Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهم‌ترین سرمایه‌ی ما چیست؟! و چگونه می‌توانیم از آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم؟

@mentalskills
‌- دموفلس ؛ عقیدهٔ هر انسانی برای
خود او محترم است، پس بنابراین
برای تو نیز باید محترم باشد.

- فیلاتس ؛ من نمی‌توانم استدلال تو
را بپذیرم. دلیل ان‌را متوجه نمی‌شوم،
می‌گویی چون افراد دیگر ساده‌لوح
هستند، پس من هم باید به مشتی
دروغ احترام بگذارم.
چیزی که برایش حرمت قائلم
حقیقت است، بنابراین نمی‌توانم
برای ضد حقیقت احترامی قائل
شوم. طبق شعار عالمان ؛
عدالت را بگسترانید، حتی اگر این امر
منجر به نابودی جهان شود. هر ادعایی
باید پشتوانه‌ی منطقی داشته باشد.

ترس‌ها و مزخرفات ذهنی

شوپنهاور

@mentalskills
مدام عوض کردن مسیر باعث میشود
هيچ موقع به هدف خود نرسید ...
وقتی یک تصمیم میگیرید؛
پای اجرای آن تا انتها بایستید
و تا رسیدن به هدف نهایی ادامه دهید ..

@mentalskills

نظریه‌ی جدیدی به نام "نظریه تشدید عصبی" (Neural Resonance Theory یا NRT) مطرح شده که بیان می‌کند تاثیر قوی موسیقی بر ما ناشی از هماهنگی فیزیکی مغز و بدن ما با ریتم‌ها، ملودی‌ها و هارمونی‌های موسیقی است.
.
پژوهشگران بر اساس اصولی مانند تشدید (Resonance)، ثبات (Stability)، هماهنگی (Attunement) و انتظار قوی (Strong Anticipation)، پیشنهاد می‌کنند که انسان‌ها رویدادهای موسیقایی را نه از راه مدل‌های پیش‌بینی عصبی، بلکه به این دلیل پیش‌بینی می‌کنند که دینامیک مغز و بدن ساختار موسیقی را به‌ صورت فیزیکی تجسم می‌بخشد.
.
به جای اینکه تنها موسیقی را بشنویم، نوسان‌های طبیعی مغزمان با ساختار موسیقی هم‌راستا می‌شود و این موضوع به توضیح اینکه چرا موسیقی می‌تواند احساس قوی، لذت و حتی انگیزه‌ی حرکت یا رقص را برانگیزد کمک می‌کند. این تشدید یا هم‌نوازی، ویژگی‌ای جهانی در انسان‌هاست که دلیل واکنش غریزی مردم از فرهنگ‌های مختلف و حتی کودکان به ریتم و ضربان را توجیه می‌کند.
.
این نظریه همچنین پیشنهاد می‌کند که لذت ما از موسیقی هماهنگ ریشه در زیست‌شناسی دارد، مغز ما وقتی صداهای موسیقی با فرکانس‌های طبیعی‌اش تطابق پیدا می‌کند، لذت می‌برد. این همگام‌سازی نه تنها سلیقه‌ی موسیقایی ما را شکل می‌دهد، بلکه پیامدهای گسترده‌تری برای درمان، آموزش و فناوری دارد. با درک چگونگی برهم‌کنش موسیقی با ریتم‌های مغزی، پژوهشگران امیدوارند بتوانند درمان‌های جدیدی برای بیماری‌های عصبی ارائه دهند و فناوری‌های هوشمندتر و عاطفی‌تر بسازند.

برهم‌کنش برخی انواع صداها با دینامیک‌های الگو‌ساز جاری، منجر به الگوهای ادراک، عمل و هماهنگی می‌شود که ما آن را به‌طور جمعی به‌ عنوان موسیقی تجربه می‌کنیم. ساختارهای آماری جهانی ممکن است در موسیقی به وجود آمده باشند چون با حالت‌های پایدار سیستم‌های دینامیکی پیچیده و الگو‌ساز هماهنگ هستند.

این تحلیل یافته‌های تجربی از دیدگاه اصول نورودینامیکی، نوروساینس موسیقی و دلیل‌های قدرت موسیقی را به شکلی تازه روشن می‌کند.

@mentalskills
این رو هرروز باید خوند:
قسمتی از کتابِ تکه هایی از یک کلِ منسجم که می‌گه:
گاهی بخشی از ما، ما را از آینده می‌ترساند، از راه‌هایی که ممکن است بن‌بست باشد و آدم‌هایی که ممکن است ناامیدمان کنند، از هدف‌هایی که ممکن است به نتیجه نرسند و آرزوهایی که شاید برآورده نشود.
ما آدم‌هایی نگران آینده هستیم و حواسمان نیست که چه بحران‌هایی را رد کردیم، همان آدمی که اگر در اکنون، آشفتگی رخ دهد آن را جمع می‌کند و راه‌حلی پیدا می‌کنیم.

در نهایت اگر به اتفاق‌های قابل پیش‌بینی زندگی‌مان دقت کنیم متوجه می‌شویم ما بهتر از آن‌چه فکر می‌کردیم واکنش نشان دادیم.

حقیقت این است که ما می‌توانیم و قادر هستیم از آشفتگی درست و در زمان وقوع‌شان گذر کنیم، ما می‌توانیم چون بدن‌مان و ذهن‌مان به ما این قدرت را می‌دهد که واکنش‌های خوب و مناسبی را در زمان بحران نشان دهیم.
اما در بیشتر مواقع ما قبل از وقوع اتفاق می‌ترسیم و بعد از اتفاق‌ها یادمان می‌رود که چطور گذشتیم.

آدمی در درون ماست که بخش بزرگی از هویت درونی‌مان است. این بخش به ما کمک می‌کند که در لحظه‌ی وقوع بحران تصمیم‌های خوبی بگیریم. این عدم احتیاج به این همه نگرانی ندارد، لازم نیست به او درس بدهیم و اگر اتفاقی افتاد چگونه پاسخ دهد،

اجازه دهیم اتفاق‌ها رخ دهد، اجازه دهیم همه چیز غیر قابل پیش‌بینی جلو برود و آن‌قدر فراموش نکنیم که درون‌مان ما را نجات داده است و نجات هم خواهد داد.

تکه_هایی_از_یک_کل_منسجم پونه_مقیمی

@mentalskills
bikalam
جز دل آرام
ندارد دل ما
هیچ طلب

@mentalskills
گفت:
غمگین‌ترین کلمه‌ای که شنیده‌ای؟
گفتم: «وطن»

@mentalskills
در تمام مدت زمانی که شما:

به موسیقی‌های غم‌انگیز گوش
می‌دهید یا فیلم‌ها و سریال‌های
غم‌انگیز یا استرس‌زا تماشا
می‌کنید، یا ماجراهای کلافه کننده
روزانه، بدرفتاری‌های دیگران،
اخبار رسانه‌ها و بسیاری از
موضوعات منفی صحبت می‌کنید
شما روی فرکانس پایین هستید و
سطح انرژی خود را کاهش می‌دهید،

در این حالت‌ها ( استرس، اندوه،
خشم، ترس، نفرت و ... ) تعداد
گلبول‌های سفید خون کاهش پیدا
کرده و سیستم ایمنی بدن ضعیف
می‌شود و در نتیجه بدن انسان
مستعد پذیرش انواع بیماری‌ها
خواهد بود.

نتیجه این‌که؛ مراقب چشم‌ها،
گوش‌ها و زیان خود باشیم.
اکنون که در شرایط جنگی هستیم،
مراقبت بیشتری در رابطه با اخبار
و هرنوع رسانه باشیم، که ورودی
ذهن ما را کنترل می‌کنند.

@mentalskills
‌ تحقیقات نشان می‌دهد تماشای محتوای خشونت‌آمیز در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند علائمی شبیه به PTSD (اختلال استرس پس از یک اتفاق یا سانحه) ایجاد کند.
هرچه بیشتر ببینیم، استرس و تروما بیشتر می‌شود. پس با محدود کردن مواجهه و تمرکز بر محتوای مثبت، از سلامت روان خود مراقبت کنید.

@mentalskills
بذار گذشتت تحت تأثیرت قرار بده و بهت انگیزه بده ولی هرگز نذار که عقب بکشتت.

@mentalskills
‌چه تفکرات اشتباهی باعث می شه حالمون خراب شه؟

️ذهن‌خوانی
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.

پیش‌گویی
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.

فاجعه‌سازی
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.

@mentalskills
آیا امکان سقوط از آگاهی ای که به دست اومده وجود داره؟
بله! چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی سقوط آگاهی می‌تونه اتفاق بیفته
گاهی یک فرد یا یک جامعه منزل‌های آگاهی رو برعکس طی می‌کنن
که به منزله مفهوم واقعی هبوطه
و هولناک بودنش اینجاست که نه خود شخص و نه جامعه متوجه هبوط نمیشن
ما فکر می‌کنیم آگاهی ای که به دست آوردیم تا ابد با ماست
اما حقیقت اینه که:
" آگاهی همچون پرنده‌ایست که بر شانه‌های شما می‌نشیند
اگر قدر آن را ندانید و به آن عمل نکنید
شانه شما را ترک می‌کند
و روی شانه کسی می‌نشیند که قدرش را بداند"

بخشی از کتاب سرخ یونگ:

"نمی‌توانی از خودت بگریزی. او همیشه با تو همراه است و تحقق حقیقت را مطالبه می‌کند. اگر تظاهر کنی که به این مطالبه نابینا و ناشنوا هستی، نابینا و ناشنوا خواهی شد و هرگز به معرفت قلبی دست نخواهی یافت.
از یک قلب دغلکار دغلکاری را خواهید شناخت.
و از یک قلب نیکوکار نیکی را.
شما باید خود مسیح شوید نه مسیحیان.
در غیر اینصورت هیچ فایده‌ای برای کسی که می‌آید ندارید. "

@mentalskills
بهای زندگی، بهای انتخاب خویشتن

جیمز بالدوین، نویسنده و متفکر برجسته آمریکایی، در جمله‌ای تأمل‌برانگیز چنین می‌گوید:

«مردم بهای کارهایی را که انجام داده‌اند می‌پردازند، اما بیشتر از آن، بهای آن چیزی را می‌پردازند که اجازه داده‌اند به آن تبدیل شوند. و این بها را خیلی ساده می‌پردازند؛ با همان زندگی‌ای که می‌گذرانند.»

این جمله، تلنگری‌ست به مسئولیت‌پذیری عمیق انسانی. بالدوین به ما یادآوری می‌کند که زندگی نه‌تنها بازتاب انتخاب‌های بیرونی ماست، بلکه آیینه‌ای‌ست از درونیاتی که با آن‌ها کنار آمده‌ایم، یا از آن‌ها گریخته‌ایم. انسان تنها برای اعمالش مؤاخذه نمی‌شود، بلکه برای غفلت از خویش، برای بی‌تفاوتی نسبت به رشد، برای سکوت در برابر تحریف شخصیت حقیقی‌اش نیز حساب پس می‌دهد.

در واقع، مسیر زندگی هر کس گواهی‌ست بر آن‌چه از خود ساخته یا نابود کرده است. نه فقط اعمال، بلکه شخصیت‌هایی که ساختیم، ترس‌هایی که پذیرفتیم، ارزش‌هایی که زیر پا گذاشتیم، و صدای درونی‌مان که خاموش کردیم، همه در روند زندگی‌مان رخنه می‌کنند و بهایی از جنس «کیفیت زندگی» از ما طلب می‌کنند.

زندگی، صورت‌حسابی دائمی‌ست از آنچه کرده‌ایم و آنچه بوده‌ایم.

@mentalskills
اورتینک ( وسواس فکری ، بیش از حد فکر کردن )

اورتینک یعنی وسواس داشتن نسبت به قطعیت
یا ترس از نداشتن قطعیت ،
از احساسی که ممکنه پیدا کنی و یا چیزی که ممکنه اتفاق بیفته ...

اگر ترس های ذهنی ات اتفاق بیفتن می ترسی
پس برای همین دنبال کنترل اوضاعی !
فاجعه پنداری میکنی و نقشه می ریزی ...
یه برنامه دقیق برای مقابله می چینی ،
همه چیز را تصور میکنی و دقیق برنامه ریزی میکنی
تا آسیب اش رو کم کنی !!

خب یه گزینه دیگه هم هست
به خودت اعتماد کن ...
اون قطعیت و اطمینانی که دنبالشی تو کنترل کردن شرایط بیرونی پیدا نمیشن
تو اطمینان و اعتمادی هست که تو به خودت داری

@mentalskills
استراحت‌ به‌موقع، کلید تعادل بین کار و سلامت است.
بدن و ذهن انسان برای بازدهی بهتر، نیازمند استراحت‌ هستند.
استراحت به‌موقع نه‌تنها انرژی و تمرکز را بازمی‌گرداند، بلکه از بروز آسیب‌های جدی جسمی و روانی پیشگیری می‌کند.

@mentalskills
پرسیدم: ترسیدی؟
با یه مکث کوتاه گفت:
آره… ترسیدم. ولی فقط ترس نیست. احساسات مختلفی رو تجربه می‌کنم یه جور گیجی، یه جور کلافگی از دنیا. انگار وقتی با جنبه تاریک دنیا روبه‌رو می‌شی، وقتی می‌فهمی زندگی می‌تونه تا این حد بی‌رحم و ظالمانه باشه… اونجاست که دیگه تاب آوردن آسون نیست.

گفتم:
دقیقاً… اینجاست که آدم برای اینکه بتونه ادامه بده، باید یه جایی چنگ بندازه. یکی خودش رو می‌زنه به ندیدن، یکی به دعا، یکی به خشم، یکی به خیالی.
ولی آخرش همینه… زندگی رو باید ادامه داد، حتی اگه سیلیِ این جبر، هر بار محکم‌تر از قبل باشه
یه لحظه ساکت شدیم. بعد گفتم:
گاهی برای ادامه دادن، تلخی جبر رو نادیده می‌گیریم. چون چاره‌ای نیست
چون باید ادامه‌ داد.

پریسا زمانیان

@mentalskills
2025/06/27 23:10:59
Back to Top
HTML Embed Code: