بخش سوم، طرح زندگینامهای فلسفه ویتگنشتاین
#آنتونی_کنی
#محمدرضا_اسمخانی
۳ 🟩
در نظر ویتگنشتاین گزارهها و اندیشهها به معنای حقیقی کلمه،
و نه به معنای استعاری تصویر
هستند. جملهای فارسی مثل «فیلها هرگز دچار فراموشی نمیشوند» یا «فرهاد بلندقدتر از قبل شده است» خیلی به تصویر شباهتی ندارند اما این بنا بر رساله به این دلیل است که زبان ورای هر شناختی چهره اندیشه را میپوشاند (۴.۰۰۲ TLP(۴.۰۱١
با این حال حتی در زبان متعارف نوعی مؤلفه قابل ادراک تصویری وجود دارد این مثال را در نظر بگیرید: «چنگالم سمت چپ کاردم قرار دارد.» این جمله گویای چیزی کاملاً متفاوت با جمله دیگری است که دقیقا شامل همان واژه هاست یعنی: «کاردم سمت چپ چنگالم قرار دارد» چه چیزی سبب میشود جمله نخست و نه جمله دوم بدین معنا باشد که چنگالم سمت چپ کاردم قرار دارد؟ دلیلش این واقعیت است که واژه «چنگالم» در سمت چپ واژه
«کاردم» در متن جمله اول و نه جمله دوم قرار گرفته است. از این رو در اینجا رابطهای مکانمند
بین واژه هایی که رابطهای مکانمند را بین چیزها نمادپردازی میکنند وجود دارد چنین بازنمایی مکانی روابط مکانی به نحو کاملاً روشنی تصویری است (TLP ۴.۰۱۲).
اما مثالهای اندکی به سادگی این موارد هستند. اگر جمله «چنگالم سمت چپ کاردم قرار دارد به جای نوشتن گفته میشد به جای رابطه مکانی بین واژههای نوشتاری رابطه زمانی بین واژههای گفتاری رابطه مکانی بین اعیان فیزیکی را بازنمایی میکرد. اما این امر فینفسه به این سبب امکانپذیر است که توالی زمانی واژههای گفتاری و آرایش مکانی واژههای نوشتاری در نوعی ساختار معین انتزاعی مشترک هستند به همین صورت، پارتیتور (۵۳) یک آواز نتهای خوانده شده از جانب خواننده و شیارهای صفحه موسیقی ساختار مشترکی دارند (۴۰.۱۱ TLP). بنا بر رساله میبایست چیزی وجود داشته باشد که، هر تصویری از هر نوعی که باشد، به اعتبار آن با آنچه تصویر میکند مشترک باشد، چنانچه بناست آن را حتی به نحو نادرستی تصویر کند. ویتگنشتاین
این امر مشترک حداقلی را که تقلیلناپذیر است «صورت منطقی» (۵۴) مینامد گزارهها عموما، برخلاف گزاره غیرنوعیای که پیشتر انتخاب شد، صورت مکانی مشترکی با وضعیتی که تصویر میکنند ندارند؛ ولیک هر گزارهای باید با آنچه تصویر میکند صورت منطقی مشترکی داشته باشد. به سبب این صورت مشترک است که گزاره ها را میتوان تصویر خواند
.(TLP ۲.۱۸ - ۲.۱۸۲)
همان طور که دیدهایم در زبان متعارف صورت منطقی اندیشهها پوشانده میشود. ویتگنشتاین بر این باور بود که دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، که یکی از آنها این است که بسیاری از واژههایمان بر اعیانی مرکب دلالت دارد. برای مثال: کارد من مرکب است از تیغه و دستهای که به نحو خاصی به هم مرتبطند از این رو اگر جمله «چنگالم سمت چپ کاردم قرار دارد صادق باشد تیغه و دسته کارد هم باید ارتباط خاصی با هم داشته باشند. این ارتباط در عبارت کاردم به نحو تصویری بازنمایی نمیشود، بدان گونه که ارتباط بین چنگال و کارد از طريق كل جمله به نحو تصویری بازنمایی میشود. بدون تردید امکانپذیر است که این ارتباط را با بازنویسی جمله به صورت شرحی کاملتر در باره آن وضعیت آشکار کنیم؛ مثلاً بدین
نحو «چنگالم سمت چپ تیغه کاردم قرار دارد، و چنگالم سمت چپ دسته کاردم قرار دارد و تیغه کاردم به دسته کاردم متصل است.» اما واضح است که چنگال، تیغه کارد و دسته کارد خودشان اعیانی مرکب هستند که از اجزائی با نسبتهایی مکانی تشکیل شدهاند. به نظر نمیرسد که پایانی بر این بازنویسی بیشتر یا تحلیل این گزاره وجود داشته
باشد تا به نمادهایی برسیم که کاملاً بر اعیانی غیر مرکب دلالت کنند بنابراین در نظر ویتگنشتاین هر گزاره کاملاً تحلیل شده متشکل است از ترکیبی بسیار مطوّل از گزارههای اتمی که هر یک شامل نامهای اعیانی بسیطند نامهایی که به طرقی به یکدیگر مرتبطند، که درست یا نادرست، نسبتهای بین اعیانی را که بازنمایی میکنندو تصویر میکنند. بدون تردید به قدر طاقت بشری نیست که چنین تحلیل کاملی از یک گزاره عرضه بدارد؛ اما اندیشهای که از طریق گزاره بیان شده است پیشاپیش پیچیدگی گزاره کاملاً تحلیل شده را دارد. این اندیشه از طریق قواعد بسیار پیچیده با بیان آن در زبان متعارف مرتبط میشود. ما این قواعد را لحظه به لحظه به کار میبندیم بدون دانستن این که چه هستند، درست به همان سان که بدون دانستن مکانیسمهایی که با آنها اصوات ویژهای تولید میکنیم حرف میزنیم ۳.۲۴,۴۰۰۰۲ - ۳.۲ TLP).
@linguisticsacademy
#آنتونی_کنی
#محمدرضا_اسمخانی
۳ 🟩
در نظر ویتگنشتاین گزارهها و اندیشهها به معنای حقیقی کلمه،
و نه به معنای استعاری تصویر
هستند. جملهای فارسی مثل «فیلها هرگز دچار فراموشی نمیشوند» یا «فرهاد بلندقدتر از قبل شده است» خیلی به تصویر شباهتی ندارند اما این بنا بر رساله به این دلیل است که زبان ورای هر شناختی چهره اندیشه را میپوشاند (۴.۰۰۲ TLP(۴.۰۱١
با این حال حتی در زبان متعارف نوعی مؤلفه قابل ادراک تصویری وجود دارد این مثال را در نظر بگیرید: «چنگالم سمت چپ کاردم قرار دارد.» این جمله گویای چیزی کاملاً متفاوت با جمله دیگری است که دقیقا شامل همان واژه هاست یعنی: «کاردم سمت چپ چنگالم قرار دارد» چه چیزی سبب میشود جمله نخست و نه جمله دوم بدین معنا باشد که چنگالم سمت چپ کاردم قرار دارد؟ دلیلش این واقعیت است که واژه «چنگالم» در سمت چپ واژه
«کاردم» در متن جمله اول و نه جمله دوم قرار گرفته است. از این رو در اینجا رابطهای مکانمند
بین واژه هایی که رابطهای مکانمند را بین چیزها نمادپردازی میکنند وجود دارد چنین بازنمایی مکانی روابط مکانی به نحو کاملاً روشنی تصویری است (TLP ۴.۰۱۲).
اما مثالهای اندکی به سادگی این موارد هستند. اگر جمله «چنگالم سمت چپ کاردم قرار دارد به جای نوشتن گفته میشد به جای رابطه مکانی بین واژههای نوشتاری رابطه زمانی بین واژههای گفتاری رابطه مکانی بین اعیان فیزیکی را بازنمایی میکرد. اما این امر فینفسه به این سبب امکانپذیر است که توالی زمانی واژههای گفتاری و آرایش مکانی واژههای نوشتاری در نوعی ساختار معین انتزاعی مشترک هستند به همین صورت، پارتیتور (۵۳) یک آواز نتهای خوانده شده از جانب خواننده و شیارهای صفحه موسیقی ساختار مشترکی دارند (۴۰.۱۱ TLP). بنا بر رساله میبایست چیزی وجود داشته باشد که، هر تصویری از هر نوعی که باشد، به اعتبار آن با آنچه تصویر میکند مشترک باشد، چنانچه بناست آن را حتی به نحو نادرستی تصویر کند. ویتگنشتاین
این امر مشترک حداقلی را که تقلیلناپذیر است «صورت منطقی» (۵۴) مینامد گزارهها عموما، برخلاف گزاره غیرنوعیای که پیشتر انتخاب شد، صورت مکانی مشترکی با وضعیتی که تصویر میکنند ندارند؛ ولیک هر گزارهای باید با آنچه تصویر میکند صورت منطقی مشترکی داشته باشد. به سبب این صورت مشترک است که گزاره ها را میتوان تصویر خواند
.(TLP ۲.۱۸ - ۲.۱۸۲)
همان طور که دیدهایم در زبان متعارف صورت منطقی اندیشهها پوشانده میشود. ویتگنشتاین بر این باور بود که دلایل زیادی برای این امر وجود دارد، که یکی از آنها این است که بسیاری از واژههایمان بر اعیانی مرکب دلالت دارد. برای مثال: کارد من مرکب است از تیغه و دستهای که به نحو خاصی به هم مرتبطند از این رو اگر جمله «چنگالم سمت چپ کاردم قرار دارد صادق باشد تیغه و دسته کارد هم باید ارتباط خاصی با هم داشته باشند. این ارتباط در عبارت کاردم به نحو تصویری بازنمایی نمیشود، بدان گونه که ارتباط بین چنگال و کارد از طريق كل جمله به نحو تصویری بازنمایی میشود. بدون تردید امکانپذیر است که این ارتباط را با بازنویسی جمله به صورت شرحی کاملتر در باره آن وضعیت آشکار کنیم؛ مثلاً بدین
نحو «چنگالم سمت چپ تیغه کاردم قرار دارد، و چنگالم سمت چپ دسته کاردم قرار دارد و تیغه کاردم به دسته کاردم متصل است.» اما واضح است که چنگال، تیغه کارد و دسته کارد خودشان اعیانی مرکب هستند که از اجزائی با نسبتهایی مکانی تشکیل شدهاند. به نظر نمیرسد که پایانی بر این بازنویسی بیشتر یا تحلیل این گزاره وجود داشته
باشد تا به نمادهایی برسیم که کاملاً بر اعیانی غیر مرکب دلالت کنند بنابراین در نظر ویتگنشتاین هر گزاره کاملاً تحلیل شده متشکل است از ترکیبی بسیار مطوّل از گزارههای اتمی که هر یک شامل نامهای اعیانی بسیطند نامهایی که به طرقی به یکدیگر مرتبطند، که درست یا نادرست، نسبتهای بین اعیانی را که بازنمایی میکنندو تصویر میکنند. بدون تردید به قدر طاقت بشری نیست که چنین تحلیل کاملی از یک گزاره عرضه بدارد؛ اما اندیشهای که از طریق گزاره بیان شده است پیشاپیش پیچیدگی گزاره کاملاً تحلیل شده را دارد. این اندیشه از طریق قواعد بسیار پیچیده با بیان آن در زبان متعارف مرتبط میشود. ما این قواعد را لحظه به لحظه به کار میبندیم بدون دانستن این که چه هستند، درست به همان سان که بدون دانستن مکانیسمهایی که با آنها اصوات ویژهای تولید میکنیم حرف میزنیم ۳.۲۴,۴۰۰۰۲ - ۳.۲ TLP).
@linguisticsacademy
Forwarded from انجمن علمی زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی ✒️ (Sahar Ameri)
📚 #معرفی_کتاب
دسترسی رایگان به ۶۶ مقاله و فصل کتاب از انتشارات کمبریج به مناسبت صدمین سال تأسیس انجمن زبانشناسی آمریکا
اطلاعات بیشتر: https://www.cambridge.org/us/universitypress/conferences/linguistic-society-america2/
@LAATU
دسترسی رایگان به ۶۶ مقاله و فصل کتاب از انتشارات کمبریج به مناسبت صدمین سال تأسیس انجمن زبانشناسی آمریکا
اطلاعات بیشتر: https://www.cambridge.org/us/universitypress/conferences/linguistic-society-america2/
@LAATU
The Prisoner Who Revolutionized Chinese Language With a Teacup | WIRED
https://www.wired.com/story/kingdom-of-characters-jing-tsu-china-language-information/
@linguisticsacademy
https://www.wired.com/story/kingdom-of-characters-jing-tsu-china-language-information/
@linguisticsacademy
WIRED
The Prisoner Who Revolutionized Language With a Teacup
While imprisoned for being a “reactionary,” physicist and engineer Zhi Bingyi began devising a system to help computing machines read Chinese characters.
Researcher studies how hate speech becomes acts of terror
https://phys.org/news/2023-08-speech-terror.html
https://phys.org/news/2023-08-speech-terror.html
phys.org
Researcher studies how hate speech becomes acts of terror
A new Charles Darwin University (CDU) study on the writings of two of the world's most infamous terrorists could help authorities to identify how topics, schemas and strategies of hate speech are used ...
Research on 2,400 languages shows nearly half the world's language diversity is at risk
https://phys.org/news/2023-04-languages-world-language-diversity.html
https://phys.org/news/2023-04-languages-world-language-diversity.html
phys.org
Research on 2,400 languages shows nearly half the world's language diversity is at risk
There are more than 7,000 languages in the world, and their grammar can vary a lot. Linguists are interested in these differences because of what they tell us about our history, our cognitive abilities ...
Forwarded from Lingukurd_زمانناسی
A brief history of Esperanto, the 135-year-old language of peace hated by Hitler and Stalin alike
https://theconversation.com/a-brief-history-of-esperanto-the-135-year-old-language-of-peace-hated-by-hitler-and-stalin-alike-186025
https://theconversation.com/a-brief-history-of-esperanto-the-135-year-old-language-of-peace-hated-by-hitler-and-stalin-alike-186025
The Conversation
A brief history of Esperanto, the 135-year-old language of peace hated by Hitler and Stalin alike
Created in Europe during a time of intercultural struggle and strife, Esperanto was meant as a communication tool to spread peace among the people of the world. Its speakers are still at it.
«بدنمندی» در پدیدارشناسی هوسرل، مرلوپونتی و لویناس
نویسندگان
خبازی کناری مهدی | سبطی صفا
sid.ir/paper/123451/fa#pointx
https://www.sid.ir/paper/123451/fa#pointx
نویسندگان
خبازی کناری مهدی | سبطی صفا
sid.ir/paper/123451/fa#pointx
https://www.sid.ir/paper/123451/fa#pointx
Research fellow in the field of sign language - Academic Positions
https://academicpositions.no/ad/oslo-metropolitan-university/2024/stipendiat-innenfor-tegnsprakfeltet/211218
https://academicpositions.no/ad/oslo-metropolitan-university/2024/stipendiat-innenfor-tegnsprakfeltet/211218
academicpositions.no
Academic Positions
Career network for academics, researchers and scientists. Find and apply for jobs in research and higher education today!
یادگیری زبان به روش g5 | وبلاگ اُتیچر
https://oteacher.org/blog/learning-the-language-by-the-g5-method/
@linguisticsacademy
https://oteacher.org/blog/learning-the-language-by-the-g5-method/
@linguisticsacademy
وبلاگ اتیچر
یادگیری زبان به روش g5 - وبلاگ اتیچر
در دنیای امروز یادگیری زبان انگلیسی برای هر کسی واجب است. در این راستا، توسعه روشهای نوین یادگیری زبان امری لازم و ضروری به نظر میرسد. یکی از این روشها،
Forwarded from Mehdi Khalaji مهدی خلجی
فلسفه یعنی زبانِ فلسفه
کتاب آغاز فلسفه، (Anfang der Philosophie)، نوشتهی هانس-گئورگ گادامر، را باید خواند تا به فاصلهی معنایی اصطلاحاتِ فلسفی، در زمان قدیم و عصر جدید، اهمیّت بیشتری داد. نه تنها معنای مأنوسترین و رایجترین اصطلاحات، مانند «وجود»، «مادّه» و «طبیعت»، در یونان باستان، سراپا متفاوت از دریافت امروزی ما از آنهاست، که حتّی افلاطون و ارسطو که معاصر هم بودند، و در یک مدرسه سالها، به بحث و گفتوگوی فلسفی می پرداختند هم، تصوّر و تلقّی واحدی از آنها نداشتهاند، و هر یک این واژهها را در معنایی متفاوت به کار بردهاند.
با مطالعاتی از این دست، به ابعاد پهناورِ درّهای پی میبریم که فیلسوفان یونان، و حکیمان مسلمان را در ادراک مفاهیم فلسفی جدا میکرده، و در نتیجه، تصویری کِدِر و کژتاب از فلسفهی یونان در ذهن ایشان نقش میزد. از آنجا که قدمای ما حقیقت را یگانه و مطلق میانگاشتند، ناسازگاری میان آراء کسانی چون افلاطون و ارسطو را بر نمیتافتند، و با فرض ظاهریبودن آن، به خلق توجیههای تصنّعی برای رفع تعارضها روی میآوردند. سهل است، هماکنون هم در حوزههای علمیه، راه اصلی آشنایی با افلاطون و ارسطو از میان متون حکمای اسلامی میگذرد، بدون آنکه خیال نقدِ تاریخی و علمی این متون خاطری را برآشوبد. در بهترین حال، درک استادان فلسفه در قم از اقوال و آراء ارسطو از جنس چیزی است که فارابی و ابن سینا در ذهن داشتند.
نقل قولی که گادامر، یکجا در اواخر این کتاب، از استاد خود، مارتین هایدگر، میآورد، نشان میدهد که اولاً هایدگر با فلسفهی اسلامی از بیخ بیگانه نبوده، و ثانیاً فیلسوفان مسلمان را، دستکم، در فهم اصطلاح بنیادی «وجود» و تمایز آن با «موجودات»، راهیِ بیراهه میدانسته است.
در سنجش دقیق، میتوان حقّ را به هایدگر داد، و همین مفهوم «وجود» را نمونهی گرهگاهی اصلیِ آورد که مانع تفاهم میان فیلسوفان اسلامی و فیلسوفان یونانی گردید. در جای خود میتوان شرح داد که، همانگونه که فارابی در کتاب الحروف آورده است، عربهای مسلمان در برابر واژهی «هستی» کلمهای نداشتند، و ناگزیر شدند، واژهی «وجود» را که هیچ به معنای «هستی» نبود، همچون معادلی برای آن بسازند؛ «وجود» نه فقط اصطلاحی از میان اصطلاحات، که موضوع یگانهی فلسفه بود، و بنابراین، از همان نخست دیوارِ زبانی ستبری در برابر شناخت مفاهیم و مبانی فلسفی برکشیده شد.
گادامر، به تقدّم زبان بر اندیشه باور داشت، و اندیشیدن را فرانماییِ خود در کلمات توصیف میکرد. از این رو، کوششهای او در آثارش برای تشخیصِ تمایزها و پرتوافکنی بر شکافهایی که تاریخ کاربردِ کلمات، میان معانی و مفاهیم میاندازد، به راستی، آموزنده است. حکیمان سنّتی بیشتر مجذوب شباهتهایند، و در دیدن تمایزها دیدهای کمنور و توجّهی اندک دارند. امّا فیلسوفان مدرن، اساساً شناخت را جز شناخت تفاوتها نمیدانند، و جستوجوی تشابهها و داوری بر پایهی آنها را توهّمپرور و معرفتگریز میشناسند.
آغاز فلسفه، به قلم عزّت الله فولادوند، به فارسی ترجمه شده است (تهران، هرمس، ۱۳۸۲). چنان که از این استادِ کاردانِ ترجمه و فلسفه انتظار میرود، دقّتی ستودنی در برگردانِ وفادارانهی متن به فارسی به کاررفته، و به مقتضای مقام، پانوشتهای روشنگر و سودمندی بدان افزوده شده است. حتّی در برخی از پانوشتها، مترجم، به درستی، از تعابیر و مصطلحاتی یاد میکند، که یافتن معادلی فارسی برای آنها به آرزوی محال میماند.
با این همه، گفتن ندارد که معادلگذاری موفّق شرط کافی برای دریافت متن نیست، و نباید خوانندهی جدّی، پیش از تحقیق گمان فهم به خود ببرد. باید هماره در نظر داشت، لفظ آشنا لزوماً گواه آشنایی ما با مفهوم آن نیست، سعی در کسب آگاهی از تاریخ مفاهیم و ایدهها، و تمایزگذاری میان معناها وظیفهای پایانناپذیر است، که برخی فیلسوفان گفتهاند: فلسفهورزی، یعنی هر بار از نو کلمات را تعریف کردن.
https://www.tg-me.com/khalajich
کتاب آغاز فلسفه، (Anfang der Philosophie)، نوشتهی هانس-گئورگ گادامر، را باید خواند تا به فاصلهی معنایی اصطلاحاتِ فلسفی، در زمان قدیم و عصر جدید، اهمیّت بیشتری داد. نه تنها معنای مأنوسترین و رایجترین اصطلاحات، مانند «وجود»، «مادّه» و «طبیعت»، در یونان باستان، سراپا متفاوت از دریافت امروزی ما از آنهاست، که حتّی افلاطون و ارسطو که معاصر هم بودند، و در یک مدرسه سالها، به بحث و گفتوگوی فلسفی می پرداختند هم، تصوّر و تلقّی واحدی از آنها نداشتهاند، و هر یک این واژهها را در معنایی متفاوت به کار بردهاند.
با مطالعاتی از این دست، به ابعاد پهناورِ درّهای پی میبریم که فیلسوفان یونان، و حکیمان مسلمان را در ادراک مفاهیم فلسفی جدا میکرده، و در نتیجه، تصویری کِدِر و کژتاب از فلسفهی یونان در ذهن ایشان نقش میزد. از آنجا که قدمای ما حقیقت را یگانه و مطلق میانگاشتند، ناسازگاری میان آراء کسانی چون افلاطون و ارسطو را بر نمیتافتند، و با فرض ظاهریبودن آن، به خلق توجیههای تصنّعی برای رفع تعارضها روی میآوردند. سهل است، هماکنون هم در حوزههای علمیه، راه اصلی آشنایی با افلاطون و ارسطو از میان متون حکمای اسلامی میگذرد، بدون آنکه خیال نقدِ تاریخی و علمی این متون خاطری را برآشوبد. در بهترین حال، درک استادان فلسفه در قم از اقوال و آراء ارسطو از جنس چیزی است که فارابی و ابن سینا در ذهن داشتند.
نقل قولی که گادامر، یکجا در اواخر این کتاب، از استاد خود، مارتین هایدگر، میآورد، نشان میدهد که اولاً هایدگر با فلسفهی اسلامی از بیخ بیگانه نبوده، و ثانیاً فیلسوفان مسلمان را، دستکم، در فهم اصطلاح بنیادی «وجود» و تمایز آن با «موجودات»، راهیِ بیراهه میدانسته است.
در سنجش دقیق، میتوان حقّ را به هایدگر داد، و همین مفهوم «وجود» را نمونهی گرهگاهی اصلیِ آورد که مانع تفاهم میان فیلسوفان اسلامی و فیلسوفان یونانی گردید. در جای خود میتوان شرح داد که، همانگونه که فارابی در کتاب الحروف آورده است، عربهای مسلمان در برابر واژهی «هستی» کلمهای نداشتند، و ناگزیر شدند، واژهی «وجود» را که هیچ به معنای «هستی» نبود، همچون معادلی برای آن بسازند؛ «وجود» نه فقط اصطلاحی از میان اصطلاحات، که موضوع یگانهی فلسفه بود، و بنابراین، از همان نخست دیوارِ زبانی ستبری در برابر شناخت مفاهیم و مبانی فلسفی برکشیده شد.
گادامر، به تقدّم زبان بر اندیشه باور داشت، و اندیشیدن را فرانماییِ خود در کلمات توصیف میکرد. از این رو، کوششهای او در آثارش برای تشخیصِ تمایزها و پرتوافکنی بر شکافهایی که تاریخ کاربردِ کلمات، میان معانی و مفاهیم میاندازد، به راستی، آموزنده است. حکیمان سنّتی بیشتر مجذوب شباهتهایند، و در دیدن تمایزها دیدهای کمنور و توجّهی اندک دارند. امّا فیلسوفان مدرن، اساساً شناخت را جز شناخت تفاوتها نمیدانند، و جستوجوی تشابهها و داوری بر پایهی آنها را توهّمپرور و معرفتگریز میشناسند.
آغاز فلسفه، به قلم عزّت الله فولادوند، به فارسی ترجمه شده است (تهران، هرمس، ۱۳۸۲). چنان که از این استادِ کاردانِ ترجمه و فلسفه انتظار میرود، دقّتی ستودنی در برگردانِ وفادارانهی متن به فارسی به کاررفته، و به مقتضای مقام، پانوشتهای روشنگر و سودمندی بدان افزوده شده است. حتّی در برخی از پانوشتها، مترجم، به درستی، از تعابیر و مصطلحاتی یاد میکند، که یافتن معادلی فارسی برای آنها به آرزوی محال میماند.
با این همه، گفتن ندارد که معادلگذاری موفّق شرط کافی برای دریافت متن نیست، و نباید خوانندهی جدّی، پیش از تحقیق گمان فهم به خود ببرد. باید هماره در نظر داشت، لفظ آشنا لزوماً گواه آشنایی ما با مفهوم آن نیست، سعی در کسب آگاهی از تاریخ مفاهیم و ایدهها، و تمایزگذاری میان معناها وظیفهای پایانناپذیر است، که برخی فیلسوفان گفتهاند: فلسفهورزی، یعنی هر بار از نو کلمات را تعریف کردن.
https://www.tg-me.com/khalajich
Forwarded from میز علوم شناختی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی🌱
میز علوم شناختی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدّنی برگزار میکند:
سلسلهنشستهای شناختپژوهی
دوره اوّل: استعاره
📚 بازخوانی کتاب «مقدّمهای بر شناختپژوهی استعاره؛ قطره در نهانخانه صدف»
🔹نشست دوم
نگرشهایی درباره استعاره:
رویکرد روانشناختی و شناختی
🎤 ارائهدهنده
فاطمه شفیعی
(دکتری علوم شناختی، زبانشناسی)
🗓 سهشنبه ۷ آذرماه ۱۴٠۲
🕗 ساعت ۱۶ إلی ۱۸
🔸شرکت در این رویداد برای عموم علاقهمندان، به هر دو صورت حضوری و آنلاین و پس از هماهنگی با ادمین، آزاد و رایگان است.
📥 جهت ثبت نام و اطّلاعات بیشتر، به ادمین پیام دهید:
@shokoofaCog
سلسلهنشستهای شناختپژوهی
دوره اوّل: استعاره
📚 بازخوانی کتاب «مقدّمهای بر شناختپژوهی استعاره؛ قطره در نهانخانه صدف»
🔹نشست دوم
نگرشهایی درباره استعاره:
رویکرد روانشناختی و شناختی
🎤 ارائهدهنده
فاطمه شفیعی
(دکتری علوم شناختی، زبانشناسی)
🗓 سهشنبه ۷ آذرماه ۱۴٠۲
🕗 ساعت ۱۶ إلی ۱۸
🔸شرکت در این رویداد برای عموم علاقهمندان، به هر دو صورت حضوری و آنلاین و پس از هماهنگی با ادمین، آزاد و رایگان است.
📥 جهت ثبت نام و اطّلاعات بیشتر، به ادمین پیام دهید:
@shokoofaCog
Forwarded from آکادمی زبانشناسی
تأثیر_قدرت_و_جنسیت_بر_بیادبی_و.pdf
796.4 KB
'تأثیر قدرت و جنسیت بر بیادبی و شیوە برخورد با آن در نمایشنامه افول از اکبر رادی
حسین رحمانی
@linguisticsacademy
حسین رحمانی
@linguisticsacademy