نمیخوام بهت بگم فقط آدمای تحصیل کرده و محقق می تونن چیزای باارزشی به دنیای ما اضافه کنن. اصلا اینجوری نیس ولی معتقدم که آدمای تحصیلکرده و محقق ، اگه هوش و خلاقیت داشته باشن (که متاسفانه بیشترِشون ندارن) احتمالا آثارِ بینهایت باارزشی از خودشون به جا میذارن تا اونایی که هوش و خلاقیتِ نصفه نیمه دارن. اونا معمولا نظرشونو روشنتر بیان میکنن و معمولا هم مشتاقن که پی افکارشونو تا آخر بگیرن و از همه مهمتر در اکثر موارد از متفکرای غیرمحقق و تحصیل نکرده متواضع ترن ...
#جی_دی_سلینجر
کتاب: ناتور دشت
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
#جی_دی_سلینجر
کتاب: ناتور دشت
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍87👎1
#حکایت
ابوالحسن خرقانی میگوید: جواب دو نفر مرا سخت تکان داد ، اول؛ مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!
او گفت: ای شیخ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد ...
دوم؛ مستی دیدم که افتان و خیزان در جادهاى گل آلود میرفت. به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت : من بلغزم باکی نیست ، بهوش باش تو نلغزی ای شیخ ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید ...
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
ابوالحسن خرقانی میگوید: جواب دو نفر مرا سخت تکان داد ، اول؛ مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!
او گفت: ای شیخ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد ...
دوم؛ مستی دیدم که افتان و خیزان در جادهاى گل آلود میرفت. به او گفتم : قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت : من بلغزم باکی نیست ، بهوش باش تو نلغزی ای شیخ ! که جماعتی از پی تو خواهند لغزید ...
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍297👎1
Forwarded from نگاهی دیگر Re-View (Behrooz Ghorbanian)
قبل از اینکه به سانسور در دوران رنسانس و روشنگری بپردازیم باید چند نکتۀ کوتاه و مهم را یادآوری کنیم.
همانطور که در پست های پیشین در این کانال اشاره شد، در دنیای باستان، ماهیت کنترل هنر و انگیزۀ سانسور، بیشتر اخلاقی و سیاسی بود. و شکل و عملکرد سانسور بیشتر نقد فلسفی بود تا فشار و اعمال قانونی. اگر چه چندی از نویسندگان یا نمایش نامه نویسان کهن مانند آریستوفانس مورد سرزنش یا محاکمه قرار گرفتند، ولی در آن دوره به طور کلی بسیاری از داستان ها و تاتر نوشته ها از طریق طنز و کنایه ها توانستند به عرصۀ نقد اجتماعی و تفکر و نمایش درآیند.
اما در قرون وسطی، با نفوذ عمیق مسیحیت در اروپا، ماهیت کنترل فکری عوض می شود. نهاد سانسور از دست فیلسوفان ودولت شهرهای سکولار و شهروندان عادی خارج می شود. در این دوران مذهبی، نهاد کنترل تفکر، کلیسا و دربار شاهان متعصب است. و ماهیت سانسور هنر، عقیدتی است. بدین معنا که از طرف کلیسا، به هنر برنامۀ ایدئولوژیک تحمیل می شود. که هنر باید خود را با باورهای ارتدوکسی مسیحی هماهنگ سازد.
اگر در دنیای باستان، افلاطون هنر را به خاطر تهیج احساسات طرد می کند. در خفقان مذهبیِ قرون وسطی، هنر دقیقا به خاطر همین اصل که احساسی است و بر روح انسان تاثیر گذار است، مجبور می شود که فقط در راستای ترویج رستگاری و اطاعت از نظم الهی سخن گوید. البته این نظم الهی و تعریف اخلاقیات رستگاری را مرجع کلیسا تعریف و تبیین می کند. و سرپیچی از راهبرد های عنوان شدۀ کلیسا شامل اشد مجازات است.
نکتۀ مهم دیگر اینکه، محتوا و مفاد سانسور نیز به لحاظ مذهبی شدن جامعه تغییر می کند. در دوران باستان، محتوای غیر عقلانی و سیاسی هنر و تفکر مورد نقد و سانسور بود. در حالیکه سانسور مسیحیت، به مسائل تخطی از آیین مذهبی و کفرآمیز بودن هنر و بیان می پردازد. کلیسای قرون وسطی به اشارات شهوانی، خوشگذرانی و شادی اجتماعی، و هر آنچه که در هنر به نجات روحانی منجر نشود حساسیتی آشتی نا پذیر نشان می دهد.
نتیجه اینکه، اگر چه کلیسای قرون وسطی علیه جریان فکری متعصب سیاهی که خواستار ممنوعیت مطلق هنر بود مقاومت کرد، ولی در طول تقریبا هزار سال قرون وسطی و حتی، همانطور که خواهیم گفت، بسیار بعد تر و شاید تا به امروز، نشان داده است که مانند همۀ مذاهب و جریانات محافظه کارانۀ فکری، همیشه با فکر آزاد و خلاقیت هنری و نوآوری دشمنی دارد.
_با ما همراه شوید:
https://www.tg-me.com/negahideegar
*
همانطور که در پست های پیشین در این کانال اشاره شد، در دنیای باستان، ماهیت کنترل هنر و انگیزۀ سانسور، بیشتر اخلاقی و سیاسی بود. و شکل و عملکرد سانسور بیشتر نقد فلسفی بود تا فشار و اعمال قانونی. اگر چه چندی از نویسندگان یا نمایش نامه نویسان کهن مانند آریستوفانس مورد سرزنش یا محاکمه قرار گرفتند، ولی در آن دوره به طور کلی بسیاری از داستان ها و تاتر نوشته ها از طریق طنز و کنایه ها توانستند به عرصۀ نقد اجتماعی و تفکر و نمایش درآیند.
اما در قرون وسطی، با نفوذ عمیق مسیحیت در اروپا، ماهیت کنترل فکری عوض می شود. نهاد سانسور از دست فیلسوفان ودولت شهرهای سکولار و شهروندان عادی خارج می شود. در این دوران مذهبی، نهاد کنترل تفکر، کلیسا و دربار شاهان متعصب است. و ماهیت سانسور هنر، عقیدتی است. بدین معنا که از طرف کلیسا، به هنر برنامۀ ایدئولوژیک تحمیل می شود. که هنر باید خود را با باورهای ارتدوکسی مسیحی هماهنگ سازد.
اگر در دنیای باستان، افلاطون هنر را به خاطر تهیج احساسات طرد می کند. در خفقان مذهبیِ قرون وسطی، هنر دقیقا به خاطر همین اصل که احساسی است و بر روح انسان تاثیر گذار است، مجبور می شود که فقط در راستای ترویج رستگاری و اطاعت از نظم الهی سخن گوید. البته این نظم الهی و تعریف اخلاقیات رستگاری را مرجع کلیسا تعریف و تبیین می کند. و سرپیچی از راهبرد های عنوان شدۀ کلیسا شامل اشد مجازات است.
نکتۀ مهم دیگر اینکه، محتوا و مفاد سانسور نیز به لحاظ مذهبی شدن جامعه تغییر می کند. در دوران باستان، محتوای غیر عقلانی و سیاسی هنر و تفکر مورد نقد و سانسور بود. در حالیکه سانسور مسیحیت، به مسائل تخطی از آیین مذهبی و کفرآمیز بودن هنر و بیان می پردازد. کلیسای قرون وسطی به اشارات شهوانی، خوشگذرانی و شادی اجتماعی، و هر آنچه که در هنر به نجات روحانی منجر نشود حساسیتی آشتی نا پذیر نشان می دهد.
نتیجه اینکه، اگر چه کلیسای قرون وسطی علیه جریان فکری متعصب سیاهی که خواستار ممنوعیت مطلق هنر بود مقاومت کرد، ولی در طول تقریبا هزار سال قرون وسطی و حتی، همانطور که خواهیم گفت، بسیار بعد تر و شاید تا به امروز، نشان داده است که مانند همۀ مذاهب و جریانات محافظه کارانۀ فکری، همیشه با فکر آزاد و خلاقیت هنری و نوآوری دشمنی دارد.
_با ما همراه شوید:
https://www.tg-me.com/negahideegar
*
👍50👎2
من معتقدم که هیچیک از ما نباید کسی را برای وضعیتی که در آن زندگی میکنیم، مقصر بدانیم. ثابت شده است که اغلب ما در هفت سالگی به سن عقل می رسیم.
منظورم این است که در این سن کاملاً تفاوت بین درست و خلاف و خوب و بد را تشخیص می دهیم.
البته محیط هم نقش مهمی در زندگی ما بازی میکند ...
#ترونمن_کاپوتی
کتاب: به خونسردی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
منظورم این است که در این سن کاملاً تفاوت بین درست و خلاف و خوب و بد را تشخیص می دهیم.
البته محیط هم نقش مهمی در زندگی ما بازی میکند ...
#ترونمن_کاپوتی
کتاب: به خونسردی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👎75👍38
در زندگی اجتماعی که بر اساس ارتباطات متقابل استوار شده است ، بسیارند کسانی که شادیهای خود را از ترس آنکه مدعی پیدا نکنند مثل گرب هی دزد ِگوشت به گوشه ایی می برند و نجویده می بلعند ...
اما کم اند کسانی که بار غم خود را برای اینکه به دیگران سرایت نکند ، به تنهایی به دوش می کشند.
این گونه کسان مانند فیلان مار گزیده ، که به عمق دره ایی پناه می برند ، و تا دم مرگ با بهبود کامل تنها می مانند ، گویی دردی دارند که نمی توانند به دیگران بگویند ، یا ظاهرا چاره ی آن را به دست هیچکس نمی بینند ...
#علی_محمد_افغانی
کتاب: شوهر آهو خانم
کانال مخفبگاه: @makhfigah_channel
اما کم اند کسانی که بار غم خود را برای اینکه به دیگران سرایت نکند ، به تنهایی به دوش می کشند.
این گونه کسان مانند فیلان مار گزیده ، که به عمق دره ایی پناه می برند ، و تا دم مرگ با بهبود کامل تنها می مانند ، گویی دردی دارند که نمی توانند به دیگران بگویند ، یا ظاهرا چاره ی آن را به دست هیچکس نمی بینند ...
#علی_محمد_افغانی
کتاب: شوهر آهو خانم
کانال مخفبگاه: @makhfigah_channel
👍153👎3
آخر از خواندن دفتر خود خسته شد ، باز مگسکشش را برداشت و آهی کشید و گفت: من پسر پهلوان پیتسوکولوس معروف ، ببین که به چه روزی افتادهام ...
پدربزرگ من با یک قایق جنگی پر از مواد محترقه کشتیهای دشمن را آتش میزد و پدرم با یک تفنگ ترکها را از پا درمیآورد و من با یک مگسکش مگسها را میکشم. واقعا که زکی!
#نیکوس_کازانتزاکیس
کتاب: آزادی یا مرگ
ترجمه: محمد قاضی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
پدربزرگ من با یک قایق جنگی پر از مواد محترقه کشتیهای دشمن را آتش میزد و پدرم با یک تفنگ ترکها را از پا درمیآورد و من با یک مگسکش مگسها را میکشم. واقعا که زکی!
#نیکوس_کازانتزاکیس
کتاب: آزادی یا مرگ
ترجمه: محمد قاضی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍94👎5
من آدمهای اهل سینما ، آدمهای اهل موسیقی و همین طور آدمهای اهل حرفهی خبرنگاری زیاد دیدم ، اما توی دنیا هیچ آدمی مثل آدمهای اهل مطالعه نیست. کتاب کسبوکار مردها و زنهای آرام و نجیبه ...
#گابریل_زوین
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
#گابریل_زوین
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍284👎9
جریان میلِ جنسی در انسان هیچگاه متوقف نمی شود بلکه توسط مکانیسمِ تصعید به هدف های غیرجنسی تبدیل می شود ...
#زیگموند_فروید
کتاب: رساله میل جنسی
کانلل مخفیگاه: @makhfigah_channel
#زیگموند_فروید
کتاب: رساله میل جنسی
کانلل مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍137👎5
تعصّب در حقیقت تنها "نیرویِ اراده" ای است که می توان در افرادِ ضعیف ایجاد کرد؛ زیرا تعصّب تمام نظامِ حسی و فکریِ انسان را هیپنوتیزم می کند؛ به نحوی که فقط از دیدگاه و احساسِ واحدی اشباع می شود.
#فریدریش_نیچه
کتاب: حکمت شادان
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
#فریدریش_نیچه
کتاب: حکمت شادان
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍189👎4
تبلیغات ، هنر تزریق یک عقیده به توده ها نیست ، بلکه برعکس ، هنر گرفتن یک عقیده از توده ها است ...
در لحظهٔ شکست است که ضعف ذاتی تبلیغات توتالیتر آشکار می شود .با از دست رفتن قدرت جنبش ، اعضای آن ناگهان از باورداشت جزمی که تا دیروز جانشان را برایش فدا می کردند ، روی برمی گردانند.
#هانا_آرنت
کتاب: توتالیتاریسم
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
در لحظهٔ شکست است که ضعف ذاتی تبلیغات توتالیتر آشکار می شود .با از دست رفتن قدرت جنبش ، اعضای آن ناگهان از باورداشت جزمی که تا دیروز جانشان را برایش فدا می کردند ، روی برمی گردانند.
#هانا_آرنت
کتاب: توتالیتاریسم
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍126👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#انیمیشن مفهومی Bottle
اثر: kirsten lepore
سلخت: آمریکا ، 2011
زیان: صامت
🖊 انیمیشن متفاوت "بطری" داستان عجیب ایجاد رابطه بین دو تپه ی تنها در دو سوی دریا است که از طریق کشف اتفافی یک بطری از وجود یکدیگر آگاه میشوند و از طریق نامه انداختن درون آن و رد و بدل کردن بطری با استفاده موج دریا به مرور به یکدیگر علاقه پیدا میکنند جنس این دو تپه یکی از شنوماسه گرم است و دیگری از جنس برف سرد اما مانع بزرگ و عمیقی بنام دریا بین آنها واقع شده است ...
(این اثر خلاقانه را میتوان پروژه شخصی کریستین لیپور دانست زیرا جدا از کارگردانی، نویسندگی و تدوین و پویانمایی و تهیه کنندگی را هم خودش انجام داد و جوایز متعدد و معتبری را بدست آورد.)
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
اثر: kirsten lepore
سلخت: آمریکا ، 2011
زیان: صامت
🖊 انیمیشن متفاوت "بطری" داستان عجیب ایجاد رابطه بین دو تپه ی تنها در دو سوی دریا است که از طریق کشف اتفافی یک بطری از وجود یکدیگر آگاه میشوند و از طریق نامه انداختن درون آن و رد و بدل کردن بطری با استفاده موج دریا به مرور به یکدیگر علاقه پیدا میکنند جنس این دو تپه یکی از شنوماسه گرم است و دیگری از جنس برف سرد اما مانع بزرگ و عمیقی بنام دریا بین آنها واقع شده است ...
(این اثر خلاقانه را میتوان پروژه شخصی کریستین لیپور دانست زیرا جدا از کارگردانی، نویسندگی و تدوین و پویانمایی و تهیه کنندگی را هم خودش انجام داد و جوایز متعدد و معتبری را بدست آورد.)
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍111
و گفت: بیزارم از آن خدای که به طاعت من ، از من خشنود شود و به معصیت من ، از من خشم گیرد. پس او خود در بند من است تا من چه کنم!
#عطار_نیشابوری
کتاب: تذکرة الأولیاء
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
#عطار_نیشابوری
کتاب: تذکرة الأولیاء
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍382👎9
شعر 'افسانه ی مردم"
اثر زنده یاد حمید مصدق
ﺩﯾﺪﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ؟ ﯾﺎ ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺖ
ﭼﯿﺰﮐﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﺍﻭﺳﺖ؟ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﻥ ﭘﺮﯼ ﺳﺖ؟
ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﻦ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻧﮕﺎﻩ
ﺳﻮﯼ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺗﺮ ﺷﺪﯾﻢ
ﻫﺮ ﺩﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ﺩﺭ ﮐﻒ ﺑﺎﺩ ﺧﺰﺍﻥ ﭘﺮ ﭘﺮ ﺷﺪﯾﻢ
ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﻫﻨﮓ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺎﺯ ﮐﺮﺩ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭﺩ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ
ﻋﻤﺮ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺬﺷﺖ
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻢ ﺷﺪ ﺍﻭ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺷﻌﺮﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﮔﺸﺖ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺪ ﺍﻭ ...
#حمید_مصدق
دفتر شعر: سالهای صبوری
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
اثر زنده یاد حمید مصدق
ﺩﯾﺪﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﻩ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺩ ﺍﻭﺳﺖ؟ ﯾﺎ ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﺖ
ﭼﯿﺰﮐﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺒﻮﺩ
ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﺍﻭﺳﺖ؟ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﻥ ﭘﺮﯼ ﺳﺖ؟
ﻫﺮ ﺩﻭ ﺗﻦ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻧﮕﺎﻩ
ﺳﻮﯼ ﻫﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﺗﺮ ﺷﺪﯾﻢ
ﻫﺮ ﺩﻭ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ
ﺩﺭ ﮐﻒ ﺑﺎﺩ ﺧﺰﺍﻥ ﭘﺮ ﭘﺮ ﺷﺪﯾﻢ
ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﻫﻨﮓ ﺭﻓﺘﻦ ﺳﺎﺯ ﮐﺮﺩ
ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭﺩ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻨﺎ
ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ
ﻋﻤﺮ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﯿﺸﻢ ﮔﺬﺷﺖ
ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﮔﻢ ﺷﺪ ﺍﻭ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﻀﻤﻮﻥ ﺷﻌﺮﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﮔﺸﺖ
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﺪ ﺍﻭ ...
#حمید_مصدق
دفتر شعر: سالهای صبوری
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍173👎7
دانستن زیادی واقعاً بیماری است ، یک مرضِ حقیقی و تمام عیار. برای گذران زندگی ، فقط اندکی دانش بشری کفایت می کند؛ یعنی نصف یا حتی حدوداً یک چهارم آگاهی یک انسان مترقی ...
#داستایفسکی
کتاب: یادداشتهای زیرزمینی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
#داستایفسکی
کتاب: یادداشتهای زیرزمینی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍198👎11
دو هزار و سیزده سال قبل در چنین روزی کالیگولا معروف به "امپراطور دیوانه" در ایتالیا متولد شد ...
او در ابتدا حاکمی محبوب بود اما رفته رفته جنون و حس قدرت بر او وارد شده و گفته شد که عقلش را از دست داد، در دوران او روزگار مقامات بلند پایه سیاه شده بود و اکثر سناتورها و بزرگان حکومت که با دزدی و غارت به سرمایه فراوان رسیده بودند را به قتل رساند او برای تحقیر مقامات نام اسب خود را کنسول گذاشت (کنسول لقب مقامات عالی رتبه حکومت بود) و آنها را وادار میکرد به اسبش سجده کنند کالیگولا سرانجام توسط چند نفر از محافظان خود کشته شد.
📸 تندیس کالیگولا (اولین امپراطوری که با خیانت محافظانش کشته شد)
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
او در ابتدا حاکمی محبوب بود اما رفته رفته جنون و حس قدرت بر او وارد شده و گفته شد که عقلش را از دست داد، در دوران او روزگار مقامات بلند پایه سیاه شده بود و اکثر سناتورها و بزرگان حکومت که با دزدی و غارت به سرمایه فراوان رسیده بودند را به قتل رساند او برای تحقیر مقامات نام اسب خود را کنسول گذاشت (کنسول لقب مقامات عالی رتبه حکومت بود) و آنها را وادار میکرد به اسبش سجده کنند کالیگولا سرانجام توسط چند نفر از محافظان خود کشته شد.
📸 تندیس کالیگولا (اولین امپراطوری که با خیانت محافظانش کشته شد)
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍122👎2
مخفیگاه
دو هزار و سیزده سال قبل در چنین روزی کالیگولا معروف به "امپراطور دیوانه" در ایتالیا متولد شد ... او در ابتدا حاکمی محبوب بود اما رفته رفته جنون و حس قدرت بر او وارد شده و گفته شد که عقلش را از دست داد، در دوران او روزگار مقامات بلند پایه سیاه شده بود و اکثر…
از لحاظ اخلاقی دزدی مستقیم از اموال رعایا قبیح تر از وضع مالیات غیرمستقیم بر مایحتاج ضروری مردم نیست ....
حکومت کردن یعنی دزدیدن ، همه این را می دانند. اما راه و رسم دزدیدن فرق می کند.
#آلبر_کامو
کتاب: کالیگولا
--------------------
آلبر کامو فیلسوف و نویسنده فرانسوی درباره سرگذشت کالیگولا در نمایشنامه اش به برخی اقدامات جنجالی امپراطور روم اشاره میکند: او سناتورها و آقازاده ها را مجبور میکرد وصیت نامه بنویسند و اموال خود را به دولت ببخشند سپس همه آنها را می،کشت و زنان آنها را به روسپیگری وادار میکرد و پول حاصل از آن را هم به خزانه دولت واریز میکرد فقط چند تن از مقامات که با راستی و بدون دزدی زندگی میکردند در امان ماندند.
علت آغاز جنون او مرگ خواهرش بود و دجار پوچی عظیمی شد و سر انجام توسط چند تن از افراد گارد محافظان امپراژور کشته شد (از این نمایشنامه میتوان دریافت که کالیگولا به نوعی خود زمینه قتل خودش را فراهم کرد تا از پوچی رهایی یابد)
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
حکومت کردن یعنی دزدیدن ، همه این را می دانند. اما راه و رسم دزدیدن فرق می کند.
#آلبر_کامو
کتاب: کالیگولا
--------------------
آلبر کامو فیلسوف و نویسنده فرانسوی درباره سرگذشت کالیگولا در نمایشنامه اش به برخی اقدامات جنجالی امپراطور روم اشاره میکند: او سناتورها و آقازاده ها را مجبور میکرد وصیت نامه بنویسند و اموال خود را به دولت ببخشند سپس همه آنها را می،کشت و زنان آنها را به روسپیگری وادار میکرد و پول حاصل از آن را هم به خزانه دولت واریز میکرد فقط چند تن از مقامات که با راستی و بدون دزدی زندگی میکردند در امان ماندند.
علت آغاز جنون او مرگ خواهرش بود و دجار پوچی عظیمی شد و سر انجام توسط چند تن از افراد گارد محافظان امپراژور کشته شد (از این نمایشنامه میتوان دریافت که کالیگولا به نوعی خود زمینه قتل خودش را فراهم کرد تا از پوچی رهایی یابد)
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍110👎3
حافظا میخور و رندی کن و خوش باش ولی
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
#حافظ_شیرازی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
#حافظ_شیرازی
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍207👎9
Forwarded from نگاهی دیگر Re-View (Behrooz Ghorbanian)
Giordano Bruno burned alive at his public execution. Engraving from p713 of Terres du Ciel, by Camille Flammarion, 1884
دگرگونی سانسور از رنسانس تا عصر روشنگری: چالش مرزهای دانش و قدرت
رنسانس را می توان دورهای از زایش دوبارهٔ تفکر انسان گرایانه دانست که در آن هنر، ادبیات و علم به دنبال احیای آرمانهای کلاسیک عقل و زیبایی بودند. با این حال، همانطور که قبلا به آن اشاره شد، در این دوران هم سانسور قرون وسطی همچنان حضوری قدرتمند داشت. کلیسای کاتولیک که از به چالش کشیده شدن اقتدار خود بیمناک بود، سازوکارهایی همچون فهرست کتابهای ممنوعه (Index Librorum Prohibitorum) را پدید آورد تا آثاری را که بدعتآمیز یا اخلاقاً فاسد شمرده میشدند، محدود کند. نویسندگانی چون گالیله، که در تضاد با تعالیم کلیسا بودند، وادار به سکوت یا توبه شدند. "جوردانو برونو"، که حاظر به تمکین نشد، در سال ۱۶۰۰ به جرم دفاع از کیهانشناسیها و اندیشههای الهیاتی ناپذیرفتنی به وسیلۀ کلیسا به آتش سپرده شد. بدین ترتیب، سانسور در رنسانس در خدمت حفظ حقیقت دینی بود و مجازاتهای تبعید تا اعدام دستور روز بود.
اما عصر روشنگری میدان تازهای از منازعه را پدید آورد. سانسور دیگر تنها پاسدار الهیات نبود، بلکه دولتها آن را برای نظارت بر عقل بهکار گرفتند. «نظارت بر عقل» به معنای آن است که دولتهای زمان روشنگری نه تنها از بدعت دینی، بلکه از کاوش عقلانی نیز بیم داشتند؛ زیرا چنین کاوشی میتوانست بنیادهای قدرتشان را تضعیف و آشکار کند. قدرتمندان زمان روشنگری بخوبی آگاه بودند که ابزارهای نقد و منطق، شواهد تجربی و تحلیل نظاممند ــ هنگامی که بی وقفه به کار گرفته شوند، میتوانند سلطنت، اشرافیت و حتی مذهب را تضعیف کنند. از این رو، حاکمان مرزی نامرئی ترسیم کردند: عقل تا جایی پذیرفته بود که در خدمت سودمندی، علم و ادارهٔ امور قرار گیرد، اما هنگامی که به عرصهٔ اخلاق، آزادی یا حاکمیت و سیاست پا میگذاشت، خطرناک شمرده میشد. این تناقض، نگرانی فلسفی عمیق دوران روشنگری را بازگو می کند: اگر عقل جهانشمول و آزاد باشد، هیچ اقتداری از داوری آن مصون نمیماند.
اندیشمندانی چون ولتر، روسو و دیدرو آزادی اندیشه را شرط لازم پیشرفت میدانستند، از این رو آثارشان اغلب سرکوب میشد. ولتر نزدیک به یک سال در زندان باستیل به جرم اشعار هجوآمیز علیه نایبالسلطنه زندانی شد و سپس برای پرهیز از آزار به تبعید رفت. آثار روسو، از جمله امیل و قرارداد اجتماعی، در ژنو و پاریس سوزانده شدند و خود او ناچار به فرار مداوم از کشوری به کشور دیگر شد؛ روسو هم بهعنوان رادیکال سیاسی تحت تعقیب بود و هم بهعنوان کفرگوعلیه مذهب. دیدرو نیز به دلیل نقش خود در ویرایش " دانشنامه" در ونسن زندانی شد؛ نشانهای آشکار که حتی سامان دادن به دانش میتوانست خشم مقامات را برانگیزد. چاپگران و کتاب فروشان نیز به خاطر انتشار آثار ممنوعه جریمه، زندانی و حتی به کار اجباری در کشتیها محکوم میشدند؛ به عبارتی، سانسور به ژرف ترین لایههای اقتصاد دانش در عصر روشنگری نفوذ کرده بود.
از دیدگاه فلسفی، هدف سانسور تنها خاموش کردن اندیشهها نبود، بلکه تلاشی برای کنترل شرایط امکان گفت وگوی عقلانی به شمار میرفت. «نظارت بر عقل» یعنی تعیین این که عقل کجا میتواند به کار رود و کجا باید متوقف شود. ایمانوئل کانت در رسالهٔ خود روشنگری چیست؟ بهطور ضمنی با این تنش روبه رو شد: او میان «کاربرد عمومی عقل» (بهعنوان دانشمند خطاب به جهان) و «کاربرد خصوصی عقل» (بهعنوان شهروند یا مقام مطیع) تمایز گذاشت. منظور او از «کاربرد خصوصی عقل» نقشی بود که فرد درون یک نهاد ایفا میکند ــ مانند سربازی که باید از دستور اطاعت کند یا مأموری که باید قانون را اجرا نماید. کانت اطاعت در این عرصه را برای حفظ نظم اجتماعی ضروری میدانست. اما «کاربرد عمومی عقل» ــ یعنی سخن گفتن آزادانهٔ دانشمند، نویسنده و هنرمند و یا شهروند با جهان ــ باید بیقید و شرط آزاد باشد. به باور او، روشنگری راستین تنها زمانی ممکن است که این آزادی برقرار باشد، زیرا بشریت تنها از راه بحث، نقد و انتشار آزادانه میتواند به بلوغ برسد. این نظریه مستقیماً با پدیدهٔ «نظارت بر عقل» در تعارض بود: دولتها میکوشیدند عرصهٔ عمومی عقل را محدود کنند، در حالی که کانت استدلال میکرد چنین محدودیتی خودِ روشنگری را فلج میکند. از این منظر، سانسور نه فقط عملی سیاسی بلکه مسئلهای فلسفی بود ــ خط مرزی که در آن اقتدار میکوشید ظرفیت رهاییبخش اندیشه را مهار کند. دعوت او به آزادیِ کاربرد عمومی عقل نشان میدهد که سانسور تا چه اندازه مباحث روشنگری را شکل می داد: حتی مدافعان خودآیینی عقل نیز ناچار بودند با حدودی که قدرت تعیین میکرد، درگیر شوند.
ادامه در پست آینده...
با ما همراه باشید: https://www.tg-me.com/negahideegar
***
دگرگونی سانسور از رنسانس تا عصر روشنگری: چالش مرزهای دانش و قدرت
رنسانس را می توان دورهای از زایش دوبارهٔ تفکر انسان گرایانه دانست که در آن هنر، ادبیات و علم به دنبال احیای آرمانهای کلاسیک عقل و زیبایی بودند. با این حال، همانطور که قبلا به آن اشاره شد، در این دوران هم سانسور قرون وسطی همچنان حضوری قدرتمند داشت. کلیسای کاتولیک که از به چالش کشیده شدن اقتدار خود بیمناک بود، سازوکارهایی همچون فهرست کتابهای ممنوعه (Index Librorum Prohibitorum) را پدید آورد تا آثاری را که بدعتآمیز یا اخلاقاً فاسد شمرده میشدند، محدود کند. نویسندگانی چون گالیله، که در تضاد با تعالیم کلیسا بودند، وادار به سکوت یا توبه شدند. "جوردانو برونو"، که حاظر به تمکین نشد، در سال ۱۶۰۰ به جرم دفاع از کیهانشناسیها و اندیشههای الهیاتی ناپذیرفتنی به وسیلۀ کلیسا به آتش سپرده شد. بدین ترتیب، سانسور در رنسانس در خدمت حفظ حقیقت دینی بود و مجازاتهای تبعید تا اعدام دستور روز بود.
اما عصر روشنگری میدان تازهای از منازعه را پدید آورد. سانسور دیگر تنها پاسدار الهیات نبود، بلکه دولتها آن را برای نظارت بر عقل بهکار گرفتند. «نظارت بر عقل» به معنای آن است که دولتهای زمان روشنگری نه تنها از بدعت دینی، بلکه از کاوش عقلانی نیز بیم داشتند؛ زیرا چنین کاوشی میتوانست بنیادهای قدرتشان را تضعیف و آشکار کند. قدرتمندان زمان روشنگری بخوبی آگاه بودند که ابزارهای نقد و منطق، شواهد تجربی و تحلیل نظاممند ــ هنگامی که بی وقفه به کار گرفته شوند، میتوانند سلطنت، اشرافیت و حتی مذهب را تضعیف کنند. از این رو، حاکمان مرزی نامرئی ترسیم کردند: عقل تا جایی پذیرفته بود که در خدمت سودمندی، علم و ادارهٔ امور قرار گیرد، اما هنگامی که به عرصهٔ اخلاق، آزادی یا حاکمیت و سیاست پا میگذاشت، خطرناک شمرده میشد. این تناقض، نگرانی فلسفی عمیق دوران روشنگری را بازگو می کند: اگر عقل جهانشمول و آزاد باشد، هیچ اقتداری از داوری آن مصون نمیماند.
اندیشمندانی چون ولتر، روسو و دیدرو آزادی اندیشه را شرط لازم پیشرفت میدانستند، از این رو آثارشان اغلب سرکوب میشد. ولتر نزدیک به یک سال در زندان باستیل به جرم اشعار هجوآمیز علیه نایبالسلطنه زندانی شد و سپس برای پرهیز از آزار به تبعید رفت. آثار روسو، از جمله امیل و قرارداد اجتماعی، در ژنو و پاریس سوزانده شدند و خود او ناچار به فرار مداوم از کشوری به کشور دیگر شد؛ روسو هم بهعنوان رادیکال سیاسی تحت تعقیب بود و هم بهعنوان کفرگوعلیه مذهب. دیدرو نیز به دلیل نقش خود در ویرایش " دانشنامه" در ونسن زندانی شد؛ نشانهای آشکار که حتی سامان دادن به دانش میتوانست خشم مقامات را برانگیزد. چاپگران و کتاب فروشان نیز به خاطر انتشار آثار ممنوعه جریمه، زندانی و حتی به کار اجباری در کشتیها محکوم میشدند؛ به عبارتی، سانسور به ژرف ترین لایههای اقتصاد دانش در عصر روشنگری نفوذ کرده بود.
از دیدگاه فلسفی، هدف سانسور تنها خاموش کردن اندیشهها نبود، بلکه تلاشی برای کنترل شرایط امکان گفت وگوی عقلانی به شمار میرفت. «نظارت بر عقل» یعنی تعیین این که عقل کجا میتواند به کار رود و کجا باید متوقف شود. ایمانوئل کانت در رسالهٔ خود روشنگری چیست؟ بهطور ضمنی با این تنش روبه رو شد: او میان «کاربرد عمومی عقل» (بهعنوان دانشمند خطاب به جهان) و «کاربرد خصوصی عقل» (بهعنوان شهروند یا مقام مطیع) تمایز گذاشت. منظور او از «کاربرد خصوصی عقل» نقشی بود که فرد درون یک نهاد ایفا میکند ــ مانند سربازی که باید از دستور اطاعت کند یا مأموری که باید قانون را اجرا نماید. کانت اطاعت در این عرصه را برای حفظ نظم اجتماعی ضروری میدانست. اما «کاربرد عمومی عقل» ــ یعنی سخن گفتن آزادانهٔ دانشمند، نویسنده و هنرمند و یا شهروند با جهان ــ باید بیقید و شرط آزاد باشد. به باور او، روشنگری راستین تنها زمانی ممکن است که این آزادی برقرار باشد، زیرا بشریت تنها از راه بحث، نقد و انتشار آزادانه میتواند به بلوغ برسد. این نظریه مستقیماً با پدیدهٔ «نظارت بر عقل» در تعارض بود: دولتها میکوشیدند عرصهٔ عمومی عقل را محدود کنند، در حالی که کانت استدلال میکرد چنین محدودیتی خودِ روشنگری را فلج میکند. از این منظر، سانسور نه فقط عملی سیاسی بلکه مسئلهای فلسفی بود ــ خط مرزی که در آن اقتدار میکوشید ظرفیت رهاییبخش اندیشه را مهار کند. دعوت او به آزادیِ کاربرد عمومی عقل نشان میدهد که سانسور تا چه اندازه مباحث روشنگری را شکل می داد: حتی مدافعان خودآیینی عقل نیز ناچار بودند با حدودی که قدرت تعیین میکرد، درگیر شوند.
ادامه در پست آینده...
با ما همراه باشید: https://www.tg-me.com/negahideegar
***
👍53
به ارسطو گفتند فلانی به تو دشنام داده گفت: حتی میتواند در غیابم مرا شلاق بزند ...
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍176👎3
بارها نام و آثار نوابغ بزرگ تاریخ چون بتهوون و موتسارت را شنیده ایم اما شاید کمتر نام استاد آنها را شنیده باشید!
او کسی نیست جز "جوزف هایدن" (۱۷۳۲ - ۱۸۰۹) مشهور به پدر سمفونی و از بنیانگذاران موسیقی کلاسیک و پرورش دهنده آهنگسازان بزرگ تاریخ موسیقی جهان ، همچنین او را پدر کوارتت زهی و توسعه دهنده سه نوازی پیانو میدانند، در ادامه یکی از آثار او بنام روح فیلسوف را خواهید شنید.
تصویر: تندیس هایدن ، اثر فرانس تایلر مربوط به ۲۲۵ سال قبل (دهه آخر زندگی هایدن)
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
او کسی نیست جز "جوزف هایدن" (۱۷۳۲ - ۱۸۰۹) مشهور به پدر سمفونی و از بنیانگذاران موسیقی کلاسیک و پرورش دهنده آهنگسازان بزرگ تاریخ موسیقی جهان ، همچنین او را پدر کوارتت زهی و توسعه دهنده سه نوازی پیانو میدانند، در ادامه یکی از آثار او بنام روح فیلسوف را خواهید شنید.
تصویر: تندیس هایدن ، اثر فرانس تایلر مربوط به ۲۲۵ سال قبل (دهه آخر زندگی هایدن)
کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
👍54