملی ایران امتحان می‌کرد و اصلا به کشوری دیگر پناهنده نمی‌شد.
قصه کیمیا یک تراژدی تلخ است؛ هم برای او و هم برای جمهوری‌اسلامی.
برای او، چراکه هرچه زد به در بسته خورد؛ آرزوی مدال المپیک، او را تا پناهندگی و پشت کردن به وطن کشاند و تصویری ناپسند از خود در نظر بخشی از مردم ساخت و دست‌آخر نیز دستش به مدال نرسید.
اما برای حاکمیت ایران نیز تلخ بود؛ دختری برای رسیدن به مدال المپیک، به او رنگ سرکوب‌گری زنان ورزشکار پاشید. )دختری که ۵سال او را ستوده و تقدیر کرده بود، حاصل دست‌رنجش بود و به وجودش افتخار می‌کرد.
سناریوی دوقطبی‌سازی کیمیا در المپیک هرچه بود تمام شد. اما تخم‌ دوپارگی در قلب‌های ما کاشته شد و دوقطبی‌سازی همچنان ادامه دارد. بایستی این را زدود.
راه را برای کیمیای جوان باید بازگذاشت. همه‌ ما گاهی برای رسیدن به هدف‌ها و آرزوهایمان، خط قرمزی‌هایی را رد می‌کنیم. باید بخشید تا خصم از عمیق کردن زخم‌ها در میان ما ناکام بماند.

جواد موگویی
https://www.tg-me.com/joinchat-AAAAAE_4Icq_bMRMOUZ1LA
2025/07/07 06:34:08
Back to Top
HTML Embed Code: