Forwarded from درنگ
هرچه می در جان این جام سفالی ریخته
عشق،این ساقی مست لا ابالی ریخته
هرچه مینوشیم از روز ازل پر مانده است
هفت اقیانوس در این جام خالی ریخته
میتوان هردوجهان را دید ازچشمان تو
آن قدر در جام جان تو زلالی ریخته
ماه یک چشم تو و خورشید چشم دیگرت
عشق طرح چشمهایت را چه عالی ریخته!
حیرت اندر حیرت اندر حیرت اندر حیرت است
کی رسیده عشق در چشم تو کالی ریخته؟
بازفنجان دلم افتاد از دستان تو
تکه تکه تکههایش روی قالی ریخته
دود دنیا را گرفته باز انگاری کسی
هیزم تر توی خورشید زغالی ریخته
#واران
عشق،این ساقی مست لا ابالی ریخته
هرچه مینوشیم از روز ازل پر مانده است
هفت اقیانوس در این جام خالی ریخته
میتوان هردوجهان را دید ازچشمان تو
آن قدر در جام جان تو زلالی ریخته
ماه یک چشم تو و خورشید چشم دیگرت
عشق طرح چشمهایت را چه عالی ریخته!
حیرت اندر حیرت اندر حیرت اندر حیرت است
کی رسیده عشق در چشم تو کالی ریخته؟
بازفنجان دلم افتاد از دستان تو
تکه تکه تکههایش روی قالی ریخته
دود دنیا را گرفته باز انگاری کسی
هیزم تر توی خورشید زغالی ریخته
#واران
Forwarded from یـــــــــڪ جرعہ شـــــــعــــر
لب نیست که بسته پسته ی خام است این
چشمک زد و خندید که بادام است این
بیت لب من مقابل بیت لبش
تصحیح رباعیات خیام است این
#جلیل_صفربیگی
چشمک زد و خندید که بادام است این
بیت لب من مقابل بیت لبش
تصحیح رباعیات خیام است این
#جلیل_صفربیگی
دوش از نظر خیال تو دامنکشان گذشت
اشک آنقدر دوید ز پی کز فغان گذشت
تا پر فشاندهایم ز خود هم گذشتهایم
دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت
دارد غبار قافله ی ناامیدیام
از پا نشستنی که ز عالم توان گذشت
برق و شرار محمل فرصت نمیکشد
عمری نداشتم که بگویم چهسان گذشت
تا غنچه دم زند ز شکفتن بهار رفت
تا ناله گل کند ز جرس کاروان گذشت
بیرون نتاختهست ازین عرصه هیچ کس
واماندنیست اینکه تو گویی فلان گذشت
ای معنی، آب شو که ز ننگ شعور خلق
انصاف نیز آب شد و از جهان گذشت
یک نقطه پل ز آبله ی پا کفایت است
زین بحر همچو موجِ گهر میتوان گذشت
گر بگذری ز کشمکش چرخ، واصلی
محو نشانه است چو تیر از کمان گذشت
واماندگی ز عافیتم بینیاز کرد
بال آنقدر شکست که از آشیان گذشت
طی شد بساط عمر به پای شکست رنگ
بر شمع یک بهار، گل زعفران گذشت
دلدار رفت و من به وداعی نسوختم
یارب چه برق بر من آتش به جان گذشت؟
تمکین کجا به سعی خرامت رضا دهد؟
کم نیست اینکه نام توام بر زبان گذشت
بیدل چه مشکل است ز دنیا گذشتنم
یک ناله داشتم که ز هفت آسمان گذشت
#بیدل
اشک آنقدر دوید ز پی کز فغان گذشت
تا پر فشاندهایم ز خود هم گذشتهایم
دنیا غم تو نیست که نتوان از آن گذشت
دارد غبار قافله ی ناامیدیام
از پا نشستنی که ز عالم توان گذشت
برق و شرار محمل فرصت نمیکشد
عمری نداشتم که بگویم چهسان گذشت
تا غنچه دم زند ز شکفتن بهار رفت
تا ناله گل کند ز جرس کاروان گذشت
بیرون نتاختهست ازین عرصه هیچ کس
واماندنیست اینکه تو گویی فلان گذشت
ای معنی، آب شو که ز ننگ شعور خلق
انصاف نیز آب شد و از جهان گذشت
یک نقطه پل ز آبله ی پا کفایت است
زین بحر همچو موجِ گهر میتوان گذشت
گر بگذری ز کشمکش چرخ، واصلی
محو نشانه است چو تیر از کمان گذشت
واماندگی ز عافیتم بینیاز کرد
بال آنقدر شکست که از آشیان گذشت
طی شد بساط عمر به پای شکست رنگ
بر شمع یک بهار، گل زعفران گذشت
دلدار رفت و من به وداعی نسوختم
یارب چه برق بر من آتش به جان گذشت؟
تمکین کجا به سعی خرامت رضا دهد؟
کم نیست اینکه نام توام بر زبان گذشت
بیدل چه مشکل است ز دنیا گذشتنم
یک ناله داشتم که ز هفت آسمان گذشت
#بیدل
رودم که به این روانی عاشق هستم
می جوشم و در جوانی عاشق هستم
شرمنده!زیاد زحمتت داده دلم
تو این همه می توانی عاشق هستم؟
#واران
#قدم_زدن_در_عدم
می جوشم و در جوانی عاشق هستم
شرمنده!زیاد زحمتت داده دلم
تو این همه می توانی عاشق هستم؟
#واران
#قدم_زدن_در_عدم
Forwarded from درنگ
محمد لوطیج
دهان بگردان در دهان من / سرخ
درخت بنویسم ات که طمع نکند کسی در قد بلند تو/ سرو
بنویسم ات وسط اتاق دورت بگردم
و تو کجایی ای زیباتر از انقلاب زنانه!
بزنی زیر آوازي که با "قمر" اشتباهت بگیرند
فاصله را برگردانیم به خط بلندی که از دهانت بیفتد / چه عرقریزانی!
دست ببرم در شکل شانه های تو
که خواب هدهد است
عزا، نیامدن و لب پایین است
کجای قصه را اشتباه آمده ایم
که همسایه هامان گوشت خوارانند؟
چقدر رنگ مورد علاقه آت قرمز است پاپلی!
من حق دارم مرگی آرام بخواهم
و به هیچ پرسشی، پاسخ ندهم.
#محمد_لوطیج
https://www.tg-me.com/derangeadabi
دهان بگردان در دهان من / سرخ
درخت بنویسم ات که طمع نکند کسی در قد بلند تو/ سرو
بنویسم ات وسط اتاق دورت بگردم
و تو کجایی ای زیباتر از انقلاب زنانه!
بزنی زیر آوازي که با "قمر" اشتباهت بگیرند
فاصله را برگردانیم به خط بلندی که از دهانت بیفتد / چه عرقریزانی!
دست ببرم در شکل شانه های تو
که خواب هدهد است
عزا، نیامدن و لب پایین است
کجای قصه را اشتباه آمده ایم
که همسایه هامان گوشت خوارانند؟
چقدر رنگ مورد علاقه آت قرمز است پاپلی!
من حق دارم مرگی آرام بخواهم
و به هیچ پرسشی، پاسخ ندهم.
#محمد_لوطیج
https://www.tg-me.com/derangeadabi
Telegram
درنگ
شعر و درباره ی شعر
.
ارتباط با ادمین و ارسال اثر👇
https://www.tg-me.com/derangadbi
.
ارتباط با ادمین و ارسال اثر👇
https://www.tg-me.com/derangadbi
