Telegram Web Link
۴
عزیزان از دنیا رفته‌ی ما اکنون کجا هستند؟

راه تماس با عزیزان خود را بدانید


علم راستین روح علمی فوق‌العاده است. ما را قادر به شناخت زندگی متعلق به فراسوی این دنیا می‌کند، و ما را به این آگاهی می‌رساند که همه عزیزان ما، اگر چه بدن فانی را رها کرده‌اند، ولی همچنان به حیات ادامه می‌دهند. اما استفاده امروزی از این علم معنای واقعی جستجو و شناخت عالم روح را به انحطاط کشیده است. بسیاری از کسانی که خود را متخصص علم ارواح می‌‌دانند کمترین شناختی از آن ندارند. برخی درک ناچیزی دارند، اما اکثراً گرفتار توهمات خودشان می‌شوند؛ و حتی بدتر از آن به طرز ناخودآگاهانه‌ای تحت تأثیر و انحصار روح‌های سرگردانی قرار می‌گیرند که در پی حامل انسانی هستند. این ارواح سرگردان باعث فریب و گمراهی حامل و نیز کسانی که به توصیه‌های آنها گوش می‌دهند می‌شوند.

یک بار با چندی از دانش‌آموزان در جایی جمع بودیم که یک کولی فالگیر از راه رسید. همه به دور این فالگیر جمع شدند. من در سکوت به این ماجرا می‌نگریستم. چندی نگذشت که متوجه شدم او به سوالاتی که از او می‌شود جواب نمی‌دهد، بلکه با تیزهوشی سوالات آنها را به آنها باز می‌گرداند. دانش‌آموزان از من خواستند که او فال مرا هم ببیند. در اتاق کم‌نوری بودیم، و کولی نمی‌توانست مرا به وضوح ببیند. با صدای بمی از او پرسیدم، "کی من از همسرم طلاق می‌گیرم؟" او به سرعت پاسخ گفت، "به زودی." بعد من از جای خود بلند شدم و او شلوار زیر ردای مرا دید. با خشم گفت، "تو مرا فریب دادی!" قرار بود که او ذهن من را بخواند، اما من ذهن او را خواندم. او به خاطر موهای بلند من تصور کرده بود که من زن هستم، و برای همین بود که من او را با سوال خود امتحان کردم.

پس در این وادی نیز به مانند وادی‌های دیگر، تقلب و فریبکاری وجود دارد؛ و از میان آنهایی که قدرت غیب گویی دارند، کسانی هستند که قصد و نیت خوبی دارند، ولی دانش و تحقق الهی آنها را هدایت نمی‌کند. و در هر صورت بازی کردن با عالم ارواح توسط کسانی که احضار روح می‌کنند نابخردانه است و می‌تواند موجب خطر گردد. از طریق چنین کسانی نمی‌توان با قدیسان ارتباط یافت؛ اگر بتوان روحی را فراخواند، آن روح‌ها اکثراً از رده‌های پایین عالم سماوی می‌باشند. ولی اگر شما صادقانه خواهانش باشید، می‌توانید از راه مراقبه و پرورش معنویت در خود با عزیزان رفته خود و نیز قدیسان ارتباط برقرار کنید.

ادامه دارد...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۵
عزیزان از دنیا رفته‌ی ما اکنون کجا هستند؟

  عالم سماوی دارای وادی‌های بسیار است


وقتی که صبح از خواب بلند می‌شویم، می‌بینیم که درست همانی هستیم که به خواب رفته بودیم. پس از مرگ در دنیای سماوی نیز ما و عزیزانمان به همین نحو یکسان هستیم؛ با این تفاوت که معمولاً ظاهری زیباتر و سالم‌تر داریم.

ما با رخداد مرگ یکباره به فرشته مبدل نمی‌شویم. اگر هم اکنون فرشته باشیم، پس از این دنیا هم فرشته خواهیم بود. اما اگر اکنون دارای شخصیت منفی و سیاهی باشیم، پس از مرگ نیز همانگونه خواهیم بود. همانطور که در این کشور همه نوع مکان، اعم از ویرانه و یا زیبا وجود دارد، در دنیای ماوراء نیز همینطور است. بنا بر شیوه‌ای که در این کره خاکی زندگی کرده‌اید، نیک و پاک، یا زشت و شرور، در دنیای سماوی به وادی بهتر یا تیره‌تر می‌روید. مسیح از این وادی‌ها صحبت کرده است: "در خانه پدر من، کاخ‌های بسیاری وجود دارد."

وادی‌های مختلف عالم سماوی دارای جو، یا ارتعاشات گوناگون می‌باشند و هر روحی که از زمین به آنجا می‌رود به جوَ هماهنگ با ارتعاش خاص خودش جذب می‌شود. ماهی در آب، کرم در خاک، انسان بر روی زمین، و پرندگان در هوا سر می‌کنند، در عالم سماوی ارواح نیز هر یک بر اساس میزان ارتعاشی خود به حیطه خاص خود جذب می‌شود. هر قدر انسان در زمین زندگی والاتر و معنوی‌تر داشته باشد، به وادی‌های بالاتر عالم سماوی جذب می‌گردد و تجربه‌ی او از آزادی و شادمانی و زیبایی بیشتر خواهد بود.

