استاد دکتر محمدعلی موحّد
https://irna.ir/xjTMPn
نرسی به بازِ پرّان پیِ سایه‌اش همی‌دو
به شکارگاهِ غیب آ بنگر شکار باری
به نظاره و تماشا به سواحل آ و دریا
بِسِتان ز اوج موجش دُرِ شاهوار باری

(از غزل‌های مولانا، به نقل از استاد موحد)
51
Forwarded from هم‌میهن
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 در حاشیه آیین رونمایی از دو کتاب استاد محمد علی موحد


@hammihanonline
hammihanonline.ir
38🥰2👏2💋1
💢 گوهر برگ و بار

اسماعیل ملاعباس‌زاده
۲۱ خرداد ۱۴۰۴

🔹 شبی فرخنده و آرام، در دل پایتخت، فرهنگ‌سرای نیاوران میزبان یکی از نغزترین برگ‌های دفتر فرزانگی ایران‌زمین بود؛
آنجا که «برگ و بار» شکفت، «گوهر معنا» درخشید، و ما، دمی در سایه‌سار سخن استاد محمدعلی موحد، جان‌فزایی را از سر گذراندیم.
🔹 استادی که از خویشتن نگفت، از بزرگان گفت؛
که به تعبیر عطار، خود را به فتراک آنان بسته است، و اگر آبرویی دارد، از فروغ نام ایشان است.
با فروتنی، از گذشته سخن راند و آینده را به دست جوانان سپرد.
و چه خوش گفت:
«ما از گذشته می‌دانیم، آینده را باید از جوانان پرسید.»
🔹 سخنش، همچون نسیمی نرم و ژرف، بر دشت جان حاضران وزیدن گرفت؛
بی‌ادعا، بی‌هیاهو، اما با روشنی نوری که هنوز از چراغ نیاکان می‌تابد.
📍 دوشنبه، نوزدهم خردادماه ۱۴۰۴ – فرهنگ‌سرای نیاوران، تالار خلیج فارس

منبع عکس: ایرنا



#محمدعلی_موحد
#برگ_و_بار
#گوهر_معنا
#نشر_کارنامه
#شبهای_بخارا
#فرهنگسرای_نیاوران
#ادبیات_ایران
#فرزانگی
#یادداشت_ادبی
#فرهنگ_و_اندیشه
#نسل_جوان


کانال سخن‌راه:
https://www.tg-me.com/sokhanrah_mollaabbaszadeh
39😁1
Karevane Shahid
Shahram Nazeri
می‌گذرد کاروان، روی گل ارغوان
قافله ‌سالار آن، سرو شهید جوان
18
Forwarded from گل های معرفت (حسین مختاری)
درود فراوان بر روانِ مجاهدان و سردارانی که در طول تاریخ بشر برای "صلح" و "غلبه بر جنگ" و دفاع از حریم "انسانیت" جنگیده اند.
48👍2👏1👌1🕊1
Karevane Shahid
Shahram Nazeri
می‌گذرد کاروان، روی گل ارغوان
قافله ‌سالار آن، سرو شهید جوان
35
 شناختِ این قوم مشکل تر باشد از شناخت حق!
-شمس‌تبریزی-
65👍20👏4
آیا فاجعه نزدیک نیست؟ 👆
آیا باز هم آینده‌‌ای داریم؟


سال‌ها پیشتر، ایوان ایلیچ، در انرژی و عدالت از جیره‌‌ی انرژی بشر صحبت کرده بود و این‌که آدمیزاد از جیره‌‌ی متعادل مصرف‌ی خود‌ش بالا زده و این بالا زدن به همه‌ی محیط زیست و جانداران دارد لطمه می‌زند، آن هم به قیمت کاهش رفاه مادی واقعی و از آن بالاتر به قیمت معنویت و معنای واقعی زیستن‌ی که باید در شان انسان باشد،
تا کالا و کار برای انسان و زندگی‌اش باشد، نه  زندگی و انسان برای کار و کالا.

حالا داریم می‌بینیم هشدارهای مکرر دانشمندان را، و نه‌فقط تحلیل‌های سرِپاییِ حاضرین در تاکسی و راهروی آپارتمان و صف نانوایی!👆

نک: ایوان ایلیچ،
در انرژی و عدالت، محمدعلی موحد،
در کانال گاه فرست،
در سایت عدم خشونت،
در همین کانال.
==========ه
نکته:
ایلیچ اهل اتریش بوده و روسی نیست؛
با لنین هم مرتبط نبوده؛
کشیش بوده؛ و
نظریات‌ی ریشه‌ای در باره‌ی آموزش، انرژی، پزشکی و پساتوسعه مطرح کرده که هنوز مورد بحث و بالیدن اند.
http://www.tg-me.com/AhestegiSadegi
👍2110🙏4
زبان دكتر محمدعلی موحد در كتاب "خواب آشفته‌ی نفت" مرا شگفت‌زده كرد. مثلا اكثر قریب به اتفاق جمله‌ها خبری و كوتاه است. جالب است كه این موضوع را وقتی با مثلا نقل قول‌هایی كه از فردی چون تقی‌زاده در كتاب آمده مقایسه می‌كنید، حیرت‌زده می‌شوید. یك نقل قول تقی‌زاده گاه تا یك پاراگراف طولانی ادامه دارد. درحالی جملات دكتر موحد كوتاه و شفاف است. اینگونه نوشتن، یعنی نزدیك شدن زبان نوشتار به زبان گفتار راحت نیست، برخی فكر می‌كنند كه به سادگی می‌توان آن را تقلید كرد. در حالی كه چنین نیست. هایزنبرگ فیزیكدان برجسته می‌گوید دانشمندی كه نتواند كشف علمی خودش را برای آبدارچی خودش توضیح دهد، دانشمند نیست. یعنی باید فرد آن قدر جلو رود و آن قدر ادبیات فارسی را بشناسد و آن قدر با مردم حشر و نشر داشته باشد و آن قدر زیر و بالای مملكت را دیده باشد كه بتواند به جای «تیمورتاش عزل شد» بنویسد «پر و بال تیمورتاش قیچی شد». نثر موحد در این كتاب بی‌همتاست. من تا پیش از این از نثر ابراهیم گلستان خیلی خوشم می‌آمد كه با آقای دكتر موحد دوست نزدیك است، اما اگر امروز به من بگویند یك نثر نمونه انتخاب كنید و بگویید كه نمونه واقعی نثر امروز فارسی چیست كه با مردم فاصله ندارد اما مبتذل نیست، خواب آشفته نفت دكتر موحد را معرفی می‌كنم. تعبیرهایی چون دست و پا زدن بی‌حاصل، نعل‌های واژگونه، غریبگی‌های سید، در هوس قماری دیگر، در باغ سبز و... درخشان است.

علی میرزایی
(سردبیر و مدیر مسئول ماهنامه نگاه نو)
@shekoftandaraftab
👍4023🥰2👌1
شب خَزَران

به مناسبت چاپ تازه‌ای از کتاب «خزران» (ماجرای نویهودیان خزر و برآمدن اسرائیل) تألیف آرتور کستلر، با ترجمۀ استاد محمدعلی موحّد که از سوی انتشارات خوارزمی منتشر شده است، هشتصد و هفتاد و چهارمین شب از شب‌های بخارا به نقد و بررسی این اثر اختصاص یافته است. در این مراسم که در ساعت پنج بعدازظهر دوشنبه بیستم مرداد ۱۴۰۴ در تالار استاد جلیل شهناز خانۀ هنرمندان ایران برگزار می‌شود، سخنرانان: دکتر گودرز رشتیانی، دکتر پیام شمس‌الدینی و علی دهباشی دربارۀ وجوه گوناگون کتاب «خزران» سخنرانی خواهند کرد.

آرتور کستلر در این پژوهش شگفت‌انگیز تاریخی، با نثری صریح و جذاب، ذهن مخاطبش را از مسیر روایت‌های رسمی و رایج دربارۀ تبار یهود به سمت و سویی می‌برد که کمتر کسی به آن توجه کرده است. این اثر پس از گذشت نیم قرن از نخستین انتشارش به زبان انگلیسی و بیش از چهل سال از انتشار ترجمة فارسی‌اش همچنان خواندنی است. چرا که هم روایتش را با لحن و بیانی شیوا پیش می‌برد و هم در استدلالش چارچوبی استوار و هماهنگ دارد.

خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان هنرمندان، خانه هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
40👏6🥰1
Forwarded from مجلّه سفینه تبریز (محمّد طاهری خسروشاهی)
به لطف دوست فاضل ارجمند جناب فؤاد، در محفل علمی منتدی در بلده طیبه قم، به تصویر سکه ای قدیمی دست یافتم که در آذربایجان سده اول هجری ضرب شده است.
سکه هشام ابن عبدالملک (بنی امیه)ضرب سال 106 قمری در منطقه آذربایجان است.

اگر این تصویر را 180 درجه بچرخانید، آذربیجان را بدون نقطه خواهید دید.
این سکه احتمالاً قدیمی ترین یا یکی از کهن ترین اسناد تاریخی است که نام آذربایجان را با این الفبا ثبت کرده است.
متأسفانه این روزها در فضای مجازی می بینم که برخی افراد، کتابت آذربایجان را تحریف می کنند و آزربايجان می نویسند.

محمد طاهری خسروشاهی
۲۵ مرداد / تبریز
29👍8🥰2👏2
«من در جزوه‌ای که پس از "خواب آشفته نفت" در آورده‌ام گفته‌ام که وقتی به تاريخ معاصر ايران نگاه بکنيد، متوجه می‌شويد که چه فرصت‌های عظيمی از دست رفته است. بايد اين را پذيرفت که هيچ چيز ابديت ندارد. اين نيست که ما هميشه روی يک حرف بايستيم.

من فکر می کنم که حل نشدن مسأله نفت که در آن زمان دو طرف داشت، نه به نفع ايران تمام شد نه به نفع انگليس. نه انگليس از يک دندگی و لجاجت فايده برد نه ايران. برای انگليس قضيه کلفت‌تر و مهم‌تر شد و برای ايران تبديل شد به چيز ديگری که به بن بست رسيد.

اين برای ما درس عبرتی است، اگر از تاريخ درس بايد گرفت. يکی از درس های مهمی که ما بايد از اين جريان بگيريم، همين است که وقتی فرصت پيش آمد، مردان سياسی بايد از آن استقبال کنند و فرصت را غنيمت بشمرند وگرنه مسأله حادتر و از کنترل خارج می شود...

آنچه می توان از قضيه نفت آموخت همين است که مشکل را نبايد گذاشت ناسورشود و به صورت زخمی غير قابل علاج در آيد...»


مصاحبه با استاد محمدعلی موحد
نويسنده كتاب خواب آشفته نفت

@movahed1302
53👍8💯6🥰2
سلام بر دوستان عزیز و مهربانم
بار دیگر برای یاری رساندن به خانواده‌‌ای تنگدست و آبرومند محتاج به جُود و کَرم شما هستم.
خدا را می‌خوانم که نیازهای معنوی‌تان از خزانه‌ی غیبِ الهی برآورده گردد.
دوستانی که می خواهند در این کار خیر و خداپسندانه شرکت کنند لطفا در پی‌وی اطلاع دهند.

با سپاس از محبت تان
👇
@hossein246
23🕊3😁1
Forwarded from گل های معرفت
بایسته‌های مولانا


در غمِ یار یار بایستی
یا غمم را کنار بایستی
به یکی غم چو جان نخواهم داد
یک چه باشد؟ هزار بایستی
دشمنِ شادکام بسیارند
دوستی غمگسار بایستی
در فراقند زین سفر یاران
این سفر را قرار بایستی
شیرِ بیشه میان زنجیر است
شیر در مرغزار بایستی
ماهیان می‌طپند اندر ریگ
چشمه یا جویبار بایستی
اندر این شهر قحط خورشید است
سایه‌ی شهریار بایستی
چون بمیری، بمیرد این هنرت
زین هنرهات عار بایستی
طالبِ کار و بار بسیارند
طالبِ کردگار بایستی
مُلک‌ها ماند و مالکان مُردند
مُلکت پایدار بایستی
خوکِ دنیاست صیدِ این خامان
آهویِ جان‌شکار بایستی
همرهِ بی‌وفا همی‌لنگد
همرهِ راهوار بایستی
معده پردوغ و گوش پر ز دروغ
همّتِ الفرار بایستی
گوش‌ها بسته است، لب بربند
از خِرد گوشوار بایستی
(کلیات شمس تبریزی، غزل شماره ۳۱۵۵)


یکی از راه‌های مهم شناخت افراد توجه به بایسته‌هایی‌است که در حیات خویش بدان‌ها روی می‌آورند. غالباً مطلوبات و بایسته‌های آدمی در حرف و قول و بزنگاه‌های زندگیش بروز و ظهور می‌یابند. و از دقت در همین آمال و آرزوهاست که بزرگی یا عدم بزرگی ما آدمیان آشکار می‌گردد.
آرزوی داشتن دوستی غمگسار در روزهایی که غم و اندوه هجوم می‌آورد و آدمی را در آتش حزن و ملال می‌گدازد، از نیازهای هر جانِ رنجدیده و گرفتاری است.
دست‌های مهربان و سخاوتمند دوست آرامش و قرار را هدیه‌ی دل‌های فراق‌دیده و بی‌قرار یاران می‌کنند. یارانی که در پی رنج‌ها و دردهای وجودی هریک به دیاری افتاده و در به در گشته‌اند. اما غم‌ها نیز مراتب دارند، غم‌هایی هستند که خُرد و زودگذرند و اغلب صبغه‌ی مادی دارند و غم‌هایی که مرد‌افکن‌اند و در دل‌های بزرگ می‌گنجند. مولانا می‌گفت اگر غم هم باید غم بسیار باید- نه یک غم که هزار بایستی!
او شیرها را هم رها در مرغزاران می‌خواهد، که بغرّند و جولان دهند نه شیران پای در زنجیر و خفته در گوشه‌ی قفس.
آزادی شرط اصلی شکوفایی و ورزیدگی است. ماهیان خو گرفته به دریا که به مصاف امواج‌ کوه‌پیکر می‌روند در برکه‌های خُرد و مانداب‌های بویناک به خود می‌تپند و اندکی بیش دوام نمی‌آورند، مثل زمانی که به خشکی افتند و بی‌قراری کنند.
عاشقان نور و پرستندگان آفتاب هم در غیاب خورشید پژمرده و دلمرده می‌شوند. برای بیان چنین وضعیتِ دردناکی کدام تعبیر بدیع‌تر و جامع‌تر و رساتر از قحطِ خورشید تواند بود؟! یک دم به جهانی فکر کنید که در آن قحط خورشید است. در شهری که شمس از آن رفته است و جان و دل مولانا را هم با خود برده است، چه جای خوشی و طرب! مگر سایه‌ی شهریاری فرو افتد و دل‌ها بیاسایند؛ مگر خضرِ مبارک‌پی توانَد که این تنها بدان تنها رسانَد -حافظ.
انسان‌های خضرآیین از آنجا که به هنرهای الهی آراسته‌اند، برخوردار از حیات جاودانی‌اند، نه خودشان می‌میرند و نه هنرهاشان. اما هنری که پس از دو روز ژنده شود و گَرد نسيان بر رویش بنشیند، نه مایه‌ی فخر که موجب عار است.
شمس تبریز می‌گفت:
«ما را رسول(علیه السلام)، در خواب خرقه داد، نه آن خرقه که بعد از دو روز بدرّد و ژنده شود و در تون‌ها افتد و بدان استنجا کنند، بلکه‌ی خرقه‌ی صحبت. صحبتی نه که در فهم گنجد. صحبتی که آن را دی و امروز و فردا نیست. عشق را با دی و امروز و فردا چه کار؟».
(مقالات شمس تبریزی، ص۱۳۴).

کم نیستند کسانی که طالبِ هنرهای اعجاب‌آور و کار و بارهای بسیارند، اما این زمانی ممکن می‌شود که از چشمه‌ی آب حیات نوشیده باشی و دوام حیات معنوی هنرهایت را از کردگار عالَم و صاحب هنرهای اصیل و بدیع و جاودانی خواسته باشی. و صد البته این دعا زمانی مستجاب می‌شود که جانت به نور جانان روشن و سینه‌ات از رنگ خودی پاک شده باشد:
این گهی بخشد که اجلالی شوی
وز دغا و از دغل خالی شوی

(مثنوی معنوی، دفتر سوم)

مولانا از خوکِ دنیا که صیدِ خامانِ ره‌نرفته است بیزار و روی‌گردان است، و آرزوی آهویی را دارد که جانش را شکار کند؛ همو که می‌گفت:
عشق می‌گوید به گوشم پَست پَست
صید بودن خوش‌تر از صیادی است

(مثنوی معنوی، دفتر پنجم)

حسین مختاری
@golhaymarefat
45👍5🙏2💯2
Forwarded from گل های معرفت
يكى‏ قوم در سخن سجع نگاه دارند، همه سجع گويند، قومى همه شعر گويند، قومى همه نثر گويند. هر يكى ازين جزوى است. كلام خدا كُلّ است. دست در كُل زن تا همه جزوها آنِ تو باشد، و چيزى ديگر مزيد. دست در جزو مزن، نبايد كه كُل فوت شود.
(مقالات شمس تبریزی، تصحیح استاد محمدعلی موحد، ص۱۷۲)
هفتم مهر روز بزرگداشت شمس‌تبریزی گرامی باد!
@golhaymarefat
59👍6🕊2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
8
زهی!!!
62👍5👏2
مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب
دیدار با استاد موحد، شیفتۀ شمس و شیدای مولانا https://www.instagram.com/p/DPXNiJ5jGo6/?igsh=bmhyMXZ6M3A5OGZz
دیدار با استاد موحد، شیفتۀ شمس و شیدای مولانا

جمعه یازدم مهرماه ۱۴۰۴ به همراه دکتر سیدحسین میرمجلسی پزشک فرهنگ‌دوست و واقف ۳۰ هزار کتاب فاخر فارسی به کتابخانه مرکزی رشت، به حضور استاد محمدعلی موحد شرفیاب شدیم. چشمم که به او افتاد، یاد این شعر حافظ افتادم که هرکه دید روی تو بوسید چشم من.... گفتم استاد شاد باش و دیر زی که عمری پر برکت داشته‌ای و آثاری بس گرانقدر از خود برجای گذاشته‌ای و مایۀ فخر ایرانی.
هر از گاهی که در معیت دکتر علی جزایری و دکتر میرمجلسی حضور خلوت انس استاد را درمی‌یابیم، گویی دُر یافته‌ایم.
ابتدا استاد از کارهای جدید میراث مکتوب پرسیدند. سپس از اوضاع سیاسی زمانه ابراز نگرانی فرمودند و اقدام نابخردانۀ امریکا را در بمباران مراکز هسته‌ای ایران که برخلاف تمام کنوانسیون‌های جهانی بود، عملی وقیحانه خواندند.
برای استاد کتاب غوغای تبریز را هدیه برده بودم و برایم جالب بود که از خبر رونمایی این کتاب در تهران و تبریز مطلع بودند.
استاد از وضعیت انتقال کتابخانۀ دکتر میرمجلسی به رشت پرسیدند و ایشان با ذوقی تمام و اشتیاقی دلنشین، تصاویر قفسه‌ها و فضای مناسب کتابخانه‌اش در کتابخانه مرکزی رشت را به استاد نشان دادند. بنده هم دم غنیمت شمرده، گفتم: ان‌شاءالله قرار است ۱۴ آبان ماه با حضور دوستان آقای دکتر میرمجلسی، کتابخانۀ ایشان افتتاح شود. استاد هم به دلیل ارادتی که برای این پزشک کتابشناس ایران‌دوست قائلند، ابراز تمایل کردند که در این مراسم شرکت کنند.
بعد سخن بر احوال جناب کامران فانی رفت که از پیش از کرونا، کنج عزلت را بر گنج الفت با یاران برگزیده و ارتباطاتش را قطع و حضور در محافل را ترک کرده است. خدا نیامرزد نامردمانی که در حق او جفا کردند و با اتهاماتی واهی این دانشمند بی‌بدیل، پرخوانِ بسیاردان را چنین پژمرده‌حال کردند که سالهاست پاسخ تلفن دوستان را نمی‌دهد و دعوت دیدارها را اجابت نمی‌کند و شوربختانه اکنون کنج آسایشگاه، نه چندان کسی را می‌شناسد که با او دم گیرد و نه دیگر کاری درخور برای او می‌توان کرد. شمعی که می‌بایست فروغ جانها می‌شد، اکنون بی‌فروغ در گوشۀ بی‌مهری با پشتی خمیده نشسته است. استاد موحد از شنیدن این خبر آهی بلند کشیدند و بسیار متأثر شدند. فرمودند دریغ که چنین انسان شریفی به چنین سرنوشتی دچار شده. بعد اشاره کردند که او نقش مهمی در تألیف دایرةالمعارف تشیع (۱۶جلدی)، و ترجمۀ دایرةالمعارف دمکراسی (۳جلدی)، دانش‌گستر (۱۸جلدی) و کارهای کلان دیگر داشتند و سپس برای ایشان آرزوی بهبودی و رسیدگی کردند.
زیارت استاد همیشه برای من غنیمتی است بزرگ.
68❤‍🔥5👍1
♦️هر کسی در درونش آنی را بجوید که مولانا می‌خوانَد.

🔹استاد محمدعلی موحد

بسیاری از سر و صداهای موجود در دنیا پیرامون مقام مولانا موجی است که نمی‌مانَد. این جریانات در واقع همگی سایه‌ای از مولانا را با خود همراه دارد و نه مایه او را.
...هر کسی باید در این اندیشه باشد که آن مخاطبی که مولانا او را می‌خوانَد اوست و این همّت را داشته باشد تا آنی باشد که مولانا می‌جویدش.
@movahed1302
47👍20🥰4🕊3👏2
2025/10/19 12:24:06
Back to Top
HTML Embed Code: