سطح عمیقتر ارتباط
اما سطح عمیقتری از ارتباط وجود دارد که تعداد کمی از ما به آن میپردازیم و آن این است که "یکی شدن با کسی که با او ارتباط برقرار میکنیم". این یعنی چه؟
هنگامی که با دیگری در ارتباط هستیم، معمولاً دلیلی برای این ارتباط وجود دارد، چه نیازی به چیزی از آنها داشته باشیم، چه بخواهیم به آنها کمک کنیم یا با آنها دیدار کنیم. چیزی که بیشتر مردم در ارتباط با کسی انجام نمیدهند، این است که خود را در جایگاه آن فرد قرار دهند.
تاریخ انتشار: 22 جولای 2024
نویسنده: دکتر نعمان نعیم
بازبینی شده توسط: جسیکا شرادر
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
اما سطح عمیقتری از ارتباط وجود دارد که تعداد کمی از ما به آن میپردازیم و آن این است که "یکی شدن با کسی که با او ارتباط برقرار میکنیم". این یعنی چه؟
هنگامی که با دیگری در ارتباط هستیم، معمولاً دلیلی برای این ارتباط وجود دارد، چه نیازی به چیزی از آنها داشته باشیم، چه بخواهیم به آنها کمک کنیم یا با آنها دیدار کنیم. چیزی که بیشتر مردم در ارتباط با کسی انجام نمیدهند، این است که خود را در جایگاه آن فرد قرار دهند.
تاریخ انتشار: 22 جولای 2024
نویسنده: دکتر نعمان نعیم
بازبینی شده توسط: جسیکا شرادر
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
چگونه میتوان این ارتباط عمیق تر را برقرار کرد؟
این یک فرآیند چند مرحلهای است که به شرح زیر است:
با تمام حواس گوش دهید: با گوشها، چشمها و همه حواس خود گوش دهید، زیرا زبان بدن و حالتهای چهره چیزهای زیادی را که کلمات نمیگویند، منتقل میکنند.
پرسشهای شفافساز بپرسید: با مهربانی و فهم، وقتی چیزی را که دیگری سعی در انتقال آن دارد، نمیفهمید.
بازنگری کنید: ایدهها و نگرانیهای دیگران را با کلمات خود بازگو کنید تا تأیید کنید که به درستی درک کردهاید.
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
این یک فرآیند چند مرحلهای است که به شرح زیر است:
با تمام حواس گوش دهید: با گوشها، چشمها و همه حواس خود گوش دهید، زیرا زبان بدن و حالتهای چهره چیزهای زیادی را که کلمات نمیگویند، منتقل میکنند.
پرسشهای شفافساز بپرسید: با مهربانی و فهم، وقتی چیزی را که دیگری سعی در انتقال آن دارد، نمیفهمید.
بازنگری کنید: ایدهها و نگرانیهای دیگران را با کلمات خود بازگو کنید تا تأیید کنید که به درستی درک کردهاید.
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
چگونه میتوان این ارتباط عمیق تر را برقرار کرد؟
ادامه
احساسات را بشناسید: بپرسید که آنها درباره آنچه به شما میگویند چه احساسی دارند و سعی کنید این را از طریق بررسی زبان بدن آنها درک کنید.
نشان دهید که تلاش میکنید بفهمید: بیان کنید که سعی میکنید دیدگاه آنها را درک کنید و از آنها بخواهید به شما کمک کنند.
اقدامات را اعلام کنید: اعلام کنید که با اطلاعات به اشتراکگذاشتهشده چه کاری خواهید کرد و سپس عمل کنید.
پیگیری کنید: با فردی که ابتدا با شما ارتباط برقرار کرده بود، پیگیری کنید تا ببینید آیا نگرانیهای آنها به درستی برطرف شده است یا خیر.
بازنگری و بازنشری: اگر این طور نبود، بازنگری کنید، نگرانیهای آنها را بازبینی کنید و مسائل را دوباره مورد بحث قرار دهید تا به درک مشترک برسید.
ارتباط موثر اساس همه روابط است و ارتباطات به صورت دوطرفه بهتر میشود😊
پایان
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
ادامه
احساسات را بشناسید: بپرسید که آنها درباره آنچه به شما میگویند چه احساسی دارند و سعی کنید این را از طریق بررسی زبان بدن آنها درک کنید.
نشان دهید که تلاش میکنید بفهمید: بیان کنید که سعی میکنید دیدگاه آنها را درک کنید و از آنها بخواهید به شما کمک کنند.
اقدامات را اعلام کنید: اعلام کنید که با اطلاعات به اشتراکگذاشتهشده چه کاری خواهید کرد و سپس عمل کنید.
پیگیری کنید: با فردی که ابتدا با شما ارتباط برقرار کرده بود، پیگیری کنید تا ببینید آیا نگرانیهای آنها به درستی برطرف شده است یا خیر.
بازنگری و بازنشری: اگر این طور نبود، بازنگری کنید، نگرانیهای آنها را بازبینی کنید و مسائل را دوباره مورد بحث قرار دهید تا به درک مشترک برسید.
ارتباط موثر اساس همه روابط است و ارتباطات به صورت دوطرفه بهتر میشود😊
پایان
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
ارتباط دوپامین با انگیزه
نویسنده: بابی هافمن، Ph.D.
تاریخ انتشار: ۲۲ جولای ۲۰۲۴
دوپامین، یکی از نورومدولاتورهای اصلی بدن، نقش مهمی در ایجاد انگیزه و احساس لذت دارد. وقتی سطح دوپامین کاهش مییابد، تجربه لذت و انگیزه برای انجام کارها دشوار میشود. بازگرداندن سطح دوپامین به حالت اولیه مشابه تجربه درد فیزیکی است.
Mark Travers, Ph.D.
Post 1: The Role of Dopamine in Motivation
By: Bobby Hoffman, Ph.D.
Published: July 22, 2024
Dopamine, a key neuromodulator, plays a crucial role in driving motivation and pleasure. When dopamine levels drop, experiencing pleasure and motivation becomes difficult. Replenishing dopamine levels can feel psychologically similar to physical pain.
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
نویسنده: بابی هافمن، Ph.D.
تاریخ انتشار: ۲۲ جولای ۲۰۲۴
دوپامین، یکی از نورومدولاتورهای اصلی بدن، نقش مهمی در ایجاد انگیزه و احساس لذت دارد. وقتی سطح دوپامین کاهش مییابد، تجربه لذت و انگیزه برای انجام کارها دشوار میشود. بازگرداندن سطح دوپامین به حالت اولیه مشابه تجربه درد فیزیکی است.
Mark Travers, Ph.D.
Post 1: The Role of Dopamine in Motivation
By: Bobby Hoffman, Ph.D.
Published: July 22, 2024
Dopamine, a key neuromodulator, plays a crucial role in driving motivation and pleasure. When dopamine levels drop, experiencing pleasure and motivation becomes difficult. Replenishing dopamine levels can feel psychologically similar to physical pain.
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
راهحل بازیابی دوباره دوپامین
نویسنده: بابی هافمن، Ph.D.
تاریخ انتشار: ۲۲ جولای ۲۰۲۴
راهحل طبیعی برای کاهش دوپامین، انجام دوباره همان فعالیت لذتبخش است، اما تجربه بعدی هرگز به اندازه اولین بار لذتبخش نخواهد بود. برای بازیابی دوپامین، باید دورههای خودداری از فعالیتهای لذتبخش را تحمل کنیم که میتواند دشوار و آزاردهنده باشد.
Post 2: The Challenging Solution
By: Bobby Hoffman, Ph.D.
Published: July 22, 2024
The natural solution to low dopamine is to repeat the pleasurable activity, but subsequent experiences never feel as good as the first. To restore dopamine, we must endure periods of abstinence from pleasurable activities, which can be difficult and uncomfortable.
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
نویسنده: بابی هافمن، Ph.D.
تاریخ انتشار: ۲۲ جولای ۲۰۲۴
راهحل طبیعی برای کاهش دوپامین، انجام دوباره همان فعالیت لذتبخش است، اما تجربه بعدی هرگز به اندازه اولین بار لذتبخش نخواهد بود. برای بازیابی دوپامین، باید دورههای خودداری از فعالیتهای لذتبخش را تحمل کنیم که میتواند دشوار و آزاردهنده باشد.
Post 2: The Challenging Solution
By: Bobby Hoffman, Ph.D.
Published: July 22, 2024
The natural solution to low dopamine is to repeat the pleasurable activity, but subsequent experiences never feel as good as the first. To restore dopamine, we must endure periods of abstinence from pleasurable activities, which can be difficult and uncomfortable.
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
تأثیر دوپامین بر روابط اجتماعی
نویسنده: بابی هافمن، Ph.D.
تاریخ انتشار: ۲۲ جولای ۲۰۲۴
تجربه لذت و انگیزه از طریق دوپامین نه تنها بر حالت روحی ما بلکه بر روابط اجتماعیمان نیز تأثیر میگذارد. با یادگیری تحمل دورههای کاهش دوپامین، توانایی بیشتری برای لذت بردن از روابط و تجارب اجتماعی خواهیم داشت.
Post 4: The Impact of Dopamine on Social Relationships
By: Bobby Hoffman, Ph.D.
Published: July 22, 2024
Experiencing pleasure and motivation through dopamine affects not only our mood but also our social relationships. By learning to endure periods of low dopamine, we enhance our ability to enjoy social relationships and experiences.
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
نویسنده: بابی هافمن، Ph.D.
تاریخ انتشار: ۲۲ جولای ۲۰۲۴
تجربه لذت و انگیزه از طریق دوپامین نه تنها بر حالت روحی ما بلکه بر روابط اجتماعیمان نیز تأثیر میگذارد. با یادگیری تحمل دورههای کاهش دوپامین، توانایی بیشتری برای لذت بردن از روابط و تجارب اجتماعی خواهیم داشت.
Post 4: The Impact of Dopamine on Social Relationships
By: Bobby Hoffman, Ph.D.
Published: July 22, 2024
Experiencing pleasure and motivation through dopamine affects not only our mood but also our social relationships. By learning to endure periods of low dopamine, we enhance our ability to enjoy social relationships and experiences.
ادامه دارد
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
قدرت انعطافپذیری و ارتباط آن با افزایش دوپامین
نویسنده: بابی هافمن، Ph.D.
تاریخ انتشار: ۲۲ جولای ۲۰۲۴
انعطافپذیری در برابر سختیها از واقعیتهای نوروبیولوژیکی سرچشمه میگیرد که ناراحتی موجب افزایش لذت میشود. با پذیرش دورههای کاهش دوپامین، میتوانیم توانایی خود را برای لذت بردن از زندگی و انگیزه طولانیمدت تقویت کنیم.
Post 5: The Power of Resilience
By: Bobby Hoffman, Ph.D.
Published: July 22, 2024
Resilience in the face of hardship stems from the neurobiological reality that discomfort fuels pleasure. By embracing periods of low dopamine, we enhance our capacity for long-term joy and motivation.
پایان
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
نویسنده: بابی هافمن، Ph.D.
تاریخ انتشار: ۲۲ جولای ۲۰۲۴
انعطافپذیری در برابر سختیها از واقعیتهای نوروبیولوژیکی سرچشمه میگیرد که ناراحتی موجب افزایش لذت میشود. با پذیرش دورههای کاهش دوپامین، میتوانیم توانایی خود را برای لذت بردن از زندگی و انگیزه طولانیمدت تقویت کنیم.
Post 5: The Power of Resilience
By: Bobby Hoffman, Ph.D.
Published: July 22, 2024
Resilience in the face of hardship stems from the neurobiological reality that discomfort fuels pleasure. By embracing periods of low dopamine, we enhance our capacity for long-term joy and motivation.
پایان
#سیدمجتبی_رباطجزی
@nadidparid
🔴 غیبت مادر برای نوزاد دو معنی دارد:
💠یا به مادر آسیب رسیده است.
💠یا مادر خود آسیبزا شده است.
💠هردو برای نوزاد، تجربه ناامنی است. چرا که؛ مادر غایب، مادر مرده است. ترس از مرگ مادر و همچنین ترس از مرگ خود، در زمان غیبت مادر نوزاد را آشفته و باعث تجربه احساس ناامنی می شود.
# ملانی_کلاین
@nadidparid
💠یا به مادر آسیب رسیده است.
💠یا مادر خود آسیبزا شده است.
💠هردو برای نوزاد، تجربه ناامنی است. چرا که؛ مادر غایب، مادر مرده است. ترس از مرگ مادر و همچنین ترس از مرگ خود، در زمان غیبت مادر نوزاد را آشفته و باعث تجربه احساس ناامنی می شود.
# ملانی_کلاین
@nadidparid
یافتن یک کنشگر روانی که ارضاي خودشیفته از خود آرمانی را تضمین می کند و به همین منظور دائماً بر خود بالفعل نظارت دارد و با آن آرمان می سنجدش، نباید مایه شگفتی ما باشد. اگر چنین کنشگري وجود نداشته باشد، امکان ندارد بتوانیم آن را کشف کنیم، بلکه فقط میتوانیم آن را تشخیص دهیم، زیرا می توان اندیشید که آنچه «وجدان» می نامیم واجد همان خصوصیات لازم است. تشخیص این کنشگر روانی امکان فهم این توهم را که به اصطلاح «مورد توجه دیگران هستیم» یا به تعبیر درستتر «دیگران ما را زیر نظر دارند» برایمان فراهم میکند. توهم یادشده از جمله نشانه هاي بارز بیماریهاي پارانویایی است و می تواند به صورت یک بیماري مجزّا و یا همراه با روانرنجوريِ انتقال رخ بدهد. بیمار مبتلا به این توهم شکوه میکند که دیگران همه افکار او را میدانند و ناظر و مراقب اَعمالش هستند. از صداهایی که مشخصاً با ضمیر سوم شخص با بیمار صحبت می کنند «آن زن حالا باز هم دارد به این موضوع فکر میکند» ، «آن مرد الآن دارد بیرون میرود» ، او به کارکرد این کنشگر پی می برد. این شکوه، موجه و مبین یک حقیقت است. چنین نهاد قدرتمندي که ما را زیر نظر دارد، افکارمان را کشف میکند و همه مقصودهایمان را به باد انتقاد میگیرد، واقعاً وجود دارد. در واقع، این نهاد به طور معمول در تک تک ما وجود دارد.
پیش درآمدی بر خودشیفتگی ، زیگموند فروید
ترجمه حسین پاینده
#فروید #روانکاوی
@nadidparid
پیش درآمدی بر خودشیفتگی ، زیگموند فروید
ترجمه حسین پاینده
#فروید #روانکاوی
@nadidparid
یونگ میگه: زندگی تازه از چهل سالگی شروع میشه، تا قبل از این سن، انسانها بیشتر درگیر شناخت خود، کشف علایق و استعدادها و درک دنیای اطرافشون هستند. بعد از چهل سالگی، تمرکز بیشتر به سمت تحقق بخشیدن به پتانسیلهای واقعیتون، پیدا کردن معنا و هدف زندگی و پذیرش خود واقعیتون هست.
@nadidparid
@nadidparid
تنها راه رسیدن به سلامت روان گذار از نارسیسیسم (تمرکز تنها بر نیازهای خود) و رسیدن به عشق موضوعی و ظرفیت عاشق شدن است.
فروید
@nadidparid
فروید
@nadidparid
چرا روابط عاطفی حتی پس از مرگ یکی از طرفین ادامه مییابد؟
یک تحلیل کوتاه فرویدی:
از دیدگاه زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، روابط عاطفی در لایههای عمیقتری از روان ما ریشه دارند و تحت تأثیر فرآیندهای ناخودآگاه و ساختاری عمیقتر از رفتارشکل میگیرند. بر اساس این دیدگاه، پایان فیزیکی یک رابطه، مانند مرگ یکی از طرفین، لزوماً به معنای پایان روانی یا حتی عاطفی آن نیست. جایی که او مفهوم لیبیدو یا به تعبیری همان دلبستگی (Attachment) مطرح میکند دراصل استدلال میکند که فرد درحال نوعی از سرمایهگذاری لیبیدویی (انرژی روانی) است. در یک رابطه عاشقانه، فرد بخش زیادی از لیبیدوی خود را بر معشوق سرمایهگذاری میکند.
درحالت عادی قراربر این است که این سرمایگذاری بازتولید لیبیدویی در فرد را تمدید کند . شاید بتوان گفت در یک چرخه مدون انرژی روانی تداوم پیدا میکند و در خود یا در تعامل با فرد مقابل تمدید و تشدید میشود .اما در مرگ طرف مقابل ین انرژی عاطفی همچنان در معشوق باقی میماند و قابل بازپسگیری یا انتقال نیست.
نتیجتا ذهن نمیتواند به سرعت معشوق را از روان حذف کند و رابطه همچنان به شکلی غیرمادی ادامه پیدا میکند. فروید در مقاله معروف خود با عنوان «سوگواری و مالیخولیا» (1917) توضیح میدهد که پس از مرگ یک عزیز، دو فرآیند میتواند رخ دهد:
سوگواری (Mourning) که فرد به تدریج از رابطه عاطفی جدا میشود و انرژی لیبیدویی خود را به مرور بازمیگیرد در حالیکه در فرآیند دوم به نام مالیخولیا (Melancholia) فرد نمیتواند از رابطه جدا شود و بخشی از وجود معشوق را در درون خود درونیسازی میکند.
در مالیخولیا، فرد حتی پس از مرگ معشوق، او را در روان خود زنده نگه میدارد و به شکلی مداوم با خاطرات و تصورات او زندگی میکند. نکته جالب توجه در اینجا موضوع فرهنگی تقدس گرایانه این شکل از تداوم رابطه پس از مرگ است. در واقع نه تنها فرد به شکل ناخودآگاه در گیر مرده میماند بلکه جامعه نیز با تایید پیوسته این روش اورا دراین حالت فریز میکند. ازطرفی سیاری از افراد از مفهوم رها شدن و تنهایی میترسند. مرگ معشوق، ترس از تنهایی و عدم حمایت عاطفی را زنده میکند. و صد البته که فرد در پاسخ به این ترس، روان انسان تمایل دارد که رابطه را به شکل روانی ادامه دهد تا از احساس رهاشدگی و فقدان شدید جلوگیری کند.
مساله دیگر آن است معشوق بخشی از "من" (Ego) فرد میشود و درون او زندگی میکند. پس از مرگ، فرد سوگوار، معشوق از دست رفته را در روان خود درونی میکند و به شکلی ناخودآگاه با او ارتباط برقرار میکند. این درونیسازی به فرد اجازه میدهد که معشوق را در ذهن خود زنده نگه دارد و به گفتوگوهای درونی با او ادامه دهد. در این حالت، رابطه عاطفی حتی بدون وجود فیزیکی معشوق، در سطح روانی ادامه مییابد.
نهایتا بازگشت سرکوب (Repression Return) خاطرات ناگهانی، رویاها و احساسات پیچیده که فرد نسبت به معشوق از دسترفته تجربه میکند. در اصل رابطه، در ناخودآگاه فرد همچنان زنده و فعال است.
ساراشادابی
@nadidparid
یک تحلیل کوتاه فرویدی:
از دیدگاه زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، روابط عاطفی در لایههای عمیقتری از روان ما ریشه دارند و تحت تأثیر فرآیندهای ناخودآگاه و ساختاری عمیقتر از رفتارشکل میگیرند. بر اساس این دیدگاه، پایان فیزیکی یک رابطه، مانند مرگ یکی از طرفین، لزوماً به معنای پایان روانی یا حتی عاطفی آن نیست. جایی که او مفهوم لیبیدو یا به تعبیری همان دلبستگی (Attachment) مطرح میکند دراصل استدلال میکند که فرد درحال نوعی از سرمایهگذاری لیبیدویی (انرژی روانی) است. در یک رابطه عاشقانه، فرد بخش زیادی از لیبیدوی خود را بر معشوق سرمایهگذاری میکند.
درحالت عادی قراربر این است که این سرمایگذاری بازتولید لیبیدویی در فرد را تمدید کند . شاید بتوان گفت در یک چرخه مدون انرژی روانی تداوم پیدا میکند و در خود یا در تعامل با فرد مقابل تمدید و تشدید میشود .اما در مرگ طرف مقابل ین انرژی عاطفی همچنان در معشوق باقی میماند و قابل بازپسگیری یا انتقال نیست.
نتیجتا ذهن نمیتواند به سرعت معشوق را از روان حذف کند و رابطه همچنان به شکلی غیرمادی ادامه پیدا میکند. فروید در مقاله معروف خود با عنوان «سوگواری و مالیخولیا» (1917) توضیح میدهد که پس از مرگ یک عزیز، دو فرآیند میتواند رخ دهد:
سوگواری (Mourning) که فرد به تدریج از رابطه عاطفی جدا میشود و انرژی لیبیدویی خود را به مرور بازمیگیرد در حالیکه در فرآیند دوم به نام مالیخولیا (Melancholia) فرد نمیتواند از رابطه جدا شود و بخشی از وجود معشوق را در درون خود درونیسازی میکند.
در مالیخولیا، فرد حتی پس از مرگ معشوق، او را در روان خود زنده نگه میدارد و به شکلی مداوم با خاطرات و تصورات او زندگی میکند. نکته جالب توجه در اینجا موضوع فرهنگی تقدس گرایانه این شکل از تداوم رابطه پس از مرگ است. در واقع نه تنها فرد به شکل ناخودآگاه در گیر مرده میماند بلکه جامعه نیز با تایید پیوسته این روش اورا دراین حالت فریز میکند. ازطرفی سیاری از افراد از مفهوم رها شدن و تنهایی میترسند. مرگ معشوق، ترس از تنهایی و عدم حمایت عاطفی را زنده میکند. و صد البته که فرد در پاسخ به این ترس، روان انسان تمایل دارد که رابطه را به شکل روانی ادامه دهد تا از احساس رهاشدگی و فقدان شدید جلوگیری کند.
مساله دیگر آن است معشوق بخشی از "من" (Ego) فرد میشود و درون او زندگی میکند. پس از مرگ، فرد سوگوار، معشوق از دست رفته را در روان خود درونی میکند و به شکلی ناخودآگاه با او ارتباط برقرار میکند. این درونیسازی به فرد اجازه میدهد که معشوق را در ذهن خود زنده نگه دارد و به گفتوگوهای درونی با او ادامه دهد. در این حالت، رابطه عاطفی حتی بدون وجود فیزیکی معشوق، در سطح روانی ادامه مییابد.
نهایتا بازگشت سرکوب (Repression Return) خاطرات ناگهانی، رویاها و احساسات پیچیده که فرد نسبت به معشوق از دسترفته تجربه میکند. در اصل رابطه، در ناخودآگاه فرد همچنان زنده و فعال است.
ساراشادابی
@nadidparid
حرف نزدن دلهره ای بود
و حرف درست زدن و درست فهمیده نشدن دلهره ای دیگر ...
📕 #ژان_کریستف
✍🏻 #رومن_رولان
@nadidparid
و حرف درست زدن و درست فهمیده نشدن دلهره ای دیگر ...
📕 #ژان_کریستف
✍🏻 #رومن_رولان
@nadidparid
ما زنان وقتی عاشق می شویم همه ی قلب و وجودمان را به مرد محبوبمان می سپاریم آنگونه همه زیبایی ها و لذات دیگر در رابطه با او معنا می یابند.. اما شما مردان وقتی عاشق می شوید تنها قسمتی از قلب و وجود خود را در اختیار زن محبوبتان می گذارید.. بقیه را برای موفقیتها و کسب قدرتها و خودخواهی خود نگه می دارید.
حرفی نیست شاید اگر ما هم مرد بودیم چنین می کردیم اما آنچه از شما می خواهیم این است که آن قسمتی از قلبتان را که به ما سپردید دیگر ملعبه هوسبازی هایتان نکنید، ما به همان سهم هر چند کوچک.. اگر زلال و اطمینان بخش باشد قانعیم.
#جان_شیفته
#رومن_رولان
@nadidparid
حرفی نیست شاید اگر ما هم مرد بودیم چنین می کردیم اما آنچه از شما می خواهیم این است که آن قسمتی از قلبتان را که به ما سپردید دیگر ملعبه هوسبازی هایتان نکنید، ما به همان سهم هر چند کوچک.. اگر زلال و اطمینان بخش باشد قانعیم.
#جان_شیفته
#رومن_رولان
@nadidparid
پنج رکن معنا در زندگی
پنج ستون وجود دارد که بر نحوه تجربه معنا تأثیر می گذارد: تعلق، هدف، شایستگی، کنترل و تعالی.
تعلق: از آنجایی که ما برای برقراری ارتباط آماده هستیم، این احساس را داریم که حضور و/یا عدم حضورمان برای افراد دیگر معنایی دارد.
هدف: ساختار آیندهگرا در قالب هدف، هدف یا هدفی که باید به آن رسید.
شایستگی: این احساس که ما در حال حرکت به جلو، پیشرفت، ارتقای مهارتهای خود هستیم و میتوانیم به کاری که میتوانیم انجام دهیم احساس غرور کنیم.
کنترل: این احساس که زندگی، تصمیمات و اعمال ما به شدت توسط خودمان تعیین می شود.
تعالی: احساس وحدت و ارتباط با چیزی بسیار بزرگتر از خودمان.
نویسنده :مانفرد ف ر کتس دی وریس روانکاو ومشاور هلندی.
مترجم :مريم خانجانی
@nadidparid
پنج ستون وجود دارد که بر نحوه تجربه معنا تأثیر می گذارد: تعلق، هدف، شایستگی، کنترل و تعالی.
تعلق: از آنجایی که ما برای برقراری ارتباط آماده هستیم، این احساس را داریم که حضور و/یا عدم حضورمان برای افراد دیگر معنایی دارد.
هدف: ساختار آیندهگرا در قالب هدف، هدف یا هدفی که باید به آن رسید.
شایستگی: این احساس که ما در حال حرکت به جلو، پیشرفت، ارتقای مهارتهای خود هستیم و میتوانیم به کاری که میتوانیم انجام دهیم احساس غرور کنیم.
کنترل: این احساس که زندگی، تصمیمات و اعمال ما به شدت توسط خودمان تعیین می شود.
تعالی: احساس وحدت و ارتباط با چیزی بسیار بزرگتر از خودمان.
نویسنده :مانفرد ف ر کتس دی وریس روانکاو ومشاور هلندی.
مترجم :مريم خانجانی
@nadidparid
به دنبال این نبود که بفهمد آیا این عشق دوطرفه است یا نه.
فقط میتوانست به نقل از گوته بگوید:
دوستت دارم. آیا به تو ربطی دارد؟
👤 #ژان_کوکتو
@nadidparid
فقط میتوانست به نقل از گوته بگوید:
دوستت دارم. آیا به تو ربطی دارد؟
👤 #ژان_کوکتو
@nadidparid