📝📝📝 آقای وزیر اقدامی ماندگار کنید
✍ ناصر دانشفر
✅وزیر محترم کشور، روز گذشته آقای قمیشی و بنده متن ذیل را تنظیم و در دبیرخانهٔ وزارت متبوع تحت مدیریت حضرتعالی ثبت نمودیم. همانطور که از محتوای این مرقومه برمیآید، غرض ما از این کنش، انجام وظیفهٔ اخلاقی و انسانی در قبال همراهان خود در فراخوان ۲۵ بهمن ماه میباشد. ما معتقدیم که عزیزان دربند و متهم این رخداد، بر خلاف قانوناساسی جمهوریاسلامی مورد ستم واقع گردیدهاند و لذا تمام هم و غم خود را مصروف بازگشتن این عزیزان به زندگی عادی خود خواهیم کرد.
✅اما جناب وزیر، در این نوشتار بنا دارم از شما تقاضایی داشته باشم که در صورت موافقت و اقدام برای نهایی کردن کار، به گمانم در تاریخ از خود نام نیکی به یادگار خواهید گذاشت.
جناب آقای مؤمنی، خدمت قاضی پروندهام عرض کردم که هدف نهایی فراخوان بیستوپنجم بهمن ماه، نهادینه کردن حق مطالبهگری در حاکمیت است. گفتم که اگر حکومت به این موضوع تن ندهد، بدون تردید جامعه به سمت انفجار خواهد رفت. تمام همت خود را به کار گرفتم تا روشن کنم که این خواسته نه فقط امنیت ملی را تهدید نمیکند که دقیقاً در راستای تأمین آن میباشد.
این مسئله را در وزارت کشور، استانداری و در ملاقات با جناب قائمپناه هم مطرح نموده بودیم و به همین دلیل خواستار دوربینهای صدا و سیما برای ثبت آن گردیدیم. خدمت قاضی عرض کردم که بیائید لحظهای تصور کنید که روز ۲۵ بهمن ۱۴۰۳، نیروی انتظامی امنیت ما بچههای ایثارگر را تأمین نموده و ما ساعتی در مقابل سر در دانشگاه گرد آمده و بعد بدون هیچ شعار و درگیری و با طرح خواستههایمان، آرام محل را ترک کرده بودیم، آیا این باعث تقویت امنیت کشور نمیشد؟ شوربختانه نپذیرفت و من هنوز ماندهام که چطور این شق ماجرا مخل امنیت است، اما دستبند زدن و دستگیری کلی بچه بسیجی، رزمنده، جانباز، آزاده و خانوادهٔ شهید به تقویت نظام منجر گردید.
آقای وزیر، نزدیک به نیم قرن است که اصل ۲۷ پا در هواست. اکنون که در حیطهٔ احزاب هم قوانین عادی متناقض با قانوناساسی مصوب گردیده، بدلیل عدم وجود شیوهنامههای اجرایی عملاً هیچگاه به منصهٔ ظهور نرسیده است.
درخواست حقیر از حضرتعالی این است که کارشناسان آن وزارتخانه را مأمور تهیهٔ قانونی منطبق بر قانوناساسی نمایید و آن را در قالب یک لایحه تقدیم مجلس کرده، به سرعت مراحل اجرایی شدن آن را انجام دهید. باور بنده این است که این موضوع از نان شب برای مردم این دیار واجبتر است.
✅بیائید با فراهم کردن احقاق حق مطالبهگری، کشور را از افتادن به ورطهٔ انقلاب و سقوط به ناکجاآباد نجات دهید. یقین داشته باشید که بدین ترتیب خیر دنیا و آخرت را نصیب خود کرده، مردم ایران را از خود خرسند خواهید ساخت.
@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
✍ ناصر دانشفر
✅وزیر محترم کشور، روز گذشته آقای قمیشی و بنده متن ذیل را تنظیم و در دبیرخانهٔ وزارت متبوع تحت مدیریت حضرتعالی ثبت نمودیم. همانطور که از محتوای این مرقومه برمیآید، غرض ما از این کنش، انجام وظیفهٔ اخلاقی و انسانی در قبال همراهان خود در فراخوان ۲۵ بهمن ماه میباشد. ما معتقدیم که عزیزان دربند و متهم این رخداد، بر خلاف قانوناساسی جمهوریاسلامی مورد ستم واقع گردیدهاند و لذا تمام هم و غم خود را مصروف بازگشتن این عزیزان به زندگی عادی خود خواهیم کرد.
✅اما جناب وزیر، در این نوشتار بنا دارم از شما تقاضایی داشته باشم که در صورت موافقت و اقدام برای نهایی کردن کار، به گمانم در تاریخ از خود نام نیکی به یادگار خواهید گذاشت.
جناب آقای مؤمنی، خدمت قاضی پروندهام عرض کردم که هدف نهایی فراخوان بیستوپنجم بهمن ماه، نهادینه کردن حق مطالبهگری در حاکمیت است. گفتم که اگر حکومت به این موضوع تن ندهد، بدون تردید جامعه به سمت انفجار خواهد رفت. تمام همت خود را به کار گرفتم تا روشن کنم که این خواسته نه فقط امنیت ملی را تهدید نمیکند که دقیقاً در راستای تأمین آن میباشد.
این مسئله را در وزارت کشور، استانداری و در ملاقات با جناب قائمپناه هم مطرح نموده بودیم و به همین دلیل خواستار دوربینهای صدا و سیما برای ثبت آن گردیدیم. خدمت قاضی عرض کردم که بیائید لحظهای تصور کنید که روز ۲۵ بهمن ۱۴۰۳، نیروی انتظامی امنیت ما بچههای ایثارگر را تأمین نموده و ما ساعتی در مقابل سر در دانشگاه گرد آمده و بعد بدون هیچ شعار و درگیری و با طرح خواستههایمان، آرام محل را ترک کرده بودیم، آیا این باعث تقویت امنیت کشور نمیشد؟ شوربختانه نپذیرفت و من هنوز ماندهام که چطور این شق ماجرا مخل امنیت است، اما دستبند زدن و دستگیری کلی بچه بسیجی، رزمنده، جانباز، آزاده و خانوادهٔ شهید به تقویت نظام منجر گردید.
آقای وزیر، نزدیک به نیم قرن است که اصل ۲۷ پا در هواست. اکنون که در حیطهٔ احزاب هم قوانین عادی متناقض با قانوناساسی مصوب گردیده، بدلیل عدم وجود شیوهنامههای اجرایی عملاً هیچگاه به منصهٔ ظهور نرسیده است.
درخواست حقیر از حضرتعالی این است که کارشناسان آن وزارتخانه را مأمور تهیهٔ قانونی منطبق بر قانوناساسی نمایید و آن را در قالب یک لایحه تقدیم مجلس کرده، به سرعت مراحل اجرایی شدن آن را انجام دهید. باور بنده این است که این موضوع از نان شب برای مردم این دیار واجبتر است.
✅بیائید با فراهم کردن احقاق حق مطالبهگری، کشور را از افتادن به ورطهٔ انقلاب و سقوط به ناکجاآباد نجات دهید. یقین داشته باشید که بدین ترتیب خیر دنیا و آخرت را نصیب خود کرده، مردم ایران را از خود خرسند خواهید ساخت.
@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
👍71
📝📝📝سه پیششرط برای حل ناترازی انرژی: اعتماد، شفافیت، همهپرسی
✍🏻امتداد- حسین نورانی نژاد: مسأله ناترازیهای انرژی، مسالهای غامض و دشوار است که طی دههها انباشت شده و در دولت پزشکیان به نقطهای بحرانی و غیرقابل تداوم رسیده است. مسألهای که اگر راهحل پلکانی دولت اصلاحات توسط مجلس هفتم وتو نمیشد و اجازه تداوم مییافت، شاید امروز در این شرایط سخت قرار نمیداشتیم. حتی اگر در بخش تولید انرژی هم با مشکل مواجه بودیم، دستکم در بخش مصرف و اصلاح قیمتها با بحران روبهرو نبودیم و این تغییرات بهتدریج و بهصورت نامحسوس، خود را با دیگر اجزای بازار، قیمتها و سبد هزینه خانوار تطبیق میداد.
✅اما به هر تقدیر، آنچه دولت پزشکیان به ارث برده، قابل انتقال به دولت بعدی نیست و باید برای آن چارهای اندیشید. آنطور که شنیده میشود، برخی راهحلها هماکنون روی میز تصمیمگیری مسئولان ارشد دولت قرار دارد. راهکارهایی که سالهاست مورد بررسی و چکشکاری قرار گرفتهاند، اکنون باید بهنحوی اجرایی شوند، چراکه تداوم وضع موجود امکانپذیر نیست.
✅این راهحل، هر چه که باشد، دو وجه دارد: نخست وجه فنی و تکنیکی، یعنی مجموعه اقداماتی برای توزیع عادلانهتر و مؤثرتر یارانه انرژی و مدیریت مصرف؛ و دوم وجه سیاسی-اجتماعی که بسترساز امکان اجرای راهحلهای فنی است. اینکه جامعه تا چه اندازه اعتماد کند و همراهی نشان دهد، متغیری تعیینکننده است. نادیده گرفتن این مؤلفه، میتواند بهترین طرحهای تکنیکی را هم زمینگیر کند.
✅🔹برای پیشگیری از چنین سرنوشتی، و با فرض وجود یک طرح فنی مناسب برای حل یا کاهش مسأله ناترازیها، یک پیشنهاد سهمرحلهای به دولت محترم ارائه میشود:
1️⃣ اعتمادسازی: در این مرحله باید به جامعه اطمینان داده شود که نه فقط دولت، بلکه کلیت حاکمیت، در پی عمل به خواست عمومی و تأمین رضایت و رفاه مردم، از موضع خدمتگزاری و نه اربابورعیتی است. اگر تاکنون دولتها با آب و برق و گاز و بنزین ارزان، مشروعیت و رضایت عمومی را میخریدند و در عوض به برخی دیگر از حقوق جامعه بیتوجهی میکردند، اکنون باید منبع مشروعیت و رضایت را به سایر حوزهها و حقوق منتقل کنند.
🔹به بیان سادهتر، اگر تاکنون جوان ایرانی از بسیاری از امکانات و حقوق و تفریحاتی که استحقاق آن را داشته محروم بوده و در عوض چند لیتر بنزین ارزان دریافت میکرد تا بخشی از نارضایتیاش را با رانندگی در خیابانها و جادهها جبران کند، اکنون باید هزینه این تفریحش یا دست و دلبازی در مصرف آب و برق و گازش بیشتر شود، ولی در مقابل، کسب دیگر حقوقش آسانتر و ارزانتر شود. دولت و حاکمیت باید بتوانند برادری خود را در سطحی بالاتر و متفاوت از همیشه به جامعه ثابت کنند و سپس انتظار همراهی داشته باشند.
2️⃣شفافیت: هر طرحی که دولت به آن میرسد، باید به شکلی شفاف، صریح و پرتکرار، از زبان تخصصی تا زبان عامهفهم، با تمام مزایا و معایب، سختیها و فواید، و حتی پیامدهای عدم اجرای آن، به اطلاع جامعه رسانده شود. این اطلاعات باید در صداوسیما، تریبونهای عمومی، رسانهها و فضای مجازی، با حضور موافقان و مخالفان، بهطور کامل مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد؛ آنچنانکه همه بدانند چه طرحی، چرا، چگونه، از چه زمانی و توسط چه کسانی اجرا میشود و اگر اجرا نشود، چه آیندهای در انتظار آنها و کشور خواهد بود.
3️⃣همهپرسی: اگر هدف، مشارکت و همراهی مردم است، راهی جز به رأی گذاشتن طرح یا طرحهای پیشنهادی وجود ندارد. این اقدام دستکم سه فایده مهم دارد: نخست اینکه جامعه با موضوع، جدی و مسئولانه مواجه میشود و درمییابد که صرفاً موضع تماشاگری یا نشان دادن لایک و دیسلایک کافی نیست و باید در تصمیمگیری شریک باشد، هرچند در ایجاد این وضعیت سهمی نداشته و گلایهمند باشد. دوم، این فرآیند با رعایت دو اصل پیشگفته اعتمادسازی و شفافیت، سطح بالایی از مشارکت سیاسی را در پی خواهد داشت. مردم برای نخستینبار برای موضوعی ملموس، مشخص و مستقیما مرتبط با معیشت خود پای صندوق رأی میروند؛ اتفاقی که هم برای جامعه تمرینی مفید و تعالیبخش است و هم برای نظام سیاسی اعتبارآفرین. سوم اینکه ظرفیت مغفولمانده قانون اساسی در قالب رفراندوم، که بیجهت به تابو بدل شده، فعال میشود.
✅شاید نظرسنجی، نیاز مسئولان برای دانستن نظر مردم را تا حدی مرتفع کند، اما فواید سهگانه که برای همهپرسی برشمردم را نخواهد داشت. تنها نیاز به پذیرش این مرحله توسط مسئولین، باور بلوغ و عقلانیت در جامعهای است که سالهاست به انحای مختلف نشان داده که عملگرایانه محاسبه و عمل میکند و در اینباره از میانگین مسئولان بالاتر است که پایینتر نیست.
✅بیتوجهی به هر یک از این مراحل، احتمال موفقیت هر سیاست دیگری را بهشدت کاهش میدهد.
@Sobhema_ir
@MostafaTajzadeh
✍🏻امتداد- حسین نورانی نژاد: مسأله ناترازیهای انرژی، مسالهای غامض و دشوار است که طی دههها انباشت شده و در دولت پزشکیان به نقطهای بحرانی و غیرقابل تداوم رسیده است. مسألهای که اگر راهحل پلکانی دولت اصلاحات توسط مجلس هفتم وتو نمیشد و اجازه تداوم مییافت، شاید امروز در این شرایط سخت قرار نمیداشتیم. حتی اگر در بخش تولید انرژی هم با مشکل مواجه بودیم، دستکم در بخش مصرف و اصلاح قیمتها با بحران روبهرو نبودیم و این تغییرات بهتدریج و بهصورت نامحسوس، خود را با دیگر اجزای بازار، قیمتها و سبد هزینه خانوار تطبیق میداد.
✅اما به هر تقدیر، آنچه دولت پزشکیان به ارث برده، قابل انتقال به دولت بعدی نیست و باید برای آن چارهای اندیشید. آنطور که شنیده میشود، برخی راهحلها هماکنون روی میز تصمیمگیری مسئولان ارشد دولت قرار دارد. راهکارهایی که سالهاست مورد بررسی و چکشکاری قرار گرفتهاند، اکنون باید بهنحوی اجرایی شوند، چراکه تداوم وضع موجود امکانپذیر نیست.
✅این راهحل، هر چه که باشد، دو وجه دارد: نخست وجه فنی و تکنیکی، یعنی مجموعه اقداماتی برای توزیع عادلانهتر و مؤثرتر یارانه انرژی و مدیریت مصرف؛ و دوم وجه سیاسی-اجتماعی که بسترساز امکان اجرای راهحلهای فنی است. اینکه جامعه تا چه اندازه اعتماد کند و همراهی نشان دهد، متغیری تعیینکننده است. نادیده گرفتن این مؤلفه، میتواند بهترین طرحهای تکنیکی را هم زمینگیر کند.
✅🔹برای پیشگیری از چنین سرنوشتی، و با فرض وجود یک طرح فنی مناسب برای حل یا کاهش مسأله ناترازیها، یک پیشنهاد سهمرحلهای به دولت محترم ارائه میشود:
1️⃣ اعتمادسازی: در این مرحله باید به جامعه اطمینان داده شود که نه فقط دولت، بلکه کلیت حاکمیت، در پی عمل به خواست عمومی و تأمین رضایت و رفاه مردم، از موضع خدمتگزاری و نه اربابورعیتی است. اگر تاکنون دولتها با آب و برق و گاز و بنزین ارزان، مشروعیت و رضایت عمومی را میخریدند و در عوض به برخی دیگر از حقوق جامعه بیتوجهی میکردند، اکنون باید منبع مشروعیت و رضایت را به سایر حوزهها و حقوق منتقل کنند.
🔹به بیان سادهتر، اگر تاکنون جوان ایرانی از بسیاری از امکانات و حقوق و تفریحاتی که استحقاق آن را داشته محروم بوده و در عوض چند لیتر بنزین ارزان دریافت میکرد تا بخشی از نارضایتیاش را با رانندگی در خیابانها و جادهها جبران کند، اکنون باید هزینه این تفریحش یا دست و دلبازی در مصرف آب و برق و گازش بیشتر شود، ولی در مقابل، کسب دیگر حقوقش آسانتر و ارزانتر شود. دولت و حاکمیت باید بتوانند برادری خود را در سطحی بالاتر و متفاوت از همیشه به جامعه ثابت کنند و سپس انتظار همراهی داشته باشند.
2️⃣شفافیت: هر طرحی که دولت به آن میرسد، باید به شکلی شفاف، صریح و پرتکرار، از زبان تخصصی تا زبان عامهفهم، با تمام مزایا و معایب، سختیها و فواید، و حتی پیامدهای عدم اجرای آن، به اطلاع جامعه رسانده شود. این اطلاعات باید در صداوسیما، تریبونهای عمومی، رسانهها و فضای مجازی، با حضور موافقان و مخالفان، بهطور کامل مورد بحث و گفتوگو قرار گیرد؛ آنچنانکه همه بدانند چه طرحی، چرا، چگونه، از چه زمانی و توسط چه کسانی اجرا میشود و اگر اجرا نشود، چه آیندهای در انتظار آنها و کشور خواهد بود.
3️⃣همهپرسی: اگر هدف، مشارکت و همراهی مردم است، راهی جز به رأی گذاشتن طرح یا طرحهای پیشنهادی وجود ندارد. این اقدام دستکم سه فایده مهم دارد: نخست اینکه جامعه با موضوع، جدی و مسئولانه مواجه میشود و درمییابد که صرفاً موضع تماشاگری یا نشان دادن لایک و دیسلایک کافی نیست و باید در تصمیمگیری شریک باشد، هرچند در ایجاد این وضعیت سهمی نداشته و گلایهمند باشد. دوم، این فرآیند با رعایت دو اصل پیشگفته اعتمادسازی و شفافیت، سطح بالایی از مشارکت سیاسی را در پی خواهد داشت. مردم برای نخستینبار برای موضوعی ملموس، مشخص و مستقیما مرتبط با معیشت خود پای صندوق رأی میروند؛ اتفاقی که هم برای جامعه تمرینی مفید و تعالیبخش است و هم برای نظام سیاسی اعتبارآفرین. سوم اینکه ظرفیت مغفولمانده قانون اساسی در قالب رفراندوم، که بیجهت به تابو بدل شده، فعال میشود.
✅شاید نظرسنجی، نیاز مسئولان برای دانستن نظر مردم را تا حدی مرتفع کند، اما فواید سهگانه که برای همهپرسی برشمردم را نخواهد داشت. تنها نیاز به پذیرش این مرحله توسط مسئولین، باور بلوغ و عقلانیت در جامعهای است که سالهاست به انحای مختلف نشان داده که عملگرایانه محاسبه و عمل میکند و در اینباره از میانگین مسئولان بالاتر است که پایینتر نیست.
✅بیتوجهی به هر یک از این مراحل، احتمال موفقیت هر سیاست دیگری را بهشدت کاهش میدهد.
@Sobhema_ir
@MostafaTajzadeh
👍45👎2
📝📝📝معرفی سه کتاب برای خرید در نمایشگاه .
✍🏻مجتبی لشکربلوکی
✅اولین کتاب در سطح توسعه است. نامش هست: سرگذشت انسان. به چه سوالی جواب می دهد؟ چه شد که انسان رشد کرد و چرا برخی انسان ها عقب ماندن؟ نویسنده کتاب که استاد اقتصاد دانشگاه براون است، نظریهای جامع به نام «نظریۀ یکپارچۀ» ارائه کرده. تاریخ پرماجرای توسعه بشر را از ظهور هوموساپینسها تاکنون روایت میکند و می گوید که چه شد که رشد کردیم و چطور شد که برخی عقب ماندند. (نشر ترجمان سالن شبستان، راهرو ۲۵ غرفه ۲۵) (لینک خرید غیرحضوری)
✅دومین کتاب در سطح سازمانی است. کتابی از جیم کالینز استاد دانشگاه استنفورد. به چه سوالی جواب می دهد؟ چه می شود که برخی شرکت ها در شرایط دشوار، بحران، آشوب و عدم قطعیت نابود می شوند و برخی دوام می آورند و رشد می کنند؟ کتاب چند ترجمه دارد: انتخاب عالی (هورمزد)، تعالی مبتنی بر انتخاب (پیک آوین)، با انتخاب خود مهم شوید (البرز) و ... (چون چند ناشر بود لینک نگذاشتم)
✅سومین کتاب در سطح فردی است، جاده رستگاری، ۲۱ آموزه معنوی برای انسان معاصر. به چه سوالی می پردازد؟ اگر سطح دغدغه من فراتر از موفقیت (کامیابی یا دستیابی) و شادکامی (خرسندی درونی) باشد و تشنگی درونی دارم به سمت چیزی بالاتر و متعالی چه کار می توانم بکنم؟ متن کتاب خلاصه و مختصر است و به مولفه های هوش معنوی اشاره دارد. چیزی که این روزها آن را گم کرده ایم. انتشارات شمس الشموس (راهرو ۱۲ غرفه ۶) (لینک خرید غیرحضوری- در این لینک طرح روی جلد قدیمی است طرح جدید را در تصویر زیر می بینید) .
@MostafaTajzadeh
✍🏻مجتبی لشکربلوکی
✅اولین کتاب در سطح توسعه است. نامش هست: سرگذشت انسان. به چه سوالی جواب می دهد؟ چه شد که انسان رشد کرد و چرا برخی انسان ها عقب ماندن؟ نویسنده کتاب که استاد اقتصاد دانشگاه براون است، نظریهای جامع به نام «نظریۀ یکپارچۀ» ارائه کرده. تاریخ پرماجرای توسعه بشر را از ظهور هوموساپینسها تاکنون روایت میکند و می گوید که چه شد که رشد کردیم و چطور شد که برخی عقب ماندند. (نشر ترجمان سالن شبستان، راهرو ۲۵ غرفه ۲۵) (لینک خرید غیرحضوری)
✅دومین کتاب در سطح سازمانی است. کتابی از جیم کالینز استاد دانشگاه استنفورد. به چه سوالی جواب می دهد؟ چه می شود که برخی شرکت ها در شرایط دشوار، بحران، آشوب و عدم قطعیت نابود می شوند و برخی دوام می آورند و رشد می کنند؟ کتاب چند ترجمه دارد: انتخاب عالی (هورمزد)، تعالی مبتنی بر انتخاب (پیک آوین)، با انتخاب خود مهم شوید (البرز) و ... (چون چند ناشر بود لینک نگذاشتم)
✅سومین کتاب در سطح فردی است، جاده رستگاری، ۲۱ آموزه معنوی برای انسان معاصر. به چه سوالی می پردازد؟ اگر سطح دغدغه من فراتر از موفقیت (کامیابی یا دستیابی) و شادکامی (خرسندی درونی) باشد و تشنگی درونی دارم به سمت چیزی بالاتر و متعالی چه کار می توانم بکنم؟ متن کتاب خلاصه و مختصر است و به مولفه های هوش معنوی اشاره دارد. چیزی که این روزها آن را گم کرده ایم. انتشارات شمس الشموس (راهرو ۱۲ غرفه ۶) (لینک خرید غیرحضوری- در این لینک طرح روی جلد قدیمی است طرح جدید را در تصویر زیر می بینید) .
@MostafaTajzadeh
Linkedin
معرفی سه کتاب برای خرید در نمایشگاه | Dr. Mojtaba Lashkarbolouki
معرفی سه کتاب برای خرید در نمایشگاه
مجتبی لشکربلوکی
اولین کتاب در سطح توسعه است. نامش هست: سرگذشت انسان. به چه سوالی جواب می دهد؟ چه شد که انسان رشد کرد و چرا برخی انسان ها عقب ماندن؟ نویسنده کتاب که استاد اقتصاد دانشگاه براون است، نظریهای جامع به نام «نظریۀ…
مجتبی لشکربلوکی
اولین کتاب در سطح توسعه است. نامش هست: سرگذشت انسان. به چه سوالی جواب می دهد؟ چه شد که انسان رشد کرد و چرا برخی انسان ها عقب ماندن؟ نویسنده کتاب که استاد اقتصاد دانشگاه براون است، نظریهای جامع به نام «نظریۀ…
👍27
📝📝📝عبدالله رمضان زاده سخنگوی دولت اصلاحات:
نبوغ در آموزش و پرورش!
کودکانتان ساعت ۶ صبح در مدرسه باشند!
_ کی صبحانه بخورند؟
_ کی از خواب بیدار شوند؟
@mostaghelonline
@MostafaTajzadeh
نبوغ در آموزش و پرورش!
کودکانتان ساعت ۶ صبح در مدرسه باشند!
_ کی صبحانه بخورند؟
_ کی از خواب بیدار شوند؟
@mostaghelonline
@MostafaTajzadeh
👍120👎1
۱۵ روز پس از انفجار
📝📝📝 از بندر تا «باغو»
✍️ نیلوفر حامدی
✅۱۵ روز پس از انفجار بندر شهید رجایی بندرعباس، لحظهای نبوده که «باغو» از صدای مصیبتزدگان شهر خالی شود؛ قبرستانی که در بهار امسال شاهد عزاداری های زیای بوده و اگر زبان داشت، شاید گره از ناگفته های بسیاری باز می کرد. گزارش میدانی «شــرق»، شرح زندگی مردم شهری است که زندگی شــان به قبل و بعد از انفجار اســکله تقسیم شده است. عزیز از دســت داده اند، بیکار شــده اند، خســارت جانی و مالی دیده اند و صدای مهیب ظهر روز ششم اردیبهشت و خاکسترش، روی زندگی شــان سایه انداخته است.
✅گزارش از قبرستان شهر تا محله های مختلفی که کارگران بندر شهید رجایی در آن زندگی می کردنــد، از خانه بلوچ ها تا خوابــگاه کارگرانی که حالا کامل تخلیه شده اســت، از «خون سرخ» و «اسلام آباد» و «سیدکامل» تا میدان های شهری اسکان کارگران برای رسیدن به کاری و نانی در اســکله، به دنبال ترسیم زندگی مردم پس از فاجعهای است که شاید برای خیلی ها در یک روز رخ داده و تمام شده، اما در زندگی آنها جاری است.
✅از کارگرانی که دیگر هیچ وقت به خانه برنگشتند، از آنها که برگشتند اما عضوی از بدنشان را برای همیشه از دست دادهاند، از زنانی که یکشبه زندگی آوار شد روی سرشان، از خانهای که ۱۵ کارگرش یکروزه ناپدید شدند، از آنها که همه سرمایه زندگیشان دود شد و به هوا رفت و از آنها که هنوز هم برای روزی ۷۰۰ هزار تومان از دیوار اسکله وارد بندر رجایی میشوند...
📎منبع و متن کامل
@kaleme
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 از بندر تا «باغو»
✍️ نیلوفر حامدی
✅۱۵ روز پس از انفجار بندر شهید رجایی بندرعباس، لحظهای نبوده که «باغو» از صدای مصیبتزدگان شهر خالی شود؛ قبرستانی که در بهار امسال شاهد عزاداری های زیای بوده و اگر زبان داشت، شاید گره از ناگفته های بسیاری باز می کرد. گزارش میدانی «شــرق»، شرح زندگی مردم شهری است که زندگی شــان به قبل و بعد از انفجار اســکله تقسیم شده است. عزیز از دســت داده اند، بیکار شــده اند، خســارت جانی و مالی دیده اند و صدای مهیب ظهر روز ششم اردیبهشت و خاکسترش، روی زندگی شــان سایه انداخته است.
✅گزارش از قبرستان شهر تا محله های مختلفی که کارگران بندر شهید رجایی در آن زندگی می کردنــد، از خانه بلوچ ها تا خوابــگاه کارگرانی که حالا کامل تخلیه شده اســت، از «خون سرخ» و «اسلام آباد» و «سیدکامل» تا میدان های شهری اسکان کارگران برای رسیدن به کاری و نانی در اســکله، به دنبال ترسیم زندگی مردم پس از فاجعهای است که شاید برای خیلی ها در یک روز رخ داده و تمام شده، اما در زندگی آنها جاری است.
✅از کارگرانی که دیگر هیچ وقت به خانه برنگشتند، از آنها که برگشتند اما عضوی از بدنشان را برای همیشه از دست دادهاند، از زنانی که یکشبه زندگی آوار شد روی سرشان، از خانهای که ۱۵ کارگرش یکروزه ناپدید شدند، از آنها که همه سرمایه زندگیشان دود شد و به هوا رفت و از آنها که هنوز هم برای روزی ۷۰۰ هزار تومان از دیوار اسکله وارد بندر رجایی میشوند...
📎منبع و متن کامل
@kaleme
@MostafaTajzadeh
شرق
از بندر تا «باغو»
عزاداران حلقهحلقه ایستادهاند، چند نفری دور زنی که فقط از میان زمزمه نالههای آرامش یک جمله شنیده میشود: «این بچه هنوز جوان بود». گروهی دیگر مسیر حرکت خودروی اصلی را که مسئولیت حمل جنازه تا روستای ایوانِ ایلام دارد، باز میکنند و چندین زن و مرد مشغول آرامکردن…
👍63
📝📝📝 وجودمان مملو از نفرت است از ظلم و بیداد، از خود بزرگ بینی شما و از تحقیری که نثار خلق کردید و می کنید
✍شهاب الدین حائری شیرازی
✅کجاست قانون اقدام راهبردی که با آن دست دولت قبل را بستید تا نتواند مسائل را با آمریکا حل کند؟
چرا الان آن قانون را که هرگونه همکاری با آژانس را موکول به رفع تحریم می کند به رخ دولت نمی کشید؟
چرا مذاکره دیگر نماد بی غیرتی و بی شرافتی نیست؟
چرا برجام دیگر خسارت محض نیست؟
چرا گفتگو با قاتل شهید سلیمانی دیگر خیانت نیست؟
چرا چرا چرا
✅شما با تعصب، آمریکا ستیزی را جز دین و انقلاب دانستید تا پس از این همه خسارت، بیایید با همان که منع می کردید از سر بیچارگی مذاکره کنید.
✅شما مشتی انسان بی هویت را اجیر کردید تا حقوق بگیرند و نخبگان دلسوز، همانها که دعوت به حل اختلاف با آمریکا می کردند را بی آبرو کنید با تهمت با شایعه پراکنی با ظلم با بی شرافتی با پرونده سازی با محکومیت با زندان و....
✅مگر جرم تاج زاده و بسیاری دیگر امثال بنده همین نبود و نیست که سیاست نظام را، سیاست امریکا ستیزی را، زیر سوال می بریم؟
✅آیا همین کار را الان خود شما نمی کنید؟!
✅شما اگر به قیامت باور داشتید با آمران به معروف نسبت به حاکمیت، که به وظیفه انسانی، عقلی، و شرعی خود عمل کردند و می کنند چنین نمی کردید.
✅والله این رویه در برخورد با آمرین به معروف نسبت به حکومت، همان رویه بنی امیه و بنی عباس است که دین را بازیچه حفظ و تحکیم قدرت خویش قرار دادند.
✅لهیب آتش عذاب خدا در دو دنیا نصیبتان باد که زندگی یک ملت را طعمه آتش لجاجت و فرومایگی خود کردید.
@virayeshe_zehn
@MostafaTajzadeh
✍شهاب الدین حائری شیرازی
✅کجاست قانون اقدام راهبردی که با آن دست دولت قبل را بستید تا نتواند مسائل را با آمریکا حل کند؟
چرا الان آن قانون را که هرگونه همکاری با آژانس را موکول به رفع تحریم می کند به رخ دولت نمی کشید؟
چرا مذاکره دیگر نماد بی غیرتی و بی شرافتی نیست؟
چرا برجام دیگر خسارت محض نیست؟
چرا گفتگو با قاتل شهید سلیمانی دیگر خیانت نیست؟
چرا چرا چرا
✅شما با تعصب، آمریکا ستیزی را جز دین و انقلاب دانستید تا پس از این همه خسارت، بیایید با همان که منع می کردید از سر بیچارگی مذاکره کنید.
✅شما مشتی انسان بی هویت را اجیر کردید تا حقوق بگیرند و نخبگان دلسوز، همانها که دعوت به حل اختلاف با آمریکا می کردند را بی آبرو کنید با تهمت با شایعه پراکنی با ظلم با بی شرافتی با پرونده سازی با محکومیت با زندان و....
✅مگر جرم تاج زاده و بسیاری دیگر امثال بنده همین نبود و نیست که سیاست نظام را، سیاست امریکا ستیزی را، زیر سوال می بریم؟
✅آیا همین کار را الان خود شما نمی کنید؟!
✅شما اگر به قیامت باور داشتید با آمران به معروف نسبت به حاکمیت، که به وظیفه انسانی، عقلی، و شرعی خود عمل کردند و می کنند چنین نمی کردید.
✅والله این رویه در برخورد با آمرین به معروف نسبت به حکومت، همان رویه بنی امیه و بنی عباس است که دین را بازیچه حفظ و تحکیم قدرت خویش قرار دادند.
✅لهیب آتش عذاب خدا در دو دنیا نصیبتان باد که زندگی یک ملت را طعمه آتش لجاجت و فرومایگی خود کردید.
@virayeshe_zehn
@MostafaTajzadeh
👍110
📝📝📝جبر مذاکره
🎥میردامادی: جبر زمانه حاکمیت را با مذاکره با آمریکا موافق کرده است
✅چندین نوبت، بعد از مکفارلین، آمریکا درخواست برقراری رابطه با ایران را داشته که یکی از مهمترینها همزمان با مجلس ششم بوده است.
✅محسن میردامادی که در آن زمان رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بود درباره جزئیات این موضوع که گفته شده بود باید مسکوت بماند با برنامه خط ممتد کانال خبری_تحلیلی امتداد گفتوگو کرده است.
🗣در این گفتوگو مطرح شد:
✅برای تماشای این گفتوگو تفصیلی به کانال یوتوب امتداد به آدرس زیر مراجعه کنید:
https://youtu.be/o5YJi7owe5I
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
🎥میردامادی: جبر زمانه حاکمیت را با مذاکره با آمریکا موافق کرده است
حرفهای ناگفته محسن میردامادی از درخواستهای تاریخی آمریکا جهت گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران
✅چندین نوبت، بعد از مکفارلین، آمریکا درخواست برقراری رابطه با ایران را داشته که یکی از مهمترینها همزمان با مجلس ششم بوده است.
✅محسن میردامادی که در آن زمان رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بود درباره جزئیات این موضوع که گفته شده بود باید مسکوت بماند با برنامه خط ممتد کانال خبری_تحلیلی امتداد گفتوگو کرده است.
🗣در این گفتوگو مطرح شد:
اسرائیل بعد از توافق ایران و آمریکا
آینده کاسبان تحریم
علت موافقت عربستان و امارات با توافق
اقتصاد ایران فردای رفع تحریم
✅برای تماشای این گفتوگو تفصیلی به کانال یوتوب امتداد به آدرس زیر مراجعه کنید:
https://youtu.be/o5YJi7owe5I
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
YouTube
ناگفته های محسن میردامادی از درخواستهای تاریخی آمریکا جهت گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران
جبر مذاکره
مصاحبه اختصاصی امتداد
میردامادی: جبر زمانه حاکمیت را با مذاکره با آمریکا موافق کرده است
🔵حرفهای ناگفته محسن میردامادی از درخواستهای تاریخی آمریکا جهت گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران
🔵چندین نوبت، بعد از مکفارلین، آمریکا درخواست برقراری…
مصاحبه اختصاصی امتداد
میردامادی: جبر زمانه حاکمیت را با مذاکره با آمریکا موافق کرده است
🔵حرفهای ناگفته محسن میردامادی از درخواستهای تاریخی آمریکا جهت گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران
🔵چندین نوبت، بعد از مکفارلین، آمریکا درخواست برقراری…
👍52
✍🏻 عبدالله مومنی در شبکه ایکس:
✅قدیانی نماد ایستادگی و مقاومتی است که می تواند رمز امید و پیروزی آزادیخواهان در برابر خودکامگی باشد.
✅ابوالفضل قدیانی، با تجربه سالهای متمادی زندان افتخار گرانبهایی است که چونان ستارهای در آسمان تیرهی استبداد ایران میدرخشد، قدیانی نماد ایستادگی و مقاومتی است که رمز امید و پیروزی آزادیخواهان در برابر خودکامگی است.
✅او با بیش از هشتاد سال سن، با اراده ای مستحکم و عزمی پولادین، در برابر نظام خودکامه ایستاده و با ایستادگی بیبدیل، راه دموکراسی و آزادی را نشان داده است.
✅بازداشت و به زندان انداختن قدیانی ،آن هم در چنین سنی، نه نشانهی اقتدار حاکمان، بلکه گواهی بر زبونی و ناتوانی آنهاست.
این پیر آزادیخواه، که مبلغ مبارزهی بدون خشونت در برابر استبداد است، با شهامت بیمانندش نشان داده که حتی دیوارهای زندان نیز نمیتوانند صدای حقطلبانهی او را خاموش کنند.
✅این ستم، حکایت از قدرت پوشالی زمامدارانی دارد که تاب شنیدن هیچ صدای مخالفی را ندارند و پاسخ هر کنش مخالف را با تهدید، زندان، ارعاب و حتی اعدام میدهند.
✅سالهای طولانی زندان و سختی، نه تنها روح قدیانی را نشکسته، بلکه او را به مثابه کوهی استوار، در برابر طوفان ستم ساخته است.
هر لحظه از مقاومت قدیانی ، هر کلمه از نقدهای صریح و بیپروایش این مرد بزرگ ، گواهی است بر این باور که ایستادگی و مقاومت مدنی ،تنها راه رهایی و رسیدن به آزادی است.
✅ابوالفضل قدیانی با منش والای خود، که ریشه در آگاهی سیاسی و تعهد به آرمانهای انسانی دارد، نشان داده که مبارزه با دیکتاتوری، نیازمند شجاعت مدنی و آگاهی روشن است.
✅او با پایداریاش، الهامبخش نسلی است که رویای ایرانی آزاد و دموکراتیک را در سر میپرورانند؛ ایرانی که در آن هیچ زندانی سیاسی نباشد و هیچ صدایی به جرم حقگویی خاموش نشود.
✅ایران امروز، در آستانهی تحولی بزرگ، بیش از هر زمان به انسانهای مقاوم و آزادیخواهی چون قدیانی نیاز دارد؛ انسانی بغایت شرافتمند که یکه و تنها در برابر فساد سیاسی ،استبداد و ستم ایستاده و با هر نفس و با هر کنش، درس شجاعت و امید میدهد.
✅در تجربیات سیاسی کشورهای مخالف دیکتاتوری، ایستادگی مدنی،شجاعت و پایداری همواره کلید پیروزی بوده است.
✅ابوالفضل قدیانی، به نمادی از مقاومت برای تحقق ارزشها دموکراتیک بدل شده و با زندگی و مبارزهاش، به ما آموخته که مقاومت، نه تنها یک انتخاب، بلکه وظیفهای انسانی است.
✅با این حال این تصویر از ابوالفضل قدیانی که دغدغه آزادی و دموکراسی دارد با گذراندن هشت دهه از عمر خود همچنان در بند باشد ؛قلب هر انسان آزاده ای را میفشارد و اشک را به چشم همه دغدغه مندان به ایران آزاد و سربلند میآورد.
✅چگونه میتوان پذیرفت که مردی در این سن و سال، که باید در آرامش و احترام زیست کند، به جرم سخن حق در زندان باشد؟
این ظلم، نه تنها بیعدالتی، بلکه شرمی ابدی برای عاملان و آمران چنین سیاست گذاری های تنگ نظرانه و انسدادی است.
✅راه نجات ایران، جز در برقراری آزادیهای سیاسی، رهایی همهی زندانیان سیاسی، ایجاد فضای باز سیاسی و رفتن به سوی تأسیسی نوین نمیگذرد. تأسیسی که منبع مشروعیت آن، ارادهی مردم باشد؛ روزی که هیچ انسانی به جرم مخالفت با قدرت، اسیر دیوارهای زندان نشود. آن روز، روزی است که دیگر هیچ شهروندی که دغدغه اش ایرانی آزاد و سربلند است ؛در بند نخواهد بود و ایران، در سایهی آزادی و دموکراسی ، نفسی تازه خواهد کشید.
✅ابوالفضل قدیانی، با مبارزهی خستگیناپذیرش، ما را به سوی آن سپیدهدم رهنمون میکند؛ سپیدهدمی که در آن، قلبهای شکسته از ستم، با امید و آزادی التیام مییابد.
به امید ایرانی آزاد و دموکراتیک
@MahmoudianMeh
@MostafaTajzadeh
✅قدیانی نماد ایستادگی و مقاومتی است که می تواند رمز امید و پیروزی آزادیخواهان در برابر خودکامگی باشد.
✅ابوالفضل قدیانی، با تجربه سالهای متمادی زندان افتخار گرانبهایی است که چونان ستارهای در آسمان تیرهی استبداد ایران میدرخشد، قدیانی نماد ایستادگی و مقاومتی است که رمز امید و پیروزی آزادیخواهان در برابر خودکامگی است.
✅او با بیش از هشتاد سال سن، با اراده ای مستحکم و عزمی پولادین، در برابر نظام خودکامه ایستاده و با ایستادگی بیبدیل، راه دموکراسی و آزادی را نشان داده است.
✅بازداشت و به زندان انداختن قدیانی ،آن هم در چنین سنی، نه نشانهی اقتدار حاکمان، بلکه گواهی بر زبونی و ناتوانی آنهاست.
این پیر آزادیخواه، که مبلغ مبارزهی بدون خشونت در برابر استبداد است، با شهامت بیمانندش نشان داده که حتی دیوارهای زندان نیز نمیتوانند صدای حقطلبانهی او را خاموش کنند.
✅این ستم، حکایت از قدرت پوشالی زمامدارانی دارد که تاب شنیدن هیچ صدای مخالفی را ندارند و پاسخ هر کنش مخالف را با تهدید، زندان، ارعاب و حتی اعدام میدهند.
✅سالهای طولانی زندان و سختی، نه تنها روح قدیانی را نشکسته، بلکه او را به مثابه کوهی استوار، در برابر طوفان ستم ساخته است.
هر لحظه از مقاومت قدیانی ، هر کلمه از نقدهای صریح و بیپروایش این مرد بزرگ ، گواهی است بر این باور که ایستادگی و مقاومت مدنی ،تنها راه رهایی و رسیدن به آزادی است.
✅ابوالفضل قدیانی با منش والای خود، که ریشه در آگاهی سیاسی و تعهد به آرمانهای انسانی دارد، نشان داده که مبارزه با دیکتاتوری، نیازمند شجاعت مدنی و آگاهی روشن است.
✅او با پایداریاش، الهامبخش نسلی است که رویای ایرانی آزاد و دموکراتیک را در سر میپرورانند؛ ایرانی که در آن هیچ زندانی سیاسی نباشد و هیچ صدایی به جرم حقگویی خاموش نشود.
✅ایران امروز، در آستانهی تحولی بزرگ، بیش از هر زمان به انسانهای مقاوم و آزادیخواهی چون قدیانی نیاز دارد؛ انسانی بغایت شرافتمند که یکه و تنها در برابر فساد سیاسی ،استبداد و ستم ایستاده و با هر نفس و با هر کنش، درس شجاعت و امید میدهد.
✅در تجربیات سیاسی کشورهای مخالف دیکتاتوری، ایستادگی مدنی،شجاعت و پایداری همواره کلید پیروزی بوده است.
✅ابوالفضل قدیانی، به نمادی از مقاومت برای تحقق ارزشها دموکراتیک بدل شده و با زندگی و مبارزهاش، به ما آموخته که مقاومت، نه تنها یک انتخاب، بلکه وظیفهای انسانی است.
✅با این حال این تصویر از ابوالفضل قدیانی که دغدغه آزادی و دموکراسی دارد با گذراندن هشت دهه از عمر خود همچنان در بند باشد ؛قلب هر انسان آزاده ای را میفشارد و اشک را به چشم همه دغدغه مندان به ایران آزاد و سربلند میآورد.
✅چگونه میتوان پذیرفت که مردی در این سن و سال، که باید در آرامش و احترام زیست کند، به جرم سخن حق در زندان باشد؟
این ظلم، نه تنها بیعدالتی، بلکه شرمی ابدی برای عاملان و آمران چنین سیاست گذاری های تنگ نظرانه و انسدادی است.
✅راه نجات ایران، جز در برقراری آزادیهای سیاسی، رهایی همهی زندانیان سیاسی، ایجاد فضای باز سیاسی و رفتن به سوی تأسیسی نوین نمیگذرد. تأسیسی که منبع مشروعیت آن، ارادهی مردم باشد؛ روزی که هیچ انسانی به جرم مخالفت با قدرت، اسیر دیوارهای زندان نشود. آن روز، روزی است که دیگر هیچ شهروندی که دغدغه اش ایرانی آزاد و سربلند است ؛در بند نخواهد بود و ایران، در سایهی آزادی و دموکراسی ، نفسی تازه خواهد کشید.
✅ابوالفضل قدیانی، با مبارزهی خستگیناپذیرش، ما را به سوی آن سپیدهدم رهنمون میکند؛ سپیدهدمی که در آن، قلبهای شکسته از ستم، با امید و آزادی التیام مییابد.
به امید ایرانی آزاد و دموکراتیک
@MahmoudianMeh
@MostafaTajzadeh
👍106👎1
📝📝📝پیامک حجاب، عدول از قانون اساسی
✍🏻امتداد-شادی مکی: ارسال خودسرانه پیامکهای حجاب به زنان بیحجاب و حتی افراد مذکر خانواده این افراد که از اصفهان شروع شد، به تدریج به سایر شهرها هم کشیده شد. اقدامی که باید علت آن را در سکوت نهادهای ذیربط دانست، نهادهایی که به هر اظهارنظر و پیام و نوشتهای در فضای مجازی و حتی دردل جامعه واکنش قهری و پلیسی نشان میدهند
✅اما در مقابل یک رفتارغیرقانونی و خطرناک که از طریق دسترسی عجیب به اطلاعات شخصی شهروندان انجام شده است مهر سکوت برلب زدهاند. گویا این نهادها فراموش کردهاند که اطلاعات شخصی شهروندان دست آنها امانتی است که تنها براساس قانون میتوان در اختیار مرجع ذی صلاح مصرح درقانون قرار گیرد و هیچ فرد یا نهادی هم حق سوءاستفاده از آن درراستای تهدید و ارعاب شهروندان را ندارد.
✅درحالیکه دولت از منبع ارسال این پیامکها اظهار بیاطلاعی کرده و زهرا بهروزآذر معاونت زنان و خانواده ریاستجمهوری هم از پیگیری برای یافتن نهاد صادرکننده این پیامکها خبر داده است. قوه قضائیه هم تصمیم به سکوت گرفته است و حتی در مواردی مثلا در اصفهان اقدام به تذکر و تشکیل پرونده برای زنان بر سر مساله حجاب کرده است.
✅متن کامل
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
✍🏻امتداد-شادی مکی: ارسال خودسرانه پیامکهای حجاب به زنان بیحجاب و حتی افراد مذکر خانواده این افراد که از اصفهان شروع شد، به تدریج به سایر شهرها هم کشیده شد. اقدامی که باید علت آن را در سکوت نهادهای ذیربط دانست، نهادهایی که به هر اظهارنظر و پیام و نوشتهای در فضای مجازی و حتی دردل جامعه واکنش قهری و پلیسی نشان میدهند
✅اما در مقابل یک رفتارغیرقانونی و خطرناک که از طریق دسترسی عجیب به اطلاعات شخصی شهروندان انجام شده است مهر سکوت برلب زدهاند. گویا این نهادها فراموش کردهاند که اطلاعات شخصی شهروندان دست آنها امانتی است که تنها براساس قانون میتوان در اختیار مرجع ذی صلاح مصرح درقانون قرار گیرد و هیچ فرد یا نهادی هم حق سوءاستفاده از آن درراستای تهدید و ارعاب شهروندان را ندارد.
✅درحالیکه دولت از منبع ارسال این پیامکها اظهار بیاطلاعی کرده و زهرا بهروزآذر معاونت زنان و خانواده ریاستجمهوری هم از پیگیری برای یافتن نهاد صادرکننده این پیامکها خبر داده است. قوه قضائیه هم تصمیم به سکوت گرفته است و حتی در مواردی مثلا در اصفهان اقدام به تذکر و تشکیل پرونده برای زنان بر سر مساله حجاب کرده است.
✅متن کامل
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
Telegraph
پیامک حجاب، عدول از قانون اساسی
امتداد-شادی مکی: ارسال خودسرانه پیامکهای حجاب به زنان بیحجاب و حتی افراد مذکر خانواده این افراد که از اصفهان شروع شد، به تدریج به سایر شهرها هم کشیده شد. اقدامی که باید علت آن را در سکوت نهادهای ذیربط دانست، نهادهایی که به هر اظهارنظر و پیام و نوشتهای…
👍62👎3
♦️سعید مدنی و بهای گفتن واقعیت
🖊️صدرا عبدالهی
در روزهای نزدیک به سالروز تولد دکتر سعید مدنی، جامعهشناس که اکنون در زندان دماوند در حبس است، مثل همیشه این پرسش در ذهن ما زنده میشود که چرا حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی، بهجای شنیدن صدای متخصصانی چون او، آنان را به بند میکشند؟ آیا جامعهشناس تهدید است یا فرصت؟
سعید مدنی، برخلاف برخی آکادمیسینهای در خدمت قدرت، همیشه ترجیح داد در کنار مردم و مسائل واقعی جامعه بایستد: اعتیاد، فقر، روسپیگری، خشونت، و اعدام. او آینهای شد در برابر چهره قدرت. اما سرنوشت آینهداران در سرزمین آینهشکنان، زندان است.
در جوامعی که اقتدار سیاسی بیش از آنکه از رضایت عمومی ناشی شود، از منابعی همچون ایدئولوژی، سرکوب و بسیج اجباری قدرت تغذیه میشود، رابطه میان علوم اجتماعی و حاکمیت بهشدت متزلزل و تعارضآمیز است. کسانی مثل سعید مدنی – به عنوان جامعهشناس و پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی – نمونهای برجسته از برخورد نظاممند قدرت با نخبگان مستقل در بستر نظام دینی–اقتدارگرای جمهوری اسلامی است.
جامعهشناسی، خاصه در سنتهای انتقادی، بر آن است تا «پشتصحنه» نظمهای اجتماعی را افشا کند. برخلاف علوم کاربردی که ممکن است در خدمت تثبیت وضع موجود قرار گیرند، جامعهشناسی، اساساً بر پرسشگری، تبیین تضادهای ساختاری و پیشنهاد تغییر تأکید دارد. از این منظر، جامعهشناس همواره در موقعیتی تعارضآمیز با ساختارهای اقتدار قرار میگیرد، چرا که حقیقت اجتماعی غالباً با گفتمان رسمی در تناقض است.
پس از شکل گیری حاکمیت جمهوری اسلامی، علم جامعهشناسی در ایران با محدودیتهای ایدئولوژیک و نهادی مواجه شد. در دهههای اخیر، حرکت از حذف نرم (محدودسازی بودجه، نفوذ گفتمانهای دینی در دانشگاهها، سانسور پژوهش) به سرکوب سخت (بازداشت و زندانی کردن پژوهشگران، احکام قضایی سنگین، اخراج از دانشگاه) شدت یافته است. سعید مدنی نمونهایست که بهواسطه پژوهش و سخن گفتن درباره موضوعات حساس در زیست طبقات مختلف آسیب پذیر جامعه، از حیطه علم به حیطه تهدید امنیتی انتقال یافت.
نظامهای اقتدارگرا نیاز به بازنمایی یکدست، قطعی و بدون تعارض از واقعیت دارند. هر گونه روایت جایگزین از جامعه، تهدیدی برای انسجام گفتمان رسمی بهشمار میرود. جامعهشناسی با توان بازنمایی ساختارشکن و دادهمحور، این انحصار روایی را به چالش میکشد. به بیان دیگر، در چنین نظامهایی، تحلیل جامعهشناختی نه تنها «دانش» نیست، بلکه «کنش سیاسی» محسوب میشود.
عدم بهرهگیری از جامعهشناسان مستقل، پیامدهای وخیمی برای کارآمدی، مشروعیت، و پایداری سیاسی دارد:
نادیدهگرفتن پژوهشهای جامعهشناختی موجب عدم پیشبینی بحرانهای اجتماعی و سیاسی میشود.
در غیاب شناخت دقیق از پویشهای اجتماعی، سیاستگذاری ها اغلب فاقد تطابق با واقعیات میدانی هستند.
با سرکوب نخبگان، اعتماد عمومی به گفتوگو و اصلاح تدریجی تضعیف میشود و فضای سیاسی دوقطبی و رادیکال میگردد.
کاراکترهایی مثل سعید مدنی، نماد تعارض تاریخی میان دانش و قدرت در جوامع اقتدارگراست. اگر جامعهشناسی علم شناخت واقعیت و امکان تغییر آن است، هر نظامی که با واقعیت و تغییر دشمنی کند، ناگزیر با جامعهشناسی نیز در ستیز خواهد بود. اما این ستیز نه تنها دانش را به محاق میبرد، بلکه افقهای اصلاح و تغییر، گفتوگو و حکمرانی عادلانه را نیز تیره میسازد.
@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
🖊️صدرا عبدالهی
در روزهای نزدیک به سالروز تولد دکتر سعید مدنی، جامعهشناس که اکنون در زندان دماوند در حبس است، مثل همیشه این پرسش در ذهن ما زنده میشود که چرا حکومتهایی مانند جمهوری اسلامی، بهجای شنیدن صدای متخصصانی چون او، آنان را به بند میکشند؟ آیا جامعهشناس تهدید است یا فرصت؟
سعید مدنی، برخلاف برخی آکادمیسینهای در خدمت قدرت، همیشه ترجیح داد در کنار مردم و مسائل واقعی جامعه بایستد: اعتیاد، فقر، روسپیگری، خشونت، و اعدام. او آینهای شد در برابر چهره قدرت. اما سرنوشت آینهداران در سرزمین آینهشکنان، زندان است.
در جوامعی که اقتدار سیاسی بیش از آنکه از رضایت عمومی ناشی شود، از منابعی همچون ایدئولوژی، سرکوب و بسیج اجباری قدرت تغذیه میشود، رابطه میان علوم اجتماعی و حاکمیت بهشدت متزلزل و تعارضآمیز است. کسانی مثل سعید مدنی – به عنوان جامعهشناس و پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی – نمونهای برجسته از برخورد نظاممند قدرت با نخبگان مستقل در بستر نظام دینی–اقتدارگرای جمهوری اسلامی است.
جامعهشناسی، خاصه در سنتهای انتقادی، بر آن است تا «پشتصحنه» نظمهای اجتماعی را افشا کند. برخلاف علوم کاربردی که ممکن است در خدمت تثبیت وضع موجود قرار گیرند، جامعهشناسی، اساساً بر پرسشگری، تبیین تضادهای ساختاری و پیشنهاد تغییر تأکید دارد. از این منظر، جامعهشناس همواره در موقعیتی تعارضآمیز با ساختارهای اقتدار قرار میگیرد، چرا که حقیقت اجتماعی غالباً با گفتمان رسمی در تناقض است.
پس از شکل گیری حاکمیت جمهوری اسلامی، علم جامعهشناسی در ایران با محدودیتهای ایدئولوژیک و نهادی مواجه شد. در دهههای اخیر، حرکت از حذف نرم (محدودسازی بودجه، نفوذ گفتمانهای دینی در دانشگاهها، سانسور پژوهش) به سرکوب سخت (بازداشت و زندانی کردن پژوهشگران، احکام قضایی سنگین، اخراج از دانشگاه) شدت یافته است. سعید مدنی نمونهایست که بهواسطه پژوهش و سخن گفتن درباره موضوعات حساس در زیست طبقات مختلف آسیب پذیر جامعه، از حیطه علم به حیطه تهدید امنیتی انتقال یافت.
نظامهای اقتدارگرا نیاز به بازنمایی یکدست، قطعی و بدون تعارض از واقعیت دارند. هر گونه روایت جایگزین از جامعه، تهدیدی برای انسجام گفتمان رسمی بهشمار میرود. جامعهشناسی با توان بازنمایی ساختارشکن و دادهمحور، این انحصار روایی را به چالش میکشد. به بیان دیگر، در چنین نظامهایی، تحلیل جامعهشناختی نه تنها «دانش» نیست، بلکه «کنش سیاسی» محسوب میشود.
عدم بهرهگیری از جامعهشناسان مستقل، پیامدهای وخیمی برای کارآمدی، مشروعیت، و پایداری سیاسی دارد:
نادیدهگرفتن پژوهشهای جامعهشناختی موجب عدم پیشبینی بحرانهای اجتماعی و سیاسی میشود.
در غیاب شناخت دقیق از پویشهای اجتماعی، سیاستگذاری ها اغلب فاقد تطابق با واقعیات میدانی هستند.
با سرکوب نخبگان، اعتماد عمومی به گفتوگو و اصلاح تدریجی تضعیف میشود و فضای سیاسی دوقطبی و رادیکال میگردد.
کاراکترهایی مثل سعید مدنی، نماد تعارض تاریخی میان دانش و قدرت در جوامع اقتدارگراست. اگر جامعهشناسی علم شناخت واقعیت و امکان تغییر آن است، هر نظامی که با واقعیت و تغییر دشمنی کند، ناگزیر با جامعهشناسی نیز در ستیز خواهد بود. اما این ستیز نه تنها دانش را به محاق میبرد، بلکه افقهای اصلاح و تغییر، گفتوگو و حکمرانی عادلانه را نیز تیره میسازد.
@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
👍64
📝📝ناترازی عقلی
در مدیریت!
✅ریشه بحرانهای درهم تنیده ایران امروز، «ناترازی عقلی» در حکمرانی است، یعنی:
- تصمیمهای احساسی، شتابزده یا فساد آلود،
- بیتوجهی به دادههای علمی و استانداردهای جهانی،
- و دوری از تخصص و شواهد علمی در سیاستگذاریها و برنامهریزیها.
✅برای خروج از این بنبستِ ناگزیر، باید به "مدیریت عقلانی" بازگردیم، یعنی:
۱. تصمیمسازی با تکیه بر دادههای علمی؛ نه شعار، فریب و گزافهگوئی!
۲. احیای نهادهای تخصصی مستقل؛ مثل سازمان برنامه، دیوان محاسبات و..!
۲. بازگرداندن استقلال علمی و اجرائیِ دانشگاه؛ و اولویت دادن به سرمایهگزاری در علم و فنّاوری
۳. انتصاب مدیران خوشنام و متخصص؛ نه عناصر باندی، بیتجربه و بیکفایت!
۴. گفتوگوی صادقانه با مردم؛ پذیرش اشتباهها، فسادها، سوءاستفادهها، و پوزش و جبران خسارتها در هر مورد !
۵. هزینهکرد منابع برای نیازهای داخل؛ نه اتلاف بیتالمال در پروژههای سیاسی، ایدئولوژیک، و جاهطلبانهی خارجی!
۶. سیاست خارجیِ عزتمندانهی تنشزدا؛ برپایهی موازنهی منفی و منافع ملّی برای توسعه اقتصادی کشور!
✅یادآوری: استفاده از این پست با اشاره به منبع آن مجاز است!
@MostafaTajzadeh
در مدیریت!
✅ریشه بحرانهای درهم تنیده ایران امروز، «ناترازی عقلی» در حکمرانی است، یعنی:
- تصمیمهای احساسی، شتابزده یا فساد آلود،
- بیتوجهی به دادههای علمی و استانداردهای جهانی،
- و دوری از تخصص و شواهد علمی در سیاستگذاریها و برنامهریزیها.
✅برای خروج از این بنبستِ ناگزیر، باید به "مدیریت عقلانی" بازگردیم، یعنی:
۱. تصمیمسازی با تکیه بر دادههای علمی؛ نه شعار، فریب و گزافهگوئی!
۲. احیای نهادهای تخصصی مستقل؛ مثل سازمان برنامه، دیوان محاسبات و..!
۲. بازگرداندن استقلال علمی و اجرائیِ دانشگاه؛ و اولویت دادن به سرمایهگزاری در علم و فنّاوری
۳. انتصاب مدیران خوشنام و متخصص؛ نه عناصر باندی، بیتجربه و بیکفایت!
۴. گفتوگوی صادقانه با مردم؛ پذیرش اشتباهها، فسادها، سوءاستفادهها، و پوزش و جبران خسارتها در هر مورد !
۵. هزینهکرد منابع برای نیازهای داخل؛ نه اتلاف بیتالمال در پروژههای سیاسی، ایدئولوژیک، و جاهطلبانهی خارجی!
۶. سیاست خارجیِ عزتمندانهی تنشزدا؛ برپایهی موازنهی منفی و منافع ملّی برای توسعه اقتصادی کشور!
✅یادآوری: استفاده از این پست با اشاره به منبع آن مجاز است!
@MostafaTajzadeh
Telegram
attach 📎
👍61
هفت روز عزای عمومی
در ایام دهه فجر
✍حسین ملک خدایی
سفر امروز دونالد ترامپ به کشورهای عربی، حکایت از فاصله گرفتن رشد و پیشرفت کشورهای عربی از نظام جمهوری اسلامی دارد. با این دست فرمان سردمداران نظام جمهوری اسلامی، روزگاری نه چندان دور ،دهه فجر را در ایران هفت روز عزای عمومی اعلام می کنند. انقلاب اسلامی اگر بر اساس ارمان های مردم، مبتنی بر آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی حرکت می کرد. می توانست الهام بخش دگرگونی نوین در منطقه باشد. این که عربستان در پیشرفت پاجای پای غرب می گذارد به نظرم پسندیده نیست چون منطقه می توانست بر مبنای باورها و ارزشهای اسلامی بنیانگذار یک تمدن نوین باشد. خط مشی و جهت گیری سیاسی خمینی و خامنهای نه ما را به تمدن اروپایی رهنمون می کند و نه به تمدن اسلامی، می رساند. تمدن اسلامی می توانست ضمن ایجاد رفاه اجتماعی، معنویت و عرفان را هم در انسان بارور کند یعنی عرفان ،برابری و آزادی را با هم داشته باشیم. عربستان دین را کنار گذاشته و علم و عقلانیت را بنای کار خود کرده است. البته و صد البته خیلی بهتر از کار نظام جمهوری اسلامی است که مردم را به قول مرحوم بازرگان، دچار خسر الدنیا و آلاخره کرده است. کسانی که اخبار سفر ترامپ را در کشورهای عربستان و قطر و امارات دنبال می کنند و بحران آب و برق و گاز را در ایران دنبال می کنند آه از نهادشان بر خواهد خواست. طبق آمار رسمی قریب هفتاد درصد مردم ایران تحت مدیریت نظام جمهوری اسلامی ، یارانه بگیر هستند. زمانی می خواستیم ژاپن اسلامی بشویم، الان مردم ایران آرزو دارند دنبال رو کشورهایی چون عربستان بشوند. باور کنید کشور عراق هم خیز برداشته و یک دهه دیگر اگر جمهوری اسلامی باقی بماند آرزو می کنیم پا جای پای عراق بگذاریم. اگر مردم دست به تغییر نزنند احتمال این که از طالبان هم عقب بیفتیم دور از ذهن نیست. کشور ایران علیرغم منابع عظیم و جوانان مستعد در حال نابودی است
آن روز دور نیست که مردم ایران دهه فجر انقلاب اسلامی را هفت روز عزای عمومی اعلام کنند
بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۴
@MostafaTajzadeh
در ایام دهه فجر
✍حسین ملک خدایی
سفر امروز دونالد ترامپ به کشورهای عربی، حکایت از فاصله گرفتن رشد و پیشرفت کشورهای عربی از نظام جمهوری اسلامی دارد. با این دست فرمان سردمداران نظام جمهوری اسلامی، روزگاری نه چندان دور ،دهه فجر را در ایران هفت روز عزای عمومی اعلام می کنند. انقلاب اسلامی اگر بر اساس ارمان های مردم، مبتنی بر آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی حرکت می کرد. می توانست الهام بخش دگرگونی نوین در منطقه باشد. این که عربستان در پیشرفت پاجای پای غرب می گذارد به نظرم پسندیده نیست چون منطقه می توانست بر مبنای باورها و ارزشهای اسلامی بنیانگذار یک تمدن نوین باشد. خط مشی و جهت گیری سیاسی خمینی و خامنهای نه ما را به تمدن اروپایی رهنمون می کند و نه به تمدن اسلامی، می رساند. تمدن اسلامی می توانست ضمن ایجاد رفاه اجتماعی، معنویت و عرفان را هم در انسان بارور کند یعنی عرفان ،برابری و آزادی را با هم داشته باشیم. عربستان دین را کنار گذاشته و علم و عقلانیت را بنای کار خود کرده است. البته و صد البته خیلی بهتر از کار نظام جمهوری اسلامی است که مردم را به قول مرحوم بازرگان، دچار خسر الدنیا و آلاخره کرده است. کسانی که اخبار سفر ترامپ را در کشورهای عربستان و قطر و امارات دنبال می کنند و بحران آب و برق و گاز را در ایران دنبال می کنند آه از نهادشان بر خواهد خواست. طبق آمار رسمی قریب هفتاد درصد مردم ایران تحت مدیریت نظام جمهوری اسلامی ، یارانه بگیر هستند. زمانی می خواستیم ژاپن اسلامی بشویم، الان مردم ایران آرزو دارند دنبال رو کشورهایی چون عربستان بشوند. باور کنید کشور عراق هم خیز برداشته و یک دهه دیگر اگر جمهوری اسلامی باقی بماند آرزو می کنیم پا جای پای عراق بگذاریم. اگر مردم دست به تغییر نزنند احتمال این که از طالبان هم عقب بیفتیم دور از ذهن نیست. کشور ایران علیرغم منابع عظیم و جوانان مستعد در حال نابودی است
آن روز دور نیست که مردم ایران دهه فجر انقلاب اسلامی را هفت روز عزای عمومی اعلام کنند
بیست و سوم اردیبهشت ۱۴۰۴
@MostafaTajzadeh
👍143👎8
✅این خاموشی ها فقط خاموشی نیست نشانه فروپاشی تدریجی است
✍️حسین عبده تبریزی٭
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد.
چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع.
این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران.
خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود!
سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها.
آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد.
سقوطی بیصدا در راه است.
فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت.
شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست.
این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است.
برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
٭اقتصاددان
@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
✍️حسین عبده تبریزی٭
نوشتنم نیمهکاره میماند؛ خاموشی آمده. نه در کوهستانی دورافتاده، بلکه در قلب پایتخت. لابد در حاشیهها، در خانههایی که همیشه سهمشان اندک بوده، تاریکی سنگینتر است.آن هم در بهار؛ پیش از گرمای خرداد.
چه خفتبار است که از دل بزرگترین منابع انرژی جهان، باید به شمع پناه ببرم. در سکوت حاصل از خاموشی، حتی زمزمهی همیشگی یخچالها و کولرها نیز به خاموشی فرو میرود. زندگی فرومیریزد در گرما و تاریکی.
گریهام میگیرد از این همه ذلت. نه از خاموشی، از معنای آن. از این پسرفتِ بیپایان. کشوری با ثروت طبیعی، اما تهی از مدیریت، تهی از صداقت، تهی از تدبیر. قرار بود صادرکنندهی برق باشیم، نه پناهبرنده به نور زرد شمع.
این خاموشیها فقط خاموشی نیست. علامت است؛ نشانهایست از فروپاشی تدریجی. تاریکیای در جان حکمرانی، در ذهن تصمیمگیران.
خود بیبرقی نیست که ذلهام میکند؛ معنای این بیبرقی است که دیوانهام میکند. چه تصویری مضحکتر از آنکه در سال ۱۴۰۴ ــ همان سالی که قرار بود بر اساس «سند چشمانداز» اول منطقه باشیم ــ برق در پایتخت کشور قطع میشود؟
۱۴۰۴؛ سالی که قرار بود «اول منطقه» باشیم! چه شوخی تلخیست که درست در سال موعود، برق تهران به وقت تقویم خاموش میشود!
سند چشمانداز، رویای ملی، حالا به تمسخر ایستاده؛ سند چشمانداز را برعکس خواندهایم. پایتخت بیبرق شده. چه هجویهی ناخواستهای بر آن رویاها: اولشدن در علم، اقتصاد، زیرساخت، فناوری، و در رفاه. چهل سال گذشت؛ اما گویی نه برای ساختن، بلکه برای دورزدن مشکلات، عقبانداختن بحرانها، و فراموشکردن چشماندازها.
آینده را نه ساختیم که سوزاندیم. نه پیشرفت که واگشت؛ نه اقتدار که سرگردانی.
و میگویند بعد از برق، نوبت آب است. شاید اینبار کولرها که کار نمیکنند هیچ، شیرها هم دیگر نچکند. شاید گاز هم در زمستان نباشد.
سقوطی بیصدا در راه است.
فروریختنی آرام، بیهیاهو. همانند خاموشیهای برنامهریزیشده.
حس آشنایی است؛ یادآور دههی شصت.
شبهایی با شمع و چراغنفتی، با بوی نفت و سکوت کودکان خوابآلود، با کابوس حملهی هوایی و خبرهای جبهه. اما آن روزها جنگ بود، دشمن بود، تحریمهای تازهنفس، و هنوز امیدی به ساختن داشتیم. حالا اما… چهار دههی گذشته. امروز، ما وارث بزرگترین منابع انرژی جهان؛ نفت، گاز، آفتاب، باد، و هنوز نمیتوانیم خانههایمان را روشن نگه داریم. اینبار فقط یک واژه میماند: شرم.
این یک خاموشی ساده نیست. این یک هشدار است. یک علامت سرافکندگیست.
این خاموشیها فقط قطع برق نیست. نشانهی تاریکی عمیقتری است. تاریکی در مدیریت، در برنامهریزی، در امید، در صداقت با مردم. نشانی از تاریکیای که در تاروپود ساختار نفوذ کرده. و این همه، گریه دارد. نه از درد فیزیکی، بلکه از زخمی که بر امید این مردم نشسته است.
برای کشوری با اینهمه ثروت طبیعی، برای مردمی با اینهمه صبر، این وضعیت فقط نشانهی شکست فنی نیست. نشانهی یک انحطاط حکمرانیست. تاریکیای که نه با شمع روشن میشود، نه با وعده.
٭اقتصاددان
@Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
👍125
🔴سعید مدنی در سه چهره
🔷کیوان مهتدی
@iranfardamag
▪️برای هرکسی که در کنار دکتر سعید مدنی زندگی کرده، پرداختن به او با اندوه، همدلی، و ستایش فراوانی همراه است؛ اندوه، از رنج ظالمانهای که به او و خانوادهاش تحمیل شده؛ ستایش از ثبات قدم و ایستادگی او در برابر این ظلم؛ و همدلی بابت تکتک لحظاتی که بسیاری از همبندیان، همین همدلی را بیدریغ از او دریافت کردهاند. نوشتهای که با این احساسات شدید همراه باشد، نمیتواند با بیطرفی به بررسی کارنامهی یک چهرهی تاثیرگذار اجتماعی و سیاسی بپردازد. اما تلاش میکنم نشان دهم، همین عواطف مشترک خود بخشی از تاثیر ماندگار سعید مدنی بر طیفی از فعالان اجتماعی و سیاسی است.
🔸در واقع، وقتی سخن از سعید مدنی میشود، باید توجه داشته باشیم که همزمان از سه چهره مختلف صحبت میکنیم: نخست دکتر سعید مدنی جامعهشناس که باید همچون یک چهره علمی به آن پرداخت؛ دودیگر چهرهی سیاسی سعید مدنی است، هم به عنوان نظریهپرداز در یک مشی سیاسی مشخص و هم به عنوان یک زندانی سیاسی با سالیان دراز سابقه زندان؛ و در آخر چهرهی انسانی سعید مدنی که به باور من اگر مهمتر از دو چهرهی قبلی نباشد، دستکم به اندازهی آنها حائز اهمیت است.
▪️در فقر علمی جامعه ما، به ویژه در حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی، یک پروژهی فکری مستمر که با رویکردی عینی به ابعاد مختلف حیات اجتماعی ما بپردازد غنیمتی برای تمام پژوهشگران به حساب میآید. و در این میان، پروژهی فکری دکتر مدنی یکی از منسجمترین نمونهها در این معدود منظومههای نظری است. به این اعتبار، هر کسی که در سالیان اخیر با موضوع جنبشهای اجتماعی، یا آسیبهای اجتماعی جامعه معاصر ما درگیر شده باشد، خواهناخواه در جایی از تحقیقات خود با پژوهشهای دکتر مدنی مواجه میشود. از اعدام تا اعتیاد، و از خیزش آب خوزستان تا شورش بنزین آبان ۹۸ این پژوهشها گرهگاههای مهم حیات اجتماعی ما را در برمیگیرد. مثل هر پروژهی فکری دیگری، میتوان بحثهای متعددی دربارهی کم و کیف این پژوهشها مطرح کرد، و این خصلت ذاتی هر کار علمی است که باید نقد شود، بهبود یابد، و به درک و دریافتهای جدیدی منجر شود.
🔸این یادداشت فرصت مناسبی برای پرداختن به این جنبه نیست، و همین اشاره کافی است که هر کسی که مشغول پژوهش در زمینهی جنبشهای اجتماعی معاصر ما باشد، از این میراث علمی بهرهمند بوده، و در برخی نمونهها مانند اعدام یا خیزشهای چند سال اخیر، به ندرت نمونهی دیگری پیدا میکند که در داخل کشور، مستقل از نهادهای حکومتی، و به شکل گروهی و با روش علمی صورت گرفته باشد.
▪️اما دکتر مدنی یک چهرهی علمی محض نیست. ممکن است در هر کدام از پژوهشها تلاش کند با بیطرفی و رویکردی عینی به موضوع بپردازد. اما منظومهای که مجموعهی این پژوهشها میسازند، آشکارا حاکی از یک اراده به تغییر و بهبود شرایط اجتماعی را در دل خود دارد. میل به تغییر شرایط اجتماعی ما را با جنبهی دیگر سعید مدنی، در حکم یک چهرهی سیاسی آشنا میکند. در عرصهی سیاسی حتی اگر با مشی دکتر مدنی مخالف باشیم، باز هم نمیتوانیم برای آن احترام قائل نباشیم، یا آن را نادیده بگیریم. به باور من، مهمترین ویژگی اندیشهی سیاسی دکتر مدنی، عطف توجه به جامعه در برابر دولت است، نگاهی که راههای برونرفت و تغییر را از درون جامعه دنبال میکند، و این موضوع هم در کارهای علمی و هم در تاثیرگذاری سیاسی او قابل مشاهده است. در تقویت جنبشهای اجتماعی، بارزترین خط مشی دکتر مدنی تاکید بر فعالیت خشونتپرهیز است. خشونتپرهیزی که دکتر مدنی از آن دفاع میکند فراتر از یک الزام اخلاقی و امر کلی، نتیجهی ارزیابی او از مجموعهی برهمکنشهای متقابل بین جامعهای است که امکان تشکلیابی آن به شدت تضعیف شده، در برابر حکومتی که جز با زبان زور و سرکوب با زبان دیگری آشنا نیست. این دو ویژگی (جامعهباوری و خشونتپرهیزی) دکتر مدنی را به یک چهرهی قابل اعتماد و قابل گفتگو در میان طیف گستردهتری از همفکران بلاواسطهی او تبدیل میکند.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/qrlGDwYO
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#کیوان_مهتدی
@iranfardamag
@MostafaTajzadeh
🔷کیوان مهتدی
@iranfardamag
▪️برای هرکسی که در کنار دکتر سعید مدنی زندگی کرده، پرداختن به او با اندوه، همدلی، و ستایش فراوانی همراه است؛ اندوه، از رنج ظالمانهای که به او و خانوادهاش تحمیل شده؛ ستایش از ثبات قدم و ایستادگی او در برابر این ظلم؛ و همدلی بابت تکتک لحظاتی که بسیاری از همبندیان، همین همدلی را بیدریغ از او دریافت کردهاند. نوشتهای که با این احساسات شدید همراه باشد، نمیتواند با بیطرفی به بررسی کارنامهی یک چهرهی تاثیرگذار اجتماعی و سیاسی بپردازد. اما تلاش میکنم نشان دهم، همین عواطف مشترک خود بخشی از تاثیر ماندگار سعید مدنی بر طیفی از فعالان اجتماعی و سیاسی است.
🔸در واقع، وقتی سخن از سعید مدنی میشود، باید توجه داشته باشیم که همزمان از سه چهره مختلف صحبت میکنیم: نخست دکتر سعید مدنی جامعهشناس که باید همچون یک چهره علمی به آن پرداخت؛ دودیگر چهرهی سیاسی سعید مدنی است، هم به عنوان نظریهپرداز در یک مشی سیاسی مشخص و هم به عنوان یک زندانی سیاسی با سالیان دراز سابقه زندان؛ و در آخر چهرهی انسانی سعید مدنی که به باور من اگر مهمتر از دو چهرهی قبلی نباشد، دستکم به اندازهی آنها حائز اهمیت است.
▪️در فقر علمی جامعه ما، به ویژه در حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی، یک پروژهی فکری مستمر که با رویکردی عینی به ابعاد مختلف حیات اجتماعی ما بپردازد غنیمتی برای تمام پژوهشگران به حساب میآید. و در این میان، پروژهی فکری دکتر مدنی یکی از منسجمترین نمونهها در این معدود منظومههای نظری است. به این اعتبار، هر کسی که در سالیان اخیر با موضوع جنبشهای اجتماعی، یا آسیبهای اجتماعی جامعه معاصر ما درگیر شده باشد، خواهناخواه در جایی از تحقیقات خود با پژوهشهای دکتر مدنی مواجه میشود. از اعدام تا اعتیاد، و از خیزش آب خوزستان تا شورش بنزین آبان ۹۸ این پژوهشها گرهگاههای مهم حیات اجتماعی ما را در برمیگیرد. مثل هر پروژهی فکری دیگری، میتوان بحثهای متعددی دربارهی کم و کیف این پژوهشها مطرح کرد، و این خصلت ذاتی هر کار علمی است که باید نقد شود، بهبود یابد، و به درک و دریافتهای جدیدی منجر شود.
🔸این یادداشت فرصت مناسبی برای پرداختن به این جنبه نیست، و همین اشاره کافی است که هر کسی که مشغول پژوهش در زمینهی جنبشهای اجتماعی معاصر ما باشد، از این میراث علمی بهرهمند بوده، و در برخی نمونهها مانند اعدام یا خیزشهای چند سال اخیر، به ندرت نمونهی دیگری پیدا میکند که در داخل کشور، مستقل از نهادهای حکومتی، و به شکل گروهی و با روش علمی صورت گرفته باشد.
▪️اما دکتر مدنی یک چهرهی علمی محض نیست. ممکن است در هر کدام از پژوهشها تلاش کند با بیطرفی و رویکردی عینی به موضوع بپردازد. اما منظومهای که مجموعهی این پژوهشها میسازند، آشکارا حاکی از یک اراده به تغییر و بهبود شرایط اجتماعی را در دل خود دارد. میل به تغییر شرایط اجتماعی ما را با جنبهی دیگر سعید مدنی، در حکم یک چهرهی سیاسی آشنا میکند. در عرصهی سیاسی حتی اگر با مشی دکتر مدنی مخالف باشیم، باز هم نمیتوانیم برای آن احترام قائل نباشیم، یا آن را نادیده بگیریم. به باور من، مهمترین ویژگی اندیشهی سیاسی دکتر مدنی، عطف توجه به جامعه در برابر دولت است، نگاهی که راههای برونرفت و تغییر را از درون جامعه دنبال میکند، و این موضوع هم در کارهای علمی و هم در تاثیرگذاری سیاسی او قابل مشاهده است. در تقویت جنبشهای اجتماعی، بارزترین خط مشی دکتر مدنی تاکید بر فعالیت خشونتپرهیز است. خشونتپرهیزی که دکتر مدنی از آن دفاع میکند فراتر از یک الزام اخلاقی و امر کلی، نتیجهی ارزیابی او از مجموعهی برهمکنشهای متقابل بین جامعهای است که امکان تشکلیابی آن به شدت تضعیف شده، در برابر حکومتی که جز با زبان زور و سرکوب با زبان دیگری آشنا نیست. این دو ویژگی (جامعهباوری و خشونتپرهیزی) دکتر مدنی را به یک چهرهی قابل اعتماد و قابل گفتگو در میان طیف گستردهتری از همفکران بلاواسطهی او تبدیل میکند.....
🔻متن کامل:
https://cutt.ly/qrlGDwYO
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#کیوان_مهتدی
@iranfardamag
@MostafaTajzadeh
Telegraph
🔴سعید مدنی در سه چهره
🔷کیوان مهتدی @iranfardamag ▪️برای هرکسی که در کنار دکتر سعید مدنی زندگی کرده، پرداختن به او با اندوه، همدلی، و ستایش فراوانی همراه است؛ اندوه، از رنج ظالمانهای که به او و خانوادهاش تحمیل شده؛ ستایش از ثبات قدم و ایستادگی او در برابر این ظلم؛ و همدلی بابت…
👍72
♦️ از شکاف تا شفافیت در اختلافات خانوادگی
Ilene Strauss Cohen
ترجمه: علی نیکجو
"نمیتوانم دنیا را آنطور که تو میبینی ببینم و به این خاطر از من متنفری"
این جملهی انباشته از حس پسر نوجوانی بود که در خلال یک جلسه خطاب به پدرش بیان کرد. در پشت این کلمات چیزی فراتر از یک اختلاف نظر پیرامون جهانبینی افراد وجود داشت. مشکل صرفا چیزی مرتبط با عقاید متفاوت نبود. بلکه تقلای یک پسر نوجوان بود برای آنکه بتواند خودش باشد در حالیکه میخواست اتصالش با اعضای خانواده را نیز حفظ کند. این وضعیتی است که بسیاری از مراجعین تجربه میکنند و در حین حرف زدن درباره آن خود را درگیر با این سوال یا امید بیان میکنند که آیا ممکن است خانوادهشان آنها را به همان صورتی که هستند بپذیرند؟
این سوال یا تعارض برخاسته از دو میل همزمان، میل به ارتباط در عین گرایش به استقلال است. در مورد نوجوانی که مثال زده شد، ذهنیت پدر او این بود که خرد و تجربهای را که در طول سالها زندگی به دست آورده، در اختیار فرزندش میگذارد. او باور داشت که در حال هدایت پسرش به سوی امنیت، موفقیت و رضایت از زندگی است. اما از دیدگاه پسر، این کلمات بیشتر شبیه قضاوت، کنترلگری و نادیده گرفتن فردیتش است.
چنین تنشهایی صرفا حول اختلاف نظر پیرامون سبک زندگی، مسیر شغلی یا مسائل سیاسی اتفاق نمیافتند. تعارض میان میل انسانها برای تعلق به یک گروه در عین حفظ فردیتشان، یک مسئله انسانی فراگیر است. بحثهای آن پدر و فرزند، در واقع جستجوی آنها برای پاسخ به این سوالات ناگفته است که:
'آیا به من، با وجود همهی چیزی که هستم، احترام میگذاری؟'
'آیا دیدگاه من درباره زندگی و دنیا را معتبر میدانی؟'
'آیا من کافی هستم؟'
زمانی که این سوالات بیپاسخ میمانند، امواج هیجان بالا میروند. کلمات باعث برانگیخته شدن واکنشهای شدید میشوند و واکنشها باعث گفته شدن کلمات بیشتری میشوند که از جایی به بعد دیگر شنیده نمیشوند. پدر هرچه بیشتر بر عقایدش پافشاری میکند و پسر کناره میگیرد یا تهدید به تمرد از هر خواستهی پدر میکند. وضعیتی که در آن هر دو نفر متقاعد میشوند که گوش شنوایی وجود ندارد و شکافها عمیقتر میشوند.
واکنش هیجانی و چرخهی تعارض
زمانیکه هیجانات در اوج هستند، منطق و تفکر جایی در جلوی صحنه ندارند. به جای دریافتن ترسها و تجربههای یکدیگر، کلمات به صورت حملات به شخصیت یکدیگر تعبیر میشوند. مثلا زمانی که پسر میگوید: " تو به این خاطر از من متنفری" او احتمالا به طور کاملا دقیق به مفهوم نفرت اشاره نمیکند بلکه از گزندگی احساس مقبول نبودن برای والدینش میگوید.
به طور مشابه، پدر احتمالا قصدی برای طرد کردن فرزندش به خاطر دیدگاههای متفاوت او ندارد. چیزی که پدر از آن میترسد از دست دادن ارتباطی است که تفاوتها را تهدیدکنندهی آن تجربه میکند. این هیجاناتِ اوج گرفته، موضوع واقعی مورد بحث را محو میکنند. به جای در میان گذاشتن مستقیم دغدغهها و امیدها، هر کدام در حال دفاع از مواضع خویش است. این واکنشهای هیجانزده، چرخهای را ایجاد میکنند که در آن گفتگوی موثر غیرممکن میشود.
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
Ilene Strauss Cohen
ترجمه: علی نیکجو
"نمیتوانم دنیا را آنطور که تو میبینی ببینم و به این خاطر از من متنفری"
این جملهی انباشته از حس پسر نوجوانی بود که در خلال یک جلسه خطاب به پدرش بیان کرد. در پشت این کلمات چیزی فراتر از یک اختلاف نظر پیرامون جهانبینی افراد وجود داشت. مشکل صرفا چیزی مرتبط با عقاید متفاوت نبود. بلکه تقلای یک پسر نوجوان بود برای آنکه بتواند خودش باشد در حالیکه میخواست اتصالش با اعضای خانواده را نیز حفظ کند. این وضعیتی است که بسیاری از مراجعین تجربه میکنند و در حین حرف زدن درباره آن خود را درگیر با این سوال یا امید بیان میکنند که آیا ممکن است خانوادهشان آنها را به همان صورتی که هستند بپذیرند؟
این سوال یا تعارض برخاسته از دو میل همزمان، میل به ارتباط در عین گرایش به استقلال است. در مورد نوجوانی که مثال زده شد، ذهنیت پدر او این بود که خرد و تجربهای را که در طول سالها زندگی به دست آورده، در اختیار فرزندش میگذارد. او باور داشت که در حال هدایت پسرش به سوی امنیت، موفقیت و رضایت از زندگی است. اما از دیدگاه پسر، این کلمات بیشتر شبیه قضاوت، کنترلگری و نادیده گرفتن فردیتش است.
چنین تنشهایی صرفا حول اختلاف نظر پیرامون سبک زندگی، مسیر شغلی یا مسائل سیاسی اتفاق نمیافتند. تعارض میان میل انسانها برای تعلق به یک گروه در عین حفظ فردیتشان، یک مسئله انسانی فراگیر است. بحثهای آن پدر و فرزند، در واقع جستجوی آنها برای پاسخ به این سوالات ناگفته است که:
'آیا به من، با وجود همهی چیزی که هستم، احترام میگذاری؟'
'آیا دیدگاه من درباره زندگی و دنیا را معتبر میدانی؟'
'آیا من کافی هستم؟'
زمانی که این سوالات بیپاسخ میمانند، امواج هیجان بالا میروند. کلمات باعث برانگیخته شدن واکنشهای شدید میشوند و واکنشها باعث گفته شدن کلمات بیشتری میشوند که از جایی به بعد دیگر شنیده نمیشوند. پدر هرچه بیشتر بر عقایدش پافشاری میکند و پسر کناره میگیرد یا تهدید به تمرد از هر خواستهی پدر میکند. وضعیتی که در آن هر دو نفر متقاعد میشوند که گوش شنوایی وجود ندارد و شکافها عمیقتر میشوند.
واکنش هیجانی و چرخهی تعارض
زمانیکه هیجانات در اوج هستند، منطق و تفکر جایی در جلوی صحنه ندارند. به جای دریافتن ترسها و تجربههای یکدیگر، کلمات به صورت حملات به شخصیت یکدیگر تعبیر میشوند. مثلا زمانی که پسر میگوید: " تو به این خاطر از من متنفری" او احتمالا به طور کاملا دقیق به مفهوم نفرت اشاره نمیکند بلکه از گزندگی احساس مقبول نبودن برای والدینش میگوید.
به طور مشابه، پدر احتمالا قصدی برای طرد کردن فرزندش به خاطر دیدگاههای متفاوت او ندارد. چیزی که پدر از آن میترسد از دست دادن ارتباطی است که تفاوتها را تهدیدکنندهی آن تجربه میکند. این هیجاناتِ اوج گرفته، موضوع واقعی مورد بحث را محو میکنند. به جای در میان گذاشتن مستقیم دغدغهها و امیدها، هر کدام در حال دفاع از مواضع خویش است. این واکنشهای هیجانزده، چرخهای را ایجاد میکنند که در آن گفتگوی موثر غیرممکن میشود.
📌 ادامه در INSTANT VIEW
(مشاهده فوری)
@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
Telegraph
📌 از شکاف تا شفافیت در اختلافات خانوادگی
✍🏻 Ilene Strauss Cohen ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیکجو https://www.tg-me.com/alipsychiatrist ◽"نمیتوانم دنیا را آنطور که تو میبینی ببینم و به این خاطر از من متنفری" این جملهی انباشته از حس پسر نوجوانی بود که در خلال یک جلسه خطاب به پدرش بیان کرد. در پشت این…
👍35
به اطّلاع مخاطبان کلاب "برای فردای ایران" میرساند؛ جلسهٔ بزرگداشت آقای "دکتر سعید مدنی" که قرار بود به مناسبت سوّمین سالگرد دستگیری ایشان برگزار شود به دلیل فشارهای امنیتی و تهدید به بازداشت جمعی از مشارکت کنندگان داخل ایران که پذیرفته بودند در این جلسه حضور داشته باشند، لغو میشود.
این تصمیم صرفاً به دلیل محافظت از امنیت کنشگران داخل ایران گرفته شده و البتّه که با تاسّف فراوان همراه است زیرا سعید مدنی یک دانشمند علوم اجتماعی برجسته و ایراندوست است که جز به سربلندی، توسعه، بهروزی، آزادی و عدالت ایران نمیاندیشد.
@bfi1400
@MostafaTajzadeh
این تصمیم صرفاً به دلیل محافظت از امنیت کنشگران داخل ایران گرفته شده و البتّه که با تاسّف فراوان همراه است زیرا سعید مدنی یک دانشمند علوم اجتماعی برجسته و ایراندوست است که جز به سربلندی، توسعه، بهروزی، آزادی و عدالت ایران نمیاندیشد.
@bfi1400
@MostafaTajzadeh
👍72
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📝📝📝زیست جنسی ایرانیان
✍ محمد فاضلی
✅زیست جنسی ایرانیان چگونه است و چه ویژگیهایی دارد؟ پیچیدگیهای #زیست_جنسی ایرانیان چیست؟ چه مسائل مهمی در عرصه زیست جنسی ایرانیان هست که هنوز به خوبی بررسی نشدهاند؟
نسخه کامل گفتوگو در یوتیوب
https://youtu.be/rzrssJtcxM4
✅یاسر عرب، مستندساز و پژوهشگری است که پژوهشهایش برای طرح و حل مسائل ایران را با زبان رسانه فیلم مستند بیان میکند. او در این گفتوگو توضیح میدهد که چگونه به ساخت مجموعههای متعدد درباره آموزش جنسی، زیست جنسی و خرد جنسی پرداخته و دستآوردهای او چه بوده است. او طیف گستردهای از مسائل مربوط به زیست جنسی، از آموزشهای جنسی به کودکان تا تجاوز و تجاوز به محارم را در این گفتوگو بررسی کرده و ابعاد مختلف آنها را آشکار میسازد.
✅نکته مهمی که او در این گفتوگو بر آن تأکید میکند، رویکرد نادرست به مسألهها در ایران، و از جمله نوع رویکرد به زیست جنسی است.
@kherad_jensi
@MostafaTajzadeh
✍ محمد فاضلی
✅زیست جنسی ایرانیان چگونه است و چه ویژگیهایی دارد؟ پیچیدگیهای #زیست_جنسی ایرانیان چیست؟ چه مسائل مهمی در عرصه زیست جنسی ایرانیان هست که هنوز به خوبی بررسی نشدهاند؟
نسخه کامل گفتوگو در یوتیوب
https://youtu.be/rzrssJtcxM4
✅یاسر عرب، مستندساز و پژوهشگری است که پژوهشهایش برای طرح و حل مسائل ایران را با زبان رسانه فیلم مستند بیان میکند. او در این گفتوگو توضیح میدهد که چگونه به ساخت مجموعههای متعدد درباره آموزش جنسی، زیست جنسی و خرد جنسی پرداخته و دستآوردهای او چه بوده است. او طیف گستردهای از مسائل مربوط به زیست جنسی، از آموزشهای جنسی به کودکان تا تجاوز و تجاوز به محارم را در این گفتوگو بررسی کرده و ابعاد مختلف آنها را آشکار میسازد.
✅نکته مهمی که او در این گفتوگو بر آن تأکید میکند، رویکرد نادرست به مسألهها در ایران، و از جمله نوع رویکرد به زیست جنسی است.
@kherad_jensi
@MostafaTajzadeh
👍45
♦️پس از ده روز اعتصاب غذا، جانمطلب احمدیان در خطر است!
دقایقی پیش همسرجان تماس گرفت و نسبت به سلامت مطلب احمدیان از زندانیان سیاسی بند ۴ به شدت اظهار نگرانی کرد.
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی کُرد اهل بانه که پانزدهمین سال حبس خود را در زندان اوین تهران سپری میکند، از روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ در اعتراض به مخالفت دادستان تهران با توقف اجرای حکم و نیز محرومیت از دسترسی به درمان پزشکی علیرغم وضعیت وخیم جسمی، دست به اعتصاب غذا زده است.
این وضعیت نگران کننده چند روز پیش موجب هشدار همبندیهای او شده بود.
همسرجان ابراز امیدواری کرد موافقت با توقف حکم مطلب و پایان اعتصاب غذای او از بروز فاجعه در زندان جلوگیری کند.
♦️قوه قضائیه و مقامات امنیتی باید پاسخگو باشند.
#مطلباحمدیان
#اعتصابغذا
@MostafaTajzadeh
دقایقی پیش همسرجان تماس گرفت و نسبت به سلامت مطلب احمدیان از زندانیان سیاسی بند ۴ به شدت اظهار نگرانی کرد.
مطلب احمدیان، زندانی سیاسی کُرد اهل بانه که پانزدهمین سال حبس خود را در زندان اوین تهران سپری میکند، از روز دوشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴ در اعتراض به مخالفت دادستان تهران با توقف اجرای حکم و نیز محرومیت از دسترسی به درمان پزشکی علیرغم وضعیت وخیم جسمی، دست به اعتصاب غذا زده است.
این وضعیت نگران کننده چند روز پیش موجب هشدار همبندیهای او شده بود.
همسرجان ابراز امیدواری کرد موافقت با توقف حکم مطلب و پایان اعتصاب غذای او از بروز فاجعه در زندان جلوگیری کند.
♦️قوه قضائیه و مقامات امنیتی باید پاسخگو باشند.
#مطلباحمدیان
#اعتصابغذا
@MostafaTajzadeh
👍87
هوالباقی
جناب آقای پژمان مظفری
درگذشت پدر عزیزتان، دکتر یدالله مظفری، را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت میگوییم.
برای آن عزیز از دست رفته رحمت و غفران الهی و برای شما و کلیه بازماندگان صبر و اجر آرزومندیم.
سیدمصطفی تاجزاده
فخرالسادات محتشمیپور
@MostafaTajzadeh
جناب آقای پژمان مظفری
درگذشت پدر عزیزتان، دکتر یدالله مظفری، را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت میگوییم.
برای آن عزیز از دست رفته رحمت و غفران الهی و برای شما و کلیه بازماندگان صبر و اجر آرزومندیم.
سیدمصطفی تاجزاده
فخرالسادات محتشمیپور
@MostafaTajzadeh
👍33
📝📝📝 زنانی که فردوسی آفرید: حماسهسازان خاموش
✍🏻 هما آذریان
✅به مناسبت ٢۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی
✅ شاهنامه نه تنها یک اثر ادبی، بلکه شناسنامه هویت ملی ایرانیان است که زبان و هویت این سرزمین را در برابر تهاجم فرهنگی پاسداری کرده است.
✅ در شاهنامه زنان بهعنوان کنشگران صاحباختیار در تحولات تاریخی و اجتماعی به رسمیت شناخته شدهاند.
✅ فردوسی با نگرشی پیشرو، زنان را نه در حاشیه بلکه در میدانهای نبرد و عرصههای اجتماعی و سیاسی، در مقامهای مهم به تصویر کشیده است.
✅ زنان شاهنامه از شخصیتهای سرزنده، جسور، خردمند و صاحب اندیشههای مستقلاند که از نظر فردوسی در نهادهای اجتماعی کلان، نه تنها ضروری بلکه حیاتی هستند.
📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید: https://telegra.ph/NAI-05-03-5
@Nehzatazadiiran
@MostafaTajzadeh
✍🏻 هما آذریان
✅به مناسبت ٢۵ اردیبهشت روز بزرگداشت فردوسی
✅ شاهنامه نه تنها یک اثر ادبی، بلکه شناسنامه هویت ملی ایرانیان است که زبان و هویت این سرزمین را در برابر تهاجم فرهنگی پاسداری کرده است.
✅ در شاهنامه زنان بهعنوان کنشگران صاحباختیار در تحولات تاریخی و اجتماعی به رسمیت شناخته شدهاند.
✅ فردوسی با نگرشی پیشرو، زنان را نه در حاشیه بلکه در میدانهای نبرد و عرصههای اجتماعی و سیاسی، در مقامهای مهم به تصویر کشیده است.
✅ زنان شاهنامه از شخصیتهای سرزنده، جسور، خردمند و صاحب اندیشههای مستقلاند که از نظر فردوسی در نهادهای اجتماعی کلان، نه تنها ضروری بلکه حیاتی هستند.
📎 متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید: https://telegra.ph/NAI-05-03-5
@Nehzatazadiiran
@MostafaTajzadeh
Telegraph
زنانی که فردوسی آفرید: حماسهسازان خاموش
شاهنامه بسیار فراتر از اثری ادبی، شناسنامه هویت ملی ماست. میراث گرانبهای جاودانهی فردوسی نه تنها زبان و هویت این سرزمین را، در برابر تندباد فراموشی و تهاجم فرهنگی پاسداری کرده؛ بلکه همواره فانوس هدایت و کشتیِ نجات ایرانیان در بزنگاههای تاریخی و سیاسی بوده…
👍66