چون قول دادم هر وقت میام اینجا به یادتون باشم...☘

درستش میکنم
دوباره میسازمش
از صفر
آجر به آجر


پ.ن:
اولین بار نیست که یه رفیقی که از جونم بیشتر دوسش داشتم ، ناامیدم میکنه
رفیقی که میدونه تو چه موقعیتی هستی و نقاط ضعفت رو میشناسه و باز رو همونا یه کاری میکنه تا بچزونتت
اسمش چیه؟؟؟

پ.ن۲:
خدا روزی رسونه...

از یه‌جایی غمگین نمی‌نویسی،
با هیچکس راجع‌به غمت صحبت نمی‌کنی،
خیلی بیشتر می‌خندی،
به خودت می‌رسی و مشغول پیشرفتت می‌شی...
دقیقا
همونجا از همیشه ناراحت‌تری...



#هپروت

«سلاما على قلبُ يتألمَ قبلُ المنامِ ويبكيُ بكاءَ العالمُ ولمِ يشعرَ بهِ احدُ.»


سلام بر قلبی که قبل از خواب درد می‌کشد
و به وسعت دنیا می‌گرید
و کسی آن را احساس نمی‌کند...

در سن و سالی که اکنون دارم دیگر کم و بیش نیازی به دلگرمی ندارم
دیگر به چه کارم می‌آید؟
آن‌وقت که میخواستم، نداشتم...

أنت كل أصدقائي و كل أحبائي،
أنت عزلتي الدائمة لي،
و موطني الذى أسكن به،
أنت جميعهم.


تو تمام دوستان و عزيزان مني،
تو كنج عزلت هميشگي ام،
تو وطني هستي كه در آن آرامش دارم،
تو همه ي اينهايي...🌎

"اجازه بده روز بگذرد، و خراشی بر تو بیندازد، و به پایان نزدیکت کند. "
اما یادت باشد زندگی فقط همین‌هاست عزیزم،
همین حرف‌های ساده‌ی خالی...

اگه خواستین یکی رو بی‌سر صدا و دردسر بُكشين كه طبيعی به نظر بياد،
اول دوستش داشته باشين ،
بعد كم كم بهش بی توجهی كنين ،
دوستش نداشته باشين و كاری كنين كه حس كنه همه‌ش دروغ بوده
خودش ميميره...


#هپروت

وقتی به یه سختی و فشار رسیدی
زود کم نیار رفیق...
فشار ینی اینکه ندونی چند ساعت دیگه زنده ای یا نه
فشار ینی اینکه ندونی دفعه بعدی کی غذا میخوری
فشار ینی اینکه ندونی این مریضی ت تموم میشه یا تمومت میکنه
و
و
و
کم نیار رفیق



پ.ن: شکیل اونیل هستن
از افسانه های بسکتبال تاریخ دنیا

به یادتون بودم و این داستانا...☘

آقا چند سال پیش یه بنده خدایی از ما پرسید که چرا قبر شهید مطهری عمودیه
ما هم جوان بودیم و جاهل و نادان
بهش گفتیم که شهید مطهری معلم بوده و مقام شامخی داشته
و برای اینکه عزتش حفظ بشه ایستاده دفنش کردن

اینقدر هم این رو طبیعی اجرا کردم که با ذوق برای دوستاش تعریف کرد

از همینجا میخوام بهت بگم آقا منو ببخش
جاهل بودیم و نادان 😭😭😬😭😭

وقتی این همه تلاش میکنی تا یک نفر را فراموش کنی، خود این تلاش تبدیل به خاطره میشود. بعد باید فراموش کردن را فراموش کنی و خود این هم در خاطر میماند...



پ.ن:
والا ساعت ۵ صبح خودمم نمیدونم چی مینویسم...
چه انتظاری از من‌داری عاخه
بخوابیم آقا🥱

او فکر میکرد
که دنیا دچار دردسر شده
و فقط هم دو راه حل موجود است،
یا آنقدر بخندیم تا منفجر شویم
و یا فقط منفجر شویم...

یه آباژور آبی داشت اون بالا گفتم شمام ببینید...👀

حاجی خیلی خندیدم با این...😬😂

‏وقتی قهوه می‌خوری از تلخیش لذت می‌بری اما وقتی بادوم می‌خوری اگه تلخ باشه میندازیش دور چون از بادوم انتظار تلخی نداری.
بحث؛ بحث انتظاره...

شب...


سخت‌ترین بخشِ خودشناسی
روبه‌رویی با زخم‌هایی‌ست
که نقشی در بوجود آمدنشون نداشتی
اما مسئولیتِ ترمیم کردنشون
به عهدهٔ شماست...

ما مهربان‌تر از آنیم که
رنجیدن را با رنجاندن تلافی کنیم...



پ.ن:
قبلا سه روز یه سره پشت سیستم‌می‌نشستیم و کار میزدیم انگار نه انگار
الان ساعت ۶ نشده رگ سیاتیک و دیسک و کمر و سر و معده همه به قار قار افتادن
چی وضعیتی هست
دیگه پیر شدم حاجی

راستی خبرت بدهم
خواب دیده‌ام
خانه‌ای خریده‌ام
بی پرده، بی پنجره،
بی در، بی دیوار ...