Telegram Web Link
📝📝📝با آزاد کردن تاجزاده، کشور را از استبدادی دیگر نجات دهید

✍🏻مرتضی‌صارمی، عضو شورای مرکزی مجمع ایثارگران:

آفریقای جنوبی از مبارزه مسالمت آمیز نلسون ماندلا از زندان برای نجات این کشور از شر تبعیض نژادی ضرر نکرد؟ سرنوشت دیکتاتورها را از مقاومت مدنی او یاد بگیرید و با آزاد کردن مصطفی تاجزاده، کشور را از استبدادی دیگر نجات دهید. گفتمان او آرامش با حضور دیگران است نه تنش بدون حضور دیگران.

@sobhema_ir
@MostafaTajzadeh
📝📝📝 تأملاتی پس از جنگ ۱۲ روزه
چه می‌شود کرد؟


✍️ محسن کدیور

جنگ دوازده روزه اسرائیل متجاوز علیه ایران (۲۳ خرداد تا ۳ تیر ۱۴۰۴) و بمباران ایران توسط ایالات متحده آمریکا (۲ تیر ۱۴۰۴) خوشبختانه متوقف شده است. هر چند هیچ تضمینی برای ادامه توقف جنگ در دست نیست. این توقف به درخواست اسرائیل از آمریکا برای رهایی از حملات مؤثر موشکی ایران صورت گرفت و مورد استقبال ایران هم واقع شد. تأملات پس از جنگ را با هموطنان درمیان می‌گذارم.

عنوان فرعی«چه می‌شود کرد؟» به جای «چه باید کرد؟» را برای این مقاله انتخاب کردم تا فراگیرتر باشد و همه راه‌ حلهای محتمل را دربربگیرد، حتی آنچه مطلوب نویسنده نیست. این تاملات چیزی از سنخ با صدای بلند فکر کردن یک نویسنده تبعیدی نگران وطن است. به اختصار نوشته‌ام، فکر کردم شاید در تاخیر آفاتی باشد و انتشار سریع آن برای هموطنان فایده‌ای ولو اندک داشته باشد. محصول تفکری طولانی است.

این تآملات تحلیل «درد مشترک» بسیاری ایرانیان است. دملی چرکین که با نیشتر جنگ متجاوزی قلدر سر باز کرد. اما ما فقط از دشمن خارجی (صهیونیسم جنایتکار و آمریکای ابرقدرت) زخم نخورده‌ایم، ما زخم خورده «جمهوری اسلامی» هم هستیم، که برای رهایی از «استبداد سکولار» خودمان آن‌را به قدرت رسانیدم، و «استبداد دینی» از آب درآمد و بلای جانمان شد. در حد مقدور برای رهایی از هر دو مشکل نکاتی نوشته‌ام. در حد ممکن کوشیده‌ام فراگیرو منصفانه تحلیل کنم، از خطابه‌های هیجانی و احساسی و موج‌سواری دوری کنم و با توجه به موازین اخلاقی، مقدورات و واقعیات وضع وجود را ترسیم و مواردی را توصیه و تجویز کنم. از انتقادات و پیشنهادات اهل نظر استقبال می‌کنم. این مقاله شامل دو بخش است: شکست و پیروزی در جنگ دوازده روزه، و راه حلهای تغییر پس از جنگ…

📎منبع و متن کامل
@Kaleme
@MostafaTajzadeh
📝📝📝گزارشی درباره وضعیت روانی جامعه در روزهای پس از آتش‌‏بس میان ایران و اسرائیل

روان‌‏های جنگ‌‏زده


✍🏻نسیم سلطان‌بیگی

آویشن از همان شبی که جنگ شروع شد از حرف‌زدن افتاد. یک هفته از آتش‌‏بس می‌‏گذرد اما همچنان آویشن ۹ ساله نتوانسته حرف بزند. برسام سه‌ساله شب‌‏ها پتو را روی سرش می‌‏کشد، دیگر تنهایی نمی‌‏خوابد و روزها، از صدای اذان می‌‏ترسد و از دویدن پسربچه همسایه در طبقه بالا. سهیلای ۴۰ ساله نمی‌‏تواند تصویری از آینده در ذهن‌اش بسازد چون «ممکن است همه‌چیز خراب شود.»

در سر الهام هنوز هم صدای بمب می‌‏آید؛ هر شب، هر نیم‌‏ساعت یک‌بار. از خواب می‌‏پرد و دوباره می‌‏خوابد و دوباره بمب: «هر شب که می‌خوابم، هر نیم ساعت یک‌بار، با صدای وحشتناک بمب از خواب می‌‏پرم، بعد می‌‏بینم چیزی نیست و دوباره می‌خوابم. دوباره نیم‌ساعت بعدش بمب می‌زنند، دوباره می‌‏پرم و تا صبح را اینطوری سپری می‌کنم.»

خانه آنها در خیابان پاتریس لومومبا بود، کوچه آبشوری که همان شب اول مورد اصابت قرار گرفت. علی، پسرخاله آویشن است و درباره آن‌شب به «هم‌‏میهن» می‌‏گوید: «کوچه آبشوری عرض کمی دارد. خانه‌‏ای که مورد اصابت قرار گرفت، روبه‌روی خانه خاله من بود. آن شب آنها در پذیرایی خوابیده بودند. پنجره‌‏های پذیرایی رو به کوچه بود و فاصله کمی بین سر آنها و جایی که شیشه‌‏ها شکسته شد وجود داشت.» آویشن از همان لحظه دیگر حرف نزد.

آنها باید در خانه می‌‏ماندند تا آواربرداری انجام شود. بعد از سه‌روز خانه جنگ‌‏زده‌‏شان را به سمت شهریار ترک می‌‏کنند و به جمع خانواده می‌‏پیوندند اما آویشن همچنان هم حرف نمی‌‏زند. تمام تلاش‌‏های خاله، مادربزرگ، پدر و مادرش برای به حرف آوردنش بی‌‏نتیجه می‌‏ماند و حالا سه‌روز است که آنها گفتار درمانی را آغاز کرده‌اند، به این امید که واژه‌‏ها به گلوی آویشن برگردند.

برسام هم جنگ را در خواب دید. نصف‌شب که از خواب پریدند به خانه دایی‌‏اش رفتند و او کنار فرزند سه‌ماهه دایی‌‏اش به خواب رفت؛ آنها سه‌روز پس از شروع جنگ، تهران را ترک می‌‏کنند و حالا هم سه‌روز است که به تهران برگشته‌اند: «پسرم پتو را روی سرش می‌‏کشد و همسایه طبقه بالا که راه می‌‏رود، می‌‏گوید مامان صدای چیه؟ بمبه؟ بمبه؟» ماندن سه‌روزه در فضای جنگ کافی بوده تا روان کوچک و دست‌نخورده او با جنگ‌‏زدگی درهم‌تنیده شود: «نسبت به هر صدایی که از طبقه بالا می‌‏آید، واکنش می‌‏دهد و این درحالی‌است که قبل‌‏تر هم این صداها بود اما واکنشی نداشت.»

آتش‌‏بس بارقه باریکی از شادی در مردم بود. رابعه موحد، روانشناس اجتماعی به «هم‌میهن» می‌گوید: «مردم با آتش‌‏بس شادی کردند و این یعنی مدام بین بد و بدتری که در نوسانیم، قانع می‌‏شویم. اما این احساس را هم دارند که دوباره ممکن است اتفاق بیفتد. هیچ‌کس نه می‌‏گوید نترسید ما نمی‌‏گذاریم جنگ شود، نه می‌‏گوید بترسید ما می‌‏خواهیم جنگ کنیم. هیچ‌کس ما را تحویل نمی‌‏گیرد که برای‏مان کاری کند. ما به یک قحطی رسیدیم و به سمت ناامیدی مطلق حرکت می‌‏کنیم.»

خانواده رضا که زندانی مالی زندان اوین بوده، روی الاکلنگ امید و ناامیدی تاب می‌‏خورند. خانه آنها جنت‌‏آباد است و در همین روزهای جنگ در میانه اصابت یکی از پرتابه‌‏ها چنان آسیب دید که حتی کمد لباس آنها هم در آتش سوخت. همسر رضا و دو دختر چهار و هشت ساله‌‏اش مجبور شدند به خانه پدر رضا که حوالی اسلامشهر است، بروند اما صاحبخانه چشم دیدن آنها را ندارد: «خانواده رضا هیچ‌گاه رابطه خوبی با همسرش نداشتند و درحقیقت آنها جایی هستند که صاحبخانه حتی در این شرایط هم چشم دیدن آنها را ندارد و به هر کسی که آنجا می‌‏رود، می‌‏گوید اینها را از خانه من بیرون ببرید.»

دیگر هیچ‌کدام از ما شبیه به آدم‌‏های پیش از ۲۳ خردادماه نخواهیم شد. طراوت واحدی، روانپزشک بیمارستان روزبه است و به «هم‌‏میهن» می‌‏گوید:«ما برای روایت‌گری کلمه نداریم، تصویرهای درهم، هولناک و صداهایی هستند که به ذهن ما هجوم می‌‏آورند. همان صدای شب اول همچنان در ذهن افراد تکرار می‌‏شود و آنها را با این ترس روبه‌رو می‌‏کند که باید به جایی پناه ببرند. ما منتظر و گوش بزنگیم که اتفاقی بیفتد. کاش راه دیگری بود اما مسیر همین قدر پر درد و رنج است. بسیاری از ما برای این گذشتن، نیاز به ظرفیت‌‏های روانی داریم که آنها را دست‌کم می‌‏گیریم یا به حضور دیگری که می‌‏تواند واقعی یا سمبلیک باشد و درنهایت ظرف ما غنی‌‏تر می‌‏شود.»

@tahkimmelat
@MostafaTajzadeh
📝📝📝پیام *دکتر صدیقه وسمقی* در آستانه‌ی دهمین سال بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*

تاجزاده همیشه کنار مردم ایستاده است

✍️صدیقه وسمقی

بسیارند کسانی‌که وقتی از پست و مقام حکومتی فاصله می گیرند -چه با اراده‌ی خود و چه با اراده‌ی نظام- زبان به انتقاد می‌گشایند و از کاستی‌ها و نارسایی‌ها می‌گویند؛ اما بسیار نادرند آنان که در دوره‌ی تصدی پست و مقام، منتقد باشند و عملکرد حاکمیت را به چالش کشند. تاجزاده را می‌توان در شمار این نادر کسان دانست.

او در سال ۱۳۷۸ هنگامی که معاون سیاسی وزیر کشور بود، به عملکرد شورای نگهبان در انتخابات مجلس ششم اعتراض کرده و در دفاع از آرای مردم تهران از احمد جنتی، دبیر وقت شورای نگهبان شکایت نمود. تاجزاده با این‌کار با یکی از مهم‌ترین ارکان حکومت درافتاده بود، حال آنکه حتماً می‌دانست بهای بزرگی برای این اقدام جسورانه‌ی خود (که از نظر حاکمیت گستاخی بزرگی بود) خواهد پرداخت. او هم در دوره‌ی تصدی پست معاونت سیاسی وزیر کشور و هم پس از آن، مستمراً ادعای جابه‌جایی آرای مردم تهران در انتخابات مجلس ششم را مطرح و شکایت خود از جنتی را پیگیری نمود. اگرچه او نتوانست در دستگاه قضایی غیرمستقل و هزار توی جمهوری اسلامی جنتی را به پای میز عدالت بکشد، اما با پایمردی، کوتاه نیامدن از انجام وظیفه و عدم مصالحه با مزوّران و خیانت‌کاران، یکی از فسادهای بزرگ را آشکار و‌ مستند ساخت و مسیر تازه‌ای را برای مبارزه با فساد در دل حکومت گشود. مسیری که برای حکومت کم‌هزینه نبوده است.

تاجزاده در همان دوران هنگامی که معاون سیاسی وزیر کشور بود، در فاجعه‌ی هجدهم تیرماه ۱۳۷۸ کنار دانشجویان ایستاد. او نسبت به عملکرد نیروی انتظامی و گروه‌های فشار در حمله به خوابگاه دانشجویان، معترض بود و سوار بر موتور برای بررسی اوضاع به خوابگاه رفت‌وآمد می‌کرد، در‌حالی‌که بسیاری از مسئولان وقت، حتی یک‌بار نیز به کوی دانشگاه نرفتند و هیچ‌گاه از بزرگی فاجعه‌ی هجده تیر آگاه نشدند. شاید ازآن‌رو که اگر شاهد این حجم از فاجعه باشی نمی‌توانی سکوت کنی. ازهمین‌رو اکثر مسئولان، خود را پنهان ساخته، سکوت اختیار کردند و در کنار نیروهای متجاوز حکومتی ایستادند.

به‌راستی بسیار سخت است که هم عنصری از نظام حاکم باشی و هم معترض به آن. این شیوه‌ی مصلحان واقعی است که همواره در این راه هزینه‌های بزرگ، حتی جان خود را نیز داده‌اند. امیرکبیر آرزوی اصلاح حکومت فاسد را داشت که در حمام فین همراه با آرزویش قربانی شد. دکتر مصدق آرزوی اصلاح نظام شاهنشاهی و مهار قدرتِ عنانِ گسیخته‌یِ شاه را داشت که در یک تبانی شرم‌آور میان شاه و بیگانگان، در کنار آرزوی خود در احمدآباد دفن شد.

تاجزاده نیز اگر ده‌سال حبس را تحمل کرده، ازآن‌روست که بر استبداد لجام گسیخته و فاسد دینی، شوریده و آرزوی آبادی و آزادی ایران را در سر دارد. امروز اما تاجزاده تنها نیست و آرزوی اصلاح و آبادی و آزادی ایران، مردان و زنان بسیاری را به شور آورده است. دیگر استبداد نمی‌تواند و نباید بتواند آرزومندان اعتلای ایران را با آرزوهایشان دفن کند. تاجزاده‌ها باید با اراده‌ی محکم آزادی‌خواهان و وطن‌دوستان از زندان‌ها به در آمده و برای تحقق آرزوهای این ملت، نقش‌آفرینی کنند.
#دهمین‌_سالگرد‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر
@MostafaTajzadeh
Audio
▶️ فایل صوتی

فایل صوتی نشست «صدایی برای ایران: مسوولیت های ما در قبال وطن»
با حضور:
محمدر رضا کاروان
مسعود ادیب
عبدالکریم سروش
علی میرسپاسی
حسین کمالی
نیره توحیدی
رضا بهشتی معز
یاسر میردامادی
پاملا کریمی
سروش دباغ
علیرضا قندریز
علی رضا نامور حقیقی
بابک رحیمی
جواد عباسی
علی نبوی
حسین کاجی

June 22
شنبه ۳۱ خرداد

#حلقه_دیدگاه_نو
@didgahenochannel
@MostafaTajzadeh
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📝📝📝خطر جنگ همچنان باقیست
جلوگیری از این خطر، وظیفه حاکمیت است

رحیم قمیشی

امروز آقای تاج‌زاده از زندان با من تماس گرفت.
اولش خیلی خوشحال شدم.
اما از آن تماس تا الان، حالم خیلی گرفته است!

برای اولین بار صدای آقا مصطفی آن شور و هیجان، و شادابی همیشگی را نداشت.
گفتم خوبید آقا مصطفی؟
گفت خودم خوبم، اما جایمان خوب نیست.

از تراکم سلولش عددی گفت که برایم تکاندهنده بود در یک سلول ۶ متر در ۶ متر، سی و چند زندانی قرار داده‌اند.
خاطرات اسارت در عراق برایم زنده شد.

آقا مصطفی گفت اینجا نه کتابی داده‌اند، نه روزنامه‌ای، نه رسیدگی‌‌ای به وضع بهداشتی بسیار بدش.

پرسیدم آقا مصطفی لطفاً بگو ما چه کار کنیم.
من منظورم آن بود که بگوید برای او و سایر زندانیان چه‌کار می‌توانیم بکنیم، اما مصطفی رفت روی مشکلات کشور.

گفت باید کاری کنید دوباره جنگ شروع نشود.
گفتم کاری از دست ما بر نمی‌آید!
ناراحت شد.
گفت صحبت کنید، مطلب بنویسید، تذکر دهید.
گفت ایران تاب جنگ دوباره را ندارد.

گفت ایران ما هزار مشکل دارد، خدا نکند خرابی‌های بمباران‌های جدید هم بیاید سرشان.

گفت نباید بی‌تفاوت باشیم، دوباره به ایران حمله شود، خرابی‌هایش معلوم نیست به این سادگی قابل جبران باشد.

گفت باید به مقامات یادآور شد "به هر طریق" باید جلوی حمله دوباره آمریکا و اسرائیل را سد کنند. نباید بهانه به دست دشمن بدهند.
و تماس قطع شد...

حق مصطفی تاج‌زاده در بند بودن نیست.
حق بسیاری از زندانیان سیاسی متفکر و دلسوز کشور، آن‌ است که امروز طرف مشورت مقامات قرار بگیرند، چطور می‌شود جلوی فاجعه را گرفت...

مصطفی در همان وضع بسیار بد بهداشتی در زندانی که قبلاً بند اراذل و اوباش بوده، اولویت نخست‌اش بهبود وضع کشور است. و پیشگیری از خطراتی که مردم را تهدید می‌کند.
او نگران مردم است. نگران هموطنان بی‌دفاعی که نمی‌دانند در حمله احتمالی جدید، چند هزار تلفات خواهند داد.

و من از مصطفی خجالت می‌کشم
و من از خودم خجالت می‌کشم
و من که تازه به خودم قول داده بودم دیگر کمتر بنویسم، قول‌ام را می‌شکنم.

آقایان مسئول!
زندانیان را آزاد کنید، ولو موقت.
نگذارید جنگ شود.
اگر راه جلوگیری از فاجعه جنگ را بلد نیستید
بگذارید کسانی بیایند که بلدند!
نگویید در هر حال حمله خواهد شد.
شما مسئولیت حفظ جان تک‌تک مردم را دارید.
امنیت ایران و مردم سختی کشیده‌اش
حداقل کاری است که باید بکنید.
ایران در خطر است
جان زندانیان در خطر است
دلسوزان کشور جایشان زندان نیست
بی‌تفاوتی و پاسخگو نبودن در مواقع بحران
گناهی قابل گذشت نیست
اگر نگوییم
یک جنایت است!

@ghomeishi3
@MostafaTajzadeh
📝📝📝رئیس محترم دولت و شورای‌ عالی امنیت ملی
جناب آقای دکتر پزشکیان

با سلام و  احترام
هجوم محکوم رژیم اسرائیل به آسمان و زمین ایران که جنایت بی‌نظیری در تاریخ ایران بود خسارت‌های زیادی به بار آورد. یکی از این شمار، بمباران زندان اوین بود.

در آن واقعه‌ی سیاه، هم ناظر کشتار خانواده زندانیان و کارکنان زندان هستیم و هم شاهد بی‌تدبیری مضاعف مسئولان قضایی و امنیتی که به جای تأمین بیشتر جان زندانیان، با انتقال آن‌ها به زندان‌های ناایمن و غیربهداشتی جنوب تهران، موجب نگرانی بیشتر خانواده‌ها شدند، به ویژه زندانیان سیاسی و عقیدتی که سال‌هاست با دروغ حکومت، محبوس‌اند.

یادتان هست که همین زندانیان عزیز ایرانی چه هوشمندانه و دلسوزانه، حمله به جغرافیای ایران را محکوم کردند.

از سوی دیگر آزادی زوج محصور سبز، عزیزانمان آقای میرحسین موسوی و خانم زهرا رهنورد که ظالمانه  پانزدهمین سال حصر  غیرقانونی را با بسی بیماری تحمل می‌کنند  مطالبه‌ی قاطبه‌‌ی ملت ایران است.

اکنون ما امضاکنندگان نامه از جنابعالی به عنوان بالاترین مقام امنیتی حکومت تقاضا داریم برای پیش‌‌گیری از عوارض بیشتر روحی، بهداشتی و حقوقی زندانیان مظلوم، و رفع حصر مطلق آن دو عزیز با اتخاذ تدبیر فوری، دستور آزادی آن‌ها را صادر فرمایید.
پیشاپیش سپاسگزاریم.

محمدصادق آخوندی
مصطفی بادکوبه‌ای هزاوه
فرشته بقایی نائینی
قربان بهزادیان نژاد
علیرضا بهشتی شیرازی
امیرحسین پورسینا
مصطفی تنها
مجید تولائی
حسین جعفری
امیر خرم
محمود دردکشان
فرهاد درویشی سه‌تلانی
امیرخسرو دلیرثانی
زهرا ربانی املشی
محمد صادق ربانی املشی
علیرضا رجایی
علیرضا رجبیان
حسین رفیعی
حسن رفیعی
سعید رضوی فقیه
عیسی سحرخیز
پروانه سلحشوری
داود سلیمانی
احسان شریعتی
کیوان صمیمی
محمود عمرانی
رحیم قمیشی
محمد حسین کروبی
فخرالسادات محتشمی‌پور
حسین مفتخری
احمد منتظری
عبدالله مؤمنی
عبدالله ناصری
@MostafaTajzadeh
تأکید بر اصلاحات ساختاری

(گرامی‌داشت ده‌سال استقامت تاجزاده دربند)


✍️محسن کدیور

حبس، حصر، شکنجه، اخراج، حذف فیزیکی، اقرار تحتِ‌فشار، تبعید، و ایجاد انواع محدودیت‌ها برای مبارزان سیاسی، ابزار رایج حکمرانی استبدادی است. همواره اقلیتی این شداید را به جان می‌خرند، و از زندگی راحت در کنار خانواده می‌گذرند و برای رهایی ملت خود فداکاری می‌کنند. مبارزان سیاسی، حقی بزرگ بر آحاد مردم و اجری فراوان نزد خداوند دارند. اگرچه حاکمیت کوشش بی‌حد و حصر برای به فراموشی سپردن یاد مبارزان و ملکوک کردن نام آن‌ها می‌کند، اما ایشان در قلب مردم علاقه‌مند جا دارند و ذکر خیر آن‌ها فریضه‌ای ملی، اخلاقی و دینی است.

یک‌سال دیگر دوران زمامداری دومین رهبر جمهوری اسلامی، با سالیان دوران زمامداری پهلوی دوم مساوی می‌شود: سی‌وهفت سال! یکی از نشانه‌های یک حکومت ناسالم گردشی نبودن شخص اول است. آب هم که اگر در گردش نباشد مرداب می‌شود. قدرت سیاسی در ایران در هر دو مقطع به مرداب تبدیل شده است. فضای سیاسی ایران آب تازه می‌طلبد.

سالیان حبس ظالمانه زندانی سیاسی سربلند سید مصطفی تاجزاده به زودی دو رقمی می‌شود: ده سال. سالیان حصر غیرقانونی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد مدتهاست دو رقمی شده است: پانزده سال. اتهام واقعی محصورین و محبوسین سیاسی سرفراز همانند سعید مدنی و ابوالفضل قدیانی یک چیز بیش نیست: انتقاد از عملکرد مقام رهبری. قوه قضائیه جمهوری اسلامی مجری منویات رهبری است نه مجری قانون.

🔗برای خواندن متن کامل، روی مشاهده فوری بزنید.

@MostafaTajzadeh
📝📝📝بار دیگر: «چه باید کرد؟»

✍🏻اردشیر منصوری ۱۲ تیر ۱۴۰۴

پرسش، سکه‌اش به نام لنین خورده، و گهگاه در وضعیت‌های پیچیدۀ اجتماعی سراغ‌مان می‌آید؛ و اکنون در ایران وضعیت بسی پیچیده است.
اینک چند سطری در پاسخ به این پرسش مکرر برخی دوستان: در شرایط کنونی «چه باید کرد؟»

پاسخِ سنجیده به این پرسش متوقف است به پرسشی متقدم:
👈 ابتدا بگو در «چه وضعیتی هستی»، تا بتوان گفت «چه باید بکنی».

توصیف وضعیت: در کشوری هستیم خاورمیانه‌ای-نفتی، با چند هزاره فرهنگ دینی-استبدادی، درگیر با بحران‌های زیست‌محیطی و اقتصادی، با چند دهه تحریم، فساد و تورم دو رقمی، در جدال ایدئولوژیک-لفظی با غرب، و با شاخص‌های پژوهشی قابل اعتنای بین‌المللی: با حکمرانی دچار بحران در «کارآمدی» و تدریجاً «مشروعیت»، و اینک در معرض هجوم خارجی و حملۀ ترکیبی.

به‌طور خلاصه: تحمیل «جنگ پیچیدۀ فوق مدرن» از سوی قوی‌ترین قدرت نظامی-علمی-اقتصادی جهان، در وسط «بحران‌های مزمن و عدیدۀ داخلی»، خیزش‌ها و اعتراض‌های موقتاً خوابیده به مدد سرکوب.

متن کامل را اینجا بخوانید

@ardeshirmansouri
@MostafaTajzadeh
📝📝📝گزارش یک جنایت

✍🏻رضا خندان

پس از آغاز جنگ(حمله اسرائیل به ایران)، همسرم #نسرین ستوده متنی را در اختیارم گذاشت که حاوی مصوبه‌ای بود که در سال 1365،شورای عالی قضایی با هدف تامین امنیت زندانیان، آن را به تصویب رسانده بود. بر اساس این مصوبه کلیه ی زندانیان مناطق جنگی بی درنگ باید آزاد شوند. فردای آن روز طی نامه‌ای به رییس قوه قضاییه خواستار آزادی زندانیان شدم.عده دیگری از همبندیانم نیز با استناد به این مصوبه، درخواست آزادی زندانیان را کردند و بر اجرای قانون تاکید کردند.

دو روز بعد به اتفاق هم بندیانم با سماجت و پافشاری  موفق شدیم با رئیس زندان،نماینده دادستان و برخی از مدیران زندان نشستی برگزار و تمام مشکلات و خطرات احتمالی پیش رو را با آن‌ها در میان گذاشته و بر اجرای مصوبه فوق پافشاری کردیم. ما تمام احتمالات حمله هوایی به زندان اوین و حتی اطراف آن را پیش‌بینی و با جزئيات کامل توضیح دادیم. اما کوچک‌ترین اقدامی در خصوص آزادی زندانیان صورت نگرفت و روز دوشنبه دوم تیرماه، زندان اوین مورد حمله قرار گرفت. ما گفته بودیم که در صورت حمله،چنانچه خود بندها نیز مستقیما مورد حمله قرار نگیرند،تبعات آن، ترکش، قطعی آب، برق، گاز و نشت آن و خفگی ناشی از دود انفجار و سوختن ساختمان‌ها و خودروها، زندانیان را تهدید خواهد کرد. مسئول کشته شدن این همه زندانی، پرسنل  و غیره، مقامات زندان، سازمان زندان ها و شخص رییس قوه قضائیه است که آگاهانه قانون را زیر پا گذاشته و این فاجعه بزرگ را رقم زدند. زندانیان کشته شده افرادی بودند که در محوطه زندان و یا در محیط‌های اداری کار می‌کردند.


متن کامل را اینجا بخوانید

@MostafaTajzadeh
🎥 بریدن سر ایران در عاشورای ۱۴۰۴ با قتل عام یک هزار حسینی ایران زمین👇👇

👈 کویتی پور

و اینک هزاران بدتر از یزید و شمر به جان «حسینِ ایران» و «ایرانِ حسین» افتاده اند.

گفتم کجا ، گفتا بخون ، گفتم چه وقت گفتا کنون
گفتم سبب ، گفتا جنون ، گفتم مرو ، خندید و رفت
گفتم که بود، گفتا که یار ، گفتم چه گفت ،
گفتا قرار گفتم چه زد ، گفتا شراب ، گفتم بمان، نشنید و رفت
آن دم بریدم از زندگی دل ، کامد به مسلخ شمر سیه دل
او میدوید و ، من می دویدم ، او سوی مقتل ، من سوی قاتل
او می نشست و ، من می نشستم ، او روی سینه ، من در مقابل او
می‌کشید و ، من می کشیدم ، او از کمر تیر ، من آه باطل
اون می‌برید و ، من می بریدم ، او از حسین سر ، من غیر از او دل

@MostafaTajzadeh
📝📝📝 هفت حکم راهبردی !

✍🏻 شورای سردبیری

وعده کرده بودیم یکبار دیگر و با نگاه به نتایج جنگ اخیر، استراتژی کنونی امنیت ملی کشور راارزیابی کرده و صورت‌بندی خلاصه‌ای از کیفیات بدیل وضع کنونی ارائه دهیم. الوعده وفا!

  حدود نیم قرن پیش، هنگامی که آقای خمینی در فردای به چنگ آوردن قدرت انقلابی در نخستین اعلامیه بین‌المللی خود عشایر و ارتش عراق را برای سرنگون کردن حکومت صدام حسین فراخوان داد، سنگ بنای انحراف حکومت تازه تاسیس از درک جهان پیرامون گذاشته شد و اگر رسیدن به ستاره ثریا در این ۴۷ سال ممکن بود، ما اکنون دیوار کجی از ایران تا ثریا داشتیم. : فرض اینکه مردم دنیا منتظرند ببینند ماچه فرمانی میدهیم؛  و در کنارش سپردن گردن ارتش ایران به دست دیوانه مخبطی چون خلخالی! آنچه هنوز رخ میدهد، ادامه "قزمیت" سیاست  همان سالهاست!

آقای خمینی حق داشت: بزرگترین انقلاب نیمه دوم قرن بیستم را رهبری کرده و به زعامت کشوری مهم و ثروتمند رسیده بود. هر کس دیگری هم که پانزده سال تمام بی خبر از آنچه در جهان میگذرد فقط در کوچه‌های نجف بین خانه و مسجد تردد کرده بود چنین میکرد. آن پانزده سال،شد موتور "شاه باید برود" و به موفقیتی شگرف انجامید، و همه را در بستری از اشتباهات شناختی به کج ساختن آن دیوار مشغول کرد. اصولا اختلاف آقای خمینی با امثال طالقانی و منتظری، بر سر تفاوت آن پانزده سال بود: آنهاچه در زندان و چه در جامعه‌ای پویا و روبه تحول، به شناختی از سازوکار جهان رسیده بودند که نیل به آن در کوچه پسکوچه‌های نجف ممکن نبود. امروز، ایرانی‌ها هزینه آن شناخت نایافته آن سید مرحوم را می‌دهند....

https://telegra.ph/Jameeno-06-29

@jameeno
@MostafaTajzadeh
📱 *سعید #حجاریان، تئوریسین ارشد اصلاح‌طلب:*

🗣 *در پس ذهن "#جنگ‌طلب_های_وطنی" ایده‌های خطرناک وجود دارد، برخی صداهاي گوشخراش و اعمال تخریبی بر سر وزارت خارجه آوار می‌شود*

🗣 *یکی از جنگ‌طلبی می‌گوید. دیگری راجع به بمب، سخن سرائی می‌کند و آخرالامر کسی می‌گوید "باید ترامپ را با گلوله زد".*

@khabarestan_ir
@MostafaTajzadeh
🎥مداحی‌ مصطفی‌ راغب در یزد:

در راه تو‌ کِی ارزشی دارد این جان ما
پاینده‌ باد خاک ایران ما

🆔 @Entekhab_ir
@MostafaTajzadeh
📝📝📝سپیده فارسی، مستندساز مستندِ «روحت را در دست بگیر و قدم بزن»، دربارهٔ زندگی و مرگ تراژیک فاطمه حسونا است. فاطمه حسونا، عکاس/فیلمبردار فلسطینی که پس از حمله به غزه در آنجا می‌ماند و مشغول عکاسی و تصویربرداری می‌شود.

سپیده فارسی، زن ایرانیِ ساکن فرانسه، پس از ممانعت از ورود به غزه، ناگزیر چشم به چشمِ دوربین فاطمه حسونا می‌دوزد و از قاب روایت او، مستندش را می‌سازد. مستند در جشنواره کن امسال پذیرفته و تحسین شد. فاطمه حسونا تنها یک روز پس از اطلاع از این برگزیده‌شدن، در اثر حمله هوایی ارتش اسرائیل، به همراه خواهران و برادرانش کشته می‌شود.

خودش در آستانهٔ ازدواج و خواهرش باردار و پدرش در کما. فیلم آراسته به جملهٔ مشهور حسوناست: اگر مُردم، می‌خواهم مرگی پرسروصدا داشته باشم، نمی‌خواهم فقط یک خبر فوری باشم... حال مستند نمونهٔ تمام‌‌عیار مرگ پرسروصدای فاطمه حسوناست. نام و تلاش سپیده فارسی، کارگردان ایرانیِ اثر، در فضای فارسی بسیاربسیار کم بازتاب یافته است.

@Hameshmedia
@MostafaTajzadeh
       

📝📝📝پیام *مریم قدس* در آستانه‌ی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*

ده سال اسارت

✍🏼مریم قدس(عضو شورای مرکزی مجمع‌ایثارگران)

آقامصطفی (تاجزاده) را از سال پنجاه‌ونه، پس از ازدواج شناختم؛ آن روزها او را فقط دوستی از جمع دوستان همسرم در سازمان مجاهدین انقلاب می‌دیدم، اما به‌تدریج ارتباطمان خانوادگی شد. او در اوج مشغله، روحیه‌ای شاداب داشت و شوخی‌ها و خنده‌هایش در میان جمع طنین می‌انداخت.

قطعا این ۴۵ سال آشنایی حکایات و خاطرات بسیاری‌ را رقم زده‌است؛ چهل و پنج سال آشنایی که ده سالش در سایه دیوارهای اوین پنهان شد، جایی که آزادگانی چون او به آن عزت بخشیدند و در جنگ ۱۲ روزه نیز مورد حمله‌ای وحشیانه از سوی اسرائیل جنایتکار قرار گرفت.

زندان را تنها آنان که طعمش را چشیده‌اند می‌فهمند؛ و این روزها دیوارهای سلول تاجزاده، دیگر جایی برای خطوط روزنگار تازه ندارد. اما او مردی‌ست که شمردن روزهای تاریک را تاب آورد و همچنان بر باورهایش استوار ایستاده، بی‌تزلزل.

می‌دانم چقدر ستودنی‌ست این استقامت و سر خم نکردن، اما می‌خواهم از ستونی بگویم که نه تنها این ده سال بلکه سالیان سال است شانه‌هایش را خمیده و خمیده‌تر کرده اما نشکسته تا تاجزاده قهرمان شود.

فخری خانم را از همان ابتدای آشنایی به‌عنوان زنی مقتدر و پرشور می‌شناختم و پس از تلخی‌ها و وقایع سال ۸۸ که دردی مشترک را با هم فریاد کردیم عظمت روحش را بیشتر دریافتم.

زندان برای زندانی رنجی‌ست جانکاه، اما برای خانواده‌اش عذابی‌ست صد‌چندان که تنها دردآشنایان درکش می‌کنند.


آنچه آقا مصطفی را قهرمان کرد تبلور تلاش‌های زنی‌ست که با همه شرایط سخت و جانفرسا کنار همسرش ایستاد و اجازه نداد مشکلات زندگی قامت شویش را خمیده‌ سازد.

برای دخترانش هم مادر بود و هم پدر، و چون کوهی سترگ، نام تاجزاده را جاودانه کرد.

به امید روزی که همه آزادگان از بند و حبس و حصر رها شوند.

#دهمین‌_سالگرد‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر

@MostafaTajzadeh
📝📝📝 نرمالیزه کردن صلح در دنیای نرمالیزه شده با جنگ و خشونت

✍🏻 سعید مدنی
زندان/تبعید دماوند

مشکل امروز صلح‌طلبان و جنبش صلح، هنجاری و نرمالیزه‌شدنِ خشونت، جنگ و مرگ در بسیاری از مناطق دنیاست. در سرزمین من، ایران، سال‌هاست که تورم حدود چهل درصدی، امری عادی محسوب می‌شود. برخی روشنفکران و اقتصاددانان ارگانیک هم، مقالاتی مبنی بر وجود تورم در همه‌ی دنیا، از جمله ایران، نوشته‌اند؛ گویی قرار گرفتن یک‌سوم جمعیت زیر خط فقر و یک‌سوم دیگر در حال ریزش به زیر خط فقر، در همه‌ی دنیا امری عادی و متعارف و این خشونتِ شرم‌آور، امری هنجار و حتی معمول است که احیاناً می‌توان برای آن راه‌حلی متعارف در درون ساختار سیاسی-اقتصادی کنونی یافت. به همین ترتیب، هر روز اخباری درباره‌ی خشونت حاصل از بحران‌های کنونی ایران می‌بینیم و می‌شنویم، بدون آن‌که هیچ‌یک از آن‌ها امری غیرمعمول محسوب شود.

در کشور من، ایران، پانزده سال مجازات سخت برای دو مرد و یک زن، امری متعارف است. حضور برنده‌ی جایزه‌ی صلح نوبل در زندان، امری عادی است. به زندان افتادنِ چندین‌ساله‌ی مردان و زنان، اعم از دانشجو، معلم، کارگر، نویسنده و مترجم، به جرم سخن‌گفتن و اعتراض به وضع موجود و خشونت حاکم بر زندگی روزمره، نه‌تنها استثنا نیست، بلکه بخشی از جریان عادی هر روز است. در این کشور، تشکیل 90 هزار پرونده‌ی قضایی برای دختران و پسران جوانی که معترض حجاب اجباری بودند و اعمال خشونت علیه آن‌ها، بدیهی، معمول و متعارف محسوب می‌شود؛ گویی چهره‌ای بی‌بدیل از وضعیتی کاملاً عادی است.

مسئله‌ی پیشِ‌ روی صلح‌طلبان و جنبش صلح‌طلبی در کشورهای دموکراتیک، تفاوت جدی با مسائل فعالان این جنبش در کشورهای اقتدارگرا دارد. کار دشوار صلح‌طلبان در ایران و دیگر کشورهای بی‌بهره از حقوق بشر یا ناقض آن، مبارزه برای صلح در دنیایی است که جنگ و خشونت، نابرابری و تبعیض، امری متعارف و بخشی از زندگی روزمره است.

اگرچه هنوز هم دسته‌ای از صاحب‌نظران، ادعاهای اولویت اخلاقی خشونت‌پرهیزیِ صلح‌طلبان را به چالش کشیده و تأکید می‌کنند که خشونت می‌تواند عاملی مؤثر و حتی عادلانه برای نفی خشونت در نظام‌های اقتدارگرا باشد و از همین‌رو، صلح‌طلبی مطلق یا خشونت‌پرهیزی به‌مثابه یک استراتژی و اصل را مورد سؤال قرار می‌دهند (Howes, 2009) که البته عواقب میمونی برای جامعه‌ی ایران ندارد. مجموعه‌ی این تحولات معنوی و نظری درباره‌ی صلح و صلح‌طلبی، موجب شکل‌گیری مفاهیمی ابداعی مانند «امنیت انسانی»، «دفاع غیر تهاجمی» (non-offensive) و ارتقای اندیشه پیرامون «مقاومت مدنی» شده است.

فعالان صلح در گروهِ ضعیف‌تر ـ مانند اپوزیسیون تحت سرکوب ـ اغلب عدالت و برابری را پیش‌شرط هرگونه صلح می‌دانند و بر صلح سیاسی تأکید دارند؛ در حالی‌که فعالانِ گروه قوی‌تر ـ مانند احزاب حاکم یا بخش‌هایی از ساخت قدرت ـ بیشتر بر صلح‌سازی بین‌فردی یا میان جناح‌های درون قدرت تمرکز می‌کنند. برای مثال، ایده‌ی وفاق در دولت پزشکیان. این تفاوت‌ها در فرایند ادغام افقی حامیان متنوع صلح، بسیار چالش‌برانگیز بوده و مانع شکل‌گیری جنبش صلحی متحد و قوی می‌شود.

در جریان دورِ جدید مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و دولت ترامپ درباره‌ی پروژه‌ی اتمی ایران و تحریم‌ها، هم‌وطنان من به دو دسته‌ی حامی و مخالف مذاکرات تقسیم شدند: بخشی که عمدتاً اپوزیسیون خارج از کشور را در بر می‌گرفت، به‌شدت با این گفت‌وگوها مخالف بودند و آن را راهی برای نجاتِ جمهوری اسلامی از بحران‌های تو در تو و تداوم نظام اقتدارگرا می‌دانستند و در مقابل، بخشی دیگر از اپوزیسیون که بیشتر در داخل کشور قرار داشتند، فارغ از آثار و نتایج این گفت‌وگوها بر سرنوشت جمهوری اسلامی، صرف این‌که توافق احتمالی می‌تواند سایه‌ی جنگ را از آسمان ایران دور کند و اندکی گشایش در معیشتِ روزمره‌ی نزدیک به نیمی از جمعیت فقیر یا در معرض فقر ایجاد کند، آن را شایسته‌ی حمایت و تأیید می‌دانستند. تردیدی نیست که بخشی از این تفاوت دیدگاه‌ها تحت تأثیر باورها، استراتژی‌ها و تعلقات سیاسی است؛ اما در عین حال، بخش مهمی از آن نیز مربوط به حضور در فضاهای متفاوتی است که افراد و گروه‌ها در آن تنفس می‌کنند. این فضاهای متفاوت، منجر به اختلاف‌نظر در معنای صلح و خشونت نیز می‌شود.

این مطلب را دکتر سعید مدنی چند روز پیش از شروع جنگ ۱۲ روزه از زندان دماوند برای کنفرانس: «صلح، دموکراسی، و رسانه: بازاندیشی در نظم جهانیِ دستخوش تحول و پیامدهای آن» در لاهه هلند نوشته و آن‌را تقدیم کرده به دوست و هم‌بندی سابق خود؛ جعفر پناهی و فیلم «یک تصادف ساده» او که فیلمی در ستایش خشونت‌پرهیزی‌ است و فاتح نخل طلای کن.


🔗 متن کامل را اینجا بخوانید

@MostafaTajzadeh
📝📝📝پیام *دکتر محمد کیانوش‌راد* در آستانه‌ی دهمین سالگرد بازداشت *سیدمصطفی تاجزاده*

تاجزاده کنشگری در مسیر شدن

✍️محمد کیانوش راد (نماینده مردم اهواز در مجلس ششم)

یا امان من لا امان له
ده سال از حبس سیدمصطفی تاجزاده گذشت. اما امروز مصطفی تاجزاده‌ی عزیز، برای ایران و ایرانیان نمادی از شرافت و شجاعت، آزادگی و جوانمردی است. 
امروز تاجزاده، چون مولایش سیدالشهداء نمادی از حق‌طلبی، اصلاح‌خواهی و صبر و‌ مداراست.

تاجزاده در اوج ناامیدی‌ها، هنوز امیدوار و خواهانِ اصلاح امور است. او کنشگری در مسیر شدن است. او برخلاف برخی از هم‌عصرانش، در گذشته خویش نماند و به آینده ایران و مردمانش می‌اندیشد و فارغ از هر ایدئولوژی تنگ‌نظرانه در دفاع از حقوق ِمردم، به حاکمیت واقعی ملت می‌اندیشد.
ده‌سال حبس برای یک زندانی سیاسی-عقیدتی کافی نیست.؟ او ده‌سال حبس را با نجابت و با ایستادن بر حرفش تحمل نموده است. دیدگاه‌های او را بپذیرند یا نپذیرند، ایستادن بر عقیده و نظریاتش ستودنی و ستایش‌برانگیز است. جرم ِ او جز بیانِ نظرات ِ صریح  مصلحانه و خیرخواهانه‌اش نیست.

تاجزاده هدفی جز اصلاح امور کشور و خیر عمومی مردم و جز بازگشت به شعارهای اصولی انقلاب یعنی استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی در معنای واقعی آن نداشته و ندارد.
آیا گوشی شنوا و چشمی حق‌بین در میان زمامداران و تصمیم‌گیران ما نیست تا بهترین و شریف‌ترین فرزندان این مرز و بوم را از حبس و حصر رها سازد؟
هزاران نفر خیرخواهانه سخن گفتند و نشنیدند، نوشتند و نخواندند ، گویا هنوز گوش شنوایی برای اصلاح امور نیست. آیا تاجزاده  راهی جز مشی و منش و سیره امام حسین(ع) برگزیده است.؟

سرور آزادگان حسین(ع) در وصیتش به محمدابن‌حنفیه فرمود:
«خروج به اعتراض من، از روی سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ظلم نمودن به دیگران نیست. بلکه تنها برای اصلاح در امت ِجدم(ص) قیام کردم. می‌خواهم امر به معروف کنم و به سیره جدم و پدرم عمل کنم. ... و هرکس مرا رد کند و قبول نکند، صبر می‌کنم تا خداوند بین من و این گروه قضاوت کند که خدا بهترین حکم‌کنندگان است.»

چه نیکوست امروز همگان، خصوصاً مسئولانِ تصمیم‌گیر حاکمیت، با عبور از مسائل گذشته، راهی نو برای خروج از بحران‌های داخلی و خارجی بیابند‌. برگشت به همین قانون اساسی فعلی و تمکین به خواست ملت در هر زمینه‌ای، راه خروج از بسیاری از بحران‌های داخلی و خارجی است.

تاجزاده و سایر زندانیان سیاسی و عقیدتی را حداقل در این وضعیت آزاد کنید.
گزارش فخری محتشمی‌پور و رضا خندان از وضعیت زندان و زندانیان -که خود مصیبت‌نامه و روضه‌ای جانسوز در ایام حسینی است- که باید با آن‌ گریست و آه از نهاد هر انسان منصفی بلند می‌کند. چرا مسئولان فکری نمی‌کنند؟ حصر مهندس میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را پایان دهید و با تصحیح رویکردهای اشتباه در سیاست‌های جهانی و منطقه‌ای و داخلی به آینده پرامید بیندیشیم.

اگر حاکمان دریابند، اکنون زمان، زمانِ تصحیحِ رویکردها و سیاست‌ها بر اساسِ عقلانیتی واقع‌بینانه و مردم‌خواهانه است. اتخاذ سیاستی که با دورکردن جنگ‌طلبان و افراطیون از عرصه تصمیم‌گیری‌ها ممکن است. اقدامی که متضمنِ افزایش همبستگی ملی و دورنمودن سایه جنگ و تهدیدات خارجی از ایران باشد.

در پایان با تسلیت و همدردی با تمامی کسانی‌که عزیزانشان در این تهاجم وحشیانه رژیم جنایتکار صهیونیستی به شهادت رسیدند و با اعلام انزجار از سیاست‌های مداخله‌جویانه آمریکا، از خداوند برای تسکین خانواده‌های عزیز و داغدار، آرامش و صبر را خواستارم.
بیائید قدردان مردم باشیم و وحدت و همدلیِ ایجاد شده در فضای پرآشوب و شکننده کنونی را پاس بداریم.

۱۴ تیر  ۱۴۰۴
تاسوعای حسینی

#دهمین‌_سالگرد‌_بازداشت‌_تاجزاده
#جرم‌_نقد‌_رهبر
2025/07/06 01:41:22
Back to Top
HTML Embed Code: