This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 حضرت امام موسی کاظم علیه السلام خطاب به هشام بن حکم:
✅ يا هِشامُ! لَوْ كانَ فى يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قالَ النّاسُ اِنَّها لُؤْلُؤَةٌ ما كانَ يَنْفَعُكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها جَوْزَةٌ،
وَ لَوْ كانَ فى يَدِكَ لُؤْلُؤةٌ وَ قالَ النّاسُ اِنّها جَوْزَةٌ ما ضَرَّكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها لُؤْلُؤَةٌ.
⬅ اى هشام! اگر در دست تو گردويى باشد، ولى مردم بگويند كه گوهر است، حرف مردم سودى براى تو ندارد، وقتى خودت مىدانى كه گِردوست.
و اگر در دست تو يك لؤلؤ و گوهر باشد، ولى مردم بگويند كه گِردوست، وقتى خودت مىدانى كه گوهر است، سخن مردم تو را زيان نمىرساند!
📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): ص۳۸۶
#کلیپ 🎬
⬅️ قسمتی از فرمایشات عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی (رضوان الله علیه):
🔹«جایگاه تمجید و تأیید مردم در سلوک»
⬅️ داستان بسیار شنیدنی از شخصی که خدمت رسول الله ارزش و مقامی داشتند و عدهای ایشان را تخطئه نمودند، مثال زیبای رسول خدا صلی الله علیه و آله به این شخص...
🎥 (کلیپ شمارهی ۶۰۲)
⏰۰/۴۷"
✅@safine_s
@justhadis110
✅ يا هِشامُ! لَوْ كانَ فى يَدِكَ جَوْزَةٌ وَ قالَ النّاسُ اِنَّها لُؤْلُؤَةٌ ما كانَ يَنْفَعُكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها جَوْزَةٌ،
وَ لَوْ كانَ فى يَدِكَ لُؤْلُؤةٌ وَ قالَ النّاسُ اِنّها جَوْزَةٌ ما ضَرَّكَ وَ اَنْتَ تَعْلَمُ اَنَّها لُؤْلُؤَةٌ.
⬅ اى هشام! اگر در دست تو گردويى باشد، ولى مردم بگويند كه گوهر است، حرف مردم سودى براى تو ندارد، وقتى خودت مىدانى كه گِردوست.
و اگر در دست تو يك لؤلؤ و گوهر باشد، ولى مردم بگويند كه گِردوست، وقتى خودت مىدانى كه گوهر است، سخن مردم تو را زيان نمىرساند!
📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): ص۳۸۶
#کلیپ 🎬
⬅️ قسمتی از فرمایشات عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی (رضوان الله علیه):
🔹«جایگاه تمجید و تأیید مردم در سلوک»
⬅️ داستان بسیار شنیدنی از شخصی که خدمت رسول الله ارزش و مقامی داشتند و عدهای ایشان را تخطئه نمودند، مثال زیبای رسول خدا صلی الله علیه و آله به این شخص...
🎥 (کلیپ شمارهی ۶۰۲)
⏰۰/۴۷"
✅@safine_s
@justhadis110
❇️ قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً (کهف:۱۰۳)
بگو: «آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين [مردم] در كارها، چه كسانى هستند؟ ❇️
💠 حضرت امام حسن عسکری علیه السلام:
✅ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ:
یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ بِلَالًا کَانَ یُنَاظِرُ الْیَوْمَ فُلَاناً، فَجَعَلَ {بِلَالٌ} یَلْحَنُ فِی کَلَامِهِ، وَ فُلَانٌ یُعْرِبُ، وَ یَضْحَکُ مِنْ بِلَالٍ.
فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام:
یَا عَبْدَ اللَّهِ، إِنَّمَا یُرَادُ إِعْرَابُ الْکَلَامِ وَ تَقْوِیمُهُ لِتَقْوِیمِ الْأَعْمَالِ وَ تَهْذِیبِهَا، مَا ذَا یَنْفَعُ فُلَاناً إِعْرَابُهُ وَ تَقْوِیمُهُ لِکَلَامِهِ إِذَا کَانَتْ أَفْعَالُهُ مَلْحُونَهًًْ أَقْبَحَ لَحْنٍ وَ مَا یَضُرُّ بِلَالًا لَحْنُهُ فِی کَلَامِهِ إِذَا کَانَتْ أَفْعَالُهُ مُقَوَّمَهًًْ أَحْسَنَ تَقْوِیمٍ، مُهَذَّبَهًًْ أَحْسَنَ تَهْذِیبٍ
قَالَ الرَّجُلُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَیْفَ ذَاکَ
قَالَ: حَسْبُ (بِلَالٍ) مِنَ التَّقْوِیمِ لِأَفْعَالِهِ وَ التَّهْذِیبِ لَهَا أَنَّهُ لَا یَرَی أَحَداً نَظِیراً لِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صلب الله علیه و آله
ثُمَّ لَا یَرَی أَحَداً بَعْدَهُ نَظِیراً لِعَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ،
وَ أَنَّهُ یَرَی أَنَّ کُلَّ مَنْ عَانَدَ عَلِیّاً فَقَدْ عَانَدَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ،
وَ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.
وَ حَسْبُ فُلَانٍ مِنَ الِاعْوِجَاجِ وَ اللَّحْنِ فِی أَفْعَالِهِ الَّتِی لَا یَنْتَفِعُ مَعَهَا بِإِعْرَابِهِ لِکَلَامِهِ بِالْعَرَبِیَّهًِْ، ...وَ أَنْ یُفَضِّلَ الْخَلَّ فِی الْحَلَاوَهًِْ عَلَی الْعَسَلِ، وَ الْحَنْظَلَ فِی الطِّیبِ، وَ الْعُذُوبَهًِْ عَلَی اللَّبَنِ یُقَدِّمُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ الَّذِی لَا یُنَاسِبُهُ فِی شَیْءٍ مِنَ الْخِصَالِ {وَ} فَضْلِهِ.
هَلْ هُوَ إِلَّا کَمَنْ قَدَّمَ مُسَیْلَمَهًَْ عَلَی مُحَمَّدٍ فِی النُّبُوَّهًِْ وَ الْفَضْلِ مَا هُوَ إِلَّا مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی:
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً.
⬅️ شخصی نزد امیرمؤمنان (علیه السلام) آمد و عرض کرد: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام)! امروز بلال با فلانی مناظره میکرد امّا چون بلال قدرت تلفظ صحیح کلمات را نداشت، بههمینخاطر بر وی میخندید».
حضرت فرمود: «ای بندهی خدا! منظور از درست اداکردن کلام و سخن این است که کارها و اعمال انسان، درست و پاک گردد،
بنابراین آن کس که کردارش بد است، کلام خوب چه نفعی برایش خواهد داشت
و بلال که افعالش نیک و زیباست، لکنت زبان چه ضرری به حالش دارد»؟
آن مرد گفت: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام) این مطلب چگونه است (بیشتر توضیح فرمایید)»؟
فرمود: «در درستی اعمال و پاک بودن آنها همین برای بلال کافی است که
او کسی را همتا و همسان محمّد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نمیبیند.
سپس کسی را بعد از او همتا و همسان علیّبنابیطالب (علیه السلام) نمیبیند
و او معتقد است که هرکس با علی (علیه السلام) دشمنی کند، با خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) دشمنی کرده
و هرکس از او اطاعت کند، از خدا و رسولش اطاعت کرده است،
و برای فلانی از بد اخلاقی و نادرستی در کارها که با وجود آنها از تلفظ درست کلامش به عربی و از درست حرفزدن سودی نمیبرد همین کافی است که...
سرکه را در شیرینی بر عسل
و هندوانه ابوجهل را در دلچسبی و گوارایی بر شیر ترجیح دهد
و دشمن خدا را بر دوست خدا مقدّم بدارد
درحالیکه دشمن خدا در هیچیک از خصلتها شبیه فضیلتهای دوست خدا نیست.
آیا او جز همانند کسی است که مسیلمهی کذاب را (که به دروغ ادعای پیامبری کرو) را در پیامبری و فضیلت بر محمّد (صلی الله علیه و آله) مقدّم داشته است؟
چنین کسانی همانها هستند که خدای تعالی دربارهشان فرمود:
(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً
بگو: «آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين [مردم] در كارها، چه كسانى هستند؟ * همان کساتی که سعی و تلاششان در دنیا گم شد و بیارزش و با این حال گمان میکنند که کارهای نیک انجام میدهند.)
📚 تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام: ص ۹۰
@justhadis110
بگو: «آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين [مردم] در كارها، چه كسانى هستند؟ ❇️
💠 حضرت امام حسن عسکری علیه السلام:
✅ جَاءَ رَجُلٌ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ:
یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ بِلَالًا کَانَ یُنَاظِرُ الْیَوْمَ فُلَاناً، فَجَعَلَ {بِلَالٌ} یَلْحَنُ فِی کَلَامِهِ، وَ فُلَانٌ یُعْرِبُ، وَ یَضْحَکُ مِنْ بِلَالٍ.
فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام:
یَا عَبْدَ اللَّهِ، إِنَّمَا یُرَادُ إِعْرَابُ الْکَلَامِ وَ تَقْوِیمُهُ لِتَقْوِیمِ الْأَعْمَالِ وَ تَهْذِیبِهَا، مَا ذَا یَنْفَعُ فُلَاناً إِعْرَابُهُ وَ تَقْوِیمُهُ لِکَلَامِهِ إِذَا کَانَتْ أَفْعَالُهُ مَلْحُونَهًًْ أَقْبَحَ لَحْنٍ وَ مَا یَضُرُّ بِلَالًا لَحْنُهُ فِی کَلَامِهِ إِذَا کَانَتْ أَفْعَالُهُ مُقَوَّمَهًًْ أَحْسَنَ تَقْوِیمٍ، مُهَذَّبَهًًْ أَحْسَنَ تَهْذِیبٍ
قَالَ الرَّجُلُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَیْفَ ذَاکَ
قَالَ: حَسْبُ (بِلَالٍ) مِنَ التَّقْوِیمِ لِأَفْعَالِهِ وَ التَّهْذِیبِ لَهَا أَنَّهُ لَا یَرَی أَحَداً نَظِیراً لِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ صلب الله علیه و آله
ثُمَّ لَا یَرَی أَحَداً بَعْدَهُ نَظِیراً لِعَلِیِّبْنِأَبِیطَالِبٍ،
وَ أَنَّهُ یَرَی أَنَّ کُلَّ مَنْ عَانَدَ عَلِیّاً فَقَدْ عَانَدَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ،
وَ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ.
وَ حَسْبُ فُلَانٍ مِنَ الِاعْوِجَاجِ وَ اللَّحْنِ فِی أَفْعَالِهِ الَّتِی لَا یَنْتَفِعُ مَعَهَا بِإِعْرَابِهِ لِکَلَامِهِ بِالْعَرَبِیَّهًِْ، ...وَ أَنْ یُفَضِّلَ الْخَلَّ فِی الْحَلَاوَهًِْ عَلَی الْعَسَلِ، وَ الْحَنْظَلَ فِی الطِّیبِ، وَ الْعُذُوبَهًِْ عَلَی اللَّبَنِ یُقَدِّمُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ عَدُوَّ اللَّهِ الَّذِی لَا یُنَاسِبُهُ فِی شَیْءٍ مِنَ الْخِصَالِ {وَ} فَضْلِهِ.
هَلْ هُوَ إِلَّا کَمَنْ قَدَّمَ مُسَیْلَمَهًَْ عَلَی مُحَمَّدٍ فِی النُّبُوَّهًِْ وَ الْفَضْلِ مَا هُوَ إِلَّا مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی:
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً.
⬅️ شخصی نزد امیرمؤمنان (علیه السلام) آمد و عرض کرد: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام)! امروز بلال با فلانی مناظره میکرد امّا چون بلال قدرت تلفظ صحیح کلمات را نداشت، بههمینخاطر بر وی میخندید».
حضرت فرمود: «ای بندهی خدا! منظور از درست اداکردن کلام و سخن این است که کارها و اعمال انسان، درست و پاک گردد،
بنابراین آن کس که کردارش بد است، کلام خوب چه نفعی برایش خواهد داشت
و بلال که افعالش نیک و زیباست، لکنت زبان چه ضرری به حالش دارد»؟
آن مرد گفت: «ای امیرمؤمنان (علیه السلام) این مطلب چگونه است (بیشتر توضیح فرمایید)»؟
فرمود: «در درستی اعمال و پاک بودن آنها همین برای بلال کافی است که
او کسی را همتا و همسان محمّد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نمیبیند.
سپس کسی را بعد از او همتا و همسان علیّبنابیطالب (علیه السلام) نمیبیند
و او معتقد است که هرکس با علی (علیه السلام) دشمنی کند، با خدا و رسولش (صلی الله علیه و آله) دشمنی کرده
و هرکس از او اطاعت کند، از خدا و رسولش اطاعت کرده است،
و برای فلانی از بد اخلاقی و نادرستی در کارها که با وجود آنها از تلفظ درست کلامش به عربی و از درست حرفزدن سودی نمیبرد همین کافی است که...
سرکه را در شیرینی بر عسل
و هندوانه ابوجهل را در دلچسبی و گوارایی بر شیر ترجیح دهد
و دشمن خدا را بر دوست خدا مقدّم بدارد
درحالیکه دشمن خدا در هیچیک از خصلتها شبیه فضیلتهای دوست خدا نیست.
آیا او جز همانند کسی است که مسیلمهی کذاب را (که به دروغ ادعای پیامبری کرو) را در پیامبری و فضیلت بر محمّد (صلی الله علیه و آله) مقدّم داشته است؟
چنین کسانی همانها هستند که خدای تعالی دربارهشان فرمود:
(قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً
بگو: «آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين [مردم] در كارها، چه كسانى هستند؟ * همان کساتی که سعی و تلاششان در دنیا گم شد و بیارزش و با این حال گمان میکنند که کارهای نیک انجام میدهند.)
📚 تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام: ص ۹۰
@justhadis110
ثقلین و دیگر هیچ ...
⛔️ با توجه به قیمت جدید بنزین و تبعات آن بر سایر قیمتها و شاهکارهای گاه و بیگاه دولت و مجلس محترم، گفتم مناسب است مجدد این☝️ پیام را عیناً ارسال نمایم. 💠 حضرت امام سجاد عليه السلام: ✅ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ قَالَ: ذُكِرَ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ…
⛔️ ارسال مجدد به مناسبت حرف و حدیثها دربارهی مکانیزم ماشه...
💠 حضرت امام سجاد عليه السلام:
✅ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ قَالَ: ذُكِرَ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ غَلاَءُ اَلسِّعْرِ فَقَالَ وَ مَا عَلَيَّ مِنْ غَلاَئِهِ إِنْ غَلاَ فَهُوَ عَلَيْهِ وَ إِنْ رَخُصَ فَهُوَ عَلَيْهِ.
⬅ از گرانى كالاها نزد امام سجّاد عليه السّلام سخن به ميان آمد، حضرت فرمود:
مرا با گرانى چه كار؟
اگر گران شود روزىام بر عهده خداست،
و اگر ارزان شود نيز بر عهدۀ اوست.
📚 الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۵، ص۸۱
💠 حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:
✅ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِی لَا یَأْکُلُهُ غَیْرِی فَاطْمَأْنَنْتُ.
⬅ دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آسوده گشتم.
📚 بحارالانوار (علامه مجلسی): ج۷۸، ص۲۲۸
❇ لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲ - طه﴾
ما از تو روزی نمیخواهیم بلکه ما به تو روزی میدهیم و عاقبت نیک برای تقوا است. (۱۳۲) ❇
💠 مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام مرتبط با آیهی شریفهی فوق میفرمایند:
✅ قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ.
⬅ خدا رزق شما را تعهد کرده و شما فقط مأمورید که انجام وظیفه کنید. (کار روزی رسان شما نیست، تلاش برای تحصیل رزق حلال وظیفه بندگی شما است. روزیرسان خداست!)
بنابر این نباید امری که برایتان ضمانت شده بیشتر از کاری که انجامش برای شما واجب شده است در نظرتان اهمیت داشته باشد!!
به خدا سوگند،
تردید روی آورده
و یقین فاسد گردیده است!
و کار به جایی رسیده که
گویا آنچه که برای شما ضمانت شده (یعنی رزق) تحصیلش بر شما واجب است!
و آنچه واجب گردیده (یعنی تقوا) از شما ساقط شده است.
📚 فرازی از خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه
@justhadis110
💠 حضرت امام سجاد عليه السلام:
✅ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ قَالَ: ذُكِرَ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا اَلسَّلاَمُ غَلاَءُ اَلسِّعْرِ فَقَالَ وَ مَا عَلَيَّ مِنْ غَلاَئِهِ إِنْ غَلاَ فَهُوَ عَلَيْهِ وَ إِنْ رَخُصَ فَهُوَ عَلَيْهِ.
⬅ از گرانى كالاها نزد امام سجّاد عليه السّلام سخن به ميان آمد، حضرت فرمود:
مرا با گرانى چه كار؟
اگر گران شود روزىام بر عهده خداست،
و اگر ارزان شود نيز بر عهدۀ اوست.
📚 الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۵، ص۸۱
💠 حضرت امام جعفر صادق عليه السلام:
✅ عَلِمْتُ أَنَّ رِزْقِی لَا یَأْکُلُهُ غَیْرِی فَاطْمَأْنَنْتُ.
⬅ دانستم رزق مرا دیگری نمیخورد پس آسوده گشتم.
📚 بحارالانوار (علامه مجلسی): ج۷۸، ص۲۲۸
❇ لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَةُ لِلتَّقْوَى ﴿۱۳۲ - طه﴾
ما از تو روزی نمیخواهیم بلکه ما به تو روزی میدهیم و عاقبت نیک برای تقوا است. (۱۳۲) ❇
💠 مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام مرتبط با آیهی شریفهی فوق میفرمایند:
✅ قَدْ تَکَفَّلَ لَکُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ فَلَا یَکُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَکُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِکُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَیْکُمْ عَمَلُهُ مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّکُّ وَ دَخِلَ الْیَقِینُ حَتَّى کَأَنَّ الَّذِی ضُمِنَ لَکُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ وَ کَأَنَّ الَّذِی قَدْ فُرِضَ عَلَیْکُمْ قَدْ وُضِعَ عَنْکُمْ.
⬅ خدا رزق شما را تعهد کرده و شما فقط مأمورید که انجام وظیفه کنید. (کار روزی رسان شما نیست، تلاش برای تحصیل رزق حلال وظیفه بندگی شما است. روزیرسان خداست!)
بنابر این نباید امری که برایتان ضمانت شده بیشتر از کاری که انجامش برای شما واجب شده است در نظرتان اهمیت داشته باشد!!
به خدا سوگند،
تردید روی آورده
و یقین فاسد گردیده است!
و کار به جایی رسیده که
گویا آنچه که برای شما ضمانت شده (یعنی رزق) تحصیلش بر شما واجب است!
و آنچه واجب گردیده (یعنی تقوا) از شما ساقط شده است.
📚 فرازی از خطبه ۱۱۳ نهج البلاغه
@justhadis110
✳️ بدون شرح... لکن بسیار قابل تأمل!
💠 امام صادق (ع):
⬅️ سدير گويد: به امام صادق (ع) عرضكردم: به خدا كه خانه نشستن برای شما روا نيست،
فرمود: چرا...؟!
عرضكردم: برای بسياری شيعيان و ياورانی كه داری، به خدا كه اگر امير المؤمنين (ع) به اندازهی شما شيعه و ياور میداشت، حقش غصب نمیشد.
فرمود: فكر میكنی یاران من چه اندازه باشند؟
گفتم: صد هزار.
...بلكه دويست هزار،
...حضرت سكوت كرد و سپس فرمود:
...ای سدير به خدا اگر شيعيانم به شمارهی اين بزغالهها میبودند، خانه نشستن برايم روا نبود،
...به سوی بزغالهها نگريستم و شمردم هفده رأس بودند.
📚 الکافی: ج۲، ص۲۴۲
💠 جمعی از شیعیان از امام صادق (ع) پرسیدند:
ای پسر رسول خدا چه زمان فرج و گشایش حاصل میشود؟
حضرت فرمود:
⬅️ اگر فرج فرا رسد خوشحال میشوید؟
عرض کردند آری به خدا سوگند!
فرمود: حاضر هستید از اهل و عیال و دوستان و عزیزان خود بگذرید و بر مرکب سوار شوید و لباس رزم بپوشید؟!
عرض کردند: آری
فرمود: حاضر هستید در مقام جنگ و جهاد با دشمنان برآیید؟
گفتند: آری
آنگاه فرمود:
اما ما از شما چیزی آسانتر از همهی این امور خواستیم ولی شما انجام ندادید!
...به شما گفتیم ساکت باشید (زبان خود را نگاه دارید)! اگر رعایت میکردید، موجب رضایت ما میشدید و اگر مخالفت مینمودید موجب اذیت ما میشدید، (با این حال) شما مخالفت کردید و امر ما را انجام ندادید.
📚 دعائم الإسلام: ج۱، ص۶۰
💠 شخصی به امام باقر (ع) عرض کرد: آقا جان یاران شما در کوفه فراوانند، بلند شوید و قیام کنید. حضرت فرمودند:
⬅️ آیا بینشان اگر کسی نیازی پیدا کند، دست در جیب برادرش میکند و به مقدار نیاز برمیدارد به شکلی که وقتی دیگری فهمید ناراحت نشود؟
آن شخص گفت: نه!
فرمود: پس آنها آمادگی یاری مرا ندارند.
ایشان که حاضر نیستند برای یکدیگر پول خرج کنند، به خون دادن برای ما بخیلترند.
📚 الاختصاص: ص۲۴
💠 امام صادق (ع):
⬅️ سهل بن حسن خراسانى بر امام صادق (ع) وارد شد، سپس گفت: ای فرزند رسول خدا! ...چرا از حق خود دفاع نمىکنید با اینکه بیش از صد هزار شیعهی آمادهی نبرد دارید...
امام (ع) به خدمتکار فرمود: «تنور را روشن کن!».
...در این هنگام هارون مکى وارد شد و سلام کرد..،
امام (ع) به او فرمود: «...برو داخل تنور بنشین!».
هارون مکی (بیدرنگ!)، ...رفت و داخل تنور نشست.
سپس امام (ع) مقداری با خراسانی صحبت کرد، بعد به او فرمود:
«برو ببین در تنور چه خبر است».
خراسانی میگوید: به جانب تنور رفتم، دیدم هارون مکی در تنور روشن نشسته است. بعد از تنور خارج شد، و به ما سلام کرد.
امام فرمود: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا مى شود؟!»
خراسانی گفت: به خدا قسم! یک نفر هم نیست.
امام فرمود: «...ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم.»
📚 مناقب (ابن شهر آشوب): جلد ۴، صفحه ۲۳۷
💠 در ماجرای جنگ سپاه اندک طالوت با سپاه عظیم و مجهز جالوت که در قرآن بیان شده، گفته شده که سپاه طالوت پس از گذر از یک بیابان گرم خسته و تشنه به نهر آبی رسیدند که آن سوی نهر باید با سپاه جالوت درگیر میشدند، طالوت به امر خدا به سپاهش گفت:
«به راستی که خدا شما را به نهر آب مورد امتحان قرار داده، پس هر کس از آن بنوشد از من نیست و هر کس از آن نخورد از من است، مگر به قدر یک کف دست (بقره:۲۴۹)»
این حکم خدا که توسط طالوت در چنین شرایطی به سپاهیانش ابلاغ شده، ظاهراً کاملاً خلاف عقل است!
و قرآن خبر میدهد که اکثر مطلق سپاه طالوت در این امتحان مردود شدند، با اینکه قبل از آن خدا با حاضر کردن تابوت عهد به اعجاز برای بنیاسرائیل حقانیت و برگزیدهبودن طالوت را هم اثبات کرده بود!
امام صادق (ع) در خصوص این واقعه میفرمایند:
⬅️ به راستی که یاران قائم (عج) نیز به مانند همین ماجرا امتحان میشوند.
(با اوامر و فرامینی از سوی حضرت حجت مواجه میشوند که بعضاً به ظاهر خلاف عقل است، و البته پیش از ابلاغ چنین فرامینی، به مانند ماجرای طالوت و بنیاسرائیل، حضرت حجت (ع) بر طبق روایات به ایشان انواع معجزات را نیز برای اتمام حجّت نشان میدهد!)
📚 الغیبهْ (نعمانی) ص۳۱۶
💠 امام باقر (ع):
⬅️ اگر به تعداد ۳۱۳ نفر اهل بدر، برای امام زمان علیه السلام یار پیدا بشود، بر ایشان واجب میشود که قیام کند و تغییر ایجاد کند.
📚 بحارالانوار (مجلسی): ج۹۷، ص۵۱
💠 امیرالمؤمنین (ع):
⬅️ صاحب این امر همان رانده شدهی فراریِ تک و تنهاست.
📚 کمال الدین: ج۱، ص۳۰۳
🟣 به قول استاد بزرگوار ما، حضرت حجت ارواحنا فداه، مفرد مذکّر حاضر هستند!
این ما هستیم که غایب هستیم از آن جایگاهی که باید باشیم...
@justhadis110
💠 امام صادق (ع):
⬅️ سدير گويد: به امام صادق (ع) عرضكردم: به خدا كه خانه نشستن برای شما روا نيست،
فرمود: چرا...؟!
عرضكردم: برای بسياری شيعيان و ياورانی كه داری، به خدا كه اگر امير المؤمنين (ع) به اندازهی شما شيعه و ياور میداشت، حقش غصب نمیشد.
فرمود: فكر میكنی یاران من چه اندازه باشند؟
گفتم: صد هزار.
...بلكه دويست هزار،
...حضرت سكوت كرد و سپس فرمود:
...ای سدير به خدا اگر شيعيانم به شمارهی اين بزغالهها میبودند، خانه نشستن برايم روا نبود،
...به سوی بزغالهها نگريستم و شمردم هفده رأس بودند.
📚 الکافی: ج۲، ص۲۴۲
💠 جمعی از شیعیان از امام صادق (ع) پرسیدند:
ای پسر رسول خدا چه زمان فرج و گشایش حاصل میشود؟
حضرت فرمود:
⬅️ اگر فرج فرا رسد خوشحال میشوید؟
عرض کردند آری به خدا سوگند!
فرمود: حاضر هستید از اهل و عیال و دوستان و عزیزان خود بگذرید و بر مرکب سوار شوید و لباس رزم بپوشید؟!
عرض کردند: آری
فرمود: حاضر هستید در مقام جنگ و جهاد با دشمنان برآیید؟
گفتند: آری
آنگاه فرمود:
اما ما از شما چیزی آسانتر از همهی این امور خواستیم ولی شما انجام ندادید!
...به شما گفتیم ساکت باشید (زبان خود را نگاه دارید)! اگر رعایت میکردید، موجب رضایت ما میشدید و اگر مخالفت مینمودید موجب اذیت ما میشدید، (با این حال) شما مخالفت کردید و امر ما را انجام ندادید.
📚 دعائم الإسلام: ج۱، ص۶۰
💠 شخصی به امام باقر (ع) عرض کرد: آقا جان یاران شما در کوفه فراوانند، بلند شوید و قیام کنید. حضرت فرمودند:
⬅️ آیا بینشان اگر کسی نیازی پیدا کند، دست در جیب برادرش میکند و به مقدار نیاز برمیدارد به شکلی که وقتی دیگری فهمید ناراحت نشود؟
آن شخص گفت: نه!
فرمود: پس آنها آمادگی یاری مرا ندارند.
ایشان که حاضر نیستند برای یکدیگر پول خرج کنند، به خون دادن برای ما بخیلترند.
📚 الاختصاص: ص۲۴
💠 امام صادق (ع):
⬅️ سهل بن حسن خراسانى بر امام صادق (ع) وارد شد، سپس گفت: ای فرزند رسول خدا! ...چرا از حق خود دفاع نمىکنید با اینکه بیش از صد هزار شیعهی آمادهی نبرد دارید...
امام (ع) به خدمتکار فرمود: «تنور را روشن کن!».
...در این هنگام هارون مکى وارد شد و سلام کرد..،
امام (ع) به او فرمود: «...برو داخل تنور بنشین!».
هارون مکی (بیدرنگ!)، ...رفت و داخل تنور نشست.
سپس امام (ع) مقداری با خراسانی صحبت کرد، بعد به او فرمود:
«برو ببین در تنور چه خبر است».
خراسانی میگوید: به جانب تنور رفتم، دیدم هارون مکی در تنور روشن نشسته است. بعد از تنور خارج شد، و به ما سلام کرد.
امام فرمود: «از اینها در خراسان چند نفر پیدا مى شود؟!»
خراسانی گفت: به خدا قسم! یک نفر هم نیست.
امام فرمود: «...ما زمانى که پنج نفر یاور مانند این نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد، ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر میدانیم.»
📚 مناقب (ابن شهر آشوب): جلد ۴، صفحه ۲۳۷
💠 در ماجرای جنگ سپاه اندک طالوت با سپاه عظیم و مجهز جالوت که در قرآن بیان شده، گفته شده که سپاه طالوت پس از گذر از یک بیابان گرم خسته و تشنه به نهر آبی رسیدند که آن سوی نهر باید با سپاه جالوت درگیر میشدند، طالوت به امر خدا به سپاهش گفت:
«به راستی که خدا شما را به نهر آب مورد امتحان قرار داده، پس هر کس از آن بنوشد از من نیست و هر کس از آن نخورد از من است، مگر به قدر یک کف دست (بقره:۲۴۹)»
این حکم خدا که توسط طالوت در چنین شرایطی به سپاهیانش ابلاغ شده، ظاهراً کاملاً خلاف عقل است!
و قرآن خبر میدهد که اکثر مطلق سپاه طالوت در این امتحان مردود شدند، با اینکه قبل از آن خدا با حاضر کردن تابوت عهد به اعجاز برای بنیاسرائیل حقانیت و برگزیدهبودن طالوت را هم اثبات کرده بود!
امام صادق (ع) در خصوص این واقعه میفرمایند:
⬅️ به راستی که یاران قائم (عج) نیز به مانند همین ماجرا امتحان میشوند.
(با اوامر و فرامینی از سوی حضرت حجت مواجه میشوند که بعضاً به ظاهر خلاف عقل است، و البته پیش از ابلاغ چنین فرامینی، به مانند ماجرای طالوت و بنیاسرائیل، حضرت حجت (ع) بر طبق روایات به ایشان انواع معجزات را نیز برای اتمام حجّت نشان میدهد!)
📚 الغیبهْ (نعمانی) ص۳۱۶
💠 امام باقر (ع):
⬅️ اگر به تعداد ۳۱۳ نفر اهل بدر، برای امام زمان علیه السلام یار پیدا بشود، بر ایشان واجب میشود که قیام کند و تغییر ایجاد کند.
📚 بحارالانوار (مجلسی): ج۹۷، ص۵۱
💠 امیرالمؤمنین (ع):
⬅️ صاحب این امر همان رانده شدهی فراریِ تک و تنهاست.
📚 کمال الدین: ج۱، ص۳۰۳
🟣 به قول استاد بزرگوار ما، حضرت حجت ارواحنا فداه، مفرد مذکّر حاضر هستند!
این ما هستیم که غایب هستیم از آن جایگاهی که باید باشیم...
@justhadis110
💠 حضرت امام حسن عسکری علیه السلام:
✅ اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ.
⬅️ رسیدن به خداوند عزوجل، سفری است که جز با عبادت در شب درک نمیشود.
📚 بحارالانوار (علامه مجلسی): ج۷۵، ص۳۸۰
🔆 ولادت ابا المهدی حضرت امام حسن عسکری علیهما السلام بر همهی شیعیان و محبان و ارادتمندانشان تبریک و تهنیت باد...
@justhadis110
✅ اِنَّ الوُصُولَ اِلی اللهِ عَزّوجلَّ سَفَرٌ لا یُدرَکُ اِلّا بِامتِطاءِ اللَّیلِ.
⬅️ رسیدن به خداوند عزوجل، سفری است که جز با عبادت در شب درک نمیشود.
📚 بحارالانوار (علامه مجلسی): ج۷۵، ص۳۸۰
🔆 ولادت ابا المهدی حضرت امام حسن عسکری علیهما السلام بر همهی شیعیان و محبان و ارادتمندانشان تبریک و تهنیت باد...
@justhadis110
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✅ مَنْ كَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ كَفَاهُ اَللَّهُ هَمَّهُ مِنَ اَلدُّنْيَا
وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اَللَّهُ عَلاَنِيَتَهُ
وَ مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْلَحَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلنَّاس.
⬅️ هر کس همّتش آخرتش باشد (یعنی در هر دنیوی و اخروی فقط در پی کسب رضای خدا و انجام وظیفهاش به عنوان عبد باشد)، خداوند دغدغههای دنیوی او را کفایت میکند
و هر کس باطن خود را اصلاح کند، خدا ظاهر او را اصلاح نماید
و هر کس رابطهی بین خود و خدای عزّ و جلّ را اصلاح کند، خدای متعال رابطهی بین او و مردم را اصلاح میکند.
📚 الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۸، ص۳۰۷
🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه، در بخشی از کتاب زندگینامهی خود چنین بیان داشتهاند:
⬅️ حدود دو سال در آن محل ماندم، اما سرانجام از ماندن در طالبآباد خسته شدم. و از طرفی دیدم آنها بیش از این استفاده نمیکنند. و چون مسجد موقوفاتی داشت و باید همیشه پیشنماز داشته باشد به وسیلهی اسماعیل خان به ارباب بزرگ پیغام دادم که من میخواهم بروم، برای خودتان یک پیشنماز بیاورید.
خبر آورد که عمویم میگوید: ما مدتها بود نمیخواستیم آقا اینجا بمانند، لکن جرأت اظهار آن را نداشتیم. حال که خودشان میخواهند بروند خیلی هم ممنون هستیم!
فهمیدم اینها یک آخوند برای تشریفات و تظاهر میخواهند. کسی را میخواهند که وجود او با کارهای خلاف شرع آنها منافات نداشته باشد.
هنگام خداحافظی، اسماعیل خان گفت:
آقا! یک ذکری، وردی به من بدهید.
پرسیدم: برای چه میخواهی؟
گفت: میخواهم آدم شوم.
گفتم: اولین شرط آدم شدن ترک معصیت است، میتوانی معصیت را ترک کنی؟
فکری کرد و گفت: نه، نمیتوانم؛ چون برای حل مشکلات اداری خود مجبورم گاهی در مجلس شراب شرکت کنم یا از آوازهخوانهای دربار پذیرایی نمایم.
گفتم: تو اینقدر به خداوند اعتماد نداری که او را رها کردهای و سراغ این افراد میروی؟ اگر خدا را داشته باشی او نمیگذارد درمانده شوی.
«من اصلح امر دینه اصلح الله امر دنیاه، و من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس. (بحار الانوار (علامه مجلسی): ج۷۹، ۱۹۷)»
گفت: نمیتوانم.
خدا پدرش را بیامرزد که لااقل راستش را گفت.
📚 سفینة الصادقین (شرح حال پنجاه سال نخست زندگی عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی): فصل پایبندی به تعهد، ص ۴۰۹
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✅ اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ حَمَلَنِي عَلَى الْخَوْفِ مِنْ غَيْرِكَ أَوْ دَعَانِي إِلَى التَّوَاضُعِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَمَالَنِي إِلَيْهِ الطَّمَعُ فِيمَا عِنْدَهُ أَوْ زَيَّنَ لِي طَاعَتَهُ فِي مَعْصِيَتِكَ اسْتِجْرَاراً لِمَا فِي يَدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِحَاجَتِي إِلَيْكَ لَا غِنَا لِي عَنْكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
⬅️ خداوندا!
از تو آمرزش میخواهم برای هر گناهی که مرا به ترس از غیر تو کشاند؛
یا مرا به فروتنیِ بیجا در برابر بندگانت واداشت؛
یا با طمع به آنچه در دست دیگران بود، به سویشان متمایل ساخت؛
یا اطاعت از آنان را ـ در امری که نافرمانی تو در آن نهفته بود ـ در نظرم آراست، تا به گمان خودم از آنچه نزدشان است بهرهمند شوم؛
در حالی که نیک میدانم سخت نیازمند توأم و در هیچ چیزی از تو بینیاز نیستم.
پس بر محمد و خاندان او درود فرست و اینگونه گناهانم را بر من ببخش، ای بهترین آمرزندگان.
📚 بلد الأمین (کفعمی): ج۱، ص۳۸
@justhadis110
✅ مَنْ كَانَتْ هِمَّتُهُ آخِرَتَهُ كَفَاهُ اَللَّهُ هَمَّهُ مِنَ اَلدُّنْيَا
وَ مَنْ أَصْلَحَ سَرِيرَتَهُ أَصْلَحَ اَللَّهُ عَلاَنِيَتَهُ
وَ مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْلَحَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلنَّاس.
⬅️ هر کس همّتش آخرتش باشد (یعنی در هر دنیوی و اخروی فقط در پی کسب رضای خدا و انجام وظیفهاش به عنوان عبد باشد)، خداوند دغدغههای دنیوی او را کفایت میکند
و هر کس باطن خود را اصلاح کند، خدا ظاهر او را اصلاح نماید
و هر کس رابطهی بین خود و خدای عزّ و جلّ را اصلاح کند، خدای متعال رابطهی بین او و مردم را اصلاح میکند.
📚 الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۸، ص۳۰۷
🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه، در بخشی از کتاب زندگینامهی خود چنین بیان داشتهاند:
⬅️ حدود دو سال در آن محل ماندم، اما سرانجام از ماندن در طالبآباد خسته شدم. و از طرفی دیدم آنها بیش از این استفاده نمیکنند. و چون مسجد موقوفاتی داشت و باید همیشه پیشنماز داشته باشد به وسیلهی اسماعیل خان به ارباب بزرگ پیغام دادم که من میخواهم بروم، برای خودتان یک پیشنماز بیاورید.
خبر آورد که عمویم میگوید: ما مدتها بود نمیخواستیم آقا اینجا بمانند، لکن جرأت اظهار آن را نداشتیم. حال که خودشان میخواهند بروند خیلی هم ممنون هستیم!
فهمیدم اینها یک آخوند برای تشریفات و تظاهر میخواهند. کسی را میخواهند که وجود او با کارهای خلاف شرع آنها منافات نداشته باشد.
هنگام خداحافظی، اسماعیل خان گفت:
آقا! یک ذکری، وردی به من بدهید.
پرسیدم: برای چه میخواهی؟
گفت: میخواهم آدم شوم.
گفتم: اولین شرط آدم شدن ترک معصیت است، میتوانی معصیت را ترک کنی؟
فکری کرد و گفت: نه، نمیتوانم؛ چون برای حل مشکلات اداری خود مجبورم گاهی در مجلس شراب شرکت کنم یا از آوازهخوانهای دربار پذیرایی نمایم.
گفتم: تو اینقدر به خداوند اعتماد نداری که او را رها کردهای و سراغ این افراد میروی؟ اگر خدا را داشته باشی او نمیگذارد درمانده شوی.
«من اصلح امر دینه اصلح الله امر دنیاه، و من اصلح ما بینه و بین الله اصلح الله ما بینه و بین الناس. (بحار الانوار (علامه مجلسی): ج۷۹، ۱۹۷)»
گفت: نمیتوانم.
خدا پدرش را بیامرزد که لااقل راستش را گفت.
📚 سفینة الصادقین (شرح حال پنجاه سال نخست زندگی عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی): فصل پایبندی به تعهد، ص ۴۰۹
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✅ اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ حَمَلَنِي عَلَى الْخَوْفِ مِنْ غَيْرِكَ أَوْ دَعَانِي إِلَى التَّوَاضُعِ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَمَالَنِي إِلَيْهِ الطَّمَعُ فِيمَا عِنْدَهُ أَوْ زَيَّنَ لِي طَاعَتَهُ فِي مَعْصِيَتِكَ اسْتِجْرَاراً لِمَا فِي يَدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِحَاجَتِي إِلَيْكَ لَا غِنَا لِي عَنْكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
⬅️ خداوندا!
از تو آمرزش میخواهم برای هر گناهی که مرا به ترس از غیر تو کشاند؛
یا مرا به فروتنیِ بیجا در برابر بندگانت واداشت؛
یا با طمع به آنچه در دست دیگران بود، به سویشان متمایل ساخت؛
یا اطاعت از آنان را ـ در امری که نافرمانی تو در آن نهفته بود ـ در نظرم آراست، تا به گمان خودم از آنچه نزدشان است بهرهمند شوم؛
در حالی که نیک میدانم سخت نیازمند توأم و در هیچ چیزی از تو بینیاز نیستم.
پس بر محمد و خاندان او درود فرست و اینگونه گناهانم را بر من ببخش، ای بهترین آمرزندگان.
📚 بلد الأمین (کفعمی): ج۱، ص۳۸
@justhadis110
❇️ آیهی آخر سورهی کهف:
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (کهف:۱۱۰)
بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما؛ [ولى] به من وحى مىشود كه معبودتان، تنها معبودِ يگانه است؛ پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد، و هيچكس را در عبادت پروردگارش شريك نكند».
💠 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
✅ مَا مِنْ عَبْدٍ يَقْرَأُ آخِرَ اَلْكَهْفِ إِلاَّ تَيَقَّظَ فِي اَلسَّاعَةِ اَلَّتِي يُرِيدُ.
⬅️ هيچ بندهای نيست كه آيۀ آخر كهف را بخواند جز اينكه در هر ساعتی که بخواهد، از خواب بيدار شود.
📚 الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۲، ص۶۳۲
🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی در این خصوص میفرمایند:
⬅️ در روایات فضائل فراوانی برای خواندن این آیهی شریفه در موقع خوابیدن ذکر گردیده است.
همچنان که بنا بر نقل برخی از روایات جهت بیدار شدن در ساعت معینی از شب نیز میتوان آن را تلاوت نمود.
📚 انیس الصادقین: فصل اعمال وقت خوابیدن، عمل پنجم
🔹 دو روایت دیگر در خصوص این آیهی شریفه از خیل روایات ذیل این آیه تقدیم میشود:
💠 حضرت امام موسی کاظم علیه السلام:
✅ وَ مَنْ أَرَادَ الِانْتِبَاهَ لِصَلَاهًِْ اللَّیْلِ وَ خَافَ النَّوْمَ فَلْیَقُلْ عِنْدَ مَنَامِهِ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ إِلَی آخِرِ السُّورَهًِْ
ثُمَّ یَقُولُ:
اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ لَا تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ وَ أَنْبِهْنِی لِأَحَبِّ السَّاعَاتِ إِلَیْکَ أَدْعُوکَ فِیهَا فَتَسْتَجِیبُ لِی وَ أَسْأَلُکَ فَتُعْطِینِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ فَتَغْفِرُ لِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
⬅️ هرگاه ترس خوابرفتن و بیدارنشدن برای نماز شب را داشتی هنگام خوابیدن این آیهی شریفه را بخوان:
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً
پس از آن این دعا را بخوان:
خداوندا، یادت را از من فراموش مگردان، و مرا از مکرت ایمن نکن، و مرا جزو غافلان قرار مده، و در ساعتی که بهترین ساعتها نزد توست مرا بیدارگردان تا تو را در آن ساعت بخوانم و اجابتم کنی، و از تو بخواهم و به من عطا کنی، و استغفار کنم و مرا ببخشی، زیرا گناهان را کسی جز تو نمیبخشد ای مهربانترین مهربانان.
📚 مصباح المتهجد (شیخ طوسی): ص۱۲۳
💠 رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
✅ مَنْ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهًَْ عِنْدَ مَنَامِهِ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ إِلَی آخِرِهَا
سَطَعَ لَهُ نُورٌ إِلَی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَشْوُ ذَلِکَ النُّورِ مَلَائِکَهًٌْ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ حَتَّی یُصْبِحَ.
⬅️ هرکس این آیه: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً را وقت خواب بخواند، نوری از او تا مسجدالحرام میدرخشد که در میانش ملائکه میباشند
و تا صبح برایش آمرزش میخواهند.
📚 من لایحضره الفقیه (شیخ صدوق): ج۱، ص۴۷۰
@justhadis110
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (کهف:۱۱۰)
بگو: «من فقط بشرى هستم مثل شما؛ [ولى] به من وحى مىشود كه معبودتان، تنها معبودِ يگانه است؛ پس هر كه به لقاى پروردگارش اميد دارد، بايد كارى شايسته انجام دهد، و هيچكس را در عبادت پروردگارش شريك نكند».
💠 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
✅ مَا مِنْ عَبْدٍ يَقْرَأُ آخِرَ اَلْكَهْفِ إِلاَّ تَيَقَّظَ فِي اَلسَّاعَةِ اَلَّتِي يُرِيدُ.
⬅️ هيچ بندهای نيست كه آيۀ آخر كهف را بخواند جز اينكه در هر ساعتی که بخواهد، از خواب بيدار شود.
📚 الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۲، ص۶۳۲
🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی در این خصوص میفرمایند:
⬅️ در روایات فضائل فراوانی برای خواندن این آیهی شریفه در موقع خوابیدن ذکر گردیده است.
همچنان که بنا بر نقل برخی از روایات جهت بیدار شدن در ساعت معینی از شب نیز میتوان آن را تلاوت نمود.
📚 انیس الصادقین: فصل اعمال وقت خوابیدن، عمل پنجم
🔹 دو روایت دیگر در خصوص این آیهی شریفه از خیل روایات ذیل این آیه تقدیم میشود:
💠 حضرت امام موسی کاظم علیه السلام:
✅ وَ مَنْ أَرَادَ الِانْتِبَاهَ لِصَلَاهًِْ اللَّیْلِ وَ خَافَ النَّوْمَ فَلْیَقُلْ عِنْدَ مَنَامِهِ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ إِلَی آخِرِ السُّورَهًِْ
ثُمَّ یَقُولُ:
اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِی ذِکْرَکَ وَ لَا تُؤْمِنِّی مَکْرَکَ وَ لَا تَجْعَلْنِی مِنَ الْغَافِلِینَ وَ أَنْبِهْنِی لِأَحَبِّ السَّاعَاتِ إِلَیْکَ أَدْعُوکَ فِیهَا فَتَسْتَجِیبُ لِی وَ أَسْأَلُکَ فَتُعْطِینِی وَ أَسْتَغْفِرُکَ فَتَغْفِرُ لِی إِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
⬅️ هرگاه ترس خوابرفتن و بیدارنشدن برای نماز شب را داشتی هنگام خوابیدن این آیهی شریفه را بخوان:
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً
پس از آن این دعا را بخوان:
خداوندا، یادت را از من فراموش مگردان، و مرا از مکرت ایمن نکن، و مرا جزو غافلان قرار مده، و در ساعتی که بهترین ساعتها نزد توست مرا بیدارگردان تا تو را در آن ساعت بخوانم و اجابتم کنی، و از تو بخواهم و به من عطا کنی، و استغفار کنم و مرا ببخشی، زیرا گناهان را کسی جز تو نمیبخشد ای مهربانترین مهربانان.
📚 مصباح المتهجد (شیخ طوسی): ص۱۲۳
💠 رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
✅ مَنْ قَرَأَ هَذِهِ الْآیَهًَْ عِنْدَ مَنَامِهِ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ إِلَی آخِرِهَا
سَطَعَ لَهُ نُورٌ إِلَی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَشْوُ ذَلِکَ النُّورِ مَلَائِکَهًٌْ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ حَتَّی یُصْبِحَ.
⬅️ هرکس این آیه: قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحی إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً را وقت خواب بخواند، نوری از او تا مسجدالحرام میدرخشد که در میانش ملائکه میباشند
و تا صبح برایش آمرزش میخواهند.
📚 من لایحضره الفقیه (شیخ صدوق): ج۱، ص۴۷۰
@justhadis110
✳ بسیار بسیار مهم، عمیق، خواندنی و تأمّلبرانگیز...
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
⬅️ [داشتن یا نداشتن] مال و فرزند را دليل خشنودى يا خشم خدا ندانيد، كه نشانه ناآگاهى به موارد آزمايش، و امتحان در [شرایط] بىنيازى و قدرت است،
زيرا خداوند سبحان فرمود:
«آيا گمان مىكنند مال و فرزندانى كه به آنها عطا كرديم، یعنی به سرعت نيكىها را براى آنان خواستهایم؟، نه آنان آگاهى ندارند»
پس همانا خداوند سبحان بندگان متكبّر را با اولیای خود كه در چشم آنها ناتوانند مىآزمايد،
وقتى كه موسى بن عمران و برادرش هارون عليهم السّلام بر فرعون وارد شدند، و جامههاى پشمين به تن، و چوبدستى در دست داشتند، و با فرعون شرط كردند كه اگر تسليم پروردگار شود، حكومت و ملكش باقی بماند و عزّتش برقرار باشد، فرعون گفت:
«آيا از اين دو نفر تعجّب نمىكنيد كه دوام عزّت و بقای حكومتم را به خواستههاى خود ربط مىدهند در حالى كه در فقر و بيچارگى به سر مىبرند، اگر چنين است چرا دستبندهاى طلا به همراه ندارند»
اين سخن را فرعون براى بزرگ شمردن طلا و تحقير پوشش لباسى از پشم گفت،
در حالى كه اگر خداى سبحان اراده مىفرمود، به هنگام بعثت پيامبران، درهاى گنجها، و معدنهاى جواهرات، و باغات سرسبز را به روى پيامبران مىگشود، و پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنان به حركت در مىآورد.
امّا اگر اين كار را مىكرد، آزمايش از ميان مىرفت، و پاداش و عذاب بىاثر مىشد، و بشارتها و هشدارهاى الهى بىفايده مىبود، و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحانشدگان واجب نمىشد، و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمىيافتند، و واژهها [مانند صابر، شاکر، متوکل و...]، معانى خود را از دست مىداد.
در صورتى كه خداوند پيامبران را با عزم و ارادهی قوى، گرچه با ظاهرى ساده و فقير مبعوث كرد، با قناعتى كه دلها و چشمها را پر سازد، هر چند فقر و ندارى ظاهرى آنان چشم و گوشها را خيره سازد.
اگر پيامبران الهى، داراى چنان قدرتى بودند كه مخالفت با آنان امكان نمىداشت، و توانايى و عزّتى مىداشتند كه هرگز مغلوب نمىشدند، و سلطنت و حكومتى مىداشتند كه همه چشمها به سوى آنان بود، و مردم برای رسیدن به آنان بار سفر میبستند، در آن صورت پذیرش و باور آنان برای مردم آسانتر میبود و زمینهی غرور و سرکشی در برابر حق کمتر میشد
و متكبّران در برابرشان سر فرود مىآوردند، و تظاهر به ايمان مىكردند، از روى ترس از قدرت آنها يا علاقهاى كه به مادّيات داشتند.
در آن صورت نيّتهاى خالص يافت نمىشد،
و اهداف غير الهى در ايمانشان راه مىيافت،
و با انگيزههاى گوناگون به سوى نيكىها مىشتافتند.
اما خداوند سبحان اراده کرده است که پیروی از پیامبرانش، ایمان به کتابهایش، فروتنی در برابر ذاتش، تسلیم در برابر فرمانش، و اطاعت از او، اموری ویژه و خالص برای خودش باشد؛ اموری که هیچ انگیزه یا آمیختگی غیرالهی در آنها راه نیابد.
و هر مقدار آزمايش و مشكلات بزرگتر و سختتر باشد، ثواب و پاداش نيز بزرگتر خواهد بود (و اخلاص و ایمان حقیقی بیشتر نمایان خواهد شد).
✅ لا تعتبروا الرضا و السخط بالمال و الولد جهلا بمواقع الفتنة و الاختبار في موضع الغنى و الاقتدار
فقد قال سبحانه و تعالى:
أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَ بَنِينَ * نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لَا يَشْعُرُونَ (مؤمنون:۵۵و۵۶)
فان الله سبحانه يختبر عباده المستكبرين في انفسهم باوليائه المستضعفين في اعينهم
و لقد دخل موسى بن عمران و معه اخوه هارون على فرعون و عليهما مدارع الصوف و بايديهما العصى فشرطا له ان اسلم بقاء ملكه و دوام عزه
فقال الا تعجبون من هذين يشترطان لي دوام العز و بقاء الملك و هما بما ترون من حال الفقر و الذل فهلا القي عليهما اساورة من ذهب اعظاما للذهب و جمعه و احتقارا للصوف و لبسه
ولو اراد الله سبحانه لانبيائه حيث بعثهم ان يفتح لهم كنوز الذهبان و معادن العقيان و مغارس الجنان و ان يحشر معهم طيور السماء و وحوش الارضين لفعل
ولو فعل لسقط البلاء و بطل الجزاء و اضمحلت الانباء و لما وجب للقابلين اجور المبتلين و لا استحق المؤمنون ثواب المحسنين و لا لزمت الاسماء معانيها
ولكن الله سبحانه جعل رسله اولي قوة في عزائمهم و ضعفة فيما ترى الاعين من حالاتهم مع قناعة تملأ القلوب و العيون غنى و خصاصة تملأ الابصار و الاسماع اذى
ولو كانت الانبياء اهل قوة لا ترام و عزة لا تضام و ملك تمد نحوه اعناق الرجال و تشـد اليه عقد الرحال لكان ذلك اهون على الخلق في الاعتبار و ابعـد لهم في الاستكبار و لآمنوا عن رهبة قاهرة لهم او رغبة مائلة بهم فكانت النيات مشتركة و الحسنات مقتسمة
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
⬅️ [داشتن یا نداشتن] مال و فرزند را دليل خشنودى يا خشم خدا ندانيد، كه نشانه ناآگاهى به موارد آزمايش، و امتحان در [شرایط] بىنيازى و قدرت است،
زيرا خداوند سبحان فرمود:
«آيا گمان مىكنند مال و فرزندانى كه به آنها عطا كرديم، یعنی به سرعت نيكىها را براى آنان خواستهایم؟، نه آنان آگاهى ندارند»
پس همانا خداوند سبحان بندگان متكبّر را با اولیای خود كه در چشم آنها ناتوانند مىآزمايد،
وقتى كه موسى بن عمران و برادرش هارون عليهم السّلام بر فرعون وارد شدند، و جامههاى پشمين به تن، و چوبدستى در دست داشتند، و با فرعون شرط كردند كه اگر تسليم پروردگار شود، حكومت و ملكش باقی بماند و عزّتش برقرار باشد، فرعون گفت:
«آيا از اين دو نفر تعجّب نمىكنيد كه دوام عزّت و بقای حكومتم را به خواستههاى خود ربط مىدهند در حالى كه در فقر و بيچارگى به سر مىبرند، اگر چنين است چرا دستبندهاى طلا به همراه ندارند»
اين سخن را فرعون براى بزرگ شمردن طلا و تحقير پوشش لباسى از پشم گفت،
در حالى كه اگر خداى سبحان اراده مىفرمود، به هنگام بعثت پيامبران، درهاى گنجها، و معدنهاى جواهرات، و باغات سرسبز را به روى پيامبران مىگشود، و پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنان به حركت در مىآورد.
امّا اگر اين كار را مىكرد، آزمايش از ميان مىرفت، و پاداش و عذاب بىاثر مىشد، و بشارتها و هشدارهاى الهى بىفايده مىبود، و بر مؤمنان اجر و پاداش امتحانشدگان واجب نمىشد، و ايمان آورندگان ثواب نيكوكاران را نمىيافتند، و واژهها [مانند صابر، شاکر، متوکل و...]، معانى خود را از دست مىداد.
در صورتى كه خداوند پيامبران را با عزم و ارادهی قوى، گرچه با ظاهرى ساده و فقير مبعوث كرد، با قناعتى كه دلها و چشمها را پر سازد، هر چند فقر و ندارى ظاهرى آنان چشم و گوشها را خيره سازد.
اگر پيامبران الهى، داراى چنان قدرتى بودند كه مخالفت با آنان امكان نمىداشت، و توانايى و عزّتى مىداشتند كه هرگز مغلوب نمىشدند، و سلطنت و حكومتى مىداشتند كه همه چشمها به سوى آنان بود، و مردم برای رسیدن به آنان بار سفر میبستند، در آن صورت پذیرش و باور آنان برای مردم آسانتر میبود و زمینهی غرور و سرکشی در برابر حق کمتر میشد
و متكبّران در برابرشان سر فرود مىآوردند، و تظاهر به ايمان مىكردند، از روى ترس از قدرت آنها يا علاقهاى كه به مادّيات داشتند.
در آن صورت نيّتهاى خالص يافت نمىشد،
و اهداف غير الهى در ايمانشان راه مىيافت،
و با انگيزههاى گوناگون به سوى نيكىها مىشتافتند.
اما خداوند سبحان اراده کرده است که پیروی از پیامبرانش، ایمان به کتابهایش، فروتنی در برابر ذاتش، تسلیم در برابر فرمانش، و اطاعت از او، اموری ویژه و خالص برای خودش باشد؛ اموری که هیچ انگیزه یا آمیختگی غیرالهی در آنها راه نیابد.
و هر مقدار آزمايش و مشكلات بزرگتر و سختتر باشد، ثواب و پاداش نيز بزرگتر خواهد بود (و اخلاص و ایمان حقیقی بیشتر نمایان خواهد شد).
✅ لا تعتبروا الرضا و السخط بالمال و الولد جهلا بمواقع الفتنة و الاختبار في موضع الغنى و الاقتدار
فقد قال سبحانه و تعالى:
أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَ بَنِينَ * نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَل لَا يَشْعُرُونَ (مؤمنون:۵۵و۵۶)
فان الله سبحانه يختبر عباده المستكبرين في انفسهم باوليائه المستضعفين في اعينهم
و لقد دخل موسى بن عمران و معه اخوه هارون على فرعون و عليهما مدارع الصوف و بايديهما العصى فشرطا له ان اسلم بقاء ملكه و دوام عزه
فقال الا تعجبون من هذين يشترطان لي دوام العز و بقاء الملك و هما بما ترون من حال الفقر و الذل فهلا القي عليهما اساورة من ذهب اعظاما للذهب و جمعه و احتقارا للصوف و لبسه
ولو اراد الله سبحانه لانبيائه حيث بعثهم ان يفتح لهم كنوز الذهبان و معادن العقيان و مغارس الجنان و ان يحشر معهم طيور السماء و وحوش الارضين لفعل
ولو فعل لسقط البلاء و بطل الجزاء و اضمحلت الانباء و لما وجب للقابلين اجور المبتلين و لا استحق المؤمنون ثواب المحسنين و لا لزمت الاسماء معانيها
ولكن الله سبحانه جعل رسله اولي قوة في عزائمهم و ضعفة فيما ترى الاعين من حالاتهم مع قناعة تملأ القلوب و العيون غنى و خصاصة تملأ الابصار و الاسماع اذى
ولو كانت الانبياء اهل قوة لا ترام و عزة لا تضام و ملك تمد نحوه اعناق الرجال و تشـد اليه عقد الرحال لكان ذلك اهون على الخلق في الاعتبار و ابعـد لهم في الاستكبار و لآمنوا عن رهبة قاهرة لهم او رغبة مائلة بهم فكانت النيات مشتركة و الحسنات مقتسمة
ولكن الله سبحانه اراد ان يكون الاتباع لرسله و التصديق بكتبه و الخشوع لوجهه و الاستكانة لامره و الاستسلام لطاعته امورا له خاصة لا تشوبها من غيرها شائبة و كلما كانت البلوى و الاختبار اعظم كانت المثوبة و الجزاء اجزل.
📚 نهج البلاغه: فرازی از خطبه ۱۹۲، معروف به خطبه قاصعه
@justhadis110
📚 نهج البلاغه: فرازی از خطبه ۱۹۲، معروف به خطبه قاصعه
@justhadis110
💠 در بخشی از فقره سوم دعای مكارم الاخلاق حضرت امام سجاد علیه السلام میفرمایند:
✅ اللهم... وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لاَ تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ.
⬅ پروردگارا... و بر دست من، در حق مردم کارهاى خیر جارى کن و کارهاى خیر من به شائبه منتنهادن بر خلق خداى میامیز.
📚 صحیفه سجادیه: فرازی از دعای بیستم
🔹 يكی از مسائلی كه در بسياری از موارد منجر به اختلاف در خانوادهها میشود، پديدهی منّت گذاشتن است.
منّت گذاشتن آنقدر در نزد خداوند منفور است كه بر طبق روايات، شخص منّت گذار:
به بهشت راهی ندارد
چنانچه از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله منقول است که میفرمایند:
خداوند عزّ و جلّ مىفرمايد: بهشت بر منّت گذار و بخيل و سخن چين حرام است[1].
و در روایات بیان شده که ميان منتگذار و جهنم حجابي نيست.
چنانچه در حدیث نبوی دیگر نقل شده:
سه نفر هست که میان آنها و آتش دوزخ حجابی نیست: منتگذار و عاق والدین و دائم الخمر[2].
همچنين طبق آيات قرآن كريم، منت گذاشتن موجب نابودی ثواب اعمال نيك انسان میشود[3].
وقتی چنين توصيفات عظيمی از گناه منّت گذاشتن در آيات و روايات بيان میشود، اين بدين معناست كه فطرت انسانی به شكلی آفريده شده است كه از منّت منزجر است و اگر كسی در حق انسان خيری انجام دهد اما در پی آن منّت گذارد، نه تنها در انسان هيچ حس مطلوبی از آن شخص به سبب عمل خيرش باقی نمیماند بلكه جز حس انزجار و تنفّر در قلب شخصی كه بر او منّت نهاده شده حس ديگری ايجاد نمیشود.
و این خصیصه صدمات جبرانناپذیری بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی بر جای میگذارد.
📚 منابع:
[1] يقولُ اللّه ُعزّ و جلّ: حُرِّمَتِ الجنّةُ على المَنّانِ، و البَخيلِ، و القَتّاتِ.(صدوق، امالي، ص۵۱۷)
[2] ثَلاثَةٌ لا يُحجَبونَ عَلَى النّارِ: المَنّانُ، وعاقُّ والِدِهِ، ومُدمِنُ الخَمرِ. (متقي هندي، كنز العمّال، ج۱۶، ص۳۱)
[3] يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ (بقره:۲۶۴)
ای كسانی كه ايمان آوردهايد، اعمال خير خود را با منتنهادن و آزار رساندن باطل نكنيد!
@justhadis110
✅ اللهم... وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى یَدِیَ الْخَیْرَ وَ لاَ تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ.
⬅ پروردگارا... و بر دست من، در حق مردم کارهاى خیر جارى کن و کارهاى خیر من به شائبه منتنهادن بر خلق خداى میامیز.
📚 صحیفه سجادیه: فرازی از دعای بیستم
🔹 يكی از مسائلی كه در بسياری از موارد منجر به اختلاف در خانوادهها میشود، پديدهی منّت گذاشتن است.
منّت گذاشتن آنقدر در نزد خداوند منفور است كه بر طبق روايات، شخص منّت گذار:
به بهشت راهی ندارد
چنانچه از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله منقول است که میفرمایند:
خداوند عزّ و جلّ مىفرمايد: بهشت بر منّت گذار و بخيل و سخن چين حرام است[1].
و در روایات بیان شده که ميان منتگذار و جهنم حجابي نيست.
چنانچه در حدیث نبوی دیگر نقل شده:
سه نفر هست که میان آنها و آتش دوزخ حجابی نیست: منتگذار و عاق والدین و دائم الخمر[2].
همچنين طبق آيات قرآن كريم، منت گذاشتن موجب نابودی ثواب اعمال نيك انسان میشود[3].
وقتی چنين توصيفات عظيمی از گناه منّت گذاشتن در آيات و روايات بيان میشود، اين بدين معناست كه فطرت انسانی به شكلی آفريده شده است كه از منّت منزجر است و اگر كسی در حق انسان خيری انجام دهد اما در پی آن منّت گذارد، نه تنها در انسان هيچ حس مطلوبی از آن شخص به سبب عمل خيرش باقی نمیماند بلكه جز حس انزجار و تنفّر در قلب شخصی كه بر او منّت نهاده شده حس ديگری ايجاد نمیشود.
و این خصیصه صدمات جبرانناپذیری بر کیفیت روابط خانوادگی و اجتماعی بر جای میگذارد.
📚 منابع:
[1] يقولُ اللّه ُعزّ و جلّ: حُرِّمَتِ الجنّةُ على المَنّانِ، و البَخيلِ، و القَتّاتِ.(صدوق، امالي، ص۵۱۷)
[2] ثَلاثَةٌ لا يُحجَبونَ عَلَى النّارِ: المَنّانُ، وعاقُّ والِدِهِ، ومُدمِنُ الخَمرِ. (متقي هندي، كنز العمّال، ج۱۶، ص۳۱)
[3] يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ (بقره:۲۶۴)
ای كسانی كه ايمان آوردهايد، اعمال خير خود را با منتنهادن و آزار رساندن باطل نكنيد!
@justhadis110
💠 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
✅ اَلنَّاسُ كُلُّهُمْ بَهَائِمُ ثَلاَثاً إِلاَّ قَلِيلاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنُ غَرِيبٌ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ.
⬅️ مردم همه چهارپا هستند
مردم همه چهارپا هستند
مردم همه چهارپا هستند (یعنی نهایت دغدغهی اصلیشان مثل چهارپایان، کسب همین مواهب دنیاست، غیر مؤمنین حلال و حرامش برایشان مهم نیست و اکثر مؤمنین هم دغدغهی اصلیشان همین است، فقط میخواهند در چهارچوب حلال آن را کسب کنند.)
مگر اندکی از مؤمنین (یعنی اکثر مؤمنین هم در حکم همان چهارپایان هستند و دغدغهی اصلیشان در حد همین دنیا و مواهبش است.)
و مؤمن (واقعی) غریب است
مؤمن (واقعی) غریب است
مؤمن (واقعی) غریب است.
📚 الکافی (ثقة السلام کلینی): ج۲، ص۲۴۲
🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه:
⬅️ آقای سید علی اکبر اعمی قدسسره که اهل مراقبه و دارای حالات معنوی خوبی بود میگفت:
یک شب به دعوت یکی از آشنایان برای صرف شام به منزل او رفتم، اما با اینکه اهل پرداخت وجوهات و فردی متشرع و با تقوا بود همینکه یک لقمه از غذای او را خوردم در برابرم حجابی حایل شد و تاریک گشتم و دیگر چیزی از حالاتم باقی نماند!
او گفت: من بسیار تعجب کرده و پیوسته در این فکر بودم که علت آن تاریکی چه بود؟! تا اینکه پس از یک سال روزی در مجلس روضهای نشسته بودم که شخصی نزد من آمده و آهسته در گوشم گفت:
کسی که نماز شب خوان و اهل وجوهات باشد، حلال و حرام را نیز مراعات کند، ولی محبت دنیا در دل او باشد لقمهاش تاریکی میآورد!
آری، مطلب تا این اندازه حساس و دقیق است.
در روایت است که اگر صبح کردی در حالی که دیدی دنیا در نظرت ارزش دارد و آن را دوست داری همین برای گناه تو بس است؛ زیرا چیزی را دوست داری که مبغوض خداست.
شبی در عالم رؤیا دیدم زن فاحشهای به من سلام کرده و دست داد. بنده هم بدون اینکه اشکالی به نظرم برسد با او دست دادم!
ابتدا از این خواب خیلی تعجب کردم، ولی بعد از آنکه تعبیر شد متوجه شدم که خداوند مطلبی را به این طریق تفهیم فرموده تا سبب پرهیز بیشتر حقیر گردد.
روز بعد به یکی از آشنایان که از فرو رفتگان در دنیا بود و چندان مقید به رعایت حلال و حرام هم نبود برخورد کردم. سلام کرد و به حقیر دست داد. همزمان با جواب سلام همینکه دستم در دست او قرار گرفت متذکر خواب خود شده،
فهمیدم وی همان کسی است که در خواب دیدهام!
بعد از آنکه در معنای آن تأمل کردم متوجه شدم:
چون او خواهان دنیا است و طالب دنیا در واقع مؤنث است، به صورت زن ممثل گردیده،
و از آنجا که از حلال و حرام دنیا پرهیز ندارد او را به صورت فاحشه دیدهام.
البته اگر محبت اهل بیت علیهمالسلام در دل او نمیبود حتی به صورت انسان هم دیده نمیشد.
از دیگر اموری که باعث از دست رفتن حالات معنوی میشود مجالست و برخورد با افراد نااهل است.
📚 سفینة الصادقین: فصل تأثیر اعمال بر نفس، ص۴۴۴
🔷 موحّد کبیر آیت الله ملاحسینقلی همدانی قدّسسرّه:
در هر مجلس که مظنء [= گمان] وقوع در معصیت است، البته، البته، البته اجتناب نماید؛
بلکه مجالست با اهل غفلت به غیر شغل ضرورۀ [=مگر در موارد لزوم و ضروری] مضرّ است؛ اگر چه از معصیت خالی باشد.
کثرت اشتغال به مباحات، شوخی بسیار کردن، لغو گفتن و گوش به اراجیف دادن، قلب را میمیراند.
📚 فرازی از کتاب شمع جمع: آیتالله ملا حسین قلی همدانی (اثر احمد نثاری از انتشارات کانون اندیشه جوان)
@justhadsi110
✅ اَلنَّاسُ كُلُّهُمْ بَهَائِمُ ثَلاَثاً إِلاَّ قَلِيلاً مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنُ غَرِيبٌ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ.
⬅️ مردم همه چهارپا هستند
مردم همه چهارپا هستند
مردم همه چهارپا هستند (یعنی نهایت دغدغهی اصلیشان مثل چهارپایان، کسب همین مواهب دنیاست، غیر مؤمنین حلال و حرامش برایشان مهم نیست و اکثر مؤمنین هم دغدغهی اصلیشان همین است، فقط میخواهند در چهارچوب حلال آن را کسب کنند.)
مگر اندکی از مؤمنین (یعنی اکثر مؤمنین هم در حکم همان چهارپایان هستند و دغدغهی اصلیشان در حد همین دنیا و مواهبش است.)
و مؤمن (واقعی) غریب است
مؤمن (واقعی) غریب است
مؤمن (واقعی) غریب است.
📚 الکافی (ثقة السلام کلینی): ج۲، ص۲۴۲
🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله علیه:
⬅️ آقای سید علی اکبر اعمی قدسسره که اهل مراقبه و دارای حالات معنوی خوبی بود میگفت:
یک شب به دعوت یکی از آشنایان برای صرف شام به منزل او رفتم، اما با اینکه اهل پرداخت وجوهات و فردی متشرع و با تقوا بود همینکه یک لقمه از غذای او را خوردم در برابرم حجابی حایل شد و تاریک گشتم و دیگر چیزی از حالاتم باقی نماند!
او گفت: من بسیار تعجب کرده و پیوسته در این فکر بودم که علت آن تاریکی چه بود؟! تا اینکه پس از یک سال روزی در مجلس روضهای نشسته بودم که شخصی نزد من آمده و آهسته در گوشم گفت:
کسی که نماز شب خوان و اهل وجوهات باشد، حلال و حرام را نیز مراعات کند، ولی محبت دنیا در دل او باشد لقمهاش تاریکی میآورد!
آری، مطلب تا این اندازه حساس و دقیق است.
در روایت است که اگر صبح کردی در حالی که دیدی دنیا در نظرت ارزش دارد و آن را دوست داری همین برای گناه تو بس است؛ زیرا چیزی را دوست داری که مبغوض خداست.
شبی در عالم رؤیا دیدم زن فاحشهای به من سلام کرده و دست داد. بنده هم بدون اینکه اشکالی به نظرم برسد با او دست دادم!
ابتدا از این خواب خیلی تعجب کردم، ولی بعد از آنکه تعبیر شد متوجه شدم که خداوند مطلبی را به این طریق تفهیم فرموده تا سبب پرهیز بیشتر حقیر گردد.
روز بعد به یکی از آشنایان که از فرو رفتگان در دنیا بود و چندان مقید به رعایت حلال و حرام هم نبود برخورد کردم. سلام کرد و به حقیر دست داد. همزمان با جواب سلام همینکه دستم در دست او قرار گرفت متذکر خواب خود شده،
فهمیدم وی همان کسی است که در خواب دیدهام!
بعد از آنکه در معنای آن تأمل کردم متوجه شدم:
چون او خواهان دنیا است و طالب دنیا در واقع مؤنث است، به صورت زن ممثل گردیده،
و از آنجا که از حلال و حرام دنیا پرهیز ندارد او را به صورت فاحشه دیدهام.
البته اگر محبت اهل بیت علیهمالسلام در دل او نمیبود حتی به صورت انسان هم دیده نمیشد.
از دیگر اموری که باعث از دست رفتن حالات معنوی میشود مجالست و برخورد با افراد نااهل است.
📚 سفینة الصادقین: فصل تأثیر اعمال بر نفس، ص۴۴۴
🔷 موحّد کبیر آیت الله ملاحسینقلی همدانی قدّسسرّه:
در هر مجلس که مظنء [= گمان] وقوع در معصیت است، البته، البته، البته اجتناب نماید؛
بلکه مجالست با اهل غفلت به غیر شغل ضرورۀ [=مگر در موارد لزوم و ضروری] مضرّ است؛ اگر چه از معصیت خالی باشد.
کثرت اشتغال به مباحات، شوخی بسیار کردن، لغو گفتن و گوش به اراجیف دادن، قلب را میمیراند.
📚 فرازی از کتاب شمع جمع: آیتالله ملا حسین قلی همدانی (اثر احمد نثاری از انتشارات کانون اندیشه جوان)
@justhadsi110
💠 حضرت امام سجاد علیه السلام:
✅ أَمَّا حَقُّ ذِي اَلْمَعْرُوفِ عَلَيْكَ
فَأَنْ تَشْكُرَهُ وَ تَذْكُرَ مَعْرُوفَهُ وَ تَنْشُرَ لَهُ اَلْمَقَالَةَ اَلْحَسَنَةَ وَ تُخْلِصَ لَهُ اَلدُّعَاءَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ فَإِنَّكَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ كُنْتَ قَدْ شَكَرْتَهُ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً ثُمَّ إِنْ أَمْكَنَ مُكَافَأَتُهُ بِالْفِعْلِ كَافَأْتَهُ
وَ إِلاَّ كُنْتَ مُرْصِداً لَهُ مُوَطِّناً نَفْسَكَ عَلَيْهَا.
⬅️ و اما حقّ صاحبِ نیکی بر تو (کسی که در حق تو نیکی کرده است) آن است که
از او تشکر کنی،
و از نیکیاش در حق خودت یاد کنی،
و دربارهاش سخن نیک بگویی و نیکیهای او را نشر دهی،
و در میان خود و خدا، با اخلاص برایش دعا کنی.
زیرا اگر چنین کنی،
او را در نهان و آشکار شکر گزاردهای.
و اگر توانستی در عمل نیز کار خیرش را جبران کنی، پس جبران کن،
و اگر نتوانستی، همواره مترصّد باش تا اگر فرصت جبران مهیّا شد، جبران کنی.
📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): فرازی از رسالهی حقوق امام سجاد علیه السلام، ص۴۸۵
@justhadis110
✅ أَمَّا حَقُّ ذِي اَلْمَعْرُوفِ عَلَيْكَ
فَأَنْ تَشْكُرَهُ وَ تَذْكُرَ مَعْرُوفَهُ وَ تَنْشُرَ لَهُ اَلْمَقَالَةَ اَلْحَسَنَةَ وَ تُخْلِصَ لَهُ اَلدُّعَاءَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ فَإِنَّكَ إِذَا فَعَلْتَ ذَلِكَ كُنْتَ قَدْ شَكَرْتَهُ سِرّاً وَ عَلاَنِيَةً ثُمَّ إِنْ أَمْكَنَ مُكَافَأَتُهُ بِالْفِعْلِ كَافَأْتَهُ
وَ إِلاَّ كُنْتَ مُرْصِداً لَهُ مُوَطِّناً نَفْسَكَ عَلَيْهَا.
⬅️ و اما حقّ صاحبِ نیکی بر تو (کسی که در حق تو نیکی کرده است) آن است که
از او تشکر کنی،
و از نیکیاش در حق خودت یاد کنی،
و دربارهاش سخن نیک بگویی و نیکیهای او را نشر دهی،
و در میان خود و خدا، با اخلاص برایش دعا کنی.
زیرا اگر چنین کنی،
او را در نهان و آشکار شکر گزاردهای.
و اگر توانستی در عمل نیز کار خیرش را جبران کنی، پس جبران کن،
و اگر نتوانستی، همواره مترصّد باش تا اگر فرصت جبران مهیّا شد، جبران کنی.
📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): فرازی از رسالهی حقوق امام سجاد علیه السلام، ص۴۸۵
@justhadis110
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✅ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِنْ صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِنْ فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ هُمْ قَالَ اَلْقُرَّاءُ وَ اَلْأُمَرَاءُ.
⬅️ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
دو دسته از امت من اگر صالح بشوند، همه امت صالح خواهند شد و اگر فاسد بشوند، امت هم فاسد خواهد شد. سؤال شد که ای پیامبر خدا! آنها چه کسانی هستند؟
حضرت فرمود: علمای دین و حاکمان بر جامعه.
📚 النوادر (قطب راوندی): ج۱، ص۲۷
🔷 رهبر معظّم انقلاب آیت الله خامنهای حفظه الله در خصوص حدیث شریف فوق میفرمایند:
⬅️ صنفان من امتی ان صلحا صلحت امتی و ان فسدا فسدت امتی؛
این همان بحث خواص و عوام است که یک وقتی ما عرض کردیم؛
[امیرالمومنین(علیهالسلام) از قول پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید] که
اگر این دو دسته [از خواص] صالح بشوند، همه امت صالح خواهند شد. چون اینها تأثیر دارند، نفوذ دارند و میتوانند حرکت و رفتار جمعی مردم را شکل بدهند؛
هر کدام به نحوی، اما اگر اینها فاسد شدند، امت هم فاسد خواهد شد؛ از دو جهت:
یکی از این جهت که فساد اینها مشوّق فساد دیگران است. وقتی که در رأس یک نظام حکومتی کسانی باشند که اهل دنیاطلبی و دنیاپرستی و رشوهخواری و تجمل و این چیزها باشند، این فرهنگ در بین مردم به طور طبیعی رشد پیدا میکند؛ ولو آنها هیچ عملی هم انجام ندهند برای افساد مردم، نفس مشی آنها مردم را سوق میدهد به یک مشی مشابه آنها.
بنده در یک نقلی دیدم که در زمان عمربنعبدالعزیز که در بین بنیامیه اهل عبادت و اهل تنسک (عبادت و زهد) و این چیزها بود، مردم در اجتماعاتشان، در مسجد، در بازار، وقتی به هم میرسیدند، این به آن میگفت که تو نافله مثلا فلان را خواندی؟ او میگفت تو امروز چند جزء قرآن خواندی؟ از هم که سؤال میکردند، تبادلات اطلاعاتیشان دربارهی نماز و دعا و عبادت و این چیزها بود؛ چون عمربنالعزیز خودش این جوری بود.
در زمان سلیمانبنعبدالملک که قبل از عمربنعبدالعزیز بود که اهل بنا و ساختمان و قصر و این چیزها بود و از این کارها میکرد، مردم وقتی در اجتماعات یا در مسجد به هم میرسیدند، میگفتند آقا شما این ملک را خریدی؟ آن خانه را ساختی؟ منزلتان را اخیراً تعمیر نکردی؟ همه سؤال و جواب مردم حول وحوش ساختن این چیزها بود.
این طبیعی است و تأثیر رفتار امراء و حکام در مردم است.
جزو نصایح اغلب بیاثری که ما گاهی به این مسئولین دولتی میکنیم؛ این است که شماها در رفتارها و در روشهای زندگی خودتان اگر هم اهل زهد و مانند آن نیستید و میل به تجمل دارید، [لااقل] این تجمل را جلوی دوربین نیاورید، جلوی چشم مردم نیاورید، فرهنگ نکنید؛ حالا خودتان در زندگی خودتان هر کاری میخواهید بکنید. وقتی که این رفتار و روش تجملآمیز و اشرافیگری جلوی دوربین آمد، در تلویزیون آمد، خب به طور طبیعی مردم میل پیدا میکنند، علاقه پیدا میکنند و برایشان عادی میشود؛ این میشود یک ارزش در جامعه؛ این یک طریق برای «اذا فسدا فسدت امتی».
یک طریق دیگر این است که اینها برای توجیه فساد خودشان، فساد را ترویج میکنند؛ چون خودشان اهل فسادند، فساد را ترویج میکنند و میشود عرف؛ برای اینکه دیگر کسی در داخل جامعه به اینها اعتراض نکند. این هم «اذا فسدا فسدت امتی» از این جهت.
حالا این دو صنف چه کسانی هستند که یک چنین تأثیر معجزآسایی دارند؟
- قیل یا رسولالله! و من هم؟ قال: القراء و الامراء؛
اینجا «قراء» دارد. بعضی از روایات، ظاهرا «علما» دارد. اگر علما بود، ممکن بود کسی بگوید خب مراد از علما، مطلق علما هستند و فقط عالم دین نیست اما این روایت «قراء» دارد. «قراء» آن اسمی است که در آن دوره اطلاق میشده است بر همین علمای دینی، به قول ماها روحانیون؛ کسانی که اهل دین و تعلیم دین و مسئلهگویی و معارف که حلال و حرام و اینها را به مردم بگویند- و مانند اینها بودند؛ نه فلان عالم مثلاً فرض کنید شیمیدان یا فلان مهندس مثلاً؛ این مراد نیست.
«القراء» یعنی علمای دین.
یکی دیگر هم «امراء»، حکام، کسانی که بر جامعه حکومت میکنند؛ حالا به هر شکلی که حکومت میکنند. اینها هم هستند، اینها [هم] مؤثرند. پول دست اینها است، امکانات دست اینها است، وسایل تبلیغاتی دست اینها است [لذا] «اذا فسدا فسدت امتی، اذا صلحا صلحت امتی».
حالا وای به حال امثال بنده و جنابعالی که هم جزو قرائیم، هم جزو امرائیم که آن وقت این تأثیر ما، دیگر تأثیر مضاعفی خواهد بود.
پناه میبریم به خدا.
📚 حدیث زندگی؛ گزیدهی احادیث نوادر به انتخاب و شرح حضرت آیت الله خامنهای مدّظلّهالعالی (انتشارات انقلاب اسلامی): ص۱۸۹تا۱۹۱
@justhadis110
✅ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ:
صِنْفَانِ مِنْ أُمَّتِي إِنْ صَلَحَا صَلَحَتْ أُمَّتِي وَ إِنْ فَسَدَا فَسَدَتْ أُمَّتِي قِيلَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَنْ هُمْ قَالَ اَلْقُرَّاءُ وَ اَلْأُمَرَاءُ.
⬅️ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:
دو دسته از امت من اگر صالح بشوند، همه امت صالح خواهند شد و اگر فاسد بشوند، امت هم فاسد خواهد شد. سؤال شد که ای پیامبر خدا! آنها چه کسانی هستند؟
حضرت فرمود: علمای دین و حاکمان بر جامعه.
📚 النوادر (قطب راوندی): ج۱، ص۲۷
🔷 رهبر معظّم انقلاب آیت الله خامنهای حفظه الله در خصوص حدیث شریف فوق میفرمایند:
⬅️ صنفان من امتی ان صلحا صلحت امتی و ان فسدا فسدت امتی؛
این همان بحث خواص و عوام است که یک وقتی ما عرض کردیم؛
[امیرالمومنین(علیهالسلام) از قول پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) میفرماید] که
اگر این دو دسته [از خواص] صالح بشوند، همه امت صالح خواهند شد. چون اینها تأثیر دارند، نفوذ دارند و میتوانند حرکت و رفتار جمعی مردم را شکل بدهند؛
هر کدام به نحوی، اما اگر اینها فاسد شدند، امت هم فاسد خواهد شد؛ از دو جهت:
یکی از این جهت که فساد اینها مشوّق فساد دیگران است. وقتی که در رأس یک نظام حکومتی کسانی باشند که اهل دنیاطلبی و دنیاپرستی و رشوهخواری و تجمل و این چیزها باشند، این فرهنگ در بین مردم به طور طبیعی رشد پیدا میکند؛ ولو آنها هیچ عملی هم انجام ندهند برای افساد مردم، نفس مشی آنها مردم را سوق میدهد به یک مشی مشابه آنها.
بنده در یک نقلی دیدم که در زمان عمربنعبدالعزیز که در بین بنیامیه اهل عبادت و اهل تنسک (عبادت و زهد) و این چیزها بود، مردم در اجتماعاتشان، در مسجد، در بازار، وقتی به هم میرسیدند، این به آن میگفت که تو نافله مثلا فلان را خواندی؟ او میگفت تو امروز چند جزء قرآن خواندی؟ از هم که سؤال میکردند، تبادلات اطلاعاتیشان دربارهی نماز و دعا و عبادت و این چیزها بود؛ چون عمربنالعزیز خودش این جوری بود.
در زمان سلیمانبنعبدالملک که قبل از عمربنعبدالعزیز بود که اهل بنا و ساختمان و قصر و این چیزها بود و از این کارها میکرد، مردم وقتی در اجتماعات یا در مسجد به هم میرسیدند، میگفتند آقا شما این ملک را خریدی؟ آن خانه را ساختی؟ منزلتان را اخیراً تعمیر نکردی؟ همه سؤال و جواب مردم حول وحوش ساختن این چیزها بود.
این طبیعی است و تأثیر رفتار امراء و حکام در مردم است.
جزو نصایح اغلب بیاثری که ما گاهی به این مسئولین دولتی میکنیم؛ این است که شماها در رفتارها و در روشهای زندگی خودتان اگر هم اهل زهد و مانند آن نیستید و میل به تجمل دارید، [لااقل] این تجمل را جلوی دوربین نیاورید، جلوی چشم مردم نیاورید، فرهنگ نکنید؛ حالا خودتان در زندگی خودتان هر کاری میخواهید بکنید. وقتی که این رفتار و روش تجملآمیز و اشرافیگری جلوی دوربین آمد، در تلویزیون آمد، خب به طور طبیعی مردم میل پیدا میکنند، علاقه پیدا میکنند و برایشان عادی میشود؛ این میشود یک ارزش در جامعه؛ این یک طریق برای «اذا فسدا فسدت امتی».
یک طریق دیگر این است که اینها برای توجیه فساد خودشان، فساد را ترویج میکنند؛ چون خودشان اهل فسادند، فساد را ترویج میکنند و میشود عرف؛ برای اینکه دیگر کسی در داخل جامعه به اینها اعتراض نکند. این هم «اذا فسدا فسدت امتی» از این جهت.
حالا این دو صنف چه کسانی هستند که یک چنین تأثیر معجزآسایی دارند؟
- قیل یا رسولالله! و من هم؟ قال: القراء و الامراء؛
اینجا «قراء» دارد. بعضی از روایات، ظاهرا «علما» دارد. اگر علما بود، ممکن بود کسی بگوید خب مراد از علما، مطلق علما هستند و فقط عالم دین نیست اما این روایت «قراء» دارد. «قراء» آن اسمی است که در آن دوره اطلاق میشده است بر همین علمای دینی، به قول ماها روحانیون؛ کسانی که اهل دین و تعلیم دین و مسئلهگویی و معارف که حلال و حرام و اینها را به مردم بگویند- و مانند اینها بودند؛ نه فلان عالم مثلاً فرض کنید شیمیدان یا فلان مهندس مثلاً؛ این مراد نیست.
«القراء» یعنی علمای دین.
یکی دیگر هم «امراء»، حکام، کسانی که بر جامعه حکومت میکنند؛ حالا به هر شکلی که حکومت میکنند. اینها هم هستند، اینها [هم] مؤثرند. پول دست اینها است، امکانات دست اینها است، وسایل تبلیغاتی دست اینها است [لذا] «اذا فسدا فسدت امتی، اذا صلحا صلحت امتی».
حالا وای به حال امثال بنده و جنابعالی که هم جزو قرائیم، هم جزو امرائیم که آن وقت این تأثیر ما، دیگر تأثیر مضاعفی خواهد بود.
پناه میبریم به خدا.
📚 حدیث زندگی؛ گزیدهی احادیث نوادر به انتخاب و شرح حضرت آیت الله خامنهای مدّظلّهالعالی (انتشارات انقلاب اسلامی): ص۱۸۹تا۱۹۱
@justhadis110
💠 امام باقر علیه السلام:
⬅️ وقتی خداوند... در عالم ذرّ... از خلق پیمان گرفت و فرمود:
مگر من پروردگار شما نیستم؟
سپس فرمود: و اینکه محمّد رسول خدا است و علی امیرالمؤمنین است؟
پیامبران قبل از همه گفتند: چرا (و اقرار کردند، پس) نبوّت برای آنها ثابت شد
و (سپس) از انبیای اولوالعزم پیمان گرفت که من پروردگار شمایم و محمّد رسول خدا و علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او، فرمانروایان و خزانهداران علم من هستند و مهدی ناصر دین من است و به وسیلهی او دینم را آشکار میکنم و چه (کفار و منافقین) بخواهند چه نخواهند و به وسیلهی او از دشمنانم انتقام میگیرم و پرستش میشوم.
پس آن انبیای اولوالعزم گفتند: اقرار داریم و گواهیم.
امّا آدم در خصوص مهدی نه انکار کرد و نه اقرار. پس منصب اولوالعزم به این پنج نفر اختصاص یافت. (و چون) آدم دربارهی حضرت مهدی عزمی بر اقرار نداشت (لذا از جرگهی انبیای اولوالعزم خارج شد.)
این آیه اشاره به همین مطلب است:
«و لقد عهدنا إلی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما (طه:۱۱۵) و به یقین، پیش از این با آدم پیمان بستیم، ولی او فراموش کرد؛ و ما در او عزم و ارادهای [محکم] نیافتیم.
✅ ...و ان المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتصر به لدینی و اظهر به دولتی و انتقم به من اعدائی...
📚 الکافی (کلینی): ج۲، ص۸
💠 همچنین در روایت دیگری، جابر از امام باقر علیه السلام نقل میکند که در تفسیر این آیه شریفه میفرمایند:
⬅️ خدای متعال میفرماید: ما در مورد محمّد و امامان بعد از او با آدم پیمان بستیم، امّا او آن پیمان را ترک کرد در مورد اقرار به اینکه ایشان چنین هستند، عزم استواری نداشت و پیامبران اولی العزم بدینخاطر اولی العزم نامیده شدهاند که خداوند با آنان در مورد محمّد و امامان بعد از او و مهدی (صلوات الله علیهم اجمعین) و سیرت او، پیمان بستند و آنان یقین حاصل کردند که این افراد، این چنیناند و بدان اقرار داشتند.
✅ ...و المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و سیرته و اجمع عزمهم علی ان ذلک کذلک و الاقرار به.
📚 الکافی (کلینی): ج۱، ص۴۱۶
🔹 اینجا سؤال پیش میآید مقصود از عهد و پیمان بستن بر سیرت حضرت مهدی که در روایت بیان شده است چه میتواند باشد؟
این سیرت قطعاً نه عصمت است (که همهی امامان معصومند و این امر میان همگی مشترک است)؛ نه عبادت است (که باز همهی امامان دارای برترین مراتب عبادت بودهاند) و نه علم است (که همگی وارث علم نبی اکرم هستند) و نه خیلی از امور دیگر نظیر اینها.
در همهی این موارد نیز افضل در میان این ۱۴ معصوم، پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام هستند.
پس کدام خصیصه، سیرت متمایز و خاص حضرت مهدی عجاللهفرجه است و لازم است دیگر انبیا برای اولیالعزم شدن، به آن اقرار و بر سر آن عهد و پیمان میبستند؟!
این سیرت خاص و منحصر به ایشان، امر حکومت جهانی حضرت و پاککردن زمین از هر گونه شرک و کفر و نفاق و ظلم است.
هیچ کس به جهت نبود شرایط، نتوانسته این امر را محقق کند و این مهم، تنها به دست خود حضرت و آن هم بعد از ظهورشان محقق میشود؛
این همان امر و سیرت منحصر به فرد حضرت مهدی است که خدای متعال عهد و پیمانش از انبیای اولی العزم اخذ کرده است.
اقرار به این حقیقت که آخرین جانشینان پیامبر آخرالزمان باید بیاید تا دنیا را پر از عدل و داد نماید.
نکتهاش چیست؟
شاید نکتهاش این باشد که:
ای نوح، همهی کفار و منافقین و ظالمین و مفسدین را نابود کردی، ولی باز این تو نیستی که بتوانی آن عدالت مطلق پایدار تمام و کمال را در زمین محقق سازی!
ای حضرت ابراهیم، مبادا تو فکر کنی، تو هستی که میتوانی این هدف متعالی را محقق سازی، ولو بتوانی بر طاغوتی چون نمرود که ادعای خدایی هم دارد غلبه کنی!
ای موسی، میتوانی طاغوتی چون فرعون را که ادعای خدایی میکند و بزرگترین ساحران را هم در خدمت خود دارد شکست دهی، اما تحقق این هدف متعالی کار شما هم نیست!
ای عیسی و ای انبیای اولی العزم، همه باید بدانید که تحقق این امر عظیم و مهم، فقط بر عهده حضرت مهدی است.
[و شاید نکتهاش این مطلب هم باشد که هر یک از این انبیای الهی در مسیر مقدمهسازی و زمینهسازی برای تحقق آن هدف عظیمِ ظهورِ توحید و عدل مطلق، باید مأموریت ویژهای را در بستر تاریخ به انجام رسانند و در مسیر تحقق این مأموریتهای زمینهساز، متحمّل ابتلائات و امتحانات خاص و سختی بشوند که مختص انبیای اولیالعزم است.]
باید دانست که در کل تاریخ، این حکومت جهانی حضرت مطرح بوده است.
هر کسی هم از این عهد و پیمان کوتاه آمده چنانچه بیان شد خدای متعال بیرودربایستی دربارهاش فرمان میداده: «لم نجد له عزما * ما در او عزم و ارادهای [محکم] نیافتیم.»
پس سیرهی حضرت چیست؟
سیرهی ایشان همان برنامهی ایشان برای تحقق توحید و عدل مطلق در کل جهان است.
پس همه باید منتظر باشند.
@justhadis110
⬅️ وقتی خداوند... در عالم ذرّ... از خلق پیمان گرفت و فرمود:
مگر من پروردگار شما نیستم؟
سپس فرمود: و اینکه محمّد رسول خدا است و علی امیرالمؤمنین است؟
پیامبران قبل از همه گفتند: چرا (و اقرار کردند، پس) نبوّت برای آنها ثابت شد
و (سپس) از انبیای اولوالعزم پیمان گرفت که من پروردگار شمایم و محمّد رسول خدا و علی امیرالمؤمنین و اوصیای پس از او، فرمانروایان و خزانهداران علم من هستند و مهدی ناصر دین من است و به وسیلهی او دینم را آشکار میکنم و چه (کفار و منافقین) بخواهند چه نخواهند و به وسیلهی او از دشمنانم انتقام میگیرم و پرستش میشوم.
پس آن انبیای اولوالعزم گفتند: اقرار داریم و گواهیم.
امّا آدم در خصوص مهدی نه انکار کرد و نه اقرار. پس منصب اولوالعزم به این پنج نفر اختصاص یافت. (و چون) آدم دربارهی حضرت مهدی عزمی بر اقرار نداشت (لذا از جرگهی انبیای اولوالعزم خارج شد.)
این آیه اشاره به همین مطلب است:
«و لقد عهدنا إلی آدم من قبل فنسی و لم نجد له عزما (طه:۱۱۵) و به یقین، پیش از این با آدم پیمان بستیم، ولی او فراموش کرد؛ و ما در او عزم و ارادهای [محکم] نیافتیم.
✅ ...و ان المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتصر به لدینی و اظهر به دولتی و انتقم به من اعدائی...
📚 الکافی (کلینی): ج۲، ص۸
💠 همچنین در روایت دیگری، جابر از امام باقر علیه السلام نقل میکند که در تفسیر این آیه شریفه میفرمایند:
⬅️ خدای متعال میفرماید: ما در مورد محمّد و امامان بعد از او با آدم پیمان بستیم، امّا او آن پیمان را ترک کرد در مورد اقرار به اینکه ایشان چنین هستند، عزم استواری نداشت و پیامبران اولی العزم بدینخاطر اولی العزم نامیده شدهاند که خداوند با آنان در مورد محمّد و امامان بعد از او و مهدی (صلوات الله علیهم اجمعین) و سیرت او، پیمان بستند و آنان یقین حاصل کردند که این افراد، این چنیناند و بدان اقرار داشتند.
✅ ...و المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و سیرته و اجمع عزمهم علی ان ذلک کذلک و الاقرار به.
📚 الکافی (کلینی): ج۱، ص۴۱۶
🔹 اینجا سؤال پیش میآید مقصود از عهد و پیمان بستن بر سیرت حضرت مهدی که در روایت بیان شده است چه میتواند باشد؟
این سیرت قطعاً نه عصمت است (که همهی امامان معصومند و این امر میان همگی مشترک است)؛ نه عبادت است (که باز همهی امامان دارای برترین مراتب عبادت بودهاند) و نه علم است (که همگی وارث علم نبی اکرم هستند) و نه خیلی از امور دیگر نظیر اینها.
در همهی این موارد نیز افضل در میان این ۱۴ معصوم، پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام هستند.
پس کدام خصیصه، سیرت متمایز و خاص حضرت مهدی عجاللهفرجه است و لازم است دیگر انبیا برای اولیالعزم شدن، به آن اقرار و بر سر آن عهد و پیمان میبستند؟!
این سیرت خاص و منحصر به ایشان، امر حکومت جهانی حضرت و پاککردن زمین از هر گونه شرک و کفر و نفاق و ظلم است.
هیچ کس به جهت نبود شرایط، نتوانسته این امر را محقق کند و این مهم، تنها به دست خود حضرت و آن هم بعد از ظهورشان محقق میشود؛
این همان امر و سیرت منحصر به فرد حضرت مهدی است که خدای متعال عهد و پیمانش از انبیای اولی العزم اخذ کرده است.
اقرار به این حقیقت که آخرین جانشینان پیامبر آخرالزمان باید بیاید تا دنیا را پر از عدل و داد نماید.
نکتهاش چیست؟
شاید نکتهاش این باشد که:
ای نوح، همهی کفار و منافقین و ظالمین و مفسدین را نابود کردی، ولی باز این تو نیستی که بتوانی آن عدالت مطلق پایدار تمام و کمال را در زمین محقق سازی!
ای حضرت ابراهیم، مبادا تو فکر کنی، تو هستی که میتوانی این هدف متعالی را محقق سازی، ولو بتوانی بر طاغوتی چون نمرود که ادعای خدایی هم دارد غلبه کنی!
ای موسی، میتوانی طاغوتی چون فرعون را که ادعای خدایی میکند و بزرگترین ساحران را هم در خدمت خود دارد شکست دهی، اما تحقق این هدف متعالی کار شما هم نیست!
ای عیسی و ای انبیای اولی العزم، همه باید بدانید که تحقق این امر عظیم و مهم، فقط بر عهده حضرت مهدی است.
[و شاید نکتهاش این مطلب هم باشد که هر یک از این انبیای الهی در مسیر مقدمهسازی و زمینهسازی برای تحقق آن هدف عظیمِ ظهورِ توحید و عدل مطلق، باید مأموریت ویژهای را در بستر تاریخ به انجام رسانند و در مسیر تحقق این مأموریتهای زمینهساز، متحمّل ابتلائات و امتحانات خاص و سختی بشوند که مختص انبیای اولیالعزم است.]
باید دانست که در کل تاریخ، این حکومت جهانی حضرت مطرح بوده است.
هر کسی هم از این عهد و پیمان کوتاه آمده چنانچه بیان شد خدای متعال بیرودربایستی دربارهاش فرمان میداده: «لم نجد له عزما * ما در او عزم و ارادهای [محکم] نیافتیم.»
پس سیرهی حضرت چیست؟
سیرهی ایشان همان برنامهی ایشان برای تحقق توحید و عدل مطلق در کل جهان است.
پس همه باید منتظر باشند.
@justhadis110
✳️ از خواص دنیوی خواندن سورهی مریم...
💠 رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
✅ مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ... لَا یَمُوتُ حَتَّی یَسْتَغْنِیَ هُوَ وَ وُلْدُهُ...
⬅️ هر کس که این سوره (سورهی مریم) را بخواند، ...تا زمانیکه خود و فرزندانش بینیاز نگردند، نمیمیرد...
📚 تفسیر البرهان (علامه بحرانی): ج۳، ص۶۹۵
@justhadis110
💠 رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
✅ مَنْ قَرَأَ هَذِهِ السُّورَهًَْ... لَا یَمُوتُ حَتَّی یَسْتَغْنِیَ هُوَ وَ وُلْدُهُ...
⬅️ هر کس که این سوره (سورهی مریم) را بخواند، ...تا زمانیکه خود و فرزندانش بینیاز نگردند، نمیمیرد...
📚 تفسیر البرهان (علامه بحرانی): ج۳، ص۶۹۵
@justhadis110
✳️ در روایات بیان شده که یاران امام زمان عج الله فرجه از کسانی هستند که از ملامت سرزنشگران هراسی ندارند و همواره در هر شرایطی کاری را انجام میدهند که مورد رضایت خداست، هر چند همه خلافش عمل کنند و خلافش را درست شمارند؛
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام که خود سر سلسلهی کسانی هستند که در راه خدا و رسولش از سرزنش هیچ ملامتگری ابایی ندارند، در پایان خطبهی قاصعه بعد از معرفی خود به این صفت، اوصافی را بر میشمرند که به نظر میرسد اگر کسی بخواهد به مرحلهای برسد که مطلقاً از سرزنش و فشار خارجی هیچ تأثیری نپذیرد باید واجد آن ویژگیها باشد تا آن حالت لا یخاف لومة لائم در او مستقر و ثابت گردد.
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✅ إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ لاَ تَأْخُذُهُمْ فِي اَللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
سِيمَاهُمْ سِيمَا اَلصِّدِّيقِينَ
وَ كَلاَمُهُمْ كَلاَمُ اَلْأَبْرَارِ
عُمَّارُ اَللَّيْلِ
وَ مَنَارُ اَلنَّهَارِ
مُتَمَسِّكُونَ بِحَبْلِ اَلْقُرْآنِ
يُحْيُونَ سُنَنَ اَللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ
لاَ يَسْتَكْبِرُونَ
وَ لاَ يَعْلُونَ
وَ لاَ يَغُلُّونَ
وَ لاَ يُفْسِدُونَ
قُلُوبُهُمْ فِي اَلْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي اَلْعَمَلِ.
⬅️ و همانا من از كسانى هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشى نمىترسند،
كسانى كه:
سيماى آنها سيماى صدّيقان،
و سخنانشان، سخنان نيكان است،
شبزندهداران
و روشنى بخشان روزند،
به دامن قرآن پناه برده
سنّتهاى خدا و رسولش را زنده مىكنند
نه تكبّر و خودپسندى دارند،
و نه بر كسى برترى مىجويند،
نه خيانتكارند
و نه در زمين فساد مىكنند،
قلبهايشان در بهشت، و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است.
📚 نهج البلاغه (سید رضی): فرازی از خطبه ۱۹۲، معروف به خطبه قاصعه
پ.ن: گویی حضرت میفرمابند اگر کسی بخواهد برسد به جایی که ملامت سرزنشگران بر روی او هیچ اثری نداشته باشد، قبلش باید حداقل اوصاف ذیل را در خود محقق کرده باشد:
🔹 اهل صدق و صداقت باشد و بری لز هر دروغ و نیرنگ و خیانت
🔹 در فهم دین چنان قوی باشد که مشعلی فروزان برای جهل و شک دیگران در امر دین باشد
🔹 اهل عبادت در دل شب و انس با قرآن و تلاوت و تدبر در آن باشد
🔹 به شدت از بدعتها پرهیز کند و در همهی امور عامل به سنت و سیرهی رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد
🔹 قلبش همواره در محضر خدا حاضر باشد و غافل نباشد در عین اینکه جسمش در میان خلق و مشغول انجام وظایفش به عنوان عبد و بندهی خدا است
🔹 به شدت متواضع باشد، بی هیچ تکبر و برتریجویی
@justhadis110
مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام که خود سر سلسلهی کسانی هستند که در راه خدا و رسولش از سرزنش هیچ ملامتگری ابایی ندارند، در پایان خطبهی قاصعه بعد از معرفی خود به این صفت، اوصافی را بر میشمرند که به نظر میرسد اگر کسی بخواهد به مرحلهای برسد که مطلقاً از سرزنش و فشار خارجی هیچ تأثیری نپذیرد باید واجد آن ویژگیها باشد تا آن حالت لا یخاف لومة لائم در او مستقر و ثابت گردد.
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✅ إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ لاَ تَأْخُذُهُمْ فِي اَللَّهِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ
سِيمَاهُمْ سِيمَا اَلصِّدِّيقِينَ
وَ كَلاَمُهُمْ كَلاَمُ اَلْأَبْرَارِ
عُمَّارُ اَللَّيْلِ
وَ مَنَارُ اَلنَّهَارِ
مُتَمَسِّكُونَ بِحَبْلِ اَلْقُرْآنِ
يُحْيُونَ سُنَنَ اَللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ
لاَ يَسْتَكْبِرُونَ
وَ لاَ يَعْلُونَ
وَ لاَ يَغُلُّونَ
وَ لاَ يُفْسِدُونَ
قُلُوبُهُمْ فِي اَلْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي اَلْعَمَلِ.
⬅️ و همانا من از كسانى هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشى نمىترسند،
كسانى كه:
سيماى آنها سيماى صدّيقان،
و سخنانشان، سخنان نيكان است،
شبزندهداران
و روشنى بخشان روزند،
به دامن قرآن پناه برده
سنّتهاى خدا و رسولش را زنده مىكنند
نه تكبّر و خودپسندى دارند،
و نه بر كسى برترى مىجويند،
نه خيانتكارند
و نه در زمين فساد مىكنند،
قلبهايشان در بهشت، و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است.
📚 نهج البلاغه (سید رضی): فرازی از خطبه ۱۹۲، معروف به خطبه قاصعه
پ.ن: گویی حضرت میفرمابند اگر کسی بخواهد برسد به جایی که ملامت سرزنشگران بر روی او هیچ اثری نداشته باشد، قبلش باید حداقل اوصاف ذیل را در خود محقق کرده باشد:
🔹 اهل صدق و صداقت باشد و بری لز هر دروغ و نیرنگ و خیانت
🔹 در فهم دین چنان قوی باشد که مشعلی فروزان برای جهل و شک دیگران در امر دین باشد
🔹 اهل عبادت در دل شب و انس با قرآن و تلاوت و تدبر در آن باشد
🔹 به شدت از بدعتها پرهیز کند و در همهی امور عامل به سنت و سیرهی رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد
🔹 قلبش همواره در محضر خدا حاضر باشد و غافل نباشد در عین اینکه جسمش در میان خلق و مشغول انجام وظایفش به عنوان عبد و بندهی خدا است
🔹 به شدت متواضع باشد، بی هیچ تکبر و برتریجویی
@justhadis110
💠 در بخشی از فقره چهارم دعای مكارم الاخلاق حضرت امام سجاد علیه السلام میفرمایند:
✅ وَ لاَ تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَهً إِلاَّ حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا وَ لاَ تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلاَّ أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا.
⬅️ بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و هر گاه جایگاه مرا در نظر مردم بالا بردی به همانقدر در نفس خود خوارم گردان.
و هر گاه مرا به عزتى آشکار مىنوازى به همانقدر در نفس خود ذلیلم گردان.
📚 صحیفه سجادیه: فرازی از دعای بیستم
🔹 گاهی در يك خانواده، هر یک از زوجین يا فرزندان به عللی، یک جایگاه اجتماعی بالا پيدا میكنند (فیالمثل شوهر، يك پُست اداری مديريتی بالا كسب میكند يا به زوجه يك ارث هنگفت میرسد يا فرزند مدرك تحصيلی بالایی كسب میكند و والدينش نسبت به او سوادی اندك دارند يا...) و پس رسيدن به اين جايگاه اجتماعی بالاتر، رفتار همسر يا فرزندانی كه ترفيع جايگاه اجتماعی پيدا كردهاند با ديگر اعضای خانواده مثل قبل از سر تواضع و محبت نيست، بلكه حالت تكبر و غروری در رفتار ايشان پيدا میشود.
اين حالت يكی از علل مهم ناپايداری در خانوادههايی است كه يكی از زوجين يا فرزندان به دلايلی پس از مدتی نسبت به قبل، جايگاه اجتماعیشان به شكلی چشمگير تغيير میكند. امام عليه السلام در اين فراز از دعا اين خطر مهم را متذكر میشوند و به همه میآموزند كه بايد از خدا بخواهند تا به اين رذيله اخلاقی دچار نشد.
@justhadis110
✅ وَ لاَ تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَهً إِلاَّ حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا وَ لاَ تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلاَّ أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّهً بَاطِنَهً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا.
⬅️ بار خدایا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و هر گاه جایگاه مرا در نظر مردم بالا بردی به همانقدر در نفس خود خوارم گردان.
و هر گاه مرا به عزتى آشکار مىنوازى به همانقدر در نفس خود ذلیلم گردان.
📚 صحیفه سجادیه: فرازی از دعای بیستم
🔹 گاهی در يك خانواده، هر یک از زوجین يا فرزندان به عللی، یک جایگاه اجتماعی بالا پيدا میكنند (فیالمثل شوهر، يك پُست اداری مديريتی بالا كسب میكند يا به زوجه يك ارث هنگفت میرسد يا فرزند مدرك تحصيلی بالایی كسب میكند و والدينش نسبت به او سوادی اندك دارند يا...) و پس رسيدن به اين جايگاه اجتماعی بالاتر، رفتار همسر يا فرزندانی كه ترفيع جايگاه اجتماعی پيدا كردهاند با ديگر اعضای خانواده مثل قبل از سر تواضع و محبت نيست، بلكه حالت تكبر و غروری در رفتار ايشان پيدا میشود.
اين حالت يكی از علل مهم ناپايداری در خانوادههايی است كه يكی از زوجين يا فرزندان به دلايلی پس از مدتی نسبت به قبل، جايگاه اجتماعیشان به شكلی چشمگير تغيير میكند. امام عليه السلام در اين فراز از دعا اين خطر مهم را متذكر میشوند و به همه میآموزند كه بايد از خدا بخواهند تا به اين رذيله اخلاقی دچار نشد.
@justhadis110
💠 رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله:
✅ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِأَشْبَهِكُمْ بِي قَالُوا بَلَی يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَ أَلْيَنُكُمْ كَنَفاً وَ أَبَرُّكُمْ بِقَرَابَتِهِ وَ أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِإِخْوَانِهِ فِي دِينِهِ وَ أَصْبَرُكُمْ عَلَی اَلْحَقِّ وَ أَكْظَمُكُمْ لِلْغَيْظِ وَ أَحْسَنُكُمْ عَفْواً وَ أَشَدُّكُمْ مِنْ نَفْسِهِ إِنْصَافاً فِي اَلرِّضَا وَ اَلْغَضَبِ.
⬅️ آیا به شما خبر بدهم که از میان شما کدامتان به من شبیهترید؟
گفتند: بلی یا رسول الله.
حضرت فرمود: از میان شما آنکه
خوشاخلاقتر
نرمخوتر و متواضعتر
نیکوکارتر نسبت به خویشان و نزدیکان
و با محبتترین نسبت برادران ایمانیاش
صابرترین و با استقامتترین شما در مسیر حق است.
و کسی که بیش از همه خشم خود را فرومیخورَد
و زیباتر و نیکوتر از همه دیگران را مورد عفو خود قرار میدهد
و از همه شدیدتر و سختتر با نفس خودش انصاف میورزد، چه در حال خشم و چه در حال خشنودی.
📚 الکافی (ثقة السلام کلینی): ج۲، ص۲۴۰
@justhadis110
✅ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِأَشْبَهِكُمْ بِي قَالُوا بَلَی يَا رَسُولَ اَللَّهِ قَالَ أَحْسَنُكُمْ خُلُقاً وَ أَلْيَنُكُمْ كَنَفاً وَ أَبَرُّكُمْ بِقَرَابَتِهِ وَ أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِإِخْوَانِهِ فِي دِينِهِ وَ أَصْبَرُكُمْ عَلَی اَلْحَقِّ وَ أَكْظَمُكُمْ لِلْغَيْظِ وَ أَحْسَنُكُمْ عَفْواً وَ أَشَدُّكُمْ مِنْ نَفْسِهِ إِنْصَافاً فِي اَلرِّضَا وَ اَلْغَضَبِ.
⬅️ آیا به شما خبر بدهم که از میان شما کدامتان به من شبیهترید؟
گفتند: بلی یا رسول الله.
حضرت فرمود: از میان شما آنکه
خوشاخلاقتر
نرمخوتر و متواضعتر
نیکوکارتر نسبت به خویشان و نزدیکان
و با محبتترین نسبت برادران ایمانیاش
صابرترین و با استقامتترین شما در مسیر حق است.
و کسی که بیش از همه خشم خود را فرومیخورَد
و زیباتر و نیکوتر از همه دیگران را مورد عفو خود قرار میدهد
و از همه شدیدتر و سختتر با نفس خودش انصاف میورزد، چه در حال خشم و چه در حال خشنودی.
📚 الکافی (ثقة السلام کلینی): ج۲، ص۲۴۰
@justhadis110
💠 حضرت امام سجاد علیه السلام:
✅ أَمَّا حَقُّ اَلشَّرِيكِ فَإِنْ غَابَ كَفَيْتَهُ وَ إِنْ حَضَرَ سَاوَيْتَهُ وَ لاَ تَعْزِمْ عَلَی حُكْمِكَ دُونَ حُكْمِهِ وَ لاَ تَعْمَلْ بِرَأْيِكَ دُونَ مُنَاظَرَتِهِ وَ تَحْفَظُ عَلَيْهِ مَالَهُ وَ تَنْفِي عَنْهُ خِيَانَتَهُ فِيمَا عَزَّ أَوْ هَانَ فَإِنَّهُ بَلَغَنَا أَنَّ يَدَ اَللَّهِ عَلَی اَلشَّرِيكَيْنِ مَا لَمْ يَتَخَاوَنَا.
⬅️ و اما حق شریک این است که اگر غایب شد، کارش را کفایت کنی،
و اگر حاضر بود، با او برابر باشی.
بدون مشورتش تصمیم نگیری،
و بدون گفتوگو با او به رأی خود عمل نکنی.
مال او را پاس داری،
و از خیانت در حق او بپرهیزی،
در کوچک و بزرگ، در مهم و ناچیز.
زیرا به ما رسیده است که «دست خدا بر سر دو شریک است، مادامی که به هم خیانت نکنند».
📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): فرازی از رسالهی حقوق امام سجاد علیه السلام، ص۴۸۵
@justhadis110
✅ أَمَّا حَقُّ اَلشَّرِيكِ فَإِنْ غَابَ كَفَيْتَهُ وَ إِنْ حَضَرَ سَاوَيْتَهُ وَ لاَ تَعْزِمْ عَلَی حُكْمِكَ دُونَ حُكْمِهِ وَ لاَ تَعْمَلْ بِرَأْيِكَ دُونَ مُنَاظَرَتِهِ وَ تَحْفَظُ عَلَيْهِ مَالَهُ وَ تَنْفِي عَنْهُ خِيَانَتَهُ فِيمَا عَزَّ أَوْ هَانَ فَإِنَّهُ بَلَغَنَا أَنَّ يَدَ اَللَّهِ عَلَی اَلشَّرِيكَيْنِ مَا لَمْ يَتَخَاوَنَا.
⬅️ و اما حق شریک این است که اگر غایب شد، کارش را کفایت کنی،
و اگر حاضر بود، با او برابر باشی.
بدون مشورتش تصمیم نگیری،
و بدون گفتوگو با او به رأی خود عمل نکنی.
مال او را پاس داری،
و از خیانت در حق او بپرهیزی،
در کوچک و بزرگ، در مهم و ناچیز.
زیرا به ما رسیده است که «دست خدا بر سر دو شریک است، مادامی که به هم خیانت نکنند».
📚 تحف العقول (ابن شعبه حرّانی): فرازی از رسالهی حقوق امام سجاد علیه السلام، ص۴۸۵
@justhadis110
به مناسبت نزدیک شدن به ایام فاطمیه:
✳️ نامه ابوبكر به پدرش و پاسخ پدر به او:
🔸 أبا قحافة كان بالطائف لما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله وبويع لأبي بكر، فكتب ابنه إليه كتابا عنوانه " من خليفة رسول الله إلى أبي قحافة. أما بعد فإن الناس قد تراضوا بي، فإني اليوم خليفة الله، فلو قدمت علينا كان أقر لعينك " قال: فلما قرأ أبو قحافة الكتاب قال للرسول: ما منعكم من علي؟ قال:
هو حدث السن وقد أكثر القتل في قريش وغيرها وأبو بكر أسن منه. قال أبو قحافة: إن كان الأمر في ذلك بالسن فأنا أحق من أبي بكر، لقد ظلموا عليا حقه وقد بايع له النبي صلى الله عليه وآله وأمرنا ببيعته.
ثم كتب إليه " من أبي قحافة إلى ابنه أبي بكر. أما بعد فقد أتاني كتابك فوجدته كتاب أحمق ينقض بعضه بعضا، مرة تقول خليفة رسول الله صلى الله عليه وآله ومرة تقول خليفة الله ومرة تقول تراضى بي الناس، وهو أمر ملتبس فلا تدخلن في أمر يصعب عليك الخروج منه غدا ويكون عقباك منه إلى النار والندامة وملامة النفس اللوامة لدى الحساب بيوم القيامة، فإن للأمور مداخل ومخارج وأنت تعرف من هو أولى بها منك، فراقب الله كأنك تراه ولا تدعن صاحبها، فإن تركها اليوم أخف عليك وأسلم لك.
⬅️ ابی قحافه (پدر ابوبكر) در زمان رحلت رسول خدا صلوات الله عليه و آله در طائف بود.
بعد از بيعت با ابوكر، او نامهای به پدرش نوشت به اين شرح:
از طرف خليفه رسول خدا به ابیقحافه،
اما بعد، همانا مردم به من راضی شدند و امروز من خليفه خدا هستم،
پس اگر پيش ما بيايی نور چشم مایی.
پدرش بعد از خواند نامه به پيك ابوبكر گفت:
برای چه علی را از حقش منع كرديد؟
پيك ابوبكر گفت:
او جوان است و بسياری از قريش را كشته و ابوبكر از او مسنتر است.
ابوقحافه به پيك ابوبكر گفت:
اگر مسن بودن برای خلافت ملاك باشد كه من نسبت به ابوبكر برای خلافت بيشتر بر حق هستم.
حقيقتاً بر علی و حقش ظلم كرديد، در حالی كه رسول خدا خودش با او بيعت كرد و مردم را نيز امر به بيعت با علی كرد!
سپس نامهای به فرزندش نوشت به اين شرح:
از طرف ابیقحافه به پسرش ابوبكر.
اما بعد؛ نامهی تو بدست من رسيد و من آن را نامه يك احمق يافتم كه بعضی از آن بعضی ديگر را نقض میكند!
يكبار در نامه گفتی خليفه رسول خدا و يكبار گفتی خليفه خدا و يك بار گفتی مردم به من راضی شدند (و من انتخاب شدهی مردم هستم؛ كنايه از اين كه تو خليفه خدا و رسول نيستی! خليفهی مردم هستی)
و مشخص است كه امر بر تو مشتبه گشته؛
پس در امری داخل نشو كه خارج شدن از آن برايت بسيار سخت است و عاقبتت را به سوی آتش (جهنم) و ندامت میكشاند و در روز قيامت ملامت خواهی شد.
محلهای وارد شدن و خارج شدن از امور دنيا بسيار است و تو خود میدانی كه در اين كار از تو سزاوارتر كيست!
پس از خدا بپرهيز و اين كار را به صاحبش واگذار و اگر اينكار را امروز ترك كنی برايت مجازات سبكتری به دنبال دارد.
والسلام عليكم.
📚 احتجاج (طبرسی): ج۱، ص۱۱۵
@justhadis110
✳️ نامه ابوبكر به پدرش و پاسخ پدر به او:
🔸 أبا قحافة كان بالطائف لما قبض رسول الله صلى الله عليه وآله وبويع لأبي بكر، فكتب ابنه إليه كتابا عنوانه " من خليفة رسول الله إلى أبي قحافة. أما بعد فإن الناس قد تراضوا بي، فإني اليوم خليفة الله، فلو قدمت علينا كان أقر لعينك " قال: فلما قرأ أبو قحافة الكتاب قال للرسول: ما منعكم من علي؟ قال:
هو حدث السن وقد أكثر القتل في قريش وغيرها وأبو بكر أسن منه. قال أبو قحافة: إن كان الأمر في ذلك بالسن فأنا أحق من أبي بكر، لقد ظلموا عليا حقه وقد بايع له النبي صلى الله عليه وآله وأمرنا ببيعته.
ثم كتب إليه " من أبي قحافة إلى ابنه أبي بكر. أما بعد فقد أتاني كتابك فوجدته كتاب أحمق ينقض بعضه بعضا، مرة تقول خليفة رسول الله صلى الله عليه وآله ومرة تقول خليفة الله ومرة تقول تراضى بي الناس، وهو أمر ملتبس فلا تدخلن في أمر يصعب عليك الخروج منه غدا ويكون عقباك منه إلى النار والندامة وملامة النفس اللوامة لدى الحساب بيوم القيامة، فإن للأمور مداخل ومخارج وأنت تعرف من هو أولى بها منك، فراقب الله كأنك تراه ولا تدعن صاحبها، فإن تركها اليوم أخف عليك وأسلم لك.
⬅️ ابی قحافه (پدر ابوبكر) در زمان رحلت رسول خدا صلوات الله عليه و آله در طائف بود.
بعد از بيعت با ابوكر، او نامهای به پدرش نوشت به اين شرح:
از طرف خليفه رسول خدا به ابیقحافه،
اما بعد، همانا مردم به من راضی شدند و امروز من خليفه خدا هستم،
پس اگر پيش ما بيايی نور چشم مایی.
پدرش بعد از خواند نامه به پيك ابوبكر گفت:
برای چه علی را از حقش منع كرديد؟
پيك ابوبكر گفت:
او جوان است و بسياری از قريش را كشته و ابوبكر از او مسنتر است.
ابوقحافه به پيك ابوبكر گفت:
اگر مسن بودن برای خلافت ملاك باشد كه من نسبت به ابوبكر برای خلافت بيشتر بر حق هستم.
حقيقتاً بر علی و حقش ظلم كرديد، در حالی كه رسول خدا خودش با او بيعت كرد و مردم را نيز امر به بيعت با علی كرد!
سپس نامهای به فرزندش نوشت به اين شرح:
از طرف ابیقحافه به پسرش ابوبكر.
اما بعد؛ نامهی تو بدست من رسيد و من آن را نامه يك احمق يافتم كه بعضی از آن بعضی ديگر را نقض میكند!
يكبار در نامه گفتی خليفه رسول خدا و يكبار گفتی خليفه خدا و يك بار گفتی مردم به من راضی شدند (و من انتخاب شدهی مردم هستم؛ كنايه از اين كه تو خليفه خدا و رسول نيستی! خليفهی مردم هستی)
و مشخص است كه امر بر تو مشتبه گشته؛
پس در امری داخل نشو كه خارج شدن از آن برايت بسيار سخت است و عاقبتت را به سوی آتش (جهنم) و ندامت میكشاند و در روز قيامت ملامت خواهی شد.
محلهای وارد شدن و خارج شدن از امور دنيا بسيار است و تو خود میدانی كه در اين كار از تو سزاوارتر كيست!
پس از خدا بپرهيز و اين كار را به صاحبش واگذار و اگر اينكار را امروز ترك كنی برايت مجازات سبكتری به دنبال دارد.
والسلام عليكم.
📚 احتجاج (طبرسی): ج۱، ص۱۱۵
@justhadis110
