خواب دیدم که زمین یکسره سنبل شده بود
مملکت یک شبه غرقِ گل و بلبل شده بود

مرگ بر هر که بغیر از خودمان،باب نبود
روی این مسئله با غرب تعامل شده بود

بازسازیِ یمن با خودشان بود،نه ما
بخشی از بودجه هم قسمت زابل شده بود

بس که دولت همه ی همّ و غمَش ما بودیم
ضعفها قابل اغماض و تحمل شده بود

عَرضه ی کار فراوان و تقاضا اندک
حلقه ی محکمِ تحریم به کل شُل شده بود

مشهد از لوثِ قدمهای عراقی ها پاک،
شهر یکپارچه تصنیف و تغزل شده بود

سهم نفتِ همگان ریخته می شد به حساب
شاخصِ مردم این خاک،تموّل شده بود

مسکنِ مهر به یک لرزه نمی ریخت به خاک
بس که در ساختِ آن،خوب تأمل شده بود

شیخ با پای خود از صدر می آمد پایین
کشور آماده ی تغییر و تحول شده بود

بی جهت حکم به تعزیر،نمی داد کسی
محورِ اکثرِ احکام،تعقل شده بود

کفر و دینداری مردم به کسی ربط نداشت
اعتقادات هم از رویِ تمایل شده بود...

ناگهان پا شدم از خواب و ندیدم چیزی
جز همان تپه که از قبل پر از گل شده بود


#مصطفی_علوی
@moalavi

رود بودیم،ماندگار شدیم
سرو بودیم،سهم دار شدیم

دولتِ اَرّه روی کار آمد
تا روایتگر بهار شدیم

پیش رفتیم رو به سمتِ عقب
جاهلانی موتور سوار شدیم

غرب را پس زدیم و در عوضش
تابع دولتِ تزار شدیم

«مرگ بر...»هایمان افاقه نکرد
بنده ی حضرت دلار شدیم

سهممان گورهای خالی شد
اینچنین شد که خانه دار شدیم

حرف حق تا نشست بر لبمان
حمله کردند و تارومار شدیم

حقّمان این نبود،اما حیف
ما به ناحق به آن دچار شدیم


#مصطفی_علوی
@moalavi

به مردم وعده ی بسیار داد و بعد زد
زیرش
کمی آزادی گفتار داد و بعد زد زیرش

از آنهایی که خون خلق را در شیشه می کردند
همان اول دو خط آمار داد و بعد زد زیرش

نشست و زیر گوش کاسب بیچاره وِز وِز کرد
خبر از رونق بازار داد و بعد زد زیرش

به او که هر زمستان در میان گور می خوابید
امید خانه ای جا دار داد و بعد زد زیرش

به بیکاران،که بخش عمده ای از مملکت هستند
زمان رأی گیری کار داد و بعد زد زیرش

اگرچه ادعا می کرد سهم نفتتان با من
به ما این سهم را یکبار داد و بعد زد زیرش

فریب حرفهای مُفتِ زاهد را نباید خورد
که ایشان وعده ی بسیار داد و بعد زد زیرش

#مصطفی_علوی
@moalavi

فقر و بیکاری و فحشا و فساد و غمِ نان
کشوری در شُرُفِ تجزیه،ایرانستان

بس که در بحثِ مدیریت بحران خوبیم
می رسد از در و دیوار پیاپی،بحران

کاسه ی داغتر از آش شنیدی؟ماییم
نگرانیم برای همه جا،جز ایران

آه،یک کودک حوثی کف دستش خارید
وای،توهین شده در مصر به یک بادمجان

لقمه را از دهنِ مردم خود می گیریم
تا بریزیم به حلقوم یکی در«یونان»

ریزگرد آمده؟اهواز غبار آلود است؟
بانه لرزید؟فدای سرِ افغانستان

داستان باز رقم خورد،نه در شطِّ فرات
آب شرمنده شد این مرتبه از آبادان

کلّ بدبختی ما زیر سرِ آمریکاست
اِی به گور پدرِ بی پدرِ «آمریکا»


#مصطفی_علوی
@moalavi

فقر،تبعیض،رنج،تن دادن
فحشِ ناموس توی ون دادن
با کمربند حقِ زن دادن

سکه های طلاقِ آزادی

کودکِ کار،مرگ،استبداد
زنِ زیبا،کمیته ی امداد
حرفهایی که بوی خون میداد

آتش افتاد، توی آبادی

عشقهای دروغ و پوشالی
فقر و فحشا و خانه ی خالی
تیتر اخبار غزه،سومالی

روی لپ تاپ فیلم فرهادی

خودفروشیِ از سرِ اجبار
کارگرهایِ خسته ی بیکار
مشت محکم به سمتِ استکبار

انتخابات اوجِ شیادی

بازجو،اتهام،زندانبان
خشکسالی،دروغ،حسرت نان
کشت ما را غم تو ای ایران

سرزمینِ عزیزِ اجدادی

آرش اکنون کمان خود بردار
کاوه اکنون نشان خود بردار
مادر اکنون جوانِ خود بردار

بشتابیم سمت آزادی

#جواد_شیردل


@javadshirdel58👈

می کِشد پایین ریال و می رود بالا،دلار
کرده صدها بار تکرار این حکایت را،دلار

در میان این همه کشور،نمی دانم چرا؟
دائما با پول ما دارد سر دعوا،دلار

مشکل از دولت که قطعا نیست،حتما مردم اند
اینکه بر پا کرده در این مملکت بلوا،دلار

ما فقط هشتاد میلیونیم،اما در جهان
دوستش دارند بیش از هفت میلیون کا،دلار

یا خدا گفتیم،دکتر نسخه را امضا نکرد
پیش دکتر باید از این پس بگویی،یا دلار

غیر از اینکه بر سرِ اصحاب قدرت حاکم است
بسته قفلی بر لبِ اصحاب استفتا،دلار

دکّه وا کردند،شش رکعت قضا هجده تومن
می توان پرداخت آن را با یورو،حتی دلار

وضع در دنیا اگر این است،قطعا روز حشر
رد شدن از پل میسّر نیست،الا با دلار

ارزش افغانی از تومان ما شد بیشتر
این چه رفتاری ست داری می کنی با ما،دلار؟

#مصطفی_علوی
@moalavi

هر بلایی می رسد از آسمان،تقصیر ماست
خشکیِ دریاچه ای چون بختگان،تقصیر ماست

تن فروشی،فقر،بیکاری،تورم،اعتیاد
اختلاسِ حاج محمودِ فلان،تقصیر ماست

ما نباید چشم از کابینه بر می داشتیم
هر خلافی می شود در پارلمان،تقصیر ماست

راست ها،چپ ها فقط در فکر خدمت کردنند
جنگ قدرت بین بعضی از سران،تقصیر ماست

یکنفر ده شغل دارد،ده نفر دنبال کار
می دوند،اما همین هم بی گمان،تقصیر ماست

در خیابان ها شعار مرگ بر...سر می دهیم
اینکه افتادیم از چشم جهان،تقصیر ماست

دست ما در انتقال آب شیرین نقش داشت
آب اگر در می رود از خاک مان،تقصیر ماست

اینکه قاضی پول می گیرد که حق ناحق کند
اینکه همدستند دزد و پاسبان،تقصیر ماست

حمله ی گازانبری با نیّتِ ایجاد رُعب
از دو سو،آنهم بطور همزمان،تقصیر ماست

دولت بیچاره تقصیری ندارد طفلکی
مشکلات مملکت،خُرد و کلان،تقصیر ماست


#مصطفی_علوی
@moalavi

مملکت را کشتیِ بی بادبان کردی،......
نفتمان را صرفِ جنگِ این و آن کردی،......

وعده دادی وضع بهتر می شود،اما چه شد؟
عصر خوابیدیم،شب نان را گران کردی،......

صحبت از آزادی اندیشه می کردی،ولی
کامِ زندان را پر از نسل جوان کردی،......

در سخنرانی بجای صحبت از ما،بارها
مردم سوریه را خاطر نشان کردی،......

موی زنها ابتدا با دین منافاتی نداشت
ناگهان اندیشه را چون طالبان کردی،......

ساکنان لامکان بودیم قبل از انقلاب
خانه های مؤمنین را هم مکان کردی،......

از خزر تا کیش صف بستند مأمورانتان
کلِّ استانهای ما را پادگان کردی،......

طعمِ خدمت خوب و شیرین است،اما یک سوال؟
جان من،یکبار آن را امتحان کردی،......؟

هر چه میخواهد دل تنگت بگنجان در ردیف
من که میخواهم بگنجانم بجای آن،حسن

#مصطفی_علوی
@moalavi

هر کس می آید درد مردم را نمی فهمد
بی درد،معنای تألّم را نمی فهمد

سیلو به سیلو پشت دستش غلّه خوابیده
آقای خان،کمبود گندم را نمی فهمد

تا ناخدا در ساحلی آرام خوابیده ست
مانند ما،ترس از تلاطم را نمی فهمد

حاجی مدیر باغ وحش یک کلان شهر است
فرقِ میانِ کرم و کژدم را نمی فهمد

یک عمر آقا زاده پیش از دیگران بوده ست
این ناخلف حقِّ تقدم را نمی فهمد

ظالم به ضربِ زیر میزی رأی می گیرد
قاضی که پولی شد،تظلّم را نمی فهمد

اندوه لبنان کشت ما را،در عوض لبنان
اندوه خرمشهر و گَهکُم را نمی فهمد

گفتم غدیر خم،خُمش را حذف کرد ارشاد
سانسورچی،منظور از خم را نمی فهمد!!

شاعر خیالت تخت باشد،هر که جا خوش کرد
در رأس قدرت،درد مردم را نمی فهمد

#مصطفی_علوی
@moalavi

در جمع خبرنگارها رفتم دوش
دیدم همه هستند به اجبار خموش

پیوسته پیام زیر میخورد به گوش
سرپوش،ادیت،حذف،سانسور،رتوش

#مصطفی_علوی
@moalavi

خیانت به این خاک روتین شده
خزر نذر لبخند پوتین شده

گذشتند از خیرِ دریای شور
مگر عقل این قوم شیرین شده؟

نه تنها خزر،شرق و غرب و جنوب
همه وقف کاخِ کرملین شده

سر و دست و پا و دُمش را زدند
وطن گربه سانی نمادین شده

خدا حالش از ما به هم می خورد
ریا بخشی از پیکر دین شده

زمین را گرفتند در دستشان
حکومت نصیب شیاطین شده

زمین خوارها عدل می گسترند
در این خاک زرخیزِ نفرین شده

به بی عرضه ها کرده ایم اعتماد
که امروز اوضاع مان این شده

#مصطفی_علوی
@moalavi

از چپو کردنِ این خانه خجالت نکشید
از منِ ساکن ویرانه خجالت نکشید

مملکت را بفروشید به روسیه و چین
اصلا از مردمِ بی خانه خجالت نکشید

مرد و زن را به فروشِ بدن انداخته اید
از فروشِ تنِ ریحانه خجالت نکشید

خرج نوسازیِ لبنان و یمن را بدهید
از مریوان و بم و بانه خجالت نکشید

خاکمان را اگر از بابِ وِتو کردن ها
باج دادید به بیگانه،خجالت نکشید

صد برابر شده اجناس،کما فی السابق
موقع دادن یارانه خجالت نکشید

نامِ ما را بگذارید نفوذی،خس و خاک
مثل آن مردک دیوانه خجالت نکشید

ضربه ای مانده که بر پیکر مردم نزدید؟
خب اگر هست،صمیمانه خجالت نکشید


#مصطفی_علوی
@moalavi

صاحبانِ زر و زوریم و قضا بنده ی ماست
هر کسی عامل ظلم است،نماینده ی ماست

این که سنگین و سیاه است و به ما چسبیده
آبرور از من و ما ریخته،پرونده ی ماست

اختلاسی که در آن غیر خودی مسئول است
عاملش مستحقِ پاسخ کوبنده ی ماست

کسری از ثانیه از راست به چپ می آییم
اینچنین چرخشی از محورِ چرخنده ی ماست

او که دائم به رگ شهر دوا می ریزد
دوره گردیست که در اصل فروشنده ی ماست

«روضه ی خلد برین»قسمتی از تایلند است
روضه ی خلد برین،مقصدِ آینده ی ماست

بس که مردم طلب خیر برایش دارند
شاه هم بابت این مسئله شرمنده ی ماست

صبح تا شب هم اگر فحش و فضیحت بدهید
آنچه پهن است عَلی برکتُهُ،دنده ی ماست...

شیخ هم قافیه را باخته چون من،اما
آنچه این بین مهم است فقط خنده ی ماست



#مصطفی_علوی
@moalavi

غیر از آنهایی که پی در پی همایش محورند
شاعران اقشار زیر خط فقر کشورند

قشر اول با هواپیما به مقصد می رسند
قشر دوم در سفرها همسفر با خاورند

گاه بعضی از عزیزان در فراخوانهای شعر
هم اثر دارند،هم در آن همایش داورند

شعرهای منتخب آن دسته اشعاریست که
بین آثار رسیده،بندتنبانی ترند

صاحبان این اثرهایی که قبلا ذکر شد
غیر پول رفت و آمد سکه با خود می برند

یکنفر مانند من دستش به جایی بند نیست
عده ای هم دائما مهمان بیت رهبرند

با وجود اینهمه تبعیض،بی شک واضح است
که بنی آدم نه از یک تن،که از ده پیکرند

با تشکر از عزیزانی که با اعمالشان
دائما در ذهن من مضمون نو می پرورند


#مصطفی_علوی
@moalavi

تحمل کردن مُشتی کثافت،کارِ شاقی بود شب تا صبح
تنی ناچار با قومی حرامی در تلاقی بود شب تا صبح

پدر در خواب،مادر چشم بر در،زائران در کوچه سرگردان
برادر آنطرف تر در مسافرخانه ساقی بود شب تا صبح

صدای ضجّه های خواهرش از راهروها می رسید اما
برادر غرق در تحریر های گل نراقی بود شب تا صبح

خیابانهای شب،از لوث دلالانِ تن بوی تعفن داشت
حرم،اما کماکان مملو از عطر اقاقی بود شب تا صبح

سیاست بازها ما را به حال خود رها کردند،در این حال
خدا با چشم هایی خیس،با ما هم اتاقی بود شب تا صبح

برادرهای ما را با دو دست بسته از اروند آوردند
ولی مشهد کماکان دست اتباعِ عراقی بود شب تا صبح


#مصطفی_علوی
@moalavi

«زاهد ظاهر پرست از حال ما آگاه نیست»
هرچقدر از او بدی گفتند،پُر بیراه نیست

گُل به گُل در شهر،فحشا خانه دایر کرده اند
مانده ام حالا چرا؟حالا که دیگر شاه نیست!

هر کسی از باورش برگشت،مهدور الدم است
هرچه می بینیم غیر از نقضِ لااکراه... نیست

بس که با اصحاب قدرت همنشینی کرده اند
اهل فتوا با خبر از درد خلق الله نیست

یارمان در ماه رؤیت شد،ولی معلوم شد
غیر چندین تپه چیزی روی سطح ماه نیست

سهمِ ملت،بین آقازاده ها تقسیم شد
مملکت داری که کارِ آدمِ خودخواه نیست

در چنین وضعی که مردم از شرایط دلخورند
هیچ شخصی کار و بارَش سکه چون مداح نیست

هر که زیرِ خطِّ فقر آمد به دنیا،تا ابد
سهمش از این زندگی چیزی بغیر از آه نیست

#مصطفی_علوی
@moalavi

رأی دادید،به هر حال همین است که هست
وضع تا آخر امسال همین است که هست

اینهمه غُرغُر بیهوده چه معنی دارد؟
وضعیت در همه احوال همین است که هست

چشمِ امید ندوزید به تدبیرِ کسی
پس بدانید که منوال همین است که هست

خواه از وضع کنونی همه غمگین،دپرس
یا به کلی همه خوشحال،همین است که هست

فرض بر اینکه علی رغم کم و کاستی ام
کرده ام مسندی اشغال،همین است که هست

از قضا هم اگر از روی تعمّد،هر روز
حقّ مردم شده پامال،همین است که هست

در اموری که به کابینه ی ما مربوط است
گیرم اصلا شده اهمال،همین است که هست

اینکه ما دل بکنیم از دکل و نفت و دلار
کور خواندید،به هر حال همین است که هست

#مصطفی_علوی
@moalavi

🔻امروزه شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه در کار پوشکند 😁😁

🔻مصطفی علوی
@nimroozmag

زیرِ بارِ ظلم،تا این حد صبوری خوب نیست
حاکمِ عادل،به این اندازه صوری خوب نیست

بر خطای دیگران یکبار باید چشم بست
چشم بستن بر خطا تا حدِّ کوری خوب نیست

من مخالف نیستم با نهی از منکر،ولی
نهی از منکر بدستِ یک لَگوری خوب نیست

خواستی قرآن بیاموزی،فقط از راه دور
چون همانطوری که می دانی،حضوری خوب نیست

بارها دیدیم،تا تیغید،با ما کات کرد
عشق،مخصوصا فلسطینی و سوری خوب نیست

از نگاه منتقدها یک کتاب برتر است
منتها در بین مردم بیشعوری خوب نیست

نقد را ول کرده ایم و نسیه را چسبیده ایم
ترکِ لذتها به عشق وصلِ حوری خوب نیست

گریه کردن،باعث تلطیف احساسات ماست
در محرّم گریه کردنهای زوری خوب نیست

شاعر،از دستت نمکدان توی آش افتاده است؟
جان من محتاط تر،اینقدر شوری خوب نیست

#مصطفی_علوی
@moalavi

به تِسع و عشر رسیدیم،تف به گور یزید
زبان به فحش کشیدیم،بی حضور یزید

همیشه قصه همین بوده است و خواهد بود
دو روز شورِ حسینی و بعد شورِ یزید

اگرچه دعویِ عشق حسین را داریم
همیشه نان طلبیدیم از تنور یزید

شب است و فرصت خوبی برای شب پره هاست
که دسته دسته بکوچند سمت نور یزید

کجا به نفعِ ستمدیده می دهد فتوا
کسیکه یکسره لُمبانده پای سور یزید...

یزید حاضر و حیّ است،مرد می خواهد
که قد علم بکند باز،در حضور یزید

#مصطفی_علوی
@moalavi