🔴از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود...
🔹️کیست که نداند مضحک ترین پدیدهی این روزهای جهان همین شعارهای حقوق بشری امریکا و اسرائیل است؟!
🔹️ما ملت ایران روزگار غریبی را میگذرانیم. در مقابل سکوت اکثریت نخبگانمان در قبال کژیها و ظلمها و فریبها و بی مسئولیتیها و گاه نانجیبیهای برخی حاکمانمان، جنایتکاران درجه اول تاریخ علم حمایت از ما را برداشته اند... هیچ چیز برای یک ملت رنجدیده خطرناکتر از این نیست که نخبگانش سکوت کنند و اجنبیِ بدخواه برایش دل بسوزاند!
🔹️مراقب باشیم از چاه به درّه سقوط نکنیم...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
🔹️کیست که نداند مضحک ترین پدیدهی این روزهای جهان همین شعارهای حقوق بشری امریکا و اسرائیل است؟!
🔹️ما ملت ایران روزگار غریبی را میگذرانیم. در مقابل سکوت اکثریت نخبگانمان در قبال کژیها و ظلمها و فریبها و بی مسئولیتیها و گاه نانجیبیهای برخی حاکمانمان، جنایتکاران درجه اول تاریخ علم حمایت از ما را برداشته اند... هیچ چیز برای یک ملت رنجدیده خطرناکتر از این نیست که نخبگانش سکوت کنند و اجنبیِ بدخواه برایش دل بسوزاند!
🔹️مراقب باشیم از چاه به درّه سقوط نکنیم...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
خوش باش و زندگی کن با مُردههای مدفون
بیهوده سر نیاور از گور خویش بیرون
هرچند مرگ خود را باور نکردی، اما
بستند باورت را با بندهای قانون!
لبخندهایمان را خم کرده بار اندوه
خشکیده بیخ شادی در قلب های محزون
بر بستری پُر از خون، با درد و داغ جاری است
_چون اشک تشنه کامان_ ته ماندههای کارون
"شیرین" بگو نگرید بر انفعال فرهاد
"لیلا" بگو نرنجد از انجماد مجنون
مُردند غیرتیها، امّيد جوششی نیست
نشتر نزن عبث بر رگ های خالی از خون!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
بیهوده سر نیاور از گور خویش بیرون
هرچند مرگ خود را باور نکردی، اما
بستند باورت را با بندهای قانون!
لبخندهایمان را خم کرده بار اندوه
خشکیده بیخ شادی در قلب های محزون
بر بستری پُر از خون، با درد و داغ جاری است
_چون اشک تشنه کامان_ ته ماندههای کارون
"شیرین" بگو نگرید بر انفعال فرهاد
"لیلا" بگو نرنجد از انجماد مجنون
مُردند غیرتیها، امّيد جوششی نیست
نشتر نزن عبث بر رگ های خالی از خون!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
#رقص
در دیار نااُمیدان، غم که از حد بگذرد
مردمان خستهی افسرده شادی میکنند!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
در دیار نااُمیدان، غم که از حد بگذرد
مردمان خستهی افسرده شادی میکنند!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Forwarded from گروه موسيقى دگره
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
« کنسرت گروه موسیقی دگره ؛ جمعه ۲۹ تیر ماه در تالار رودکی »
آغاز فروش اینترنتی بلیت های کنسرت دگره ؛ روز چهارشنبه ۲۰ خرداد ساعت ۱۲ در سایت ایران کنسرت
www.iranconcert.com
@degarehmusic
آغاز فروش اینترنتی بلیت های کنسرت دگره ؛ روز چهارشنبه ۲۰ خرداد ساعت ۱۲ در سایت ایران کنسرت
www.iranconcert.com
@degarehmusic
Forwarded from 𝓶𝓸𝓼𝓽𝓪𝓯𝓪 𝓱𝓪𝓶𝓮𝓭𝓲
Forwarded from اتچ بات
🔹️خدا میداند که چقدر بغض کردم بعد از دیدن این فیلم یک دقیقهای. انگار تمام بیم ها و امیدهای نسل تازهی ایران در همین یک دقیقه است. تمام رویاهایشان، تمام سرسختیهایشان، تمام سرکوبها و محدودیتها، تمام بیخیالیها و خوشباشیها، تمام پاکیها و شیطنتها...
.
🔹️خدای من! من بر خلاف گذشته گمان میکنم این نسل، حواسِ جمع تری از ما دههی شصتیها دارد. روزی این نسل، سرزمینهایی را فتح خواهد کرد و دست ما پیرمردهای آینده را خواهد گرفت و فتوحاتش را به ما نشان خواهد داد!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
@mohammadrezataheri
.
🔹️خدای من! من بر خلاف گذشته گمان میکنم این نسل، حواسِ جمع تری از ما دههی شصتیها دارد. روزی این نسل، سرزمینهایی را فتح خواهد کرد و دست ما پیرمردهای آینده را خواهد گرفت و فتوحاتش را به ما نشان خواهد داد!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
@mohammadrezataheri
Telegram
attach 📎
من از سلالهی کوهم
شکستههای شکوهم
به زیر پای تو ریخت
تو از قبیلهی ماهی
همیشه چشم به راهی
از آسمان به زمین...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
شکستههای شکوهم
به زیر پای تو ریخت
تو از قبیلهی ماهی
همیشه چشم به راهی
از آسمان به زمین...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
چشیده از غم ایام، _گرم و سرد_ منم!
شکست خوردهی خوشنودِ این نبرد، منم!
یکی بهار و یکی هم خزان، چه باید کرد؟
تو سبز باش عزیز دلم که زرد منم
به رقص پا شدی و روی خاک غلتیدم
به روی دامنِ این روزهات "گَرد" منم
اگرچه از همه بیتاب تر دل من بود
کسی که با تو خداحافظی نکرد، منم!
سوارِ خستهای از پشت سر صدایت زد
برو به راه خودت یار!... برنگرد! منم!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
شکست خوردهی خوشنودِ این نبرد، منم!
یکی بهار و یکی هم خزان، چه باید کرد؟
تو سبز باش عزیز دلم که زرد منم
به رقص پا شدی و روی خاک غلتیدم
به روی دامنِ این روزهات "گَرد" منم
اگرچه از همه بیتاب تر دل من بود
کسی که با تو خداحافظی نکرد، منم!
سوارِ خستهای از پشت سر صدایت زد
برو به راه خودت یار!... برنگرد! منم!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
شهر، با حنجرهی پارهی بی فریادش،
شهر، با مردمِ از داغ دل خود شادش،
خسته ام کرده! بگویید کجا بگریزم
که غبار از دل تنگم بتکاند بادش
دل من _این دل بی صاحب من_ آهویی ست
که سراسیمه دوان است پی صیادش
نذر کردم که شبی زائر خورشید شوم
بلکه تاریکی و وحشت برود از یادش
پر بگیرم به حریمی، که تسلی بخشد
دل غمگین مرا مسجد گوهرشادش
آن همه آینه در چشم پر از حیرت من
چون عروسی ست که دل می برد از دامادش
گرچه غم ریشه دوانده ست و تناور شده است
می کَنَد دست حمایتگر او بنیادش
کفتری بود دلم، کنج قفس می لرزید
کردم امروز در آن صحن و سرا آزادش
بعد از این، لرزه بر این دل نتواند انداخت
شهر، با گزمه و داروغه و با جلادش...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
شهر، با مردمِ از داغ دل خود شادش،
خسته ام کرده! بگویید کجا بگریزم
که غبار از دل تنگم بتکاند بادش
دل من _این دل بی صاحب من_ آهویی ست
که سراسیمه دوان است پی صیادش
نذر کردم که شبی زائر خورشید شوم
بلکه تاریکی و وحشت برود از یادش
پر بگیرم به حریمی، که تسلی بخشد
دل غمگین مرا مسجد گوهرشادش
آن همه آینه در چشم پر از حیرت من
چون عروسی ست که دل می برد از دامادش
گرچه غم ریشه دوانده ست و تناور شده است
می کَنَد دست حمایتگر او بنیادش
کفتری بود دلم، کنج قفس می لرزید
کردم امروز در آن صحن و سرا آزادش
بعد از این، لرزه بر این دل نتواند انداخت
شهر، با گزمه و داروغه و با جلادش...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
به این کبریتِ باران خوردهی بیدست و پا سوگند
که روزی در حریق خویش خواهی سوخت، ای خرمن!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
که روزی در حریق خویش خواهی سوخت، ای خرمن!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
رنجِ دانستن دمار از جان انسان میکشد
خوش به حال بیخیالان، جاهلان، خوشباوران
.
.
#محمدرضا_طاهری
.
.
.
#عبدالفتاح_سلطانی #علیرضا_رجایی
@mohammadrezataheri
خوش به حال بیخیالان، جاهلان، خوشباوران
.
.
#محمدرضا_طاهری
.
.
.
#عبدالفتاح_سلطانی #علیرضا_رجایی
@mohammadrezataheri
از این ویرانه سوی قلعهای مغرور باید رفت
در این اطراف سقفی نیست، آری! دور باید رفت
چشیدن از عسلهای اصیل کوه آسان نیست
سراغ کندوی آکنده از زنبور باید رفت
به دیدارش نرو، گر چشم خود را دوست میداری
برای دیدن زیبایی او کور باید رفت
سرافرازی صعود از قلههای پست دنیا نیست
به معراج بلند دار، چون منصور باید رفت
شبی که پلکهای عمرمان از مرگ سنگین است
به آرامی درون رختخوابِ گور باید رفت...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
در این اطراف سقفی نیست، آری! دور باید رفت
چشیدن از عسلهای اصیل کوه آسان نیست
سراغ کندوی آکنده از زنبور باید رفت
به دیدارش نرو، گر چشم خود را دوست میداری
برای دیدن زیبایی او کور باید رفت
سرافرازی صعود از قلههای پست دنیا نیست
به معراج بلند دار، چون منصور باید رفت
شبی که پلکهای عمرمان از مرگ سنگین است
به آرامی درون رختخوابِ گور باید رفت...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
Audio
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
دریغا زریاب
و دریغا فرهنگ ایرانی!
یادداشتی از #محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
*این فایل شنیداری مربوط به سالروزِ درگذشت ایشان بود!
بخش نخست
مهدی آقامیری
#صوت
ـــــــــــــــــــــــ
دریغا زریاب
و دریغا فرهنگ ایرانی!
یادداشتی از #محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
*این فایل شنیداری مربوط به سالروزِ درگذشت ایشان بود!
بخش نخست
مهدی آقامیری
#صوت
Audio
@shafiei_kadkani
ـــــــــــــــــــــــ
دریغا زریاب
و دریغا فرهنگ ایرانی!
یادداشتی از #محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
*این فایل شنیداری مربوط به سالروزِ درگذشت ایشان بود!
بخش دوم و پایانی
مهدی آقامیری
#صوت
ـــــــــــــــــــــــ
دریغا زریاب
و دریغا فرهنگ ایرانی!
یادداشتی از #محمد_رضا_شفیعی_کدکنی
*این فایل شنیداری مربوط به سالروزِ درگذشت ایشان بود!
بخش دوم و پایانی
مهدی آقامیری
#صوت
ای که افتادی و افراشته کردی دین را
ای که برهم زدهای عادت هر آئین را
قاتلت را تو در آن حال دعا می کردی
گرچه حق بود به جانش بکشی نفرین را
چه گذشته ست میان تو و خواهر که هنوز
باد می آورد آن نالهی آهنگین را...
کربلا گرچه شهیدان تو را آب نداد
خوب نان داد ز اصحاب ریا چندین را
سر بریدند همه روز تو را در همه جا
روضه خوانهای تو دیدند و نگفتند این را
پرچمت را زده بر سر درِ بیت اش، انگار
مگسی بسته به خود شاهپر شاهین را
کاشکی جملگی از "مُلک ری" آزاد شویم
تو دعا کن که بگوئیم همه آمین را...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
#محرم
@mohammadrezataheri
ای که برهم زدهای عادت هر آئین را
قاتلت را تو در آن حال دعا می کردی
گرچه حق بود به جانش بکشی نفرین را
چه گذشته ست میان تو و خواهر که هنوز
باد می آورد آن نالهی آهنگین را...
کربلا گرچه شهیدان تو را آب نداد
خوب نان داد ز اصحاب ریا چندین را
سر بریدند همه روز تو را در همه جا
روضه خوانهای تو دیدند و نگفتند این را
پرچمت را زده بر سر درِ بیت اش، انگار
مگسی بسته به خود شاهپر شاهین را
کاشکی جملگی از "مُلک ری" آزاد شویم
تو دعا کن که بگوئیم همه آمین را...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
#محرم
@mohammadrezataheri
🔹️#سعید_کنگرانی از دنیا رفت. او یکی از بسیار هنرمندانی بود که تنگ نظریهای بعد از انقلاب، تقدیرشان را به انزوا یا کوچ اجباری گره زد.
🔹️فیلم #در_امتداد_شب از آثار به یادماندنی سینمای پیش از انقلاب است که رگه هایی از اعتراض را نیز در خود دارد و کنگرانی در آن به زیبایی میدرخشد. روانش شاد و برخوردار از رحمت و غفران الهی باد...
✍این غزل را چندین سال قبل به احترام عشق بی فرجام پروانه و بابک در فیلم در امتداد شب گفته بودم:
چگونه میتوان بی عشق و آتش زیست؟ پروانه!
دلیل این همه آتش پرستی چیست؟ پروانه!
ببین مجنون به شوقت ترک لیلا کرده، اما من
دلم را هیچ از این دیوانه پروا نیست، پروانه!
به هر سو سر بچرخانم، تو را بینام میخوانم
بگو آن زن که میآید به سویم کیست؟! پروانه!
تنت داغ است، مثل شعلههای سرکش دوزخ
که میگوید جهنم جای خوبی نیست؟! پروانه!
قرارِ روز دیگر را همین حالا معیّن کن
جهان بعد از وداع ما نخواهد زیست پروانه
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
🔹️فیلم #در_امتداد_شب از آثار به یادماندنی سینمای پیش از انقلاب است که رگه هایی از اعتراض را نیز در خود دارد و کنگرانی در آن به زیبایی میدرخشد. روانش شاد و برخوردار از رحمت و غفران الهی باد...
✍این غزل را چندین سال قبل به احترام عشق بی فرجام پروانه و بابک در فیلم در امتداد شب گفته بودم:
چگونه میتوان بی عشق و آتش زیست؟ پروانه!
دلیل این همه آتش پرستی چیست؟ پروانه!
ببین مجنون به شوقت ترک لیلا کرده، اما من
دلم را هیچ از این دیوانه پروا نیست، پروانه!
به هر سو سر بچرخانم، تو را بینام میخوانم
بگو آن زن که میآید به سویم کیست؟! پروانه!
تنت داغ است، مثل شعلههای سرکش دوزخ
که میگوید جهنم جای خوبی نیست؟! پروانه!
قرارِ روز دیگر را همین حالا معیّن کن
جهان بعد از وداع ما نخواهد زیست پروانه
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
یقین بدان که طریق حسین را نشناخت
سری که فکر به ماهیّت یزید نکرد...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
سری که فکر به ماهیّت یزید نکرد...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
🔹️نوجوان که بودم خیال میکردم سعدی یعنی همان حکایتهای خشکِ تعلیمی گلستان و بوستان که در کتابهای درسی خوانده بودیم. این خیال غلط با من بود تا #شجریان را شناختم. اولین نواری که از استاد شنیدم "سرّ عشق" بود:
هزار جهد بکردم که سِرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم...
🔹️با شجریان فهمیدم که سعدی نه تنها عاشقانه هم گفته است، بلکه عاشقانه ترینها را گفته است. این شد که سخت افتادم دنبال شجریان و سعدی! کمی بعد "نوا" را شنیدم:
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم...
🔹️صدایش دیوانه ام میکرد! مثل توفان و سیل، هست و نیستم را با خودش میبرد. عاشق شدم، اشک ریختم، غزل گفتم... تا مدتها برنامهی هر شبم این بود؛ بعد از نماز مغرب و عشاء، با نهایت حضور قلب شجریان گوش میکردم و بعد غزل میگفتم. حالتی مثل عبادت بود. چه حالی... چه عشقی... شک ندارم که تاثیر همان شکوه روحانی است که تا امروز در بارگاه غزل زانو زدهام...
🔹️بعدها که بزرگتر شدم دغدغههای اجتماعیام بیشتر شد. قضایای هشتاد و هشت پیش آمد و آن مواضع صریح و روشن شجریان. حالا دیگر استاد، تنها پیام آور عشق و عرفان نبود. بلکه نمادی بود از هنرمند آزاده و سربلند که گوهر به پای خوکان نمیریزد و سرش به دنیی و عقبی فرو نمیآید...
این است که شجریان برای بسیاری از ما تنها یک خواننده نیست. بلکه هنرش عصاره ای است از فرهنگ ایرانی در عصر حاضر.
.
🔹️این روزها استاد ناخوش است و بی صدا و ما هیچ وقت به این اندازه از او بیخبر نبودهایم. این اواخر چقدر هنر نشناسان و خنّاسان و سفله پروران به او بد کردند! اما هر قدر هم که غم به دلمان بار شده باشد، باز هم تولد او مبارک است!
برادرم حسین جنتی چه خوش گفت:
عبث نفرین نخواهم کرد، تا دست دعا باقی است
پر از آواز بادا تا قیامت گوش بدخواهش!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
#محمدرضا_شجریان #آواز #عشق #شرف
هزار جهد بکردم که سِرّ عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم، نه عقل ماند و نه هوشم
مگر تو روی بپوشی و فتنه باز نشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم...
🔹️با شجریان فهمیدم که سعدی نه تنها عاشقانه هم گفته است، بلکه عاشقانه ترینها را گفته است. این شد که سخت افتادم دنبال شجریان و سعدی! کمی بعد "نوا" را شنیدم:
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم؟
به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو
چرا صبور نباشم که جور یار کشم...
🔹️صدایش دیوانه ام میکرد! مثل توفان و سیل، هست و نیستم را با خودش میبرد. عاشق شدم، اشک ریختم، غزل گفتم... تا مدتها برنامهی هر شبم این بود؛ بعد از نماز مغرب و عشاء، با نهایت حضور قلب شجریان گوش میکردم و بعد غزل میگفتم. حالتی مثل عبادت بود. چه حالی... چه عشقی... شک ندارم که تاثیر همان شکوه روحانی است که تا امروز در بارگاه غزل زانو زدهام...
🔹️بعدها که بزرگتر شدم دغدغههای اجتماعیام بیشتر شد. قضایای هشتاد و هشت پیش آمد و آن مواضع صریح و روشن شجریان. حالا دیگر استاد، تنها پیام آور عشق و عرفان نبود. بلکه نمادی بود از هنرمند آزاده و سربلند که گوهر به پای خوکان نمیریزد و سرش به دنیی و عقبی فرو نمیآید...
این است که شجریان برای بسیاری از ما تنها یک خواننده نیست. بلکه هنرش عصاره ای است از فرهنگ ایرانی در عصر حاضر.
.
🔹️این روزها استاد ناخوش است و بی صدا و ما هیچ وقت به این اندازه از او بیخبر نبودهایم. این اواخر چقدر هنر نشناسان و خنّاسان و سفله پروران به او بد کردند! اما هر قدر هم که غم به دلمان بار شده باشد، باز هم تولد او مبارک است!
برادرم حسین جنتی چه خوش گفت:
عبث نفرین نخواهم کرد، تا دست دعا باقی است
پر از آواز بادا تا قیامت گوش بدخواهش!
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
#محمدرضا_شجریان #آواز #عشق #شرف
شب به هم گفتیم: با هم تا ابد یاریم ما
صبح، روشن شد که روی دوشِ هم باریم ما
کم اگر بودیم، کمتر بود بی شک رنجمان
از چه می بالی چنین بر خود که "بسیاریم ما"؟!
خواب بودیم آن زمان که جمعمان را آب برد
خواب میدیدیم برجائیم و بیداریم ما
کوهِ غیرت را نخواهی یافت اینجا بین ما
تلی از اجساد اگر خواهی بیا، داریم ما
شادی و آرامش و امنیت و لبخند را
از جهان عمریست با حسرت طلبکاریم ما
کعبه را گفتم: سیه پوشیدنت از بهر چیست؟
گفت: از جهل همین اُمّت عزاداریم ما...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri
صبح، روشن شد که روی دوشِ هم باریم ما
کم اگر بودیم، کمتر بود بی شک رنجمان
از چه می بالی چنین بر خود که "بسیاریم ما"؟!
خواب بودیم آن زمان که جمعمان را آب برد
خواب میدیدیم برجائیم و بیداریم ما
کوهِ غیرت را نخواهی یافت اینجا بین ما
تلی از اجساد اگر خواهی بیا، داریم ما
شادی و آرامش و امنیت و لبخند را
از جهان عمریست با حسرت طلبکاریم ما
کعبه را گفتم: سیه پوشیدنت از بهر چیست؟
گفت: از جهل همین اُمّت عزاداریم ما...
.
.
.
#محمدرضا_طاهری
@mohammadrezataheri