Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
💢آنچه را که انکار میکنید، شما را شکست می دهد، آنچه را که قبول میکنید، شما را تغییر می دهد.
✍کارل گوستاو یونگ
@success_pd
✍کارل گوستاو یونگ
@success_pd
Forwarded from FaraDars_Course
🔴 خبر فوری — «بزرگترین تخفیف تاریخ فرادرس» شروع شد!!
🔥 برای اولین بار، ۷۵⁒ تخفیف برای همه آموزشها در «طرح سال نو»
🎁 کد تخفیف ۷۵ درصدی: EYD75
❇️ ورود به صفحه تخفیف – [کلیک کنید]
دسترسی سریع به تمامی آموزشها 👇🏻
➖ جدیدترین آموزشهای دو ماه اخیر
➖ پرمخاطبترین آموزشهای یک ماه اخیر
➖ تمام آموزشها با طبقهبندی موضوعی
🔄 FaraDars - فرادرس
🔥 برای اولین بار، ۷۵⁒ تخفیف برای همه آموزشها در «طرح سال نو»
🎁 کد تخفیف ۷۵ درصدی: EYD75
❇️ ورود به صفحه تخفیف – [کلیک کنید]
دسترسی سریع به تمامی آموزشها 👇🏻
➖ جدیدترین آموزشهای دو ماه اخیر
➖ پرمخاطبترین آموزشهای یک ماه اخیر
➖ تمام آموزشها با طبقهبندی موضوعی
🔄 FaraDars - فرادرس
Forwarded from هوش مصنوعی در کسب وکار
💢اولین تصاویر از سکوی ملی هوش مصنوعی ایران
🔹سکوی ملی هوش مصنوعی ایران رونمایی شد. ایجاد سکوی ملی بهعنوان اصلیترین زیرساخت توسعه هوش مصنوعی، از بنیادیترین و ضروریترین اقداماتی است که جهت پیشرفت این فناوری در کشور انجام میشود، این پروژه با حمایت معاونت علمی و به کمک اساتید برجسته دانشگاهی و جمعی از متخصصان، از مهر ۱۴۰۳ کلید خورده است.
https://aiplatform.cloud-ai.ir/
@management_ai
🔹سکوی ملی هوش مصنوعی ایران رونمایی شد. ایجاد سکوی ملی بهعنوان اصلیترین زیرساخت توسعه هوش مصنوعی، از بنیادیترین و ضروریترین اقداماتی است که جهت پیشرفت این فناوری در کشور انجام میشود، این پروژه با حمایت معاونت علمی و به کمک اساتید برجسته دانشگاهی و جمعی از متخصصان، از مهر ۱۴۰۳ کلید خورده است.
https://aiplatform.cloud-ai.ir/
@management_ai
Forwarded from آکادمی اقتصاد ایران
💢۴ پیشنهاد غم انگیز برای سال ۱۴۰۴
مجتبی لشکربلوکی
بدون هر گونه مقدمه ای برويم سراغ ۴ پیشنهاد برای سال پیش رو. فقط قبلش این را بگویم که ببخشید که کمی تلخ است، ترجیح می دهم به جای آنکه امید واهی ایجاد کنم، نگرانی معقول ایجاد کنم و از تکنیک بدبینی سازنده استفاده کنم. بدبینی سازنده پارادکسیکال به نظر می رسد اما در حقیقت معنی اش این است که حقایق تلخ را باید گفت. نباید به بهانه امیدوار نگه داشتن خود و دیگران حقایق را کتمان کرد. اما بدبینی نباید منجر به فلج شدن شود بلکه باید منجر به کنش، ابتکار و خلاقیت شود. اما چهار پیشنهاد غمناک (که ایکاش کار به چنین توصیه هایی نمی کشید)؛
۱) تاب آوری روانی خود و دیگران را افزایش دهید!
سال آینده سالی سختی است (البته امیدوارم که پیش بینی ام خطا باشد). و اگر چنین باشد همه ما نیاز داریم که تاب آوری روانی خود را افزایش دهیم. تاب آوری روانی ظرفیتی است که به ما آدم ها کمک میکند تا در مواجهه با بحران ها، چالشها و استرسها، پایدار بمانیم و به حالت تعادل روانی بازگردیم. آموزههایی از روانشناسی، دین و فلسفه می تواند به ما کمک کند. خود من از پناهگاه دین استفاده میکنم، برای آنکه شکنندگی روانی خود را کاهش دهم. داشتن شبکه حمایتی برای دریافت پشتیبانی روانی و عاطفی نیز می تواند در تاب آوری روانی ما موثر باشد. در ضمن هوای دیگران را داشته باشید. بیشتر از سال پیش! به ويژه هوای آنهایی که می دانید آسیبپذیرتر، تنهاتر و شکستهترند تا جایی که می شود و توانید! حتی شده با یک آغوش، با یک نان سنگگ با یک پیامک!
۲) تاب آوری مالی خود را تضمین کنید!
سال آینده سال سختی برای کسب وکارها نیز خواهد بود (مجددا امیدوارم که پیشبینیام از خطا از آب در بیاید) و اگر چنین باشد با تورم، رکود، اخراج، بیکاری و عدم پرداخت منظم حقوق ها روبرو خواهیم بود لازم داریم که تاب آوری اقتصادی خود را تقویت کنیم. دو پیشنهاد برای شروع:
• یک حساب ذخیره استراتژیک داشته باشید، اول پس انداز کنید (البته اگر می توانید) و سپس باقی مانده را خرج کنید (می دانم که برای خیلی از خانواده ها امکان پس انداز وجود ندارد) این حساب ذخیره استراتژیک می تواند شما را در برابر حوادث غیرقابل پیش بینی در حاشیه امن نگاه دارد.
• مهارتهای سرمایه گذاری خود را تقویت کنید. آموزش ببینید (به اندازه کافی آموزش های رایگان در دسترس ما و در اینترنت هست) و هوش و دانش مالی خود را تقویت کنید. از همین اندک پولی که در اختیارمان هست باید محافظت کنیم.
۳) دگردوستی اقتصادی را جدی بگیرید!
میلیون ها نفر در ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و ممکن است که سال بعد بیشتر هم شود. اکنون زمان آزمون انسانیت ماست. چگونه؟ آزمون دگردوستی. اما این دگردوستی باید موثر باشد. پیتر سینگر فیلسوف اخلاقگرای استرالیایی، نظریه ای دارد به نام دگردوستی مؤثر و تأکید دارد که کمک به دیگران باید به شیوهای انجام شود که بیشترین تأثیر مثبت را داشته باشد. یعنی باید بین «مهربانی اخلاقی» و «محاسبات ریاضی» ترکیب کرد وگرنه ممکن است در دام احساسات، عواطف، کوتاه مدت نگری و سوگیری اطلاعات در دسترس بیفتیم. باید برای انجام کار خیر و تخصیص منابع محدودمان عاقلانه، دقیق و اقتصادی عمل کنیم. کمک به دیگران باید بر اساس دادهها و تحلیل باشد، نه صرفاً بر اساس احساسات یا سنتها و عادت ها! فقط پول دادن مهم نیست بلکه باید اطمینان حاصل کنیم که پول را به بهترین و مطمئن ترین شیوه ممکن تخصیص می دهیم خود من مدت هاست که دیگر مستقیم به کسی کمک نمی کنم چرا که فکر می کنم نهادهای تخصصی (خیریه ها و موسسات نیکوکاری) تخصص، تجربه بیشتر و سوگیری و تصمیم گیری هیجانی کمتری دارند. چند موسسه خیریه مطمئن را یافته ام و کمک های خود را به آنان تخصیص می دهم.
۴) توسعه مهارتی رو فراموش نکنید!
دنیا آشفته است. اگر بخواهید فقط اخبار را بخوانید، در مورد اخبار و تحولات و تغییرات و سخنرانی این و نامه آن فکر کنید سال می آید و می رود. برای خود برنامه بگذارید لابه لای همه رخدادها، بحران ها، شلیک موشک ها و هجوم بی امان اخبار منفی و ناامیدکننده، چند مهارت کلیدی خود را توسعه دهید. به عنوان مثال ممکن است برای خود هدف گذاری کنید که تا آخر امسال دانش تان را نسبت به هوش مصنوعی افزایش دهید و از ابزارهای هوش مصنوعی در حوزه تخصصی تان استفاده کنید و مهارت تصمیم گیری و حل مساله تان را بهبود دهید. روزها می آیند و می روند و ما نباید در روزمرگی ها غرق شویم.
باید امیدوار، تاب آور، کنشگر، دگردوست، خلاق، توسعه آفرین (به جای توسعهخواه) و توانمند باشیم و بمانیم تا خداوند سال های بهتری را برای ما رقم بزند؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال!
@monetary_academy
مجتبی لشکربلوکی
بدون هر گونه مقدمه ای برويم سراغ ۴ پیشنهاد برای سال پیش رو. فقط قبلش این را بگویم که ببخشید که کمی تلخ است، ترجیح می دهم به جای آنکه امید واهی ایجاد کنم، نگرانی معقول ایجاد کنم و از تکنیک بدبینی سازنده استفاده کنم. بدبینی سازنده پارادکسیکال به نظر می رسد اما در حقیقت معنی اش این است که حقایق تلخ را باید گفت. نباید به بهانه امیدوار نگه داشتن خود و دیگران حقایق را کتمان کرد. اما بدبینی نباید منجر به فلج شدن شود بلکه باید منجر به کنش، ابتکار و خلاقیت شود. اما چهار پیشنهاد غمناک (که ایکاش کار به چنین توصیه هایی نمی کشید)؛
۱) تاب آوری روانی خود و دیگران را افزایش دهید!
سال آینده سالی سختی است (البته امیدوارم که پیش بینی ام خطا باشد). و اگر چنین باشد همه ما نیاز داریم که تاب آوری روانی خود را افزایش دهیم. تاب آوری روانی ظرفیتی است که به ما آدم ها کمک میکند تا در مواجهه با بحران ها، چالشها و استرسها، پایدار بمانیم و به حالت تعادل روانی بازگردیم. آموزههایی از روانشناسی، دین و فلسفه می تواند به ما کمک کند. خود من از پناهگاه دین استفاده میکنم، برای آنکه شکنندگی روانی خود را کاهش دهم. داشتن شبکه حمایتی برای دریافت پشتیبانی روانی و عاطفی نیز می تواند در تاب آوری روانی ما موثر باشد. در ضمن هوای دیگران را داشته باشید. بیشتر از سال پیش! به ويژه هوای آنهایی که می دانید آسیبپذیرتر، تنهاتر و شکستهترند تا جایی که می شود و توانید! حتی شده با یک آغوش، با یک نان سنگگ با یک پیامک!
۲) تاب آوری مالی خود را تضمین کنید!
سال آینده سال سختی برای کسب وکارها نیز خواهد بود (مجددا امیدوارم که پیشبینیام از خطا از آب در بیاید) و اگر چنین باشد با تورم، رکود، اخراج، بیکاری و عدم پرداخت منظم حقوق ها روبرو خواهیم بود لازم داریم که تاب آوری اقتصادی خود را تقویت کنیم. دو پیشنهاد برای شروع:
• یک حساب ذخیره استراتژیک داشته باشید، اول پس انداز کنید (البته اگر می توانید) و سپس باقی مانده را خرج کنید (می دانم که برای خیلی از خانواده ها امکان پس انداز وجود ندارد) این حساب ذخیره استراتژیک می تواند شما را در برابر حوادث غیرقابل پیش بینی در حاشیه امن نگاه دارد.
• مهارتهای سرمایه گذاری خود را تقویت کنید. آموزش ببینید (به اندازه کافی آموزش های رایگان در دسترس ما و در اینترنت هست) و هوش و دانش مالی خود را تقویت کنید. از همین اندک پولی که در اختیارمان هست باید محافظت کنیم.
۳) دگردوستی اقتصادی را جدی بگیرید!
میلیون ها نفر در ایران زیر خط فقر زندگی می کنند و ممکن است که سال بعد بیشتر هم شود. اکنون زمان آزمون انسانیت ماست. چگونه؟ آزمون دگردوستی. اما این دگردوستی باید موثر باشد. پیتر سینگر فیلسوف اخلاقگرای استرالیایی، نظریه ای دارد به نام دگردوستی مؤثر و تأکید دارد که کمک به دیگران باید به شیوهای انجام شود که بیشترین تأثیر مثبت را داشته باشد. یعنی باید بین «مهربانی اخلاقی» و «محاسبات ریاضی» ترکیب کرد وگرنه ممکن است در دام احساسات، عواطف، کوتاه مدت نگری و سوگیری اطلاعات در دسترس بیفتیم. باید برای انجام کار خیر و تخصیص منابع محدودمان عاقلانه، دقیق و اقتصادی عمل کنیم. کمک به دیگران باید بر اساس دادهها و تحلیل باشد، نه صرفاً بر اساس احساسات یا سنتها و عادت ها! فقط پول دادن مهم نیست بلکه باید اطمینان حاصل کنیم که پول را به بهترین و مطمئن ترین شیوه ممکن تخصیص می دهیم خود من مدت هاست که دیگر مستقیم به کسی کمک نمی کنم چرا که فکر می کنم نهادهای تخصصی (خیریه ها و موسسات نیکوکاری) تخصص، تجربه بیشتر و سوگیری و تصمیم گیری هیجانی کمتری دارند. چند موسسه خیریه مطمئن را یافته ام و کمک های خود را به آنان تخصیص می دهم.
۴) توسعه مهارتی رو فراموش نکنید!
دنیا آشفته است. اگر بخواهید فقط اخبار را بخوانید، در مورد اخبار و تحولات و تغییرات و سخنرانی این و نامه آن فکر کنید سال می آید و می رود. برای خود برنامه بگذارید لابه لای همه رخدادها، بحران ها، شلیک موشک ها و هجوم بی امان اخبار منفی و ناامیدکننده، چند مهارت کلیدی خود را توسعه دهید. به عنوان مثال ممکن است برای خود هدف گذاری کنید که تا آخر امسال دانش تان را نسبت به هوش مصنوعی افزایش دهید و از ابزارهای هوش مصنوعی در حوزه تخصصی تان استفاده کنید و مهارت تصمیم گیری و حل مساله تان را بهبود دهید. روزها می آیند و می روند و ما نباید در روزمرگی ها غرق شویم.
باید امیدوار، تاب آور، کنشگر، دگردوست، خلاق، توسعه آفرین (به جای توسعهخواه) و توانمند باشیم و بمانیم تا خداوند سال های بهتری را برای ما رقم بزند؛ یا محول الحول و الاحوال؛ حول حالنا الی احسن الحال!
@monetary_academy
Forwarded from هوش مصنوعی در کسب وکار
💢جنون نوروزی را تجربه کنید!
طرف دیوانه است! ما عموما تصورمان این است که اگر با خودمان حرف بزنیم دیوانه ایم! اما ظاهرا دانشمندان دیدگاه دیگری دارند. روانپژوه و استاد دانشگاه بامبرگ آلمان چند سال پیش آزمایشی با گروهی از دانشجویان خود انجام داد. او به آنان وظیفه داد که ایستگاهی برای دوچرخهها طراحی کنند. برخی از دانشجویان اجازه داشتند در حال کار با خود حرف بزنند و بقیه نه. در پایان کار دانشجویانی که اجازه حرف زدن با خود را داشتند، طرحهای بسیار بهتری ارائه دادند.
او معتقد است که علت این پدیده، عجیب نیست و پیشاپیش می شد حدس زد کسانی که در جریان کار با خود حرف میزنند، فقط واژهنمیسازند، بلکه اندیشه و تصویر هم میسازند. او میافزاید: «همه چیز مشخصتر میشود. ما مسایل را بهتر درک میکنیم و راهحلها را آسانتر خلق می کنیم.
این پژوهشگر میگوید افرادی هستند که نام کوچک خود را صدا میکنند و از خود چیزی میپرسند و خود به آن پاسخ میدهند. او برای نمونه به دوستی به نام مارکو اشاره میکند که با خودش حرف میزند و مثلا میگوید: سلام مارکو. خب حالا بگو ببینم، جواب این مساله می تواند چه باشد؟ مارکو به این ترتیب خودش را به چالش فکری میطلبد و بعد به خودش پاسخ میدهد.
بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، ایجاد انگیزه و میل در خویشتن است. در این زمینه اما باید مراقب صورت بندی جملات بود. برای نمونه جملاتی مانند: «آخه چقدر احمقی، دفعه بعد کار را بهتر انجام بده ابله!». این نوع صورت بندیها معمولا کمکی نمیکنند.
حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپ را دارد؛ به گفته این پروفسور دانشگاه، حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپی را دارد که آدمی با آن احساس خود را بیان و خود را در موقعیتهای ترس، عدماطمینان، شرم و همدردی تخلیه میکند. بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، کاهش استرس، ناراحتی و درد است (رفرنس)
⭕️تجویز راهبردی
نوروز فرصت خوبی است برای تازه شدن دیدارها. اما نوروز شما نوروز نخواهد شد مگر اینکه حتما به دیدار یک نفر بروید و متاسفانه بیشتر ما، فرصت نمی کنیم که این فرد را در طول ایام عید ملاقات کنیم. آنقدر درگیر دید و بازدیدهای همیشگی، برنامه های تلویزیونی پشت سر هم و مسافرت هستیم که این فرد در لیست ما، نفر آخر قرار می گیرد و در انتها نیز مانند همیشه فراموش می شود. بهمین خاطر است که شاعر دوست داشتنی؛ قیصر امین پور سروده است:
دیر گاهی است که اُفتاده ام از خویش به دور!
شاید این عید، به دیدارِ خودم هم بروم
درست است، مهم ترین فردی که باید به دیدارش برویم و از حالش بپرسیم: خودمان هستیم.
برای اینکه این دیدار، دیدار خوبی باشد این شش نکته را رعایت کنید:
1- وقت ويژه ای را برای وی در نظر بگیرید. سعی کنید در ایام عید زمان خوبی را که سرحال و با انرژی هستید و سرتان شلوغ نیست را برای این دیدار انتخاب کنید. در طول سال که به او سر نزده اید دست کم در ایام عید زمان خوبی را برای وی کنار بگذارید. یک پیشنهاد می تواند صبح های زود قبل از اینکه بقیه بیدار شوند باشد.
2- وقتی به دیدار خودتان رفتید، بگذارید او حرف بزند. به حرف هایش گوش کنید. او یک سال شاید هم بیشتر است که حرف نزده است. بگذارید بیرون بریزد و راحت شود. با حوصله به دغدغه هایش، غرغرهایش، آرزوهایش و اهدافش گوش کنید. دقت کنید که حرف زدن نقش سوپاپ احساسی را بازی می کند. به ويژه بگذارید راجع به ترس هایش، اشتباهاتش، شرم هایش حرف بزند.
3- خودتان را با نام کوچک صدا کنید و این سوال را از خود بپرسید: چه اهدافی برای سال جدید برای خودت در نظر گرفته ای؟ می خواهی در ارتباط های پنج گانه ات (با خدا، با خودت، با خانواده، با جامعه و در نهایت با جهان) چه کنی؟ سر فرصت به حرف هایش گوش کن. چون بعد از دیدار باید بلافاصله آن ها را بنویسی. اگر بتوانید کنار دست تان کاغذ هم باشد بد نیست حداقل کلیدواژه ها را بنویسید.
4- وقتی صحبت هایش تمام شد (می تواند در جلسه دوم باشد)، حالا مورد به مورد درباره اهدافش دقیق تر بپرس. مثلا بپرس که فلان هدفی که اشاره کردی، دقیقا چقدر؟ در چه زمانی؟ چگونه؟
5- قرارهای بعدی با خودتان بگذارید هر فصل یک دیدار. انتهای بهار، انتهای تابستان و انتهای پاییزان و دوباره در تعطیلات سال نو بعدی.
6- هیچ ایرادی ندارد که گاهی اوقات بلند بلند هم با خود صحبت کنید که گفته اند: همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا. بگذارید یک روز در سال دیوانه به نظر برسید. اگر دوست داشتید می توانید بنشینید یا اینکه خودتان را به یک پیاده روی و سپس یک فنجان چای دعوت کنید. مهم این است که در بهترین و شاداب ترین حالت با خود دیدار کنید.
سه روز در سال دیوانه باشید، 362 روز دیگر را فرصت دارید عاقل باشید.
✍مجتبی لشکربلوکی
@management_ai
طرف دیوانه است! ما عموما تصورمان این است که اگر با خودمان حرف بزنیم دیوانه ایم! اما ظاهرا دانشمندان دیدگاه دیگری دارند. روانپژوه و استاد دانشگاه بامبرگ آلمان چند سال پیش آزمایشی با گروهی از دانشجویان خود انجام داد. او به آنان وظیفه داد که ایستگاهی برای دوچرخهها طراحی کنند. برخی از دانشجویان اجازه داشتند در حال کار با خود حرف بزنند و بقیه نه. در پایان کار دانشجویانی که اجازه حرف زدن با خود را داشتند، طرحهای بسیار بهتری ارائه دادند.
او معتقد است که علت این پدیده، عجیب نیست و پیشاپیش می شد حدس زد کسانی که در جریان کار با خود حرف میزنند، فقط واژهنمیسازند، بلکه اندیشه و تصویر هم میسازند. او میافزاید: «همه چیز مشخصتر میشود. ما مسایل را بهتر درک میکنیم و راهحلها را آسانتر خلق می کنیم.
این پژوهشگر میگوید افرادی هستند که نام کوچک خود را صدا میکنند و از خود چیزی میپرسند و خود به آن پاسخ میدهند. او برای نمونه به دوستی به نام مارکو اشاره میکند که با خودش حرف میزند و مثلا میگوید: سلام مارکو. خب حالا بگو ببینم، جواب این مساله می تواند چه باشد؟ مارکو به این ترتیب خودش را به چالش فکری میطلبد و بعد به خودش پاسخ میدهد.
بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، ایجاد انگیزه و میل در خویشتن است. در این زمینه اما باید مراقب صورت بندی جملات بود. برای نمونه جملاتی مانند: «آخه چقدر احمقی، دفعه بعد کار را بهتر انجام بده ابله!». این نوع صورت بندیها معمولا کمکی نمیکنند.
حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپ را دارد؛ به گفته این پروفسور دانشگاه، حرف زدن با خود همچنین نقش سوپاپی را دارد که آدمی با آن احساس خود را بیان و خود را در موقعیتهای ترس، عدماطمینان، شرم و همدردی تخلیه میکند. بنابراین یکی دیگر از کارکردهای حرف زدن با خود، کاهش استرس، ناراحتی و درد است (رفرنس)
⭕️تجویز راهبردی
نوروز فرصت خوبی است برای تازه شدن دیدارها. اما نوروز شما نوروز نخواهد شد مگر اینکه حتما به دیدار یک نفر بروید و متاسفانه بیشتر ما، فرصت نمی کنیم که این فرد را در طول ایام عید ملاقات کنیم. آنقدر درگیر دید و بازدیدهای همیشگی، برنامه های تلویزیونی پشت سر هم و مسافرت هستیم که این فرد در لیست ما، نفر آخر قرار می گیرد و در انتها نیز مانند همیشه فراموش می شود. بهمین خاطر است که شاعر دوست داشتنی؛ قیصر امین پور سروده است:
دیر گاهی است که اُفتاده ام از خویش به دور!
شاید این عید، به دیدارِ خودم هم بروم
درست است، مهم ترین فردی که باید به دیدارش برویم و از حالش بپرسیم: خودمان هستیم.
برای اینکه این دیدار، دیدار خوبی باشد این شش نکته را رعایت کنید:
1- وقت ويژه ای را برای وی در نظر بگیرید. سعی کنید در ایام عید زمان خوبی را که سرحال و با انرژی هستید و سرتان شلوغ نیست را برای این دیدار انتخاب کنید. در طول سال که به او سر نزده اید دست کم در ایام عید زمان خوبی را برای وی کنار بگذارید. یک پیشنهاد می تواند صبح های زود قبل از اینکه بقیه بیدار شوند باشد.
2- وقتی به دیدار خودتان رفتید، بگذارید او حرف بزند. به حرف هایش گوش کنید. او یک سال شاید هم بیشتر است که حرف نزده است. بگذارید بیرون بریزد و راحت شود. با حوصله به دغدغه هایش، غرغرهایش، آرزوهایش و اهدافش گوش کنید. دقت کنید که حرف زدن نقش سوپاپ احساسی را بازی می کند. به ويژه بگذارید راجع به ترس هایش، اشتباهاتش، شرم هایش حرف بزند.
3- خودتان را با نام کوچک صدا کنید و این سوال را از خود بپرسید: چه اهدافی برای سال جدید برای خودت در نظر گرفته ای؟ می خواهی در ارتباط های پنج گانه ات (با خدا، با خودت، با خانواده، با جامعه و در نهایت با جهان) چه کنی؟ سر فرصت به حرف هایش گوش کن. چون بعد از دیدار باید بلافاصله آن ها را بنویسی. اگر بتوانید کنار دست تان کاغذ هم باشد بد نیست حداقل کلیدواژه ها را بنویسید.
4- وقتی صحبت هایش تمام شد (می تواند در جلسه دوم باشد)، حالا مورد به مورد درباره اهدافش دقیق تر بپرس. مثلا بپرس که فلان هدفی که اشاره کردی، دقیقا چقدر؟ در چه زمانی؟ چگونه؟
5- قرارهای بعدی با خودتان بگذارید هر فصل یک دیدار. انتهای بهار، انتهای تابستان و انتهای پاییزان و دوباره در تعطیلات سال نو بعدی.
6- هیچ ایرادی ندارد که گاهی اوقات بلند بلند هم با خود صحبت کنید که گفته اند: همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا. بگذارید یک روز در سال دیوانه به نظر برسید. اگر دوست داشتید می توانید بنشینید یا اینکه خودتان را به یک پیاده روی و سپس یک فنجان چای دعوت کنید. مهم این است که در بهترین و شاداب ترین حالت با خود دیدار کنید.
سه روز در سال دیوانه باشید، 362 روز دیگر را فرصت دارید عاقل باشید.
✍مجتبی لشکربلوکی
@management_ai
Forwarded from مدیریت رفتار سازمانی
💢شش لباس دور ریختنی که باید آن را در سال جدید به آتش کشید!
سال نو، فرصتی است برای پوشیدن لباس های نو و کنار گذاشتن کهنه ها
لباس ها، فقط کت و شلوار و پیراهن نیستند. لباس ها، عادت های ما هستند. می شود عادت های قدیمی و ذهنیت های کهنه را کنار گذاشت و رفتارهای جدید را تجربه کرد.
بنابراین به سراغ کمد ذهنیت ها و عادت هایتان بروید. دربش را باز کنید. کمی از آن فاصله بگیرید و از دور به آن ها خودتان نگاه کنید. شاید این لباس ها، باید دور انداخته شوند:
»» لباس انتظار برای شانس
اگر فکر می کنیم که آدم های موفق در اثر شانس به موفقیت رسیده اند سخت در اشتباهیم. کافیست زندگی هر کدام از کارآفرینان را بخوانیم موفقیت از عرق کردن و تلاش کردن و شکست خوردن به دست آمده. شانس، فرصت هایی است که یک ذهن آماده و کارکرده روی هوا می زند و نه صرفا یک انسان منتظر و خواب آلوده. خلاصه آنکه شما باید بروید در خانه شانس در بزنید و نه برعکس.
»» لباس کمالگرایی افراطی
کمالگرایی افراطی یعنی من باید در یک موضوع/زمینه/حوزه، به 100% برسم اگر نرسم باید آن را کنار بگذارم. لباس جدید می تواند این باشد: فقط یک پله بیشتر با گام های استوار.
»» لباس اهداف حقیر و مبتذل
این عادت فکری باعث می شود که هدف گذاری های کوچک یا مبتذل انجام دهیم. مثلا اگر در سبد اهدافمان فقط خانه و مدرک و شهرت است، یک جای کار ایراد دارد، انسان بودنِ انسان به داشتن اهداف فرافردی و فراخانوادگی است. به جایش عادت اهداف فراگیر را جایگزین کنید. بزرگ باشید و جهانی بیاندیشید. در جهان امروز که شبکه های اجتماعی در دسترس ماست برای آن که در سطح جهانی عمل کنیم، همه چیز آماده است.
»» لباس دروغ
دروغ روح آدمی را متلاشی می کند، لابد می پرسید چگونه؟ دروغ باعث می شود بین گفتار و باور شکاف بوجود بیاید. تکرار آن باعث می شود که این شکاف به سایر ارکان وجود آدمی نیز سرایت کند اما جمله شکاف بین گفتار و عمل (که می شود خیانت و عدم انجام تعهدات) و شکاف بین باور و گفتار (که می شود دو رویی) و شکاف بین ... دروغ سرآغاز متلاشی شدن روح است. لباس صداقت را بر جان خود بپوشانیم.
»» لباس تکرار دیگران و تقلید
پوشیدن این لباس باعث می شود که هر چه بیشتر شبیه به دیگران شویم. خودمان نباشیم بلکه دیگران را زندگی کنیم. باید جسور بود. لباس تقلید را درید و خودمان برای خودمان تصمیم گیری کنیم. خداوند هر کدام از ما را به صورت یکتا و تکرار نشدنی خلق کرده است.
»» لباس ترس از شکست
شکست ناشی از زمین خوردن نیست. وقتی شکست میخوریم که هیچوقت بلند نشویم. ریسک نکردن بزرگترین ریسکی است که میتوانیم انجام دهیم. بنابراین در سال جدید، چند تجربه جسورانه برای خودمان تعریف کنیم. حتی اگر در آن ها موفق نشدیم، موفق شده ایم که ترس از شکست را در خودمان بکشیم.
»» و عینک نقطه ضعف
علاوه بر آن شش لباس، در کمد لباس تان ممکن است عینک نقطه ضعف هم باشد آن را بیابید و بشکنید و دور بریزید. همه ما نقاط ضعفی داریم. اما توجه به نقاط ضعف باعث می شود که نقاط قوت خود را نبینیم. سال جدید را بگذارید سال تمرکز بر نقاط قوت. بپرسید با توجه به نقاط قوتم چه کاری می توانم انجام دهم؟
☑️⭕️فراموش نکنیم، این جان آدمی است که باید نو شود و نو بماند و گرنه تحویل سال جز گردش ایام و چرخش زمین نیست. از همین روست که گفته اند: نوروز بمانید که نورزو شمایید! از روی این جمله آخر رد نشوید. 30 ثانیه تامل کنید. نوروز هدیه خداوند به ماست و نوشدن و نو ماندن هدیه ما به اوست.
✏️دکتر مجتبی لشکربلوکی
@organizationalbehavior
سال نو، فرصتی است برای پوشیدن لباس های نو و کنار گذاشتن کهنه ها
لباس ها، فقط کت و شلوار و پیراهن نیستند. لباس ها، عادت های ما هستند. می شود عادت های قدیمی و ذهنیت های کهنه را کنار گذاشت و رفتارهای جدید را تجربه کرد.
بنابراین به سراغ کمد ذهنیت ها و عادت هایتان بروید. دربش را باز کنید. کمی از آن فاصله بگیرید و از دور به آن ها خودتان نگاه کنید. شاید این لباس ها، باید دور انداخته شوند:
»» لباس انتظار برای شانس
اگر فکر می کنیم که آدم های موفق در اثر شانس به موفقیت رسیده اند سخت در اشتباهیم. کافیست زندگی هر کدام از کارآفرینان را بخوانیم موفقیت از عرق کردن و تلاش کردن و شکست خوردن به دست آمده. شانس، فرصت هایی است که یک ذهن آماده و کارکرده روی هوا می زند و نه صرفا یک انسان منتظر و خواب آلوده. خلاصه آنکه شما باید بروید در خانه شانس در بزنید و نه برعکس.
»» لباس کمالگرایی افراطی
کمالگرایی افراطی یعنی من باید در یک موضوع/زمینه/حوزه، به 100% برسم اگر نرسم باید آن را کنار بگذارم. لباس جدید می تواند این باشد: فقط یک پله بیشتر با گام های استوار.
»» لباس اهداف حقیر و مبتذل
این عادت فکری باعث می شود که هدف گذاری های کوچک یا مبتذل انجام دهیم. مثلا اگر در سبد اهدافمان فقط خانه و مدرک و شهرت است، یک جای کار ایراد دارد، انسان بودنِ انسان به داشتن اهداف فرافردی و فراخانوادگی است. به جایش عادت اهداف فراگیر را جایگزین کنید. بزرگ باشید و جهانی بیاندیشید. در جهان امروز که شبکه های اجتماعی در دسترس ماست برای آن که در سطح جهانی عمل کنیم، همه چیز آماده است.
»» لباس دروغ
دروغ روح آدمی را متلاشی می کند، لابد می پرسید چگونه؟ دروغ باعث می شود بین گفتار و باور شکاف بوجود بیاید. تکرار آن باعث می شود که این شکاف به سایر ارکان وجود آدمی نیز سرایت کند اما جمله شکاف بین گفتار و عمل (که می شود خیانت و عدم انجام تعهدات) و شکاف بین باور و گفتار (که می شود دو رویی) و شکاف بین ... دروغ سرآغاز متلاشی شدن روح است. لباس صداقت را بر جان خود بپوشانیم.
»» لباس تکرار دیگران و تقلید
پوشیدن این لباس باعث می شود که هر چه بیشتر شبیه به دیگران شویم. خودمان نباشیم بلکه دیگران را زندگی کنیم. باید جسور بود. لباس تقلید را درید و خودمان برای خودمان تصمیم گیری کنیم. خداوند هر کدام از ما را به صورت یکتا و تکرار نشدنی خلق کرده است.
»» لباس ترس از شکست
شکست ناشی از زمین خوردن نیست. وقتی شکست میخوریم که هیچوقت بلند نشویم. ریسک نکردن بزرگترین ریسکی است که میتوانیم انجام دهیم. بنابراین در سال جدید، چند تجربه جسورانه برای خودمان تعریف کنیم. حتی اگر در آن ها موفق نشدیم، موفق شده ایم که ترس از شکست را در خودمان بکشیم.
»» و عینک نقطه ضعف
علاوه بر آن شش لباس، در کمد لباس تان ممکن است عینک نقطه ضعف هم باشد آن را بیابید و بشکنید و دور بریزید. همه ما نقاط ضعفی داریم. اما توجه به نقاط ضعف باعث می شود که نقاط قوت خود را نبینیم. سال جدید را بگذارید سال تمرکز بر نقاط قوت. بپرسید با توجه به نقاط قوتم چه کاری می توانم انجام دهم؟
☑️⭕️فراموش نکنیم، این جان آدمی است که باید نو شود و نو بماند و گرنه تحویل سال جز گردش ایام و چرخش زمین نیست. از همین روست که گفته اند: نوروز بمانید که نورزو شمایید! از روی این جمله آخر رد نشوید. 30 ثانیه تامل کنید. نوروز هدیه خداوند به ماست و نوشدن و نو ماندن هدیه ما به اوست.
✏️دکتر مجتبی لشکربلوکی
@organizationalbehavior
💢رهبران واقعی، آخرین نفر غذا میخورند
وقتی با تفنگداران دریایی همسفره شوید، متوجه یک نکته جالب میشوید: افراد کمسابقه اول غذا میگیرند و باسابقهترینها آخرین نفراتی هستند که سهمشان را برمیدارند.
👈 نکته مهم اینجاست که این کار نه با اجبار، بلکه بهصورت کاملاً خودجوش انجام میشود.
این رفتار ساده، فلسفه رهبری در میان تفنگداران دریایی را نشان میدهد:
یک رهبر واقعی نیاز دیگران را بر نیاز خود ترجیح میدهد. رهبران بزرگ برای افرادی که هدایتشان را بر عهده دارند، ارزش قائلاند و میدانند که بهای رهبری، کنار گذاشتن منافع شخصی و اولویت دادن به دیگران است.
برگرفته از کتاب رهبران آخر غذا میخورند.
✍سایمون ساینک
@management_simple
وقتی با تفنگداران دریایی همسفره شوید، متوجه یک نکته جالب میشوید: افراد کمسابقه اول غذا میگیرند و باسابقهترینها آخرین نفراتی هستند که سهمشان را برمیدارند.
👈 نکته مهم اینجاست که این کار نه با اجبار، بلکه بهصورت کاملاً خودجوش انجام میشود.
این رفتار ساده، فلسفه رهبری در میان تفنگداران دریایی را نشان میدهد:
یک رهبر واقعی نیاز دیگران را بر نیاز خود ترجیح میدهد. رهبران بزرگ برای افرادی که هدایتشان را بر عهده دارند، ارزش قائلاند و میدانند که بهای رهبری، کنار گذاشتن منافع شخصی و اولویت دادن به دیگران است.
برگرفته از کتاب رهبران آخر غذا میخورند.
✍سایمون ساینک
@management_simple
Forwarded from تعالی منابع انسانی
💢فداکاری بیش از حد!
یکی از دشوارترین درسهایی که راضیکنندگان دیگران باید بیاموزند این است که مردم خودگذشتگی و فداکاری بیش از اندازه را دوست ندارند.
ممکن است مهرطلبی باشید که خدمت به دیگران برایتان راحتتر از خدمت دیگران به شما باشد. ممکن است براین باور باشید که همواره دادن بهتر از گرفتن است و خدمت کردن بهتر از خدمت شدن است.
در حالی که نیکوکاری و انساندوستی اقداماتی مثبت و تحسینبرانگیز هستند، اشتباه است اگر در روابط شخصی خود با دیگران از واژههای فداکاری و ازخودگذشتگی استفاده کنید.
وقتی پیوسته از خود برای دوستان و بستگانتان مایه میگذارید و به دیگران اجازه نمیدهید که متقابلا برای شما کاری صورت دهند، در عمل، رفتاری سلطهجویانه انجام میدهید، خواه این کار را از روی عمد بکنید یا سهو، تفاوتی نمیکند.
شما با نپذیرفتن خدمات دیگران آنها را از لذتی که میتواند برایشان وجود داشته باشد محروم میکنید.
📓مهرطلبی، بیماری راضی کردن دیگران
📙 هاریت_بریکر
@hrm_academy
یکی از دشوارترین درسهایی که راضیکنندگان دیگران باید بیاموزند این است که مردم خودگذشتگی و فداکاری بیش از اندازه را دوست ندارند.
ممکن است مهرطلبی باشید که خدمت به دیگران برایتان راحتتر از خدمت دیگران به شما باشد. ممکن است براین باور باشید که همواره دادن بهتر از گرفتن است و خدمت کردن بهتر از خدمت شدن است.
در حالی که نیکوکاری و انساندوستی اقداماتی مثبت و تحسینبرانگیز هستند، اشتباه است اگر در روابط شخصی خود با دیگران از واژههای فداکاری و ازخودگذشتگی استفاده کنید.
وقتی پیوسته از خود برای دوستان و بستگانتان مایه میگذارید و به دیگران اجازه نمیدهید که متقابلا برای شما کاری صورت دهند، در عمل، رفتاری سلطهجویانه انجام میدهید، خواه این کار را از روی عمد بکنید یا سهو، تفاوتی نمیکند.
شما با نپذیرفتن خدمات دیگران آنها را از لذتی که میتواند برایشان وجود داشته باشد محروم میکنید.
📓مهرطلبی، بیماری راضی کردن دیگران
📙 هاریت_بریکر
@hrm_academy
Forwarded from تحلیل کسبوکار تهران-دانشگاه تهران
#BABOK
#Business_Analysis
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢آیا آدمها میتوانند تغییر کنند؟
رویکرد ما با افرادی که تغییر می کنند یا نمی کنند چیست ؟
@management_simple
رویکرد ما با افرادی که تغییر می کنند یا نمی کنند چیست ؟
@management_simple
Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 معرفی دو کانال ارزشمند برای ارتقای سواد مالی و سواد فناوری مخاطبین
✅ تحلیل مباحث اقتصاد، بورس، ارز دیجیتال
👇👇👇
@monetary_academy
✅ آموزش کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه نویسی در کسب وکار
👇👇👇
@management_ai
✅ تحلیل مباحث اقتصاد، بورس، ارز دیجیتال
👇👇👇
@monetary_academy
✅ آموزش کاربردهای هوش مصنوعی و برنامه نویسی در کسب وکار
👇👇👇
@management_ai
Forwarded from آکادمی استارتاپ و کارآفرینی
💢من هر سال 22 کیلو دی اکسیدکربن را جذب می کنم تاشما بهتر نفس بکشید.از شما می خواهم بگذارید زنده بمانم!
13 فروردین حواسمان به درختان و فضای سبز باشد.
با طبیعت مهربان باشیم.
@startups_academy
13 فروردین حواسمان به درختان و فضای سبز باشد.
با طبیعت مهربان باشیم.
@startups_academy
Forwarded from موفقیت و توسعه فردی
🌴🌴🌴🌴
💢در روز طبیعت (13 فروردین) با طبیعت مهربان باشیم.
🌳امروز کیسه زباله یادمان نرود
🌳امروز زباله ها را در طبیعت باقی نگذاریم
🌳امروز برای تهیه آتش شاخه درختان را نشکنیم
🌳...
و بدانیم:
زباله جمع کردن وظیفه نیست، زباله نریختن وظیفه است.
@success_pd
💢در روز طبیعت (13 فروردین) با طبیعت مهربان باشیم.
🌳امروز کیسه زباله یادمان نرود
🌳امروز زباله ها را در طبیعت باقی نگذاریم
🌳امروز برای تهیه آتش شاخه درختان را نشکنیم
🌳...
و بدانیم:
زباله جمع کردن وظیفه نیست، زباله نریختن وظیفه است.
@success_pd
Forwarded from آکادمی اقتصاد ایران
💢تست شخصیتشناسی: بیپولی تو را به کدام نسخه پنهانت تبدیل میکند؟
شاید شما هم تجربه کرده باشید که برخی افراد، هنگام رویارویی با مشکلات مالی، به شکلی غیرمنتظره محکم، مقاوم و خلاق میشوند؛ در حالی که عدهای دیگر به آسانی تسلیم شرایط شده و به افسردگی، ناامیدی یا حتی پرخاشگری روی میآورند. این تفاوتهای رفتاری ناشی از آن است که بیپولی و فشار مالی، به شکلی بیرحمانه نقابهای اجتماعی را کنار زده و انسان را با هسته واقعی شخصیتیاش مواجه میسازد. در این مقاله، با پرسشهای دقیقی که مطرح میشود به شما کمک میکنیم تا تصویر واضحی از شخصیت پنهان خود در زمان بیپولی به دست آورید.
🔺در بیپولی چقدر تابآوری دارید؟
تابآوری شما مشخص میکند که آیا میتوانید در شرایط بیپولی، تصمیمات عاقلانهای بگیرید و به سمت مدیریت بحران پیش بروید یا اینکه بلافاصله تسلیم احساسات منفی میشوید.
🔺در زمان بیپولی روابط شما با اطرافیان چگونه تغییر میکند؟
فشار مالی میتواند بهشدت بر کیفیت روابط انسانی تأثیرگذار باشد و شخصیت شما را در این زمینه به وضوح آشکار کند. آگاهی از این تغییرات به شما کمک میکند که روابط مهم زندگی خود را در بحرانها بهتر مدیریت کرده و جلوی آسیبهای احتمالی را بگیرید.
🔺آیا بیپولی خلاقیت و نوآوری شما را تقویت میکند؟
بیپولی میتواند نوعی محرک قدرتمند برای خلاقیت باشد که فرد را وادار به نوآوری و استفاده از راهکارهایی کند که قبلاً به آن فکر نکرده است. در مقابل، عدهای نیز هستند که فشار مالی بهکلی ذهنشان را مختل کرده و توان تفکر و ایدهپردازی را از آنها میگیرد.
🔺در زمان بیپولی، ارزشها و اصول اخلاقیتان تا چه حد تغییر میکند؟
بیپولی گاه میتواند آزمون سختی برای سنجش عمق و استحکام ارزشها و اصول اخلاقی افراد باشد. گاهی دیده میشود که افراد در زمان بیپولی وسوسه انجام کارهای نادرست یا غیرقانونی را پیدا میکنند، اما آنها که اصول اخلاقی مستحکمی دارند معمولاً از چنین رفتارهایی فاصله میگیرند.
🔺در شرایط بیپولی تا چه اندازه به آینده امیدوار هستید؟
تشخیص این که در چنین شرایطی تا چه اندازه امیدوار باقی میمانید، به شما نشان خواهد داد که آیا توانایی ذاتی برای مدیریت بحران را دارید یا باید مهارتهای خود را در این زمینه تقویت کنید.
🔺آیا در زمان بیپولی به دنبال سرزنش دیگران میروید یا مسئولیت را میپذیرید؟
شیوه مواجهه با مشکل و نوع نگاه به منشأ آن، بخشی مهم از شخصیت انسان را در زمان بحرانهای مالی نشان میدهد. برخی افراد در چنین موقعیتهایی عادت دارند دیگران را سرزنش کنند و مشکلات مالی خود را ناشی از بدشانسی، تصمیمات اشتباه اطرافیان، یا شرایط نامساعد جامعه بدانند.
🔺بیپولی چه تأثیری بر سبک زندگی و عادتهای روزمرهتان میگذارد؟
یکی از مهمترین ابعاد شخصیتی که بیپولی آن را آشکار میکند، میزان انعطافپذیری در تغییر سبک زندگی و عادتهای روزانه است. برخی افراد بهراحتی میتوانند خود را با تغییرات ناشی از کاهش درآمد سازگار کنند و از خرجهای اضافی بپرهیزند، اما عدهای دیگر حتی در چنین شرایطی نمیتوانند عادتهای قبلی خود را تغییر دهند و به شدت با این موضوع درگیر میشوند.
✍کانال آموزه های سازمانی
@monetary_academy
شاید شما هم تجربه کرده باشید که برخی افراد، هنگام رویارویی با مشکلات مالی، به شکلی غیرمنتظره محکم، مقاوم و خلاق میشوند؛ در حالی که عدهای دیگر به آسانی تسلیم شرایط شده و به افسردگی، ناامیدی یا حتی پرخاشگری روی میآورند. این تفاوتهای رفتاری ناشی از آن است که بیپولی و فشار مالی، به شکلی بیرحمانه نقابهای اجتماعی را کنار زده و انسان را با هسته واقعی شخصیتیاش مواجه میسازد. در این مقاله، با پرسشهای دقیقی که مطرح میشود به شما کمک میکنیم تا تصویر واضحی از شخصیت پنهان خود در زمان بیپولی به دست آورید.
🔺در بیپولی چقدر تابآوری دارید؟
تابآوری شما مشخص میکند که آیا میتوانید در شرایط بیپولی، تصمیمات عاقلانهای بگیرید و به سمت مدیریت بحران پیش بروید یا اینکه بلافاصله تسلیم احساسات منفی میشوید.
🔺در زمان بیپولی روابط شما با اطرافیان چگونه تغییر میکند؟
فشار مالی میتواند بهشدت بر کیفیت روابط انسانی تأثیرگذار باشد و شخصیت شما را در این زمینه به وضوح آشکار کند. آگاهی از این تغییرات به شما کمک میکند که روابط مهم زندگی خود را در بحرانها بهتر مدیریت کرده و جلوی آسیبهای احتمالی را بگیرید.
🔺آیا بیپولی خلاقیت و نوآوری شما را تقویت میکند؟
بیپولی میتواند نوعی محرک قدرتمند برای خلاقیت باشد که فرد را وادار به نوآوری و استفاده از راهکارهایی کند که قبلاً به آن فکر نکرده است. در مقابل، عدهای نیز هستند که فشار مالی بهکلی ذهنشان را مختل کرده و توان تفکر و ایدهپردازی را از آنها میگیرد.
🔺در زمان بیپولی، ارزشها و اصول اخلاقیتان تا چه حد تغییر میکند؟
بیپولی گاه میتواند آزمون سختی برای سنجش عمق و استحکام ارزشها و اصول اخلاقی افراد باشد. گاهی دیده میشود که افراد در زمان بیپولی وسوسه انجام کارهای نادرست یا غیرقانونی را پیدا میکنند، اما آنها که اصول اخلاقی مستحکمی دارند معمولاً از چنین رفتارهایی فاصله میگیرند.
🔺در شرایط بیپولی تا چه اندازه به آینده امیدوار هستید؟
تشخیص این که در چنین شرایطی تا چه اندازه امیدوار باقی میمانید، به شما نشان خواهد داد که آیا توانایی ذاتی برای مدیریت بحران را دارید یا باید مهارتهای خود را در این زمینه تقویت کنید.
🔺آیا در زمان بیپولی به دنبال سرزنش دیگران میروید یا مسئولیت را میپذیرید؟
شیوه مواجهه با مشکل و نوع نگاه به منشأ آن، بخشی مهم از شخصیت انسان را در زمان بحرانهای مالی نشان میدهد. برخی افراد در چنین موقعیتهایی عادت دارند دیگران را سرزنش کنند و مشکلات مالی خود را ناشی از بدشانسی، تصمیمات اشتباه اطرافیان، یا شرایط نامساعد جامعه بدانند.
🔺بیپولی چه تأثیری بر سبک زندگی و عادتهای روزمرهتان میگذارد؟
یکی از مهمترین ابعاد شخصیتی که بیپولی آن را آشکار میکند، میزان انعطافپذیری در تغییر سبک زندگی و عادتهای روزانه است. برخی افراد بهراحتی میتوانند خود را با تغییرات ناشی از کاهش درآمد سازگار کنند و از خرجهای اضافی بپرهیزند، اما عدهای دیگر حتی در چنین شرایطی نمیتوانند عادتهای قبلی خود را تغییر دهند و به شدت با این موضوع درگیر میشوند.
✍کانال آموزه های سازمانی
@monetary_academy
💢استخدام نیروی باتجربه یا بیتجربه؟ کدام انتخاب هوشمندانهتر است؟
وقتی تصمیم به استخدام دارید و سطح مهارت فنی دو گزینهی موجود را یکسان ارزیابی کردهاید، ترجیح شما کدام است؟ نیروی باتجربه یا بیتجربه؟
هر دو گزینه مزایا و چالشهای خود را دارند، اما انتخاب صحیح بستگی به شرایط خاص سازمان شما دارد:
🔹 نیروی باتجربه معمولاً با سبک کاری و فرهنگ سازمانی پیشین خود وارد مجموعه میشود و تغییر این الگوها آسان نیست. درواقع، افراد باتجربه فرهنگ قبلی را با خود به سازمان جدید منتقل میکنند. اگر این همراستا با فرهنگ فعلی شرکت نباشد، ممکن است چالشزا باشد.
🔹 در مقابل، نیروی بیتجربه از لحاظ ذهنی و فرهنگی آمادگی بیشتری برای یادگیری و همراستا شدن با فرهنگ سازمان شما دارد. البته این انتخاب نیاز به صبر، آموزش و ساختن دارد.
👥 تجربه شخصی من این بوده که در گذشته بیشتر به استخدام افراد بیتجربه تمایل داشتم، اما با بزرگتر شدن مجموعه و نیاز به پایداری و بلوغ بیشتر، توازن را به نفع افراد باتجربه تغییر دادهام. چرا که حضور افرادی با سابقه و توانایی انطباق با فرهنگ سازمانی، میتواند مزایای پنهان و ارزشمندی برای تیم داشته باشد.
در ادامه چند معیار کلیدی برای تصمیمگیری در این زمینه را مرور میکنیم:
✅ در استارتاپها، نیروی باتجربه ممکن است از نظر مالی بهصرفه نباشد. افراد بیتجربه انعطافپذیرتر هستند و بهتر با شرایط متغیر کنار میآیند.
✅ اگر تیم فعلی زمان و ظرفیت آموزش را ندارد، بهتر است فرد باتجربه جذب شود.
✅ در صورت رشد سریع کسبوکار، نیروی باتجربه الزامی است. اما در سازمانهایی با رشد آهسته یا پایدار، نیروی کمتجربه هم میتواند مناسب باشد.
✅ برای نقشهای حیاتی و کلیدی، تجربه اهمیت بالایی دارد و ریسک استخدام افراد بیتجربه بالا خواهد بود.
✅ اگر در مهارت خاصی فرد مناسبی داخل تیم ندارید، نیروی باتجربه ارزش بیشتری خواهد داشت.
✅ در نقشهای مدیریتی، استفاده از نیروی بیتجربه معمولاً تصمیم نادرستی است.
✅ در نهایت، اگر با محدودیت بودجه مواجه هستید، استخدام نیروی بیتجربه گزینهای منطقیتر خواهد بود.
🔍 تصمیمگیری در مورد تجربه نیروی کار، تصمیمی استراتژیک است. بهجای انتخاب بر اساس عادت، بهتر است آن را متناسب با شرایط واقعی کسبوکار و نیازهای تیم انجام دهید.
✍ کانال راهنمای منابع انسانی
@management_simple
وقتی تصمیم به استخدام دارید و سطح مهارت فنی دو گزینهی موجود را یکسان ارزیابی کردهاید، ترجیح شما کدام است؟ نیروی باتجربه یا بیتجربه؟
هر دو گزینه مزایا و چالشهای خود را دارند، اما انتخاب صحیح بستگی به شرایط خاص سازمان شما دارد:
🔹 نیروی باتجربه معمولاً با سبک کاری و فرهنگ سازمانی پیشین خود وارد مجموعه میشود و تغییر این الگوها آسان نیست. درواقع، افراد باتجربه فرهنگ قبلی را با خود به سازمان جدید منتقل میکنند. اگر این همراستا با فرهنگ فعلی شرکت نباشد، ممکن است چالشزا باشد.
🔹 در مقابل، نیروی بیتجربه از لحاظ ذهنی و فرهنگی آمادگی بیشتری برای یادگیری و همراستا شدن با فرهنگ سازمان شما دارد. البته این انتخاب نیاز به صبر، آموزش و ساختن دارد.
👥 تجربه شخصی من این بوده که در گذشته بیشتر به استخدام افراد بیتجربه تمایل داشتم، اما با بزرگتر شدن مجموعه و نیاز به پایداری و بلوغ بیشتر، توازن را به نفع افراد باتجربه تغییر دادهام. چرا که حضور افرادی با سابقه و توانایی انطباق با فرهنگ سازمانی، میتواند مزایای پنهان و ارزشمندی برای تیم داشته باشد.
در ادامه چند معیار کلیدی برای تصمیمگیری در این زمینه را مرور میکنیم:
✅ در استارتاپها، نیروی باتجربه ممکن است از نظر مالی بهصرفه نباشد. افراد بیتجربه انعطافپذیرتر هستند و بهتر با شرایط متغیر کنار میآیند.
✅ اگر تیم فعلی زمان و ظرفیت آموزش را ندارد، بهتر است فرد باتجربه جذب شود.
✅ در صورت رشد سریع کسبوکار، نیروی باتجربه الزامی است. اما در سازمانهایی با رشد آهسته یا پایدار، نیروی کمتجربه هم میتواند مناسب باشد.
✅ برای نقشهای حیاتی و کلیدی، تجربه اهمیت بالایی دارد و ریسک استخدام افراد بیتجربه بالا خواهد بود.
✅ اگر در مهارت خاصی فرد مناسبی داخل تیم ندارید، نیروی باتجربه ارزش بیشتری خواهد داشت.
✅ در نقشهای مدیریتی، استفاده از نیروی بیتجربه معمولاً تصمیم نادرستی است.
✅ در نهایت، اگر با محدودیت بودجه مواجه هستید، استخدام نیروی بیتجربه گزینهای منطقیتر خواهد بود.
🔍 تصمیمگیری در مورد تجربه نیروی کار، تصمیمی استراتژیک است. بهجای انتخاب بر اساس عادت، بهتر است آن را متناسب با شرایط واقعی کسبوکار و نیازهای تیم انجام دهید.
✍ کانال راهنمای منابع انسانی
@management_simple
Forwarded from مدیریت رفتار سازمانی
💢توهم کنترل
🖊حسین حسینی پناه
■آیا تا به حال شده است هنگام پرتاب تاس، آن را محکمتر بیندازید تا عدد بزرگتری بیاورید؟ آیا تا به حال مدیری را دیدهاید که اصرار دارد تمام تصمیمات سازمانی را خودش بگیرد، چون باور دارد که هیچکس بهاندازهی او شرایط را تحت کنترل ندارد؟ اگر چنین است، شما شاهد یکی از رایجترین سوگیریهای شناختی بودهاید: توهم کنترل.
□از ابتدای تاریخ، انسانها به دنبال کنترل محیط اطراف خود بودهاند. حتی زمانی که نمیتوانستند بر طبیعت غلبه کنند، با انجام آیینها و نذورات تصور میکردند که میتوانند بر رویدادهای طبیعی تأثیر بگذارند. برای مثال، مردمان باستان در دورههای خشکسالی قربانیهایی به خدایان تقدیم میکردند و اگر پس از آن باران میبارید، گمان میکردند که تلاشهایشان نتیجه داده است!
●توهم کنترل یک سوگیری شناختی است که باعث میشود افراد تصور کنند میتوانند رویدادهایی را که کاملاً تصادفی یا خارج از کنترلشان هستند، مدیریت کنند یا بر آنها تأثیر بگذارند. این پدیده حتی در موقعیتهایی که شانس و احتمال نقش اصلی را ایفا میکنند، دیده میشود. به عنوان نمونه، مطالعات نشان دادهاند که افراد هنگام پرتاب تاس، اگر بخواهند عدد بزرگی بیاورند، آن را محکمتر میاندازند، و اگر به عددی کوچک نیاز داشته باشند، با احتیاط بیشتری پرتاب میکنند. این در حالی است که نتیجهی پرتاب تاس کاملاً تصادفی است و شدت پرتاب تأثیری در عدد حاصل ندارد!
○اصطلاح توهم کنترل را اولینبار در سال ۱۹۷۵ اِلن لَنگِر ، روانشناس دانشگاه هاروارد مطرح کرد. او با انجام مجموعهای از آزمایشها نشان داد زمانی که عواملی همچون رقابت، انتخاب و مشارکت در موقعیتهای شانسی گنجانده میشود، افراد درخصوص میزان کنترل خود بر رویدادهای طبیعی اغراق میکنند.
■برای مثال، در آزمایشی، شرکتکنندگان حاضر بودند پول بیشتری برای بلیتهای بختآزماییای بپردازند که خودشان شمارهاش را انتخاب کرده بودند، در مقایسه با بلیتهایی که شمارهی آنها بهصورت تصادفی توسط دستگاه مشخص شده بود. در حالی که احتمال برد در هر دو حالت دقیقاً یکسان بود!
□این خطای ذهنی تنها به بختآزمایی یا بازیهای شانسی محدود نمیشود؛ ما هر روز در تصمیمگیریهای شخصی و حرفهای تحت تأثیر آن قرار میگیریم.
• سرمایهگذاری و بورس: بسیاری از سرمایهگذاران تصور میکنند که با تجزیهوتحلیلهای شخصی میتوانند بازارهای کاملاً ناپایدار را پیشبینی کنند. در حالی که بخش زیادی از نوسانات بازار ناشی از عوامل غیرقابلکنترل است.
• مدیریت و رهبری: برخی مدیران گمان میکنند که میتوانند همهچیز را تحت کنترل خود درآورند، حتی عواملی که وابسته به محیط و شرایط کلان اقتصادی هستند. این طرز فکر میتواند به تصمیمگیریهای نادرست و ریسکهای غیرضروری منجر شود.
• زندگی شخصی: ما گاهی تصور میکنیم که اگر رفتار خاصی داشته باشیم، میتوانیم واکنش دیگران را دقیقاً مطابق میل خود تغییر دهیم، در حالی که احساسات و تصمیمات دیگران تحت تأثیر عوامل متعددی است که از کنترل ما خارجاند.
@organizationalbehavior
🖊حسین حسینی پناه
■آیا تا به حال شده است هنگام پرتاب تاس، آن را محکمتر بیندازید تا عدد بزرگتری بیاورید؟ آیا تا به حال مدیری را دیدهاید که اصرار دارد تمام تصمیمات سازمانی را خودش بگیرد، چون باور دارد که هیچکس بهاندازهی او شرایط را تحت کنترل ندارد؟ اگر چنین است، شما شاهد یکی از رایجترین سوگیریهای شناختی بودهاید: توهم کنترل.
□از ابتدای تاریخ، انسانها به دنبال کنترل محیط اطراف خود بودهاند. حتی زمانی که نمیتوانستند بر طبیعت غلبه کنند، با انجام آیینها و نذورات تصور میکردند که میتوانند بر رویدادهای طبیعی تأثیر بگذارند. برای مثال، مردمان باستان در دورههای خشکسالی قربانیهایی به خدایان تقدیم میکردند و اگر پس از آن باران میبارید، گمان میکردند که تلاشهایشان نتیجه داده است!
●توهم کنترل یک سوگیری شناختی است که باعث میشود افراد تصور کنند میتوانند رویدادهایی را که کاملاً تصادفی یا خارج از کنترلشان هستند، مدیریت کنند یا بر آنها تأثیر بگذارند. این پدیده حتی در موقعیتهایی که شانس و احتمال نقش اصلی را ایفا میکنند، دیده میشود. به عنوان نمونه، مطالعات نشان دادهاند که افراد هنگام پرتاب تاس، اگر بخواهند عدد بزرگی بیاورند، آن را محکمتر میاندازند، و اگر به عددی کوچک نیاز داشته باشند، با احتیاط بیشتری پرتاب میکنند. این در حالی است که نتیجهی پرتاب تاس کاملاً تصادفی است و شدت پرتاب تأثیری در عدد حاصل ندارد!
○اصطلاح توهم کنترل را اولینبار در سال ۱۹۷۵ اِلن لَنگِر ، روانشناس دانشگاه هاروارد مطرح کرد. او با انجام مجموعهای از آزمایشها نشان داد زمانی که عواملی همچون رقابت، انتخاب و مشارکت در موقعیتهای شانسی گنجانده میشود، افراد درخصوص میزان کنترل خود بر رویدادهای طبیعی اغراق میکنند.
■برای مثال، در آزمایشی، شرکتکنندگان حاضر بودند پول بیشتری برای بلیتهای بختآزماییای بپردازند که خودشان شمارهاش را انتخاب کرده بودند، در مقایسه با بلیتهایی که شمارهی آنها بهصورت تصادفی توسط دستگاه مشخص شده بود. در حالی که احتمال برد در هر دو حالت دقیقاً یکسان بود!
□این خطای ذهنی تنها به بختآزمایی یا بازیهای شانسی محدود نمیشود؛ ما هر روز در تصمیمگیریهای شخصی و حرفهای تحت تأثیر آن قرار میگیریم.
• سرمایهگذاری و بورس: بسیاری از سرمایهگذاران تصور میکنند که با تجزیهوتحلیلهای شخصی میتوانند بازارهای کاملاً ناپایدار را پیشبینی کنند. در حالی که بخش زیادی از نوسانات بازار ناشی از عوامل غیرقابلکنترل است.
• مدیریت و رهبری: برخی مدیران گمان میکنند که میتوانند همهچیز را تحت کنترل خود درآورند، حتی عواملی که وابسته به محیط و شرایط کلان اقتصادی هستند. این طرز فکر میتواند به تصمیمگیریهای نادرست و ریسکهای غیرضروری منجر شود.
• زندگی شخصی: ما گاهی تصور میکنیم که اگر رفتار خاصی داشته باشیم، میتوانیم واکنش دیگران را دقیقاً مطابق میل خود تغییر دهیم، در حالی که احساسات و تصمیمات دیگران تحت تأثیر عوامل متعددی است که از کنترل ما خارجاند.
@organizationalbehavior