Telegram Web Link
بلاچاو-میلوا
@injaZanVojuddarad
🎼خداحافظ ای زیبا
🎤میلوا
🎼 Bella ciao
🎤 Milva

▪️یک روز برخاستم از خواب
دشمن همه جا را گرفته بود
آه بدرود ای زیبا، بدرود

ای مبارز مرا با خود ببر
چون که
آماده مرگم
اگر مثل یک مبارز کشته شدم
ای زیبا باید که به خاکم سپاری
در کوهستان دفنم کن
زیر سایه گلی زیبا
و آنان که از کنار گورم می‌گذرند
به من خواهند گفت: چه گل زیبایی

این گل مبارزی‌ست
که برای آزادی جان باخت.
بدرود ای زیبا،
بدرود ای زیبا بدرود،
بدرود.

@marzockacademy
‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
در جهانی که ما در آن زیست می‌کنیم، به‌سختی می‌توان از وجود امری مطلق سخن گفت. آنچه فلسفه را متمایز و ژرف می‌سازد، همین امکان تفسیرهای گوناگون و برداشت‌های متنوع از مفاهیم است. فلسفه، به‌جای آن‌که به یگانگی تحمیلی بیندیشد، به تکثر معنا و تضارب اندیشه‌ها ارج می‌نهد. هر کس به شیوه‌ای خاص، با پیش‌زمینه‌ای منحصربه‌فرد، به پدیده‌ها می‌نگرد و همین تفاوت در نگریستن، سرچشمهٔ گفت‌وگو، رشد و پویایی اندیشه است.
اگر همه به یک شکل بیندیشند، نه گفت‌وگویی درخواهد گرفت، نه اندیشه‌ای بالنده خواهد شد و نه حرکتی به‌سوی افق‌های نو ممکن خواهد بود.
از دیگر سو، فلسفه در ژرف‌ترین لایه‌های خویش نظمی درون‌زا دارد. حتی آنگاه که به نظر می‌رسد در بی‌نظمی و آشوب به‌سر می‌برد، ساختاری پنهان در دل آن جاری‌ست که تنها اهل تأمل و ژرف‌نگری آن را درمی‌یابند. این نظم، برخاسته از پیوند منطقی اندیشه‌ها و انسجام مفهومی آن‌هاست، نه از اطاعت کورکورانه از قواعدی ثابت.
پیشنهاد من این است: به‌جای پرداختن به ایرادگیری‌های سطحی و حاشیه‌ساز، از تجربه و دانش کسانی که در این مسیر گام‌های استوارتر برداشته‌اند بهره‌مند شوید. فلسفه با تواضع آغاز می‌شود؛ با پرسش‌گری تداوم می‌یابد؛ و با گفت‌وگوی  اصیل به کمال نزدیک می‌شود.
جاور
https://www.tg-me.com/marzockacademy
نقد فیلم سینمایی «پیر پسر» ساخته اکتای براهنی
*حمزه موسوی

BANiFiLM.iR
@marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
نقد فیلم سینمایی «پیر پسر» ساخته اکتای براهنی *حمزه موسوی BANiFiLM.iR @marzockacademy
نقد رسیده / حمزه موسوی*
۱. هر فرم یا شکل اثر هنری، اثری که شایسته این نام باشد، باید بتواند ایده باران‌مان کند؛ باید بتواند برآشوبدمان، باید بتواند درگیر و بی‌قرارمان کند. اثر هنری عالی باید بتواند همه تجربه‌های زیسته و همه داشته‌های فکری‌مان را فرا بخواند و پرتویی بی‌پرده بر آنچه بر ما رفته اما مایل‌ایم – احتمالا به دلیل آسیب‌زا و تروماتیک بودن‌اش – بر آن سرپوش بگذاریم بیندازد؛ «پیرپسر»، ساخته اکتای براهنی، چنین اثری است. فیلم – تراژدی‌ای که قصه و ضرباهنگ نفس‌گیر روایتش ما را به تراژدی‌های کهن و مدرن از ادیپ شهریار و رستم و سهراب و ضحاک ماردوش تا برادران کارامازوف پرتاب می‌کند. «پیرپسر» همچنین ما را به یاد فرضیه اسطوره‌ای فروید در توتم و تابو می‌اندازد که براساس آن جامعه بشری بر میل ناخودآگاه به امحا یا کشتن پدر استوار است. پدری همه توان و بی‌رحم که صاحب مطلق‌العنان همه زنان است و وجودش پسران را مدام تهدید به اختگی می‌کند.
۲. آثار بزرگ سینمایی ما را به تامل در ذات سینما وامی دارند؛ هما طور که آثار بزرگ ادبی ما را به تامل در ذات زبان وامی دارند. از این منظر نیز «پیرپسر» اثری است که بار دیگر شکوه و عظمت سینما را برای‌مان احیا می‌کند و توان بی‌بدیل سینما در افشا کردن حقیقت را به رخ می‌کشد.
۳. اما نسبت سینما با واقعیت چیست؟ ژاک لکان، روانکاو فرانسوی، گستره واقعیت را نتیجه هم‌کنشی امر خیالی و امر نمادین می‌دانست. اما جدا از این دو ساحت امر واقع نیز در کار است. ساحتی ناگفتنی که به جای گفتن یا بیان شدن می‌توان آن را صرفا نشان داد. کارکرد سینما نیز همچون ادبیات به جای گفتن، نشان دادن است. نشان دادن آن ساحت تروماتیک و آسیب زایی که کارکرد واقعیت سرپوش گذاشتن بر آن است. در واقع سینما صرفا بازنمایی واقعیت نیست بلکه امر واقع را نشان می‌دهد یا به آن اشاره می‌کند. نمونه اعلای این نشان دادن را در «ماهی و گربه» شهرام مکری نیز می‌توان دید؛ فیلمی درباره خون و خون‌ریزی بدون آنکه هیچ صحنه قتلی در آن به تصویر کشیده شود. «پیرپسر» نیز فیلمی است که هسته‌ای آسیب زا و تراژیک را نشان می‌دهد. پدری، که همچون پدر معروف رویایی که فروید در کتاب تعبیر خواب تحلیل می‌کند، چشم بر سوختن فرزندانش بسته است. پدری که اجازه تخریب خانه کلنگی را نمی دهد؛ خانه ای که مدفن جنایت هایی است که نباید برملا شوند!
۴. در ادبیات سخن گفتن از جهان اثر امری پذیرفته است، از همین رو ما از جهان کافکا، داستایفسکی و یا هدایت صحبت می‌کنیم. آثار بزرگ سینمایی هم تا حدی می‌توانند چنین قابلیتی داشته باشند و نوعی «زیست – جهان» خلق کنند. جهانی که مدام به آن بازمی‌گردیم، دیدن‌اش را به دیگران توصیه می‌کنیم، لحظاتی از آن را که بیشتر دوست داریم بارها و بارها می‌بینیم، دیالوگ‌های آن را تکرار و ژست‌های آن را تقلید می‌کنیم. سینما، هنری است که به واسطه رسانه‌اش، یعنی تصویر، می‌تواند به ژست‌های ما شکل دهد.
۵. با این حال، و به رغم توانایی خلق نوعی جهان، هیچ قاب سینمایی آن قدر بزرگ و فراگیر نیست که بتواند تمامیت حیات آدمی را دربر بگیرد. حتی هیچ قابی آن قدر گنجایش ندارد که سراپای تجربه زیسته یک ملت را در برهه‌ای تاریخی دربر بگیرد. اما گاه آثاری که نتیجه جدی گرفتن رسانه خود و صد البته جدی گرفتن تفکر اند این قابلیت را می‌یابند که روایت‌گر تجربه زیسته یک ملت باشند. و عجیب آنکه اثری که بتواند امر جزئی، محلی یا local را به تصویر بکشد و به واقعیت آنچه بر زیست – جهانش رفته وفادار باشد، می‌تواند شامل عناصری جهان شمول و نسبتی با امر کلی باشد.
از این جنبه نیز «پیرپسر» اثری است که توانسته با کمک پیرنگ ادبی پر رنگ خود و بازی کم‌نظیر بازیگرانش از صرف روایت جدالی خانوادگی در گذرد و همچون متنی ادبی چیزی درباره حقیقت تراژیک وضع بشر و میل او با ما در میان نهد.
۶. جورچو آگامبن در تفسیر داستان بارتلبی محرر، اثر هرمان ملویل، این اثر را در زمره منظومه‌ای از ستارگان آثار ادبی می‌داند. از آکاکی آکاکیوویچ تا شاهزاده میشکین و منشی‌های دادگاه‌های کافکا. آیا در سینما نیز نمی‌توان از چنین منظومه هایی سخن گفت؟ «پیرپسر» به رغم این که شباهتی به هیچ فیلمی در ایران ندارد و کپی‌برداری از هیچ فیلم دیگری نیست، با بعضی فیلم‌ها دارای نوعی «شباهت خانوادگی» است و با آنها نوعی منظومه سینمایی می‌سازد. منظومه‌ای که پاره‌ای عناصر مشترک می‌تواند آنها را در یک مدار قرار دهد. برای مثال در «برادران لیلا»، ساخته باشکوه سعید روستایی، نیز با پدری زورگو، خودرای و دروغگو مواجه‌ایم. یا در «ماهی و گربه» نیز زمزمه‌هایی از ناپدید شدن دختران به گوش می‌رسد که البته انکار می‌شود!
*دانش آموخته ادبیات و فلسفه

حمزه موسوی
 BANiFiLM.iR
https://www.tg-me.com/marzockacademy
صنعت_فرهنگ_و_امکان_رهایی_همراه_با_کاور.pdf
3.3 MB
این متن، آخرین پروژه‌ی پژوهشی من به‌عنوان عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بود که اکنون پس از سه سال از ارائه به آن نهاد، بدون هیچ جرح‌وتعدیلی و فقط با تغییر عنوان، به رایگان در اینترنت منتشر می‌شود. باشد که به کار آید!

محمد اردبیلی

https://www.tg-me.com/marzockacademy
تصویر طرح جلد کامل کتاب، جهت چاپ
محمد اردبیلی

https://www.tg-me.com/marzockacademy
یک باور کلیشه‌ای درباره‌ی زندگی در زندان وجود دارد، مبنی بر اینکه من ( بعنوان زندانی ) حقیقتا در آن ادغام شده، توسط آن تباه می‌شوم، زمانی که سازگاری‌ام با آن از حد فراتر می‌رود دیگر نمی‌توانم آزادی، زندگی بیرون از زندان را تحمل کنم یا حتی تصور نمایم، به نحوی که آزادی‌ام باعث یک فروپاشی روانی کامل می‌شود، یا دست‌کم موجب حسرتی برای امنیت از دست رفته‌ی زندگی در زندان می‌گردد. اما دیالکتیک واقعی زندگی در زندان، کمی پیچیده‌تر است. زندان در واقع من را نابود می‌کند، سلطه‌ای کامل بر من پیدا می‌کند، دقیقاً زمانی که من با این واقعیت که در زندان هستم موافقت کامل نمی‌کنم، بلکه فاصله‌ای درونی از آن حفظ می‌کنم، به این توهم می‌چسبم که "زندگی واقعی جای دیگری است" و مدام در رویاپردازی درباره‌ی زندگی بیرون، درباره‌ی چیزهای خوبی که پس از آزادی یا فرارم در انتظار من هستند، غرق می‌شوم. بدین ترتیب، در یک چرخه‌ی معیوب از خیال‌پردازی گرفتار می‌شوم، به طوری که وقتی نهایتا آزاد می‌شوم، ناهماهنگی وحشتناک بین خیال و واقعیت من را در هم می‌شکند. تنها راه حل واقعی این است که قوانین زندگی در زندان را به طور کامل بپذیریم، و سپس، در جهانی که توسط این قوانین اداره می‌شود، راهی برای غلبه بر آن‌ها پیدا کنیم. به طور خلاصه، فاصله‌ی درونی و رویاپردازی درباره‌ی "زندگی در جای دیگر" در واقع من را به زندان زنجیر می‌کند، در حالی که پذیرش کامل این واقعیت که من واقعاً آنجا هستم، و توسط قوانین زندان محدود شده‌ام، فضایی برای امید واقعی باز می‌کند.

اسلاوی ژیژک
@lookingawry

https://www.tg-me.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
این هفته در گروه آکادمی به ‌کارکرد اسطوره در ادیان میپردازیم https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
اسطوره‌ها و دین پیوند نزدیکی با هم دارند، اسطوره‌ها اغلب به عنوان داستان‌ها یا روایت‌هایی عمل می‌کنند که باورها و اعمال مذهبی یک فرهنگ را توضیح داده و پشتیبانی می‌کنند. آن‌ها می‌توانند منشأ جهان و زندگی و همچنین هنجارهای اخلاقی و معنوی را منتقل کنند. بنابراین، اسطوره‌ها بخش جدایی‌ناپذیر بسیاری از ادیان هستند و در شکل‌گیری باورها، آیین‌ها و هویت فرهنگی نقش دارند. در اینجا نگاهی دقیق‌تر به این ارتباط می‌اندازیم: اسطوره‌ها به عنوان پایه و اساس باورهای دینی: بسیاری از ادیان مبتنی بر اسطوره‌ها هستند که روایت‌های مقدس محسوب می‌شوند و پاسخ‌هایی به سؤالات اساسی در مورد منشأ جهان، معنای زندگی و سرنوشت بشریت ارائه می‌دهند. آن‌ها توضیح می‌دهند که جهان چگونه آفریده شده است، کدام خدایان یا موجودات ماوراء طبیعی وجود دارند و چگونه بر جهان تأثیر می‌گذارند.

اسطوره‌ها به عنوان انتقال‌دهنده ارزش‌ها و هنجارها: اسطوره‌ها اغلب برای انتقال ارزش‌های اخلاقی و معنوی و ایجاد قوانین رفتاری برای جامعه عمل می‌کنند. آن‌ها می‌توانند قهرمانان و اعمال آن‌ها را به تصویر بکشند که به عنوان الگوهایی برای فضایلی مانند شجاعت، وفاداری یا عدالت عمل می‌کنند. این روایت‌ها می‌توانند به تقویت ساختارها و هنجارهای اجتماعی یک جامعه کمک کنند. اسطوره‌ها به عنوان اجزای آیین‌های مذهبی: آیین‌ها اغلب با اسطوره‌ها ارتباط نزدیکی دارند زیرا شامل اعمال خاص و توالی اعمال بر اساس محتوای اسطوره‌ها هستند. با شرکت در آیین‌ها، مؤمنان می‌توانند ارتباط شخصی با وقایع و شخصیت‌های به تصویر کشیده شده در اسطوره برقرار کنند. اسطوره‌ها همچنین می‌توانند معنا و هدف آیین‌ها را توضیح دهند.

اسطوره‌ها به عنوان بیان هویت فرهنگی: اسطوره‌ها اغلب ریشه عمیقی در فرهنگ یک جامعه دارند و در شکل‌گیری هویت مشترک نقش دارند. آن‌ها می‌توانند تاریخ، سنت‌ها و ارزش‌های یک فرهنگ را منعکس کنند و به این ترتیب به مردم کمک کنند تا احساس کنند بخشی از یک جامعه خاص هستند. اسطوره‌های یک فرهنگ همچنین می‌توانند به عنوان پایه و اساس هنر، ادبیات و سایر اشکال بیان فرهنگی عمل کنند
لازم به ذکر است که اسطوره‌ها همیشه نباید به معنای واقعی کلمه از نظر تاریخی یا علمی قابل اثبات در نظر گرفته شوند. بلکه، آنها به عنوان روایت‌های نمادینی عمل می‌کنند که می‌توانند حقایق عمیق‌تر و بینش‌های معنوی را منتقل کنند.

https://www.tg-me.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
این هفته در گروه آکادمی به ‌کارکرد اسطوره در ادیان میپردازیم https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
اسطوره خلقت ،

پیدایش و آغازه ها پرسش دائمی بشر بدوی تا انسان مدرن بوده است ،
از همین روی یکی از اسطوره هایی که از بدو ظهور بشر بر این کره خاکی گونه ای پیشینی تلقی شده قصه خلقت است حتی بشر نخستین نیز اسطوره خلق داشته است ،
ادیان از بدوی ترین صورت نظام باید و نباید  خود را روی قصه خلقتی بنا نهادند تا از دورن آن پاسخ چیستی و چرایی  زندگی را تبیین کنند ،
در همه قصه‌ها سر زمین به مثابه جهان پیش فرض گرفته شده ،
آنگاه خدایی دست اندرکار آفرینش و پدیداری یک زن و مرد ، اما رفته رفته با تکامل ذهن بشر و پیچیده تر شدن ساختار زندگی اجتماعی قصه خلقت ها هم تکامل یافته تا سازمان زندگی اجتماعی را آشکار سازد ،
خدا به عنوان رهبر و امپراطور بر جایگاه اراده و میل می نشیند و فرشتگان به عنوان کارپردازان مشیت او را تا میل و رفتار آدم جاری می سازند ،
محتوای قصه صرفاً بیان بی تفاوت چگونگی پدیداری بشر نیست بلکه روایت حضور قدرت و اراده خدایان است در تصور و کردار آدمی ،
صرف نظر از تفاوت در روایت ها و اسطوره سازی هر دین یک اصل بنیادین در همه آنها وجود دارد و آن « باید و نباید »است  ،
باید اول امر خداست بر تسلیم و تمکین و نباید تمرد و عصیان ،
اولین نقض فرمان توسط شیطان پدیدار می شود و خدا از این تمرد بر می آشوبد زیرا این تمرد قدرت او را مشروط می سازد و اراده ای در مقابل اراده او ظهور می کند از آنجا که خدا جز قدرت مطلقه نمی تواند باشد  فرشته مطیع تاکنونی خود را تکفیر می کند و او را از رحمت خود دور می سازد ،
دومین باید مخاطبش آدم است « باید و نباید »  از این نعمت های خدا هر چه خواهی خور جز  میوه و ثمره این درخت ،
دومین تمرد را آدم کلید می زند و فرمان خدا را نقض می کند ،
تمرد شیطان سویه وجودی و الهیاتی داشت اما عصیان آدم در رفتار و نوع زیسته بود چه چیزی را خوردن از امر الهی به امری بشری منتقل می شود ،
اساساً باید و نباید وضع شده خدا در قصه خلقت نقض می شود تا باید و نباید از امر الهی به امری غیر الهی بدل شود ،
آیا قصه خلقت نوعی فلسفه سیاسی است ؟
آیا محصول دوران زیست اجتماعی است ؟
آیا اسطوره سازمان سیاسی معطوف به قدرت الهی است ؟
اگر این تلقی روا باشد در درون اسطوره خلقت تعارض قدرت ، اراده و میل الهی و قدرت ، اراده و میل بشر در حال نزاع درونی است یا در حال نطفه بستن است تا در آینده سر باز کند ،
اما در همه قصه ها نقض فرمان شر تلقی شده و شکستن قدرت مطلقه تابو ،
گر چه در این قصه ها وانمود می شود که شیطان دشمن آدم است اما در پس و پشت شرارت شیطان آزادی آدم نهفته است آزادی از باید و نباید الهی و بشری سازی باید و نباید ،
در نهایت و فرجام قصه آدم به خود وانهاده می شود و از بهشت رانده می شود تا زین پس با باید و نباید خودش زندگی کند ،
اگر به زبان امروز بخواهیم صورت بندی کنیم ، قصه خلقت به مثابه نظام سیاسی از امر الهی و با مشیت و اراده الهی آغاز و با بشری شدن نظام سیاسی در بشری شدن باید و نباید پایان می یابد ،
اما خدا یک امید را برای خود در قصه جانمایی می کند و این که آدم سر انجام از گناه اولیه خود که برون رفت از باید و نباید الهی است نادم و پشیمان شده و به امر الهی باز می گردد ،
آیا باز می گردد ؟
Azizi
https://www.tg-me.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
این هفته در گروه آکادمی به ‌کارکرد اسطوره در ادیان میپردازیم https://www.tg-me.com/+RgpoTxExbs0yOTA0
#تاریخ و اسطوره

اسطوره و تاریخ، به همزاد بودگی بسترهایی هستند که انسان ها در آنها اسکان گزیده اند به مثابه کنش گران بستر ساز. نباید بر بستر سُست سکنا گزید، بل بر بستری چنان استوار که استقامت شرایط تحولی اجتماعی را داشته باشد. با روایت نیچه ای، سه رویکرد تاریخی - اسطوره ای وجود دارد که هریک از آنها، تحت شرایطی، مثبت و سازنده و تحت شرایطی دیگر، منفی و مخرب خواهند بود:

۱-  یادبودی ۲- عتیقه مدار ۳- انتقادی.‌

رویکردِ یادبودی: نوعی نگاه به گذشته که فقط اوج و عظمت ها را حفظ می کند و دیگر چیز ها را دور می ریزد.
وجه مثبت: از این رویکرد می آموزیم که عظمت، «امکان» دارد؛ پس امروز برای به عظمت رسیدن تحریک می شویم و نیرو می گیریم.
وجه منفی: اگر عظمت های گذشته را تنها معیار سنجش حرکت های امروز بدانیم (مثلاً، اثر هنری امروز را با آثار عظیم قدیمی بسنجیم) جلوی ظهور عظمت های نوین گرفته می شود.

۲- رویکرد عتیقه مدار: عبارت است از حفظ و نگاهداری و تقدیس همهٔ گذشتهٔ یک فرد، یک شهر، یک قوم، یک ملّت یا...
وجه مثبت: برای کسی که از اکنون و حال خود راضی است، تأیید گذشته از آن اموری درست است که تولید اعتماد به نفس و کُنشِ خلاق به تحول و پیش روی بیشتر در زندگی می کند.
وجه منفی: هر تحوّل و خلاقیتی یک کنش نابود کننده نیز هست و تاریخ عتیقه مدار می خواهد همه چیز را همانطور که بوده «حفظ» کند، پس بر کنش گر خلاّق می شورد، اورا متهم به هتک حرمت می نماید و تمام توانش را بر ضد هر چیز نو بکار می گیرد.

۳- رویکرد انتقادی: نسبت به گذشته با دیدگاه انتقادی نگاه می کند و بی رحمانه آمادهٔ دور انداختن یا نابودی هر چیزی در گذشته است که آنرا سُست و بدرد نخور می یابد.
وجه مثبت و منفی: باید مراقب باشیم که در زدن ریشهٔ چیزهای سُست گذشته، زیر پای خودمان را خالی نکنیم، زیرا ما به هر حال برآمده از چیزهای گذشته ایم و حتی اُمور بَد . سُست گذشته نیز در حیات امروز ما سهم داشته اند. پس باید «حد» انکار یا محکوم نمودن گذشته را بدانیم. بهترین کار این است که ابتدا نظامی نوین را که نیرو بخش و زندگی افزا باشد، طرح و به آن اتکا کنیم، سپس با معیار قرار دادن آن، ببینیم کدام بخش از تاریخ و اسطوره شایستهٔ محکوم شدن و نابودی است و کدام بخش لیاقت حفظ شدن را دارد.
ماجد
https://www.tg-me.com/marzockacademy
فلسفه چه تاثیری بر درک و دریافت ما از مرگ و زندگی دارد؟ افلاطون مرگ را بازگشتی به عالم حقایق می‌داند؛ چون مرگ جدایی از عالم شدن‌هاست و فیلسوف مشتاق آن‌ است و در سوی دیگر هایدگر باور دارد که ما به این دنیا پرتاب می شویم و تنها چیزی که در زندگی با قطعیت رخ می دهد مرگ است.امروزششمین سالگرد آکادمی فلسفه مارزوک است که مصادف با مرگ نابهنگام دوست زنده ناممان دکتر منصورزاده است.چه زود دیر میشود یکسال گذشت ما بیادت دوست عزیز به راهمان ادامه می‌دهیم .

https://www.tg-me.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
Video
تیم مدیریت اکادمی فلسفه مارزوک وتنی چند از استادان فرهیخته که در این سالها با بزرگواری مارا درراه روشنگری همراهی و با کنفرانس های رایگان ارزشمند به آگاهی واندیشه ورزی کمک نمودند .صمیمانه از همگی تشکر میکنم وآرزوی بهروزی برای تمام همراهان آکادمی فلسفه مارزوک را دارم.
Herzlichen Dank

https://www.tg-me.com/marzockacademy
Audio
مبارزه برای آزادی
🗣دکتر محمد مهدی اردبیلی

کانال علم سیاست:
@PoliticalScience_ir
https://www.tg-me.com/marzockacademy
آکادمی فلسفه و هنر مارزوک
Video
درود و عرض ادب،
فرارسیدن ششمین سالگرد تأسیس آکادمی فلسفه مارزوک را به همه همراهان اندیشه‌ورز، اعضای فرهیخته، و مدیران گرامی تبریک عرض می‌کنم.
در جهانی پر از هیاهو، فراهم‌آمدن چنین فضای آرام، اندیشمندانه و پرباری، بی‌تردید حاصل همت والا و بینش روشن سرکار خانم فریده مالک، بانویی اندیشمند و گران‌قدر است که با تاسیس این محفلِ خرد، بستری برای تجمیع نگاه‌ها، تضارب آرا، و باروری ذهن‌ها فراهم ساختند. قدردان این روشن‌دلی و بلندهمتی هستیم.

در این روز خاص، همچنین یاد استاد فرهیخته و دوست عزیزمان زنده‌یاد استاد منصورزاده را گرامی می‌داریم؛ انسانی شریف و متفکر که جای خالی‌اش در دل‌ها و مباحث علمی ما همچنان محسوس است. هم‌زمانی این دو مناسبت، ما را بیش از پیش به تداوم مسیر خرد و گفت‌وگو متعهد می‌سازد.

با آرزوی تداوم بالندگی آکادمی مارزوک و پایداری حلقه‌های معرفت.🌹

#مارزوک #شش_سال_اندیشه #یادمان_استاد_منصورزاده #سپاس_از_خانم_مالک
Mansour
https://www.tg-me.com/marzockacademy
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اگر ایران هسته‌ای نبودچی میشد ؟
@marzockacademy
2025/07/13 13:26:15
Back to Top
HTML Embed Code: