من متوجه شدم که اصلا مهم نیست فردی عمیقا مذهبی باشد، یا اصلا اعتقادی نداشته باشد، یا پایبند فلسفهای باشد که جایی در بین این دو حد قرار گرفته باشد، هنگامی که افراد ضمن هیپنوتیزم به حالت اَبرآگاه میرسند، گزارشات همگیشان شبیه یکدیگر میشود.
📕 سرنوشت روح، مایکل نیوتن، ترجمه محمود دانایی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
📕 سرنوشت روح، مایکل نیوتن، ترجمه محمود دانایی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤48👍11🔥1
🎄 تجربه نزدیک به مرگ (ارسالی دوستان)
این فایل صوتی رو یکی از دوستان ارجمند، زحمت ضبط و ارسالش رو کشیدن و با اجازهی تجربهگر محترم در کانال منتشر میشه.
➖➖➖➖
🆔 @near_death
این فایل صوتی رو یکی از دوستان ارجمند، زحمت ضبط و ارسالش رو کشیدن و با اجازهی تجربهگر محترم در کانال منتشر میشه.
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤33👍2🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🦋 عشق بردبار است، عشق مهربان است، عشق حسادت نمیورزد، عشق فخر نمیفروشد و کبر و غرور ندارد؛ عشق رفتار ناشایسته ندارد و نفع خود را نمیجوید، به آسانی خشمگین نمیشود و کینه به دل نمیگیرد؛ عشق از بدی مسرور نمیشود، اما با حقیقت شادی میکند. عشق با همه چیز مدارا میکند، همواره ایمان دارد، همیشه امیدوار است و در همه حال، پایداری میکند.
عشق هرگز پایان نمیپذیرد. اما نبوتها از بین خواهند رفت و زبانها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زایل خواهد شد.
🌱 اول قرنتیان 13: 4-8
➖➖➖➖
🆔 @near_death
عشق هرگز پایان نمیپذیرد. اما نبوتها از بین خواهند رفت و زبانها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زایل خواهد شد.
🌱 اول قرنتیان 13: 4-8
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤45👍5😍4🔥1
⛩ نشانههایی از دیگر سو در کانال دوستان!
🔹 خانم سادت اخوی (پژوهشگر NDE) که ساکن آلمان هستند، دقیقا در ساعت 11:11 به وقت آلمان، مطلبی را در رابطه با «رسالت زندگی» در کانال خود «باغ آینه و نور» ارسال میکنند. خودشان ابتدائا متوجه ساعت نمیشوند، اما وقتی به ساعت این پست دقت میکنند، از آن اسکرین شات میگیرند. نکتهی جالب دیگر این است که تعداد بازدید از این پست در هنگام اسکرین شات، 111 است.
لینک مطلب:
https://www.tg-me.com/Nahtoderfahrung/7550
لینک تصویر اسکرین شات:
https://www.tg-me.com/Nahtoderfahrung/7551
حالا مطلبی که ارسال کردند چه بود؟👇👇
پ.ن: ساعت 11:11 و توالی عدد 1، یکی از نشانههای متداول از دیگرسو در نظر گرفته میشود.
🔹 یک مورد دیگر از نشانهها هم خانم شاهمحمدی در دو پست در کانالشون «درخت ابدی» به اشتراک گذاشتند که از دو لینک زیر میتوانید مطالعه کنید:
https://www.tg-me.com/Dieu7774/19140
https://www.tg-me.com/Dieu7774/19141
📕 پیشنهاد میکنم برای مطالعهی بیشتر در مورد نشانههای دیگرسو، به کتاب «نشانهها» نوشتهی مدیوم معروف «لارا لین جکسون» مراجعه کنید. همچنین، در قسمت چهارم از مستند «Surviving Death» از شبکهی نتفلیکس هم به این موضوع پرداخته شده است؛ برای دانلود یا تماشای این قسمت با زیرنویس فارسی، لینک تلگرامی زیر را لمس کنید:
https://www.tg-me.com/Near_Death/361
➖➖➖➖
🆔 @near_death
🔹 خانم سادت اخوی (پژوهشگر NDE) که ساکن آلمان هستند، دقیقا در ساعت 11:11 به وقت آلمان، مطلبی را در رابطه با «رسالت زندگی» در کانال خود «باغ آینه و نور» ارسال میکنند. خودشان ابتدائا متوجه ساعت نمیشوند، اما وقتی به ساعت این پست دقت میکنند، از آن اسکرین شات میگیرند. نکتهی جالب دیگر این است که تعداد بازدید از این پست در هنگام اسکرین شات، 111 است.
لینک مطلب:
https://www.tg-me.com/Nahtoderfahrung/7550
لینک تصویر اسکرین شات:
https://www.tg-me.com/Nahtoderfahrung/7551
حالا مطلبی که ارسال کردند چه بود؟👇👇
زمانیکه در مسیر صحیح وظیفه ی زندگی تان (رسالتی که برای آن متولد شدید) هستید کمک های معنوی بسیار بسیاری را دریافت می کنید! و شما کاملا این کمک های نوری را از عمق جانتان مشاهده می کنید.
پ.ن: ساعت 11:11 و توالی عدد 1، یکی از نشانههای متداول از دیگرسو در نظر گرفته میشود.
🔹 یک مورد دیگر از نشانهها هم خانم شاهمحمدی در دو پست در کانالشون «درخت ابدی» به اشتراک گذاشتند که از دو لینک زیر میتوانید مطالعه کنید:
https://www.tg-me.com/Dieu7774/19140
https://www.tg-me.com/Dieu7774/19141
📕 پیشنهاد میکنم برای مطالعهی بیشتر در مورد نشانههای دیگرسو، به کتاب «نشانهها» نوشتهی مدیوم معروف «لارا لین جکسون» مراجعه کنید. همچنین، در قسمت چهارم از مستند «Surviving Death» از شبکهی نتفلیکس هم به این موضوع پرداخته شده است؛ برای دانلود یا تماشای این قسمت با زیرنویس فارسی، لینک تلگرامی زیر را لمس کنید:
https://www.tg-me.com/Near_Death/361
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤23👍9🔥2
سقراط: «پس کسی که جسم تو را دوست داشته باشد، خودِ تو را دوست ندارد، بلکه چیزی را دوست دارد که متعلق به توست. کسی که خودِ تو را دوست دارد، در حقیقت، روح تو را دوست دارد. از این رو، کسی که جسم تو را دوست داشته باشد، همینکه تازگی جوانی از جسم تو برود، او هم میرود و از تو دوری میجوید.»
📘 رسالهی الکبیادس؛ نوشتهی افلاطون
➖➖➖➖
🆔 @near_death
📘 رسالهی الکبیادس؛ نوشتهی افلاطون
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤39👍23🔥2
لزلی، یکی از مراجعان لارا لین جکسون (مدیوم)، میگوید:
پیام من به هرکسی که مثل من درگیر غصه و اندوه است، این است: «نترسید، چون وقتی میترسید، دریچههای قلب و ذهنتان را میبندید. وقتی این دریچههای ارتباطی مهم را باز میکنید، آنگاه عشق و لذت خالص را از کائنات دریافت و درک میکنید که عزیزانتان هنوز با شما هستند و دیگر، هیچ حسی ناشی از سرزنش، تقصیر، خشم یا گناه وجود ندارد؛ فقط عشق بیقیدوشرط موج میزند و بس. همین به شما آزادی میدهد تا به راه خود ادامه دهید و هرگز این ارتباط ارزشمند و متعالی را قطع نکنید.»
📒 نشانهها، لارا لین جکسون، ترجمه: منصور بیگدلی
➖➖➖
🆔 @near_death
پیام من به هرکسی که مثل من درگیر غصه و اندوه است، این است: «نترسید، چون وقتی میترسید، دریچههای قلب و ذهنتان را میبندید. وقتی این دریچههای ارتباطی مهم را باز میکنید، آنگاه عشق و لذت خالص را از کائنات دریافت و درک میکنید که عزیزانتان هنوز با شما هستند و دیگر، هیچ حسی ناشی از سرزنش، تقصیر، خشم یا گناه وجود ندارد؛ فقط عشق بیقیدوشرط موج میزند و بس. همین به شما آزادی میدهد تا به راه خود ادامه دهید و هرگز این ارتباط ارزشمند و متعالی را قطع نکنید.»
📒 نشانهها، لارا لین جکسون، ترجمه: منصور بیگدلی
➖➖➖
🆔 @near_death
❤36👍5🔥4
ناتالی میگوید: «ما ترس را رها کرده و اجازه دادیم هر آن چه ضروری و مهم است اتفاق بیافتد. با این کار، همه چیز تغییر کرد؛ مسائل مالی، انرژی خانواده و آینده. مسئله، اعتماد به نشانهها و چیزی است که کائنات میخواهد به شما بگوید... ما زمانی باعث اتفاق افتادن مسائل میشویم که درک کنیم قدرت این کار را داریم. همهی ما میتوانیم در این دنیا معجزه خلق کنیم. فقط باید باور کنیم که میتوانیم.»
📒 نشانهها، لارا لین جکسون، ترجمه: منصور بیگدلی
➖➖➖
🆔 @near_death
📒 نشانهها، لارا لین جکسون، ترجمه: منصور بیگدلی
➖➖➖
🆔 @near_death
❤45👍2🔥1
«عشق یعنی زندگی. هر چیزی که میفهمم، تنها به خاطر عشقی است که دارم. هر چیزی که هست، هر چیزی که وجود دارد، فقط به خاطر عشق است. تنها عشق است که همه چیز را به هم پیوند میدهد. عشق یعنی خدا؛ و مرگ یعنی من، بهعنوان ذرهای از عشق، به منبع ابدیام بازمیگردم.»
لئو تولستوی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
لئو تولستوی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤43👍11🔥1😍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 یک نمونهی محکم در تایید مشاهدات خارج از بدن در تجارب نزدیک به مرگ
✅ تماشا کنید (ویدئو زیرنویس فارسی دارد)
این ویدئو، شرح تجربهی نزدیک به مرگ یکی از بیماران دکتر نورما بو (Norma Bowe) است که وسواس «به خاطر سپردن اعداد» را دارد. هنگامی که این بیمار دچار ایست قلبی میشود از بالا همهی اتفاقات پیرامون بدنش را میدیده است و یکی از مواردی که به خاطر وسواس مورد توجهش قرار میگیرد «شماره سریال 12 رقمی» بالای دستگاه تنفس مصنوعی است. (برای دیدن این شماره لازم بود یک نفر بالای نردبان برود، چون در زمان این تجربه، دستگاههای تنفس مصنوعی دو متر از زمین ارتفاع داشتند.) شمارهای که او هنگام تجربهاش دیده بود توسط دکتر نورما بو تایید میشود.
این نکته حائز توجه است که خانم دکتر بو، اصلا در حیطهی تجارب نزدیک به مرگ و موارد مرتبط دیگر فعالیت ندارند و خیلی اتفاقی با این تجربه مواجه میشوند و آن را گزارش میدهند.
این کیس اولین بار در کتاب «The Death Class» نوشتهی «Erika Hayasaki» ذکر شده؛ همچنین در مقالهی رابرت مِیز و سوزان مِیز در ژورنال «مطالعات نزدیک به مرگ» (لینک) آمده است.
➖➖➖➖
🆔 @near_death
✅ تماشا کنید (ویدئو زیرنویس فارسی دارد)
این ویدئو، شرح تجربهی نزدیک به مرگ یکی از بیماران دکتر نورما بو (Norma Bowe) است که وسواس «به خاطر سپردن اعداد» را دارد. هنگامی که این بیمار دچار ایست قلبی میشود از بالا همهی اتفاقات پیرامون بدنش را میدیده است و یکی از مواردی که به خاطر وسواس مورد توجهش قرار میگیرد «شماره سریال 12 رقمی» بالای دستگاه تنفس مصنوعی است. (برای دیدن این شماره لازم بود یک نفر بالای نردبان برود، چون در زمان این تجربه، دستگاههای تنفس مصنوعی دو متر از زمین ارتفاع داشتند.) شمارهای که او هنگام تجربهاش دیده بود توسط دکتر نورما بو تایید میشود.
این نکته حائز توجه است که خانم دکتر بو، اصلا در حیطهی تجارب نزدیک به مرگ و موارد مرتبط دیگر فعالیت ندارند و خیلی اتفاقی با این تجربه مواجه میشوند و آن را گزارش میدهند.
این کیس اولین بار در کتاب «The Death Class» نوشتهی «Erika Hayasaki» ذکر شده؛ همچنین در مقالهی رابرت مِیز و سوزان مِیز در ژورنال «مطالعات نزدیک به مرگ» (لینک) آمده است.
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤36👍16🔥3🙏1
سکهای بالای مانیتور قلبی
✍️ تهیه و ترجمه: احمد بهزادی
در پست قبلی، مشاهدهی خارج از بدن «کیس دکتر نوما بو» را دیدیم که به درستی شماره سریال 12 رقمی دستگاه تنفس مصنوعی که دو متر از زمین فاصله داشت را دیده بود. در این مطلب، با تجربهی نزدیک به مرگ فرد دیگری به اسم «ریکاردو» که توسط دکتر جان لرما گزارش شده است آشنا خواهیم شد. متن پیش رو، ترجمهای از مطلبی است که دکتر تایتوس ریواس در کتاب «The Self Does Not Die» تحت عنوان «کیس شمارهی 2.6» ذکر کرده است:
دکتر جان لِرما، این تجربهی نزدیک به مرگ را در کتاب خود با عنوان «Into the Light» گزارش داده است؛
در زمان وقوع این ماجرا، دکتر لِرما بهعنوان کارآموز در بیمارستانی در سن آنتونیو در ایالت تگزاس مشغول به کار بود. یک شب، چندین بیمار برای درمان اورژانسی به بیمارستان منتقل شدند که یکی از آنها ریکاردو، مرد ۸۲ سالهای بود که هنگام صرف شام ناگهان از حال رفته بود. لرما سریعا تلاش کرد تا او را احیا کند. پس از اولین شوک الکتریکی، به نظر رسید که ریتم قلب بیمار به حالت طبیعی بازمیگردد. ریکاردو بهآرامی به هوش آمد و زمزمههایی دربارهی «نور» و تجربهی خروج از بدن خود کرد. او همچنین این تجربه را به ترن هوایی تشبیه کرد. ازآنجاکه همچنان دچار درد قفسه سینه بود، لرما برای منحرف کردن توجه او از درد، از وی خواست بیشتر دربارهی ترن هوایی توضیح دهد. ریکاردو سپس تجربهای کلاسیک و زیبا از یک تجربه نزدیک به مرگ را توصیف کرد؛ از جمله ملاقات با فرشتگانی که به او گفته بودند زنده خواهد ماند. اما بعد از این مکالمهی کوتاه، بیمار دچار ایست قلبی دیگری شد. تیم پزشکی دوباره تلاش کرد او را با شوک احیا کند، اما این بار موفق نشدند. تنها زمانی که لِرما مستقیما به قلب بیمار تزریق اپینفرین انجام داد، ریتم قلبش بازگشت. در بخش قلب، متخصصان تلاش کردند ضربان قلب او را تثبیت کنند و در نهایت مشخص شد که ریکاردو دچار یک حملهی قلبی شدید شده، اما بدنش به درمانهای پزشکی مختلف بهخوبی پاسخ داده است.
روز بعد، هنگامی که لرما برای بررسی بیماران جدید به بخش رفت، دید که ریکاردو برای او دست تکان میدهد و اشاره میکند که ابتدا نزد او برود. او از دکتر لرما بابت تلاشهایش تشکر کرد و دوباره به مکالمه دربارهی تجربهی نزدیک به مرگش اشاره کرد. ریکاردو به او گفت که از آن تجربه چه درسهایی دربارهی زندگی گرفته است. در نهایت، او از دکتر لرما خواست که به او کمک کند تا بتواند ثابت کند که تجربهاش چیزی بیش از یک رویا بوده است. بیمار گفت:
«وقتی از بدنم خارج شده بودم و بالای اتاق احیاء شناور بودم، یک سکهی ۲۵ سنتی متعلق به سال ۱۹۸۵ را در گوشهی سمت راست مانیتور قلبی ۸ فوتی (دو متر و نیمی) دیدم. آن سکه وسط گرد و غبار بود، انگار کسی عمدا آن را آنجا گذاشته بود. دکتر لرما! لطفا میتوانید برایم این موضوع را بررسی کنید؟ این موضوع برایم خیلی مهم است.»
پس از آن، دکتر لرما یک نردبان برداشت و به همراه پرستاران به اورژانس رفت. او در کتاب خود مینویسد: «ما کاملا بهتزده شده بودیم، زیرا همانطور که ریکاردو توصیف کرده بود، سکه دقیقا در همان محل بود؛ حتی سال روی آن نیز درست بود: ۱۹۸۵.»
او نتیجه گرفت که تنها دو توضیح برای این ماجرا وجود دارد: یا ریکاردو خودش آن سکه را در آنجا قرار داده بود، یا او واقعا در حالت خروج از بدن توانسته بود آن را ببیند. از نظر پزشکی، ریکاردو سالها بود که در وضعیتی نبود که بتواند از نردبان بالا برود، و لرما نیز نتوانست ارتباطی بین این سکه و کارکنان اورژانس پیدا کند.
🔺 گزارشی از این کیس در مقالهی رابرت مِیز و سوزان مِیز در ژورنال «مطالعات نزدیک به مرگ» (لینک) نیز آمده است.
➖➖➖➖
🆔 @near_death
✍️ تهیه و ترجمه: احمد بهزادی
در پست قبلی، مشاهدهی خارج از بدن «کیس دکتر نوما بو» را دیدیم که به درستی شماره سریال 12 رقمی دستگاه تنفس مصنوعی که دو متر از زمین فاصله داشت را دیده بود. در این مطلب، با تجربهی نزدیک به مرگ فرد دیگری به اسم «ریکاردو» که توسط دکتر جان لرما گزارش شده است آشنا خواهیم شد. متن پیش رو، ترجمهای از مطلبی است که دکتر تایتوس ریواس در کتاب «The Self Does Not Die» تحت عنوان «کیس شمارهی 2.6» ذکر کرده است:
دکتر جان لِرما، این تجربهی نزدیک به مرگ را در کتاب خود با عنوان «Into the Light» گزارش داده است؛
در زمان وقوع این ماجرا، دکتر لِرما بهعنوان کارآموز در بیمارستانی در سن آنتونیو در ایالت تگزاس مشغول به کار بود. یک شب، چندین بیمار برای درمان اورژانسی به بیمارستان منتقل شدند که یکی از آنها ریکاردو، مرد ۸۲ سالهای بود که هنگام صرف شام ناگهان از حال رفته بود. لرما سریعا تلاش کرد تا او را احیا کند. پس از اولین شوک الکتریکی، به نظر رسید که ریتم قلب بیمار به حالت طبیعی بازمیگردد. ریکاردو بهآرامی به هوش آمد و زمزمههایی دربارهی «نور» و تجربهی خروج از بدن خود کرد. او همچنین این تجربه را به ترن هوایی تشبیه کرد. ازآنجاکه همچنان دچار درد قفسه سینه بود، لرما برای منحرف کردن توجه او از درد، از وی خواست بیشتر دربارهی ترن هوایی توضیح دهد. ریکاردو سپس تجربهای کلاسیک و زیبا از یک تجربه نزدیک به مرگ را توصیف کرد؛ از جمله ملاقات با فرشتگانی که به او گفته بودند زنده خواهد ماند. اما بعد از این مکالمهی کوتاه، بیمار دچار ایست قلبی دیگری شد. تیم پزشکی دوباره تلاش کرد او را با شوک احیا کند، اما این بار موفق نشدند. تنها زمانی که لِرما مستقیما به قلب بیمار تزریق اپینفرین انجام داد، ریتم قلبش بازگشت. در بخش قلب، متخصصان تلاش کردند ضربان قلب او را تثبیت کنند و در نهایت مشخص شد که ریکاردو دچار یک حملهی قلبی شدید شده، اما بدنش به درمانهای پزشکی مختلف بهخوبی پاسخ داده است.
روز بعد، هنگامی که لرما برای بررسی بیماران جدید به بخش رفت، دید که ریکاردو برای او دست تکان میدهد و اشاره میکند که ابتدا نزد او برود. او از دکتر لرما بابت تلاشهایش تشکر کرد و دوباره به مکالمه دربارهی تجربهی نزدیک به مرگش اشاره کرد. ریکاردو به او گفت که از آن تجربه چه درسهایی دربارهی زندگی گرفته است. در نهایت، او از دکتر لرما خواست که به او کمک کند تا بتواند ثابت کند که تجربهاش چیزی بیش از یک رویا بوده است. بیمار گفت:
«وقتی از بدنم خارج شده بودم و بالای اتاق احیاء شناور بودم، یک سکهی ۲۵ سنتی متعلق به سال ۱۹۸۵ را در گوشهی سمت راست مانیتور قلبی ۸ فوتی (دو متر و نیمی) دیدم. آن سکه وسط گرد و غبار بود، انگار کسی عمدا آن را آنجا گذاشته بود. دکتر لرما! لطفا میتوانید برایم این موضوع را بررسی کنید؟ این موضوع برایم خیلی مهم است.»
پس از آن، دکتر لرما یک نردبان برداشت و به همراه پرستاران به اورژانس رفت. او در کتاب خود مینویسد: «ما کاملا بهتزده شده بودیم، زیرا همانطور که ریکاردو توصیف کرده بود، سکه دقیقا در همان محل بود؛ حتی سال روی آن نیز درست بود: ۱۹۸۵.»
او نتیجه گرفت که تنها دو توضیح برای این ماجرا وجود دارد: یا ریکاردو خودش آن سکه را در آنجا قرار داده بود، یا او واقعا در حالت خروج از بدن توانسته بود آن را ببیند. از نظر پزشکی، ریکاردو سالها بود که در وضعیتی نبود که بتواند از نردبان بالا برود، و لرما نیز نتوانست ارتباطی بین این سکه و کارکنان اورژانس پیدا کند.
🔺 گزارشی از این کیس در مقالهی رابرت مِیز و سوزان مِیز در ژورنال «مطالعات نزدیک به مرگ» (لینک) نیز آمده است.
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤35👍15🙏2🔥1
«ناگهان، انفجاری عظیم در پایین من رخ داد؛ انفجاری از نور که تا دورترین محدودههای دید من گسترش یافت. من در مرکز این نور بودم. این نور همه چیز، از جمله مه را از بین برد. میتوانستم ببینم که به انتهای جهان رسید و سپس به صورت لایههای بیپایان به خود بازگشت. من داشتم آشکارا ابدیت را تماشا میکردم. این نور از صدها خورشید درخشانتر بود، اما به چشمانم آسیب نمیرساند. هرگز چیزی به این درخشندگی و طلاییرنگی ندیده بودم و بلافاصله فهمیدم که این نور کاملا از عشق ساخته شده است، عشقی که تماما به سوی من معطوف بود. این عشق شگفتانگیز و سرزنده، بسیار شخصی بود؛ مانند عشقی که ممکن است آن را زمینی توصیف کنید، اما در عین حال مقدس بود.»
بخشی از تجربهی نزدیک به مرگ کیمبرلی کلارک شارپ (لینک)
➖➖➖➖
🆔 @near_death
بخشی از تجربهی نزدیک به مرگ کیمبرلی کلارک شارپ (لینک)
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤26😍10👍5🔥1
📖 کتاب کودک «نخ نامرئی عشق»
🖋 نویسنده: پاتریس کارست
🖌 تصویرگر: جِف استیونسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
کتاب «نخ نامرئی عشق»، داستان سادهای است که به کودکان و بزرگسالان یادآوری میکند که ما هیچوقت واقعا تنها نیستیم. همانطور که مادر دوقلوها در این داستان توضیح میدهد: «افرادی که یکدیگر را دوست دارند، همیشه با یک نخ ویژه که از عشق ساخته شده است، به همدیگر متصل هستند. حتی اگر نتوانید آن را با چشمان خود ببینید، میتوانید آن را در اعماق قلب خود احساس کنید و بدانید که همیشه به کسانی که دوستشان دارید، متصل هستید.»
این کتاب، اولین کتاب کودک «پاتریس کارست» است که به طور خاص برای آرام کردن ترس کودکان بابت دوری از عزیزانشان نوشته شده است. این کتاب، حامل پیامی اطمینانبخش برای زمانهای نامطمئن امروزی است. بزرگسالان و کودکانی که به دنبال اطمینان خاطر و تاییدی دوباره بر قدرت بیکران عشق در پیوند، اتصال و آرامش هستند، خواهند دید که چگونه به راحتی میتوانند با کشیدن «نخ نامرئی» خود با قلب یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
(منابع مختلف معنوی، از ارتباطات مدیومی گرفته تا تجارب نزدیک به مرگ و هیپنوتیزم، به ما میگویند که «جدایی ما از یکدیگر، توهم است» و «ما همیشه در کنار عزیزانمان هستیم و به آنها متصلیم»؛ چه در بدنمان باشیم و چه بدنمان را ترک کرده باشیم. کتاب «نخ نامرئی عشق» این پیام مشترک روحی را به شیوهای کودکانه و زیبا بیان کرده است.)
دانلود رایگان این کتاب👇👇👇
➖➖➖➖
🆔 @near_death
🖋 نویسنده: پاتریس کارست
🖌 تصویرگر: جِف استیونسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
کتاب «نخ نامرئی عشق»، داستان سادهای است که به کودکان و بزرگسالان یادآوری میکند که ما هیچوقت واقعا تنها نیستیم. همانطور که مادر دوقلوها در این داستان توضیح میدهد: «افرادی که یکدیگر را دوست دارند، همیشه با یک نخ ویژه که از عشق ساخته شده است، به همدیگر متصل هستند. حتی اگر نتوانید آن را با چشمان خود ببینید، میتوانید آن را در اعماق قلب خود احساس کنید و بدانید که همیشه به کسانی که دوستشان دارید، متصل هستید.»
این کتاب، اولین کتاب کودک «پاتریس کارست» است که به طور خاص برای آرام کردن ترس کودکان بابت دوری از عزیزانشان نوشته شده است. این کتاب، حامل پیامی اطمینانبخش برای زمانهای نامطمئن امروزی است. بزرگسالان و کودکانی که به دنبال اطمینان خاطر و تاییدی دوباره بر قدرت بیکران عشق در پیوند، اتصال و آرامش هستند، خواهند دید که چگونه به راحتی میتوانند با کشیدن «نخ نامرئی» خود با قلب یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
(منابع مختلف معنوی، از ارتباطات مدیومی گرفته تا تجارب نزدیک به مرگ و هیپنوتیزم، به ما میگویند که «جدایی ما از یکدیگر، توهم است» و «ما همیشه در کنار عزیزانمان هستیم و به آنها متصلیم»؛ چه در بدنمان باشیم و چه بدنمان را ترک کرده باشیم. کتاب «نخ نامرئی عشق» این پیام مشترک روحی را به شیوهای کودکانه و زیبا بیان کرده است.)
دانلود رایگان این کتاب👇👇👇
➖➖➖➖
🆔 @near_death
Telegram
علم و معنویت - احمد بهزادی
📖 کتاب کودک «نخ نامرئی عشق»
🖋 پاتریس کارست - جِف استیونسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
🖋 پاتریس کارست - جِف استیونسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤26👍4🔥1
علم و معنویت
📖 کتاب کودک «نخ نامرئی عشق» 🖋 نویسنده: پاتریس کارست 🖌 تصویرگر: جِف استیونسون ✍️ ترجمه: احمد بهزادی کتاب «نخ نامرئی عشق»، داستان سادهای است که به کودکان و بزرگسالان یادآوری میکند که ما هیچوقت واقعا تنها نیستیم. همانطور که مادر دوقلوها در این داستان توضیح…
nakhenamaree.pdf
1.6 MB
❤24🙏4👍1🔥1
🐈🐶 مقالهی «تجارب نزدیک به مرگ و حیوانات»
▪️ خلاصهای از مقالهی دکتر بروس گریسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
این مقاله حاوی تجربههایی از منابع معتبر علمی هست که شامل موارد زیر میشن:
🔹 تجربههایی نزدیک به مرگی که تجربهگر با ارواح حیوانات خانگیش ملاقات میکنه
🔹 تجربههای نزدیک به مرگی که تجربهگر با ارواح حیوانات خانگیش ملاقات میکنه، اما قبل از تجربه از مرگ اونها خبر نداشته
و قسمت جالبتر و کمتر شنیدهشدهش:
🔹 تجارب بستر مرگ و تجارب نزدیک به مرگ خود حیوانات!
پستِ بعدی، به صورت رایگان میتونید این مقاله رو دانلود کنید👇👇
➖➖➖➖
🆔 @near_death
▪️ خلاصهای از مقالهی دکتر بروس گریسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
این مقاله حاوی تجربههایی از منابع معتبر علمی هست که شامل موارد زیر میشن:
🔹 تجربههایی نزدیک به مرگی که تجربهگر با ارواح حیوانات خانگیش ملاقات میکنه
🔹 تجربههای نزدیک به مرگی که تجربهگر با ارواح حیوانات خانگیش ملاقات میکنه، اما قبل از تجربه از مرگ اونها خبر نداشته
و قسمت جالبتر و کمتر شنیدهشدهش:
🔹 تجارب بستر مرگ و تجارب نزدیک به مرگ خود حیوانات!
پستِ بعدی، به صورت رایگان میتونید این مقاله رو دانلود کنید👇👇
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤13🙏6🔥2😍2
حیوانات و تجارب نزدیک به مرگ.pdf
956.9 KB
🔹 مقالهی «تجارب نزدیک به مرگ و حیوانات»
▪️ خلاصهای از مقالهی دکتر بروس گریسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
▪️ خلاصهای از مقالهی دکتر بروس گریسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
🙏14❤9👍3😍2🔥1
🐈 تجربهی نزدیک به مرگ یک گربه و تحول شخصیت او!
▪️ «ارفات» یک گربهی وحشی و عظیمالجثهی سفید بود که با چنگالی آهنین بر قلمروی خیابان ما و خیابان مجاور حکومت میکرد. او بیرحمانه به هر گربهای که سعی در تصاحب بخشی از قلمرواش داشت، حمله میکرد و او را کتک میزد. حتی وارد خانههای همسایهها میشد تا گربههایشان را پیدا کرده و به آنها حمله کند.
▪️ یکی از همسایهها تهدید کرده بود که اگر ارفات دست از سر گربهی آرامش برندارد، با میلهی آهنی او را خواهد کشت. ارفات بهطور کامل از سوی گربههای همسایه و سرپرستانشان مورد ترس و نفرت قرار گرفته بود؛ او یک موجود به غایت بدذات بود. با این حال، من همیشه فکر میکردم که شخصیت خشن و بیرحمش تقصیر خودش نیست. بنابراین، کمکم او را اهلی کردم، تا جایی که در نهایت توانستم او را نوازش کنم؛ هرچند که اغلب در واکنش، او با خشم صدای «هیس» درمیآورد.
▪️ بعد از حدود پنج سال زندگی در خانهی ما، ارفات به شدت به آنفلوانزای گربهای مبتلا شد. من تا جایی که میتوانستم او را درمان کردم، اما او هفتهها در آستانهی مرگ بود. او برای حدود یک هفته ناپدید شد و ما فکر کردیم که مرده است. اما به شکلی، او از این بیماری وحشتناک جان سالم به در برده بود و پس از مدتی دوباره قوی شد؛ اما با یک تغییر شگفتانگیز: دیگر ستیزهجو و بیرحم نبود!
▪️ یکی از گربههایی که بیشترین آسیب را از ارفات دیده بود، یک گربهی راهراه دوستداشتنی بود که او را «فِین» نامیده بودیم. ارفات بارها او را گاز گرفته، چنگ زده و حتی از بالای پشتبام ما به پایین پرت کرده بود. تعجب میکردیم که چرا فین همچنان در اطراف باقی مانده است. اما حالا او را میدیدیم که همراه ارفات جلوی در خانهمان نشسته بود و در کنار او غذا میخورد! یک روز حتی دیدم درحالی که فین مشغول خوردن غذا بود، ارفات با مهربانی او را لیس میزد.
▪️ ارفات همچنین به پرندگان اجازه میداد در اطرافش راه بروند و وقتی او را نوازش میکردم، به جای صدای خشمگینانهی «هیس» همیشگی، با نالهای نرم و کودکانه شبیه «میائو» پاسخ میداد. ما تا آن زمان هرگز صدای «میائو» را از او نشنیده بودیم؛ قبلا فقط از خودش صدای خرخر و غرش درمیآورد. این صدای زیبا، هم برایمان جذاب بود و هم دلگرمکننده. سپس، هر وقت از کنارش رد میشدیم، با کف نرم پنجهاش آرام به پای ما ضربهای دوستانه میزد.
🔹 ما نام او را از «ارفات وحشتناک» به «آرامیس زیبا» تغییر دادیم.
▪️ تمام محله متوجه این تغییر شگفتانگیز او شده بودند. در حالی که قبلا همه تهدیدش میکردند یا از او متنفر بودند، حالا نگران و مراقبش بودند. وقتی در وسط خیابان مینشست، رانندگان سرعتشان را کم میکردند، منتظر میماندند که او حرکت کند یا اگر حرکت نمیکرد، با احتیاط از کنارش عبور میکردند. حالا همه دوستش داشتند.
▪️ این تغییر شگفتانگیز در چنین گربهی خشنی برای مدتی ما را گیج کرده بود. سپس «چراغی در ذهنمان روشن شد»: ارفات حتما در هنگام آنفلوانزای گربهای، تجربهی نزدیک به مرگ داشته است! و مانند ما انسانها، او نیز به «نور» رفته و دگرگون شده بود.
🔻 منبع: مقالهی «تجارب نزدیک به مرگ و حیوانات»، دکتر بروس گریسون، ترجمهی احمد بهزادی؛
📥 دانلود این مقاله از لینک زیر:
https://www.tg-me.com/Near_Death/834
➖➖➖➖
🆔 @near_death
فلر بیومونت، رئیس پیشین موسسهی آیندزِ استرالیا (شاخهی انجمن بینالمللی مطالعات تجربیات نزدیک به مرگ در استرالیا)، تعدادی از اینگونه گزارشها را منتشر کرده است و یکی از این گزارشها مربوط به داستان گربهی خودش است که آنچنان محله را به وحشت انداخته بود که او را «ارفات وحشتناک» نامیده بود. در اینجا روایت او از تحول این گربه بعد از تجربهی نزدیک به مرگش را میخوانیم:
▪️ «ارفات» یک گربهی وحشی و عظیمالجثهی سفید بود که با چنگالی آهنین بر قلمروی خیابان ما و خیابان مجاور حکومت میکرد. او بیرحمانه به هر گربهای که سعی در تصاحب بخشی از قلمرواش داشت، حمله میکرد و او را کتک میزد. حتی وارد خانههای همسایهها میشد تا گربههایشان را پیدا کرده و به آنها حمله کند.
▪️ یکی از همسایهها تهدید کرده بود که اگر ارفات دست از سر گربهی آرامش برندارد، با میلهی آهنی او را خواهد کشت. ارفات بهطور کامل از سوی گربههای همسایه و سرپرستانشان مورد ترس و نفرت قرار گرفته بود؛ او یک موجود به غایت بدذات بود. با این حال، من همیشه فکر میکردم که شخصیت خشن و بیرحمش تقصیر خودش نیست. بنابراین، کمکم او را اهلی کردم، تا جایی که در نهایت توانستم او را نوازش کنم؛ هرچند که اغلب در واکنش، او با خشم صدای «هیس» درمیآورد.
▪️ بعد از حدود پنج سال زندگی در خانهی ما، ارفات به شدت به آنفلوانزای گربهای مبتلا شد. من تا جایی که میتوانستم او را درمان کردم، اما او هفتهها در آستانهی مرگ بود. او برای حدود یک هفته ناپدید شد و ما فکر کردیم که مرده است. اما به شکلی، او از این بیماری وحشتناک جان سالم به در برده بود و پس از مدتی دوباره قوی شد؛ اما با یک تغییر شگفتانگیز: دیگر ستیزهجو و بیرحم نبود!
▪️ یکی از گربههایی که بیشترین آسیب را از ارفات دیده بود، یک گربهی راهراه دوستداشتنی بود که او را «فِین» نامیده بودیم. ارفات بارها او را گاز گرفته، چنگ زده و حتی از بالای پشتبام ما به پایین پرت کرده بود. تعجب میکردیم که چرا فین همچنان در اطراف باقی مانده است. اما حالا او را میدیدیم که همراه ارفات جلوی در خانهمان نشسته بود و در کنار او غذا میخورد! یک روز حتی دیدم درحالی که فین مشغول خوردن غذا بود، ارفات با مهربانی او را لیس میزد.
▪️ ارفات همچنین به پرندگان اجازه میداد در اطرافش راه بروند و وقتی او را نوازش میکردم، به جای صدای خشمگینانهی «هیس» همیشگی، با نالهای نرم و کودکانه شبیه «میائو» پاسخ میداد. ما تا آن زمان هرگز صدای «میائو» را از او نشنیده بودیم؛ قبلا فقط از خودش صدای خرخر و غرش درمیآورد. این صدای زیبا، هم برایمان جذاب بود و هم دلگرمکننده. سپس، هر وقت از کنارش رد میشدیم، با کف نرم پنجهاش آرام به پای ما ضربهای دوستانه میزد.
🔹 ما نام او را از «ارفات وحشتناک» به «آرامیس زیبا» تغییر دادیم.
▪️ تمام محله متوجه این تغییر شگفتانگیز او شده بودند. در حالی که قبلا همه تهدیدش میکردند یا از او متنفر بودند، حالا نگران و مراقبش بودند. وقتی در وسط خیابان مینشست، رانندگان سرعتشان را کم میکردند، منتظر میماندند که او حرکت کند یا اگر حرکت نمیکرد، با احتیاط از کنارش عبور میکردند. حالا همه دوستش داشتند.
▪️ این تغییر شگفتانگیز در چنین گربهی خشنی برای مدتی ما را گیج کرده بود. سپس «چراغی در ذهنمان روشن شد»: ارفات حتما در هنگام آنفلوانزای گربهای، تجربهی نزدیک به مرگ داشته است! و مانند ما انسانها، او نیز به «نور» رفته و دگرگون شده بود.
🔻 منبع: مقالهی «تجارب نزدیک به مرگ و حیوانات»، دکتر بروس گریسون، ترجمهی احمد بهزادی؛
📥 دانلود این مقاله از لینک زیر:
https://www.tg-me.com/Near_Death/834
➖➖➖➖
🆔 @near_death
Telegram
علم و معنویت - شواهد علمی زندگی پس از مرگ
🔹 مقالهی «تجارب نزدیک به مرگ و حیوانات»
▪️ خلاصهای از مقالهی دکتر بروس گریسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
▪️ خلاصهای از مقالهی دکتر بروس گریسون
✍️ ترجمه: احمد بهزادی
➖➖➖➖
🆔 @near_death
❤27👍9😍7🔥1
علم و معنویت
حیوانات و تجارب نزدیک به مرگ.pdf
🎙 فایل صوتی «تجارب نزدیک به مرگ و حیوانات»، زحمت کانال خانوادهی مادر:
https://www.tg-me.com/manaviyat_khanevade_madar/2424
https://www.tg-me.com/manaviyat_khanevade_madar/2424
Telegram
خانواده مادر، مطالب معنوی
#کتاب_صوتی
#تجارب_نزدیک_به_مرگ_و_حیوانات
خلاصهای از مقاله نوشته شده #دکتر_بروس_گریسون
ترجمه: #احمد_بهزادی
حیوانات و تجارب نزدیک به مرگ
خلاصه ای از مقاله پدر تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ( NDE),دکتر بروس گریسون از دانشگاه ویرجینیا، در سال۲۰۲۳ با همین عنوان(…
#تجارب_نزدیک_به_مرگ_و_حیوانات
خلاصهای از مقاله نوشته شده #دکتر_بروس_گریسون
ترجمه: #احمد_بهزادی
حیوانات و تجارب نزدیک به مرگ
خلاصه ای از مقاله پدر تحقیقات تجارب نزدیک به مرگ( NDE),دکتر بروس گریسون از دانشگاه ویرجینیا، در سال۲۰۲۳ با همین عنوان(…
❤13🙏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون گوانگدانگ رو خیلی دوس دارم باید اینجا هم باشه 😁
گوانگدانگ به تجربه نزدیک به مرگ هم احتیاج نداره. خودش گوروییه برای خودش. پیامبر گربههاست. پیامآور عشق و صلح و آشتی😌
➖➖➖➖
🆔 @near_death
گوانگدانگ به تجربه نزدیک به مرگ هم احتیاج نداره. خودش گوروییه برای خودش. پیامبر گربههاست. پیامآور عشق و صلح و آشتی😌
➖➖➖➖
🆔 @near_death
😍27❤8👍4😇4🔥1
علم و معنویت
nakhenamaree.pdf
🎙 فایل صوتی نخ نامرئی عشق، زحمت کانال خانوادهی مادر:
https://www.tg-me.com/manaviyat_khanevade_madar/2429
https://www.tg-me.com/manaviyat_khanevade_madar/2429
Telegram
خانواده مادر، مطالب معنوی
#کتاب_صوتی
#نخ_نامرئی_عشق
نوشته: #پاتریس_کارست (patrice karst)
ترجمه: #احمد_بهزادی
تصویرگر: #جف_استیونسون
این کتاب مصور کوتاه برای کودکان نوشته شده و به دلیل توضیح زیبا و به زبان ساده آن در مورد رشته های انرژی که بین همه کائنات و مخلوقات و خالق، بدون…
#نخ_نامرئی_عشق
نوشته: #پاتریس_کارست (patrice karst)
ترجمه: #احمد_بهزادی
تصویرگر: #جف_استیونسون
این کتاب مصور کوتاه برای کودکان نوشته شده و به دلیل توضیح زیبا و به زبان ساده آن در مورد رشته های انرژی که بین همه کائنات و مخلوقات و خالق، بدون…
❤11😍3🔥1
