Telegram Web Link
هرچه دارم همه از دولتِ استادِ دل است
کرَمش را کلَمه هر چه کتابی خجل است

شب هفتم ماه رمضان یادآور ِ رفتن ملجأ المحققین آیت الحق آقاسید عبدالعزیز طباطبایی یزدی است
خدای اندیشه افکار و آثارش را همچنان پایا و پویا نگه داراد.

محمد صحتی سردرودی

@m_sehati
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چه قدر فراموش می کنیم آنان را که نباید از خاطر برد!

🌹@m_sehati🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از منظومۀ مناجات
(بخش ششم با ویراست جدید)

یارا لبکی که خنده‌ها پا گیرد
هر نی‌لبکی نوایِ «یارا» گیرد

یارا قدحی خشکه مقدّس‌ها را
عریانیِ بی‌ریا ملبّس‌ها را

یارا نظری چشمِ معمّم‌ها را
باشد که ببینند مصمّم‌ها را

یارا قدحی که خصم هم خویش شود
نه ریب و ریا، نه ریش و دل‌ریش شود

یارا قدحی که مست و بی‌خویش زنیم
نه زخم زبان، نه ناله با نیش زنیم

یارا قدحی که قیل و قالی نشود
هرگز حرمی زِ حال، خالی نشود

یارا حرمی که حرمتش باید داشت
نه قصر که با طلای سرخش افراشت

یارا حرمی که بوریا باشد و بس
دل را حرمی که بی‌ریا باشد و بس

یارا حرمی که ساده چون خاک شود
از هر چه تظاهر و ریا پاک شود

یارا حرمی که خانۀ خلق بُوَد
نه از سر اسراف، زر و برق بود

یارا حرمی که درخور خیر شود
نه درد به درد و رونقِ دیر شود

یارا حرمی که نخل انصافش بار
نه رونق تزویر و نه اسرافش بار

یارا حرمی که سر پناهی باشد
نه بتکده و نه سدّ راهی باشد

یارا حرمی که هر رگِ یأس بُرد
نه این‌که به دردِ دزد و مزدور خورد

نه این‌که عوایدش به سیّاس رسد،
محروم ببیند و به وسواس رسد

یارا حرمی که عشق را عرش شود
نه این‌که زِ خون فقرا فرش شود

یارا کُمکی که کم¬کَمَک با کرمت
هر کلبۀ درویش شود خود حرمت

یارا نمکی که نم نمک جور شویم
نه لال و نه کر، نه کفر و نه کور شویم...

م. صحتی‌سردرودی


🌹@m_sehati🌹
💢 جایزه صلح بین المللی امام حسن بن علی(ع)

🔹 این جایزه از سال 2015 هر سال توسط مجمع صلح ابوظبی به عنوان ادای احترام به ابتکارات عملی برای ترویج صلح و همزیستی اعطا می‌شود.

🔻 ما شیعه‌ایم؟ ⁉️
🔻 ما پیرو امام حسن(ع) هستیم⁉️

📚 https://www.wam.ae/fa/article/hszrfstz-رئیس-جمهور-اندونزی-برنده-جایزه-صلح-ابوظبی


🆔 https://www.tg-me.com/s_m_narimani

🌹@m_sehati🌹

www.wam.ae
رئیس جمهور اندونزی برنده جایزه صلح ابوظبی شد
ابوظبی، 3 نوامبر 2022 (وام) -- جوکو ویدودو، رئیس جمهور اندونزی روز چهارشنبه برنده جایزه صلح بین المللی امام حسن بن علی در سال 2022 شد که توسط مجمع صلح ابوظبی تحت حمایت حضرت شیخ عبدالله بن زاید آل نهیا
مناجات
سلیم موذن زاده اردبیلی
دستگاه: شور

خیز، اى بنده محروم و گنهكار بیا
یك شب اى خفته غفلت زده بیدار بیا
حبیب الله چایچیان
@m_sehati
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کانال صدای بهشت استاد عبدالباسط
@AbdulbasetQuran
🎙 اذان با صدای 9 قاری مشهور نسل طلایی کشور مصر که جایی به گوش نرسید !

🔹 عبدالباسط عبدالصمد
🔹 مصطفی اسماعیل
🔹 محمد صدیق منشاوی
🔹 سید محمد نقشبندی
🔹 محمود خلیل الحصری
🔹 کامل یوسف بهتیمی
🔹 محمود علی البناء
🔹 محمود طبلاوی
🔹 ابوالعینین شعیشع

و خاتمه اذان « لا اله الا الله » با صدای ملکوتی عبدالباسط

💚 این اذان به احترام اهل س‍.نت و برای اولین بار با چنین میکسی در این کانال ، تقدیم حضورتون شد .

🆔 @AbdulbasetQuran
از منظومۀ مناجات بخش هفتم
(خلاصه با ویرایش تازه)

یارا قدحی به صافیِ نورت ده
با جمله، به جمله، جمله هر جورت ده

یارا کمکی که کبرها شرک شده
دل‌ها به نجاستِ ریا چرک شده

یارا قدحی که از منیّت برهیم
«هو حق» که زدیم از اَنَانیّت برهیم

یارا قدحی تا نه نفاقی باشد
نه کبر و غرور و اختناقی باشد

یارا قدحی به‌پای پویایی نِه
بر دیده نگاهِ مهرجویایی نِه

یارا قدمی که با غزل برخیزد
بی قول و قرار «چوخ گؤزل» برخیزد

یارا سخنی که از سرِ جان گوییم
هرچند که شد به عشق و عرفان گوییم

یارا سخنی به سبزیِ سبحانک
نه باور پوچ و ظاهری برهانک

یارا غزلی به غربتِ انسانت
آن سان‌که خودت پسندیَت آن‌سانت

یارا غزلی، نه ظاهری قرآنی
بلکه نگهی که حاصلش حیرانی

یارا غزلی به غربتِ قرآنت
رقصی، نه ریا، تو را به الرّحمانت

یارا قلمی به قوّتِ المیزان
تا با غزلی به مستیِ شبخیزان،

جان را که به هر جمله به سر جام کشد
دین را به دلی که دُردی¬آشام چشد

تا هرچه پَرستِشَت به مستی باشد
نه از سرِ ترس و بندوبستی باشد

یارا نظری به نوعِ نواندیشان
نه نسلِ تسلسل و نه دوراندیشان

یارا غزلی به هر دلِ لال شده
چل ساله تمامِ چامه¬ها کال شده

یارا شرفی به قاری قرآن‌ها
عرفان و عمل به جاری ایمان‌ها

یارا سخنی به سبزیِ حافظ ده
نه آل قلم، نه جَدّشان جاحظ ده...

م. صحتی‌سردرودی


🌹@m_sehati🌹
رسد به مرتبه‌ای خواجه رتبۀ توحید/ که عین شرک بُوَد لاله الا الله

فرازی چند از خطبه‌ی نخستِ نهج‌البلاغه در خداشناسی و بت‌شکنی:
«سپاس خدايي را كه سخنوران در ستايشش فرومانند(1) و شمارشگران نعمت‌هايش را شمردن نتوانند(2) و تلاشگران از گزاردن حقّش ناتوان‌اند.(3) خدايي كه بلنداي همّت‌ها و ژرفکاوی غوّاصان چابک پا به او نرسد.(4) وصفش حدّ و حدود نتابد، و به تعريف نيايد؛ و درزمانی نگنجد و هرچه گويي سر نيايد.(5) آفريدگان را باقدرتش بیافرید و بادها را با رحمتش بپراكنيد و جنبش زمينش را با صخره‌سنگها مهار ساخت.(6)
اوّل و اساس دين، شناختن او، نتیجه شناختنش باور داشتن او و حاصل باورداشتنش يگانه دانستن اوست(7) و نهايتِ يگانه دانستنش به اخلاص او رسيدن، و كمالِ اخلاص، نفي صفات از او كردن است(8) چراکه هر صفتي خود گواهي كه غير از موصوف ، و هر موصوفي خود گواه كه غير از صفت است.(9) به‌این‌ترتیب هر كس خداي پاك را به صفتي وصف كند با آن صفت همراهش ساخته و هر كه همراهش سازد، دوگانه‌اش انگاشته(10) و هر كه دوتايش انگارد، جزء جزءش پنداشته و هر كه جزء جزءش پندارد، او را نشناخته است.(11)».
اشارات: جا دارد در شرح سخنان فوق گفته شود: هزار نکته‌ی باریک‌تر زِ مو اینجاست. حال به برخی که امروز به کار آید اشارتی می‌رود:
1 . با این مهم که توحید، مفهومِ مخالفش،فرار و گریز از بت‌های گوناگون است و مردم گرفتارِ بت‌های بسیاری هستند که از بت‌های سنگی و ساکت، بسی بدترند، چنان‌که هرلحظه دل و دین و دنیای ما را از هم فرومی‌پاشند انواع و اقسامِ ستم‌ها را هم مرتکب می‌شوند و با وارونه خوانیِ خداشناسی هرچه جور و جفا می‌خواهند می‌کنند و با استبدادِ مذهبی هرچه می‌توانند زور می‌گویند و این‌همه را با پُررویی تمام به دینِ خدا هم می‌بندند بس نیست که تازه توقعِ تشکر از محرومانی که به بندشان کشیده‌اند نیز دارند پس بیش و پیش از هر سخنی بایسته است بگوییم:
کور خواندید که خود را خلیفه‌ی خدا و حکومتِ سراسر سیاهتان را خلافت یا ادامه‌ی دیانت پنداشتید زیرا انسان هرگاه خدا را به یاد آورد شما که عددی نیستید حتی عالم و آدم را چنان خوار و خفیف ؛ هیچ و پوچ می‌بیند که از نیست هم نیست ترند و هر چه هم اداواطوار درآورند قدرتشان پوشالی و طمطراقشان توخالی است.
2 . وقتی می‌گوییم: « لااله‌الاالله » یعنی جز خدا کس نمی‌تواند ما را به ستایش – چه رسد به پرستشِ خویش – فراخواند تا از ما توقعِ ترس از رزمایش‌های مسخره و مزخرفش داشته باشد.
3 . وقتی می‌گوییم:« لاحول و لا قوّة الّا بالله » یعنی هرگز کسی نمی‌تواند با به رخ کشیدنِ قدرتِ خیالیِ خویش به ما زور گوید.
4 . وقتی گوییم:«هو الاول والآخر والظاهر والباطن/خداست که اول و آخر و باطن و ظاهر است» یعنی دیگران هرچند خود را به او ببندد کاره‌ای نیستند که نیستند. گویی این سالوسان حتی سطری از نهج‌البلاغه هم نخوانده‌اند:
« نهايتِ يگانه دانستنش به اخلاص او رسيدن، و كمالِ اخلاص، نفي صفات از او كردن است(8) زیرا هر صفتي خود گواهي كه غير از موصوف ، و هر موصوفي خود گواه كه غير از صفت است.(9)».
رسد به مرتبه‌ای خواجه رتبه توحید
که عین شرک بُوَد لااله‌الاالله.
5 . وقتی می‌گوییم:« انّا لله و انّا الیه راجعون/ همه برای خدا و به‌سوی او بازمی‌گردیم » یعنی حاکمان هرچه هم خود را قدرتمند نمایند از آغاز تا سرانجامِ زندگیِ ما جایی ندارند تا درخور اعتنایی باشند.
6 . خلاصه وقتی به شکوهِ خدا خیره می‌شویم هر حکومت و قدرتی را هرچند هم خود را حق‌به‌جانب نمایند باطل و عاطلی بیش نمی‌بینیم که چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد.
7 . چکیده‌ی کلام این‌که جز خدای بی‌نظیر و بی نائب ، حاکمان همه هیچ و پوچ‌اند، دیروزود دارد اما سوخت‌وسوز ندارد که در یک‌چشم به هم زدنی از تخت به زیر کشیده و با عار و عور گوربه‌گور می‌شوند.
8 . وقتی می‌گوییم:« کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال‌والاکرام/ هر که در دنیاست مردنی و فقط پروردگارت با جمال و زیبایی بی‌نهایتش ماندنی است زیرا که او دارای جلالت و کرامت هست» نتیجه می‌گیریم که نباید مسحور یا مجذوبِ جنجال و چنگال حکومت یا دولتی شد زیرا پیشِ خدای پاک و یکتا، هیچ‌کس پشیزی ارزش ندارد؛ مگر پارسایی که به انسان‌ها سودمند باشد و ضرری نرساند.
9 . نیز نتیجه می‌گیریم جز حضرت حق که آفریننده‌ی آزادی و حریت؛ خواستارِ انصاف و عدالت است اهل دنیا چون بشرند همه به شرند و بالاخره خاک‌به‌سرند.
محمد صحتی‌سردرودی

🌹@m_sehati🌹
ناله‌ی مولا امیرالمؤمنین(ع)



مسجد نمودی نیک از عرش برین است
مسجد تجلّی گاه رب‌العالمین است

در آستین آسمان گر آفتابی ست
هر مسجدی خورشید تابان در زمین است

مسجد حریم عاشق و معشوق باشد
مأوای محبوب است و بیت العاشقین است

در مدح مسجد مثنوی‌ها می‌توان گفت
تنها یکی معراج ختم المرسلین است

پیغمبر پاکی، رسول راستی گفت:
مسجد، خدا را خانه در روی زمین است

صاحب دلان با صد زبان گفتند و گویند:
مسجد، دیار دل، منار نشر دین است

ای آن‌که دنبال دیار دوست هستی
رو محرم مسجد بشو، مقصد همین است

در سیر سبز زندگی منزل‌به‌منزل
هر جا روی مسجد، محلِّ بهترین است

محکم‌تر از مسجد، حصاری نیست جان را
هر مسجدی در جای خود حصن حصین است

تا تشنه‌ای دلداده در دشت طلب هست
هر مسجدی مصداقی از حبل‌المتین است

البتّه میدان جهاد اکبر اینجاست
محراب مسجد، خودشکاران را کمین است

در سنگر سجّاده با شمشیر اخلاص
خصمی که باید کشت این نفس لعین است

هرلحظه باید خیبر خود را شکستن
اصلی که در معنای محراب است این است

با تیر تکبیر و تشهّد می‌توان کشت
چشم چراغی را که شرک است و دوبین است

در وصف مسجد، عابدی شعری طلب کرد
گفتم حریمِ حضرتِ حقُّ المبین است

خلوتگه یار است و میقات ملاقات
دلدادگان را حجله‌ای بس دل‌نشین است

از مسجد آمد هم زِ مسجد رفت مولا
مسجد شهادتگاه مولی المتّقین است

تا بود مسجد بود علی را خانه عشق
یعنی که مسجد خانه‌ی یعسوب دین است

در خانه‌ی حق رستم از هر آن‌که جز اوست
این ناله مولا امیرالمؤمنین است

تا ناله «فُزْتُ وَرَبِّ الکعبه» سر داد
معلوم شد هنگامه‌ای بس سهمگین است.

محمّد صحّتی سردرودی

🌹@m_sehati🌹
چاه و قصّه‌ی آه

هشدار که راه آشتی ، راه علیست
ای‌وای که خشم ، خصم جانکاه علیست

مسلم به کسی بگو که مصلح باشد
جنگ است که چاه و قصّه‌ی آه علیست

محمد صحّتی سردرودی


🌹@m_sehati🌹
از منظومۀ مناجات، بخش هشتم
(با تلخیص و ویراست تازه)

یارا قلمی که از صمیمِ دل‌وجان
حرفی بنویسد که شود شاد جهان

یارا قلمی به نم نمِ اندیشه
نه خیلِ کتابِ بی‌سر و بی‌ریشه

یارا قلمی که درخور سوگند است
نه آنچه بپرسند که سطری چند است؟!

یارا قلمی به قامتِ آزادی
هر واژه از آن روایتی از رادی

یارا قلمی که قدحِ تزویر کند
نه مدح ستمگر و نه شمشیر کند

یارا قلمی که با درایت باشد
نه صرفِ روایت از روایت باشد

یارا قلمی که عشق مشقش باشد
نه ناله و عار و نار نقشش باشد

یارا قلمی که حرفِ ربطش حُبّ است
حتی به خطا و خطّ، خبطش حُبّ است

جانا سخنی که طرحِ نو اندازد
نه خویش بسانسورَد نه خود را بازد

جانا سخنی که از دل‌وجان خیزد
نه از سرِ خویش و خشم و توفان خیزد

جانا به جمالت که جمالی جوییم
یارا به کتابت که کمالی گوییم

جانا به جلالت که بسی فرسودیم
هی حاشیه بر حاشیه‌ها افزودیم

از ملّت و متن زندگی دور شدیم
از فرطِ کهن¬نوشتِگی کور شدیم...

م. صحتی‌سردرودی


🌹@m_sehati🌹
2025/07/13 16:44:34
Back to Top
HTML Embed Code: