Telegram Web Link
‌آئورا در آثار هنری به چه معناست؟

آئورا در لغت به‌معنای هاله‌ یا تشعشع نورانی است اما این اصطلاح توسط والتر بنیامین در سال ۱۹۳۱ برای ارجاع به اعتباری که از کار هنری ساطع می‌شود، مورد استفاده قرار گرفت، اعتباری که قبل از دوران تکثیر مکانیکی (و تولید چندباره‌ی آن) - عکاسی، سینما و این روز‌ها، رسانه‌های جدید – در نظر گرفته شده است. بنا بر گفته‌ی بنیامین، ارزش کار هنری به "اینجا و اکنون نسخه‌ی اصلی"، وجود منحصربه‌فرد آن در مکانی ویژه و شیوه‌ی اصلی و منحصربه‌فرد ظهورآن، بستگی دارد. هاله‌ی کار هنری با ارزش‌های اصیل و فرقه‌ای آن مطابقت دارد.

بازنمایی تئاتری، با ارائه‌ای "زنده" از کنش‌های انسانی تعریف می‌شود، حقیقت این است که هر ارائه‌ی تئاتری، دارای تشعشعی است که باحضور بازیگران و کاراکتر‌های منحصربه‌فرد در رخداد صحنه‌ای، پیوند دارد. بنابراین می‌توان اصطلاح بنیامین را برای آن به‌کاربرد، مخصوصاً اینکه مخاطب به‌خوبی می‌داند تئاتر نمی‌تواند بدون تخریب، بدون اینکه به چیز دیگری تبدیل شود، به‌صورت مکانیکی بازتولید شود: به چیز‌هایی مانند ضبط و مونتاژ ویدئو‌ها، فیلم‌ها یا عکس‌ها برای ارائه در پلتفرم‌هایی مانند یوتیوب. به عقیده‌ی بنیامین،از دست‌دادن هاله، به‌خودیِ‌خود فاجعه‌بار نیست، حتی ممکن است منجربه انقلابی فرهنگی در بازتولید شود. میزانسن تئاتری در استفاده‌های رسانه‌ای، ناپدید نمی‌شود بلکه جذابیت اصیل و معتبر خود را حفظ می‌کند؛ اگرچه که امکان استفاده از متریال‌های ضبط‌شده از هر نوع را با ارائه‌ی صحنه‌ای و درحالِ کار خود، ترکیب کرده است. بااین‌حال در کلیت، به‌عنوان رخدادی که "زندگی" را برای هر گروه از تماشاگرانی که هر روز عصر، به تماشای اجرا می‌نشینند، دوباره تولید می‌کند، باقی می‌ماند، و بدین‌گونه، هر قدر هم که المان‌های مختلفی به صورت مکانیکی و الکترونیکی در نمایش بازتولید شوند، "هاله‌ی عمومی و کلی" اثر باقی خواهد ماند.

‌از کتابِ
فرهنگ لغات اجرا و تئاتر معاصر راتلج
نوشته‌ی پاتریس پاوی
ترجمه‌ی پوپک رحیمی
👍2
یادداشتی از آبتین گلکار درباره‌ی ادبیات عرب:


در سال ۱۴۰۱، چندین کتاب بسیار خوب از ادبیات عرب خواندم و افسوس خوردم که چرا به‌رغم این‌همه قرابت فرهنگی و تاریخی و اجتماعی، شمار آثاری که از نویسندگان عرب‌زبان به فارسی ترجمه می‌شود این‌قدر کم است. پیش از همه باید از سه رمان «پنج صدا»، «درخت نخل و همسایه‌ها» و «سایه‌هایی بر پنجره» به قلم غائب طعمه فرمان، نویسندۀ عراقی، یاد کنم که نشر هرمس آنها را با ترجمۀ بی‌نیاز از تعریف موسی اسوار منتشر کرده است...

درون‌مایهٔ مشابهی را در کتاب خواندنی و پرکشش «قوانین چارتین» نیز می‌بینیم که نشر نیماژ با ترجمهٔ فرشته مولائی منتشر کرده است. عمرو عبدالحمید، نویسندهٔ مصری این کتاب حجیم، که در حقیقت مجموعه‌ای از سه رمان پیوسته است، به نسلی بسیار جوان‌تر از نویسندگان قبلی تعلق دارد و شاید به همین سبب هم هست که کتابش خوش‌بینانه‌تر به نظر می‌رسد و باریکهٔ امیدی به اصلاح اوضاع برای خواننده باقی می‌گذارد.

(با اندکی تلخیص)
👍8

درک امروزه‌ی ما از سینما، عمدتا متاثر از جریان‌های غالب سینمای واقع‌گرا است که بر نحوه‌ی ادراک و نحوه‌ی تماشاگری ما نه تنها در نسبت با سینما، بلکه حتی در نسبت با امر واقع نیز اثر می‌گذارند. این جریان‌ها، شیوه‌ای از تماشاگری منفعلانه را به مخاطب تلقین می‌کنند؛ و این همان رویکردی است که در نظربات پسا-سینمایی مورد نقد جدی قرار می‌گیرد.

تئاتر و اجرای پساسینمایی
پی‌یُتر وویچیتسکی
شبنم موتابی
_____________________

‌مجموعه‌ی «تک پرده‌ای‌های فرانسوی» آنچنان که از نامش برمی‌آید، دربرگیرنده‌ی نُه نمایش‌نامه‌ی تک‌پرده‌ای‌ از نه نمایش‌نامه‌نویس معاصر فرانسوی است. نمایش‌نامه‌نویسانی که از منادیان تئاتر پسابکت به‌شمار می‌آیند و می‌نویسند تا ثابت کنند تئاتر مبتنی بر متن نه تنها نمرده است بلکه از دهه‌ی هفتاد میلادی با قدرت هرچه تمام‌تر، در فرم‌هایی متنوع و به‌غایت شخصی و مبتنی بر زبان، به‌حیات خویش ادامه می دهد.


تک‌پرده‌ای‌های فرانسوی
روبر پنژه، ژان لوک لگرس، میشل ازما، برنارمری کلتس، میشل دویچ، فیلیپ مینیانا، نوئل رنود، میشل وینارد، ژان کلود کرنبر
زیبا خادم‌حقیقت


از کتابفروشی‌های سراسر کشور بخواهید
🔥1
زمانی که سرنوشت به شما روی خوش و بخشنده و پرنعمت نشان ‌می‌دهد، فریب نخورید؛ لحظه‌ای بی‌دلیل فرامی‌رسد که بی‌خبر صورتحسابِ کلان و دردآوری را پیش ‌رویتان قرار می‌دهد، یا حتی قادر است تمام آن نعمت‌ها را پس بگیرد، به درد و رنجتان اندازد، و در کمال ناباوری، به‌سوی دست‌به‌دامن شدن «عرش» هلتان دهد تا دوره‌ی چرا؟ چرا؟ به سر گیرید.
اما از بالا هیچ پاسخی به شما داده نمی‌شود، هرگز. باید جواب‌ها را در درون خود پیدا کنید: بله، ایمان. چیز بزرگی است، ایمان.

‌منتشر شد:
ظلمات روح
کلادیو گریزانسیچ
ابوالحسن حاتمی

سه مونولوگ حاضر در این کتاب مربوط به سه چهره‌ی برجسته‌ی ادبی، الساندرو منزونی، جاکومو لئوپاردی و آنتوان چخوف است که کمتر کسی نامشان را نشنیده. ورای زندگینامه‌های رسمی، آنچه تا‌به‌حال کمتر درمورد آن‌ها گفته شده، آمال و آرزوها، محیط خانواده و روابط آن‌ها با دوستان، همکاران و... است که در این‌جا به نحو زیبایی ترسیم شده. این سه داستان، اگرچه برای روی صحنه رفتن نوشته شده‌اند، ولی به همان اندازه قابلیت مطالعه‌ی شخصی دارند و خواننده را با بخش روایت‌ناشده‌ی این سه شخصیت آشنا و به بازخوانی نوشته‌های آن‌ها ترغیب می‌کنند.
👍3
"ناسینما" نقد ژان فرانسوا لیوتار؛ فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی‌ بر واقع‌گرایی کلاسیک در سینما است. او پروژه‌ای را آغاز می‌کند تا به امکان‌سنجی تجربه‌ای سینمایی بپردازد که فراتر از چهارچوب‌ها و و زیبایی‌شناسی سنتی واقع‌گرایی کلاسیک قرار دارد.چهارچوب‌ها و زیبایی‌شناسی‌ای که به باور لیوتار در فرهنگ سینمایی جریان اصلی غالب است. مانیفست "ناسینما"ی لیوتار اساساً در جست‌وجوی او برای نقد واقع‌گرایی در هنر و اشارات ایدئولوژیک آن است. برای معرفی مختصر جان کلام لیوتار: یکی از عملکردهای کلیدی مونتاژ در فیلم واقع‌گرا ساختاربندی فیلم به‌طریقی است که لذت را از خلال قالب هماهنگ خود فراهم کند.آنچه در این بحث خاص لیوتار است، این مفهوم است که پاسخ احساسی تماشاگر می‌تواند از خلال ساختارهای زیبایی‌شناسانه تعدیل شود. لیوتار این مفهوم از لذت را برخاسته از هماهنگی فرمی و نظم مونتاژ می‌فهمد که به مثابه‌ی سیستمی "مصنوعی" بر حرکت فیلمبرداری‌شده تحمیل می‌شود. لیوتار به جای این نوع از سینما، به‌دنبال نوع دیگری حساسیت و سازمان حسی توأمان است...

تئاتر و اجرای پساسینمایی
پی‌یتر وویچیتسکی
شبنم موتابی
1🔥1
گفتنش آسون نیست. برای من آسون نیست؛ چون معمولاً کار من اینه متنی رو که قبلاً نوشته شده در مقابل‌ تماشاگران اجرا کنم. اما حرف‌هایی رو که الان می‌خوام بهتون بزنم فی‌البداهه‌ست. به دو دلیل همه‌ی دست‌اندرکاران این اجرا متفق‌القول بودیم، این بهترین راه برای شروع‌کردن کاره. اول اینکه با این کار به تأثیر طبیعی‌تر و باورپذیرتری می‌رسیم و رابطه‌ی دوستانه‌‌تری بین من و شما به‌ وجود می‌آد. دلیل دوم اینه که داستانی که می‌خوام برای شما تعریف کنم داستان خودِ منه یا بهتره بگم، داستان من هم هست...

نیماژ منتشر کرد:

‌‌پرتره‌ی هنرمند مرده
و
تغییرات در مدل کریپلین
یا زمینه‌ی معنایی خوراک خرگوش
دو نمایشنامه از داویده کارنوالی
مترجم: سارا عصاره
👍3🔥1
انسان اگر عاشق نشود زندگی‌اش را در پای چیزهای بی‌فایده سوزانده، فقط عشق است که ارزش آن را دارد زندگی به پایش بسوزد. مهم نیست نتیجه‌ی عشق، بدبختی و نکبت و کینه و قهر باشد مهم آن است که لحظاتی وجود داشته تا آدم احساس کند تمام دنیا ارزش یک تار موی معشوق را ندارد...


اندوه من
محمدهاشم اکبریانی
رمان (ناداستان) شایسته‌ی تقدیر یازدهمین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی هفت‌اقلیم
نشر نیماژ
🔥3👍1
شما کدام را انتخاب می‌کنید:
Anonymous Poll
42%
رمان ایرانی خوب
67%
رمان خارجی خوب
👍2🔥2
نشر نیماژ pinned «شما کدام را انتخاب می‌کنید:»
ادریس عاشق یونا شده بود. به همین سادگی. به احمقانه‌ترین وجه ممکن عاشق شده بود. تصویر یونا را روی استخوان کعب شتر نقاشی کرد و به او داد. یونا گفته بود: «این زیباترین تصویری است که داشته‌ام. از عکس‌هایی هم که سرگئی مارکوویچ با دوربین آلمانی‌اش می‌گیرد زیباتر شده است.» بعد به ادریس خندیده بود و رفته بود دنبال پروانه‌ها.
همان شب ادریس رفته بود باغ معین‌الحکما. زیر پنجره‌ی اتاق دختر، صدای جغد درآورده بود و یونا آمده بود بیرون. یونا ازش پرسیده بود: «چرا صدای سگ درمی‌آوری؟»
«صدای جغد درآوردم. نه سگ.»
«به‌نظر من صدای سگ بود. من صدای سگ شنیدم.»
ادریس گفته بود: «می‌خواهی دوباره آن صدا را دربیاورم تا بشنوی؟» و شروع کرده بود به صدای جغد درآوردن. این بار مادر یونا از عمارت بیرون آمده بود و از دخترش پرسیده بود: «چه کسی صدای سگ درمی‌آورد؟»
یونا گفته بود: «نه ماما! صدای سگ نیست. صدای جغد است.»
مادرش موهای درهم ریخته‌اش را با کف دست صاف کرده بود و گفته بود: به نظر من که صدای سگ بود. بعد با دست به دختر اشاره کرده بود که بیاید توی عمارت و بخوابد.
یونا سری تکان داده بود که می‌آیم، اما نرفته بود و دوباره به ادریس که پشت درخت چناری پنهان شده بود گفته بود: «حالا متوجه شدی که صدای سگ است؟»
و ادریس گفته بود: «من سال‌هاست این صدا را تقلید می‌کنم و در تمام این سالیان فکر می‌کردم صدای جغد است.»
«من صدای سگ را بیشتر دوست دارم. در صدای سگ نوعی وفاداری هست که در صدای آدم‌ها نیست.»
ادریس از خوشحالی دست‌هایش را دور دهانش جمع کرده بود و گفته بود: «عوعو...عوعو... عوعو.»
یونا خندیده بود: «این صدای جغد است و چقدر ناشیانه تقلید می‌شود.»

از کتاب الفبای لازاروس
هادی تقی‌زاده
👍2🔥1
آخرین رمانی که ولادیمیر نابوکاف به‌زبان روسی نوشت نامش چه بود؟
Anonymous Quiz
35%
لولیتا
26%
شاه، بی‌بی، سرباز
26%
نبوغ
13%
پنین
👍3😁1😢1😎1
ادامه‌ی جمله‌ی تصویر را شما کامل کنید


کتاب به من یاد داد که می‌تونم قوی‌تر، محکم‌تر و مشتاقانه‌تر زندگی کنم. تونست قدرت دیدی به من بده که هرگز از اون برخوردار نبودم، حتی در ظاهر. همین یک دلیل کفایت می‌کنه تا کتابی که برای هیچ‌کس اهمیتی نداره برای من تا این اندازه مهم باشه، چون زندگی من را تغییر داده.



سایه باد
نوشته‌ی کارلوس روئیث ثافون
ترجمه‌ی علی صنعوی
جلد اول از چهارگانه‌ی گورستان کتابهای فراموش شده
7👍2🔥1
دشمن! ورد زبانت شده دشمن! دشمن تو
درون خودت است، دشمن تو همین شیوه‌ی
تفکرت است. (این جمله از چه کتابی نقل شده است؟)
Anonymous Quiz
18%
زن در ریگ روان (کوبو آبه)
25%
کتاب فرم و خلاء (روث اوزکی)
27%
افسانه اکنون (روث اوزکی)
30%
آدم‌ماهی (کوبو آبه)
👍5
2025/07/08 23:07:08
Back to Top
HTML Embed Code: