Telegram Web Link
دهنم غار مخوفی ست که خفاشانش
حرف هایی ست که وارونه در آن خوابیده!

نعره هایم همه ماسیده به دیوار دهان
مثل تیری که در آغوش کمان خوابیده...
.

#محمدرضا_طاهری
Magazine3noghteh.ir
@magazine3noghteh
محمدرضا طاهری
#مصدق_آقاجانلو #محمدرضا_طاهری زنجان زیر سایه درخت
همین دقایقی قبل، زنجان، دیداری عجیب و اتفاقی زیر سایه درخت با #مصدق_آقاجانلو شاعر با صفای زنجانی...
مصدق در زمان حیات #حسین_منزوی از شاگردان نزدیک او بود و از خوب های غزل نو در دهه هفتاد به حساب می آمد. او همچنان غزل می نویسد و از بسیاری از مدعیان شعر در زنجان بسی شاعر تر است. اما چون مثل ایشان راه و رسم بده بستان و زد و بند را بلد نیست شاید نام او را کمتر شنیده باشید...
خدای مهربان ادبیات ما را از شر باند بازی های کثیفی که گرفتار آن است نجات دهد...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
سعی کردند به جایت بنشانند بسی را
روی هر موج که آمد، یله کردند خسی را

تو ولی یک تنه بر قله ی تاریخ نشستی
کی عقابی به حساب آورد آنجا مگسی را؟

نعش بی جان عدالت، به خدا در همه تاریخ
جز تو با خویش ندیده ست مسیحا نفسی را

توده هایی که به جایی نرسیده ست صداشان
دل ندادند به جز تیغ تو فریاد رسی را

یاعلی! جز تو برازنده ی کس نیست "ولایت"
نتوانند به جایت بنشانند کسی را...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
بوی تعفن اش همه جا را گرفته است
هرچند بر خودش زده صد من گلاب را

یک شهر اگر به پاکی او معترف شوند
"دریا" صدا نمی کنم این منجلاب را...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
از من بخواه سرد کنم آفتاب را
یا سرکشم تمامی حجم سراب را

با من بگو حرام کنم صد شب سیاه
بر چشم های بی رمق خویش خواب را

اما نگو که از سر تزویر و حرص و ترس
در استکان شیخ بنوشم شراب را

از من مخواه آنکه به دریوزه وا کنم
در عرصه ی مگس، پر و بال عقاب را

یا تن دهم به معصیتی که فقیه شهر
بر قامتش کشیده لباس ثواب را

بوی تعفن اش همه جا را گرفته است
هر چند بر خودش زده صد من گلاب را

یک شهر اگر به پاکی او معترف شوند
"دریا" صدا نمی کنم این منجلاب را

امید بسته ام که سرم را دهد به باد
خرج شکم نمی کنم این شعر ناب را
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
دوستان شاعر من عصبانی اند که چرا یک جایی مجسمه ی یک شاعر زرد را ساخته اند و علم کرده اند! انصافا عصبانی شدن هم دارد. من هم که خبر را شنیدم دلم از این همه بی فرهنگی عریان و ابتذال بی امان به درد آمد. غیرتم جوشید و آمدم چیزی بنویسم و اعتراضی کنم، اما لختی به فکر فرو رفتم که در این روزگار کجای این کشور و حتی این جهان امور و پدیده ها ماهیت خود را حفظ کرده اند و در جای خویش اند که این یکی باشد؟
در مملکتی که فردوسی و مولوی و حافظ و سعدی و نظامی و بهار و ایرج و نیما و اخوان و شاملو و فروغ و سیمین و سایه و منزوی اش هر کدام به شکلی و از جهتی سانسور می شوند یا قدرشان دانسته نمی شود، باید هم برای بی مایه ها و زردها مجسمه بسازند! مگر در همین مرز پر گهر نبود که نام شاعر مردمی را با حضور #شفیعی_کدکنی و #هوشنگ_ابتهاج ، به علیرضا قزوه دادند؟ مگر در همین کشور نیست که کنسرت #شجریان را مجوز نمی دهند و برنامه #شهرام_ناظری و #کیهان_کلهر را تعطیل می کنند، اما تتلو را روی سرشان می گذارند و حامد همایون و خالتورهای دیگر را صبح تا شب ول کرده اند وسط سیمای مثلا ملی شان! مگر نه اینکه اندیشمندان اصیل و صاحب رایی چون #دکتر_سروش حق ندارند و نمی توانند حرفشان را در مرزهای ایران بزنند اما حکومت تا دلت بخواهد بلندگو جلوی دهان رائفی پور ها و عباسی ها می گذارد که تئوریسین تندروی و حماقت باشند؟! مگر نه اینکه در این سالها عالمان دین از ترس مداحان بد دهن و بی عنان، جرات نمی کنند حرفی از #خرافات و انحرافات گسترده ی وارد شده در دین بزنند؟! اصلا مملکت خودمان هیچ! نگاهی به جهان معاصرمان بیندازید! روزگار ما روزگاری ست که برنده #جایزه_صلح_نوبل می تواند زنده زنده آدم بسوزاند! اینها همه برای ما نشانه است. نشانه ی اینکه در زمانه ی ما اغلب امور از معنا و ماهیت حقیقی خودشان تهی شده اند. روزگاری اگر مجسمه ی کسی را می ساختند یا اگر به کسی جایزه ی صلح می دادند یک معنایی داشت. اما حالا روزگار دیگری ست دوستان!... بسیار باید باهوش باشیم تا فریب نخوریم...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
شب به هم گفتیم: با هم تا ابد یاریم ما
صبح روشن شد که روی دوش هم باریم ما

کم اگر بودیم، کمتر بود بی شک رنجمان
از چه می بالی چنین بر خود که "بسیاریم ما"؟!

خواب بودیم آن زمان که جمعمان را آب برد
خواب می دیدیم برجاییم و بیداریم ما

کوه غیرت را نخواهی یافت اینجا بین ما
تلی از اجساد اگر خواهی بیا، داریم ما

شادی و آرامش و امنیت و لبخند را
از جهان عمری ست با حسرت طلبکاریم ما

کعبه را گفتم: سیه پوشیدنت از بهر چیست؟
گفت: از جهل همین اُمّت عزاداریم ما
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
فیلمی در تلگرام دست به دست می شود که در آن مصاحبه کننده ای تصویر دو نفر را به عابران خیابان نشان می دهد تا ببیند مردم آنها را می شناسند یا نه... احمد شاملو را و امیر تتلو را... اغلب مصاحبه شوندگان، به خصوص جوان تر ها شاملو را نمی شناسند. اما تتلو را به خوبی به جا می آورند و ترانه هایش را از حفظ می خوانند!
من فکر می کنم این یک نشانه ی نیکوست! نشانه ی اینکه توجه عامه ی مردم در امر فرهنگ چه میزان می تواند اهمیت و اعتبار داشته باشد! شاملو موفق ترین شاعر جدی معاصر در جذب مخاطب بوده است و شکی نیست که نام او تا همیشه در فهرست بزرگان این قرن ماندگار خواهد بود. او در روزگاری نزدیک، نماد ادبیات پیشرو برای یک نسل بود. اما همین چهره ی ادبی محبوب و پر سر و صدا را نیازی نیست اکثریت توده های جامعه بشناسند. او مخاطبان خودش را دارد. کسانی که روح پر شکوه ادبیات را می فهمند و با هزار سال ادب فارسی اُلفت و اُنسی عمیق برقرار کرده اند. بی شک توده هایی که مخاطب هنر بازاری اند و بهره ای از ذوق و سواد ادبی نبرده اند اساسا چیزی از شعر شاملو سر در نمی آورد. فلذا شأن شاعر بسی بالاتر از آن است که به هوای جذب طرفداران سینه چاک، مانند ستاره های پاپ و سلبریتی های تلوزیونی رفتار کند! شاعر ناقل اندیشه ای آمیخته با عاطفه است و اندیشه هیچگاه در هیاهو و زرق و برق انتقال نمی یابد... اندیشه را باید اهل اندیشه بخوانند و در آن تعمق کنند و آن را به اهلش بسپارند... و اینگونه است که یکی ماندگار می شود، بی آنکه همگان او را بشناسند. و یکی فراموش می شود در حالی که نامش در کوچه و بازار ورد زبان هاست!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری

#احمد_شاملو #جاودانگی #ادبیات
@mohammadrezataheri
Forwarded from Hossein_jannati
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این است آنچه جان به لب ما رسانده است..
.
لطفا ببینید و نشر دهید.
@h_jannati
پس از یک عمر بی کس در قفس ماندن،
تماشا کن:

پر و بال مرا کندند و فرمودند: آزادی!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
تصویری از سالهای جوانی استاد شفیعی کدکنی در لباس طلبگی!
.
.
@mohammadrezataheri
محمدرضا طاهری
بخوانید:
سرنوشت غریب آدمها👇
محمدرضا طاهری
تصویری از سالهای جوانی استاد شفیعی کدکنی در لباس طلبگی! . . @mohammadrezataheri محمدرضا طاهری بخوانید: سرنوشت غریب آدمها👇
شاید عده ای ندانند که این روحانی جوان که در تصویر است، چه کسی است... این تصویر مربوط می شود به سالهای جوانی و طلبگی #دکتر_محمدرضا_شفیعی_کدکنی ! هربار که این عکس را می بینم به سرنوشت غریب و ترس آور آدم ها می اندیشم... به اینکه تقدیر ما می تواند چقدر وابسته به انتخاب های مهم ما در زندگی باشد و البته چقدر هم ممکن است تحت تاثیر اتفاقات به ظاهر کوچک و معمولی قرار گیرد... دکتر شفیعی کدکنی در همان سالهای جوانی، درس خارج فقه را تا سطوح عالی پشت سر گذاشت و اگر در همان مسیر باقی می ماند امروز شاید یکی از مراجع بزرگ شیعه بود! می گویند یکی از همدرسان و هم دوره های او، آیت الله خامنه ای بوده است و با هم حشر و نشری هم داشته اند. شاید اگر شفیعی همان مسیر را ادامه می داد امروز یکی از اعضای مجلس خبرگان، یا اصلا خدا را چه دیدی شاید رهبر جمهوری اسلامی بود!
اما شفیعی کدکنی انتخاب کرد که به دانشکده ی ادبیات برود و رفیق گرمابه و گلستان #اخوان_ثالث و دمخور #سایه و #محمد_قهرمان باشد و عمری را صرف تصحیح و شرح متون عرفانی ادب فارسی کند. بی شک ارتباط نسل آینده ی ایران با بسیاری از متون ارزشمند کهن فارسی مدیون یک عمر تلاش و مطالعه و تحقیق اوست. عمری که می توانست در راه های دیگری صرف شود و شکر خدا که نشد!! و البته این را علاوه کنید بر خدمات علمی منحصر به فرد او به شعر معاصر که انصافا یک تنه بار لشکری را به دوش کشیده است...
خلاصه که از خدا بخواهیم در بزنگاه های زندگی بهترین انتخاب ها را به دلمان بیندازد...
.
عکس از راست به چپ:
احمد کمال پور، محمدرضا شفیعی کدکنی، شادروان دکتر محمد قهرمان
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
من آن ساعت شراب خویش را بر خاک میدیدم
که گفتی سنگ مسئول حفاظت از سبو باشد

جهان بازیچه ی رفتار لُمپن ها و احمق هاست
گمانم اتفاقات عجیبی پیش رو باشد...!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
هراس و حسرت و اندوه و یک خروار نفرین را...
چه مشکل می کشی بر دوش خود این بار سنگین را !

تو شاعر نیستی اما در آشوب تو می بینم
تپش های فروغ و بیقراری های سیمین را

تو چون قدّیسه ای پاک آمدی یک شب رفو کردی
به مژگان سیاهت رخنه ی افتاده در دین را

چه بی ذوق است استادی که با صد خون دل آموخت
به انگشتان زیبای تو این نُت های غمگین را

اگر از حال و روز من بپرسی، سخت مأیوسم
که چشمانم نمی بینند چشم انداز پیشین را

توگویی رفته ام از خاطر آن روزهای خوب
توگویی برده ام از یاد، آن شب های شیرین را

تکانم داد این تقدیر، اما من نفهمیدم
شبیه مرده هایی که نمی فهمند تلقین را...

#محمدرضا_طاهری
از کتاب #لوطی_کشی
@mohammadrezataheri
ساقیا چیزی بریز از سرنوشتم تلخ تر
پرت کن ما را به جایی از بخارا بلخ تر...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
به مظلوم همیشه ی تاریخ:

ای که افتادی و افراشته کردی دین را
ای که بر هم زده ای عادت هر آیین را

قاتلت را تو در آن وضع دعا می کردی
گرچه حق بود به جانش بکشی نفرین را

چه گذشته ست میان تو و خواهر؟ که هنوز
باد می آورد آن ناله ی آهنگین را...

کربلا گرچه شهیدان تو را آب نداد
خوب نان داد ز اصحاب ریا چندین را

سر بریدند همه روز تو را در همه جا
روضه خوان های تو دیدند و نگفتند این را

پرچمت را زده بر سر در بیت اش، انگار
مگسی بسته به خود شاهپر شاهین را

کاشکی جملگی از "ملک ری" آزاد شویم
تو دعا کن که بگوییم همه آمین را...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
2025/07/09 12:10:19
Back to Top
HTML Embed Code: