.
ماندم ز چه قلبم به
ٺو هر ثانیه ٺنڪَ اسٺ
در دامنِ ٺو باغِ ڪَلی
از همه رنڪَ اسٺ.....
صبح اسٺ و جهان
حسرٺِ لبخندِ ٺو دارد
باخنده ی ٺو صبحِ جهان
خوب و قشنڪَ اسٺ....
#عباس_عبدالحسینی
ماندم ز چه قلبم به
ٺو هر ثانیه ٺنڪَ اسٺ
در دامنِ ٺو باغِ ڪَلی
از همه رنڪَ اسٺ.....
صبح اسٺ و جهان
حسرٺِ لبخندِ ٺو دارد
باخنده ی ٺو صبحِ جهان
خوب و قشنڪَ اسٺ....
#عباس_عبدالحسینی
.
آخر چرا ای نازنین،
غرق سرابم می ڪنی
من ؏ـاشقِ دل خسٺه ام ،
مسٺ شرابم می ڪنی......
از مسٺی چشمان ٺو ،
پُر می شود پیمانه ام
آخر چرا با چشم خود ،
خانه خرابم می ڪنی.......
#سمیه_فخرالدین
آخر چرا ای نازنین،
غرق سرابم می ڪنی
من ؏ـاشقِ دل خسٺه ام ،
مسٺ شرابم می ڪنی......
از مسٺی چشمان ٺو ،
پُر می شود پیمانه ام
آخر چرا با چشم خود ،
خانه خرابم می ڪنی.......
#سمیه_فخرالدین
.
خنده هایٺ
مثل غنچه ڪَل زیباسٺ
ٺو بخنــــــــد
ای غنچه نشڪفٺه من
مثلِ ڪَلِ همیشه بهار زیباسٺ ؛لبخندٺ
#الهه_اکرامی
خنده هایٺ
مثل غنچه ڪَل زیباسٺ
ٺو بخنــــــــد
ای غنچه نشڪفٺه من
مثلِ ڪَلِ همیشه بهار زیباسٺ ؛لبخندٺ
#الهه_اکرامی
.
با من بمان تاانتهای ماجراامشب
حتی نمی پرسی تو احوال مرا امشب
آنقدر مستم از می انڪَور چشمانت
بامن چه ڪردی، با منِ سر به هوا امشب!!
بس ڪه توجذابی به شوق دیدنت ای عشق
پوشیده ام من ڪفش هارا تابه تا امشب
#علی_صحرائی_هروی
#فواد_سبزواری
با من بمان تاانتهای ماجراامشب
حتی نمی پرسی تو احوال مرا امشب
آنقدر مستم از می انڪَور چشمانت
بامن چه ڪردی، با منِ سر به هوا امشب!!
بس ڪه توجذابی به شوق دیدنت ای عشق
پوشیده ام من ڪفش هارا تابه تا امشب
#علی_صحرائی_هروی
#فواد_سبزواری
.
ٺـو مُقـیمِ
مُلـڪِ قلبے
به ڪَـذرنامهے ؏شـق
#الهام_هاشمی
#تارا
ٺـو مُقـیمِ
مُلـڪِ قلبے
به ڪَـذرنامهے ؏شـق
#الهام_هاشمی
#تارا
.
برای فتح آغوشت دلی دیوانه میسازم
تو را چون آشنا خود را قریب خانه میسازم
ببینم روی ماهت را ببوسم لعل لبهایت
میان جام لبها بوسهای جانانه میسازم
سبکتر از نسیم از کوچههای عاشقی رد شو
برای پر کشیدنها پر پروانه میسازم
صدایت در هوای لالهها از دور میآید
برِ گلبرگهای سرخ عاشقی ڪاشانه میسازم
من از موی پریشانت همیشه قصهها دارم
برای ڪَیسوانت انگشتها را شانه میسازم
غریب شهر عشاقم میان عاشقان روزی
برای دیدن صد بارهات سامانه میسازم
تمام قصههای ڪهنه را من دور میریزم
شبیه لیلی و مجنون دو تا افسانه میسازم
#بیژن_عظیمی
برای فتح آغوشت دلی دیوانه میسازم
تو را چون آشنا خود را قریب خانه میسازم
ببینم روی ماهت را ببوسم لعل لبهایت
میان جام لبها بوسهای جانانه میسازم
سبکتر از نسیم از کوچههای عاشقی رد شو
برای پر کشیدنها پر پروانه میسازم
صدایت در هوای لالهها از دور میآید
برِ گلبرگهای سرخ عاشقی ڪاشانه میسازم
من از موی پریشانت همیشه قصهها دارم
برای ڪَیسوانت انگشتها را شانه میسازم
غریب شهر عشاقم میان عاشقان روزی
برای دیدن صد بارهات سامانه میسازم
تمام قصههای ڪهنه را من دور میریزم
شبیه لیلی و مجنون دو تا افسانه میسازم
#بیژن_عظیمی
.
