Telegram Web Link
یک‌شب نزدی سری به تنهایی‌هام
تا باز شود دری به تنهایی‌هام
هر روز اضافه می‌شود با هر شعر
تنهاییِ دیگری به تنهایی‌هام

#جلیل_صفربیگی

@poshtehichestan2021
سگ - حال مرا گرفت این خواب خِرفت
باز آمد و کرد هر دو چشمم را خِفت
رفتند سحر  دیازپاهام  به  خواب
جا ماندم و ساربان شترمز نگرفت
#واران
داغیم چون سپند مپرس از بیان ما
در سرمه بال می‌زند امشب فغان ما

عرض‌ِ کمال ما عرق‌آلود خجلت است
ابر است اگر بلند شود آسمان ما

ما را چو شمع باب‌ِ گداز آفریده‌اند
یعنی ز مغز نرم‌تر است استخوان ما

شبنم‌صفت ز بسکه سبکبار می‌رویم
بوی گل است ناقه‌کش کاروان ما

چون شعله سر به عالم بالا نهاده‌ایم
خاشاک وهم نیست حریف عنان ما

شوخی نگاه ما نفروشد چو آینه
عمری‌ست تخته است ز حیرت دکان ما

پرواز ناله نیز به جایی نمی‌رسد
از بس بلند ساخته‌اند آشیان ما

رنگ شکسته آینەی بی‌خودی بس است
یارب زبان ما نشود ترجمان ما

جز داغ نیست مائدەی دستگاه عشق
آتش خورَد کسی‌ که شود میهمان ما

با آنکه ما اسیرِ کمند حوادثیم
عنقاست بی‌نشان به سراغ نشان ما

کو خامشی‌ که شانه‌کش مدعا شود
آشفته است‌ طرەی وضع بیان ما

پیداست راز سینەی ما بیدل از زبان
یک پارەی دل است زبان در دهان ما

#بی‌دل
از تو
به آغوش تو
می‌گریزم!

#عباس_حسین_نژاد

نقاشی اثر ایرینا کالینز
نقاش اسپانیایی
Forwarded from درنگ
رِز رزِ خونّش (ترانه های مازندرانی)
نادعلی فلاح و محمد لوطیج
مجموعه ای از پانصد دوبیتی مازندرانی، همراه با برگردان فارسی و آوانگاری لاتین، با مقدمه ای تحلیلی و جامع در ۳۷۰ صفحه.
نشر میرماه
برای تهیه کتاب و معلومات بیشتر تماس بگیرید
۰۹۱۱۱۰۰۸۹۶۶
ناگاه درآتشت سپندم افتاد
عشق تو به جان بندبندم افتاد
شیرین تر از آنی که تحمل بکنم
یک لحظه تو را دیدم و قندم افتاد
#واران
#طنز
معلوم نکرده
گرگ و میش خود را
این صبح
هنوز با خودش صادق نیست

#واران
#نورباعی
دل به خون می‌غلتد از یاد تبسم‌های یار
همچو آن ‌زخمی‌ که بر رویش نمکدان بشکند
#بی‌دل
یک آینەی خُرد و خمیرم بی تو
در خاطرەهای تو اسیرم بی تو
بی تو به چه کار من می آید بودن
دلواپس آنم که نمیرم بی تو
#واران
شد دیدە به تو
آینەی زندگی ام
ای جیوەی پشت شیشەی من
ای مرگ

#واران
#نورباعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوزاندن دیوان شعر هنگام محاصره شدید
.
فائز ابوشماله، آکادمیک و نویسنده فلسطینی، پس از آن که به دلیل کمبود گاز در نوار غزه در نتیجه بسته شدن گذرگاه‌ها توسط اسرائیل، مجبور به سوزاندن یک مجموعه شعر برای روشن کردن آتش آشپزی شد، از شاعران عرب عذرخواهی کرد.
.
«مجبوریم اشعارمان، تاریخ مان، ادبیاتمان و تمدن مان و انسانیتمان را در آتش بسوزانیم تا بتوانیم غذا و نان بپزیم»
.
منبع: الجزیره
چون غنچه شکفت جان حاصلخیزت
از باغچەی دهان حاصلخیزت
صدبوتەی بوسه می نشاند لب من
برپوست مهربان حاصلخیزت
#واران
نوری که به جان آدمی می‌تابد!
#نقاشی
Warawa
Navid Zardi
              
هر که مست است مست روی علی است
هر چه مستی است از سبوی علی است

تاک را کاشت با دو دست خودش
باده یک قطره از وضوی علی است

ای که پرسیدی آمدم ز کجا
بر تنت گرد و خاک کوی علی است

هر کسی اصل خویش را جوید
به یقین گرم جستجوی علی است

از علی آمده است هر چه که هست
بازگشت همه به سوی علی است

آنچه تنزیل بر محمد شد
با خدا شرح گفتگوی علی است

معنی (اینما تولوا...) چیست
هر طرف رو کنید روی علی است

او خدا نیست نه! خدا او نیست
که خدا هم در آرزوی علی است

هو علی، هو علی، علی، هو هو
دو جهان غرق های و هوی علی است

#واران
شهادت پرنیا عباسی شاعر جوان در حملات اسراییل جنایتکار

با صدهزار افسوس و درد مطلع شدیم «پرنیا عباسی» شاعر جوانی که پیشتر آثاری از او در مجله‌ی وزن‌دنیا منتشر شده بود و در میزگردی که مجله در شماره‌ی ۲۴ خود در دی‌ماه ۱۴۰۱ برگزار کرده بود (با عنوان تحلیل جهان شعری شاعران متولد دهه‌ی هشتاد) شرکت داشت در حملات دیشب اسراییل به تهران، همراه با خانواده‌اش که همه غیرنظامی بودند شهید شده و ناباورانه از میان ما پرکشیده... ضمن ابراز خشم و اندوه‌مان از فنا‌ شدن جان‌های عزیزی چون پرنیا که سراسر شعر و شور زندگی بود، همدرد جامعه‌ی شعری ایران در فقدان این استعداد از دست شده هستیم.
▪️
▪️

#پرنیا_عباسی
Forwarded from شفیعی کدکنی
ایران از پای نمی‌اُفتد، می‌تپد و چون قُقنوس از خاکستر خود برمی‌خیزد؛ مانندِ دُلفین جَست می‌زند و پیدا می‌شود و نهان می‌شود، و باز از نو پدیدار. هر کجا که گمان کنید که نیست، درست همانجا هست، در هر لباس، هر سیما، چه در زربفت و چه در کرباس، چه گویا و چه خاموش.

هزاران هزار صدا در خرابه‌هایِ تو پیچید که: «دیوان آمد، دیوان آمد!» این صدا در خرابه‌هایِ دیگر نیز پیچیده‌ است و گوشِ روزگار با آن آشناست؛ ولی دیوان می‌آیند و می‌روند، غولان می‌آیند و می‌روند، دوالپایان پاورچین پاورچین می‌گذرند، و آن روندهٔ بزرگ که ایران نام دارد، می‌ماند.
محمد‌علی اسلامی ندوشن
برگرفته از فصلنامهٔ هستی، تابستانِ ۱۳۷۲ خورشیدی، صص ۱۸۴–۱۸۳

#ایران
واران
شهادت پرنیا عباسی شاعر جوان در حملات اسراییل جنایتکار با صدهزار افسوس و درد مطلع شدیم «پرنیا عباسی» شاعر جوانی که پیشتر آثاری از او در مجله‌ی وزن‌دنیا منتشر شده بود و در میزگردی که مجله در شماره‌ی ۲۴ خود در دی‌ماه ۱۴۰۱ برگزار کرده بود (با عنوان تحلیل جهان…
«ستاره ی خاموش»

برای هر دو گریستم
برای تو
و خودم

ستاره های اشکم را
در آسمانت فوت میکنی
در دنیای تو
رهایی نور
در دنیای من
بازی سایه‌ها
در جایی
من و تو تمام می‌شویم
زیباترین شعر جهان
لال می‌شود
در جایی
تو شروع می‌شوی
نجوای زندگی را
فریاد می‌کنی
در هزار جا
من به پایان می‌رسم
می‌سوزم
می‌شوم ستاره ای خاموش
که در آسمانت
دود می‌شود.

#پرنیا_عباسی
Forwarded from Aliakbar Yaghitabar
وطن ای گرامی‌تر از هرچه هست
تو مهمانسرا نیستی خانه‌ای
بمیرم ولیکن نبینم که تو
لگدکوب اسبان بیگانه‌ای

یاغی‌تبار
@aliakbaryaghitabar
2025/07/10 15:30:09
Back to Top
HTML Embed Code: