🔻بهروز سپیدنامە:این متن را می توان همین طور ادامە داد و بهروزهای سپیدنامەی بیشتری به آن افزود.بهروزسپیدنامەی خوشنویس ، بهروزسپیدنامەی نقاش، بهروزسپیدنامەی جامعەشناس، بهروز سپیدنامەی استاد دانشگاه و....من اما همەی این بهروزها را دوست دارم و از همه بیشتر ،بهروز سپیدنامەی دوست داشتنی، خوش خلق، خوش برخورد، مهربان،دلسوز، متواضع، نیکوکار، خوش قلب، مومن ، متعهد ، و....را دوست تردارم. از افتخارات من کە همواره به آن بالیدەام، شاگردی این استاد فرزانە بودە و هست.خدا را بابت وجود ذیجودش شاکرم و برایش بهترین هارا آرزومندم.
دنیا و هرآنچه هست در آن، او راست
آنگونه که میکند جدا، مو از ماست
او راست دو دست و هر دو دست او راست
انداخته دور گردنم آنها را
#واران
«یار را دو دست است
اما چندان که بجویی
چپ نیابی
هر دو دستاش
راست است.»
#مقالات_شمس
#مستعلیق
آنگونه که میکند جدا، مو از ماست
او راست دو دست و هر دو دست او راست
انداخته دور گردنم آنها را
#واران
«یار را دو دست است
اما چندان که بجویی
چپ نیابی
هر دو دستاش
راست است.»
#مقالات_شمس
#مستعلیق
از قضا بر خوان ممسک گر کسی نان بشکند
تا قیامت منتش بی سنگ دندان بشکند
راحت اهل وفا خواهی مخواه آزار دل
تا مباد این شیشه بزم میپرستان بشکند
اینچنین کز عاجزی بیدستوپا افتادهایم
رنگ هم از سعی ما مشکل که آسان بشکند
بحر لبریز سرشک از پیچوتاب موجهاست
آب میگردد در آن چشمی که مژگان بشکند
زیر چرخ آرامها یکسر کمینگاه رم است
گرد ما آن به که بیرون زین بیابان بشکند
ساغر قربانیان از گردش افتادهست، کاش
دور مژگانی خمار چشم حیران بشکند
وحشتی دارم درین گلشن که چون اوراق گل
رنگ اگر در گردش آرم طرف دامان بشکند
یک تأمل گر شود صرف خیال نیستی
ای بسا گردن که از بار گریبان بشکند
عجز بنیادی، بر اسباب تجمّل ناز چند
رنگ میباید کلاه ناتوانان بشکند
در گلستانی که نالد بیدل از شوق رخت
آه بلبل خار در چشم بهاران بشکند
#بیدل
تا قیامت منتش بی سنگ دندان بشکند
راحت اهل وفا خواهی مخواه آزار دل
تا مباد این شیشه بزم میپرستان بشکند
اینچنین کز عاجزی بیدستوپا افتادهایم
رنگ هم از سعی ما مشکل که آسان بشکند
بحر لبریز سرشک از پیچوتاب موجهاست
آب میگردد در آن چشمی که مژگان بشکند
زیر چرخ آرامها یکسر کمینگاه رم است
گرد ما آن به که بیرون زین بیابان بشکند
ساغر قربانیان از گردش افتادهست، کاش
دور مژگانی خمار چشم حیران بشکند
وحشتی دارم درین گلشن که چون اوراق گل
رنگ اگر در گردش آرم طرف دامان بشکند
یک تأمل گر شود صرف خیال نیستی
ای بسا گردن که از بار گریبان بشکند
عجز بنیادی، بر اسباب تجمّل ناز چند
رنگ میباید کلاه ناتوانان بشکند
در گلستانی که نالد بیدل از شوق رخت
آه بلبل خار در چشم بهاران بشکند
#بیدل
▪️دکترحبیب الله بخشوده
نگاهی به کتاب "مستعلیق" سروده جلیل صفربیگی
"مستعلیق" نوبرانه ای تازه از سه دفتر شعر استاد جلیل صفربیگی،رباعی سرای توانای معاصر است که سه دفتر متفاوت از رباعی ها
و نورباعی های او را در خود جا داده است. مدخل کتاب به مقدمه ای زیبا از استادسیدعلی میرافضلی آراسته شده است و درادامه سه دفتر"مستعلیق"،" درسرگم" و" ای همە تو "آمده است ."مستعلیق" را انتشارات بلم در ۱۹۰ صفحه و در شمارگان ۱۰۰ نسخه به چاپ رسانده است.
عنوان کتاب نامي منحصر به فرد و از بازی های زبانی شاعر نشات می گیرد و یاد آور خط نستعلیق و روایتی موجز از مست بودن و در تعلیق قرار گرفتن است.عنوانی که گوشەی چشمی به مضامین عرفانی دفتر اول این کتاب دارد.
دفتر اول کتاب "مستعلیق"،کاری جدید از سرایندەی این کتاب است که جملات و عبارات کوتاه و بلند کتابهای عرفانی و گاه تاریخی را در قالب رباعی ریخته و طرحی نو به کلام بزرگان داده است.این کار جدید ترجمه نیست اما ترجمان دو روح مشترک می تواند باشد.ترجمانی از کلام منثور عرفا و ذوق شاعر مستعلیق که گاه کلام بزرگان را در تصرف خود درآورده و گاه آینه ای صیقلی است تا بتواند آن سخنان ارجمند را به شکلی موزون و مخیل بازتاباند و به جامعەی ادبی امروز و مخاطبان جدی شعر عرضه نماید.
"مستعلیق "شصت و هفت رباعی دارد و متاثر از امهات متون عرفانی و تاریخی نظیر تذکرة الاولیاء، فیه مافیه،مقالات شمس،مجالس سبعه،کشف الاسرار و عده الابرار،نامه های عین القضات،رسالة الطیر،تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشاست.با این همه توجه شاعر به دو متن عرفانی بیشتر از سایر متون بوده است.نخست تذکرة الاولیا عطار با سی و پنج رباعی و دوم مقالات شمس با ده رباعی.
چند رباعی از بین رباعی های این دفتر چند رباعی امروزی تر و در تصرف اندیشەی شاعر مستعلیق است که دو نمونه از آن را در ادامه می آورم.
هر چند که آغوش تو از گارد پر است
از عشق تو سینەی من از کارد پراست
کم طاقتی و حرف دل من بسیار
بد جور دهان شعرم از آرد پر است
▪️▪️▪️▪️▪️
پر پیچ و خم است و موتر از باریکی
از من تا خود راه به این نزدیکی
ای نور!بگو تو از کجا آمده ای؟
داری به کجا می روی ای تاریکی؟
صفربيگي در دفتر دوم کتاب" مستعلیق ؛یعنی" درسرگم" ادامەی شگردهای سالهای اخیرش درباعی سرایی را تجربه می کند.
و از ظرفیت کلمات در شعرهایش بهره می برد بازی های زبانی که به نوعی تولید کلمات می انجامد و کلماتی را باز تولید می کند که طعم شعر و ترانه دارند.کلماتی که در فرهنگ لغات زبان فارسی جایی ندارد اما می توانند در فرهنگ واژگان شعری جلیل صفربیگی،برای خود جایی باز کنند و برگه ای منحصر به فرد در دفتر شعرهای او به حساب بیایند.
مثلا "گمگمه "به جای "جمجمه"پریستار"صورتی تازه از "پرستار"یا واژەی " شن - آه" صورتی قدمایی از شناه" یا شنا.
دفتر "در سر گم "به لحاظ مضمون و محتوا،تامین کننده نظر شاعر در پیدا کردن سوژه های جدید و بسط آن نه در چهار مصراع متوالی که در مجموعه ای از رباعی هاست.موضوعی که در سبک هندی در یک بیت به اتمام می رسد.
مضامینی مانند: زندگی،مرگ،امید،عشق،حوا،ناجوانمردی،شعر و سنگ و کوه.
او در سرایش شعر مفسر دانا و جزیی نگریست. که به خوبی سوژه را می پروراند.چنانکه می توان بعضی از رباعی های او را به عنوان ماندگارترین رباعی ها در حافظەی خود نگه داشت.
▫️سوژه ی ناجوانمردی
بسیار دقیق می زند بر آدم
بدجور عمیق می زند بر آدم
با بخیه نمی توان به هم آوردش
زخمی که رفیق می زند برآدم
▪️▪️▪️▪️
▫️سوژەی حوا و آدم
آوارەی کوه و دشت و صحرا حواست
تبعیدی بی هراس و پروا حواست
بستند به او تهمت سیب و گندم
مظلوم ترین آدم دنیا حواست
▪️▪️▪️▪️
▫️سوژه ی فقر
باید که زجسم جان بیارم بیرون
شاید بيتی روان بیارم بیرون
من از شکم کدام یک ازکلمات
روزی دوسه لقمه نان بیارم بیرون؟
▫️سوژەی عشق و توصيف معشوق
لب نیست که بسته،پستەی خام است این
چشمک زد و خندید که بادام است این
بیت لب من مقابل بیت لبش
تصحیح رباعیات خیام است این
صفربیگی در دفتر" درسرگم "کنایه هایی طنز آمیز به ریشەی اندیشه های شکل گرفته و معهود زده و نوعی آیرونی مدرن را در قالب کلمات به نمایش گذاشته است.
مثلا در این رباعی ها:
خود را همه جا خلیفه می پندارد
سر سلسلەی حيات می انگارد
زد بیل به خاک عشق و ...آدم لولید
هر باغچه ای کرم خودش را دارد
▪️▪️▪️
گفتیم که " تاج و تختتان را ببرید
نگاهی به کتاب "مستعلیق" سروده جلیل صفربیگی
"مستعلیق" نوبرانه ای تازه از سه دفتر شعر استاد جلیل صفربیگی،رباعی سرای توانای معاصر است که سه دفتر متفاوت از رباعی ها
و نورباعی های او را در خود جا داده است. مدخل کتاب به مقدمه ای زیبا از استادسیدعلی میرافضلی آراسته شده است و درادامه سه دفتر"مستعلیق"،" درسرگم" و" ای همە تو "آمده است ."مستعلیق" را انتشارات بلم در ۱۹۰ صفحه و در شمارگان ۱۰۰ نسخه به چاپ رسانده است.
عنوان کتاب نامي منحصر به فرد و از بازی های زبانی شاعر نشات می گیرد و یاد آور خط نستعلیق و روایتی موجز از مست بودن و در تعلیق قرار گرفتن است.عنوانی که گوشەی چشمی به مضامین عرفانی دفتر اول این کتاب دارد.
دفتر اول کتاب "مستعلیق"،کاری جدید از سرایندەی این کتاب است که جملات و عبارات کوتاه و بلند کتابهای عرفانی و گاه تاریخی را در قالب رباعی ریخته و طرحی نو به کلام بزرگان داده است.این کار جدید ترجمه نیست اما ترجمان دو روح مشترک می تواند باشد.ترجمانی از کلام منثور عرفا و ذوق شاعر مستعلیق که گاه کلام بزرگان را در تصرف خود درآورده و گاه آینه ای صیقلی است تا بتواند آن سخنان ارجمند را به شکلی موزون و مخیل بازتاباند و به جامعەی ادبی امروز و مخاطبان جدی شعر عرضه نماید.
"مستعلیق "شصت و هفت رباعی دارد و متاثر از امهات متون عرفانی و تاریخی نظیر تذکرة الاولیاء، فیه مافیه،مقالات شمس،مجالس سبعه،کشف الاسرار و عده الابرار،نامه های عین القضات،رسالة الطیر،تاریخ بیهقی و تاریخ جهانگشاست.با این همه توجه شاعر به دو متن عرفانی بیشتر از سایر متون بوده است.نخست تذکرة الاولیا عطار با سی و پنج رباعی و دوم مقالات شمس با ده رباعی.
چند رباعی از بین رباعی های این دفتر چند رباعی امروزی تر و در تصرف اندیشەی شاعر مستعلیق است که دو نمونه از آن را در ادامه می آورم.
هر چند که آغوش تو از گارد پر است
از عشق تو سینەی من از کارد پراست
کم طاقتی و حرف دل من بسیار
بد جور دهان شعرم از آرد پر است
▪️▪️▪️▪️▪️
پر پیچ و خم است و موتر از باریکی
از من تا خود راه به این نزدیکی
ای نور!بگو تو از کجا آمده ای؟
داری به کجا می روی ای تاریکی؟
صفربيگي در دفتر دوم کتاب" مستعلیق ؛یعنی" درسرگم" ادامەی شگردهای سالهای اخیرش درباعی سرایی را تجربه می کند.
و از ظرفیت کلمات در شعرهایش بهره می برد بازی های زبانی که به نوعی تولید کلمات می انجامد و کلماتی را باز تولید می کند که طعم شعر و ترانه دارند.کلماتی که در فرهنگ لغات زبان فارسی جایی ندارد اما می توانند در فرهنگ واژگان شعری جلیل صفربیگی،برای خود جایی باز کنند و برگه ای منحصر به فرد در دفتر شعرهای او به حساب بیایند.
مثلا "گمگمه "به جای "جمجمه"پریستار"صورتی تازه از "پرستار"یا واژەی " شن - آه" صورتی قدمایی از شناه" یا شنا.
دفتر "در سر گم "به لحاظ مضمون و محتوا،تامین کننده نظر شاعر در پیدا کردن سوژه های جدید و بسط آن نه در چهار مصراع متوالی که در مجموعه ای از رباعی هاست.موضوعی که در سبک هندی در یک بیت به اتمام می رسد.
مضامینی مانند: زندگی،مرگ،امید،عشق،حوا،ناجوانمردی،شعر و سنگ و کوه.
او در سرایش شعر مفسر دانا و جزیی نگریست. که به خوبی سوژه را می پروراند.چنانکه می توان بعضی از رباعی های او را به عنوان ماندگارترین رباعی ها در حافظەی خود نگه داشت.
▫️سوژه ی ناجوانمردی
بسیار دقیق می زند بر آدم
بدجور عمیق می زند بر آدم
با بخیه نمی توان به هم آوردش
زخمی که رفیق می زند برآدم
▪️▪️▪️▪️
▫️سوژەی حوا و آدم
آوارەی کوه و دشت و صحرا حواست
تبعیدی بی هراس و پروا حواست
بستند به او تهمت سیب و گندم
مظلوم ترین آدم دنیا حواست
▪️▪️▪️▪️
▫️سوژه ی فقر
باید که زجسم جان بیارم بیرون
شاید بيتی روان بیارم بیرون
من از شکم کدام یک ازکلمات
روزی دوسه لقمه نان بیارم بیرون؟
▫️سوژەی عشق و توصيف معشوق
لب نیست که بسته،پستەی خام است این
چشمک زد و خندید که بادام است این
بیت لب من مقابل بیت لبش
تصحیح رباعیات خیام است این
صفربیگی در دفتر" درسرگم "کنایه هایی طنز آمیز به ریشەی اندیشه های شکل گرفته و معهود زده و نوعی آیرونی مدرن را در قالب کلمات به نمایش گذاشته است.
مثلا در این رباعی ها:
خود را همه جا خلیفه می پندارد
سر سلسلەی حيات می انگارد
زد بیل به خاک عشق و ...آدم لولید
هر باغچه ای کرم خودش را دارد
▪️▪️▪️
گفتیم که " تاج و تختتان را ببرید
از این بَر و بوم رختتان را ببرید
گفتند به ما کلاغ های پر رو
" از لانەی ما درختان را ببرید"
دفتر "در سرگم" سرشار از تصاویر شاعرانه و آنات زیبای شعر است و شاعر،گاه بی اعتنا به زبان امروز به زيبايي های محتوایی و بلاغت کلام اندیشیده است و این واژگان را در هم آغوشی با کلمات ملموس امروز پیوند داده است
کلماتی مانند : بگریم،ابریق،فراق،کونین،خرگاه،عیش مدام،مفتون، کتم عدم
در کنار واژه هایی مانند: کنسرت،قسط،کرو کودیل،خانه ی سالمند،سق زدن،کفشدوزک
اما دفتر سوم مستعلیق با عنوان" ای همه تو"
با ۹۹ نو رباعی،دفتری رنگارنگ از تازه های شعر صفربیگی است.قالبی که نوعی رباعی هایکو وار را در اوزان شکسته آزموده است و پیش از این استاد جلیل صفربیگی در مورد پیدایش این نوع از رباعی در مطبوعات ادبی و صفحات مجازی مطالبی منتشر کرده است.
اگر چه نظرات مختلفی از طرف شاعران و پژوهشگران عرصه ی ادبیات راجع به عنوان نو رباعی و ساختار آن به دنیای شعر و ادب
عرضه و در نقد آن به اندازەی کافی قلم فرسایی شده است اما نو رباعی امروز در بین شاعران معاصر و رباعی سرایان جوان و پیشرو طرفدارانی دارد،چنانکه خالق نو رباعی،نمونه هایی از این آثار را در کانال های تلگرامی " واران " و "رباعی،نورباعی" منتشر کردەاست.
دفتر آخر کتاب" مستعلیق" به امروز نزدیک تر است و آنات آن پر از بلوغ فکری و تعالی محتوایی،زبانی و بیانی است.نورباعی های مستلعیق،واژه های مکشوف جدیدی از جلیل را در مقابل چشم های ما قرار داده است.
دهن گچی،به جای دهن کجی و یا دریغچه،کە از ترکیب دریغ و دریچه خلق شدە،مستعلیق به جای نستعليق و یا اژدهائو،برساخته ای از اژدها .
آجر
دهن پنجره ها را
جر داد
دیوار
به در
دهن گچی کرد فقط
▪️▪️▪️
انگار که با شراب
تحریر شده
خط لب تو چقدر مستعلیق است.
جلیل صفربیگی فقط خالق زیبایی های شاعرانه و یا جستجوگر واژگان و ترکیبات نیست او به اندیشیدن کمتر از کلمات فکر نمی کند.به طور مثال نوع آفرینش آدمی که منشا آن از اتم است در نظرگاه او به تکرار رسیده است.
ما از عدم
از اتم
به هست آمده ایم
ذریه ی این ذره کوچک هستیم.
▪️▪️▪️
یک هسته شکافت
شد شکفته هستی
از یک اتمیم ما همه
تام و تمام
بداعت او در هنجار شکنی ها و شکستن کلان روایتها هم دیدنی است.
چون شاخه گل رزی
که در لیوان است
چاقوی تو
ریشه می زند در قلبم
🔻🔻🔻
کو کشتی نوح
تا سوارش بشویم؟
دنیا همه را
سراب برداشته است.
نو رباعی های این دفتر گاهی،به شدت به هایکو تنه می زنند.نمونه های زیر شاهد این مدعا هستند:
سیزیف شده
تمام عمرش
حلزون
بر دوش کشیده
سرنوشت خود را
▪️▪️▪️
چون سنگ
به تنهایی خود
تکیه بزن
سر را بگذار
روی زانوی خودت
▪️▪️▪️
گیسوی تو
رودخانەی خودکشی است
هر روز
جنازه ای از آن می گیرند.
در پایان این نوشتار، آرزوی خلق مجموعه های تازه تر از استاد جلیل صفربیگی،شاعر نو اندیش معاصر دارم.
@poem_abrangha
گفتند به ما کلاغ های پر رو
" از لانەی ما درختان را ببرید"
دفتر "در سرگم" سرشار از تصاویر شاعرانه و آنات زیبای شعر است و شاعر،گاه بی اعتنا به زبان امروز به زيبايي های محتوایی و بلاغت کلام اندیشیده است و این واژگان را در هم آغوشی با کلمات ملموس امروز پیوند داده است
کلماتی مانند : بگریم،ابریق،فراق،کونین،خرگاه،عیش مدام،مفتون، کتم عدم
در کنار واژه هایی مانند: کنسرت،قسط،کرو کودیل،خانه ی سالمند،سق زدن،کفشدوزک
اما دفتر سوم مستعلیق با عنوان" ای همه تو"
با ۹۹ نو رباعی،دفتری رنگارنگ از تازه های شعر صفربیگی است.قالبی که نوعی رباعی هایکو وار را در اوزان شکسته آزموده است و پیش از این استاد جلیل صفربیگی در مورد پیدایش این نوع از رباعی در مطبوعات ادبی و صفحات مجازی مطالبی منتشر کرده است.
اگر چه نظرات مختلفی از طرف شاعران و پژوهشگران عرصه ی ادبیات راجع به عنوان نو رباعی و ساختار آن به دنیای شعر و ادب
عرضه و در نقد آن به اندازەی کافی قلم فرسایی شده است اما نو رباعی امروز در بین شاعران معاصر و رباعی سرایان جوان و پیشرو طرفدارانی دارد،چنانکه خالق نو رباعی،نمونه هایی از این آثار را در کانال های تلگرامی " واران " و "رباعی،نورباعی" منتشر کردەاست.
دفتر آخر کتاب" مستعلیق" به امروز نزدیک تر است و آنات آن پر از بلوغ فکری و تعالی محتوایی،زبانی و بیانی است.نورباعی های مستلعیق،واژه های مکشوف جدیدی از جلیل را در مقابل چشم های ما قرار داده است.
دهن گچی،به جای دهن کجی و یا دریغچه،کە از ترکیب دریغ و دریچه خلق شدە،مستعلیق به جای نستعليق و یا اژدهائو،برساخته ای از اژدها .
آجر
دهن پنجره ها را
جر داد
دیوار
به در
دهن گچی کرد فقط
▪️▪️▪️
انگار که با شراب
تحریر شده
خط لب تو چقدر مستعلیق است.
جلیل صفربیگی فقط خالق زیبایی های شاعرانه و یا جستجوگر واژگان و ترکیبات نیست او به اندیشیدن کمتر از کلمات فکر نمی کند.به طور مثال نوع آفرینش آدمی که منشا آن از اتم است در نظرگاه او به تکرار رسیده است.
ما از عدم
از اتم
به هست آمده ایم
ذریه ی این ذره کوچک هستیم.
▪️▪️▪️
یک هسته شکافت
شد شکفته هستی
از یک اتمیم ما همه
تام و تمام
بداعت او در هنجار شکنی ها و شکستن کلان روایتها هم دیدنی است.
چون شاخه گل رزی
که در لیوان است
چاقوی تو
ریشه می زند در قلبم
🔻🔻🔻
کو کشتی نوح
تا سوارش بشویم؟
دنیا همه را
سراب برداشته است.
نو رباعی های این دفتر گاهی،به شدت به هایکو تنه می زنند.نمونه های زیر شاهد این مدعا هستند:
سیزیف شده
تمام عمرش
حلزون
بر دوش کشیده
سرنوشت خود را
▪️▪️▪️
چون سنگ
به تنهایی خود
تکیه بزن
سر را بگذار
روی زانوی خودت
▪️▪️▪️
گیسوی تو
رودخانەی خودکشی است
هر روز
جنازه ای از آن می گیرند.
در پایان این نوشتار، آرزوی خلق مجموعه های تازه تر از استاد جلیل صفربیگی،شاعر نو اندیش معاصر دارم.
@poem_abrangha
با عشق طلسم خویش را باطل کن
از بند خودت رها شو، کم دلدل کن
جان را ز کدورت خودت پاک نما
ای سنگ! برو آینهای حاصل کن
#واران
همه خلاصۀ گفتِ انبیا این است که:
« آیینهای حاصل کن.»
#مقالات_شمس
#مستعلیق
از بند خودت رها شو، کم دلدل کن
جان را ز کدورت خودت پاک نما
ای سنگ! برو آینهای حاصل کن
#واران
همه خلاصۀ گفتِ انبیا این است که:
« آیینهای حاصل کن.»
#مقالات_شمس
#مستعلیق
عین عدمند اگر وجودی دارند
چون سوختنِ بدون دودی دارند
خون همهی جانوران سرخ بُوَد
عشاق ولی خون کبودی دارند
#واران
گفت:
"خون همه جانوران سرخ بُوَد و خونِ عاشقان کبود."
#ابوالحسن_خرقانی
#مستعلیق
چون سوختنِ بدون دودی دارند
خون همهی جانوران سرخ بُوَد
عشاق ولی خون کبودی دارند
#واران
گفت:
"خون همه جانوران سرخ بُوَد و خونِ عاشقان کبود."
#ابوالحسن_خرقانی
#مستعلیق
Forwarded from اکرام بسیم
اتفاقاً عشق مشکل نیست
یک کلیکِ ساده روی صفحۀ گوشی:
«دوستت دارم!»
زیر آن، یک قلب قرمز مىگذارد
با کلیکی نرم
دستِ مشتاقی که آن پُشت است
عشق، کارِ قلب، دیگر نیست
کارِ انگشت است!
#سیدعلی_میرافضلی
یک کلیکِ ساده روی صفحۀ گوشی:
«دوستت دارم!»
زیر آن، یک قلب قرمز مىگذارد
با کلیکی نرم
دستِ مشتاقی که آن پُشت است
عشق، کارِ قلب، دیگر نیست
کارِ انگشت است!
#سیدعلی_میرافضلی
"خەولوان"منتشر شد
"خەولوان"نخستین مجموعەی شعر کوردی من ، در 209 صفحە شامل 171قطعە شعر در قالب های غزل ، رباعی و نورباعیست.این مجموعە با تلاش های دوستان عزیزم آقایان فرهادشاهمرادیان و حسین شکربیگی در حوزەهنری استان و محمدمرادی نصاری مدیر نشر وزین باشور، به شکلی شایستە،چاپ و منتشر شدە است.از این عزیزان سپاسگزارم.
"خەولوان"نخستین مجموعەی شعر کوردی من ، در 209 صفحە شامل 171قطعە شعر در قالب های غزل ، رباعی و نورباعیست.این مجموعە با تلاش های دوستان عزیزم آقایان فرهادشاهمرادیان و حسین شکربیگی در حوزەهنری استان و محمدمرادی نصاری مدیر نشر وزین باشور، به شکلی شایستە،چاپ و منتشر شدە است.از این عزیزان سپاسگزارم.