از ادوار مهم تاریخ معاصر فاصله سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۳ هجری قمری است که به ترور #ناصرالدین_شاه ختم شد. در این زمان صرفنظر از اختلاف میان دو جریان #بهایی و #ازلی، در میانه خود بهاییان هم شکاف افتاد. #حلقه_تهران به رهبری حجةالاسلام #آقا_جمال بروجردی ملقب به اسماءالله در برابر میرزا حسینعلی نوری #بهاءالله در عکا قد علم کرده بود.
این زمانه مقارن دوران اوج #بهائیگری در ایران است. مبلغان آن با جنبش بیپایان خود از فضای چهار دهه حکومت ناصری که به استبداد، فساد و ناکارآمدی گرفتار شده بود، سود بسیار گرفتند. جامعه ایرانی نیز دچار تحولی بیسابقه بود و پیوسته به جمعیت تازه وارد #شهرنشینان_مهاجر افزوده میگردید.
مردمانی بیپناه که نزد طبقات #درباری، #روحانی، #اصناف_بازاری، #اهل_حرف، #اصحاب_هنر و #ملاکین جایی نداشتند. این گروه از مردمان تحت تاثیر بیان مبلغان بهایی، حلقات اجتماعی نوپایی را شکل دادند و #محافل شکل گرفت. این مقطع اوج پیشرفت #بهاییت در ایران است.
https://x.com/AliMoujani/status/1959573742092271730?t=xo8qw_xjFtHyVMb6pQiXmQ&s=19
@kultur
این زمانه مقارن دوران اوج #بهائیگری در ایران است. مبلغان آن با جنبش بیپایان خود از فضای چهار دهه حکومت ناصری که به استبداد، فساد و ناکارآمدی گرفتار شده بود، سود بسیار گرفتند. جامعه ایرانی نیز دچار تحولی بیسابقه بود و پیوسته به جمعیت تازه وارد #شهرنشینان_مهاجر افزوده میگردید.
مردمانی بیپناه که نزد طبقات #درباری، #روحانی، #اصناف_بازاری، #اهل_حرف، #اصحاب_هنر و #ملاکین جایی نداشتند. این گروه از مردمان تحت تاثیر بیان مبلغان بهایی، حلقات اجتماعی نوپایی را شکل دادند و #محافل شکل گرفت. این مقطع اوج پیشرفت #بهاییت در ایران است.
https://x.com/AliMoujani/status/1959573742092271730?t=xo8qw_xjFtHyVMb6pQiXmQ&s=19
@kultur
(Culture - Art & Diplomacy)
از ادوار مهم تاریخ معاصر فاصله سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۳ هجری قمری است که به ترور #ناصرالدین_شاه ختم شد. در این زمان صرفنظر از اختلاف میان دو جریان #بهایی و #ازلی، در میانه خود بهاییان هم شکاف افتاد. #حلقه_تهران به رهبری حجةالاسلام #آقا_جمال بروجردی ملقب به اسماءالله…
ناصرالدین شاه پس از آخرین سرکوب بهاییان در سال ۱۳۰۰ هجری قمری که در افواه هنوز از اطلاق #بابی برای آنان استفاده میشد، به اندیشه چاره افتاد: با این جمعیت چه باید کرد؟ مجازاتهای دولت ناصری بینتیجه و تکفیر روحانیون بر اندیشه گروندگان اثری اندک داشت. #سید_جمالالدین_اسدآبادی در همین دهه پایانی قرن ۱۴ هجری دو نوبت به ایران سفر کرد. او که اندیشه #اتحاد_اسلام برای #خلافت را نمایندگی میکرد، در برابر خود دو مانع میدید: #شاه کشور شیعه و #مرجعیت مذهب شیعه. سیدجمال برای عبور از این دو مانع به ایفای نقش #مردم نیاز داشت.
آن زمان پژواک سخن سیدجمال در سرای دربار، ایوان مدارس، شبستان مساجد، حجرات بازار و دکان اهل هنر طنین انداخته بود. اما از بد روزگار برای او، جامعه کمسواد و حیرتزده، درمانده قوت لایموت بود. مردمی که خود را در مظان ظلم و بیعدالتی میدیدند، به اتحاد اسلام چه توجهی داشتند؟
لذا وقتی سیدجمال الدین برای دومین نوبت در سال ۱۳۰۷ هجری قمری به ایران آمد، دیگر گفتمان اتحاد اسلام همچون گذشته برایش اولویت نداشت. او از گفتمانی_تازه سخن میراند. به شهادت اسناد ظلم، ستم و بیعدالتی جان مایه کلام او شده بود. وقتی که شاه را دید پیشنهاد کرد تا از سوی دولت موظف شود تا با جمعیت #بهاییان_خارج_از_ایران وارد تعامل گردد.
ظاهرا او درک کرده بود، انرژی خیزش بابی - بهایی و مدیریت بروز نارضایتی در حال گسترش درون دو حلقه بهاییان تهران و عکا #فرصت است. جمعیت بهاییان در حال انقسام بود و سید جمال الدین اسدآبادی متوجه گردید که #میدانداری ممکن است.
او به کمیت در حال فزون بهاییان و تحرک اجتماعی آنان توجه داشت. علاوه بر این میدانست دسترسی به سرشاخههای این دو انشعاب به مجوز شاه ایران نیاز دارد. قبرس محل استقرار #صبح_ازل توسط #انگلستان اشغال و عکا محل زیست بهاءالله را عثمانی اداره میکرد. سیدجمال در سال ۱۳۱۰ وقتی سه نوبت از سوی خواهرزاده خود مورد سوال درباره بابیان و بهاییان قرار گرفت، تا مقالهای نویسد و ردیهای نشر دهد، سکوت اختیار کرد. این زمان همان سالهایی است که سیدجمال از اتحاد اسلام و استکبارستیزی فاصله گرفته بود و به حلقه #فراماسونری پیوسته بود.
او درک کرده بود با مصادره گفتمان اعتراضی و عدالتخواه آن روزگاران زمینه جذب مردم فراهم خواهد شد. بدینسان در شکاف اختلافات جای میگرفت و موقعیت کلیدی #میانجی _فعال و #بازیگر_قهار برای ایجاد جبهه متحدی را کسب میکرد. جبههای که میتوانست توازن قوا میان شاه کشور شیعه و مرجعیت مذهب تشیع را دگرگون کند.
سید جمال نمیخواست به اتحاد با بهاییان یا ازلیان برسد. هدفش #مصادره نیروی اجتماعی آنها و استفاده از آن دو جریان به عنوان #اهرم_فشار بود تا هم آرمان آنها را ربوده و هم با شورش اجتماعی پروژه اصلی خود اتحاد اسلام و اعلام خلافت را کلید بزند.
مطالعه اسناد دولت عثمانی یک راز دیگر را هم آشکار میدارد. رشد تشیع در میان قبایل و عشایر #عراق پس از سال ۱۳۰۰ هجری قمری مقامات دولت عثمانی را نگران ساخته بود. میرزای شیرازی هم که نهاد مرجعیت تشیع را به شمال عراق منتقل کرد، کوشش داشت به این اقبال عمومی پاسخ دهد.
اگر #خوشبینانه بپذیریم سیدجمال در این رویکرد عامليت سیاست بیگانه را نداشته باشد، میتوان نتیجه گرفت او با هوش سیاسی فوقالعاده در بازی خطرناکی وارد شده بود. اگر #بدبینانه بیاندیشیم، او وظیفه داشت شاه را متمایل به تعامل با بهاییان نشان دهد و مرجعیت که عزم بسط تشیع در شمال عراق را داشت، نگران ایران کند.
دوگانهسازی سیدجمال میان نهاد سلطنت و مرجعیت نتیجه داد. فتوای #تحریم_تنباکو به همان اندازه که در #کوتاهمدت مشروعیت شاه نزد جامعه را به چالش گرفت، در #میانمدت طبقه علما را ناگزیر ساخت میان اقتدار دینی خود و سازگاری با عادات اجتماعی مردم توازن برقرار کنند.
پنج سال آخر این دوره که ناصرالدین شاه با فضاحت تمام سید را از ایران راند تا زمانیکه توسط #میرزا_رضا_کرمانی هوادار سیدجمال الدین اسدآبادی ترور شد، دوران پرتلاطمی است. میرزا رضا دو نوبت در شهر ری با طپانچه خود شلیک کرد: اول، هنگام اخراج سیدجمال در ۱۳۰۸ و دوم، هنگام زیارت #شاه_شهید.
@kultur
آن زمان پژواک سخن سیدجمال در سرای دربار، ایوان مدارس، شبستان مساجد، حجرات بازار و دکان اهل هنر طنین انداخته بود. اما از بد روزگار برای او، جامعه کمسواد و حیرتزده، درمانده قوت لایموت بود. مردمی که خود را در مظان ظلم و بیعدالتی میدیدند، به اتحاد اسلام چه توجهی داشتند؟
لذا وقتی سیدجمال الدین برای دومین نوبت در سال ۱۳۰۷ هجری قمری به ایران آمد، دیگر گفتمان اتحاد اسلام همچون گذشته برایش اولویت نداشت. او از گفتمانی_تازه سخن میراند. به شهادت اسناد ظلم، ستم و بیعدالتی جان مایه کلام او شده بود. وقتی که شاه را دید پیشنهاد کرد تا از سوی دولت موظف شود تا با جمعیت #بهاییان_خارج_از_ایران وارد تعامل گردد.
ظاهرا او درک کرده بود، انرژی خیزش بابی - بهایی و مدیریت بروز نارضایتی در حال گسترش درون دو حلقه بهاییان تهران و عکا #فرصت است. جمعیت بهاییان در حال انقسام بود و سید جمال الدین اسدآبادی متوجه گردید که #میدانداری ممکن است.
او به کمیت در حال فزون بهاییان و تحرک اجتماعی آنان توجه داشت. علاوه بر این میدانست دسترسی به سرشاخههای این دو انشعاب به مجوز شاه ایران نیاز دارد. قبرس محل استقرار #صبح_ازل توسط #انگلستان اشغال و عکا محل زیست بهاءالله را عثمانی اداره میکرد. سیدجمال در سال ۱۳۱۰ وقتی سه نوبت از سوی خواهرزاده خود مورد سوال درباره بابیان و بهاییان قرار گرفت، تا مقالهای نویسد و ردیهای نشر دهد، سکوت اختیار کرد. این زمان همان سالهایی است که سیدجمال از اتحاد اسلام و استکبارستیزی فاصله گرفته بود و به حلقه #فراماسونری پیوسته بود.
او درک کرده بود با مصادره گفتمان اعتراضی و عدالتخواه آن روزگاران زمینه جذب مردم فراهم خواهد شد. بدینسان در شکاف اختلافات جای میگرفت و موقعیت کلیدی #میانجی _فعال و #بازیگر_قهار برای ایجاد جبهه متحدی را کسب میکرد. جبههای که میتوانست توازن قوا میان شاه کشور شیعه و مرجعیت مذهب تشیع را دگرگون کند.
سید جمال نمیخواست به اتحاد با بهاییان یا ازلیان برسد. هدفش #مصادره نیروی اجتماعی آنها و استفاده از آن دو جریان به عنوان #اهرم_فشار بود تا هم آرمان آنها را ربوده و هم با شورش اجتماعی پروژه اصلی خود اتحاد اسلام و اعلام خلافت را کلید بزند.
مطالعه اسناد دولت عثمانی یک راز دیگر را هم آشکار میدارد. رشد تشیع در میان قبایل و عشایر #عراق پس از سال ۱۳۰۰ هجری قمری مقامات دولت عثمانی را نگران ساخته بود. میرزای شیرازی هم که نهاد مرجعیت تشیع را به شمال عراق منتقل کرد، کوشش داشت به این اقبال عمومی پاسخ دهد.
اگر #خوشبینانه بپذیریم سیدجمال در این رویکرد عامليت سیاست بیگانه را نداشته باشد، میتوان نتیجه گرفت او با هوش سیاسی فوقالعاده در بازی خطرناکی وارد شده بود. اگر #بدبینانه بیاندیشیم، او وظیفه داشت شاه را متمایل به تعامل با بهاییان نشان دهد و مرجعیت که عزم بسط تشیع در شمال عراق را داشت، نگران ایران کند.
دوگانهسازی سیدجمال میان نهاد سلطنت و مرجعیت نتیجه داد. فتوای #تحریم_تنباکو به همان اندازه که در #کوتاهمدت مشروعیت شاه نزد جامعه را به چالش گرفت، در #میانمدت طبقه علما را ناگزیر ساخت میان اقتدار دینی خود و سازگاری با عادات اجتماعی مردم توازن برقرار کنند.
پنج سال آخر این دوره که ناصرالدین شاه با فضاحت تمام سید را از ایران راند تا زمانیکه توسط #میرزا_رضا_کرمانی هوادار سیدجمال الدین اسدآبادی ترور شد، دوران پرتلاطمی است. میرزا رضا دو نوبت در شهر ری با طپانچه خود شلیک کرد: اول، هنگام اخراج سیدجمال در ۱۳۰۸ و دوم، هنگام زیارت #شاه_شهید.
@kultur