ڪَزیدی لب به صد عشوه
ڪَرفٺی جان از این پیڪر
ٺو" ٺرسـا " می بری آخر
شبی ایمان از این پیڪر؛
#شیدای_زمان
ڪَزیدی لب به صد عشوه
ڪَرفٺی جان از این پیڪر
ٺو" ٺرسـا " می بری آخر
شبی ایمان از این پیڪر؛
#شیدای_زمان
.
صبح یعنی دیدن
رخسار یاری مَه جبین
در خیالٺ با خیالش
لحظه هایی آٺشین...
ڪَرمِ آغوشش شوی،
یادٺ رود خورشید را..!
صبح..! یعنی مَطلعِ رخسار
ٺو در من همین...!
#برقی_احمد
صبح یعنی دیدن
رخسار یاری مَه جبین
در خیالٺ با خیالش
لحظه هایی آٺشین...
ڪَرمِ آغوشش شوی،
یادٺ رود خورشید را..!
صبح..! یعنی مَطلعِ رخسار
ٺو در من همین...!
#برقی_احمد
.
باید ببوسمٺ
همین حالا ؛؛؛
اینجا خاورمیانه اسٺ و آدم نمیداند
ٺا فردا چند قرن دیڪَر باقی مانده اسٺ.....
#شاهـــرخ_صفـــرنژاد
باید ببوسمٺ
همین حالا ؛؛؛
اینجا خاورمیانه اسٺ و آدم نمیداند
ٺا فردا چند قرن دیڪَر باقی مانده اسٺ.....
#شاهـــرخ_صفـــرنژاد
.
سجده ڪَاه من اسٺ چشمانٺ
پلڪ برهم نزنی
زلرله برپا نڪنی
ٺاڪه ویران ڪنی
سجده ڪَـــاه
من ویــــران را
#حسین_لطیفی
سجده ڪَاه من اسٺ چشمانٺ
پلڪ برهم نزنی
زلرله برپا نڪنی
ٺاڪه ویران ڪنی
سجده ڪَـــاه
من ویــــران را
#حسین_لطیفی
.
؏شـق چیزی نیسٺ
جـــز دلدادڪَی
خالـــی از هـــر
ادعا افٺادڪَی .....
؏شـق یعنی ڪَر
چه باشی دور ِ دور
روشنی بخشـــی
ولی ماننــد نــــور ...
#جواد_صالحی
؏شـق چیزی نیسٺ
جـــز دلدادڪَی
خالـــی از هـــر
ادعا افٺادڪَی .....
؏شـق یعنی ڪَر
چه باشی دور ِ دور
روشنی بخشـــی
ولی ماننــد نــــور ...
#جواد_صالحی
.
سفر کن بامن ای دل غصه های روز و شبهایم
که تا بی انتهای جاده ها من با تو می آیم
به فردا های رویایی این آشفته زینت باش
تو هرجایی در این دنیا که باشی من همان جایم
بیا اسم مرا فریاد کن بشکن ڪکوتت را
بزن گل پرسه ها در لابلای خواب و رویایم
#محسن_اسکندری
سفر کن بامن ای دل غصه های روز و شبهایم
که تا بی انتهای جاده ها من با تو می آیم
به فردا های رویایی این آشفته زینت باش
تو هرجایی در این دنیا که باشی من همان جایم
بیا اسم مرا فریاد کن بشکن ڪکوتت را
بزن گل پرسه ها در لابلای خواب و رویایم
#محسن_اسکندری