در سیاره‌های عالم سماوی، موجودات برای حیات، متکی به هوا یا الکتریسیته نیستند. بلکه با امواج رنگی و متنوع نور زندگی می‌کنند. در عالم سماوی بیشتر از عالم خاکی آزادی وجود دارد. استخوانی نیست که بشکند، برای اینکه هیچ چیزی در آنجا جامد نیست؛ همه چیز از نور پرداخته شده است و همه چیز ساخته قدرت فکر می‌باشد. وقتی که روح بخواهد در دنیای سماوی یک باغ درست کند، تنها با قدرت اراده می‌تواند آن را پدیدار کند و با اراده خود تا زمانی که بخواهد آن را نگه دارد و وقتی اراده کند که آن باغ ناپدید گردد، باغ ناپدید می‌گردد.

ادامه دارد...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۶
عزیزان از دنیا رفته‌ی ما اکنون کجا هستند؟

   ارتباط با عالم سماوی دانشی محرمانه و محفوظ است

ارتباط با ارواح در عالم سماوی امر ساده‌ای نیست. بلکه دانشی است که طبیعت حرمت آن را محفوظ نگه می‌دارد. خداوند طالب آن نیست که ما فقط به اعضای خانواده خود مهر بورزیم، بلکه می‌خواهد ما عشق خود را به همه دنیا بسط دهیم. وقتی که افراد خانواده ما یک به یک از ما گرفته می‌شوند، ما می‌آموزیم که عشق خود را به دیگران هم تعمیم دهیم. اما اگر خالصانه و بدون انگیزه خودخواهی دوست بداریم، و معنویت را در خود پرورش دهیم، می‌توانیم دانش محرمانه ارتباط بعد از مرگ با عزیزان را بیاموزیم.

قلب انسان بسیار قوی و در اکثر مواقع بسیار غیرمنطقی است! یک پسر، دختری را می‌بیند؛ عاشق همدیگر می‌شوند. بزرگ می‌شوند و ازدواج می‌کنند و بچه‌دار می‌شوند و می‌اندیشند، "آنها به من تعلق دارند." حس مالکیت باعث می‌شود فراموش کنند که پیش از دیدن یکدیگر برای هم بیگانه بودند، و مرگ نیز ارتباط کنونی‌شان را قطع خواهد کرد، و فرزندانی که آنها از آن خود می‌دانند فقط برای یک طول زندگی به آنها داده شده‌اند تا مراقب و حافظ آنها باشند. وقتی که دست مرگ عزیزانشان را می‌رباید، سوگوار می‌شوند و حیران که اصلاً معنای زندگی در چیست.

دلبستگی عواطف انسانی چنان است که از دست دادن عزیز به دل انسان چنگ می‌اندازد، و اکثراً موجب تولید افکار عصیان گرایانه در او می‌شود. من با وجودی که پسر کوچکی بودم، بسیار پیش از مرگ مادرم، در عمق هشیاری خود می‌دانستم که او خواهد رفت. هنگامی که مادرم درگذشت، گریه و شیون بسیار  کردم. همه جا را به دنبال او می‌گشتم، ولی او را نمی‌یافتم. به درگاه مادر الهی دعا می‌کردم، "اگر اینجا هستی، باید به من پاسخ دهی. چرا کاری کردی که مادرم را آن اندازه دوست بدارم، و بعد او را از من گرفتی؟ آیا می‌خواستی مرا مجازات کنی و زجر دهی؟"  تا اینکه مادر کیهانی روزی به من پاسخ داد، "مادرت را چه کسی به تو داده است؟ پدرت را چه کسی به تو داده است؟ این من بودم که مادر زیبایت را به تو دادم." وقتی فهمیدم که خداوند به من چنین مادر فوق‌العاده‌ای داده است، با خود فکر کردم، "تنها خداوند از اسرار زندگی آگاه است،" از آن زمان عمیقا به دعا کردن و جستجوی درونی پرداختم. مادر کیهانی پاسخ داد و به من علت مرگ مادرم را توضیح داد: "این من بودم که زندگی پس از زندگی، در عشق و لطافت مادرهای بسیار مراقب تو بوده‌ام! در من بنگر و چشمان سیاه و زیبایی را که در جستجویش هستی ببین! "

پس از یافتن مادر مقدس، مادر زمینی خود را نیز، در عالم سماوی یافتم و با او صحبت کردم. چنین محاوره‌ای ممکن است. شما می‌توانید خود را به یک دستگاه فرستنده یا گیرنده تبدیل کنید. اگر خواسته باشید که با عزیز از دنیا رفته خود ارتباط یابید، با مراقبه و تمرکز عمیق و پیوسته بر او می‌توانید از او پاسخ دریافت کنید. اما اگر خواست شما به اندازه کافی قوی نباشد، افکار ناآرام تمرکز مراقبه‌تان را بر هم می‌زنند. وقتی می‌خواهید پیام دل خود را به یک روح برسانید، اگر افکارتان پراکنده باشد، در پخش آن اختلال ایجاد می‌گردد.  برای ارتباط با کسی که به عالم روح رفته است باید خواست و نیز قدرت تمرکز بسیار قوی داشته باشید و بایست در فرستادن پیام خود به او، تداوم و استقامت به خرج دهید. گیرنده نیز بایست آنقدر تکامل یافته باشد که هم بتواند پیام شما را دریافت کند و هم پاسخ دهد. ارتباط با ارواحی که در حد تکامل و هشیاری شما می‌باشند و نیز با شما ارتباط نزدیک و دوستی صمیمانه‌ای داشته‌اند، آسانتر است. ارتباط با ارواح متعالی و تکامل یافته به قدرت تمرکز بسیار قوی‌تری نیاز دارد.
ادامه دارد...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۷
عزیزان از دنیا رفته‌ی ما اکنون کجا هستند؟

  قدیسان نمی‌توانند با کسانی که آمادگی معنوی نیافته‌اند ارتباط یابند


تا زمانی که قدرت گیرندگی معنوی در شما تکامل نیافته باشد، نمی‌توانید با قدیسان والا هماهنگ گردید. شخصی که خواستار فراخواندن حضور یک شخصیت مقدس می‌باشد، اگر هنوز معنویت پذیرایی نداشته باشد، آن قدیس قادر به ارتباط با او نیست. تصور کنید که دلتان بخواهد با روح عیسی مسیح یا کریشنا یا بودا یا محمد ارتباط حاصل کنید. چنین قدیسانی تنها زمانی می‌توانند به نزد شما آیند که هشیاریتان از طریق مراقبه پاکی و خلوص یافته باشد تا بتوانید پذیرای آنها گردید. قدرت ارتعاشی حضور آنها آنقدر قوی است که جسم و مغزی را که با آنها هماهنگی نداشته باشد می‌سوزاند. من بسیاری از این  آواتارها و قدیسان را دیده‌ام؛ شما نیز با قوی کردن ارتعاشات معنوی خود می‌توانید آنها را ببینید. این روح‌های متعالی همواره در فضا حضور دارند، چرا که هیچکس با ترک جسم از بین نمی‌رود. آنها به دعاهای شما پاسخ می‌گویند و به شما برکت
می‌دهند. آنها یا در عالم سماوی هستند، یا به زمین بازگشته‌اند و یا برای تکامل والاتر انسان به سیاره‌های بالاتر دیگری رفته‌اند.

پس باید سعی به پرورش خود داشته باشید. تلاش کنید که با قدیسانی همچون مسیح و کریشنا و گوروهای طریقت SRF هماهنگی ارتعاشی بیابید. اگر در عمق هشیاری درونی خود یکی از این والایان را ببینید، با تبرک آنها تحولات مفیدی در درونتان رخ خواهد یافت. این موضوع صحبت ما امر ساده و پیش پا افتاده‌ای نیست. 

هیچگاه به قصد ارتباط با عالم ارواح در خلوت ننشینید که ذهن خود را خالی کنید تا برای دریافت پیام از آن دنیای دیگر "باز" باشد. این روش راه را برای ارواح سرگردانی که در فضا پرسه می‌زنند و برای ابراز و تجربه در دنیای فیزیکی به دنبال حامل انسانی می‌گردند، باز می‌کند. این ارواح از نوع پست‌تر می‌باشند، و به این دنیای فیزیکی بسیار دلبستگی دارند، برای همین نتوانسته‌اند به طور طبیعی خود را به زندگی بهتر  عالم سماوی تطبیق دهند و به جای ماندن در عالم سماوی ترجیح می‌دهند که مابین دنیای فیزیکی و دنیای سماوی پرسه زنند و گاهی هم قادر می‌شوند بر شخصی که ذهن ضعیف و هشیاری پست‌تری دارد نفوذ کنند. "شیاطینی" که مسیح "بیرون کرد" از این نوع ارواح سرگردان بودند.

آقای هیکمن، که چند سال پیش دختر بچه کوچکی را به قتل رساند، تحت نفوذ یکی از این ارواح بود. من عمیقاً به مطالعه او پرداخته‌ام. او پسر خوبی بود، اما انگیزه  و سوء‌استفاده غیر عادی جنسی در او مغزش را ضعیف کرد تا حدی که یک روح سرگردان توانست جسم او را تحت نفوذ خودش بیاورد. علت کشتار آن دختر به آن طرز فجیع همان بود. وقتی که یک روح جسمی را که به آن تعلق ندارد کنترل می‌کند اکثراً مغز  و شخصیت آن انسان را نابود می‌سازد. برای همین بسیاری از آنهایی که احضار روح می‌کنند دچار مشکل می‌شوند. ارواح نیک هیچگاه شما را تحت نفوذ خود قرار نمی‌دهند؛ آنها حتی بدون یک دعوت مناسب، از سوی یک هشیاری والا حضور پیدا نمی‌کنند.   

برای جذب ارواح نیک بایست تمرکز عمیق داشت و هشیاری را به مراحل پاک معنوی ترفیع داد. در حالت فراهشیاری شما قادرید با اراده خود تجارب خود را هدایت کنید. در مراقبه شما در مراحل والای تفکر هستید؛ روح‌های سرگردان، یا منفی و شیطانی که در سطوح پست‌تر سماوی حضور دارند نمی‌توانند به شما دست یابند.

کسی که تکامل بسیاری یافته و بر همه سطوح هشیاری چیرگی پیدا کرده است، می‌تواند همه حیطه‌های عالم سماوی، چه والاتر و چه پست‌تر را ببیند؛ و می‌تواند به ارواح  آن سطوح یاری معنوی رساند تا برخی از کارمای خود را خنثی کنند. برای من آن دنیا به اندازه این دنیا واقعی است. گاهی وقتی که بر روی سمت چپ بدنم خوابیده‌ام، ارواح تیره بسیاری را می‌بینم که در اطراف در رقص و جنبش می‌باشند. اما وقتی به روی سمت راست بدنم می‌خوابم به ندرت آنها را می‌بینم. برای اینکه بخش راست بدن مثبت است و دارای جریان قوی‌تر حیات معنوی است و همچون حائلی در مقابل همه نیروهای منفی عمل می‌کند. به همین خاطر است که در تمرین روش اُم دروس SRF آموزش می‌شود که به ارتعاش کیهانی در گوش راست تمرکز داده شود.

وقتی شما به خداوند می‌اندیشید و یا مراقبه می‌کنید و یا به مرکز هشیاری مسیحایی، ناحیه میان  دو ابرو متمرکز هستید، هیچ موجود سماوی نمی‌تواند در هشیاری شما مزاحمت ایجاد کند. در همه این فضاها احترام عمیقی برای خداوند وجود دارد، حتی در میان ارواح پست‌تر سماوی، که قادر به تحمل ارتعاشات والای معنوی نیستند.
ادامه دارد...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۸
عزیزان از دنیا رفته‌ی ما اکنون کجا هستند؟

  روش ارسال فکر به روح رفتگان


برای ارسال فکر به روح عزیزی که از این دنیا رفته است، در اتاقی آرام بنشینید و به مراقبه با خداوند بپردازید. وقتی که آرامش الهی را در درون خود حس کردید، عمیقاً به ناحیه چشم معنوی (مرکز اراده، ناحیه بین دو ابرو) تمرکز کنید و عشق خود را به رفتگان عزیز خود ارسال دارید. عزیز خود را در این مرکز  تصور کنید. ارتعاشات عشق، محبت، قدرت، جرات و تهور را به او بفرستید. اگر این کار را با تداوم انجام دهید، و اگر شدت خواست ارتباط خود با آن روح را از دست ندهید، او بی‌شک ارتعاشات شما را دریافت خواهد کرد. چنین دریافت‌هایی از سوی آنها
موجب حس سعادت و حس دوست داشتن در آنها می‌شود. آنها همانقدر به یاد شما هستند که شما به یاد آنها می‌باشید. در هشیاری آنها هنوز خاطره ماتی از عزیزانی که پشت سر گذاشته‌اند باقی است.

اگر بخواهید که از سوی آنها پیام دریافت کنید، به ناحیه قلب تمرکز کنید. اگر عمیقاً تمرکز کنید، اول ممکن است که آنها به خوابتان آیند. این امر برای آنها ممکن است. گاهی ممکن است خواب مهمی را چند مرتبه ببینید. برای همین همه خواب‌های ما بی‌معنی نیستند. اگر ذهنتان آرام و هماهنگ باشد، خواهید دانست که کسی می‌خواهد از راه آن خواب با شما ارتباط  یابد. با پیشرفت معنوی، عزیزان شما ممکن است که در مراقبه به دیده شما آیند. و وقتی که تکامل حتی بیشتری هم بیابید، می‌توانید آنها را در پیش روی خود ببینید. فرانسیس قدیس قادر بود هر شب مسیح را در جسم  ببیند. ولی برای چنین تجربه‌ای بایست خیلی پیشرفته باشید. با مراقبه عمیق بر خداوند، او خود همه این چیزها را نشانتان خواهد داد. به جای اشک ریختن و حس گمگشتگی از دست دادن عزیزی، همواره به آنها حس عشق ارسال دارید. با چنین کاری به پیشرفت روح آنها یاری رسانده‌اید، و آنها نیز قادر به یاری شما می‌شوند. هیچگاه با عواطف غیرمنطقی وابستگی‌های خودخواهانه و حس غم و اندوه از پیشرفت آنها پیشگیری نکنید. تنها لازم است که بگویید، "دوستت دارم."

هر چند بار که دلتان خواست به عزیزانتان حس سعادت و عشق بفرستید، حداقل یک بار در سال، مثلاً به هنگام سال روز فوت آنها این امر را انجام دهید. ذهناً به آنها بگویید، "دوباره  یک روز همدیگر را خواهیم دید و به عشق و دوستی الهی خود با یکدیگر ادامه خواهیم داد." اگر الان افکار پر مهر خود را بی‌وقفه برای آنها بفرستید، بی‌شک روزی دوباره آنها را خواهید دید. خواهید دانست که این زندگی آخر کار نیست، بلکه فقط حلقه‌ای در زنجیر جاودانی ارتباط شما با عزیزانتان می‌باشد.
ادامه دارد...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۹
عزیزان از دنیا رفته‌ی ما اکنون کجا هستند؟

می‌توان عزیزانی را که از نو زاده شده‌اند، پیدا کرد


روح‌های عادی برای مدت زمان مشخصی که مربوط به کارمای آنها می‌شود در عالم سماوی می‌مانند و سپس به زمین باز می‌گردند. روح‌های بسیار متعالی هر اندازه که بخواهند می‌توانند در عالم سماوی بمانند. پس اگر روح کسی که به دنبالش هستید از نو در کره زمین تولد یافته باشد، چه؟ شما با فرستادن حس عشق و محبت به آنها همچنان به آنها ارتعاشات نیک رسانده‌اید. وقتی که آنها به خواب می‌روند، و ذهن هشیارشان در خواب است، ولی ذهن فروهشیارشان بیدار، عشق و محبت شما را دریافت می‌دارند و در وقت مناسب، آنها نسبت به ارتعاشاتی که شما برایشان می‌فرستید هشیار می‌گردند و به یاد آورده و درک خواهند کرد. افزوده آنکه، بی‌شک روزی از نو به یکدیگر جذب خواهید شد و نزدیکی و صمیمیت ارتباط سابق خود را حس خواهید کرد.   

هنگامی که به تکامل معنوی رسیده باشید، هشیارانه روح‌هایی را که از پیش می‌شناخته‌اید تشخیص خواهید داد، همانطور که من در اولین ملاقات با استاد خود، سوامی شری یوکتشوار، او را شناختم. او پیام‌های خود را از پیش به من می‌فرستاده است. برای همین بود که استاد غالباً در افکار من حضور داشت، و من بسیار پیش از آن که او را در این زندگی ملاقات کنم می‌شناختم. چه بسیار که او را در خواب و نیز در مراقبه دیده بودم. در وقت خواب و مراقبه ارتعاشاتی را که او می‌فرستاد دریافت می‌کردم. برای همین به محض ملاقات با او، او را شناختم. شما نیز اگر عزیزی دارید که از نو در کره زمین تولد یافته است، و اگر عشق شما برای او قوی باشد، او را به سوی شما جذب خواهد کرد. یک بار دیگر در این تناسخ و یا تناسخ‌های دیگر به زندگی شما جذب خواهد شد.

به طور کلی، در هر تناسخی طبیعت باعث می‌شود که ما شخصیت‌ها و روابطی را که در زندگی‌های سابق داشته‌ایم فراموش کنیم. چه موهبتی! تصورش را بکنید، اگر ما همه نقش‌هایی را که  خود و عزیزانمان در زندگی‌های سابق داشته‌ایم به خاطر می‌آوردیم چقدر گیج می‌شدیم.  آنگاه نمی‌دانستیم کدامیک از مادرها، پدرها، همسرها و یا فرزندان خود را دوست بداریم. خداوند با مات کردن خاطره ما، از این آشفتگی پیشگیری کرده است تا ما بتوانیم آزادانه به تکامل روابط تناسخ کنونی خود بپردازیم.
ادامه دارد...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۱۰
عزیزان از دنیا رفته‌ی ما اکنون کجا هستند؟

  در هر دور زندگی عشق واقعی است که روح‌ها را به هم جذب می‌کند  


با اینکه ممکن است چیز خاصی درباره ارتباطات زندگی‌های سابق به خاطر آورده نشود، ولی عشق و یا حتی جاذبه تنفر عمیق روح‌ها را در هر زندگی به هم جذب می‌کند. برای همین در زندگی به بعضی‌ها عمیقاً جذب می‌شوید و به بعضی دیگر نه. همیشه به طرزی طبیعی به آنهایی جذب می‌شویم که از پیش می‌شناخته‌ایم. دوستی نزدیک با کسانی که در زندگی‌های سابق نمی‌شناخته‌اید ممکن نیست. این یک واقعیت است. وقتی کسی را دوست خود می‌دانید، این به این خاطرست که او را از پیش می‌شناخته‌اید و آن ارتباط سابق، شما را به او نزدیکتر کرده است. از راه تلاش در درک و شناخت دیگران ما به گنجینه دوستان و عزیزان خود در هر تناسخ و زندگی می‌افزاییم.

وقتی در این زندگی به کسانی بر می‌خورید که دوستشان دارید، ولی در ضمن با آنها جدال و سوء‌تفاهم هم دارید، و بایست پیوسته برای کنار آمدن با یکدیگر تلاش کنید، به این معنی است که ارتباط شما در زندگی پیشین ارتباطی نیمه‌دوستانه و نیمه‌خصمانه بوده است. نمونه‌اش یهودا می‌باشد که به مسیح خیانت کرد. یهودا مسیح را از زندگی‌های سابق می‌شناخت و مقدر بود که جزئی از خانواده فوق‌العاده مریدان مسیح باشد. با وجود خیانتش به مسیح، مسیح او را بدون قید و شرط، همچون مادری که فرزند شرور خود را دوست می‌دارد، دوست می‌داشت. مسیح هر دوازده مریدش را از پیش می‌شناخت و آنها نیز او را از پیش می‌شناختند. به همین خاطر بود که میان آنها جاذبه و پذیرش آنی وجود داشت. حضرت کریشنا نیز مرید بسیار عزیزش را می‌شناخت: "ای آرجونا، من و تو تولدهای بی‌شماری را با هم گذرانده‌ایم. من به همه آنها آگاهم، ولی تو آنها را به یاد نمی‌آوری."

رابطه میان مرید و گورو زیباترین نوع رابطه است، چرا که بی قید و شرط و پایدار است: در طول همه تناسخ‌ها ادامه می‌یابد، و در زمان مرگ، گورو برای هدایت مرید در گذار از جسم فیزیکی به بهشت سماوی حضور دارد.

من در این زندگی بسیاری را دیده‌ام که از پیش می‌شناخته‌ام؛ ولی آنها مرا نمی‌شناختند. در زندگی‌های پیشین آنها به من تعلق داشتند و من به آنها. اکثر کسانی که در این زندگی به پیش من آمده‌اند کسانی هستند که من از پیش می‌شناخته‌ام.

ما ممکن است نه تنها اشخاصی را که از پیش می‌شناخته و دوست داشته‌ایم به یاد آوریم، بلکه مکان‌هایی را هم که از پیش می‌شناخته‌ایم به خاطر می‌آوریم. وقتی که من از هند بازمی‌گشتم، در لندن به مکان‌های بسیاری برخوردم که از یک زندگی پیش به یاد می‌آوردم. خاطره آن مکان‌ها در هشیاریم محفوظ بودند. شما نیز شاید تجاربی از این نوع داشته‌اید: مکانی نو به نظرتان به اندازه‌ای آشنا می‌آید که حس می‌کنید مطمئناً قبلاً آنجا بوده‌اید.
ادامه دارد...

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
۱۱
عزیزان از دنیا رفته‌ی ما اکنون کجا هستند؟

   روح و شادمانیش برای همیشه پایدار است


زندگی بسیار بیش از آن که انسان عادی حس و دریافت می‌کند وسیع است. زندگی و مرگ دیگر رمز و سری برای من ندارند. می‌دانم که من و همه روح‌ها تجلی‌های جاویدان یک حیات، که خداوند می‌باشد هستیم. جسم فیزیکی و لذایذ و راحتی‌هایش دوام نمی‌آورند، ولی روح و شادمانیش برای همیشه پایدار است. من دیگر اهمیتی به این جسم نمی‌دهم. شام را که تمام کرده باشید، دیگر
استفاده‌ای برای بشقاب ندارید. من تنها به آن روح متعالی علاقه‌مندم که اگر بخواهد قادرست هزاران یوگاناندا بسازد. این جسم که برای انسان عادی به این اندازه عزیز است، برای کسی که خداوند را یافته باشد، اهمیتی ندارد. من هیچگاه برای جسمم دعا نمی‌کنم. عشق او آنقدر عظیم است که هر گونه دلبستگی به این شکل فیزیکی را از میان برده است. در عشق او همه امیال من هزاران بار ارضاء گشته‌اند. دیگر هیچ نمی‌خواهم. تنها یک آرزو در قلب من باقیست: "‌الهی که عشق او برای همیشه در محراب مهر و خلوص من تابان باشد، و من قادر به بیدار کردن این عشق در دل همگان باشم." این تنها آرزوی من است. 

عزیزان اوقات خود را به هدر ندهید. وقت خود را به بطالت می‌گذرانید و خودتان هم می‌دانید. من راحت و صادقانه با شما حرف می‌زنم، برای اینکه از شما هیچ نمی‌خواهم، مگر سعادت والای معنوی شما را. نمی‌توانید با تضمین هیچکس به شادمانی و خداوند رسید. بایست خودتان برایش کوشش کنید.

هرکجا به افرادی برخوردم که پذیرا باشند، سعی می‌کنم با ذهنشان صحبت کنم. به آنهایی که علاقه نشان نمی‌دهند چیز زیادی نمی‌گویم، برای آن که آنها خواهان شنیدنش نیستند. ولی افرادی که صمیمانه در پی خداوند هستند، سعی می‌کنم به فکرشان نفوذ کنم  و آنها را به سوی خداوند جذب کنم. شما و عزیزانتان در خداوند هستی و شادمانی جاودان دارید.  
    پایان 
پاراماهانسا یوگاناندا، 
«شور عشق الهی» ،
ترجمه آرجونا

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
«یکی از بیمارى‌هاى خطرناک، مرضى بى‌صداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد و اما مى‌تواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید.
این بیماری، مرض «عادى‌ شدنِ نعمت» است
این بیمارى چهار نشانه دارد:
1ـ اینکه نعمت‌هاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده

2ـ این که وارد خانه شوى و همه‌ى اعضاى خانواده‌ در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى

3ـ وارد بازار شوى و خرید کنى و تمامى مایحتاج زندگى را در چرخ دستى بگذارى و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى

4ـ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى نگران و ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى!

خدایا مراقبم باش
اگر اینگونه شوم، در وضعیت خطرناکى هستم


" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
پاراماهانسا یوگاناندا: یک یوگی‌ در زندگی و مرگ

پاراماهانسا یوگاناندا در روز ۷ مارس ۱۹۵۲، پس از پایان دادن به سخنرانی خود در یک میهمانی به بزرگداشت سفیر هند، بینای آر. سِن، در لس‌آنجلس، کالیفرنیا به مرتبه ماهاسامادی (خروج نهایی و هشیارانه یک یوگی از جسم) فرو رفت.

این استاد بزرگ جهانی ارزش یوگا (روش‌های علمی شناخت و تحقق پروردگار) را نه تنها در زندگی، بلکه در مرگ نیز نشان داد. هفته‌ها پس از ترک جسم خود، سیمای نامتغیر او همچنان از فروغ الهی تباهی‌ناپذیر می‌درخشید.

آقای هاری تی. رو، مدیر مرکز اموات لس‌آنجلس، پارک یادبود فورِست لان (جایی که جسم این استاد بزرگ به موقت نگهداری می‌شود) سندی رسمی به SRF فرستاد که سطور زیر از آن برگرفته شده است:

"ندیدن نشانه‌های واضح فساد در جسم بی‌جان پاراماهانسا یوگاناندا موردی بسیار فوق‌العاده در تاریخ تجربی ماست... حتی بیست روز پس از درگذشت او، هیچگونه نشان فساد در جسم او دیده نشد....در پوست او هیچگونه اثری از کپک‌زدگی پیدا نبود، و نه هیچگونه خشکی در بافت‌های بدن او پدیدار بود. این حالت حفظ کامل بدن، تا جایی که در تاریخچه دفتر اموات باقی‌ست، بی‌نظیر است. کارمندان مرکز اموات به هنگام دریافت بدن یوگاناندا انتظار داشتند که در زیر روکش شیشه‌ای تابوت او آثار معمول گسترش فساد را ببینند. ولی وقتی که روزها گذشت و اثری از تغییر در بدن او پیدا نبود، بر شگفتی ما افزوده شد. گویا که جسم یوگاناندا در مرتبه تغییرناپذیر شگفت‌انگیزی بود.

"هیچگونه بوی فساد از بدن او تراوت نمی‌کرد.... ظاهر جسمی یوگاناندا در روز ۲۷ مارس، درست پیش از نهادن روکش برنز بر در تابوت، همانگونه بود که در روز ۷ مارس نمایان بود. او در روز ۲۷ مارس همان اندازه تازه و فاسد ناپذیر بود که در شب رخداد مرگش می‌نمود. در روز ۲۷ مارس هیچ دلیل و مدرکی وجود نداشت که بگوییم بدن او کوچکترین آثار فسادی به خود دیده است. به این دلایل ما اظهار می‌داریم که مورد پاراماهانسا یوگاناندا در تاریخ تجربی ما امری ویژه است."

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
افکار مسموم را بشناسیم

همه ما در لحظاتی از زندگی،
حال بد را تجربه کرده ایم.
بیشتر افراد این تصور اشتباه را دارند
که حال بدشان به خاطر اتفاقات زندگی آنهاست،
در حالی که تحقیقات نشان می دهد
افراد به خاطر رخدادها دچار حال بد نمی شوند، بلکه آنها به خاطر تعابیر و گفتگوهای ذهنی خود
درباره آن رخدادها، دچار احساسات
و حال نامطلوب میشوند.

برخی از مهمترین افکار مسموم را میتوان در موارد زیر مرور کرد:


1- دیدن نداشته ها و نقایص
2- پیش بینی آینده بدون دلیل
3- قضاوت دیگران
4- برچسب زدن منفی روی اتفاقات
5- مرور زیادی گذشته (مثبت یا منفی)
6- توجه زیادی به احساسات ناخوشایند
7- عدم پذیرش نقایص انسانی
8- به خود گرفتن
9- مقایسه خود با دیگران
10- انتظارات بالا
11- سرزنش کردن به جای اقدام
12- عجول بودن در رسیدن به نتیجه

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
ملاصدرا میگوید:
خداوند بينهايت است و لامكان و بی زمان
اما به قدر فهم تو كوچك ميشود
و به قدر نياز تو فرود می‌آيد،
و به قدر آرزوی تو گسترده ميشود
و به قدر ايمان تو كارگشا ميشود
و به قدر نخ پير زنان دوزنده باريك ميشود
و به قدر دل اميدواران گرم ميشود
پدر میشود يتيمان را
برادر ميشود محتاجانِ برادری را   
طفل ميشود عقيمان را
اميد م‌شود نااميدان را
راه ميشود گم‌گشتگان را
خداوند همه چيز ميشود به شرط طهارت روح
بشوييد قلب‌هايتان را از هر احساس ناروا
و زبان‌هايتان را از هر گفتارِ ناپاک
و بپرهيزيد از ناجوانمردی‌ها
ناراستی‌ها، نامردمی‌ها!
 
چنين كنيد تا ببينيد كه خداوند،
چگونه بر سفره‌ی شما،
با كاسه‌ یی خوراک و تكه‌ای نان مينشيند
و بر بند تاب، با كودكانتان تاب ميخورد،
و در دكان شما كفه‌های ترازويتان را ميزان ميكند 
و در كوچه‌های خلوت شب با شما آواز ميخواند
مگر از زندگی چه ميخواهيد
كه در خدایی خدا يافت نميشود؟
كه در عشق يافت نميشود،
كه به نفرت پناه ميبريد؟

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
وقتی میمیریم ما را به اسم صدا نمیکنند
و درباره ما میگویند: جسد کجاست؟
و بعد از غسل دادن میگویند: جنازه کجاست؟
و بعد از خاکسپاری میگویند: قبر میت کجاست؟
همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم
بعد از مرگ فراموش میشه
مدیر، مهندس، مسئول، دکتر، بازرس...
پس فروتن و متواضع باشیم، نه مغرور و متکبر
پس به چی مینازید؟!

عارفی گفت: آنچه از سر گذشت؛ شد سرگذشت!
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت
تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم
بر در خانه نوشتند؛ درگذشت ...
پس تا هستیم با هم خوب و مهربون باشیم ❤️

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
خودت را آنگونه که هستی بپذیر، نه آنگونه که دیگران می‌خواهند.

کارل گوستاو یونگ


" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
سامادی  (وحدت و یگانگی)
پاراماهانسا یوگاناندا 🪷

محو گشتند پرده‌های سایه و نور،
از میان برخاست
غبار اندوه،
فرو نشست
طلوع لذات گذرا،
و ناپیدا شد
سراب بی‌تلالوی حس‌ها.
به نیستی گراییدند
عشق، نفرت، تندرستی، بیماری، زندگی و مرگ:
این سایه‌های دروغین بر پرده دوگانگی.
با عصای جادویی شهودی ژرف
توفان مایا فرو نشست.
دیگر نه گذشته، نه حال و نه آینده،
تنها من، همه جا حاضر، همه جا روان، من جاری در همه چیز،
گیاهان، ستاره‌ها، کهکشان‌ها و زمین
انفجارات آتشفشان‌های سهمگین روز رستاخیز،
کوره ریخته‌‌گری آفرینش،
یخ‌رودهای خاموش پرتوهای ماوراء،
سیلاب الکترون‌های مذاب،
افکار آدمیان،
دیروز، امروز و فرداها
تک تک پره‌های چمن، من، بشریت،
تک تک ذرات گرد و غبار کیهانی،
خشم، آز، نیکی، پلیدی، رهایی، شهوت،
جملگی را فرو خورده،
و دگرگون کردم،
به اقیانوسی از خون خویشتن یگانه‌ی خویش.
آتش سوزان وجد، اینک گداخته از مراقبه،
پرده‌ای بر چشمان اشکبارم کشید
و دگرگون گشته به شعله‌های سرور جاودانی،
فرو خورد آرام آرام
اشک‌هایم، کالبدم، همه وجودم را.
تو، من هستی، من، تو.
دانستن، دانا، دانسته، یگانه با هم!
آرام گرفته، شور و شوقی پی درپی، حیات جاودان و آرامشی همیشه تازه.
آه، چه لذتی است این وجد و سرور سامادی!
فراسوی خیال و چشمداشت،
نه مرتبه‌ای ناخودآگاه،
نه ذهنی بیهوش از دارو، که با نیروی اراده
نتوان از آن بازگشت،
سامادی می‌برد
گستره‌ی هشیاریم را
به فراسوی کرانه میرایی،
به دورترین کرانه‌های جاودانگی،
به آنجا که دریای کیهانی،
این من، می‌نگرد که منیت در من شناورست.
بشنو زمزمه‌ی جنبش اتم‌ها را،
کوه‌ها، دره‌ها و زمین تیره،
آه بنگر، مواد مذاب!
دریاهای مواج دگرگون گشته
به بخار و غبار ستارگان!
اُم می‌وزد،
بر این مِه
و چه شگفت‌‌انگیز کنار می‌زند پرده‌هایشان را،
اقیانوس‌ها پدیدار و الکترون‌ها فروزان،
تا آخرین کوبش این طبل کیهانی،
محو می‌گردد نورهای ملموس،
در دل نورانی و بیکران آن سرور فراگیر.
از شادی آمده، برای شادی می‌زیم
و در آن شادی مقدس ذوب می‌گردم.
اقیانوس ذهن، من می‌نوشم تمامی امواج آفرینش را.
یک به یک کنار می‌زنم
چهار پرده جامد، مایع، بخار و نور را.
من، در همه چیز، بر خویشتن الهی خویش گام می‌نهم.
سایه‌های لرزان
خاطرات بریده بریده‌ی فانی،
برای همیشه از بین رفته‌اند،
آسمان ذهنم، صاف و بی‌ابر – پایین، روبرو و بلندایی فراتر؛
من و ابدیت
پرتوی یگانه گشته.
من، این حباب کوچک خنده
خود دریای وجد گشته‌ام.

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
نخستین گام برای رسیدن به حقیقت، شک کردن به هر آن چیزی‌ست که به ما آموخته‌اند.

رنه دکارت


" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
WISDOM Farsi Full.pdf
167.6 MB
📕 خرد (حکمت)

هری بی جوزف

معرفی کتاب حکمت (The Book of Wisdom)

کتاب حکمت اثر هری بی. جوزف، به بررسی عمیق موضوعات متافیزیکی و علوم غریبه می‌پردازد و با محتوای جنجالی و خاص خود، چالش‌هایی را برای دیدگاه‌های سنتی ایجاد می‌کند. این کتاب که در سال ۲۰۲۴ منتشر شده است، شامل ۱۲۳ صفحه جذاب و آموزنده است که به موضوعاتی از قبیل متافیزیک، میدان‌های مغناطیسی بدن، امواج مغزی، چاکراها، غده پینه‌آل و تأثیرات تغذیه بر جسم و روح پرداخته است.

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
بخش های از کتاب فوق العاده زیبا خرد( حکمت) تالیف هری بی جوزف

" کانال حقیقت متافیزیک "

╭─═ঊঈ👁ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ🦋ঊঈ═─╯
2025/07/04 06:40:03
Back to Top
HTML Embed Code: