تفسیر قرآن صفحه ۳۳
محمدرضا رنجبر
دور #سوم_تفسیر_قرآن
#سوره_بقره
#صفحه_33
آیات: ۲۱۱ تا ۲۱۵
محمدرضا رنجبر
☘ من جای شما باشم
شب قبل از خواب
چراغ را خاموش می کنم
و سربه بالین می گذارم
و این فایل را گوش می دهم
و بعد راحت می خوابم.
@mrranjbar3
#سوره_بقره
#صفحه_33
آیات: ۲۱۱ تا ۲۱۵
محمدرضا رنجبر
☘ من جای شما باشم
شب قبل از خواب
چراغ را خاموش می کنم
و سربه بالین می گذارم
و این فایل را گوش می دهم
و بعد راحت می خوابم.
@mrranjbar3
سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲۱۱﴾
معنی آیه:
برو از بنیاسرائیل بپرس ببین چند بار نشونههای واضح براشون فرستادیم، اما هر کی نعمتای خدا رو بعد اینکه بهش رسید، عوض کنه و قدر ندونه، بدون خدا حسابی سختگیره و خوب بلده چطور تنبیه کنه.
معنی تکتک کلمهها:
سَلْ: بپرس، سوال کن، خبر بگیر
بَنِي: بچههای، فرزندان، نسلِ
إِسْرَائِيلَ: اسرائیل، یعقوب، قوم یعقوب
كَمْ: چقدر، چند تا، چه تعداد
آتَيْنَاهُمْ: دادیم بهشون، بخشیدیم بهشون، رسوندیم بهشون
مِنْ: از، بعضی، بخشی از
آيَةٍ: نشونه، علامت، معجزه
بَيِّنَةٍ: روشن، واضح، مشخص
وَمَنْ: و هر کی، و کسی که، و هر آدمی که
يُبَدِّلْ: عوض کنه، تغییر بده، تبدیل کنه
نِعْمَةَ: نعمت، خوبی، لطف
اللَّهِ: خدا، پروردگار، خالق
مِنْ بَعْدِ: بعد از، پس از، بعد از اون
مَا: اون چیزی که، هر چی که، چیزی که
جَاءَتْهُ: بهش رسید، اومد سراغش، داده شد بهش
فَإِنَّ: پس بدون که، پس حتماً، درواقع
اللَّهَ: خدا، پروردگار، معبود
شَدِيدُ: سختگیر، شدید، جدی
الْعِقَابِ: عذاب، تنبیه، مجازات
این آیه میگه:
یه سر برو ازشون بپرس. بپرس چند بار براشون نشونه فرستادیم، چند بار راهو نشونشون دادیم. اما چی کار کردن؟ نعمتو گرفتن، بعد پشت کردن. خوبی دیدن، ولی جوابشو بدی دادن. یه جورایی پشت پا زدن به لطف خدا. اما خدا شوخی نداره. خدا وقتی ببینه آدم قدر ندونه، تنبیهش سنگینه.
یادت باشه زندگی پر از نعمت و نشونهست. یه نگاه کنی به دور و برت، میبینی خدا چقدر بهت نعمت داده. خانوادهت، سلامتت، روزیت، حتی یه لبخند ساده. همهی اینا هدیهست، هدیههایی که گاهی آنقدر عادی میشن که دیگه به چشم نمیان.
اگه امروز نفس میکشی، یعنی فرصت داری که بهتر باشی. اما اگه اینارو نبینی، قدر ندونی، حرومش کنی، بدون که خدا خوب بلده بیدارت کنه.
گاهی خدا با یه تلنگر بیدارت میکنه، گاهی با یه سختی، یه مانع، یه امتحان. همهی اینا برای اینه که بفهمی داری از راه دور میشی، که بدونی داری غرق غفلت میشی.
سختیها زنگ بیدارباش زندگیان. درد، فقط درد نیست؛ یه پیام داره.
پس بهتره قبل اینکه زندگی بهت تلنگر بزنه، خودت بیدار شی، خودت چشماتو باز کنی، خودت قدر بدونی.
شکر کن. نعمتو حروم نکن. ناشکری نکن. چون خدا مهربونه، ولی حساب کتابشم دقیق و جدیه.
اگه قدر ندونی، اگه پشت پا بزنی به لطفش، دیر یا زود تکونت میده.
پس بیدار شو قبل اینکه بیدارت کنن.
یادت باشه، آدم وقتی قدر میدونه که دلش نرم باشه. دلِ نرم یعنی شنیدن صدای مادر، یعنی گرفتن دست یه دوست، یعنی حتی جواب دادن یه پیام ساده.
توی روزمرگیهامون غرق نشیم.
یه پیام محبت، یه تماس کوتاه، حتی یه نگاه مهربون، میتونه دنیای یه نفر رو عوض کنه.
نتیجه اینکه:
دنیای امروز پر از سر و صدا و سرعت شده، اما دلها گاهی خالی میمونن. یه لحظه وایسا، ببین چی داری. ببین کی کنارت هست. ببین چیا داری که خیلیها ندارن.
اگه حواسمون به نعمتها باشه، هم آرامش داریم، هم برکت توی زندگیمون زیاد میشه.
آدم قدردان، حتی وسط شلوغیها، میخنده. حتی وقتی سختشه، امیدشو از دست نمیده.
پس قبل از اینکه سختی بیاد سراغت، خودت بلند شو و بگو: خدایا، شکرت.
معنی آیه:
برو از بنیاسرائیل بپرس ببین چند بار نشونههای واضح براشون فرستادیم، اما هر کی نعمتای خدا رو بعد اینکه بهش رسید، عوض کنه و قدر ندونه، بدون خدا حسابی سختگیره و خوب بلده چطور تنبیه کنه.
معنی تکتک کلمهها:
سَلْ: بپرس، سوال کن، خبر بگیر
بَنِي: بچههای، فرزندان، نسلِ
إِسْرَائِيلَ: اسرائیل، یعقوب، قوم یعقوب
كَمْ: چقدر، چند تا، چه تعداد
آتَيْنَاهُمْ: دادیم بهشون، بخشیدیم بهشون، رسوندیم بهشون
مِنْ: از، بعضی، بخشی از
آيَةٍ: نشونه، علامت، معجزه
بَيِّنَةٍ: روشن، واضح، مشخص
وَمَنْ: و هر کی، و کسی که، و هر آدمی که
يُبَدِّلْ: عوض کنه، تغییر بده، تبدیل کنه
نِعْمَةَ: نعمت، خوبی، لطف
اللَّهِ: خدا، پروردگار، خالق
مِنْ بَعْدِ: بعد از، پس از، بعد از اون
مَا: اون چیزی که، هر چی که، چیزی که
جَاءَتْهُ: بهش رسید، اومد سراغش، داده شد بهش
فَإِنَّ: پس بدون که، پس حتماً، درواقع
اللَّهَ: خدا، پروردگار، معبود
شَدِيدُ: سختگیر، شدید، جدی
الْعِقَابِ: عذاب، تنبیه، مجازات
این آیه میگه:
یه سر برو ازشون بپرس. بپرس چند بار براشون نشونه فرستادیم، چند بار راهو نشونشون دادیم. اما چی کار کردن؟ نعمتو گرفتن، بعد پشت کردن. خوبی دیدن، ولی جوابشو بدی دادن. یه جورایی پشت پا زدن به لطف خدا. اما خدا شوخی نداره. خدا وقتی ببینه آدم قدر ندونه، تنبیهش سنگینه.
یادت باشه زندگی پر از نعمت و نشونهست. یه نگاه کنی به دور و برت، میبینی خدا چقدر بهت نعمت داده. خانوادهت، سلامتت، روزیت، حتی یه لبخند ساده. همهی اینا هدیهست، هدیههایی که گاهی آنقدر عادی میشن که دیگه به چشم نمیان.
اگه امروز نفس میکشی، یعنی فرصت داری که بهتر باشی. اما اگه اینارو نبینی، قدر ندونی، حرومش کنی، بدون که خدا خوب بلده بیدارت کنه.
گاهی خدا با یه تلنگر بیدارت میکنه، گاهی با یه سختی، یه مانع، یه امتحان. همهی اینا برای اینه که بفهمی داری از راه دور میشی، که بدونی داری غرق غفلت میشی.
سختیها زنگ بیدارباش زندگیان. درد، فقط درد نیست؛ یه پیام داره.
پس بهتره قبل اینکه زندگی بهت تلنگر بزنه، خودت بیدار شی، خودت چشماتو باز کنی، خودت قدر بدونی.
شکر کن. نعمتو حروم نکن. ناشکری نکن. چون خدا مهربونه، ولی حساب کتابشم دقیق و جدیه.
اگه قدر ندونی، اگه پشت پا بزنی به لطفش، دیر یا زود تکونت میده.
پس بیدار شو قبل اینکه بیدارت کنن.
یادت باشه، آدم وقتی قدر میدونه که دلش نرم باشه. دلِ نرم یعنی شنیدن صدای مادر، یعنی گرفتن دست یه دوست، یعنی حتی جواب دادن یه پیام ساده.
توی روزمرگیهامون غرق نشیم.
یه پیام محبت، یه تماس کوتاه، حتی یه نگاه مهربون، میتونه دنیای یه نفر رو عوض کنه.
نتیجه اینکه:
دنیای امروز پر از سر و صدا و سرعت شده، اما دلها گاهی خالی میمونن. یه لحظه وایسا، ببین چی داری. ببین کی کنارت هست. ببین چیا داری که خیلیها ندارن.
اگه حواسمون به نعمتها باشه، هم آرامش داریم، هم برکت توی زندگیمون زیاد میشه.
آدم قدردان، حتی وسط شلوغیها، میخنده. حتی وقتی سختشه، امیدشو از دست نمیده.
پس قبل از اینکه سختی بیاد سراغت، خودت بلند شو و بگو: خدایا، شکرت.
زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۱۲﴾
معنی آیه:
زندگیِ دنیا برای آدمای کافر خیلی خوشگل و جذاب نشون داده شده، اونوقت به مؤمنها میخندن و مسخرهشون میکنن. ولی روز قیامت، اونایی که پرهیزگار بودن، بالاتر و برتر از اونان. خدا هم به هر کی که بخواد، بدون حساب و کتاب، روزی میرسونه.
معنی تک تک کلمهها:
زُيِّنَ: قشنگ نشون داد شد، زرق و برق پیدا کرد، خوشگل شد
لِلَّذِينَ: برای اونایی که، واسه کسایی که، مال اونایی که
كَفَرُوا: کفر ورزیدن، منکر شدن، باور نکردن
الْحَيَاةُ: زندگی، حیات، دنیا
الدُّنْيَا: دنیا، این دنیا، زندگی زودگذر
يَسْخَرُونَ: مسخره میکنن، دست میندازن، میخندن به
مِنَ: از
الَّذِينَ: اونایی که، کسایی که، کسانی که
آمَنُوا: ایمان آوردن، باور کردن، دل دادن
وَالَّذِينَ: و اونایی که، و کسانی که، و کسایی که
اتَّقَوْا: پرهیز کردن، تقوا پیشه کردن، خودشونو نگه داشتن
فَوْقَهُمْ: بالاتر از اونا، برتر از اونا
يَوْمَ: روزِ، وقتِ، هنگامِ
الْقِيَامَةِ: قیامت، روز حساب، روز رستاخیز
وَاللَّهُ: و خدا، و خدایی که، و پروردگار
يَرْزُقُ: روزی میده، رزق میرسونه، نعمت میده
مَنْ: هر که، هر کس، هر آدمی که
يَشَاءُ: بخواد، اراده کنه، بخوادش
بِغَيْرِ: بدونِ، بیِ، فارغ از
حِسَابٍ: حساب و کتاب، شمارش، اندازهگیری
این آیه میگه:
دنیا جلو چشم خیلیا برق میزنه. خوشگل و وسوسهکنندهس. یه جورایی دلشون رو میبره.
دلدادههای دنیا که همون کافرا باشن آدمای مؤمنو مسخره میکنن. بهشون میخندن، دست میندازنشون. ولی قیامت که بشه، مومنا از همه سرترن. و یه سر و گردن بالاترن.
خدا روزیشو بیحساب میرسونه. هرکی رو که بخواد، بیدریغ میبخشه.
و یادت باشه، همهچی اون چیزی نیست که دیده میشه. پشت برق دنیا، هزار تا امتحان خوابیده.
ظاهر زندگی همیشه گولزنندهس. هر چی میدرخشه، طلا نیست.
خیلیها دلشون رو میبازن به این ظواهر، اما اونایی که ته دلشون پاکه، سر بلند میمونن.
مسخره شنیدن از بقیه، نشونهی شکست نیست. اتفاقاً گاهی نشونهی اینه که راهتو داری درست میری.
اونی که ته دلش پاکه، آخرش میبره. گاهی قوی بودن یعنی ساکت موندن، یعنی ادامه دادن حتی وقتی میخندن بهت.
یه آدم قوی، دلشو به حرف مردم نمیده، دلشو به خدا میده.
حساب و کتاب خدا با ما فرق داره. اون جایی که ما فکر میکنیم تمومه، خدا تازه شروع میکنه.
پس دنبال دل مردم نرو. دنبال دل خدا برو. وقتی دل خدا باهاته، بقیهی چیزا خودش درست میشه. خدا بلده کیو چطور خوشحال کنه.
خدا میبینه حتی اشکی که یواشکی میریزی، حتی لبخندی که به زور میزنی.
پس ناامید نشو. آروم باش، صبوری کن، وقتش که برسه، همهچی به نفع تو می چربه و میچرخه.
و آخرت، جای اصل ماجراست، نه اینجا.
هر چی اینجا داری، یه روز تموم میشه. اما اون چیزی که برای آخرت میذاری، میمونه.
پس به جای دویدن دنبال دل مردم، دل خدا رو به دست بیار. چون اونجاست که فرق برنده و بازنده معلوم میشه.
یه سلام ساده، یه بخشش کوچک، حتی یه لبخند میتونه ذخیرهی آخرتت بشه.
تو دنیای امروز که همه دنبال بیشتر داشتنن، بیشتر ببخش.
نتیجه اینکه:
توی دنیای امروز که پر از رقابت و ظاهرگراییه، آدم راحت میتونه گم و گمراه بشه. مراقب باش خودتو گم نکنی.
دل اگه پاک بمونه، راهت روشن میمونه. به جای دویدن دنبال لایکها، دنبال رضایت خدا بدو.
زندگی کوتاهه، اما محبت، صداقت و ایمان همیشه میمونن.
به جای فقط زنده بودن، درست زندگی کن.
معنی آیه:
زندگیِ دنیا برای آدمای کافر خیلی خوشگل و جذاب نشون داده شده، اونوقت به مؤمنها میخندن و مسخرهشون میکنن. ولی روز قیامت، اونایی که پرهیزگار بودن، بالاتر و برتر از اونان. خدا هم به هر کی که بخواد، بدون حساب و کتاب، روزی میرسونه.
معنی تک تک کلمهها:
زُيِّنَ: قشنگ نشون داد شد، زرق و برق پیدا کرد، خوشگل شد
لِلَّذِينَ: برای اونایی که، واسه کسایی که، مال اونایی که
كَفَرُوا: کفر ورزیدن، منکر شدن، باور نکردن
الْحَيَاةُ: زندگی، حیات، دنیا
الدُّنْيَا: دنیا، این دنیا، زندگی زودگذر
يَسْخَرُونَ: مسخره میکنن، دست میندازن، میخندن به
مِنَ: از
الَّذِينَ: اونایی که، کسایی که، کسانی که
آمَنُوا: ایمان آوردن، باور کردن، دل دادن
وَالَّذِينَ: و اونایی که، و کسانی که، و کسایی که
اتَّقَوْا: پرهیز کردن، تقوا پیشه کردن، خودشونو نگه داشتن
فَوْقَهُمْ: بالاتر از اونا، برتر از اونا
يَوْمَ: روزِ، وقتِ، هنگامِ
الْقِيَامَةِ: قیامت، روز حساب، روز رستاخیز
وَاللَّهُ: و خدا، و خدایی که، و پروردگار
يَرْزُقُ: روزی میده، رزق میرسونه، نعمت میده
مَنْ: هر که، هر کس، هر آدمی که
يَشَاءُ: بخواد، اراده کنه، بخوادش
بِغَيْرِ: بدونِ، بیِ، فارغ از
حِسَابٍ: حساب و کتاب، شمارش، اندازهگیری
این آیه میگه:
دنیا جلو چشم خیلیا برق میزنه. خوشگل و وسوسهکنندهس. یه جورایی دلشون رو میبره.
دلدادههای دنیا که همون کافرا باشن آدمای مؤمنو مسخره میکنن. بهشون میخندن، دست میندازنشون. ولی قیامت که بشه، مومنا از همه سرترن. و یه سر و گردن بالاترن.
خدا روزیشو بیحساب میرسونه. هرکی رو که بخواد، بیدریغ میبخشه.
و یادت باشه، همهچی اون چیزی نیست که دیده میشه. پشت برق دنیا، هزار تا امتحان خوابیده.
ظاهر زندگی همیشه گولزنندهس. هر چی میدرخشه، طلا نیست.
خیلیها دلشون رو میبازن به این ظواهر، اما اونایی که ته دلشون پاکه، سر بلند میمونن.
مسخره شنیدن از بقیه، نشونهی شکست نیست. اتفاقاً گاهی نشونهی اینه که راهتو داری درست میری.
اونی که ته دلش پاکه، آخرش میبره. گاهی قوی بودن یعنی ساکت موندن، یعنی ادامه دادن حتی وقتی میخندن بهت.
یه آدم قوی، دلشو به حرف مردم نمیده، دلشو به خدا میده.
حساب و کتاب خدا با ما فرق داره. اون جایی که ما فکر میکنیم تمومه، خدا تازه شروع میکنه.
پس دنبال دل مردم نرو. دنبال دل خدا برو. وقتی دل خدا باهاته، بقیهی چیزا خودش درست میشه. خدا بلده کیو چطور خوشحال کنه.
خدا میبینه حتی اشکی که یواشکی میریزی، حتی لبخندی که به زور میزنی.
پس ناامید نشو. آروم باش، صبوری کن، وقتش که برسه، همهچی به نفع تو می چربه و میچرخه.
و آخرت، جای اصل ماجراست، نه اینجا.
هر چی اینجا داری، یه روز تموم میشه. اما اون چیزی که برای آخرت میذاری، میمونه.
پس به جای دویدن دنبال دل مردم، دل خدا رو به دست بیار. چون اونجاست که فرق برنده و بازنده معلوم میشه.
یه سلام ساده، یه بخشش کوچک، حتی یه لبخند میتونه ذخیرهی آخرتت بشه.
تو دنیای امروز که همه دنبال بیشتر داشتنن، بیشتر ببخش.
نتیجه اینکه:
توی دنیای امروز که پر از رقابت و ظاهرگراییه، آدم راحت میتونه گم و گمراه بشه. مراقب باش خودتو گم نکنی.
دل اگه پاک بمونه، راهت روشن میمونه. به جای دویدن دنبال لایکها، دنبال رضایت خدا بدو.
زندگی کوتاهه، اما محبت، صداقت و ایمان همیشه میمونن.
به جای فقط زنده بودن، درست زندگی کن.
انَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيم﴿۲۱۳﴾
معنی آیه:
آدما یه زمانی همه باهم یکی بودن، ویکدست یعنی با فطرت پاک خود رفتار و زندگی می کردن، بعد ها هواها و هوس ها اونا رو به جون هم انداخت اینجا بود که خدا پیامبرا رو فرستاد که خوشخبر باشن و هشدار بدن. کتاب رو هم همراهشون داد تا بین مردم توی اون چیزایی که اختلاف داشتن، داوری کنه. ولی فقط همونایی که خودشون کتاب داشتن، بعدِ اینکه همهچی براشون روشن شد، سرِ لج و حسادت باهم دعوا کردن. بعد خدا، اونایی که ایمان داشتن رو به حقیقتی که سرش اختلاف داشتن، هدایت کرد. خدا هر کی رو بخواد، سمت راه راست میبره.
معنی تک تک کلمهها:
إِنَّ: واقعاً، حقیقتاً، بدون شک
النَّاسُ: مردم، آدما، خلق
أُمَّةً: یه امت، یه گروه، یه ملت
وَاحِدَةً: یکی، یگانه، متحد
فَبَعَثَ: پس فرستاد، پس برانگیخت، بلند کرد
اللَّهُ: خدا، پروردگار، یزدان
النَّبِيِّينَ: پیامبرا، فرستادهها، انبیا
مُبَشِّرِينَ: نویددهندهها، خوشخبرها، مژدهدهندهها
مُنْذِرِينَ: هشداردهندهها، ترسانندهها، آگاهکنندهها
وَأَنْزَلَ: و فرستاد، و نازل کرد، پایین آورد
مَعَهُمُ: همراهشون، پیششون، باهاشون
الْكِتَابَ: کتاب، نوشته، قرآن
بِالْحَقِّ: به حق، درست، با حقیقت
لِيَحْكُمَ: که داوری کنه، که حکم کنه، که قضاوت کنه
بَيْنَ: بین، وسط، میان
النَّاسِ: مردم، خلق، آدمها
فِيمَا: در چیزی که، در اونچه، توی چیزی که
اخْتَلَفُوا: اختلاف داشتن، اختلاف کردن، دعوا داشتن
فِيهِ: در اون، داخلش، دربارهش
وَمَا: و نه، و هیچ، و چیزی
اخْتَلَفَ: اختلاف کرد، دعوا کرد، ناهماهنگ شد
إِلَّا: مگر، فقط، جز
الَّذِينَ: اونایی که، کسانی که، افرادی که
أُوتُوهُ: بهشون داده شد، به دستشون رسید، نصیبشون شد
مِنْ بَعْدِ: بعد از، پس از، از پسِ
مَا: چیزی که، اونچه که، هر چی که
جَاءَتْهُمُ: اومد پیششون، رسید بهشون، اومد به سمتشون
الْبَيِّنَاتُ: دلایل روشن، نشونههای واضح، برهانها
بَغْيًا: از روی ستم، به خاطر حسادت، از روی ظلم
بَيْنَهُمْ: بینشون، وسطشون، تو جمعشون
فَهَدَى: پس هدایت کرد، راه نشون داد، راهنما شد
اللَّهُ: خدا، پروردگار، یزدان
الَّذِينَ: اونایی که، کسانی که، افرادی که
آمَنُوا: ایمان آوردن، باور کردن، دل سپردن
لِمَا: به اونچه که، برای چیزی که، به خاطر چیزی که
اخْتَلَفُوا: اختلاف داشتن، دعوا داشتن، اختلاف کردن
مِنَ الْحَقِّ: از حق، از حقیقت، از درستی
بِإِذْنِهِ: به اجازهش، به خواستش، با اذن خدا
وَاللَّهُ: و خدا، و پروردگار، و یزدان
يَهْدِي: هدایت میکنه، راه نشون میده، راهنما میشه
مَنْ: هر که، کسی که، هر فردی که
يَشَاءُ: بخواد، اراده کنه، صلاح بدونه
إِلَى: به سمت، به سوی، رو به
صِرَاطٍ: راه، مسیر، جاده
مُسْتَقِيمٍ: راست، مستقیم، صاف
معنی آیه:
آدما یه زمانی همه باهم یکی بودن، ویکدست یعنی با فطرت پاک خود رفتار و زندگی می کردن، بعد ها هواها و هوس ها اونا رو به جون هم انداخت اینجا بود که خدا پیامبرا رو فرستاد که خوشخبر باشن و هشدار بدن. کتاب رو هم همراهشون داد تا بین مردم توی اون چیزایی که اختلاف داشتن، داوری کنه. ولی فقط همونایی که خودشون کتاب داشتن، بعدِ اینکه همهچی براشون روشن شد، سرِ لج و حسادت باهم دعوا کردن. بعد خدا، اونایی که ایمان داشتن رو به حقیقتی که سرش اختلاف داشتن، هدایت کرد. خدا هر کی رو بخواد، سمت راه راست میبره.
معنی تک تک کلمهها:
إِنَّ: واقعاً، حقیقتاً، بدون شک
النَّاسُ: مردم، آدما، خلق
أُمَّةً: یه امت، یه گروه، یه ملت
وَاحِدَةً: یکی، یگانه، متحد
فَبَعَثَ: پس فرستاد، پس برانگیخت، بلند کرد
اللَّهُ: خدا، پروردگار، یزدان
النَّبِيِّينَ: پیامبرا، فرستادهها، انبیا
مُبَشِّرِينَ: نویددهندهها، خوشخبرها، مژدهدهندهها
مُنْذِرِينَ: هشداردهندهها، ترسانندهها، آگاهکنندهها
وَأَنْزَلَ: و فرستاد، و نازل کرد، پایین آورد
مَعَهُمُ: همراهشون، پیششون، باهاشون
الْكِتَابَ: کتاب، نوشته، قرآن
بِالْحَقِّ: به حق، درست، با حقیقت
لِيَحْكُمَ: که داوری کنه، که حکم کنه، که قضاوت کنه
بَيْنَ: بین، وسط، میان
النَّاسِ: مردم، خلق، آدمها
فِيمَا: در چیزی که، در اونچه، توی چیزی که
اخْتَلَفُوا: اختلاف داشتن، اختلاف کردن، دعوا داشتن
فِيهِ: در اون، داخلش، دربارهش
وَمَا: و نه، و هیچ، و چیزی
اخْتَلَفَ: اختلاف کرد، دعوا کرد، ناهماهنگ شد
إِلَّا: مگر، فقط، جز
الَّذِينَ: اونایی که، کسانی که، افرادی که
أُوتُوهُ: بهشون داده شد، به دستشون رسید، نصیبشون شد
مِنْ بَعْدِ: بعد از، پس از، از پسِ
مَا: چیزی که، اونچه که، هر چی که
جَاءَتْهُمُ: اومد پیششون، رسید بهشون، اومد به سمتشون
الْبَيِّنَاتُ: دلایل روشن، نشونههای واضح، برهانها
بَغْيًا: از روی ستم، به خاطر حسادت، از روی ظلم
بَيْنَهُمْ: بینشون، وسطشون، تو جمعشون
فَهَدَى: پس هدایت کرد، راه نشون داد، راهنما شد
اللَّهُ: خدا، پروردگار، یزدان
الَّذِينَ: اونایی که، کسانی که، افرادی که
آمَنُوا: ایمان آوردن، باور کردن، دل سپردن
لِمَا: به اونچه که، برای چیزی که، به خاطر چیزی که
اخْتَلَفُوا: اختلاف داشتن، دعوا داشتن، اختلاف کردن
مِنَ الْحَقِّ: از حق، از حقیقت، از درستی
بِإِذْنِهِ: به اجازهش، به خواستش، با اذن خدا
وَاللَّهُ: و خدا، و پروردگار، و یزدان
يَهْدِي: هدایت میکنه، راه نشون میده، راهنما میشه
مَنْ: هر که، کسی که، هر فردی که
يَشَاءُ: بخواد، اراده کنه، صلاح بدونه
إِلَى: به سمت، به سوی، رو به
صِرَاطٍ: راه، مسیر، جاده
مُسْتَقِيمٍ: راست، مستقیم، صاف
این آیه میگه:
یه زمانی مردم باهم یکی بودن. نه دعوایی، نه بحثی، نه جنگی، ولی اینجوری نموند. به همین خاطر خدا پیامبرا رو فرستاد، که یه عده رو خوشحال کنن، یه عده رو بترسونن.
کتاب فرستاد، تا بشه داور بین مردم، تا بدونن چی درسته، چی غلط؛ چون آدما با یه کلمه خوب میتونن تغییر کنن، با یه اشاره به حق میتونن برگردن.
ولی کی اختلاف انداخت؟ همونا که کتاب داشتن.
حسادت کردن، لج کردن، دنبال برتری بودن. درست همونجاست که دلها تیره میشه و آدم از راه میزنه بیرون؛ و اینجاست که اگه کسی بتونه وایسه، نفس بکشه و فکر کنه، میفهمه حسادت داره مسیرشو کج میکنه.
خدا اما دل اونایی که ایمان داشتن رو روشن کرد، چون کسی که به خدا تکیه کنه، حتی وقتی کم میاره، دستش خالی نمیمونه. خدا خودش دستشو میگیره.
راه درست رو نشونشون می ده.
خدا هر کی رو بخواد، میبره سمت راه راست.
یه راه صاف، یه مسیر روشن، یه خط مستقیم که هر کی روش قدم بذاره، سبک میشه، آروم میگیره و حتی پرواز میکنه.
نتیجه اینکه:
آدمها اولش صاف و سادهان. اختلافها وقتی شروع میشه که دلها سیاه میشه، وقتی حسادت میاد وسط. اما اونی که دلشو پاک نگه داره، میفهمه همه جنگا ارزش بردن ندارن، بعضیاشون ارزش نرفتن دارن.
اگه دلت پاک باشه، اگه ایمانت قوی باشه، خدا خودِ خودش میاد کمکت. میبرتت سمت راه درست، سمت نور، سمت آرامش. اونوقت هر روزت میشه بهتر از دیروزت، نه بهتر از بقیه.
تو زندگی امروز ما هم همینه. دعواها، بحثا، دلخوریها… بیشترش از مقایسهست، از حسادته، از لجه. ولی دل آروم، آدمیه که فقط با خودش مسابقه میده، نه با بقیه.
اگه بذاریم خدا دلمون رو هدایت کنه، اختلافا کوچیک میشن، و دلمون بزرگ میشه؛ و اونوقت میفهمیم وقتی دل بزرگ میشه، دنیا برامون کوچیک نمیشه، بلکه آروم میشه.
پس حواست باشه، دل اگه صاف باشه، راه صاف میشه.
پس، ساده باش، اما سادهلوح نباش. مهربون باش، اما اجازه نده لهت کنن.
سعی کن صبح که بیدار میشی، دلتو سبک کنی از کینه و حسادت، روزت قشنگتر میگذره. صبوری یعنی قهرمان بودن توی سکوت.
تو محیط کار، توی خانواده، حتی توی ترافیک، اگه یه نفر کوتاه بیاد، دنیا آرومتر میشه؛ چون زندگی یه مسابقه نیست، یه سفره، و اونایی برندهان که با دل صاف و لبخند و امید، جلو میرن.
همهچی درست میشه، فقط کافیه سمت نور وایسی.
یه زمانی مردم باهم یکی بودن. نه دعوایی، نه بحثی، نه جنگی، ولی اینجوری نموند. به همین خاطر خدا پیامبرا رو فرستاد، که یه عده رو خوشحال کنن، یه عده رو بترسونن.
کتاب فرستاد، تا بشه داور بین مردم، تا بدونن چی درسته، چی غلط؛ چون آدما با یه کلمه خوب میتونن تغییر کنن، با یه اشاره به حق میتونن برگردن.
ولی کی اختلاف انداخت؟ همونا که کتاب داشتن.
حسادت کردن، لج کردن، دنبال برتری بودن. درست همونجاست که دلها تیره میشه و آدم از راه میزنه بیرون؛ و اینجاست که اگه کسی بتونه وایسه، نفس بکشه و فکر کنه، میفهمه حسادت داره مسیرشو کج میکنه.
خدا اما دل اونایی که ایمان داشتن رو روشن کرد، چون کسی که به خدا تکیه کنه، حتی وقتی کم میاره، دستش خالی نمیمونه. خدا خودش دستشو میگیره.
راه درست رو نشونشون می ده.
خدا هر کی رو بخواد، میبره سمت راه راست.
یه راه صاف، یه مسیر روشن، یه خط مستقیم که هر کی روش قدم بذاره، سبک میشه، آروم میگیره و حتی پرواز میکنه.
نتیجه اینکه:
آدمها اولش صاف و سادهان. اختلافها وقتی شروع میشه که دلها سیاه میشه، وقتی حسادت میاد وسط. اما اونی که دلشو پاک نگه داره، میفهمه همه جنگا ارزش بردن ندارن، بعضیاشون ارزش نرفتن دارن.
اگه دلت پاک باشه، اگه ایمانت قوی باشه، خدا خودِ خودش میاد کمکت. میبرتت سمت راه درست، سمت نور، سمت آرامش. اونوقت هر روزت میشه بهتر از دیروزت، نه بهتر از بقیه.
تو زندگی امروز ما هم همینه. دعواها، بحثا، دلخوریها… بیشترش از مقایسهست، از حسادته، از لجه. ولی دل آروم، آدمیه که فقط با خودش مسابقه میده، نه با بقیه.
اگه بذاریم خدا دلمون رو هدایت کنه، اختلافا کوچیک میشن، و دلمون بزرگ میشه؛ و اونوقت میفهمیم وقتی دل بزرگ میشه، دنیا برامون کوچیک نمیشه، بلکه آروم میشه.
پس حواست باشه، دل اگه صاف باشه، راه صاف میشه.
پس، ساده باش، اما سادهلوح نباش. مهربون باش، اما اجازه نده لهت کنن.
سعی کن صبح که بیدار میشی، دلتو سبک کنی از کینه و حسادت، روزت قشنگتر میگذره. صبوری یعنی قهرمان بودن توی سکوت.
تو محیط کار، توی خانواده، حتی توی ترافیک، اگه یه نفر کوتاه بیاد، دنیا آرومتر میشه؛ چون زندگی یه مسابقه نیست، یه سفره، و اونایی برندهان که با دل صاف و لبخند و امید، جلو میرن.
همهچی درست میشه، فقط کافیه سمت نور وایسی.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ ﴿۲۱۴﴾
معنی آیه:
فکر کردین راحت میرید بهشت؟! در حالی که هنوز اون سختیهایی که به گذشتگان رسید بهتون نرسیده. اونا چه سختیهایی که نکشیدن، چه بلاهایی که سرشون نیومد. اونقدر لرزوندشون که حتی پیغمبر و اهل ایمان گفتن: پس کمک خدا کی میاد؟! بدونید، بدونید که کمک خدا نزدیکه، خیلی نزدیک.
معنی تک تک کلمهها:
أَمْ: یا، آیا، نکنه
حَسِبْتُمْ: فکر کردید، خیال کردید، گمون کردید
أَنْ: که، اینکه، تا
تَدْخُلُوا: وارد بشید، داخل بشید، برید تو
الْجَنَّةَ: بهشت، باغ خوشبختی، جای خوب
وَلَمَّا: و هنوز، و تا حالا نه، و هنوز که هنوزه
يَأْتِكُمْ: بیاد بهتون، برسه بهتون، نصیبتون بشه
مَثَلُ: مثلِ، نمونهی، سرنوشتِ
الَّذِينَ: کسانی که، اونایی که، آدمهایی که
خَلَوْا: گذشتن، رفتن، پیشتر بودن
مِنْ قَبْلِكُمْ: قبل از شما، پیش از شما، جلوتر از شما
مَسَّتْهُمُ: رسید بهشون، لمسشون کرد، گرفتشون
الْبَأْسَاءُ: سختی، گرفتاری، بدبختی
الضَّرَّاءُ: رنج، درد، مصیبت
زُلْزِلُوا: تکونشون داد، لرزوندشون، بهم ریختشون
حَتَّى: تا اینکه، اونقد که، تا جایی که
يَقُولَ: بگه، بگن، صدا بزنن
الرَّسُولُ: پیامبر، فرستاده، پیغامآور
وَالَّذِينَ: و کسانی که، و اونایی که، و آدمهایی که
آمَنُوا: ایمان آوردن، باور کردن، دل دادن
مَعَهُ: باهاش، همراهش، کنارش
مَتَى: کی، چه وقت، چه زمانی
نَصْرُ اللَّهِ: کمک خدا، یاری خدا، پشتیبانی خدا
أَلَا: بدونید، آگاه باشید، حواستون باشه
إِنَّ: قطعاً، واقعاً، حتماً
نَصْرَ اللَّهِ: کمک خدا، یاری خدا، نصرت خدا
قَرِيبٌ: نزدیکه، دم دسته، خیلی وقته راه افتاده سمتتون
این آیه میگه:
فکر نکن بهشت به همین راحتیاست. فکر نکن بدون سختی و درد و دردسر میرسی اونجا.
قبل تو بودن کسایی که هزار جور بلا سرشون اومد. دستشون خالی شد. دلشون شکست. زمین زیر پاشون لرزید. یه جاهایی کم آوردن. یه جاهایی حتی پیامبرشون پرسید: خدایا، پس کمک کی میاد؟
ولی بدون، کمک خدا دیر نیست. خیلی نزدیکه. همیشه دم دسته. کافیه یه کم وایسی، یه کم صبوری کنی، یه کم دل قوی کنی.
و یادت باشه، قوی بودن یعنی با ترسات بری جلو، نه اینکه نترسی.
نتیجه اینکه:
زندگی، راحت نیست. یه روز بالا، یه روز پایین. یه روز میخندی، یه روز میگریی. یه روز دلت قرصه، یه روز خالی.
طبیعیه که خسته شی، فقط مهمه که وایسی، حتی اگه با زانوهای لرزون. ولی مهم اینه که بدونی سختیها نشونهی بدشانسی نیست. نشونهی اینه که داری رشد میکنی. داری میری جلو. آدما تو آسایش نمیدرخشن، تو سختیا جلا پیدا میکنن.
و مهمتر اینکه کمک خدا همیشه نزدیکه. همین الان که فکر میکنی تنهایی، یکی بالا هواتو داره.
هیچوقت فکر نکن تنها موندی. فقط کافیه دل قوی داشته باشی و ادامه بدی. همه قهرمانا اول تنها بودن. یه روز میبینی همون جایی وایسادی که آرزوشو داشتی.
پس: صبوری کن. دل بده. امید داشته باش. خدا نزدیکه.
زندگی امروز پر از فشار و مقایسهست، اما کسی برندهست که بلد باشه لبخند بزنه وسط شلوغیا.
آروم باش، نفس بکش، ادامه بده. روزای خوب تو راهن.
معنی آیه:
فکر کردین راحت میرید بهشت؟! در حالی که هنوز اون سختیهایی که به گذشتگان رسید بهتون نرسیده. اونا چه سختیهایی که نکشیدن، چه بلاهایی که سرشون نیومد. اونقدر لرزوندشون که حتی پیغمبر و اهل ایمان گفتن: پس کمک خدا کی میاد؟! بدونید، بدونید که کمک خدا نزدیکه، خیلی نزدیک.
معنی تک تک کلمهها:
أَمْ: یا، آیا، نکنه
حَسِبْتُمْ: فکر کردید، خیال کردید، گمون کردید
أَنْ: که، اینکه، تا
تَدْخُلُوا: وارد بشید، داخل بشید، برید تو
الْجَنَّةَ: بهشت، باغ خوشبختی، جای خوب
وَلَمَّا: و هنوز، و تا حالا نه، و هنوز که هنوزه
يَأْتِكُمْ: بیاد بهتون، برسه بهتون، نصیبتون بشه
مَثَلُ: مثلِ، نمونهی، سرنوشتِ
الَّذِينَ: کسانی که، اونایی که، آدمهایی که
خَلَوْا: گذشتن، رفتن، پیشتر بودن
مِنْ قَبْلِكُمْ: قبل از شما، پیش از شما، جلوتر از شما
مَسَّتْهُمُ: رسید بهشون، لمسشون کرد، گرفتشون
الْبَأْسَاءُ: سختی، گرفتاری، بدبختی
الضَّرَّاءُ: رنج، درد، مصیبت
زُلْزِلُوا: تکونشون داد، لرزوندشون، بهم ریختشون
حَتَّى: تا اینکه، اونقد که، تا جایی که
يَقُولَ: بگه، بگن، صدا بزنن
الرَّسُولُ: پیامبر، فرستاده، پیغامآور
وَالَّذِينَ: و کسانی که، و اونایی که، و آدمهایی که
آمَنُوا: ایمان آوردن، باور کردن، دل دادن
مَعَهُ: باهاش، همراهش، کنارش
مَتَى: کی، چه وقت، چه زمانی
نَصْرُ اللَّهِ: کمک خدا، یاری خدا، پشتیبانی خدا
أَلَا: بدونید، آگاه باشید، حواستون باشه
إِنَّ: قطعاً، واقعاً، حتماً
نَصْرَ اللَّهِ: کمک خدا، یاری خدا، نصرت خدا
قَرِيبٌ: نزدیکه، دم دسته، خیلی وقته راه افتاده سمتتون
این آیه میگه:
فکر نکن بهشت به همین راحتیاست. فکر نکن بدون سختی و درد و دردسر میرسی اونجا.
قبل تو بودن کسایی که هزار جور بلا سرشون اومد. دستشون خالی شد. دلشون شکست. زمین زیر پاشون لرزید. یه جاهایی کم آوردن. یه جاهایی حتی پیامبرشون پرسید: خدایا، پس کمک کی میاد؟
ولی بدون، کمک خدا دیر نیست. خیلی نزدیکه. همیشه دم دسته. کافیه یه کم وایسی، یه کم صبوری کنی، یه کم دل قوی کنی.
و یادت باشه، قوی بودن یعنی با ترسات بری جلو، نه اینکه نترسی.
نتیجه اینکه:
زندگی، راحت نیست. یه روز بالا، یه روز پایین. یه روز میخندی، یه روز میگریی. یه روز دلت قرصه، یه روز خالی.
طبیعیه که خسته شی، فقط مهمه که وایسی، حتی اگه با زانوهای لرزون. ولی مهم اینه که بدونی سختیها نشونهی بدشانسی نیست. نشونهی اینه که داری رشد میکنی. داری میری جلو. آدما تو آسایش نمیدرخشن، تو سختیا جلا پیدا میکنن.
و مهمتر اینکه کمک خدا همیشه نزدیکه. همین الان که فکر میکنی تنهایی، یکی بالا هواتو داره.
هیچوقت فکر نکن تنها موندی. فقط کافیه دل قوی داشته باشی و ادامه بدی. همه قهرمانا اول تنها بودن. یه روز میبینی همون جایی وایسادی که آرزوشو داشتی.
پس: صبوری کن. دل بده. امید داشته باش. خدا نزدیکه.
زندگی امروز پر از فشار و مقایسهست، اما کسی برندهست که بلد باشه لبخند بزنه وسط شلوغیا.
آروم باش، نفس بکش، ادامه بده. روزای خوب تو راهن.
يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۱۵﴾
معنی آیه:
ازت میپرسن چی ببخشیم و به کی بدیم؟ بگو هر کار خوبی که میکنید، هر چیزی که میبخشید، اول برای پدر و مادرتون باشه، بعد برای فامیل، بعد برای یتیمها و فقرا و اونایی که تو راه موندن. بدونید هر کار خوبی که بکنید، خدا کامل خبر داره.
معنی تک تک کلمهها:
يَسْأَلُونَكَ: ازت میپرسن، سوالت میکنن، جوابتو میخوان
مَاذَا: چی، چه چیزی، چه کار
يُنفِقُونَ: میبخشن، خرج میکنن، انفاق میکنن
قُلْ: بگو، جواب بده، اعلام کن
مَا: هر چی، هر چیزی که، هر کدوم که
أَنفَقْتُم: بخشیدید، خرج کردید، دادید
مِّنْ: از
خَيْرٍ: خوبی، کار خوب، چیز خوب
لِلْوَالِدَيْنِ: برای پدر و مادر، واسه مامان بابا، مال والدین
وَالْأَقْرَبِينَ: و نزدیکان، و فامیل، و خویشاوندان
وَالْيَتَامَى: و یتیمها، و بچههای بیپدر، و اونایی که پشتیبان ندارن
وَالْمَسَاكِينِ: و فقرا، و نیازمندا، و بیچیزا
وَابْنِ السَّبِيلِ: و درراهموندهها، و اونایی که تو سفر گیر افتادن، و مسافرا
وَمَا: و هر چی، و هر چیزی که، و هر کدوم که
تَفْعَلُوا: انجام بدید، عمل کنید
مِنْ خَيْرٍ: از خوبی، کار خوب، چیز خوب
فَإِنَّ: پس قطعاً، چون، در واقع
اللَّهَ: خدا، پروردگار، یگانه
بِهِ: به اون، از اون، نسبت بهش
عَلِيمٌ: آگاهه، باخبره، میدونه
این آیه میگه:
میپرسی چی ببخشم؟ به کی کمک کنم؟
اول نگاهت سمت مامان بابات باشه. بعد دور و بریات، فامیلات. بعد یتیمها، که دلشون خالیه، و نگاهشون خیرهست. بعد فقرا، آدمایی که دستشون خالیه. بعدم مسافرا، اونایی که تو راه موندن، بیپناهن. آدمایی که حتی یه نگاه مهربون میتونه خستگیشونو کم کنه.
و بدون هر کار خوبی میکنی، خدا میبینه. هر دستی میگیری، خدا میدونه. هر دلی خوش میکنی، خدا خبر داره.
خدا همه جا هست و از همه چی هم خبر داره، حتی وقتی ساکتی، نیتتو میفهمه.
پس، نگو کوچیکه، نگو مهم نیست.
برا خدا هیچ خوبی، کوچک نیست و کوچیکی نداره.
خدا تو حساباش چیزی رو جا نمیذاره.
نتیجه اینکه:
زندگی یعنی فرصت خوبی کردن. یعنی یه لبخند، یه کمک، یه توجه ساده، یه دلخوشی.
امروز که میتونی شادی بدی، دریغ نکن، فردا معلوم نیست فرصتش باشه.
خوبی فقط پول نیست، وقتته، نگاهته، حرفته.
گاهی یه پیام ساده به کسی که تنهاست، میشه مرهم دلش.
خوبی فقط برای نیازمند نیست، برای نزدیکات هم هست، برا خونوادهت هم هست.
خوبی فقط تو خیابون و برا غریبه نیست، تو خونه و برا دوستات هم هست.
یه روز میفهمی دلجویی از مادر، از هزار تا صدقه جلوتر بوده.
هر کاری بکنی، یکی اون بالا میبینه. یکی که حواسش بهت هست. یکی که وقتی خوبی میکنی، برات نور مینویسه. و وقتی غمگینی، همون خوبیها برمیگردن و در آغوشت میگیرن.
پس بخند، ببخش، دست بگیر، دل خوش کن.
چون دنیا پره از دلای خسته.
و تو یکی از اونایی هستی که میتونی یه دل رو خوش کنی. یادت باشه، قشنگی دنیا به دلای مهربونه.
ساده باش، صمیمی باش، زنده باش.
معنی آیه:
ازت میپرسن چی ببخشیم و به کی بدیم؟ بگو هر کار خوبی که میکنید، هر چیزی که میبخشید، اول برای پدر و مادرتون باشه، بعد برای فامیل، بعد برای یتیمها و فقرا و اونایی که تو راه موندن. بدونید هر کار خوبی که بکنید، خدا کامل خبر داره.
معنی تک تک کلمهها:
يَسْأَلُونَكَ: ازت میپرسن، سوالت میکنن، جوابتو میخوان
مَاذَا: چی، چه چیزی، چه کار
يُنفِقُونَ: میبخشن، خرج میکنن، انفاق میکنن
قُلْ: بگو، جواب بده، اعلام کن
مَا: هر چی، هر چیزی که، هر کدوم که
أَنفَقْتُم: بخشیدید، خرج کردید، دادید
مِّنْ: از
خَيْرٍ: خوبی، کار خوب، چیز خوب
لِلْوَالِدَيْنِ: برای پدر و مادر، واسه مامان بابا، مال والدین
وَالْأَقْرَبِينَ: و نزدیکان، و فامیل، و خویشاوندان
وَالْيَتَامَى: و یتیمها، و بچههای بیپدر، و اونایی که پشتیبان ندارن
وَالْمَسَاكِينِ: و فقرا، و نیازمندا، و بیچیزا
وَابْنِ السَّبِيلِ: و درراهموندهها، و اونایی که تو سفر گیر افتادن، و مسافرا
وَمَا: و هر چی، و هر چیزی که، و هر کدوم که
تَفْعَلُوا: انجام بدید، عمل کنید
مِنْ خَيْرٍ: از خوبی، کار خوب، چیز خوب
فَإِنَّ: پس قطعاً، چون، در واقع
اللَّهَ: خدا، پروردگار، یگانه
بِهِ: به اون، از اون، نسبت بهش
عَلِيمٌ: آگاهه، باخبره، میدونه
این آیه میگه:
میپرسی چی ببخشم؟ به کی کمک کنم؟
اول نگاهت سمت مامان بابات باشه. بعد دور و بریات، فامیلات. بعد یتیمها، که دلشون خالیه، و نگاهشون خیرهست. بعد فقرا، آدمایی که دستشون خالیه. بعدم مسافرا، اونایی که تو راه موندن، بیپناهن. آدمایی که حتی یه نگاه مهربون میتونه خستگیشونو کم کنه.
و بدون هر کار خوبی میکنی، خدا میبینه. هر دستی میگیری، خدا میدونه. هر دلی خوش میکنی، خدا خبر داره.
خدا همه جا هست و از همه چی هم خبر داره، حتی وقتی ساکتی، نیتتو میفهمه.
پس، نگو کوچیکه، نگو مهم نیست.
برا خدا هیچ خوبی، کوچک نیست و کوچیکی نداره.
خدا تو حساباش چیزی رو جا نمیذاره.
نتیجه اینکه:
زندگی یعنی فرصت خوبی کردن. یعنی یه لبخند، یه کمک، یه توجه ساده، یه دلخوشی.
امروز که میتونی شادی بدی، دریغ نکن، فردا معلوم نیست فرصتش باشه.
خوبی فقط پول نیست، وقتته، نگاهته، حرفته.
گاهی یه پیام ساده به کسی که تنهاست، میشه مرهم دلش.
خوبی فقط برای نیازمند نیست، برای نزدیکات هم هست، برا خونوادهت هم هست.
خوبی فقط تو خیابون و برا غریبه نیست، تو خونه و برا دوستات هم هست.
یه روز میفهمی دلجویی از مادر، از هزار تا صدقه جلوتر بوده.
هر کاری بکنی، یکی اون بالا میبینه. یکی که حواسش بهت هست. یکی که وقتی خوبی میکنی، برات نور مینویسه. و وقتی غمگینی، همون خوبیها برمیگردن و در آغوشت میگیرن.
پس بخند، ببخش، دست بگیر، دل خوش کن.
چون دنیا پره از دلای خسته.
و تو یکی از اونایی هستی که میتونی یه دل رو خوش کنی. یادت باشه، قشنگی دنیا به دلای مهربونه.
ساده باش، صمیمی باش، زنده باش.
نهج البلاغه
حکمت ۳۵
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون.
امیر گلها که درود خدا بر او باد فرمود: اگه آدم کاری کنه یا حرفی بزنه که بقیه خوششون نمیاد، زود زبون به تهمت و قضاوت باز میکنن. در موردش چیزهایی میگن که نه میدونن راسته، نه مطمئنان ازش. چون از چیزی ناراحت شدن، شروع میکنن به ساختن و چسبوندن حرفایی که هیچکدوم رو نه با چشم دیدن، نه با دل حس کردن.
واژهها:
مَنْ: هر کسی، اون که، هر آدمی که
أَسْرَعَ: شتاب کرد، زود رفت سراغ، عجله کرد برای
إِلَى: به سمت، به طرف، رو آورد به
النَّاسِ: مردم، بقیه آدما، خلقالله
بِمَا: با اون چیزی که، دربارهی چیزی که، به خاطر چیزی که
يَكْرَهُونَ: خوششون نمیاد، بدشون میاد، حال نمیکنن باهاش
قَالُوا: گفتن، حرف زدن، چیزی گفتن
فِيهِ: دربارهاش، راجع بهش، پشت سرش
مَا: چیزهایی، حرفایی، گفتههایی
لَا يَعْلَمُونَ: نمیدونن، خبر ندارن، اطلاعی ندارن
شرح:
ماهی سالمون وقتی که میخواهد تخمریزی کند، برخلاف جریان رود شنا میکند و از هر مانعی عبور میکند و خود را کشانکشان به چشمه میرساند، چون با خود میگوید: «چشمه زلال است، پاکیزه است، خنک است و بهترین محیط برای رشد نوزاد است». یعنی ماهی حتی جان و توان خود را نیز فدا میکند و سعی میکند نوزاد خودش در محیطی پاک و سلامت رشد کند. به همین خاطر تمام سختیها را به جان میخرد و با عزم و ارادهای خللناپذیر ادامه میدهد.
و این یعنی برای رسیدن به چشمه خوبیها و پاکیها باید برخلاف جریان رود رفتار کرد، که البته سختیهای خودش را دارد.
و یکی از تلخترین این سختیها این است که آدمی حرفهایی خواهد شنید که هیچ شنیدنی نیست؛ حرفهایی سخت، سنگین و آزاردهنده.
و چیزهایی به آدمی نسبت میدهند که در او نیست؛ نسبتهای ناروا و برچسبهای تلخ و سنگین و زخمزننده.
مثلاً ببینید امروزه، طیف غالب مردم از پاکی و دیانت خوششان نمیآید. از دین و دینداری خوششان نمیآید. چون خوششان نمیآید، اگر شما بخواهید به سمت دیانت و دینداری حرکت کنید، انگار که برخلاف جریان رود خروشان مردم حرکت کردهاید. حرفهای تلخی خواهید شنید؛ اینکه «این دکان است»، «اینها بازیست»، «کاسهای زیر نیمکاسه است»، «اینها چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند»و...
اما تو باید مثل همان ماهی سالمون راه خودت را بگیری و خودت را به آن چشمه پاکیزگی برسانی و لحظهای تردید به دل راه ندهی.
و امیرالمؤمنین میخواهد بگوید: این طبیعیست و طبیعت کار است. مبادا پا پس بکشی، مبادا ببری؛ تا بوده همین بوده. واقعاً هم همین است.
لذا فرمود:
«مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون»
هر کس بشتابد بهسوی آنچه که مردم خوش ندارند و پیش مردم محبوبیتی ندارد، مردم در باب او چیزهایی میگویند که نمیدانند؛ یعنی نمیدانند که در او هست یا نه ولی میگویند.
و این یعنی نسبت ناروا، یعنی برچسب، یعنی شایعهسازی و شایعهپراکنی و بدگویی بیپایه و اساس.
البته این کلام امام ع، یک معنای لطیف دیگری هم دارد و آن اینکه اشاره میکند به یک قانون نانوشته. میگوید: هر کسی چیزی بگوید که دیگران خوششان نیاید – مثلاً از دیگران عیبجویی کند – دیگران ساکت نمینشینند. در باب او هر چیزی خواهند گفت، حتی چیزهایی که نمیدانند در آدمی هست یا نیست. ولی میگویند، چون آدمها روی خود، بهخصوص روی آبروی خود، غیرت دارند و به دفاع از حیثیت خود برمیخیزند.
البته خداوند هم روی آبروی بندگانش سخت غیرتمند است؛ تا جایی که در روایت داریم:
«مَن سَمِعَ فاحِشَةً فأفْشاها، فَهُوَ كَالَّذِي أتاهَا»
یعنی: هر کس درباره کسی چیزی زشت شنید و همان را بین مردم فاش و منتشر کرد، همان کار زشت و شنیع را به پای او خواهند نوشت.
یعنی اگر شنیدی که فلانی حرامخوار است و همان را برای دیگران بازگو کردی، حرامخواری را در کارنامه شما خواهند نوشت و شما را به عنوان یک حرامخوار در قیامت عقوبت خواهند
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
«کانَ بِالمَدینَةِ أَقوامٌ لَهُم عُیوبٌ، فَسَكَتوا عَن عُیوبِ النّاسِ، فَأَسكَتَ اللهُ عَن عُیوبِهِمُ النّاسَ»
یعنی: در مدینه کسانی بودند که سراپا عیب بودند، اما یک حسن داشتند و آن اینکه در باب عیب و عیوب دیگران ساکت بودند و هیچ سخن نمیگفتند. و خداوند پاداش این رفتار نیکوی آنان را اینگونه داد که زبان مردم را از عیبگویی آنان بست و هیچگاه هیچکس هیچ عیبی را از آنها بر زبان نیاورد و احترامشان را در میان خلق محفوظ داشت.
حکمت ۳۵
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون.
امیر گلها که درود خدا بر او باد فرمود: اگه آدم کاری کنه یا حرفی بزنه که بقیه خوششون نمیاد، زود زبون به تهمت و قضاوت باز میکنن. در موردش چیزهایی میگن که نه میدونن راسته، نه مطمئنان ازش. چون از چیزی ناراحت شدن، شروع میکنن به ساختن و چسبوندن حرفایی که هیچکدوم رو نه با چشم دیدن، نه با دل حس کردن.
واژهها:
مَنْ: هر کسی، اون که، هر آدمی که
أَسْرَعَ: شتاب کرد، زود رفت سراغ، عجله کرد برای
إِلَى: به سمت، به طرف، رو آورد به
النَّاسِ: مردم، بقیه آدما، خلقالله
بِمَا: با اون چیزی که، دربارهی چیزی که، به خاطر چیزی که
يَكْرَهُونَ: خوششون نمیاد، بدشون میاد، حال نمیکنن باهاش
قَالُوا: گفتن، حرف زدن، چیزی گفتن
فِيهِ: دربارهاش، راجع بهش، پشت سرش
مَا: چیزهایی، حرفایی، گفتههایی
لَا يَعْلَمُونَ: نمیدونن، خبر ندارن، اطلاعی ندارن
شرح:
ماهی سالمون وقتی که میخواهد تخمریزی کند، برخلاف جریان رود شنا میکند و از هر مانعی عبور میکند و خود را کشانکشان به چشمه میرساند، چون با خود میگوید: «چشمه زلال است، پاکیزه است، خنک است و بهترین محیط برای رشد نوزاد است». یعنی ماهی حتی جان و توان خود را نیز فدا میکند و سعی میکند نوزاد خودش در محیطی پاک و سلامت رشد کند. به همین خاطر تمام سختیها را به جان میخرد و با عزم و ارادهای خللناپذیر ادامه میدهد.
و این یعنی برای رسیدن به چشمه خوبیها و پاکیها باید برخلاف جریان رود رفتار کرد، که البته سختیهای خودش را دارد.
و یکی از تلخترین این سختیها این است که آدمی حرفهایی خواهد شنید که هیچ شنیدنی نیست؛ حرفهایی سخت، سنگین و آزاردهنده.
و چیزهایی به آدمی نسبت میدهند که در او نیست؛ نسبتهای ناروا و برچسبهای تلخ و سنگین و زخمزننده.
مثلاً ببینید امروزه، طیف غالب مردم از پاکی و دیانت خوششان نمیآید. از دین و دینداری خوششان نمیآید. چون خوششان نمیآید، اگر شما بخواهید به سمت دیانت و دینداری حرکت کنید، انگار که برخلاف جریان رود خروشان مردم حرکت کردهاید. حرفهای تلخی خواهید شنید؛ اینکه «این دکان است»، «اینها بازیست»، «کاسهای زیر نیمکاسه است»، «اینها چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند»و...
اما تو باید مثل همان ماهی سالمون راه خودت را بگیری و خودت را به آن چشمه پاکیزگی برسانی و لحظهای تردید به دل راه ندهی.
و امیرالمؤمنین میخواهد بگوید: این طبیعیست و طبیعت کار است. مبادا پا پس بکشی، مبادا ببری؛ تا بوده همین بوده. واقعاً هم همین است.
لذا فرمود:
«مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون»
هر کس بشتابد بهسوی آنچه که مردم خوش ندارند و پیش مردم محبوبیتی ندارد، مردم در باب او چیزهایی میگویند که نمیدانند؛ یعنی نمیدانند که در او هست یا نه ولی میگویند.
و این یعنی نسبت ناروا، یعنی برچسب، یعنی شایعهسازی و شایعهپراکنی و بدگویی بیپایه و اساس.
البته این کلام امام ع، یک معنای لطیف دیگری هم دارد و آن اینکه اشاره میکند به یک قانون نانوشته. میگوید: هر کسی چیزی بگوید که دیگران خوششان نیاید – مثلاً از دیگران عیبجویی کند – دیگران ساکت نمینشینند. در باب او هر چیزی خواهند گفت، حتی چیزهایی که نمیدانند در آدمی هست یا نیست. ولی میگویند، چون آدمها روی خود، بهخصوص روی آبروی خود، غیرت دارند و به دفاع از حیثیت خود برمیخیزند.
البته خداوند هم روی آبروی بندگانش سخت غیرتمند است؛ تا جایی که در روایت داریم:
«مَن سَمِعَ فاحِشَةً فأفْشاها، فَهُوَ كَالَّذِي أتاهَا»
یعنی: هر کس درباره کسی چیزی زشت شنید و همان را بین مردم فاش و منتشر کرد، همان کار زشت و شنیع را به پای او خواهند نوشت.
یعنی اگر شنیدی که فلانی حرامخوار است و همان را برای دیگران بازگو کردی، حرامخواری را در کارنامه شما خواهند نوشت و شما را به عنوان یک حرامخوار در قیامت عقوبت خواهند
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
«کانَ بِالمَدینَةِ أَقوامٌ لَهُم عُیوبٌ، فَسَكَتوا عَن عُیوبِ النّاسِ، فَأَسكَتَ اللهُ عَن عُیوبِهِمُ النّاسَ»
یعنی: در مدینه کسانی بودند که سراپا عیب بودند، اما یک حسن داشتند و آن اینکه در باب عیب و عیوب دیگران ساکت بودند و هیچ سخن نمیگفتند. و خداوند پاداش این رفتار نیکوی آنان را اینگونه داد که زبان مردم را از عیبگویی آنان بست و هیچگاه هیچکس هیچ عیبی را از آنها بر زبان نیاورد و احترامشان را در میان خلق محفوظ داشت.
و فرمود:
«وَكانَ بِالمَدینَةِ أَقوامٌ لا عُیوبَ لَهُم، فَتَكَلَّموا في عُیوبِ النّاسِ، فَأظهَرَ اللهُ لَهُم عُیوباً»
یعنی: مردمانی بودند در مدینه که سراپا حسن بودند، اما فقط یک عیب داشتند و آن هم اینکه عیب دیگران را بازگو میکردند. و خداوند عیوب آنان را برملا کرد و بر سر زبانها انداخت و پرده از اسرارشان برداشت.
و اینها همه یعنی: خداوند، مثل خود آدمها، روی آبروی آدمها سخت غیرت دارد و غیرتمندانه رفتار میکند و گاه بهمراتب سختگیرتر از انسانها، آبرو را حفظ یا رسوا میسازد.
نتیجه اینکه:
برای رسیدن به خوبی، پاکی و حقیقت باید آماده سختی بود؛ آماده شنیدن تهمت، برچسب، و شایعه؛ اما مهم این است که راه درست را ادامه دهیم، چون سرانجام آن، چشمه زلالی است که ارزش همه این تلخیها را دارد و روشنایی آن، تاریکی این مسیر را از بین خواهد برد.
برای پیادهسازی این حکمت در زندگی:
۱. از تهمت و شایعه نترس؛ خداوند مدافع آبروی اهل حق است. و مدافع حقطلبان بیادعاست.
۲. از عیبجویی دوری کن؛ نه تنها اخلاقی نیست، بلکه عاقبت خوشی هم ندارد. زخم زبان، زخم دل میآورد.
۳. اگر خوبی دیدی، پنهان نکن؛ اما اگر بدی دیدی، افشا نکن.
۴. با خودت عهد ببند که مثل ماهی سالمون، زحمت چشیدن تلخیها را به جان بخری، فقط برای اینکه فرزندانت، و نسل آیندهات در چشمهای پاک پرورش یابند و طعم زندگی در زلالی را بچشند.
«وَكانَ بِالمَدینَةِ أَقوامٌ لا عُیوبَ لَهُم، فَتَكَلَّموا في عُیوبِ النّاسِ، فَأظهَرَ اللهُ لَهُم عُیوباً»
یعنی: مردمانی بودند در مدینه که سراپا حسن بودند، اما فقط یک عیب داشتند و آن هم اینکه عیب دیگران را بازگو میکردند. و خداوند عیوب آنان را برملا کرد و بر سر زبانها انداخت و پرده از اسرارشان برداشت.
و اینها همه یعنی: خداوند، مثل خود آدمها، روی آبروی آدمها سخت غیرت دارد و غیرتمندانه رفتار میکند و گاه بهمراتب سختگیرتر از انسانها، آبرو را حفظ یا رسوا میسازد.
نتیجه اینکه:
برای رسیدن به خوبی، پاکی و حقیقت باید آماده سختی بود؛ آماده شنیدن تهمت، برچسب، و شایعه؛ اما مهم این است که راه درست را ادامه دهیم، چون سرانجام آن، چشمه زلالی است که ارزش همه این تلخیها را دارد و روشنایی آن، تاریکی این مسیر را از بین خواهد برد.
برای پیادهسازی این حکمت در زندگی:
۱. از تهمت و شایعه نترس؛ خداوند مدافع آبروی اهل حق است. و مدافع حقطلبان بیادعاست.
۲. از عیبجویی دوری کن؛ نه تنها اخلاقی نیست، بلکه عاقبت خوشی هم ندارد. زخم زبان، زخم دل میآورد.
۳. اگر خوبی دیدی، پنهان نکن؛ اما اگر بدی دیدی، افشا نکن.
۴. با خودت عهد ببند که مثل ماهی سالمون، زحمت چشیدن تلخیها را به جان بخری، فقط برای اینکه فرزندانت، و نسل آیندهات در چشمهای پاک پرورش یابند و طعم زندگی در زلالی را بچشند.
نهج البلاغه
حکمت ۳۵
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون.
امیر گلها که درود خدا بر او باد فرمود: اگه آدم کاری کنه یا حرفی بزنه که بقیه خوششون نمیاد، زود زبون به تهمت و قضاوت باز میکنن. در موردش چیزهایی میگن که نه میدونن راسته، نه مطمئنان ازش. چون از چیزی ناراحت شدن، شروع میکنن به ساختن و چسبوندن حرفایی که هیچکدوم رو نه با چشم دیدن، نه با دل حس کردن.
واژهها:
مَنْ: هر کسی، اون که، هر آدمی که
أَسْرَعَ: شتاب کرد، زود رفت سراغ، عجله کرد برای
إِلَى: به سمت، به طرف، رو آورد به
النَّاسِ: مردم، بقیه آدما، خلقالله
بِمَا: با اون چیزی که، دربارهی چیزی که، به خاطر چیزی که
يَكْرَهُونَ: خوششون نمیاد، بدشون میاد، حال نمیکنن باهاش
قَالُوا: گفتن، حرف زدن، چیزی گفتن
فِيهِ: دربارهاش، راجع بهش، پشت سرش
مَا: چیزهایی، حرفایی، گفتههایی
لَا يَعْلَمُونَ: نمیدونن، خبر ندارن، اطلاعی ندارن
حکمت ۳۵
وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون.
امیر گلها که درود خدا بر او باد فرمود: اگه آدم کاری کنه یا حرفی بزنه که بقیه خوششون نمیاد، زود زبون به تهمت و قضاوت باز میکنن. در موردش چیزهایی میگن که نه میدونن راسته، نه مطمئنان ازش. چون از چیزی ناراحت شدن، شروع میکنن به ساختن و چسبوندن حرفایی که هیچکدوم رو نه با چشم دیدن، نه با دل حس کردن.
واژهها:
مَنْ: هر کسی، اون که، هر آدمی که
أَسْرَعَ: شتاب کرد، زود رفت سراغ، عجله کرد برای
إِلَى: به سمت، به طرف، رو آورد به
النَّاسِ: مردم، بقیه آدما، خلقالله
بِمَا: با اون چیزی که، دربارهی چیزی که، به خاطر چیزی که
يَكْرَهُونَ: خوششون نمیاد، بدشون میاد، حال نمیکنن باهاش
قَالُوا: گفتن، حرف زدن، چیزی گفتن
فِيهِ: دربارهاش، راجع بهش، پشت سرش
مَا: چیزهایی، حرفایی، گفتههایی
لَا يَعْلَمُونَ: نمیدونن، خبر ندارن، اطلاعی ندارن
شرح:
ماهی سالمون وقتی که میخواهد تخمریزی کند، برخلاف جریان رود شنا میکند و از هر مانعی عبور میکند و خود را کشانکشان به چشمه میرساند، چون با خود میگوید: «چشمه زلال است، پاکیزه است، خنک است و بهترین محیط برای رشد نوزاد است». یعنی ماهی حتی جان و توان خود را نیز فدا میکند و سعی میکند نوزاد خودش در محیطی پاک و سلامت رشد کند. به همین خاطر تمام سختیها را به جان میخرد و با عزم و ارادهای خللناپذیر ادامه میدهد.
و این یعنی برای رسیدن به چشمه خوبیها و پاکیها باید برخلاف جریان رود رفتار کرد، که البته سختیهای خودش را دارد.
و یکی از تلخترین این سختیها این است که آدمی حرفهایی خواهد شنید که هیچ شنیدنی نیست؛ حرفهایی سخت، سنگین و آزاردهنده.
و چیزهایی به آدمی نسبت میدهند که در او نیست؛ نسبتهای ناروا و برچسبهای تلخ و سنگین و زخمزننده.
مثلاً ببینید امروزه، طیف غالب مردم از پاکی و دیانت خوششان نمیآید. از دین و دینداری خوششان نمیآید. چون خوششان نمیآید، اگر شما بخواهید به سمت دیانت و دینداری حرکت کنید، انگار که برخلاف جریان رود خروشان مردم حرکت کردهاید. حرفهای تلخی خواهید شنید؛ اینکه «این دکان است»، «اینها بازیست»، «کاسهای زیر نیمکاسه است»، «اینها چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند»و...
اما تو باید مثل همان ماهی سالمون راه خودت را بگیری و خودت را به آن چشمه پاکیزگی برسانی و لحظهای تردید به دل راه ندهی.
و امیرالمؤمنین میخواهد بگوید: این طبیعیست و طبیعت کار است. مبادا پا پس بکشی، مبادا ببری؛ تا بوده همین بوده. واقعاً هم همین است.
لذا فرمود:
«مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون»
هر کس بشتابد بهسوی آنچه که مردم خوش ندارند و پیش مردم محبوبیتی ندارد، مردم در باب او چیزهایی میگویند که نمیدانند؛ یعنی نمیدانند که در او هست یا نه ولی میگویند.
و این یعنی نسبت ناروا، یعنی برچسب، یعنی شایعهسازی و شایعهپراکنی و بدگویی بیپایه و اساس.
البته این کلام امام ع، یک معنای لطیف دیگری هم دارد و آن اینکه اشاره میکند به یک قانون نانوشته. میگوید: هر کسی چیزی بگوید که دیگران خوششان نیاید – مثلاً از دیگران عیبجویی کند – دیگران ساکت نمینشینند. در باب او هر چیزی خواهند گفت، حتی چیزهایی که نمیدانند در آدمی هست یا نیست. ولی میگویند، چون آدمها روی خود، بهخصوص روی آبروی خود، غیرت دارند و به دفاع از حیثیت خود برمیخیزند.
البته خداوند هم روی آبروی بندگانش سخت غیرتمند است؛ تا جایی که در روایت داریم:
«مَن سَمِعَ فاحِشَةً فأفْشاها، فَهُوَ كَالَّذِي أتاهَا»
یعنی: هر کس درباره کسی چیزی زشت شنید و همان را بین مردم فاش و منتشر کرد، همان کار زشت و شنیع را به پای او خواهند نوشت.
یعنی اگر شنیدی که فلانی حرامخوار است و همان را برای دیگران بازگو کردی، حرامخواری را در کارنامه شما خواهند نوشت و شما را به عنوان یک حرامخوار در قیامت عقوبت خواهند
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
«کانَ بِالمَدینَةِ أَقوامٌ لَهُم عُیوبٌ، فَسَكَتوا عَن عُیوبِ النّاسِ، فَأَسكَتَ اللهُ عَن عُیوبِهِمُ النّاسَ»
یعنی: در مدینه کسانی بودند که سراپا عیب بودند، اما یک حسن داشتند و آن اینکه در باب عیب و عیوب دیگران ساکت بودند و هیچ سخن نمیگفتند. و خداوند پاداش این رفتار نیکوی آنان را اینگونه داد که زبان مردم را از عیبگویی آنان بست و هیچگاه هیچکس هیچ عیبی را از آنها بر زبان نیاورد و احترامشان را در میان خلق محفوظ داشت.
ماهی سالمون وقتی که میخواهد تخمریزی کند، برخلاف جریان رود شنا میکند و از هر مانعی عبور میکند و خود را کشانکشان به چشمه میرساند، چون با خود میگوید: «چشمه زلال است، پاکیزه است، خنک است و بهترین محیط برای رشد نوزاد است». یعنی ماهی حتی جان و توان خود را نیز فدا میکند و سعی میکند نوزاد خودش در محیطی پاک و سلامت رشد کند. به همین خاطر تمام سختیها را به جان میخرد و با عزم و ارادهای خللناپذیر ادامه میدهد.
و این یعنی برای رسیدن به چشمه خوبیها و پاکیها باید برخلاف جریان رود رفتار کرد، که البته سختیهای خودش را دارد.
و یکی از تلخترین این سختیها این است که آدمی حرفهایی خواهد شنید که هیچ شنیدنی نیست؛ حرفهایی سخت، سنگین و آزاردهنده.
و چیزهایی به آدمی نسبت میدهند که در او نیست؛ نسبتهای ناروا و برچسبهای تلخ و سنگین و زخمزننده.
مثلاً ببینید امروزه، طیف غالب مردم از پاکی و دیانت خوششان نمیآید. از دین و دینداری خوششان نمیآید. چون خوششان نمیآید، اگر شما بخواهید به سمت دیانت و دینداری حرکت کنید، انگار که برخلاف جریان رود خروشان مردم حرکت کردهاید. حرفهای تلخی خواهید شنید؛ اینکه «این دکان است»، «اینها بازیست»، «کاسهای زیر نیمکاسه است»، «اینها چون به خلوت میروند، آن کار دیگر میکنند»و...
اما تو باید مثل همان ماهی سالمون راه خودت را بگیری و خودت را به آن چشمه پاکیزگی برسانی و لحظهای تردید به دل راه ندهی.
و امیرالمؤمنین میخواهد بگوید: این طبیعیست و طبیعت کار است. مبادا پا پس بکشی، مبادا ببری؛ تا بوده همین بوده. واقعاً هم همین است.
لذا فرمود:
«مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ، قَالُوا فِيهِ [مَا] بِمَا لَا يَعْلَمُون»
هر کس بشتابد بهسوی آنچه که مردم خوش ندارند و پیش مردم محبوبیتی ندارد، مردم در باب او چیزهایی میگویند که نمیدانند؛ یعنی نمیدانند که در او هست یا نه ولی میگویند.
و این یعنی نسبت ناروا، یعنی برچسب، یعنی شایعهسازی و شایعهپراکنی و بدگویی بیپایه و اساس.
البته این کلام امام ع، یک معنای لطیف دیگری هم دارد و آن اینکه اشاره میکند به یک قانون نانوشته. میگوید: هر کسی چیزی بگوید که دیگران خوششان نیاید – مثلاً از دیگران عیبجویی کند – دیگران ساکت نمینشینند. در باب او هر چیزی خواهند گفت، حتی چیزهایی که نمیدانند در آدمی هست یا نیست. ولی میگویند، چون آدمها روی خود، بهخصوص روی آبروی خود، غیرت دارند و به دفاع از حیثیت خود برمیخیزند.
البته خداوند هم روی آبروی بندگانش سخت غیرتمند است؛ تا جایی که در روایت داریم:
«مَن سَمِعَ فاحِشَةً فأفْشاها، فَهُوَ كَالَّذِي أتاهَا»
یعنی: هر کس درباره کسی چیزی زشت شنید و همان را بین مردم فاش و منتشر کرد، همان کار زشت و شنیع را به پای او خواهند نوشت.
یعنی اگر شنیدی که فلانی حرامخوار است و همان را برای دیگران بازگو کردی، حرامخواری را در کارنامه شما خواهند نوشت و شما را به عنوان یک حرامخوار در قیامت عقوبت خواهند
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود:
«کانَ بِالمَدینَةِ أَقوامٌ لَهُم عُیوبٌ، فَسَكَتوا عَن عُیوبِ النّاسِ، فَأَسكَتَ اللهُ عَن عُیوبِهِمُ النّاسَ»
یعنی: در مدینه کسانی بودند که سراپا عیب بودند، اما یک حسن داشتند و آن اینکه در باب عیب و عیوب دیگران ساکت بودند و هیچ سخن نمیگفتند. و خداوند پاداش این رفتار نیکوی آنان را اینگونه داد که زبان مردم را از عیبگویی آنان بست و هیچگاه هیچکس هیچ عیبی را از آنها بر زبان نیاورد و احترامشان را در میان خلق محفوظ داشت.
و فرمود:
«وَكانَ بِالمَدینَةِ أَقوامٌ لا عُیوبَ لَهُم، فَتَكَلَّموا في عُیوبِ النّاسِ، فَأظهَرَ اللهُ لَهُم عُیوباً»
یعنی: مردمانی بودند در مدینه که سراپا حسن بودند، اما فقط یک عیب داشتند و آن هم اینکه عیب دیگران را بازگو میکردند. و خداوند عیوب آنان را برملا کرد و بر سر زبانها انداخت و پرده از اسرارشان برداشت.
و اینها همه یعنی: خداوند، مثل خود آدمها، روی آبروی آدمها سخت غیرت دارد و غیرتمندانه رفتار میکند و گاه بهمراتب سختگیرتر از انسانها، آبرو را حفظ یا رسوا میسازد.
نتیجه اینکه:
برای رسیدن به خوبی، پاکی و حقیقت باید آماده سختی بود؛ آماده شنیدن تهمت، برچسب، و شایعه؛ اما مهم این است که راه درست را ادامه دهیم، چون سرانجام آن، چشمه زلالی است که ارزش همه این تلخیها را دارد و روشنایی آن، تاریکی این مسیر را از بین خواهد برد.
برای پیادهسازی این حکمت در زندگی:
۱. از تهمت و شایعه نترس؛ خداوند مدافع آبروی اهل حق است. و مدافع حقطلبان بیادعاست.
۲. از عیبجویی دوری کن؛ نه تنها اخلاقی نیست، بلکه عاقبت خوشی هم ندارد. زخم زبان، زخم دل میآورد.
۳. اگر خوبی دیدی، پنهان نکن؛ اما اگر بدی دیدی، افشا نکن.
۴. با خودت عهد ببند که مثل ماهی سالمون، زحمت چشیدن تلخیها را به جان بخری، فقط برای اینکه فرزندانت، و نسل آیندهات در چشمهای پاک پرورش یابند و طعم زندگی در زلالی را بچشند.
«وَكانَ بِالمَدینَةِ أَقوامٌ لا عُیوبَ لَهُم، فَتَكَلَّموا في عُیوبِ النّاسِ، فَأظهَرَ اللهُ لَهُم عُیوباً»
یعنی: مردمانی بودند در مدینه که سراپا حسن بودند، اما فقط یک عیب داشتند و آن هم اینکه عیب دیگران را بازگو میکردند. و خداوند عیوب آنان را برملا کرد و بر سر زبانها انداخت و پرده از اسرارشان برداشت.
و اینها همه یعنی: خداوند، مثل خود آدمها، روی آبروی آدمها سخت غیرت دارد و غیرتمندانه رفتار میکند و گاه بهمراتب سختگیرتر از انسانها، آبرو را حفظ یا رسوا میسازد.
نتیجه اینکه:
برای رسیدن به خوبی، پاکی و حقیقت باید آماده سختی بود؛ آماده شنیدن تهمت، برچسب، و شایعه؛ اما مهم این است که راه درست را ادامه دهیم، چون سرانجام آن، چشمه زلالی است که ارزش همه این تلخیها را دارد و روشنایی آن، تاریکی این مسیر را از بین خواهد برد.
برای پیادهسازی این حکمت در زندگی:
۱. از تهمت و شایعه نترس؛ خداوند مدافع آبروی اهل حق است. و مدافع حقطلبان بیادعاست.
۲. از عیبجویی دوری کن؛ نه تنها اخلاقی نیست، بلکه عاقبت خوشی هم ندارد. زخم زبان، زخم دل میآورد.
۳. اگر خوبی دیدی، پنهان نکن؛ اما اگر بدی دیدی، افشا نکن.
۴. با خودت عهد ببند که مثل ماهی سالمون، زحمت چشیدن تلخیها را به جان بخری، فقط برای اینکه فرزندانت، و نسل آیندهات در چشمهای پاک پرورش یابند و طعم زندگی در زلالی را بچشند.
كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶﴾
معنی آیه:
جنگ براتون واجب شده، با اینکه براتون سخته، با اینکه ازش بدتون میاد.
شاید از چیزی بدتون بیاد، ولی همون به نفعتون باشه.
شاید عاشق یه چیزی باشید، ولی همون به ضررتون باشه.
و خدا میدونه، و شما نمیدونید.
معنی تکتک کلمهها:
كُتِبَ: نوشته شد، واجب شد، مقرر شد
عَلَيْكُم: بر شما، واسهتون، به گردنتونه
الْقِتَالُ: جنگیدن، نبرد، درگیری
وَهُوَ: و در حالی که، و اون، و این
كُرْهٌ: ناخوشاینده، سختتونه، دوستش ندارین
لَكُمْ: برای شما، براتون، به نفعتونه
وَ عَسَى: و شاید، و ممکنه، و چه بسا
أَنْ تَكْرَهُوا: که بدتون بیاد، متنفر باشین، خوشتون نیاد
شَيْئًا: چیزی، یه موردی، یه موقعیتی
وَ هُوَ: و اون، و در واقع اون، و در اصل اون
خَيْرٌ: خوبه، به نفعتونه، بهتره
لَكُمْ: برای شما، براتون، به سودتونه
أَنْ تُحِبُّوا: که دوست که داشته باشین، عاشق بشین، که خوشتون بیاد
شَيْئًا: چیزی، یه چیز، یه موقعیت
وَ هُوَ: و در واقع اون، و اما اون، ولی اون
شَرٌّ: بده، مضره، خطرناکه
لَكُمْ: برای شما، براتون
وَاللَّهُ: و خدا، اما خدا، فقط خدا
يَعْلَمُ: میدونه، آگاهه، خبرداره
وَ أَنْتُمْ: و شما، اما شما، در مقابل شما
لَا تَعْلَمُونَ: نمیدونید، بیخبرید، سر در نمیارید
این آیه میگه:
سخته؟ آره.
دلت نمیخواد؟ آره.
ولی باید بجنگی.
باید بری جلو.
باید بلند شی.
باید روبهرو بشی.
با ترست، با دردت، با زخمت، با دشمنی که روبروته. با خودت حتی، با تنبلیت، با راحتطلبیت.
خدا میگه واجبه.
خدا میگه وقتشه.
خدا میگه باید بری وسط.
باید بجنگی.
دوست نداری؟ باشه.
تلخه؟ خب تلخه.
ولی همین تلخی، شیرینی میسازه.
همین سختی، قدرت میاره.
همین اجبار، رشد میده.
همین رنج، نجاتت میده.
شاید از چیزی که فرار میکنی، همون مایه نجاتت باشه. چه معلوم؟
شاید عاشق چیزی شدی، که همون نابودت میکنه. چه معلوم؟
شاید فکر میکنی میدونی، ولی نمیدونی.
شاید میگی منطقیه، ولی خدا منطقش فرق داره.
تو نمیدونی. خدا میدونه.
بعضی وقتا باید بری سمت چیزی که ازش میترسی.
بعضی وقتا باید از چیزی که دوستش داری دل بکنی.
بعضی وقتا باید به حرف دل گوش ندی، و فقط به حرف خدا گوش بدی.
نتیجه اینکه:
زندگی همیشه راحت نیست.
همهچی طبق میل تو پیش نمیره.
قرار نیست همیشه چیزی رو که دوست داری بهت بدن.
قرار نیست چیزی رو که بدمزهست ازت بردارن.
یه وقتایی باید بجنگی.
با سختی، با تصمیم سخت، با راه سخت.
بعضی وقتا باید بری سمت کاری که ازش خوشت نمیاد. چون پشتش حکمته. پشتش خیریه که نمیفهمی.
همیشه اون چیزی که میخوای، به نفعت نیست.
همیشه اون چیزی که ازش میگذری، بد نیست.
خدا میدونه. و تو نمیدونی.
پس اگه یه وقت تصمیم سختی افتاد جلوت، یه راهی که نمیفهمیش، یه جنگی که ازش میترسی، بدون شاید نجاتت اونجاست.
همهچی رو با دلت نسنج. با حقیقت بسنج. با حرف خدا.
معنی آیه:
جنگ براتون واجب شده، با اینکه براتون سخته، با اینکه ازش بدتون میاد.
شاید از چیزی بدتون بیاد، ولی همون به نفعتون باشه.
شاید عاشق یه چیزی باشید، ولی همون به ضررتون باشه.
و خدا میدونه، و شما نمیدونید.
معنی تکتک کلمهها:
كُتِبَ: نوشته شد، واجب شد، مقرر شد
عَلَيْكُم: بر شما، واسهتون، به گردنتونه
الْقِتَالُ: جنگیدن، نبرد، درگیری
وَهُوَ: و در حالی که، و اون، و این
كُرْهٌ: ناخوشاینده، سختتونه، دوستش ندارین
لَكُمْ: برای شما، براتون، به نفعتونه
وَ عَسَى: و شاید، و ممکنه، و چه بسا
أَنْ تَكْرَهُوا: که بدتون بیاد، متنفر باشین، خوشتون نیاد
شَيْئًا: چیزی، یه موردی، یه موقعیتی
وَ هُوَ: و اون، و در واقع اون، و در اصل اون
خَيْرٌ: خوبه، به نفعتونه، بهتره
لَكُمْ: برای شما، براتون، به سودتونه
أَنْ تُحِبُّوا: که دوست که داشته باشین، عاشق بشین، که خوشتون بیاد
شَيْئًا: چیزی، یه چیز، یه موقعیت
وَ هُوَ: و در واقع اون، و اما اون، ولی اون
شَرٌّ: بده، مضره، خطرناکه
لَكُمْ: برای شما، براتون
وَاللَّهُ: و خدا، اما خدا، فقط خدا
يَعْلَمُ: میدونه، آگاهه، خبرداره
وَ أَنْتُمْ: و شما، اما شما، در مقابل شما
لَا تَعْلَمُونَ: نمیدونید، بیخبرید، سر در نمیارید
این آیه میگه:
سخته؟ آره.
دلت نمیخواد؟ آره.
ولی باید بجنگی.
باید بری جلو.
باید بلند شی.
باید روبهرو بشی.
با ترست، با دردت، با زخمت، با دشمنی که روبروته. با خودت حتی، با تنبلیت، با راحتطلبیت.
خدا میگه واجبه.
خدا میگه وقتشه.
خدا میگه باید بری وسط.
باید بجنگی.
دوست نداری؟ باشه.
تلخه؟ خب تلخه.
ولی همین تلخی، شیرینی میسازه.
همین سختی، قدرت میاره.
همین اجبار، رشد میده.
همین رنج، نجاتت میده.
شاید از چیزی که فرار میکنی، همون مایه نجاتت باشه. چه معلوم؟
شاید عاشق چیزی شدی، که همون نابودت میکنه. چه معلوم؟
شاید فکر میکنی میدونی، ولی نمیدونی.
شاید میگی منطقیه، ولی خدا منطقش فرق داره.
تو نمیدونی. خدا میدونه.
بعضی وقتا باید بری سمت چیزی که ازش میترسی.
بعضی وقتا باید از چیزی که دوستش داری دل بکنی.
بعضی وقتا باید به حرف دل گوش ندی، و فقط به حرف خدا گوش بدی.
نتیجه اینکه:
زندگی همیشه راحت نیست.
همهچی طبق میل تو پیش نمیره.
قرار نیست همیشه چیزی رو که دوست داری بهت بدن.
قرار نیست چیزی رو که بدمزهست ازت بردارن.
یه وقتایی باید بجنگی.
با سختی، با تصمیم سخت، با راه سخت.
بعضی وقتا باید بری سمت کاری که ازش خوشت نمیاد. چون پشتش حکمته. پشتش خیریه که نمیفهمی.
همیشه اون چیزی که میخوای، به نفعت نیست.
همیشه اون چیزی که ازش میگذری، بد نیست.
خدا میدونه. و تو نمیدونی.
پس اگه یه وقت تصمیم سختی افتاد جلوت، یه راهی که نمیفهمیش، یه جنگی که ازش میترسی، بدون شاید نجاتت اونجاست.
همهچی رو با دلت نسنج. با حقیقت بسنج. با حرف خدا.
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۱۷﴾
معنی آیه:
ازت میپرسن که جنگ توی ماه حرام چه حکمی داره؟ بگو جنگ تو اون ماه گناه بزرگیه، آره. ولی جلو گرفتن مردم از راه خدا، کافر شدن به خدا، جلو رفتن مردم به مسجدالحرام رو گرفتن، و بیرون کردن آدمای اونجا از خونه شون، پیش خدا گناهش خیلی سنگینتره. فتنه درست کردن، عقیدهی مردم رو به هم زدن،
از جنگم بدتره. اینا دست از سرتون برنمیدارن. تا جایی که بتونن، تلاش میکنن شما رو از دینتون برگردونن.
و اگه کسی از بین شما از دینش برگرده و بیدین بمیره، کاراش تو این دنیا و اون دنیا همه دود میشن و میرن هوا.
اونا اهل آتشن. همیشه، تا ابد.
معنی تک تک کلمهها:
يَسْأَلُونَكَ: ازت میپرسن، سوال دارن ازت، کنجکاون
عَنِ: دربارهی، در مورد، راجع به
الشَّهْرِ الْحَرَامِ: ماه حرام، ماه محترم، ماهی که جنگ توش ممنوعه
قِتَالٍ: جنگ، درگیری، کارزار
فِيهِ: توی اون، درونش، داخلش
قُلْ: بگو، جواب بده، اعلام کن
قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ: جنگ تو اون ماه گناه بزرگیه، کار بدیه، کار سنگینیه
وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: جلو گرفتن از راه خدا، سد کردن راه خدا، بازداشتن مردم از دین
وَكُفْرٌ بِهِ: انکارش، کفر ورزیدن، ایمان نداشتن
وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ: و مسجدالحرام، خانهی خدا، کعبه
وَ إِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ: و بیرون کردن مردمش، اخراج کردن ساکنینش، انداختن مردم بیرون
أَكْبَرُ: بزرگتره، سنگینتره، بدتره
عِندَ اللَّهِ: پیش خدا، در نظر خدا، نزد پروردگار
الْفِتْنَةُ: فتنه، گمراه کردن، منحرف کردن
أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ: از کشتن هم بدتره، بدتر از قتل، خطرناکتر از کشتار
لَا يَزَالُونَ: ول نمیکنن، همیشه ادامه میدن، دست بردار نیستن
يُقَاتِلُونَكُمْ: باهاتون میجنگن، سر ناسازگاری دارن، دشمنی میکنن
حَتَّى: تا وقتی که، تا اینکه، اونقدر که
يَرُدُّوكُمْ: برتون گردونن، برتون گردونن عقب، منصرفتون کنن
عَنْ دِينِكُمْ: از دینتون، از ایمونتون، از راه خدا
إِنِ اسْتَطَاعُوا: اگه بتونن، اگه زورشون برسه، اگه قدرتشو داشته باشن
وَ مَنْ يَرْتَدِدْ: و هرکی برگرده، کسی که دینشو عوض کنه، مرتد بشه
مِنْكُمْ: از شما، بین شما، از جمعتون
عَنْ دِينِهِ: از دینش، از ایمانش، از راه خدا
فَيَمُتْ: و بعد بمیره، از دنیا بره، جون بده
وَ هُوَ كَافِرٌ: و در حالی که بیایمانه، وقتی کافره، بدون ایمان
فَأُولَئِكَ: اونا، اون دسته، اون آدما
حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ: کارهاشون پوچه، زحماتشون به باد رفته، بینتیجهست
فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ: تو دنیا و آخرت، هم اینجا هم اونجا، همیشه
وَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ: و اهل آتشن، ساکن جهنمن، تو جهنمن
هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ: همیشه اونجان، تا ابد اونجان، جاودانه تو آتشن
این آیه میگه:
میپرسن. دربارهی ماه حرام می پرسن. میگن جنگ بده؟ آره، جنگ تو اون ماه بده.
اما یه چیزایی بدتر از جنگه. مثل اینکه جلو راه خدا رو بگیری. یا مسجد خدا رو از مردم بگیری. یا کسی رو از خونهی خدا بندازی بیرون. یا ایمان مردم رو خراب کنی.
فتنه، از کشتن هم بدتره. چون آدم رو از درون میکُشه. دلشو میسوزونه. ایمانشو خراب میکنه.
اونا آروم نمیگیرن. هی جنگ میکنن. هی دشمنی میکنن. هی نقشه میکشن. تا دینتو ازت بگیرن. تا دلتو از خدا جدا کنن.
اگه کسی دینشو ول کنه. و بیدین بمیره. زندگیش بیثمره.دست خالی رفته. هیچ کاری براش نمیمونه. نه این دنیا. نه اون دنیا.
جاش کجاست؟
جای همیشگیش؟
آتش.
نتیجه اینکه:
زندگی، همیشه جنگ نیست؛ ولی یه وقتایی باید حواست به جنگ پنهون باشه.
یه جنگ خاموش. یه نبرد بیسروصدا.
نه با اسلحه. با فکر. با وسوسه. با فتنه.
آدمایی که راهتو میبندن. دینتو مسخره میکنن. باورتو زیر سوال میبرن. تو دلت شک میندازن. از ایمان دورت میکنن.
بعضی کارا گناه دارن. ولی بعضی کارا بدترن.
مثل خراب کردن ایمان مردم. بازی با دل آدمها. فتنه انداختن تو ذهن و دل جوونا.
حواست باشه. تو فقط جسمت نیستی. ایمانت مهمتره. دینت سرمایهته. یه عمر ساختیش. یه لحظه حواست پرت شه، میپره.
پس نذار بندازنت پایین. نذار از دینت جدا کنن.
حواست به خودت باشه. ایمانت رو بچسب. تا تهش. تا آخرش.
معنی آیه:
ازت میپرسن که جنگ توی ماه حرام چه حکمی داره؟ بگو جنگ تو اون ماه گناه بزرگیه، آره. ولی جلو گرفتن مردم از راه خدا، کافر شدن به خدا، جلو رفتن مردم به مسجدالحرام رو گرفتن، و بیرون کردن آدمای اونجا از خونه شون، پیش خدا گناهش خیلی سنگینتره. فتنه درست کردن، عقیدهی مردم رو به هم زدن،
از جنگم بدتره. اینا دست از سرتون برنمیدارن. تا جایی که بتونن، تلاش میکنن شما رو از دینتون برگردونن.
و اگه کسی از بین شما از دینش برگرده و بیدین بمیره، کاراش تو این دنیا و اون دنیا همه دود میشن و میرن هوا.
اونا اهل آتشن. همیشه، تا ابد.
معنی تک تک کلمهها:
يَسْأَلُونَكَ: ازت میپرسن، سوال دارن ازت، کنجکاون
عَنِ: دربارهی، در مورد، راجع به
الشَّهْرِ الْحَرَامِ: ماه حرام، ماه محترم، ماهی که جنگ توش ممنوعه
قِتَالٍ: جنگ، درگیری، کارزار
فِيهِ: توی اون، درونش، داخلش
قُلْ: بگو، جواب بده، اعلام کن
قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ: جنگ تو اون ماه گناه بزرگیه، کار بدیه، کار سنگینیه
وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: جلو گرفتن از راه خدا، سد کردن راه خدا، بازداشتن مردم از دین
وَكُفْرٌ بِهِ: انکارش، کفر ورزیدن، ایمان نداشتن
وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ: و مسجدالحرام، خانهی خدا، کعبه
وَ إِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ: و بیرون کردن مردمش، اخراج کردن ساکنینش، انداختن مردم بیرون
أَكْبَرُ: بزرگتره، سنگینتره، بدتره
عِندَ اللَّهِ: پیش خدا، در نظر خدا، نزد پروردگار
الْفِتْنَةُ: فتنه، گمراه کردن، منحرف کردن
أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ: از کشتن هم بدتره، بدتر از قتل، خطرناکتر از کشتار
لَا يَزَالُونَ: ول نمیکنن، همیشه ادامه میدن، دست بردار نیستن
يُقَاتِلُونَكُمْ: باهاتون میجنگن، سر ناسازگاری دارن، دشمنی میکنن
حَتَّى: تا وقتی که، تا اینکه، اونقدر که
يَرُدُّوكُمْ: برتون گردونن، برتون گردونن عقب، منصرفتون کنن
عَنْ دِينِكُمْ: از دینتون، از ایمونتون، از راه خدا
إِنِ اسْتَطَاعُوا: اگه بتونن، اگه زورشون برسه، اگه قدرتشو داشته باشن
وَ مَنْ يَرْتَدِدْ: و هرکی برگرده، کسی که دینشو عوض کنه، مرتد بشه
مِنْكُمْ: از شما، بین شما، از جمعتون
عَنْ دِينِهِ: از دینش، از ایمانش، از راه خدا
فَيَمُتْ: و بعد بمیره، از دنیا بره، جون بده
وَ هُوَ كَافِرٌ: و در حالی که بیایمانه، وقتی کافره، بدون ایمان
فَأُولَئِكَ: اونا، اون دسته، اون آدما
حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ: کارهاشون پوچه، زحماتشون به باد رفته، بینتیجهست
فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ: تو دنیا و آخرت، هم اینجا هم اونجا، همیشه
وَ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ: و اهل آتشن، ساکن جهنمن، تو جهنمن
هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ: همیشه اونجان، تا ابد اونجان، جاودانه تو آتشن
این آیه میگه:
میپرسن. دربارهی ماه حرام می پرسن. میگن جنگ بده؟ آره، جنگ تو اون ماه بده.
اما یه چیزایی بدتر از جنگه. مثل اینکه جلو راه خدا رو بگیری. یا مسجد خدا رو از مردم بگیری. یا کسی رو از خونهی خدا بندازی بیرون. یا ایمان مردم رو خراب کنی.
فتنه، از کشتن هم بدتره. چون آدم رو از درون میکُشه. دلشو میسوزونه. ایمانشو خراب میکنه.
اونا آروم نمیگیرن. هی جنگ میکنن. هی دشمنی میکنن. هی نقشه میکشن. تا دینتو ازت بگیرن. تا دلتو از خدا جدا کنن.
اگه کسی دینشو ول کنه. و بیدین بمیره. زندگیش بیثمره.دست خالی رفته. هیچ کاری براش نمیمونه. نه این دنیا. نه اون دنیا.
جاش کجاست؟
جای همیشگیش؟
آتش.
نتیجه اینکه:
زندگی، همیشه جنگ نیست؛ ولی یه وقتایی باید حواست به جنگ پنهون باشه.
یه جنگ خاموش. یه نبرد بیسروصدا.
نه با اسلحه. با فکر. با وسوسه. با فتنه.
آدمایی که راهتو میبندن. دینتو مسخره میکنن. باورتو زیر سوال میبرن. تو دلت شک میندازن. از ایمان دورت میکنن.
بعضی کارا گناه دارن. ولی بعضی کارا بدترن.
مثل خراب کردن ایمان مردم. بازی با دل آدمها. فتنه انداختن تو ذهن و دل جوونا.
حواست باشه. تو فقط جسمت نیستی. ایمانت مهمتره. دینت سرمایهته. یه عمر ساختیش. یه لحظه حواست پرت شه، میپره.
پس نذار بندازنت پایین. نذار از دینت جدا کنن.
حواست به خودت باشه. ایمانت رو بچسب. تا تهش. تا آخرش.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۱۸﴾
معنی آیه:
اونا که ایمان آوردن، اونا که دلشون با خدا صافه… اونا که مهاجرت کردن، و از خونه و زندگیشون گذشتن واسه خدا… اونا که تو راه خدا جنگیدن، سختی کشیدن، جون کندن… همین آدما هستن که امید دارن به رحمت خدا. و خدا؟ خودش پر از بخششه، پر از مهربونی.
معنی تک تک کلمهها:
إِنَّ: واقعاً، حتماً، بدون شک
الَّذِينَ: اونایی که، کسایی که، کسانی که
آمَنُوا: ایمان آوردن، باور کردن، دل سپردن
وَ الَّذِينَ: و اونایی که، و کسانی که، و اون دسته که
هَاجَرُوا: هجرت کردن، کوچ کردن، از خونه رفتن
وَجَاهَدُوا: و جنگیدن، تلاش کردن، جون کندن
فِي: توی، در، داخل
سَبِيلِ: راه، مسیر، جاده
اللَّهِ: خدا، راه خدا، برای خدا
أُولَئِكَ: همونا، همون آدما، اونا
يَرْجُونَ: امید دارن، منتظرن، چشمشون به راهه
رَحْمَتَ: رحمت، مهربونی، لطف
اللَّهِ: خدا
وَ اللَّهُ: و خدا، و پروردگار، و خالق
غَفُورٌ: بخشنده، آمرزنده، گذشتکننده
رَحِيمٌ: مهربون، دلنازک، دلسوز
این آیه میگه:
ایمان آوردی؟
رفتی دنبال خدا؟
زدی به دل سختیها؟
حتی از خونهات کندی، کوچ کردی، دل کندی از راحتیها؟
اگه این کارا رو کردی… بدون که بیدستاورد نمیمونی. بدون که بیجواب نمیمونه .
تو امید داری. نه یه امید پوچ. امید به رحمت خدا. همون خدایی که میبخشه. همون خدایی که مهربونه. همون خدایی که دلش برات تنگ میشه اگه نباشی.
نتیجه اینکه:
زندگی یه سفره. یه راه. یه کوچ.
گاهی باید دل بکنی. از راحتی، از پول، از عادت، حتی از دوستداشتنیها.
گاهی باید بجنگی. نه با شمشیر. با تنبلیهات، با ترسات، با وسوسههات.
گاهی باید از خونهی امن دل بکنی، واسه خونهی امنتری که توی دل خداست.
همهش سخته. ولی بیپاداش نیست.
خدا میبینه. خدا میفهمه. خدا جبران میکنه.
اگه تو براش بجنگی، اونم برات میجنگه.
پس دلت قرص. راهتو ادامه بده. باور داشته باش که این راه، تهش به مهربونی خدا میرسه.
همونی که خودش گفته: من غفورم، من رحیمم.
معنی آیه:
اونا که ایمان آوردن، اونا که دلشون با خدا صافه… اونا که مهاجرت کردن، و از خونه و زندگیشون گذشتن واسه خدا… اونا که تو راه خدا جنگیدن، سختی کشیدن، جون کندن… همین آدما هستن که امید دارن به رحمت خدا. و خدا؟ خودش پر از بخششه، پر از مهربونی.
معنی تک تک کلمهها:
إِنَّ: واقعاً، حتماً، بدون شک
الَّذِينَ: اونایی که، کسایی که، کسانی که
آمَنُوا: ایمان آوردن، باور کردن، دل سپردن
وَ الَّذِينَ: و اونایی که، و کسانی که، و اون دسته که
هَاجَرُوا: هجرت کردن، کوچ کردن، از خونه رفتن
وَجَاهَدُوا: و جنگیدن، تلاش کردن، جون کندن
فِي: توی، در، داخل
سَبِيلِ: راه، مسیر، جاده
اللَّهِ: خدا، راه خدا، برای خدا
أُولَئِكَ: همونا، همون آدما، اونا
يَرْجُونَ: امید دارن، منتظرن، چشمشون به راهه
رَحْمَتَ: رحمت، مهربونی، لطف
اللَّهِ: خدا
وَ اللَّهُ: و خدا، و پروردگار، و خالق
غَفُورٌ: بخشنده، آمرزنده، گذشتکننده
رَحِيمٌ: مهربون، دلنازک، دلسوز
این آیه میگه:
ایمان آوردی؟
رفتی دنبال خدا؟
زدی به دل سختیها؟
حتی از خونهات کندی، کوچ کردی، دل کندی از راحتیها؟
اگه این کارا رو کردی… بدون که بیدستاورد نمیمونی. بدون که بیجواب نمیمونه .
تو امید داری. نه یه امید پوچ. امید به رحمت خدا. همون خدایی که میبخشه. همون خدایی که مهربونه. همون خدایی که دلش برات تنگ میشه اگه نباشی.
نتیجه اینکه:
زندگی یه سفره. یه راه. یه کوچ.
گاهی باید دل بکنی. از راحتی، از پول، از عادت، حتی از دوستداشتنیها.
گاهی باید بجنگی. نه با شمشیر. با تنبلیهات، با ترسات، با وسوسههات.
گاهی باید از خونهی امن دل بکنی، واسه خونهی امنتری که توی دل خداست.
همهش سخته. ولی بیپاداش نیست.
خدا میبینه. خدا میفهمه. خدا جبران میکنه.
اگه تو براش بجنگی، اونم برات میجنگه.
پس دلت قرص. راهتو ادامه بده. باور داشته باش که این راه، تهش به مهربونی خدا میرسه.
همونی که خودش گفته: من غفورم، من رحیمم.
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱۹﴾
معنی آیه:
ازت میپرسن دربارهی شراب و قمار، بگو: آره، یه چیزایی توش هست، یهسری سودهایی برای مردم داره، ولی گناهش، ضررش، خیلی بیشتر از نفعشه.
بعدش میپرسن چی انفاق کنن؟ بگو: همون چیزی که اضافه داری، مازاد، اونقدری که لازم نداری.
خدا اینجوری آیههاش رو براتون روشن میکنه، تا شاید یکم فکر کنین… عمیقتر ببینین.
معنی تک تک کلمهها:
يَسْأَلُونَكَ: ازت میپرسن، سوال میکنن، پیگیرن
عَنِ: دربارهی، در موردِ، راجع به
الْخَمْرِ: شراب، نوشیدنی مستکننده، مشروب
وَالْمَيْسِرِ: و قمار، و شرطبندی، و بختآزمایی
قُلْ: بگو، جواب بده، اعلام کن
فِيهِمَا: توی این دوتا، در اونها، داخلشون
إِثْمٌ: گناه، ضرر، کار نادرست
كَبِيرٌ: بزرگ، سنگین، جدی
وَ مَنَافِعُ: و سودها، منفعتها، فایدهها
لِلنَّاسِ: برای مردم، به نفع آدمها، واسه جامعه
وَ إِثْمُهُمَا: و گناهِ این دوتا، ضررشون، بدیِ اونا
أَكْبَرُ: بزرگتره، بیشتره، سنگینتره
مِنْ: از، نسبت به
نَفْعِهِمَا: سودشون، فایدهشون، نفعشون
وَيَسْأَلُونَكَ: و باز ازت میپرسن
مَاذَا: چی، چه چیزی، چی کار
يُنفِقُونَ: خرج می کنن، انفاق می کنن، می بخشن
قُلِ: بگو، اعلام کن، جواب بده
الْعَفْوَ: زیادی، مازاد، اضافه
كَذَلِكَ: اینجوری، به همین شکل، اینطور
يُبَيِّنُ: روشن میکنه، توضیح میده، واضح میگه
اللَّهُ: خدا، پروردگار، خالق
لَكُمُ: برای شما، خطاب به شما، به نفع شما
الْآيَاتِ: آیهها، نشونهها، پیامها
لَعَلَّكُمْ: شاید، بلکه، امید که
تَتَفَكَّرُونَ: فکر کنین، تامل کنین، عمیقتر بشین
این آیه میگه:
ازت پرسیدن دربارهی شراب.
دربارهی قمار.
می پرسن خدا چی میگه؟
بگو: میگه یه نفعهایی دارن، ولی ضررشون از نفعش بیشتره. بزرگتره. خطرناکتره. یه چیزی میده، اما دهتا چیز ازت میگیره.
بعد می پرسن چی خرج کنیم؟
خدا چی میگه؟
بگو میگه اضافههات رو بده. البته اونی که به دردت نمی خوره نه اونی به درد میخوره. نه اونی که خودت لازم داری.
و نه با منت. نه با اجبار.
خدا این آیهها رو روشن میگه، صاف و ساده. واسه اینکه تو فکر کنی. بفهمی.
نتیجه اینکه:
تو زندگی همیشه یه چیزی هست که بهت حال میده. ولی تهش نابودت میکنه. مثل یه شیرینی سمی. یه قمارِ شیرین، یه مستیِ لحظهای. یه لذتی که بعدش عذابه.
و همیشه یه چیزی هست که بخشیدنش سخته. ولی دلتو سبک میکنه.
یه چیزی که شاید بهش وابستهای، ولی وقتی ولش میکنی، تازه میفهمی چقدر سبک شدی.
پس حواست باشه. هر چیزی که سود داره، دلیل بر خوب بودنش نیست.
گاهی باید فکر کنی.
یه پله بری عقب، بهتر ببینی. بفهمی که خدا چیزیو بیدلیل نمیگه. هر حرفش پشتش نوره. پشتش خیر توئه. پشتش آرامشته.
زندگی، یه انتخابه. بین نفع فوری و ضرر پنهون. بین سختی لحظهای و آرامش همیشگی.
معنی آیه:
ازت میپرسن دربارهی شراب و قمار، بگو: آره، یه چیزایی توش هست، یهسری سودهایی برای مردم داره، ولی گناهش، ضررش، خیلی بیشتر از نفعشه.
بعدش میپرسن چی انفاق کنن؟ بگو: همون چیزی که اضافه داری، مازاد، اونقدری که لازم نداری.
خدا اینجوری آیههاش رو براتون روشن میکنه، تا شاید یکم فکر کنین… عمیقتر ببینین.
معنی تک تک کلمهها:
يَسْأَلُونَكَ: ازت میپرسن، سوال میکنن، پیگیرن
عَنِ: دربارهی، در موردِ، راجع به
الْخَمْرِ: شراب، نوشیدنی مستکننده، مشروب
وَالْمَيْسِرِ: و قمار، و شرطبندی، و بختآزمایی
قُلْ: بگو، جواب بده، اعلام کن
فِيهِمَا: توی این دوتا، در اونها، داخلشون
إِثْمٌ: گناه، ضرر، کار نادرست
كَبِيرٌ: بزرگ، سنگین، جدی
وَ مَنَافِعُ: و سودها، منفعتها، فایدهها
لِلنَّاسِ: برای مردم، به نفع آدمها، واسه جامعه
وَ إِثْمُهُمَا: و گناهِ این دوتا، ضررشون، بدیِ اونا
أَكْبَرُ: بزرگتره، بیشتره، سنگینتره
مِنْ: از، نسبت به
نَفْعِهِمَا: سودشون، فایدهشون، نفعشون
وَيَسْأَلُونَكَ: و باز ازت میپرسن
مَاذَا: چی، چه چیزی، چی کار
يُنفِقُونَ: خرج می کنن، انفاق می کنن، می بخشن
قُلِ: بگو، اعلام کن، جواب بده
الْعَفْوَ: زیادی، مازاد، اضافه
كَذَلِكَ: اینجوری، به همین شکل، اینطور
يُبَيِّنُ: روشن میکنه، توضیح میده، واضح میگه
اللَّهُ: خدا، پروردگار، خالق
لَكُمُ: برای شما، خطاب به شما، به نفع شما
الْآيَاتِ: آیهها، نشونهها، پیامها
لَعَلَّكُمْ: شاید، بلکه، امید که
تَتَفَكَّرُونَ: فکر کنین، تامل کنین، عمیقتر بشین
این آیه میگه:
ازت پرسیدن دربارهی شراب.
دربارهی قمار.
می پرسن خدا چی میگه؟
بگو: میگه یه نفعهایی دارن، ولی ضررشون از نفعش بیشتره. بزرگتره. خطرناکتره. یه چیزی میده، اما دهتا چیز ازت میگیره.
بعد می پرسن چی خرج کنیم؟
خدا چی میگه؟
بگو میگه اضافههات رو بده. البته اونی که به دردت نمی خوره نه اونی به درد میخوره. نه اونی که خودت لازم داری.
و نه با منت. نه با اجبار.
خدا این آیهها رو روشن میگه، صاف و ساده. واسه اینکه تو فکر کنی. بفهمی.
نتیجه اینکه:
تو زندگی همیشه یه چیزی هست که بهت حال میده. ولی تهش نابودت میکنه. مثل یه شیرینی سمی. یه قمارِ شیرین، یه مستیِ لحظهای. یه لذتی که بعدش عذابه.
و همیشه یه چیزی هست که بخشیدنش سخته. ولی دلتو سبک میکنه.
یه چیزی که شاید بهش وابستهای، ولی وقتی ولش میکنی، تازه میفهمی چقدر سبک شدی.
پس حواست باشه. هر چیزی که سود داره، دلیل بر خوب بودنش نیست.
گاهی باید فکر کنی.
یه پله بری عقب، بهتر ببینی. بفهمی که خدا چیزیو بیدلیل نمیگه. هر حرفش پشتش نوره. پشتش خیر توئه. پشتش آرامشته.
زندگی، یه انتخابه. بین نفع فوری و ضرر پنهون. بین سختی لحظهای و آرامش همیشگی.