Forwarded from روزنامه جوان 🇮🇷
📘 ویژه تجاوز رژیم صهیونی
🔻 شماره ویژه روزنامه جوان در دو صفحه با گزارشها و تحلیل تجاوز رژیم صهیونی منتشر شد
📥 دانلود PDF
🌏 @NewsJavan
🔻 شماره ویژه روزنامه جوان در دو صفحه با گزارشها و تحلیل تجاوز رژیم صهیونی منتشر شد
📥 دانلود PDF
🌏 @NewsJavan
نتانیاهو گفته که ایران ۲۰٫۰۰۰ موشک بالستیک دارد. اگر این را میداند، به حماقتی بزرگ دست زده. این موشکها چیزی از تأسیسات و شهرهایتان باقی نخواهد گذاشت.
در بیانیهای که ارتش رژیم صهیونیستی سحرگاه روز جمعه صادر و حمله خود را اعلام کرد، تاکید مهمی وجود دارد که این عملیات "به دستور رده سیاسی" انجام گرفته است. گویی نظامیان این رژیم که عاقبت تلخ این تجاوز را تا حدی قابل پیشبینی میدانند از همین ابتدا مایلند پایخود را از این تصمیم بیرون کشیده و خود را مجری اوامر سیاستمداران نشان دهند. چه بسا همین نکته در کمیته وینوگرادی که در آینده برای بررسی اشتباه راهبردی در حمله به ایران تشکیل خواهد شد، مورد توجه قرار گیرد.
@mjakhavan
@mjakhavan
Forwarded from روزنامه جوان 🇮🇷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from روزنامه جوان 🇮🇷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
امریکا هزینه همدستی را خواهد داد
#سرمقاله #روزنامه_جوان
✍ محمدجواد اخوان
با گذشت چند روز از حمله نظامی رژیمصهیونیستی به خاک ایران، تحلیلها و مواضع رسمی پیرامون نقش ایالاتمتحده در این رویداد به یکی از محورهای اصلی فضای دیپلماتیک و رسانهای تبدیل شده است. گرچه مقامهای امریکایی، بهویژه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالاتمتحده، تلاش کردهاند نقش مستقیم واشینگتن را در این حمله کمرنگ جلوه دهند، شواهد و دادههای میدانی و راهبردی چیز دیگری میگویند.
ترامپ در مواضع اخیر خود کوشیده است مسئولیت این تهاجم را صرفاً به گردن اسرائیل بیندازد و ایالاتمتحده را بازیگری بیرونی جلوه دهد. بااینحال، حمایتهای لفظی پیشین او از اقدامات نظامی اسرائیل و نیز اعتراف به آگاهی قبلی از حمله، این روایت امریکا را نامعتبر میکند.
«ما همهچیز را میدانستیم»، «ایران باید بفهمد که ایالاتمتحده بهترین و مرگبارترین تجهیزات نظامی را دارد، و اسرائیل خیلی از آنها را دارد و میداند چگونه استفادهشان کند» و «آنها سخت ضربه خوردند … و هنوز ادامه دارد؛ خیلی بیشتر در پیش است». اینها جملات صریح ترامپ در روزهای اخیر است که آشکارا همدستی واشینگتن را برملا میسازد. بهبیاندیگر، ایالاتمتحده حتی اگر بر فرض محال خودش مستقیماً ماشه را نکشیده باشد، بدون تردید اسلحه را فراهم و صحنه را آماده کرده است و اکنون نیز آتشبیار این معرکه است.
نگاهی به روابط نظامی و اطلاعاتی دو طرف، روشن میسازد که رژیمصهیونیستی بدون حمایت امریکا قادر به اجرای چنین عملیاتی نیست. از زمان آغاز عملیات «طوفان الاقصی» در پاییز ۱۴۰۲، وابستگی تسلیحاتی و اطلاعاتی ارتش اسرائیل به امریکا رشد تصاعدی داشته است. در طول این دوره، واشینگتن - همراه با چند کشور اروپایی - بارها زرادخانههای تسلیحاتی تلآویو را بدون دریافت وجه، بازسازی و تقویت کرده است.
در بعد اطلاعاتی و پدافندی نیز، شبکههای پدافندی و جاسوسی امریکا در منطقه، که در چندین کشور غرب آسیا مستقرند، اطلاعات حساس و عملیاتی را در اختیار متحد صهیونیستی خود قرار دادهاند. بنابراین، بهسختی میتوان از شراکت ایالاتمتحده در این حمله چشم پوشید. سامانههای امریکایی پدافندی مستقر در کشورهای منطقه به کمک رژیمصهیونیستی آمدهاند.
در برابر این سطح از مشارکت مستقیم و غیرمستقیم، لازم است پاسخ چندلایهای ترتیب داده شود.
ایران باید افکار عمومی جهانی و دولتهای جهان را متوجه نقش امریکا در این تهاجم کند. بازخوانی مواضع قبلی ترامپ درباره مذاکره و آشکارسازی نفاق پشت شعارهای دیپلماتیک امریکا میتواند از ابزارهای مؤثر باشد. باید غرب و امریکا هزینه بینالمللی حمایت از رژیم صهیونی را پرداخت کنند و در این راستا، تعلیق همکاریها در پرونده هستهای و بازنگری در ادامه حضور در معاهداتی، چون NPT از اقدامات احتمالی است.
امریکا دارای پایگاههای نظامی در چند کشور همسایه ایران است. هرچند جمهوری اسلامی با کشورهای همسایه دارای حسن همجواری است، اما این روابط حسنه نمیتواند و نباید مانع از پیگیری حقوق دفاعی و امنیت ملی ایران باشد. کشورهای منطقه بهویژه در سوی دیگر خلیجفارس باید بدانند، در شرایط جنگی میزبانی از پایگاههای امریکایی که در تهاجم علیه جمهوری اسلامی کمک لجستیک و اطلاعاتی میکنند دیگر پذیرفتنی نیست. هزینه استمرار حضور نظامی امریکا در منطقه بالا خواهد رفت و در صورت تداوم تجاوز، این پایگاهها به اهداف مشروع تهاجمی ایران تبدیل خواهند شد.
همچنین ایران بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی در بازار انرژی، توانایی دارد که در صورت آسیب به تأسیسات انرژیاش، ضربه متقابلی به امنیت انرژی غرب وارد سازد. بهرهگیری از موقعیت راهبردی تنگه هرمز و تهدید منافع نفتی غرب در خلیجفارس بهعنوان بازار بزرگ انرژی، یکی از جدیترین ابزارهای در اختیار ایران است.
اگرچه واشینگتن بهظاهر تلاش دارد هزینه تهاجم اسرائیل را پرداخت نکند، اما درعینحال مایل است از این فضا برای فشار بیشتر بر تهران استفاده کند. ترامپ گمان میکند میتواند با تقسیم نقش پلیس خوب و بد، کاسبی سیاسی بکند، اما نمیداند که زیان انبوهی در انتظارش است. همپوشانی راهبردی، اطلاعاتی و نظامی میان دو طرف، نشان میدهد که هرگونه حمله از سوی اسرائیل، بدون چراغ سبز و پشتوانه امریکا ممکن نیست، بنابراین امریکا هزینه سیاسی، اقتصادی و نظامی این همدستی را پرداخت خواهد کرد.
جنگ اخیر ایران و رژیم صهیونی، صرفاً تبادل آتشی در دوردست میان دو طرف نیست، بلکه طلیعهای از ظهور نظم جدیدی در منطقه است که ترتیبات سیاسی و امنیتی جدیدی را حاکم خواهد کرد. امریکا با شراکت راهبردی با اسرائیل، هزینه بزرگی خواهد داد که مهمترین آن از دست دادن نقش کلیدی خود در نظم آینده منطقه است.
💠 @mjakhavan
#سرمقاله #روزنامه_جوان
✍ محمدجواد اخوان
با گذشت چند روز از حمله نظامی رژیمصهیونیستی به خاک ایران، تحلیلها و مواضع رسمی پیرامون نقش ایالاتمتحده در این رویداد به یکی از محورهای اصلی فضای دیپلماتیک و رسانهای تبدیل شده است. گرچه مقامهای امریکایی، بهویژه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالاتمتحده، تلاش کردهاند نقش مستقیم واشینگتن را در این حمله کمرنگ جلوه دهند، شواهد و دادههای میدانی و راهبردی چیز دیگری میگویند.
ترامپ در مواضع اخیر خود کوشیده است مسئولیت این تهاجم را صرفاً به گردن اسرائیل بیندازد و ایالاتمتحده را بازیگری بیرونی جلوه دهد. بااینحال، حمایتهای لفظی پیشین او از اقدامات نظامی اسرائیل و نیز اعتراف به آگاهی قبلی از حمله، این روایت امریکا را نامعتبر میکند.
«ما همهچیز را میدانستیم»، «ایران باید بفهمد که ایالاتمتحده بهترین و مرگبارترین تجهیزات نظامی را دارد، و اسرائیل خیلی از آنها را دارد و میداند چگونه استفادهشان کند» و «آنها سخت ضربه خوردند … و هنوز ادامه دارد؛ خیلی بیشتر در پیش است». اینها جملات صریح ترامپ در روزهای اخیر است که آشکارا همدستی واشینگتن را برملا میسازد. بهبیاندیگر، ایالاتمتحده حتی اگر بر فرض محال خودش مستقیماً ماشه را نکشیده باشد، بدون تردید اسلحه را فراهم و صحنه را آماده کرده است و اکنون نیز آتشبیار این معرکه است.
نگاهی به روابط نظامی و اطلاعاتی دو طرف، روشن میسازد که رژیمصهیونیستی بدون حمایت امریکا قادر به اجرای چنین عملیاتی نیست. از زمان آغاز عملیات «طوفان الاقصی» در پاییز ۱۴۰۲، وابستگی تسلیحاتی و اطلاعاتی ارتش اسرائیل به امریکا رشد تصاعدی داشته است. در طول این دوره، واشینگتن - همراه با چند کشور اروپایی - بارها زرادخانههای تسلیحاتی تلآویو را بدون دریافت وجه، بازسازی و تقویت کرده است.
در بعد اطلاعاتی و پدافندی نیز، شبکههای پدافندی و جاسوسی امریکا در منطقه، که در چندین کشور غرب آسیا مستقرند، اطلاعات حساس و عملیاتی را در اختیار متحد صهیونیستی خود قرار دادهاند. بنابراین، بهسختی میتوان از شراکت ایالاتمتحده در این حمله چشم پوشید. سامانههای امریکایی پدافندی مستقر در کشورهای منطقه به کمک رژیمصهیونیستی آمدهاند.
در برابر این سطح از مشارکت مستقیم و غیرمستقیم، لازم است پاسخ چندلایهای ترتیب داده شود.
ایران باید افکار عمومی جهانی و دولتهای جهان را متوجه نقش امریکا در این تهاجم کند. بازخوانی مواضع قبلی ترامپ درباره مذاکره و آشکارسازی نفاق پشت شعارهای دیپلماتیک امریکا میتواند از ابزارهای مؤثر باشد. باید غرب و امریکا هزینه بینالمللی حمایت از رژیم صهیونی را پرداخت کنند و در این راستا، تعلیق همکاریها در پرونده هستهای و بازنگری در ادامه حضور در معاهداتی، چون NPT از اقدامات احتمالی است.
امریکا دارای پایگاههای نظامی در چند کشور همسایه ایران است. هرچند جمهوری اسلامی با کشورهای همسایه دارای حسن همجواری است، اما این روابط حسنه نمیتواند و نباید مانع از پیگیری حقوق دفاعی و امنیت ملی ایران باشد. کشورهای منطقه بهویژه در سوی دیگر خلیجفارس باید بدانند، در شرایط جنگی میزبانی از پایگاههای امریکایی که در تهاجم علیه جمهوری اسلامی کمک لجستیک و اطلاعاتی میکنند دیگر پذیرفتنی نیست. هزینه استمرار حضور نظامی امریکا در منطقه بالا خواهد رفت و در صورت تداوم تجاوز، این پایگاهها به اهداف مشروع تهاجمی ایران تبدیل خواهند شد.
همچنین ایران بهعنوان یکی از بازیگران کلیدی در بازار انرژی، توانایی دارد که در صورت آسیب به تأسیسات انرژیاش، ضربه متقابلی به امنیت انرژی غرب وارد سازد. بهرهگیری از موقعیت راهبردی تنگه هرمز و تهدید منافع نفتی غرب در خلیجفارس بهعنوان بازار بزرگ انرژی، یکی از جدیترین ابزارهای در اختیار ایران است.
اگرچه واشینگتن بهظاهر تلاش دارد هزینه تهاجم اسرائیل را پرداخت نکند، اما درعینحال مایل است از این فضا برای فشار بیشتر بر تهران استفاده کند. ترامپ گمان میکند میتواند با تقسیم نقش پلیس خوب و بد، کاسبی سیاسی بکند، اما نمیداند که زیان انبوهی در انتظارش است. همپوشانی راهبردی، اطلاعاتی و نظامی میان دو طرف، نشان میدهد که هرگونه حمله از سوی اسرائیل، بدون چراغ سبز و پشتوانه امریکا ممکن نیست، بنابراین امریکا هزینه سیاسی، اقتصادی و نظامی این همدستی را پرداخت خواهد کرد.
جنگ اخیر ایران و رژیم صهیونی، صرفاً تبادل آتشی در دوردست میان دو طرف نیست، بلکه طلیعهای از ظهور نظم جدیدی در منطقه است که ترتیبات سیاسی و امنیتی جدیدی را حاکم خواهد کرد. امریکا با شراکت راهبردی با اسرائیل، هزینه بزرگی خواهد داد که مهمترین آن از دست دادن نقش کلیدی خود در نظم آینده منطقه است.
💠 @mjakhavan
✍ تحلیل راهبردی نبرد ایران و رژیم صهیونیستی -۱
۱. تحول ابتکار عمل نظامی:
- غافلگیری اولیه صهیونیستها: استفاده رژیم از نفوذ اطلاعاتی و غافلگیری در مراحل اولیه، موقتی بوده و این مزیت به سرعت در حال زوال است.
- تغییر توازن قوا: ایران با حفظ کامل زیرساختهای موشکی و اجرای حملات مؤثر (مخصوصاً در حیفا و تلآویو)، ابتکار عمل را به دست گرفته است. فرماندهی جدید نیروی هوافضای ایران نقشی محوری در این تحول دارد.
۲. ضعفهای راهبردی رژیم صهیونیستی:
- محدودیت توان آتشی: وابستگی به پهپادها و هواپیماها، توانایی رژیم را برای «تولید آتش حجیم» محدود کرده، درحالی که موشکهای ایران قادر به ایجاد حجم بالای آتش هستند.
- واکنش نمایشی و حفظ آبرو: حملات رژیم به اهداف غیرحیاتی (مانند مخازن سوخت در کوههای تهران یا استودیوهای صداوسیما) نشاندهنده وضعیت تدافعی و تلاش برای جبران شکستهای میدانی است.
- شکست در جلب حمایت آمریکا: ناتوانی تلآویو در متقاعد کردن واشنگتن برای ورود مستقیم به نبرد، ضعف دیپلماتیک و استراتژیک رژیم را آشکار کرده است.
۳. نقاط قوت ایران:
- حمله به عمق سرزمینهای اشغالی: هدفگیری حیفا و تلآویو محاسبات امنیتی رژیم را مختل کرده و خطقرمزهای پیشین را بیاثر ساخته است.
- فریب اطلاعاتی موفق: عملیات شب گذشته ایران با استفاده از فریب سایبری و اطلاعاتی، اثربخشی بالایی داشت و زیرساختهای حیاتی رژیم را آسیبپذیر کرد.
- افول حملات ریزپراکنهها: تخریب شبکههای نفوذ داخلی رژیم، حجم حملات پهپادی در تهران را به شدت کاهش داده است.
۴. تحرکات آمریکا و پیامدهای آن:
- افزایش احتمال ورود آمریکا: نشانههای آمادگی نظامی آمریکا مشاهده میشود، اما این اقدام:
- نشانهای از «ضعف رژیم صهیونیستی» تفسیر میشود.
- به باور تحلیلگران، تأثیر تعیینکنندهای در میدان نبرد نخواهد داشت.
- واکنش ایران: حمله پیشازموعد ایران به منظور اثبات اراده و سلب فرصت از دشمن، حاکی از آمادگی برای سناریوهای گستردهتر است.
۵. سناریوهای پیشرو:
- تلاش رژیم برای تغییر روایت: تمرکز امروز رژیم بر هدفگیری نمادین مناطق مسکونی/حاکمیتی تهران، تلاشی برای ایجاد رعب و جبران شکستهاست، اما اثر راهبردی محدودی دارد.
- بنبست راهبردی رژیم: رژیم خود را «دارنده دست پایین» میداند و میکوشد با بالا بردن سطح درگیری، موقعیت مذاکره بهتری ایجاد کند، اما ایران اجازه چنین تحولی را نخواهد داد.
- تثبیت برتری ایران: حفظ زیرساختها، موفقیت در فریب عملیاتی، و حملات کاری به عمق سرزمینهای اشغالی، موازنه قدرت را به نفع ایران تغییر داده است.
🔸 جمعبندی نهایی:
رژیم صهیونیستی در محاصره تناقضات استراتژیک قرار دارد: از یک سو فاقد توانایی برای وارد کردن ضربههای قاطع است، از سوی دیگر در جلب حمایت مستقیم متحد کلیدی خود (آمریکا) ناکام مانده. در مقابل، ایران با ترکیب «عملیات روانی مؤثر»، «حفظ برتری موشکی» و «ضربات غافلگیرکننده به اهداف حیاتی»، روند درگیری را به نفع خود مدیریت میکند. هرگونه تشدید محدود (مانند ورود آمریکا) به نظر نمیرسد قادر به تغییر بنیادین معادلات میدانی باشد.
💠 @mjakhavan
۱. تحول ابتکار عمل نظامی:
- غافلگیری اولیه صهیونیستها: استفاده رژیم از نفوذ اطلاعاتی و غافلگیری در مراحل اولیه، موقتی بوده و این مزیت به سرعت در حال زوال است.
- تغییر توازن قوا: ایران با حفظ کامل زیرساختهای موشکی و اجرای حملات مؤثر (مخصوصاً در حیفا و تلآویو)، ابتکار عمل را به دست گرفته است. فرماندهی جدید نیروی هوافضای ایران نقشی محوری در این تحول دارد.
۲. ضعفهای راهبردی رژیم صهیونیستی:
- محدودیت توان آتشی: وابستگی به پهپادها و هواپیماها، توانایی رژیم را برای «تولید آتش حجیم» محدود کرده، درحالی که موشکهای ایران قادر به ایجاد حجم بالای آتش هستند.
- واکنش نمایشی و حفظ آبرو: حملات رژیم به اهداف غیرحیاتی (مانند مخازن سوخت در کوههای تهران یا استودیوهای صداوسیما) نشاندهنده وضعیت تدافعی و تلاش برای جبران شکستهای میدانی است.
- شکست در جلب حمایت آمریکا: ناتوانی تلآویو در متقاعد کردن واشنگتن برای ورود مستقیم به نبرد، ضعف دیپلماتیک و استراتژیک رژیم را آشکار کرده است.
۳. نقاط قوت ایران:
- حمله به عمق سرزمینهای اشغالی: هدفگیری حیفا و تلآویو محاسبات امنیتی رژیم را مختل کرده و خطقرمزهای پیشین را بیاثر ساخته است.
- فریب اطلاعاتی موفق: عملیات شب گذشته ایران با استفاده از فریب سایبری و اطلاعاتی، اثربخشی بالایی داشت و زیرساختهای حیاتی رژیم را آسیبپذیر کرد.
- افول حملات ریزپراکنهها: تخریب شبکههای نفوذ داخلی رژیم، حجم حملات پهپادی در تهران را به شدت کاهش داده است.
۴. تحرکات آمریکا و پیامدهای آن:
- افزایش احتمال ورود آمریکا: نشانههای آمادگی نظامی آمریکا مشاهده میشود، اما این اقدام:
- نشانهای از «ضعف رژیم صهیونیستی» تفسیر میشود.
- به باور تحلیلگران، تأثیر تعیینکنندهای در میدان نبرد نخواهد داشت.
- واکنش ایران: حمله پیشازموعد ایران به منظور اثبات اراده و سلب فرصت از دشمن، حاکی از آمادگی برای سناریوهای گستردهتر است.
۵. سناریوهای پیشرو:
- تلاش رژیم برای تغییر روایت: تمرکز امروز رژیم بر هدفگیری نمادین مناطق مسکونی/حاکمیتی تهران، تلاشی برای ایجاد رعب و جبران شکستهاست، اما اثر راهبردی محدودی دارد.
- بنبست راهبردی رژیم: رژیم خود را «دارنده دست پایین» میداند و میکوشد با بالا بردن سطح درگیری، موقعیت مذاکره بهتری ایجاد کند، اما ایران اجازه چنین تحولی را نخواهد داد.
- تثبیت برتری ایران: حفظ زیرساختها، موفقیت در فریب عملیاتی، و حملات کاری به عمق سرزمینهای اشغالی، موازنه قدرت را به نفع ایران تغییر داده است.
🔸 جمعبندی نهایی:
رژیم صهیونیستی در محاصره تناقضات استراتژیک قرار دارد: از یک سو فاقد توانایی برای وارد کردن ضربههای قاطع است، از سوی دیگر در جلب حمایت مستقیم متحد کلیدی خود (آمریکا) ناکام مانده. در مقابل، ایران با ترکیب «عملیات روانی مؤثر»، «حفظ برتری موشکی» و «ضربات غافلگیرکننده به اهداف حیاتی»، روند درگیری را به نفع خود مدیریت میکند. هرگونه تشدید محدود (مانند ورود آمریکا) به نظر نمیرسد قادر به تغییر بنیادین معادلات میدانی باشد.
💠 @mjakhavan
Forwarded from روزنامه جوان 🇮🇷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
روندهای رسانههای و شناختی شبانهروز گذشته نبرد ایران و رژیم صهیونی
---
### الف: روندهای کلان عملیات شناختی
1. تقویت مقاومت مردمی:
- موفقیتهای عملیات موشکی «وعده صادق ۳»
- پوشش رسانهای «حماسه سحر امامی» (مجری صداوسیما)
- حمایت ورزشکاران و سلبریتیها از دفاع ملی پس از حمله اسرائیل به صداوسیما.
2. ادعای برتری اطلاعاتی اسرائیل:
- انتشار اخبار ترورها (مثل ادعای ترورهای جدید) و ادعای اصابت به اهداف اقتصادی/نظامی ایران.
- فضاسازی درباره امکان ترور مقامات عالی ایران (القای کاهش امنیت).
3. احیای جریان اعتراضی:
- تلاش برای ایجاد دو قطبی «جنگ یا توافق» در جامعه با فعالسازی جریانهای معترض.
4. مشابهسازی با تجربیات گذشته:
- مقایسه روند جنگ با ایران با عملیات اسرائیل علیه حزبالله و حماس.
5. ورود احتمالی آمریکا:
- پیشنهاد تسلیم از سوی ترامپ به ایران و تلاش برای القای «شکست قطعی ایران».
---
### ب: روایت جبهه خودی (ایران)
- حمایت گسترده مردمی: همراهی رسانهها، ورزشکاران و عموم مردم.
- اعتبارسازی رسانهای: انتخاب سخنگوی رسمی برای عملیات «وعده صادق ۳» توسط سپاه.
- برتری اطلاعاتی: ارسال پیامکهای هشداردهنده به ساکنان سرزمینهای اشغالی.
- موفقیتهای عملیاتی:
- توقف فعالیت پالایشگاه حیفا (اثربخشی مرحله هشتم وعده صادق).
- اصابت موشکها در مرحله نهم عملیات به اهداف حیاتی اسرائیل.
- شلیک موشکهای ناشناخته جدید و سرنگونی چهارمین جنگنده F-35.
- حمله به نفتکشها در خلیج فارس (تغییر استراتژی میدان نبرد).
- امیدآفرینی رهبری: تأکید بر پیروزی ایران در توییت رسمی.
- ضعف دشمن: هک سیستمهای پدافندی اسرائیل و خودزنی رسانهای آنها.
---
### ج: اقدامات جبهه دشمن (اسرائیل و متحدان)
- حمله به صداوسیما: نشان دادن توانایی ضربه به نهادهای رسانهای ایران.
- تبلیغات روانی:
- رجزخوانی نتانیاهو در مصاحبه با ABC درباره «پیروزی قطعی».
- وعده عملیاتهای گستردهتر از «پیجرها» توسط سفیر اسرائیل در آمریکا.
- فضاسازی درباره ترور مقامات ایرانی (از جمله رهبری).
- سانسور اطلاعاتی:
- تعطیلی پخش زنده CNN و یوتیوب در سرزمینهای اشغالی.
- کنترل اخبار برای کاهش تأثیر روانی حملات ایران.
- تشدید بحران:
- ۴ مرحله آژیر قرمز در سرزمینهای اشغالی و سردرگمی عمومی.
- انتشار اخبار جعلی (مثل ادعاهای ترور جدید) همزمان با عملیات ایران.
- درخواست تخلیه: هشدار چین به اتباع خود برای خروج از فلسطین اشغالی.
- تحرکات آمریکا:
- پیشنهاد توافق از طریق ترامپ.
- برگزاری جلسه اضطراری شورای امنیت توسط ترامپ.
- تعطیلی سفارت آمریکا در اسرائیل.
---
### نتیجهگیری راهبردی
- جبهه خودی: با ترکیب عملیات موشکی مؤثر، پشتیبانی مردمی و امیدآفرینی رسانهای، موفق به ایجاد فشار روانی و عملیاتی بر اسرائیل شدهاست.
- جبهه دشمن: با وجود تبلیغات گسترده و ادعای برتری، از ضعف اطلاعاتی (هک سیستمها) و بیثباتی داخلی (آژیرهای مکرر و سانسور) رنج میبرد.
- نقش آمریکا: تلاش برای ایفای نقش میانجی (ترامپ) همزمان با حمایت لجستیک از اسرائیل، نشاندهنده تناقض در راهبرد غرب است.
> تحلیل نهایی:
روند کنونی حاکی از برتری فزاینده ایران در میدان نبرد روانی و نظامی است، هرچند دشمن با تشدید عملیات روانی و تهدید به حملات گستردهتر، در پی ایجاد یأس در جامعه ایرانی است.
💠 @mjakhavan
---
### الف: روندهای کلان عملیات شناختی
1. تقویت مقاومت مردمی:
- موفقیتهای عملیات موشکی «وعده صادق ۳»
- پوشش رسانهای «حماسه سحر امامی» (مجری صداوسیما)
- حمایت ورزشکاران و سلبریتیها از دفاع ملی پس از حمله اسرائیل به صداوسیما.
2. ادعای برتری اطلاعاتی اسرائیل:
- انتشار اخبار ترورها (مثل ادعای ترورهای جدید) و ادعای اصابت به اهداف اقتصادی/نظامی ایران.
- فضاسازی درباره امکان ترور مقامات عالی ایران (القای کاهش امنیت).
3. احیای جریان اعتراضی:
- تلاش برای ایجاد دو قطبی «جنگ یا توافق» در جامعه با فعالسازی جریانهای معترض.
4. مشابهسازی با تجربیات گذشته:
- مقایسه روند جنگ با ایران با عملیات اسرائیل علیه حزبالله و حماس.
5. ورود احتمالی آمریکا:
- پیشنهاد تسلیم از سوی ترامپ به ایران و تلاش برای القای «شکست قطعی ایران».
---
### ب: روایت جبهه خودی (ایران)
- حمایت گسترده مردمی: همراهی رسانهها، ورزشکاران و عموم مردم.
- اعتبارسازی رسانهای: انتخاب سخنگوی رسمی برای عملیات «وعده صادق ۳» توسط سپاه.
- برتری اطلاعاتی: ارسال پیامکهای هشداردهنده به ساکنان سرزمینهای اشغالی.
- موفقیتهای عملیاتی:
- توقف فعالیت پالایشگاه حیفا (اثربخشی مرحله هشتم وعده صادق).
- اصابت موشکها در مرحله نهم عملیات به اهداف حیاتی اسرائیل.
- شلیک موشکهای ناشناخته جدید و سرنگونی چهارمین جنگنده F-35.
- حمله به نفتکشها در خلیج فارس (تغییر استراتژی میدان نبرد).
- امیدآفرینی رهبری: تأکید بر پیروزی ایران در توییت رسمی.
- ضعف دشمن: هک سیستمهای پدافندی اسرائیل و خودزنی رسانهای آنها.
---
### ج: اقدامات جبهه دشمن (اسرائیل و متحدان)
- حمله به صداوسیما: نشان دادن توانایی ضربه به نهادهای رسانهای ایران.
- تبلیغات روانی:
- رجزخوانی نتانیاهو در مصاحبه با ABC درباره «پیروزی قطعی».
- وعده عملیاتهای گستردهتر از «پیجرها» توسط سفیر اسرائیل در آمریکا.
- فضاسازی درباره ترور مقامات ایرانی (از جمله رهبری).
- سانسور اطلاعاتی:
- تعطیلی پخش زنده CNN و یوتیوب در سرزمینهای اشغالی.
- کنترل اخبار برای کاهش تأثیر روانی حملات ایران.
- تشدید بحران:
- ۴ مرحله آژیر قرمز در سرزمینهای اشغالی و سردرگمی عمومی.
- انتشار اخبار جعلی (مثل ادعاهای ترور جدید) همزمان با عملیات ایران.
- درخواست تخلیه: هشدار چین به اتباع خود برای خروج از فلسطین اشغالی.
- تحرکات آمریکا:
- پیشنهاد توافق از طریق ترامپ.
- برگزاری جلسه اضطراری شورای امنیت توسط ترامپ.
- تعطیلی سفارت آمریکا در اسرائیل.
---
### نتیجهگیری راهبردی
- جبهه خودی: با ترکیب عملیات موشکی مؤثر، پشتیبانی مردمی و امیدآفرینی رسانهای، موفق به ایجاد فشار روانی و عملیاتی بر اسرائیل شدهاست.
- جبهه دشمن: با وجود تبلیغات گسترده و ادعای برتری، از ضعف اطلاعاتی (هک سیستمها) و بیثباتی داخلی (آژیرهای مکرر و سانسور) رنج میبرد.
- نقش آمریکا: تلاش برای ایفای نقش میانجی (ترامپ) همزمان با حمایت لجستیک از اسرائیل، نشاندهنده تناقض در راهبرد غرب است.
> تحلیل نهایی:
روند کنونی حاکی از برتری فزاینده ایران در میدان نبرد روانی و نظامی است، هرچند دشمن با تشدید عملیات روانی و تهدید به حملات گستردهتر، در پی ایجاد یأس در جامعه ایرانی است.
💠 @mjakhavan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی امشب با شبکه خبر در مورد تحولات جنگ ایران و رژیم صهیونی
@mjakhavan
@mjakhavan
Forwarded from روزنامه جوان 🇮🇷
🌐 موساد در آتش
👈 مقر موساد صبح سهشنبه و در ساعت کاری هدف حمله ایران قرار گرفته و جهان شاهد سوختن آن در آتش بود
🔹صفحه یک روزنامه جوان چهارشنبه 28 خرداد 1404
🌏 @NewsJavan
👈 مقر موساد صبح سهشنبه و در ساعت کاری هدف حمله ایران قرار گرفته و جهان شاهد سوختن آن در آتش بود
🔹صفحه یک روزنامه جوان چهارشنبه 28 خرداد 1404
🌏 @NewsJavan
چگونه اشتباهات محاسباتی رژیمصهیونی به تهاجم کشاند؟
✍️ محمدجواد اخوان
تحولات پیچیده و پرشتاب جنگ اخیر دلالت بر اشتباهات محاسباتی استراتژیک رژیمصهیونی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران دارد. آنچه در رخدادهای اخیر برجسته شده، سه مؤلفه اصلی در محاسبات این رژیم است که به نظر میرسد بهصورت بنیادی به خطا رفتهاند: محاسبه اجتماعی، محاسبه پدافندی و محاسبه آفندی.
۱. اشتباه محاسبه اجتماعی؛ از گسست تا انسجام ملی
رژیمصهیونیستی بر این باور بود که با مداخله نظامی و تهاجم، میتواند شکافهای اجتماعی موجود در جمهوری اسلامی ایران را تشدید کرده و از طریق ایجاد گسست اجتماعی، نظام سیاسی ایران را تضعیف نماید. این محاسبه مبتنی بر فرضیهای غلط بود؛ چرا که نهتنها این تهاجم نتوانست چنین شکافی ایجاد کند، بلکه موجی از انسجام و همبستگی ملی در میان مردم ایران به وجود آمد. این واقعیت نشاندهنده عمق هویت تاریخی، تمدنی و فرهنگی ایرانیان است که در مواجهه با تهدید خارجی، همبستگی خود را تقویت میکنند.
۲. شکست محاسبه پدافندی؛ عبور از سدهای دفاعی پیچیده
رژیمصهیونیستی با اتکا به یکی از پیچیدهترین و متراکمترین سامانههای پدافندی جهان شامل سامانههای گنبد آهنین، فلاخن داوود و پیکان، و نیز حمایت سامانههای دفاعی مستقر در کشورهای پیرامونی تحت کنترل سنتکام، تصور میکرد که میتواند فضای هوایی ایران را کاملاً تحت تسلط خود درآورد و پدافند جمهوری اسلامی را از کار بیندازد. اما واقعیت متفاوت بود؛ در ساعات اولیه عملیات پیشدستانه، شاید موفقیتی نسبی به دست آمد اما در کمتر از ۱۲ ساعت، ورق برگشت و جمهوری اسلامی ایران نهتنها سامانههای پدافندی خود را بازیابی کرد، بلکه پاسخ موشکی دقیق و مؤثری را به عمق سرزمینهای اشغالی ارسال نمود. این شکست استراتژیک باعث شد تا بسیاری از کارشناسان نظامی غربی نیز به اذعان ناتوانی سامانههای پدافندی اسرائیل بپردازند.
۳. ناکامی در محاسبه آفندی؛ پاسخ دندانشکن جمهوری اسلامی
رژیمصهیونیستی همچنین گمان میکرد که توان آفندی جمهوری اسلامی را در ضربه اول مختل خواهد کرد؛ اما پاسخ ایران به این تصور با موفقیت چشمگیری همراه شد. موشکهای ایرانی نهتنها اهداف راهبردی را با دقت هدف قرار دادند، بلکه آسیبپذیریهای مهم رژیمصهیونیستی را نمایان ساختند. این پاسخ راهبردی، معادلات قدرت در منطقه را دگرگون کرد و بار دیگر به یاد همه آورد که توان موشکی و راهبردی ایران در سطح منطقه و فراتر از آن قابل توجه است.
۴. دکترین امنیتی رژیمصهیونیستی؛ ترور و تهاجم پیشدستانه
یکی از ویژگیهای بارز دکترین امنیتی رژیمصهیونیستی، تکیه بر دو اصل کلیدی است: «ترور هدفمند» و «تهاجم پیشدستانه». این رژیم برخلاف موازین حقوق بینالملل، ترور را بهعنوان ابزاری رسمی برای تضمین امنیت خود بهکار میگیرد و بهصراحت این سیاست را اعلام میکند. از سوی دیگر، سابقه تاریخی رژیمصهیونیستی در آغاز جنگهای متعدد، از جنگ ششروزه گرفته تا عملیاتهای اخیر، نشاندهنده اعتماد آن به اقدامات پیشدستانه برای ایجاد برتری نظامی است. با این حال، این دکترین در مواجهه با واکنش سازمانیافته و هوشمند جمهوری اسلامی ایران، دچار بحران و ناکامی شده است.
۵. واقعیت جامعهشناختی؛ مقایسه هویتی دو ملت
تحلیل عمیقتر این بحران، از منظر جامعهشناسی نیز قابلتوجه است. جامعه ایرانی دارای ریشههای تمدنی عمیق و چند هزار ساله است که هویت ملی، مذهبی و فرهنگی آن را مستحکم ساخته است. در مقابل، جامعه رژیمصهیونیستی مجموعهای موزاییکی از مهاجران با هویتهای متنوع و نامتجانس است که بخش عمدهای از آنها فاقد پیوندهای ریشهدار با سرزمین هستند. این واقعیت، همراه با شرایط اقتصادی و امنیتی، موجب میشود که بحرانها در داخل اسرائیل آثار اجتماعی عمیقتری داشته باشد و همزمان انسجام ملی ایران را به عنوان یک نقطه قوت برجسته سازد.
۶. واکنش رسانهای و تحلیلهای بینالمللی
نکته جالب توجه در واکنش رسانهها و تحلیلگران خارجی است. گزارشها و نظرات کارشناسان برجسته از رسانههای معتبر غربی، از جمله واشنگتن پست، اسکای نیوز، فاکس نیوز و دیلی میل، حاکی از تأثیرگذاری بسیار بالای پاسخ موشکی ایران و ضعف سامانههای دفاعی اسرائیل است. این اذعانها نشان میدهد که برخلاف ادعاهای رسمی اسرائیل، توان دفاعی این رژیم در معرض خطر جدی قرار گرفته و ذخایر مهم تسلیحاتیاش به سرعت کاهش یافته است.
جمعبندی
تحولات اخیر نشان داد که محاسبات استراتژیک رژیمصهیونیستی در سه سطح اجتماعی، پدافندی و آفندی، مبتنی بر دادههای ناقص و برآوردهای نادرست بوده و این امر به شکستهایی تاریخی منجر شده است. جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از عمق استراتژیک، انسجام ملی و توان موشکی پیشرفته، توانست بر این چالشها فائق آید و چهره جدیدی از قدرت منطقهای خود را معرفی کند.
💠 @mjakhavan
✍️ محمدجواد اخوان
تحولات پیچیده و پرشتاب جنگ اخیر دلالت بر اشتباهات محاسباتی استراتژیک رژیمصهیونی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران دارد. آنچه در رخدادهای اخیر برجسته شده، سه مؤلفه اصلی در محاسبات این رژیم است که به نظر میرسد بهصورت بنیادی به خطا رفتهاند: محاسبه اجتماعی، محاسبه پدافندی و محاسبه آفندی.
۱. اشتباه محاسبه اجتماعی؛ از گسست تا انسجام ملی
رژیمصهیونیستی بر این باور بود که با مداخله نظامی و تهاجم، میتواند شکافهای اجتماعی موجود در جمهوری اسلامی ایران را تشدید کرده و از طریق ایجاد گسست اجتماعی، نظام سیاسی ایران را تضعیف نماید. این محاسبه مبتنی بر فرضیهای غلط بود؛ چرا که نهتنها این تهاجم نتوانست چنین شکافی ایجاد کند، بلکه موجی از انسجام و همبستگی ملی در میان مردم ایران به وجود آمد. این واقعیت نشاندهنده عمق هویت تاریخی، تمدنی و فرهنگی ایرانیان است که در مواجهه با تهدید خارجی، همبستگی خود را تقویت میکنند.
۲. شکست محاسبه پدافندی؛ عبور از سدهای دفاعی پیچیده
رژیمصهیونیستی با اتکا به یکی از پیچیدهترین و متراکمترین سامانههای پدافندی جهان شامل سامانههای گنبد آهنین، فلاخن داوود و پیکان، و نیز حمایت سامانههای دفاعی مستقر در کشورهای پیرامونی تحت کنترل سنتکام، تصور میکرد که میتواند فضای هوایی ایران را کاملاً تحت تسلط خود درآورد و پدافند جمهوری اسلامی را از کار بیندازد. اما واقعیت متفاوت بود؛ در ساعات اولیه عملیات پیشدستانه، شاید موفقیتی نسبی به دست آمد اما در کمتر از ۱۲ ساعت، ورق برگشت و جمهوری اسلامی ایران نهتنها سامانههای پدافندی خود را بازیابی کرد، بلکه پاسخ موشکی دقیق و مؤثری را به عمق سرزمینهای اشغالی ارسال نمود. این شکست استراتژیک باعث شد تا بسیاری از کارشناسان نظامی غربی نیز به اذعان ناتوانی سامانههای پدافندی اسرائیل بپردازند.
۳. ناکامی در محاسبه آفندی؛ پاسخ دندانشکن جمهوری اسلامی
رژیمصهیونیستی همچنین گمان میکرد که توان آفندی جمهوری اسلامی را در ضربه اول مختل خواهد کرد؛ اما پاسخ ایران به این تصور با موفقیت چشمگیری همراه شد. موشکهای ایرانی نهتنها اهداف راهبردی را با دقت هدف قرار دادند، بلکه آسیبپذیریهای مهم رژیمصهیونیستی را نمایان ساختند. این پاسخ راهبردی، معادلات قدرت در منطقه را دگرگون کرد و بار دیگر به یاد همه آورد که توان موشکی و راهبردی ایران در سطح منطقه و فراتر از آن قابل توجه است.
۴. دکترین امنیتی رژیمصهیونیستی؛ ترور و تهاجم پیشدستانه
یکی از ویژگیهای بارز دکترین امنیتی رژیمصهیونیستی، تکیه بر دو اصل کلیدی است: «ترور هدفمند» و «تهاجم پیشدستانه». این رژیم برخلاف موازین حقوق بینالملل، ترور را بهعنوان ابزاری رسمی برای تضمین امنیت خود بهکار میگیرد و بهصراحت این سیاست را اعلام میکند. از سوی دیگر، سابقه تاریخی رژیمصهیونیستی در آغاز جنگهای متعدد، از جنگ ششروزه گرفته تا عملیاتهای اخیر، نشاندهنده اعتماد آن به اقدامات پیشدستانه برای ایجاد برتری نظامی است. با این حال، این دکترین در مواجهه با واکنش سازمانیافته و هوشمند جمهوری اسلامی ایران، دچار بحران و ناکامی شده است.
۵. واقعیت جامعهشناختی؛ مقایسه هویتی دو ملت
تحلیل عمیقتر این بحران، از منظر جامعهشناسی نیز قابلتوجه است. جامعه ایرانی دارای ریشههای تمدنی عمیق و چند هزار ساله است که هویت ملی، مذهبی و فرهنگی آن را مستحکم ساخته است. در مقابل، جامعه رژیمصهیونیستی مجموعهای موزاییکی از مهاجران با هویتهای متنوع و نامتجانس است که بخش عمدهای از آنها فاقد پیوندهای ریشهدار با سرزمین هستند. این واقعیت، همراه با شرایط اقتصادی و امنیتی، موجب میشود که بحرانها در داخل اسرائیل آثار اجتماعی عمیقتری داشته باشد و همزمان انسجام ملی ایران را به عنوان یک نقطه قوت برجسته سازد.
۶. واکنش رسانهای و تحلیلهای بینالمللی
نکته جالب توجه در واکنش رسانهها و تحلیلگران خارجی است. گزارشها و نظرات کارشناسان برجسته از رسانههای معتبر غربی، از جمله واشنگتن پست، اسکای نیوز، فاکس نیوز و دیلی میل، حاکی از تأثیرگذاری بسیار بالای پاسخ موشکی ایران و ضعف سامانههای دفاعی اسرائیل است. این اذعانها نشان میدهد که برخلاف ادعاهای رسمی اسرائیل، توان دفاعی این رژیم در معرض خطر جدی قرار گرفته و ذخایر مهم تسلیحاتیاش به سرعت کاهش یافته است.
جمعبندی
تحولات اخیر نشان داد که محاسبات استراتژیک رژیمصهیونیستی در سه سطح اجتماعی، پدافندی و آفندی، مبتنی بر دادههای ناقص و برآوردهای نادرست بوده و این امر به شکستهایی تاریخی منجر شده است. جمهوری اسلامی ایران با بهرهگیری از عمق استراتژیک، انسجام ملی و توان موشکی پیشرفته، توانست بر این چالشها فائق آید و چهره جدیدی از قدرت منطقهای خود را معرفی کند.
💠 @mjakhavan
Forwarded from روزنامه جوان 🇮🇷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هیچگاه در تاریخ، جنگها و خیانتها بهعنوان تقابل یک رژیم یا دولت خاص با ایران ثبت نشده، بلکه همیشه بهعنوان حمله یا خیانت به "ایران" و ملت ایران روایت شده است.
### چرا این موضوع مهم است؟
۱. تاریخ، ایران را جدا از حکومتهایش میبیند:
- جنگهای ایران و روس، اشغال ایران در جنگ جهانی، یا تجاوز صدام، همگی بهعنوان تعرض به تمامیت ارضی و حاکمیت ایران ثبت شدهاند، نه صرفاً بهعنوان درگیری با یک حکومت خاص.
- حتی وقتی قاجار یا پهلوی ضعیف بودند، تاریخ نگاشتهشده میگوید روس و انگلیس به ایران خیانت کردند، نه به شاه یا دولت وقت.
۲. تلاش امروز برای تفکیک "جمهوری اسلامی" از "ایران":
- برخی جریانها (مانند سلطنتطلبان افراطی یا گروههای معاند) میکوشند با گفتن عباراتی مثل "جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی"، این جنگ را بهعنوان نزاعی ایدئولوژیک و غیرملی جلوه دهند.
- اما واقعیت این است:
- اگر اسرائیل به ایران حمله کند، تاریخ خواهد نوشت: "جنگ ایران و اسرائیل"، نه جنگ با یک نظام خاص.
- همانطور که امروز میگوییم "صدام به ایران حمله کرد"، نه "به جمهوری اسلامی حمله کرد".
۳. خودفریبی همانند منافقین در جنگ ایران و عراق:
- سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با توجیه "مبارزه با جمهوری اسلامی"، در کنار صدام ایستادند، اما تاریخ آنها را بهعنوان همکاران متجاوز ثبت کرد.
- امروز هم کسانی که با توجیه مخالفت با حکومت، به اسرائیل یا آمریکا امید بستهاند، در حال تکرار همان مسیر هستند. تاریخ آنها را نیز بهعنوان همراهان دشمن ایران خواهد شناخت.
### نتیجهگیری:
- جنگ امروز، جنگ ایران با یک متجاوز است، نه جنگ یک نظام سیاسی با دشمنانش.
- کسانی که میگویند "ما با جمهوری اسلامی مشکل داریم، اما با ایران نه"، در واقع همان مسیر رجوی و همکاران صدام را طی میکنند.
- تاریخ قضاوت خواهد کرد: همانطور که امروز کسی نمیگوید "روسها به قاجار خیانت کردند"، در آینده نیز نخواهند گفت "اسرائیل به جمهوری اسلامی حمله کرد"، بلکه خواهند گفت: "اسرائیل به ایران حمله کرد و برخی خائنان در کنار دشمن ایستادند."
💠 @mjakhavan
### چرا این موضوع مهم است؟
۱. تاریخ، ایران را جدا از حکومتهایش میبیند:
- جنگهای ایران و روس، اشغال ایران در جنگ جهانی، یا تجاوز صدام، همگی بهعنوان تعرض به تمامیت ارضی و حاکمیت ایران ثبت شدهاند، نه صرفاً بهعنوان درگیری با یک حکومت خاص.
- حتی وقتی قاجار یا پهلوی ضعیف بودند، تاریخ نگاشتهشده میگوید روس و انگلیس به ایران خیانت کردند، نه به شاه یا دولت وقت.
۲. تلاش امروز برای تفکیک "جمهوری اسلامی" از "ایران":
- برخی جریانها (مانند سلطنتطلبان افراطی یا گروههای معاند) میکوشند با گفتن عباراتی مثل "جنگ اسرائیل و جمهوری اسلامی"، این جنگ را بهعنوان نزاعی ایدئولوژیک و غیرملی جلوه دهند.
- اما واقعیت این است:
- اگر اسرائیل به ایران حمله کند، تاریخ خواهد نوشت: "جنگ ایران و اسرائیل"، نه جنگ با یک نظام خاص.
- همانطور که امروز میگوییم "صدام به ایران حمله کرد"، نه "به جمهوری اسلامی حمله کرد".
۳. خودفریبی همانند منافقین در جنگ ایران و عراق:
- سازمان مجاهدین خلق (منافقین) با توجیه "مبارزه با جمهوری اسلامی"، در کنار صدام ایستادند، اما تاریخ آنها را بهعنوان همکاران متجاوز ثبت کرد.
- امروز هم کسانی که با توجیه مخالفت با حکومت، به اسرائیل یا آمریکا امید بستهاند، در حال تکرار همان مسیر هستند. تاریخ آنها را نیز بهعنوان همراهان دشمن ایران خواهد شناخت.
### نتیجهگیری:
- جنگ امروز، جنگ ایران با یک متجاوز است، نه جنگ یک نظام سیاسی با دشمنانش.
- کسانی که میگویند "ما با جمهوری اسلامی مشکل داریم، اما با ایران نه"، در واقع همان مسیر رجوی و همکاران صدام را طی میکنند.
- تاریخ قضاوت خواهد کرد: همانطور که امروز کسی نمیگوید "روسها به قاجار خیانت کردند"، در آینده نیز نخواهند گفت "اسرائیل به جمهوری اسلامی حمله کرد"، بلکه خواهند گفت: "اسرائیل به ایران حمله کرد و برخی خائنان در کنار دشمن ایستادند."
💠 @mjakhavan
Forwarded from روزنامه جوان 🇮🇷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
عملیات وعده صادق ۳ و تغییر معادلات امنیتی در منطقه
۱. تشدید حملات و تغییر تاکتیکهای ایران
عملیات اخیر ایران علیه رژیم صهیونیستی نشاندهنده تحولی کیفی در راهبرد نظامی تهران است. برخلاف حملات محدود گذشته، این بار شاهد استفاده گسترده از موشکهای بالستیک با کلاهکهای خوشهای، افزایش دقت هدفگیری و تمرکز بر اهداف حیاتی و زیرساختی هستیم. گزارشها حاکی از آن است که ایران با بهرهگیری از سیستمهای ناوبری پیشرفته، موشکهایی با زمان پرواز کوتاهتر و قابلیت فرار از رادارها را به کار گرفته که توان رهگیری سامانههای دفاعی مانند گنبد آهنین را به شدت کاهش داده است.
۲. فروپاشی نسبی پدافند هوایی اسرائیل
اظهارات مقامات سابق اسرائیلی و تحلیلگران نظامی نشان میدهد که سیستمهای دفاعی این رژیم در آستانه اشباع قرار دارند. کاهش نرخ رهگیری موشکهای ایران (از جمله به دلیل استفاده از موشکهای سریعتر و تکنیکهای جنگ الکترونیک) و اصابتهای متعدد به مراکز حساسی مانند وزارت کشور اسرائیل، بورس تلآویو و پارک سایبری بئرالسبع، نشاندهنده ضعف فزاینده پدافند هوایی اسرائیل است. برخی منابع از تبدیل شدن گنبد آهنین به یک "آبکش" سخن میگویند که دیگر قادر به مهار حجم بالای حملات نیست.
۳. هدفگیری استراتژیک و تلفات سنگین
ایران در این مرحله، به جای تمرکز صرف بر تلافیجویی نمادین، اهداف راهبردی را نشانه رفته است:
- مراکز امنیتی و نظامی (مقر پخش کانال ۱۴، ساختمان وزارت کشور)
- زیرساختهای اقتصادی (بورس راماتگان، پالایشگاه حیفا)
- مراکز فناوری و سایبری (پارک سایبر اسپارک بئرالسبع)
این حملات نه تنها خسارات مادی گستردهای وارد کرده، بلکه به گفته برخی منابع صهیونیستی، تعداد تلفات انسانی از مرز صدها نفر گذشته که در صورت تداوم، میتواند به یک بحران سیاسی-اجتماعی در اسرائیل تبدیل شود.
۴. بنبست استراتژیک اسرائیل و فشارهای داخلی
شواهد نشان میدهد که اسرائیل در یک دوراهی خطرناک قرار گرفته است:
- عدم امکان جنگ تمامعرضه با ایران: با توجه به پراکندگی موشکهای ایران در عمق خاک این کشور و توانایی ادامه حملات تا ماهها (طبق گزارش NBC)، هرگونه اقدام تهاجمی گسترده ممکن است به یک جنگ فرسایشی بینجامد که اسرائیل از نظر ذخایر موشکی در موقعیت ضعف قرار دارد.
- افزایش انتقادات داخلی: اظهارات مقاماتی مانند ایهود باراک (نخستوزیر اسبق) که میگویند "هیچ توجیه منطقی برای جنگ با ایران وجود ندارد"، نشاندهنده شکاف در رهبری اسرائیل است.
۵. پیامدهای منطقهای و آینده محتمل
- تضعیف بازدارندگی اسرائیل: اگر این روند ادامه یابد، تصویر "شکستناپذیری" اسرائیل در منطقه مخدوش خواهد شد.
- واکنش احتمالی آمریکا: هرچند تاکنون واشنگتن موضعی محتاطانه داشته، اما فشارهای داخلی در اسرائیل ممکن است منجر به درخواست کمک مستقیم نظامی از آمریکا شود.
- تشدید جنگ روانی: استفاده ایران از هک دوربینهای امنیتی اسرائیل (طبق گزارش بلومبرگ) نشاندهنده نبرد اطلاعاتی گسترده است که بر اضطراب عمومی در اسرائیل دامن میزند.
جمعبندی: آیا اسرائیل به آستانه تسلیم نزدیک میشود؟
به نظر میرسد ایران با ترکیبی از حملات پرحجم، دقیق و فرسایشی، در حال تغییر معادله امنیتی منطقه است. اگر اسرائیل نتواند در روزهای آینده پاسخ مؤثری بدهد، ممکن است مجبور به پیشنهاد یک آتشبس تحت شرایط سخت شود. آنچه روشن است، این است که دوران برتری بیچونوچرای نظامی اسرائیل در منطقه به پایان رسیده و تهران با این عملیات، پیامی واضح به تلآویو و واشنگتن فرستاده است: "هزینه حمله به ایران، غیرقابل تحمل خواهد بود."
۱. تشدید حملات و تغییر تاکتیکهای ایران
عملیات اخیر ایران علیه رژیم صهیونیستی نشاندهنده تحولی کیفی در راهبرد نظامی تهران است. برخلاف حملات محدود گذشته، این بار شاهد استفاده گسترده از موشکهای بالستیک با کلاهکهای خوشهای، افزایش دقت هدفگیری و تمرکز بر اهداف حیاتی و زیرساختی هستیم. گزارشها حاکی از آن است که ایران با بهرهگیری از سیستمهای ناوبری پیشرفته، موشکهایی با زمان پرواز کوتاهتر و قابلیت فرار از رادارها را به کار گرفته که توان رهگیری سامانههای دفاعی مانند گنبد آهنین را به شدت کاهش داده است.
۲. فروپاشی نسبی پدافند هوایی اسرائیل
اظهارات مقامات سابق اسرائیلی و تحلیلگران نظامی نشان میدهد که سیستمهای دفاعی این رژیم در آستانه اشباع قرار دارند. کاهش نرخ رهگیری موشکهای ایران (از جمله به دلیل استفاده از موشکهای سریعتر و تکنیکهای جنگ الکترونیک) و اصابتهای متعدد به مراکز حساسی مانند وزارت کشور اسرائیل، بورس تلآویو و پارک سایبری بئرالسبع، نشاندهنده ضعف فزاینده پدافند هوایی اسرائیل است. برخی منابع از تبدیل شدن گنبد آهنین به یک "آبکش" سخن میگویند که دیگر قادر به مهار حجم بالای حملات نیست.
۳. هدفگیری استراتژیک و تلفات سنگین
ایران در این مرحله، به جای تمرکز صرف بر تلافیجویی نمادین، اهداف راهبردی را نشانه رفته است:
- مراکز امنیتی و نظامی (مقر پخش کانال ۱۴، ساختمان وزارت کشور)
- زیرساختهای اقتصادی (بورس راماتگان، پالایشگاه حیفا)
- مراکز فناوری و سایبری (پارک سایبر اسپارک بئرالسبع)
این حملات نه تنها خسارات مادی گستردهای وارد کرده، بلکه به گفته برخی منابع صهیونیستی، تعداد تلفات انسانی از مرز صدها نفر گذشته که در صورت تداوم، میتواند به یک بحران سیاسی-اجتماعی در اسرائیل تبدیل شود.
۴. بنبست استراتژیک اسرائیل و فشارهای داخلی
شواهد نشان میدهد که اسرائیل در یک دوراهی خطرناک قرار گرفته است:
- عدم امکان جنگ تمامعرضه با ایران: با توجه به پراکندگی موشکهای ایران در عمق خاک این کشور و توانایی ادامه حملات تا ماهها (طبق گزارش NBC)، هرگونه اقدام تهاجمی گسترده ممکن است به یک جنگ فرسایشی بینجامد که اسرائیل از نظر ذخایر موشکی در موقعیت ضعف قرار دارد.
- افزایش انتقادات داخلی: اظهارات مقاماتی مانند ایهود باراک (نخستوزیر اسبق) که میگویند "هیچ توجیه منطقی برای جنگ با ایران وجود ندارد"، نشاندهنده شکاف در رهبری اسرائیل است.
۵. پیامدهای منطقهای و آینده محتمل
- تضعیف بازدارندگی اسرائیل: اگر این روند ادامه یابد، تصویر "شکستناپذیری" اسرائیل در منطقه مخدوش خواهد شد.
- واکنش احتمالی آمریکا: هرچند تاکنون واشنگتن موضعی محتاطانه داشته، اما فشارهای داخلی در اسرائیل ممکن است منجر به درخواست کمک مستقیم نظامی از آمریکا شود.
- تشدید جنگ روانی: استفاده ایران از هک دوربینهای امنیتی اسرائیل (طبق گزارش بلومبرگ) نشاندهنده نبرد اطلاعاتی گسترده است که بر اضطراب عمومی در اسرائیل دامن میزند.
جمعبندی: آیا اسرائیل به آستانه تسلیم نزدیک میشود؟
به نظر میرسد ایران با ترکیبی از حملات پرحجم، دقیق و فرسایشی، در حال تغییر معادله امنیتی منطقه است. اگر اسرائیل نتواند در روزهای آینده پاسخ مؤثری بدهد، ممکن است مجبور به پیشنهاد یک آتشبس تحت شرایط سخت شود. آنچه روشن است، این است که دوران برتری بیچونوچرای نظامی اسرائیل در منطقه به پایان رسیده و تهران با این عملیات، پیامی واضح به تلآویو و واشنگتن فرستاده است: "هزینه حمله به ایران، غیرقابل تحمل خواهد بود."
تحلیل راهبردی نبرد ایران و رژیم صهیونی ۲
تحول در برتری اطلاعاتی و نفوذ
- سقوط مزیت اولیه رژیم صهیونیستی: غافلگیری اطلاعاتی و شبکه نفوذی ابتدایی رژیم با انهدام شبکههای موساد (۵۰+ شبکه) و نابودی کامل شبکه ریزپرندهها خنثی شده است.
- پیامد: کاهش شدید توان جمعآوری اطلاعات، هدفیابی و هدایت هواپیماهای دشمن، بهخصوص در حملات تهران.
عدم تقارن در توان آتش
- ضعف ساختاری رژیم: وابستگی به پهپاد و هواپیما برای حملات نمادین، ناتوانی در تولید آتش حجیم و مداوم ..
- برتری قاطع ایران:
- حفظ زیرساخت کامل موشکی (شهرهای موشکی عملیاتی، سیستمهای پرتاب آسیبندیده).
- وجود ذخایر راهبردی (دهها هزار موشک در مقابل شلیک چند صدتایی).
- تداوم تولید موشک و لانچر حتی تحت فشار.
- توان اصابت به هر نقطه در سرزمینهای اشغالی (تلآویو، حیفا).
شکست راهبردی رژیم در اهداف کلیدی
- ناتوانی در ضربه به هستهای: برنامه هستهای ایران با تأسیسات حیاتی (بهویژه فردو) کاملاً مصون باقی مانده است.
- ناکارآمدی حملات نمادین: تمرکز بر سایتهای موشکی و ساختمانهای تخلیهشده حاکمیتی، نشاندهنده عجز در ایجاد خسارت راهبردی است.
- بازسازی سریع تأسیسات: تاسیسات آسیبدیده ایران حداکثر ظرف ۳ ماه قابل بازسازی هستند.
ابتکار عمل عملیاتی با ایران
- فریب اطلاعاتی-سایبری: حملات کوبنده به تلآویو و حیفا محصول عملیات فریب بود.
- شکستن خطقرمزهای رژیم: هدفگیری حیفا و عمق سرزمینهای اشغالی، محاسبات امنیتی رژیم را ویران کرد.
- واکنش روانی رژیم: حملات نمایشی به کوههای تهران و استودیوهای صداوسیما نشاندهنده یأس و عجز برای حفظ آبرو است.
- انتقال فعالیتها به سایتهای مخفی: خروج از چارچوب گزارشدهی به آژانس، افزایش تابآوری در برابر حملات آینده.
محاسبات راهبردی رژیم و نقش آمریکا
- درک شکست: رژیم خود را دارای "دست پایین" میداند و میکوشد با حملات تشدیدشده "دست بالا" را بازگرداند تا مذاکره از موضع قدرت ممکن شود.
- واکنش ایران: عدم اجازه به تغییر موازنه. ایران با حفظ فشار بالا (شلیک محدود از ذخایر عظیم) مانع از تحقق این هدف میشود.
- نقش آمریکا:
- شکست دیپلماسی رژیم: ناتوانی در متقاعد کردن آمریکا برای ورود مستقیم.
- ورود احتمالی آمریکا: اگرچه محتملتر شده، اما تغییری در معادله جنگ ایجاد نمیکند و حتی نشانهای از سستی رژیم است.
آینده محتمل پیشرو
- رژیم برای جبران شکست روانی، ممکن است هدفگیری عمدی مناطق مسکونی را تهدید کند (ریسک افزایش تلفات غیرنظامی).
- ایران با حفظ انضباط راهبردی (شلیک حسابشده از ذخایر عظیم) و ادامه فشار بر عمق سرزمینهای اشغالی، رژیم را در بنبست نگه خواهد داشت.
- ورود آمریکا تنها به گسترش جغرافیایی جنگ میانجامد، نه تغییر نتیجه نهایی.
نتیجه راهبردی: ایران با حفظ زیرساختها و ذخایر حیاتی، ابتکار عمل را در دست دارد، درحالی که رژیم در دام واکنشهای نمادین و بیبازده برای جبران شکستهای راهبردی افتاده است.
💠 @mjakhavan
تحول در برتری اطلاعاتی و نفوذ
- سقوط مزیت اولیه رژیم صهیونیستی: غافلگیری اطلاعاتی و شبکه نفوذی ابتدایی رژیم با انهدام شبکههای موساد (۵۰+ شبکه) و نابودی کامل شبکه ریزپرندهها خنثی شده است.
- پیامد: کاهش شدید توان جمعآوری اطلاعات، هدفیابی و هدایت هواپیماهای دشمن، بهخصوص در حملات تهران.
عدم تقارن در توان آتش
- ضعف ساختاری رژیم: وابستگی به پهپاد و هواپیما برای حملات نمادین، ناتوانی در تولید آتش حجیم و مداوم ..
- برتری قاطع ایران:
- حفظ زیرساخت کامل موشکی (شهرهای موشکی عملیاتی، سیستمهای پرتاب آسیبندیده).
- وجود ذخایر راهبردی (دهها هزار موشک در مقابل شلیک چند صدتایی).
- تداوم تولید موشک و لانچر حتی تحت فشار.
- توان اصابت به هر نقطه در سرزمینهای اشغالی (تلآویو، حیفا).
شکست راهبردی رژیم در اهداف کلیدی
- ناتوانی در ضربه به هستهای: برنامه هستهای ایران با تأسیسات حیاتی (بهویژه فردو) کاملاً مصون باقی مانده است.
- ناکارآمدی حملات نمادین: تمرکز بر سایتهای موشکی و ساختمانهای تخلیهشده حاکمیتی، نشاندهنده عجز در ایجاد خسارت راهبردی است.
- بازسازی سریع تأسیسات: تاسیسات آسیبدیده ایران حداکثر ظرف ۳ ماه قابل بازسازی هستند.
ابتکار عمل عملیاتی با ایران
- فریب اطلاعاتی-سایبری: حملات کوبنده به تلآویو و حیفا محصول عملیات فریب بود.
- شکستن خطقرمزهای رژیم: هدفگیری حیفا و عمق سرزمینهای اشغالی، محاسبات امنیتی رژیم را ویران کرد.
- واکنش روانی رژیم: حملات نمایشی به کوههای تهران و استودیوهای صداوسیما نشاندهنده یأس و عجز برای حفظ آبرو است.
- انتقال فعالیتها به سایتهای مخفی: خروج از چارچوب گزارشدهی به آژانس، افزایش تابآوری در برابر حملات آینده.
محاسبات راهبردی رژیم و نقش آمریکا
- درک شکست: رژیم خود را دارای "دست پایین" میداند و میکوشد با حملات تشدیدشده "دست بالا" را بازگرداند تا مذاکره از موضع قدرت ممکن شود.
- واکنش ایران: عدم اجازه به تغییر موازنه. ایران با حفظ فشار بالا (شلیک محدود از ذخایر عظیم) مانع از تحقق این هدف میشود.
- نقش آمریکا:
- شکست دیپلماسی رژیم: ناتوانی در متقاعد کردن آمریکا برای ورود مستقیم.
- ورود احتمالی آمریکا: اگرچه محتملتر شده، اما تغییری در معادله جنگ ایجاد نمیکند و حتی نشانهای از سستی رژیم است.
آینده محتمل پیشرو
- رژیم برای جبران شکست روانی، ممکن است هدفگیری عمدی مناطق مسکونی را تهدید کند (ریسک افزایش تلفات غیرنظامی).
- ایران با حفظ انضباط راهبردی (شلیک حسابشده از ذخایر عظیم) و ادامه فشار بر عمق سرزمینهای اشغالی، رژیم را در بنبست نگه خواهد داشت.
- ورود آمریکا تنها به گسترش جغرافیایی جنگ میانجامد، نه تغییر نتیجه نهایی.
نتیجه راهبردی: ایران با حفظ زیرساختها و ذخایر حیاتی، ابتکار عمل را در دست دارد، درحالی که رژیم در دام واکنشهای نمادین و بیبازده برای جبران شکستهای راهبردی افتاده است.
💠 @mjakhavan
تحلیل راهبردی عملیات وعده صادق ۳
۱. نقاط قوت ایران و نقاط ضعف دشمن
- برتری آتش سنگین: ناتوانی دشمن در تولید "آتش حجیم" بهدلیل اتکا به پهپاد/هواپیما، در مقابل قابلیت ایران در شلیک انبوه موشکهای دوربرد، مزیت راهبردی تعیینکنندهای ایجاد کرده است.
- سلامت زیرساختها: سلامت زیرساختهای موشکی و تداوم سریع تولید موشک و پرتابگر، پایدار بودن توان تهاجمی ایران را تضمین میکند.
- انعطافپذیری عملیاتی: توانایی اصابت به "هر نقطه در سرزمینهای اشغالی" با وجود تمرکز دفاعی دشمن، نشاندهنده پایداری سامانههای پرتاب و برنامهریزی هوشمند است.
۲. نوآوریهای راهبردی
- شکستن خطوط قرمز روانی: هدفگیری حیفا و عمق تلآویو، محاسبات امنیتی رژیم صهیونیستی را بهطور بنیادین مختل کرده و پیام "عدم وجود خط قرمز" را منتقل نموده است.
- ابتکار عمل تهاجمی: زمانبندی حمله (پیش از موعد) و انتخاب اهداف، ابتکار عمل را کاملاً در اختیار ایران قرار داده و دشمن را به واکنشهای نمادین (برای حفظ آبرو) محدود کرده است.
- راهبرد ترکیبی مرگبار: تلفیق موشکهای با دقت ۹۰٪ و پهپادهای انتحاری، سیستم پدافند هوایی دشمن (مثل گنبد آهنین) را فلج کرده است. این سناریو دقیقاً ضعفهای پدافندی رشدیافته را هدف گرفته است.
۳. آسیبپذیریهای دشمن
- تمرکز بیاثر بر موشکها: تلاش دشمن برای انهدام سایتهای موشکی با وجود سالم ماندن همه شهرهای موشکی ایران، اثربخشی حملاتش را زیر سؤال برده است.
- فقدان پاسخ راهبردی: حملات دشمن فاقد عمق راهبردی است و نتوانسته ظرفیت تهاجمی ایران را کاهش دهد. این نشاندهنده شکست اطلاعاتی در شناسایی اهداف حیاتی است.
- آسیبپذیری سرزمینی: توانایی ایران در اصابت به تمام نقاط، امنیت روانی ساکنان سرزمینهای اشغالی را تحلیل برده و هزینه سیاسی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است.
۴. ذخایر راهبردی و پتانسیل آینده
- ذخایر عظیم: شلیک "چند صد موشک" از "دهها هزار موشک" موجود، نشاندهنده توانایی ایران برای تداوم عملیات در درازمدت است.
- تداوم تولید: تداوم سریع تولید موشک و پرتابگر، هرگونه استراتژی "فرسایشی" دشمن را بیاثر میکند.
- پهپادهای انتحاری: گستردگی حملات پهپادی در عمق سرزمینهای اشغالی، فشار روانی و عملیاتی بر پدافند دشمن را مضاعف کرده است.
نتیجهگیری راهبردی
عملیات "وعده صادق ۳" با دستاوردهای کلیدی زیر، تغییر پارادایم در رویارویی با رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است:
- 🔺 انتقال پیام انکارناپذیر بازدارندگی با هدفگیری نمادین حیفا و تلآویو.
- 🔺 اثبات ناتوانی دشمن در خنثیسازی سامانههای موشکی ایران علیرغم تمرکز حملاتش.
- 🔺 تثبیت ابتکار عمل تهاجمی ایران از طریق ترکیب مرگبار موشکهای دقیق و پهپادهای انتحاری.
- 🔺 ایجاد بحران امنیت روانی در سرزمینهای اشغالی با شکستن تابوی جغرافیایی.
این عملیات، مدل "دفاع عمقی فعال" ایران را به یک تهدید راهبردی ملموس تبدیل کرده که قادر است بدون ورود به جنگ تمامعیار، هزینههای غیرقابل تحملی بر دشمن تحمیل کند. حفظ این برتری مستلزم تداوم سرمایهگذاری در پدافند هوایی، جنگ الکترونیک و توسعه نسلهای جدید موشکهای هایپرسونیک است.
💠 @mjakhavan
۱. نقاط قوت ایران و نقاط ضعف دشمن
- برتری آتش سنگین: ناتوانی دشمن در تولید "آتش حجیم" بهدلیل اتکا به پهپاد/هواپیما، در مقابل قابلیت ایران در شلیک انبوه موشکهای دوربرد، مزیت راهبردی تعیینکنندهای ایجاد کرده است.
- سلامت زیرساختها: سلامت زیرساختهای موشکی و تداوم سریع تولید موشک و پرتابگر، پایدار بودن توان تهاجمی ایران را تضمین میکند.
- انعطافپذیری عملیاتی: توانایی اصابت به "هر نقطه در سرزمینهای اشغالی" با وجود تمرکز دفاعی دشمن، نشاندهنده پایداری سامانههای پرتاب و برنامهریزی هوشمند است.
۲. نوآوریهای راهبردی
- شکستن خطوط قرمز روانی: هدفگیری حیفا و عمق تلآویو، محاسبات امنیتی رژیم صهیونیستی را بهطور بنیادین مختل کرده و پیام "عدم وجود خط قرمز" را منتقل نموده است.
- ابتکار عمل تهاجمی: زمانبندی حمله (پیش از موعد) و انتخاب اهداف، ابتکار عمل را کاملاً در اختیار ایران قرار داده و دشمن را به واکنشهای نمادین (برای حفظ آبرو) محدود کرده است.
- راهبرد ترکیبی مرگبار: تلفیق موشکهای با دقت ۹۰٪ و پهپادهای انتحاری، سیستم پدافند هوایی دشمن (مثل گنبد آهنین) را فلج کرده است. این سناریو دقیقاً ضعفهای پدافندی رشدیافته را هدف گرفته است.
۳. آسیبپذیریهای دشمن
- تمرکز بیاثر بر موشکها: تلاش دشمن برای انهدام سایتهای موشکی با وجود سالم ماندن همه شهرهای موشکی ایران، اثربخشی حملاتش را زیر سؤال برده است.
- فقدان پاسخ راهبردی: حملات دشمن فاقد عمق راهبردی است و نتوانسته ظرفیت تهاجمی ایران را کاهش دهد. این نشاندهنده شکست اطلاعاتی در شناسایی اهداف حیاتی است.
- آسیبپذیری سرزمینی: توانایی ایران در اصابت به تمام نقاط، امنیت روانی ساکنان سرزمینهای اشغالی را تحلیل برده و هزینه سیاسی برای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است.
۴. ذخایر راهبردی و پتانسیل آینده
- ذخایر عظیم: شلیک "چند صد موشک" از "دهها هزار موشک" موجود، نشاندهنده توانایی ایران برای تداوم عملیات در درازمدت است.
- تداوم تولید: تداوم سریع تولید موشک و پرتابگر، هرگونه استراتژی "فرسایشی" دشمن را بیاثر میکند.
- پهپادهای انتحاری: گستردگی حملات پهپادی در عمق سرزمینهای اشغالی، فشار روانی و عملیاتی بر پدافند دشمن را مضاعف کرده است.
نتیجهگیری راهبردی
عملیات "وعده صادق ۳" با دستاوردهای کلیدی زیر، تغییر پارادایم در رویارویی با رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است:
- 🔺 انتقال پیام انکارناپذیر بازدارندگی با هدفگیری نمادین حیفا و تلآویو.
- 🔺 اثبات ناتوانی دشمن در خنثیسازی سامانههای موشکی ایران علیرغم تمرکز حملاتش.
- 🔺 تثبیت ابتکار عمل تهاجمی ایران از طریق ترکیب مرگبار موشکهای دقیق و پهپادهای انتحاری.
- 🔺 ایجاد بحران امنیت روانی در سرزمینهای اشغالی با شکستن تابوی جغرافیایی.
این عملیات، مدل "دفاع عمقی فعال" ایران را به یک تهدید راهبردی ملموس تبدیل کرده که قادر است بدون ورود به جنگ تمامعیار، هزینههای غیرقابل تحملی بر دشمن تحمیل کند. حفظ این برتری مستلزم تداوم سرمایهگذاری در پدافند هوایی، جنگ الکترونیک و توسعه نسلهای جدید موشکهای هایپرسونیک است.
💠 @mjakhavan
Forwarded from روزنامه جوان 🇮🇷
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نکات کلیدی در مورد حملهٔ آمریکا به فردو
۱- عملیات نظامی آمریکا علیه تأسیسات هستهای فردو، ورشکستگی ادعاهای آمریکا دربارهٔ «بمبهای سنگرشکن» را آشکار ساخت. ادعای نابودی تأسیسات فردو کاملاً کذب است.
۲- تأکید بر شکست حمله، بهمعنای عدم پاسخگویی نیست. پاسخ نظامی متناسب در زمان و مکان تعیینشده توسط فرماندهی اجرا خواهد شد. عدم واکنش، پیامدهای راهبردی خطرناکی برای منطقه ایجاد میکند.
۳- حملات امروز (اول تیر) ایران به مواضع این رژیم صهیونیستی بیسابقه و ویرانگر بود.
- نابودی رژیم صهیونیستی شرط لازم برای مهار آمریکا در منطقه است. این رژیم بزرگترین دارایی نظامی آمریکا در خاورمیانه محسوب میشود.
۴- روایتسازیهای دشمن مبنی بر «ضعف جمهوری اسلامی» فاقد اعتبار است. قدرت نظامی ایران در هفتهٔ اخیر ترس آمریکا و متحدانش را برانگیخته است.
💠 @mjakhavan
۱- عملیات نظامی آمریکا علیه تأسیسات هستهای فردو، ورشکستگی ادعاهای آمریکا دربارهٔ «بمبهای سنگرشکن» را آشکار ساخت. ادعای نابودی تأسیسات فردو کاملاً کذب است.
۲- تأکید بر شکست حمله، بهمعنای عدم پاسخگویی نیست. پاسخ نظامی متناسب در زمان و مکان تعیینشده توسط فرماندهی اجرا خواهد شد. عدم واکنش، پیامدهای راهبردی خطرناکی برای منطقه ایجاد میکند.
۳- حملات امروز (اول تیر) ایران به مواضع این رژیم صهیونیستی بیسابقه و ویرانگر بود.
- نابودی رژیم صهیونیستی شرط لازم برای مهار آمریکا در منطقه است. این رژیم بزرگترین دارایی نظامی آمریکا در خاورمیانه محسوب میشود.
۴- روایتسازیهای دشمن مبنی بر «ضعف جمهوری اسلامی» فاقد اعتبار است. قدرت نظامی ایران در هفتهٔ اخیر ترس آمریکا و متحدانش را برانگیخته است.
💠 @mjakhavan