Telegram Web Link
ایماژ در برابر واژه!

«تو ای چکامه‌سرا! مگر نه آنکه چون بخواهی جنگی خونبار را توصیف کنی از فضایی تیره‌وتار، جنگ‌افزارهایی مرگبار و ترسناک در میانهٔ آن، با غباری ستبر که سراسر فضا را می‌آلاید و نیز بیچارگانی که از چنگال مرگی وحشتناک می‌گریزند سخن می‌گویی؟ ... اگر چنین است، نگارگر از تو برتر است! زیرا پیش از آنکه تو بتوانی همهٔ آنچه را که او به‌يک‌باره با روش و ابزار خویش می‌نمایانَد توصیف کنی؛ درماندگی و خستگیْ قلمت را خواهد فرسود. پیش از آنکه بتوانی هرچه را که نگارگر در یک آن نشان می‌دهد با واژه نمایش دهی تشنگیْ زبانت را از کار خواهد انداخت و گرسنگی و خوابْ کالبدت را در خواهد ربود.»

نوشته:
Leonardo da Vinci, Treaties on Painting (Princeton, NJ: Princeton Univ. Press, 1956), vol. 1, p, 30.
ترجمه از سید روح‌الله شفیعی در خاندان ابراهیم (ع): بازخوانی داستانی‌هایی از کتاب پیدایش، ویرایش هرشل شنکس

نقاشی:
The Battle of Anghiari
Leonardo da Vinci, 1504-1505
—————
@mavaajid
نشست تبارشناسی اخلاق نیچه
<unknown>
🟢 انجمن علمی جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان با همکاری انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار کرد:

🎙 فایل صوتی

📚نشست بررسی کتاب « #تبارشناسی_اخلاق » از #فریدریش_نیچه

با حضور:
دکتر علی یعقوبی
(عضو هیئت علمی جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان)


ارائه دهنده: #مهدی_نوریان
(دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی فرهنگی دانشگاه گیلان)

🗓 شنبه، ۱۱ آذر ۱۴۰۲
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
💢 گزارش نشست نقد و بررسی کتاب تبارشناسی اخلاق نیچه

۱۱ آذر ۱۴۰۲

نشست نقد و بررسی کتاب«تبارشناسی اخلاق: یک جدل‌نامه» اثری از فریدریش نیچه در تاریخ شنبه، 11 آذر ماه ۱۴۰۲، ساعت 13، در کلاس 304 ساختمان ابریشم چیان دانشگاه گیلان و به همت انجمن جامعه شناسی ایران شعبه گیلان و انجمن دانشجویی علوم اجتماعی دانشگاه گیلان برگزار شد.
در ابتدای نشست آقای سعید حزین از دبیران بازنشسته علوم اجتماعی آموزش و پرورش و از شاگردان دکتر غلامحسین صدیقی نکاتی درخصوص پدیدۀ دانشگاه، اساتید و دانشجو در بین دانشجویان گذشته و حال پرداخت و سپس به جوانب اخلاقی مرحوم غلامحسین صدیقی اشاره کرد. از هراس اخلاقی وی برای نوشتن و نقش او در تأسیس جامعه­شناسی در ایران تأکید کرد.
سپس دکتر علی یعقوبی عضو هیات علمی علوم اجتماعی دانشگاه گیلان ضمن خوش­آمد به حضار و تبریک روز علوم اجتماعی خدمات مرحوم غلامحسین صدیقی به علوم اجتماعی کشور را ستود و گفت. اگر بخواهیم از رویکرد نیچه­ای استفاده کنیم او اخلاق سروری داشت و غالباً اصحاب علوم اجتماعی اقتدار دانشگاهی و اخلاق حرفه­ای وی را پذیرفته و بنحوی در اجتماع جامعه­شناسان ایرانی «ابرانسان» نیچه­ای برساخت می­شود.
...
سپس مهدی نوریان دانشجوی دکترای جامعه­شناسی فرهنگی درخصوص کتاب «تبارشناسی اخلاق نیچه» گفت: در اهمیتِ کتاب تبارشناسی اخلاق نیچه همین بس که دورهٔ مهم اندیشگانیِ یکی از مهمترین فلاسفهٔ قرن بیستم یعنی میشل فوکو را دورهٔ تبارشناسی نامیده‌اند. فوکو در مقالهٔ مهمِ «نیچه، تبارشناسی، تاریخ»، وامدارِ شیوه‌ای که نیچه در کتابش به مطالعه‌ای تاریخی می‌پردازد، شکلی از تاریخ‌نگاری را سامان می‌دهد و آن را در برابرِ «تاریخ متعارف» یا «تاریخ مورخان»، «تاریخ اکنون» یا «تاریخ مؤثر» می‌نامد.
...


ادامه این گزارش را روی وب سایت انجمن جامعه شناسی ایران بخوانید.

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
معرفی کتاب مقاومت سیاه، بخش اول
—————
@mavaajid
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
معرفی کتاب مقاومت سیاه، بخش دوم
—————
@mavaajid
دوستی و آزادی

بیونگ-چول هان، فیلسوف و نظریه‌پرداز فرهنگی کره‌ای‌الاصل با ملیت آلمانی، که او را به‌عنوان یکی از منتقدان وضعیت انسان در دورهٔ مدرنیتهٔ متأخر می‌شناسیم، در بخشی از یکی از کتاب‌هایش با عنوان psychopolitics یا روان‌سیاست، دربارهٔ ناتوانی سوژهٔ نئولیبرال از برقراری رابطه‌ای بدون قصد و نیت و منفعت با دیگران، حرف می‌زند. به‌نظر هان، این سوژه نمی‌تواند آزاد باشد چون آزادگی به‌معنای حضور در میان دوستان است. او به ریشهٔ مشترک «آزادی» (freedom) و «دوستی» (friendship) در زبان‌ها هندواروپایی اشاره می‌کند و استدلال می‌کند که آزادی حاکی از یک رابطه است و احساس واقعی آزادی فقط در جریان یک رابطهٔ پرثمر ممکن می‌شود؛ یعنی وقتی که بادیگران‌بودنْ منجر به احساس شادی شود. اما ذیل سلطهٔ رژیم نئولیبرال، انسان‌های امروزی انسان‌هایی منزوی هستند که از برقراری رابطهٔ دوستی ناتوانند، نه به این دلیل که آزاد نیستند بلکه به این دلیل که آزادی‌شان مصادره شده است.

نقاشی:
The Blue Boat
Winslow Homer, 1892
—————
@mavaajid
👇👇👇
—————
@mavaajid
110402_001
My Recording
باشگاه اندیشه. روایتی تاریخی از «کمیته‌ی هماهنگی دانش‌جویان خشونت‌پرهیز» در آمریکا. مهدی نوریان. مطالعات انقلاب. ۱۴۰۲.۰۹.۱۷
—————
@mavaajid
ترومای فرهنگی چیست؟ ترومای فرهنگی وقتی رخ می‌دهد که اعضای یک گروه احساس کنند واقعه‌ای دهشتناک را از سر گذرانده‌اند که در پی آن آثاری محوناشدنی بر آگاهی جمعی ایشان عارض شده است. این آثار برای همیشه در حافظهٔ جمعی ایشان باقی می‌مانَد و هویتِ آیندهٔ آن‌ها را به‌شکلی بنیادین و غیرقابل‌بازگشت تغییر خواهد داد.

Alexander, J. C. (2013). Trauma: A social theory. John Wiley & Sons.
—————
@mavaajid
[...] آنگاه بُزِ زنده را نزدیک بیاورد. و هارون دو دستِ خود را بر سرِ بز زنده بنهد و همهٔ خطایای بنی‌اسرائیل و همهٔ تقصیرهای ایشان را با همهٔ گناهان ایشان اعتراف نماید‌ و آنها را بر سر بز بگذارد و آنرا به دست شخص حاضر به صحرا بفرستد. و بز همهٔ گناهان ایشان را به زمین ویران بر خود خواهد برد. پس بز را به صحرا رها کند.

