Telegram Web Link
من چندتا قانون درست و حسابی و واقعی در مورد عشق و ازدواج بلدم:
اگر به دیگری احترام نگذاری،
مشکل پیدا می‌کنی.
اگر توافق و مصالحه بلد نباشی،
مشکل پیدا می‌کنی.
اگر بلد نباشی آزادانه از آن‌چه که بین شما اتفاق می‌افتد،
راحت حرف بزنی، مشکل پیدا می‌کنی
و اگر ارزش گذاری‌هایتان یکسان و مشترک نباشد،
مشکل پیدا میکنید.
ارزش هایتان باید مشابه باشند!

#سه_شنبه_ها_با_موری
#میچ_آلبوم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با یک محصول جدید و شگفت‌انگیز آشنا بشین: ماکسی رول!
🦸‍♂️ این ابرقهرمان همه‌فن‌حریف برای ساده‌تر کردن زندگی شما طراحی شده.

✔️ قدرت جذب فوق‌العاده
✔️ دو لایه مقاوم و بادوام
✔️ ابعاد بزرگتر برای مصرف بیشتر

ماکسی رول برای هر موقعیتی کنار شماست؛ از آشپزخونه گرفته تا هرجای دیگه‌ای که به تمیزی و راحتی نیاز دارین!

این ابر قهرمان رو می‌توانید از لینک زیر تهیه کنید 👇🏻👇🏻👇🏻
https://bitly.cx/Qlean-FullTime-MaxiRoll
.
یک‌ جرعه‌ کتاب

گفت: این روزها کمی افسرده به نظر می‌رسی
گفتم: واقعاً؟
گفت: حتماً نیمه شب‌ها زیادی فکر می‌کنی. من فکر کردن‌های نیمه شب را کنار گذاشته‌ام
گفتم: چه طور توانستی این کار را بکنی؟
او گفت: هر وقت افسردگی به سراغم می‌آید، شروع به تمیز کردن خانه می‌کنم. حتی اگر دو یا سه صبح باشد. ظرف‌ها را می‌شویم، اجاق را گردگیری می‌کنم، زمین را جارو می‌کشم، دستمال سفره‌ها را سفیدکننده می‌اندازم، کشوهای میزم را منظم می‌کنم و هر لباسی را که جلوی چشم باشد، اتو می‌کشم. آن‌قدر این کار را می‌کنم تا خسته شوم، بعد چیزی می‌نوشم و می‌خوابم. صبح بیدار می‌شوم و وقتی جوراب‌هایم را می‌پوشم، حتی یادم نمی‌آید شب قبل به چه فکر می‌کردم

بار دیگر به اتاق نگاهی انداختم. اتاق مثل همیشه تمیز و مرتب بود

گفت: آدم‌ها در ساعت سه صبح به هر جور چیزی فکر می‌کنند. همه ما همینطور هستیم.

#کجاممکن‌است_پیدایش‌کنم
#هاروکی_موراکامی
#حکایت


سلطان سلجوقی بر عابدی گوشه‌نشین و عزلت‌گزین وارد شد. حکیم سرگرم مطالعه بود و سر بر نداشت و به ملکشاه تواضع نکرد، بدان سان که سلطان به خشم اندر شد و به او گفت: آیا تو نمی‌دانی من کیستم؟ من آن سلطان مقتدری هستم که فلان گردن‌کش را به خواری کشتم و فلان یاغی را به غل و زنجیر کشیدم و کشوری را به تصرف در آوردم.

حکیم خندید و گفت:" من نیرومندتر از تو هستم، زیرا من کسی را کشته‌ام که تو اسیر چنگال بی‌رحم او هستی."

شاه با تحیر پرسید:" او کیست؟"
حکیم گفت:" آن نفس است. من نفس خود را کشته‌ام و تو هنوز اسیر نفس اماره خود هستی و اگر اسیر نبودی از من نمی‌خواستی که پیش پای تو به خاک افتم و عبادت خدا بشکنم و ستایش کسی را کنم که چون من انسان است."

شاه از شنیدن این سخن شرمنده شد و عذر خطای گذشته خود را خواست.
راههای کاهش استرس :

۱_ موسیقی ملایم و ترجیحا بی کلام گوش کنید.
۲_ دمنوش بنوشید ( ترجیحا چای سبز).
۳_ پیاده روی کنید
۴_ بنویسید( احساسات خود را برروی کاغذ جاری کنید)
۵_ یک رایحه را بو کنید
۶_ بخندید
۷_ نفس عمیق بکشید
۸_ به کسی که دوستش دارید زنگ بزنید
۹_‌ مدیتیشن و یوگا کنید
گران باش ؛
گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش
رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر
به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند
و با منتِ هرکس را کشیدن ،
تمامِ هویت و ارزشت را لگدمال کند.
خودت را تحمیل نکن، بگذار انتخابت کنند
یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت؛
بی هیچ حرف و سوالی، مسیرت را جدا کنی.
خودت را از دوست داشتن و
احترام هایِ یک طرفه تحریم کن.
آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ
بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند،
آدم هایِ این زمانه، عجیبند،
هر چقدر متواضع تر باشی،
بیشتر تو را لِه می‌کنند
با ارزش باش ،
بگذار شبیهِ یک گنجینه، دنبالت بگردند،
خودت را پشت هیچ ویترینی عرضه نکن،
اگر هم کردی، لااقل؛ گران باش

-نرگس صرافیان طوفان
داروین تو نظریه فرگشت میگه:
باهوش‌ها دوام نیاوردند
سخت کوش‌ها هم دوام نیاوردند
پس چه کسانی دوام آوردند و ماندند؟ «انعطاف‌پذیرها»
و تو این عبارت دو کلمه‌‌ای تکه دوم مهم‌تره؛ «پذیرش»
یعنی بپذیریم دنیای ما پر از چالش‌های سخت و متفاوته و ما باید باهاش کنار بیایم و دوام بیاریم...
کلی حرف دارم برای نگفتن...
یکی از مجردی لذت میبره،
یکی از متاهل بودن؛ مهم اینه شاد و خوشحال باشن.
یکی امروز طلاق گرفته،
یکی امروز مادر شده؛
و هر دو احساس خوشبختی می‌کنند.
یکی بیرون از خونه کار می‌کنه،
یکی توی خونه کار می‌کنه؛
کار هر دو مورد تقدیره.
یکی خوشحاله وزن کم کرده،
یکی خوشحاله وزنش زیاد شده؛
همه برای نتیجه یکسان تلاش نمی‌کنند!
زندگی هیچ‌کدوم از ما کاملا شبیه هم نیست،
برای احساس خوشبختی مجبور نیستیم مثل هم باشیم.
هر کسی مسیر خودش رو داره.
#رنگ‌هااا

یکی از روزهای چهل سالگی ات
در میان گیر و دار زندگی ملال آورت
لابه لای البوم عکس هایت
عکس دختری مو مشکی را پیدا میکنی


زندگی برای چند لحظه متوقف میشود
و قبض های برق و اب برایت بی اهمیت

تازه میفهمی
بیست سال پیش
چه بی رحمانه
اورا
در هیاهوی زندگی جا گذاشتی!

#یغما_گلرويى
2025/07/06 05:25:08
Back to Top
HTML Embed Code: