اسامی داستانهای برگزیده، برای چاپ در چهارمین مجموعه داستانِ کانون اعلام شد.
خانم فریده باباصفری.... داستانِ پ مثلِ پیراهن، ط مثلِ طناب
خانم صفورا یغمایی..... داستانِ چشمهایِ سبزِ روشن
خانم فاطمه پورنوروز..... داستانِ خاطره
خانم نگین احمدی..... داستانِ تراژدیِ یک دیوانه
خانم ماندانا جوادیان..... داستانِ تعطیلاتِ پر دردسر
خانم آرزو عباسی اسبق.... داستانِ دیوارِ چهل و هفت
خانم زهره احمدیپور.... داستانِ عشقِ جوانی
خانم فاطمه کرمی.... داستانِ قمربانو
خانم سیده زهرا حسنی.... داستانِ مش باقر
خانم طاهره اسکندری...... داستانِ مونس
خانم مژگان مهنایی.... داستانِ نمایش
خانم مریم خادمی...... داستانِ نیلوفرِ کوچک
والبته از بین عریزانی که در فراخوان شرکت کرده و داستان فرستاده بودند ولی داستانشان برگزیده نشد، پنج نفر به قید قرعه انتخاب شدند تا به صورت رایگان در ترم اول از دورهی جدید آموزش داستاننویسی شرکت کنند:
هدی احمدی
امیر غلامی
مریم قنبری
لیلا دل افروز
صفا فلاحتی
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
خانم فریده باباصفری.... داستانِ پ مثلِ پیراهن، ط مثلِ طناب
خانم صفورا یغمایی..... داستانِ چشمهایِ سبزِ روشن
خانم فاطمه پورنوروز..... داستانِ خاطره
خانم نگین احمدی..... داستانِ تراژدیِ یک دیوانه
خانم ماندانا جوادیان..... داستانِ تعطیلاتِ پر دردسر
خانم آرزو عباسی اسبق.... داستانِ دیوارِ چهل و هفت
خانم زهره احمدیپور.... داستانِ عشقِ جوانی
خانم فاطمه کرمی.... داستانِ قمربانو
خانم سیده زهرا حسنی.... داستانِ مش باقر
خانم طاهره اسکندری...... داستانِ مونس
خانم مژگان مهنایی.... داستانِ نمایش
خانم مریم خادمی...... داستانِ نیلوفرِ کوچک
والبته از بین عریزانی که در فراخوان شرکت کرده و داستان فرستاده بودند ولی داستانشان برگزیده نشد، پنج نفر به قید قرعه انتخاب شدند تا به صورت رایگان در ترم اول از دورهی جدید آموزش داستاننویسی شرکت کنند:
هدی احمدی
امیر غلامی
مریم قنبری
لیلا دل افروز
صفا فلاحتی
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
Telegram
کانون ادبی تراوش (آموزش داستاننویسی)
برگزار کنندهی دورههای آموزش داستاننویسی(از صفر تا صد)
مدیر کانال: mdiamo@
مدیر کانال: mdiamo@
👏6❤4👍1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مستند نویسندگان بزرگ
2️⃣ قسمت هفتم:
✅ دی. اچ. لارنس
🎙🎧(دوبله فارسی)
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
2️⃣ قسمت هفتم:
✅ دی. اچ. لارنس
🎙🎧(دوبله فارسی)
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
👍2❤1
هزارتوی داستان
@Sedabaz
● «هزارتوی داستان»
این برنامه: دی. اچ. لارِنس
داستان کوتاهِ «برندهٔ اسب گهوارهای»
گویندهٔ زندگینامه: رضا عمرانی
پژوهش، راویِ داستان، مجری-کارشناس: بهناز بستاندوست
کارشناس: دکتر کیهان بهمنی
تهیهکننده: ژاله محمدعلی
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
این برنامه: دی. اچ. لارِنس
داستان کوتاهِ «برندهٔ اسب گهوارهای»
گویندهٔ زندگینامه: رضا عمرانی
پژوهش، راویِ داستان، مجری-کارشناس: بهناز بستاندوست
کارشناس: دکتر کیهان بهمنی
تهیهکننده: ژاله محمدعلی
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
❤1
Ghahraman Asb Choobi
D. H. Lawrence
داستان صوتی
"برنده با اسب چوبی (گهوارهای)
نوشتهی "دی. اچ. لارنس"
با صدای بهروز رضوی
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
"برنده با اسب چوبی (گهوارهای)
نوشتهی "دی. اچ. لارنس"
با صدای بهروز رضوی
https://www.tg-me.com/kanoonetaravosh
یک دست و دو هندوانه- آنتون چخوف
@haft_eghlim
📕 داستان کوتاه :
یک دست و دو هندوانه
✍ نویسنده : آنتون چخوف
✍🏻 ترجمه : سروژ استپانیان
🎤 با صدای : بهروز رضوی
📚 @ketaberayegann
یک دست و دو هندوانه
✍ نویسنده : آنتون چخوف
✍🏻 ترجمه : سروژ استپانیان
🎤 با صدای : بهروز رضوی
📚 @ketaberayegann
فاصله - ریموند کارور
@CafeKetab
📙 داستانکوتاه : فاصله
✍🏻 نویسنده : ریموند کارور
📝 ترجمه : مصطفی مستور
🎙 با صدای : بهروز رضوی
⏳ زمان : 18 دقیقه
🗜 حجم : 8 مگابایت
📚 @ketaberayegann
✍🏻 نویسنده : ریموند کارور
📝 ترجمه : مصطفی مستور
🎙 با صدای : بهروز رضوی
⏳ زمان : 18 دقیقه
🗜 حجم : 8 مگابایت
📚 @ketaberayegann
❤1
zani ke saate 6 miamad
Bia2Music.ORG
🎧 داستان کوتاه صوتی
📕 زنی که ساعت شش می آمد
✍ گابریل گارسیا مارکز
🎤 راوی : بهروز رضوی
📋 ترجمه: بهمن فرزانه
📚 @ketaberayegann
📕 زنی که ساعت شش می آمد
✍ گابریل گارسیا مارکز
🎤 راوی : بهروز رضوی
📋 ترجمه: بهمن فرزانه
📚 @ketaberayegann
❤1
✅ پیشاپیش از عزیزانی که این پست را در صفحهی خود استوری میکنند و یا برای دیگران ارسال میکنند، سپاسگزارم.
✅ ثبت نام دورهی جدید آموزش داستان نویسی و نویسندگی خلاق.
✅ ترم زمستانی: مجازی / آنلاین
✅ جلسهی اول، پیش از ثبت نام برگزار میشود، بنابراین حتی دوستانی هم که تمایل به ثبتنام ندارند، میتوانند به صورت رایگان از این جلسه استفاده کنند. (در این جلسه با مبانی و عناصر داستان آشنا میشوید.)
✅ کلاسها در برنامهی اسکایپ برگزار میشود.
✅ لطفا برای دریافت آگاهی بیشتر به دایرکت مراجعه کنید و یا به این شمارهها در اسکایپ، واتساپ، و یا تلگرام پیام بدهید:
09125153092
09339259571
@kanoone.adabie.taravosh
.
https://www.instagram.com/reel/C04pvB3qxPm/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
✅ ثبت نام دورهی جدید آموزش داستان نویسی و نویسندگی خلاق.
✅ ترم زمستانی: مجازی / آنلاین
✅ جلسهی اول، پیش از ثبت نام برگزار میشود، بنابراین حتی دوستانی هم که تمایل به ثبتنام ندارند، میتوانند به صورت رایگان از این جلسه استفاده کنند. (در این جلسه با مبانی و عناصر داستان آشنا میشوید.)
✅ کلاسها در برنامهی اسکایپ برگزار میشود.
✅ لطفا برای دریافت آگاهی بیشتر به دایرکت مراجعه کنید و یا به این شمارهها در اسکایپ، واتساپ، و یا تلگرام پیام بدهید:
09125153092
09339259571
@kanoone.adabie.taravosh
.
https://www.instagram.com/reel/C04pvB3qxPm/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==
Forwarded from کتاب و کتابخوانی
💎ایده گرفتن از زندگی به روایت "شرلی جکسون"
– بچههای محلمان ضربالمثل معروفی دارند که میگوید «همه چیز یا واقعی است یا غیرواقعی یا یکی از دلشورههای مادرانه.» من از واقعیها یا خیالیها سر درنمیآورم، چون زیادند، اما دلشورههای مادرانه را میشناسم و میدانم قابل اعتمادند. از این باور که «قالب وافلپزی، توستر را خفه میکند، مگر اینکه مراقبش باشی»، تا این توهم که «برق از پریز خالی تو را میگیرد» و همه اینها تغییرناپذیرند.
بهترین مزیت نویسندگی این است که میتوانی بینهایت عجیبوغریب بنویسی و تا زمانی که مینویسی کسی جلودارت نیست. امروز صبح میکوشم تو را راضی به پیوستن به دنیای پر از توهم کنم؛ دنیایی شاد، نامعقول، غنی، پر از پری و اشباح و سیمهای لُخت و اژدهایان، دنیایی ورای همه سرگرمیها برای پرسهزدن. تنها کاری که باید بکنی پیوسته نوشتن است. تا زمانی که پیوسته بنویسی، چیزی آزارت نمیدهد. وضعیت من بهشکلی خاص حاد است.
شاید به غمانگیزی بچه یتیمی نباشد که محکوم به پاککردن دودکش است اما ناراحتکنندهتر از هر چیز دیگر است. من نویسندهای هستم که بهخاطر سلسلهای از برداشتهای نادرست نجیبانه و جاهلانه، صاحب خانوادهای شدم با چهار بچه، یک شوهر و خانهای ١٨اتاقه، دست تنها، با دو سگ دانمارکی و چهار گربه و یک همستر – اگر تا الان جان سالم به در برده باشد
تمام مدتی که رختخوابها را مرتب میکنم و به ظرفها میرسم و برای کفشخریدن به شهر میروم، برای خودم داستانسرایی میکنم. داستان در مورد هر چیز، هر چیز که بگویی. فقط داستان. سوای این، چهکسی میتواند با تمرکز جارو بکشد؟ من برای خودم داستان میگویم.
داستانی حسابی دارم در مورد سبد رخت چرک که نمیتوانم الان بگویم و داستانهایی در مورد جورابهای گمشده و داستانهایی در مورد وسایل آشپزخانه و سطل آشغال و بوتههای جاده مدرسه و همه چیز. داستانها مرا به کار ترغیب میکنند. درواقع ممکن است هیچوقت در مورد سبد رخت چرک داستان ننویسم – مطمئنم که نمینویسم- اما تا وقتی بدانم داستانی تویش هست، رخت چرکها را از هم تفکیک میکنم.
تحمل آدمهایی را ندارم که فکر میکنند وقتی پشت میز مینشینی و قلم برمیداری، شروع به نوشتن میکنی و وقتی قلم را زمین گذاشتی، تمام میکنی؛ نویسنده همیشه مینویسد و همه چیز را از میان مه رقیق کلمهها میبیند، هرچه را که میبیند، آنی و کوتاه توصیف میکند، همیشه حواسش جمع است.
همانجور که حتم دارم نقاش نمیتواند پای قهوه ناشتاییاش بنشیند و متوجه رنگش نشود، به همین ترتیب نویسنده نیز نمیتواند حرکتی خفیف و عجیب را ببیند و آن را توصیف کلامی نکند و هیچوقت نمیگذارد لحظهای بدون توصیف بگذرد.
https://www.tg-me.com/ketaberayegann
– بچههای محلمان ضربالمثل معروفی دارند که میگوید «همه چیز یا واقعی است یا غیرواقعی یا یکی از دلشورههای مادرانه.» من از واقعیها یا خیالیها سر درنمیآورم، چون زیادند، اما دلشورههای مادرانه را میشناسم و میدانم قابل اعتمادند. از این باور که «قالب وافلپزی، توستر را خفه میکند، مگر اینکه مراقبش باشی»، تا این توهم که «برق از پریز خالی تو را میگیرد» و همه اینها تغییرناپذیرند.
بهترین مزیت نویسندگی این است که میتوانی بینهایت عجیبوغریب بنویسی و تا زمانی که مینویسی کسی جلودارت نیست. امروز صبح میکوشم تو را راضی به پیوستن به دنیای پر از توهم کنم؛ دنیایی شاد، نامعقول، غنی، پر از پری و اشباح و سیمهای لُخت و اژدهایان، دنیایی ورای همه سرگرمیها برای پرسهزدن. تنها کاری که باید بکنی پیوسته نوشتن است. تا زمانی که پیوسته بنویسی، چیزی آزارت نمیدهد. وضعیت من بهشکلی خاص حاد است.
شاید به غمانگیزی بچه یتیمی نباشد که محکوم به پاککردن دودکش است اما ناراحتکنندهتر از هر چیز دیگر است. من نویسندهای هستم که بهخاطر سلسلهای از برداشتهای نادرست نجیبانه و جاهلانه، صاحب خانوادهای شدم با چهار بچه، یک شوهر و خانهای ١٨اتاقه، دست تنها، با دو سگ دانمارکی و چهار گربه و یک همستر – اگر تا الان جان سالم به در برده باشد
تمام مدتی که رختخوابها را مرتب میکنم و به ظرفها میرسم و برای کفشخریدن به شهر میروم، برای خودم داستانسرایی میکنم. داستان در مورد هر چیز، هر چیز که بگویی. فقط داستان. سوای این، چهکسی میتواند با تمرکز جارو بکشد؟ من برای خودم داستان میگویم.
داستانی حسابی دارم در مورد سبد رخت چرک که نمیتوانم الان بگویم و داستانهایی در مورد جورابهای گمشده و داستانهایی در مورد وسایل آشپزخانه و سطل آشغال و بوتههای جاده مدرسه و همه چیز. داستانها مرا به کار ترغیب میکنند. درواقع ممکن است هیچوقت در مورد سبد رخت چرک داستان ننویسم – مطمئنم که نمینویسم- اما تا وقتی بدانم داستانی تویش هست، رخت چرکها را از هم تفکیک میکنم.
تحمل آدمهایی را ندارم که فکر میکنند وقتی پشت میز مینشینی و قلم برمیداری، شروع به نوشتن میکنی و وقتی قلم را زمین گذاشتی، تمام میکنی؛ نویسنده همیشه مینویسد و همه چیز را از میان مه رقیق کلمهها میبیند، هرچه را که میبیند، آنی و کوتاه توصیف میکند، همیشه حواسش جمع است.
همانجور که حتم دارم نقاش نمیتواند پای قهوه ناشتاییاش بنشیند و متوجه رنگش نشود، به همین ترتیب نویسنده نیز نمیتواند حرکتی خفیف و عجیب را ببیند و آن را توصیف کلامی نکند و هیچوقت نمیگذارد لحظهای بدون توصیف بگذرد.
https://www.tg-me.com/ketaberayegann
👍3

