بعد از یه هفته سلام 😭

چیز خاصی برای گفتن نداشتم راستش
بخاطر همین بود ناپدید شدم…

وای نههه البته هفته‌ی پیش الانای خوشگله اومد پیشم مهمونی :)) بهش آبگوشت دادم، ببین بچم اینقدر خوشش اومد که داشتم از شدت ذوق بال در میاوردم جدی 😭 قشنگ لقمه می‌گرفت و با جون و دل می‌خورد، منم که نیشم تا بناگوش باز بوددد بعدش طبق معمول کتاب فارسی‌شو آورده بود و بهش فارسی یاد دادم (مبحث‌مون تعارف بود) و وقت چایی شد نشستیم دور هم فیلم نگاه کردیم و بحث سیاسی و گذشته‌ی ایران بالا گرفت؛ منم که خوراااکم این چیزاس خلاصه خوش گذشتتتت 🌝

این پیرهن سبز که پوشیدم مال نوجوونی‌های مامانم وینتجه 😭 خیلی دوسش دارمممم

کربلا شده فستیوال کوچلا مناطق محروم

وقتی قورمه سبزی می‌خورم خیلی
خوشگل میشم، قشنگ رنگ و رو
می‌گیرم و حالم سر جاش میاد 😭

پشمام یکم پیش از امریکا بهم زنگ
زدن از خواب پریدم ترسییدم وای 😭