تورات، سفر لاویان، باب ۱۶، آیات ۲۰ تا ۲۲

نقاشی:
The Scapegoat
William Holman Hunt, 1854-1856
—————
@mavaajid
بلاگردان‌سازی و فرافکنی

نظریه‌پرداز فرهنگی مشهور، استوارت هال، با پیشنهاد مفهوم «دیگری‌بودگی» یا «otherness»، فرایندی جامعه‌شناختی را برجسته می‌سازد که از طریق آن، جوامع با برساختنِ شکلی از احساس تفاوت و بیگانگی، سعی در حفظ و تداوم نظم و سلسله‌مراتب اجتماعی دارند. این فرایند اغلب شامل به‌حاشیه‌راندن و طرد گروه‌های خاصی برمبنای جنسیت، نژاد، یا شأن اجتماعی ایشان می‌شود. به باورِ هال، جوامع اغلب «دیگری»ها را به‌منظور حفظ و تداوم هویت و تفاوت برمی‌سازند. این «دیگری‌بودگی» به خدمتِ اهداف گوناگونی از جمله، تثبیت هنجارهای اجتماعی، حفظ ساختارهای قدرت، و «بلاگردان‌سازی» یا «scapegoating»، در می‌آید.

هال بر مبنای ایدهٔ بلاگردان‌سازی، نظریهٔ انحراف اجتماعی خود را تدوین می‌کند. بر این اساس و به‌نظر هال، ایدهٔ جیب‌برِ سیاه‌پوست در جامعهٔ بریتانیاییِ اواسط قرن بیستم، به‌عنوان یک «دشمن درونی» یا «enemy within» تلقی می‌شود؛ بلاگردانی که قرار است برای همهٔ بدبختی‌های اجتماعی آن دوره سرزنش شود؛ همهٔ کاسه‌کوزه‌ها سرِ او شکسته می‌شود. به‌نظرِ هال، با بلاگردان‌سازیِ جیب‌برهای سیاه‌پوست و ایجاد رعب و وحشت از آنان در جامعه، جامعهٔ بریتانیاییِ ترک‌خورده، توانست خود را ترمیم کند و برای نقصان‌هایش مقصری بیابد. در نتیجه، دولت اجازه یافت تا به‌صورت تصادفی جوانان سیاه‌پوست را متوقف کرده و بازرسی کند؛ تو گویی پیشاپیش این جوانان گناهکارند! خودِ این موضوع موجب تقویت و تشدید انحرافات و آسیب‌های اجتماعی میان جوانان سیاه‌پوست شد. همان‌طور که بلاگردان‌سازی از یهودیان در دورهٔ بین دو جنگ جهانی توسط حزب نازی یکی از وحشتناک‌ترین فجایع بشری را ممکن کرد، این فرایند می‌تواند تبعاتی دهشتناک و خارج‌ازکنترل داشته باشد. نمونه‌ای که در جامعهٔ ایرانی برای فرایند بلاگردان‌سازی می‌توان مثال زد، مورد افغان‌های مهاجر، و جریان افغان‌ستیزیِ برآمدهٔ از آن است.

اینکه فرایند بلاگردان‌سازی تا چه اندازه یک پروژهٔ برنامه‌ریزی‌شده است که توسط نیروهای مسلط (اعم از حکومت یا مردم) پیش می‌رود جای بحث دارد. اما شاید، با رجوع به نظریهٔ روان‌کاوی، بتوان بلاگردان‌سازی را نوعی «مکانیسم دفاعی» یا «defense mechanism» در نظر گرفت که به‌واسطهٔ آن فردْ افکار، احساسات، و تکانه‌های ناپسندِ خود را به دیگران «فرافکن» کرده و از این طریقْ از زیر بار مسئولیت جنبه‌های منفی خود فرار می‌کند و نتیجتاً می‌تواند ارزش یا شأن خود را حفظ کند و تداوم بخشد؛ تو گویی قرار است از این طریق، روایتِ تروتمیز و بی‌نقصی که تابه‌حال برای «خود» تعریف کرده است زیرسؤال نرود. تکرار این فرایند، فُرمی ایجاد می‌کند (یا شاید در قالب فُرمی ازپیش‌موجود ریخته می‌شود) که تدریجاً تصلب یافته و تبدیل به سنت می‌شود؛ سنتی که مناسک، آداب، هنجارها، و ارزش‌های خود را به‌همراه خواهد داشت و از طریق فرایند «جامعه‌پذیری» یا «socialization» و «فرهنگ‌پذیری» یا «acculturation»، به دیگران منتقل می‌شود. بازنگری و نقد سنت از این جهت یک ضرورت است. «فرافکنی» یا «projection»، برای فردِ «ترومازده» یا «traumatized»، احساس آرامشی موقتی را به‌همراه دارد، چراکه به فرد این اجازه را می‌دهد تا از خاطرات و احساسات دردناکْ فاصله بگیرد. اما نتیجهٔ این شکل مواجهه و کنارآمدن با تروما این است که فرد هرگز به‌دنبال درک و درمان تروما نخواهد رفت؛ تو گویی قوطیِ قرصی در جیب دارد و هروقت احساس اضطراب، تشویش، یا درماندگی می‌کند، یکی از آن قرص‌ها را می‌بلعد.

فرایند درمانی می‌تواند فرد/جامعه را به تاریخِ خود ارجاع داده و به اون نشان دهد که طی چه فرایندی و چطور به چنین وضعیتی دچار شده و در چنین دامی گرفتار آمده است. نوشتنِ تاریخ تروما به‌نظر من مهمترین کاری‌ست که امروز باید عالمان علوم اجتماعی و اندیشمندان علوم انسانی در قالب شکلی از اندیشه‌ورزی و برای بهبود «وضع بشر» یا «human condition» انجام دهند. نگارش تاریخ ترومای یک جامعهٔ انسانی، بزرگترین خدمت به آن جامعه است و هر سه مرحلهٔ توضیح وضعیت، تشخیص یا «diagnosis»، و سپس «درمان» یا «therapy» را در بر می‌گیرد. برای چنین کاری به‌نظر می‌رسد عالمان علوم اجتماعی باید به سلاحِ «تاریخ‌نگاری» یا «historiography»، «روان‌کاوی» یا «psychoanalysis»، که من این دو را می‌توانم ذیل حوزهٔ مطالعاتی «روان‌تاریخ» یا «psychohistory» جمع کنم، و همچنین روش‌های «مردم‌نگارانه» یا «ethnographic» مسلح شوند. تقاطی از این سه حوزه به‌نظر بتواند نوشتن تاریخ ترومای جامعه را ممکن کند.

۱۹ بهمن ۱۴۰۲
تهران
—————
@mavaajid
پلی میان روان‌شناسی فردی و گروهی/توده‌ای

فروید در بخشی از موسی و یکتاپرستی، به‌عنوان آخرین اثر خود، وقتی به مطالعهٔ تروماهای اولیهٔ زندگی می‌پردازد، به این نکته اشاره می‌کند که با مطالعهٔ واکنش‌ها به تروماهای اولیه، شگفت‌زده می‌شویم وقتی می‌بینیم که این واکنش‌ها صرفاً محدود به تجربهٔ مستقیم شخص نیستند! بلکه به‌شکلی از تجربهٔ فرد منشعب می‌شوند که گویی شکلی ژنتیکی و وراثتی دارند. او سپس رفتار کودک روان‌نژند (نوروتیک) در رابطه با والدین خویش را مثال می‌زند که برآمده از عقده‌های اودیپ و اختگی‌ست و به‌نظر او فقط وقتی توضیح‌پذیر و توجیه‌پذیر است که بپذیریم این رفتارها نسبتی با تجربهٔ نسل‌های پیشین دارند. خود فروید این بحث را نیز پیش می‌کشد که شاید پذیرش این ایده جای بحث و فحص داشته باشد؛ به‌ویژه باتوجه به این قاعده در زیست‌شناسی تکاملی که آنچه اکتسابی‌ست به‌صورت ژنتیکی به ارث برده نمی‌شود. البته می‌دانیم علم ژنتیک جدید هرچند فرایند لامارکی وراثت تجربیات مشترک را رد می‌کند، اما این ایده را می‌پذیرد که تجربیات مشترک انواع، می‌توانند در کد یا رمز ژنتیکی قرار گرفته و از آن طریق منتقل شود. به‌هرطریق، این ایده از این حیث برای من حائزاهمیت است که می‌تواند با برقراری پلی میان روان‌شناسی فردی و روان‌شناسی گروهی/توده‌ای، به‌کارگیری مفاهیم و تحلیل‌های روان‌کاوانه را در حوزه‌های جامعه‌شناسی، مطالعات فرهنگی، مطالعات دینی، و تاریخ، توضیح دهد. فروید خود بر این اساس نتیجه می‌گیرد که با برقراری چنین پلی می‌توان: «همان‌طور به [تحلیل] مردمان پرداخت که به [تحلیل] فردیْ روان‌نژند».
—————
@mavaajid
هایا

فصلنامهٔ هایا (به کُردی به‌معنای آگاه) با انتشار چهار شماره در سال ۱۴۰۲، یک‌ساله شد. هر شماره از هایا روی موضوعی متمرکز می‌شود و تلاش می‌کند با مسائل جامعهٔ ایرانی پیوندی برقرار کند. بخش عمدهٔ هر شماره به مقالاتی اختصاص دارد که از مجلات و نشریات معتبر دنیا (اکثراً به زبان انگلیسی) انتخاب می‌شوند و با کمک مترجمان متخصص حوزه‌های علوم انسانی و اجتماعی به فارسی برگردانده می‌شوند. لازم به ذکر است که هرچند مقالات انتخابیْ پیرامون موضوع هر شماره بحث می‌کنند، اما ضرورتاً به‌طور مستقیم دربارهٔ جامعهٔ ایرانی نیستند. هرچند به درهم‌آمیختگی مسائل اجتماعی با زمینهٔ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، و سیاسی هر جامعه و تکینگی‌ شرایط باور داریم، اما معتقدیم که آشنایی با شیوهٔ مواجههٔ دانش‌محور با مسائل اجتماعیِ سایر جوامع نیز می‌تواند برای جامعهٔ ما درس‌آموز باشد و بینش‌ها و بصیرت‌هایی را به‌دست دهد. آنچه برای ما حائز اهمیت است شیوهٔ مواجهه با مسائل اجتماعی در جوامع انسانی‌ست. همچنین تلاش می‌شود در هر شماره در کنار بخش مقالات، بخش‌های دیگری در نظر گرفته شود تا فصلنامه از تنوع لازم نیز برخوردار باشد؛ بخش‌هایی چون عکس، گفت‌وگو، کتاب، ادبیات، تاریخ، و غیره. در زیر می‌توانید به چهار شمارهٔ سال ۱۴۰۲ هایا دسترسی داشته باشید:
—————
@mavaajid
هایا شماره‌ی ۱.pdf
3.1 MB
📍نخستین شمارهٔ فصلنامهٔ هایا با موضوع «تنانگی جنبش‌های اجتماعی» منتشر شد.

📍مطالب این شماره:
▫️دیباچه
✍🏾مهدی نوریان

▫️طوفان شدن
✍🏾فردوس شیخ‌الاسلام

▫️سیاست، جنبش‌های اجتماعی و بدن
✍🏾رَندالف هَول
📝مائده سبط نبی

▫️بدنمندی اعتراض؛ فرهنگ و اجرا در جنبش‌های اجتماعی
✍🏾جفری. اس جوریس
📝مهسا اسداله‌نژاد

▫️حقیقت ایران
✍🏾نوشین حجتی

▫️خلق همبستگی فمینیستی به کمک اگونیسمی بدنمند؛ روایتی مردم‌نگارانه از جنبشی اعتراضی
✍🏾سانلا اسمولویچ جونز، نیک وینچستر و کارولین کلارک
📝آتنا کامل

▫️خبرنامه
—————
@mavaajid
هایا شماره‌ی ۲.pdf
6.4 MB
📣 شمارهٔ دوم فصلنامهٔ هایا منتشر شد.

▫️«شهر من گم شده است»
تابستان ۱۴۰۲

📚مطالب این شماره:
▫️دیباچه
✍🏼 فردوس شیخ‌الاسلام

▫️آنچه اعتراض را ممکن می‌کند یا آن را مانع می‌شود: طراحی شهری و امکان یا امتناع اعتراض
✍🏼نویسنده: جورجینا لومباردِرو
مترجم: مهدی نوریان

▫️میدان‎‌های شهر چگونه قابلیت پیدا می‌کنند مکان‌های عمومی اعتراض باشند یا مراکز نظارت حکومتی؟
✍🏼نویسنده: مَجدی فالح
مترجم: حورا نیک‌بخت

▫️تعاملات اجتماعی در مکان‌های عمومی شهری
✍🏼کارولین هالند و دیگران
مترجم: نجمه واحدی

▫️چرا کنترل فضا مهمتر از کنترل مطبوعات شد؟
✍🏼 گفت‌وگوی اختصاصی با اعظم خاتم

▫️در جست‌وجوی فضاهای بدیل
✍🏼نویسندگان: انوپ کمار و مامتا منتری
مترجم: مائده سبط ‌نبی

▫️خبرنامه
—————
@mavaajid
هایا شماره‌ی ۳.pdf
1.9 MB
📢شمارهٔ سوم فصلنامهٔ هایا منتشر شد.
◽️«آیا یک راه میانبر جادویی هست؟»
پاییز ۱۴۰۲

📍مطالب این شماره:

🔺دیباچه
✍️فردوس شیخ‌الاسلام

◽️به مبارزه طلبیدنِ گفتار جنسیت‌زدۀ موفقیت؛ محدودیت‌های آموزش ضمن‌خدمت ویژۀ زنان برای مقابله با نابرابری جنسیتی در محل کار
✍️کاترین دشپر، ترجمه مائده سبط نبی

◽️توانمندسازی زنان اصرار بر ناکارآمدی؛ رویکردی که امروز در قالب توسعۀ بین‌الملل ضررش از فواید احتمالی‌ آن بیشتر است
✍️کامران معتمدی

◽️خواهری در کنار تو، دل‌مشغول تغییر روابط قدرت
✍️مصاحبه‌ی هایا با فائزه درخشانی

◽️رویارویی کنشگران با تابوهای عادت ماهانه در پاکستان
✍️صنم ماه، ترجمه حورا نیک‌بخت

◽️افسانۀ رسیدن به قافلۀ توسعه
✍️ماریا مییز، ترجمه معصومه زمانی
—————
@mavaajid
هایا شماره‌ی ۴.pdf
7.4 MB
📢شمارهٔ چهارم فصلنامهٔ هایا منتشر شد.
◽️«خودی، معلق، بیگانه»
زمستان ۱۴۰۲

📍مطالب این شماره:

🔺دیباچه
✍️فردوس شیخ‌الاسلام

🔺مهاجران سودازده
✍️سارا احمد
مائده سبط نبی

🔺زیستن در حالت تعلیق
✍️معصومه حسینی

🔺بازپس‌گیری انسانیت در موقعیتی بی‌اندازه غیرانسانی
مصاحبه با شهد ابوسلمه
✍️آتنا کامل

🔺کم باش و کم بمان؛ قوانینی که اقلیت‌های مذهبی را از اکثریت دور می‌کند
✍️نرگس کارخانه‌ای

🔺نژادپرستی و روایتِ ‌ناگزیریِ زیست‌شناختی
رُدُلفو مِندُزا‌ـ‌‌دِنتون و آرماندا دانیِلّه پِرِز
مهدی نوریان

🔺خبرنامه
—————
@mavaajid
کاشکی نمی‌رسیدیم!
نگاهی به داستانِ «انبارِ دنیاها»، نوشته‌ی رابرت شکلی (Store of the Worlds, Robert Sheckley)

یک. از دوران کودکی به یاد داریم که از طرفِ مدرسه که به اردو می‌رفتیم، وقتی به مقصد نزدیک می‌شدیم همه با هم این شعر را می‌خواندیم:

رسیدیم و رسیدیم، کاشکی نمی‌رسیدیم، تو راه بودیم خوش بودیم، سوار لاک‌پشت بودیم.

دو. دوستی می‌گفت در دوران کودکی، همیشه پدرش به او وعده می‌داده که به شهرِبازی می‌بَرَدَش. پدر به دقت شهرِبازی را توصیف می‌کرد و برایش شرح می‌داد که می‌گفت که وقتی به آن‌جا بروند چقدر کِیف می‌دهد. می‌گفت همه‌ی وجودم شده بود شوقِ پرکشیدن به‌سوی شهرِبازی. می‌گفت شب‌ها هنگام خواب، چشمانم را می‌بستم و با خیالِ شهرِبازی به خواب می‌رفتم و حسابی از تصورِ خود روی اسب‌های پرنده، تاب‌خوردن روی تاب‌ها، چرخیدن با چرخ‌وفلک و دیگر وسایل بازیِ شهرِبازی لذت می‌بردم. می‌گفت رؤیاهای رنگارنگم هم شده بود شهرِبازی. پدر از خوراکی‌های شهرِبازی می‌گفت: از بستنی‌های خوشمزه، از پشمک‌های بزرگِ خوش‌رنگ، و نوشابه‌های خنکِ خوش‌طعم. اما خبری از رفتن به شهرِبازی نبود! طوری شده بود که انگار دوست داشتم شهرِبازی‌رفتن به تعویق بیفتد! وقتی هم که بالاخره بعد از مدتی طولانی به شهرِبازی رفتم، هیچ شباهتی بین آن و شهرِ رؤیاییِ خیال‌انگیزم نیافتم و همیشه با خودم می‌گفتم کاش هیچ‌وقت به شهرِبازی نمی‌رفتم!

سه. در داستان «انبارِ دنیاها» آقای وِین به دنبالِ کشفِ میلِ پنهانِ خویش و بر اساسِ شنیده‌ها به کلبه‌ی پیرمردی مرموز به نامِ تامپکینز می‌رود. گفته می‌شود که تامپکینز با تزریقِ دارویی می‌تواند افراد را در عوضِ دریافتِ ارزش‌مندترین چیزهاشان و ده سال از عمرشان به دنیایی ببرد که آن‌جا میلِ پنهانی خویشِ را کشف کنند و برای مدتی کوتاه در آن دنیا زندگی کنند. وین با وجودِ توصیف‌هایی که از تامپکینز در موردِ دنیای امیالِ پنهان شنید، هنوز مردد بود و به این فکر می‌کرد که آیا این معامله به صرفه است یا نه!

او در راهِ خانه به این پرسش فکر کرد. وقتی به خانه رسید اما، شدیداً درگیرِ مسائل خانوادگی شد. تقریباً هرروز به این فکر می‌کرد که به سراغِ تامپکینز برود و به ارضای امیالش برسد. امیالی که شاید حتا نمی‌دانست چه بودند. اما نمی‌شد که برود. هربار کاری پیش می‌آمد و به.سراغ.تامپکینز.رفتن به تعویق می‌افتاد. یک سال گذشت و وین نتوانست به کلبه‌ی پیرمرد برود و با این خیال زندگی می‌کرد.

ناگهان، وین کنارِ پیرمرد به هوش می‌آید. دستی به پیشانی‌اش می‌کشد. پیرمرد از او می‌پرسد: «چه احساسی داری؟ راضی هستی؟» وین در حال گیجی و مَنگی جواب می‌دهد: «بله، بله، البته.» ارزش‌مندترین چیزهایش را به تامپکینز می‌دهد و از میان خرابه‌ها به سمت پناهگاه به راه می‌افتد تا به جیره‌ی سیب‌زمینی‌اش برسد.

چهار. ژک لَکان، فیلسوف و روانکاو برجسته‌ی فرانسوی توجه ما را به تفاوت بین هدف (aim) و مقصد (goal) جلب می‌کند. این خیلی شبیه شعری است که در اردوی مدرسه وقتی به مقصد می‌رسیدیم می‌خواندیم. انگار مقصد برای ما جذابیتی نداشت و هدف چیز دیگری بود. از این رو می‌گفتیم: کاشکی نمی‌رسیدیم! مقصدْ سرمنزلِ نهایی است در حالی‌که هدف آن است که قصد داریم انجام دهیم: یعنی خودِ راه. لاکان می‌گوید که مقصودِ واقعیِ رانه (drive)، نه مقصد (ارضای کامل یا full satisfaction) بلکه هدفِ آن است. هدفِ نهاییِ رانه صرفاً بازآفریدن خود به صورتِ رانه است، بازگشتن به مسیرِ خود، ادامه دادنِ راهِ خود به سمتِ مقصد و پی گرفتنِ راه از مقصد.

پنج. وین میلِ پنهانِ خویش را کشف کرد: همان تعلیق، همان نرسیدن و همان خیال‌پردازی (fantasize) که دوستم از دوران کودکی‌اش برایم تعریف کرد. ارضای میلِ پنهانِ وین در ارضانشدن میلش بود و برای همین بود که در دنیای رؤیاها، تصور می‌کرد که روزی بالاخره پیش تامپکینز خواهد رفت و آن روز ارضای میل پنهان خویش را تجربه خواهد کرد.

خرداد ۱۳۹۹
—————
@mavaajid
2025/10/22 07:56:13
Back to Top
HTML Embed Code: