🔰🔰چرا به کودکان شطرنج آموزش دهیم؟
🔆آموزش شطرنج به کودکان می تواند تاثیرات مثبت و پایدار متعددی روی کودکان داشته باشد. به همین خاطر امروزه در بسیاری از مدارس جهان آموزش شطرنج به کودکان یکی از مهمترین نوع برنامه درسی است. در این مقاله تاثیرات آموزش شطرنج به کودکان را نشان خواهیم داد.
🔆صحنه زندگی خود نوعی بازی شطرنج است که ما غالبا از راه رقابت و مبارزه امتیازات ارزنده ای برای ارضاء خود بدست می آوریم و نیز زندگی مجموعه ای از حوادث خوب و بد است که در برخی موارد باعث غرور و مباهات می شود هیچ نوع حرکت غیر قانونی برای نجات از وضعیت بد مجاز نیست و تصادف و شانس نیز در این صفحه کوچک زندگی جایی ندارد هرچه هست تدبیر و تعقل، صبر و شکیبایی، دقت، سرعت، تشریک مساعی، برنامه ریزی، انضباط، دفاع، آینده نگری تصورات، تخیلات، خونسردی، نوآوری، اراده، بصیرت و قوه تشخیص است.
🔆هر آنچه هست متولد می شود و در صفحه ظریف شطرنجی از حقیقت نبرد در زندگی با دنیایی از نبوغ و زیبایی که همانند پناهگاهی است که آن ر ا از نقد کردن در امان می دارد، بوجود می آید. بر اساس محاسبات ریاضی دانان با کمک ۳۲ مهره و ۶۴ خانه، تنها برای ۴ حرکت اول در روی صفحه شطرنج ۳۱۸ میلیارد و برای ده حرکت اول ۱۷۰ میلیارد امکان حرکت متنوع و متفاوت بصورت قاعده و قانون وجود دارد و بجاست که “یوهان” فیلسوف و شاعر بزرگ آلمانی شطرنج را سنگ محک مغز معرفی کرده است این بازی مهم اهداف زیر را به دنبال دارد.
🔆بازی شطرنج به کودکان چه چیزهایی را می آموزد؟
▪️آموزش شطرنج به کودکان آموزش فرهنگ است. چرا که شطرنج فرهنگ است. بازی هزار ساله ای است که که در سراسر جهان رواج دارد.
▪️آموزش شطرنج به کودکان یعنی هدایت کودکان در فرآیند های حل مسئله : از آنجا که حل مسئله از ویژگی های ثابت هرگونه یادگیری است کودکان باید در تجزیه و تحلیل ، ارزیابی و تشخیص راه حل های مختلف در تمام زمینه از جمله زندگی روزمره تعلیم می بینند.
▪️شطرنج مبنای ریاضی دارد و ریاضیات پایه علم است.
▪️آموزش شطرنج به کودکان قوه شناخت را افزایش می دهد بازیکنان را به الگوی اخلاقی مجهز می کند که با آن می توان ارزشهای معنوی خلق کرد و رقابت سالم را گسترش می دهد.
▪️ آموزش شطرنج به کودکان اوقات فراغت آنها را می تواند پر کند.
تاثیرات مثبت آموزش شطرنج به کودکان
▪️آموزش شطرنج به کودکان باعث افزایش تمرکز و دقت در کودکان می شود. از فواید اصلی شطرنج دقت و تمرکز است زیرا اگر آنها دقت لازم را به عمل نیاورند نمی توانند بازی خوبی را به نمایش بگذارند.
▪️آموزش شطرنج به کودکان باعث افزایش تجسم فضایی کودکان می شود. در بازی شطرنج کودکان وادار می شوند تا توالی فعالیتها را قبل از اینکه اتفاق بیفتد تصور کنند شطرنج بطور واقعی توانایی تجسم را با اموزش جابجای مهره ها در ذهن به کودکان آموزش می دهد.
▪️آموزش شطرنج به کودکان منجر به تفکر رو به جلو می شود . کودکان در این بازی آموزش می بینند که ابتدا فکر کنند بعد عمل کنند آنها یاد می گیرند که از خود بپرسند که اگر من اینکار را بکنم چه اتفاقی می افتد ومن باید چه واکنشی نشان دهم بطور کلی شطرنج به کودکان کمک می کند که صبور و متفکر بار بیایند.
▪️آموزش شطرنج به کودکان ، ارزیابی گزینه ها را به کودکان می آموزد . کودکان یاد می گیرند که آنها نباید اول حرکات را انجام دهند و سپس حرکات را به خاطر بسپارند . بلکه یاد می گیرند که راهها و جنبه های مختلف حرکات مختلف را ارزیابی و سپس بهترین را انتخاب کنند.
▪️آموزش شطرنج به کودکان تجزیه و تحلیل عینی را به آنها می آموزد . کودکان یاد می گیرند که نتایج کارهای مختلف و توالی آنها را و همچنین اینکه آیا این حرکات (کارها) به او کمک می کند یا به ضرر اوست را ارزیابی کند و با استفاده از شیوه های منطقی و نه احساسی، بهترین تصمیم را بگیرند.
▪️آموزش شطرنج به کودکان تفکر انتزاعی کودکان را پرورش می دهد. کودکان یاد می گیرند که بصورت دوره ای به عقب برگردند و جزئیات و کارهای انجام شده را بررسی کنند. به این ترتیب آنها الگوهای استفاده شده در موقعیت های مختلف را در یک موقعیت را یاد گرفته و در موقعیت های دیگر بکار می برند.
▪️ آموزش شطرنج به کودکان برنامه ریزی را می آموزد. کودکان یاد می گیرند اهداف دراز مدت خود را تعیین و راههای رسیدن به آن را نیز یاد می گیرند .
🔆 با این حال، هیچکدام از این مهارتها ویژه شطرنج نیست بلکه بخشی از شطرنج است. زیبایی بازی شطرنج در این است که به عنوان وسیله ای آموزش داده شود که ذهن کودکان را تحریک می کند و به آنها کمک می کند که تا این مهارتها را پرورش داده و از آن لذت ببرند . در نتیجه شطرنج کودکان ، حل مسئله کنندگان بهتر ، تصمیم گیرندگان مستقل تر و با تفکر انتقادی بالا بار خواهند آمد.
◀️ برگرفته از:
@zistboommedia
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔆آموزش شطرنج به کودکان می تواند تاثیرات مثبت و پایدار متعددی روی کودکان داشته باشد. به همین خاطر امروزه در بسیاری از مدارس جهان آموزش شطرنج به کودکان یکی از مهمترین نوع برنامه درسی است. در این مقاله تاثیرات آموزش شطرنج به کودکان را نشان خواهیم داد.
🔆صحنه زندگی خود نوعی بازی شطرنج است که ما غالبا از راه رقابت و مبارزه امتیازات ارزنده ای برای ارضاء خود بدست می آوریم و نیز زندگی مجموعه ای از حوادث خوب و بد است که در برخی موارد باعث غرور و مباهات می شود هیچ نوع حرکت غیر قانونی برای نجات از وضعیت بد مجاز نیست و تصادف و شانس نیز در این صفحه کوچک زندگی جایی ندارد هرچه هست تدبیر و تعقل، صبر و شکیبایی، دقت، سرعت، تشریک مساعی، برنامه ریزی، انضباط، دفاع، آینده نگری تصورات، تخیلات، خونسردی، نوآوری، اراده، بصیرت و قوه تشخیص است.
🔆هر آنچه هست متولد می شود و در صفحه ظریف شطرنجی از حقیقت نبرد در زندگی با دنیایی از نبوغ و زیبایی که همانند پناهگاهی است که آن ر ا از نقد کردن در امان می دارد، بوجود می آید. بر اساس محاسبات ریاضی دانان با کمک ۳۲ مهره و ۶۴ خانه، تنها برای ۴ حرکت اول در روی صفحه شطرنج ۳۱۸ میلیارد و برای ده حرکت اول ۱۷۰ میلیارد امکان حرکت متنوع و متفاوت بصورت قاعده و قانون وجود دارد و بجاست که “یوهان” فیلسوف و شاعر بزرگ آلمانی شطرنج را سنگ محک مغز معرفی کرده است این بازی مهم اهداف زیر را به دنبال دارد.
🔆بازی شطرنج به کودکان چه چیزهایی را می آموزد؟
▪️آموزش شطرنج به کودکان آموزش فرهنگ است. چرا که شطرنج فرهنگ است. بازی هزار ساله ای است که که در سراسر جهان رواج دارد.
▪️آموزش شطرنج به کودکان یعنی هدایت کودکان در فرآیند های حل مسئله : از آنجا که حل مسئله از ویژگی های ثابت هرگونه یادگیری است کودکان باید در تجزیه و تحلیل ، ارزیابی و تشخیص راه حل های مختلف در تمام زمینه از جمله زندگی روزمره تعلیم می بینند.
▪️شطرنج مبنای ریاضی دارد و ریاضیات پایه علم است.
▪️آموزش شطرنج به کودکان قوه شناخت را افزایش می دهد بازیکنان را به الگوی اخلاقی مجهز می کند که با آن می توان ارزشهای معنوی خلق کرد و رقابت سالم را گسترش می دهد.
▪️ آموزش شطرنج به کودکان اوقات فراغت آنها را می تواند پر کند.
تاثیرات مثبت آموزش شطرنج به کودکان
▪️آموزش شطرنج به کودکان باعث افزایش تمرکز و دقت در کودکان می شود. از فواید اصلی شطرنج دقت و تمرکز است زیرا اگر آنها دقت لازم را به عمل نیاورند نمی توانند بازی خوبی را به نمایش بگذارند.
▪️آموزش شطرنج به کودکان باعث افزایش تجسم فضایی کودکان می شود. در بازی شطرنج کودکان وادار می شوند تا توالی فعالیتها را قبل از اینکه اتفاق بیفتد تصور کنند شطرنج بطور واقعی توانایی تجسم را با اموزش جابجای مهره ها در ذهن به کودکان آموزش می دهد.
▪️آموزش شطرنج به کودکان منجر به تفکر رو به جلو می شود . کودکان در این بازی آموزش می بینند که ابتدا فکر کنند بعد عمل کنند آنها یاد می گیرند که از خود بپرسند که اگر من اینکار را بکنم چه اتفاقی می افتد ومن باید چه واکنشی نشان دهم بطور کلی شطرنج به کودکان کمک می کند که صبور و متفکر بار بیایند.
▪️آموزش شطرنج به کودکان ، ارزیابی گزینه ها را به کودکان می آموزد . کودکان یاد می گیرند که آنها نباید اول حرکات را انجام دهند و سپس حرکات را به خاطر بسپارند . بلکه یاد می گیرند که راهها و جنبه های مختلف حرکات مختلف را ارزیابی و سپس بهترین را انتخاب کنند.
▪️آموزش شطرنج به کودکان تجزیه و تحلیل عینی را به آنها می آموزد . کودکان یاد می گیرند که نتایج کارهای مختلف و توالی آنها را و همچنین اینکه آیا این حرکات (کارها) به او کمک می کند یا به ضرر اوست را ارزیابی کند و با استفاده از شیوه های منطقی و نه احساسی، بهترین تصمیم را بگیرند.
▪️آموزش شطرنج به کودکان تفکر انتزاعی کودکان را پرورش می دهد. کودکان یاد می گیرند که بصورت دوره ای به عقب برگردند و جزئیات و کارهای انجام شده را بررسی کنند. به این ترتیب آنها الگوهای استفاده شده در موقعیت های مختلف را در یک موقعیت را یاد گرفته و در موقعیت های دیگر بکار می برند.
▪️ آموزش شطرنج به کودکان برنامه ریزی را می آموزد. کودکان یاد می گیرند اهداف دراز مدت خود را تعیین و راههای رسیدن به آن را نیز یاد می گیرند .
🔆 با این حال، هیچکدام از این مهارتها ویژه شطرنج نیست بلکه بخشی از شطرنج است. زیبایی بازی شطرنج در این است که به عنوان وسیله ای آموزش داده شود که ذهن کودکان را تحریک می کند و به آنها کمک می کند که تا این مهارتها را پرورش داده و از آن لذت ببرند . در نتیجه شطرنج کودکان ، حل مسئله کنندگان بهتر ، تصمیم گیرندگان مستقل تر و با تفکر انتقادی بالا بار خواهند آمد.
◀️ برگرفته از:
@zistboommedia
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤1👍1
جدیدترین تعریف سواد از نظر یونسکو💢
تعریف سواد از نظر "یونسکو" و راهکارهای بهبود زندگی
به تازگی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، تعریف جدیدی از باسوادی ارائه داده است.
شاید برای تان جالب باشد که بدانید مفهوم سواد در قرن گذشته، تغییرات بسیاری کرده است و این چهارمین تعریف سواد است که توسط یونسکو به صورت رسمی اعلام می شود. به طور خلاصه و طبق این تعریف، باسواد کسی است که بتواند از خوانده ها و دانسته های خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
با تعریف جدیدی که یونسکو ارایه داده باسوادی توانایی «تغییر» (Change) است و باسواد کسی است که بتواند با آموختههایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
در ادامه و بعد از مروری کوتاه بر تعاریف سواد از ابتدا تا امروز، نکاتی درباره ایجاد تغییر در زندگی بر اساس دانسته ها و راهکارهای دست یابی به این مهم، مطرح خواهیم کرد.
اولین تعریف
توانایی خواندن و نوشتن، اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفا به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود. طبق این تعریف، فردی با سواد محسوب می شد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.
دومین تعریف
اضافه شدن یاد گرفتن رایانه و یک زبان خارجی،
در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد. در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و یاد داشتن یک زبان خارجی هم اضافه شد. بدین ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد. قاعدتا طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاهی کشور ما بیسواد محسوب می شوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است.
سومین تعریف
اضافه شدن ۱۲ نوع سواد:
سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، باز هم در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف سوم کلا ماهیت سواد تغییر یافت. مهارت هایی اعلام شد که داشتن این توانایی ها و مهارت ها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا می شود، حدود ۵ درصد با سواد است. این مهارت ها عبارت اند از :
۱- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان.
۲- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی.
۳- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روش های پس انداز و توازن دخل و خرج.
۴- سواد رسانه ای: این که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.
۵- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته.
۶- سواد رایانه ای: دانستن مهارت های راهبری رایانه.
۷- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماری ها.
۸- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت ها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
۹- سواد بوم شناختی: دانستن راه های حفاظت از محیط زیست.
۱۱- سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریه های مختلف و ایجاد استدلال های منطقی بدون تعصب و پیش فرض.
۱۱- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی.
۱۲- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب.
از آن جا که با سواد بودن به یادگیری این مهارت ها وابسته شد، قاعدتا سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارت ها تغییر رویه می داد که متاسفانه فعلا سیستم آموزشی کشور ما، هنوز هیچ تغییری در زمینه آموزش مهارت های فوق نکرده است.
جدید ترین تعریف
علم با عمل معنا می شود.
با این حال و به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک با سوادی قرار گرفته است یعنی شخصی با سواد تلقی می شود که بتواند با استفاده از خوانده ها و آموخته های خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. در واقع این تعریف مکمل تعریف قبلی است زیرا صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. در صورتی که مهارت ها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه می توان گفت این فرد انسانی با سواد است.
چرا سوادمان باعث تغییر در زندگی مان نمی شود؟
جالب است بدانید که یادگیری در متون روان شناسی، به صورت ایجاد تغییر پایدار در رفتار تعریف می شود. پس ایجاد تغییر در رفتار، مهم ترین مولفه با سواد بودن است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
تعریف سواد از نظر "یونسکو" و راهکارهای بهبود زندگی
به تازگی سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد، تعریف جدیدی از باسوادی ارائه داده است.
شاید برای تان جالب باشد که بدانید مفهوم سواد در قرن گذشته، تغییرات بسیاری کرده است و این چهارمین تعریف سواد است که توسط یونسکو به صورت رسمی اعلام می شود. به طور خلاصه و طبق این تعریف، باسواد کسی است که بتواند از خوانده ها و دانسته های خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
با تعریف جدیدی که یونسکو ارایه داده باسوادی توانایی «تغییر» (Change) است و باسواد کسی است که بتواند با آموختههایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
در ادامه و بعد از مروری کوتاه بر تعاریف سواد از ابتدا تا امروز، نکاتی درباره ایجاد تغییر در زندگی بر اساس دانسته ها و راهکارهای دست یابی به این مهم، مطرح خواهیم کرد.
اولین تعریف
توانایی خواندن و نوشتن، اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفا به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود. طبق این تعریف، فردی با سواد محسوب می شد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.
دومین تعریف
اضافه شدن یاد گرفتن رایانه و یک زبان خارجی،
در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد. در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و یاد داشتن یک زبان خارجی هم اضافه شد. بدین ترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد. قاعدتا طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاهی کشور ما بیسواد محسوب می شوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است.
سومین تعریف
اضافه شدن ۱۲ نوع سواد:
سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، باز هم در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف سوم کلا ماهیت سواد تغییر یافت. مهارت هایی اعلام شد که داشتن این توانایی ها و مهارت ها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا می شود، حدود ۵ درصد با سواد است. این مهارت ها عبارت اند از :
۱- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان.
۲- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی.
۳- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روش های پس انداز و توازن دخل و خرج.
۴- سواد رسانه ای: این که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.
۵- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته.
۶- سواد رایانه ای: دانستن مهارت های راهبری رایانه.
۷- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماری ها.
۸- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت ها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
۹- سواد بوم شناختی: دانستن راه های حفاظت از محیط زیست.
۱۱- سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریه های مختلف و ایجاد استدلال های منطقی بدون تعصب و پیش فرض.
۱۱- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی.
۱۲- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب.
از آن جا که با سواد بودن به یادگیری این مهارت ها وابسته شد، قاعدتا سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارت ها تغییر رویه می داد که متاسفانه فعلا سیستم آموزشی کشور ما، هنوز هیچ تغییری در زمینه آموزش مهارت های فوق نکرده است.
جدید ترین تعریف
علم با عمل معنا می شود.
با این حال و به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک با سوادی قرار گرفته است یعنی شخصی با سواد تلقی می شود که بتواند با استفاده از خوانده ها و آموخته های خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. در واقع این تعریف مکمل تعریف قبلی است زیرا صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. در صورتی که مهارت ها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه می توان گفت این فرد انسانی با سواد است.
چرا سوادمان باعث تغییر در زندگی مان نمی شود؟
جالب است بدانید که یادگیری در متون روان شناسی، به صورت ایجاد تغییر پایدار در رفتار تعریف می شود. پس ایجاد تغییر در رفتار، مهم ترین مولفه با سواد بودن است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍2
📌 ناهماهنگی نیازهای امروز و مهارتهای دیروز
🔹 در حالی که بازار کار وارد قرن بیستویکم شده؛ سیستم آموزشی هنوز به آن نرسیده و جا مانده است.
روزهای ۴۰ سال کار در یک شغل و پایان کار با حقوق بازنشستگی تمام شده است. طبق آمار ایالات متحده، اکنون میانگین زمان ماندگاری در یک شغل ۴.۲ سال است (آمار برای سال ۲۰۱۷ است).
این سرعت تغییر در مشاغل به این معنی است که تقاضای فزایندهای برای بهروزرسانی مهارتها وجود دارد. بر اساس گزارش جدید مجمع جهانی اقتصاد در مورد مهارتهای نیروی کار، از هر چهار بزرگسال، یک نفر از سنخیت نداشتن مهارتهای خود و مهارتهای مورد نیاز برای شغل فعلی، گزارش کرده است.
🔸 به طور خلاصه مشکل اینجاست: فرصت های شغلی که امروزه در دسترس هستند، مشاغل قرن بیست و یکمی هستند. اما روشی که اکثر مردم این مشاغل را انجام می دهند هنوز در قرن گذشته گیر کرده است.
✔️ در قرن نوزدهم، جابجایی گسترده جمعیت از روستاها به مراکز شهری صورت گرفت. سیستم آموزش ابتدایی و متوسطه برای تربیت نیروی کار برای دنیای «جدید» و کار یدی و دفتری در شهرها ایجاد شد.
✔️ قرن بیستم، دور و نوبت به سلطه مشاغل کارخانه ای رسید. سیستم آموزشی که در قرن گذشته ساخته شد، با برخی تغییرات، هنوز برای آموزش کارگران خوب کارخانه و مدیران آنها مناسب بود. مدیریت روی یک سری ابزار برای بهینهسازی این نوع کارها تمرکز کرد: کارایی عملیاتی و برخی از فلسفههای مدیریتی مانند شش سیگما.
✔️ امروزه، در قرن بیست و یکم، شاهد ظهور مدلهای کاری جدید مانند کار آزاد و کار از راه دور هستیم. در پیشرفتهترین شرکتها، تیمها یاد میگیرند که چابکتر باشند، با تیمهای توزیعشده و از راه دور کار کنند و برای انطباق با شرایط دائماً در حال تغییر، خود را هماهنگ کنند. این آینده کار است.
🚨 با این حال آموزش و پرورش سرعت خود را حفظ نکرده است. ما هنوز فرزندان خود را از طریق مجموعه ای ثابت از مراحل آموزش، به ابتدایی و متوسطه می فرستیم. فقط مدرک دانشگاهی به منزله پیش نیاز برای مشاغل خوب اضافه شده است. این مدل در واقع هیچ کس را آنگونه که باید و شاید برای یک دنیای منعطف و متغیر آماده نمی کند. دنیایی که در آن مهارت ها معمولاً تا زمانی که شما یک مدرک چهار ساله را به پایان میرسانید منسوخ میشوند.
همچنین، آموزش های ضمن خدمت هم دیگر برای از بین بردن شکاف کافی نیست. گزارش مجمع جهانی اقتصاد نشان داد که ۶۳ درصد از کارگران در ایالات متحده می گویند که در ۱۲ ماه گذشته در آموزشهای مرتبط با شغل شرکت کردهاند. با این حال، کارفرمایان بیشترین کمبود استعدادها را از سال ۲۰۰۷ گزارش میکنند.
📌 با توجه به این وضعیت، افراد باید طور فعالانه مسیر توسعه مهارتهای خود را مدیریت و هدایت کنند. به عبارت دیگر، شما به منزله نیروی کار، باید درک کنید که نیاز به آموزش مداوم دارید و متوجه باشید که خودتان مسئولیت آموزش خود را بر عهده دارید. این کار را انجام دهید؛ و از این راه بازارپذیری خود را برای سالهای آینده بهبود بخشید.
اولین قدم این است که از خود بپرسید: آیا مهارتهای من هنوز مورد تقاضا هستند؟ چشمانداز این مهارتها چیست؟ و امروز میتوانم روی چه مهارتهایی کار کنم که درآمد من را در سالهای آینده افزایش دهد؟
این تمرین را هر چند سال یکبار انجام دهید. اگر نیمهعمر یک مهارت شغلی حدود پنج سال باشد (به این معنی که هر پنج سال، ارزش آن مهارت تقریباً نصف ارزش قبلی است)، از این کاهش ارزش جلوتر باشید. هر دو یا سه سال یکبار مهارتهای خود را ارزیابی کنید و زودتر شروع به یادگیری مهارتهای جدید کنید.
🕊 احساس نکنید که باید خود را به طور کامل و یک باره بازآموزی کنید. برای مهارتهایی که باید کسب کنید، تغییرات مرحلهای را در نظر بگیرید. در علوم کامپیوتر، ما آموزش دیدهایم که مسائل بزرگ را به تکههای کوچکتر تقسیم کنیم که بتوان آنها را به راحتی حل کرد. قرار نیست یک شبه خود را از یک معدنچی زغال سنگ به یک استخراج کننده داده تبدیل کنید. اما شما میتوانید مهارتهای اساسی را به دست آورید که به سمتی که میخواهید بروید، هدایت شوید.
همانطور که شغل شما پیشرفت میکند، بر اساس میزان یادگیری خود تصمیم بگیرید که کدام کار را انجام دهید. مشاغلی را اولویت بندی کنید که در آن مهارتهای ارزشمند جدیدی را یاد خواهید گرفت.
منبع:
https://www.weforum.org/agenda/2017/07/skill-reskill-prepare-for-future-of-work/
◀️ برگرفته از کانال یادگیرنده مادامالعمر :
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔹 در حالی که بازار کار وارد قرن بیستویکم شده؛ سیستم آموزشی هنوز به آن نرسیده و جا مانده است.
روزهای ۴۰ سال کار در یک شغل و پایان کار با حقوق بازنشستگی تمام شده است. طبق آمار ایالات متحده، اکنون میانگین زمان ماندگاری در یک شغل ۴.۲ سال است (آمار برای سال ۲۰۱۷ است).
این سرعت تغییر در مشاغل به این معنی است که تقاضای فزایندهای برای بهروزرسانی مهارتها وجود دارد. بر اساس گزارش جدید مجمع جهانی اقتصاد در مورد مهارتهای نیروی کار، از هر چهار بزرگسال، یک نفر از سنخیت نداشتن مهارتهای خود و مهارتهای مورد نیاز برای شغل فعلی، گزارش کرده است.
🔸 به طور خلاصه مشکل اینجاست: فرصت های شغلی که امروزه در دسترس هستند، مشاغل قرن بیست و یکمی هستند. اما روشی که اکثر مردم این مشاغل را انجام می دهند هنوز در قرن گذشته گیر کرده است.
✔️ در قرن نوزدهم، جابجایی گسترده جمعیت از روستاها به مراکز شهری صورت گرفت. سیستم آموزش ابتدایی و متوسطه برای تربیت نیروی کار برای دنیای «جدید» و کار یدی و دفتری در شهرها ایجاد شد.
✔️ قرن بیستم، دور و نوبت به سلطه مشاغل کارخانه ای رسید. سیستم آموزشی که در قرن گذشته ساخته شد، با برخی تغییرات، هنوز برای آموزش کارگران خوب کارخانه و مدیران آنها مناسب بود. مدیریت روی یک سری ابزار برای بهینهسازی این نوع کارها تمرکز کرد: کارایی عملیاتی و برخی از فلسفههای مدیریتی مانند شش سیگما.
✔️ امروزه، در قرن بیست و یکم، شاهد ظهور مدلهای کاری جدید مانند کار آزاد و کار از راه دور هستیم. در پیشرفتهترین شرکتها، تیمها یاد میگیرند که چابکتر باشند، با تیمهای توزیعشده و از راه دور کار کنند و برای انطباق با شرایط دائماً در حال تغییر، خود را هماهنگ کنند. این آینده کار است.
🚨 با این حال آموزش و پرورش سرعت خود را حفظ نکرده است. ما هنوز فرزندان خود را از طریق مجموعه ای ثابت از مراحل آموزش، به ابتدایی و متوسطه می فرستیم. فقط مدرک دانشگاهی به منزله پیش نیاز برای مشاغل خوب اضافه شده است. این مدل در واقع هیچ کس را آنگونه که باید و شاید برای یک دنیای منعطف و متغیر آماده نمی کند. دنیایی که در آن مهارت ها معمولاً تا زمانی که شما یک مدرک چهار ساله را به پایان میرسانید منسوخ میشوند.
همچنین، آموزش های ضمن خدمت هم دیگر برای از بین بردن شکاف کافی نیست. گزارش مجمع جهانی اقتصاد نشان داد که ۶۳ درصد از کارگران در ایالات متحده می گویند که در ۱۲ ماه گذشته در آموزشهای مرتبط با شغل شرکت کردهاند. با این حال، کارفرمایان بیشترین کمبود استعدادها را از سال ۲۰۰۷ گزارش میکنند.
📌 با توجه به این وضعیت، افراد باید طور فعالانه مسیر توسعه مهارتهای خود را مدیریت و هدایت کنند. به عبارت دیگر، شما به منزله نیروی کار، باید درک کنید که نیاز به آموزش مداوم دارید و متوجه باشید که خودتان مسئولیت آموزش خود را بر عهده دارید. این کار را انجام دهید؛ و از این راه بازارپذیری خود را برای سالهای آینده بهبود بخشید.
اولین قدم این است که از خود بپرسید: آیا مهارتهای من هنوز مورد تقاضا هستند؟ چشمانداز این مهارتها چیست؟ و امروز میتوانم روی چه مهارتهایی کار کنم که درآمد من را در سالهای آینده افزایش دهد؟
این تمرین را هر چند سال یکبار انجام دهید. اگر نیمهعمر یک مهارت شغلی حدود پنج سال باشد (به این معنی که هر پنج سال، ارزش آن مهارت تقریباً نصف ارزش قبلی است)، از این کاهش ارزش جلوتر باشید. هر دو یا سه سال یکبار مهارتهای خود را ارزیابی کنید و زودتر شروع به یادگیری مهارتهای جدید کنید.
🕊 احساس نکنید که باید خود را به طور کامل و یک باره بازآموزی کنید. برای مهارتهایی که باید کسب کنید، تغییرات مرحلهای را در نظر بگیرید. در علوم کامپیوتر، ما آموزش دیدهایم که مسائل بزرگ را به تکههای کوچکتر تقسیم کنیم که بتوان آنها را به راحتی حل کرد. قرار نیست یک شبه خود را از یک معدنچی زغال سنگ به یک استخراج کننده داده تبدیل کنید. اما شما میتوانید مهارتهای اساسی را به دست آورید که به سمتی که میخواهید بروید، هدایت شوید.
همانطور که شغل شما پیشرفت میکند، بر اساس میزان یادگیری خود تصمیم بگیرید که کدام کار را انجام دهید. مشاغلی را اولویت بندی کنید که در آن مهارتهای ارزشمند جدیدی را یاد خواهید گرفت.
منبع:
https://www.weforum.org/agenda/2017/07/skill-reskill-prepare-for-future-of-work/
◀️ برگرفته از کانال یادگیرنده مادامالعمر :
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴۱۲ سال مدت خیلی طولانیه...
🍃یک باور مرکزی که در مدرسه و نظام آموزشی ما بوده اینه که "هر چه مطیع تر باشی بهتری" و تفکری که از همین هم ناشی میشه اینه که اون چیزی که هست رو کامل میدونند و برای اون دارن کار میکنن در اینصورت بیرون از مدرسه و در عرصه اجتماعی هم هر چی مطیع تر باشی اونها بهتر میتونن کارشون رو انجام بدن و این بدترین مسیر برای شکوفایی انسان چون امکان جستجوی شخصی رو ازش میگیری...
◀️برگرفته از :
@mojtabashakoori_fan
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🍃یک باور مرکزی که در مدرسه و نظام آموزشی ما بوده اینه که "هر چه مطیع تر باشی بهتری" و تفکری که از همین هم ناشی میشه اینه که اون چیزی که هست رو کامل میدونند و برای اون دارن کار میکنن در اینصورت بیرون از مدرسه و در عرصه اجتماعی هم هر چی مطیع تر باشی اونها بهتر میتونن کارشون رو انجام بدن و این بدترین مسیر برای شکوفایی انسان چون امکان جستجوی شخصی رو ازش میگیری...
◀️برگرفته از :
@mojtabashakoori_fan
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍1
⁉️ مسیر آینده آموزشوپرورش چه باید باشد؟
🇸🇬 وزیر آموزش سنگاپور بر ۵ تغییر کلیدی تاکید کرده است:
♻️ از یک سیستم آموزشی یکسان تا سیستمی که برای نیازهای مختلف سفارشی سازی شده است.
♻️ تعریف موفقیت فراتر از ۱۵ سال مدرسهو توسعه آن به ۵۰ سال آینده فراتر از مدارس.
♻️ تقویت رابطه صنعت و دانشگاه/مدارس
♻️ فراتر رفتن از تلاشهای وزارت آموزشوپرورش به منظور مدیریت نقاط قوت کل جامعه
♻️ سرمایهگذاری در یادگیری مادامالعمر و نوآوریهای آموزشی ما
🔆 ما به تکامل و متناسبسازی کردن سیستم آموزشی خود برای پاسخگویی به نیازهای متغیر جامعه و چالشهای جهانی ادامه خواهیم داد.
این مظهر اخلاق ملی ما است که همیشه به نسلهای آیندهمان این فرصت را بدهیم که حتی بهتر از آنچه که ما داریم و هستیم عمل کنند.
🔹 سخنرانی کامل ایشان را اینجا بخوانید:
https://www.moe.gov.sg/news/speeches/20230105-speech-by-minister-chan-chun-sing-at-the-institute-of-policy-studies-singapore-perspectives-2023
◀️ برگرفته از کانال یادگیرنده مادامالعمر :
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🇸🇬 وزیر آموزش سنگاپور بر ۵ تغییر کلیدی تاکید کرده است:
♻️ از یک سیستم آموزشی یکسان تا سیستمی که برای نیازهای مختلف سفارشی سازی شده است.
♻️ تعریف موفقیت فراتر از ۱۵ سال مدرسهو توسعه آن به ۵۰ سال آینده فراتر از مدارس.
♻️ تقویت رابطه صنعت و دانشگاه/مدارس
♻️ فراتر رفتن از تلاشهای وزارت آموزشوپرورش به منظور مدیریت نقاط قوت کل جامعه
♻️ سرمایهگذاری در یادگیری مادامالعمر و نوآوریهای آموزشی ما
🔆 ما به تکامل و متناسبسازی کردن سیستم آموزشی خود برای پاسخگویی به نیازهای متغیر جامعه و چالشهای جهانی ادامه خواهیم داد.
این مظهر اخلاق ملی ما است که همیشه به نسلهای آیندهمان این فرصت را بدهیم که حتی بهتر از آنچه که ما داریم و هستیم عمل کنند.
🔹 سخنرانی کامل ایشان را اینجا بخوانید:
https://www.moe.gov.sg/news/speeches/20230105-speech-by-minister-chan-chun-sing-at-the-institute-of-policy-studies-singapore-perspectives-2023
◀️ برگرفته از کانال یادگیرنده مادامالعمر :
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👏3
توران میرهادی؛
🔶️ از سال 1342 به بعد بود که ، تفکیک کردن بچه ها به استعداد های درخشان خیلی مهم شد.
🔴 رگه های این نفوذ به این شکل وارد سیستم آموزشی شد. و تا امروز این رگه های نفوذ نگرش آمریکایی به جهان است که آموزش و پرورش ما را تحت تاثیر قرار داده است...
🔷️چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب،
من هر چه استدلال می کنم که استعداد های درخشان باید در همه مدارس پخش شوند و یاد بگیرند در خدمت عموم باشند، و دانشمندان برده نشوند، کسی گوش نمی دهد.
💠 جدا کردن بچه های باهوش، جلو بردن آن ها، وارد کردن آن ها به دانشگاه ها و سپس جذب شدن آن ها به دانشگاه های امریکا، که اکنون در جامعه ما بسیار شایع است.
🔳 رد پای آمریکا در این جا نمایان است.
✳ شاید ما تا کنون این چنین استعماری را تجربه نکرده بودیم.
""گفتگو با زمان ""
◀️ برگرفته از:
https://instagram.com/touran_mirhadi_khomarlou
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️ از سال 1342 به بعد بود که ، تفکیک کردن بچه ها به استعداد های درخشان خیلی مهم شد.
🔴 رگه های این نفوذ به این شکل وارد سیستم آموزشی شد. و تا امروز این رگه های نفوذ نگرش آمریکایی به جهان است که آموزش و پرورش ما را تحت تاثیر قرار داده است...
🔷️چه پیش از انقلاب و چه بعد از انقلاب،
من هر چه استدلال می کنم که استعداد های درخشان باید در همه مدارس پخش شوند و یاد بگیرند در خدمت عموم باشند، و دانشمندان برده نشوند، کسی گوش نمی دهد.
💠 جدا کردن بچه های باهوش، جلو بردن آن ها، وارد کردن آن ها به دانشگاه ها و سپس جذب شدن آن ها به دانشگاه های امریکا، که اکنون در جامعه ما بسیار شایع است.
🔳 رد پای آمریکا در این جا نمایان است.
✳ شاید ما تا کنون این چنین استعماری را تجربه نکرده بودیم.
""گفتگو با زمان ""
◀️ برگرفته از:
https://instagram.com/touran_mirhadi_khomarlou
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍2👏1
🎯 وقت خداحافظی با مدرکهای دانشگاهی است
— دیوید گودهارت در کتاب تازهاش توضیح میدهد که دانشگاهها چگونه بحرانساز شدند
📍این روزها، نمیتوانی فرم استخدام پر کنی، مگر اینکه مدرکی دانشگاهی داشته باشی. اما اگر قرار باشد همۀ کارهای جامعه مدرک دانشگاهی لازم داشته باشند، آنوقت است که بحران شروع میشود، همان بحرانی که دیوید گودهارت آن را سرمنشأ نابرابریهای بیشمارِ جامعه میداند. گودهارت، مؤسس مجلۀ پراسپکت، در کتاب جدید خود، از بلایی سخن میگوید که دانشگاهزدگی بر سر اقتصاد کشورش درآورده. اگر مسیر قدرت و ثروت و موفقیت از قبولی در امتحانات دانشگاه عبور کند، چگونه کارهای ضروری کمارج میشوند و روی زمین میمانند؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
— دیوید گودهارت در کتاب تازهاش توضیح میدهد که دانشگاهها چگونه بحرانساز شدند
📍این روزها، نمیتوانی فرم استخدام پر کنی، مگر اینکه مدرکی دانشگاهی داشته باشی. اما اگر قرار باشد همۀ کارهای جامعه مدرک دانشگاهی لازم داشته باشند، آنوقت است که بحران شروع میشود، همان بحرانی که دیوید گودهارت آن را سرمنشأ نابرابریهای بیشمارِ جامعه میداند. گودهارت، مؤسس مجلۀ پراسپکت، در کتاب جدید خود، از بلایی سخن میگوید که دانشگاهزدگی بر سر اقتصاد کشورش درآورده. اگر مسیر قدرت و ثروت و موفقیت از قبولی در امتحانات دانشگاه عبور کند، چگونه کارهای ضروری کمارج میشوند و روی زمین میمانند؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍3
🎓 آیا مدرک دانشگاهی واقعا این همه می ارزد؟
📌 روزنامه گاردین به این موضوع پرداخته است:
https://www.theguardian.com/books/2020/sep/09/head-hand-heart-by-david-goodhart-review-does-getting-a-degree-matter-too-much
🌾 یاد شعر حافظ افتادم که گفته بود: «دلق حافظ به چه اَرزد به می اَش رنگین کن...»
🔸این روزها، نمیتوانی فرم استخدام پر کنی، مگر اینکه مدرکی دانشگاهی داشته باشی. اما اگر قرار باشد همۀ کارهای جامعه مدرک دانشگاهی لازم داشته باشند، آنوقت است که بحران شروع میشود، همان بحرانی که دیوید گودهارت آن را سرمنشأ نابرابریهای بیشمارِ جامعه میداند. گودهارت، مؤسس مجلۀ پراسپکت، در کتاب جدید خود، از بلایی سخن میگوید که دانشگاهزدگی بر سر اقتصاد کشورش درآورده. اگر مسیر قدرت و ثروت و موفقیت از قبولی در امتحانات دانشگاه عبور کند، چگونه کارهای ضروری کمارج میشوند و روی زمین میمانند؟
🔹جنبههای منفی این وضعیت یکیدو تا نیست و روزبهروز بدتر میشود. مدرکها روزگاری «نشانهای» بودند از تواناییهای خارقالعادۀ شناختی یا دستکم خبر از امتیازی فرهنگی میدادند. اما حالا که به چیزی عادی تبدیل شدهاند، کارکرد تمایزبخش خود را از دست دادهاند.
🔸چنانکه بسیاری از سیاستمداران و سیاستگذاران همین اواخر تأکید کردهاند، مسئلۀ اصلی نبودِ روندهای جایگزین برای شغلهایی ارزشمند، ایمن، و راضیکننده است.
برگرفته از کانال یادگیرنده مادام العمر:
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📌 روزنامه گاردین به این موضوع پرداخته است:
https://www.theguardian.com/books/2020/sep/09/head-hand-heart-by-david-goodhart-review-does-getting-a-degree-matter-too-much
🌾 یاد شعر حافظ افتادم که گفته بود: «دلق حافظ به چه اَرزد به می اَش رنگین کن...»
🔸این روزها، نمیتوانی فرم استخدام پر کنی، مگر اینکه مدرکی دانشگاهی داشته باشی. اما اگر قرار باشد همۀ کارهای جامعه مدرک دانشگاهی لازم داشته باشند، آنوقت است که بحران شروع میشود، همان بحرانی که دیوید گودهارت آن را سرمنشأ نابرابریهای بیشمارِ جامعه میداند. گودهارت، مؤسس مجلۀ پراسپکت، در کتاب جدید خود، از بلایی سخن میگوید که دانشگاهزدگی بر سر اقتصاد کشورش درآورده. اگر مسیر قدرت و ثروت و موفقیت از قبولی در امتحانات دانشگاه عبور کند، چگونه کارهای ضروری کمارج میشوند و روی زمین میمانند؟
🔹جنبههای منفی این وضعیت یکیدو تا نیست و روزبهروز بدتر میشود. مدرکها روزگاری «نشانهای» بودند از تواناییهای خارقالعادۀ شناختی یا دستکم خبر از امتیازی فرهنگی میدادند. اما حالا که به چیزی عادی تبدیل شدهاند، کارکرد تمایزبخش خود را از دست دادهاند.
🔸چنانکه بسیاری از سیاستمداران و سیاستگذاران همین اواخر تأکید کردهاند، مسئلۀ اصلی نبودِ روندهای جایگزین برای شغلهایی ارزشمند، ایمن، و راضیکننده است.
برگرفته از کانال یادگیرنده مادام العمر:
@TeacherasLLL
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
the Guardian
Head Hand Heart by David Goodhart review – does getting a degree matter too much?
Do too many people now go to university? And shouldn’t manual work and care work be more valued? A timely but flawed polemic
👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷️ دختران امروز ایران
🔺دختر ۷ساله، کلاس اولی در جشن شکوفهها به همه سوالات خبرنگار رکنا به زبان انگلیسی جواب داد.
او ساکن جنوب غرب تهران (منطقه بریانک)است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔺دختر ۷ساله، کلاس اولی در جشن شکوفهها به همه سوالات خبرنگار رکنا به زبان انگلیسی جواب داد.
او ساکن جنوب غرب تهران (منطقه بریانک)است.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📍شما نابغه اید...
1️⃣در مدارس فقط دو هوش حفظی و ریاضی مهمه و همه دانش آموزان رو بر اساس همین متر میسنجیم.
2️⃣در حالی که خلاقیت، عزت نفس، انعطاف پذیری، همدلی رو که در وجودشون هست رو میکشیم و از بین میبریم.
3️⃣ما ۳۴ تا هوش داریم در کتاب کشف توانمندی ها هم دوتا قانون بیان شده اول اینکه هیچکس نیست که ۳۴ تا هوش اش فوق العاده باشه و دوم اینکه هیچکس نیست که از این ۳۴ تا هوش حداقل در ۵ تاش نابغه نباشه.
4️⃣مدارس بر اساس "تنوع" طراحی نشدن، بر اساس "انطباق" طراحی شدن
آدما متنوع اند (درونگرا، برونگرا، عاطفی و...) ما فقط یک تیپ ایده آل داریم که همون بچه های آروم ردیف اول اند و میگیم همه باید شبیه اون باشن به هر قیمت.
و
🧑🏫 من معلم شدم تا با همین تفکر بجنگم.
📚کتاب معرفی شده: "کشف توانمندی ها" از مارکوس باکینکهام و دکتر دونالد کلیفتون
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
1️⃣در مدارس فقط دو هوش حفظی و ریاضی مهمه و همه دانش آموزان رو بر اساس همین متر میسنجیم.
2️⃣در حالی که خلاقیت، عزت نفس، انعطاف پذیری، همدلی رو که در وجودشون هست رو میکشیم و از بین میبریم.
3️⃣ما ۳۴ تا هوش داریم در کتاب کشف توانمندی ها هم دوتا قانون بیان شده اول اینکه هیچکس نیست که ۳۴ تا هوش اش فوق العاده باشه و دوم اینکه هیچکس نیست که از این ۳۴ تا هوش حداقل در ۵ تاش نابغه نباشه.
4️⃣مدارس بر اساس "تنوع" طراحی نشدن، بر اساس "انطباق" طراحی شدن
آدما متنوع اند (درونگرا، برونگرا، عاطفی و...) ما فقط یک تیپ ایده آل داریم که همون بچه های آروم ردیف اول اند و میگیم همه باید شبیه اون باشن به هر قیمت.
و
🧑🏫 من معلم شدم تا با همین تفکر بجنگم.
📚کتاب معرفی شده: "کشف توانمندی ها" از مارکوس باکینکهام و دکتر دونالد کلیفتون
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥دانشجو را فراری می دهند...
◀️ صحبت های دکتر مهدی گلشنی
🔴 طوری برخورد می کنند که دانشجو را فراری بدهند اصلا این خیانت به کشور است.
🔷️دانشجوی برق شریف بعد از لیسانس رفته استنفورد و بعد میشیگان بعد که برگشته، استخدامش نکرده اند؛ به این علت که مقاله ات کو؟ به خدا قسم کشور را نابود می کنند. اینها واقعا انسانیت نیست.
🔶️حدود ۴۰۰ جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ کدام از شاخصهای ISI استفاده نمیکنند.
#فرارمغزها
#سیاستگذاری_آموزشی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
◀️ صحبت های دکتر مهدی گلشنی
🔴 طوری برخورد می کنند که دانشجو را فراری بدهند اصلا این خیانت به کشور است.
🔷️دانشجوی برق شریف بعد از لیسانس رفته استنفورد و بعد میشیگان بعد که برگشته، استخدامش نکرده اند؛ به این علت که مقاله ات کو؟ به خدا قسم کشور را نابود می کنند. اینها واقعا انسانیت نیست.
🔶️حدود ۴۰۰ جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ کدام از شاخصهای ISI استفاده نمیکنند.
#فرارمغزها
#سیاستگذاری_آموزشی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👏1
📍چگونه مدرسه میتواند دوست داشتنیتر از این باشد؟
۷ پرسش برای بازآفرینی اعتبار مدرسه
✍ دکتر مرتضی نظری
مدرسه علیرغم محبوبیت نوستالژیک و دیرینه خاطره انگیزش، جایگاه اجتماعی گذشته را ندارد و خانوادهها به ویژه طبقات متوسط شهری، اعتماد خود را به کارآمدی و اثربخشی مدرسه از دست دادهاند.
در دو سه دهه اخیر، علیرغم تحولات گسترده در نهاد خانواده و تغییر سبک زندگی نسل نو اما نظام رسمی آموزش و پرورش، واکنش معناداری به این تغییر و تحولات نشان نداده و فاصله میان آنچه شاگردان در مدرسه میبینند با آنچه در واقعیت زندگی تجربه میکنند، زیاد است.
مدارس همچنان انضباطی، نمرهمحور، رقابتی و به قصد تربیت انسان مطیع اداره میشوند. رابطه نظام رسمی آموزشی با معلم و دانشآموز، آمرانه و اغلب اداری است تا انسانی.
البته همه مدارس کم توفیق نیستند اما رتبه آموزش و پرورش ایران در ارزیابیهای جهانی نگران کننده است. از جمله رتبه بسیار پایین مدارس در سواد خواندن و نوشتن و ریاضی و علوم و همچنین وضعیت نگرانکنندهتر در شاخصهای کیفی مانند همکاری و کار تیمی، رفتار اجتماعی مناسب و مهارتهای زندگی و کارآفرینی.
مطالبه جامعه از نظام رسمی آموزش و پرورش، کیفیت است. با رشد آگاهیهای عمومی جامعه، خانوادهها متوجه زائد بودن بسیاری از دروس و آسیبزا بودن برخی روشهای تربیتی و آموزشی مدرسه شدهاند.
اما، ما چگونه میتوانیم به مدرسه یاری برسانیم که توان خودترمیمی و اثربخشیاش را بازیابد و برای ذینفعان اصلیاش _کودکان و نوجوانان_ دوستداشتنیتر ظاهر شود؟
از همه علاقهمندان و فعالان عرصه آموزش از آنان که در سیاستگذاری کلان مدارس ایران نقش دارند گرفته تا معلمان، کارشناسان و کنشگران آموزشی دعوت میکنم تا روی ۷ پرسش زیر با هدف کمک به بازیابی اعتبار و جایگاه از دست رفته مدرسه و در یک عبارت "برای دوست داشتنیتر شدن مدرسه" تأمل نمایند و دیدگاه خود را با مخاطبان به اشتراک بگذارند:
۱. مدرسه فضایی باشد برای شبیه بزرگسالان شدنِ بچهها یا دورهای برای کشف خود و ابراز وجود؟
۲. آموزش، اول یک فعالیت دوست داشتنی باشد یا یک اجبار قانونی؟
۳. طراحی آموزشی مدرسه، پویشی شاد بر مدار شوق، انتخاب و استعداد کودک و نوجوان باشد یا تکلیفی برای گذراندن دروس از پیش فرض شده؟
۴. کدام ارزش سازندهتر است: تربیت شهروند مفید یا سرباز مطیع؟ تربیت حقوقبگیران آینده یا مردان و زنان کارآفرین؟
مدرسه، مجالی برای تمرینِ "با هم رسیدن" باشد یا مسابقهای برای "زودتر رسیدن"؟ مأموریت مدرسه کسب مهارتهای زندگی باشد یا ۱۲ سال رقابت، نمره، نخبگی و برتری؟
۵. مدرسه، فعالیت شورانگیزی بر پایه به رسمیت شناختن دنیای متنوع و متفاوت کودکان و نوجوانان باشد یا برنامه مهندسی شدهای بر مبنای غربال و جداسازی بچهها بر پایه طبقه اقتصادی، فرهنگی، ارزشی و بهره هوشی؟
۶. مدرسه و آموزش، فضا و فرصتی برای یادگیری متوازن مهارتهای نرم در کنار مهارتهای سخت باشد یا رقابت اضطرابآوری برای رشد یک بعد هوش؟
۷. حرفه معلمی و انتخاب مدیر از دبیر تا وزیر باید بر مبنای شایستگی و اصول حرفهای باشد یا بر اساس انتصابهای سفارشی و دخالتهای غیرحرفهای خارج از آموزش و پرورش در کار حساس مدرسه؟
◀️ برگرفته از:
http://asriran.com/003oJ8
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
۷ پرسش برای بازآفرینی اعتبار مدرسه
✍ دکتر مرتضی نظری
مدرسه علیرغم محبوبیت نوستالژیک و دیرینه خاطره انگیزش، جایگاه اجتماعی گذشته را ندارد و خانوادهها به ویژه طبقات متوسط شهری، اعتماد خود را به کارآمدی و اثربخشی مدرسه از دست دادهاند.
در دو سه دهه اخیر، علیرغم تحولات گسترده در نهاد خانواده و تغییر سبک زندگی نسل نو اما نظام رسمی آموزش و پرورش، واکنش معناداری به این تغییر و تحولات نشان نداده و فاصله میان آنچه شاگردان در مدرسه میبینند با آنچه در واقعیت زندگی تجربه میکنند، زیاد است.
مدارس همچنان انضباطی، نمرهمحور، رقابتی و به قصد تربیت انسان مطیع اداره میشوند. رابطه نظام رسمی آموزشی با معلم و دانشآموز، آمرانه و اغلب اداری است تا انسانی.
البته همه مدارس کم توفیق نیستند اما رتبه آموزش و پرورش ایران در ارزیابیهای جهانی نگران کننده است. از جمله رتبه بسیار پایین مدارس در سواد خواندن و نوشتن و ریاضی و علوم و همچنین وضعیت نگرانکنندهتر در شاخصهای کیفی مانند همکاری و کار تیمی، رفتار اجتماعی مناسب و مهارتهای زندگی و کارآفرینی.
مطالبه جامعه از نظام رسمی آموزش و پرورش، کیفیت است. با رشد آگاهیهای عمومی جامعه، خانوادهها متوجه زائد بودن بسیاری از دروس و آسیبزا بودن برخی روشهای تربیتی و آموزشی مدرسه شدهاند.
اما، ما چگونه میتوانیم به مدرسه یاری برسانیم که توان خودترمیمی و اثربخشیاش را بازیابد و برای ذینفعان اصلیاش _کودکان و نوجوانان_ دوستداشتنیتر ظاهر شود؟
از همه علاقهمندان و فعالان عرصه آموزش از آنان که در سیاستگذاری کلان مدارس ایران نقش دارند گرفته تا معلمان، کارشناسان و کنشگران آموزشی دعوت میکنم تا روی ۷ پرسش زیر با هدف کمک به بازیابی اعتبار و جایگاه از دست رفته مدرسه و در یک عبارت "برای دوست داشتنیتر شدن مدرسه" تأمل نمایند و دیدگاه خود را با مخاطبان به اشتراک بگذارند:
۱. مدرسه فضایی باشد برای شبیه بزرگسالان شدنِ بچهها یا دورهای برای کشف خود و ابراز وجود؟
۲. آموزش، اول یک فعالیت دوست داشتنی باشد یا یک اجبار قانونی؟
۳. طراحی آموزشی مدرسه، پویشی شاد بر مدار شوق، انتخاب و استعداد کودک و نوجوان باشد یا تکلیفی برای گذراندن دروس از پیش فرض شده؟
۴. کدام ارزش سازندهتر است: تربیت شهروند مفید یا سرباز مطیع؟ تربیت حقوقبگیران آینده یا مردان و زنان کارآفرین؟
مدرسه، مجالی برای تمرینِ "با هم رسیدن" باشد یا مسابقهای برای "زودتر رسیدن"؟ مأموریت مدرسه کسب مهارتهای زندگی باشد یا ۱۲ سال رقابت، نمره، نخبگی و برتری؟
۵. مدرسه، فعالیت شورانگیزی بر پایه به رسمیت شناختن دنیای متنوع و متفاوت کودکان و نوجوانان باشد یا برنامه مهندسی شدهای بر مبنای غربال و جداسازی بچهها بر پایه طبقه اقتصادی، فرهنگی، ارزشی و بهره هوشی؟
۶. مدرسه و آموزش، فضا و فرصتی برای یادگیری متوازن مهارتهای نرم در کنار مهارتهای سخت باشد یا رقابت اضطرابآوری برای رشد یک بعد هوش؟
۷. حرفه معلمی و انتخاب مدیر از دبیر تا وزیر باید بر مبنای شایستگی و اصول حرفهای باشد یا بر اساس انتصابهای سفارشی و دخالتهای غیرحرفهای خارج از آموزش و پرورش در کار حساس مدرسه؟
◀️ برگرفته از:
http://asriran.com/003oJ8
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
❤3👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷️ پاسخ های خنده دار دانش آموزان به یک سوال:
حس و حالت در روز اول مهر چیه؟
- چه حسی داشته باشم؟ هیچ حسی ندارم
- خوابم میاد میخوام برم خونه
- به مامانم گفتم مدرسه خبری نیس. مجبور شدم بیام
- من واسه مدرسه نیومدم. اومدم فضا رو بررسی کنم دوستامو ببینم و برم
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
حس و حالت در روز اول مهر چیه؟
- چه حسی داشته باشم؟ هیچ حسی ندارم
- خوابم میاد میخوام برم خونه
- به مامانم گفتم مدرسه خبری نیس. مجبور شدم بیام
- من واسه مدرسه نیومدم. اومدم فضا رو بررسی کنم دوستامو ببینم و برم
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️ اول مهر با همه روزهای سال متفاوت است. نه فقط به خاطر این که بچه ها به مدرسه می روند و آغاز سال تحصیلی است و فراتر از دانش آموزان دانشجویان و حتی سن و سال دارها نیز روانه کلاس درس می شوند.
بیشتر به این خاطر که اول مهر خاطره خیز است. انسان شاید سال های بعد و دانشگاه را هم حتی با جزییات به خاطر نیاورد اما این روز خاص و آغاز دبستان چنان در ذهن می ماند که ته نشین می شود.
همین حالا اگر از مردان و زنانی که دهه هشتم و نهم عمر را سپری می کنند بخواهید خاطره ای از کتاب های درسی وآنچه را که در گذار سال ها به یاد دارند بازگو کنند غالب آنها به شعر «علیمردان خان» ایرج میرزا اشاره می کنند:
داشت عباسقلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
اسم او بود علیمردان خان
کلفَت خانه ز دستش به امان
هر چه می گفت لَلـه لج می کرد
دهنش را به لَلـه کج می کرد
هرچه می دادند می گفت کم است
مادرش مات که این چه شکم است!
مدرسه اما در دهه های اخیر هویت اصلی خود را از دست داده و به جای کانونی برای «آموزش» و «پرورش» به دورخیزی برای دانشگاه تبدیل شده و دغدغه پدر و مادرها از روز نخست ورود به دانشگاه و یافتن شغل مناسب است و چقدر این سؤال آزارنده است که می خواهی چه کاره شوی و پاسخ ها همه تکراری: دکتر، مهندس و خلبان!
قامت کوچک فرزندان مان را زیر بار کتاب های درسی به انضمام کمک درسی خم کرده ایم که چه شود؟!
این که پیران امروز شعر های دوران کودکی را به خاطر می آورند به این سبب است که مدرسه از زندگی جدا نبود.
آموزش حساب و کتاب و زبان رسمی و زبان مادری لازم است اما درس زندگی لازم تر.
مدرسه جای تربیت است اما تربیت تنها این نیست که به بزرگترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرفشنو باشیم، صبحها به همه سلام كنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم در حالی که سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را درمدارس یاد نمی دهند.
این که چگونه نفس بكشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار كنیم؟
رضا بابایی در «پارسی انجمن» می نویسد: « در كودكی به ما آموختند كه چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شيوههای نقد را به ما نياموختند» و این جمله داگلاس سیسیل نورث- اقتصاددان آمریكایی و برندۀ جايزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳- را نقل می کند:
«اگر میخواهید بدانید كشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و كارخانههای آن كشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا كپی كرد. میتوان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد كرد.
برای اینكه بتوانید آیندۀ كشوری را پیشبینی كنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر كودكانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشاركت جمعی و همكاری گروهی تربیت میكنند، مطمئن باشید كه آن كشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.»
و این سخن را هم از جان راسکین:
«اگر دست من بود، درس طراحی را در همۀ مدارس جهان اجباری میکردم تا بچهها قبل از اینکه به نگاههای سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیا را بیاموزند. چون کسی که به کلاسهای طراحی میرود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیقتر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت میرود تا در طراحی پیشرفت کند.»
مدرسه جایی نیست که اضطراب فردای نیامده را به دانش آموزان پمپاژ کنیم. اگر اعتماد به نفس و درست نگاه کردن را بیاموزند آینده آنان نیز به نیکی رقم خواهد خورد. مدرسه جای تربیت است. اما تربیت به مفهوم آموختن درس زندگی.
اول مهر بهانه ای است برای بزرگ ترها تا خاطره ها را تازه کنند و زمانی هم برای طرح این پرسش که « کو درس زندگی»؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
بیشتر به این خاطر که اول مهر خاطره خیز است. انسان شاید سال های بعد و دانشگاه را هم حتی با جزییات به خاطر نیاورد اما این روز خاص و آغاز دبستان چنان در ذهن می ماند که ته نشین می شود.
همین حالا اگر از مردان و زنانی که دهه هشتم و نهم عمر را سپری می کنند بخواهید خاطره ای از کتاب های درسی وآنچه را که در گذار سال ها به یاد دارند بازگو کنند غالب آنها به شعر «علیمردان خان» ایرج میرزا اشاره می کنند:
داشت عباسقلی خان پسری
پسر بی ادب و بی هنری
اسم او بود علیمردان خان
کلفَت خانه ز دستش به امان
هر چه می گفت لَلـه لج می کرد
دهنش را به لَلـه کج می کرد
هرچه می دادند می گفت کم است
مادرش مات که این چه شکم است!
مدرسه اما در دهه های اخیر هویت اصلی خود را از دست داده و به جای کانونی برای «آموزش» و «پرورش» به دورخیزی برای دانشگاه تبدیل شده و دغدغه پدر و مادرها از روز نخست ورود به دانشگاه و یافتن شغل مناسب است و چقدر این سؤال آزارنده است که می خواهی چه کاره شوی و پاسخ ها همه تکراری: دکتر، مهندس و خلبان!
قامت کوچک فرزندان مان را زیر بار کتاب های درسی به انضمام کمک درسی خم کرده ایم که چه شود؟!
این که پیران امروز شعر های دوران کودکی را به خاطر می آورند به این سبب است که مدرسه از زندگی جدا نبود.
آموزش حساب و کتاب و زبان رسمی و زبان مادری لازم است اما درس زندگی لازم تر.
مدرسه جای تربیت است اما تربیت تنها این نیست که به بزرگترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرفشنو باشیم، صبحها به همه سلام كنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم در حالی که سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را درمدارس یاد نمی دهند.
این که چگونه نفس بكشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار كنیم؟
رضا بابایی در «پارسی انجمن» می نویسد: « در كودكی به ما آموختند كه چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شيوههای نقد را به ما نياموختند» و این جمله داگلاس سیسیل نورث- اقتصاددان آمریكایی و برندۀ جايزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳- را نقل می کند:
«اگر میخواهید بدانید كشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و كارخانههای آن كشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا كپی كرد. میتوان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد كرد.
برای اینكه بتوانید آیندۀ كشوری را پیشبینی كنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر كودكانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشاركت جمعی و همكاری گروهی تربیت میكنند، مطمئن باشید كه آن كشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.»
و این سخن را هم از جان راسکین:
«اگر دست من بود، درس طراحی را در همۀ مدارس جهان اجباری میکردم تا بچهها قبل از اینکه به نگاههای سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیا را بیاموزند. چون کسی که به کلاسهای طراحی میرود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیقتر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت میرود تا در طراحی پیشرفت کند.»
مدرسه جایی نیست که اضطراب فردای نیامده را به دانش آموزان پمپاژ کنیم. اگر اعتماد به نفس و درست نگاه کردن را بیاموزند آینده آنان نیز به نیکی رقم خواهد خورد. مدرسه جای تربیت است. اما تربیت به مفهوم آموختن درس زندگی.
اول مهر بهانه ای است برای بزرگ ترها تا خاطره ها را تازه کنند و زمانی هم برای طرح این پرسش که « کو درس زندگی»؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍6❤2
⚠️وقتی مدرسه نابرابری را تثبیت می کند
🖋فردین علیخواه
از بعضی خانوادهها سؤال میکنم که برای تحصیل فرزندشان چقدر شهریه پرداخت کردهاند. با شنیدن پاسخ، بیاختیار سوت ممتدی میزنم! به زمین نگاه میکنم و سرم را به چپ و راست تکان میدهم. از کسانی که این مبالغ هنگفت را پرداخت کردهاند میپرسم که این پول را در ازای دریافت چه خدماتی پرداخت کردهاند. میگویند: دو زبان خارجی یاد میدهند، معلم نقاشیشان فلانی است، موسیقی و حرکات موزون یاد میدهند، کلاسهای ورزششان در فلان باشگاه است، از انواع هنرها میتوانند یکی را انتخاب و فرد شناختهشدهای در آن هنر به آنها درس بدهد، غذایشان تحت نظر یک متخصص تغذیه است، آنها را به موزهها، گالریها و کتابفروشیها میبرند، وضعیت پزشکیشان مدام چک میشود، برنامههای مشترک هنری با حضور والدین ترتیب میدهند، برایشان کلاس قصهگویی و شاهنامهخوانی برگزار میکنند و ...
بوردیو؛ جامعهشناس فرانسوی چند دهه قبل به نقد جدی نظام آموزشی فرانسه پرداخت. او معتقد بود که کارکرد نظام آموزشی آن است که دانشآموزان را برای زندگیِ پس از مدرسه یا دانشگاه توانمند کند و به آنها مهارتهای لازم برای فرهیخته بودن را بیاموزد. منظور او از فرهیختگی، کسب منشها و شیوههای درک جهان، و نیز مهارتهایی بود که با داشتن آنها افراد احساس نکنند که در مقایسه با سایرین چیزی کم دارند. مثلاً دانشآموزان پس از اتمام دوره تحصیل بتوانند به یک زبان خارجی حرف بزنند، وقتی یک تابلوی نقاشی دیدند بگویند که این تابلو در چه سبکی نقاشی شده است، اگر به یک موسیقی گوش کردند بگویند که این موسیقی در چه سبکی است، نام سازهای موسیقی را بهدرستی بدانند، با ایجاد ارتباط اجتماعی و نیز رفتار در موقعیتهای اجتماعی مختلف نظیر رستوران یا گالریهای هنری آشنا باشند. درمجموع توانایی درک و تعامل با عرصه اجتماع و هنر را کسب کنند.
از نظر او همه دانش آموزان با توان و قابلیتهای یکسانی وارد نظام مدرسه نمیشوند. برخی از آنها از قبل دارای خانواده فرهیختهای هستند و روشن است که اگر در مدرسه چنین چیزهایی به دانشآموزان یاد داده شود توانایی آنان صرفاً تکمیل خواهد شد چون از زمینههای قبلی برخوردارند. ولی عدهای از دانش آموزان هم هستند که در خانواده اصلاً چنین چیزهایی را نیاموختهاند و به تعبیری خانواده فقیری داشتهاند. وظیفه نظام آموزشوپرورش آن است که روی این دانشآموزان بیشتر کار کند. به آنان بیشتر آموزش بدهد تا همپای دانش آموزان دسته اول شوند. امری که برخی آنرا تبعیض مثبت میدانند. نظام آموزشوپرورش باید وضعیت را عادلانه پیش ببرد تا درنهایت دانشآموزان با تواناییهای مشابهی دوره تحصیل را به اتمام برسانند.
نظر بوردیو آن بود که نظام آموزشی فرانسه چنین نیست. درواقع نابرابری موجود در نظام آموزشی باعث میشود تا فقرا، با فرهنگ حاکم بر خانوادههای فقیر وارد مدرسه شده و با همان فرهنگ خارج شوند. خانوادههایی که پولدارترند یا به تعبیر بوردیو سرمایه اقتصادی و فرهنگی بیشتری دارند فرزندان خود را به مدارس درجهیک میفرستند و خانوادههای کمدرآمد به مدارس ضعیف تر. نتیجه آنکه وارثان اقتصاد، هنر و سیاست همچنان وارث و مدعی این عرصه میمانند و وارثان فقر هم همچنان فقر را به نسل بعد از خود منتقل میکنند. نابرابری از طریق مدرسه مدام بازتولید میشود. بوردیو این امر را خشونت نمادین میداند. یعنی نظام آموزشوپرورش به شکل سمبلیک عدهای را از گردونه فرهیخته شدن و کسب مهارتهای اجتماعی لازم برای زندگی امروزی کنار میگذارد.
آنچه بوردیو چند دهه قبل در خصوص نظام آموزشی کشور فرانسه گفت ظاهراً به شکلی آشکار در کشور ما در حال وقوع است. متأسفانه در کشوری که در قانون اساسیاش بر آموزش رایگان تأکید شده است روزبهروز شاهد طبقاتی شدن امر آموزش هستیم. نکته جالب آنکه در مدارس دولتی هم شاهد طبقاتی شدن هستیم و مسئله فقط مدارس خصوصی/دولتی نیست. برخی از مدارس دولتی هم که در مناطق مرفه نشین شهرها قرار دارند با دریافت مستمر هزینه از والدین تلاش میکنند خدمات ویژهای به دانش آموزان ارائه دهند. و دراینبین آنچه مشهود است آنکه:
مدرسه در ایران بهتدریج تبدیل به سیستم تثبیت نابرابریهای اجتماعی میشود. ژنهای مرغوب که در خانوادههایی با سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالا رشد میکنند به مدارس مطلوب میروند و میشوند وارثان اقتصاد و هنر، و ژنهای نامرغوب که والدین مرغوبی! ندارند به مدارس ضعیف میروند و میشوند وارثان فقر!
سخن پایانی: مراقب باشیم. برخی از این مدارس به والدین چنین القاء می کنند که پدر و مادر خوب بودن یعنی کسی که چنین خدمات گران قیمتی را برای فرزندانش فراهم کند.
◀️برگرفته از کانال فردین علیخواه:
@fardinalikhah
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🖋فردین علیخواه
از بعضی خانوادهها سؤال میکنم که برای تحصیل فرزندشان چقدر شهریه پرداخت کردهاند. با شنیدن پاسخ، بیاختیار سوت ممتدی میزنم! به زمین نگاه میکنم و سرم را به چپ و راست تکان میدهم. از کسانی که این مبالغ هنگفت را پرداخت کردهاند میپرسم که این پول را در ازای دریافت چه خدماتی پرداخت کردهاند. میگویند: دو زبان خارجی یاد میدهند، معلم نقاشیشان فلانی است، موسیقی و حرکات موزون یاد میدهند، کلاسهای ورزششان در فلان باشگاه است، از انواع هنرها میتوانند یکی را انتخاب و فرد شناختهشدهای در آن هنر به آنها درس بدهد، غذایشان تحت نظر یک متخصص تغذیه است، آنها را به موزهها، گالریها و کتابفروشیها میبرند، وضعیت پزشکیشان مدام چک میشود، برنامههای مشترک هنری با حضور والدین ترتیب میدهند، برایشان کلاس قصهگویی و شاهنامهخوانی برگزار میکنند و ...
بوردیو؛ جامعهشناس فرانسوی چند دهه قبل به نقد جدی نظام آموزشی فرانسه پرداخت. او معتقد بود که کارکرد نظام آموزشی آن است که دانشآموزان را برای زندگیِ پس از مدرسه یا دانشگاه توانمند کند و به آنها مهارتهای لازم برای فرهیخته بودن را بیاموزد. منظور او از فرهیختگی، کسب منشها و شیوههای درک جهان، و نیز مهارتهایی بود که با داشتن آنها افراد احساس نکنند که در مقایسه با سایرین چیزی کم دارند. مثلاً دانشآموزان پس از اتمام دوره تحصیل بتوانند به یک زبان خارجی حرف بزنند، وقتی یک تابلوی نقاشی دیدند بگویند که این تابلو در چه سبکی نقاشی شده است، اگر به یک موسیقی گوش کردند بگویند که این موسیقی در چه سبکی است، نام سازهای موسیقی را بهدرستی بدانند، با ایجاد ارتباط اجتماعی و نیز رفتار در موقعیتهای اجتماعی مختلف نظیر رستوران یا گالریهای هنری آشنا باشند. درمجموع توانایی درک و تعامل با عرصه اجتماع و هنر را کسب کنند.
از نظر او همه دانش آموزان با توان و قابلیتهای یکسانی وارد نظام مدرسه نمیشوند. برخی از آنها از قبل دارای خانواده فرهیختهای هستند و روشن است که اگر در مدرسه چنین چیزهایی به دانشآموزان یاد داده شود توانایی آنان صرفاً تکمیل خواهد شد چون از زمینههای قبلی برخوردارند. ولی عدهای از دانش آموزان هم هستند که در خانواده اصلاً چنین چیزهایی را نیاموختهاند و به تعبیری خانواده فقیری داشتهاند. وظیفه نظام آموزشوپرورش آن است که روی این دانشآموزان بیشتر کار کند. به آنان بیشتر آموزش بدهد تا همپای دانش آموزان دسته اول شوند. امری که برخی آنرا تبعیض مثبت میدانند. نظام آموزشوپرورش باید وضعیت را عادلانه پیش ببرد تا درنهایت دانشآموزان با تواناییهای مشابهی دوره تحصیل را به اتمام برسانند.
نظر بوردیو آن بود که نظام آموزشی فرانسه چنین نیست. درواقع نابرابری موجود در نظام آموزشی باعث میشود تا فقرا، با فرهنگ حاکم بر خانوادههای فقیر وارد مدرسه شده و با همان فرهنگ خارج شوند. خانوادههایی که پولدارترند یا به تعبیر بوردیو سرمایه اقتصادی و فرهنگی بیشتری دارند فرزندان خود را به مدارس درجهیک میفرستند و خانوادههای کمدرآمد به مدارس ضعیف تر. نتیجه آنکه وارثان اقتصاد، هنر و سیاست همچنان وارث و مدعی این عرصه میمانند و وارثان فقر هم همچنان فقر را به نسل بعد از خود منتقل میکنند. نابرابری از طریق مدرسه مدام بازتولید میشود. بوردیو این امر را خشونت نمادین میداند. یعنی نظام آموزشوپرورش به شکل سمبلیک عدهای را از گردونه فرهیخته شدن و کسب مهارتهای اجتماعی لازم برای زندگی امروزی کنار میگذارد.
آنچه بوردیو چند دهه قبل در خصوص نظام آموزشی کشور فرانسه گفت ظاهراً به شکلی آشکار در کشور ما در حال وقوع است. متأسفانه در کشوری که در قانون اساسیاش بر آموزش رایگان تأکید شده است روزبهروز شاهد طبقاتی شدن امر آموزش هستیم. نکته جالب آنکه در مدارس دولتی هم شاهد طبقاتی شدن هستیم و مسئله فقط مدارس خصوصی/دولتی نیست. برخی از مدارس دولتی هم که در مناطق مرفه نشین شهرها قرار دارند با دریافت مستمر هزینه از والدین تلاش میکنند خدمات ویژهای به دانش آموزان ارائه دهند. و دراینبین آنچه مشهود است آنکه:
مدرسه در ایران بهتدریج تبدیل به سیستم تثبیت نابرابریهای اجتماعی میشود. ژنهای مرغوب که در خانوادههایی با سرمایه فرهنگی و اقتصادی بالا رشد میکنند به مدارس مطلوب میروند و میشوند وارثان اقتصاد و هنر، و ژنهای نامرغوب که والدین مرغوبی! ندارند به مدارس ضعیف میروند و میشوند وارثان فقر!
سخن پایانی: مراقب باشیم. برخی از این مدارس به والدین چنین القاء می کنند که پدر و مادر خوب بودن یعنی کسی که چنین خدمات گران قیمتی را برای فرزندانش فراهم کند.
◀️برگرفته از کانال فردین علیخواه:
@fardinalikhah
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍1
🔹 آموزش و پرورش مونولوگی
🔶️پائولو فریره بسیار زیبا تصویر منفی آموزش و پرورش مونولوگی را نشان میدهد. در این نوع آموزش:
۱.معلم تعلیم میدهد و دانش آموزان تعلیم داده می شوند.
۲. معلم همه چیز را میداند و دانشآموزان هیچ چیز نمیدانند.
۳. معلم فکر میکند و دانشآموزان به خاطر میسپارند.
۴. معلم صحبت میکند و دانشآموزان فروتنانه گوش فرا می دهند.
۵. معلم قاعده وضع میکند و دانشآموزان فرمان میبرند.
۶. معلم انتخاب کرده و گزینش خود را تحمیل میکند و دانشآموزان اجابت می کنند.
۷. معلم اقدام میکند و دانش آموزان از روی کار معلم نسخه برداری می کنند.
۸. معلم محتوای برنامه درسی را انتخاب میکند و دانشآموزان (که با آنها هیچگونه مشورتی نشده است) خود را با برنامههای درسی منطبق می سازند.
۹.معلم قدرت دانش را با قدرت حرفهای خویش در هم می آمیزد، قدرتی که با آزادی دانش آموزان منافات دارد.
۱۰. معلم موضوع اصلی در فرایند یادگیری است در حالی که دانشآموزان اشیایی بیش نیستند.
◀️ برگرفته از کتاب اصول و مبانی دیالوگ اثر دکترمحمدرضانیستانی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔶️پائولو فریره بسیار زیبا تصویر منفی آموزش و پرورش مونولوگی را نشان میدهد. در این نوع آموزش:
۱.معلم تعلیم میدهد و دانش آموزان تعلیم داده می شوند.
۲. معلم همه چیز را میداند و دانشآموزان هیچ چیز نمیدانند.
۳. معلم فکر میکند و دانشآموزان به خاطر میسپارند.
۴. معلم صحبت میکند و دانشآموزان فروتنانه گوش فرا می دهند.
۵. معلم قاعده وضع میکند و دانشآموزان فرمان میبرند.
۶. معلم انتخاب کرده و گزینش خود را تحمیل میکند و دانشآموزان اجابت می کنند.
۷. معلم اقدام میکند و دانش آموزان از روی کار معلم نسخه برداری می کنند.
۸. معلم محتوای برنامه درسی را انتخاب میکند و دانشآموزان (که با آنها هیچگونه مشورتی نشده است) خود را با برنامههای درسی منطبق می سازند.
۹.معلم قدرت دانش را با قدرت حرفهای خویش در هم می آمیزد، قدرتی که با آزادی دانش آموزان منافات دارد.
۱۰. معلم موضوع اصلی در فرایند یادگیری است در حالی که دانشآموزان اشیایی بیش نیستند.
◀️ برگرفته از کتاب اصول و مبانی دیالوگ اثر دکترمحمدرضانیستانی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📌وای به نظام آموزشی ما ...
👊وقتی من رفتار حمایتی نسبت به یک انسان دارم یعنی احساس میکنم باهوش و نخبه است و با این پیش فرض باهاش مواجه میشم همین ، باعثِ رخداد اون پیشگویی میشه.
❌وای به نظام آموزشی ما که راجع به ۹۰ درصد دانش آموزانش فکر میکنه که به اندازه کافی باهوش نیستند(چون استعداد بچه ها با هم فرق میکنه) و وای به مدرسه هایی که برچسب میزنن که این یک نفر نابغه اس و بقیه کلاس معمولی اند یا ضعیف اند.
☝ و چطور این پیشگویی خودانجام میتونه سرنوشت میلیون ها انسان رو کلا تغییر بده؟!
✌چقدر از ما این زخم های عزت نفس رو داریم؟!
🎯وقتی یک معلم بخشنده نباشه نمیتونه بهترین ها رو در یک انسان پیدا کنه و اونو به نسخه بهتری از خودش تبدیل کنه.
📚کتاب معرفی شده : کتاب "بده و بستان" از آدام گرانت و ترجمه مریم حیدری
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👊وقتی من رفتار حمایتی نسبت به یک انسان دارم یعنی احساس میکنم باهوش و نخبه است و با این پیش فرض باهاش مواجه میشم همین ، باعثِ رخداد اون پیشگویی میشه.
❌وای به نظام آموزشی ما که راجع به ۹۰ درصد دانش آموزانش فکر میکنه که به اندازه کافی باهوش نیستند(چون استعداد بچه ها با هم فرق میکنه) و وای به مدرسه هایی که برچسب میزنن که این یک نفر نابغه اس و بقیه کلاس معمولی اند یا ضعیف اند.
☝ و چطور این پیشگویی خودانجام میتونه سرنوشت میلیون ها انسان رو کلا تغییر بده؟!
✌چقدر از ما این زخم های عزت نفس رو داریم؟!
🎯وقتی یک معلم بخشنده نباشه نمیتونه بهترین ها رو در یک انسان پیدا کنه و اونو به نسخه بهتری از خودش تبدیل کنه.
📚کتاب معرفی شده : کتاب "بده و بستان" از آدام گرانت و ترجمه مریم حیدری
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
👍7
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 فیلم نخست: وضع موجود
ما به دانشآموزان دانش بیفایده میآموزیم.
باید نسبت به آینده بازاندیشی کنیم. بیش از یک و نیم میلیارد دانشآموز در نظام آموزشی در حال تحصیل هستند و با برنامة درسیای که برای یک یا دو قرن پیش است، دارند برای شغلهای دیروز و گذشته آموزش میبینند.
شصت و پنج درصد دانشآموزان شغلهایی خواهند داشت که وجود ندارند.
پس موفقت، فقط به بازتولید معلومات مربوط نیست. باید به کاربست های دانش اندیشید و به مهارتها و ...
◀️برگرفته از:
https://www.tg-me.com/TeacherasLLL/1217
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
ما به دانشآموزان دانش بیفایده میآموزیم.
باید نسبت به آینده بازاندیشی کنیم. بیش از یک و نیم میلیارد دانشآموز در نظام آموزشی در حال تحصیل هستند و با برنامة درسیای که برای یک یا دو قرن پیش است، دارند برای شغلهای دیروز و گذشته آموزش میبینند.
شصت و پنج درصد دانشآموزان شغلهایی خواهند داشت که وجود ندارند.
پس موفقت، فقط به بازتولید معلومات مربوط نیست. باید به کاربست های دانش اندیشید و به مهارتها و ...
◀️برگرفته از:
https://www.tg-me.com/TeacherasLLL/1217
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵 فیلم دوم: آیندة پیشِ رو
روباتها میآیند؛ اما شغلهایی که میآفرینند بیش از فرصتهای شغلیایست که از بین میبرند.
در سال 2025، روباتها و آدمها به یک اندازه در محیطهای شغلی مشغول خواهند بود.
روباتها در 26 کشور، 85 میلیون فرصت شغلی را از آدمی خواهند گرفت؛ اما 97 میلیون فرصت جدید را ایجاد خواهند کرد.
مهارتهای 50 درصد نیروی کار باید بازآفرینی شود؛ و به رغم مشکلات مختلف، بیشتر افراد حاضرند برای یادگیری شغلیشان هزینه و سرمایهگذاری کنند.
◀️برگرفته از:
https://www.tg-me.com/TeacherasLLL/1217
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
روباتها میآیند؛ اما شغلهایی که میآفرینند بیش از فرصتهای شغلیایست که از بین میبرند.
در سال 2025، روباتها و آدمها به یک اندازه در محیطهای شغلی مشغول خواهند بود.
روباتها در 26 کشور، 85 میلیون فرصت شغلی را از آدمی خواهند گرفت؛ اما 97 میلیون فرصت جدید را ایجاد خواهند کرد.
مهارتهای 50 درصد نیروی کار باید بازآفرینی شود؛ و به رغم مشکلات مختلف، بیشتر افراد حاضرند برای یادگیری شغلیشان هزینه و سرمایهگذاری کنند.
◀️برگرفته از:
https://www.tg-me.com/TeacherasLLL/1217
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj