📝📝📝آوردگاه غزه

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊سال‌ها است که جنگی مداوم و با ابعادی محدود در غزه در جریان است. در این سال‌ها ارتش اسرائیل اقدام کرده است و رزمندگان فلسطینی (حماس و جهاد اسلامی) واکنش نشان داده‌اند. عملیات «طوفان/توفان الاقصی» با کنشگری غافلگیرکننده حماس به جنگی تمام‌عیار در غزه انجامیده است. پیامدهای ناشی از این جنگ تمام‌عیار آن‌قدر مهم و فاجعه انسانی ناشی از آن به‌حدی دردناک است که نمی‌توان در مورد آن نگفت و ننوشت.

🖊جریان‌های درگیر در نبرد غزه خواسته‌ها و اهداف مختلفی را در عرصه معارضه و ستیز دنبال می‌کنند. واقع‌بینی به آنها آموخته است که باید سلسله‌مراتبی از اهداف و خواسته‌ها داشته باشند و بسته به موقعیتی که در این نبرد به‌دست می‌آورند آن را دنبال کنند.

🖊اطلاعات من تنها به حدس زدن خواسته‌ها و اهداف یاری می‌رساند و نه بیشتر. برای حماس می‌توان از کمترین به بیشترین خواسته را مرتب ساخت: متوقف کردن فرآیند فراموشی مسئله فلسطین و تبدیل مجدد آن به موضوع اصلی در سطح منطقه و جهان، افزایش فشار منطقه‌ای و بین‌المللی بر اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور مستقل فلسطین در مناطق پیش از اشغال ۱۹۶۷، تحقق عملی گام دو کشور و دو حکومت و یافتن تکیه‌گاهی تثبیت شده برای دنبال کردن آرمان آزادی فلسطین.

🖊تصور می‌کنم که تا اینجا حماس به دو سطح پایین خواسته‌های خود رسیده است. اما تحقق خواسته‌های بالاتر به اتفاقات آینده بستگی دارد.

🖊برای حکومت اسرائیل و دولت افراطی آن سلسله‌مراتب خواسته‌ها و اهداف از بالاترین و بیشترین آغاز می‌شود. به این صورت: اشغال مجدد غزه توسط اسرائیل، نابود کردن کامل حماس، در هم شکستن سازمان نظامی حماس و حکومت آن در غزه، سپردن اداره غزه به دولت خودگردان محمود عباس.

🖊خواسته نخست با مقاومت و مخالفت منطقه‌ای و بین‌المللی قدرتمندی مواجه است و کم و بیش ناممکن به نظر می‌رسد. خواسته سطح پایین‌تر (نابودی حماس) نیز با توجه به حضور حماس در کرانه باختری و اتکاء حماس بر یک گرایش ایدئولوژیک و تکیه‌گاه مردمی، دست‌نیافتنی است. سطوح پایین‌تر تنها با پیروزی سریع و صریح اسرائیل دست یافتنی است.

🖊درباره جنگ غزه نیز نیروهای منطقه‌ای و بین‌المللی خواسته‌های متفاوتی را طرح می‌کنند: توقف انسان‌دوستانه جنگ (توقف جنگ برای رساندن کمک‌های بشردوستانه)، آتش‌بس (تبادل اسراء و گفت‌و‌گو برای آینده) و بازگشت به وضعیت پیش از عملیات طوفان/توفان الاقصی.

🖊روزهای آینده نشان خواهد داد که کدامیک از گزینه‌ها تحقق می‌یابند و پیروزی و شکست راهبردی هر کدام مشخص خواهد شد. اما از هم‌اکنون یک واقعیت قطعی است، عملیات طوفان/توفان الاقصی نقطه عطفی در تاریخ فلسطین است و به تحولی مهم خواهد انجامید.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5971

#علیرضا_علوی‌تبار #جنگ #فلسطین #غزه

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝عدالت برای فلسطین

🔻🔻🔻مقاله‌ای از حسین هوشمند منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊فجایع ضدبشری و تراژدیک در غزه– که به‌حق، سومین نکبه (اخراج و آواره کردن فلسطینی‌ها از سرزمین‌شان) توصیف شده- از ۷ اکتبر (با حمله حماس) آغاز نشده است. ایلان پایه (مورخ اسراییلی و استاد دانشگاه اکستر) می‌گوید، اسراییل می‌کوشد تا این فجایع را تاریخ‌زدایی کند.

🖊اما، به‌قول رشید خالدی (مورخ فلسطینی دانشگاه کلمبیا) جنگ علیه فلسطین (یا بر سر فلسطین) دست‌کم یک‌صد سال تاریخ دارد. در اینجا، قصد بازگویی این تاریخ را ندارم، بلکه سعی من است نشان دهم که در چه پارادایم یا چارچوب هنجاری (normative) می‌توانیم این جنگ/تراژدی را بهتر بفهمیم و از این‌رو، به‌سوی راه‌حل یا راه‌حل‌های معقول و عادلانه گام برداریم. تحلیل‌های نظری برای فهم مسأله اسرائیل/فلسطین به‌طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند:

🖊۱. پارادایم استعمار شهرک‌نشین که صهیونیسم و اسرائیل را به‌منزله یکی از نمونه‌های متعدد تلاش اروپا برای گرفتن سرزمین‌ها از دست مردم بومی توصیف می‌کند، و ۲. پارادایم ملی‌گرایی که می‌گوید نزاع بین صهیونیست‌ها و فلسطینی‌ها به‌مثابه مبارزه بین دو جنبش ملی‌گرا است که مدعی مالکیت بر سر یک سرزمین هستند.

🖊این پارادایم‌ها هم راهی برای تبیین- این تعارض و هم چارچوبی هنجاری برای ارزیابی و حل آن ارائه می‌دهند. روش‌های متفاوتی که ما برای تبیین یک تعارض به‌کار می‌بریم، پیشنهادهای متفاوتی را برای حل آن ارائه می‌دهند. به‌دلیل اینکه، کثیری از طرفداران نظریه ملی‌گرایی نهایتاً می‌پذیرند که اگر چه صهیونیسمِ اولیه ماهیت استعماری نداشت، اما اسراییل از ۱۹۶۷ به یک دولت استعماری شهرک‌نشین تبدیل شده است، از این رو به بررسی مدعیات ملی‌گرایی نمی‌پردازیم.

🖊استدلال ما این است که پارادایم شهرک‌نشینی-استعماری یا استعمار شهرک‌نشین (settler colonialism)، چارچوب بهتری برای درک رابطه بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5973

#حسین_هوشمند #عدالت #فلسطین

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝شتاب گرفتن پیشروی‌ها به لطف محدودیت‌های شتاب‌دار

🔻🔻🔻چهارمین گزارش تحلیلی سالیانه پیرامون روندهای تغییر در اینستاگرام ایرانی از پاییز ۱۳۹۸ تا پاییز ۱۴۰۲ به‌کوشش ابوالفضل حاجی‌زادگان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊در فاصله‌ی پاییز ۱۴۰۱ تا پاییز ۱۴۰۲ محدودیت‌های بی‌سابقه‌ای بر روی اینستاگرام ایرانی اعمال شده است. کاهش سرعت اینترنت، افزایش اختلال و قطعی اینترنت، فیلترینگ اینستاگرام و حتی از دسترس خارج شدن بعضی از صفحه‌های پرمخاطب به‌دلیل «انتشار محتوای مجرمانه». حالا زمان مناسبی است تا ببینیم هزینه‌های مادی و معنوی هنگفتی که برای مقابله با این دشمن فرضی به کشورمان تحمیل شده، چه دستاوردهای عینی‌ای داشته است.

🖊بر اساس یافته‌های جدیدترین فاز پژوهشِ طولی‌ای که برای پنجمین سال متوالی بر روی روندهای تغییر در اینستاگرام ایرانی انجام می‌دهم، در طی یک سال گذشته، علی‌رغم تمام زحمات بی‌دریغ مسئولان، افزایش تعداد صفحه‌های پرمخاطب ایرانی اینستاگرام نه تنها ادامه پیدا کرده بلکه برای اولین‌بار شتاب مثبت به خود گرفته و با ۲۱ درصد رشد نسبت به سال گذشته، به عدد ۳۲۱۲ رسیده است.

🖊حالا ببینیم که در پشت این رشد کمّیِ دور از انتظار، چه لایه‌های دیگری نهفته است. همان‌طور که در جدول شماره ۱ قابل مشاهده است، سهم صفحه‌های «طنز و سرگرمی» در ادامه‌ی روند نزولی پیشین‌اش، در پاییز سال جاری به ۲۷ درصد کاهش پیدا کرده است. سهم این صفحه‌ها در سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ به‌ترتیب ۳۳ و ۳۰ درصد از کل صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی بوده است.

🖊در سوی دیگر، صفحه‌های «آموزشی» و صفحه‌های «کسب‌وکار» موفق شده‌اند به روند افزایشی خود ادامه دهند. در حالی که در سال ۱۳۹۸، تنها ۵ درصد از صفحه‌های پرمخاطب ایرانی در اینستاگرام، محتوای آموزشی منتشر می‌کرده‌اند، با افزایش تدریجی اقبال کاربران اینستاگرام به این صفحه‌ها، این نسبت در پاییز سال ۱۴۰۲ به ۱۶ درصد رسیده است. همچنین در حالی که در سال ۹۸، تنها ۲ درصد از صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی را صفحه‌های «کسب‌وکار» تشکیل می‌دادند، این نسبت در سال جاری به ۱۱ درصد افزایش پیدا کرده است.

🖊نکته حائز اهمیت دیگر این است که سهم صفحه‌های «سینمایی» و صفحه‌های «ورزشی» در بین صفحه‌های پرمخاطب اینستاگرام ایرانی به‌تدریج رو به کاهش است. از طرفی، مقایسه میزان تغییر در تعداد دنبال‌کنندگان اهالی سینما و ورزش به تفکیک گرایش سیاسی آنها نشان می‌دهد که جایگاه «غیرسیاسی»ها از «سلبریتی-کنشگر»ها متزلزل‌تر شده است.

🖊در فاصله‌ی پاییز ۱۴۰۱ تا پاییز ۱۴۰۲، تعداد دنبال‌کنندگانِ آن دسته از چهره‌های سینمایی که طی سال گذشته موضع‌گیری سیاسی روشنی نداشته‌اند، به‌طور میانگین حدود ۹ درصد افزایش داشته است؛ در حالی که این شاخص برای سینماگرانی که نسبت به رویدادهای سیاسی کشور موضع‌گیری اعتراض‌آمیز داشته‌اند حدود ۱۵ درصد است. همچنین، تعداد دنبال‌کنندگان چهره‌های ورزشیِ «غیرسیاسی» تنها ۷ درصد افزایش داشته و در مقابل، تعداد دنبال‌کنندگان چهره‌های ورزشی‌ای که با اعتراضات سیاسی شهروندان همراهی کرده‌اند به‌طور میانگین حدود ۱۶ درصد بیشتر شده است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
https://mashghenow.com/?p=5982

🔗پیشینه گزارش‌ها:
گزارش شماره ۱ - گزارش شماره ۲ - گزارش شماره ۳

#ابوالفضل_حاجی‌زادگان #شبکه‌های_اجتماعی #اینترنت #اینستاگرام

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝دولت یک‌طبقه‌ی توحیدی!

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊به‌نظر می‌رسد طی روندی طبقه‌ی متوسط در ایران، به‌عنوان اصلی‌ترین موتور محرّک تحولات اجتماعی، نخست، «فاعلیت» و سپس «تخیل» سیاسی‌اش را از دست داده است. چرایی این تحول، از یک سو، در اقتصاد و اقتصاد سیاسی کشور و، از دیگر سو، در سیاست، بمعنی‌ الاعم، قابل بررسی است.

🖊نتیجه‌ی روشن آن‌که در اثر شوک‌ها و ضربه‌های مداوم، طبقه‌ی متوسط تا حد زیادی زمین‌گیر شده و به‌ویژه در اثر مجموعه رویدادهای سنوات اخیر، به‌طور متمرکز زیر ضرب رفته است. البته، این نکته را نباید مغفول گذاشت که در اثر برخی امواج و گشایش‌ها آنچه به «طبقه‌ی متوسط فقیر» موسوم است، سربرآورده است.

🖊اما به‌نظر نمی‌رسد این طبقه‌ی نوظهور کارکردی مشابه طبقه‌ی متوسط داشته باشد. این‌ها، اما، همه‌ی آن چیزی نیست که می‌توان در یک تحلیل طبقاتی از شرایط فعلی کشور مطرح کرد. من در یادداشت حاضر تلاش می‌کنم به شکل‌گیری طبقه‌ای جدید در درون حاکمیت بپردازم؛ طبقه‌ای برکشیده و برساخته، که آن را «طبقه‌ی دولت» می‌نامم.

🖊در کشور ما مسیری در حال پیموده شدن است که دولت را نمی‌توان نماینده هیچ طبقه‌ای دانست. زیرا اساساً طبقه‌ای به‌وجود نیامده و مستعد شکل‌گیری نیست و آنچه وجود داشته نیز، مضمحل شده است. در کشور ما سرمایه‌دارِ منفرد وجود خارجی دارد اما سرمایه‌داری به‌عنوان طبقه شکل نمی‌گیرد و حتی، اندک تلاش‌ها برای سازمان‌یابی سرمایه‌دارها در اثر دخالت‌های دولت به شکست می‌انجامد.

🖊به همین منوال می‌توان درباره‌ی کارگرها نیز سخن گفت. در حال حاضر کارگرهای متعددی در بازار کار ایران فعال هستند اما هیچ‌گاه فعالیت‌‌شان در قالب سندیکایی منسجم نمی‌شود چه برسد به حزب و طبقه کارگر! این وضعیت به نقطه‌ای رسیده است که دولت صرفاً خود را نمایندگی می‌کند.

🖊اما آیا این نمایندگی همه دولت را در برمی‌گیرد؟ طبیعتاً خیر. ارتزاق و سرمایه‌ی «طبقه دولت» متکی است به نفت، مالیات، انحصار و مشارکت پارازیتی در بخش خصوصی، موقوفات، انفال، چاپ اسکناس و جز این‌ها و ذی‌نفعان آن بلوک آشنایی هستند به شمول بخش‌های فرادست بوروکراسی و نیز نهادهای پراکنده‌ای که به شکل پیوسته از سرمایه ملی منتفع می‌شوند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6011

#سعید_حجاریان #سیاست #اقتصاد #دولت

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial

🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
📝📝📝جدایی دارالخلافه و خلایق

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا جلالی ندوشن منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊در تاریخ حکومت‌های مستولی بر ایران، شکاف میان ملت و دولت، همواره به‌عنوان معضله‌ای مورد اشارت نویسندگان و صاحبان فکر و اندیشه بوده است، اما آن چه در این چندسال اخیر دیده‌ایم متفاوت از آن وضعیتی است که از آن به شکاف دولت- ملت یاد می‌شود؛ گویا جامعه‌ای و دولتی وجود دارند که هرکدام مسیر خود را می‌روند.

🖊اگر دولت در سیاست بین‌الملل یک سوی ماجرا است، جامعه بدون توجه به اصول و ارزش‌هایی که بدان باور دارد در سوی دیگر می‌ایستد. آنچه ممدوح و ستوده توسط حکومت است، مذموم و نکوهیده تلقی می‌شود و طرفه آنکه در هر موردی، گوش جامعه بدهکار این نیست که استاندارد امروزشان، متفاوت با استاندارد دیروز است که در واقعه پیشین از آن دفاع می‌کردند. پاسخ به چرایی چنین رخدادی، چراغ راهنمایی خواهد بود برای تقویت کانون‌ها و فضاهایی که تغییر را ممکن می‌کنند.

🖊آنچه روی داده است، متعلق به همین دوران سپری شده اخیر است چرا که وضعیت امروز، متفاوت با گذشته است و البته در گذشته، اندکی پس از نزاع‌های سیاسی، جامعه به شکلی پرشور برای تغییر به صحنه باز می‌گشت و با اندک بارقه‌ای برای تغییر حتی از طریق نمایندگان نیابتی، مشارکت انفجاری در جامعه را موجب می‌شد.

🖊خاصیتی که رقابت‌های انتخاباتی داشت و در همه سال‌ها، مگر در سال‌های ۹۸ و ۱۴۰۰، مشارکت مذکور با سیری صعودی تا لحظه انتخابات افزایش می‌یافت. اما در این دو انتخابات آخر، منحنی مشارکت، سیری صعودی نیافت و بر عددی ثابت ماند و در این روزها نیز گفته می‌شود هرچه به انتخابات نزدیک می‌شویم میزان مشارکت سیری نزولی دارد.

🖊شاید فشردگی رخدادهاست که موجب غفلت از چرایی این موضوع است، بنابراین باید رخدادها را براساس این نکته کلیدی بکاویم که این جدایی، که یک سوی آن خلایقی هستند بسیار متکثر از حیث عقیده، جنسیت، قومیت، سن، تحصیلات، سبک زندگی و…، و سوی دیگر دارالحکومه‌ای که حالا خالص‌تر و یکدست‌تر از همیشه است و مدعی است که گره مشکلات کشورداری را می‌تواند با اتکاء به توان داخلی حل کند.

🖊در چگونگی این رخدادهای واقع شده باید فهمید که در کجا غیبت دولت به‌جای حضورش پر رنگ‌تر بوده و درکدام مکان دولت حاضر شده است در شرایطی که غیبت او به مذاق خلایق بیشتر خوش بوده و حضورش مایه زحمت و مرارت شده است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
https://mashghenow.com/?p=6015

#علیرضا_جلالی_ندوشن #سیاست #اقتصاد #دولت

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝پشت‌شناسی

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊به‌راستی، کدامین جام و پیغام صبوحی چنین قدرتِ حاکم بر ایرانِ امروز را مست کرده‌ست، و آن را در بی‌قرارترین و تهاجمی‌ترین حالت خود قرار داده است تا هیچ بایسته‌ی عقلانی و اخلاقی‌ای را در برابر مانیفست نوینِ «خواستِ قدرت» خویش برنتابد و بی‌محابا با مردمان و نخبگان آن بکند که می‌کند؟

🖊شاید اصحاب چنین قدرت و وضعیتی بگویند، بارها گفته‌ایم و بار دگر می‌گوییم، که ما دلشده این ره نه به خود می‌پوییم. در پس آینه طوطی صفت‌مان داشته‌اند، آن‌چه استاد ازل گفت بگو و بکن می‌گوییم و می‌کنیم. ما اگر خاریم و گر گل، چمن‌آرایی هست که از آن دست که او می‌کشدمان می‌روییم.

🖊بی‌تردید، زبان سیاست در ایران امروز، به دلایل گوناگون، زبانی بس مبهم، سرشار از اغراض و امراض نهان، متلون و هرزه، قدرت/منفعت‌پرورده، شرایط‌پرورده است که تا پس و پشت آن نیک فهم نگردد، سویه‌های دلالتی و ارجاعی و خطابی و سلبی و ایجابی و… آن ادراک نمی‌شود.

🖊شاید بگویید، در پشت زبان سیاستی چنین، همواره هیاهو و غوغایی برپاست، به‌گونه‌ای که تشخیص سره از ناسره را ناممکن می‌کند. و شاید بیفزایید، البته سیاست در ایران امروز، امری سخت بسیط و ساده و غیرحرفه‌ای‌ست، لذا اساساً پشت و رویی ندارد، پشت‌اش عین روی‌اش و روی‌اش عین پشت‌اش است.

🖊به بیان دیگر، سیاستی که تجربه می‌کنم همه همان هیاهو و غوغاست و دیگر هیچ، و در این «هیچ» نباید در تلاش برای کشف منطق و قاعدۀ سخن و کنشی باشیم. و باز بیفزایید، چنین سیاستی سخت هرز و هرزه و ناهش است، و آن که می‌گوید و می‌کند تابعی از حال و احوال لحظه‌ای خویش و اقتضائات و استلزامات هر لحظه‌ای است که آن را فراگرفته است.

🖊از این‌رو، از این گفته/ناگفته یا کرده/ناکرده تا آن گفته/ناگفته و کرده/ناکرده‌شان تفاوت بسیار است و به سهولت نمی‌توان عمارت آن را بر «پشت»ی استوار کرد. درست است، اما در تحلیل نهایی، این سیاست نیز، از قاعده و قواعدی پیروی می‌کند که حالات و انفعالات را تجویز و توجیه می‌کند، از این‌رو، برای شناخت آن نیازمند نوعی و سطحی از پشت‌شناسی هستیم.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6017

#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست #گفتمان

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝پایبندی به اصول مهم‌ترین میراث بازرگان بود

🔻🔻🔻میراث فکری و سیاسی مهندس مهدی بازرگان در گفت‌و‌گو با علی‌رضا علوی‌تبار

📌بریده‌ای از متن:

🖊در زمینه سیاست‌ورزی به گمان من مهمترین میراث او برای ما «پایبندی به اصول» است. بازرگان سیاست‌ورزی بود که برای خودش خط قرمزهایی تعریف کرده بود. دست‌یابی به قدرت یا ماندن در قدرت برای او دلیل موجهی برای زیر پا گذاشتن آن اصول نبود.

🖊میراث ماندگار دیگر او پرهیز از عوام‌گرایی بود. هیچ‌گاه تسلیم امواج احساسی و انفجارهای عاطفی عامه مردم نمی‌شد. اداره امور بر مبنای قواعد و اطلاعات موجه او را از مردم‌انگیزی دور می‌کرد.

🖊تقبیح و شماتت امثال بازرگان به گمان من نشانه بازگشت به خویش نیست بلکه ناشی از نوعی درماندگی، خستگی، ناامیدی و خشم است. وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران و درگیری مداوم با مشکلاتی که حل نمی‌شوند باعث پیدایش واکنشی در مردم و جوانان شده است که به هیچ‌وجه نمی‌توان ریشه آن را در اندیشه و تأمل جست‌وجو کرد.

🖊در این وضعیت نامتوازن و واکنشی هیچ یک از متفکران ایرانی مورد نقد و ارزیابی دقیق و عمیق قرار نمی‌گیرند. نوعی «انتقام» از گذشته جای «انتقاد» از گذشته را گرفته است.

🖊اگر برای روشنفکری و نواندیشی دینی در ایران قائل به نوعی «فرگشت» باشیم، بازرگان منزلی از منازل این فرگشت است. او هم از منزل‌های پیش از خویش تأثیر پذیرفته و هم بر منزل‌های پس از خود تأثیر گذاشت. اگر بازرگان را از تاریخ اندیشه ایران حذف کنیم، جریان‌های پس از او نیز به گونه‌ای دیگر شکل خواهند گرفت.

🖊بازرگان را نباید تکرار کرد، این تکرار ممکن هم نیست. باید بر دوش او ایستاد و دورتر را نگریست. بررسی انتقادی تجربه‌ او از این نظر مهم است که ببینیم تا چه حد پرسش‌های او، امروز هم پرسش ماست. آنچه در میراث بازرگان اهمیت دارد «پرسش‌ها» و «چارچوب‌هایی» است که او برای پاسخ به این پرسش‌ها ارائه کرده است.

منبع: ایران فردا

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6023

#علیرضا_علوی‌تبار #مهدی_بازرگان #سیاست #اندیشه

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
📹جریان سوم اصلاحات

🔻🔻🔻مباحثه علی‌رضا علوی‌تبار و عبدالله رمضان‌زاده درباره احزاب - نسخه کم حجم

🖊آیا جناح‌های سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا را می‌توان حزب نامید؟ اگر آنها حزب هستند، آیا به اهداف حزبی خود دست پیدا کرده‌اند؟ چه چیزی مانع دستیابی آنها به اهداف‌شان شده است؟

منبع: شرق

*نسخه با کیفیت‌ این گفت‌و‌گو را می‌توانید در یوتیوب شرق ببینید. همچنین متن این گفت‌وگو در سایت این روزنامه در دسترس است.

#علیرضا_علوی‌تبار #مهدی_بازرگان #سیاست #اندیشه

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
.
.
◾️إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون

🔸برادر گرامی، دین‌شناس نواندیش و مدافع حق‌الناس جناب آقای دکتر محسن کدیور

درگذشت پدر گرامی‌تان را که انسانی حق‌طلب‌، اخلاقی و متدین بود، به شما تسلیت گفته و برایتان سلامتی و صبوری آرزو می‌کنیم.

✍️سعید حجّاریان، علی‌رضا علوی‌تبار

سیزدهم
بهمن‌ماه ۱۴۰۲

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
.
📝📝📝دغدغه امنیت ملی

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌بریده‌ای از متن:

🖊تأمین «امنیت ملی» یک دغدغه و جهت‌گیری‌ دائمی است. مستقل از اینکه چه نظری درباره حکومت داریم، تأمین امنیت ملی یکی از اهداف اصلی همه جریان‌هایی است که در مورد ارتباط کشور با جهان پیرامون‌اش می‌اندیشند و می‌خواهند در شکل‌دهی به این روابط مؤثر باشند.

🖊دغدغه امنیت ملی به‌ویژه برای کشوری چون ما که به علت قرار گرفتن در محدوده‌ای سرشار از بحران و تنش به‌طور مداوم در معرض خطر و تعارض قرار دارد، پررنگ‌تر و مهم‌تر از دغدغه‌های دیگر جلوه می‌کند.

🖊حکومت‌ها می‌آیند و می‌روند، اما تأمین امنیت ملی به عنوان یک جهت‌گیری مهم باقی می‌ماند. همه جریان‌های سیاسی متکی بر شهروندان ایرانی باید به تأثیر انتخاب‌ها و خط‌مشی‌های پیشنهادی خود بر روی امنیت ملی فکر کنند. امنیت ملی معیاری است برای ارزیابی مواضع و دیدگاه‌های سیاسی ما.

🖊ما نیازمند یک گفت‌وگوی ملی در مورد امنیت ملی و راه‌های تأمین آن و عوامل آسیب زننده به آن هستیم. به ویژه در شرایط کنونی منطقه.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6026

#علیرضا_علوی‌تبار #امنیت_ملی #سیاست #دیپلماسی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝حقوق بشر به‌مثابه مشروعیت سیاسی

🔻🔻🔻مقاله‌ای از حسین هوشمند منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌مقاله‌ی پیش رو چه می‌گوید؟

🖊این مقاله، مسائل زیر را تحلیل و بررسی می‌کند: معیار مشروعیت یک نظام سیاسی چیست؟ یک نظام سیاسی چه شرایطی را باید برآورده کند تا شهروندان‌اش از نظر اخلاقی موظف به اطاعت از قوانین آن باشند؟ و در چه شرایط این تکلیف از آنها ساقط می‌شود؟ اگر قانون می‌خواهد تکلیف‌آور باشد، باید چگونه باشد؟ یا شرط اطاعت الزامی از قانون چیست؟

🖊به بیان دیگر، برای اینکه یک نظام سیاسی- حقوقی قابل قبول باشد، باید چه محتوا و مفادی داشته باشد؟ یا کدام حقوق یا منافع اعضای جامعه را باید تأمین کند؟ چرا باور صادقانه حاکمان در تأمین و تضمین این حقوق و منافع اهمیت بنیادی دارد؟ و چگونه می‌توان دریافت که حاکمان صادقانه به تأمین این حقوق و منافع باور دارند؟

🖊اگر یک نظام حقوقی به‌حدی منحط شده باشد که حتی حداقل امنیت را برای پیشبرد منافع عمومی امکان‌پذیر نمی‌سازد، آیا شهروندان الزامی به اطاعت از قوانین آن نظام خواهند داشت؟ در چه شرایطی عنوان قانونی بودن و مشروعیت از دولت سلب می‌شود و مبارزه و مقاومت در برابر آن قابل دفاع می‌گردد؟

🖊جان رالز در کتاب «قانون ملل» استدلال می‌کند که مشروعیت سیاسی دولت در گرو این است که بتواند نشان دهد که به‌نحو معقول و عادلانه‌ای حق تحمیل قوانین و تصمیمات سیاسی خود به شهروندان‌اش را دارد تا انتظار داشته باشد که شهروندان به تکالیف مدنی خود، یعنی اطاعت از قوانین و سیاست‌ها متعهد باشند.

🖊شرط به‌سامان بودن یک جامعه این است که نهادهای اساسی آن شرایطی را برآورده کنند تا افراد از نظر اخلاقی موظف به اطاعت از قوانین آن باشند. اما اگر ساختار حقوقی و سیاسی جامعه تأمین‌کننده این شرایط نباشد، این تکلیف از افراد ساقط می‌شود. از این رو، نظام سیاسی و حقوقی یک جامعه، باید قابل قبول/کارآمد (viable) باشد و برای اینکه یک نظام حقوقی قابل قبول باشد، باید «مفاد و محتوای خاصی داشته باشد.» رالز این مفاد و محتوای خاص را در چارچوب تفسیر خاصی که از حقوق بشر ارائه می‌دهد، بیان می‌کند.

🖊از دیدگاه رالز، مفاد حقوق بشر، ملاک و معیار مشروعیت (یا منزلت اخلاقی) یک نظام سیاسی را ارائه می‌دهد. او می‌گوید که الزامات تکلیف سیاسی (political obligation) محدودتر از الزامات «عدالت به‌مثابه انصاف» است. به بیان دیگر، معیار مشروعیت محدودتر از معیار عدالت دموکراتیک است.

🖊رالز تفسیر متفاوتی از حقوق بشر ارائه کرده است که «حقوق بشر بمعنی‌الاخص» می‌نامد و مواد ۳ تا ۱۸ در بیانیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) را دربرمی‌گیرد. او پاره‌ای از حقوقی را که در این بیانیه پیشنهاد شده است، متناسب با داعیه جهان‌شمولی آن نمی‌داند.

🖊حقوق بشر عبارت‌اند از پیش‌شرط‌های حداقلی، اما ضروری برای همکاری اجتماعی مبتنی بر احترام متقابل بین اعضای یک جامعه. انکار این حقوق، برابر است با تأیید یک جامعه مبتنی بر زور و برده‌داری؛ یعنی جامعه‌ای که در آن به‌جای تعاون و همکاری اجتماعی، اجبار، تحکم و قدرت محض فرمان می‌راند.

🖊از دیدگاه رالز، تأمین حقوق بشر یک معیار ضروری- اما نه کافی- برای به‌سامانی یک نظام سیاسی- اجتماعی است. این نکته بدین معنی است که لااقل دو شرط دیگر لازم است تا یک نظام، به‌سامان خوانده شود. این شروط عبارت‌اند از اینکه نخست، ارتباط حکومت و مردم و همکاری سیاسی مردم با یکدیگر باید بر پایه تکالیف متقابلی که عدالت مبتنی بر منافع عمومی ایجاب می‌کند باشد، و دوم، اینکه تمام اعضای جامعه باید از نقش معناداری در مشارکت و تصمیم‌گیری سیاسی برخوردار باشند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6029

#حسین_هوشمند #جان_رالز #عدالت #حقوق_بشر

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝گفتمان خاتمی، دال مرکزی اصلاحات در ایران

🔻🔻🔻یادداشتی از عباس موسایی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

🖊پس از نقدهایی که از چند سو، یعنی اصلاح‌طلبان پیشرو، محافظه‌کاران و نیز براندازان به وضعیت سیاسی و جایگاه اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان مطرح شد، سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات متنی را- که امروز به بیانیه ۱۵ ماده‌ای شناخته می‌شود- منتشر کرد و از اصول، تاکتیک‌ها و استراتژی‌های اصلاح‌طلبی در شرایط کنونی گفت. نوشتار حاضر تلاشی است در جهت نشان دادن برخی از زوایای آن متن، و نیز جایگاه رئیس دولت اصلاحات.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
https://mashghenow.com/?p=6032

#عباس_موسایی #محمد_خاتمی #اصلاحات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝دو امدادی؛ از مصباح یزدی به ورثه او

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

🖊محمدتقی مصباح یزدی یکی از چهره‌های تأثیرگذار بر سیاست ایران، و به‌طور خاص سیاست‌ورزی اصول‌گرایان بوده است. آراء این چهره به‌طور خاص در دهه ۱۳۷۰ بحث‌ها و جدل‌های زیادی را پدید آورد و وی را در کانون توجهات قرار داد. امروز نیز به‌رغم درگذشت مصباح یزدی می‌توان برخی تأثیرات او را احصاء کرد.

🖊سعید حجاریان، که از همان زمان منتقد آراء مصباح یزدی محسوب می‌شد، در این یادداشت نسبت اندیشه مصباح یزدی را با سه مسئله بررسی کرده است. «جمهوریت و نیز رأی مردم»، «شهروندی و شهروندان برابر-حقوق» و «خشونت و توجیه خشونت‌پیشه‌گی».

🖊او در پایان خطاب به ورثه مصباح یزدی که می‌خواهند وارد وادی سیاست شوند یا جایگاه فعلی‌شان را تحکیم و تثبیت کنند، می‌نویسد که ضروری است موضع‌شان را نسبت به سه مسئله روشن کنند: اول) جایگاه رأی مردم، ایده‌ جمهوریت و نسبت‌شان با اندیشه «تغلیب»، دوم) نسبت‌شان با شهروندی‌ِ برابرحقوق و مسئله برده‌داری در اشکال به‌روز شده آن، و سوم) مسئله خشونت‌پیشه‌گی، خشونت مقدس و چگونگی برخورد با مسئله ترور.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6040

#سعید_حجاریان #مصباح_یزدی #سیاست #تاریخ

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial

🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
📝📝📝ما آزموده‌ایم در این «راه» بخت خویش!

🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان در نقد بیانیه‌ روزنه‌گشایی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

🖊در آستانه برگزاری انتخابات مجلس دوازدهم، بیانیه‌ای موسوم به روزنه‌گشایی با امضای ۱۱۰ نفر منتشر شد و بازتاب‌های متنوعی به‌دنبال داشت. سعید حجاریان در این نوشته به نقد آن بیانیه پرداخته است.

🖊حجاریان در این نوشته به مسئله «زمان‌مندی» و «زمان‌پریشی» این بیانیه اشاره می‌کند و در کنار آن با ذکر نمونه‌هایی از مسیری می‌گوید که خود و همفکران‌اش نیز با هدف ایجاد برخی تغییرها پیموده‌اند.

🖊او یکی از دغدغه‌های خود را تداوم این سنخ روزنه‌گشایی می‌داند و می‌نویسد: «اطمینان دارم این روزنه نه صرفاً برای این انتخابات بلکه برای سالیان گشوده شده است و در هر انتخابات عده‌ای شبیه این گروه از استراتژی روزنه‌گشایی سخن خواهند گفت و این استراتژی، الی‌الابد ابطال‌ناپذیر خواهد ماند زیرا کسانی‌که به‌دنبال گشودن روزنه هستند، نخواهند گفت اگر چه اتفاقی رخ دهد، حاضر هستند از روزنه‌گشایی دست بردارند؟»

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6043

#سعید_حجاریان #اصلاحات #انتخابات #روزنه‌_گشایی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial

🔸نشانی‌های سعید حجاریان در شبکه‌های مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
📝📝📝سیاست؟ خیر، متشکرم!

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

🖊عبور جامعه از سیاست بعضاً تا مرز ضدیت هم پیش می‌رود تا حدی که ممکن است همه‌چیز جایگزین سیاست شود. این سیاست‌گریزی یا شاید، بهتر باشد بگوییم سیاست‌ستیزی پیشینه تاریخی نیز دارد.

🖊محمدرضا تاجیک این مسئله را نخست در آلمان بررسی می‌کند و سپس به آراء متفکرانی ارجاع می‌دهد که هر یک شمه‌ای از گریز از سیاست را تصویر کرده‌اند.

🖊تاجیک سپس به سراغ ایران می‌آید و می‌نویسد: «انسان ایرانی امروز، به‌ویژه نسل جوان، از عالم خیال و عالم نمادین قدرت بیرون پریده، و قدرت حاکم نیز، قادر نیست با حضور در تخیل و توهم و آرزو و احساس و شناخت و نگاه و باور و تفکر و گفتمان این نسل، آنان را به سوژه‌های منقاد خویش تبدیل کند. اما این «نه‌گویی» انسان ایرانی، نخست، به معنی «آری‌گویی» به سیاست از نوع و جنس دیگری‌ست، دو دیگر، این «نه‌گویی» در محدوده‌ی سیاست متوقف نشده و نتایج پیمایش اخیر نگرش ایرانیان حکایت از آن دارد که بسیاری از ایرانیان به دین (دین حکومتی) هم می‌گویند: «نه، متشکرم.»

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6050

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #سیاست_گریزی #تاریخ

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝چرا بی‌عدالتی عظیم‌ترین شر بشری است؟

🔻🔻🔻یادداشتی از کالین مک‌گین با ترجمه جواد حیدری منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

🖊در این جستار کوتاه کالین مک‌گین سه دلیل اقامه می‌کند که چرا بی‌عدالتی عظیم‌ترین شر بشری است.

🖊دلیل اول. بی‌عدالتی باعث می‌شود در انسان‌ها بدترین واکنش‌های روانی برانگیخته شود؛ واکنش‌هایی مثل خشم نسبت به مقصر، عصبانیت اخلاقی، تنفر، احساس بیهودگی، میل به انتقام، یأس، سرخوردگی، و دلمردگی.

🖊دلیل دوم. تقریباً غیرممکن است با فردی که در حق شما ظلم کرده است رفتار عادلانه داشته باشید. مثلاً اگر کسی اموالی را از شما به سرقت برده باشد، شما تمایلی ندارید که اموال او را به سرقت ببرید. اما شما احساس می‌کنید که بی‌عدالتی در عوض بی‌عدالتی قابل توجیه است.

🖊دلیل سوم. تمایل به عمومیت بخشیدن به بی‌عدالتی است. اگر شخصی قربانی بی‌عدالتی شده باشد، به‌ویژه اگر بی‌عدالتی تکراری و سیستماتیک و بدون احساس پشیمانی باشد، در این‌صورت شخص قربانی بی‌عدالتی مستعد آن است که عدالت را به‌عنوان یک قاعده‌ی کلی رفتار کنار بگذارد و با خودش بگوید که با من ناعادلانه رفتار شده است، پس چرا باید با دیگران عادلانه رفتار کنم؟ و این به چرخه‌ی بی‌عدالتی دامن می‌زند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6052

#کالین_مک‌گین #جواد_حیدری #عدالت

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
🖇زمانی که این مقاله منتشر شد، چند ماه از درگذشت شیخ محمدعلی اراکی گذشته بود. او آخرین مرجع تقلیدی است که در پی درگذشت او تعطیل سراسری اعلام شد.

🖇خلأ ناشی از پایان نسل شاگردان شیخ عبدالکریم حائری و آغاز مرجعیت فراگیر شاگردان بروجردی در سال 1373 به ‏قدری بر حجاریان اثرگذار بود که تصریح کرد فرایند عرفی شدن فقه شیعه به دنبال فوت مراجع، شتاب روزافزونی به خود گرفته است و نهاد دین و نهاد دولت به دنبال مرزبندی از هم هستند.

🖇حجاریان در ابتدای مقاله، خواهان رویکرد جامعه‌‏شناسانه به فقه و بررسی زمینه‏‌های اجتماعی تحول آرای فقهی شده است. او به‌‏خوبی التفات دارد که ابژه کردن فقه و فقها از منظر جامعه‌‏شناختی، چه پیامدها و واکنش‏‌هایی می‏‌تواند در پی داشته باشد

🖇حجاریان کوشید به زبان و روش و مبنای مدرن، از نظریه ابداعی بنیان‏گذار جمهوری اسلامی دفاع کرده و آن را بهترین راه توسعه ایران بداند. اما از آنجا که «سکولاریسم» کلمه قبیحه و مطرود بخش وسیعی از دینداران و روحانیون محسوب می‌‏شد، این مخاطبان به این مقاله حجاریان بسیار تاختند.


📮 مطلب کامل در سیاست‌نامه 29 ؛ دریافت از طریق گروه مطبوعاتی هم‌میهن

@goftemaann🦉
📝📝📝«نوروز باستانی» و هم‌کنشی نهادهای جامعۀ مدنی

🔻🔻🔻یادداشتی از سیدعلی محمودی منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

🖊نوروز، در میان ایرانیان و فارسی‌زبان‌ها از جمله عناصر همبسته‌ساز به‌شمار می‌آید هرچند که این عنصر طی سالیان از کارکرد خود باز مانده باشد. سیدعلی محمودی، در این نوشتار نوروز را به‌مثابه نقطه‌ انسجام‌بخش جامعه مدنی بازتعریف کرده و ضمن برشمردن زایش‌های جدید جامعه مدنی درباره استفاده از ظرفیت نوروز نوشته است.

🖊محمودی می‌نویسد: «چه زمانی از ایام نوروزی بهتر که اعضای این نهادهای مدنیِ پرشمار، دیدارها و دورهمی‌های ویژۀ نوروزی را همه ساله برنامه‌ریزی و اجرا کنند و گستره و ژرفای آن‌ را رونقی روزافزون بخشند؟ این ایده را به عنوان یک پیشنهاد با مدیران و اعضای نهادهای مدنی ایران در میان می‌گذارم تا اگر مقبول افتاد، آن را به اجرا درآورند. البته ارتباط‌های جمعی در فضای مجازی، امکان آسان و خوبی است، اما دید و بازدیدهای نوروزی و دورهمی یاران جامعۀ مدنی، چیزی دیگر است و تأثیرات و ثمرات بی‌بدیل دارد. چنین رسمی در داخل و خارج از ایران، با همت و استقبال اعضای نهادهای جامعۀ مدنی، می‌تواند سنت همبودی، همدلی و هم‌اندیشی را در میان آنان تقویت کند و برون‌دادهای مؤثر و سازندۀ در پی داشته باشد.»

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6055

#سیدعلی_محمودی #ایران #نوروز #جامعه_مدنی

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝غارت، پاداش اطاعت

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌نوشتار پیش رو چه می‌گوید؟

🖊انتشار اخباری از جنس واگذاری و تملک، ساخت‌و‌ساز غیرمتعارف و یا هر آنچه در ادبیات اقتصاد سیاسی به «انباشت» موسوم است، تا حد زیادی جلب توجه کرده است. پرسش ابتدایی آن است که این موارد به چه افرادی واگذار می‌شود، اما با کمی تعمق می‌توان پرسشی عمیق‌تر را طرح کرد و آن این‌که این واگذاری‌ها و تملک‌ها‌ و ساخت‌و‌سازها در چه چارچوبی رخ می‌دهد. از دل شناخت این چارچوب است که می‌توان به تصویری دقیق‌تر از اقتصاد سیاسی و سیاست کشور دست یافت.

🖊علی‌رضا علوی‌تبار در این یادداشت دو مفهوم «وابستگی» و «تعهد» را به‌کار می‌بندد و نشان می‌دهد این دو چگونه فرآیندی بی‌پایان را کلید می‌زنند و تدریجاً رهایی از قید پاسخگویی را موجب می‌شوند.

🖊علوی‌تبار همچنین گریزی به الگوی سازماندهی/سازمان‌یابی گروه‌های ذی‌نفع و ذی‌نفوذ در این فرآیند می‌زند و می‌نویسد: «به‌نظر می‌رسد که در نگاه اقلیت حاکم جدید به آینده، تصویری از یک درگیری شدید و سراسری وجود دارد. اقلیت حاکم می‌کوشد تا خود را برای این درگیری آماده سازد. از یک‌سو می‌کوشد تا با ایجاد قطب‌های «ثروت» امکان ادامه حیات اجتماعی در شرایط بحرانی را برای پیروان خویش فراهم نماید. اگر به دلایلی امکان تغذیه از منابع عمومی کاهش یافته یا قطع شود، وجود قطب‌های ثروت می‌تواند برای شرایط بحرانی تدارک و تأمین نیروهای وفادار را به‌طور منطقه‌ای و در گستره‌ای محدود بر ‌عهده گیرد. مراکزی که ذیل عنوان «حسینیه» و «مسجد» ساخته می‌شوند نیز نه صرفاً با هدف عبادتگاه و برگزاری شعائر بلکه به‌عنوان پایگاه‌هایی برای تجمع و تقسیم‌کار و تفویض اختیار و مسئولیت ایجاد می‌شوند.»

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6058

#علیرضا_علوی_تبار #ایران #سیاست #اقتصاد

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
📝📝📝بچه‌های ایرانی افلاطون

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊در این اندیشه بودم که به تأثیر از کتاب «بچه‌های ژیواگو» (ولادیسلاو زوبوک) و با رویکردی متأثر (به‌طور نسبی) از تاریخ اندیشیدۀ هگلی، تصویری از صورتِ زیرین «میل و ارادۀ به حکومت اسلامی» در میان برخی از اصحاب قدرت و سیاست امروز ایران ارائه کنم، و در ضمن پاسخی برای این پرسش‌ها بیابم: آیا در پرتو این رویکرد می‌توان به ایضاح روند فزایندۀ نازایی و سترونی و تصلب گفتمان انقلابی- دینی در دوران پساانقلاب، به‌طور اعم، و دوران کنونی، به‌طور اخص، پرداخت؟

🖊به بیان دیگر، آیا با تأملی انتقادی در مبانی اندیشگی حاملان و عاملان این گفتمان، می‌توان پرده از چهرۀ «اراده به قدرت/سیاستِ متافیزیکی» که در اکنونیت خود تجربه می‌کنیم، برکشید؟ آیا عبور از جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی، همان لغزشگاهی نیست که سیاست دینی- انقلابی را به سیاست متافیزیکی بدل نموده است؟ و آیا خشونتی که از این رویکرد برمی‌خیزد، حکم طبیعت آن نیست؟ از همان آغاز چنین التفاتی، تردیدی نداشتم که سیاستِ متافیزیکی، ضرورتاً همان سیاستِ دینی نیست.

🖊از طباطبایی آموخته بودم، اگرچه برخی سیاست‌های دینی می‌توانند متافیزیکی باشند، اما، در عین حال، یکی از عوامل این متافیزیکی‌شدنِ سیاستِ دینی، می‌تواند فقدان التفات به مبانی نظری ناشی از الهیات باشد، و آموخته بودم که فیلسوفانی مانند لایبنیتس، فیشته، شلینگ، کانت، هگل و هایدگر، به‌رغم التزام دینی، تمایل متافیزیکی نداشتند. برای تدقیق و تعمیق بحث، لاجرم از آن شدم که در شناسه‌ها و خصیصه‌های «امر متافیزیکی» تأمل بیشتری داشته باشم تا خود بگوید اقتضای طبیعت‌اش کدام است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6061

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #فلسفه #الهیات

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
www.tg-me.com/mashghenowofficial
2024/04/29 22:12:39
Back to Top
HTML Embed Code: