🔴پرهيز از جنگ، شجاعتی است که در بالاترين رتبه عقلانيت قرار دارد
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
🔸يکی از خطرناکترين مطالبي که در کشور ما تبليغ ميشود اين است که استقبال از جنگ به معناي شجاعت است و تلاش براي جلوگيری از جنگ نوعی ترس را در خود دارد.
🔸نبايد ذرهای ترديد کرد که جنگ، شر است و همه بايد تلاش کنند کشور وارد جنگ نشود. در شرايط احساسی کنونی که عدهای بر طبل جنگ می کوبند، صلحخواهی و تلاش برای جلوگيری از وقوع جنگ، عين شجاعت است و کساني که برای وارد کردن کشور به جنگ تلاش می کنند، نه تنها از شجاعت بویی نبردهاند بلکه اين کلمه پرمحتوا و ارزشمند را با «تهور» که برخلاف معيارهای عقلی وارد مهلکه شدن است اشتباه می گيرند.
@iran_times
🌺@m_sehati🌺
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:
🔸يکی از خطرناکترين مطالبي که در کشور ما تبليغ ميشود اين است که استقبال از جنگ به معناي شجاعت است و تلاش براي جلوگيری از جنگ نوعی ترس را در خود دارد.
🔸نبايد ذرهای ترديد کرد که جنگ، شر است و همه بايد تلاش کنند کشور وارد جنگ نشود. در شرايط احساسی کنونی که عدهای بر طبل جنگ می کوبند، صلحخواهی و تلاش برای جلوگيری از وقوع جنگ، عين شجاعت است و کساني که برای وارد کردن کشور به جنگ تلاش می کنند، نه تنها از شجاعت بویی نبردهاند بلکه اين کلمه پرمحتوا و ارزشمند را با «تهور» که برخلاف معيارهای عقلی وارد مهلکه شدن است اشتباه می گيرند.
@iran_times
🌺@m_sehati🌺
مبالغه مستعار.pdf
3.1 MB
متن کتاب مبالغۀ مستعار در دفاع از جزایرِ ایران به قلم استاد بزرگ و دقیق النظر جناب محمد علی موحدی .
🌺@m_sehati🌺
🌺@m_sehati🌺
Forwarded from کانال نو اندیشی دینی کیان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔹تشریح وضعیت بحرانی لبنان از زبان خواهر امام موسی صدر
صحبتهای رباب صدر، مدیر موسسات امام موسی صدر، را درباره وضعیت بحرانی و دشوار روزهای اخیر در لبنان میشنوید.
موسسات امام صدر بیش از ۶۰ سال است که برای دختران یتیم و فرزندان شهید و کودکان بدسرپرست و بیسرپرست حامی و پناهگاه است. موسسات این روزها با تمام توان میکوشد وضعیت جامعه دردمند لبنان را در حد توان محدود خود، بهبود ببخشد.
شرح این تلاشها را از زبان رباب صدر میشنوید.
شماره حساب براى واريز كمك به موسسات امام موسی صدر
Sheba
IR900610000000100
792365321
بانك شهر
به نام انجمن خيريه مؤسسات امام موسى صدر
صحبتهای رباب صدر، مدیر موسسات امام موسی صدر، را درباره وضعیت بحرانی و دشوار روزهای اخیر در لبنان میشنوید.
موسسات امام صدر بیش از ۶۰ سال است که برای دختران یتیم و فرزندان شهید و کودکان بدسرپرست و بیسرپرست حامی و پناهگاه است. موسسات این روزها با تمام توان میکوشد وضعیت جامعه دردمند لبنان را در حد توان محدود خود، بهبود ببخشد.
شرح این تلاشها را از زبان رباب صدر میشنوید.
شماره حساب براى واريز كمك به موسسات امام موسی صدر
Sheba
IR900610000000100
792365321
بانك شهر
به نام انجمن خيريه مؤسسات امام موسى صدر
مناظره ی منبر و دار ، شعری از اُستاد شهریار
منبر از پشت شیشه ی مسجد
چشمش اُفتاد و دید چوبه ی دار
عصبی گشت و غیضی و غضبی
بانگ بر زد که ای خیانت کار
تو هم از اهل بیت ما بودی
سخت وحشی شدی و وحشت بار
نرده ی کعبه حرمتش کم بود؟
که شُدی دار شحنه، شرم بدار
ما سرو کارمان به صلح و صلاح
تو به جُرم و جنایتت سر و کار
دار، بعد از سلام و عرض ادب
وز گناه نکرده استغفار
گفت ما نیز خادم شرعیم
صورت اخیار گیر، یا اشرار
تو قلم می زنی و ما شمشیر
غِلظت از ما قضاوت از سرکار
تا نه فتوی دهند منبر و میز
دار کی می شود سر و سر دار
هر کجا پند و بند درماندند
نوبتِ دار می رسد ناچار
منبری را که گیر و دارش نیست
همه از دور و بر کنند فرار
باز منبر فرو نمی آمد
همچنان بر خر ستیزه سوار
عاقبت دار هم ز جا در رفت
رو به دَر تا که بشنود دیوار
گفت اگر منبر تو منبر بود
کار مردم نمی کشید به دار
🏴@m_sehati🏴
منبر از پشت شیشه ی مسجد
چشمش اُفتاد و دید چوبه ی دار
عصبی گشت و غیضی و غضبی
بانگ بر زد که ای خیانت کار
تو هم از اهل بیت ما بودی
سخت وحشی شدی و وحشت بار
نرده ی کعبه حرمتش کم بود؟
که شُدی دار شحنه، شرم بدار
ما سرو کارمان به صلح و صلاح
تو به جُرم و جنایتت سر و کار
دار، بعد از سلام و عرض ادب
وز گناه نکرده استغفار
گفت ما نیز خادم شرعیم
صورت اخیار گیر، یا اشرار
تو قلم می زنی و ما شمشیر
غِلظت از ما قضاوت از سرکار
تا نه فتوی دهند منبر و میز
دار کی می شود سر و سر دار
هر کجا پند و بند درماندند
نوبتِ دار می رسد ناچار
منبری را که گیر و دارش نیست
همه از دور و بر کنند فرار
باز منبر فرو نمی آمد
همچنان بر خر ستیزه سوار
عاقبت دار هم ز جا در رفت
رو به دَر تا که بشنود دیوار
گفت اگر منبر تو منبر بود
کار مردم نمی کشید به دار
🏴@m_sehati🏴
Forwarded from موسسه امام موسی صدر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹️به مناسبت سالگرد وفات آیتالله سیدرضا صدر
امروز ۱۲ آبان سیامین سالگرد وفات آیت الله سید رضا صدر، برادر بزرگتر امام موسی صدر، است.
سید رضا صدر، متولد ۱۳۰۰ شمسی است. او فقیه، عالم و استاد درس فلسفه و اخلاق بود. نوشتههای سید رضا صدر به قلم روان و شیوایش شناخته شده است.
وی تا آخرين روزهای حیاتش به پیگیری پروندهی امام موسی صدر پرداخت.
#سیدرضاصدر
🆔️ @imammoussasadr
امروز ۱۲ آبان سیامین سالگرد وفات آیت الله سید رضا صدر، برادر بزرگتر امام موسی صدر، است.
سید رضا صدر، متولد ۱۳۰۰ شمسی است. او فقیه، عالم و استاد درس فلسفه و اخلاق بود. نوشتههای سید رضا صدر به قلم روان و شیوایش شناخته شده است.
وی تا آخرين روزهای حیاتش به پیگیری پروندهی امام موسی صدر پرداخت.
#سیدرضاصدر
🆔️ @imammoussasadr
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
« تنها حکومتی که به سودِ مذهب است حکومتِ لائیک می باشد »
(ویراست دوم)
سخن فوق چهل و اندی سال پیش گفته شده و از سال 65 به بعد در کتابِ «در زندان ولایت فقیه» نشر یافته است. گوینده و نویسندۀ آن وصیِّ مرجعی که ضدّ ولایت فقیه نامدار شد- یعنی وصیِ آیت الله شریعتمداری- بوده است که مانندِ برادر کوچکش امام موسی صدر ایشان نیز از نوادرِ روزگار و هنوز هم ناشناخته و فراتر از فرهنگِ معاصرند.
البته چنان که از آثارِ آیت الله سید رضا صدر به وضوح پیداست منظورشان از مذهب در عبارتِ فوق، مذهبی است که در خدمت مردم باشد نه مزاحمِ ملّت و نه چماقِ دستِ دولت یا حکومت، خلاصه:
تنها حکومتی که به سودِ مردم –حتی مردمانِ مذهبی- است حکومتِ لائیک می باشد و « جمهوری اسلامی» به ضررِ همگان اعم از مذهبیان و غیر مذهبیان است. علتش ممکن است افزون بر پخشِ ویروسِ نفاق، در این نکته نهفته باشد که وقتی حکومت دینی شد نه فقط دروغ و دورویی که حتّی ظلمها و جنایتها نیز مقدّس و مشروع نمایانده میشود!
✅@m_sehati✅
(ویراست دوم)
سخن فوق چهل و اندی سال پیش گفته شده و از سال 65 به بعد در کتابِ «در زندان ولایت فقیه» نشر یافته است. گوینده و نویسندۀ آن وصیِّ مرجعی که ضدّ ولایت فقیه نامدار شد- یعنی وصیِ آیت الله شریعتمداری- بوده است که مانندِ برادر کوچکش امام موسی صدر ایشان نیز از نوادرِ روزگار و هنوز هم ناشناخته و فراتر از فرهنگِ معاصرند.
البته چنان که از آثارِ آیت الله سید رضا صدر به وضوح پیداست منظورشان از مذهب در عبارتِ فوق، مذهبی است که در خدمت مردم باشد نه مزاحمِ ملّت و نه چماقِ دستِ دولت یا حکومت، خلاصه:
تنها حکومتی که به سودِ مردم –حتی مردمانِ مذهبی- است حکومتِ لائیک می باشد و « جمهوری اسلامی» به ضررِ همگان اعم از مذهبیان و غیر مذهبیان است. علتش ممکن است افزون بر پخشِ ویروسِ نفاق، در این نکته نهفته باشد که وقتی حکومت دینی شد نه فقط دروغ و دورویی که حتّی ظلمها و جنایتها نیز مقدّس و مشروع نمایانده میشود!
✅@m_sehati✅
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
سید رضا صدر - در زندان ولایت فقیه.pdf
1.2 MB
کتابِ در زندان ولایت فقیه، نوشته آیت الله سید رضا صدر رضوان تعالی علیه . @m_sehat
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
في_سجن_ولاية_الفقيه_السيد_رضا_الصدر.pdf
869.8 KB
ترجمه ای از کتابِ « در زندانِ ولایتِ فقیه » به زبان عربی.
البته ما با مقدمۀ مترجم چندان موافق نیستیم به خصوص آنجا که از استاد دکتر مجتهد شبستری سخن می گوید. مترجم بسیار سنّتی می اندیشد که هرگز سنخیّتی با آیت الله شریعتمداریِ مصلح و مظلوم ندارد.
به هر حال از این که کتاب را به عربی بازگردانده بایسته است گفته شود: دست مریزاد.
@m_sehati✅
البته ما با مقدمۀ مترجم چندان موافق نیستیم به خصوص آنجا که از استاد دکتر مجتهد شبستری سخن می گوید. مترجم بسیار سنّتی می اندیشد که هرگز سنخیّتی با آیت الله شریعتمداریِ مصلح و مظلوم ندارد.
به هر حال از این که کتاب را به عربی بازگردانده بایسته است گفته شود: دست مریزاد.
@m_sehati✅
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
« اسلام که لباس ندارد»
( سخنی در مقوله ای به اصطلاح حجاب )
پیوسته می پرسند که نظر شما درباره پوششِ دختران و زنان چیست؟
در پاسخ گفته میشود: پوشش انسانها چه زن و چه مرد مقوله ای غیر دینی است. انسانها نسبت به زمانها و مکانهای مختلف می توانند لباسهای گوناگون و متفاوتی داشته باشند. پیش از اسلام و پس از اسلام همه ملل و اقوام به فراخور فرهنگ و آداب خویش نسبت به اوضاع و احوال خود پوششهایی داشته اند و دارند که چگونگیِ آن را حفظ تندرستی و امنیت و شأنِ هر شخصی تعیین می کند.
این که در قرآن جایی به زنان پیامبر یا دیگران سفارشی شده است ارشادی بیش نیست و نمی توان از آن حکمی در آورد و به اجبار آن را در همه امصار و اعصار جاری ساخت.
در این مقوله سخنِ حق همان است که حکیم و فقیه پارسا و آزاداندیش (یعنی آیت الله سید رضا صدر قدّس سرّه) برادر بزرگ امام موسی صدر در کتابش موسوم به « در زندان ولایت فقیه » نوشته است. جالب این که ایشان آن کتاب کم حجم اما پر معنا را در سال 1365 به دفاع از مرجعِ مظلوم و جاویدیاد آیت الله سید کاظم شریعتمداری(قدّس سرّه الشریف) نوشته اند:
« شنیدم جوانی را که گاه پیراهن آستین کوتاه پوشیده یا شلوار لی بر تن کرده دستگیر می کنند و یا تازیانه می زنند. چرا؟ اسلام که لباس ندارد. چنانکه شنیدم زنانی را که زلفشان از روسرى بیرون آمده جریمه میکنند، در حالى که در زمان حکومت محمد(ص) و على(ع) با هیچ زنى چنین نکردند.
چرا با لباس پوشیدنِ مردم کار دارند؟
چرا این نیروها را در اصلاحات به کار نمیبرند؟
چرا بدین وسیله اسلام را مبغوض میکنند؟ با آنکه پیشواى بزرگ اسلام فرموده: آنچه را که مردم از اسلام میپذیرند بگویید. با آنکه لباس خاصى در اسلام براى هیچ زن و مردى تعیین نشده است .»
ر.ک: سید رضا صدر، در زندان ولایت فقیه، آخر بند 6 ، به تصحیح محسن کدیور. ص41 .
@m_sehat
( سخنی در مقوله ای به اصطلاح حجاب )
پیوسته می پرسند که نظر شما درباره پوششِ دختران و زنان چیست؟
در پاسخ گفته میشود: پوشش انسانها چه زن و چه مرد مقوله ای غیر دینی است. انسانها نسبت به زمانها و مکانهای مختلف می توانند لباسهای گوناگون و متفاوتی داشته باشند. پیش از اسلام و پس از اسلام همه ملل و اقوام به فراخور فرهنگ و آداب خویش نسبت به اوضاع و احوال خود پوششهایی داشته اند و دارند که چگونگیِ آن را حفظ تندرستی و امنیت و شأنِ هر شخصی تعیین می کند.
این که در قرآن جایی به زنان پیامبر یا دیگران سفارشی شده است ارشادی بیش نیست و نمی توان از آن حکمی در آورد و به اجبار آن را در همه امصار و اعصار جاری ساخت.
در این مقوله سخنِ حق همان است که حکیم و فقیه پارسا و آزاداندیش (یعنی آیت الله سید رضا صدر قدّس سرّه) برادر بزرگ امام موسی صدر در کتابش موسوم به « در زندان ولایت فقیه » نوشته است. جالب این که ایشان آن کتاب کم حجم اما پر معنا را در سال 1365 به دفاع از مرجعِ مظلوم و جاویدیاد آیت الله سید کاظم شریعتمداری(قدّس سرّه الشریف) نوشته اند:
« شنیدم جوانی را که گاه پیراهن آستین کوتاه پوشیده یا شلوار لی بر تن کرده دستگیر می کنند و یا تازیانه می زنند. چرا؟ اسلام که لباس ندارد. چنانکه شنیدم زنانی را که زلفشان از روسرى بیرون آمده جریمه میکنند، در حالى که در زمان حکومت محمد(ص) و على(ع) با هیچ زنى چنین نکردند.
چرا با لباس پوشیدنِ مردم کار دارند؟
چرا این نیروها را در اصلاحات به کار نمیبرند؟
چرا بدین وسیله اسلام را مبغوض میکنند؟ با آنکه پیشواى بزرگ اسلام فرموده: آنچه را که مردم از اسلام میپذیرند بگویید. با آنکه لباس خاصى در اسلام براى هیچ زن و مردى تعیین نشده است .»
ر.ک: سید رضا صدر، در زندان ولایت فقیه، آخر بند 6 ، به تصحیح محسن کدیور. ص41 .
@m_sehat
Forwarded from راديوعصرجديد
🔴 پزشک کفش دوز
☑ دکتر محمدحسین مبین اهل تبریز بود، بنیانگذار آسایشگاه جذامیان تبریز.
زمانی که همه از جذامیان فرار میکردند، ایشان آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز را راهاندازی و بهصورت شبانهروزی در کنار آنها زندگی کرد.
☑ روزی از ایشان سوال شد: «چرا به شما عنوان پزشک کفشدوز دادهاند؟»
با خنده گفت: «خوب حتماً کفش میدوزم؛ به این جهت باید باشد.»
گویا ایشان مشکل تهیه کفش برای بیماران داشت. چون بیماران جذامی بهعلت معلولیتهایی که داشتند، نمیتوانستند از هر کفشی استفاده کنند. از طرفی بهعلت پیشرفت معلولیتها و تغییرات در انگشت پاها، کفشها باید پس از مدتی عوض میشدند.
استاد برای رفع این مشکل کفشدوزی یاد میگیرد و با همسرش خانم نشاط وثوقی که همراه ایشان در خدمت جذامیان بود، تصمیم میگیرند کارگاه کفشدوزی در آسایشگاه، راهاندازی کنند.
شبها این دو قالبهایی را که روز آماده کرده بودند، تبدیل به کفش میکردند.
👈 آن زمان ۵۵۰ بیمار جذامی در آسایشگاه باباباغی تبریز، خدمات میگرفتند.
روحشان شاد و یادشان گرامی.
🔺 مرکز تحقیقات بیماریهای نوپدید و بازپدید.
پینوشت: چقدر خوب بودند مردان و زنان نسل آن دوران. 🥺
☑ دکتر محمدحسین مبین اهل تبریز بود، بنیانگذار آسایشگاه جذامیان تبریز.
زمانی که همه از جذامیان فرار میکردند، ایشان آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز را راهاندازی و بهصورت شبانهروزی در کنار آنها زندگی کرد.
☑ روزی از ایشان سوال شد: «چرا به شما عنوان پزشک کفشدوز دادهاند؟»
با خنده گفت: «خوب حتماً کفش میدوزم؛ به این جهت باید باشد.»
گویا ایشان مشکل تهیه کفش برای بیماران داشت. چون بیماران جذامی بهعلت معلولیتهایی که داشتند، نمیتوانستند از هر کفشی استفاده کنند. از طرفی بهعلت پیشرفت معلولیتها و تغییرات در انگشت پاها، کفشها باید پس از مدتی عوض میشدند.
استاد برای رفع این مشکل کفشدوزی یاد میگیرد و با همسرش خانم نشاط وثوقی که همراه ایشان در خدمت جذامیان بود، تصمیم میگیرند کارگاه کفشدوزی در آسایشگاه، راهاندازی کنند.
شبها این دو قالبهایی را که روز آماده کرده بودند، تبدیل به کفش میکردند.
👈 آن زمان ۵۵۰ بیمار جذامی در آسایشگاه باباباغی تبریز، خدمات میگرفتند.
روحشان شاد و یادشان گرامی.
🔺 مرکز تحقیقات بیماریهای نوپدید و بازپدید.
پینوشت: چقدر خوب بودند مردان و زنان نسل آن دوران. 🥺
🔸 وجه تسمیۀ حضرت زینب سلامالله علیها
✍️ استاد محمدهادی یوسفی غروی:
اینکه مشهور شده «زینب» را «زینت پدر» و «زینة أب» معنا میکنند، و نیز اینکه گفته میشود پیامبر(ص) به پیشنهاد جبرئیل(ع) اسم حضرت را زینب گذاشت، اینها ریشه و سندی ندارد.
و پیش از حضرت زينب(س) نیز اين نام در بین عرب رایج بود؛ بعنوان نمونه زینب خواهر بزرگتر حضرت فاطمه(س)، زینب بنت جحش دختر عمه و همسر پیامبر(ص)، و نیز زینب دختر حمزه سید الشهداء(س). و بالاخره اینطور نبود که از مصادیق ﴿لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا﴾(۱) باشد.
زینب در اصل نام درختی [یا گلی] زیبا و خوش بو در بیابان بوده که عرب این نام را برای دختران برگزیده بود(۲). همچنانکه در میان غیرعرب نیز نامگذاری دختران بنام بعضی گلها و گیاهان معمول است.
🔹 زینب کبری
و اینکه برخی از توصیف حضرت زینب(س) به «زینب کبری» چنین برداشت میکنند که ایشان بزرگتر از خواهرش ام کلثوم بوده است اشتباه است زیرا در کتابهای تراجمِ صحابه -شرح حال و معرفی صحابۀ پیامبر(ص)- آمده است که زینب دومین دختر امیرالمؤمنین(ع) بوده است.
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
۱) ﴿يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا﴾(مريم ٧).
۲) اسم این درخت «زَنَب» نیز نقل شده. و اولین کسی که بسیط نبودن کلمۀ «زینب» را مطرح کرده و گفته مرکب است از «زین» و «أب» فیروزآبادی در کتابش "القاموس المحیط" است که در قرن هشتم و نهم میزیسته و این ادعا را بدون هیچ نقل و استناد و شاهد مثالی و صرفاً بعنوان یک احتمال مطرح کرده و پیش از او در جایی ذکر نشده.
- لغتنامۀ دهخدا: [زَ نَ] .. درختی است خوش منظر و خوشبوی، ومنه سُميت المرأةُ زينب، أو من الأزنب للسمين..، در ذخیرۀ خوارزمشاهی بمعنی پاکیزگی بشرۀ (پوست) مردم آمده: «اندر بیان کردن پاکیزگی و آراستگی ظاهر بشرۀ مردم که آن را "زینب" گویند».
- لسان العرب (ابن منظور) 1: 453، عن ابن الأَعرابي: الزَّيْنَبُ شجرٌ حَسَنُ المَنْظَر طَيِّبُ الرائحة، وبه سُمِّيت المرأَة.
- لغتنامۀ لاروس: الزَّيْنَبُ: نبات عشبيٌّ بَصَليٌّ معمّر من فصيلة النرجسيات، أزهاره جميلة بيضاء اللون فوّاحة العرف، وبه سُمِّيت المرأة.
🆔@YusufiGharawi
🌺@m_sehati🌺
✍️ استاد محمدهادی یوسفی غروی:
اینکه مشهور شده «زینب» را «زینت پدر» و «زینة أب» معنا میکنند، و نیز اینکه گفته میشود پیامبر(ص) به پیشنهاد جبرئیل(ع) اسم حضرت را زینب گذاشت، اینها ریشه و سندی ندارد.
و پیش از حضرت زينب(س) نیز اين نام در بین عرب رایج بود؛ بعنوان نمونه زینب خواهر بزرگتر حضرت فاطمه(س)، زینب بنت جحش دختر عمه و همسر پیامبر(ص)، و نیز زینب دختر حمزه سید الشهداء(س). و بالاخره اینطور نبود که از مصادیق ﴿لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا﴾(۱) باشد.
زینب در اصل نام درختی [یا گلی] زیبا و خوش بو در بیابان بوده که عرب این نام را برای دختران برگزیده بود(۲). همچنانکه در میان غیرعرب نیز نامگذاری دختران بنام بعضی گلها و گیاهان معمول است.
🔹 زینب کبری
و اینکه برخی از توصیف حضرت زینب(س) به «زینب کبری» چنین برداشت میکنند که ایشان بزرگتر از خواهرش ام کلثوم بوده است اشتباه است زیرا در کتابهای تراجمِ صحابه -شرح حال و معرفی صحابۀ پیامبر(ص)- آمده است که زینب دومین دختر امیرالمؤمنین(ع) بوده است.
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
۱) ﴿يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا﴾(مريم ٧).
۲) اسم این درخت «زَنَب» نیز نقل شده. و اولین کسی که بسیط نبودن کلمۀ «زینب» را مطرح کرده و گفته مرکب است از «زین» و «أب» فیروزآبادی در کتابش "القاموس المحیط" است که در قرن هشتم و نهم میزیسته و این ادعا را بدون هیچ نقل و استناد و شاهد مثالی و صرفاً بعنوان یک احتمال مطرح کرده و پیش از او در جایی ذکر نشده.
- لغتنامۀ دهخدا: [زَ نَ] .. درختی است خوش منظر و خوشبوی، ومنه سُميت المرأةُ زينب، أو من الأزنب للسمين..، در ذخیرۀ خوارزمشاهی بمعنی پاکیزگی بشرۀ (پوست) مردم آمده: «اندر بیان کردن پاکیزگی و آراستگی ظاهر بشرۀ مردم که آن را "زینب" گویند».
- لسان العرب (ابن منظور) 1: 453، عن ابن الأَعرابي: الزَّيْنَبُ شجرٌ حَسَنُ المَنْظَر طَيِّبُ الرائحة، وبه سُمِّيت المرأَة.
- لغتنامۀ لاروس: الزَّيْنَبُ: نبات عشبيٌّ بَصَليٌّ معمّر من فصيلة النرجسيات، أزهاره جميلة بيضاء اللون فوّاحة العرف، وبه سُمِّيت المرأة.
🆔@YusufiGharawi
🌺@m_sehati🌺
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
چرا آیت الله شریعتمدای نتوانست به پیکر علامه طباطبایی نماز بخواند؟
با این که پسر علامه مرحوم سید عبدالباقی اصرار داشت آیت الله شریعتمداری بر پیکرِ پدرش نماز بخواند حتی گفته بود اگر در بیرون امکان ندارد اجازه بدهید بیاییم در بیتتان نماز را بخوانید ولی آیت الله شریعتمداری پاسخ داده بود من نماز را می خوانم آن وقت بار دیگر دیگری را وادار می کنند نماز را دوباره بخوانند و این بدعت می شود و ... به هر حال در پاسخ به پرسش فوق گفته می شود:
زمانِ ارتحال علامه، آیت الله شریعتمداری هرگز در امن و امان نبود تا بنا به وصیتِ علامه بر پیکر ایشان نماز اقامه کند.
پیش از ارتحال علامه دست کم دو بار به بیت آیت الله شریعتمداری توسطِ لباس شخصیها و گروه فشار حمله شده بود که یکی منجر به شهادتِ نگهبان بیت- شهید رضایی- شد و دیگری شهادتِ یکی از منشی های بیت یعنی مرحوم شهید شیخ مرتضی محمودی را در پی داشت که پس از خروج از بیت مرجعیت در کوچهء یخچال قاضی به دست پسر یا براِدرزادهء میرزا علی مشکینی از پشت سر با شلیک گلوله کشته شد.....
حتی مشکینی اطلاعیه داد که قاتل پسر من نیست!
پس با این اوضاع و احوال آیت الله شریعتمدای نمی توانست به پیکر علامه نماز اقامه کند.
اصولاَ علامه طباطبایی هم مثل آیت الله شریعتمداری مخالفِ استبدادِ مذهبی و به عبارت ساده ضدِ ولایت فقیه بود. علامه هرگز حاضر نشد کلمه ای به حمایت از آیت اله خمینی بگوید یا بنویسد. او با اینها نبود که بر اینها بود. حالا پس از وفاتش نامِ او را در میانِ بی خبران به نفعِ خود اگر مصادره کردند ظلمِ مضاعف و ستمِ دیگری است. این انقلابیون گستاخی را به جایی رساندند که دامادِ بزرگِ علامه یعنی دکتر مناقبی را به خاطرِ همراهی با آیت الله شریعتمداری خلعِ لباس و محکوم! به اعدام کردند و به بند کشیدند که اینک سنگِ مزارش در کنارِ مزارِ آیت الله شریعتمداری واقع در مقبرۀ ابوحسین در عینِ سکوتِ سخت و سنگین سخنانِ بسیاری برای گوشهای شنوا دارد.
محمد صحتی سردرودی
25 آبان 1400
✅@m_sehati✅
با این که پسر علامه مرحوم سید عبدالباقی اصرار داشت آیت الله شریعتمداری بر پیکرِ پدرش نماز بخواند حتی گفته بود اگر در بیرون امکان ندارد اجازه بدهید بیاییم در بیتتان نماز را بخوانید ولی آیت الله شریعتمداری پاسخ داده بود من نماز را می خوانم آن وقت بار دیگر دیگری را وادار می کنند نماز را دوباره بخوانند و این بدعت می شود و ... به هر حال در پاسخ به پرسش فوق گفته می شود:
زمانِ ارتحال علامه، آیت الله شریعتمداری هرگز در امن و امان نبود تا بنا به وصیتِ علامه بر پیکر ایشان نماز اقامه کند.
پیش از ارتحال علامه دست کم دو بار به بیت آیت الله شریعتمداری توسطِ لباس شخصیها و گروه فشار حمله شده بود که یکی منجر به شهادتِ نگهبان بیت- شهید رضایی- شد و دیگری شهادتِ یکی از منشی های بیت یعنی مرحوم شهید شیخ مرتضی محمودی را در پی داشت که پس از خروج از بیت مرجعیت در کوچهء یخچال قاضی به دست پسر یا براِدرزادهء میرزا علی مشکینی از پشت سر با شلیک گلوله کشته شد.....
حتی مشکینی اطلاعیه داد که قاتل پسر من نیست!
پس با این اوضاع و احوال آیت الله شریعتمدای نمی توانست به پیکر علامه نماز اقامه کند.
اصولاَ علامه طباطبایی هم مثل آیت الله شریعتمداری مخالفِ استبدادِ مذهبی و به عبارت ساده ضدِ ولایت فقیه بود. علامه هرگز حاضر نشد کلمه ای به حمایت از آیت اله خمینی بگوید یا بنویسد. او با اینها نبود که بر اینها بود. حالا پس از وفاتش نامِ او را در میانِ بی خبران به نفعِ خود اگر مصادره کردند ظلمِ مضاعف و ستمِ دیگری است. این انقلابیون گستاخی را به جایی رساندند که دامادِ بزرگِ علامه یعنی دکتر مناقبی را به خاطرِ همراهی با آیت الله شریعتمداری خلعِ لباس و محکوم! به اعدام کردند و به بند کشیدند که اینک سنگِ مزارش در کنارِ مزارِ آیت الله شریعتمداری واقع در مقبرۀ ابوحسین در عینِ سکوتِ سخت و سنگین سخنانِ بسیاری برای گوشهای شنوا دارد.
محمد صحتی سردرودی
25 آبان 1400
✅@m_sehati✅
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مربوط به نوشتار اخیر👆
کلیپ کوتاهی از نماز بر پیکر علامه طباطبایی توسط آیت الله گلپایگانی.
در تصویر پیش و بیش از همه خلخالی معروف دیده می شود و نظامیان در لباس های رسمی و غیر رسمی!
با این وضعِ اسفناک چگونه آیت الله شریعتمداری می توانست طبق وصیت بر پیکر علامه نماز اقامه کند؟!
با پوزش عرض می شود کلیپ بی صداست.
✅@m_sehati✅
کلیپ کوتاهی از نماز بر پیکر علامه طباطبایی توسط آیت الله گلپایگانی.
در تصویر پیش و بیش از همه خلخالی معروف دیده می شود و نظامیان در لباس های رسمی و غیر رسمی!
با این وضعِ اسفناک چگونه آیت الله شریعتمداری می توانست طبق وصیت بر پیکر علامه نماز اقامه کند؟!
با پوزش عرض می شود کلیپ بی صداست.
✅@m_sehati✅
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
سنگمزارِ دکتر مناقبی دامادِ علامه طباطبایی در مرقدِ مرجعِ مظلوم آیت الله شریعتمداری / ابوحسین.
✅@m_sehati✅
✅@m_sehati✅
Forwarded from تشنهی اندیشه / صحتی سردرودی
لطف دختر
من نمی گویم که زهرا دختر پیغمبر است
امتداد مصطفی هم با همین تک دختر است
« بی ملاحت آن پدر کو را نباشد دختری» (1)
این مَثل در آن « انَا اَملَح » به معنا مُستر است
مصطفی هم از نشاط فاطمه بشّاش بود
در تبسّمهای احمد ، لطف دختر مضمر است
با سکوت سبز و لبخند ملیحش می سرود :
دختری دارم که از صدها پسر هم برتر است
من نمی گویم که زهرا با علی همخانه بود
یا که شیر بیشه ی اندیشه او را شوهر است ،
حرف دیگر دارم از دل می سرایم نغمه ای ،
سوز سازی در سرم با خون دل خنیاگر است:
صد نگو ، گر صد هزاران فضل باشد با علی
فاطمه یک فضل دیگر دارد : او یک مادر است
مادری را مثل و مانندی نباشد جز خدا
این خدای خاکی و کوچکنما هم مهتر است
آسمانی یازده خورشید از او سر می زند
مهر را رنگین کمال عصمتش پیغمبر است
فاطمه فرزانه ، فرزندِ بهارِ عقل بود
سالک اندیشه را هر کلمه از او رهبر است
سطرسطر خطبه اش فصل الخطاب گفت و گو
هر سخن از انتقادش خصم را رسواگر است
از فدک تا فاطمه ، از فرش تا عرش است فرق
باغبازیها کجا سیمرغ را بال و پر است ؟!
هرچه در وصفش بگویم باز کمتر گفته ام
هر چهار دفتر به مدحش گفت و گویی کمتر است
آیت تطهیر و « کرّمنا بنی آدم » ببین
سوره ای از بیکران قرآنِ فضلش کوثر است
تا شنیدم کربلا را با دو زینب زمزمه
تازه فهمیدم که آری اصل کوثر ، دختر است
تا قلم قد می کشد از قدر کوثر گفته اند
تا سخن سر می زند در وصف دختر ، دفتر است
تا غزل را حافظی باشد ، سخن را صائبی
زن به زیبایی مثل ، هر دختری هم دلبر است
وحی و الهامی که بر آیینه اشراق آورد ،
سهم احساس برین در جنس زن افزونتر است
مرد مردان هم که باشی باز محتاج زنی
با وجود فاطمه ، کامل ، کمال حیدر است
در ستایش صد سخن سر می رسد در وصف او
مرتضی را گوش کن این عرصه را هم صفدر است
گفت خود را تا نپنداری که جسم کوچکی ،
آدمیت عالمی دارد که از عالم بر است
در ستیغ این سخن مولا به زهرا چشم داشت
مشرق اشراق را زهرا « جهانِ اکبر » است (2)
قدر زهرا می شود روشن به روز رستخیز
فاطمه در فصل فردا محشر اندر محشر است
شب سحر شد حرف آخر را بگویم والسلام :
فاطمه خود عالمی دارد ، جهانی دیگر است
محمد صحتی سردرودی / 21 / 3 / 86 / قم.
1 . ترجمه گونه ای از ضرب المثلی به زبان ترکی که گوید:
« قیزسیز بابا : دوزسوز بابا » یعنی پدر بی دختر، پدر بی نمکی است .
2 . اقتباسی از سخنی سبز و منسوب به مولا علی علیه السلام : « اَ تزعم انّک جرم صغیرُ / وَ فیک انطوَی العالَم ُالاکبرُ( آیا تو –انسان- می پنداری جرم کوچکی و حال آن که جهانِ بزرگتر در وجودت پیچیده و نهفته است؟).
@m_sehati
من نمی گویم که زهرا دختر پیغمبر است
امتداد مصطفی هم با همین تک دختر است
« بی ملاحت آن پدر کو را نباشد دختری» (1)
این مَثل در آن « انَا اَملَح » به معنا مُستر است
مصطفی هم از نشاط فاطمه بشّاش بود
در تبسّمهای احمد ، لطف دختر مضمر است
با سکوت سبز و لبخند ملیحش می سرود :
دختری دارم که از صدها پسر هم برتر است
من نمی گویم که زهرا با علی همخانه بود
یا که شیر بیشه ی اندیشه او را شوهر است ،
حرف دیگر دارم از دل می سرایم نغمه ای ،
سوز سازی در سرم با خون دل خنیاگر است:
صد نگو ، گر صد هزاران فضل باشد با علی
فاطمه یک فضل دیگر دارد : او یک مادر است
مادری را مثل و مانندی نباشد جز خدا
این خدای خاکی و کوچکنما هم مهتر است
آسمانی یازده خورشید از او سر می زند
مهر را رنگین کمال عصمتش پیغمبر است
فاطمه فرزانه ، فرزندِ بهارِ عقل بود
سالک اندیشه را هر کلمه از او رهبر است
سطرسطر خطبه اش فصل الخطاب گفت و گو
هر سخن از انتقادش خصم را رسواگر است
از فدک تا فاطمه ، از فرش تا عرش است فرق
باغبازیها کجا سیمرغ را بال و پر است ؟!
هرچه در وصفش بگویم باز کمتر گفته ام
هر چهار دفتر به مدحش گفت و گویی کمتر است
آیت تطهیر و « کرّمنا بنی آدم » ببین
سوره ای از بیکران قرآنِ فضلش کوثر است
تا شنیدم کربلا را با دو زینب زمزمه
تازه فهمیدم که آری اصل کوثر ، دختر است
تا قلم قد می کشد از قدر کوثر گفته اند
تا سخن سر می زند در وصف دختر ، دفتر است
تا غزل را حافظی باشد ، سخن را صائبی
زن به زیبایی مثل ، هر دختری هم دلبر است
وحی و الهامی که بر آیینه اشراق آورد ،
سهم احساس برین در جنس زن افزونتر است
مرد مردان هم که باشی باز محتاج زنی
با وجود فاطمه ، کامل ، کمال حیدر است
در ستایش صد سخن سر می رسد در وصف او
مرتضی را گوش کن این عرصه را هم صفدر است
گفت خود را تا نپنداری که جسم کوچکی ،
آدمیت عالمی دارد که از عالم بر است
در ستیغ این سخن مولا به زهرا چشم داشت
مشرق اشراق را زهرا « جهانِ اکبر » است (2)
قدر زهرا می شود روشن به روز رستخیز
فاطمه در فصل فردا محشر اندر محشر است
شب سحر شد حرف آخر را بگویم والسلام :
فاطمه خود عالمی دارد ، جهانی دیگر است
محمد صحتی سردرودی / 21 / 3 / 86 / قم.
1 . ترجمه گونه ای از ضرب المثلی به زبان ترکی که گوید:
« قیزسیز بابا : دوزسوز بابا » یعنی پدر بی دختر، پدر بی نمکی است .
2 . اقتباسی از سخنی سبز و منسوب به مولا علی علیه السلام : « اَ تزعم انّک جرم صغیرُ / وَ فیک انطوَی العالَم ُالاکبرُ( آیا تو –انسان- می پنداری جرم کوچکی و حال آن که جهانِ بزرگتر در وجودت پیچیده و نهفته است؟).
@m_sehati
🔸ممیزی کتاب: مهمترین مانع «وفاق» در حوزهی فرهنگ🔸
✍️ محسنحسام مظاهری
صفحهآرایی کتاب جدیدم تمام شده. مجموعه مقالات و تأملاتم است دربارهی نسبت مناسک با سیاست هویت و دین عامه؛ مباحثی که تصور میکنم اگر منتشر شود، مورد توجه علاقهمندان این حوزه خواهد بود و زمینهای برای گفتگوهای تازه ایجاد خواهد کرد. اما دستم به نمونهخوانی کتاب نمیرود.
چراکه کتاب قبلیام (تورم مناسک) ـ که پشتوانهی این کتاب است و برای تألیفش سه سال وقت صرف کردم و زحمت فراوانی کشیدم ـ از اسفند سال گذشته تا امروز کماکان پشت دیوار ممیزی ارشاد گیر افتاده و بلاتکلیف است. تماسها و پیگیریهای مکررم از کانالهای مختلف بیفایده بوده و مسئولان اداره کتاب، با رفتار آزاردهنده و غیرمسئولانهی همیشگی خود، حاضر به پاسخگویی نیستند.
خبر دارم که در بین اهالی قلم و نشر، بسیاری دیگر نیز وضعیت مشابهی دارند.
یکی دو روز تا پایان اولین هفتهی کتاب در دولت جدید باقی مانده است. کاش متولیان وزارت فرهنگ بهجای دیدارها و برنامههای نمایشی در این هفته برای وضعیت فاجعهبار و آسیبزنندهی ممیزی و سانسور تدبیری میاندیشیدند. این بهترین هدیهای بود/هست که دولت نوپا میتوانست/میتواند به بدنهی خسته و دلسرد اهالی قلم و نشر کتاب اهدا کند و امیدی بیافریند.
من از دولت نخست احمدینژاد تا امروز، هم بهعنوان نویسنده و هم ناشر، با وزارت فرهنگ و ممیزی سروکار داشتهام و میتوانم شهادت دهم که مدیریت حوزهی کتاب و مشخصاً ممیزی، در دولت قبل به سیاهترین و مبتذلترین سطح خود رسیده بود. نادانی و تنگنظری و برخوردهای سلیقهای و بیضابطه، در کنار رویههای غیرشفاف و عدم پاسخگویی سبب نارضایتی و خشم بسیاری از نویسندگان و مترجمان و ناشران از طیفهای فکری مختلف شده که فریاد اعتراضشان به جایی نرسید.
امید داشتیم که با استقرار دولت جدید گشایشی حاصل شود. اما عجبا است که بهرغم مطالبه و انتظار گستردهی فعالان حوزهی کتاب، تا امروز کوچکترین تغییری در بدنهی بیکفایت ادارهی کتاب داده نشده و کماکان شاهد استمرار همان رویهها و سیاستهای مخرب دولت قبل و سیطرهی همان تفکر هستیم.
به گمان من، مصداق روشن شعار «وفاق» که مورد تأکید رییسجمهور است، در حوزهی کتاب، ایجاد تحول بنیادین در سیاستها و ساختار و رویههای ممیزی کتاب است و باید دید در بدنهی مدیریتی جدید وزارت فرهنگ اراده و همت و جسارت ایجاد چنین وفاقی هست یا خیر.
@mohsenhesammazaheri
✍️ محسنحسام مظاهری
صفحهآرایی کتاب جدیدم تمام شده. مجموعه مقالات و تأملاتم است دربارهی نسبت مناسک با سیاست هویت و دین عامه؛ مباحثی که تصور میکنم اگر منتشر شود، مورد توجه علاقهمندان این حوزه خواهد بود و زمینهای برای گفتگوهای تازه ایجاد خواهد کرد. اما دستم به نمونهخوانی کتاب نمیرود.
چراکه کتاب قبلیام (تورم مناسک) ـ که پشتوانهی این کتاب است و برای تألیفش سه سال وقت صرف کردم و زحمت فراوانی کشیدم ـ از اسفند سال گذشته تا امروز کماکان پشت دیوار ممیزی ارشاد گیر افتاده و بلاتکلیف است. تماسها و پیگیریهای مکررم از کانالهای مختلف بیفایده بوده و مسئولان اداره کتاب، با رفتار آزاردهنده و غیرمسئولانهی همیشگی خود، حاضر به پاسخگویی نیستند.
خبر دارم که در بین اهالی قلم و نشر، بسیاری دیگر نیز وضعیت مشابهی دارند.
یکی دو روز تا پایان اولین هفتهی کتاب در دولت جدید باقی مانده است. کاش متولیان وزارت فرهنگ بهجای دیدارها و برنامههای نمایشی در این هفته برای وضعیت فاجعهبار و آسیبزنندهی ممیزی و سانسور تدبیری میاندیشیدند. این بهترین هدیهای بود/هست که دولت نوپا میتوانست/میتواند به بدنهی خسته و دلسرد اهالی قلم و نشر کتاب اهدا کند و امیدی بیافریند.
من از دولت نخست احمدینژاد تا امروز، هم بهعنوان نویسنده و هم ناشر، با وزارت فرهنگ و ممیزی سروکار داشتهام و میتوانم شهادت دهم که مدیریت حوزهی کتاب و مشخصاً ممیزی، در دولت قبل به سیاهترین و مبتذلترین سطح خود رسیده بود. نادانی و تنگنظری و برخوردهای سلیقهای و بیضابطه، در کنار رویههای غیرشفاف و عدم پاسخگویی سبب نارضایتی و خشم بسیاری از نویسندگان و مترجمان و ناشران از طیفهای فکری مختلف شده که فریاد اعتراضشان به جایی نرسید.
امید داشتیم که با استقرار دولت جدید گشایشی حاصل شود. اما عجبا است که بهرغم مطالبه و انتظار گستردهی فعالان حوزهی کتاب، تا امروز کوچکترین تغییری در بدنهی بیکفایت ادارهی کتاب داده نشده و کماکان شاهد استمرار همان رویهها و سیاستهای مخرب دولت قبل و سیطرهی همان تفکر هستیم.
به گمان من، مصداق روشن شعار «وفاق» که مورد تأکید رییسجمهور است، در حوزهی کتاب، ایجاد تحول بنیادین در سیاستها و ساختار و رویههای ممیزی کتاب است و باید دید در بدنهی مدیریتی جدید وزارت فرهنگ اراده و همت و جسارت ایجاد چنین وفاقی هست یا خیر.
@mohsenhesammazaheri