Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
نابرابری بعنوان یک متغیر مستقل در کشورما را چگونه میتوان برای یک مدل گذار تعریف کرد ؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
نابرابری بعنوان یک متغیر مستقل در کشورما را چگونه میتوان برای یک مدل گذار تعریف کرد ؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
دموکراسی همیشه به کاهش نابرابری میانجامد؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
دموکراسی همیشه به کاهش نابرابری میانجامد؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
درود به دکتر رحمت بزرگوار
حضور شما در گروه ما موجب اعتلای دانش ماست. خوش اومدید.
طبق این نظریاتی که مطرح فرمودید ، چرا در کشوری مثل چین با وجود تشکیل طبقه متوسط ، افزایش روز افزون نابرابری و .... انقلاب نمی شود؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
درود به دکتر رحمت بزرگوار
حضور شما در گروه ما موجب اعتلای دانش ماست. خوش اومدید.
طبق این نظریاتی که مطرح فرمودید ، چرا در کشوری مثل چین با وجود تشکیل طبقه متوسط ، افزایش روز افزون نابرابری و .... انقلاب نمی شود؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
با توجه به مدل رقابت نخبگانی که انسل و ساموئلز ارائه میدهند، اگر دموکراسی نه محصول فشار از پایین (تودهها) بلکه نتیجه منازعه و توازن منافع میان نخبگان باشد، آیا میتوان گفت که دموکراسی اساساً فاقد بنیانهای اخلاقی مردمی هست و بیشتر یه سازوکار استراتژیک برای مهار خشونت و حفظ منافع مسلطان است؟
اگر چنین باشد، آیا دفاع نظری از دموکراسی به عنوان شکلی از عدالت یا اراده عمومی دچار بحران نمیشود؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
با توجه به مدل رقابت نخبگانی که انسل و ساموئلز ارائه میدهند، اگر دموکراسی نه محصول فشار از پایین (تودهها) بلکه نتیجه منازعه و توازن منافع میان نخبگان باشد، آیا میتوان گفت که دموکراسی اساساً فاقد بنیانهای اخلاقی مردمی هست و بیشتر یه سازوکار استراتژیک برای مهار خشونت و حفظ منافع مسلطان است؟
اگر چنین باشد، آیا دفاع نظری از دموکراسی به عنوان شکلی از عدالت یا اراده عمومی دچار بحران نمیشود؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
خانم دکتر ضمن سپاس از زحمات و ارائه عالی،آیاتوزیع مجدد با تاکید روی مالیات باعث تمرکز بیشتر قدرت در سیستم توتالیتر نمی شود؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
خانم دکتر ضمن سپاس از زحمات و ارائه عالی،آیاتوزیع مجدد با تاکید روی مالیات باعث تمرکز بیشتر قدرت در سیستم توتالیتر نمی شود؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
۱-من حس می کنم این مدل های تئوری اقتصاد سیاسی برای تبیین انقلاب و گذار به دموکراسی تقلیل گرا هستند. خیلی از این تئوری های تحولات سیاسی اجتماعی رو در نظر نمی گیرن. مثلا تشکیل طبقه متوسط و ظهور خواست های سیاسی رو در نظر نمی گیرن.اگه ایران رو با چین مقایسه بکنیم ، می بینم در صد سال اخیر ، ما هزاران زندانی سیاسی در ایران داشتیم. طبقه متوسط داشتیم. خواست های سیاسی داشتیم. اما دریغ این از این تغییر و تحولات سیاسی در چین.
نظر شما در این باب چیست؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
۱-من حس می کنم این مدل های تئوری اقتصاد سیاسی برای تبیین انقلاب و گذار به دموکراسی تقلیل گرا هستند. خیلی از این تئوری های تحولات سیاسی اجتماعی رو در نظر نمی گیرن. مثلا تشکیل طبقه متوسط و ظهور خواست های سیاسی رو در نظر نمی گیرن.اگه ایران رو با چین مقایسه بکنیم ، می بینم در صد سال اخیر ، ما هزاران زندانی سیاسی در ایران داشتیم. طبقه متوسط داشتیم. خواست های سیاسی داشتیم. اما دریغ این از این تغییر و تحولات سیاسی در چین.
نظر شما در این باب چیست؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
۲-خوب کدومشون درسته حالا؟
نظریه های مختلفی برای تبیین انقلاب ایران وجود داره. اولیش modernization theory هستش دومیش نظریه خواست های سیاسی هست که زیباکلام تو کتاب مقدمه ای بر انقلاب اسلامی روی اون تاکید داره.
نقطه ی تلاقی این تئوری ها کجاست؟ آیا انقلاب ها علت تامه دارند یا علل ناقصه بسیاری با هم باید جمع بشن تا بگیم انقلاب اتفاق بیفته؟ آیا یک تئوری خاص میتونه یک انقلابو تبیین کنه؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
۲-خوب کدومشون درسته حالا؟
نظریه های مختلفی برای تبیین انقلاب ایران وجود داره. اولیش modernization theory هستش دومیش نظریه خواست های سیاسی هست که زیباکلام تو کتاب مقدمه ای بر انقلاب اسلامی روی اون تاکید داره.
نقطه ی تلاقی این تئوری ها کجاست؟ آیا انقلاب ها علت تامه دارند یا علل ناقصه بسیاری با هم باید جمع بشن تا بگیم انقلاب اتفاق بیفته؟ آیا یک تئوری خاص میتونه یک انقلابو تبیین کنه؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
تو اخبار داشتیم که هند با وجود نابرابری ها و دموکراسی به قدرت چهارم اقتصادی جهان بدل شد
مهمترین عامل رو به جلو برنده چیست؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
تو اخبار داشتیم که هند با وجود نابرابری ها و دموکراسی به قدرت چهارم اقتصادی جهان بدل شد
مهمترین عامل رو به جلو برنده چیست؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
آیا در علوم سیاسی ، شما محققی رو میشناسید که بیاد و یک انقلاب خاص رو از جهت نظریه ی سیستم های دینامیکی تحلیل کنه؟ نظریه ی سیستمی چقدر تو ادبیات علوم سیاسی وارد شده؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
آیا در علوم سیاسی ، شما محققی رو میشناسید که بیاد و یک انقلاب خاص رو از جهت نظریه ی سیستم های دینامیکی تحلیل کنه؟ نظریه ی سیستمی چقدر تو ادبیات علوم سیاسی وارد شده؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
مشخصا کسی اومده یک انقلاب خاص رو از جهت نظریه ی سیستمی بررسی کنه؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
مشخصا کسی اومده یک انقلاب خاص رو از جهت نظریه ی سیستمی بررسی کنه؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
لوسین گلدمن در ساختار گرایی تکوینی برای گذار به دموکراسی روی تعدیل مالکیت تاکید میکند ولی بنظر می رسد مدل بن انسل و دیوید ساموئلز عکس این قضیه است برداشت من درست است؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
لوسین گلدمن در ساختار گرایی تکوینی برای گذار به دموکراسی روی تعدیل مالکیت تاکید میکند ولی بنظر می رسد مدل بن انسل و دیوید ساموئلز عکس این قضیه است برداشت من درست است؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
نظر شما در مورد کاربرد هوش مصنوعی در پژوهش های اینچنینی در علوم انسانی چیست؟ ما می تونیم هوش مصنوعی رو با تمام این نظریات تعلیم بدیم و بعد داده های اقتصادی سیاسی رو بهش بدیم و خودش تحلیل رو برامون انجام میده. با همین مدل های زبانی می شه این کارو کرد
https://www.tg-me.com/marzockacademy
نظر شما در مورد کاربرد هوش مصنوعی در پژوهش های اینچنینی در علوم انسانی چیست؟ ما می تونیم هوش مصنوعی رو با تمام این نظریات تعلیم بدیم و بعد داده های اقتصادی سیاسی رو بهش بدیم و خودش تحلیل رو برامون انجام میده. با همین مدل های زبانی می شه این کارو کرد
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
پرسش از خانم دکتر رحمت در گروه اکادمی فلسفه مارزوک
با سپاس از ارائه ارزشمندتان کدام نظام مالیاتی میتواند برای توسعه وتوزیع عادلانه مفید باشد ؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
با سپاس از ارائه ارزشمندتان کدام نظام مالیاتی میتواند برای توسعه وتوزیع عادلانه مفید باشد ؟
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
جوونای قلعه ی پیر(2)
همه دست و پا به زنجیر
دل ها ذره ذره بی تاب
برای برقا برق شمشیر
برق شمشیر نقره کار، شیره بیشه زار، شیره بر مزاره
جوونای قلعه ی داد (2)
چه بد میسوزونه بیداد
لباتون سرد و خاموش
چشا لبریز فریاد
یاد شمشیر نقره کار، شیره بیشه زار شیر بر مزاره
های لِ های لِ لُ شهربانی (صوت های محلی + نام شهربانو)
عشقت دمالا (دماله) مندانی (عشقت ماله منه میدونی)
چه بازیِ زندگانی
جوونای قلعه پیر
داغم ندانی
داغم شهربانی
جوونای قلعۀ شاد (2)
همه یاران فرهاد
هزاران شیشه بر دست
شکسته کوه بیداد
داد شمشیر نقره کار، شیر بیشه زار، شیر بر مزاره
جوونای قلعه ی راز
هزاران دلبر ناز
همش در انتظارن
بیان روزی به پیش واز
راز شمشیر نقره کار، شیر بیشه زار شیر بر مزاره
دل دل بازی بهاره
خدا پیر پای داره
چمن از شوق فریاد
گلستان بهاره
های لِ های لِ لُ شهربانی (صوت های محلی + نام شهربانو)
عشقت دمالا مندانی (عشقت ماله منه میدونی)
چه بازیه زندگانی
جوونای قلعه پیر
لِ لِ شهربانی (2)
جوونای قلعۀ پیر (2)
لِ لِ شهربانی (2
https://www.tg-me.com/marzockacademy
همه دست و پا به زنجیر
دل ها ذره ذره بی تاب
برای برقا برق شمشیر
برق شمشیر نقره کار، شیره بیشه زار، شیره بر مزاره
جوونای قلعه ی داد (2)
چه بد میسوزونه بیداد
لباتون سرد و خاموش
چشا لبریز فریاد
یاد شمشیر نقره کار، شیره بیشه زار شیر بر مزاره
های لِ های لِ لُ شهربانی (صوت های محلی + نام شهربانو)
عشقت دمالا (دماله) مندانی (عشقت ماله منه میدونی)
چه بازیِ زندگانی
جوونای قلعه پیر
داغم ندانی
داغم شهربانی
جوونای قلعۀ شاد (2)
همه یاران فرهاد
هزاران شیشه بر دست
شکسته کوه بیداد
داد شمشیر نقره کار، شیر بیشه زار، شیر بر مزاره
جوونای قلعه ی راز
هزاران دلبر ناز
همش در انتظارن
بیان روزی به پیش واز
راز شمشیر نقره کار، شیر بیشه زار شیر بر مزاره
دل دل بازی بهاره
خدا پیر پای داره
چمن از شوق فریاد
گلستان بهاره
های لِ های لِ لُ شهربانی (صوت های محلی + نام شهربانو)
عشقت دمالا مندانی (عشقت ماله منه میدونی)
چه بازیه زندگانی
جوونای قلعه پیر
لِ لِ شهربانی (2)
جوونای قلعۀ پیر (2)
لِ لِ شهربانی (2
https://www.tg-me.com/marzockacademy
⏪از «فلسفۀ رادیکال» تا «فلسفۀ فرارادیکال هنر»
◀️موسی اکرمی
در دو بخش
بخش یکم
پس از آن که نوبت به من رسید، با حال نزاری که از فجایع غزه و سکوت دردناک نابجای بسا کسان داشتم، معنای «اصل» عربی را در زبان پارسی دستاویز قرار دادم و به همپوشانی معنایی radix لاتینی (به معنای ریشه) با arche ی یونانی اشاره کردم و بحث خود را به «فلسفۀ رادیکال» و وظایف فیلسوفان و فلسفهورزان در تغییر جهان و تعبیر جهان کشاندم.
به گونهای گذرا تعریف کوتاهی از فلسفۀ هنر به دست دادم و کار فیلسوف هنر را بحثهای هستیشناختی، شناختشناختی، روششناختی، و ارزششناختی پیرامون هنر دانستم.
سپس بر پایۀ باور دیریبنم به دو وظیفۀ همبستۀ «تعبیر جهان» و «تغییر جهان» برای فلسفه، که در تاریخ نوشتاری فلسفه با سقرات و افلاتون و ارستو آغاز شده و با مارکس به اوج تأکید رسیده - هر چند از دید کسانی چنین مینماید که او از «تعبیر جهان» گذر کرده و در روزگار خویش «تغییر جهان» را برجسته ساخته یا برتر دانسته است - کوشیدم نخست به همبستگی جداییناپذیر این دو وظیفه، و ویژگیهای فلسفۀ رادیکال اشاره کنم و به روشنگریهائی پیرامون «فلسفۀ هنر رادیکال» بپردازم.
بحث من به آنجا کشید که از نظر بیشتر فیلسوفان رادیکال هنر، مانند آدورنو، با از میان رفتن عواملی چون نابرابری و تبعیض و استثمار و سرمایهداری «هنر میمیرد».
[ادامه درفرستهی پسین?]
https://www.tg-me.com/marzockacademy
◀️موسی اکرمی
در دو بخش
بخش یکم
پیشگفتار. بنا بر برنامهریزی و دعوت گروه فلسفۀ واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی برای دورهمی با دانشجویان فلسفه، در روز یکشنبه چهارم خرداد ماه ۱۴۰۴ پس از حدود دو سال نیم دوری به دانشکدهای رفتم که خانۀ دوم من بود و بسی دوستش داشتم. خوشبختانه با شمار نسبتاً زیادی از دانشجویان و همکاران پیشینم روبهرو شدم: دانشجویانی از فلسفۀ محض و فلسفۀ علم تا فلسفۀ هنر، و همچنین همکارانی چون:در پاسخ به پرسش از چیستی فلسفه و چیستی هنر، در آغاز استاد پرویز ضیاء شهابی پیرامون دلایل خویش برای گزینش همتای پارسی «سرآغاز» برای واژۀ آلمانی Ursprung (origin انگلیسی) در فرنام کتاب Der Ursprung des Kunstwerkes (به انگلیسی: The Origin of the Work of Art)، اثر مارتین هایدگر، بحث را به «arche»ی یونانی به معنای «اصل» کشاندند، و همچون همیشه با استناد دقیق به ریشۀ یونانی و لاتینی پارهای از واژهها و مفهومها در آثار کلاسیکی چون کتاب مابعدالطبیعهی اَرَستو، دریافت خویش از فلسفه را بیان کردند.
خانمها و آقایان استاد پرویز ضیاء شهابی، دکتر شمسالملوک مصاحب، دکتر شهلا اسلامی (مدیر گروه)، دکتر مریم بختیاریان، دکتر محمد شکری، دکتر بابک عباسی، و دکتر هادی صمدی.
پس از آن که نوبت به من رسید، با حال نزاری که از فجایع غزه و سکوت دردناک نابجای بسا کسان داشتم، معنای «اصل» عربی را در زبان پارسی دستاویز قرار دادم و به همپوشانی معنایی radix لاتینی (به معنای ریشه) با arche ی یونانی اشاره کردم و بحث خود را به «فلسفۀ رادیکال» و وظایف فیلسوفان و فلسفهورزان در تغییر جهان و تعبیر جهان کشاندم.
به گونهای گذرا تعریف کوتاهی از فلسفۀ هنر به دست دادم و کار فیلسوف هنر را بحثهای هستیشناختی، شناختشناختی، روششناختی، و ارزششناختی پیرامون هنر دانستم.
سپس بر پایۀ باور دیریبنم به دو وظیفۀ همبستۀ «تعبیر جهان» و «تغییر جهان» برای فلسفه، که در تاریخ نوشتاری فلسفه با سقرات و افلاتون و ارستو آغاز شده و با مارکس به اوج تأکید رسیده - هر چند از دید کسانی چنین مینماید که او از «تعبیر جهان» گذر کرده و در روزگار خویش «تغییر جهان» را برجسته ساخته یا برتر دانسته است - کوشیدم نخست به همبستگی جداییناپذیر این دو وظیفه، و ویژگیهای فلسفۀ رادیکال اشاره کنم و به روشنگریهائی پیرامون «فلسفۀ هنر رادیکال» بپردازم.
بحث من به آنجا کشید که از نظر بیشتر فیلسوفان رادیکال هنر، مانند آدورنو، با از میان رفتن عواملی چون نابرابری و تبعیض و استثمار و سرمایهداری «هنر میمیرد».
ولی من بر پایۀ کلانبرنامۀ خود، یعنی «زمینشهر» (Geopolis)، از این باور خود گفتم که هنر هرگز نخواهد مرد همچنان که فلسفه، با دو سیمای ژانوسی تعبیرجویی و تغییرخواهی، هرگز از میان نخواهد رفت، بلکه تنها زمینۀ کارکرد رادیکال آنها تغییر خواهد کرد.پس از آن که از دانشگاه به خانه برگشتم اندک فراغی دست داد و تصمیم گرفتم سخنم در آن جلسه را، هر چند مجمل بوده است، در فضای مجازی بنگارم و به علاقهمندان پیشکش کنم به این امید که در آیندهای نه چندان دور به بیان تفصیلی اندیشههایم در این باره بپردازم.
[ادامه درفرستهی پسین?]
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Telegram
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
کانال فلسفه وهنر مارزوک
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
⏪از «فلسفۀ رادیکال» تا «فلسفۀ فرارادیکال هنر» ◀️موسی اکرمی در دو بخش بخش یکم پیشگفتار. بنا بر برنامهریزی و دعوت گروه فلسفۀ واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی برای دورهمی با دانشجویان فلسفه، در روز یکشنبه چهارم خرداد ماه ۱۴۰۴ پس از حدود دو سال نیم…
[ادامهی فرستهی پیشین 👆]
در بازاندیشی آنچه گفته بودم بهتر دیدم برای فلسفه و هنری که خود در نظر دارم و هرگز از میان نخواهند رفت برای نخستین بار از صفت metaradical با همتای پارسی «فرارادیکال» بهره گیرم، و فلسفه و هنر و فلسفۀ هنر خود را «فلسفۀ فرارادیکال»، «هنر فرارادیکال»، و «فلسفۀ فرارادیکال هنر» یا «فلسفۀ هنر فرارادیکال» بنامم.
مقدمه
فلسفه همواره در پی پرسشهای بنیادین دربارۀ جهان، انسان و شناخت، ذهن، زبان، و معنا بوده است. پاسخگویی به این پرسشها فلسفه را در جایگاه تعبیر جهان نشانده است. ولی میتوان نشان داد که فلسفه میتواند و باید به تغییر جهان نیز بیندیشد و بپردازد. ازاین رو فلسفههائی پدیدآمدهاند که همزمان به دو وظیفۀ فلسفه توجه داشتهاند.
این گونه فلسفهها را میتوان «فلسفههای رادیکال» خواند؛ فلسفههائی که تنها به تفسیر جهان نپرداختهاند، بلکه بر تغییر ساختارهای ژرف و بنیادین جهان، که در اینجا جهان جامعه در نظر است، پای فشردهاند. هرگاه چنین بپنداریم که جامعۀ انسانی چنان صورتبندی اقتصادی-اجتمادی و ساختار اداریای یافته که در آن عدالت و آزادی و کرامت انسانی و رفاه و خودآیینی آدمی تحقق یافته است - آنچه من در کلانبرنامۀ آرمانی واقعگرایانۀ «زمینشهر» خود در پیش نهادهام - آنگاه رادیکالیسم به معنای کنونی جائی نخواهد داشت.
ولی من بر این باورم که دیسۀ نوینی از اندیشورزی فلسفی در دو ساخت نظر و عمل پدید خواهد آمد که میتوانم آن را «فلسفۀ فرارادیکال» بنامم؛ فلسفهای که فراتر از نقد و دگرگونی صرف، به بازاندیشی و گشودگی در جهانی آرمان تحققیافته میپردازد.
اینک در این یادداشت کوتاه در هفت بخش، ضمن بررسی دقیق فلسفۀ رادیکال و ضرورت آن، به چگونگی بسط این سنت به فلسفۀ هنر رادیکال، ویژگیها و کارکردهای آن در جهان کنونی، و سپس گذار به فلسفۀ فرارادیکال و فلسفۀ فرارادیکال هنر و نقش آن در جهان آرمانی آینده میپردازم.
۱. فلسفۀ رادیکال
فلسفۀ رادیکال، بر پایۀ معنای واژه، فلسفهای است که به ریشهها و بنیادهای مسائلی که با آنها روبهرو است میپردازد. رادیکال از واژۀ لاتینی «radix» به معنای «ریشه» ساخته شده است. این فلسفه میکوشد تا فراتر از سطوح نمایان مسائل، به ساختارهای بنیادیتر و گاه پنهان جامعه، فرهنگ و اندیشه نفوذ کند و آنها را به نقد کشد و دگرگون سازد.
بهبیان دیگر، فلسفۀ رادیکال در وظیفۀ تغییر جهان با پرسش از علتهای بنیادین نابرابری، سلطه، بیعدالتی، و نبود آزادی در زندگی جمعی آغاز میشود، و در پی بازسازی یا بازاندیشی سامانههای فکری و اجتماعی است که چنین وضعی را پدید آوردهاند. این فلسفه در سنتهای گوناگون فلسفی، از افلاتون و اسپینوزا تا مارکس و آدورنو و فوکو بسا کسان دیگر جلوههای درخشانی داشته است.
#فلسفۀ_رادیکال
#فلسفۀ_رادیکال_هنر
#هنر_رادیکال
#فلسفۀ_هنر_رادیکال
#زمینشهر
#فلسفۀ_فرارادیکال
#هنر_فرارادیکال
#فلسفۀ_فرارادیکال_هنر
#فلسفۀ_هنر_فرارادیکال
#موسی_اکرمی
https://www.tg-me.com/marzockacademy
در بازاندیشی آنچه گفته بودم بهتر دیدم برای فلسفه و هنری که خود در نظر دارم و هرگز از میان نخواهند رفت برای نخستین بار از صفت metaradical با همتای پارسی «فرارادیکال» بهره گیرم، و فلسفه و هنر و فلسفۀ هنر خود را «فلسفۀ فرارادیکال»، «هنر فرارادیکال»، و «فلسفۀ فرارادیکال هنر» یا «فلسفۀ هنر فرارادیکال» بنامم.
مقدمه
فلسفه همواره در پی پرسشهای بنیادین دربارۀ جهان، انسان و شناخت، ذهن، زبان، و معنا بوده است. پاسخگویی به این پرسشها فلسفه را در جایگاه تعبیر جهان نشانده است. ولی میتوان نشان داد که فلسفه میتواند و باید به تغییر جهان نیز بیندیشد و بپردازد. ازاین رو فلسفههائی پدیدآمدهاند که همزمان به دو وظیفۀ فلسفه توجه داشتهاند.
این گونه فلسفهها را میتوان «فلسفههای رادیکال» خواند؛ فلسفههائی که تنها به تفسیر جهان نپرداختهاند، بلکه بر تغییر ساختارهای ژرف و بنیادین جهان، که در اینجا جهان جامعه در نظر است، پای فشردهاند. هرگاه چنین بپنداریم که جامعۀ انسانی چنان صورتبندی اقتصادی-اجتمادی و ساختار اداریای یافته که در آن عدالت و آزادی و کرامت انسانی و رفاه و خودآیینی آدمی تحقق یافته است - آنچه من در کلانبرنامۀ آرمانی واقعگرایانۀ «زمینشهر» خود در پیش نهادهام - آنگاه رادیکالیسم به معنای کنونی جائی نخواهد داشت.
ولی من بر این باورم که دیسۀ نوینی از اندیشورزی فلسفی در دو ساخت نظر و عمل پدید خواهد آمد که میتوانم آن را «فلسفۀ فرارادیکال» بنامم؛ فلسفهای که فراتر از نقد و دگرگونی صرف، به بازاندیشی و گشودگی در جهانی آرمان تحققیافته میپردازد.
اینک در این یادداشت کوتاه در هفت بخش، ضمن بررسی دقیق فلسفۀ رادیکال و ضرورت آن، به چگونگی بسط این سنت به فلسفۀ هنر رادیکال، ویژگیها و کارکردهای آن در جهان کنونی، و سپس گذار به فلسفۀ فرارادیکال و فلسفۀ فرارادیکال هنر و نقش آن در جهان آرمانی آینده میپردازم.
۱. فلسفۀ رادیکال
فلسفۀ رادیکال، بر پایۀ معنای واژه، فلسفهای است که به ریشهها و بنیادهای مسائلی که با آنها روبهرو است میپردازد. رادیکال از واژۀ لاتینی «radix» به معنای «ریشه» ساخته شده است. این فلسفه میکوشد تا فراتر از سطوح نمایان مسائل، به ساختارهای بنیادیتر و گاه پنهان جامعه، فرهنگ و اندیشه نفوذ کند و آنها را به نقد کشد و دگرگون سازد.
بهبیان دیگر، فلسفۀ رادیکال در وظیفۀ تغییر جهان با پرسش از علتهای بنیادین نابرابری، سلطه، بیعدالتی، و نبود آزادی در زندگی جمعی آغاز میشود، و در پی بازسازی یا بازاندیشی سامانههای فکری و اجتماعی است که چنین وضعی را پدید آوردهاند. این فلسفه در سنتهای گوناگون فلسفی، از افلاتون و اسپینوزا تا مارکس و آدورنو و فوکو بسا کسان دیگر جلوههای درخشانی داشته است.
#فلسفۀ_رادیکال
#فلسفۀ_رادیکال_هنر
#هنر_رادیکال
#فلسفۀ_هنر_رادیکال
#زمینشهر
#فلسفۀ_فرارادیکال
#هنر_فرارادیکال
#فلسفۀ_فرارادیکال_هنر
#فلسفۀ_هنر_فرارادیکال
#موسی_اکرمی
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Telegram
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
کانال فلسفه وهنر مارزوک
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
چرا فلسفه می خوانیم ؟ ایدئولوژی سازی فلسفه ، 1 کانت می گوید هیوم مرا از خواب جزم اندیشی بیدار کرد ، پس از این بیداری و حاصل این بیداری کتاب سنجش خرد ناب است ، پی افکنی فلسفه استعلایی است ، ما بعد از آن سالیان خواب جزم اندیشی عادت واره بیدار شدیم ، آیا…
ایدئولوژی سازی فلسفه 2
در دنیای واقعی فلسفه هیچ چیز قطعی وجود ندارد گرچه فلسفه علم وجود و هستی است اما در عین حال خود وجود و هستی نخستین تیر شک و پرسش را دریافت می کند ،
هر فیلسوفی نحوه نگاه خود به وجود و هستی را به عنوان فلسفه خود طرح می کند ، فیلسوفی دیگر آن را نقد می کند و تعارضات درونیاش را آشکار می سازد و خود دیدگاهی نو عرضه می کند ،
اما فلسفه به مثابه ایدئولوژی یک دیدگاه و نظام فلسفی را در جایگاه صدق مطلق می نشاند ، و آن را تبدیل به ایدئولوژی و مذهب می سازد و گزاره هایش را به سیاق سابق چونان احادیث و آیه های بر جایگاه حقیقت می نشاند ،
در یک متن نیم صفحه ای چندین ارجاع به فلان و بهمان فیلسوف می دهد تا مثلاً بگوید خر ملا نصرالدین از کرگی دم نداشت ،
یا برسر تفسیر یک اصطلاح و واژه ای عرق ریزان متن فیلسوف را شخم می زند ، حتی گاهی فلسفه را فقط محصور در زبان خاصی می کند و خارج از آن زبان و حوزه فرهنگی را بربریت می شمارد ،
درنتیجه او دارد اندیشه های اندیشیده شده توسط فلان فیلسوف را می خواند و تکرار می کند ،
اگر صرفا کار او معطوف به درک فلسفه فلان فیلسوف باشد عیبی ندارد و خوب است ، اما اگر فلسفه را اینهمان نظام فلسفی فیلسوف خاصی بگیرد دچار جزم شده است در این صورت جناب استاد فقط نقش طوطی و بلندگوی فلان دستگاه فلسفی را بازی می کند ،
هنوز عقل خودش در همان حال سابق منفعل است و چونان کوزه تهی از محتوای این و آن پر می شود ،
در صورتی که ضرورت بنیادین رجوع به فلسفه انقلاب در نحو کار کرد عقل خودش بود ، عقلی که در این سالیان کار نمی کرد ،یا ناقص کار می کرد یا صرفا ابزار دست باور ها و سنت ها بود ،
قرار بود انقلاب کپرنیکی اتفاق بیفتد و دستگاه شناختی اش در بنیادین ترین نقطه تغییر مستقر شود ،
رویکرد به فلسفه روی آوردن به تغییر کارکرد عقل خود شخص روی آورنده است ،
به عبارتی یک فلسفه ورز به کمک دانش فلسفی دست به تعمیر و تغییر کارکرد عقل خود می زند ، هم چنانکه کانت این کار را کرد ، آنگاه که از خواب جزم اندیشی بیدار شد فقط دکارت و اسپینوزا و فلسفه یونان نخواند بلکه ،
به نقد عقل پرداخت ، به سنجش خرد ،
وقتی فلسفه ورز به ترمیم و تعمیر و باز تعریف عقل خود پرداخت ،
آنگاه این عقل فعال شده بدون رجوع به این فیلسوف و آن فیلسوف به پرسش ها و مسئله ها و دغدغه های خود و جامعه خود خواهد پرداخت و راه حل برون رفت از انسداد را پیدا خواهد کرد ،
ادامه دارد...
Azizi
https://www.tg-me.com/marzockacademy
در دنیای واقعی فلسفه هیچ چیز قطعی وجود ندارد گرچه فلسفه علم وجود و هستی است اما در عین حال خود وجود و هستی نخستین تیر شک و پرسش را دریافت می کند ،
هر فیلسوفی نحوه نگاه خود به وجود و هستی را به عنوان فلسفه خود طرح می کند ، فیلسوفی دیگر آن را نقد می کند و تعارضات درونیاش را آشکار می سازد و خود دیدگاهی نو عرضه می کند ،
اما فلسفه به مثابه ایدئولوژی یک دیدگاه و نظام فلسفی را در جایگاه صدق مطلق می نشاند ، و آن را تبدیل به ایدئولوژی و مذهب می سازد و گزاره هایش را به سیاق سابق چونان احادیث و آیه های بر جایگاه حقیقت می نشاند ،
در یک متن نیم صفحه ای چندین ارجاع به فلان و بهمان فیلسوف می دهد تا مثلاً بگوید خر ملا نصرالدین از کرگی دم نداشت ،
یا برسر تفسیر یک اصطلاح و واژه ای عرق ریزان متن فیلسوف را شخم می زند ، حتی گاهی فلسفه را فقط محصور در زبان خاصی می کند و خارج از آن زبان و حوزه فرهنگی را بربریت می شمارد ،
درنتیجه او دارد اندیشه های اندیشیده شده توسط فلان فیلسوف را می خواند و تکرار می کند ،
اگر صرفا کار او معطوف به درک فلسفه فلان فیلسوف باشد عیبی ندارد و خوب است ، اما اگر فلسفه را اینهمان نظام فلسفی فیلسوف خاصی بگیرد دچار جزم شده است در این صورت جناب استاد فقط نقش طوطی و بلندگوی فلان دستگاه فلسفی را بازی می کند ،
هنوز عقل خودش در همان حال سابق منفعل است و چونان کوزه تهی از محتوای این و آن پر می شود ،
در صورتی که ضرورت بنیادین رجوع به فلسفه انقلاب در نحو کار کرد عقل خودش بود ، عقلی که در این سالیان کار نمی کرد ،یا ناقص کار می کرد یا صرفا ابزار دست باور ها و سنت ها بود ،
قرار بود انقلاب کپرنیکی اتفاق بیفتد و دستگاه شناختی اش در بنیادین ترین نقطه تغییر مستقر شود ،
رویکرد به فلسفه روی آوردن به تغییر کارکرد عقل خود شخص روی آورنده است ،
به عبارتی یک فلسفه ورز به کمک دانش فلسفی دست به تعمیر و تغییر کارکرد عقل خود می زند ، هم چنانکه کانت این کار را کرد ، آنگاه که از خواب جزم اندیشی بیدار شد فقط دکارت و اسپینوزا و فلسفه یونان نخواند بلکه ،
به نقد عقل پرداخت ، به سنجش خرد ،
وقتی فلسفه ورز به ترمیم و تعمیر و باز تعریف عقل خود پرداخت ،
آنگاه این عقل فعال شده بدون رجوع به این فیلسوف و آن فیلسوف به پرسش ها و مسئله ها و دغدغه های خود و جامعه خود خواهد پرداخت و راه حل برون رفت از انسداد را پیدا خواهد کرد ،
ادامه دارد...
Azizi
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Telegram
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
کانال فلسفه وهنر مارزوک
Forwarded from تبادلاتِ فرهنگ و هنر
@hume1711
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from تبادلاتِ فرهنگ و هنر
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from برنامه های کنفرانس اکادمی فلسفه مارزوک
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکنند
🔹 درسگفتار : نسبت میان فلسفه،رادیکالیسم ،ومحافظه کاری
با حضور : مزدا محمددوست
ارشد فلسفه،مترجم ،پژوهشگر فلسفه
لینکگروه
https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
🕒 زمان: سه شنبه ۶ خرداد ماه، ۱۴۰۳
ساعت ۲۲بوقت ایران
اینستاگرام مزدا محمددوست
https://www.instagram.com/mazda_m.doust?igsh=MWt2bG1kaWcyN2ZwMA==
کانالِ اکادمی
https://www.tg-me.com/marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
🔹 درسگفتار : نسبت میان فلسفه،رادیکالیسم ،ومحافظه کاری
با حضور : مزدا محمددوست
ارشد فلسفه،مترجم ،پژوهشگر فلسفه
لینکگروه
https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
🕒 زمان: سه شنبه ۶ خرداد ماه، ۱۴۰۳
ساعت ۲۲بوقت ایران
اینستاگرام مزدا محمددوست
https://www.instagram.com/mazda_m.doust?igsh=MWt2bG1kaWcyN2ZwMA==
کانالِ اکادمی
https://www.tg-me.com/marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
Forwarded from برنامه های کنفرانس اکادمی فلسفه مارزوک
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکند...
🔹 درسگفتار : مهارت کنترول بروز خشم
🔸 با حضور: حسین جلیل زادگان
دانشجوی دکترای روانشناسی
ارشد روان شناسی بالینی "روان درمانگر"
🕒 زمان: چهارشنبه ۷ خرداد ماه، ۱۴۰۴
ساعت ۲۲ بوقت تهران
❣️ از همراهی شما سپاسگزاریم...
🔗 لینک حضور:
https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
🔹 درسگفتار : مهارت کنترول بروز خشم
🔸 با حضور: حسین جلیل زادگان
دانشجوی دکترای روانشناسی
ارشد روان شناسی بالینی "روان درمانگر"
🕒 زمان: چهارشنبه ۷ خرداد ماه، ۱۴۰۴
ساعت ۲۲ بوقت تهران
❣️ از همراهی شما سپاسگزاریم...
🔗 لینک حضور:
https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
کانالِ آکادمی
@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
Audio
🔻 آکادمیِ فلسفهی مارزوک تقدیم میکنند
🔹 درسگفتار : نسبت میان فلسفه،رادیکالیسم ،ومحافظه کاری
با حضور : مزدا محمددوست
ارشد فلسفه،مترجم ،پژوهشگر فلسفه
🕒 زمان: سه شنبه ۶ خرداد ماه، ۱۴۰۳
ساعت ۲۲بوقت ایران
کانالِ اکادمی
https://www.tg-me.com/marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
🔹 درسگفتار : نسبت میان فلسفه،رادیکالیسم ،ومحافظه کاری
با حضور : مزدا محمددوست
ارشد فلسفه،مترجم ،پژوهشگر فلسفه
🕒 زمان: سه شنبه ۶ خرداد ماه، ۱۴۰۳
ساعت ۲۲بوقت ایران
کانالِ اکادمی
https://www.tg-me.com/marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy
Audio
پرسش از جناب محمد دوست
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
https://www.tg-me.com/marzockacademy
درود به جناب مزدا
به گروه ما خوش آمدید. حضور شما در گروه ما باعث اعتلای سطح دانش ماست.
فرمودید که فلسفه یک فعالیت سلبی رادیکال صرف نیست. از دید محلی ، این گزاره کاملا صحیح است. فلسفه های مختلف ، در عین تخریب پاسخ های پیشین ، پاسخ های تازه ای به پرسش های تازه می دهند یا پرسش های پیشین را بسط می دهند. اما وقتی به کلیت تاریخ فلسفه نگاه می کنیم، می بینیم که تاریخ فلسفه چیزی جز گورستان ایده ها نیست که هر دیگری را دفن کرده است. به تعبیری ، روزگار ما روزگاز آنتولوژی های در هم شکسته است.
فلسفه پیشرفت نمی کند. پیشرفت زمانی رخ می دهد که ما پاسخ پرسش های گوناگون را بدهیم و دانشی را انباشت کنیم. حال آنکه فلسفه دانشی انباشتی نیست. پاسخ های گوناگون ، متضاد و رقیب به پرسش های مختلف وجود دارد. هیچ اجماعی موجود نیست و نه تنها پرسش ها به پاسخ نمی رسند بلکه پرسش های جدید نیز می آیند. فلسفه فقط بسط می یابد و پیشرفتی در آن رخ نمی دهد. بنابراین کلیت فلسفه ، تخریب بدون ساختن است. فقط با گذر زمان حجم تخریب افزایش می یابد.
چقدر با این ایده موافقید؟
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
https://www.tg-me.com/marzockacademy
درود به جناب مزدا
به گروه ما خوش آمدید. حضور شما در گروه ما باعث اعتلای سطح دانش ماست.
فرمودید که فلسفه یک فعالیت سلبی رادیکال صرف نیست. از دید محلی ، این گزاره کاملا صحیح است. فلسفه های مختلف ، در عین تخریب پاسخ های پیشین ، پاسخ های تازه ای به پرسش های تازه می دهند یا پرسش های پیشین را بسط می دهند. اما وقتی به کلیت تاریخ فلسفه نگاه می کنیم، می بینیم که تاریخ فلسفه چیزی جز گورستان ایده ها نیست که هر دیگری را دفن کرده است. به تعبیری ، روزگار ما روزگاز آنتولوژی های در هم شکسته است.
فلسفه پیشرفت نمی کند. پیشرفت زمانی رخ می دهد که ما پاسخ پرسش های گوناگون را بدهیم و دانشی را انباشت کنیم. حال آنکه فلسفه دانشی انباشتی نیست. پاسخ های گوناگون ، متضاد و رقیب به پرسش های مختلف وجود دارد. هیچ اجماعی موجود نیست و نه تنها پرسش ها به پاسخ نمی رسند بلکه پرسش های جدید نیز می آیند. فلسفه فقط بسط می یابد و پیشرفتی در آن رخ نمی دهد. بنابراین کلیت فلسفه ، تخریب بدون ساختن است. فقط با گذر زمان حجم تخریب افزایش می یابد.
چقدر با این ایده موافقید؟
Audio
پرسش از جناب محمد دوست
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
https://www.tg-me.com/marzockacademy
پرسش بعدیم آن است که جامعه ایران ذاتا رادیکال است. دغدغه ی تغییرات بنیادی را دارد. در صد سال اخیر دو انقلاب کرده است.
این رادیکالیسم ناشی از سوژگی خود افراد بوده است یا ناشی از فسار های بیرونی؟ بسیاری از پژوهشگران انقلاب بر این باورند که انقلاب ایرانی ناشی از تغییر و تحولات مدرنیته بوده است و اساسا ربطی به سوژگی خود بنیاد ندارد. به تعبیری خواست انقلاب از سر نیروی درونی نیست و صرفا ناشی از استیصال این جامعه بوده است. اکنون نیز می توان همچین فضایی را شاهد بود. آیا شعار رضا شاه روحت شاد ناسی از مطالعه ی قشر جوان از تاریخ این مملکت است یا ناشی از دشمنی و لج و دهن کجی به نظم حاکم؟ آیا سوژگی خود بنیاد در این جامعه وجود دارد یا این خواست های رادیکال ناشی از بلعیده شده به دلیل شرایط تاریخیه؟
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
https://www.tg-me.com/marzockacademy
پرسش بعدیم آن است که جامعه ایران ذاتا رادیکال است. دغدغه ی تغییرات بنیادی را دارد. در صد سال اخیر دو انقلاب کرده است.
این رادیکالیسم ناشی از سوژگی خود افراد بوده است یا ناشی از فسار های بیرونی؟ بسیاری از پژوهشگران انقلاب بر این باورند که انقلاب ایرانی ناشی از تغییر و تحولات مدرنیته بوده است و اساسا ربطی به سوژگی خود بنیاد ندارد. به تعبیری خواست انقلاب از سر نیروی درونی نیست و صرفا ناشی از استیصال این جامعه بوده است. اکنون نیز می توان همچین فضایی را شاهد بود. آیا شعار رضا شاه روحت شاد ناسی از مطالعه ی قشر جوان از تاریخ این مملکت است یا ناشی از دشمنی و لج و دهن کجی به نظم حاکم؟ آیا سوژگی خود بنیاد در این جامعه وجود دارد یا این خواست های رادیکال ناشی از بلعیده شده به دلیل شرایط تاریخیه؟
Audio
پرسش از جناب محمد دوست
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
https://www.tg-me.com/marzockacademy
فرمودید نزاع مارکس و هگل نزاع ایدئولوژی و فلسفه بود اما خود مارکس این را قبول ندارد بلکه می گوید فلسفه هگل روی سرش راه می رود یعنی در ساحت مفهوم گم شده است بنابراین او می خواهد کمک کند تا فلسفه روی پای خود به ایستد ،
به نظر نزاع درونی خود فلسفه باشد بین مفهوم و امر واقع ،
در گروه آکادمی فلسفه مارزوک
https://www.tg-me.com/marzockacademy
فرمودید نزاع مارکس و هگل نزاع ایدئولوژی و فلسفه بود اما خود مارکس این را قبول ندارد بلکه می گوید فلسفه هگل روی سرش راه می رود یعنی در ساحت مفهوم گم شده است بنابراین او می خواهد کمک کند تا فلسفه روی پای خود به ایستد ،
به نظر نزاع درونی خود فلسفه باشد بین مفهوم و امر واقع ،