Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اثر ارابه (Bandwagon Effect)

وقتی تعداد بیشتری آدم به یک باور برسند، نفرات بعدی ساده تر این عقیده را می پذیرند و اعتماد می کنند.

فروید: "تردید آغاز تفکر است."

@metaphortherapy🌼
گبور مته: ‌
قبل از این‌که عقل بتواند جهان را بسازد، جهان است که عقل‌های ما را می‌سازد.

تروما، به‌خصوص تروماهایی که تأثیرهای عمیق دارند، جهانی پُر از درد و ترس و شک را به ما القا می‌کنند، عینکی به چشم ما می‌گذارند که هم باعث از ریخت افتادن دنیاست.

@metaphortherapy🌼
صادق سرمد:
چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد
چه نکوتر آن که مرغی ز قفس پریده باشد

پر و بال ما بریدند و در قفس گشودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
@metaphortherapy🌼
جان اشتاین بک:
کفشی که برای پای تو مناسب است، ممکن است پای دیگری را زخم کند. این ناعادلانه است که تمام دستورالعمل‌های زندگی‌مان را خودخواهانه درست بدانیم و آن را برای همگان بخواهیم. همیشه آنچه در ذهن تو می‌گذرد اصل مطلق نیست!
@metaphortherapy🌼
کارل گوستاو یونگ:
هرچه بیشتر با چیزی یا مسئله‌ای بجنگید، فقط به بزرگتر و قوی‌تر شدن آن مسئله کمک کرده‌اید.

@metaphortherapy🌼
استعاره فیل و فیل سوار

🔶 یک فیل را در نظر بگیرید که شخصی بر روی آن سوار است و افسار فیل را کاملا در دست دارد.
اگر از شما بپرسند برای جهت یابی و تعیین مسیر، تصمیم گیری بر عهده کدام است احتمالا پاسخ خواهید داد شخص سوارکار مسیر را مشخص می کند.

🔷 این فیل و این سوارکار، استعاره ای از ذهن شما هستند. بخش تحلیل گر و منطقی ذهن شما همان شخص سوار بر فیل و بخش احساسی، خودکار و غیر منطقی ذهنتان، همان فیل می باشد.
این نظریه، توسط جاناتان هاید (Jonathan Haidt)، روانشناس آمریکایی و نویسنده کتاب “فرضیه خوشحالی” به خوبی تفسیر شده است.
به نظر می رسد شخص سوار بر فیل که افسار حیوان را در دستش گرفته، رییس و راهبر است، اما کنترل شخص سوار بر حیوان متزلزل است. هر بار که فیل ٦ تنی و سوار ۶۰ کیلوگرمی بر روی جهت حرکت مخالف باشند، شخص سوار بر فیل خواهد باخت.

♨️تمام دفعاتی که باشگاه ثبت نام کرده اید اما نرفته اید، تمام نصف شب هایی که به افرادی که نباید، پیام داده اید، تمام دفعاتی که با شنیدن بوی غذا رژیم خود را شکسته اید، برای انتخاب مسیر، فیل ذهن شما تصمیم گرفته است.
البته بخش سومی هم در این استعاره وجود دارد و تاثیرگذار است: شکل مسیر.

🔚 اگر می خواهید کنترل فیلتان برایتان راحت تر باشد، باید مسیری را انتخاب کنید که برخلاف میل فیلتان نباشد یا حرکت در آن مسیر برایش طاقت فرسا و غیرممکن نباشد. در نهایت، راهکار رسیدن به موفقیت در این مسیر، این است که همیشه فیل و شخص سوار بر آن را با هم حرکت دهید. دو بخش احساسی و منطقی را به تعادل برسانید.


@metaphortherapy🌼
آلفرد ادلر:
«روان درمانی کاربست همکاری و آزمون همکاریست. تنها زمانی موفق می شویم که خالصانه به طرف دیگر علاقه مند باشیم. باید بتوانیم با چشمان او ببینیم و با گوش های او بشنویم... برای روان شناس قانون نخست آن است که همکاری بیمار را جلب کند، قانون دوم آن است که هرگز نگران موفقیت خودش نباشد چرا که ممکن است تاوان آن را پس بدهد.»
@metaphortherapy🌼
یک زندگی رضایت‌بخش خیلی بهتر از یک زندگی موفق است، زیرا موفقیت ما بوسیله دیگران اندازه گیری می‌شود، ولی رضایت‌مان بوسیله روح، ذهن و قلب خودمان اندازه‌گیری می‌گردد.
@metaphortherapy🌼
صائب تبریزی:
نيكى به كسى كن كه به كار تو نيايد
احسان هنرى نيست به اميد تلافى.

شوکت بخارایی:
منّت اکسیر ما را زنده زیر خاک کرد
از طلا گشتن پشیمانیم ما را مس کنید

بیدل دهلوی:
نیست سرو از بی‌بری ممنون احسان بهار
بارِ منّت خم نسازد گردن آزاده را

کلیم کاشانی:
زبار منت احسان اگر آگه شوی دانی
که هر کس دست بخشش بسته تر دارد کرم دارد

@metaphortherapy🌼
ذهن تو یک باغ است، افکارت دانه های آن است، تو میتونی گل پرورش بدی یا می تونی علف هرز رشد بدی.

@metaphortherapy🌼
آنجایی که هیچ امیدی باقی نمانده
‏باید ابداعش کرد.
‏عادت به نومیدی از خود نومیدی بدتر است.

@metaphortherapy🌼
آنتوان چخوف:
خوفناک ترین نوع بشر کسی است که فهمش کم و اعتقادش زیاد است!

@metaphortherapy🌼
خانه های درون

برای توصیف دنیای درونی آدم ها "خانه" استعاره کارآمدی است.
آدم ها برای محافظت از خود و تنظیم روابط خود خانه‌ای در درون می سازند، و از این طریق میزان گشودگی یا ناگشودگی خود به جهان و دیگران را نشان می‌دهند.

بعضی آدم‌ها خانه درون خود را از مصالح سفت و سخت می‌سازند تا هر چه بیشتر از دیگران فاصله بگیرند. در و پنجره را همیشه بسته نگه می‌دارند. بیشتر مواقع هم خانه نیستند اگر هم باشند آمادگی پذیرایی را ندارند. ترجیح می‌دهند خانه خود را در حاشیه شهر زندگان مستقر کنند. به ندرت و آن هم بیشتر از روی ضرورت به خانه دیگران سر می‌زنند. دست بر قضا اگر کسی وارد خانه آنها شود همه چیز را از روی آداب و مطابق اصول انجام می‌دهند. میزبانان مقرراتی و تشریفاتی هستند. برای همین رفتار آنها محترمانه ولی خشک و کسل کننده است. اساسا برای آنها قرار نیست مرزهای خود و دیگران نفوذپذیری داشته باشد. لمس، حرارت و تپش قلب دیگری برای آنها در حد مرگ دلهره آور است.

بعضی دیگر در و پنجره خانه شان همیشه به روی عالم باز است. همیشه برای پذیرایی و برای تقریبا همه کس حاضرند. همه به راحتی می‌توانند بیایند و بروند. میزبانان گشاده رو هستند. قواعد و مقررات برای آنها مطابق خواست دیگران تنظیم می‌شود. سخت‌گیری در کار نیست. مسئله اصلی آنها همین سهل‌گیری است. خانه آنها در مرکز شهر زندگان و محل عیش و آسایش دیگران است. انگار در خانه خود نیز بیگانه اند که در نبود دیگران اینقدر از درون تهی و تنهایند. دلهره برای آنها دمی دوری از آغوش و نوازش دیگری است.

بعضی دیگر برای دنیای درون خود خانه ای نساخته اند. اساسا به ضرورت وجود یک خانه نرسیده‌اند. نپذیرفته‌اند که به یک خانه و یک چارچوب بسنده کنند. در عوض آنها اینجا و آنجا و درون خانه آدم های دیگر به حیات ادامه می‌دهند. فرصت ها را غنیمت می‌شمارند تا درِ هر خانه را به روی خود باز دیدند وارد شوند. مهمانان ناخوانده همیشگی هستند به ویژه برای دسته دوم یعنی میزبانان پذیرا. پیامبران سعادت دروغین هستند که با وعده آبادانی خانه دیگران را ویران می کنند. ارتزاق از دیگران پیشه همیشگی آنهاست.

دسته ای دیگر هم خانه ای برای درون نساخته اند. اصولا نتوانسته اند خانه ای بسازند. اما آنها بر خلاف دسته قبلی دنبال اشغال و غصب خانه دیگران نیستند. آنها خانه خود را در خیال می‌سازند. آنقدر به اعماق درون می‌روند که رابطه ای با بیرون برایشان باقی نمی‌ماند. آنها به گمان کاخ نشینان عالم هستند ولی در عمل آوارگان همیشگی.

@metaphortherapy🌼
پس از ناامیدی های مکرر تنها به یک چیز امید بسته بود:

به قلبِ شجاع و جانِ دلیر خویش برای مواجهه با زندگی.

مولانا:
دیده ی سیر است مرا جان دلیر است مرا
زَهره ی شیر است مرا زُهره ی تابنده شدم

@metaphortherapy🌼
مولانا هم با وصال شمس تبریزی دچار تحول شد
و هم با فراق او.

با گم کردن شمس تبریزی در بیرون
شمس درونی اش را یافت و
شد آن جان سوخته ی شوریده.
گاهی با از دست دادن آنکه دوست می داریم
او را درون خویش پیدا می کنیم.
در هر گم کردنی یافتنی هست
و در هر فراقی وصال با جنبه های
فراموش شده ی خویش.
یادمان باشد فراق بعضی از افراد بیش از
وصال آنها زندگی و خویشتن ما را دگرگون می کند.

اگر در تسلیم و پذیرش باشیم.
@metaphortherapy🌼
حسین جنتی:
نانِ ما را بُریده وَز سرِ صِدق،
بر گلوی بُریده می‌گـــــرید...
آنکه یک‌عُمر از متاعِ حــرام،
سکٌه بر سکٌه چیده می‌گرید!
الغرض، جا‌به‌جایِ هیئتِ تو،
شمرِ فُرصت‌ندیده می‌گرید!!

@metaphortherapy🌼
تزه کونگ:
آیا می توان تنها با یک کلمه تمام زندگی را پاک و روشن نگه داشت؟

کنفوسیوس:
آری ، شفقت(محبت)

@metaphortherapy🌼
عمیق‌ترین ریشه‌ی شر و تباهی در جهان
این باور و عقیده است که ادعا می‌کند:
«تنها یک حقیقت وجود دارد و آن حقیقت ما هستیم.»

#ماکس_بورن
دارنده جایزه نوبل فیزیک در سال۱۹۵۴

@metaphortherapy🌼
Yaade Man Kon
Delkash
میل به در خاطرِ دیگری بودن. بین ما هرچه که شد، مرا به خاطر داشته باش. بگذار یادِ من بزرگ‌تر از هرآنچه بینمان گذشته، باشد. یاد من کن.
@metaphortherapy🎧
2025/07/14 06:25:21
Back to Top
HTML Embed Code: