بحران تکرار
ترجمان علوم انسانی
🎯 بحرانِ تکرار
📚 مروری بر کتاب دروغهای علمی: افشای تقلب، سوگیری، بیدقتی و غلو در علم
🔷️ اثر جان ویتفیلد
📍امروزه میزان موفقیت یک پژوهشگر، تا حد زیادی، وابسته به سابقۀ انتشار اوست: نامش را پای چند مقاله گذاشته، آثارش را در کدام نشریات منتشر کرده، سایر مقالهها چند بار به مقالههایش ارجاع دادهاند؟ این امر نظامی آفریده که طرفدار سرعت انتشار، حجم زیاد تولید و جنجالطلبی است. عجله برای انتشار و فشاری که برای جلبتوجه وجود دارد پژوهشگران را بهسوی راههای میانبر و دوز و کلک سوق میدهد. استورات ریچی، روانشناس و گزارشگر علم، در کتاب جدیدش، دروغهای علمی، مشکلات سازوکارهای رایج برای انتشار مقالات علمی و دانشگاهی را بررسی میکند.
🎙ترجمه و تولید توسط وبسایت ترجمان با همکاری رادیو ریرا
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
📚 مروری بر کتاب دروغهای علمی: افشای تقلب، سوگیری، بیدقتی و غلو در علم
🔷️ اثر جان ویتفیلد
📍امروزه میزان موفقیت یک پژوهشگر، تا حد زیادی، وابسته به سابقۀ انتشار اوست: نامش را پای چند مقاله گذاشته، آثارش را در کدام نشریات منتشر کرده، سایر مقالهها چند بار به مقالههایش ارجاع دادهاند؟ این امر نظامی آفریده که طرفدار سرعت انتشار، حجم زیاد تولید و جنجالطلبی است. عجله برای انتشار و فشاری که برای جلبتوجه وجود دارد پژوهشگران را بهسوی راههای میانبر و دوز و کلک سوق میدهد. استورات ریچی، روانشناس و گزارشگر علم، در کتاب جدیدش، دروغهای علمی، مشکلات سازوکارهای رایج برای انتشار مقالات علمی و دانشگاهی را بررسی میکند.
🎙ترجمه و تولید توسط وبسایت ترجمان با همکاری رادیو ریرا
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 مدرسه ای متفاوت ؛ بدون کلاس ، بدون امتحان و ...
💠 الگوی مدرسه سادبری
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
💠 الگوی مدرسه سادبری
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔷️کتاب تجربیات مدرسه سادبری ولی
📚 نشر کرگدن
◀️ما کل کشور را زیر و رو کردیم تا مدرسهای پیدا کنیم که با خواستههایمان جور دربیاید. به همهجا سر زدیم، مدارس مختلفی را دیدیم و درموردشان اطلاعات زیادی کسب کردیم، اما درنهایت دست خالی برگشتیم. ما عمیقاً باور داشتیم که نظام آموزشی موجود صدماتی جبرانناپذیر به کودکان میزند. حس میکردیم باید هر کاری لازم است انجام دهیم تا محیطی دلخواه خودمان برای فرزندانمان فراهم کنیم. اینگونه بود که مدرسۀ سادبریولی تأسیس شد. اولین دیدگاه مشترک ما این عقیدۀ بنیادین بود که کودک انسان است و شایستۀ این است که مانند انسانی کامل مورداحترام قرار گیرد. اینها کلماتی ساده با نتایجی تکاندهنده و پیچیده بود. نتیجۀ اتخاذ چنین دیدگاهی این بود که برنامۀ کودک برای زندگیاش بهاندازۀ برنامۀ بقیۀ افراد، ازجمله والدین، خانواده، دوستان یا حتی جامعه، مهم است...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
📚 نشر کرگدن
◀️ما کل کشور را زیر و رو کردیم تا مدرسهای پیدا کنیم که با خواستههایمان جور دربیاید. به همهجا سر زدیم، مدارس مختلفی را دیدیم و درموردشان اطلاعات زیادی کسب کردیم، اما درنهایت دست خالی برگشتیم. ما عمیقاً باور داشتیم که نظام آموزشی موجود صدماتی جبرانناپذیر به کودکان میزند. حس میکردیم باید هر کاری لازم است انجام دهیم تا محیطی دلخواه خودمان برای فرزندانمان فراهم کنیم. اینگونه بود که مدرسۀ سادبریولی تأسیس شد. اولین دیدگاه مشترک ما این عقیدۀ بنیادین بود که کودک انسان است و شایستۀ این است که مانند انسانی کامل مورداحترام قرار گیرد. اینها کلماتی ساده با نتایجی تکاندهنده و پیچیده بود. نتیجۀ اتخاذ چنین دیدگاهی این بود که برنامۀ کودک برای زندگیاش بهاندازۀ برنامۀ بقیۀ افراد، ازجمله والدین، خانواده، دوستان یا حتی جامعه، مهم است...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
#معرفی_کتاب
🔷️ نمایی روشن تر: بینشی جدید در مدل مدرسه سادبری ولی
◀️ در مدرسههای قبلیام وارد کلاسی میشدم که معلم پشت میز نشسته بود و هر آنچه مقرر بود به مدت چهلپنج دقیقه برای یکی دو سال درس میداد. معلمها خودرویشان را از جایی در محوطه، خارج از تیررس ما، پارک میکردند. جدای از ما غذا میخوردند. در جایی که دانشآموزان نشنوند، با هم گپ میزدند. بعد به سادبری ولی آمدم و دیدن اینکه کارمندان چه وسیلهای (دوچرخه، موتورسیکلت، ماشین…) میرانند، محشر بود. محشر بود که میدیدم مینشینند ناهار میخورند و میتوانم کنار آنها بنشینم و ببینم چه میخورند و آیا آداب غذاخوردن را میدانند؟ چند دست لباس متفاوت میپوشند، در هوای سرد چه میپوشند و آیا کلاه سر میگذارند؟ تا پانزدهسالگی خیلی این فرصت پیش نیامده بود که با بزرگسالان در محل کارشان معاشرت کنم ولی با آمدن به سادبری ولی و دیدن هرروزهی بزرگترها در محل کارشان میتوانستم ببینم چطور زندگی میکنند و از این بستر زندگیِ واقعی توشههای بسیاری بردارم.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔷️ نمایی روشن تر: بینشی جدید در مدل مدرسه سادبری ولی
◀️ در مدرسههای قبلیام وارد کلاسی میشدم که معلم پشت میز نشسته بود و هر آنچه مقرر بود به مدت چهلپنج دقیقه برای یکی دو سال درس میداد. معلمها خودرویشان را از جایی در محوطه، خارج از تیررس ما، پارک میکردند. جدای از ما غذا میخوردند. در جایی که دانشآموزان نشنوند، با هم گپ میزدند. بعد به سادبری ولی آمدم و دیدن اینکه کارمندان چه وسیلهای (دوچرخه، موتورسیکلت، ماشین…) میرانند، محشر بود. محشر بود که میدیدم مینشینند ناهار میخورند و میتوانم کنار آنها بنشینم و ببینم چه میخورند و آیا آداب غذاخوردن را میدانند؟ چند دست لباس متفاوت میپوشند، در هوای سرد چه میپوشند و آیا کلاه سر میگذارند؟ تا پانزدهسالگی خیلی این فرصت پیش نیامده بود که با بزرگسالان در محل کارشان معاشرت کنم ولی با آمدن به سادبری ولی و دیدن هرروزهی بزرگترها در محل کارشان میتوانستم ببینم چطور زندگی میکنند و از این بستر زندگیِ واقعی توشههای بسیاری بردارم.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍2
نمایی روشنتر.pdf
273.7 KB
بخشی از کتابِ «نمایی روشنتر»
بینشی جدید در مدل مدرسهی سادبری ولی
اثر دنیل گرینبرگ
ترجمهی شقایق آراسته
نشر نی
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
بخشی از کتابِ «نمایی روشنتر»
بینشی جدید در مدل مدرسهی سادبری ولی
اثر دنیل گرینبرگ
ترجمهی شقایق آراسته
نشر نی
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
نامهی معلم «ادیسون مخترع برق»💡
«با کمال تأسف باید بگویم فرزندتان
کودن است و هیچ گونه اسـتعـدادی
برای درس خواندن ندارد.
از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم»
ولی مادر ادیسون نامه را این گونه خواند :
«فرزند شما نابغه و باهوش است و مدرسه ما
توان آموزش به فرزندتان را به خاطـر داشتـن
هوش بالا ندارد. شما باید شخصاً خودتان بهاو
آموزش دهید»
🔴ادیسون بعدها در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون، فرد کودنی که توسط یک
مادر قهرمان، به نابغه قرن تبدیل شد...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
«با کمال تأسف باید بگویم فرزندتان
کودن است و هیچ گونه اسـتعـدادی
برای درس خواندن ندارد.
از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم»
ولی مادر ادیسون نامه را این گونه خواند :
«فرزند شما نابغه و باهوش است و مدرسه ما
توان آموزش به فرزندتان را به خاطـر داشتـن
هوش بالا ندارد. شما باید شخصاً خودتان بهاو
آموزش دهید»
🔴ادیسون بعدها در خاطراتش نوشت:
توماس ادیسون، فرد کودنی که توسط یک
مادر قهرمان، به نابغه قرن تبدیل شد...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍3
The end of Adolescence
RadioRira.com
📝 دیگر دورهای بهنام «نوجوانی» وجود ندارد
نوجوانی در قرن بیستم، پلی از معصومیت کودکی به مسئولیتهای زندگی بزرگسالی بود، اما این پل دارد ویران میشود
◀️ نوجوانی مفهومی است ساختۀ قرن بیستم. پیش از این قرن، برای مردم ناشناخته بود و گویا برای زندگی امروز نیز فایدۀ چندانی ندارد. نوجوانی، در نگاه مصلحان و نظریهپردازانی که آن را صورتبندی کردند، همچون دورهای میانی بین کودکی و بزرگسالی بود که طی آن، نوجوانْ تحت نظارت نهادهایی مثل دبیرستان، پا به بزرگسالی میگذاشت، اما در دنیای اینترنت، نظارت مدرسه بیمعنا شده است و اقتصاد جهانی جایی برای فارغالتحصیلان دبیرستان ندارد.
👤نویسنده: پاولا اس. فاس
🖋مترجم: علیرضا شفیعینسب
🎙گوینده: نازنین شکرابی
📄منبع مقاله: ایان
📑منبع ترجمه: وبسایت ترجمان
📻نسخه صوتی: رادیو ریرا
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
نوجوانی در قرن بیستم، پلی از معصومیت کودکی به مسئولیتهای زندگی بزرگسالی بود، اما این پل دارد ویران میشود
◀️ نوجوانی مفهومی است ساختۀ قرن بیستم. پیش از این قرن، برای مردم ناشناخته بود و گویا برای زندگی امروز نیز فایدۀ چندانی ندارد. نوجوانی، در نگاه مصلحان و نظریهپردازانی که آن را صورتبندی کردند، همچون دورهای میانی بین کودکی و بزرگسالی بود که طی آن، نوجوانْ تحت نظارت نهادهایی مثل دبیرستان، پا به بزرگسالی میگذاشت، اما در دنیای اینترنت، نظارت مدرسه بیمعنا شده است و اقتصاد جهانی جایی برای فارغالتحصیلان دبیرستان ندارد.
👤نویسنده: پاولا اس. فاس
🖋مترجم: علیرضا شفیعینسب
🎙گوینده: نازنین شکرابی
📄منبع مقاله: ایان
📑منبع ترجمه: وبسایت ترجمان
📻نسخه صوتی: رادیو ریرا
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
✅ آموزگار از دیدروسو
💠 دراندیشه " ژان راک روسو" آموزگار خوب کسی نیست که در کمترین زمان بیشترین چیزها را می آموزد، بلکه کسی است که شوق به آموختن و فهمیدن را در شاگرد برمی انگیزد. زیرا هدف آموزش و پرورش گردآوردن و انباشتن اطلاعات نیست، بلکه به کارآوردن توانایی اندیشیدن و فهمیدن است.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
💠 دراندیشه " ژان راک روسو" آموزگار خوب کسی نیست که در کمترین زمان بیشترین چیزها را می آموزد، بلکه کسی است که شوق به آموختن و فهمیدن را در شاگرد برمی انگیزد. زیرا هدف آموزش و پرورش گردآوردن و انباشتن اطلاعات نیست، بلکه به کارآوردن توانایی اندیشیدن و فهمیدن است.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ناتوانی مدرسه و دانشگاه برای تغییر دنیا
🎓 دکتر نیل تایسون، فیزیکدان و دانشمند آمریکایی و فارغالتحصیل هاروارد
◀️ فکر نمیکنم مدرسه و دانشگاه الان بتواند دنیا را تغییر بدهد. اگر اینجا با انیشتین صحبت میکردیم، میتوانستیم ساعتها صحبت کنیم. اما هرگز یک سوال را از او نمیپرسیدیم. چه دانشگاهی رفتی؟ من هم میخواهم همان دانشگاه بروم. دلیل موفقیت بیشتر آدمها هیچ ربطی به دانشگاه ندارد. دلیلش خلاقیتشان بوده، اشتیاقشان، بلندپروازیشان، کنجکاویشان که اینها را هم در مدرسه یاد نمیدهند متاسفانه.
مدرسه و دانشگاه شما را شبیه به لولهای خالی میبیند که از یکطرف با اطلاعات پُرت میکند. یک امتحان میگیرند و یک نمره بهت میدهند. یک چندتا حرف قشنگ هم برایت میزنند.
میخواهیم اینها دنیا را تغییر بدهند؟ فکر نمیکنم.
🔶 وقتی با اینشتین مینشینید نمیپرسید در کجا درس خواندی!؟ چون مسئله اصلی مدرک او نیست؛ اوست که به مدرکی می تواند اعتبار دهد اگر امضایش کند! اما سوال اصلی اینست این مدرسه و آموزش و مدرک پس دارد برای ما چه کار میکند؟
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🎓 دکتر نیل تایسون، فیزیکدان و دانشمند آمریکایی و فارغالتحصیل هاروارد
◀️ فکر نمیکنم مدرسه و دانشگاه الان بتواند دنیا را تغییر بدهد. اگر اینجا با انیشتین صحبت میکردیم، میتوانستیم ساعتها صحبت کنیم. اما هرگز یک سوال را از او نمیپرسیدیم. چه دانشگاهی رفتی؟ من هم میخواهم همان دانشگاه بروم. دلیل موفقیت بیشتر آدمها هیچ ربطی به دانشگاه ندارد. دلیلش خلاقیتشان بوده، اشتیاقشان، بلندپروازیشان، کنجکاویشان که اینها را هم در مدرسه یاد نمیدهند متاسفانه.
مدرسه و دانشگاه شما را شبیه به لولهای خالی میبیند که از یکطرف با اطلاعات پُرت میکند. یک امتحان میگیرند و یک نمره بهت میدهند. یک چندتا حرف قشنگ هم برایت میزنند.
میخواهیم اینها دنیا را تغییر بدهند؟ فکر نمیکنم.
🔶 وقتی با اینشتین مینشینید نمیپرسید در کجا درس خواندی!؟ چون مسئله اصلی مدرک او نیست؛ اوست که به مدرکی می تواند اعتبار دهد اگر امضایش کند! اما سوال اصلی اینست این مدرسه و آموزش و مدرک پس دارد برای ما چه کار میکند؟
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍1
دانشگاه آرمانی از چشم انداز کریستین ارتیز، استاد تمام دانشگاه MIT
🔳 مکانی بدون سخنرانی
🔳 بدون کلاس درس
🔳 بدون رشته یا گروه درسی
🔳 دانشجویان در فضای بزرگ و باز بر روی مشکلات سخت عملی کار میکنند
🔳 اگر به مطالعه سخت نیاز باشد آنها به اینترنت مراجعه میکنند نه استاد
💠 او ۶ سال رئیس واحد کارشناسی در دانشگاه امآیتی بود اما کار خود را برای برپایی دانشگاهی جدید رها کرد
💠 این دانشگاه ظرف پنج سال افتتاح خواهد شد. نمونهای از تحول یادگیری در برخی دانشجویان است. جف مالگان از اندیشکده بریتانیایی نستا (Nesta) آن را «ظهور دانشگاه چالشمحور» مینامد. در ۱۵ سال گذشته دهها نمونه از این موسسات از شیلی تا چین افتتاح شدند و تعداد بیشتری نیز در برنامه قرار دارند. هرچند حوزه آنها متفاوت است اما یک رویکرد یکسان دارند
💠 آنها مخالف روش سنتی آموزش به بزرگسالان هستند: سخنرانی، کتاب درسی، کار سخت در کتابخانه، امتحانات و استادان دانشگاه. در عوض، دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش دارند معماهایی بدون پاسخ را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند و استادان را فراهم میسازند
💠 رشتههایی تحصیلی ترکیبی از هنر، علوم انسانی و علوم تجربی هستند. شعار دانشگاه زپلین که سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این بود:
«مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور.»
💠 در گذشته هم تلاشهایی برای تحول آموزش عالی انجام شده بود. دانشکده تجربی ویسکانسین (Wisconsin) که در سال ۱۹۲۷ و بدون هیچ برنامه زمانی یا کلاس اجباری تاسیس شد توانست صدها دانشجوی دارای روحیه آزاد را جذب کند
💠 تونی واگنر نویسنده کتاب «نوآوران خلاق» میگوید مدارس و دانشگاهها نمیتوانند کنجکاوی دانشجویان را برانگیزند. او به مطالعه انجامشده توسط ریچارد آروم از دانشگاه نیویورک و جاسپیا روکسا از دانشگاه ویرجینیا اشاره میکند که نتیجه گرفت به رغم چهار سال تحصیل، ۳۶ درصد از فارغالتحصیلان آمریکایی در سال ۲۰۱۱ نتوانستند نمرات خود را در آزمون «یادگیری دانشگاهی» بهبود بخشند
💠 طرفداران الگوی جدید به تحقیق کیونگ هی کیم از دانشگاه ویلیام و مری اشاره میکنند که میگوید به رغم افزایش میانگین نمرات آیکیو، از سال ۱۹۹۰ نمرات آمریکاییان در آزمون استاندارد خلاقیت کاهش داشته است
💠 با افزایش شهریهها و هزینه دورههای کارشناسی ارشد با دانشجویان بیشتر شبیه مشتری رفتار میشود
💠 نیک هیلمن از اندیشکده سیاستهای آموزش عالی در بریتانیا میگوید افزایش تقاضا برای مدرک دانشگاهها را از خود راضی کرده است
💠 فرانسوا تادی مدیرکل «مرکز پژوهش و بینرشتهای» که سال ۲۰۰۵ در پاریس تاسیس شد میگوید با وجود اینکه دانشجویان از نحوه تدریس شکایت دارند قبل از آنکه بتوانند تغییری ایجاد کنند فارغالتحصیل میشوند. همزمان مسوولان دانشگاهی ساکت میمانند. دولتها نیز از وضعیت موجود محافظت میکنند و دانشگاهها را تشویق میکنند تا رتبه خود در الگوهای آموزشی استاندارد را بالا ببرند
💠 گزارش سال گذشته انجمن دانشکدهها و دانشگاههای آمریکایی نشان داد دانشجویان فاقد دانش کاربردی، تفکر انتقادی و مهارتهای ارتباطی هستند. شکایت مدیران از نحوه آموزش تازگی ندارد.
💠 یکی از این موسسات دانشگاه مهندسی اُلین (Olin) در ماساچوست است. دانشجویان آن در طول چهار سال تحصیل ۲۰ تا ۲۵ پروژه را تکمیل میکنند... آنها حدود چهارپنجم زمان خود را در تیمها میگذرانند و نظرات رشتههای مختلف را با یکدیگر ترکیب میکنند
💠 دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی (NMITE) در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شده همانند اُلین که مشاور این دانشگاه بوده است، NMITE استادان خود را بر اساس مهارت استخدام میکند نه تعداد آثار چاپشده آنها
💠 دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما نیازی ندارند که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند. کلاسها کوچک (۲۰ تا ۳۰ نفر) هستند و دانشجویان در روز ۳.۵ ساعت با معلمان دیدار دارند
💠 نمونه دیگر برنامه «کارخانه طراحی» در دانشگاه آلتو در هلسینکی است که دانشجویان مهندسی، هنر و تجارت را برای طراحی، ساخت و بازاریابی یک محصول گرد هم میآورد. کالوی اکمن بنیانگذار این برنامه میگوید تلاش میکند تا نظریه و عمل را به یکدیگر نزدیکتر سازد. الگوی او به ۹ کشور از جمله آمریکا، استرالیا و کره جنوبی نفوذ کرده است
◀️ منبع:
https://www.economist.com/taxonomy/term/74/www.big.dk?page=46
◀️ ترجمه کامل مقاله بلند پروازان در وب سایت هفته نامه تجارت فردا:
https://b2n.ir/t07104
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔳 مکانی بدون سخنرانی
🔳 بدون کلاس درس
🔳 بدون رشته یا گروه درسی
🔳 دانشجویان در فضای بزرگ و باز بر روی مشکلات سخت عملی کار میکنند
🔳 اگر به مطالعه سخت نیاز باشد آنها به اینترنت مراجعه میکنند نه استاد
💠 او ۶ سال رئیس واحد کارشناسی در دانشگاه امآیتی بود اما کار خود را برای برپایی دانشگاهی جدید رها کرد
💠 این دانشگاه ظرف پنج سال افتتاح خواهد شد. نمونهای از تحول یادگیری در برخی دانشجویان است. جف مالگان از اندیشکده بریتانیایی نستا (Nesta) آن را «ظهور دانشگاه چالشمحور» مینامد. در ۱۵ سال گذشته دهها نمونه از این موسسات از شیلی تا چین افتتاح شدند و تعداد بیشتری نیز در برنامه قرار دارند. هرچند حوزه آنها متفاوت است اما یک رویکرد یکسان دارند
💠 آنها مخالف روش سنتی آموزش به بزرگسالان هستند: سخنرانی، کتاب درسی، کار سخت در کتابخانه، امتحانات و استادان دانشگاه. در عوض، دانشجویان به صورت تیمی روی پروژهها کار میکنند و تلاش دارند معماهایی بدون پاسخ را حل کنند. شرکتها اغلب حامیان مالی این پروژهها هستند و استادان را فراهم میسازند
💠 رشتههایی تحصیلی ترکیبی از هنر، علوم انسانی و علوم تجربی هستند. شعار دانشگاه زپلین که سال ۲۰۰۳ در آلمان تاسیس شد این بود:
«مشکلات جامعه ما هیچ نظم و انضباطی ندارند، ما هم همینطور.»
💠 در گذشته هم تلاشهایی برای تحول آموزش عالی انجام شده بود. دانشکده تجربی ویسکانسین (Wisconsin) که در سال ۱۹۲۷ و بدون هیچ برنامه زمانی یا کلاس اجباری تاسیس شد توانست صدها دانشجوی دارای روحیه آزاد را جذب کند
💠 تونی واگنر نویسنده کتاب «نوآوران خلاق» میگوید مدارس و دانشگاهها نمیتوانند کنجکاوی دانشجویان را برانگیزند. او به مطالعه انجامشده توسط ریچارد آروم از دانشگاه نیویورک و جاسپیا روکسا از دانشگاه ویرجینیا اشاره میکند که نتیجه گرفت به رغم چهار سال تحصیل، ۳۶ درصد از فارغالتحصیلان آمریکایی در سال ۲۰۱۱ نتوانستند نمرات خود را در آزمون «یادگیری دانشگاهی» بهبود بخشند
💠 طرفداران الگوی جدید به تحقیق کیونگ هی کیم از دانشگاه ویلیام و مری اشاره میکنند که میگوید به رغم افزایش میانگین نمرات آیکیو، از سال ۱۹۹۰ نمرات آمریکاییان در آزمون استاندارد خلاقیت کاهش داشته است
💠 با افزایش شهریهها و هزینه دورههای کارشناسی ارشد با دانشجویان بیشتر شبیه مشتری رفتار میشود
💠 نیک هیلمن از اندیشکده سیاستهای آموزش عالی در بریتانیا میگوید افزایش تقاضا برای مدرک دانشگاهها را از خود راضی کرده است
💠 فرانسوا تادی مدیرکل «مرکز پژوهش و بینرشتهای» که سال ۲۰۰۵ در پاریس تاسیس شد میگوید با وجود اینکه دانشجویان از نحوه تدریس شکایت دارند قبل از آنکه بتوانند تغییری ایجاد کنند فارغالتحصیل میشوند. همزمان مسوولان دانشگاهی ساکت میمانند. دولتها نیز از وضعیت موجود محافظت میکنند و دانشگاهها را تشویق میکنند تا رتبه خود در الگوهای آموزشی استاندارد را بالا ببرند
💠 گزارش سال گذشته انجمن دانشکدهها و دانشگاههای آمریکایی نشان داد دانشجویان فاقد دانش کاربردی، تفکر انتقادی و مهارتهای ارتباطی هستند. شکایت مدیران از نحوه آموزش تازگی ندارد.
💠 یکی از این موسسات دانشگاه مهندسی اُلین (Olin) در ماساچوست است. دانشجویان آن در طول چهار سال تحصیل ۲۰ تا ۲۵ پروژه را تکمیل میکنند... آنها حدود چهارپنجم زمان خود را در تیمها میگذرانند و نظرات رشتههای مختلف را با یکدیگر ترکیب میکنند
💠 دانشکده الگوی جدید فناوری و مهندسی (NMITE) در سال ۲۰۱۷ در انگلستان افتتاح شده همانند اُلین که مشاور این دانشگاه بوده است، NMITE استادان خود را بر اساس مهارت استخدام میکند نه تعداد آثار چاپشده آنها
💠 دانشجویان باید با موفقیت دوره را به پایان برسانند اما نیازی ندارند که ریاضی یا فیزیک بخوانند. آنها باید هنر و علوم اجتماعی را مطالعه کنند. کلاسها کوچک (۲۰ تا ۳۰ نفر) هستند و دانشجویان در روز ۳.۵ ساعت با معلمان دیدار دارند
💠 نمونه دیگر برنامه «کارخانه طراحی» در دانشگاه آلتو در هلسینکی است که دانشجویان مهندسی، هنر و تجارت را برای طراحی، ساخت و بازاریابی یک محصول گرد هم میآورد. کالوی اکمن بنیانگذار این برنامه میگوید تلاش میکند تا نظریه و عمل را به یکدیگر نزدیکتر سازد. الگوی او به ۹ کشور از جمله آمریکا، استرالیا و کره جنوبی نفوذ کرده است
◀️ منبع:
https://www.economist.com/taxonomy/term/74/www.big.dk?page=46
◀️ ترجمه کامل مقاله بلند پروازان در وب سایت هفته نامه تجارت فردا:
https://b2n.ir/t07104
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
The Economist
All weekly editions | The Economist
Browse all the weekly editions from The Economist by year. You’ve seen the news, now discover the story
👍2
🧳 کوچ علم از دانشگاه
◀️دكتر مظفر چشمه سهرابی
استاد دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان
📣 توجه: ( این یادداشت بارها در پلتفرم های شبکه های اجتماعی برخط، هم رسانی و خوانده شده اما با توجه به تثبیت سیستم و نگرش کنونی علم سنجی در دانشگاه های کشور، هنوز بایستی مطالعه و مورد توجه اساسی واقع شود.)
🛄 در سنتهای اصیل علمی، تولید مقاله هیچ گاه نشان دهنده تولید علم نبوده است. راجرز کتابی نوشته به نام اشاعه نواوری. تا به حال ۲۵۰۰ مقاله در خصوص این کتاب منتشر شده است. این مقالات تولید علم نیست، یک مناقشه علمی است. این نبردهای علمی زمینه ساز تولید علم است نه الزاما خود علم.
🛄 چرا کانادا، فرانسه، استرالیا، انگلستان، ژاپن و ... همانند ایران آمار تولید علم خود را منتشر نمی کنند؟ محال است آمار تعداد مقالات منتشر شده ژاپن را بیابید. چرا؟ چرا فقط کشورهایی مانند پاکستان، برزیل و هند عطش آمار مقالات دارند؟
🛄 جالب است بدانیم که ما تنها کشوری هستیم که رشته علم سنجی در ان دایر است؛ چراکه فقط ما سرگرم علم سنجی خودمان هستیم. ما بالاترین انتشار مقالات در این حوزه را در اختیار داریم.
🛄 هدف علم سنجی که از حوزه کتابداری آمده است، در واقع مجله سنجی است نه حقیقت علم. علم سنجی قدرت تحلیل محتوای علم را ندارد. مبدع این اصطلاح اصلاً چنین منظوری نداشته است. علم سنجی صرفاً بیانگر شاخص های کمّی است نه کیفی.
🛄 اگر ایین نامه ارتقا تا ده سال دیگر همین باشد، ما علاوه بر سرآمدی در تولید مقاله، بیشترین استاد تمام دنیا را نیز خواهیم داشت!
🛄 حدود 400 جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ یک از شاخص های ISI استفاده نمی کنند.
🛄 در سنت پژوهشی انگلستان اصلاً به شاخص های ISI، ضریب تأثیر و مانند آن توجهی نمی شود. آنها مجدد به ارزیابی مقالات به شیوه خودشان مبادرت می کنند و به پرداخت پژوهانه و مانند آن .. اقدام می کنند.
🛄 نظام رتبه بندی دانشگاه های ایران بر اساس نظامی است که خارج از ایران برنامه ریزی می شود و ما بین المللی کار کردن را با اعمال این شاخص ها اشتباه گرفته ایم در حالی که خود آمریکا که واضع ISI است، به طور ناچیز از این نظام استفاده می کند.
🛄 ایران از بیانیه سانفرانسیسکو که هشداری به همه بود درس نگرفت. در این بیانیه بیش از چند هزار دانشمند و پژوهشگر و حدود 800 مجله علمی معتبر دنیا اعلام کردند که مبنا را در ارزیابی ها بر اساس مجلات قرار ندهید.
🛄 از یکی از اساتیدی که 400 مقاله بین المللی داشتند سوال کردم فقط یکی از مشکلاتی را که در کشور حل کرده اید نام ببرید؟ پاسخ سکوت بود.
🛄 از مدیران کشور 97% از مقالات ISI استفاده نمی کنند، 93% نیز مجلات داخلی را نه می شناسند و نه از آنها استفاده می کنند؟! برای چه کسی می نویسیم؟
🛄 وقتی شاخص ارزیابی اچ اندیکس شد، پژوهشگر با چه انگیزه ای روی پروژه ملی کار کند!؟ دلیل عمده این اتفاق این است که قاطبه افراد تنها به فکر ارتقای خویش هستند نه کشور!
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
◀️دكتر مظفر چشمه سهرابی
استاد دانشکده علوم تربیتی دانشگاه اصفهان
📣 توجه: ( این یادداشت بارها در پلتفرم های شبکه های اجتماعی برخط، هم رسانی و خوانده شده اما با توجه به تثبیت سیستم و نگرش کنونی علم سنجی در دانشگاه های کشور، هنوز بایستی مطالعه و مورد توجه اساسی واقع شود.)
🛄 در سنتهای اصیل علمی، تولید مقاله هیچ گاه نشان دهنده تولید علم نبوده است. راجرز کتابی نوشته به نام اشاعه نواوری. تا به حال ۲۵۰۰ مقاله در خصوص این کتاب منتشر شده است. این مقالات تولید علم نیست، یک مناقشه علمی است. این نبردهای علمی زمینه ساز تولید علم است نه الزاما خود علم.
🛄 چرا کانادا، فرانسه، استرالیا، انگلستان، ژاپن و ... همانند ایران آمار تولید علم خود را منتشر نمی کنند؟ محال است آمار تعداد مقالات منتشر شده ژاپن را بیابید. چرا؟ چرا فقط کشورهایی مانند پاکستان، برزیل و هند عطش آمار مقالات دارند؟
🛄 جالب است بدانیم که ما تنها کشوری هستیم که رشته علم سنجی در ان دایر است؛ چراکه فقط ما سرگرم علم سنجی خودمان هستیم. ما بالاترین انتشار مقالات در این حوزه را در اختیار داریم.
🛄 هدف علم سنجی که از حوزه کتابداری آمده است، در واقع مجله سنجی است نه حقیقت علم. علم سنجی قدرت تحلیل محتوای علم را ندارد. مبدع این اصطلاح اصلاً چنین منظوری نداشته است. علم سنجی صرفاً بیانگر شاخص های کمّی است نه کیفی.
🛄 اگر ایین نامه ارتقا تا ده سال دیگر همین باشد، ما علاوه بر سرآمدی در تولید مقاله، بیشترین استاد تمام دنیا را نیز خواهیم داشت!
🛄 حدود 400 جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ یک از شاخص های ISI استفاده نمی کنند.
🛄 در سنت پژوهشی انگلستان اصلاً به شاخص های ISI، ضریب تأثیر و مانند آن توجهی نمی شود. آنها مجدد به ارزیابی مقالات به شیوه خودشان مبادرت می کنند و به پرداخت پژوهانه و مانند آن .. اقدام می کنند.
🛄 نظام رتبه بندی دانشگاه های ایران بر اساس نظامی است که خارج از ایران برنامه ریزی می شود و ما بین المللی کار کردن را با اعمال این شاخص ها اشتباه گرفته ایم در حالی که خود آمریکا که واضع ISI است، به طور ناچیز از این نظام استفاده می کند.
🛄 ایران از بیانیه سانفرانسیسکو که هشداری به همه بود درس نگرفت. در این بیانیه بیش از چند هزار دانشمند و پژوهشگر و حدود 800 مجله علمی معتبر دنیا اعلام کردند که مبنا را در ارزیابی ها بر اساس مجلات قرار ندهید.
🛄 از یکی از اساتیدی که 400 مقاله بین المللی داشتند سوال کردم فقط یکی از مشکلاتی را که در کشور حل کرده اید نام ببرید؟ پاسخ سکوت بود.
🛄 از مدیران کشور 97% از مقالات ISI استفاده نمی کنند، 93% نیز مجلات داخلی را نه می شناسند و نه از آنها استفاده می کنند؟! برای چه کسی می نویسیم؟
🛄 وقتی شاخص ارزیابی اچ اندیکس شد، پژوهشگر با چه انگیزه ای روی پروژه ملی کار کند!؟ دلیل عمده این اتفاق این است که قاطبه افراد تنها به فکر ارتقای خویش هستند نه کشور!
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥صندلیفروشی چه بلایی بر سر عدالت آموزشی میآورد؟/عدالت آموزشی کجاست؟
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔴شکست آموزش وپرورش
🖋فرهاد قنبری
هدف «آموزش و پرورش» همانگونه که از نام آن پیداست، پرورش شهروندانی کارآمد، قانون مدار و پرورش یافته با اصول اخلاقی و اجتماعی بالاست.
در گفتار عامیانه نیز همیشه هدف آموزش و پروش و کسب علم را رشد و تعالی انسان می دانسته اند. (به وفور از خانواده یا آشنایان و معلمانان شنیده ایم که گفته اند «برو درس بخوان تا برای خودت کسی شوی» ،«درس بخوان تا بفهمی دنیا دست کیست و احمق نباشی» یا اینکه «برو درس بخون تا آدم شی» و حرف ها و نصیحت هایی از این قبیل) اما واقعا «برای خودمان کسی شدن» یا «خروج از طفولیت فکری و درک بهتر دنیای اطراف» همان کاری است که آموزش و پروش با ما می کند؟ آیا نظام آموزشی ما شهروندانی اخلاق مدار و متفکر و مسئولیت پذیر پرورش می دهد؟ آیا فراغ التحصیل مدارس ما از لحاظ شناخت فرهنگی و اجتماعی و هنری با دیگران متفاوت است؟
در کشور ما آنچه به نظر می رسد این است که آموزش و پرورش سال به سال فلسفه وجودی خود را از دست داده است.
در جامعه ما با پیدایش و گسترش مدارس طبقه بندی شده مانند «نمونه»، «تیزهوشان» و «شاهد» و همچنین کلاسهای آموزش تست زنی، هدف آموزش و پرورش را نه تربیت و پرورش انسانهایی که قدرت تفکر و پرسشگری دارند، بلکه پرورش موجودی مطیع و فاقد تفکر است که به مهارت تست زنی مسلط است.
امروزه تنها ملاک سنجش یادگیری دانش آموزان میزان قدرت و مهارت آنها در تست زنی ریاضی و علوم و زیست و فیزیک و.. است.،
معلم و مدرسه موفق، معلم و مدارسی هستند که در امتحانات و رقابت های بین مدارس و استانی و کشوری دانش آموزانشان بالاترین درصدهای تست را زده باشند.
در این میان بنگاههایی ضد فرهنگی مانند گاج و قلمچی و مدرسان شریف و دیگران که مانند قارچ در حال روییدنند، مدام از رسانه های دولتی به ویژه صدا و سیما اینگونه تبلیغ می کنند که تنها راه خوشبختی دانش آموزان مراجعه به کلاسها و کتابهای آنهاست. این هجمه تبلیغاتی باعث شده است، اغلب خانواده ها با صرف هزینه های بالا و فشار مضاعف بر فرزندانشان از آنها بخواهند که مانند ربات های کوکی تست زن عمل کنند و از سوی دیگر کودکان را مدام با همکلاسی ها و اقوام شان مقایسه نمایند.
در این میان فشار و استرسی که بر دانش آموزان وارد می شود از چند جهت است. دانش آموز از یک سو هزینه های از دست رفته خانواده را می بییند که برای قدردانی از آنها هم شده باید خوب تست بزند و پیش والدین احساس شرمندگی نکند، از سوی رقابتی است که با همکلاسی ها و دوستان خود آغاز کرده که آن هم استرس مضاعفی را بر آنها تحمیل می کند. استرس و فشاری که گاهی چنان شدید است که نوجوانان به هیچوجه تحمل آن را نداشته و گاهی باعث پرخاشگری، گریه و حتی خودکشی آنها می شود.
باید اذعان کرد که نظام آموزشی ما که با هدف تبدیل شدن به کارخانه آدم سازی شکل و سامان گرفته بود، امروزه به ابزاری برای استفاده بنگاههای اقتصادی و تربیت دانش آموزانی بدون قدرت استدلال و تفکر و تبدیل آنها به ماشین های تست زنی تغییر کاربری داده است.
مسئله دیگر مدارس معمولی یا عادی است. در این مدارس اوضاع به مراتب بدتر است. در کلاسهای درس این مدارس، اغلب دانشآموزان هنگامی که با بازخواست معلمان در مورد چرایی عدم مطالعه و علاقه مندی به کتاب و درس مواجه می شوند ،پاسخ یکسانی میدهند. اینکه درس بخوانیم که چه شود؟ اینکه شما که درس خواندهاید به کجا رسیدهاید و مگر حقوقتان چقدر است؟ یا مثلا فلان دلال و بنگاهی مگر چقدر سواد دارد که الان میلیاردر است و بسیار مثالها که مثلا فلان اختلاسگر و فلان خواننده و بازیگر و فوتبالیست مگر چقدر خواندهاند که الان این همه ثروت دارند؟ یا مثال پسر خاله و دختر عمو و همسایه ای که لیسانس و فوق لیسانس فلان رشته را دارد و الان بیکار است یا در فروشگاهی با دستمزد ناچیز یا با تاکسی مسافرکشی میکند.
در اینجا هم نکته قابل تامل و سوالبرانگیز این است که چرا نظام آموزشی که اغلب متون آن بیتوجهی به مادیات را تبلیغ میکنند، نوجوانانی با چنین ولع ثروت اندوزی را در خود پرورش میدهد؟ یا چرا نوجوانان بدون توجه به منشاء ثروت فلان رانت خوار یا بدون توجه به سطح فکر و درک اجتماعی فلان فوتبالیست و بازیگر فقط میخواهند خود را در چنین جایگاهی ببیند؟
بی شک در تمام این معضلات ایراد اصلی از نظام آموزشی است که چنین ذهنیتی را در دانشآموزان ایجاد کرده است که آنها به جای اینکه هدف آموزش و پرورش را یادگیری شیوه زیست اجتماعی و بالاتر رفتن سطح فکر و اندیشه خود بدانند، تنها هدف آموزش و پرورش را چگونگی کسب ثروت ساده میدانند.
این نوع برخورد دانشآموزان ریشه در نوع نگاه و فلسفه کلان سیاستگذاران آموزشی دارد.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🖋فرهاد قنبری
هدف «آموزش و پرورش» همانگونه که از نام آن پیداست، پرورش شهروندانی کارآمد، قانون مدار و پرورش یافته با اصول اخلاقی و اجتماعی بالاست.
در گفتار عامیانه نیز همیشه هدف آموزش و پروش و کسب علم را رشد و تعالی انسان می دانسته اند. (به وفور از خانواده یا آشنایان و معلمانان شنیده ایم که گفته اند «برو درس بخوان تا برای خودت کسی شوی» ،«درس بخوان تا بفهمی دنیا دست کیست و احمق نباشی» یا اینکه «برو درس بخون تا آدم شی» و حرف ها و نصیحت هایی از این قبیل) اما واقعا «برای خودمان کسی شدن» یا «خروج از طفولیت فکری و درک بهتر دنیای اطراف» همان کاری است که آموزش و پروش با ما می کند؟ آیا نظام آموزشی ما شهروندانی اخلاق مدار و متفکر و مسئولیت پذیر پرورش می دهد؟ آیا فراغ التحصیل مدارس ما از لحاظ شناخت فرهنگی و اجتماعی و هنری با دیگران متفاوت است؟
در کشور ما آنچه به نظر می رسد این است که آموزش و پرورش سال به سال فلسفه وجودی خود را از دست داده است.
در جامعه ما با پیدایش و گسترش مدارس طبقه بندی شده مانند «نمونه»، «تیزهوشان» و «شاهد» و همچنین کلاسهای آموزش تست زنی، هدف آموزش و پرورش را نه تربیت و پرورش انسانهایی که قدرت تفکر و پرسشگری دارند، بلکه پرورش موجودی مطیع و فاقد تفکر است که به مهارت تست زنی مسلط است.
امروزه تنها ملاک سنجش یادگیری دانش آموزان میزان قدرت و مهارت آنها در تست زنی ریاضی و علوم و زیست و فیزیک و.. است.،
معلم و مدرسه موفق، معلم و مدارسی هستند که در امتحانات و رقابت های بین مدارس و استانی و کشوری دانش آموزانشان بالاترین درصدهای تست را زده باشند.
در این میان بنگاههایی ضد فرهنگی مانند گاج و قلمچی و مدرسان شریف و دیگران که مانند قارچ در حال روییدنند، مدام از رسانه های دولتی به ویژه صدا و سیما اینگونه تبلیغ می کنند که تنها راه خوشبختی دانش آموزان مراجعه به کلاسها و کتابهای آنهاست. این هجمه تبلیغاتی باعث شده است، اغلب خانواده ها با صرف هزینه های بالا و فشار مضاعف بر فرزندانشان از آنها بخواهند که مانند ربات های کوکی تست زن عمل کنند و از سوی دیگر کودکان را مدام با همکلاسی ها و اقوام شان مقایسه نمایند.
در این میان فشار و استرسی که بر دانش آموزان وارد می شود از چند جهت است. دانش آموز از یک سو هزینه های از دست رفته خانواده را می بییند که برای قدردانی از آنها هم شده باید خوب تست بزند و پیش والدین احساس شرمندگی نکند، از سوی رقابتی است که با همکلاسی ها و دوستان خود آغاز کرده که آن هم استرس مضاعفی را بر آنها تحمیل می کند. استرس و فشاری که گاهی چنان شدید است که نوجوانان به هیچوجه تحمل آن را نداشته و گاهی باعث پرخاشگری، گریه و حتی خودکشی آنها می شود.
باید اذعان کرد که نظام آموزشی ما که با هدف تبدیل شدن به کارخانه آدم سازی شکل و سامان گرفته بود، امروزه به ابزاری برای استفاده بنگاههای اقتصادی و تربیت دانش آموزانی بدون قدرت استدلال و تفکر و تبدیل آنها به ماشین های تست زنی تغییر کاربری داده است.
مسئله دیگر مدارس معمولی یا عادی است. در این مدارس اوضاع به مراتب بدتر است. در کلاسهای درس این مدارس، اغلب دانشآموزان هنگامی که با بازخواست معلمان در مورد چرایی عدم مطالعه و علاقه مندی به کتاب و درس مواجه می شوند ،پاسخ یکسانی میدهند. اینکه درس بخوانیم که چه شود؟ اینکه شما که درس خواندهاید به کجا رسیدهاید و مگر حقوقتان چقدر است؟ یا مثلا فلان دلال و بنگاهی مگر چقدر سواد دارد که الان میلیاردر است و بسیار مثالها که مثلا فلان اختلاسگر و فلان خواننده و بازیگر و فوتبالیست مگر چقدر خواندهاند که الان این همه ثروت دارند؟ یا مثال پسر خاله و دختر عمو و همسایه ای که لیسانس و فوق لیسانس فلان رشته را دارد و الان بیکار است یا در فروشگاهی با دستمزد ناچیز یا با تاکسی مسافرکشی میکند.
در اینجا هم نکته قابل تامل و سوالبرانگیز این است که چرا نظام آموزشی که اغلب متون آن بیتوجهی به مادیات را تبلیغ میکنند، نوجوانانی با چنین ولع ثروت اندوزی را در خود پرورش میدهد؟ یا چرا نوجوانان بدون توجه به منشاء ثروت فلان رانت خوار یا بدون توجه به سطح فکر و درک اجتماعی فلان فوتبالیست و بازیگر فقط میخواهند خود را در چنین جایگاهی ببیند؟
بی شک در تمام این معضلات ایراد اصلی از نظام آموزشی است که چنین ذهنیتی را در دانشآموزان ایجاد کرده است که آنها به جای اینکه هدف آموزش و پرورش را یادگیری شیوه زیست اجتماعی و بالاتر رفتن سطح فکر و اندیشه خود بدانند، تنها هدف آموزش و پرورش را چگونگی کسب ثروت ساده میدانند.
این نوع برخورد دانشآموزان ریشه در نوع نگاه و فلسفه کلان سیاستگذاران آموزشی دارد.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍3❤1
#معرفی_کتاب
📚 «توتوچان دخترکی آنسوی پنجره»
◀️ شیوهی آموزش و پرورش آزاد در ژاپن
🖋تتسوکو کورویاناگی ترجمهی سیمین محسنی
📘نشر نی
در مدرسهی توموئه که دانشآموزان آن مجاز بودند روی هر موضوعی که به آن علاقهمندند کار کنند، باید بدون توجه به آنچه در اطرافشان جریان داشت، ذهن خود را روی موضوع موردعلاقهشان متمرکز کنند. به این ترتیب، هیچکس به بچهای که آواز «چشم، چشم، دو ابرو» را میخواند، توجهی نمیکرد. یکی دو نفر به این موضوع علاقهمند شده بودند؛ اما بقیه غرق در کتابهای خودشان بودند. کتاب توتوچان قصهای افسانهای بود؛ دربارهی ماجراهای مرد ثروتمندی که میخواست دخترش ازدواج کند. نقاشیهای آن جالب بود و کتاب طرفدار زیادی داشت.
همهی دانشآموزان مدرسه که مثل ماهی ساردین داخل واگن چپیده بودند، آنچه را در کتابها نوشته شده بود، با ولع میخواندند. آفتاب صبحگاهی از ورای پنجرهها به درون میتابید و چشماندازی پدید میآورد که سبب شادمانی قلبی مدیر مدرسه میشد. همهی دانشآموزان آن روز را در کتابخانه گذراندند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
📚 «توتوچان دخترکی آنسوی پنجره»
◀️ شیوهی آموزش و پرورش آزاد در ژاپن
🖋تتسوکو کورویاناگی ترجمهی سیمین محسنی
📘نشر نی
در مدرسهی توموئه که دانشآموزان آن مجاز بودند روی هر موضوعی که به آن علاقهمندند کار کنند، باید بدون توجه به آنچه در اطرافشان جریان داشت، ذهن خود را روی موضوع موردعلاقهشان متمرکز کنند. به این ترتیب، هیچکس به بچهای که آواز «چشم، چشم، دو ابرو» را میخواند، توجهی نمیکرد. یکی دو نفر به این موضوع علاقهمند شده بودند؛ اما بقیه غرق در کتابهای خودشان بودند. کتاب توتوچان قصهای افسانهای بود؛ دربارهی ماجراهای مرد ثروتمندی که میخواست دخترش ازدواج کند. نقاشیهای آن جالب بود و کتاب طرفدار زیادی داشت.
همهی دانشآموزان مدرسه که مثل ماهی ساردین داخل واگن چپیده بودند، آنچه را در کتابها نوشته شده بود، با ولع میخواندند. آفتاب صبحگاهی از ورای پنجرهها به درون میتابید و چشماندازی پدید میآورد که سبب شادمانی قلبی مدیر مدرسه میشد. همهی دانشآموزان آن روز را در کتابخانه گذراندند.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«توتوچان، دخترکی آنسوی پنجره»
نوشتهی تتسوکو کورویاناگی
ترجمهی سیمین محسنی
🔷️ کوبایاشی، مدیر مدرسهی توموئه اعتقاد داشت همهی کودکان ذاتاً با طبیعت و سرشت خوبی به دنیا میآیند، ولی محیط و تأثیر رفتار غلط بزرگسالان به آنها آسیب میرساند. هدف او آن بود که «طبیعتِ خوب» کودکان را آشکار ساخته و آن را بهبود و تکامل ببخشد. تا به این ترتیب کودکان مردمانی باشخصیت بار بیایند. او «طبیعی بودن» را ارزشمند میدانست و میخواست کاری کند که شخصیت کودکان تا حد ممکن طبیعی رشد و تحول پیدا کند.
من اطمینان کامل دارم چنانچه امروزه، مدارسی مانند توموئه وجود میداشت، اخبار خشونتبار کمتری میشنیدیم و تعداد دانشآموزان فراری از مدرسه نیز کمتر بود. در مدرسهی توموئه، هیچکس دلش نمیخواست پس از پایان درس به خانه برود. صبحها هم انتظار کشیدن برای رفتن به مدرسه، سخت و طولانی بود. توموئه چنین مدرسهای بود.
صدا: ماهرخ همتی
تهیه و تنظیم: نشر نی
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
«توتوچان، دخترکی آنسوی پنجره»
نوشتهی تتسوکو کورویاناگی
ترجمهی سیمین محسنی
🔷️ کوبایاشی، مدیر مدرسهی توموئه اعتقاد داشت همهی کودکان ذاتاً با طبیعت و سرشت خوبی به دنیا میآیند، ولی محیط و تأثیر رفتار غلط بزرگسالان به آنها آسیب میرساند. هدف او آن بود که «طبیعتِ خوب» کودکان را آشکار ساخته و آن را بهبود و تکامل ببخشد. تا به این ترتیب کودکان مردمانی باشخصیت بار بیایند. او «طبیعی بودن» را ارزشمند میدانست و میخواست کاری کند که شخصیت کودکان تا حد ممکن طبیعی رشد و تحول پیدا کند.
من اطمینان کامل دارم چنانچه امروزه، مدارسی مانند توموئه وجود میداشت، اخبار خشونتبار کمتری میشنیدیم و تعداد دانشآموزان فراری از مدرسه نیز کمتر بود. در مدرسهی توموئه، هیچکس دلش نمیخواست پس از پایان درس به خانه برود. صبحها هم انتظار کشیدن برای رفتن به مدرسه، سخت و طولانی بود. توموئه چنین مدرسهای بود.
صدا: ماهرخ همتی
تهیه و تنظیم: نشر نی
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👏3❤1
🔷️ نوام چامسکی در ۱۲سالگی به دبیرستان راه یافت. او با کسب نمرههای بالا در این دوره، نشان داد که دانشآموز خوب و موفقی است. با این حال، او که دوران دبستان[دبستانی با سبک دیویی] را در آزادی،خلاقیت و پرورش استعدادهای فردی گذرانده بود، از برنامههای درسی مشخص دوره دبیرستان و شیوههای ارزشیابی و درجهبندی نمرهای دانشآموزان، شگفت زده شده بود.
به گفتهی او:
«به تجربیات گذشته خود که مینگرم،همواره نقطهای تاریکی را در آن میبینم. این نقطه تاریک چیزی جز آموزش رسمی نیست، دورانی که صرف بازآموزی،تکرار و کنترل میشود و بخشی از آن به تلقین مستقیم میگذرد و از این راه نظامی از باورهای نادرست آموخته میشود.»
منبع: {نوآم چامسکی و انقلاب زبان شناسی؛دکتر رضا نیلیپور؛ نشر دانژه:چاپ سوم-۱۳۹۵،ص.۲۳}
◀️برگرفته از:
@cnstudy|مطالعات کودک و طبیعت
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
به گفتهی او:
«به تجربیات گذشته خود که مینگرم،همواره نقطهای تاریکی را در آن میبینم. این نقطه تاریک چیزی جز آموزش رسمی نیست، دورانی که صرف بازآموزی،تکرار و کنترل میشود و بخشی از آن به تلقین مستقیم میگذرد و از این راه نظامی از باورهای نادرست آموخته میشود.»
منبع: {نوآم چامسکی و انقلاب زبان شناسی؛دکتر رضا نیلیپور؛ نشر دانژه:چاپ سوم-۱۳۹۵،ص.۲۳}
◀️برگرفته از:
@cnstudy|مطالعات کودک و طبیعت
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍2👏1
🔴 ابتذال مدرک
🖋فرهاد قنبری
⏺ یکی از واژه های بی حیثیت و مبتذل شده در این مملکت واژه «دکتر» است.
◀️ الان دیگر هر کسی که از راه می رسد و اندک هوسی برای قدرت و شهرت دارد، اولین اقدامی که می کند، خرید یک مدرک دکتری از بنگاههای فروش مدرک مانند دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و پردیس و فراگیر و پیام نور و امثالهم است. و بعد آن هم برای خالی نبودن عریضه تدریس چند واحد در واحد دانشگاه آزاد کیش و قشم و تهران و بعد آن هم نمایندگی مجلس و کاندیداتوری ریاست جمهوری و وزیر و وکیل و بعد آن هم پیدا کردن تریبون و شروع به گفتن سخنان «فضایی» است. سخنانی که نه تنها با علم بلکه با عقل تجربی یک انسان بی سواد هم در تضاد و تعارض است.
⏺ اگر کسی فقط یک ترم دوره تحصیلات تکمیلی (به ویژه دوره دکتری) رشته هایی مانند حقوق و علوم سیاسی و جامعه شناسی و تاریخ و روابط بین الملل و جغرافیا و مدیریت شهری و امثالهم را در یکی از دانشگاههای دولتی یا آزاد و پیام نور شهر تهران سپری کرده باشد به خوبی با شرایط حاکم بر این دانشکده ها و نحوه فارغ التحصیلی و دریافت مدرک توسط برخی مدیران دولتی و غیر دولتی آشنایی دارد.
⏺ دانشجویان دوره دکتری در رشته های علوم انسانی در این دانشگاهها را دو گروه از دانشجویان تشکیل می دهند:
اول کارمندان و سیاسیون و مدیرانی باسابقه که برای پرستیژ و گرفتن پست بالاتر و بالا رفتن حکم حقوقی نیاز به برچسب دکتری دارند و حضورشان در دانشگاه برای دریافت مدرک است و عموما نه چیزی چندانی از رشته تخصصی خود می دانند و نه نیازی به دانستن احساس می کنند. (به تجربه شخصی در دوره تحصیل دکتری علوم سیاسی دانشجویانی با پست های مدیریتی بالا مشاهده کردم که نام حسین بشریه را نشنیده یا هانا آرنت را هانا آر،نت می گفتند. یا در موردی دیگر دانشجو-مدیری بود که واژه "الیت" که از واژه های پرتکرار ترم یک دوره کارشناسی علوم سیاسی است هنوز به گوشش نخورده بود)
گروه دوم هم دانشجویانی هستند که از مقطع لیسانس به صورت پیوسته در همان رشته تحصیل کرده و به امید کسب موقعیت شغلی و اجتماعی بهتر به تحصیل در مقاطع بالاتر هم ادامه داده و در پایان با هزاران فشار روانی و گیرهای عجیب و غریب با مدرکی در دست به خانه بازگشته و در شغلی غیرتخصصی مشغول فعالیت شده و چیزی جز مشکلات عصبی نصیبشان نمی شود.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🖋فرهاد قنبری
⏺ یکی از واژه های بی حیثیت و مبتذل شده در این مملکت واژه «دکتر» است.
◀️ الان دیگر هر کسی که از راه می رسد و اندک هوسی برای قدرت و شهرت دارد، اولین اقدامی که می کند، خرید یک مدرک دکتری از بنگاههای فروش مدرک مانند دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و پردیس و فراگیر و پیام نور و امثالهم است. و بعد آن هم برای خالی نبودن عریضه تدریس چند واحد در واحد دانشگاه آزاد کیش و قشم و تهران و بعد آن هم نمایندگی مجلس و کاندیداتوری ریاست جمهوری و وزیر و وکیل و بعد آن هم پیدا کردن تریبون و شروع به گفتن سخنان «فضایی» است. سخنانی که نه تنها با علم بلکه با عقل تجربی یک انسان بی سواد هم در تضاد و تعارض است.
⏺ اگر کسی فقط یک ترم دوره تحصیلات تکمیلی (به ویژه دوره دکتری) رشته هایی مانند حقوق و علوم سیاسی و جامعه شناسی و تاریخ و روابط بین الملل و جغرافیا و مدیریت شهری و امثالهم را در یکی از دانشگاههای دولتی یا آزاد و پیام نور شهر تهران سپری کرده باشد به خوبی با شرایط حاکم بر این دانشکده ها و نحوه فارغ التحصیلی و دریافت مدرک توسط برخی مدیران دولتی و غیر دولتی آشنایی دارد.
⏺ دانشجویان دوره دکتری در رشته های علوم انسانی در این دانشگاهها را دو گروه از دانشجویان تشکیل می دهند:
اول کارمندان و سیاسیون و مدیرانی باسابقه که برای پرستیژ و گرفتن پست بالاتر و بالا رفتن حکم حقوقی نیاز به برچسب دکتری دارند و حضورشان در دانشگاه برای دریافت مدرک است و عموما نه چیزی چندانی از رشته تخصصی خود می دانند و نه نیازی به دانستن احساس می کنند. (به تجربه شخصی در دوره تحصیل دکتری علوم سیاسی دانشجویانی با پست های مدیریتی بالا مشاهده کردم که نام حسین بشریه را نشنیده یا هانا آرنت را هانا آر،نت می گفتند. یا در موردی دیگر دانشجو-مدیری بود که واژه "الیت" که از واژه های پرتکرار ترم یک دوره کارشناسی علوم سیاسی است هنوز به گوشش نخورده بود)
گروه دوم هم دانشجویانی هستند که از مقطع لیسانس به صورت پیوسته در همان رشته تحصیل کرده و به امید کسب موقعیت شغلی و اجتماعی بهتر به تحصیل در مقاطع بالاتر هم ادامه داده و در پایان با هزاران فشار روانی و گیرهای عجیب و غریب با مدرکی در دست به خانه بازگشته و در شغلی غیرتخصصی مشغول فعالیت شده و چیزی جز مشکلات عصبی نصیبشان نمی شود.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
👍3
🔴 کنکور، فروش رویای "پزشکی"
🔶️ اگر سری به مدارس سمپاد (تیزهوشان، شاهد، نمونه دولتی) زده باشیم، به راحتی متوجه می شویم که چگونه «رویای پزشک شدن» تمام نظام آموزشی ما را به گروگان گرفته است و از بهترین استعدادهای کشور، دانش آموزانی تک بعدی و پر از استرس تولید کرده است. در مدراس تیزهوشان کشور از همان کلاس هفتم دروسی شیمی و زیست و فیزیک و ریاضی با ساعات اضافی در چارت درسی دانش آموزان قرار گرفته و جای چندانی برای درس تاریخ و اجتماعی و ادبیات و هنر و ورزش باقی نمانده است. در این مدارس صبح تا شب به دانش آموزان اینگونه القا می شود که تنها راه سعادت و خوشبختی شما، کسب رتبه بالای کنکور در رشته علوم تجربی و قبولی در رشته های دندانپزشکی و پزشکی و داروسازی است.
تکینگی و خاص بودن رشته پزشکی باعث شده است که نظام آموزشی ایران به گروگان رویای پزشکی شده و دانش آموزان نخبه به نوجوانانی تک بعدی که فقط مهارت تست زنی بالایی دارند، بدل شده و در تمام استعدادهای خود را قربانی این مسئله نمایند.
مافیای ویرانگر و نخبه کش کنکور که سالانه هزاران میلیارد تومان از درآمد خانوارها را با سودای کسب رتبه بالای کنکور و قبول شدن در رشته پزشکی به جیب می زند، عامل اصلی شکل گیری چنین نگاهی در مدارس کشور است. مافیای کنکور با همکاری موسسات ضد آموزشی و ضد فرهنگی مانند قلمچی و گاج و مدرسان و شریف و امثالهم و با همکاری کامل تلویزیون سالهاست که بر موج "ویژه سازی" از رشته پزشکی سوار شده است و با تبدیل آموزش و پرورش به بنگاه اقتصادی پرسود، نظام آموزشی کشور را به نظامی تهی و بی معنا تبدیل کرده و باعث شده است که صدها هزار دانش آمور با سودای پزشک شدن و کسب ثروت، تمام استعداد خود را در راه تبدیل شدن به ربات های تست زن هدر دهند.
در سوی دیگر این تباهی آموزشی وزارت بهداشت و سیستم پذیرش دانشجو در رشته پزشکی قرار دارد. با اینکه سالیانه پذیرش دانشجو در رشته های مختلف به ویژه علوم انسانی به صورت فله ای و بدون توجه به بازار کار در حال گسترش است، در رشته پزشکی قضیه کاملا متفاوت است. پذیرش دانشجو در رشته های علوم پزشکی هیچگونه افزایشی نمی یابد و با اینکه همه رشته ها به صورت شبانه دانشجو می پذیرند، هنوز در رشته پزشکی این اتفاق نمی افتد. این مسئله باعث شده است رشته پزشکی به عنوان رشته ای خاص در میان رشته های دانشگاهی نگریسته شود، به گونه ای که جامعه به پزشکان به چشم تنها نوابغ و نخبه های کشور می نگرد که هر کسی توانایی و هوش، تحصیل آن را ندارد. مسئله ای که باعث شده دانش آموران صرفا دروسی مانند شیمی و ریاضی و زیست و فیزیک را دروس واقعی و علمی حساب کنند و اندک ساعات کلاس های تاریخ و اجتماعی و ادبیات و هنر را کلاس هایی بیهوده و وقت گیر تلقی نمایند.
اما آنچه در این بازار مکاره فراموش شده این واقعیت ساده و غم انگیز است که از میان نزدیک به یک میلیون دانش آموزی که سالیانه از نظام آموزش و پرورش کشور فارغ التحصیل می شوند در نهایت تعداد ناچیزی در حدود هزار و پانصد تا دوهزار نفر(چیزی حدود یک در هفتصد فارغ التحصیلان) موفق به قبولی در رشته پزشکی می شوند و بقیه به مشاغل و رشته های دیگر و زندگی در اجتماع هدایت می شوند. انبوه نوجوانانی که به جای آموزش هنر و سیاست و ادبیات و تاریخ و فلسفه که در طول حیات خود مدام به آنها نیازمندند، صرفا مهارتی به نام تست زنی را آموخته اند، که هیچگاه به آن احساس نیاز نخواهند کرد...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔶️ اگر سری به مدارس سمپاد (تیزهوشان، شاهد، نمونه دولتی) زده باشیم، به راحتی متوجه می شویم که چگونه «رویای پزشک شدن» تمام نظام آموزشی ما را به گروگان گرفته است و از بهترین استعدادهای کشور، دانش آموزانی تک بعدی و پر از استرس تولید کرده است. در مدراس تیزهوشان کشور از همان کلاس هفتم دروسی شیمی و زیست و فیزیک و ریاضی با ساعات اضافی در چارت درسی دانش آموزان قرار گرفته و جای چندانی برای درس تاریخ و اجتماعی و ادبیات و هنر و ورزش باقی نمانده است. در این مدارس صبح تا شب به دانش آموزان اینگونه القا می شود که تنها راه سعادت و خوشبختی شما، کسب رتبه بالای کنکور در رشته علوم تجربی و قبولی در رشته های دندانپزشکی و پزشکی و داروسازی است.
تکینگی و خاص بودن رشته پزشکی باعث شده است که نظام آموزشی ایران به گروگان رویای پزشکی شده و دانش آموزان نخبه به نوجوانانی تک بعدی که فقط مهارت تست زنی بالایی دارند، بدل شده و در تمام استعدادهای خود را قربانی این مسئله نمایند.
مافیای ویرانگر و نخبه کش کنکور که سالانه هزاران میلیارد تومان از درآمد خانوارها را با سودای کسب رتبه بالای کنکور و قبول شدن در رشته پزشکی به جیب می زند، عامل اصلی شکل گیری چنین نگاهی در مدارس کشور است. مافیای کنکور با همکاری موسسات ضد آموزشی و ضد فرهنگی مانند قلمچی و گاج و مدرسان و شریف و امثالهم و با همکاری کامل تلویزیون سالهاست که بر موج "ویژه سازی" از رشته پزشکی سوار شده است و با تبدیل آموزش و پرورش به بنگاه اقتصادی پرسود، نظام آموزشی کشور را به نظامی تهی و بی معنا تبدیل کرده و باعث شده است که صدها هزار دانش آمور با سودای پزشک شدن و کسب ثروت، تمام استعداد خود را در راه تبدیل شدن به ربات های تست زن هدر دهند.
در سوی دیگر این تباهی آموزشی وزارت بهداشت و سیستم پذیرش دانشجو در رشته پزشکی قرار دارد. با اینکه سالیانه پذیرش دانشجو در رشته های مختلف به ویژه علوم انسانی به صورت فله ای و بدون توجه به بازار کار در حال گسترش است، در رشته پزشکی قضیه کاملا متفاوت است. پذیرش دانشجو در رشته های علوم پزشکی هیچگونه افزایشی نمی یابد و با اینکه همه رشته ها به صورت شبانه دانشجو می پذیرند، هنوز در رشته پزشکی این اتفاق نمی افتد. این مسئله باعث شده است رشته پزشکی به عنوان رشته ای خاص در میان رشته های دانشگاهی نگریسته شود، به گونه ای که جامعه به پزشکان به چشم تنها نوابغ و نخبه های کشور می نگرد که هر کسی توانایی و هوش، تحصیل آن را ندارد. مسئله ای که باعث شده دانش آموران صرفا دروسی مانند شیمی و ریاضی و زیست و فیزیک را دروس واقعی و علمی حساب کنند و اندک ساعات کلاس های تاریخ و اجتماعی و ادبیات و هنر را کلاس هایی بیهوده و وقت گیر تلقی نمایند.
اما آنچه در این بازار مکاره فراموش شده این واقعیت ساده و غم انگیز است که از میان نزدیک به یک میلیون دانش آموزی که سالیانه از نظام آموزش و پرورش کشور فارغ التحصیل می شوند در نهایت تعداد ناچیزی در حدود هزار و پانصد تا دوهزار نفر(چیزی حدود یک در هفتصد فارغ التحصیلان) موفق به قبولی در رشته پزشکی می شوند و بقیه به مشاغل و رشته های دیگر و زندگی در اجتماع هدایت می شوند. انبوه نوجوانانی که به جای آموزش هنر و سیاست و ادبیات و تاریخ و فلسفه که در طول حیات خود مدام به آنها نیازمندند، صرفا مهارتی به نام تست زنی را آموخته اند، که هیچگاه به آن احساس نیاز نخواهند کرد...
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🔳 مدارس ما ...
🖋 فرهاد قنبری
◀️ این سخنان آنتون چخوف در مورد وضعیت مدارس روسیه در اواخر قرن نوزدهم انگار شرح حال وضعیت امروز مدارس ماست. در مدارس ما معلمان مدام از وضعیت بد اقتصادی خود می نالند. بسیاری از آنها علاقه ای به این کار ندارند و بارها از زبانشان می شنویم که کار در ثبت احوال و بانک و حتی معدن را به معلمی ترجیح می دهند. به ندرت معلمی را می توان یافت که اهل مطالعه باشد و حرف و سخنی فراتر از روخوانی و تکرار متون کسل کننده کتاب برای عرضه کردن به دانش آموزان داشته باشد. به ندرت مدرسه ای را می توان یافت که در آن یک کتابخانه ای که حداقل ۱۰ کتاب به دردبخور و ارزشمند در آن وجود داشته باشد. متون درسی اغلب به درد نخور و کسل کننده است. حقوق و درآمد معلمان کفاف مخارج زندگیشان را نمی دهد، اکثرا آنها پریشان و افسرده اند، اغلب درگیر اضافه کار و فعالیتهای اقتصادی دیگر هستند و وقتی برای هنر و ادبیات و مطالعه و.. ندارند. انتخاب معلمی برای اکثر آنها از سر اضطرار است. برخی از آنها خرافاتی و درگیر اوهامند و دانش آموزان را در جهانی خوفناک و غیرواقعی پرورش می دهند. بسیاری از آنها توانایی برقراری ارتباط و دیالوگ دوستانه با دانش آموزان را ندارند. نگاهی پادگانی به مدرسه دارند و با تحقیر دانش آموزان احساس قدرت می کنند. خود در محیط و فضایی خفقان آلود بزرگ شدهاند و چیزی جز خفه شو و خفقان برای اداره جامعه کوچک خود بلد نیستند. دوستی و صمیمت و شوخی با دانش آموزان و یا ایجاد سر و صدا در کلاس را نشان ضعف معلم می دانند. برخی از معلمان واژه های نامناسب در کلاس استفاده می کنند و گاهی هم به زور و خشونت و حمله به دانش آموزان اقدام می کنند. البته خشونت آنها نه از سر شرارت ذاتی بلکه از سر ضعف و ناتوانی است، آنها واقعا نمی دانند چگونه باید کلاس را کنترل کنند یا چگونه دانش آموزان را به تحصیل ترغیب نمایند و یقین دارم که بسیاری از مردم که منتقد رفتار خشونت آمیز (کلامی و جسمی) معلمان هستند، اگر برای یک روز یا یک هفته در آن جایگاه قرار بگیرند یا کار خودشان یا کار چند دانش آموز به بیمارستان خواهد کشید.
این یادداشت نه از قضاوتها یا شنیده های دیگران بلکه بر اساس تجربه و مشاهده شخصی خود از تدریس در دبیرستانهای کشور است. در نظام آموزشی ما هم معلم، هم دانش آموز قربانی است. در این نظام آموزشی نه اکثر معلمان می دانند فلسفه آموزش و تدریس چیست و متونی که تدریس می کنند به چه دردی می خورد و نه دانش آموزان می دانند چه نیازی به این متون دارند..
پ.ن: البته بخش بزرگی از معلمان هم هستند که علیرغم تمام مسائل و مشکلات، چنان انرژی صرف کار خود می کنند که آدم به میزان علاقه آنها به دانش آموزان و تعهد و تلاششان غبطه می خورد.
🔹️برگرفته از:
@kharmagaas
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
🖋 فرهاد قنبری
◀️ این سخنان آنتون چخوف در مورد وضعیت مدارس روسیه در اواخر قرن نوزدهم انگار شرح حال وضعیت امروز مدارس ماست. در مدارس ما معلمان مدام از وضعیت بد اقتصادی خود می نالند. بسیاری از آنها علاقه ای به این کار ندارند و بارها از زبانشان می شنویم که کار در ثبت احوال و بانک و حتی معدن را به معلمی ترجیح می دهند. به ندرت معلمی را می توان یافت که اهل مطالعه باشد و حرف و سخنی فراتر از روخوانی و تکرار متون کسل کننده کتاب برای عرضه کردن به دانش آموزان داشته باشد. به ندرت مدرسه ای را می توان یافت که در آن یک کتابخانه ای که حداقل ۱۰ کتاب به دردبخور و ارزشمند در آن وجود داشته باشد. متون درسی اغلب به درد نخور و کسل کننده است. حقوق و درآمد معلمان کفاف مخارج زندگیشان را نمی دهد، اکثرا آنها پریشان و افسرده اند، اغلب درگیر اضافه کار و فعالیتهای اقتصادی دیگر هستند و وقتی برای هنر و ادبیات و مطالعه و.. ندارند. انتخاب معلمی برای اکثر آنها از سر اضطرار است. برخی از آنها خرافاتی و درگیر اوهامند و دانش آموزان را در جهانی خوفناک و غیرواقعی پرورش می دهند. بسیاری از آنها توانایی برقراری ارتباط و دیالوگ دوستانه با دانش آموزان را ندارند. نگاهی پادگانی به مدرسه دارند و با تحقیر دانش آموزان احساس قدرت می کنند. خود در محیط و فضایی خفقان آلود بزرگ شدهاند و چیزی جز خفه شو و خفقان برای اداره جامعه کوچک خود بلد نیستند. دوستی و صمیمت و شوخی با دانش آموزان و یا ایجاد سر و صدا در کلاس را نشان ضعف معلم می دانند. برخی از معلمان واژه های نامناسب در کلاس استفاده می کنند و گاهی هم به زور و خشونت و حمله به دانش آموزان اقدام می کنند. البته خشونت آنها نه از سر شرارت ذاتی بلکه از سر ضعف و ناتوانی است، آنها واقعا نمی دانند چگونه باید کلاس را کنترل کنند یا چگونه دانش آموزان را به تحصیل ترغیب نمایند و یقین دارم که بسیاری از مردم که منتقد رفتار خشونت آمیز (کلامی و جسمی) معلمان هستند، اگر برای یک روز یا یک هفته در آن جایگاه قرار بگیرند یا کار خودشان یا کار چند دانش آموز به بیمارستان خواهد کشید.
این یادداشت نه از قضاوتها یا شنیده های دیگران بلکه بر اساس تجربه و مشاهده شخصی خود از تدریس در دبیرستانهای کشور است. در نظام آموزشی ما هم معلم، هم دانش آموز قربانی است. در این نظام آموزشی نه اکثر معلمان می دانند فلسفه آموزش و تدریس چیست و متونی که تدریس می کنند به چه دردی می خورد و نه دانش آموزان می دانند چه نیازی به این متون دارند..
پ.ن: البته بخش بزرگی از معلمان هم هستند که علیرغم تمام مسائل و مشکلات، چنان انرژی صرف کار خود می کنند که آدم به میزان علاقه آنها به دانش آموزان و تعهد و تلاششان غبطه می خورد.
🔹️برگرفته از:
@kharmagaas
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj