Telegram Web Link
گرچه من سوخته ام دم به دم از تنهایی
دور از آغوش تو یخ بسته ام از تنهایی

خانه در خویش فرو رفته و من خاموشم
رونق تازه گرفته ست "غم" از تنهایی

نیمه شب لحظه ی یادآوری لب هایت
بوسه بر باد هوا می زنم از تنهایی

همه ی عمر به جز نام تو را مشق نکرد
نکشیده ست چه ها این قلم از تنهایی!

امشب اما دو قدم آمده ای سمت دلم
تا که من دور شوم صد قدم از تنهایی...!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
به تو خواهم رسید آیا؟
نمی دانم،
ولی شاید
صبوری در جدایی احتمالش را بیفزاید

به من گفتی که "دندان بر جگر بگذار" ، پس من هم
به آئین کهن گفتم که "هرچه دوست فرماید"

درخت خاطرات ما بلند است و خزان دیده
سپیداری که سر بر گریه‌های ابر می ساید

از آنجایی که دلهامان به هم اینقدر نزدیک است
یقین دارم زمان دوری ات دیری نمی پاید

تو را گفتم: "چه زیبایی!"
و تو با شرم خندیدی...
از این لبخند معصومانه بوی بوسه می آید!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
گفتند: آن خمیده که دیدیم "بید" بود
غافل که او شکسته ی سروی رشید بود

تسخر نزن به عورت عریان باغ من!
پاییز، بی نجابت و توفان شدید بود

دردا که گوی بازی آن روزهایتان
آن سر که دشمنم ز رفیقم برید، بود

دردا که آن یگانه شهیدی که داشتید
از بین کشته های سپاه یزید بود!

وآن آرمان پاک و بلندی که داشتم
در چشم روزگار شما ناپدید بود

حتی به عشق هم دگر آن اعتماد نیست
این حرف تلخ از آن لب شیرین بعید بود...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
امروز که داشتم با بغض اخبار مربوط به آتنا، این فرشته ی کوچک مظلوم را می خواندم، بی اختیار به یاد برنامه ی دو روز قبل شبکه خبر افتادم! خانمی به عنوان مسول و کارشناس نمی دانم چی چی آمده بود و نقل به مضمون چنین می گفت که: ناهنجاری های جنسی و اخلاقی مخصوص جوامع غربی است نه ما. کشور اسلامی ما نیازی به هشدار ها و مراقبت های پیشگیرانه در این زمینه ها ندارد. این غربی ها هستند که آنقدر از اخلاق خالی شده اند که باید کودکانشان را هم از احتمال خطر تعرض اطرافیان آگاه کنند. اگر غرب هم بیاید و مانند ما عمل کند از این مشکلات و بی اخلاقی ها نجات می یابد!!
بی شک بخشی از تقصیر جنایت هایی اینچنین بر گردن افرادی امثال همین خانم مسول و کارشناس نمی دانم چی چی است. کسانی که سرشان را در برف فرو می کنند و چشمان پر بصیرتشان را می بندند که این همه ناهنجاری اخلاقی و بدبختی فرهنگی را نبینند! که بگویند اینجا همه زاهد و راهبه اند و به برکت سیاست های حکومت، دامن جامعه از هرگونه بی عفتی بری است... بسیار بسیار می شناسم کسانی را که در کودکی در مدارس مذهبی مورد تعرض جنسی معلمان و مربیان مذهبی شان قرار گرفته اند و در آن سن و سال نمی دانستند باید چه کنند!
بهتر است از خواب بیدار شویم! اینجا آرمانشهر نیست! بدبختی های اینجا از جاهایی که به هزار و یک چیز متهمشان می کنیم هم بیشتر است!

#محمدرضا_طاهری

پ.ن:
#آتنا_اصلانی دخترک هفت ساله ای بود که.... به خدا نوشتنش برایم سخت است... بمیرم برای دل پدر و مادرش...
@mohammadrezataheri
هرچند در قلمرو بی مرز بیشه اش
عمری گوزن و کرگدن و گاومیش خورد،

تُف بر تو روزگار! که پیش نگاه ما
امروز عصر در قفس باغ وحش مُرد!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
تا به گوش جهانیان برسم
کاش می شد صدای من باشی
شاملوی غزل منم به یقین
تو اگر آیدای من باشی!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
چند سالی است که در کشور چندین و چند مرکز و نهاد فرهنگی بسیار پولدار ایجاد شده است تا مگر جهت گیری فضای فرهنگی به طور مصنوعی به سمت و سوی خواست و اراده ی نهادهای قدرت سوق یابد. به شاعر پول می دهند تا کتاب شعر در فلان موضوع بنویسد. به آهنگساز و خواننده پول می دهند تا آهنگی در راستای منویات بخواند. به فیلمساز پول می دهند تا فیلم دلخواه بسازد... صدا و سیما و دستگاه های تبلیغاتی هم که دربست در اختیار این هنرهای سفارشی و عموما کم مایه است...
بدون شک وقتی قدرتی بخواهد بر خلاف دغدغه های اصیل اهالی فرهنگ و هنر، با پول(و گاهی حتی با زور) جهت گیری فضای فرهنگی کشوری را تغییر دهد، خواه ناخواه خیانت های بسیاری به فرهنگ آن کشور خواهد کرد!
یکی از خیانت های این نهاد های بسیار پولدار ترجمه ی آثار ادبی متوسط و بعضا ضعیف فارسی است به زبان های مختلف دنیا. در شرایطی که بسیاری از آثار ارزشمند و قابل توجه ادبیات معاصر ما تا کنون مجال ترجمه شدن نیافته اند، شعرها و داستان هایی از شاعران و نویسندگان پولکی با محتواهایی دلخواه نهادهای قدرت، برای کشور های دیگر ترجمه می شود و در قالب کتاب های نفیس به جای جای جهان فرستاده می شود. تصور کنید که ادیبان و نویسندگان دیگر ملل وقتی با این آثار مواجه می شوند چه تصویری از ادبیات معاصر ایران پیدا می کنند! شاید آنها هیچ وقت به ذهنشان هم خطور نکند که نهادهایی در ایران هستند که آثار قوی را کنار می گذارند و آثار متوسط و ضعیف را برای ترجمه گلچین می کنند!
این بی شک یک خیانت از سوی آن نهادهای فرهنگی است. یک خیانت در کنار بی شمار خیانت فرهنگی دیگر در این سالها...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
*شعر زرد ، نقد زرد*

بارها گفته ایم و ناله کرده ایم که چرا ادبیات سطحی شده است و مخاطبان هوادار #ابتذال شده اند و شعر جدی خریدار ندارد! البته که نگرانی به جایی است. در روزگاری که یک نفر کم سواد با انواع غلط های ابتدایی وزنی و زبانی و دستوری در شعرش به خودش اجازه می دهد که #کارگاه_غزل برگزار کند، باید هم نگران #ادبیات_جدی بود. در روزگاری که مخاطب کم سن و سال فریب ژست ها و ادا و اطوار شاعرک بی مایه را می خورد و می رود پول می دهد تا در کارگاهش شرکت کند باید هم فاتحه ی دغدغه های عمیق را در آثار نسل جدید خواند... بله! این نگرانی ها به جاست. اما سبب کجاست؟ بی گمان علل مختلفی در وقوع چنین وضعیتی سهیم اند اما قطعا مهمترین علت فقدان #نقد جدی و تاثیرگذار است. بدبختانه #نقد_ادبی هم در روزگار ما مانند شعر سطحی شده است. این روزها در صفحات مجازی مسخره کردن جای نقد را گرفته است! به یاد بیاوریم نقد عمیقی را که استاد #اخوان_ثالث بر #هوای_تازه ی شاملو نوشته است. یا نقد های پر مغز و جامع استاد #دکتر_شفیعی_کدکنی بر آثار #سهراب_سپهری و #فریدون_مشیری و دیگران را... ما از کجا به کجا رسیده ایم دوستان؟! حالا امروز یک فرد ناشناس که از نوع نوشتارش و از طرز ورودش به موضوعات پیداست که از سواد #شعر_کلاسیک بسیار بسیار کم بهره است، یک تک بیت را می نویسد و کنارش چند استیکر خنده دار می چسباند و با زبان کوچه و بازار سعی می کند در آن بیت چیزی پیدا کند که بشود مسخره اش کرد یا برایش جوک ساخت! بعد هم می فرماید که من برای ادبیات جدی نگرانم!! یاللعجب! جوک ساختن که نشد نقد کردن عزیز دلم! برای آثار بزرگان هم می توان جوک ساخت و مسخره بازی درست کرد! گیرم اصلا آن بیت که مسخره اش کرده ای واقعا بیت بدی باشد، مخاطبی که تا امروز از آن بیت خوشش می آمده حالا چطور باید دعوی شما را بپذیرد؟! چون برایش جوک ساخته ای قانع می شود که تا حالا از شعر بدی خوشش می آمده؟!... نقد ادبی در هر حال آدابی دارد. اولا باید پایه ای داشته باشد و اگر اشکالی گرفته می شود بر دلایلی برآمده از مسلمات ادبی استوار گردد. ثانیا مجموع یک اثر ادبی را در بر بگیرد نه تنها یک سطر یا یک بیت را. و ثالثا باید منتقد شجاعانه پای حرفش بایستد و پاسخگوی دعوی خود باشد. نه اینکه پشت صفحه ای بی نام و نشان حرفی بزند و فرار کند... البته اگر هدف از این کار تنها تفریح و لودگی و وقت گذرانی است که دیگر بحثی نمی ماند. هر کسی پی همان کاری رفته است که شایسته ی اوست.
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
سر بریده ی ما خود نشان زندگی است
که در طریقت ما "مرگ" جان زندگی است!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
خوش باش و زندگی کن با مرده های مدفون
بیهوده سر نیاور از گور خویش بیرون

هرچند مرگ خود را باور نکردی، اما
بستند باورت را با بندهای قانون!

لبخندهایمان را خم کرده بار اندوه
داغ زمانه حک شد بر قلب های محزون

"شیرین" بگو نگرید بر انفعال فرهاد
"لیلا" بگو نرنجد از انجماد مجنون

مُردند غیرتی ها، امّيد جوششی نیست
نشتر نزن عبث بر رگ های خالی از خون!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
به شاخه های خودم گفتم این حقیقت را
که این تبر که به من خورد، از تبار من است!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
گیرم بزرگ بیشه و شیخ قبیله ای،
کفتارهای هرزه امانت نمی دهند...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
گفتند:آن خمیده که دیدیم "بید" بود
غافل که او شکسته ی سروی رشید بود

"دکتر ابراهیم یزدی" مردی که در سراسر عمر، رنج ها را به جان خرید و پای آنچه حق می پنداشت ایستاد.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
محمدرضا طاهری
گفتند:آن خمیده که دیدیم "بید" بود غافل که او شکسته ی سروی رشید بود "دکتر ابراهیم یزدی" مردی که در سراسر عمر، رنج ها را به جان خرید و پای آنچه حق می پنداشت ایستاد. #محمدرضا_طاهری @mohammadrezataheri
دکتر ابراهیم یزدی به دیدار حق شتافت. او مسلمانی اصیل و سیاستمداری صادق بود که در تمام عمر پای آنچه حق می پنداشت ایستاد و رنج های بسیار برد. ابراهیم یزدی پیش از انقلاب خاری بود در چشم استبداد و خودکامگی و پس از انقلاب رنج های بسیار از تند روی ها و قشری گری ها به جانش رسید. با این همه او هیچگاه چراغ سبز به امکانات فوق العاده ای که می توانست در خارج از کشور داشته باشد نشان نداد و همین جا ماند و تلاش کرد و تلاش کرد و تلاش کرد... او نیز مانند اغلب مردان بزرگ و شریف، در این جهان از هر طرف که رفت جز وحشتش نیفزود! الهی که در آن جهان روحش میهمان پاکان و پارسایان تاریخ گردد...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
شاخه ای بی طاقتم در ازدحام لانه ها
کوچه ای غمگین که عمری خفته بین خانه ها

عنکبوتی پیر روی استخوان سینه ام
تار می بافد که شاید باز هم پروانه ها...

نیمه شب دیوانه ام می خواستی، یادت نبود
روزگارت بر حذر می دارد از دیوانه ها

عاشقی در شهر ممکن نیست، باید کوچ کرد
عشق را باید برافرازیم بر ویرانه ها

دوست دارم بعدِ مرگم باد تشییع ام کند
تا نباشم بیش از این باری به روی شانه ها!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
به دیدارش نرو
گر چشم خود را دوست میداری
برای دیدن زیبایی او کور باید رفت...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
.
#علیرضا_رجایی
#یا_من_اسمه_دواء
@mohammadrezataheri
گفتی: خداحافظ
جوابت را ندادم
شب بود،
اشک ات سرنوشتم را رقم زد...

تا از تب ممتدّ تنهایی نمیرم
"شب" عابری شد،
ساعتی با من قدم زد...

تاریکی محض خیابان های تهران
تصویر چشمان تو را در ذهنم آورد
یک جویبار خونی از هر چشم جوشید
شاعر در آن جریان بی جوهر قلم زد

گفتم: خداحافظ
هوا تاریک تر شد
آن جویبار خسته چون رودی خروشید
شاعر
خودش را
در مسیر رود
انداخت

دل از خیابان کَند و بر دریای غم زد...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
گفت: عالم همه در بندگی شیطانند
گفتم: ای زاهد خود بین به زیان تو که نیست...
.
.
.
#سایه
2025/07/10 13:55:37
Back to Top
HTML Embed Code: