Telegram Web Link
دقایق زبانی
گنجینه
شاید برخی از دوستان بگویند موزه اگر معادل نیاز داشته باشد، بهتر از گنجینه نمی‌تواند باشد. یا شاید بگویند مگر گنجینه چه اشکالی دارد که باید فکر معادل‌های دیگری باشیم.

🔷 واقعیت این است که تمام موزه‌های دنیا اشیای باارزش و گنج‌گونه را به نمایش نمی‌گذارند؛ موزه‌هایی برای نمایش دادن وسایل شکنجه یا چندش‌آورترین غذاهای جهان و مواردی از این دست هم یافت می‌شود. به نظر نگارنده، کاربرد گنجینه برای این گونه موزه‌ها بی چالش نیست.
👍6
دقایق زبانی
به نظرم، از همان کروچ نیز می‌توان استفاده کرد و نوواژه‌‌ای کم‌هجاتر و روان‌تر ساخت. پیشنهادم عجالتاً «کروچیک» (کروچ + یک؛ به قیاس تاریک و نزدیک) برای نقش صفتی است و برای نقش اسمی نیز می‌توان «کروچیکی» را ساخت. پ..ن.: از «کروچی» در نقش صفت پرهیز کردم، چراکه…
بشخصه «پردک»، مصوب فرهنگستان برای «اسلاید»، را می‌پسندم؛ هم شفاف و پارسی است هم کم‌هجا. البته می‌دانم چون دیر تصویب شده است و فارسی‌زبانان به اسلاید عادت کرده‌اند (و حتی برخی با تسامح از «صفحه» به‌جای آن استفاده می‌کنند)، جا انداختنش کار ساده‌ای نیست.

#مصوب_فرهنگستان #اسلاید #پردک
#slide
6👍6👎1🤨1
برشی از کتاب نکته‌های ویرایشِ استاد صلح‌جو دربارهٔ فرایند رواج برخی از واژه‌های سره
👎32👍2
هیچ‌وقت این چند جملهٔ استاد الهی قمشه‌ای را فراموش نمی‌کنم:

If there is a problem, there is a solution. If there is no solution, there is no problem.


#الهی_قمشه‌ای #مثبت‌نگری #فرهنگ #زبان_و_فرهنگ #فرهنگ_و_زبان
3👍1
3.
an explanation of how something works Synonym : demonstration

4.
a) American English an example of a product that is used to show what it is like or how it works:
demo homes on the new development
b) a computer program that shows what a new piece of software will be able to do when it is ready to be sold:
Click here to download a demo of the new version of our personal finance software.
(The Cambridge Dictionary)

🔷 برای معادل دمو (demo)، پیشنهاد دوستان زبان‌کاو به‌قرار زیر است:
«پیش‌نمون» و «نمونژه» (کاربر stard)؛ «نما»، «نمایش» و «نمایشی» (دکتر رفیعی)؛ «نمونِش»، «نماکار» و «نمایش‌کار»(کاربر حبیب)؛ پیش‌نما (کاربر Ms L)؛ نمویش، نمونه‌کار، نمون‌کار (کاربر Sara).

🔷 پیشنهاد نگارنده آمیزواژهٔ «کارمایش» (کار + نمایش)، «نمایش‌گون» و «گونمایش» است.

#دمو #کارمایش
#demo
👍2👎2
دقایق زبانی
نمایش‌گون» و «گونمایش
نمایش‌گون و گونمایش (گون + نمایش) را افزودم. 🌱
Forwarded from از ویرایش (از ویرایش)
دربارۀ جملۀ «کت تن کیست؟»
در فارسی جملۀ «کت تن کیست؟» را از جملۀ پرسشیِ
who wears the pants / trousers?
ترجمه کرده‌ایم. عبارت wear the pants / trousers بیشتر در بافت‌های غیررسمی کاربرد دارد. در انگلیسی این جمله به‌ویژه در اشاره به زوج‌ها کاربرد دارد و چون مردان بیشتر شلوار به پا می‌کردند و زنان بیشتر دامن می‌پوشیدند، از «شلوار به پای کیست؟»، معنیِ «قدرت در دست کیست» را اراده می‌کرده‌اند. در فارسی به‌جای «شلوار»، واژۀ «کت» را به کار برده‌ایم تا به گمان خود سخنمان مؤدبانه‌تر باشد.

۱۴۰۴/۰۷/۳۰
▫️فرهاد قربان‌زاده
@azvirayesh
از ویرایش
دربارۀ جملۀ «کت تن کیست؟» در فارسی جملۀ «کت تن کیست؟» را از جملۀ پرسشیِ who wears the pants / trousers? ترجمه کرده‌ایم. عبارت wear the pants / trousers بیشتر در بافت‌های غیررسمی کاربرد دارد. در انگلیسی این جمله به‌ویژه در اشاره به زوج‌ها کاربرد دارد و چون…
🔷 من نیز این احتمال را زیاد می‌دانم.


🔷 برای معادل‌های نسبتاً رایج دیگر برای اصطلاح بالا می‌توان به این موارد اشاره کرد:

رئیس کیه؟
فرمان دست کیه؟
فرمانده کیه؟
حرف حرفِ کیه؟
حرف اول و آخر رو کی می‌زنه؟

#ترجمه #اصطلاح
#idiom
👍41
Forwarded from چشم‌و‌چراغ
🔖«ویژند»، در برابر «برند» (brand)، مصوب گروه واژه‌گزینی #بازاریابی فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که استادان سرشناسی همچون مرحوم دکتر #احمد_روستا (۱۷ فروردین ۱۳۲۷ – ۲۰ آذر ۱۴۰۰) در آن حضور داشته‌اند. پرسش‌هایی دربارۀ چگونگی ساخت‌واژۀ آن ایجاد شده که در این فرسته به آن می‌پردازیم. برند از ریشه‌ای به‌معنای «سوزاندن» است که بعدها به‌معنی «ابزار داغ زدن» و «نشان حاصل از داغ زدن» به‌کار رفت و سپس در کاربرد تجاری، به‌عنوان نشان ویژۀ تولیدکننده، گسترش معنا یافت.
شادروان دکتر #محمد_مقدم (زبان‌شناس، ۱۲۸۷ – ۱۳۷۵) پیشنهاد کرده بود که برای رفع نیازهای زبان فارسی دربرابر پسوند‌های مصدرساز ize- و صفت‌ساز ized-، از «-ستن» و «-سته» (مشتق از فعل «است») کمک بگیریم؛ چنانکه پیش‌تر از «-یدن» برای مصدرهای برساختۀ «جنگیدن» و «فهمیدن» و «چربیدن» و غیره بهره برده بودیم. «ویژستن» و «ویژسته» هم، در برابر specialize و specialized، ازجمله واژه‌هایی بودند که او به این شیوه ساخته بود. بعدها دکتر #میر_شمس‌_الدین_ادیب‌_سلطانی (۱۳۱۰ – ۱۴۰۲) نیز «ویژسته» (اختصاصی، تخصصی، خاص) و «ویژستار» (متخصص) را به‌کار برد. از سویی «ویژیدن» در فرهنگ نفیسی به‌معنی «تصفیه نمودن»، «ویژ کردن» به‌معنی «خالص کردن» و «ویژ» (به‌عنوان صفت و قید) در لغت‌نامه به‌معنی «خصوص و خاصه و خالص» آمده‌اند؛ فرهنگستان هم با توجه به این نکات ویژند را همانند «روند» (ستاک حال + «-ند») یا مانند «دیرند» (قید + «-ند»)، به‌معنی «دیرپای» و «روزگار دراز»، پذیرفت و تصویب کرد (تاریخ تصویب: ۱۳۹۸-۱۳۹۹).

🔴 برخی فارسی‌دوستان برابرهای «بازَرنام» و «بازرنشان» را برای brand برگزیده‌اند که در فرهنگستان هم بررسی شدند، اما برای کاربرد در ترکیب‌ها، ازجمله brand name (نام‌ویژند)، مناسب به‌نظر نرسیدند.

🔹با سپاس از آقای دکتر #رضا_عطاریان، دندانپزشک و پژوهشگر ارشد گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی

با استفاده از: مقالۀ «آیندۀ زبان فارسی» (دکتر محمد مقدم)؛ درآمدی بر چگونگی شیوۀ خط فارسی (دکتر میرشمس‌الدین ادیب‌‌سلطانی)

✍🏻 سمانه ملک‌خانی

👈🏻 فرستۀ مرتبط ۱
👈🏻 فرستۀ مرتبط ۲

#واژه_شناسی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
👍1
Forwarded from زیبایی نگارش
#نکتۀ_ویرایشی

🔸️حذف به قرینۀ معکوس

آنچه در تصویر می‌بینید:
پله‌برقی در حال تعمیر و قابل استفاده نمی‌باشد.

درست بنویسیم:
«پله‌برقی در حال تعمیر است و قابل استفاده نیست.»

🔅 اما بهتر نیست واژۀ «قابل» را حذف کنیم و برایش معادل بیاوریم؟
مثلاً بنویسیم:
▫️پله‌برقی در حال تعمیر است و نمی‌توان از آن استفاده کرد.
▫️پله‌برقی در دست تعمیر است و امکان استفاده ندارد.
▫️پله‌برقی را دارند درست می‌کنند؛ نمی‌توان سوارش شد. ببخشید!
▫️تا پله‌برقی درست شود، پله‌ها را گز کنید تا زانوهایتان حال بیاید!
▫️پله‌برقی بی پله‌برقی! پله‌های ترقی را یکی‌یکی طی کنید!☺️

@atefesohrabi
6👍2🎉1
به‌نام خدای زبان‌آفربن

مدت طولانی‌ای است که دیپلماسیِ (diplomacy) چهارهجایی جای خود را در فارسی یافته است و هنوز برابرِ فارسی‌ای برای این واژه و مشتقاتش وضع نشده است.


🔷 برای معادل دیپلماسی، پیشنهاد نگارنده به‌قرار زیر است:

دیپلماسی (diplomacy): گزیرجویی/کیاست‌ورزی
دیپلمات (diplomat): گزیرجو/کیاست‌ورز
دیپلماتیک (diplomatic): گزیرجو(یانه)/کیاست‌ورز(انه)


🔷 گفتنی است نگارنده استفاده از «کیاست» را از آن جهت که معنای ضمنی‌اش با سیاست همراه است پیشنهاد می‌کند. برای مثال، می‌گوییم فلانی آدم باسیاست و کیاستی است. گذشته از آن، کیاست از لحاظ آوایی نیز شبیه سیاست است.

#دیپلماسی #گزیرجویی #کیاست‌ورزی #نوواژه

#diplomacy

Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
👍4👎2👏1
به‌نام خدای زبان‌آفربن

از دید برخی از صاحب‌نظران، ریزداستان (= micro fiction) زیر بهترین داستان شش‌واژه‌ای است که تاکنون نوشته شده است. آلیستر دانیل، نویسندهٔ نروژی، این ریزداستان با نام «اندوه» را در سال ۲۰۱۳ نوشته است.

Grief

Without thinking, I made two cups.

🔷 به نظر نگارنده، برای حفظ سبْکِ نویسنده، دو نکته بهتر است در ترجمهٔ این ریزداستان رعایت شود: نخست، تعداد واژه‌ها همان شش واژه بماند؛ دوم، گروه قیدی without thinking به گروه قیدی ترجمه شود.

ترجمه‌های پیشنهادی:

اندوه

بی‌اختیار و ناخواسته، دو فنجان ریختم. (دکتر پاژین)
بدون حواس، دو فنجان دم کردم. (کاربر Piake)

از روی حواس‌پرتی، دو فنجان ریختم.

با بی‌حواسی کامل، دو فنجان ریختم.

ناخواسته و ندانسته، دو فنجان ریختم.

🔷 به‌ نظر بسیاری از منتقدان، این ریزداستان از ریزداستان کلاسیکِ شش‌واژه‌ای همینگوی (For sale: Baby shoes, never worn) هم بهتر است.

#ترجمه #داستان #ریزداستان #داستان‌نویسی
#translation #fiction #microfiction

Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
👍1
او در سی‌ سالگی ملبس شد.

او در سی‌ سالگی کیش‌جامه پوشید / کیش‌جامه گرفت.

#سره‌گرایی #ملبس_شدن #کیش‌جامه_پوشیدن #کیش‌جامه_گرفتن #اصطلاح
👍5👎2
مصوب فرهنگستان برای secondhand smoke «دود دست‌‌دوم» است. بشخصه این برابرِ گرده‌بردارانه را بی‌اشکال می‌بینم. گفتنی است این برابر در حال رایج شدن نیز هست.

🔷 اصطلاح غیررسمی و کم‌بسامد secondhand smoker نیز گاهی به «سیگاری دست‌‌دوم» ترجمه می‌شود.


🔷 پیشنهاد دوستان زبان‌کاو برای معادل مفهومی به قرار زیر است:
دود دیگرکش / دود دیگرکش (استاد فروزنده‌فرد)؛ بازدم‌دود (استاد دستجردی)، دگردود / دیگردود (کاربر Alireza).


#دود_دست‌دوم #گرده‌برداری #مصوب_فرهنگستان
#secondhand_smoke
👍21
دقایق زبانی
به‌نام خدای زبان‌آفرین در سال ۱۹۸۱، جان جِی‌بی ویلسونِ کپی‌رایتر مراسم بازیگوشانه‌ای با عنوان جوایز تمشک طلایی (Razzie Awards یا The Golden Raspberry Awards) بنا نهاد تا با دادن جایزه‌ای ارزان‌ به‌شکل تمشک، بدترین شکست‌های سینمایی در آمریکا را معرفی کند.…
به‌نام خدای زبان‌آفربن

«نام‌گذاری دومنظوره» (dual-function naming)  یکی از شگردهای معمول در کپی‌رایتینگ است. با استفاده از این شگرد، کپی‌رایتر اسمی را برای کالا یا مکان مورد نظر خود انتخاب می‌کند که در آنِ واحد القا‌کنندهٔ دو معنای متفاوت باشد. به‌طور معمول، هر دو معنا یا (دست‌کم) یکی از آن‌ها طنین معناییِ (semantic resonance) یا معنای ضمنیِ (connotations) مثبت دارد.


🔷 به‌ نظر نگارنده، یکی از نمونه‌های خوش‌تراش این شگردْ نام نوع «اَکسنتِ» (Accent) ماشین هیوندا است که در آن Accent دو معنای متفاوت دارد:

۱) سَرنامی (acronym) برای عبارت Advanced Compact Car of Epoch-making New Technology (خودرو کامپکت پیشرفته با فناوری نوین و دوران‌ساز) است؛

۲) همان «لهجه» است که معنای ضمنی مثبتِ متمایز بودن را با خود به یدک می‌کشد.

🔷 گفتنی است Accent، برخلاف نام برخی از ماشین‌های دیگر، مثل Dignity (شأن/وقار)، معنای ضمنیِ خودمتشکرانه هم ندارد.

#اکسنت #نام‌گذاری #نام‌گذاری_دومنظوره #کپی‌رایتینگ
#Accent #copywriting

Telegram: https://www.tg-me.com/language_niceties
Instagram: https://instagram.com/language_niceties
A. Parsazadeh
دقایق زبانی
متمایز بودن
گفتنی است برخلاف باور عامیانه که لهجه به گفتار غیرمعیار تعلق دارد، از منظر زبان‌شناسی، زبان‌وری بدون لهجه یافت نمی‌شود؛ حتی آن کسی که به زبان معیار صحبت می‌کند دارای لهجه است. از این رو، لهجه صرفاً وجه تمایز افراد از یکدیگرند، و نه وجه برتری افراد از یکدیگر.
1
Forwarded from پارسی‌شناسی | گویش‌ور (A. Parsazadeh)
جملهٔ زیر با کدام واژه معنای «درست و طبیعی» خواهد داشت؟

ما آن را ................‌ نمی‌پذیریم.
Anonymous Poll
2%
۱) حتماً
71%
۲) قطعاً
11%
۳) هر دو
16%
۴) هیچ‌کدام
2025/11/08 03:11:56
Back to Top
HTML Embed Code: