@babolharam_net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه
|⇦•بیابان با وجود تو...
#قسمت_اول_روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سیدمجیدبنی فاطمه •ೋ
#قسمت_اول_روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سیدمجیدبنی فاطمه •ೋ
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 2
🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی
🔸گشت وارد بر زمین کربلا
(فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ
(لهوف ص 116)
تا رسیدند به کربلا...
ابی عبدالله فرمود:
این سرزمین چه نام داره؟
گفتند آقا به اینجا کربلا میگن...
تا گفتند کربلا...
حضرت فرمودند:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست
🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست
🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست
🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست
ابی عبدالله صدا زد...
خیمه ها رو بر پا کنید...
اینجا وعده گاه ماست...
یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند...
حالا میخواد عقیله بنی هاشم...
زینب کبری از محمل پایین بیاد...
تصور کن ...
جوون های بنی هاشم اومدند...
دور محمل زینب رو گرفتند...
مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند...
من ميگم ...
شاید عباس علمدار اومده...
زانوها رو خم کرده...
علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته
قاسم عنان مرکب رو گرفته...
ابی عبدالله مواظب خواهره...
🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد
🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد
با چه عزت و احترامی...
خانم رو از محمل پیاده کردند...
حقشم همینه...
آخه خانم زینب...
ناموس خداست...
دختر علی هست...
احترام داره...
آماده ای بگم یا نه؟
🔻گریز
آی جوون های بنی هاشم...
نبودید روز یازدهم...
عمه جانتون زینب...
همه زن و بچه ها رو سوار کرد...
دید تنهای تنها مونده...
دور تا دورش رو نامحرما گرفتند...
یک نگاه انداخت به سمت شط فرات...
صدا زد...
آی ابالفضل... آی غیرتی...
پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست...
یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه...
صدا زد...
حسین جان...
ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸به سوی شام و کوفه ام
🔸چه ظالمانه می برند
🔸نمی روم ولی مرا
🔸به تازیانه میبرند
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه:
فایل صوتی👇
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 2
🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی
🔸گشت وارد بر زمین کربلا
(فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ
(لهوف ص 116)
تا رسیدند به کربلا...
ابی عبدالله فرمود:
این سرزمین چه نام داره؟
گفتند آقا به اینجا کربلا میگن...
تا گفتند کربلا...
حضرت فرمودند:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست
🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست
🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست
🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست
ابی عبدالله صدا زد...
خیمه ها رو بر پا کنید...
اینجا وعده گاه ماست...
یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند...
حالا میخواد عقیله بنی هاشم...
زینب کبری از محمل پایین بیاد...
تصور کن ...
جوون های بنی هاشم اومدند...
دور محمل زینب رو گرفتند...
مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند...
من ميگم ...
شاید عباس علمدار اومده...
زانوها رو خم کرده...
علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته
قاسم عنان مرکب رو گرفته...
ابی عبدالله مواظب خواهره...
🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد
🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد
با چه عزت و احترامی...
خانم رو از محمل پیاده کردند...
حقشم همینه...
آخه خانم زینب...
ناموس خداست...
دختر علی هست...
احترام داره...
آماده ای بگم یا نه؟
🔻گریز
آی جوون های بنی هاشم...
نبودید روز یازدهم...
عمه جانتون زینب...
همه زن و بچه ها رو سوار کرد...
دید تنهای تنها مونده...
دور تا دورش رو نامحرما گرفتند...
یک نگاه انداخت به سمت شط فرات...
صدا زد...
آی ابالفضل... آی غیرتی...
پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست...
یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه...
صدا زد...
حسین جان...
ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸به سوی شام و کوفه ام
🔸چه ظالمانه می برند
🔸نمی روم ولی مرا
🔸به تازیانه میبرند
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه:
فایل صوتی👇
غزل اول جلسه ای شب دوم محرم
من آمدم که گریه کنم دست من بگیر
ترسم زمان رود شود این عرصه زود، دیر
قسمت نشد اگر که جوانمرگ تو شوم
لطفی نما شوم درِ این خانه پیرِ پیر
باشد مرا به نوکری خود مکن قبول
من داد میزنم که شمائی به من امیر
ماه محرّم است خودم که نیامدم !
زهرا(س) مرا کشانده دوباره به این مسیر
چونکه شفای تو اشک است، فاطمه(س)
بر گریه بر عزای تو کرده مرا اجیر
آخر شنیده ام به غمت خنده کرده اند
بر خشکی لبان تو در خشکی کویر
مثل زنی که مُرده جوانش شبانه روز
من زار میزنم به تن رفته در حصیر
مجتبی صمدی شهاب محرم
من آمدم که گریه کنم دست من بگیر
ترسم زمان رود شود این عرصه زود، دیر
قسمت نشد اگر که جوانمرگ تو شوم
لطفی نما شوم درِ این خانه پیرِ پیر
باشد مرا به نوکری خود مکن قبول
من داد میزنم که شمائی به من امیر
ماه محرّم است خودم که نیامدم !
زهرا(س) مرا کشانده دوباره به این مسیر
چونکه شفای تو اشک است، فاطمه(س)
بر گریه بر عزای تو کرده مرا اجیر
آخر شنیده ام به غمت خنده کرده اند
بر خشکی لبان تو در خشکی کویر
مثل زنی که مُرده جوانش شبانه روز
من زار میزنم به تن رفته در حصیر
مجتبی صمدی شهاب محرم
|⇦•بیابان با وجود تو...
#قسمت_اول / #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
*"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"بار بگشاييد اينجا كربلاست،آب و خاكش با دل و جان آشناست*
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست
کنارِ تو کسی دلواپسِ خار مغیلان نیست
بیابان گَردمان کردی، ولی زینب پریشان نیست
اگر در به درِ کوه و بیابانم کنی عشقست
اگر زخمیِ صد خارِ معیلانم کنی عشق است
پریشانم کنی عشق است،حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل،دنبالِ سامان نیست
بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد
بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد
مسیر کوفه تا شامِ بلا را شرح خواهم داد
هر آنچه از تو پنهان نیست،از من نیز پنهان نیست
برادر جان تو ثارالله، ثارالله دیگر من
حسینِ قبلِ خنجر تو،حسینِ بعدِ خنجر من
تجلی میکنم در تو،تجلی میکنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است،پایان نیست
بنه پا بر زمین،این خاک ها مشتاقُ لبریزن
تمام دختران یک یک مُژه بر پات میریزن
نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزن
چرا که خلق میدانند صاحبِ خانه مهمان نیست
* همه عالم مالِ ابي عبدالله است، اما وقتي واردِ كربلا شد، اول زمينِ كربلا رو خريد...*
میانِ کاروانِ تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالانِ تماشایی
به همره بارِ گل اورده ام آن هم چه گل هایی
غلط گفته هرآنکه گفته که این صحرا گلستان نیست
نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان
طنابی گردنِ زینب ببند و کوه به کوه گردان
همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان
به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست
محال است از میانِ خیمه آهِ سرد برخیزد
ز کوهِ صبرِ من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیر زن باشد،به جنگ مرد برخیزد
بجنگم با سنان؟ هرگز سنان که جزوِ مردان نیست
به زیر سایبانِ قد و بالای تو می خوابيم
من و این کاروان از چشمه ي فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پیِ آبیم
فراتِ بی لیاقت لایقِ لبهای طفلان نیست
چه خوشبختست طفلی که به حلقومش نگات اُفتد
چه خوشبختست آنكس كه روی نعشش عبات اُفتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات اُفتد
دلِ سلطانِ عالم را بدست آوردن آسان نیست
به طفلانِ تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجرِ پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما به جز شش ماه خندان نیست
صدا زد:آی مَردم! این شهید ما مسلمان است
بزرگِ خاندانم را نمی بینید عریان است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب بوسه باران است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب سنگ باران نیست
#شاعر:استاد علی اکبر لطیفیان
#قسمت_اول / #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
*"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"بار بگشاييد اينجا كربلاست،آب و خاكش با دل و جان آشناست*
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست
کسی که با تو می آید سفر دیگر پریشان نیست
کنارِ تو کسی دلواپسِ خار مغیلان نیست
بیابان گَردمان کردی، ولی زینب پریشان نیست
اگر در به درِ کوه و بیابانم کنی عشقست
اگر زخمیِ صد خارِ معیلانم کنی عشق است
پریشانم کنی عشق است،حیرانم کنی عشق است
اگر دنبال معشوق است دل،دنبالِ سامان نیست
بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد
بپرسی مو به موی ماجرا را شرح خواهم داد
مسیر کوفه تا شامِ بلا را شرح خواهم داد
هر آنچه از تو پنهان نیست،از من نیز پنهان نیست
برادر جان تو ثارالله، ثارالله دیگر من
حسینِ قبلِ خنجر تو،حسینِ بعدِ خنجر من
تجلی میکنم در تو،تجلی میکنی در من
شهادت یا اسارت هر دو آغاز است،پایان نیست
بنه پا بر زمین،این خاک ها مشتاقُ لبریزن
تمام دختران یک یک مُژه بر پات میریزن
نباید هم به مهمان داریت این قوم برخیزن
چرا که خلق میدانند صاحبِ خانه مهمان نیست
* همه عالم مالِ ابي عبدالله است، اما وقتي واردِ كربلا شد، اول زمينِ كربلا رو خريد...*
میانِ کاروانِ تو ندیدم غیر زیبایی
جوانان رشید و نونهالانِ تماشایی
به همره بارِ گل اورده ام آن هم چه گل هایی
غلط گفته هرآنکه گفته که این صحرا گلستان نیست
نقاب افکن مرا با مظهر حق رو به رو گردان
طنابی گردنِ زینب ببند و کوه به کوه گردان
همان گونه که مردی از شهادت نیست رو گردان
به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست
محال است از میانِ خیمه آهِ سرد برخیزد
ز کوهِ صبرِ من حتی نشان درد برخیزد
اگر زن شیر زن باشد،به جنگ مرد برخیزد
بجنگم با سنان؟ هرگز سنان که جزوِ مردان نیست
به زیر سایبانِ قد و بالای تو می خوابيم
من و این کاروان از چشمه ي فیض تو سیرابیم
نه اینکه دست ما دور است از آب و پیِ آبیم
فراتِ بی لیاقت لایقِ لبهای طفلان نیست
چه خوشبختست طفلی که به حلقومش نگات اُفتد
چه خوشبختست آنكس كه روی نعشش عبات اُفتد
یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات اُفتد
دلِ سلطانِ عالم را بدست آوردن آسان نیست
به طفلانِ تو گریه بر پدر کردن نمی آید
به زینب معجرِ پاره به سر کردن نمی آید
برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی آید
کسی در خیمه های ما به جز شش ماه خندان نیست
صدا زد:آی مَردم! این شهید ما مسلمان است
بزرگِ خاندانم را نمی بینید عریان است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب بوسه باران است
جوابِ قاریِ قرآنِ زینب سنگ باران نیست
#شاعر:استاد علی اکبر لطیفیان
@babolharam_net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه
|⇦•بار بگشایید...
#قسمت_دوم_روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سیدمجیدبنی فاطمه •ೋ
#قسمت_دوم_روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹به نفس سیدمجیدبنی فاطمه •ೋ
|⇦•می سوزم و چون آتشی...
#قسمت_دوم / #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
می سوزم و چون آتشی در احتراقم
آه ای اجل از چه نمی آیی سراغم
این دشت نیت کرده یارم را بگیرد
ای مرگ مَرهم شو بر این زخمِ فِراقم
* همچين كه نسيمِ كربلا خورد به صورتِ بي بي زينب، همه ي غم و غصه عالم به دلش نشست...*
بویِ جدایی می وزد در این بیابان
از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم
از لحظه ای که پا دراین صحرا نهادیم
هر لحظه من دلواپسِ یک اتفاقم
جان یکی را تیر و خنجر می ستاند
جان یکی را تشنگی ، جان مرا غم
اینجا سرت را روی نی می بینم آخر
آتش بگیرد دامن گلهای باغم
با خنده اش دشمن نمک ریزد به زخمم
تنهایی ات داغی شده بر روی داغم
#شاعر : هادی ملک پور
*امشب شب دوم محرم، اسمِ كربلا كه مياد يه جورِ ديگه اي گريه ميكني، ميدوني چرا؟ شايد يه دليلش اين باشه، تا رسيدن كربلا، حضرت ديد اسبش ديگه حركت نميكنه، فرمود: بگيد اسمِ اين سرزمين چيه؟ اسامي مختلفي گفتن، غاضريه، نينوا...اولين نفري كه با اسمِ كربلا گريه كرد، خودِ ابي عبدالله بود، يه دلِ سير بالايِ ذوالجناح گريه كرد، بعد فرمود: عباس! خيمه ها رو به پا كنيد...تا گفتن همه پياده شيد، بني هاشمي ها وظيفه ي خودشون رو ميدونن، زودتر از همه دورِ محملِ خانوم زينب حلقه زدن، علي اكبر زانو زد، عباس زانو زد، دستِ عمه زينب رو گرفتن، اما يه جمله بگم، امام زمان ببخشن من رو، چند روزِ ديگه،بي بي زينب وقتي يكي يكي بچه هارو سوارِ ناقه ها كرد، يه لحظه ديد خودش رويِ زمين مونده ميونِ نامحرم ها، يه نگاه سمت گودال كرد، دلش خيلي به درد اومد، اما حرفي نزد، برگشت سمتِ علقمه، صدا زد:"يا كَفيلَ زينب!"...
#قسمت_دوم / #روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
می سوزم و چون آتشی در احتراقم
آه ای اجل از چه نمی آیی سراغم
این دشت نیت کرده یارم را بگیرد
ای مرگ مَرهم شو بر این زخمِ فِراقم
* همچين كه نسيمِ كربلا خورد به صورتِ بي بي زينب، همه ي غم و غصه عالم به دلش نشست...*
بویِ جدایی می وزد در این بیابان
از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم
از لحظه ای که پا دراین صحرا نهادیم
هر لحظه من دلواپسِ یک اتفاقم
جان یکی را تیر و خنجر می ستاند
جان یکی را تشنگی ، جان مرا غم
اینجا سرت را روی نی می بینم آخر
آتش بگیرد دامن گلهای باغم
با خنده اش دشمن نمک ریزد به زخمم
تنهایی ات داغی شده بر روی داغم
#شاعر : هادی ملک پور
*امشب شب دوم محرم، اسمِ كربلا كه مياد يه جورِ ديگه اي گريه ميكني، ميدوني چرا؟ شايد يه دليلش اين باشه، تا رسيدن كربلا، حضرت ديد اسبش ديگه حركت نميكنه، فرمود: بگيد اسمِ اين سرزمين چيه؟ اسامي مختلفي گفتن، غاضريه، نينوا...اولين نفري كه با اسمِ كربلا گريه كرد، خودِ ابي عبدالله بود، يه دلِ سير بالايِ ذوالجناح گريه كرد، بعد فرمود: عباس! خيمه ها رو به پا كنيد...تا گفتن همه پياده شيد، بني هاشمي ها وظيفه ي خودشون رو ميدونن، زودتر از همه دورِ محملِ خانوم زينب حلقه زدن، علي اكبر زانو زد، عباس زانو زد، دستِ عمه زينب رو گرفتن، اما يه جمله بگم، امام زمان ببخشن من رو، چند روزِ ديگه،بي بي زينب وقتي يكي يكي بچه هارو سوارِ ناقه ها كرد، يه لحظه ديد خودش رويِ زمين مونده ميونِ نامحرم ها، يه نگاه سمت گودال كرد، دلش خيلي به درد اومد، اما حرفي نزد، برگشت سمتِ علقمه، صدا زد:"يا كَفيلَ زينب!"...
@babolharam_net
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه
|⇦•بیابان با وجود تو...
#روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
#روضه و توسل ویژۀ ورود خاندان آل الله به سرزمین کربلا اجرا شده شبِ دوم محرم ۹۹ به نفس حاج مهدی سلحشور •ೋ
#شب_دوم_محرم #ایام_محرم
سبک #زمینه یا ضرب تک
بانوای
#کربلایی_حنیف_طاهری
(کاروان سلاله های خدا
کاروان امام عاشورا.
کاروان بهشتیان زمین
کاروان فرشتگان سما) 2
نزول و فرود عرش روی زانوی اکبر
همه تحت فرمان علمدار این لشکر
این همه شیر میدون پشت به پشت
دور محمل پشت سر علی اکبر روبرو
ابوفاضل علی اکبر ای جانم ابوفاضل
(ای جانم علی اکبر
ای جانم ابوفاضل) 🔃 🔃
نفسی از دعایشان عیسی
صاحبان شفاعت فردا
یوسفان عشیره ی حیدر
مریمان قبیله ی زهرا
خانواده جود و معدن کرم هستن
آسمونا محتاج این حرم هستن
صدنگاه نگران قامت علی اکبر
این حرم تو پناه علمدار
ای دلاور علی اکبر
ای جانم ابوفاضل
ای جانم علی اکبر 🔃 🔃
کاروان شهادت و تکبیر
کاروان نماد خیر کثیر
کاروان ولایت حیدر
کاروان پیام روز غدیر
همه جون به کف هستن
همه صف به صف هستن
فدائیان راه امیر نجف هستن
توتیای چشاشون خاک پای علی شاه دین
توی گودال جان فدا
یه علی شد یا علی علی مولا یا علی علی مولا یا علی
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام حسن عسکری علیه السلام
از هلاکت نجات پیدا نمیکند مگر کسی که خدا او را در اعتقاد به امامت ثابت قدم بدارد و به دعا برای تعجیل در ظهورش موفق گرداند
سبک #زمینه یا ضرب تک
بانوای
#کربلایی_حنیف_طاهری
(کاروان سلاله های خدا
کاروان امام عاشورا.
کاروان بهشتیان زمین
کاروان فرشتگان سما) 2
نزول و فرود عرش روی زانوی اکبر
همه تحت فرمان علمدار این لشکر
این همه شیر میدون پشت به پشت
دور محمل پشت سر علی اکبر روبرو
ابوفاضل علی اکبر ای جانم ابوفاضل
(ای جانم علی اکبر
ای جانم ابوفاضل) 🔃 🔃
نفسی از دعایشان عیسی
صاحبان شفاعت فردا
یوسفان عشیره ی حیدر
مریمان قبیله ی زهرا
خانواده جود و معدن کرم هستن
آسمونا محتاج این حرم هستن
صدنگاه نگران قامت علی اکبر
این حرم تو پناه علمدار
ای دلاور علی اکبر
ای جانم ابوفاضل
ای جانم علی اکبر 🔃 🔃
کاروان شهادت و تکبیر
کاروان نماد خیر کثیر
کاروان ولایت حیدر
کاروان پیام روز غدیر
همه جون به کف هستن
همه صف به صف هستن
فدائیان راه امیر نجف هستن
توتیای چشاشون خاک پای علی شاه دین
توی گودال جان فدا
یه علی شد یا علی علی مولا یا علی علی مولا یا علی
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
امام حسن عسکری علیه السلام
از هلاکت نجات پیدا نمیکند مگر کسی که خدا او را در اعتقاد به امامت ثابت قدم بدارد و به دعا برای تعجیل در ظهورش موفق گرداند
زمینه | کاروان سلاله های خدا...
حنيف طاهری | شب دوم محرم الحرام ١٣٩٩
شب دوم محرم الحرام 🏴
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
بسم الله الرحمن الرحیم//روضه اسارت اهل بیت به کوفه
مهر ترا به عالم امکان نمیدهم
این گنج پر بهاست من ارزان نمیدهم
گرانتخاب جنت و کویت به من دهند
کوی ترا به جنت ورضوان نمیدهم
نام ترا به نزد اجانب نمی برم
چون اسم اعظم است به دیوان نمی دهم
جان میدهم به شوق وصال تو یاحسین
تا برسرم قدم ننهی جان نمیدهم
ایام اسارت عمه سادات س هست از امام زمان پرسید آقاجان این کدام مصیبت هست که میفرمائید اگر عوض اشک خون گریه کنم کم هست ؟
آیا مصیبت عموی بزرگوارتان عباس هست ؟ فرمود نه اگر عباس هم زنده بود خون گریه میکرد،
آیا مصیبت جوان جدتان علی اکبر حسین هست ؟
فرمود نه اگر علی اکبر هم زنده بود او هم خون گریه میکرد
سپس فرمود مصیبت عمه ما زینب هست
عرض کرد آقا جان چطور میفرمائی عمه در صورتی که جد شما را لگد کوب کردند با سم اسب وعموتان را تکه تکه کردند وفرق اکبر هم شکافت
فرمود آنها مرد بودند وجنگ داشتند اما ناموس اهلبیت زینب زن بود واو را اسیر وار بردند
این ایام رسیدند به شهر کوفه زنهای کوفه نان وخرما به تصدق آوردند
وبی بی زینب وام کلثوم میفرمودند صدقه به ما ندهید
چون صدقه بر ما حرام هست
از نظر فقهی صدقه به آل پیمبر سادات وامامان وفرزندانشان حرام هست
کنار یکی خانه هازنی بر بام نشسته بود واین صحنه ها رو دید وصدای نازدانه که عرض کرد عمه جان مطلبی دارم
زینب فرمد عمه جان جیه بگو حیا کرد وساکت شد
بار دیگر عرض کرد عمه گفت جان عمه چی میخاهی بگو
گفت گرسنه هستم الان چند روز هست که به ما غذا ندادند
زن تا شنید طبقی خرما آورد پیش بی بی زینب وعرض کرد خانم من شما را نمیشناسم ولی معلوم هست بچه ها یتیم هستند وپیمبر فرمود دعای یتیم مستجاب میشه
من خرما را صدقه نیاوردم بلکه نذر هست
من گمشده ای دارم نذر کردم هر غریب را که دیدم اطعام کنم تا گمشده ام را ببینم الان خرما را پخش کنید نوش جان کنند بعد برام دعا کنید
خرما را بین یتیمان پخش کردند
زینب س فرمود چی برات دعاکنم
اول دعاکن شوهرم سفره بسلامت برگرده
زینب س فرمود خدایا شوهر این زن را بسلامت برگردان
یتیمان گفتند آمین
دوم چی دعاکنم ؟
عرض کرد بگو خدای بچه هام را به مصیبت یتیمی دچار نکنه
زینب دعاکرد
سوم چی دعا بکنم ؟ دعا کن آقا ومولایم را ببینم
خانم مولات کیه ؟کجا ساکن هست؟
عرض کرد خانم مولای من مدینه ساکنه ،کوچهٔ بنی هاشم منزل داره
نامش چیه؟ عرض کرد مولای من سید جوانان بهشت حسینه. بگو یا حسین
زینب فرمود اونو دیدی /گفت آری بارها خدمتش رسیدم
ببینی میشناسی/گفت آره حتما میشناسم
فرمود اون نیزه را نگاه کن سری نورانی رویش هست
داره تلاوت قرآن میکنه
زن نگاه کرد گفت دیدم مثل ماه وخورشید نورانی هست
گفت همون سر مولای تو حسینه /سر برادر منه
یعنی من زینبم
برو ای زن میان نیزه داران /خواهر بمیره
تلاوت میکند رأسی به قرآن/،،،،،
سری را خاک وخاکستر نشسته/،،،
خدا داند دل زینب شکسته/،،
سری بینی که پرخونذومنور/،،
ترا مولاست زینب را برادر/،،
خدایا درد زینب را دوا کن /،،
برادر مرده را صبری عطا کن
برادر میوه روی زمین است
برادر نزد خواهر نازنین است
مهر ترا به عالم امکان نمیدهم
این گنج پر بهاست من ارزان نمیدهم
گرانتخاب جنت و کویت به من دهند
کوی ترا به جنت ورضوان نمیدهم
نام ترا به نزد اجانب نمی برم
چون اسم اعظم است به دیوان نمی دهم
جان میدهم به شوق وصال تو یاحسین
تا برسرم قدم ننهی جان نمیدهم
ایام اسارت عمه سادات س هست از امام زمان پرسید آقاجان این کدام مصیبت هست که میفرمائید اگر عوض اشک خون گریه کنم کم هست ؟
آیا مصیبت عموی بزرگوارتان عباس هست ؟ فرمود نه اگر عباس هم زنده بود خون گریه میکرد،
آیا مصیبت جوان جدتان علی اکبر حسین هست ؟
فرمود نه اگر علی اکبر هم زنده بود او هم خون گریه میکرد
سپس فرمود مصیبت عمه ما زینب هست
عرض کرد آقا جان چطور میفرمائی عمه در صورتی که جد شما را لگد کوب کردند با سم اسب وعموتان را تکه تکه کردند وفرق اکبر هم شکافت
فرمود آنها مرد بودند وجنگ داشتند اما ناموس اهلبیت زینب زن بود واو را اسیر وار بردند
این ایام رسیدند به شهر کوفه زنهای کوفه نان وخرما به تصدق آوردند
وبی بی زینب وام کلثوم میفرمودند صدقه به ما ندهید
چون صدقه بر ما حرام هست
از نظر فقهی صدقه به آل پیمبر سادات وامامان وفرزندانشان حرام هست
کنار یکی خانه هازنی بر بام نشسته بود واین صحنه ها رو دید وصدای نازدانه که عرض کرد عمه جان مطلبی دارم
زینب فرمد عمه جان جیه بگو حیا کرد وساکت شد
بار دیگر عرض کرد عمه گفت جان عمه چی میخاهی بگو
گفت گرسنه هستم الان چند روز هست که به ما غذا ندادند
زن تا شنید طبقی خرما آورد پیش بی بی زینب وعرض کرد خانم من شما را نمیشناسم ولی معلوم هست بچه ها یتیم هستند وپیمبر فرمود دعای یتیم مستجاب میشه
من خرما را صدقه نیاوردم بلکه نذر هست
من گمشده ای دارم نذر کردم هر غریب را که دیدم اطعام کنم تا گمشده ام را ببینم الان خرما را پخش کنید نوش جان کنند بعد برام دعا کنید
خرما را بین یتیمان پخش کردند
زینب س فرمود چی برات دعاکنم
اول دعاکن شوهرم سفره بسلامت برگرده
زینب س فرمود خدایا شوهر این زن را بسلامت برگردان
یتیمان گفتند آمین
دوم چی دعاکنم ؟
عرض کرد بگو خدای بچه هام را به مصیبت یتیمی دچار نکنه
زینب دعاکرد
سوم چی دعا بکنم ؟ دعا کن آقا ومولایم را ببینم
خانم مولات کیه ؟کجا ساکن هست؟
عرض کرد خانم مولای من مدینه ساکنه ،کوچهٔ بنی هاشم منزل داره
نامش چیه؟ عرض کرد مولای من سید جوانان بهشت حسینه. بگو یا حسین
زینب فرمود اونو دیدی /گفت آری بارها خدمتش رسیدم
ببینی میشناسی/گفت آره حتما میشناسم
فرمود اون نیزه را نگاه کن سری نورانی رویش هست
داره تلاوت قرآن میکنه
زن نگاه کرد گفت دیدم مثل ماه وخورشید نورانی هست
گفت همون سر مولای تو حسینه /سر برادر منه
یعنی من زینبم
برو ای زن میان نیزه داران /خواهر بمیره
تلاوت میکند رأسی به قرآن/،،،،،
سری را خاک وخاکستر نشسته/،،،
خدا داند دل زینب شکسته/،،
سری بینی که پرخونذومنور/،،
ترا مولاست زینب را برادر/،،
خدایا درد زینب را دوا کن /،،
برادر مرده را صبری عطا کن
برادر میوه روی زمین است
برادر نزد خواهر نازنین است
مکالمه راهب با سر مبارک حضرت ع
قسمت سوم
ای یارالی نطقه گل باشین بلاسیندن دانیش
من سنه قربان شهادت ماجراسیندن دانیش
کیمسن ای باش بیر دیله گل حالیوی ائیله بیان
بو نه حکمت دی بو ایثارین صفاسیندن دانیش
کیمدیلر دورینده آی اولدوزلارین، یولداشلارین
کعبه ی عشقین، خلیلیندن مناسیندن دانیش
آلنیوین جای سجودینده ندور بو یاره لر
حنجرینده نقش اولان خنجر یاراسیندن دانیش
نه مصیبت لر گلیب دیر بو یارالی باشیوه
شام و کوفه اهلینین ظلم و جفاسیندن دانیش
من شریعت اهلییم اولما رضا حیران قالام
باشیوه تقدیر اولان حقین قضاسیندن دانیش
هانسی بیر امر مقدس اوسته باتدین قانیوه
مکتب سرخ ولانین اعتلاسیند ن دانیش
ساتدیلار وجدان و دینی هانسی ملک و منصبه
امت پیغمبرین بیع و شراسیندن دانیش
وای منه، بو کول نه کولدی، گول یوزونده نقش ائدیب
مطبخین حال و هواسیندن فضاسیندن دانیش
سالمیسان مجنون کیمی صحرالره لیلالری
کربلانین یوسف گلگون قباسیندن دانیش
دین یولوندا باتمیسان قانه ائوین آباد اولا
بیر به بیر انصاریوین شان و وفاسیندن دانیش
من سنون عشقونله اسلامی قبول اتدیم آقا
بو مبارک مکتبین شرع و اساسین دن دانیش
گر چه حی و ناظر و شاهد دی هر امره شهید
حجت الله کیمدی دینین مقتداسین دن دانیش
کاش اولیدیم مقدمونده من شهید راه حق
بو نماز عشقیمین، حکم قضاسیندان دانیش
جمع دی پروانه تک، خیل ملک لر باشیوه
کعبه ی عشقین بیر آز اجر و جزاسیندن دانیش
#راهب
#محمد_هوشمند
#مدهوش nd
قسمت سوم
ای یارالی نطقه گل باشین بلاسیندن دانیش
من سنه قربان شهادت ماجراسیندن دانیش
کیمسن ای باش بیر دیله گل حالیوی ائیله بیان
بو نه حکمت دی بو ایثارین صفاسیندن دانیش
کیمدیلر دورینده آی اولدوزلارین، یولداشلارین
کعبه ی عشقین، خلیلیندن مناسیندن دانیش
آلنیوین جای سجودینده ندور بو یاره لر
حنجرینده نقش اولان خنجر یاراسیندن دانیش
نه مصیبت لر گلیب دیر بو یارالی باشیوه
شام و کوفه اهلینین ظلم و جفاسیندن دانیش
من شریعت اهلییم اولما رضا حیران قالام
باشیوه تقدیر اولان حقین قضاسیندن دانیش
هانسی بیر امر مقدس اوسته باتدین قانیوه
مکتب سرخ ولانین اعتلاسیند ن دانیش
ساتدیلار وجدان و دینی هانسی ملک و منصبه
امت پیغمبرین بیع و شراسیندن دانیش
وای منه، بو کول نه کولدی، گول یوزونده نقش ائدیب
مطبخین حال و هواسیندن فضاسیندن دانیش
سالمیسان مجنون کیمی صحرالره لیلالری
کربلانین یوسف گلگون قباسیندن دانیش
دین یولوندا باتمیسان قانه ائوین آباد اولا
بیر به بیر انصاریوین شان و وفاسیندن دانیش
من سنون عشقونله اسلامی قبول اتدیم آقا
بو مبارک مکتبین شرع و اساسین دن دانیش
گر چه حی و ناظر و شاهد دی هر امره شهید
حجت الله کیمدی دینین مقتداسین دن دانیش
کاش اولیدیم مقدمونده من شهید راه حق
بو نماز عشقیمین، حکم قضاسیندان دانیش
جمع دی پروانه تک، خیل ملک لر باشیوه
کعبه ی عشقین بیر آز اجر و جزاسیندن دانیش
#راهب
#محمد_هوشمند
#مدهوش nd
قسمت چهارم
زبانحال حضرت سیدالشهدا ع به راهب
راهبی گوردی پریشان پادشاه مشرقین
گلدی گفتاره عزیز فاطمه عطشان حسین
بیر قولاق وئر من سنه اسرار خلقت دن دئیوم
روحیدن، سیر عوالم دن، قیامت دن دیوم
کل عالمده بقا مختص ذات حق دیر
فانی دیر دنیا، سنه تقدیر و حکمت دن دئیوم
دوشمه راهب شک و تردیده امام عالمم
گل ائده ک صحبت سنه علم امامت دن دئیوم
قالما حیرتده بو نوعی هر سوالین وار سوروش
تا بیر آز کرسی و لوح و بزم وحدت دن دئیوم
من باذن الله بو عالمده هر امره قادرم
باخ بیزه تنفیذ اولان امکان و قدرت دن دئیوم
ساقی کوثر آتام دی، شافع محشر آنام
جد پاکیم دیر سنه ختم نبوت دن دئیوم
بو بش اون گونلوق حیاتین ارزشی فردوسدیر
بو بش اون گونلوق حیاتین وار مگر نه ارزشی
ظالم و کافرده کی طغیان و غفلت دن دئیوم
ایمدی که اولدون مشرف سن منیم آئینیمه
گل تولی و تبرا و شفاعت دن دئیوم
گورسنور باشیمده کی غوغا، داخی یوخدور نیاز
حالیمی شرح ائیلیوم یا کی مصیبت دن دئیوم
هر باخان گوز درک ائدر منده عطش آثارینی
دیل دوداقیم دوتموری سوز حرارت دن دئیوم
قیزلارین احوالینه باخ، باخما بعضی سوزلره
گر دوام ائتسون بیر آز اوضاع غارت دن دئیوم
باشیمی حق اوسته کوفه اهلی دالدان کسدیلر
وار یئری قلبیمده کی داغ و جراحت دن دئیوم
ظلملیه دوغراندی یئتمیش بیر نفر یاریم منیم
شرحه گلمز هر قدر ظلم و شقاوت دن دئیوم
کوفه اهلی سیندیریب بیعت امامین ساتدیلار
قدرت سيم و زر و مکر و خیانتدن دئیوم
من سنه تشریح ائدیم عباس و اکبر محنتین
حلق اصغرده و یا تیر عداوت دن دئیوم
آلتی آیلییق اصغره حتی بولار رحم ائتمه دی
آغلادیم گولدی منه لشگر، او ساعت دن دئیوم
خارجی لر آد قویوب دیر خارجی آل اللهه
من سنه هانسی حکایت ،هانسی محنت دن دئیوم
عازمم شامه جدا اوسته یارالی باشیله
تا که اسلام اهلینه غصب خلافت دن دئیوم
#راهب
#محمد_هوشمند
زبانحال حضرت سیدالشهدا ع به راهب
راهبی گوردی پریشان پادشاه مشرقین
گلدی گفتاره عزیز فاطمه عطشان حسین
بیر قولاق وئر من سنه اسرار خلقت دن دئیوم
روحیدن، سیر عوالم دن، قیامت دن دیوم
کل عالمده بقا مختص ذات حق دیر
فانی دیر دنیا، سنه تقدیر و حکمت دن دئیوم
دوشمه راهب شک و تردیده امام عالمم
گل ائده ک صحبت سنه علم امامت دن دئیوم
قالما حیرتده بو نوعی هر سوالین وار سوروش
تا بیر آز کرسی و لوح و بزم وحدت دن دئیوم
من باذن الله بو عالمده هر امره قادرم
باخ بیزه تنفیذ اولان امکان و قدرت دن دئیوم
ساقی کوثر آتام دی، شافع محشر آنام
جد پاکیم دیر سنه ختم نبوت دن دئیوم
بو بش اون گونلوق حیاتین ارزشی فردوسدیر
بو بش اون گونلوق حیاتین وار مگر نه ارزشی
ظالم و کافرده کی طغیان و غفلت دن دئیوم
ایمدی که اولدون مشرف سن منیم آئینیمه
گل تولی و تبرا و شفاعت دن دئیوم
گورسنور باشیمده کی غوغا، داخی یوخدور نیاز
حالیمی شرح ائیلیوم یا کی مصیبت دن دئیوم
هر باخان گوز درک ائدر منده عطش آثارینی
دیل دوداقیم دوتموری سوز حرارت دن دئیوم
قیزلارین احوالینه باخ، باخما بعضی سوزلره
گر دوام ائتسون بیر آز اوضاع غارت دن دئیوم
باشیمی حق اوسته کوفه اهلی دالدان کسدیلر
وار یئری قلبیمده کی داغ و جراحت دن دئیوم
ظلملیه دوغراندی یئتمیش بیر نفر یاریم منیم
شرحه گلمز هر قدر ظلم و شقاوت دن دئیوم
کوفه اهلی سیندیریب بیعت امامین ساتدیلار
قدرت سيم و زر و مکر و خیانتدن دئیوم
من سنه تشریح ائدیم عباس و اکبر محنتین
حلق اصغرده و یا تیر عداوت دن دئیوم
آلتی آیلییق اصغره حتی بولار رحم ائتمه دی
آغلادیم گولدی منه لشگر، او ساعت دن دئیوم
خارجی لر آد قویوب دیر خارجی آل اللهه
من سنه هانسی حکایت ،هانسی محنت دن دئیوم
عازمم شامه جدا اوسته یارالی باشیله
تا که اسلام اهلینه غصب خلافت دن دئیوم
#راهب
#محمد_هوشمند
قسمت پنجم
وداع امام ع با راهب
راهبین قلبینده یوز وئردی بیرآیری انقلاب
دیل دوتاردوتماز بو نوعی اول باشا ائتدی خطاب
قال آقا قالسان سنه بیر عمر خدمت ائیلرم
گوزیاشیملا یاروه هر گون طبابت ائیلرم
هر گئجه گوندور دولانام باشیوا پروانه تک
بزم وصلی بو کسیک باشونله خلوت ائیلرم
عشقیوه دل وئرمیشم جان نقدینی وئررم گرو
تا نفس وار دین و قرآندان حمایت ائیلرم
اهلبیتن قالسادا قالسین سعادتدور منه
کاروان عشقیدن کسب شر فت ائیلرم
اوز حضورینده سنه خوشدور دوتام بزم عزا
بو عزایه حضرت زهرانی دعوت ائیلرم
هر نه سیزدن امر اولا اجراسی واجب دور منه
شوقیله هر نه بویورسان من اطاعت ائیلرم
نطقه گلدی راس اطهر راهبه ائتدی خطاب
قالماقا امکان یوخوم دی، شامه هجرت ائیلرم
گئتمسم واردیر یقینیم شامه گئتمز زینبیم
نیزه ده یولداشلیقین حقین رعایت ائیلرم
بو مقدس امریده باجیم شریکیمدور منیم
خامه غم یازدیقین زینبله قسمت ائیلرم
نیزه باشیندن دانیشدیرام وفالی زینبی
خرداجا قیزلاریمه هر آن نظارت ائیلرم
مرهمه یوخدور نیازیم قوی قالا بو یاره لر
روز محشر درگه حقه شکایت ائیلرم
تا عیان اولسون امامم من پیمبر زادیم
خلقی بیدار ائتماقا قران تلاوت ائیلرم
من امام عالمینم کیم حقیقت آختارا
یئر وئریب کشتی رحمت ده هدایت ائیلرم
معرفتله کیم عزاداریم و یا زوار اولا
روز محشرده باذن الله شفاعت ائیلرم
هر ندن آرتیق رقیم دی پوزور احوالیمی
تا چاتا ویرانه شامه استعانت ائیلرم
شامی ده بیر دفعه ده حقیله باطل جنگی وار
خیزران گوزلور منی کشف عبارت ائیلرم
باشیمه هر نه بلا گلسه بو نهضت ده خوشام
جدیمین دینین بو قانیله ضمانت ائیلرم
خانه قلبینده هر کیمسه وئره یئر عشقیمه
کربلایه نامه دعوتله، دعوت ائیلرم
جذبه عشقیم محبت اهلینی مدهوش ائدر
کیم منه منسوب اولا غرق سعادت ائیلرم
#راهب
#محمد_هوشمند
#مدهوش
وداع امام ع با راهب
راهبین قلبینده یوز وئردی بیرآیری انقلاب
دیل دوتاردوتماز بو نوعی اول باشا ائتدی خطاب
قال آقا قالسان سنه بیر عمر خدمت ائیلرم
گوزیاشیملا یاروه هر گون طبابت ائیلرم
هر گئجه گوندور دولانام باشیوا پروانه تک
بزم وصلی بو کسیک باشونله خلوت ائیلرم
عشقیوه دل وئرمیشم جان نقدینی وئررم گرو
تا نفس وار دین و قرآندان حمایت ائیلرم
اهلبیتن قالسادا قالسین سعادتدور منه
کاروان عشقیدن کسب شر فت ائیلرم
اوز حضورینده سنه خوشدور دوتام بزم عزا
بو عزایه حضرت زهرانی دعوت ائیلرم
هر نه سیزدن امر اولا اجراسی واجب دور منه
شوقیله هر نه بویورسان من اطاعت ائیلرم
نطقه گلدی راس اطهر راهبه ائتدی خطاب
قالماقا امکان یوخوم دی، شامه هجرت ائیلرم
گئتمسم واردیر یقینیم شامه گئتمز زینبیم
نیزه ده یولداشلیقین حقین رعایت ائیلرم
بو مقدس امریده باجیم شریکیمدور منیم
خامه غم یازدیقین زینبله قسمت ائیلرم
نیزه باشیندن دانیشدیرام وفالی زینبی
خرداجا قیزلاریمه هر آن نظارت ائیلرم
مرهمه یوخدور نیازیم قوی قالا بو یاره لر
روز محشر درگه حقه شکایت ائیلرم
تا عیان اولسون امامم من پیمبر زادیم
خلقی بیدار ائتماقا قران تلاوت ائیلرم
من امام عالمینم کیم حقیقت آختارا
یئر وئریب کشتی رحمت ده هدایت ائیلرم
معرفتله کیم عزاداریم و یا زوار اولا
روز محشرده باذن الله شفاعت ائیلرم
هر ندن آرتیق رقیم دی پوزور احوالیمی
تا چاتا ویرانه شامه استعانت ائیلرم
شامی ده بیر دفعه ده حقیله باطل جنگی وار
خیزران گوزلور منی کشف عبارت ائیلرم
باشیمه هر نه بلا گلسه بو نهضت ده خوشام
جدیمین دینین بو قانیله ضمانت ائیلرم
خانه قلبینده هر کیمسه وئره یئر عشقیمه
کربلایه نامه دعوتله، دعوت ائیلرم
جذبه عشقیم محبت اهلینی مدهوش ائدر
کیم منه منسوب اولا غرق سعادت ائیلرم
#راهب
#محمد_هوشمند
#مدهوش
باخیرام جداده کی باشلارا
گلیرم فغانه آی عمه جان
نئجه گور گوزومده کی اشک تر
قاریشیب دی قانه آی عمه جان
ندور علتی بو قشون بیزی
بله باغلیبودولا قول قولا
نه گناهین اوسته بیزی بئله
یولون اوسته هی ورور اشقیا
بیزی ائیلیوب بو قشون اسیر
اپارور بو نوعی بی بی هارا
نیه دمبدم وورور اهل کین
بیزه تازیانه آی عمه جان
نه اولار قبول ائده نیزه دار
وئره بیر قوجاقیمه اول باشی
ویره لر اجازه یول اوسته من
توکرم عذاریمه گوزیاشی
ائله اغلارام یانایانه من
سالارام نوایه داغی داشی
سالارام بو خرداجا قلبیمن
شررین جهانه آی عمه جان
باشیمن نقدری بلاسی وار
سارالیب سولوب چمنیم منیم
وطنمیدن ایری سالیب فلک
اولاجاق هارا وطنیم منیم؟
قانا باتدی یکسره ائللریم
داخی یوخدی یاد ائدنیم من
قولی باغلی شامه چکیر بیزی
هله بو زمانه آی عمه جان
نئجه آغلاماز باباسی ئولن
نئجه صبر ائدیم بو مصیبته
نئجه توکمیوم گوزومون یاشین
دوزه بیلمیرم بو شقاوته
بالامین باشی اولوری نشان
ستمیله سنگ عداوته
منی تیر محنت و درد و غم
ائلییور نشانه آی عمه جان
اورگیمده وار نئچه وقتیدور
بیلیسن فراق شراره سی
ولی زایل ائیلوری دردیمی
او یارالی باشین اشاره سی
بو شکسته قلبه توان ورور
بابامین جداده نظاره سی
اورگیم دولوب یارالی باشی
ائدیریم بهانه آی عمه جان
#حضرت_رقیه ع
#راه شام
#هوشمند
#مدهوش
التماس دعا
1402
گلیرم فغانه آی عمه جان
نئجه گور گوزومده کی اشک تر
قاریشیب دی قانه آی عمه جان
ندور علتی بو قشون بیزی
بله باغلیبودولا قول قولا
نه گناهین اوسته بیزی بئله
یولون اوسته هی ورور اشقیا
بیزی ائیلیوب بو قشون اسیر
اپارور بو نوعی بی بی هارا
نیه دمبدم وورور اهل کین
بیزه تازیانه آی عمه جان
نه اولار قبول ائده نیزه دار
وئره بیر قوجاقیمه اول باشی
ویره لر اجازه یول اوسته من
توکرم عذاریمه گوزیاشی
ائله اغلارام یانایانه من
سالارام نوایه داغی داشی
سالارام بو خرداجا قلبیمن
شررین جهانه آی عمه جان
باشیمن نقدری بلاسی وار
سارالیب سولوب چمنیم منیم
وطنمیدن ایری سالیب فلک
اولاجاق هارا وطنیم منیم؟
قانا باتدی یکسره ائللریم
داخی یوخدی یاد ائدنیم من
قولی باغلی شامه چکیر بیزی
هله بو زمانه آی عمه جان
نئجه آغلاماز باباسی ئولن
نئجه صبر ائدیم بو مصیبته
نئجه توکمیوم گوزومون یاشین
دوزه بیلمیرم بو شقاوته
بالامین باشی اولوری نشان
ستمیله سنگ عداوته
منی تیر محنت و درد و غم
ائلییور نشانه آی عمه جان
اورگیمده وار نئچه وقتیدور
بیلیسن فراق شراره سی
ولی زایل ائیلوری دردیمی
او یارالی باشین اشاره سی
بو شکسته قلبه توان ورور
بابامین جداده نظاره سی
اورگیم دولوب یارالی باشی
ائدیریم بهانه آی عمه جان
#حضرت_رقیه ع
#راه شام
#هوشمند
#مدهوش
التماس دعا
1402
خطبه ی امام سجاد (ع) در مسجد اموی
اموی مسجدی بیرمسجدزیباوکبیر
روزجمعه ائیدی جماعت دولی حضارکثیر
دورمنبرده شیوخ اموی تیره ضمیروزراهیات مخصوصیله سلطان پلید
مسجدین شاه نشینینده اوترموشدی یزید ناگهان داخل اولوب مسجده فرزند نبی جنب منبرده جلوس ائتدی شریف علوی حیرته دوشدی هامی گورجک اووالانسبی
آچیلیب رمز و ایشاره یولو هر مرد و زنه
ديدیلر خارجی گلدی نییه بو انجومنه
وقت او وقت اولدو چيخيب منبره ناپاک خطيب
جيرهخوار اموي خودسر و بيباک خطيب
پرده شرري خطابيله ائديب چاک خطيب
قيلدي تعريف ازل نسل ابوسوفياني
سورا هذيان دانيشيب سب ائلهدي مولاني
مچيده بير ملکوتي سس اوجالدي او زامان
توتولوب هرزه خطيبين ديلي، سيندي خفقان
او صدا صاحيبي گفتاره گليبدير اوجادان
اي خطيب اموي ساخلا خطابه ادبين
خلقي راضي ائلهييب خالقين آلدون غضهبين
سورا اوز توتدو يزيده دئدي اول ميره گرام
اذن وئرسن منه بو تختهنين اوسته چيخارام
روخصت آلدي اوتوروب عرشه منبرده ايمام
ذاتي اعلايه فصاحتله ائديب حمد و ثنا
او دانيشديقجا خانيم عمهسي ائيليردي دوعا
ايها الناس، اولون مطلبه آگاه بيلين
بيزه بذل ائيلييب آلتي صيفت الله بيلين
يئتدي ني مطله مرتبه و جاه بيلين
ايرثدير جود و فصاحتله شهامت بيزده
واردير اخلاق و عبادتله شوجاعت بيزده
قلبيمينده اولان مهر سزاوار بيزيم
انبياء زومرهسينه سيد و سالار بيزيم
خلقهتين مسخري پيغمبري مختار بيزيم
حافظ قلعه دين حيدر کرار بيزيم
حضرتي حمزه بيزيم، جعفر طيار بيزيم
ليلي اسرا ملکوته گئدهنين اوغلو منم
قبلهتينه اوکي ائيليبدي ناماز اوغلو منم
اوکي گويلرده ائديب راز و نياز اوغلو منم
زمزهمين اوغلو منم، مکه منا اوغلو منم
مشعرين اوغلو منم، مروه صفا اوغلو منم
عرفات اوغلو منم، غار حرا اوغلو منم
داده مظلومي آليب، داد ائدهنين اوغلو منم
اوکي ايکي نئيزيله جهاد ائيلييهنين اوغلو منم
گولشه کربوبلاده سولانين اوغلو منم
لخته-لخته گوزونه قان دولانين اوغلو منم
قانلي باشي داليدان ذبح اولانين اوغلو منم
سويولوب کوينهيي عوريان قالانين اوغلو منم
پيکري خاکيله يکسان اولانين اوغلو منم
تانييين سيز مني مظلوم آتامين اوغلو منم
باش وئريب محضره حقه چاتانين اوغلو منم
قيزلاري چولده هراسان ياتانين اوغلو منم
نئيزه اوستونده باشي داشلانانين اوغلو منم
اولمميش تعزيهسي باشلانين اوغلو منم
خاريجي آديلا مظلوم اولهنين اوغلو منم
اوزو مهمان سوسوز جان وئرهنين اوغلو منم
اوزوگو بارماغي الدن گئدهنين اوغلو منم
ساربان اللـرينه ال تاپانين اوغلو منم
سينهسي اوسته قوشون آت چاپانين اوغلو منم
ختم پيغمبره سيز ساخلامادوز ذره حريم
بير اوچوق يئرده ياتيب ايندي نواميس حريم
قوسسدن زولفون آغارديب قوجاليب عمهلريم
طولقازاده بيزي ايستهمير آزاد ائله سين
غئيرتي ديني اولانلار بيزه ايمداد ائله سين
✍مرحوم استاد انور اردبیلـے
بااجرا بسیارزیبا زنده یاد مرحوم حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
روحش شاد ویادش گرامی
👇👇👇
خطبه ی امام سجاد (ع) در مسجد اموی
اموی مسجدی بیرمسجدزیباوکبیر
روزجمعه ائیدی جماعت دولی حضارکثیر
دورمنبرده شیوخ اموی تیره ضمیروزراهیات مخصوصیله سلطان پلید
مسجدین شاه نشینینده اوترموشدی یزید ناگهان داخل اولوب مسجده فرزند نبی جنب منبرده جلوس ائتدی شریف علوی حیرته دوشدی هامی گورجک اووالانسبی
آچیلیب رمز و ایشاره یولو هر مرد و زنه
ديدیلر خارجی گلدی نییه بو انجومنه
وقت او وقت اولدو چيخيب منبره ناپاک خطيب
جيرهخوار اموي خودسر و بيباک خطيب
پرده شرري خطابيله ائديب چاک خطيب
قيلدي تعريف ازل نسل ابوسوفياني
سورا هذيان دانيشيب سب ائلهدي مولاني
مچيده بير ملکوتي سس اوجالدي او زامان
توتولوب هرزه خطيبين ديلي، سيندي خفقان
او صدا صاحيبي گفتاره گليبدير اوجادان
اي خطيب اموي ساخلا خطابه ادبين
خلقي راضي ائلهييب خالقين آلدون غضهبين
سورا اوز توتدو يزيده دئدي اول ميره گرام
اذن وئرسن منه بو تختهنين اوسته چيخارام
روخصت آلدي اوتوروب عرشه منبرده ايمام
ذاتي اعلايه فصاحتله ائديب حمد و ثنا
او دانيشديقجا خانيم عمهسي ائيليردي دوعا
ايها الناس، اولون مطلبه آگاه بيلين
بيزه بذل ائيلييب آلتي صيفت الله بيلين
يئتدي ني مطله مرتبه و جاه بيلين
ايرثدير جود و فصاحتله شهامت بيزده
واردير اخلاق و عبادتله شوجاعت بيزده
قلبيمينده اولان مهر سزاوار بيزيم
انبياء زومرهسينه سيد و سالار بيزيم
خلقهتين مسخري پيغمبري مختار بيزيم
حافظ قلعه دين حيدر کرار بيزيم
حضرتي حمزه بيزيم، جعفر طيار بيزيم
ليلي اسرا ملکوته گئدهنين اوغلو منم
قبلهتينه اوکي ائيليبدي ناماز اوغلو منم
اوکي گويلرده ائديب راز و نياز اوغلو منم
زمزهمين اوغلو منم، مکه منا اوغلو منم
مشعرين اوغلو منم، مروه صفا اوغلو منم
عرفات اوغلو منم، غار حرا اوغلو منم
داده مظلومي آليب، داد ائدهنين اوغلو منم
اوکي ايکي نئيزيله جهاد ائيلييهنين اوغلو منم
گولشه کربوبلاده سولانين اوغلو منم
لخته-لخته گوزونه قان دولانين اوغلو منم
قانلي باشي داليدان ذبح اولانين اوغلو منم
سويولوب کوينهيي عوريان قالانين اوغلو منم
پيکري خاکيله يکسان اولانين اوغلو منم
تانييين سيز مني مظلوم آتامين اوغلو منم
باش وئريب محضره حقه چاتانين اوغلو منم
قيزلاري چولده هراسان ياتانين اوغلو منم
نئيزه اوستونده باشي داشلانانين اوغلو منم
اولمميش تعزيهسي باشلانين اوغلو منم
خاريجي آديلا مظلوم اولهنين اوغلو منم
اوزو مهمان سوسوز جان وئرهنين اوغلو منم
اوزوگو بارماغي الدن گئدهنين اوغلو منم
ساربان اللـرينه ال تاپانين اوغلو منم
سينهسي اوسته قوشون آت چاپانين اوغلو منم
ختم پيغمبره سيز ساخلامادوز ذره حريم
بير اوچوق يئرده ياتيب ايندي نواميس حريم
قوسسدن زولفون آغارديب قوجاليب عمهلريم
طولقازاده بيزي ايستهمير آزاد ائله سين
غئيرتي ديني اولانلار بيزه ايمداد ائله سين
✍مرحوم استاد انور اردبیلـے
بااجرا بسیارزیبا زنده یاد مرحوم حاج سلیم موذن زاده اردبیلی
روحش شاد ویادش گرامی
👇👇👇
Telegram
attach 📎